چطور عشق یک طرفه را فراموش کنیم

 
helpkade
چطور عشق یک طرفه را فراموش کنیم
چطور عشق یک طرفه را فراموش کنیم

هرکسی در طول زندگیش حداقل یکبار عاشق خواهد شد و اگر عشقی یکطرفه باشد با عمق درد آشنا میشود.

به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ «غرورم را شکستم، همه‌جوره کنارش بودم، همه‌جوره محبتم را به‌اش ابراز کردم، همه کاری براش کردم که بفهمه دوستش دارم، اما اون با من چی کار کرد؟»

حتماً در طول زندگی خود و اطرافیانتان جملاتی از این دست را شنیده‌اید و با کسانی روبه‌رو شده‌اید که عشق و علاقهٔ یک‌طرفه نسبت به کسی را در زندگی خود تجربه می‌کنند و این علاقهٔ یک‌طرفه و بی‌نتیجه تا جایی پیش می‌رود که زندگی روزانه و کار و فعالیت آن‌ها دچار مشکل می‌شود؛ اما این دوست‌داشتن یک‌طرفه چه مزایا و معایبی می‌تواند برای شخص داشته باشد؟ و چه کمکی می‌توان به این افراد کرد؟

رنج دوست‌داشتن کسی که علاقه‌ای به شما ندارد، واقعاً مشکل است و توأم با احساس ناامیدی و افسردگی است و زمانی که فکر کنید که آن فرد دقیقاً همانی است که شما می‌خواهید، این احساسات قوی‌تر هم می‌شوند.چطور عشق یک طرفه را فراموش کنیم

بیشتر آدم‌ها با امید این‌که روزی بتوانند به هر قیمتی به وصال محبوب برسند روزگار می‌گذرانند؛ اما در حقیقت این امیدها هیچ‌وقت به واقعیت بدل نمی‌شوند و آن‌ها دچار احساس ناکامی در زندگی می‌‌شوند.

عشق واقعی زمانی است که دو طرف از نظر احساسی و ذهنی همهٔ احساساتشان را با هم شریک باشند. این عشق معمولاً نشانه‌های زیر را دارد:

اگر فردی شما را دوست داشته باشد، به نیازها و علایق شما توجه زیادی نشان می‌دهد، دوست دارد بداند که شما چه علایقی دارید و از چه چیزهایی بدتان می‌آید.

وقتی یک نفر به کارهای شخصی و موفقیت و شادی فرد دیگر خیلی علاقه نشان می‌دهد، یعنی آن فرد را دوست دارد، در شادی‌های او سهیم است و او را دوست دارد. کسانی که یکدیگر را دوست دارند از موفقیت و شادی هم خوشحال می‌شوند.

فردی که به شما علاقه‌مند باشد در زمانی که شما شرایط سختی را تجربه می‌کنید، آسایش و آرامش شما را فراهم می‌کند. کسانی که یکدیگر را دوست دارند در بدترین و بهترین شرایط زندگی در کنار یکدیگر هستند و از هم حمایت می‌کنند.

اگر فردی صبورانه به شما کمک می‌کند که مشکلات شخصی خود را حل کنید و تا حد ممکن پشتیبان شماست، آن فرد به شما علاقه دارد.

اگر فردی به راستی به شما علاقه داشته باشد، دوست دارد زمانی را هر چند کوتاه با شما سپری کند. برای باهم بودن لازم نیست دلیل و یا برنامه‌ای وجود داشته باشد، کسانی که یکدیگر را دوست دارند از صرف بودن با هم لذت می‌برند.

عشق یک‌طرفه عشقی است که میل به معشوق، امری ذهنی است. یعنی عاشق در افکار و پیش‌فرض‌هایش باور دارد که معشوقش به او علاقه‌مند است و او از احساسات معشوقش بی‌اطلاع است. روان‌شناسان این حالت را بیش از آن‌که عشق بنامند، آن را نوعی مشکل می‌دانند.

در برخی موارد اشخاصی هستند که به شدت کسی را دوست دارند و تصور می‌کنند که آن شخص نیز آن‌ها را دوست دارد، اما این‌ها تنها پروردهٔ خیالات اوست زیرا در مواقعی ممکن است شخص دیگر یا او را دوست نداشته باشد و یا در مواقعی حتی او را نشناسد!

این حالت نوعی بیماری است و حالت عادی و معمولی نیست، زیرا در حالت عادی اگر کسی به شخص دیگر علاقه‌مند شود ولی بداند که عشق و علاقه‌اش یک‌طرفه است، بی‌شک از آن عشق دست برمی‌دارد. ولی زمانی که شخص دچار «عشق بیمارگون» باشد، از این عشق یک‌طرفه دست برنمی‌دارد و اگر میل عاشق پس از اجابت‌نشدن خواسته‌اش دوباره مطرح شود، ممکن است در نهایت منجر به سرخوردگی شود.

زمانی که عاشق به معشوقش می‌رسد همه چیز ختم به خیر می‌شود، اما اگر این اتفاق نیفتد، ممکن است با به‌وجود آمدن خشم، عشق به تنفر منجر شود.

این افراد همواره با تصورات ذهنی‌شان زندگی می‌کنند و معتقدند که دیگران هستند که نمی‌خواهند او به معشوقش برسد. چنین فردی خیال می‌کند معشوقش او را دوست دارد و مخالفت‌های دیگران مانع وصال اوست.

در این بیماری فرد به‌شدت افسرده می‌شود، البته مقصود این نیست که همهٔ عشق‌ها این‌گونه است، بلکه منظور برخی از این عشق‌هاست که ما آن را به‌عنوان عشق بی‌وصال و یا عشق یک‌طرفه می‌نامیم.

اگر کسی را با تمام وجود دوست داشته‌اید ولی پاسخی در قبال این دوست‌داشتن او دریافت نکرده‌اید و هنوز نتوانسته‌اید با احساسات خود کنار بیایید، گذشتن از پنج مرحلهٔ زیر می‌تواند به شما در فراموش‌کردن او کمک کند.

در ابتدا ممکن است فراموش‌کردن محبوب‌تان باورنکردنی به نظر برسد.شوکه‌شدن، بی‌‌حسی و کرختی بعد از مواجه‌شدن با این واقعیت که شخص مقابل‌تان علاقه‌ای به شما ندارد، احساسات طبیعی هستند که در این زمان تجربه می‌کنید.

پس از تحلیل رفتن تدریجی و کمتر شدن شوک اولیه، احساس درد، غم و گناه در این مرحله کمتر می‌شود.

این مرحله سخت‌ترین مرحله برای مدیریت‌کردن خودتان است. وقتی که از مرحلهٔ انکار واقعیت عبور می‌کنید و شرایط را همان‌طور که هستند می‌پذیرید، عصبانیت ایجاد می‌شود.

در این مرحله فرد حمایت کسی را نمی‌پذیرید و هرگونه کمکی را رد می‌کند. فرد می‌خواهد هر کسی و هر چیزی را برای این فقدان سرزنش کند. سؤالی که افراد در این مرحله از خود می‌پرسند این است که «چرا من؟» «چرا او مرا رها کرد؟»

این مرحله، ادامهٔ مرحلهٔ عصبانیت و خشمگین‌شدن است. چانه‌زنی تقریباً همیشه گفت‌و‌گویی با همهٔ قدرت است، فرد تمام تلاشش را می‌کند تا در مقابل رفتن شخص محبوب بایستد و به هر نحوی و با هر وسیله‌ای او را برگرداند.

مرحلهٔ چهارم بیشترین قابلیت را دارد تا فراموش‌کردن محبوب را تبدیل به فقدانی ناتوان‌کننده برای همهٔ عمر کند. وقتی که فرد نبود فرد موردعلاقهٔ خود را می‌‌پذیرد و کاملاً دچار ناامیدی می‌شود، در واقع در این مرحله قرار می‌گیرد.

خیلی مهم است که متوجه تفاوت بین غمگینی طبیعی ناشی از فقدان و افسردگی بالینی (این نوع افسردگی نیاز به درمان دارد) بشویم. احساساتی مانند ناامیدی و پوچی و احساساتی مانند کناره‌گیری و غمگینی شدید در طول این مرحله طبیعی هستند.

پذیرش، آخرین مرحلهٔ فراموش‌کردن است. این مرحله‌ای است که هر کسی برای رسیدن به آن تلاش می‌کند. در این مرحله فرد با خودش آشتی می‌کند و خودش را آماده می‌کند تا با آرامش از آن عبور کند و با فرد مورد علاقه‌اش در صلح قرار گیرد.

او که در مرحلهٔ خشم از دست معشوق عصبانی بود، حالا با او در صلح است و می‌پذیرد که معشوق رفته است و به مرور زمان به زندگی عادی برمی‌گردد.

من عاشقشم همه زندگیمه دوسش دارم ولی اون نه تنها دوسم نداره بلکه هدفش نابود کردن من و زندگیم بود همه حرفایی که از عشق میزد دروغ بود من عاشق تصوریم که ازش دارم نفسم امیرم کاش لاقل میدونستم همچی دروغه شاید به این روز نمیفتادم لعنت بهت که اینهمه عوضی هستی

من 26 سالمه اولین بار ۱۴ ۱۵ سالم بود عاشق دختر عموم شدم که خیلی باهم خوب بودیم و بهش گفتم 4 سال ازم بزرگتر بود ولی جوری برخورد کرد باهامو خوردم کرد که که تو همون سن اعتماد به نفسم از بین رفت بعد اون تو 21–22 سالگی عاشق یکی شدم که میگفت عاشقمه از دوستای یکی از بچه های دانشگاه بود و بعد از یه مدت خیلی کوتاه تو همون سن گفت باید بیای منو بگیری منم که هیچی نداشتم نه سربازی رفته بودم نه پولی نه کاری ترم 4 دانشگاه بهش گفتم بیام چی بگم به بابات، یه ماه نشد بعد این قضیه که دیدم ازدواج کرد و رفت الان 4-5 سال میگذره بچه هم داره با این حال براش آرزوی خوشبختی کردم. بعد اون هیچ‌وقت دیگه آهنگ گوش ندادم تا دیگه به این چرتو پرتای عشق فکر نکنم و یادم نیاد، یه حسی توم مرد دیگه برام مهم نیست کسی بیاد تو زندگیم یا کسی بره 5 ساله دیگه با کسی نیستم حسی ندارم به کسی و یه آدم مردم که هیچی واسش فرقی نداره روزاشو سر میکنه تا وقتی که تموم شه و بمیره واسه ایندمم تلاشی نمیکنم دیگه 🙂

سلام منم یه دختر دی ماهیه بدبختم الان ۱۸ سالمه ۱۶ سالم بود ک عاشق یه پسر شدم اولش اون بود که همش دنبالم بود هرجا منو می‌دید زیرچشمی بهم نگا میکرد چندباریم جلومو گرفت و گفت ک دوسم داره وشمارشو بهم داد تا باهم در ارتباط باشیم منم قبول کردم بعد چند وقت گفت میخواد بره سربازی بهم گفت منتظرش بمونم تا برگرده منم بی‌صبرانه منتظرش بودم همش بهم وعده میداد ک به زودی بهم می‌رسیم یه شب که باهم چت میکردیم داشت بهونه میگرفت منم چیزی نگفتم بعد چند وقت گفت “دیگه بهم پی ام نده بای برای همیشه” هه به همین راحتی و بی‌دلیل به معنای واقعی خورد شدم بازی خورده بودم اولش فک میکردم یه شوخیه و فقط دستم انداحته ولی بعد چندروز که کارت عقدش به دستم رسید تازه به عمق فاجعه پی بردم ازاون ماجرا الان ۲ ساله ک میگزره منم چندباری اونو با نامزدش دست تو دست دیدم خیلی نامرد بود که تواون شرایط بدون دلیل ولم کرد و رفت بایکی دیگه هنوز که هنوره وقتی منو میبینه مثه قبل بهم خیره میشه واقعا نمیدونم به چه علت هه

عخییی حس میکنم پتانسیل اینو دارم ک یع تنه همه اونایی که ترک شدن و نادیده گرفته شدن رو دوست داشته باشم و بهشون عشق بورزم :((( ناراحت نباشین این آدما لیاقت شمارو نداشتن حتمن :// بیاییین بغلمممم :)))

واسه کسایی که عاشقن و به عشقشون نرسیدن یا عشقشون ولش کرده *مخصوصا پسرا* برید آهنگ چشم انتظار کامی یوسفی رو گوش بدین با حالتون یکی میشه….اتفاقی دانلودش کردم من خودم تاحالا عاشق نشدم ولی بهش اعتقاد دارم چون دخترداییم عاشق یه نفره و وقتی عشقشون رو میبینم اعتقاد پیدا میکنم

من اتفاقا عاشق نشدم بدتر از اون سرم اومد دبیرستان بودم که یه پسر وسطای راه خونه مزاحمم میشد و خیلی گیر بود که بیا آشنا بشیم منم ازبس سیریش بود قبول کردم یه مدت باهم حرف میزدیم و بیرون میرفتیم که پسره( اسمش آرش بود) عاشقم شد من اونموقع سال آخر دبیرستان بودم و اون ۲۰ سالش بود جوری عاشقم شد که حتی فکرشم نمیکردم ولی من اصلا حسی بهش نداشتم کاملا خنثی… تا اینکه دیگه از محبت ها و توجه های زیادش خسته شدم و عاشق پسرخالم که از شهرستان اومده بودن شدم یه روز برگشتم و بهش گفتم بیا کات کنیم و دوست ندارم فلا فلان… بنده خدا خیلی گریه میکرد و دیگه به التماس کردن افتاده بود آخرش خودش خسته شد و بهم گفت با اینکه دوست دارم و هنوز عاشقتم ولی امیدوارم توهم عین من شکست بخوری و اینا… اهمیت ندادم و بیخیالش شدم ولی ای کاش ولش نمیکردم که آهش دامنمو گرفت پسرخالم بهم ابراز علاقه کرد ومنم با کله قبول کردم همه چیزمو ازم گرفت و آخرشم جلوی چشمام بهم خیانت کرد هنوزم دارم به حال خودم و اونموقه آرش زار میزنم آرش عزیزم ببخشید.‌..

سلام من یه خانم ۲۸ ساله هستم که ازدواج کردم یه پسر سه ساله دارم زمانی که دانشجو بودم یعنی ۲۰ سالم بود عاشق یه پسری شدم از اون موقع تا الان نه سال میگذره ولی نتونستم فراموشش کنم با اینکه اون هم ازدواج کرده و شرایط برای نرسیدن به عشق صدرصد است هر کاری کردم که فراموشش کنم نتونستم اینو هم میدونم تا زمانی که زندم از ذهنم بیرون نمی ره

من تو سن ۱۹ سالگی وارد رابطه با یه پسری شدم که ۵ سال از خودم بزرگ تر بود اول رابطمون همه چیز خوب بود تا اینکه تصمیم گرفت برای کار بره مشهد از من خواست منتظرش بمونم منم قول دادم منتظرش بمونم دو سال اونم بعد دو سال بیاد . من اصلا به ازدواج باهاش فکر نمیکردم خودش فکر ازدواج و انداخت تو سرم منم کاملا باورم شد. او همون زمان مشکل مالی براش پیش اومد منم کمکش کردم. خانوادم فهمیدن دیگه مانع ادامه ی رابطمون شدن اونم جا زد و رفت منم به مرور داشتم فراموشش میکردم اولش برام سخت بود فقط بعد خودش بعد یه ماه برگشت التماس کرد که ببخشمش دوباره سر صحبت و باز کرد منم هنوز دوستش داشتم دوباره داشت همه چیز میشد مثل قبل من میخواستم رابطه رو تمومش کنم بهش گفتم نمیخوام باهات باشم اونم گفت نامردی ازین حرفا منم گفتم حالا که انقدر دوستم داره پس باهم از نو بسازیم ولی بعد یکسال گفت که من نمیتونم بیام خواستگاریت من الکی یه چیزی گفتم تو چرا باور کردی البته من الان خودم رابطمو باهاش قطع کردم و هرگز دیگه بهش اجازه نمیدم وارد زندگیم بشه چون برای خودم ارزش قائلم و ارزش خودمم میدونم چیه پس اونه که میبازه البته مطمئنم میاد سراغم ولی من تصمیم گرفتم. میخوام بگم ارزش خودتونو برای یه آدم بدردبخور الکی پایین نیارید اونا خودشون میفهمن چه اشتباهی کردن فقط به خدا بسپارینشون خودش جواب تک تک بدی هاشو میده …

از13عاشق یه دختری شدم 2سال و نیم همش به فکرش بودم هرکاری کردم نتونستم برم حلو و بهش بگم ولی بالاخره هرجوری بود رفتم بهش گفتم البته خواهرم رو فرستادم که بره بهش بگه اولش فک کردم که قبول کنه گفتع بود که بره فکراشو بکنه جوابشو بده بعدش گفت نه دلیلش هم این بود که هنوز کوچیکه خلاصه بعد از چند وقت خودم شمارشو گیر آوردم بهش پیام دادم بازم هیچی نگفت زنگ زدم جواب نداد بعد توی راه پله دیدمش که سرش توی گوشیه لبش رو چسبونده به صفحه خیلی حالم بد شد رفتم پیشه رفیقم از شدت حال بدم تصادف کردم و گذشت بعد یه مدت دوباره بهش از توی واتساپ پیام دادم اما سریع بلاکم کرد بعد رفتم توی تلگرام اونجا هم بلاکم کرد به همه گفتم فراموشش کردم اما تنها دروغیه که تو زندگیم گفتم خیلی برام سخته همش افسردم بهش فک میکنم الان با کیه چیکار میکنه با چه پسریه نمیدونم چیکار کنم فقط آرزوی مرگ دارم به قول معروف ازراییل شده فرشته نجاتم برام آرزو مرگ کنید خیلی برام سخته این زندگی چون هیچ کس نمیفهمه دردمو همه میگن روانی خل و چل نمیگن شکسته از تو داغونه همه فقط نصیحت و اصلا آدم رو نمیفهمن با همه مشکل دارم فقط میخوام بمیرم اگه از گناه خود کشی هم نمیترسیدم تا الان صد بار این کار رو میکردم روزی هزار بار آرزو مرگ میکنم واقعا سخته همش قلبم درد میگیره همه از دوست و آشنا و رفیق و دکتر یه نظری میدن ولی نمیدونن دلیل اصلیش چیه اما بازم آرزوم خوشبخیشه ایشالله باهرکی هست خوشبخت شه الان 16سال و نیممه ولی همش دوست دارم بمیرم چند بارم جلوی ماشین خودمو انداختم ولی نشده دیگه از همه چی خستم همش آهنگای غمگین دیگه سرتون رو درد نیارم فقط آروز مرگ دارم و همین نه هیچ چیزه دیگه امیدوارم هرجا هستی خوشخبت باشی عشقم من که بدون تو دارم میمیرم

سلام من ی پسر ۲۵ ساله هستم از ۱۷ سالگی عاشق ی دختر شدم عشق بچه بازی نه میدیدمش نفسم میرفت دوسال فقط سیریش بودم ک بهش برسم خلاصه بعد کلی داستان باهم رفیق شدیم رفیقای خیلی صمیمی اوایل خیلی به ازدواج باهاش فکرنمیکردم چون شرایطش رو اصلا نداشتم ولی رفته رفته وابستگیم هزار برابر شد چند باری بیرون رفتیم دستشو ک میگرفتم انگار از زمین کنده میشدم به جایی رسید که فکر کنم به پدر مادرش هم گفته بود ولی نمیدونم یه دفعه چی شد تو دو هفته همه چیز برعکس شد یه مدت گوشیش رو خاموش کرد بعد فهمیدم نامزد کرده دنیا تو سرم اوار شد ۱نقدر بهم فشار اومد که ۱ سال درگیر بیماری استرس و افسردگی شدم ولی بالاخره کنار اومدم با قضیه از اون موقع به بعد انگار حسم مرده دیگه به هیچکس هیچ حسی ندارم سر سر شدم خونه گزاشتن تو فشار که ازدواج کن ولی بدون احساس که نمیشه… هنوزم بعضی وقتا با شوهرش که دوساله ازدواج کردن میبینمش هنوز مثل قدیم با دیدنش قلبم از جا کنده میشه نمیدونم این حس لعنتی کی راحتم میزاره مریم عزیزم امیدوارم هرجا و با هرکس هستی خوشبخت و خوشحال باشی نفسم دوستت دارم…

راستش تقریبا سال۹۸ …۲۸ شهریور بود که عاشق شدم… از‌حسم به کسی نگفتم الان۲۰ماهی گذشته.‌‌و یک رفتار هایی بهم‌میگه که طرف منو میخواد و یک‌چیزایی نه… راستش…هر وقت که از جلوش رد میشدم زل میزدم بهش اونم زل میزد بهم..یک سری جلو کلاس زبانم سبز شد و لبخند زد..و اینکه اینا باعث شد فک کنم اونم منو میخواد و‌نمیخواد تو سایت هایی تحقیق کردم….متوجه شدم که…اون‌منو نمیخواد چون گفته بود اگه یک‌پسر شما رو بخواد .. جلو راهت سبز میشه و از این جور حرفا بعد دختر خالم…هم پسری که دوسش داش دائم جلو راه دختر خالم سبز میشد…. به این دلیل بود که…نا امید نا امید شذم تقریبا الان ۱۲۰روزی هس ندیدمش…حسزت دیدنش به دلم مونذه…از اون موقع هم که میخوامش…خیی عصبی شدم و خواهر کوچیکمو همش دعوا میکنم

۳ ماه پیش بهم گفت فکرشو خیلی درگیر کردمو بهم پیشنهاد داد بیشتر اشنا شیم منم چون ازش خوشم میومد بی تمایل نبودم به قبول کردن پیشنهادش نمیدونم چیشد به خودم اومدم دیدم همه چیم شده اون.. دختری نبودم دل بدم به کسی و مهر کسی به دلم بشینه و فکرشو نمیکردم یه روزی دچار این حس شم ..بعد سه ماه تو اوج دوست داشتن بخاطر رفتار اشتباهش تموم کردم..اما هنوز نتونستم فراموشش کنم…چطور عشق یک طرفه را فراموش کنیم

من هم دچار عشق یک طرفه شده ام نمیدانم چطوری عاشق شدم… چون وقتی می دیدمش حالم بد میشد و می گفتم کاش نمیدیدمش … ولی ….. حالا نمیدونم بدون فکر اون زندگی کنم…. کاش حالا می شناختمش .. نمیدنم کیه….. همیشه میام کنار پنجره که اونا ببینم.. لطفا کمکم کنید بتونم راحت فرا موشش کنم

من عاشق پسر عمم شدم خیلی بهم محبت میکرد تا اینکه یه ماه پیش بهش گفتم دوست دارم شدی همه ی فکرم اما اون منو خورد کرد با حرفش بهم گفت من تو رو مثل خواهرم میدونم و من یکی دیگه رو دوست دارم داغون شدم کارم شده فقط گریه دیگه ندیدمش تا اینکه امروز دیدم داره بارون میاد گفتم برم قدم بزنم وقتی رفتم دیدمش بعد از یک ماه با یه دختره دستاشون تو دست هم بود و میخندید هرکاری میکنم نمیتونم فراموشش کنم لطفا کمکم کنید

بنظر من بیشتر اینجور عشقا تو ایران بوجود میاد دلیل ش کم بودن ارتباط زنا با مرداس و اینکه زن و مردا همیدیگ رو کمتر دیدین اگ بیشتر میبود اینطور نبود یک عاشق پسر عمش یکی از مشاور تحصیل ول کن بابا بشیت درس ت بخون

میخام ک بهتون راه حلی رو معرفی کنم ک تمام کسانی ک دچار عشق یه طرفه شدن وقتی چند وقت میگذره حس میکنی عشقی دیگه نسبت بهش نیست و احساسی ندارین پس انقد وقت خودتو هدر ندین بجاش مطلب تغییر عشق یه طرفه به دوطرفه رو مطالعه کنین بیشتر مطالعه کنین راجب عشق اینکه چطور یه نفر رو عاشق کنین تفاوت عشق تو زن مرده دیگ دچار درد نشین قدرت بدست بیارین برای خودتون

من عاشق نشدم اما دوست دارم تجربش کنم….

منم عاشق ی پسری شدم ک بهم مشاوره تحصیلی میده اینو میدونم کسی تو زندگیش نیست و می‌دونم احتمال ۹۰ درصد به من به چشم دانش آموز نگاه می‌کنه ی هفته هست حتی کلاس مدرسه رو شرکت نکردم چ برسه به درس خواندن دیوونش شدم :(( چیکار کنم ؟!

سال هاست کسی رو دوست دارم که از جونم برام عزیزتره نزدیک به ده سالی هست.نمیدونم این حس چه جوری به وجود اومد من که آدم سردی هستم و انسان ها برام اهمیت زیادی ندارن چه جور اینقدر این شخص رو دوست دارم اوایل که می دیدمش قلبم تند میرد و نمیتونستم اصلا بهش نگاه کنم چون از بچگی با هم بزرگ شده بودیم شناخت کامل در موردش دارم اون تو دوران بچگی و نوجوانی من رو دوست داشت و همیشه حمایتم میکرد و همیشه پشتم بود اصلا همین رفتارش باعث شد من اینقدر دوستش داشته باشم. ولی نمیدونم چرا بزرگ شدیم این احساسش کم رنگ تر شد نمیدونم شاید من اینجوری حسش میکنم. چون فامیل هم هست و نسبت خیلی نزدیکی باهم داریم نمیدونم چیکار کنم حسم بهش کم رنگ تر بشه یا تغییر بکنه هر روز و هر ساعت دارم بهش فکر میکنم داره این حس من رو دیونه می کنه همیشه با خودم میگم اگه باز هم ببینمش دیگه خودم رو گم نمیکنم و سعی میکنم عادی رفتار کنم. ولی وای وقتی چشماش رو میبینم دیونه میشم نمیتونم به جز اون هیچکسی رو ببینم اینقدر دوستش دارم که حاضرم براش بمیرم کاش به این درد مبتدا نمی شدم همه میگن عشق شیرینه و نصیب هر کسی نمیشه ولی خیلی زجر آور و تلخه. خیلی ها میگن عشق ما یک طرفست و با این واقعیت کنار اومدن ولی من نمیدونم حس اون نسبت به من چیه و این موضوع تمام ذهن من رو درگیر خودش کرده. کاش میدونستم باید چیکار کنم کاش راه حلی جلوی پام بود. تمام زندگیم اونه ولی الان اصلا من رو نمی بینه یا یه جوری ازم فرار میکنه شاید میخواد فراموشم کنه. من بدون اون هیچم کاش این رو میدونست… دوسش دارم خیلی هم زیاد فدات محسنم کاش می فهمیدی زندگیمی زندگیم فدای چشمای جذابت

میشه راهنماییم کنید هم صنفیمه ۷ سال ازم بزرگ‌تره خیلی هم غد و مغروره نمی‌دونم باید چیکار کنم تو صنف همه به استاد گوش میدن من زل میزنم به اون با کوچک ترین چیزی یادش میوفتم اخلاقش رفتارش طرز برخوردش خیلی خاصه الان هم واقعا نمی‌دونم چیکار باید کنم ؟ با شناختی که ازش دارم میدونم اگر بهش بگم پسم میزنه هم اینکه نمیتونم بیخیالش بشم و فراموشش کنم !

سلام من 20 سالمه حس میکردم عشق مسخرس شاید هنوزم باشه و معتقدم عشق دروغیه که قلب به مغزمون میگه. عشق این نیست که واسه کسی که نمیخوادت تلاش کنی عشق این نیست که اشک بریزی واسه کسی که خودش مصبب اون اشکه غصه هاتو بریز دور همراه خاطراتش و دوباره زندگیتو شروع کن. هم دانشگاهیم بود و من دوستش داشتم 🙂 اما دیگه دوستش ندارم چون کسی که رفته دوست داشتنش فایده نداره

من پسرم، ۲۴ سالمه، یه دختر بود که از اول دانشگاه دوستش داشتم ولی ازم بزرگتر بود. سال آخر جرئت کردم و بهش گفتم دوستش دارم ولی جوابش منفی بود. کوتاه نیومدم و اصرار کردم و همه مدت دلیلش اختلاف سنیمون بود، سه سال بزرگتر بود. به یه جایی رسید که بلاکم کرد، من باز کوتاه نیومدم و با اکانتای دیگه بهش پیام دادم. این مرض من بود که هر کاری می کرد تصور می کردم داره برای من می کنه، عکس عوض می کرد، بیو عوض می کرد و‌… بالاخره یه روز چند تا فحش رکیک جوندار بهم داد و تموم کردم. (آخرش فهمیدم عاشق شده، پسره دو سال از دختره کوچیکتر بود! همینه که هر روز خدا آتیشم میزنه. لعنت به عشق!)

اقا خودتونو درگیر عشق نکنید منم عاشق شدم و نرسیدم و چه فایده ولش کنید اصلا به اون روزایی ک باش بودید یا میخواستیو باشید و اون برنانه ها هم فک نکنید چون اونی ک میخوایید نمیشه عشق یه توهمه اگ عاشق شدید سریعا دوسه تا هورمون تزریق کنین مثل ادرنالین اصلا انگار نسبت به اون فرد بی احساس میشید

منم عاشق یه پسر شدم هجده سالم بود اون بیشت و هفت ولی حالا چی هیچی همچی تموم شد سه ماهه ک تموم شده خیلی حالم بده راستش دارم فراموش میکنم خیلی دارم تلاش میکنم خیلی دوستش داشتم خیلی هیچوقت نفهمید چقد بخاطر تولدش مجبور شدم یه ماه برم سرکار تا بتونم خوشحالش کنم پول قرض گرفتم واسش کادو گرفتم پست کردم براش چون بعد یمدت من درسم تموم شد و دیگع رفتم شهرستان بنظرم عشق چیز قشنگیه فقد باید ادمش پیدا بشه

سلام دوستان من دختری عاشق هستم ….. خیلی عاشق عشق …من تا یکی دو سال دیگه ازدواج می کنه خیلی خوشحالم براش چون فقط خوشبختی و خوشحالیش آرزومه فقط خوشبختی کنار‌ هر کسی ک دوسش داره دوستان عشق خیلی زیباست چون هر وقت عاشق بشی نگاهت عوض میشه کلا همه چی برات فرق می کنه ولی این زیبایی تا زمانی زیباست ک عشق از سمت عشقتم باشه یعنی عشق دوطرفه ولی عشق یک طرفه وای خیلی بده نابود می کنه آدمو مخصوصا دختران رو چون ک دختر ها نمیتونن آزاد باشن و عشقشون رو بیان کنن چون باهاشون برخورد میشه منم دیگه هستم از این عشق نافرجام هستم از این همه درد و تنهایی عشق من داداش رفیقمه بهترین دوستم معصومه ک خیلی بهم کمک می کنه و خودش هم با داداشش یعنی عشق زندگی من خیلی خیلی خوبه اسم عشقم مصطفی هس اسم خودم طاهره دعا کنید برای خوشبختی عشقم دوسستتون دارم

گاهی فکر میکنم اون چی داره که هیچ کسیو انگار قبل و بعدش ندیده بودم یک سالی میشه که عاشقش شدم بار ها و بار ها تلاش کردم واسه فراموش کردنش هر دفعه به بن بست خوردم حتی با اینکه دختر بودم و مغرور پا روی غرورم گذاشتم و رفتم جلو ولی اون اعتنایی نکرد و گفت کسی تو زندگیشه هر دفعه خودمو لعنت کردم که باز نبینمش که فراموشش کنم ولی با هر اهنگ به یادش افتادم انگاری همه جا پر شده از اسمش انگاری جز به جز وجودش تو بقیه هست همه جا میبینمش هم خودش هم اسمش شناختی ازش ندارم حتی آدم ایده المم نیست نمیدونم چه دردیه که گرفتارش شدم هیچ موقع باور نکردم که حقیقتو گفته باشه میترسم که هیچ وقت نتونم کسیو جایگزینش کنم گناهی نداره همه ی ما حق انتخاب داریم فقط همیشه واسش آرزوی خوشبختی و سلامتی دارم . چه دردیه که باید دنبال راه فراموشیش باشم خیلی سخته تجربه عشق یه طرفه خیلی زیاد .خیلی غصه خوردم خیلی گریه کردم خیلی خودمو داغون کردم تو اوج جوونی گوشه گیر شدم دوست دارم تنها باشم حوصله هیشکیو ندارم واسم دعا کنید مهرش از دلم و فکرش از ذهنم بره و به ارامش برسم.

اندر دل من درون و بیرون همه توست سلام من ی پسر بیمارم که دچار عشق ی طرفه شدم…داستان از ۵ ساگلی شروع شد که هیچی نمیفهمیدم..واسه اولین بار دیدمش طبیعتا هیچ حسی نداشتیم..بعد از ۲ سال که ۷ سالم شده بود باز دیدمش..بازم بهش حسی نداشتم تا داداشم با دختر عمم منو ب بازی راه نمیدادن میگتن تو عاشق اونی برو با اون بازی کناز اون موقع شروع شد…باز بعد ۳ سال ۱۰ سالم شده بود دیدمش خیلی جوگیر بودم با چه ذوق و شوقی بهش سلام کردم جوابمو نداد☹باز گذشت منم همینطور عاشقتر میشدم…تا ۱۳ سالگی که یک دفعه خبر فوت شوهر عمم رو دادن…باز اونجا دیدمش…واسه اولین بار بهش سلام کردم جوابمو داد…بعد با چند نفر از همسنو سلامون رفتم تو ی اتاق باهم حرف زدیم..الانم ۱۸ سالمه نمیدونم کجاس ولی خیلی دلتنگشم…نمیدونم دسوتم داره یا نه☹راستی اون یک سال از من کوچیکتره و فامیل دورمونه

عشق خوبه. ولی همیشه دعا کنید ک ی طرفه نباشه. 15 سالمه ولی حس ی آدم 60 ساله رو دارم. عشقمه. دوسش دارم ولی اون نمیخوادتم. از هیچی کم ندارم ولی دله دیگ وقتی نمیخواد. نمیخواد دیگ. ایشالا خوشبخت بشه هر وقت ازدواج کرد. همگی مرگ رو برام آرزو کنید چون زندگیم تباه شده

من مشکلم برعکس شماس احساس می کنم پسر عمم منو دوس داره اما من اصلا دوسش ندارم از همه نظر هم اختلاف داریم می خوام یجوری که نارحت نشه از این عشق منسرفش کنم تورو خدا کمکم کنید و اینکه کسایی که می خوان عشقشون رو فراموش کنن بهترین راه جایه گذین کس دیگه است می دونم سخته ولی خیلی کمکتون می کنه من هم قبلا عشقی داشتم بد جور ولم کرد رفت کسایی به عشقشون خیانت نمی کنن که خودشون خیانت دیدن رو تجروبه کرده باشن درسته قبلا با کس دیگه ای بودن اما می دونن که چقد ترک کردن سخته و 90 درصد این کارو نمی کنن

تو روزای کرونا با عشقم اشنا شدم همه چی خوب بود ولی وقتی اون برگشت سر کارش همه چیز عوض شد انگار فراموش کرد که من سنگ صببور روزای قرنطینه بودم شد یه ادم دیگه خیلی برام سخته بگم خوشبخت بشه براش همه کار خوبیکردم فک کردم قدر میدونه چه فایده.انشالله هر جاست سلامت باشه

یکی هست ک دوسش دارم.. نمیگم عاشق شدم.. عشق و قبول ندارم.. فقط می‌دونم از خودمم بیشتر دوستش دارم.. خیلی بیشتر.. بخاطر اون از خیلی از تصمیمام منصرف شدم..خیلی کمکم کرده.. کمک کرده خوب باشم… خودم باشم.. یکم بیشتر خودمو دوست داشته باشم.. وقتی بهم پیام میده یا میبینمش حس میکنم برای چند لحظه همه چی ساکت میشه انگار.. نمیدونم یهو همه ساکت میشن انگار زمان واستاده.. اولین باره یکیو انقدر دوس دارم.. وقتی نیست باهام حرف نمیزنه حس میکنم یچی کمه انگار یچیزیو گم کردم.. حس میکنم پیشش میتونم خودم باشم.. میتونم بهش اعتماد کنم.. من ب هیچکس اعتماد نداشتم.. باهام خوبه.. دوستم داره.. دوستشم.. بهم میگه فرشته.. ولی .. دوسم نداره:).. بهم گفت کمکت میکنم فراموشم کنی ولی بیشتر شده سخت تر شده نمی‌دونم باید چیکار بکنم.. صعی کردم دیگ باهاش حرف نزنم ازش دور شم ولی نمیتونم نتونستم.. کل روزمو ب امید اینک بیاد بم پیم بده میگذرونم.. حالم ب حل اون بستگی داره.. هوفف.. خیلی خسته شدم ولی حصمو دوست دارم.. خوشحالم می‌کنه وقتی هست خوبم.. ولی وقتی نیست حس یه ادم دیوونه رو دارم..ازین وابستگیم میترسم.. می‌دونم هیچوق نمی‌تونیم باهم باشیم پس فکر کنم فراموشی بهترین راهه نمی‌دونم باید چیکار کنم.. میشه یکی بهم بگه؟!

من عاشق یه پسری شدم که تناقضای زیادی داشت..در عین ساکت بودن شر بود در عین خجالتی بودن شیطون ..اعتماد ب نفسش کم بود اما مغرور بود واقعا همرو جذب خودش میکرد..تو دانشگام همه کراش میزدن روش..با هم فقط رفیق بودیم ترم 5 خیلی باهاش حرف میزدم هر لحظه چت میکردیم تو آزمایشگاه تو یه گروه بودیم خیلی خوش میگذشت باهاش..یهو ب خودم اومدم دیدم زندگیو بدون اون نمیخوام..اما اون فقط منو به چشم دوست میدید…رل زد وقتی رل زد من اولش خیلی افسرده شدم..تا 3 ماه بعدش ک کات کرد و بهم pm داد که چرا نگفتی دوسم داشتی چرا نگفتی باعث شدی گند بزنم! فهمیدم از زبون دوست صمیمیم همه چیو فهمیده. بعد از چن روز دوباره شروع کردیم حرف زدن و بیرون رفتن و وارد ی رابطه جدید شدیم..همه چی خوب بود حالم خوب بود باهاش خیلی خوب..تو قلبم کلی ستاره بود:)اما دیشب بعد نزدیک 1 ماه بهم فهموند که دوس داشتن من یک طرفس و اون اونجوری ک باید دوسم نداره و بودو نبود من براش فرقی نداره:) بهش گفتم دیگ پی امم نمیدم بهت. خیلی سخته فراموش کردنت فرهاد:)

این متن نهایتش ۲ دقیقه وقتتون رو میگیره اما خواهش میکنم بخونیدش به خاطر خودتون به عنوان یه پسری که درد عشق یک طرفه رو کشیده و بخاطر یه دختر که دوستش داشته مجبور شده از رشته پزشکی با معدل الف انصراف بده تا دیگه دختررو نبینه ولی بازم از قضای روزگار سربازیش افتاده درست همون شهر با این مصیبتم ساخته میخوام یه نصحیتی بهتون بکنم این اتفاق باعث شد که عقیده و دید من نسبت به دنیا و زندگی کلا عوض بشه اما هزینه گزافی داشت ولی ارزشش رو داشت بعد از پنج سال دیگه برام مهم نیستش ولی هیچ وقت فراموشش نمیکنم هم خودش رو هم کاراش رو ولی نمی بخشمش شاید تو روز قیامت من به همه بدهکار باشمو شایدم اهل جهنم باشم یا بهشت ولی میدونم یکی هستش که به من بدهکار هستش ولی من اصلا نمی بخشمش…. در ضمن انسان در مقابله با سختی ها و مشکلات توانایی هاشو میفهمه و استعداداش شکوفا میشه یه دیالوگ تو فیلم راکی هستش که تو اون دیالوگ سیلوستر استالونه(خود راک) میگه : تو میزاری دیگران اذیتت کنن و بهت بگن که خوب نیستی و وقتی اوضاع سخت شد دنبال چیزی می گردی که مقصر بدونیش مثل یه سایه بزرگ بزار چیزی بهت بگم که خودت از قبل می دونی دنیا گل و بلبل نیست دنیا پر از پستی و کثیفیه و مهم نیست چقدر سرسخت باشی دنیا زمین می زننت و اگر بهش اجازه بدی کاری می کنه برای همیشه روی زانوهات بمونی تو من یا هیچکس دیگه نمیتونه به اندازه زندگی محکم ضربه بزنه ولی مهم نیست چقدر محکم ضربه می خوری مهم اینه چقدر میتونی این ضربات رو بخوری و همچنان رو به جلو حرکت کنی چقدر می تونی تحمل کنی و همچنان به جلو حرکت کنی اینجوری میشه برنده شد حالا اگر می دونی ارزش چیزی رو داری پس برو به دستش بیار ولی باید حاضر باشی ضربه بخوری نه اینکه دیگران رو مقصر بدونی که نذاشتن به چیزی که می خوای برسی بزدلها اینکارو میکنن و تو بزدل نیستی تو بهتر از اینایی

من ۲۰ سالمه دو سال پیش با یه پسری اشنا شدم نمیخواستم رلش باشم فقط یه دوست عادی باشیم بعد یه مدت دیدم خیلی باادب و خوبه اصلا از رابطه چنسی و این چیزا حرف نمیزنه به دلم نشست بعد ۵ ماه بهش گفتم دوستت دارم شروع کرد به حرف های جنسی زدن و رابطه خواستن باهاش کات کردن اما دوباره برگشت گفت غلط کردم من خودتو میخوام اصلا رابطه نباشه دوسال از هم دور بودیم من قول دادم پاش بمونم رفته بود یه شهر دیگه کار کنه خودش بحث ازدواج و کشید وسط من به ازدواج باهاش فکرم نمیکردم حتی اولش فکر کردم شوخی میکنه ولی بعدش دیدم جدیه اما حالا میگه من دیگه نمیخوام ازدواج کنیم من اصن قصد ازدواج نداشتم یه زمان فکر میکردم میتونیم ولی دیدم نمیشه من خیلی داغون شدم اما بخشیدمش ولی ایمان دارم خدا خودش جوابشو میده کلا عاشق ادم درست بشید و تو انتخاباتون دقت کنید بخصوص دخترا هر ادمی لایق عشق نیست و هر کسی رفت بزارید بره حتما یه روزی یه ادمی میاد تو زندگیتون که عاشقتونه و تمام اون روزای بد یادتون میره و اگه امروز اون ادم شمارو نخواست و رفت انقدر خوب و قوی بشید که یه روز ارزو داشتنتو بکنه

بدترین چیز اینه ک تو حرف بهت همش بگه دوست دارم ولی رفتاراش هیچکدوم بوی دوست داشتن ندن و تورو دائم بذارن توی یه دو راهی ک کدومو باور کنی !؟ و تا میای فراموشش کنی دوباره برمیگرده و دلت همین ک یه کلمه میگه بازم پر میزنه براش و نمیتونی خودتو کنترل کنی ک بر نگردی ، با اینکه میدونم همه حرفاش دروغه ولی منه خر نمیتونم ولش کنم و اونم این قضیه رو فهمیده و همش سواستفاده میکنه …تو جهنمم بخدا ، از گریه و غصه خسته شدم دیگ … زندگیم ب خاطرش نابود شد ، تمام عمرمو پاش گذاشتم حالام هیچی ب هیچی ، میخوام امشب تموم کنم این زندگیو تنها راه فراموشیش همینه …

سلام من 16 سالمه پیانو میزنم این اموزشگاه ما کنسرت گزاشته بودن بعد یه پسر 27 ساله قرار بود برای کنسرت باهام تمرین کنه اولش خیلی سرد بودیم باهم بعد بهم نزدیک شد اولش من از این صمیمت بوجود اومده گفتم خوشم نمیادو بهش گفتم اون ناراحت شدو منم برای اینکخ از دلش دربیارم براش کادو خریدم بعد از یه مدت که باهم بیرونم رفتیم حتی احساس کردم واقعا دوسش دارم واونم اره تصمیم گرفتم بهش بگم ولی هیچ چیز اونجوری که فکرشو میکردم پیش نرفت اون گفت اختلاف سنی داریمو منم هیچ حسی ندارم منم خب خیلی سنگین بودبرام حتی خودکشیم کردم ‍♀️‍♀️و البته اینو میخوام بگم الان 8ماه از اون قضیه میگذره ومن نتونستم فراموشش کنم و اون هنوز با من در ارتباطه تازه احساس میکنم از احساساتم نسبت به خودش سواستفاده میکنه عکس لخت بدنمو هی میخواد ولی میگه به تو به چشم نیاز جنسی نگاه نمیکنم ولی من خیلی دوسش دارم چیکار کنم ترو خدا یکی بگه

من هنوز نمیفهمم چرا بی خبر رفتی…کاش لااقل خدافظی میکردی تا شاید بتونم به خودم بقبولونم تموم شده و فراموشت کنم.تو که مدتهاس نیستی،راستی دارم ازدواج میکنم امیرحسین،با یه پسر نجیب و آقا که مرد زندگیه.برعکس تو…فقط هیچوقت نمیبخشمت برا تمام لحظاتی که سرم رو شونه‌شه و بی‌اختیار تو دلم آرزو میکنم ای کاش این شونه‌ی تو بود…شاید اگر منم مث خیلی دخترا لوندی میکردم و با آرایش خودمو خفه میکردم و راجع به هر کوفتی اظهارنظر میکردم جای اینکه محوت شم وقتایی که حرف میزدی باهام،شاید تنهام نمیذاشتی.نمیدونم. هر وقت از خیابونایی که با هم هزار بار رفتیمو اومدیم رد میشم تمام تلاشم برای فراموش کردنت دود میشه میره هوا.حتما الان سرت گرم زندگیته و غرق موسیقی و کنسرتای لعنتیت هستی.تو میدونستی جز تو پناهی ندارم.بخدا که میدونستی…کاش لااقل خطتو عوض نمیکردی تا یه عکس برا تماشا کردن ازت داشته باشم. دوستان،برام دعا کنید فراموشش کنم.عذاب وجدان دارم.من دارم زن زندگی کسی میشم که اشاره کنم زندگیشو میریزه به پام.کسی که مردتر ازش ندیدم تا حالا.متنفرم ازین برزخی که توشم…به خاطر خدا اگر دلتون با کسی نیست عشقو تو وجودش بیدار نکنین.بالاخره آدم یه جایی یه روزی تو همین دنیا تقاص پس میده… خیلی دلم ازت پره ولی امیدوارم هر جا هستی خوشحال و خوشبخت باشی…

من 8 ساله درگیر عشق ی طرفم شاید هر کی اینجا امید داشته باشه که شاید فرد مورد علاقش ی روز نظرش عوض شه ولی من دست رو ی ادم اشتباهی گذاشتم گذشته از اینکه عشق ی طرفه و دیدنش به اندازه کافی سخته این که طرف از من به خاطر مشکلات خانوادگی که داریم خوشش نمیاد بدترش میکنه گیرم که اونم از من خوشش اومد خانواده هامون و چی کار کنم ؟ امیدوارم دوباره بتونم عاشق شم و امیدوارم هیچ وقت از من خوشش نیاد چون اون وقته که دودل میشم

ایکاش زودتر میگفتی که حسی بمن نداری حالا که سخت عاشقت شدم مجبورم کردی تا بیام اینجا و دنبال راه فراموش کردنت باشم من در این روزهای سخت سعی در فراموش کردنت دارم عاطفه امیدوارم خوشبخت بشی

سلام دوستان لطفا اگه میشه راهنماییم کنید ،من حدود چهار ساله عاشق ی نفرم(فامیله) ،اولش عشقم یه طرفه بود ولی طی یه شرایطی اطرافیانم فهمیدن که من عاشق اون هستم و منو ازش خواستگاری کردن،اونم جوابی نداد. من اصلا از شرایطم راضی نبودم و دوست نداشتم که من اولین نفری باشم که اعتراف میکنه ولی کاری بود که شده بود.چندبار دیگه هم نظرشو درمورد من پرسیدن ولی جواب سربالا میداد.واسه یه مدت همه چی تقریبا فراموش شد،تا اینکه یه روز خیلی غیر منتظره زنگ زد به مامانم و منو خواستگاری کرد ،تقریبا دوسال گذشته بود و من اون شوروهیجان اول رو نداشتم،یه مدت وقت خاستم تا فکر کنم اما اون هی زنگ میزد و منتظر جواب بود.آخرم نمیدونم مامانم بهش چی گفته بود که اونم جواب مثبت برداشت کرده بود.اخه خیلی واسم عجیب بود اون ادمی که اوایل هیچ نظری در مورد من نداشت یهویی عوض شد و عاشق من شد.الانم من با اینکه عاشقشم ولی جوابم منفیه چون میدونم که من بدرد اون نمیخورم .ولی نمیدونم چجوری جوابمو بهش بگم.در ضمن ما هیچ رابطه ای هم نداشتیم باهم تا الان حتی بزور هم سلام میکنیم،درواقع من مخالف رابطه با جنس مخالفم.من دوست دارم به شغلی که عاشقشم برسم و فکرمیکنم که ازدواج منو محدود میکنه.واقعن از خودم بدم میاد اصلا نمیدونم عشقم عشق واقعیه یا نه،من تو سالش شاید یکی دوبار ببینمش .یه مدت انقدر فراموشش میکنم که اصلا انگار نبوده،ولی یهو با یه اتفاق یادم میوفته وباز درگیرش میشم.خیلی عذاب وجدان دارم .حس میکنم زندگیشو خراب کردم.ببخشید اگه زیاد شد.لطفا راهنمایی کنید.ممنون

عشق یعنی نرسیدن.من الان تو روزای سخت فراموشی هستم.تو مرحله ی اول.امیدوارم موفق بشم.من باهاش اصلا وارد رابطه نشدم.ساکت موندم.امافهمیدم که یکی دیگه تو زندگیشه.عشق یعنی آزادی یعنی اینکه رها بشی.اگه نخواستت فقط دعا کن که خوشبخت بشه.همین

سلام من الان 21 سالمه و حس های زیادی رو تجربه کردم ولی این حس خیلی متفاوت بودو 19 سالم بود رخ داد بااینکه قبلش به5 نفری علاقه مند شده بودم اما چون میدونستم به جایی نمیرسه و افراد مناسبی نبودن بدون اینکه ابراز کنم فقط تو خودم ریختم و کم کم فراموش شدن اما این اخری تمام چیز من بود و بنظرم خوب میومد وحس میکردم اونم یه حس هایی داره و تحمل کردم و دیدم نیومد جلو و من سرانجام غرور رو کنارگذاشتم و بهش گفتم حتی اگه 99 درصد امکان میدید طرف مقابل دوستتون دارههرگز خودتون پا پیش نزارید تا بهش بگید منظورم به دختراست و الان با حسی که داشتم کنار اومدم اما از اینکه بهش گفتم و حس خورد شدن دارم نمیدونم چرا کنار نمیام من میدونم بازم فرصت برای زندگی عاشقانه دارم و میدونم با تمام نقاط ضعفی که ازش میدیدم ولی ضعف هاش هم برام زیبا بود اما تا که فهمیدم اخرین روز میتونه تو دانشگاه ببینمش و ترم اخرشه رفتم بهش گفتم اما اگه زمان رو به عقب برمیگردوندن هم باز همینکارو میکردم چون فکر اینکه ممکنه اونم دوستم داشته باشه و علاقه منو نسبت به خودش نمیدونه پا پیش نمیذاره منو پشیمون میکرد چرا نگفتم راستش این ترس همیشه باهام بود به طوری که در ترم جدید بااینکه ترم اخرش نبودنمیشناختمش ولی بهش علاقه مند بودم فکرکردم ترم اخرش بود ورفت خیلی حالم بد بود هی در عذاب بودم اون که بالاخره میرفت چرا بهش نگفتی دل خودت صاف شه تا اینکه فهمیدم نرفته و بیشتر خواستم بشناسمش و پسری که فکر میکردم همه چیز تمومه با نقاط ضعفش آشنا شدم و متاسفانه اون وجهش هم دوست داشتم ولی یه سوال باقیه چرا فکر میکردم دوستم داره و بااینکه تصمیم داشتم به کسی علاقه مند نشم به علت احساسات گذشتم که همش ت. خودم میریختم چرا به یکباره بهش دل بستم بهم بازبان بی زبانی گفت هرگز جوابم دربرابر احساساتتون منفیه و چرا زودتر بهم نگفتید! منم میدونستم جوابت منفیه عقلم بهم میگفت زمانی که کسی دوستت داشته باشه امکان نداره نیاد بهت بگه حداقل یه واسطه میفرسته اما بازهم به فکرخودم بودم گفتم که اگه ترم بعدی نباشه حداقل پشیمونی اینکه چرا حداقل بهش نگفتی تو که دیگه نمیبینیش و زودتر بهش نگفتم چون اگر جواب منفی میشنیدم تو محیط دانشگاه چشمم به چشمش میوفتاد نمیتونستم حس بدم رو کنترل کنم و اوضاع رو برای خودم وحتی خودش تنگ میکردم اینقدر دوران زندگیم هردورش باهام بازی میکنه که میدونم بالاخره عاشق کسی خواهم شد که اونم دوستم خواهد داشت و در جواب این همه سختیه دوران احساسی هم من به شخصی میرسم که لیاقتم رو داره البته اون پسر هم بی لیاقت نبود اون منو ذهنم رو تغییرداد و بزرگترین نقطه ضعفی که ازش پیدا کرده بودم باتمام اینکه به ظاهر جسور میرسید اگه بیشترروش متمرکز میشدی آدم خیلی ترسویی بود اما حس ترسش هم دوست داشتم نمیگم که ای کاش بیشتر میشناختمش اما برا من کافی بود یه ترم تمام تلاشم علاوه بردرس خوندن که تازه داشتم خودمو با رشتم وقف میدادم این بود به هر بهونه ای ببینمش و بشناسمش 4 ماه بودکه برا شناختنش بدون اینکه باهاش حرف بزنم در پیش داشتم و بیشتر زیرنظرش داشتم که بادیگران مخصوصا بادوستاش چه ارتباطی داره وحتی همکلاسیمم نبود بخوام باهاش حرف بزنم چون نمیخواستم بخاطر احساس خودم اوقات اونو تنگ کنم و تلخ کنم پس بی صدا نزدیکاش بودم وجواب منفی شنیدم نه بخاطر غرورم اخه اون تنها چیزی بود که نه غرورم ارزش داشت نه آبروم که بره ،قبول کردم و اصراری نکردم و البته اصرار هم اشتباه بود و کنار کشیدم و زمانی که یه جای خلوت رو پیدا کردم زار زار گریه کردم و شب های سختی گذروندم طرد شدن از طرف کسی که دوستش داری سخته اما نباید ناامید شد زندگی جریان داره و من منتظر اتفاقات هیجان انگیز دیگه از زندگیم هستم فقط براش ارزوی سعادن و سلامتی دارم و اهل تهرانه که زمانی اخبار میگفت وضعیت کرونا تو تهران بده خیلی نگرانم چیزیش نشده باشه ولی من دعا میکنم گه گاهی فقط همینو بلدم تجربه عشق یکطرفه من هم تلخ بود هم شیرین و هیچوقت خودتونو سرزنش نکنید همه چیز یک امتحانه که میگذره من آدم ثروتمندی نیستم و وضع خانوادگی خوبی ندارم اما بزرگترین ثروتم جوانیم و تندرستیمه و شاکرم و هیچ چیز دندونگیری نمیخوام باتمام سختی هایی که کشیدم چه بیماری هایی که از مادر پدرم دیدم مخصوصا مادرم و خانواده پر جمعیت با خواهرا و برادری که اصلا براشون مهم نیستم و پدرم که نتونست هیچوقت احساساته پدرانش رو ابراز کنه و حس یکطرفه که داشتم بااین وجود برام دعا کنید از این به بعدش زندگی موفق و خوبی داشته باشم و عشقی دوطرفه و منطقی

۱۵سالمه ۳ماه به اجبار بابام نامزد شدم بعد طلاق گرفتم

یه سال میگذره ک پسرخاله بابام ابراز علاقه کرد همیشه یه حسی داشتم بهش ک خودمم درکش نمیکنم مواظبش بودم و چشمم ب کاراش بود ۴ سال بایه پسری دوست بودم ب طور اتفاقی عاشقش شدم ک یه طرفه بود الان نمیتونم از فکرش در بیام و میترسم با پسرخالم نتونم ادامه بدم چیکار کنم

هر کار میکنم فراموش نمیشه ۴ سال عشق یه طرفه ولی دوسم نداش هر کیو میزارم جاش فک میکنم بهش خیانت میکنم

برایت مینویسم دوستت دارم ، با آنکه شب قبل از رفتنت اولین بوسه را هدیه دادی ، و هدیه دادم ؛ و روز بعدش هم بی دلیل و بی جهت رفتی. از همه جا بلاکم کردی. این رسمش نیست! امیدوارم هیچ موقع کارت به این صفحه نیافتد و محبور نشوی مقاله های فراموش کردن را بخوانی از محسن به یگانه ما هردو خردادی هستیم. امروز تولدش است

من 14 سالمه و دو ساله که عاشق پسر عمم شدم ولی اون نه تنها دوسم نداره بلکه نمیدونه من دوسش دارم و به سرد ترین حالت ممکن باهام برخورد میکنه میدونم هیچ وقت دوسم نداره ولی از فکر کردن بهش خسته نمیشم از اینکه ارزوم باشه ببینمش از اینکه هر روز وشب خوابشو ببینم خسته نشدم فقط میخام که ی روزی منو دوسم داشته منی که حالا تموم زندگیم شده چشماش که هر چی باشه و هر چی بخاد بازم دوسش دارم برام دعا کنید

کاش میدونستم فراموشت کنم وازیادم بری ولی نمیتونم فراموشت کنم به یادتم با اینکه تو الان ازدواج کردی ولی قلبم داره آتیش میگیره ازنبودنت خدایا این همه حس دلتنگی را ازمن بگیر

اون رفته ولی توهنوزبه فکرشی؟آخه چرا؟ راستم میگی من وقتی فهمیدم طرف هیچ حسی به من نداره قبول نکردم امید داشتم ولی الان واقعانمیخوام حتی بهش فکرکنم توخودتونابودمیکنی اینطوری خواهرانه بهت میگم بهش فکرنکن.

منم دیگه باختم من عاشق مشاورتحصیلیم شده بودم،وقتی فهمیدم اون هیچ حسی بهم نداره واقعاضربه خوردم. من اونوهنوزمیبینم وباهاش حرف میزنم،حالاچیکارکنم که وقتی میرم پیشش دیگه حسی بهش نداشته باشم؟ برام باشه مثل بقیه؟ من یه کنکوریم این قضیه میتونه سرنوشت منونابودکنه توروخداکمکم کنید

سلام پیشنهاد میکنم مشاورتو عوض کنی. هرچقدرم مشاور خوبی باشه با این شرایط نمیتونه گزینه مناسبی برات باشه.

اگه مشاورموعوض کنم خانوادم میفهمند نمیتونم این کاروبکنم آخه خانوادم خبرندارند میخوام فقط بتونم عشقم روبهش فراموش کنم ولی سخته

آخه در تناقض شدیده دیدن و فراموش کردن. با خودت صادق باش، واقعا میخوای فراموش کنی یا فقط ژستشو میگیری؟ با یه بهونه منطقی به خانوادت بقبولون که باید مشاورتو عوض کنی. مطمئن باش این بهترین و منطقی ترین کار ممکنه.

منم عاشق یه پسری شدم به کسی نگفتم نمیدونم چم شده بود مذهبی بود زیاد به دخترا نگا نمیکرد ولی یه بار تو چشام خیره شد حسی بهش نداشتم تا اینکه با چند بار دیدنش عاشق شدم ولی متاسفانه من خیلی ساکتم نمیتونم چیزی بگم به زور با یه پسری که حتی یه بارم ندیده بودمش نامزد شدم ولی ۱ ماه طول نکشید طلاق گرفتم …. اون موقع میخواستم فراموشش کنم ولی داشتم نابود میشدم با کسی که ازش متنفر بودم نامزد بودم نتونستم دو هفته ای بود ندیده بودمش با یه بهونه رفتم دیدمش ….)

بهش با یه اسم دیگه تو اینستا گفتم عاشقتم فحش داد نا امید بودم ولی نمیتونستم که نگم من زندگیمو به خاطر اون بهم زدم فقط خدا حالمو میدونه با اسم خودم بهش گفتم تعجب کرد ولی گفت فهمیده بودم دوسم داری ولی من قصد و شرایط ازدواج ندارم کنکور داد رفت ایلام دلم خیلی براش تنگ شده بود .

پیم دادم چیز خاصی نگفت یکی اومد پی ویم گفت من عشقشم مزاحمش نشو اون ماله منه هر چی از دهنم در اومد هم به دختره هم به اون گفتم حالم بد بود افسرده بودم شدید اومد بود باهاش رو به رو شدم وقتی میدیدمش حالم دست خودم نبود هردومون یه جا میرفتیم صب کرد من اول برم نگاهش رو حس میکردم ولی به خودم بد و بیراه میگفتم چون اون عاشق یکی دیگه بود.

بعد یه مدت تو اینستا فالوش کردم اونم فالوم کرد تو تل هم از بلاکی درآورده بود من درش آوردم پیم دادم گفتم معذرت میخوام گفت نمیشناسمت یه چند روزی حرف زدم بعدش گفتم عشقت چطوره گفت ندارم که پس اون چی بود.

جا خوردم گفت ساختگی بود ناراحتم نمی خواد باهام باشه که اینکارو کرد بهش گفتم روک بگو من عاشقتم تو یه زره دوسم نداری؟!.

گفت اگه بخوامم نمیتونم بهت قول بدم نمیشه شاید تو یا من عاشق یکی دیگه شدیم شاید پدرو مادرم گفت کسی که ما میگم رو بگیر واسه همش یه جوابی دادم ولی گفت حرف مردم چی؟؟ میگن من زندگیتو بهم زدم اصلا من نمیتونم خودمو محدود کنم انتظار شنیدن اینو نداشتم منم گفتم منم خودمو محدود نمیکنم شاید فرصت های خوبی رو از دست دادم ولی دیوونشم نمیتونم هرروز میبینمش نابود میشم .

چی کار کنم حتی به فکر خودکشی هم افتادم دیگه از زندگی بریدم عاشق نشید تو رو خدا خیلی بده.

سلام دوستان وضعیت من با شماها خیلی فرق میکنه من عاشق نیستم اما طرف مقابلم شدیدا این حس رو داره و من به هیچ وجه نمیتونم وارد رابطه ای شم که طرفم 3 سال از خودم کوچک تر باشه … داستان از تابستان 98 شروع شد که یکی از فامیلای نزدیکمون اومدن ایران جز مام فامیلی نداشتن واسه همینم چون زیاد آشنایی با اینجا نداشتن منو با خودشون همه جا میبردن اونا آدمهای مهربونی هستن و خیلیم باهم صمیمیم.

مهران رفتارای عجیبی انجام میداد مثلا تا از کنارم رد میشد یه تار مو از سرم بر میداشت که بعدا دیدم تک تک شونو تو یه پارچه قایم کرده یا کش مومو دستش میکرد میگفت وقتی دستمه حس خیلی خوبی دارم حتی لباس هرچیزی میخریدم بهونه میگرفت میگفت منم میخوام ست کنم باهات یه بارم با مردی هم سن باباش دعواش شد و کریم کاک خورد چون زیر چشمی بهم نگا کرده و خیلی ازین نمونه های دیگه …

درسته باهم صمیمی بودیم شوخی میکردیم تا دم ای صبح مینشستیم از خاطره هامون میگفتیم فیلم نگا میکردیم می خندیدیم تازه بهش می گفتم کاش داداش کوچیکی مث تو داشتم چون خیلی دوست داشتنیی .. گریه های یواشکیش رو میدیدم… تا اینکه اعتراف کرد که عاشقم شده و بدون من نمی تونه نفس بکشه وقتی اینو فهمیدم رابطمه مو باهاش کمتر کردم

من خیلی سرزنشش میکردم و هر بار با گفتن “این فقط هوسه و زود گذره” به کلامش خاطمه میاوردم .. خیلی وقته برگشتن و اون هنوز پای تلفن داد میزنه گریه میکنه به خودش آسیب میزنه با این رفتاراش خیلی غصه میخورم اما نمیتونم قبول کنم . اما واقعا این سوال واسه خودم پیش اومده آیا یه پسر 15 ساله میتونه عاشق دختری باشه که (3 سااال) ازش بزرگتره واقعا ممکنه ؟ میدونم اگه قبول کنم زندگیمو تباه کردم پس هییچ وقت همچین ریسکی نمیکنم . (لطفا لطفا بخونین و کمکم کنید ! ممنون )

تو سن این پسر این چیزا عادیه که زود وابسته بشه اون حتما جذب اندام و تنت شده جدیش نگیر اون فقط دنبال رابطه جنسی باهاته حس پسرا تو این سن فقط شهوته نه چیزه دیگه…..

سلام سن نوجوانی سن بسیار حساسیه که بیشترین طغیان های احساسی در این دوره سنی رخ می ده..شک نکن احساسات ایشون صادقانه و واقعیه ولی باز شک نکن این احساسات نتیجه فعل و انفعالات سن بلوغه این احساسات در زمان ایجاد بسیار تند و آتشین هستن که متاسفانه باید بگم به همون اندازه که زود و سریع شعله می کشه زود هم فراموش میشه البته نه آسون….. پیشنهاد میکنم بهش فکر نکن و درگیر این احساسات نشو …حتی اگر به خودش اسیب زد تحت تاثیر قرار نگیر و اجازه بده که مرور زمان بهت نشون بده که همه چیز تموم میشه و به روال عادی برمیگرده…سعی کن ارتباطت رو بهاش به حداقل برسونی و زیاد در مورد اینکه احساساتش زود گذر و از روی هوسه باهاش بحث نکنی چون اصلا و ابدا گوشش بدهکار نیست چون دست خودش هم نیست

من عاشق هر کس که می بینم و به نظرم خوبه می شم اما بیشتر عاشق پسر عمه ام هستم که از نظر دینی و اعتقادی و هیچ چیز به هم نمی خوریم

چطور کسی رو که حتی منو نمیشناسه فراموش کنم؟ تقریبا یکساله نتونستم از فکرش بیام بیرون خیلی توهمی شدم از این علاقه توهمی خسته شدم خواهشا راهنمایی کنید

برای فراموش کردن همسری ک با جون و دل عاشقش بودیم و اون رفته چیکار باید کرد؟فراموش کردن تو دوستی و قبل ازدواج قابل مقایسه با فراموش کردن همسر نیست…این دومی خیلی سخت تره.چیکار باید کرد؟سه ساله دارم تلاش میکنم فراموش کنم وای نتونستم مدام تو پروفایلشم و خاطرات خوب قدیمی…لطفا راهنمایی کنید

من الان دکترای مدیریت هستم ریس اداره شدم خیلی هم خوشحالم اونم لابد با افراد دیگری مشغوله …..باور کنید چنین افرادی یه روزی یه جایی به جزای اعمالشان میرسند من به عدالت خداوند امیدوارم

تف بر عشق یک طرفه ، دارم نابود میشم تازه کنکوری هم هستم و داره بهم ضربه می زنه نمی تونم فراموشش کنم.

سلام عزیزم من الان دانشجو هستم دوره ی شمارا با تمام این تجریه ها گزروندم ولی داداشم نگا کن بیشتر این احساسات بخاطر فشار درس و کنکوره و تو این سن خیلیا از سر بچگی احساس میکنن عاشقن و… من خودم قبل کنکور۵بار ن و بله شنیدم از دختر خالم حتی انگشترم دستش کردم بعد ۱۰روز بهم برگردوند خودت میدونی یکبار ن شنیدن خودش چقدر درد داره حالا فکرشو بکن۵بار دیگه چه عذابیه …

ولی الان میگم همش از سر نفهمی و بچگی بوده و بخاطر فشار کنکور بود چرا میگم فشار کنکور چون بدن و مغز انسان یجور دنبال بهونست برا فرار از مشکلاتی مثل کنکور برای همین بهونه دستت میده که اره چون من عاشق فلانیم و بهش نمیرسم و…چون این شرایطو دارم نمیتونم درس بخونم در صورتی که اینجوری نیست به خودت بیا که مث من دوبار توی کنکورت ضربه نخوری که اخرم مجبور شی فقط ی رشته انتخاب کنی بری دانشگاه که سر بازی نری و…

موفق باشی

حال ی کنکوری رو ی کنکوری بهتر میفهمه..بدتر از وقتی ک میفهمی ی طرفه بوده…وقتیه که هم باید فراموش کنی ..هم باید ادامه بدی..فقط میتونم بگم این ی درده که درمون نداره..خیلی سعی کردم باهاش کنار بیام نشده…ولی تلاش کردنم موجب شده بیشتر بهش فکر کنم بیشتر خوابشو ببینم و بیشتر از درسم دور شم…فراموش نشدتیه تلاش نکن فراموشش کنی فقط به این فکر کن که ایندت و خودت مهم تری!

من۱۴سالمه دوساله عاشق داداش دوستم شدم نمیدونم دوسم داره یانه فقط میدونم قبلن یکی رو دوست داشته الان نداره تقریبن یک ماهه ندیدمش دارم دیوونه میشم چیکار کنم فراموشش کنم

والا من ۲۸ سالمه هنوز نه عاشق شدم نه کسی عاشقم شده ولی ماشالا چقدعاشق زیاد داریم اینجا. خوشبحالتان

عشق همینه ببخش و ارزوی خوشبختی براش گاهی عشق رسیدن نیست عشق همین دعا برا خوشبختی اونیه که دوسشداری

سلام.میخوام هرجورشده تاقبل ازعیدامسال این عشق یک طرفه روتموم کنم.فروردین امسال میشه چهاردهمین سالی که زندگیم روهواس.نمیزارم به۱۴سال برسه….بایدتمامه تلاشمو بکنم برای جمع کردنش….چاره ای نیست‌.من عشقم افلاطونیه.بقیه بهم گفتن تاحالاتمو فهمیدن وگفتن چه بدعشقی وچه بدآدمی….گفتن سنگین ترین نوعه عشقه…امشب دوستم گفت نگاه کن اون هرروز موفق تره و شادتر وجوون تر وحتی محاله توروبه یادبیاره….۱۴سال ازون موقع رفته….حالا اون کجاس؟توی عیش ونوش….توعم هرروز بشین یه چروک روی پوستت اضافه کن‌….نمیدونم هرجورشده باید جمعش کنم…..ازآهنگاباید شروع کنم.نبایددیگه گوششون بدم.آهنگای شهره ومهستی بدجوری از پادرم آوردن….عینه معتادیم که میخوان ترکش بدن…دعاکنیدبتونم.

من عاشق یکی از هم کلاسی های دانشگاه شدم (۲۰ ساله ام و اولین تجربمه). با مشورتی که از خانواده گرفتم و تحقیقایی که کردم فهمیدم بی وفا است و کسی نیست که بخوام باهاش زندگی کنم و از خطش کشیدم بیرون. حتی میدونم که اونم هیچ احساسی نسبت به من نداره و با دوست پسرش خوشه و تلاش می کنم که ازش دوری کنم. اما هنوزم یه حس علاقه عجیبی به اون دارم، هنوزم دوست دارم خوشحالش کنم و کمکش کنم. هنوز هم نگاه کردن و حرف زدنش رو دوست دارم، در حالی که میدونم هیچ چیز خاصی نداره. دوست دارم فراموشش کنم، ولی نمیشه. میترسم که بعدا روی زندگی مشترکم تاثیر بزاره. یکی کمکم کنه تو رو به خدا.

سلام نگا فرشید جان تقریبا۹۹درصد دخترایی که میان دانشگاه و مجردن بدون ی مشکلی دارن که تا الان ازدواج نکردن دوما اینکه چون داری هروز میبینیش و مجبورت میکنه این عمل بهش فکر کنی و بهت تلقین شه که عاشقشیو … سوما با عشق یک طرفه که نمیشه زندگی دو نفره تشکیل داد

ینی چی ؟مثلا ی دختر ۱۸ ساله یا ۲۰ ساله که رفته دانشگاه ادامه تحصیل بده درس بخونه مجردم هست مشکل داره :/طرز فکرتونو درست کنید اقا

من دوسال عاشقونه فقط از دور بهش زل زدم تا اینکه حسمو گفتم اونم گفت دوسم داره بخاطرش هرکار میتونستم میکردم باهام خیلی خوب بود ولی یهو رفت بعد چند وقت برگشت دوسش داشتم نتونستم بش نه بگم ولی بازم منو گذاشت و رفت گفت نمیتونه باکسی باشه دلم شکست بدجور اما الان متوجه شدم با یکی دیگس ادما باید بدونن وقتی کسی رو نمیخان وابستش نکنن دله کاغذ و مداد نیست با پاک کنی بزنی پاکش کنی اخرشم برادری ب طرف بگی دو سه ماه بگذره یادت میره …محسن نمیدونم کجاییاما دوست دارم ولی نمیبخشمت هیچوقت

من یک پسرم و عاشق کسی شدم که اصلا منو نمیشناسه دارم دیوونش میشم هروقت به عکسش نگاه می کنم دنیا یادم میره میدونم که هیچوقت بهش نمیرسم ام نمیتونم فراموشش کنم هیچوقت و هیچ گونه

من یک پسرم و عاشق کسی شدم که اصلا منو نمیشناسه دارم دیوونش میشم هروقت به عکسش نگاه می کنم دنیا یادم میره میدونم که هیچوقت بهش نمیرسم ام نمیتونم فراموشش کنم هیچوقت

داداش مشکل منم همینه متاسفانه درکت میکنم سخته

بهش حستو بگو تا این نگفتنه آزارت نده یا مث من شکست میخوری بعد ی مدتی مجبور میشی فراموشش کنی یا هم …نیمه پرلیوانم نگاه کن اعتماد به نفستم نباس کم باشه

کاش اونقدی دوسم داشتی ک هیچکیو غیر ازمن نمیدیدی حتی خودتو…

سه سال پیش عاشق پسرداییم شدم نگام میکرد خیلی زیاد زل میزد بهم ولی اینا دلیل عاشق شدنم نبود من خیلی خوابشو میبینم هرروز هرروز نمیدونم چرا تا اینکه اومد بهم گف دوسم داره الان میگه تو جای خواهر منی دارم دق میکنم چیکار کنم؟؟؟

باهاش حرف بزن بگو یعنی چه که من جای خواهرتم یا عشقتم یا هیچیت نیستم

درسته من پسرم و توم دختر اما منم دقیقا همین اتفاق برام افتاده من تا تهشو پیش رفتم اخرشم مجبور شدم فراموشش کنم توم بیزحمت کار آخر منو اول انجام بده

سلام من شیش سال از عمرم گذاشتم برایه عشق یک طرفه دوستم نداشت همین وقت ها یکی به من ابراز علاقه کرد تا میخواستم باور کنم فهمیدم دروغ میگه و کلا نسبت به عشق بی اعتقاد شدم امید وارم کسی مثل من نشه

سلام منم مثل تو ام اما باورم نمیشه هنوز اتفاقایی ک افتادن….!

کاش هیچوقت ندیده بودمت کاش انقدر خوب نبودی کاش از چشمم میفتادی لعنتی یک کاری کن ازت متنفرشم

میخوام فراموشت کنم چون تو سهم من نیستی. لیاقتت خ بیشتر ازمنه.عشق قشنگم هرجا هستی آرزوم می کنم شاد و خوشبخت باشی. دلم برات تنگ شده دلم برای اون نگاه معصوم و دل مهربون ولبخند قشنگت تنگ شده. دست کشیدن از عشق تو درد داره

عشق همینه ببخش و ارزوی خوشبختی براش گاهی عشق رسیدن نیست عشق همین دعا برا خوشبختی اونیه که دوسشداری

پریدن از رو بوم تو سخته دلی که عاشق نباشه دل نیست عشق قشنگم عزیز دلم نمی‌دونم بی تو چه کنم شبی نیست که به فکرت نباشم شبی نیست که تو خیال خودم آغوشت رو با اشک هام خیس نکنم خیلی دوستت دارم کوروش

دختری هستم همجنسگرا عاشق یکی از دوستان دانشگاهم شدم ولی متاسفانه ایشون من رو به چشم یک خواهر می بینند و هر بار که صدام میزنه خواهر انگار قلب و جون و روحم رو ازم گرفتند شرایط خیلی سختیه واسم. از خدا بخواید دلی رو که قسمت شما نیست رو بهتون نزدیک نکنه.

اوو

مریضی

همجنسگرا ها مریض نیستن. فقط گرایششون با شما فرق داره. اتفاقا اونایی که نمیتونن اینو درک کنن مریضن

اتفاقا کسانی مریض هستند که درک نمیکنند

سلام منم مثل شما هستم و عاشق همکلاسی خودم شدم. به طرف گفتم ولی اصلا هیچ احساسی نداره در حالی که اونم گی هستش.دارم دیوونه میشم خیلی درد داره.امیدوارم خوب شیم

ن نگو اصلا. منم عاشق ی دختر شدم.و بهش گفتم.اونم خیلی راحت و بیخیال و بی احساس بود . هیچی نگف حتی نگفت ازم متنفره و رفت بعد سه ماه هیچ خبری ازش نداشتم.تا امروز دیدمش وقتی دیدمش خیلی بد بود اصلا نمیتونستم رو پام وایسم.حتی ب هم سلامم نکردیم.دلم خیلی براش تنگ شده

به نظر من با چشمای باز عاشق شین …من پنج سال از زندگیم پای کسی گذاشتم که ارزش نداشت و حال خیلی بدی داشتم ….ولی الان حالم خیلی خوبه ..خداروشکر که نشد ….شماهم فراموش میکنین قول میدم

مدیونیم مشکل ما اینه که خیلی زود دل میبندیم واز یه سناریو تکراری رکب می‌خوریم…خواهش میکنم اشتباه نکنین من این اشتباه و کردم وچند سال از زندگیم نابود شد …اشتباه نکنین …ولی الان فراموش کردم وحالم خیلی عالیه …

من دو سال هست که ازدواج کردم همسرم مرا هیچ وقت دوست نداشت همیشه به بهونه های الکی حرف طلاق را پیش می کشد من او را خیلی دوس دارم ولی حالا او مصمم به طلاق است و به خانواده ام چندین بار بی احترامی کرده و به خانواده اش چندین بار گفته دوستم ندارد و از ازدواج با من پشیمان است من جز محبت و خوبی به او بدی نکردم نمیدانم چرا دوستم ندارد ایا کسی در زندگی او وجود دارد؟

برای آدم اشتباهی محبتتو خرج نکن. اون لیاقت تو رو نداره. طلاق خیلی سخته ولی شدنیه. تنهاش بذار تا بفهمه چه آدم با ارزشیو از دست داده

هیچوقت بهش اعتراف نکنین.بااعتراف کردنتون اینگارکه برگه ی نابودیتون روخودتون بادستای خودتون دارین امضامیکنین.یاعلی

من عاشق یکی از فامیل هامون شدم اون یه پسره مثبت و باادبی هستش که حالا حالا ها به دخترا نگاه نمی کنه ولی اون روز چندین بار به من زل زده بود اصلا اون نگاه هاش از ذهنم بیرون نمیره دیگه نمیدونم چی کار کنم زیادهم نمیتونم ببینمش الان نزدیک دوماهه ندیدمش دارم دق میکنم….

یکی که خودش نزدیکم شد..گفت دوسم داره..دوسش داشته شد از جانبع من..رفت و چیزی ام ازمون یادش نمیاد.. 🙂 طفلک منه خر..منه احمق.. 🙂

من به مدت دوسال عاشق یه پسر شدم البته با هم دوست شدیم من اون رو خیلی دوستش داشتم ولی اون اونقدر من رو دوست نداشت من عاشقانه دوستش داشتم و عشق ما یه طرفه بود الان حدود دو ماهی میشه که همدیگر رو بلاک کردیم البته من اول بلاکش کردم چون با خدا عهد بستم دیگه با هیچ نامحرمی حرف نزنم وبعد یه مدت اون من رو بلاک کرد من حتی اون رو تو خواب میبینم که دوباره دستهای همدیگر رو گرفتیم و باهم میدیم ولی واقعا می خوام فراموشش کنم امیدوارم خدا بهم کمک کنه که بابا لنگ دراز م رو برای همیشه فراموشش کنم

چارسال پیش تو یه لحظه عاشقش شدم.چندماه پیش فهمیدم نامزد داره.نابود شدم .نمیتونم فراموشش کنم بااینکه میدونم اون خودش یکیا داره.هنوز بهش فکر میکنم.هنوز دوسش دارم عاشقشم ولی …دارم نابود میشم

احمقی دیگه، توهم داری، بیشعوری، یکم عقل داشته باش

سلام. دختری بودم که اهل دوستی نبودم پسری ب زور و با حیله دروغ وارد زندگیم شد بعد 2سال بهش اعتماد کردم ک واقعا دوسم داره علاقه شدیدی داشت ک باهام ازدواج کنه یک سال تمام گفتم نمیشه و من بنا ب دلایل فرهنگی نمیخواستم. بعد یک سال راضی شدم با همه کس بجنگم و باهاش بمونم هدایتش کردم تا موقع مناسب واسه خواستگاری شد. الان جا زده و نمیاد و بهانه میاره. من نمیتونم باور کنم نمیتونم .در حد مرگ دوسم داشت بهش مطمعن بودم.اگ کسی میتونست کمکم کنه و راهنمایی ممنون میشم. ب جز خدا به هیچ بشری اعتماد نکنید.

خب تو داری غصه میخوری ک اون عاشقت بود چرا نیومد خواستگاری ؟ یا واقعا خودتم میخاستیش خب ب درک ک نیومد اصلا شاید اون رفته خودشو گم و گور کرده ک جاشو ب ی فرد بهتر بده کسی ک واقعا بخادت

دقیقا همین چیزی که گفتی برای منم همین چند روز پیش اتفاق افتاد منم با یه شخصی دوست شدم که الان پشیمونم اونم دقیقا همین کارو با من کرد به زور اومد با من دوست شد. در حالیکه اصلا شخصیت و فرهنگ خانوادگیش با ما زمین تا اسمون تفاوت داشت من اصلا اونو ادم حسابش نمی کردم ولی انقدر تلاش کرد تا تونست یه کاری کنه که ازش خوشم بیاد باهاش دوست بشم ولی همین که باهاش دوست شدم و اون فهمید که دوستش دارم یهو جا زد یه حرفی به من زد که من اصلا خشکم زد. اصلا فکر نمی کردم کسی که این همه زبون می ریخت تا منو خر کنه یهو این حرفو بزنه بهم، وقتی اون حرفو زد منم ولش کردم. ولی الان همش دارم به خودم لعنت می فرستم که چرا با کسی که در حده من نبود وادم حساب کردم وگذاشتم به من اینجوری لطمه بزنه. انگار بعضی پسرا عقده دارن که یه کاری کنن که دخترا رو به خودشون علاقمند کنن بعد یهو جا بزنن که کمبود شخصیتشونو جبران کنن، الان فقط دارم به خودم تلقین می کنم که این دوست داشتن یه طرفه نباید به اون فکر کنم همش تلاش می کنم سرمو به کارای دیگه گرم کنم که زودتر از فراموشش کنم ولی دیگه توبه کردم با ادمی که حد من نیست هیچ وقت دوستی نکنم چون وافعا این جور فهم وشعورشون پایینه، این جور آدم ها، ادم های سالمی نیستن اینا مشکل روحی روانی دارن وگرنه ادم سالم که نمیره این کارها رو بکنه

عزیزم همین الان فراموش کن . تا بدتر نشده. بالاخره گندیه که بالا اومده . شما سعی کن بیشتر توش گیر نکنی. زمان همه چیزو آروم می کنه.

دردمنم دقیقامثل دردتوئه میفهممت

من خودم یه پسرم و عاشقه یه پسر دیه شدم اما خیلی دوسش دارم اما اون فک مین من اونو دوست ندارم بهش بگم بد نیس آیا؟؟؟؟؟

ن نگو اصلا. منم عاشق ی دختر شدم.و بهش گفتم.اونم خیلی راحت و بیخیال و بی احساس بود . هیچی نگف حتی نگفت ازم متنفره و رفت بعد سه ماه هیچ خبری ازش نداشتم.تا امروز دیدمش وقتی دیدمش خیلی بد بود اصلا نمیتونستم رو پام وایسم.حتی ب هم سلامم نکردیم.دلم خیلی براش تنگ شده

توهم مریضی

اگه یه هرزه انقدر تو گوش آدم خونده باشه که دوسم داری و به مرور این دروغ باور شده باشه چی؟ الانم که تمام شده بازم رفته سراغ هرزه بازیای سابقش و این زور میگه

هرزه افکارتو هرز می کنه . تابوی گوهش بیشتر بهت ننشسته یه کاری بکن که بره گم شه. بعدش با یه آدم ازدواج کن تا طعم خوشبختی رو بچشی. اون موقع تازه می فهمی تاحالا چقدر زندگی پوچی داشتی. دلت قرص می شه که زندگیت که خانومت باشه فقط مال خودته. عمومی نیست.

ی نفری خیلی دوس دارم یک ماه تموم کلا بهش فکر فکر میکردم فک میکردم اونم منو میخواد هیچ وقت روم نشد بهش بگم روزی که تصمیم گرفتم بهش بگم دقیقا همون روز تو ماشین ی نفر دیدمش همینجوری خیره شده بود تو چشام قلبم بدجوری درد گرفت بغض گلوم وگرفت چند روزه شب و روز ندارم دارم میمیرم خدا

لعنت به این شبا

دقیقا همچین شرایطی برای منم پیش اومد. میگذره. اتفاقا الان خیلی بهتره. تکلیفت که روشن شده،ذهنت کم کم کنار میاد

به بی ارزش ها هیچ وقت فکر نکن. به منطق خودت برگرد.

مطالب این سایت خیلی بیخودِ فقط باید با خودت بگی سخته ولی من فراموشت میکنم انقدر بگو تا فراموشش کنی:)

کاملا حرفتون درسته

انتظار داشتی دست نوازش به سرت بکشن…

من همین دیشب به کسی که دوسش داشتم گفتم که دوساله عاشقشم اما چیشد؟؟ راحت پسم زد توروخداا غرورتونو نشکنید ارزش نداره عشق یکطرفه به ندرت دوطرفه میشه

نمیتونم…فراموشش کنم

مجبور می شی و می کنی.درست مثل همون آمپولی که تو بچگی به زور مجبورت می کردن بزنی.با هزارتا زجر و درد و ناله…

نمیتونم…

منم عاشق شدمو شکستم ولی خداروشکر میکنم که غرورم خدشه دار نشد…بهش چیزی نگفتم راجب احساسم ولی با حرفاش و رفتارش فهمیدم که جایی تو زندگیه اون ندارم باورش برام سخت بود اینکه یکی دیگه رو کنارش ببینمو لبخند بزنم از طرفیم من ی دختر بودم دوس نداشتم غرورمو بشکنمو اعتراف کنم و میدونستم با این کارم پس زده خواهم شد وهمین جایگاه پایینی که در زندگیش دارمو هم از دست خواهم داد پس بهتر دونستم خودم این عشق یکطرفرو خاکستر کنم. یاحق

ترو خدا یه نظراتی بهم بدین فراموشش کنم میدونم هنوزم دوسم داره اما چیکار کنم اون دیگه نامزد داره حتی میدونم سر حسادت از من رفت نامزد شد وگرنه اون هنوزم منو دوست داره شیدم که قراره دوماه دیگه ازدواج کنه نمی تونم نامزدی شو بهم بزنم حتی میثم هم منو دوست داشته باشه باید دیگه فراموشش کنم راهکار بدین به تروخدا هروز وقتی از مدرسه میام منو نگاه میکنه گریه میکنه حرفی هم نمی زنه منم که هیچی مثل قدیما که برای اولین روزی عاشقم شد هم بهش نگاه نمی کنم از کنارش رد میشم نمی تونم بهش بگم دوسش دارم اخه نامزده نمی تونم اخه نامزدش گناه داره زندگی انم داغون میشه مجبورم حرفی نزنم بریزم دودلم؟مریضم مریضه عشق نمیتونم دنبال قرص بگردم نه میتونم حرفی به فامیل های دروغگو بزنم هرچی شد به خاطر فامیلام شد بدون اطلاع من بهش جواب رد داد بعد سه سال فهمیدم به جای من جواب رد دادن

سلام من دختر ی بودم شاد ارام بودم نمی دونستم یه پسری سه سال عاشقمه ندونستم مادرش اومد بهم بگه درخواست ازدواج اون پسره رو قیول کنم به فامیلام گفته بود اما فامیلام بهم نگفتن و به مادر اون پسره گفتن که من جواب رد رودادم اون پسره فک کرده من جواب رد دادم بهش در این حال من اصلا متوجه ایننا نبودم اصلا نمی دونستم پسره عاشق منه بعد نامزدی اون پسر فامیلام اومدن اینوبهم گفتن من بعد اینارو شنیدم داغون شدم یه پسره منو دوست داشته سه سال منتطرم بوده چند بار درخواست ازدواج بهم داده که به فامیلام گفتن منتطر جواب منن اما من نمی دونستم حالا باید بعد نامزد شده بفههم به نظرتون الان من چیکار کنم ؟اینم فامیل که داریم الان این فامیل رو چه جوری ببخشم الان من اون پسره رو دوست دارم الانم نامزده ترو خدا کمکم کنید من الان 17 ساله هستم اونم چهارسال ازم بزرگتره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟//میثم منو ببخش ندونستم که دوسم داری فامیلام سر حسادت بهم نگفتن که به من پیشنهاد ازدواج دادی میثم اگه بمیرم بازم عشق اولم هم توبودی میثم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام من دختر ی بودم شاد ارام بودم

اکثر نظر هارو خوندم شما دخترا متاسفانه باید بهتون بگم که هیچوقت پسری که بهت علاقمنده نمیتونه قیدتو بزنه یا مسخرت کنه اونایی که عاشقشون شدید متاسفانه ادم های لاشی بودن که باهاتون بد رفتاری کردن باور کنین عشق بهترین چیزیه که میشه تصورش کرد و عشق یکطرفه خیلی سختههر بار که بی محلیاشو میبینم هر بار یادم میاد اون روز که به شونه پسر خالش تکیه داده بود و زل زده بود تو چشام یاد وقتی میوفتم که دستمو میگرفت کنارم می نشست و الان که رسیدم به اینجا از بازی خارج شدم تو سینم میخاد اتیش بگیره چهار ساله که میبینمش بی تفاوت از کنار هم رد میشیم دحالی که اروزمه یه بار دیگه صداشو بشنوم باهاش صحبت کنم و خیره شم تو چشای مشکیش دوس داشتم مثل مجنون بهم میگفتن کوه بکن ،طوفان درست کن ،دریا رو شکاف بده بی شک انجام میدادم مهم نبود چقدر سخت باشه یا طول بکشه ولی همچین چیزی نیست دلش منو نمیخواد و راهیم به قلبش وجود نداره

خوب چه اجباریه ک غرور داشته باشی

این روز های تنها حادثه ی زندگیم شده تنهایی ، سکوت و در پی آن فکرو خبال هایی که حتی دیگر گذر زمان را هم فراموش کردم .دختری بودم شاد و خوشحال روزی نبود که نخندم ، شوخی نکنم ، اما حالا تنها کاری که بلدم اینکه یه لبخند کج گوشه ی لبام باشه . همیشه اطرافیانم چه آشنا چه غریبه میگفتند حسرت داشتند چشم های مهربونم و داشتند اما حالا همین چشم ها به دو تیکه ی یخ تبدیل شده .بی هدف تو خیابون ها قدم میزنم و وقتی که به خودم میام میبینم جلوی امام زاده ام و اونجاست که دوباره خیلی نا خوداگاه اشکام جاری میشند جایی که دوباره من مبشم همون دختر پر از احساس. ولی وقتی دوباره از اون جا میام بیرون سرد میشم اما کی میدونه تو دلم.په غوغایی که واسه این که خودم و این جوری جلوه میدم . این برای اولین باریه که دارم احساساتمو یه جایی میگم شاید به خاطر اینکه ما همدیگرو نمیشناسیم یا به خاطر غرورم .و لعنت به همین غرور که همه چیز از اون شروع شد .

نباید دل بست

صد در صد درست میگی نباید دل بست

چقدر حرفات به دلم نشست عزیزم .. و چقدر درکت کردم …شاید به این خاطر که منم تمام روز و شب های تو را زندگی کردم …حتی اون قدم زدنای بی هدفت تو خیابونا و سردراوردن از جلوی امام زاده …همیشه فکر میکردم تنها ادم زمینم که باید یه همچین حس درد عمیقی رو تجربه کنه و حالا می بینم یکی هست که تمام حس و حال منا تجربه کرد ….و اگه یه روز با هم دوستی می کردیم مطمئنم دوستای خوبی میشدیم

درست مثل منی.با این تفاوت که من از اطاق بیرون نمی یام. دلم یه کم سنگه.

من عاشق پسری بودم که توی دانشگاه باهاش آشنا شدم اسمش شهاب بود خیلی همو دوست داشتیم اما بخاطر لجبازی پدرش که نمیومدم خاستگاری بعد 2 سال تصمیم گرفتم بخاطر لج کردن با یکی دیگه ازدواج کنم و کردم با اینکه عقدم الان فکرم پیش اونه روزی نیست که اشک نریزم پیش شوهرمم اما قلبم و فکرم پیش شهابمه اونم داغون شده بارها بهم گفت برگردم اما توی خانواده ما رسم طلاق نیس دوراهی گیر کردم زندگی خودمو شهاب و یک پسرو خراب کردم الانم دلم واس شهاب یه ذره شده شهابم خیلی دوستدارم عاشقتم نمیدونم باید چیکار کنم که برگردم.

خوشم با خاطراتش اصلا بزار اون ندونه. شاید قسمت من نبوده بی خیال

این راها ب درد خودتون میخوره:) اگه میخاس کمرنگ شه فراموش شه بعد این همه وقت میشد دیگه 🙂 ولی فراموش کردنش دست خودتونع بشخصه میتونم همه چیو فراموش کنم ولی چرا وقتی خوشم با خاطرش دوسش نداشته باشم:) بزا اون نداشته باشه بزا من دیوونع بشم:)

من که دلم میخواد طرفو تو کوچه و خیابون ببینم با ماشین زیرش کنم.والا یه سرسوزن حالیش نیست دوستش دارم .همیشه میگم چی میشد اگه چیزی به اسم عشق نبود یا اگرهم که بود دوطرفه بود نه یطرفه

اولاکه اگه میتونین هیچوقت هیچوقت عاشق نشین دوماکه اگه هم عاشق شدین هیچوقت بهش نگین وقتی که بهش بگین یه غروری برمیدارتش که فکرمیکنه ازشمابالاتربخاطرهمینم هست که بهتون خیانت میکنه من خودم عاشق یکی بودم تابهش نگفته بودم دوستدارم واسم میمردشب وروزگریه میکردولی اواخرش زیادگفتم دوستدارم ولی اون دیگه باهام سردشد

منم یه نفرو دوست دارم به خاطره غرورم هیچ وقت بهش نگفتم و اون رفت از اینجا رفت خارج ولی من هنوز دوستش دارم

اخ منم یکی هست جلومه همیشه ولی نمیتونم بهش بگم میترسم):

مگه میشه فراموش کرد چشاشو نگاشو خنده هاشو مسخره بازیاشو عطرتنشو ک چن روز رو لباسم میمونه ولی نخاست منو پسم زد نخاست که باشه نخاست که کمکش کنم خیلی اذیتم کرد ولی هنوز باهمه بدیاش میخامش نخاد منو ولی من میخامش

من ک بریدم از این زندگی..خیلی سختمه بخوامشو .اون منو نخواد..منی ک به خاطرش قیده همه کسمو زدم..

به نظر من هيچ كس ارزش اين رو نداره كه به خاطرش خودت رو ناراحت كني اگر كسي شما رو بخواد هيچوقت نميره

این راه هایی که اینجا نوشتید فقط به درد خودتون میخوره آدم تا بیاد کسیو فراموش کنه که کل دنیاش مال اون بوده نابود میشه پیر میشه جونش میره عمرش میره تک تک لحظه هاشو درد میکشی با آهنگای غمگین زجر میکشی دیگه هیچی حالتو خوب نمیکنه وبدتر ازهمه اونی که ولت کرد کوچکترین عذابی نمیکشه اونی که برای عشق پاکت وصداقت و نجابتت ارزشی قائل نبود خدالعنتش کنه فقط امیدوارم عاشق کسی بشه وطرف ولش کنه تا مثل من دردکشیدنو تجربه کنه امیدوارم تموم ثانیه های زندگیش با عذاب بگذره من که نمیتونم انتقام بگیرم امیدوارم اگه خدایی هست اون انتقام منو بگیره این همه برا یه نفر التماس کن اشک بریز همه جوره بگو دوستت دارم بد تر ازاینا طرف خودش یه زمانی به زور اومد تو زندگیم وحالام که میبینه من وابستم میخواد بره لعنت به کسی که به وابستگی بخنده کسیو عاشق کنه پاش نمونه لعنت بهش

سلام خواهش میکنم راهنمایی کنید ..من عاشق یه دختری شدم پارسال محرم.بعدش با دختره ارتبتط چشمی بر قرار کردم به طوری ده بیست دقیقه به هم خیره میشدیم…اونموقع اون پیش مامانش بود منم نتونستم بهش شماره بدم خلاصه مدرسشو پیدا کردم سه چهار بار رفتم دم مدرسشون(یه چند کلمه هم هم بهش پروندم سر محلشون)بعدش با کمال تعجب دیدم فرداش با مامانش اومد از مدرسه. منم سر کوچشون بودم فکر کنم مامانش منو دیدخلاصه فرداش رفتم مدرسه اون نشست تو تاکسی منم رفتم دنبالش بعد من خودشیرینی کردم خواستم کرایشو حساب کنم هههههههه اما اون گفت چرا بی مزه بازی درمیاری بعدش راننده تاکسی بهم گفت چجور فامیلیه که نمیزاره کرایشو حساب کنی…دختره برگشت گفت نخیر ما فامیل نیستیم بعضیا خیلی بی شعورن باید بگم بیان جمعش کن…بعدش من گفتم منو نترسون ازمیله وقتی دستام همیشه زنجیره.بعد سر کوچشون پیاده شد رفت. ببینید شاید باورتون نشه ولی من یکساله داغونم …الان به نظر شما اون منو دوست داشت یا نه؟ واقعا داغونم سیگاری هم شدم.

تو یه کلاس ثبت نام کردم که کلاس مخلوط بود عاشق پسری شدم که دوسال از خودم بزرگ بود اول اصلا نمی دونم چی شد عاشق شدم یک ماه گذشت چشمامو باز کردم دیدم عاشقشم فکر کنم اونم بهم حسی داشت نمی دونم. کلاس تموم شد دوماه گذشت اما هنوزم عاشقشم واقعا دوسش دارم اما نمی تونم فراموشش کنم خوابشو می بینم کلا از زندگی بریدم ارزو و هدفی ندارم اما جلو همه یه لبخند مصنوعی میزنم که کسی متوجه نشه. من الان ۱۴ سالم عاشق شدم با خدا قهرم . عاشق شدم بدجور

فراموش کردن عشق ساده نیست منتا اگر میشه فراموشش کنی بهتر است در سن و سال که هستی متوجه درس هایت باش

مگه دخترا هم عاشق میشن؟

مثل این می مونه که بگی مگه دخترا هم دستشویی می رن

منم همین سوال را دارم واقعا دختر هم عاشق میشه یکی جواب بده

آره همه دخترا عاشق میشن.. همه دخترا احساس دارن..فقط کافیه اون ادم لیاقت داشته باشه اونجاس ک کل زندگیشونم بخاطرش میدن..عاشق شدن دخترا مثل پسر هاست و شاید خیلی فراتر:))

والا من هنوز عشق و هوس و نفهمیدم وقتی به یکی میرسم ازش سرد میشم ولی وقتی بهش نمیرسم عاشقشم

منم یه بیمارو میشناسم مثه توعه

خیلی باحالی..

منم عاشق دختری بودم که 16 سال منو دوس داشت وخیلی وقتا میامد خونه ما وبغلم میخابید ولی بعد باکس دیگه ازدواج کرد ولی هنوزم برام عشوه گری میکنه دلیلشو نمیدونم درسته که ذهن ادم نمیتونه دردکش کنه ولی اگه مشکلتون به سختی من نیس خودتونو جا اون فرد بزارید اونم یکی مثل شما یا حتی ضعیفتر ویا احتمالا روانی که قلبش مریضه وفکر کنید که بیماره نگزارید یه روانی زندگیتونو خرابتر کنه

خودم نمیدونم داستانمو از کجا شروع کنم .اوایل که میرفتم پیشش میومد و پیشم میشِست..ولی جدیذا یه یک ماهی شده که وقتی میرم اونجا اون با دوستاش فورا از اونجا میره..واقعا نمیدونم داستان چیه………….

رفیق داستان منم مثل توهست

با عرض سلام در جواب دوست عزیزم باید بگم که این خودش یه شگرده که اول به کسی محبت کنی بعد اینکه عاشقش کردی یه مدتی ولش کنی تا اون بیاد دنبالت .حربه ی کاملا زیرکانه ای هستش

دنیا دار مکافاته لعنت به این زیرکی مگه دل آدمها بازیچه است .درد عشق ا و کشیدم .و دوباره دارم می کشم.مرگه… خیلی افسرده دل وجان شدم موهام داره هرروز سفید تر میشه…خدایا یا جانم را بگیر یا دستم را.

انقد سرتونو بکوبید به دیوار خودزنی کنید مشت بزنید به درو دیوار کسایی که رو مخن رو تا حد مرگ بزنید اقده هاتونو یه جوری خالی کنید درست میشه من امتحان کردم جواب داد

می خواد عاشقت کنه. یه شگرده . معلومه دوستت داره.می خواد کنجکاوت کنه.حتما ازش خیلی محترمانه خواستگاری کن. ما خودمون دختریم.بهتر همو می شناسیم.

من الان یه سالو نیم هس عاشق یکی از دختر های فامیل دورمون(دختر عمه ی پسرخالم)شدم واقعا موندم چیکار کنم هربار که میبینمش تا یه ماه افسرده میشم الان نمیدونم بش بگم یا نگم مادر پدرامون هم کامل همدیگرو میشناسن و با هم اشنا هستن الان موندم بش بگم دوسش دارم شاید اون منو دوس نداشته باشه شاید یکی دگرو میخواد هم سن همم هستیم دقیقا همونی که میخوام هست ولی موندم چیکار کنم خیلی حس بدی هست ما که از عشق فقط درد کشیدنشو تجربه کردیم

عشق یکطرفه مثل راه رفتن روی یه پل شکستس هرچی جلوتر بری به شکست نزدیک تر میشی و راه برگشت نداری فقط از اولش نباید تو ذهنت بزرگش کنی و این راه رو ادامه بدی هر مردی اگه بفهمه عاشقشی مغرور و بی خود میشه.بسپارید به خدا و خودتون رو مشغول کارهای دیگه کنید تا فراموش بشه.

عالی بود…

به نظر من واقعا عاشق شدن عادت هر انسانیست عادت هم ترک مریضیست که همه دچار ان میشویم مثل خود من که دوست پسرم با صمیمی ترین دوستم رابطه داشت ومن خر گولشو خوردم واقعا عشق سزای کاری است که نباید انجام شود اما به قول معروف انسان تو کل زندگی فقط یه. بار عاشق میشه گور بابای همه اونای که نامردن

صدات نمی زنم برگردی مهم باشم خودت بر می گردی

اگه کسی مثل من شکست خورد این حرفو به خودش بزنه

نمیتونی فراموش کنی ولی بری بهش بگی مغرور میشه چنان لهت میکنه نتونی پا شی من۱۱سال پیش تو دانشگاه عاشق پسری شدم قبلش باهام خیلی رفتار عجیبی داشت همه دوستام میگفتن دوست داره از نگاهش معلوم ولی وقتی فهمید عاشقم گفت از دروغ نامزد داره همه جه جار زد با افتخار فلانی برام میمیره هنوز نتونستم لحظه ای فراموشش کنم دوسش دارم

واقعا حرفت رو متوجه میشم منم بهش گفتم که عاشقشم گذاشت رفت تازه خیلی هم بهم بی احترامی کرد حتا مسخره هم شدم ولی با این حال هنوز دوسش دارم

گول خوردی…..عزیزم تمام ارزش یه دختر غرورشه….آخه چرا به این پسره رو می دین..

منم با الهام موافقم.ولی اخه نمیتونی فراموشش کنی یه پسر مثل دختر نیست من ۱۱سال پیش تو دانشگاه عاشق پسری شدم بهش زنگ میزدم ازم خواست بشناسه رفتم جلو بعدش همون زمان دروغ تحویلم داد وهمه جا جار زد فلانی برام میمیره با ابروم بازی کرد ولی هنوزم با این وجود عاشقشم دوست دارم عیسی ق

منم یه دختر بودم که پسر جماعت واسم هیچی ارزش نداش یه وقتا دوس داشتم اذیتشون کنم سر کارشون بزارم ولی بعد یه مدت خسته شدم از این کار چون یه جور عقده بود دوستام میگفتن مگه عقده داری که اذیت میکنی پسرا رو ولی یه روز نفهمیدم چی شد عاشق یکی شدم اون شاید خودشم ندونه بخدا دارم داغون میشم من پشت کنکوریم به درسم شدید داره لطمه وارد میشه

ساده ای….

من همه این راه هارو رفتم.حتی با هم مثل یه دوست معمولی شدیم ولی باز فراموشش نکردم و باز دوباره شرع شد.به خاطر دوستم نمیتونم کاری کنم.چون اون عاشقشه

خیلی جالب بودن لطفا مطالب دیگه ای درباره ی این موضوع بزارید

ینی من بیماری عشق بیمارگون دارم:'(

ممنون از راهنماییتون لطفا مطالب زیادی در رابطه با این موضوع بزارید

نظر شما در مورد این مطلب چیست؟ در پاسخ به کسی که گفت عشقی که دو طرفه بود بعدا یک طرفه شده یا از بین رفته سخت تره. من میگم اتفاقاً راحتره چون شما چند وقتی با اون بودی و طعم واقعی عشق رو حداقل برای چند روزی فهمیدی. ولی عاشقان یکطرفه حسرت چشیدن طعم عشق رو دارن. بندا عاشق یه دختر از فامیلامون شدم که بعد از پنج سال عاشقی که البتع تو این پنج سال نتونستم بهش بگم جلوی چشم خودم بهترین رفیقم مخشو به راحتی زد(البته رفیقم نمیدونست من دوستش دارم)بعد از من خواست که شمارشو به دختره بدم. نمیدونید با خشم شماره رو تو دستاش گذاشتم. امید وارم همه به عشقاشون برسن

عشق مسخرس در همه ی حالات

عاشق نشدی که بفهمی

کسایی که میگن عشق چرته خودشون از همه بیشتر زخم خوردن من عاشق شدم دوستم نداشت یکی به من گفت که عاشق من شده فهمیدم که دروغه عشق واقعی کم پیدا میشه حتی من این اعتقاد رو از دست دادم که آیا دختر هم میتونه عاشق بشه یا نه

لاااااااااااااااااااایک موافقم امیدوارم هیچ وقت عاشق نشم

انشالله توهم یه روز مسخره شی…

سلام منم عاشق کسی بودم که از تمام دنیا بیشتر دوسش داشتم یعنی انقدر براش وابسته بودم که نمی تونستم براش بگم که دوست دارم بالخره بعد از چندین ماه به هم کلاسیه این دختر رفتم گفتم که لدفن به جای من برو به این دختر بگو که فلان پسر دوست داره بعد رفت گفت که دختر قبول کرده بود.که بالخره شماره اینا هم براش دادم یکی دو هفته بود که از تمام زندگیم موندم و براش وقت صرف کردم وفقط به یه رابطه ای ساده که فقط در خونشون نیگاش میکردیم به هم دیگه و خیلی منو،دوست داشت اونم اما بعد از یک هفته نمیدونم چیشد وقتی میخاستم برم جلو مدرسشون وببینمش رفتم بعد براش سلام کردم دیدم جواب ندادو افسردگی من از اونجا شروع شده حالا هم میگه منو دوست نداره و میگه برات اهمیت نمیدم و منم اینروزا فکر خودکشی سرم زده .اگه میشه لدفن راهنمایم کنید .آیدیه تلگرامیم کسی که متخصص رواتشاسی هست بیاد پیویم

لدفن کسی که میتونه ارامش رو برام بر گردونه بیاد پیویم ممنون میشم☺.

خیلی سخته منوزنمو ازهم جداکردن خیلی زنمو دوست داشتم ودارم هرشب اشک میریزم بخدا خیلی سخته خدایا

خیلی سخته منم دچار عشق یک طرفه شدم همش دارم باهاش خیال بافی میکنم همش حس میکنم کنارمه دارم با خیالش زندگی میکنم از خودم متنفر شدم اصلا هیچ حس و حالی ندارم خیلی خستم دوس دارم خودمو بکشم

من یک دختری از آشناهامونو دوست دارم بهشم مستقیم نگفتم اونم میدونه دوسش دارم اونم منو دوست داره از رفتارش فهمیدم اما یکی ازاقواممون میخواد با یک دختر دیگه ازدواج کنه اینجوری من نمیتونم تااخرعمرم ببینمش نمیدونم چکارکنم اون اقواممان هم عاشق اون زنی هست که من دخترشو دوست دارم اونی که اقواممون مجبوره باهاش ازدواج کنه همدیگرو دوست ندارن مجبورشون کردن تروخداراهنمایم کنید چکار کنم ناراحتم افسردگی گرفتم ترو خداراهنمایم کنید.

منم مدتی هست که یک پسرو دوسدارم حتی بیش‌تر از هرکسی اما نه میشناسمش نه اسمش و میدونم نه سنش فقط هرروز میبینمش واون منو نگاه میکنه و لبخند میزنه و این موضوع باعث شده من فقط اذیت بشم وعذاب بکشم تاحالا نشده بود من کسیو دوسداشته باشم همیشه کسی بوده منو دوستداشته از هرچی رابطه بود بیزار بودم ولی الان خودم گیر کردم

نه میتونم فراموشش کنم نه بهش بگم چون هیچوقت غرورم اجازه نمیده من پا پیش بزارم ولی همش ترسم ازاینه کسیو داشته باشه ازدواج کرده باشه اما امیدوارم واستون هیچوقت این اتفاق نیوفته چون باعث افسردگی وجنون میشه عشق یکطرفه خیلی داغونت میکنه مخصوصا که دوطرفه مغرور باشن میدونی چه کسی تو این دنیا به باد میره کسی که در حین مغرور بودن احساساتیه….

واقعا احمقانه که بخوای با این ها طرف مقابلت رو فراموش کنی من خودم 2 سال عاشقش بودم اونم بدون هیچ توجهی رفت و ازدواج کرد حالا چی شد کارم شده هروز گریه … نمی تونم فراموشش کنم با اینکه انقدر بدی در حقم کرد هنوزم دوسش دارم … حالا یک سال از ازدواجشون میگذره اون داره با زنش خوش میگذرونه منم 2 تا خودکشی ناموفق داشتم … لطف کنید این موارد احمقانه رو از توی سایتتون بردارید ممکنه حتی یه نفر عاشق کسی بشه و بدونه دوسش نداره ولی مگه میتونه ولش کنه و بره اخه؟؟؟ به این نمیگن بیمار بهش میگن عاشق بهش میگن یه ادم وفا دار به شما میگن بیمار که فکر میکنید همه چیز تمامید و حال همه رو درک میکنید خدا کنه که یه روز همچین اتفاقی برات بیافته تا حال ادمای امثال منو درک کنی …

گذشتن از کسی ک دوسش داری راحت نیس زخمی عمیق تو دلمه ک هیچ وقت خوب نمیشه زندگی مو باختم اعتمادمو نسبت ب همه ازدست دادم

چيزي بنام عشق وجود نداره

من مدتی هست که درگیر عشق یک طرفه شدم…یعنی از اولم میدونستم که یک طرفه است ولی باخودم میگفتم شاید به مرور زمان تونستم دلشو بدست بیارم..آخه اون طرفم اونقدر محترم بود..اونقدر باهام مهربون بود وبهم احترام میذاشت که کم کم علاقه مند شدم بهش…همون کسی هستش که من میخوام..باغیرت..باایمان..ومحترم..دنیای اون مثل دنیای منه..اما کلا عشق رو پوچ میدونه و هیچ وقت قصد ازدواج با کسی رو نداره..وقتی با رفتارم فهمید که بهش علاقه پیدا کردم ازم فاصله گرفت و دور شد…برام پیام فرستاد که فقط وفقط بخاطر خودت این کارو میکنم..چون نمیخوام عذاب کشیدنت رو ببینم..چون هر چی بیشتر پیش بره وابستگی تو بیشتر میشه و رفت..عاقلانه تصمیم گرفت ورفت…اما من روز وشب دارم گریه میکنم…نمیتونم فراموشش کنم…خواهش میکنم اگر میتونید کمکم کنید…دارم از زندگی ساقط میشم.

مطلب خوبیه اما حقیقتا من خودم پسرم و عاشق یه پسر دیگه شدم و الان تو مرحله چهارم قرار دارم خیلیی برام سخته.من واقعا عاشق اونم و ولی این عشق یکطرفه هستش.بهش گفتم که چقدر عاشقشم اما اون اونجوری که باید و شاید رفتار نمی کنه یه جورایی خیلی دارم.اذیت میشم بخاطر همین باید باید کنارش بذارم:///

بابات یه لگد بهت بزنه درست می شی.مریضی….

من پسرم وباپسری عاشق هم بودیم البته من 7 سال ازش بزرگتر بودم من22 اون 15 اما دشمنامون از حسادت به پدر مادرمون گفتن ومارواز هم جداکردند ودیدم سختی فراق راحتتر وبهتر از رفتن ابروی اونه وبخاطر اون ازش دس کشیدم وحالام پشیمون نیستم چون این کارمم بخاطر اونه وبعدا که بزرگ بشه خودش متوجه خواهدشد پس در عشق یکطفه هم میتونید بخاطر طرف مقابلتون ازش دس بکشید واگه عاشق واقعی بودیدبگید چون اون منو نمیخاد منم بخاطر خواسته اون ازش التماس نمیکنم تا مبادا فکرش مختل بشه.عشق همیشه زیباست فقط باید یکم واقعیاتم باهاش بکارببرین…

اینقدر این واژه مقدس رو نجس نکنید.اسم هر گند کاری رو عشق نزارید. خدا قهر می گیره. کاش که صاعقه ای آید نسوزد همه را…

میشه تو اینقدر چرت نگی، فهمیدیم همجنس گرا نیستی، باشه ،ولی دیگه توهین هم نکن!

منم. درگیر یک عشقم ک هیچ تفسیری ندارم. فقط مات و مبهوتم. ک بودش خوبه یا نبودش

سایت بسیار پر محتوا و به روزی دارید.با سپاس

من خودم عاشقم اون اصلا متوجه رفتارم نشد ماه ها بهش علاقه داشتم وقتی میدیدم خوشحاله منم خوشحال میشدم روزی که میدیدم ناراحته دوست دارم بغلش کنم ..ولی طاقت نیوردم بهش گفتم …ولی اون بهم گفت من مثل خواهر خودش میدونه … من اصلا به ازدواج فکرنمیکنم چون از نظر فکر و عقاید خانوادگی باهم اختلاف داریم …ولی کاش با حرفاش بهم بیحرمتی نمیکرد خیلی دلم ازش گرفته جواب محبت با بی حرمتی میده

درست منم اونجوری شدم ولی بر عکسش من پسرم

غرورمقابل نا محرم+عفاف=دختر

فراموش کردن عشقی ک از اول یه طرفه بود خیلس راحته،چون تو همه جوانب رو در نظر میگیری،ممکنه اون دوست نداشته باشه،ممکنه با کسی دیگه باشه،ممکنه… و خودتو برای هرممکنی اماده میکنی تا اگه پیش اومد زیاد اذیت نشی ولی فراموش کردن عشقی ک اول دوطرفه بود مسلن ولی بعدا یه طرفه شد یه بحث جداس کسی ک به گفته خودش عاشقانه دوست داشت ب جز تو نمیتونست کسی دیگه رو دوس داشته باشه… و هزار حرف های مزخرف و عاشقانه دیگه یهو بزاره و بره… با کسی دیگه باشه،غرورتو له کنه،نمیشه هضمش کرد کنار اومدن باهاش سخت یا حتی محاله،افسرده ک سهله ادمو مریض میکنه هم جسمی هم روحی نباید درگیر عشقای امروزی شد چون اللن هیشکی ب خاطر خود طرف باهاش نیس اخرشم ب جدایی میکشه… و نمیشه اسم همچین چیزیو عشق گذاش

من یه دختر رو خیلی دوست داشتم اما نمیدونم اونم منو دوست داشت یا نه بعد از چند روزی که گذشت می خواستم برم پیشش شماره بدم فردای آن روز رفیقم از پشت بهم خنجر زد و همون موقع شماره خودش رو به دختره داد حالا من خیلی از دسته رفیقم و دختره ناراحتم بنظرتون چی کار کنم خیلی تو ذهنم پیش اومده که برم رابطشون رو بهم بزنم نمیتونم ببینم که اون دونفر با هم هستن لطفا کمکم کنید خیلی به کمکتون نیاز دارم ممنون اگه کسی نظری داره و راه حلی داره که من این دختره رو از ذهنم بندازم بیرون بیاد آیدی تل فقط کمک کنید ازتون خواهش میکنم خیلی دختره تو ذهنم هستش هیچ جوره نمیتونم بندازمش بیرون

خیلی سادس

به نظر من اگه رابطه ی رفیقت با اون دختره در حد دوستیه ، کار راحتیه فقط برو به صورت رسمی خواستگاریش.

(اما اگه دوستت باهاش ازدواج کرده دیگه بیخیالش شو.)

اگه حتی خودت به ازدواج باهاش فک نمی کنی و فقط می خوای باهاش دوست باشی ، اینو بدون که این اصلا عشق نیست و فقط هوسه.

هوس هم چیزیه که اگه بهش برسی بعد از مدت کوتاهی کلا ازش زده می شی و حتی بعد از یه مدت حالت ازش بهم می خوره

دوست من انتخواب با توست

من خودم درگیر این قضیه ی عشق یک طرفه شدم،و الان مثله یک بیماری داره آزارم میده اما خودم میدونم چم شده،تنها زمان این بیماری و از بین میبره و تنها چیزی که از خودم میخام تحمله،و به شما و بقیه ی عشقی ها یه توصیه برادرانه دارم تا راحت عشق از سرتون مثل الکل بپره،چند وقت پیش داشتم اخبار نگاه میکردم نشون میداد 300 تا دانش آموز در جریان بمب گذاری طالبان کشته شدن و یا تو کشورهای آفریقایی بر اثر کمبود غذا روزانه چند صد نفر تلف میشن یا تو کشور خودمون از پلاسکو تا کشتی سانچی از بچه های سر چهار راه تا بیمارایی که تو بیمارستان ها به خاطر نداشتن هزینه ی عمل یه گوشه از بیمارستان دارند تلف میشن،واقعیت اینه که ما ها فقط یک سر داریم و این خیلی بی انصافیه به خاطر یک احمق به خودتون سخت بگیرید ،واقعیت اینه که برادرا و خواهرای من ماها اونقدی عمر نمیکنیم که بخایم خودمونو اینجور صلب آرامش تو دنیا اتفاقاتی داره میفته که این چیزی که ما ها بهش میگیم درد یک اپسیلون هم در مقابلش نیست،همینجور که گفتم ما ها مریضیم و دوای دردمون تنها یک چیزه تاکید میکنم یک چیزه اونم یه هم صحبت خوبه

دختری که با بقیه دوس میشه مطمن باش اگه با توهم دوس میشد یه روزی بازم طعم خیانتو میچشیدی

منم عاشق پسری بودم اسمش مثه اسم تو بود آرش شب و روز براش گریه میکردم به گوشش رسید که من دوسش دارم و هر روز میومد مدرسه دیدنم هه بهترین روزای عمرم بود ولی یه بار بهش پیام دادم گفت اصلا منو نمیشناس هه فامیلمونم بود بعد از اونم انقدر پست بود به مامانم گفت اون مثل خواهرمه هه

دختری که از دست یکی دیگه شماره می گیره اصلا به درد نمی خوره.من خودم یه دانشجوام تو خوابگاه و تو دانشگاه زیاد از اینا می بینم. هر کدومشون با چند نفر در ارتباطند. برو با یه آدم سالم یه رابطه سالم داشته باش.(ازدواج). به خودت اجازه بده یه عمر با خیال راحت زندگی کنی.من خودم باشم از این دخترا برا داداشم نمی گیرم.

من با عشقم سه سال يكجاي بودم اما حالي من را ترك كرد من هم هيچ وقت همرايش يكجاي نميشم اما خيلي دوستش دارم نميدانم چي كتر كنم كه فراموشش كنم

عشق حتی اگر هم یک طرفه باشه زیباست

واقعا درسته… عشق زیباترین کلمه ای هست که نمیشه توصیف اش کرد

أصلا زيبا نيست درد اوره اينكه تو هر كاري ميكني كه طرف مقابل بفمه كه تو بهش حس داري ولي اون انگار نه انگارش باشه سخته هميشه براش بودم به هر بهونه ايي ميرم ميبينمش هر روز باهاش ميرم بيرون ولي اون تو أين مدت نفهميد كه عاشقشم حسمو به خودش درك نكرد هر چقدر مهربون ميشدم براش اون برعكس رفتارش بدترميشد منوحساب نميكرد بااينكه همه حت هميشه باهاش بودم ولي كوچيك تراين چيزاشو بهم نميگفت ولي اون همه چيومنو ميدونه بعضي وقتا إز أين همه سردي خسته ميشم به خودم ميگم برم برو ببين بود و نبودت أصلا فرقي داره ولي ٤ روز نهايتن بتونم بازم أين منم كه سراغش و ميگيرم إينو خوب ميدونم كه اون زندگيشو داره منم هيچ جايي إز زندگيش نيستم اينم ميدونم كه يك روز عاشق ميشه و ازدواج ميكنم و من فقط بايد نگاه كنم فقط ميخوام بگم عشق يك طرفه ادمو إز داخل نابود ميكنه (يا علي)

درسته عشق زیباست اما نه یک طرفه بنظر من عشق چرته چون من خیلی زخم خوردم بخاطر عشق

از کودکے عاشق کسے شدم که هیچوقت نمیتونم فراموشش کنم اون الان نامزد داره اما من هنوز دوسش دارم کلان عاشق شدن یعنے دل بستن به دنیاے پوچ..وب ســــایت جالبے ندارید هیچکدوم از راه هاے پیشنهادیتون سازگار نیست بنظرم در کل مطالب جدید و بهتری بزارید

منم مثل توام فقط فرقمون اينه كه براى تو نامزد داره براى من نداره

یه بزرگ تر بفرست برات یه جوری که خودش بلده خواستگاری کنه.تا توحسرتش نموندی….

سخته. اونم تو شرایط کنکور…تو بدترین و حساس ترین موقعیت یکی بیاد تو زندگیت که همدیگرو نمیشناسین. اما من بهش دل باختم. نمیدونم چرا اما واقعا فکرم درگیرش شده. در حالی که نه اون از این وضعیت خبر داره و نه من میدونم اصلا تو رابطه ای هست یا نه. همینطوری خودم دوختم و ساختم و هیال پردازی کردم ولی در نهایت تو ذهنم بولدش کردم و الان گرفتار شدم. ولی من بخاطر هدفم بخاطر زجر نکشیدن خودم باید فراموش کنم و قبول کنن این نشدنیه و زندگی ها فرق میکنه. من باید بتونم حلش کنم و میکنم. توکلم به خداست

سلام خیلی وقت پیش عاشق دختر همسایمون شدم که ده ماه بزرگتره.فهموندم دوستش دارم و روز اول بعد از این ماجرا که دید منو تو خیابون اخماش تو هم بود.بعد از مدتها دیدم با دختر خالش که از موضوع من خبر داره اومد تو پارک مجتمعمون بازی میکنن والیبال.منم گفتم به دوستم که بریم باهاشون ولی اول رامون ندادن،روز بعدش همین اتفاق افتاد ولی راهمون دادن و ماهم رفتیم یکمی بازی کردیم.چند بار توی راه پله های ساختمون جلوش سبز شدم تا دستبندی که تبرکه بدم بهش نگرفت الانم یه هفته هست پارش کردم دستبندرو.سیمکارتم رو شکستم.کچل کردم با شماره صفر.ریختمو بد کردم تا از دست نگاهاش در امان باشم اخه خیلی شیطونه و خوشگلیش همرو جذب میکنه چه بسا من واسش خیلی لقمه چربی هستم،نگاهاش همش به من هست هرجا که باشم یا داره از دور زل میزنه بهم یا کنارشم و گوشه چشم نگاه میکنه.والا به خانوادم که گفتم اصلا موافق نیستن و میگن بهمون نمیان!با ابجیم داریم سعی میکنیم راهی پیدا کنیم و تصمیم دارم فراموشش کنم شاید باورتون نشه ولی ۳ سال از عاشق شدنم میگذره و امسال فهمیدم داره بازیم میده چون اصلا نمیگه دوسم داره یا نداره!فقط میگه زشته و لبخند میزنه!خودشم لوس میکنه و صداشو بچه میکنه البته اینا دیه عادتشه بس که مخ پسر زده ولی هنوز نمیفهمه عشق به این مسخره بازیا نیس.فقط میخواستم بگم خانواده خیلی میتونه بیشتر از هرچیز کمکتون کنه ولی شاید یکم ازشون دلخور شین ولی بعد میفهمین چقدر خوبیتون رو میخواستن.وقتی سنگ رو از تو خاک در میاری جاش میمونه پس باید پرش کنی حالا چه بهتر گیاه باشه!پس سعی کنین خودتون با یه چیز دیه مشغول کنین منم الان هاس که توی قسمت افسرده شدن هستم ولی میدونم که میتونم با کمک خدارفقای عزیز باید بگم اولین عشقم این بوده و فک نکنین از دست دادنش برام سخت نیست! فقط بگم برای اینکه ورقه به سمت شما برگرده بعد از اینکه نخواست باهاتون باشه شما خیلی با اعتماد بنفس عمل کنین.اینطوری خودش به پاتون میفته حتما عمل کنین.من متولد ۲۸دی۷۹هستم☺ببخشید سرتون درد اوردم ممنون از سایت و مطالب واقعا مفیدتون مخصوصا این مطلب که واقعا بهم امیدواری داد

حرفاتون کاملا درسته…آفرین به این شجاعتتون:))

من نه عشق یک طرفه گرفتم نه دوطرفه من عاشق یکی از فامیل هام شدم دارم میمیرم همه فکرم شده اون خیلی سخته در ضمن ب خاطر غروری ک دارم قدمی بر نداشتم ک بهش بگم دوسش دارم نموتنم به یه پسر این طور ابراز علاقه کنم همش خیا ل میبافم که اون میاد حتما سمتم کل روز حواسم به اونه با خیالام دارم دیگه زجر میکشم ل

ببین غرورتو له کن و برو حستو بهش بگو…وگرنه بعدا پشیمون میشی…برادرانه دارم میگم‌ بهت…غرورتو بشکون…

آقا امير من همينطور كه ميگي غرورمو شكستمو رفتم بهش گفتم ولي خيلي محترمانه بهم گفت من شرايط عشق و عاشقي رو ندارم و بهم گفت كلا اين موضوع رو فراموش كن .. من از سن ١٥ سالگي اين آقا رو عاشقانه دوسش داشتم تا الان كه ٢٠ سالمه.. بله مريض شدم و افسردگي گرفتم.. يكسال نتونستم درس بخونم و كنكورمو خراب كردم.. تمام اين مراحلي هم كه اينجا نوشته همه رو گذروندم ولي تنها راه فراموشي فقط اينه كه اصلا نه اسمشو بشنوي نه ببينيش و باهاش قطع رابطه كني.. متأسفانه من چنين امكاني ندارم كه بتونم باهاش قطع رابطه كنم چون خواهر اين آقا نامزد برادرم هست و هميشه ميبينمش و يه مقدار غمگين ميشم اما بعدش ميپذيرم و يه آه عميق از ته دلم ميكشم كه اي كاش بش نميگفتم .. چون هر روز در عذابم .. اما از يه طرف هم پشيمون نيستم كه بهش گفتم.. چون تكليف خودمو الان ميدونم

من دقیقا عین تو بودم عشق توی فامیل و بخاطر غرورم یکی از دوستام بهس گفت اون تازه اومد جلو و منو بازی داد عاشق ترم کرد وگفت بسپارش دست تقدیر تا علاقه و حس پوچ یک طرفت بیشتر نشده ب هر دری بزن تا فراموش کنی

منم مثل تو نتونستم غرورم رو بشکنم پشیمونم خیلی هم پشیمونم چون هنوز عاشقشم دیگه ارزو و هدف ندارم هیچی ندارم نمی دونم می تونم مثل قبلا بشم یا نه بهت پیشنهاد می کنم برو اروم اروم بهش بگو قبول نکرد با غرور برگرد

برو ولی بهت بی احترامی میکنه

سلام ببين حتما ي جوري بهش بفمون حتي با اشاره با به واسطه ي فاميلي كه بهش خيلي اعتماد داري چون شايد اونم اين حسو داره و نتوته بهت بگه من واسه خودم همچين چيزي پيش اومده كه بعد ازدواج طرف اينو فهميدم و كار از كار گذشته بود

مشکل همینه دیگه. شما اول باید یه نخ بدین که سر نخ بگیرین. مشکل اصلی ما پسرا همین بلاتکلیفی و غرور چرند شما دختر هاست. ما وقتی ببینیم شما سرتون همش تو کار خودتونه و هییییچ علاقه ای نشون نمیدین،چطور بیایم جلو؟

یه یک نفر قابل اعتماد بگو یه جوری که اون متوجه نشه شما گفتی شما رو بهش پیشنهاد کنه که بیاد خاستگاریتون. مثلا بهش بگه فلانی دختر خوبیه نیستند به برا ازدواج…… دیگه بیش رو بده دست خدا…

منم عاشق یکی از فامیلامونم. یه علامتایی نشون دادم و اونم یه کارایی کرده. ولی از وقتی که کنکوری شده فقط درس میخونه و انگار منو فراموش کرده. با خودم گفتم صبر میکنم ببینم اگه بعد کنکورشم انقد سرد و بی تفاوت بود بهش میگم دوست دارم و اگه منو دوست نداری من برای همیشه میرم گم میشم. ولی خیییلی سخته این کار. من حتی از خجالت بعضی وقتا یجوری رفتار میکردم که تو دنیا فقط از اون بدم میاد و دقیقا از همون موقعا رفتارش باهام سرد شد.

خیلی سخته ، من نمیتونم با این گامها فراموشش کنم!!!!!!!!!!

تا حالا مسیر کوه و به سمت بالا رفتی،واقعا سخته اما مجبور باشی این کارو میکنی،نمیتونی بگی از من بد تر بودی یعنی هیچکس نمیتونه کاری و که من میگم و انجام بده،اما هر دوشو انجام دادم،پس تو هم یا باید بتونی خواستی به عنوان برادر میتونم کمکت کنم،چون واقعا کار راحتی نیست

ببین عزیزم سه سال پیش من دلبسته یه نفری شدم وقتایی که باهاش نبودم یادش بیشتر باهام بود خیلی درگیرش شده بودم کم کم داشت زندگیمو عوض میکرد طرز فکرمو اعتقاداتمو حسم به خانوادم حتی از بین رفته بود و تنها چیزی که میدیدم اون بود .یه روز تصمیم گرفتم دیگه بهش فکر نکنم اولا خیلی برام سخت بود چون نمیفهمیدم و ساعت ها بهش فکر میکردم ساعت ها عکسا و فیلما و رقصاشو نگا میکردم ولی تا میدیدم که ذهنم رفته طرفش خودمو جمع جور میکردم سریع فکرمو به یه جای دیگه منحرف میکردم اصن به هر چی فقط میخاستم که به اون فکر نکنم کم کم گذشت سه ماه طول کشید تا دیگه فکرش نیاد سراغم بعد از سه ماه دانشگاه شروع شد هرروز میدیدمش اما حسم بهش عادی بود مث قبلا نبودم که دلم براش بریزه اون موقع بود که فهمیدم تونستم فراموشش کنم بهت توصیه میکنم فکرتو به یه جای دیگه منحرف کنی کم کم فراموشت میشه

فراموش میکنین …قول میدم

منم نتونستم هنوز بعد سه سال فراموشش کنمهمه این راه هایی ک گفتن و انجام دادم نشد

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

داشتن حس علاقه و دوست داشتن پسری که متعاقبا حس مشابهی به شما ندارد، می‌تواند بسیار سخت باشد. چرا که نادیده گرفتن عشق و علاقه زیاد به یک فرد آسان نیست و گاهی نمی‌توان به راحتی کنترل احساسات را به دست گرفت. به خصوص اگر دختری به صورت یکطرفه عاشق پسری شود کنار آمدن با این مسئله دشوارتر خواهد بود. زیرا دختر معمولا نمی‌تواند به راحتی برای شروع آشنایی پیش قدم شده و نظر طرف مقابل را جویا شود. عشق یک طرفه به پسر ممکن است برای دختر حس اضطراب، افسردگی و خشم ایجاد کند و اعتماد به نفس او را تحت تاثیر قرار دهد. اگر درگیر عشق یک طرفه به پسری شده باشید نمی‌دانید دقیقا باید در این شرایط چه راهی را در پیش بگیرید. آیا باید منتظر بمانید تا شاید پسر خودش اقدامی در این مورد کند؟ یا اینکه باید به او ابراز علاقه کنید و مستقیم با غیرمستقیم بگویید دوستش دارید؟ حتی ممکن است اکنون در شرایطی باشید که اطمینان دارید پسر مورد نظرتان حس مشترکی نسبت به شما ندارد و به دنبال راهکاری برای فراموش کردن و رهایی از عشق یکطرفه هستید.

فهرست مطالب

برای کنار آمدن با علاقه و عشق یک طرفه، این راه را در پیش بگیرید:

یکی از دلایلی که پسر مورد علاقه‌تان نمی‌تواند هرگز آن شاهزاده سوار بر اسب سفید باشد، متعهد بودن او نسبت به یک دختر دیگر است. اگر او در حال حاضر یک رابطه جدی با دختر دیگری دارد، واقعاً باید هر چه زودتر از این منطقه عشق خیالی بیرون بیایید و خودتان را از این رابطه یک طرفه نجات بدهید. بهترین روش برای رهایی از عشق یک طرفه این است که با واقعیت مواجه شوید و آن را بپذیرید. هر چقدر هم که حقیقت برایتان تلخ و آزاردهنده باشد، سعی کنید خودتان را مجبور کنید که این دو کبوتر عاشق را در کنار هم ببینید تا حقیقت برایتان مشخص شود و از بدون فرجام بودن عشق یک طرفه مطمئن شوید. عکس‌های عاشقانه‌ای را که در شبکه‌های مجازی مختلف منتشر کرده‌اند، نگاه کنید و این واقعیت را ملکه ذهنتان کنید که یک حرکت اشتباه کافی است تا آشیانه عشق و خوشبختی دیگری را نابود کند. وقتی چیزی هرگز مال شما نبوده و قرار نیست که باشد، طبعاً نمی‌توانید آن را از دست بدهید یا به دست بیاورید، بنابراین دست از تلاش‌های بیهوده بردارید و شانستان را جای دیگری امتحان کنید.

حدس و گمان پایه یک عشق متزلزل یک طرفه را تشکیل می‌دهد. بسیاری از دخترها از ترس رد شدن هرگز احساسات خود را برملا نمی‌کنند. نخستین کاری که باید انجام دهید، این است که صادقانه درباره احساسات خود با پسر مورد علاقه‌تان صحبت کنید. اگر او احساس متقابلی به شما نداشت و این عشق یک طرفه بود، باید او را فراموش کنید. بعد از این که مطمئن شدید، در قلب عشقتان جایی ندارید، باید بپذیرید که با این مرد نمیتوانید آینده‌ای داشته باشید و پر کردن قلبتان از عشق به او هیچ فایده‌ای ندارد. به امید این که سرانجام یک روز همه چیز عوض میشود، سال‌های با ارزش عمرتان را در انتظار تغییر نظر او هدر ندهید. درست است که در این دنیا همه چیز ممکن است، اما اگر این اتفاق نیفتد، چه کار می‌خواهید بکنید؟پس ریسک کنید، خودتان را از بلاتکلیفی نجات دهید و شانستان را برای تبدیل عشق یک طرفه به دوطرفه امتحان کنید.چطور عشق یک طرفه را فراموش کنیم

وقتی نسبت به پسری احساسی دارید ولی او احساس مشابهی نسبت به شما ندارد، ممکن است اولین فکری که به ذهنتان خطور کند این باشد که “مگر من چه مشکلی دارم که او مرا دوست ندارد؟”. اما دو طرفه نبودن عشق ابدا به این معنی نیست که شما مشکل خاصی دارید. پس خودتان را در این مورد سرزنش نکنید و به دنبال عیب و ایراد در شخصیت یا ظاهرتان نباشید.

احساسات مقوله عجیب و غریبی است، گاهی حتی نمی‌دانیم بعضی احساس‌ها از کجا به قلب ما راه پیدا کرده‌اند و اکثر اوقات توان کنترل کردن احساساتمان را نداریم. بنابراین خودتان را به خاطر چیزی که کنترلی بر آن نداشته‌اید، سرزنش نکنید. آن چیزی که تحت کنترلتان است، این است که با این احساسات چطور کنار بیایید.اگر این پسر بی‌احساس باعث شده که احساس بدی درباره خودتان پیدا کنید، مطمئناً حالتان بعد از رها کردن او و فکر و خیالش بهتر خواهد شد. هر فردی که احساسات و عواطفتان را به سخره می‌گیرد، ارزش این را ندارد که در زندگیتان جای داشته باشد.

خودتان را جای طرف مقابلتان بگذارید و موقعیت او را نیز درک کنید. آیا تا به حال برای شما پیش نیامده که کسی به شما علاقه‌مند باشد اما شما او را دوست نداشته باشید؟ در این صورت آیا الزاما شخص مورد نظر ایرادی دارد؟ یا شما فرد بی رحمی هستید؟ مسلما خیر. برای هرکسی ممکن است این موقعیت ایجاد شود که احساس مشابه طرف مقابلش را نسبت به او نداشته باشد.این حقیقت تلخ را بپذیرید که او احساسی را که شما به او دارید، نسبت به شما ندارد. تمام مردم مانند هم نیستند و آنچه برای یک نفر جذاب است، توجه دیگری را اصلاً جلب نمی‌کند. بنابراین از تلاش برای تغییر دادن خود به امید جلب توجه او دست بردارید و قبول کنید در موقعیتی هستید که کاری برای تغییر دادن آن نمی‌توانید انجام دهید.

درست است، افرادی هستند که با عشق یک طرفه ازدواج کردهاند و بدون توقع دریافت عشق از شریک زندگیشان هم احساس شادی و خوشبختی می‌کنند؛ اما این موقعیتی نیست که ما آن را به شما توصیه کنیم. این افراد بیتوقع عشقشان را از صمیم قلب و بدون هیچ چشم‌داشتی دوست دارند. آنها منتظر دریافت عشق نیستند و همین که بتوانند در کنار عشقشان زندگی کنند، رضایت دارند. عشق بیقید و شرط به این معنا است که خوشبختی را از صمیم قلب برای عشقتان آرزو کنید، حتی اگر خودتان سهمی از این خوشبختی نداشته باشید. این واقعیت را بپذیرید که نمی‌توانید عشق به او را در دلتان بکشید، اما در عین حال بپذیرید که نمی‌توانید از زندگی کردن هم دست بکشید. برخی از این عاشقان دلخسته حتی با فرد دیگری ازدواج می‌کنند و تشکیل خانواده می‌دهند. در نهایت خودتان هستید که باید برای آینده زندگیتان تصمیم بگیرید. اگر عاشق مردی هستید، اما او شما را دوست ندارد، لزوماً مجبور نیستید که با او زندگی کنید. در هر حال اگر توقع دریافت عشق متقابل ندارید، می‌توانید به دوست داشتن او ادامه دهید.

بهترین روش برای فراموش کردن عشق یک طرفه این است که از او فاصله بگیرید. اگر او دوستتان است، سعی کنید حتی‌الامکان، به ویژه زمانی که با هم تنها هستید، با او گفتگو نکنید. اگر همچنان به این گفتگوها و دیدارهای دونفره ادامه بدهید، این عشق نافرجام قوی‌تر می‌شود. اگر او همین الان هم دوست خوبی برایتان نیست، تمام راه‌های ارتباطی ممکن را قطع کنید تا از این که به نظر او ناامید و درمانده برسید، خودداری کرده باشید. اگر عکس کراش مخفیانه‌تان دائماً مقابل چشمانتان باشد، چطور انتظار دارید که بتوانید او را فراموش کنید؟ فاصله گاهی اوقات آتش عشق را خاموش می‌کند و یاد یار را از قلبتان پاک می‌کند. حتماً شنیده‌اید که از دل برود، هر آن که از دیده برفت.

زندگی هرگز فقط حول یک نفر نمی‌چرخد، حتی اگر در شرایط فعلی فکر کنید که عشقتان هست ونیستتان است، به تدریج متوجه میشوید که مسائل مهم دیگری نیز در زندگیتان وجود دارد. اهداف مهم دیگری را که در زندگیتان وجود دارد، تعیین کنید و وقتتان را صرف یادگیری و موضوعی سازنده بکنید. این موضوع می‌تواند هر چیزی یا کسی، مانند شغل، مشغولیت، خانواده و دوستان باشد که عشق را به شما برمی‌گرداند. اگر خودتان را در فعالیت مورد علاقه و مفید دیگری غرق نکنید، گذشته هیچ‌گاه از تعقیبتان دست برنخواهد داشت. خودتان را سرگرم و مشغول نگه دارید تا یادش از ذهنتان پاک شود.

بعضی پسرها می‌دانند که شما آن‌ها را دوست دارید، اما با وجود این که علاقه‌ای به شما ندارند، در باغ سبز  به شما نشان می‌دهند. دلایل بسیاری برای ابراز این نشانه‌های عشق دروغین وجود دارد. شاید پسر مورد علاقه‌تان فکر میکند که بی‌توجهی به احساسات یک دختر عاشق بی‌انصافی یا بی‌ادبی است یا این که واقعاً نمی‌داند چطور باید با شما برخورد کند. واقعیت این است که افراد انگشت‌شماری هستند که عامدانه به احساسات دیگران لطمه بزنند و آنها را به بازی بگیرند. بنابراین به جای این که ناراحت شوید، سعی کنید اتفاقاتی را که افتاده فراموش کنید. تنها زمانی میتوانید خطایی را فراموش کنید، که آن را بخشیده باشید، بنابراین پسری را که زمانی دوستش داشتید، ببخشید تا رها شوید. احتمالاً خودتان را بعضی اوقات به خاطر برداشت اشتباه از احساسات طرف مقابل به باد نفرین و ناسزا میگیرید و فکر میکنید که اگر آن زمان در فکر و خیال عاشقانه غرق نمی‌شدید، امروز مجبور نبودید که در گرداب غم و اندوه دست و پا بزنید. خودتان را ببخشید و به زندگیتان ادامه بدهید. مطمئن باشید که هیچ انسانی در دنیا وجود ندارد که بدون او قادر به زندگی کردن نباشید.

عشق یک طرفه می‌تواند آسیب شدیدی به احساساتتان بزند و حتی باعث شود، فراموش کنید که عشق به شکل‌های مختلف نمودار میشود. احتمالاً همین الان افراد بسیاری، مانند والدین، خواهر و برادر، مادربزرگ و پدربزرگ و دوستان قدیمی در زندگیتان وجود دارند که عشقتان را بدون پاسخ نمی‌گذارند. اشخاص بسیاری در زندگیتان وجود دارند که عشق آنها به شما اگر بیشتر از عشقتان به آنها نباشد، کمتر هم نیست. بنابراین در دوران غم و اندوه بعد از عشق یک طرفه به این عاشق‌های همیشگی فکر کنید.البته فقط از آدم‌ها نیست که می‌توانید عشق بگیرید. کارها و چیزهایی را کشف کنید که از انجام دادن آن‌ها لذت می‌برید و از خودتان بپرسید که آیا حین انجام دادن این کار عشق را حس میکنید. برای مثال اگر یوگا دوست داشته باشید، یوگا باعث می‌شود که سالمتر، شادتر و خلاقتر شوید. بنابراین می‌توان گفت که جاده عشق بین شما و یوگا دوطرفه است.عادات و رفتارهایی نیز هستند که گاهی ممکن است تصور کنید آن ها را دوست دارید اما لازم است توجه داشته باشید که عادات ناسالمی مانند مصرف الکل یا سیگار در بلند مدت به شما آسیب خواهد زد. پس نمی‌توان گفت آن ها نیز شما را دوست دارند!موسیقی، آشپزی، مذهب و هنر عادات و رفتارهای دوست داشتنی و سالمی هستند، این عادت‌های لذت‌بخش را پیدا کنید و وقتتان را با آن‌ها پر کنید. به سرعت دوباره خودتان را پیدا می‌کنید و متوجه می‌شوید که چقدر دوست داشتنی هستید.

برای این که دائماً به عشق بی‌حاصلتان فکر نکنید، بیشتر با دوستانتان معاشرت کنید. فیلم نگاه کنید، سفر بروید و کارهای جدید یاد بگیرید، هر کاری که سرگرم و خوشحالتان می‌کند، انجام بدهید. خودتان را مشغول چیزها و آدم‌هایی کنید که دوستشان دارید. به این ترتیب می‌توانید روی جنبه‌های مثبت زندگی تمرکز کنید. وقتی با خانواده و دوستانتان هستید، از صحبت کردن درباره گذشته دست بردارید، چون هر چه بیشتر در این باره حرف بزنید، اهمیت بیشتری پیدا میکند. هر آنچه که یاد گذشته‌ها و عشق یک طرفه را در ذهنتان زنده میکند، نادیده بگیرید. در نهایت عادت میکنید که دیگر به او فکر نکنید. اگر مرد جدیدی به شما پیشنهاد آشنایی داد یا از شما خواستگاری کرد، به این درخواست فکر کنید. به زندگی ادامه بدهید و بگذارید ریشه‌های یک زندگی شاد و رضایت‌بخش در زمان حال رشد کند.

برای کنار آمدن با عشق یک طرفه به پسر قبل از هرچیز شرایط را خوب بسنجید و تحقیق کنید که آیا دختر دیگری در زندگی پسر موردنظرتان وجود دارد یا خیر. اگر نامزد یا دوست دختر دارد بهتر است بر فراموش کردن طرف مقابل تمرکز کنید اما اگر دختری در زندگی او نیست و نمی‌دانید چه حسی درمورد شما دارد، بهتر است نظر او را جویا شوید و تکلیفتان را روشن کنید. در هر حال لازم است اعتماد به نفستان را خفظ کنید و به خاطر احساسی که دارید خودتان را سرزنش نکنید.طرف مقابل را نیز سرزنش نکنید، خودتان را جای او بگذارید و سعی کنید درکش کنید. اگر عاشق واقعی باشید می‌توانید یک عشق بدون قید و شرط داشته باشید و احساستان را بپذیرید و آن را سرکوب نکنید. برای رها شدن از عشق یکطرفه و اینکه آسیب کمتری به شما وارد شود سعی کنید از پسر مورد نظر فاصله بگیرید و تا حد امکان با او تعامل نکنید. برجنبه های دیگر زندگی و روابط مبتنی بر عشق دوطرفه تمرکز کنید و زندگیتان ر به خاطر عشق یک طرفه متوقف نکنید.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

34 بازدید

270 بازدید

295 بازدید

249 بازدید

446 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

من یه دختر فوق العاده منطقی ام به طوری ک اگه مجبور باشم همیشه منطقم رو به جای احساسم انتخاب میکنم ولی مثل اینکه این دفعه نمیتونم منطقم رو انتخاب کنم حس میکنم از یه پسری خوشم میاد هرشب قبل از خواب کلی بهش فکر میکنم و تو خیالاتم همیشه هست میخوام خودمو از اینی ک هستم بهتر کنم تا اون خوشش بیاد و..میدونم ک ازش خوشم میاد ولی اینم میدونم ک قرار نیست هیچوقت بهش برسم هیچوقت پس تصمیم گرفتم فراموشش کنم یه چند باری هم سعیمو کردم مثلا چن وقت فراموشش کردم ولی بازهم یادش افتادم و حسم برگشت الان نمیدونم چیکار کنم واقعا میخوام فراموشش کنم نمیخوام وقتمو براش تلف کنم ولی نمیدونم چطور

سلام دوست گرامی در یک رابطه صحیح، هم منطق و هم احساس دخیل است و هیچ وقت یکی از این دو، برنده نخواهد بود. اگر مسیر ارتباطی شما با شخص موردنظرتان، مسیر سختی است، انتخاب شماست که او را فراموش کنید و یا منتظر بمانید. این نکته را به یاد داشته باشید، انتظار و سرمایه‌گذاری بیهوده می‌تواند به ضرر شما باشد.

سلام من نوزده سالمه و پارسال عاشق یک پسر بیست و سه ساله شدم و وقتی قرار بود باهم دوست شیم فهمیدم رابطه جنسی میخواد و من نمی‌خواستم خلاصه اوکی نشد و منم شروع کردم که جذبش کنم و یه ماه بعد گفتم دوسش دارم و اینا یه مدت گفت من کسیو دوست دارم بعد گفت تو خواسته منو قبول نکردی اما یه مدت که گذشت اون افتاد دنبالم و حرف چون واقعا آدم سردی بود من بعد که دیدم زیادی غرورم داره خدشه دار میشه بیخیالش شدم و الان فهمیدم با یک دختر که دوسال از من کوچک تره دوست شده چون اون دختر تن به خواسته داده و قصدشون ازدواجه و من واقعا دارم دیوونه میشم و می‌خوام هر چه سریع تر فراموشش کنم چون تقریبا هم پسره دختره تو محله ما هستن ممنون میشم راهنمایی کنید

سلام دوست گرامی مسیر شما برای قطع این ارتباط درست یوده است. خواسته و هدف شما، فراموش کردن خاطرات او است. برای این کار به هیچ عنوان احبار و اطلاعات مربوط به او را پیگیری نکنید و تمامی خاطرات و یادگاری‌هایی که دارید را کنار بگذارید. برای شروع کردن یک زندگی هدفمند، می‌توانید در دوره «زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» شرکت کنید و یا با از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام. من بیست سالمه… حدودا هشت سال پیش متوجه علاقه و توجه خاصم نسبت به پسر همسایمون شدم که یک سالی از من بزرگ‌تر بود… چند ماه بعدش ما از اون شهر رفتیم… تموم این هشت سال تلاش کردم که فراموشش کنم اما هر بار کوچیک ترین خبری کافی بود برای یادآوری اون آدم… این اواخر با توجه به اینکه دیگه شیش سال بود ک ازش خبر نداشتم، تصمیم گرفتم جدی فراموشش کنم… تا اینکه تو فضای مجازی بهم پیام داد… چند ماه حرف زدیم… چت کردیم… تماس گرفت… هر وقت حالم بد بود تلاش میکرد برای تغییر حالم… رفتاراش واقعا نشونه علاقه بود… نه تنها من، حتی دوستانم که پیام های اونو میدیدن میگفتن دوستت داره… تا اینکه چند روز پیش فهمیدم چند ساله دلبسته یکی از دخترای فامیل شونه… اول فکر کردم شاید قصدش امتحان کردن منه ولی حالا تقریبا مطمئن شدم قضیه اون دختر خانم جدیه… مثل اینکه تموم این مدت محبت هاش از روی یه دوستی قدیمی بوده… اون اصلا نمیدونه دوسش دارم، فکر می‌کنه تموم نگرانی ها و کار های من از روی محبت و مهربانی ذاتیمه، نه علاقه… فکر می‌کنه برای من مثل یه دوست معمولیه… حالا ازم کمک میخواد برای روابطش با اون دختر… من نمی‌دونم باید چیکار کنم… واقعا مردد شدم بین رفتن و موندن… از یه طرف حرفاش خودمو داغون میکنه، از یه طرف دیگه نمی‌خوام تنها بشه… شما بگید درستش چیه…

سلام دوست گرامی در وضعیت شما بهتر است به این ماجرا نگاه واقع‌بینانه‌ای داشته باشید. کمک کردن به ایشان برای رسیدن به دختر موردعلاقه‌اش کار اشتباهی است چون به خود شما آسیب می‌رسد. به جای این اقدام، سعی کنید که رابطه خودتان را واقعاً در سطح یک دوست قدیمی نگه دارید و کمرنگ تر شوید. وقتی می‌دانید او به شخص دیگری علاقه دارد، سرمایه‌گذاری و ادامه ارتباط با او کار بسیار اشتباهی است.چطور عشق یک طرفه را فراموش کنیم

سلام دختری هستم هجده ساله مدتیه که عاشق یه پسر بیست و پنج ساله تو اینستاگرتم شدم البته این حرفای کلیشه ای رو زیاد شنیدم راجب بد بودن روابط اینترنتی ولی این وابستگی بهویی که برام پیش اومد اصلا غیر قابل پیش بینی بود نمیدونم چیشد که نسبت به حرفاش وابسته شدم من برای فراموش کردنش اینستاگرامم و حذف کردم شما چه راه های دیگه ای پیشنهاد میکنید؟

سلام دوست گرامی مسیرهای ارتباطی در دوره حاضر محدویت خاصی ندارد و یکی از راه‌های برقراری رابطه فضای مجازی است. اما خطرات، معایب و چالش‌های این نوع آشنایی بیشتر از مدل‌‎های دیگر است و باید با هوشیاری بیشتری وارد عمل شوید. مساله شما جای بررسی بیشتری دارد که آیا صرفا شما وابسته شدید و یا ارتباطی هم شکل گرفته است؟ به چه دلیل می‌خواهید او را فراموش کنید؟ ابتدا باید این جزییات بررسی شود تا بتوانیم راهنمایی کامل‌تری برای شما ارائه کنیم. شما نیز باید ابتدا علت وابستگی خودتان را به او بررسی کنید. برای دریافت راهنمایی بیشتر می‌توانید از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام من دختری 18 ساله ام که عاشق پسر عمم شدم ولی از حس اون هیچی نمیدونم ولی فک میکنم هیچ حسی نداره کلی هم دوست دختر داره دیر به دیرم میبینمش شاید سالی یه بار ولی فراموش نمیشه چیکار کنم

سلام دوست گرامی دلیل این علاقمندی را پیدا کردید؟ جذب چه ویژگی‌هایی در او شدید؟ پاسخ به این سوالات مهم است تا شما متوجه شوید به چه علت جذب کسی شدید که افراد و دختران زیادی در زندگی‌اش حضور دارند و حتی سالی یکبار او را می‌بینید. برای فراموش کردن او اول این دلایل را شناسایی کنید. ببینید چقدر به او فکر می‌کنید و چه زمان‌هایی بیشتر در فکر او هستید.

سلام به همه… دختری هستم 13 ساله… خیلی وقت پیش که 9 سالم بود از یه پسری خوشم میومد در حد مرگ هرکاری لازم بود انجام می‌دادم تا نظرش رو جلب کنم… اون خیلی لات بود و به همه شماره داده بود ولی دوسش داشتم… از اونجایی که تو یه خانواده ی باشخصیت و بیشتر مذهبی بزرگ. شدم نمیتونستم باهاش دوست بشم تا اسباب کشی کردیم و رفتیم به روستای کناری که فقط 10 دقیقه فاصله داشت… روز ها گذشتند تا 11 ساله شدم. ولی هنوز عشق اولم یه گوشه ی قلبم بود… رفتم به یک مغازه که چیزی بخرم… فقط یه پسر هم سن من یا شایدم بزرگتر از من با دوستش داخل مغازه بودن… خلاصه با حواس پرتی اون پسره و سوتی هاش و مسخره کردن من جمع خنده دار شد و پسر دایی ام و داداشم و دوست اون پسره از خنده ریسه میرفتن…

روز ها گذشت و رفت و آمد من خودبه‌خودی به اون مغازه بیشتر شد… انگار یه حس وابستگی داشتم علاقه هم نه فقط وابستگی… یه روز با مامانم داشتیم برمی‌گشتیم خونه که یه زن رو دیدیم که فامیل ما بود… با مامانم کمی حرف زد.. زنه گفت : دوتا پسر و یه دختر دارم… اسم پسر بزرگم که 14…15 سالشه سعید و دخترم که 7 سالشه زهرا و پسر کوچکم که 3 سالشه ارشیا هست… دیگه درد و دل کرد با مامانم و من از مشخصاتی که اون زن داد و عکس بچه هاش که نشون داد فهمیدم اون پسره که تو مغازه بود اسمش سعید هست و فامیل من هست و به خاطر مشکلات خانوادگی کار میکنه… براش ناراحت شدم و نمیخواستم که سعید زجر بکشه نه اینکه واسش دلسوزی کنم نه… فقط ناراحت شدم که مجبوره کار کنه…

فهمیدم به سعید علاقه دارم و شبا خوابش رو میدیدم…

حتی یه شب ساعت 1 وسط های محرم هم جلو مغازه در حال درگیری کوچیکی دیدمش که خیره شدیم تو چشای هم…

خیلی وقته از اون شب تا حالا که وارد 13 سالگی میشم اونو ندیدم… خونه ی بابا بزرگش دقیقا کنار خونه ی مامان بزرگ منه ولی حتی یک بار هم ندیدمش…

فکر. میکردم. دوسش دارم ولی بعد فکر میکردم دوست دختر داره و بیخیالش میشدم… هنوزم یه حالت بیمارگونه واسه عشق اولم و سعید دارم که منو افسرده کرده… سعی میکنم از هرچیزی که منو یاد عشق اولم و سعید میندازه دور بشم ولی بازم نمیتونم فراموششون کنم پرخاشگر شدم در صورتی که تا 2 هفته پیش اینجوری نبودم… لطفا بگید چیکار کنم؟ ممنون میشم ازتون.. ❣️❣️🙏🙏

سلام دوست گرامی دوست داشتن و عاشق شدن حس شرینی است و به انسان ها جرات می دهد اما شروع رابطه عاطفی برای سن شما زود است و بهتر است برای آگاهی بیشتر در این زمینه از مشاوره استفاده کنید. می توانید از رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین دریافت کنید.

سلام…در دختری هستم ۲۹_ساله….خیلی حرفا دارم برای گفتن…۶سال در گیر یه حسی هستم که حتی نمیدونم اسمشو میشه گذاشت عشق یا جنون یا دیوانگی..قبل این که بهش حسی داشته باشم دانشجو بودمو مغررررور به هیچ پسری دوست نبودم اهل درس بودمو بلند پرواز.با پسری دوست نمیشدم چون دلم نمیخاست عروسک دیت کسی بشم همیشه دلم میخاست اونیکه دوسم داره خودش جلو بیاد بهم ابراز علاقه کنه..همیشه دوستامو بخاطر دوست پسراشون مسخره میکردم و میگفتم عشق وجود نداره. عشق مقدسه هیچکس لایق همچین حسی نیست که خدا نسیبش کنه…اینا حرفارو تا حالا به هیچکس نگفتم..تا حالا صدبار خاستم برم مشاوره ولی چون میدونستم میگن فراموش کن و بهم راه حل بدن نمیرفتم..ولی الان قصدم فراموش کردنشه نه از قلبم بلکه میخام کمک کنید به ظاهر فراموشش کنم….بعد تموم شدن دانشگام گاهی رفت و امد به خونشون یه حس عجیبی بهش داشتم..یه جور شمارشو پیدا کردم و اون همه غرور زیر پا گذاشتم و بهش گفتم دوستش دارم از همون اول گفت نه.. تو توی بگ گراندم نیستی…گفت نه و من موندم پای دلم تا شد ۶سال..تو این ۶سال باهم تلفنی در ارتباط بودیم..اونم بهم میگفت دوست دارم ولی نه برا ازدواج..من یک بارم در مورد ازدواج باهاش بحث نکردم همینکه باهاش حرف میزدم آروم میشدم بخاطر اون غرورم هزار برابر شده بود به عالم و آدم فک نمیکردم ولی جلو اون غروری نداشتم چه شبا که بخاطر همین شکستن غرور م غصه و گریع ها نکردم ولی لذت میبردم ذر برابر اون شکستن غرور. الان اینارو میگم بغض دارم و دیگه حوصله گریه ای ندارم…روزی هزار بار تصمیم میگیرم بهش پیام ندم ولی صب که میشه تا پیام ندم نمیتونم به کارام برسم حتی شده تا شب خودمو نگه داشتم ولی بازم پبام دادم ….الان تصمیم گرفتم دیگه بهش پیام ندم قربون صدقش نرم..فقط تو ذهن خودم نگهش دارم… قید ازدواج زدم چون دلم نمیخاد با کسی دیگه زندگی کنم..من راضیم از این زندگی همین که تو ذهنم دارمش برام کافیت میکنه…. نا گفته نماند تو این ۶سال هیچ رابطه جنسی نداشتیم اونقد مرررررد هست که برام ارزش قائل باشه همیشه فک‌میکنم میتونست به راحتی ازم سو استفاده کنه ولی نکرد… گاهی میگه اونقد دوست دارم که قابل گفتن و تصورت نیست و هیچوقت هم نمیتونی باور کنی‌…

سلام شرایطی که می‌گید رو درک می‌کنم و متوجهم که چقدر به این فرد و رابطه وابسته شدید. البته حتما لازمه شرایط‌تون بررسی بشه. دوره بازگشت به زندگی دقیقا در این زمینه می‌تونه بهتون کمک کنه. برای اطلاعات بیشتر در واتس‌اپ به شماره 09035714068 پیام بدید.

من دختری ۱۶ساله هستم یکی از همکلاسی هلبم را دوست دارم چکار کنم

سلام. لطفا با سیستم مشاوره تماس بگیرید.

من دختر18 ساله ای هستم که بشدت احساساتی هستم و خیلی زود متاسفانه وابسته شخصی میشوم به مدت دو ماه هست که با پسری توی تلگرام اشنا شدم وقرار شد وارد زندگی هم بشیم تو ی شهر نیستیم متاسفانه ایشون گل میکشه و بقول خودش معتادش نیست که ترک کنه و ساقی نیست که همیشه همراهش باشه و اینک یک ماهی هست تلفنی صحبت میکنیم خلاصه اینک بنده متوجه حس هایی شدم یعنی وقتی زنگ میزنه و یا زنگ میزنم قلبم تند میزنه و حالم ی جوری میشه متاسفانه یا خوشبختانه و اینک مدتی هست که کمتر صحبت میکنیم و من بشدت از این موضوع ناراحت و مضطرب هستم میگه حالم خوب نیست و من خیلی از این موضوع ناراحتم که چرا نمیزاره حالش رو خوب کنم جواب تلفن هام رو نمیده و میگ میخام تنها باشم و حالا واقعا نمیدونم چیکار باید کنم؟

سلام دوست گرامی رابطه شما از چند جهت دچار مشکل هست 1- دور بودن از هم و عدم شناخت واقعی 2-مدت زمان کم آشنایی 3- مصرف مواد توسط ایشان و عدم قبول این موضوع که حتی بصورت تفریحی هم مصرف کردن عواقب دارد منطقی باشید این رابطه اصلا رابطه سازنده ودرستی نیست و اکنون که ایشان به هر بهانه ای ارتباط را کم کرده اند شما هم استقبال کنید تا رابطه تمام شود

سلام. من دختری هستم که تقریبا حساسه و در بعضی موارد موضوعاتی که پیش میاد فکرم درگیر میشه. اکثر آدمایی که باهاشون در ارتباط هستم همین نظر را دارن میگن خیلی خوبی ولی زیادی حساسیت نشون میدی. یک مساله ای هم که این اواخر ذهنم درگیر کرده میتونم در این زمینه راهنمایی بگیرم؟ یه مسافرتی رفتم با یکی دوستام . اونجا پسری همراهیمون میکرد، البته فامیل من بود یه نسبت دوری با من داشت. علاوه بر اینکه شوخی سر به سر هم میزاشتیم یه حساسیت‌هایی هم داشت. مثلا غیرتی بود. من واقعیتش یه مقدار ازش خوشم اومد ولی اون رو نمیدونم. از طرفی با من کل مینداخت و اذیت و شوخی میکرد ولی با دوستم یه جور دیگه برخورد می کرد. مثلا من ازش سوال می پرسم جواب نمیداد ولی دوستم سوال می پرسید جواب میداد. زنگ میزنم یا جواب نمیده ولی اگه اون پیام بده جواب میده. یا خودش پیام میده به دوستم. دوستم هم یه اخلاق های خاص خودش رو داره. چی کار کنم حساسینم کمتر بشه بهش فکر نکنم. به نظر شما چی کار کنم؟

دوست عزیز سلام

وقتی ما از کسی خوشمون میاد، طبعا دوست داریم که اون فرد هم به ما علاقش رو نشون بده، بیشتر از بقیه به ما توجه کنه، دوستمون داشته باشه و … . وقتی که این ارتباط و علاقه دو طرفه باشه کار راحت‌تره ولی گاهی به هر دلیلی، فرد مقابل علاقه‌ای به ما نشون نمی‌ده و این زمانه که ممکنه ناراحت بشیم. البته باید یادتون باشه که عدم علایق فردی که دوست داریم ممکنه دلایل خیلی زیادی باشه و به این معنا نیست که ما مشکلی داریم یا … ؛ بلکه هر شخصی یه سلیقه‌ای داره و ما نمی‌تونیم سلیقه همه رو برآورده کنیم.

حالا در این مساله‌ای که شما مطرح کردید، احتمالا این آقا پسر نسبت به دوست شما علاقه بیشتری داره و چون شما به ایشون علاقه دارید، روی این موضوع حساس‌تر هستید. اما چی کار می‌شه کرد که این حساسیت شما کمتر بشه؟ باتوجه به این که کل داستان رو نمی‌دونم و فقط با توجه به چیزی که شما نوشتید، میشه حدس زد که احتمالا ایشون بیشتر به دوستتون علاقه دارند (البته ممکنه که اینطور نباشه، این حرف رو فقط از روی آنچه نوشتید می‌زنم)، یکی از کارهایی که می‌تونید انجام بدید، فاصله گرفتن از ایشونه. شما می‌تونید چند وقتی رو از ایشون دور باشید و برای خودتون برنامه‌های مختلف بریزید و سر خودتو گرم کنید. با این حال، کم‌کم احتمالا نسبت به علاقه خودتون آگاه‌تر می‌شید و اثر کارهاشون رو شما کمتر میشه. البته همیشه شما یه راهی هم دارید، اینه که در مورد احساساتتون با فرد مقابل صحبت کنید. شما می‌تونید با توجه به ویژگی‌های خودتون، راهی که به نظرتون الان بهتره رو انتخاب کنید.

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

می‌خوام برگرده به رابطه/زندگیمی‌خوام فراموشش کنم

باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم

می‌خوام جذبش کنم و ازدواج کنیم

داشتن حس علاقه و دوست داشتن پسری که متعاقبا حس مشابهی به شما ندارد، می‌تواند بسیار سخت باشد. چرا که نادیده گرفتن عشق و علاقه زیاد به یک فرد آسان نیست و گاهی نمی‌توان به راحتی کنترل احساسات را به دست گرفت. به خصوص اگر دختری به صورت یکطرفه عاشق پسری شود کنار آمدن با این مسئله دشوارتر خواهد بود. زیرا دختر معمولا نمی‌تواند به راحتی برای شروع آشنایی پیش قدم شده و نظر طرف مقابل را جویا شود. عشق یک طرفه به پسر ممکن است برای دختر حس اضطراب، افسردگی و خشم ایجاد کند و اعتماد به نفس او را تحت تاثیر قرار دهد. اگر درگیر عشق یک طرفه به پسری شده باشید نمی‌دانید دقیقا باید در این شرایط چه راهی را در پیش بگیرید. آیا باید منتظر بمانید تا شاید پسر خودش اقدامی در این مورد کند؟ یا اینکه باید به او ابراز علاقه کنید و مستقیم با غیرمستقیم بگویید دوستش دارید؟ حتی ممکن است اکنون در شرایطی باشید که اطمینان دارید پسر مورد نظرتان حس مشترکی نسبت به شما ندارد و به دنبال راهکاری برای فراموش کردن و رهایی از عشق یکطرفه هستید.

فهرست مطالب

برای کنار آمدن با علاقه و عشق یک طرفه، این راه را در پیش بگیرید:

یکی از دلایلی که پسر مورد علاقه‌تان نمی‌تواند هرگز آن شاهزاده سوار بر اسب سفید باشد، متعهد بودن او نسبت به یک دختر دیگر است. اگر او در حال حاضر یک رابطه جدی با دختر دیگری دارد، واقعاً باید هر چه زودتر از این منطقه عشق خیالی بیرون بیایید و خودتان را از این رابطه یک طرفه نجات بدهید. بهترین روش برای رهایی از عشق یک طرفه این است که با واقعیت مواجه شوید و آن را بپذیرید. هر چقدر هم که حقیقت برایتان تلخ و آزاردهنده باشد، سعی کنید خودتان را مجبور کنید که این دو کبوتر عاشق را در کنار هم ببینید تا حقیقت برایتان مشخص شود و از بدون فرجام بودن عشق یک طرفه مطمئن شوید. عکس‌های عاشقانه‌ای را که در شبکه‌های مجازی مختلف منتشر کرده‌اند، نگاه کنید و این واقعیت را ملکه ذهنتان کنید که یک حرکت اشتباه کافی است تا آشیانه عشق و خوشبختی دیگری را نابود کند. وقتی چیزی هرگز مال شما نبوده و قرار نیست که باشد، طبعاً نمی‌توانید آن را از دست بدهید یا به دست بیاورید، بنابراین دست از تلاش‌های بیهوده بردارید و شانستان را جای دیگری امتحان کنید.

حدس و گمان پایه یک عشق متزلزل یک طرفه را تشکیل می‌دهد. بسیاری از دخترها از ترس رد شدن هرگز احساسات خود را برملا نمی‌کنند. نخستین کاری که باید انجام دهید، این است که صادقانه درباره احساسات خود با پسر مورد علاقه‌تان صحبت کنید. اگر او احساس متقابلی به شما نداشت و این عشق یک طرفه بود، باید او را فراموش کنید. بعد از این که مطمئن شدید، در قلب عشقتان جایی ندارید، باید بپذیرید که با این مرد نمیتوانید آینده‌ای داشته باشید و پر کردن قلبتان از عشق به او هیچ فایده‌ای ندارد. به امید این که سرانجام یک روز همه چیز عوض میشود، سال‌های با ارزش عمرتان را در انتظار تغییر نظر او هدر ندهید. درست است که در این دنیا همه چیز ممکن است، اما اگر این اتفاق نیفتد، چه کار می‌خواهید بکنید؟پس ریسک کنید، خودتان را از بلاتکلیفی نجات دهید و شانستان را برای تبدیل عشق یک طرفه به دوطرفه امتحان کنید.چطور عشق یک طرفه را فراموش کنیم

وقتی نسبت به پسری احساسی دارید ولی او احساس مشابهی نسبت به شما ندارد، ممکن است اولین فکری که به ذهنتان خطور کند این باشد که “مگر من چه مشکلی دارم که او مرا دوست ندارد؟”. اما دو طرفه نبودن عشق ابدا به این معنی نیست که شما مشکل خاصی دارید. پس خودتان را در این مورد سرزنش نکنید و به دنبال عیب و ایراد در شخصیت یا ظاهرتان نباشید.

احساسات مقوله عجیب و غریبی است، گاهی حتی نمی‌دانیم بعضی احساس‌ها از کجا به قلب ما راه پیدا کرده‌اند و اکثر اوقات توان کنترل کردن احساساتمان را نداریم. بنابراین خودتان را به خاطر چیزی که کنترلی بر آن نداشته‌اید، سرزنش نکنید. آن چیزی که تحت کنترلتان است، این است که با این احساسات چطور کنار بیایید.اگر این پسر بی‌احساس باعث شده که احساس بدی درباره خودتان پیدا کنید، مطمئناً حالتان بعد از رها کردن او و فکر و خیالش بهتر خواهد شد. هر فردی که احساسات و عواطفتان را به سخره می‌گیرد، ارزش این را ندارد که در زندگیتان جای داشته باشد.

خودتان را جای طرف مقابلتان بگذارید و موقعیت او را نیز درک کنید. آیا تا به حال برای شما پیش نیامده که کسی به شما علاقه‌مند باشد اما شما او را دوست نداشته باشید؟ در این صورت آیا الزاما شخص مورد نظر ایرادی دارد؟ یا شما فرد بی رحمی هستید؟ مسلما خیر. برای هرکسی ممکن است این موقعیت ایجاد شود که احساس مشابه طرف مقابلش را نسبت به او نداشته باشد.این حقیقت تلخ را بپذیرید که او احساسی را که شما به او دارید، نسبت به شما ندارد. تمام مردم مانند هم نیستند و آنچه برای یک نفر جذاب است، توجه دیگری را اصلاً جلب نمی‌کند. بنابراین از تلاش برای تغییر دادن خود به امید جلب توجه او دست بردارید و قبول کنید در موقعیتی هستید که کاری برای تغییر دادن آن نمی‌توانید انجام دهید.

درست است، افرادی هستند که با عشق یک طرفه ازدواج کردهاند و بدون توقع دریافت عشق از شریک زندگیشان هم احساس شادی و خوشبختی می‌کنند؛ اما این موقعیتی نیست که ما آن را به شما توصیه کنیم. این افراد بیتوقع عشقشان را از صمیم قلب و بدون هیچ چشم‌داشتی دوست دارند. آنها منتظر دریافت عشق نیستند و همین که بتوانند در کنار عشقشان زندگی کنند، رضایت دارند. عشق بیقید و شرط به این معنا است که خوشبختی را از صمیم قلب برای عشقتان آرزو کنید، حتی اگر خودتان سهمی از این خوشبختی نداشته باشید. این واقعیت را بپذیرید که نمی‌توانید عشق به او را در دلتان بکشید، اما در عین حال بپذیرید که نمی‌توانید از زندگی کردن هم دست بکشید. برخی از این عاشقان دلخسته حتی با فرد دیگری ازدواج می‌کنند و تشکیل خانواده می‌دهند. در نهایت خودتان هستید که باید برای آینده زندگیتان تصمیم بگیرید. اگر عاشق مردی هستید، اما او شما را دوست ندارد، لزوماً مجبور نیستید که با او زندگی کنید. در هر حال اگر توقع دریافت عشق متقابل ندارید، می‌توانید به دوست داشتن او ادامه دهید.

بهترین روش برای فراموش کردن عشق یک طرفه این است که از او فاصله بگیرید. اگر او دوستتان است، سعی کنید حتی‌الامکان، به ویژه زمانی که با هم تنها هستید، با او گفتگو نکنید. اگر همچنان به این گفتگوها و دیدارهای دونفره ادامه بدهید، این عشق نافرجام قوی‌تر می‌شود. اگر او همین الان هم دوست خوبی برایتان نیست، تمام راه‌های ارتباطی ممکن را قطع کنید تا از این که به نظر او ناامید و درمانده برسید، خودداری کرده باشید. اگر عکس کراش مخفیانه‌تان دائماً مقابل چشمانتان باشد، چطور انتظار دارید که بتوانید او را فراموش کنید؟ فاصله گاهی اوقات آتش عشق را خاموش می‌کند و یاد یار را از قلبتان پاک می‌کند. حتماً شنیده‌اید که از دل برود، هر آن که از دیده برفت.

زندگی هرگز فقط حول یک نفر نمی‌چرخد، حتی اگر در شرایط فعلی فکر کنید که عشقتان هست ونیستتان است، به تدریج متوجه میشوید که مسائل مهم دیگری نیز در زندگیتان وجود دارد. اهداف مهم دیگری را که در زندگیتان وجود دارد، تعیین کنید و وقتتان را صرف یادگیری و موضوعی سازنده بکنید. این موضوع می‌تواند هر چیزی یا کسی، مانند شغل، مشغولیت، خانواده و دوستان باشد که عشق را به شما برمی‌گرداند. اگر خودتان را در فعالیت مورد علاقه و مفید دیگری غرق نکنید، گذشته هیچ‌گاه از تعقیبتان دست برنخواهد داشت. خودتان را سرگرم و مشغول نگه دارید تا یادش از ذهنتان پاک شود.

بعضی پسرها می‌دانند که شما آن‌ها را دوست دارید، اما با وجود این که علاقه‌ای به شما ندارند، در باغ سبز  به شما نشان می‌دهند. دلایل بسیاری برای ابراز این نشانه‌های عشق دروغین وجود دارد. شاید پسر مورد علاقه‌تان فکر میکند که بی‌توجهی به احساسات یک دختر عاشق بی‌انصافی یا بی‌ادبی است یا این که واقعاً نمی‌داند چطور باید با شما برخورد کند. واقعیت این است که افراد انگشت‌شماری هستند که عامدانه به احساسات دیگران لطمه بزنند و آنها را به بازی بگیرند. بنابراین به جای این که ناراحت شوید، سعی کنید اتفاقاتی را که افتاده فراموش کنید. تنها زمانی میتوانید خطایی را فراموش کنید، که آن را بخشیده باشید، بنابراین پسری را که زمانی دوستش داشتید، ببخشید تا رها شوید. احتمالاً خودتان را بعضی اوقات به خاطر برداشت اشتباه از احساسات طرف مقابل به باد نفرین و ناسزا میگیرید و فکر میکنید که اگر آن زمان در فکر و خیال عاشقانه غرق نمی‌شدید، امروز مجبور نبودید که در گرداب غم و اندوه دست و پا بزنید. خودتان را ببخشید و به زندگیتان ادامه بدهید. مطمئن باشید که هیچ انسانی در دنیا وجود ندارد که بدون او قادر به زندگی کردن نباشید.

عشق یک طرفه می‌تواند آسیب شدیدی به احساساتتان بزند و حتی باعث شود، فراموش کنید که عشق به شکل‌های مختلف نمودار میشود. احتمالاً همین الان افراد بسیاری، مانند والدین، خواهر و برادر، مادربزرگ و پدربزرگ و دوستان قدیمی در زندگیتان وجود دارند که عشقتان را بدون پاسخ نمی‌گذارند. اشخاص بسیاری در زندگیتان وجود دارند که عشق آنها به شما اگر بیشتر از عشقتان به آنها نباشد، کمتر هم نیست. بنابراین در دوران غم و اندوه بعد از عشق یک طرفه به این عاشق‌های همیشگی فکر کنید.البته فقط از آدم‌ها نیست که می‌توانید عشق بگیرید. کارها و چیزهایی را کشف کنید که از انجام دادن آن‌ها لذت می‌برید و از خودتان بپرسید که آیا حین انجام دادن این کار عشق را حس میکنید. برای مثال اگر یوگا دوست داشته باشید، یوگا باعث می‌شود که سالمتر، شادتر و خلاقتر شوید. بنابراین می‌توان گفت که جاده عشق بین شما و یوگا دوطرفه است.عادات و رفتارهایی نیز هستند که گاهی ممکن است تصور کنید آن ها را دوست دارید اما لازم است توجه داشته باشید که عادات ناسالمی مانند مصرف الکل یا سیگار در بلند مدت به شما آسیب خواهد زد. پس نمی‌توان گفت آن ها نیز شما را دوست دارند!موسیقی، آشپزی، مذهب و هنر عادات و رفتارهای دوست داشتنی و سالمی هستند، این عادت‌های لذت‌بخش را پیدا کنید و وقتتان را با آن‌ها پر کنید. به سرعت دوباره خودتان را پیدا می‌کنید و متوجه می‌شوید که چقدر دوست داشتنی هستید.

برای این که دائماً به عشق بی‌حاصلتان فکر نکنید، بیشتر با دوستانتان معاشرت کنید. فیلم نگاه کنید، سفر بروید و کارهای جدید یاد بگیرید، هر کاری که سرگرم و خوشحالتان می‌کند، انجام بدهید. خودتان را مشغول چیزها و آدم‌هایی کنید که دوستشان دارید. به این ترتیب می‌توانید روی جنبه‌های مثبت زندگی تمرکز کنید. وقتی با خانواده و دوستانتان هستید، از صحبت کردن درباره گذشته دست بردارید، چون هر چه بیشتر در این باره حرف بزنید، اهمیت بیشتری پیدا میکند. هر آنچه که یاد گذشته‌ها و عشق یک طرفه را در ذهنتان زنده میکند، نادیده بگیرید. در نهایت عادت میکنید که دیگر به او فکر نکنید. اگر مرد جدیدی به شما پیشنهاد آشنایی داد یا از شما خواستگاری کرد، به این درخواست فکر کنید. به زندگی ادامه بدهید و بگذارید ریشه‌های یک زندگی شاد و رضایت‌بخش در زمان حال رشد کند.

برای کنار آمدن با عشق یک طرفه به پسر قبل از هرچیز شرایط را خوب بسنجید و تحقیق کنید که آیا دختر دیگری در زندگی پسر موردنظرتان وجود دارد یا خیر. اگر نامزد یا دوست دختر دارد بهتر است بر فراموش کردن طرف مقابل تمرکز کنید اما اگر دختری در زندگی او نیست و نمی‌دانید چه حسی درمورد شما دارد، بهتر است نظر او را جویا شوید و تکلیفتان را روشن کنید. در هر حال لازم است اعتماد به نفستان را خفظ کنید و به خاطر احساسی که دارید خودتان را سرزنش نکنید.طرف مقابل را نیز سرزنش نکنید، خودتان را جای او بگذارید و سعی کنید درکش کنید. اگر عاشق واقعی باشید می‌توانید یک عشق بدون قید و شرط داشته باشید و احساستان را بپذیرید و آن را سرکوب نکنید. برای رها شدن از عشق یکطرفه و اینکه آسیب کمتری به شما وارد شود سعی کنید از پسر مورد نظر فاصله بگیرید و تا حد امکان با او تعامل نکنید. برجنبه های دیگر زندگی و روابط مبتنی بر عشق دوطرفه تمرکز کنید و زندگیتان ر به خاطر عشق یک طرفه متوقف نکنید.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

34 بازدید

270 بازدید

295 بازدید

249 بازدید

446 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

من یه دختر فوق العاده منطقی ام به طوری ک اگه مجبور باشم همیشه منطقم رو به جای احساسم انتخاب میکنم ولی مثل اینکه این دفعه نمیتونم منطقم رو انتخاب کنم حس میکنم از یه پسری خوشم میاد هرشب قبل از خواب کلی بهش فکر میکنم و تو خیالاتم همیشه هست میخوام خودمو از اینی ک هستم بهتر کنم تا اون خوشش بیاد و..میدونم ک ازش خوشم میاد ولی اینم میدونم ک قرار نیست هیچوقت بهش برسم هیچوقت پس تصمیم گرفتم فراموشش کنم یه چند باری هم سعیمو کردم مثلا چن وقت فراموشش کردم ولی بازهم یادش افتادم و حسم برگشت الان نمیدونم چیکار کنم واقعا میخوام فراموشش کنم نمیخوام وقتمو براش تلف کنم ولی نمیدونم چطور

سلام دوست گرامی در یک رابطه صحیح، هم منطق و هم احساس دخیل است و هیچ وقت یکی از این دو، برنده نخواهد بود. اگر مسیر ارتباطی شما با شخص موردنظرتان، مسیر سختی است، انتخاب شماست که او را فراموش کنید و یا منتظر بمانید. این نکته را به یاد داشته باشید، انتظار و سرمایه‌گذاری بیهوده می‌تواند به ضرر شما باشد.

سلام من نوزده سالمه و پارسال عاشق یک پسر بیست و سه ساله شدم و وقتی قرار بود باهم دوست شیم فهمیدم رابطه جنسی میخواد و من نمی‌خواستم خلاصه اوکی نشد و منم شروع کردم که جذبش کنم و یه ماه بعد گفتم دوسش دارم و اینا یه مدت گفت من کسیو دوست دارم بعد گفت تو خواسته منو قبول نکردی اما یه مدت که گذشت اون افتاد دنبالم و حرف چون واقعا آدم سردی بود من بعد که دیدم زیادی غرورم داره خدشه دار میشه بیخیالش شدم و الان فهمیدم با یک دختر که دوسال از من کوچک تره دوست شده چون اون دختر تن به خواسته داده و قصدشون ازدواجه و من واقعا دارم دیوونه میشم و می‌خوام هر چه سریع تر فراموشش کنم چون تقریبا هم پسره دختره تو محله ما هستن ممنون میشم راهنمایی کنید

سلام دوست گرامی مسیر شما برای قطع این ارتباط درست یوده است. خواسته و هدف شما، فراموش کردن خاطرات او است. برای این کار به هیچ عنوان احبار و اطلاعات مربوط به او را پیگیری نکنید و تمامی خاطرات و یادگاری‌هایی که دارید را کنار بگذارید. برای شروع کردن یک زندگی هدفمند، می‌توانید در دوره «زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» شرکت کنید و یا با از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام. من بیست سالمه… حدودا هشت سال پیش متوجه علاقه و توجه خاصم نسبت به پسر همسایمون شدم که یک سالی از من بزرگ‌تر بود… چند ماه بعدش ما از اون شهر رفتیم… تموم این هشت سال تلاش کردم که فراموشش کنم اما هر بار کوچیک ترین خبری کافی بود برای یادآوری اون آدم… این اواخر با توجه به اینکه دیگه شیش سال بود ک ازش خبر نداشتم، تصمیم گرفتم جدی فراموشش کنم… تا اینکه تو فضای مجازی بهم پیام داد… چند ماه حرف زدیم… چت کردیم… تماس گرفت… هر وقت حالم بد بود تلاش میکرد برای تغییر حالم… رفتاراش واقعا نشونه علاقه بود… نه تنها من، حتی دوستانم که پیام های اونو میدیدن میگفتن دوستت داره… تا اینکه چند روز پیش فهمیدم چند ساله دلبسته یکی از دخترای فامیل شونه… اول فکر کردم شاید قصدش امتحان کردن منه ولی حالا تقریبا مطمئن شدم قضیه اون دختر خانم جدیه… مثل اینکه تموم این مدت محبت هاش از روی یه دوستی قدیمی بوده… اون اصلا نمیدونه دوسش دارم، فکر می‌کنه تموم نگرانی ها و کار های من از روی محبت و مهربانی ذاتیمه، نه علاقه… فکر می‌کنه برای من مثل یه دوست معمولیه… حالا ازم کمک میخواد برای روابطش با اون دختر… من نمی‌دونم باید چیکار کنم… واقعا مردد شدم بین رفتن و موندن… از یه طرف حرفاش خودمو داغون میکنه، از یه طرف دیگه نمی‌خوام تنها بشه… شما بگید درستش چیه…

سلام دوست گرامی در وضعیت شما بهتر است به این ماجرا نگاه واقع‌بینانه‌ای داشته باشید. کمک کردن به ایشان برای رسیدن به دختر موردعلاقه‌اش کار اشتباهی است چون به خود شما آسیب می‌رسد. به جای این اقدام، سعی کنید که رابطه خودتان را واقعاً در سطح یک دوست قدیمی نگه دارید و کمرنگ تر شوید. وقتی می‌دانید او به شخص دیگری علاقه دارد، سرمایه‌گذاری و ادامه ارتباط با او کار بسیار اشتباهی است.چطور عشق یک طرفه را فراموش کنیم

سلام دختری هستم هجده ساله مدتیه که عاشق یه پسر بیست و پنج ساله تو اینستاگرتم شدم البته این حرفای کلیشه ای رو زیاد شنیدم راجب بد بودن روابط اینترنتی ولی این وابستگی بهویی که برام پیش اومد اصلا غیر قابل پیش بینی بود نمیدونم چیشد که نسبت به حرفاش وابسته شدم من برای فراموش کردنش اینستاگرامم و حذف کردم شما چه راه های دیگه ای پیشنهاد میکنید؟

سلام دوست گرامی مسیرهای ارتباطی در دوره حاضر محدویت خاصی ندارد و یکی از راه‌های برقراری رابطه فضای مجازی است. اما خطرات، معایب و چالش‌های این نوع آشنایی بیشتر از مدل‌‎های دیگر است و باید با هوشیاری بیشتری وارد عمل شوید. مساله شما جای بررسی بیشتری دارد که آیا صرفا شما وابسته شدید و یا ارتباطی هم شکل گرفته است؟ به چه دلیل می‌خواهید او را فراموش کنید؟ ابتدا باید این جزییات بررسی شود تا بتوانیم راهنمایی کامل‌تری برای شما ارائه کنیم. شما نیز باید ابتدا علت وابستگی خودتان را به او بررسی کنید. برای دریافت راهنمایی بیشتر می‌توانید از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام من دختری 18 ساله ام که عاشق پسر عمم شدم ولی از حس اون هیچی نمیدونم ولی فک میکنم هیچ حسی نداره کلی هم دوست دختر داره دیر به دیرم میبینمش شاید سالی یه بار ولی فراموش نمیشه چیکار کنم

سلام دوست گرامی دلیل این علاقمندی را پیدا کردید؟ جذب چه ویژگی‌هایی در او شدید؟ پاسخ به این سوالات مهم است تا شما متوجه شوید به چه علت جذب کسی شدید که افراد و دختران زیادی در زندگی‌اش حضور دارند و حتی سالی یکبار او را می‌بینید. برای فراموش کردن او اول این دلایل را شناسایی کنید. ببینید چقدر به او فکر می‌کنید و چه زمان‌هایی بیشتر در فکر او هستید.

سلام به همه… دختری هستم 13 ساله… خیلی وقت پیش که 9 سالم بود از یه پسری خوشم میومد در حد مرگ هرکاری لازم بود انجام می‌دادم تا نظرش رو جلب کنم… اون خیلی لات بود و به همه شماره داده بود ولی دوسش داشتم… از اونجایی که تو یه خانواده ی باشخصیت و بیشتر مذهبی بزرگ. شدم نمیتونستم باهاش دوست بشم تا اسباب کشی کردیم و رفتیم به روستای کناری که فقط 10 دقیقه فاصله داشت… روز ها گذشتند تا 11 ساله شدم. ولی هنوز عشق اولم یه گوشه ی قلبم بود… رفتم به یک مغازه که چیزی بخرم… فقط یه پسر هم سن من یا شایدم بزرگتر از من با دوستش داخل مغازه بودن… خلاصه با حواس پرتی اون پسره و سوتی هاش و مسخره کردن من جمع خنده دار شد و پسر دایی ام و داداشم و دوست اون پسره از خنده ریسه میرفتن…

روز ها گذشت و رفت و آمد من خودبه‌خودی به اون مغازه بیشتر شد… انگار یه حس وابستگی داشتم علاقه هم نه فقط وابستگی… یه روز با مامانم داشتیم برمی‌گشتیم خونه که یه زن رو دیدیم که فامیل ما بود… با مامانم کمی حرف زد.. زنه گفت : دوتا پسر و یه دختر دارم… اسم پسر بزرگم که 14…15 سالشه سعید و دخترم که 7 سالشه زهرا و پسر کوچکم که 3 سالشه ارشیا هست… دیگه درد و دل کرد با مامانم و من از مشخصاتی که اون زن داد و عکس بچه هاش که نشون داد فهمیدم اون پسره که تو مغازه بود اسمش سعید هست و فامیل من هست و به خاطر مشکلات خانوادگی کار میکنه… براش ناراحت شدم و نمیخواستم که سعید زجر بکشه نه اینکه واسش دلسوزی کنم نه… فقط ناراحت شدم که مجبوره کار کنه…

فهمیدم به سعید علاقه دارم و شبا خوابش رو میدیدم…

حتی یه شب ساعت 1 وسط های محرم هم جلو مغازه در حال درگیری کوچیکی دیدمش که خیره شدیم تو چشای هم…

خیلی وقته از اون شب تا حالا که وارد 13 سالگی میشم اونو ندیدم… خونه ی بابا بزرگش دقیقا کنار خونه ی مامان بزرگ منه ولی حتی یک بار هم ندیدمش…

فکر. میکردم. دوسش دارم ولی بعد فکر میکردم دوست دختر داره و بیخیالش میشدم… هنوزم یه حالت بیمارگونه واسه عشق اولم و سعید دارم که منو افسرده کرده… سعی میکنم از هرچیزی که منو یاد عشق اولم و سعید میندازه دور بشم ولی بازم نمیتونم فراموششون کنم پرخاشگر شدم در صورتی که تا 2 هفته پیش اینجوری نبودم… لطفا بگید چیکار کنم؟ ممنون میشم ازتون.. ❣️❣️🙏🙏

سلام دوست گرامی دوست داشتن و عاشق شدن حس شرینی است و به انسان ها جرات می دهد اما شروع رابطه عاطفی برای سن شما زود است و بهتر است برای آگاهی بیشتر در این زمینه از مشاوره استفاده کنید. می توانید از رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین دریافت کنید.

سلام…در دختری هستم ۲۹_ساله….خیلی حرفا دارم برای گفتن…۶سال در گیر یه حسی هستم که حتی نمیدونم اسمشو میشه گذاشت عشق یا جنون یا دیوانگی..قبل این که بهش حسی داشته باشم دانشجو بودمو مغررررور به هیچ پسری دوست نبودم اهل درس بودمو بلند پرواز.با پسری دوست نمیشدم چون دلم نمیخاست عروسک دیت کسی بشم همیشه دلم میخاست اونیکه دوسم داره خودش جلو بیاد بهم ابراز علاقه کنه..همیشه دوستامو بخاطر دوست پسراشون مسخره میکردم و میگفتم عشق وجود نداره. عشق مقدسه هیچکس لایق همچین حسی نیست که خدا نسیبش کنه…اینا حرفارو تا حالا به هیچکس نگفتم..تا حالا صدبار خاستم برم مشاوره ولی چون میدونستم میگن فراموش کن و بهم راه حل بدن نمیرفتم..ولی الان قصدم فراموش کردنشه نه از قلبم بلکه میخام کمک کنید به ظاهر فراموشش کنم….بعد تموم شدن دانشگام گاهی رفت و امد به خونشون یه حس عجیبی بهش داشتم..یه جور شمارشو پیدا کردم و اون همه غرور زیر پا گذاشتم و بهش گفتم دوستش دارم از همون اول گفت نه.. تو توی بگ گراندم نیستی…گفت نه و من موندم پای دلم تا شد ۶سال..تو این ۶سال باهم تلفنی در ارتباط بودیم..اونم بهم میگفت دوست دارم ولی نه برا ازدواج..من یک بارم در مورد ازدواج باهاش بحث نکردم همینکه باهاش حرف میزدم آروم میشدم بخاطر اون غرورم هزار برابر شده بود به عالم و آدم فک نمیکردم ولی جلو اون غروری نداشتم چه شبا که بخاطر همین شکستن غرور م غصه و گریع ها نکردم ولی لذت میبردم ذر برابر اون شکستن غرور. الان اینارو میگم بغض دارم و دیگه حوصله گریه ای ندارم…روزی هزار بار تصمیم میگیرم بهش پیام ندم ولی صب که میشه تا پیام ندم نمیتونم به کارام برسم حتی شده تا شب خودمو نگه داشتم ولی بازم پبام دادم ….الان تصمیم گرفتم دیگه بهش پیام ندم قربون صدقش نرم..فقط تو ذهن خودم نگهش دارم… قید ازدواج زدم چون دلم نمیخاد با کسی دیگه زندگی کنم..من راضیم از این زندگی همین که تو ذهنم دارمش برام کافیت میکنه…. نا گفته نماند تو این ۶سال هیچ رابطه جنسی نداشتیم اونقد مرررررد هست که برام ارزش قائل باشه همیشه فک‌میکنم میتونست به راحتی ازم سو استفاده کنه ولی نکرد… گاهی میگه اونقد دوست دارم که قابل گفتن و تصورت نیست و هیچوقت هم نمیتونی باور کنی‌…

سلام شرایطی که می‌گید رو درک می‌کنم و متوجهم که چقدر به این فرد و رابطه وابسته شدید. البته حتما لازمه شرایط‌تون بررسی بشه. دوره بازگشت به زندگی دقیقا در این زمینه می‌تونه بهتون کمک کنه. برای اطلاعات بیشتر در واتس‌اپ به شماره 09035714068 پیام بدید.

من دختری ۱۶ساله هستم یکی از همکلاسی هلبم را دوست دارم چکار کنم

سلام. لطفا با سیستم مشاوره تماس بگیرید.

من دختر18 ساله ای هستم که بشدت احساساتی هستم و خیلی زود متاسفانه وابسته شخصی میشوم به مدت دو ماه هست که با پسری توی تلگرام اشنا شدم وقرار شد وارد زندگی هم بشیم تو ی شهر نیستیم متاسفانه ایشون گل میکشه و بقول خودش معتادش نیست که ترک کنه و ساقی نیست که همیشه همراهش باشه و اینک یک ماهی هست تلفنی صحبت میکنیم خلاصه اینک بنده متوجه حس هایی شدم یعنی وقتی زنگ میزنه و یا زنگ میزنم قلبم تند میزنه و حالم ی جوری میشه متاسفانه یا خوشبختانه و اینک مدتی هست که کمتر صحبت میکنیم و من بشدت از این موضوع ناراحت و مضطرب هستم میگه حالم خوب نیست و من خیلی از این موضوع ناراحتم که چرا نمیزاره حالش رو خوب کنم جواب تلفن هام رو نمیده و میگ میخام تنها باشم و حالا واقعا نمیدونم چیکار باید کنم؟

سلام دوست گرامی رابطه شما از چند جهت دچار مشکل هست 1- دور بودن از هم و عدم شناخت واقعی 2-مدت زمان کم آشنایی 3- مصرف مواد توسط ایشان و عدم قبول این موضوع که حتی بصورت تفریحی هم مصرف کردن عواقب دارد منطقی باشید این رابطه اصلا رابطه سازنده ودرستی نیست و اکنون که ایشان به هر بهانه ای ارتباط را کم کرده اند شما هم استقبال کنید تا رابطه تمام شود

سلام. من دختری هستم که تقریبا حساسه و در بعضی موارد موضوعاتی که پیش میاد فکرم درگیر میشه. اکثر آدمایی که باهاشون در ارتباط هستم همین نظر را دارن میگن خیلی خوبی ولی زیادی حساسیت نشون میدی. یک مساله ای هم که این اواخر ذهنم درگیر کرده میتونم در این زمینه راهنمایی بگیرم؟ یه مسافرتی رفتم با یکی دوستام . اونجا پسری همراهیمون میکرد، البته فامیل من بود یه نسبت دوری با من داشت. علاوه بر اینکه شوخی سر به سر هم میزاشتیم یه حساسیت‌هایی هم داشت. مثلا غیرتی بود. من واقعیتش یه مقدار ازش خوشم اومد ولی اون رو نمیدونم. از طرفی با من کل مینداخت و اذیت و شوخی میکرد ولی با دوستم یه جور دیگه برخورد می کرد. مثلا من ازش سوال می پرسم جواب نمیداد ولی دوستم سوال می پرسید جواب میداد. زنگ میزنم یا جواب نمیده ولی اگه اون پیام بده جواب میده. یا خودش پیام میده به دوستم. دوستم هم یه اخلاق های خاص خودش رو داره. چی کار کنم حساسینم کمتر بشه بهش فکر نکنم. به نظر شما چی کار کنم؟

دوست عزیز سلام

وقتی ما از کسی خوشمون میاد، طبعا دوست داریم که اون فرد هم به ما علاقش رو نشون بده، بیشتر از بقیه به ما توجه کنه، دوستمون داشته باشه و … . وقتی که این ارتباط و علاقه دو طرفه باشه کار راحت‌تره ولی گاهی به هر دلیلی، فرد مقابل علاقه‌ای به ما نشون نمی‌ده و این زمانه که ممکنه ناراحت بشیم. البته باید یادتون باشه که عدم علایق فردی که دوست داریم ممکنه دلایل خیلی زیادی باشه و به این معنا نیست که ما مشکلی داریم یا … ؛ بلکه هر شخصی یه سلیقه‌ای داره و ما نمی‌تونیم سلیقه همه رو برآورده کنیم.

حالا در این مساله‌ای که شما مطرح کردید، احتمالا این آقا پسر نسبت به دوست شما علاقه بیشتری داره و چون شما به ایشون علاقه دارید، روی این موضوع حساس‌تر هستید. اما چی کار می‌شه کرد که این حساسیت شما کمتر بشه؟ باتوجه به این که کل داستان رو نمی‌دونم و فقط با توجه به چیزی که شما نوشتید، میشه حدس زد که احتمالا ایشون بیشتر به دوستتون علاقه دارند (البته ممکنه که اینطور نباشه، این حرف رو فقط از روی آنچه نوشتید می‌زنم)، یکی از کارهایی که می‌تونید انجام بدید، فاصله گرفتن از ایشونه. شما می‌تونید چند وقتی رو از ایشون دور باشید و برای خودتون برنامه‌های مختلف بریزید و سر خودتو گرم کنید. با این حال، کم‌کم احتمالا نسبت به علاقه خودتون آگاه‌تر می‌شید و اثر کارهاشون رو شما کمتر میشه. البته همیشه شما یه راهی هم دارید، اینه که در مورد احساساتتون با فرد مقابل صحبت کنید. شما می‌تونید با توجه به ویژگی‌های خودتون، راهی که به نظرتون الان بهتره رو انتخاب کنید.

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

می‌خوام برگرده به رابطه/زندگیمی‌خوام فراموشش کنم

باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم

می‌خوام جذبش کنم و ازدواج کنیم

داشتن حس علاقه و دوست داشتن پسری که متعاقبا حس مشابهی به شما ندارد، می‌تواند بسیار سخت باشد. چرا که نادیده گرفتن عشق و علاقه زیاد به یک فرد آسان نیست و گاهی نمی‌توان به راحتی کنترل احساسات را به دست گرفت. به خصوص اگر دختری به صورت یکطرفه عاشق پسری شود کنار آمدن با این مسئله دشوارتر خواهد بود. زیرا دختر معمولا نمی‌تواند به راحتی برای شروع آشنایی پیش قدم شده و نظر طرف مقابل را جویا شود. عشق یک طرفه به پسر ممکن است برای دختر حس اضطراب، افسردگی و خشم ایجاد کند و اعتماد به نفس او را تحت تاثیر قرار دهد. اگر درگیر عشق یک طرفه به پسری شده باشید نمی‌دانید دقیقا باید در این شرایط چه راهی را در پیش بگیرید. آیا باید منتظر بمانید تا شاید پسر خودش اقدامی در این مورد کند؟ یا اینکه باید به او ابراز علاقه کنید و مستقیم با غیرمستقیم بگویید دوستش دارید؟ حتی ممکن است اکنون در شرایطی باشید که اطمینان دارید پسر مورد نظرتان حس مشترکی نسبت به شما ندارد و به دنبال راهکاری برای فراموش کردن و رهایی از عشق یکطرفه هستید.

فهرست مطالب

برای کنار آمدن با علاقه و عشق یک طرفه، این راه را در پیش بگیرید:

یکی از دلایلی که پسر مورد علاقه‌تان نمی‌تواند هرگز آن شاهزاده سوار بر اسب سفید باشد، متعهد بودن او نسبت به یک دختر دیگر است. اگر او در حال حاضر یک رابطه جدی با دختر دیگری دارد، واقعاً باید هر چه زودتر از این منطقه عشق خیالی بیرون بیایید و خودتان را از این رابطه یک طرفه نجات بدهید. بهترین روش برای رهایی از عشق یک طرفه این است که با واقعیت مواجه شوید و آن را بپذیرید. هر چقدر هم که حقیقت برایتان تلخ و آزاردهنده باشد، سعی کنید خودتان را مجبور کنید که این دو کبوتر عاشق را در کنار هم ببینید تا حقیقت برایتان مشخص شود و از بدون فرجام بودن عشق یک طرفه مطمئن شوید. عکس‌های عاشقانه‌ای را که در شبکه‌های مجازی مختلف منتشر کرده‌اند، نگاه کنید و این واقعیت را ملکه ذهنتان کنید که یک حرکت اشتباه کافی است تا آشیانه عشق و خوشبختی دیگری را نابود کند. وقتی چیزی هرگز مال شما نبوده و قرار نیست که باشد، طبعاً نمی‌توانید آن را از دست بدهید یا به دست بیاورید، بنابراین دست از تلاش‌های بیهوده بردارید و شانستان را جای دیگری امتحان کنید.

حدس و گمان پایه یک عشق متزلزل یک طرفه را تشکیل می‌دهد. بسیاری از دخترها از ترس رد شدن هرگز احساسات خود را برملا نمی‌کنند. نخستین کاری که باید انجام دهید، این است که صادقانه درباره احساسات خود با پسر مورد علاقه‌تان صحبت کنید. اگر او احساس متقابلی به شما نداشت و این عشق یک طرفه بود، باید او را فراموش کنید. بعد از این که مطمئن شدید، در قلب عشقتان جایی ندارید، باید بپذیرید که با این مرد نمیتوانید آینده‌ای داشته باشید و پر کردن قلبتان از عشق به او هیچ فایده‌ای ندارد. به امید این که سرانجام یک روز همه چیز عوض میشود، سال‌های با ارزش عمرتان را در انتظار تغییر نظر او هدر ندهید. درست است که در این دنیا همه چیز ممکن است، اما اگر این اتفاق نیفتد، چه کار می‌خواهید بکنید؟پس ریسک کنید، خودتان را از بلاتکلیفی نجات دهید و شانستان را برای تبدیل عشق یک طرفه به دوطرفه امتحان کنید.چطور عشق یک طرفه را فراموش کنیم

وقتی نسبت به پسری احساسی دارید ولی او احساس مشابهی نسبت به شما ندارد، ممکن است اولین فکری که به ذهنتان خطور کند این باشد که “مگر من چه مشکلی دارم که او مرا دوست ندارد؟”. اما دو طرفه نبودن عشق ابدا به این معنی نیست که شما مشکل خاصی دارید. پس خودتان را در این مورد سرزنش نکنید و به دنبال عیب و ایراد در شخصیت یا ظاهرتان نباشید.

احساسات مقوله عجیب و غریبی است، گاهی حتی نمی‌دانیم بعضی احساس‌ها از کجا به قلب ما راه پیدا کرده‌اند و اکثر اوقات توان کنترل کردن احساساتمان را نداریم. بنابراین خودتان را به خاطر چیزی که کنترلی بر آن نداشته‌اید، سرزنش نکنید. آن چیزی که تحت کنترلتان است، این است که با این احساسات چطور کنار بیایید.اگر این پسر بی‌احساس باعث شده که احساس بدی درباره خودتان پیدا کنید، مطمئناً حالتان بعد از رها کردن او و فکر و خیالش بهتر خواهد شد. هر فردی که احساسات و عواطفتان را به سخره می‌گیرد، ارزش این را ندارد که در زندگیتان جای داشته باشد.

خودتان را جای طرف مقابلتان بگذارید و موقعیت او را نیز درک کنید. آیا تا به حال برای شما پیش نیامده که کسی به شما علاقه‌مند باشد اما شما او را دوست نداشته باشید؟ در این صورت آیا الزاما شخص مورد نظر ایرادی دارد؟ یا شما فرد بی رحمی هستید؟ مسلما خیر. برای هرکسی ممکن است این موقعیت ایجاد شود که احساس مشابه طرف مقابلش را نسبت به او نداشته باشد.این حقیقت تلخ را بپذیرید که او احساسی را که شما به او دارید، نسبت به شما ندارد. تمام مردم مانند هم نیستند و آنچه برای یک نفر جذاب است، توجه دیگری را اصلاً جلب نمی‌کند. بنابراین از تلاش برای تغییر دادن خود به امید جلب توجه او دست بردارید و قبول کنید در موقعیتی هستید که کاری برای تغییر دادن آن نمی‌توانید انجام دهید.

درست است، افرادی هستند که با عشق یک طرفه ازدواج کردهاند و بدون توقع دریافت عشق از شریک زندگیشان هم احساس شادی و خوشبختی می‌کنند؛ اما این موقعیتی نیست که ما آن را به شما توصیه کنیم. این افراد بیتوقع عشقشان را از صمیم قلب و بدون هیچ چشم‌داشتی دوست دارند. آنها منتظر دریافت عشق نیستند و همین که بتوانند در کنار عشقشان زندگی کنند، رضایت دارند. عشق بیقید و شرط به این معنا است که خوشبختی را از صمیم قلب برای عشقتان آرزو کنید، حتی اگر خودتان سهمی از این خوشبختی نداشته باشید. این واقعیت را بپذیرید که نمی‌توانید عشق به او را در دلتان بکشید، اما در عین حال بپذیرید که نمی‌توانید از زندگی کردن هم دست بکشید. برخی از این عاشقان دلخسته حتی با فرد دیگری ازدواج می‌کنند و تشکیل خانواده می‌دهند. در نهایت خودتان هستید که باید برای آینده زندگیتان تصمیم بگیرید. اگر عاشق مردی هستید، اما او شما را دوست ندارد، لزوماً مجبور نیستید که با او زندگی کنید. در هر حال اگر توقع دریافت عشق متقابل ندارید، می‌توانید به دوست داشتن او ادامه دهید.

بهترین روش برای فراموش کردن عشق یک طرفه این است که از او فاصله بگیرید. اگر او دوستتان است، سعی کنید حتی‌الامکان، به ویژه زمانی که با هم تنها هستید، با او گفتگو نکنید. اگر همچنان به این گفتگوها و دیدارهای دونفره ادامه بدهید، این عشق نافرجام قوی‌تر می‌شود. اگر او همین الان هم دوست خوبی برایتان نیست، تمام راه‌های ارتباطی ممکن را قطع کنید تا از این که به نظر او ناامید و درمانده برسید، خودداری کرده باشید. اگر عکس کراش مخفیانه‌تان دائماً مقابل چشمانتان باشد، چطور انتظار دارید که بتوانید او را فراموش کنید؟ فاصله گاهی اوقات آتش عشق را خاموش می‌کند و یاد یار را از قلبتان پاک می‌کند. حتماً شنیده‌اید که از دل برود، هر آن که از دیده برفت.

زندگی هرگز فقط حول یک نفر نمی‌چرخد، حتی اگر در شرایط فعلی فکر کنید که عشقتان هست ونیستتان است، به تدریج متوجه میشوید که مسائل مهم دیگری نیز در زندگیتان وجود دارد. اهداف مهم دیگری را که در زندگیتان وجود دارد، تعیین کنید و وقتتان را صرف یادگیری و موضوعی سازنده بکنید. این موضوع می‌تواند هر چیزی یا کسی، مانند شغل، مشغولیت، خانواده و دوستان باشد که عشق را به شما برمی‌گرداند. اگر خودتان را در فعالیت مورد علاقه و مفید دیگری غرق نکنید، گذشته هیچ‌گاه از تعقیبتان دست برنخواهد داشت. خودتان را سرگرم و مشغول نگه دارید تا یادش از ذهنتان پاک شود.

بعضی پسرها می‌دانند که شما آن‌ها را دوست دارید، اما با وجود این که علاقه‌ای به شما ندارند، در باغ سبز  به شما نشان می‌دهند. دلایل بسیاری برای ابراز این نشانه‌های عشق دروغین وجود دارد. شاید پسر مورد علاقه‌تان فکر میکند که بی‌توجهی به احساسات یک دختر عاشق بی‌انصافی یا بی‌ادبی است یا این که واقعاً نمی‌داند چطور باید با شما برخورد کند. واقعیت این است که افراد انگشت‌شماری هستند که عامدانه به احساسات دیگران لطمه بزنند و آنها را به بازی بگیرند. بنابراین به جای این که ناراحت شوید، سعی کنید اتفاقاتی را که افتاده فراموش کنید. تنها زمانی میتوانید خطایی را فراموش کنید، که آن را بخشیده باشید، بنابراین پسری را که زمانی دوستش داشتید، ببخشید تا رها شوید. احتمالاً خودتان را بعضی اوقات به خاطر برداشت اشتباه از احساسات طرف مقابل به باد نفرین و ناسزا میگیرید و فکر میکنید که اگر آن زمان در فکر و خیال عاشقانه غرق نمی‌شدید، امروز مجبور نبودید که در گرداب غم و اندوه دست و پا بزنید. خودتان را ببخشید و به زندگیتان ادامه بدهید. مطمئن باشید که هیچ انسانی در دنیا وجود ندارد که بدون او قادر به زندگی کردن نباشید.

عشق یک طرفه می‌تواند آسیب شدیدی به احساساتتان بزند و حتی باعث شود، فراموش کنید که عشق به شکل‌های مختلف نمودار میشود. احتمالاً همین الان افراد بسیاری، مانند والدین، خواهر و برادر، مادربزرگ و پدربزرگ و دوستان قدیمی در زندگیتان وجود دارند که عشقتان را بدون پاسخ نمی‌گذارند. اشخاص بسیاری در زندگیتان وجود دارند که عشق آنها به شما اگر بیشتر از عشقتان به آنها نباشد، کمتر هم نیست. بنابراین در دوران غم و اندوه بعد از عشق یک طرفه به این عاشق‌های همیشگی فکر کنید.البته فقط از آدم‌ها نیست که می‌توانید عشق بگیرید. کارها و چیزهایی را کشف کنید که از انجام دادن آن‌ها لذت می‌برید و از خودتان بپرسید که آیا حین انجام دادن این کار عشق را حس میکنید. برای مثال اگر یوگا دوست داشته باشید، یوگا باعث می‌شود که سالمتر، شادتر و خلاقتر شوید. بنابراین می‌توان گفت که جاده عشق بین شما و یوگا دوطرفه است.عادات و رفتارهایی نیز هستند که گاهی ممکن است تصور کنید آن ها را دوست دارید اما لازم است توجه داشته باشید که عادات ناسالمی مانند مصرف الکل یا سیگار در بلند مدت به شما آسیب خواهد زد. پس نمی‌توان گفت آن ها نیز شما را دوست دارند!موسیقی، آشپزی، مذهب و هنر عادات و رفتارهای دوست داشتنی و سالمی هستند، این عادت‌های لذت‌بخش را پیدا کنید و وقتتان را با آن‌ها پر کنید. به سرعت دوباره خودتان را پیدا می‌کنید و متوجه می‌شوید که چقدر دوست داشتنی هستید.

برای این که دائماً به عشق بی‌حاصلتان فکر نکنید، بیشتر با دوستانتان معاشرت کنید. فیلم نگاه کنید، سفر بروید و کارهای جدید یاد بگیرید، هر کاری که سرگرم و خوشحالتان می‌کند، انجام بدهید. خودتان را مشغول چیزها و آدم‌هایی کنید که دوستشان دارید. به این ترتیب می‌توانید روی جنبه‌های مثبت زندگی تمرکز کنید. وقتی با خانواده و دوستانتان هستید، از صحبت کردن درباره گذشته دست بردارید، چون هر چه بیشتر در این باره حرف بزنید، اهمیت بیشتری پیدا میکند. هر آنچه که یاد گذشته‌ها و عشق یک طرفه را در ذهنتان زنده میکند، نادیده بگیرید. در نهایت عادت میکنید که دیگر به او فکر نکنید. اگر مرد جدیدی به شما پیشنهاد آشنایی داد یا از شما خواستگاری کرد، به این درخواست فکر کنید. به زندگی ادامه بدهید و بگذارید ریشه‌های یک زندگی شاد و رضایت‌بخش در زمان حال رشد کند.

برای کنار آمدن با عشق یک طرفه به پسر قبل از هرچیز شرایط را خوب بسنجید و تحقیق کنید که آیا دختر دیگری در زندگی پسر موردنظرتان وجود دارد یا خیر. اگر نامزد یا دوست دختر دارد بهتر است بر فراموش کردن طرف مقابل تمرکز کنید اما اگر دختری در زندگی او نیست و نمی‌دانید چه حسی درمورد شما دارد، بهتر است نظر او را جویا شوید و تکلیفتان را روشن کنید. در هر حال لازم است اعتماد به نفستان را خفظ کنید و به خاطر احساسی که دارید خودتان را سرزنش نکنید.طرف مقابل را نیز سرزنش نکنید، خودتان را جای او بگذارید و سعی کنید درکش کنید. اگر عاشق واقعی باشید می‌توانید یک عشق بدون قید و شرط داشته باشید و احساستان را بپذیرید و آن را سرکوب نکنید. برای رها شدن از عشق یکطرفه و اینکه آسیب کمتری به شما وارد شود سعی کنید از پسر مورد نظر فاصله بگیرید و تا حد امکان با او تعامل نکنید. برجنبه های دیگر زندگی و روابط مبتنی بر عشق دوطرفه تمرکز کنید و زندگیتان ر به خاطر عشق یک طرفه متوقف نکنید.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

34 بازدید

270 بازدید

295 بازدید

249 بازدید

446 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

من یه دختر فوق العاده منطقی ام به طوری ک اگه مجبور باشم همیشه منطقم رو به جای احساسم انتخاب میکنم ولی مثل اینکه این دفعه نمیتونم منطقم رو انتخاب کنم حس میکنم از یه پسری خوشم میاد هرشب قبل از خواب کلی بهش فکر میکنم و تو خیالاتم همیشه هست میخوام خودمو از اینی ک هستم بهتر کنم تا اون خوشش بیاد و..میدونم ک ازش خوشم میاد ولی اینم میدونم ک قرار نیست هیچوقت بهش برسم هیچوقت پس تصمیم گرفتم فراموشش کنم یه چند باری هم سعیمو کردم مثلا چن وقت فراموشش کردم ولی بازهم یادش افتادم و حسم برگشت الان نمیدونم چیکار کنم واقعا میخوام فراموشش کنم نمیخوام وقتمو براش تلف کنم ولی نمیدونم چطور

سلام دوست گرامی در یک رابطه صحیح، هم منطق و هم احساس دخیل است و هیچ وقت یکی از این دو، برنده نخواهد بود. اگر مسیر ارتباطی شما با شخص موردنظرتان، مسیر سختی است، انتخاب شماست که او را فراموش کنید و یا منتظر بمانید. این نکته را به یاد داشته باشید، انتظار و سرمایه‌گذاری بیهوده می‌تواند به ضرر شما باشد.

سلام من نوزده سالمه و پارسال عاشق یک پسر بیست و سه ساله شدم و وقتی قرار بود باهم دوست شیم فهمیدم رابطه جنسی میخواد و من نمی‌خواستم خلاصه اوکی نشد و منم شروع کردم که جذبش کنم و یه ماه بعد گفتم دوسش دارم و اینا یه مدت گفت من کسیو دوست دارم بعد گفت تو خواسته منو قبول نکردی اما یه مدت که گذشت اون افتاد دنبالم و حرف چون واقعا آدم سردی بود من بعد که دیدم زیادی غرورم داره خدشه دار میشه بیخیالش شدم و الان فهمیدم با یک دختر که دوسال از من کوچک تره دوست شده چون اون دختر تن به خواسته داده و قصدشون ازدواجه و من واقعا دارم دیوونه میشم و می‌خوام هر چه سریع تر فراموشش کنم چون تقریبا هم پسره دختره تو محله ما هستن ممنون میشم راهنمایی کنید

سلام دوست گرامی مسیر شما برای قطع این ارتباط درست یوده است. خواسته و هدف شما، فراموش کردن خاطرات او است. برای این کار به هیچ عنوان احبار و اطلاعات مربوط به او را پیگیری نکنید و تمامی خاطرات و یادگاری‌هایی که دارید را کنار بگذارید. برای شروع کردن یک زندگی هدفمند، می‌توانید در دوره «زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» شرکت کنید و یا با از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام. من بیست سالمه… حدودا هشت سال پیش متوجه علاقه و توجه خاصم نسبت به پسر همسایمون شدم که یک سالی از من بزرگ‌تر بود… چند ماه بعدش ما از اون شهر رفتیم… تموم این هشت سال تلاش کردم که فراموشش کنم اما هر بار کوچیک ترین خبری کافی بود برای یادآوری اون آدم… این اواخر با توجه به اینکه دیگه شیش سال بود ک ازش خبر نداشتم، تصمیم گرفتم جدی فراموشش کنم… تا اینکه تو فضای مجازی بهم پیام داد… چند ماه حرف زدیم… چت کردیم… تماس گرفت… هر وقت حالم بد بود تلاش میکرد برای تغییر حالم… رفتاراش واقعا نشونه علاقه بود… نه تنها من، حتی دوستانم که پیام های اونو میدیدن میگفتن دوستت داره… تا اینکه چند روز پیش فهمیدم چند ساله دلبسته یکی از دخترای فامیل شونه… اول فکر کردم شاید قصدش امتحان کردن منه ولی حالا تقریبا مطمئن شدم قضیه اون دختر خانم جدیه… مثل اینکه تموم این مدت محبت هاش از روی یه دوستی قدیمی بوده… اون اصلا نمیدونه دوسش دارم، فکر می‌کنه تموم نگرانی ها و کار های من از روی محبت و مهربانی ذاتیمه، نه علاقه… فکر می‌کنه برای من مثل یه دوست معمولیه… حالا ازم کمک میخواد برای روابطش با اون دختر… من نمی‌دونم باید چیکار کنم… واقعا مردد شدم بین رفتن و موندن… از یه طرف حرفاش خودمو داغون میکنه، از یه طرف دیگه نمی‌خوام تنها بشه… شما بگید درستش چیه…

سلام دوست گرامی در وضعیت شما بهتر است به این ماجرا نگاه واقع‌بینانه‌ای داشته باشید. کمک کردن به ایشان برای رسیدن به دختر موردعلاقه‌اش کار اشتباهی است چون به خود شما آسیب می‌رسد. به جای این اقدام، سعی کنید که رابطه خودتان را واقعاً در سطح یک دوست قدیمی نگه دارید و کمرنگ تر شوید. وقتی می‌دانید او به شخص دیگری علاقه دارد، سرمایه‌گذاری و ادامه ارتباط با او کار بسیار اشتباهی است.چطور عشق یک طرفه را فراموش کنیم

سلام دختری هستم هجده ساله مدتیه که عاشق یه پسر بیست و پنج ساله تو اینستاگرتم شدم البته این حرفای کلیشه ای رو زیاد شنیدم راجب بد بودن روابط اینترنتی ولی این وابستگی بهویی که برام پیش اومد اصلا غیر قابل پیش بینی بود نمیدونم چیشد که نسبت به حرفاش وابسته شدم من برای فراموش کردنش اینستاگرامم و حذف کردم شما چه راه های دیگه ای پیشنهاد میکنید؟

سلام دوست گرامی مسیرهای ارتباطی در دوره حاضر محدویت خاصی ندارد و یکی از راه‌های برقراری رابطه فضای مجازی است. اما خطرات، معایب و چالش‌های این نوع آشنایی بیشتر از مدل‌‎های دیگر است و باید با هوشیاری بیشتری وارد عمل شوید. مساله شما جای بررسی بیشتری دارد که آیا صرفا شما وابسته شدید و یا ارتباطی هم شکل گرفته است؟ به چه دلیل می‌خواهید او را فراموش کنید؟ ابتدا باید این جزییات بررسی شود تا بتوانیم راهنمایی کامل‌تری برای شما ارائه کنیم. شما نیز باید ابتدا علت وابستگی خودتان را به او بررسی کنید. برای دریافت راهنمایی بیشتر می‌توانید از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام من دختری 18 ساله ام که عاشق پسر عمم شدم ولی از حس اون هیچی نمیدونم ولی فک میکنم هیچ حسی نداره کلی هم دوست دختر داره دیر به دیرم میبینمش شاید سالی یه بار ولی فراموش نمیشه چیکار کنم

سلام دوست گرامی دلیل این علاقمندی را پیدا کردید؟ جذب چه ویژگی‌هایی در او شدید؟ پاسخ به این سوالات مهم است تا شما متوجه شوید به چه علت جذب کسی شدید که افراد و دختران زیادی در زندگی‌اش حضور دارند و حتی سالی یکبار او را می‌بینید. برای فراموش کردن او اول این دلایل را شناسایی کنید. ببینید چقدر به او فکر می‌کنید و چه زمان‌هایی بیشتر در فکر او هستید.

سلام به همه… دختری هستم 13 ساله… خیلی وقت پیش که 9 سالم بود از یه پسری خوشم میومد در حد مرگ هرکاری لازم بود انجام می‌دادم تا نظرش رو جلب کنم… اون خیلی لات بود و به همه شماره داده بود ولی دوسش داشتم… از اونجایی که تو یه خانواده ی باشخصیت و بیشتر مذهبی بزرگ. شدم نمیتونستم باهاش دوست بشم تا اسباب کشی کردیم و رفتیم به روستای کناری که فقط 10 دقیقه فاصله داشت… روز ها گذشتند تا 11 ساله شدم. ولی هنوز عشق اولم یه گوشه ی قلبم بود… رفتم به یک مغازه که چیزی بخرم… فقط یه پسر هم سن من یا شایدم بزرگتر از من با دوستش داخل مغازه بودن… خلاصه با حواس پرتی اون پسره و سوتی هاش و مسخره کردن من جمع خنده دار شد و پسر دایی ام و داداشم و دوست اون پسره از خنده ریسه میرفتن…

روز ها گذشت و رفت و آمد من خودبه‌خودی به اون مغازه بیشتر شد… انگار یه حس وابستگی داشتم علاقه هم نه فقط وابستگی… یه روز با مامانم داشتیم برمی‌گشتیم خونه که یه زن رو دیدیم که فامیل ما بود… با مامانم کمی حرف زد.. زنه گفت : دوتا پسر و یه دختر دارم… اسم پسر بزرگم که 14…15 سالشه سعید و دخترم که 7 سالشه زهرا و پسر کوچکم که 3 سالشه ارشیا هست… دیگه درد و دل کرد با مامانم و من از مشخصاتی که اون زن داد و عکس بچه هاش که نشون داد فهمیدم اون پسره که تو مغازه بود اسمش سعید هست و فامیل من هست و به خاطر مشکلات خانوادگی کار میکنه… براش ناراحت شدم و نمیخواستم که سعید زجر بکشه نه اینکه واسش دلسوزی کنم نه… فقط ناراحت شدم که مجبوره کار کنه…

فهمیدم به سعید علاقه دارم و شبا خوابش رو میدیدم…

حتی یه شب ساعت 1 وسط های محرم هم جلو مغازه در حال درگیری کوچیکی دیدمش که خیره شدیم تو چشای هم…

خیلی وقته از اون شب تا حالا که وارد 13 سالگی میشم اونو ندیدم… خونه ی بابا بزرگش دقیقا کنار خونه ی مامان بزرگ منه ولی حتی یک بار هم ندیدمش…

فکر. میکردم. دوسش دارم ولی بعد فکر میکردم دوست دختر داره و بیخیالش میشدم… هنوزم یه حالت بیمارگونه واسه عشق اولم و سعید دارم که منو افسرده کرده… سعی میکنم از هرچیزی که منو یاد عشق اولم و سعید میندازه دور بشم ولی بازم نمیتونم فراموششون کنم پرخاشگر شدم در صورتی که تا 2 هفته پیش اینجوری نبودم… لطفا بگید چیکار کنم؟ ممنون میشم ازتون.. ❣️❣️🙏🙏

سلام دوست گرامی دوست داشتن و عاشق شدن حس شرینی است و به انسان ها جرات می دهد اما شروع رابطه عاطفی برای سن شما زود است و بهتر است برای آگاهی بیشتر در این زمینه از مشاوره استفاده کنید. می توانید از رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین دریافت کنید.

سلام…در دختری هستم ۲۹_ساله….خیلی حرفا دارم برای گفتن…۶سال در گیر یه حسی هستم که حتی نمیدونم اسمشو میشه گذاشت عشق یا جنون یا دیوانگی..قبل این که بهش حسی داشته باشم دانشجو بودمو مغررررور به هیچ پسری دوست نبودم اهل درس بودمو بلند پرواز.با پسری دوست نمیشدم چون دلم نمیخاست عروسک دیت کسی بشم همیشه دلم میخاست اونیکه دوسم داره خودش جلو بیاد بهم ابراز علاقه کنه..همیشه دوستامو بخاطر دوست پسراشون مسخره میکردم و میگفتم عشق وجود نداره. عشق مقدسه هیچکس لایق همچین حسی نیست که خدا نسیبش کنه…اینا حرفارو تا حالا به هیچکس نگفتم..تا حالا صدبار خاستم برم مشاوره ولی چون میدونستم میگن فراموش کن و بهم راه حل بدن نمیرفتم..ولی الان قصدم فراموش کردنشه نه از قلبم بلکه میخام کمک کنید به ظاهر فراموشش کنم….بعد تموم شدن دانشگام گاهی رفت و امد به خونشون یه حس عجیبی بهش داشتم..یه جور شمارشو پیدا کردم و اون همه غرور زیر پا گذاشتم و بهش گفتم دوستش دارم از همون اول گفت نه.. تو توی بگ گراندم نیستی…گفت نه و من موندم پای دلم تا شد ۶سال..تو این ۶سال باهم تلفنی در ارتباط بودیم..اونم بهم میگفت دوست دارم ولی نه برا ازدواج..من یک بارم در مورد ازدواج باهاش بحث نکردم همینکه باهاش حرف میزدم آروم میشدم بخاطر اون غرورم هزار برابر شده بود به عالم و آدم فک نمیکردم ولی جلو اون غروری نداشتم چه شبا که بخاطر همین شکستن غرور م غصه و گریع ها نکردم ولی لذت میبردم ذر برابر اون شکستن غرور. الان اینارو میگم بغض دارم و دیگه حوصله گریه ای ندارم…روزی هزار بار تصمیم میگیرم بهش پیام ندم ولی صب که میشه تا پیام ندم نمیتونم به کارام برسم حتی شده تا شب خودمو نگه داشتم ولی بازم پبام دادم ….الان تصمیم گرفتم دیگه بهش پیام ندم قربون صدقش نرم..فقط تو ذهن خودم نگهش دارم… قید ازدواج زدم چون دلم نمیخاد با کسی دیگه زندگی کنم..من راضیم از این زندگی همین که تو ذهنم دارمش برام کافیت میکنه…. نا گفته نماند تو این ۶سال هیچ رابطه جنسی نداشتیم اونقد مرررررد هست که برام ارزش قائل باشه همیشه فک‌میکنم میتونست به راحتی ازم سو استفاده کنه ولی نکرد… گاهی میگه اونقد دوست دارم که قابل گفتن و تصورت نیست و هیچوقت هم نمیتونی باور کنی‌…

سلام شرایطی که می‌گید رو درک می‌کنم و متوجهم که چقدر به این فرد و رابطه وابسته شدید. البته حتما لازمه شرایط‌تون بررسی بشه. دوره بازگشت به زندگی دقیقا در این زمینه می‌تونه بهتون کمک کنه. برای اطلاعات بیشتر در واتس‌اپ به شماره 09035714068 پیام بدید.

من دختری ۱۶ساله هستم یکی از همکلاسی هلبم را دوست دارم چکار کنم

سلام. لطفا با سیستم مشاوره تماس بگیرید.

من دختر18 ساله ای هستم که بشدت احساساتی هستم و خیلی زود متاسفانه وابسته شخصی میشوم به مدت دو ماه هست که با پسری توی تلگرام اشنا شدم وقرار شد وارد زندگی هم بشیم تو ی شهر نیستیم متاسفانه ایشون گل میکشه و بقول خودش معتادش نیست که ترک کنه و ساقی نیست که همیشه همراهش باشه و اینک یک ماهی هست تلفنی صحبت میکنیم خلاصه اینک بنده متوجه حس هایی شدم یعنی وقتی زنگ میزنه و یا زنگ میزنم قلبم تند میزنه و حالم ی جوری میشه متاسفانه یا خوشبختانه و اینک مدتی هست که کمتر صحبت میکنیم و من بشدت از این موضوع ناراحت و مضطرب هستم میگه حالم خوب نیست و من خیلی از این موضوع ناراحتم که چرا نمیزاره حالش رو خوب کنم جواب تلفن هام رو نمیده و میگ میخام تنها باشم و حالا واقعا نمیدونم چیکار باید کنم؟

سلام دوست گرامی رابطه شما از چند جهت دچار مشکل هست 1- دور بودن از هم و عدم شناخت واقعی 2-مدت زمان کم آشنایی 3- مصرف مواد توسط ایشان و عدم قبول این موضوع که حتی بصورت تفریحی هم مصرف کردن عواقب دارد منطقی باشید این رابطه اصلا رابطه سازنده ودرستی نیست و اکنون که ایشان به هر بهانه ای ارتباط را کم کرده اند شما هم استقبال کنید تا رابطه تمام شود

سلام. من دختری هستم که تقریبا حساسه و در بعضی موارد موضوعاتی که پیش میاد فکرم درگیر میشه. اکثر آدمایی که باهاشون در ارتباط هستم همین نظر را دارن میگن خیلی خوبی ولی زیادی حساسیت نشون میدی. یک مساله ای هم که این اواخر ذهنم درگیر کرده میتونم در این زمینه راهنمایی بگیرم؟ یه مسافرتی رفتم با یکی دوستام . اونجا پسری همراهیمون میکرد، البته فامیل من بود یه نسبت دوری با من داشت. علاوه بر اینکه شوخی سر به سر هم میزاشتیم یه حساسیت‌هایی هم داشت. مثلا غیرتی بود. من واقعیتش یه مقدار ازش خوشم اومد ولی اون رو نمیدونم. از طرفی با من کل مینداخت و اذیت و شوخی میکرد ولی با دوستم یه جور دیگه برخورد می کرد. مثلا من ازش سوال می پرسم جواب نمیداد ولی دوستم سوال می پرسید جواب میداد. زنگ میزنم یا جواب نمیده ولی اگه اون پیام بده جواب میده. یا خودش پیام میده به دوستم. دوستم هم یه اخلاق های خاص خودش رو داره. چی کار کنم حساسینم کمتر بشه بهش فکر نکنم. به نظر شما چی کار کنم؟

دوست عزیز سلام

وقتی ما از کسی خوشمون میاد، طبعا دوست داریم که اون فرد هم به ما علاقش رو نشون بده، بیشتر از بقیه به ما توجه کنه، دوستمون داشته باشه و … . وقتی که این ارتباط و علاقه دو طرفه باشه کار راحت‌تره ولی گاهی به هر دلیلی، فرد مقابل علاقه‌ای به ما نشون نمی‌ده و این زمانه که ممکنه ناراحت بشیم. البته باید یادتون باشه که عدم علایق فردی که دوست داریم ممکنه دلایل خیلی زیادی باشه و به این معنا نیست که ما مشکلی داریم یا … ؛ بلکه هر شخصی یه سلیقه‌ای داره و ما نمی‌تونیم سلیقه همه رو برآورده کنیم.

حالا در این مساله‌ای که شما مطرح کردید، احتمالا این آقا پسر نسبت به دوست شما علاقه بیشتری داره و چون شما به ایشون علاقه دارید، روی این موضوع حساس‌تر هستید. اما چی کار می‌شه کرد که این حساسیت شما کمتر بشه؟ باتوجه به این که کل داستان رو نمی‌دونم و فقط با توجه به چیزی که شما نوشتید، میشه حدس زد که احتمالا ایشون بیشتر به دوستتون علاقه دارند (البته ممکنه که اینطور نباشه، این حرف رو فقط از روی آنچه نوشتید می‌زنم)، یکی از کارهایی که می‌تونید انجام بدید، فاصله گرفتن از ایشونه. شما می‌تونید چند وقتی رو از ایشون دور باشید و برای خودتون برنامه‌های مختلف بریزید و سر خودتو گرم کنید. با این حال، کم‌کم احتمالا نسبت به علاقه خودتون آگاه‌تر می‌شید و اثر کارهاشون رو شما کمتر میشه. البته همیشه شما یه راهی هم دارید، اینه که در مورد احساساتتون با فرد مقابل صحبت کنید. شما می‌تونید با توجه به ویژگی‌های خودتون، راهی که به نظرتون الان بهتره رو انتخاب کنید.

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

می‌خوام برگرده به رابطه/زندگیمی‌خوام فراموشش کنم

باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم

می‌خوام جذبش کنم و ازدواج کنیم

داشتن حس علاقه و دوست داشتن پسری که متعاقبا حس مشابهی به شما ندارد، می‌تواند بسیار سخت باشد. چرا که نادیده گرفتن عشق و علاقه زیاد به یک فرد آسان نیست و گاهی نمی‌توان به راحتی کنترل احساسات را به دست گرفت. به خصوص اگر دختری به صورت یکطرفه عاشق پسری شود کنار آمدن با این مسئله دشوارتر خواهد بود. زیرا دختر معمولا نمی‌تواند به راحتی برای شروع آشنایی پیش قدم شده و نظر طرف مقابل را جویا شود. عشق یک طرفه به پسر ممکن است برای دختر حس اضطراب، افسردگی و خشم ایجاد کند و اعتماد به نفس او را تحت تاثیر قرار دهد. اگر درگیر عشق یک طرفه به پسری شده باشید نمی‌دانید دقیقا باید در این شرایط چه راهی را در پیش بگیرید. آیا باید منتظر بمانید تا شاید پسر خودش اقدامی در این مورد کند؟ یا اینکه باید به او ابراز علاقه کنید و مستقیم با غیرمستقیم بگویید دوستش دارید؟ حتی ممکن است اکنون در شرایطی باشید که اطمینان دارید پسر مورد نظرتان حس مشترکی نسبت به شما ندارد و به دنبال راهکاری برای فراموش کردن و رهایی از عشق یکطرفه هستید.

فهرست مطالب

برای کنار آمدن با علاقه و عشق یک طرفه، این راه را در پیش بگیرید:

یکی از دلایلی که پسر مورد علاقه‌تان نمی‌تواند هرگز آن شاهزاده سوار بر اسب سفید باشد، متعهد بودن او نسبت به یک دختر دیگر است. اگر او در حال حاضر یک رابطه جدی با دختر دیگری دارد، واقعاً باید هر چه زودتر از این منطقه عشق خیالی بیرون بیایید و خودتان را از این رابطه یک طرفه نجات بدهید. بهترین روش برای رهایی از عشق یک طرفه این است که با واقعیت مواجه شوید و آن را بپذیرید. هر چقدر هم که حقیقت برایتان تلخ و آزاردهنده باشد، سعی کنید خودتان را مجبور کنید که این دو کبوتر عاشق را در کنار هم ببینید تا حقیقت برایتان مشخص شود و از بدون فرجام بودن عشق یک طرفه مطمئن شوید. عکس‌های عاشقانه‌ای را که در شبکه‌های مجازی مختلف منتشر کرده‌اند، نگاه کنید و این واقعیت را ملکه ذهنتان کنید که یک حرکت اشتباه کافی است تا آشیانه عشق و خوشبختی دیگری را نابود کند. وقتی چیزی هرگز مال شما نبوده و قرار نیست که باشد، طبعاً نمی‌توانید آن را از دست بدهید یا به دست بیاورید، بنابراین دست از تلاش‌های بیهوده بردارید و شانستان را جای دیگری امتحان کنید.

حدس و گمان پایه یک عشق متزلزل یک طرفه را تشکیل می‌دهد. بسیاری از دخترها از ترس رد شدن هرگز احساسات خود را برملا نمی‌کنند. نخستین کاری که باید انجام دهید، این است که صادقانه درباره احساسات خود با پسر مورد علاقه‌تان صحبت کنید. اگر او احساس متقابلی به شما نداشت و این عشق یک طرفه بود، باید او را فراموش کنید. بعد از این که مطمئن شدید، در قلب عشقتان جایی ندارید، باید بپذیرید که با این مرد نمیتوانید آینده‌ای داشته باشید و پر کردن قلبتان از عشق به او هیچ فایده‌ای ندارد. به امید این که سرانجام یک روز همه چیز عوض میشود، سال‌های با ارزش عمرتان را در انتظار تغییر نظر او هدر ندهید. درست است که در این دنیا همه چیز ممکن است، اما اگر این اتفاق نیفتد، چه کار می‌خواهید بکنید؟پس ریسک کنید، خودتان را از بلاتکلیفی نجات دهید و شانستان را برای تبدیل عشق یک طرفه به دوطرفه امتحان کنید.چطور عشق یک طرفه را فراموش کنیم

وقتی نسبت به پسری احساسی دارید ولی او احساس مشابهی نسبت به شما ندارد، ممکن است اولین فکری که به ذهنتان خطور کند این باشد که “مگر من چه مشکلی دارم که او مرا دوست ندارد؟”. اما دو طرفه نبودن عشق ابدا به این معنی نیست که شما مشکل خاصی دارید. پس خودتان را در این مورد سرزنش نکنید و به دنبال عیب و ایراد در شخصیت یا ظاهرتان نباشید.

احساسات مقوله عجیب و غریبی است، گاهی حتی نمی‌دانیم بعضی احساس‌ها از کجا به قلب ما راه پیدا کرده‌اند و اکثر اوقات توان کنترل کردن احساساتمان را نداریم. بنابراین خودتان را به خاطر چیزی که کنترلی بر آن نداشته‌اید، سرزنش نکنید. آن چیزی که تحت کنترلتان است، این است که با این احساسات چطور کنار بیایید.اگر این پسر بی‌احساس باعث شده که احساس بدی درباره خودتان پیدا کنید، مطمئناً حالتان بعد از رها کردن او و فکر و خیالش بهتر خواهد شد. هر فردی که احساسات و عواطفتان را به سخره می‌گیرد، ارزش این را ندارد که در زندگیتان جای داشته باشد.

خودتان را جای طرف مقابلتان بگذارید و موقعیت او را نیز درک کنید. آیا تا به حال برای شما پیش نیامده که کسی به شما علاقه‌مند باشد اما شما او را دوست نداشته باشید؟ در این صورت آیا الزاما شخص مورد نظر ایرادی دارد؟ یا شما فرد بی رحمی هستید؟ مسلما خیر. برای هرکسی ممکن است این موقعیت ایجاد شود که احساس مشابه طرف مقابلش را نسبت به او نداشته باشد.این حقیقت تلخ را بپذیرید که او احساسی را که شما به او دارید، نسبت به شما ندارد. تمام مردم مانند هم نیستند و آنچه برای یک نفر جذاب است، توجه دیگری را اصلاً جلب نمی‌کند. بنابراین از تلاش برای تغییر دادن خود به امید جلب توجه او دست بردارید و قبول کنید در موقعیتی هستید که کاری برای تغییر دادن آن نمی‌توانید انجام دهید.

درست است، افرادی هستند که با عشق یک طرفه ازدواج کردهاند و بدون توقع دریافت عشق از شریک زندگیشان هم احساس شادی و خوشبختی می‌کنند؛ اما این موقعیتی نیست که ما آن را به شما توصیه کنیم. این افراد بیتوقع عشقشان را از صمیم قلب و بدون هیچ چشم‌داشتی دوست دارند. آنها منتظر دریافت عشق نیستند و همین که بتوانند در کنار عشقشان زندگی کنند، رضایت دارند. عشق بیقید و شرط به این معنا است که خوشبختی را از صمیم قلب برای عشقتان آرزو کنید، حتی اگر خودتان سهمی از این خوشبختی نداشته باشید. این واقعیت را بپذیرید که نمی‌توانید عشق به او را در دلتان بکشید، اما در عین حال بپذیرید که نمی‌توانید از زندگی کردن هم دست بکشید. برخی از این عاشقان دلخسته حتی با فرد دیگری ازدواج می‌کنند و تشکیل خانواده می‌دهند. در نهایت خودتان هستید که باید برای آینده زندگیتان تصمیم بگیرید. اگر عاشق مردی هستید، اما او شما را دوست ندارد، لزوماً مجبور نیستید که با او زندگی کنید. در هر حال اگر توقع دریافت عشق متقابل ندارید، می‌توانید به دوست داشتن او ادامه دهید.

بهترین روش برای فراموش کردن عشق یک طرفه این است که از او فاصله بگیرید. اگر او دوستتان است، سعی کنید حتی‌الامکان، به ویژه زمانی که با هم تنها هستید، با او گفتگو نکنید. اگر همچنان به این گفتگوها و دیدارهای دونفره ادامه بدهید، این عشق نافرجام قوی‌تر می‌شود. اگر او همین الان هم دوست خوبی برایتان نیست، تمام راه‌های ارتباطی ممکن را قطع کنید تا از این که به نظر او ناامید و درمانده برسید، خودداری کرده باشید. اگر عکس کراش مخفیانه‌تان دائماً مقابل چشمانتان باشد، چطور انتظار دارید که بتوانید او را فراموش کنید؟ فاصله گاهی اوقات آتش عشق را خاموش می‌کند و یاد یار را از قلبتان پاک می‌کند. حتماً شنیده‌اید که از دل برود، هر آن که از دیده برفت.

زندگی هرگز فقط حول یک نفر نمی‌چرخد، حتی اگر در شرایط فعلی فکر کنید که عشقتان هست ونیستتان است، به تدریج متوجه میشوید که مسائل مهم دیگری نیز در زندگیتان وجود دارد. اهداف مهم دیگری را که در زندگیتان وجود دارد، تعیین کنید و وقتتان را صرف یادگیری و موضوعی سازنده بکنید. این موضوع می‌تواند هر چیزی یا کسی، مانند شغل، مشغولیت، خانواده و دوستان باشد که عشق را به شما برمی‌گرداند. اگر خودتان را در فعالیت مورد علاقه و مفید دیگری غرق نکنید، گذشته هیچ‌گاه از تعقیبتان دست برنخواهد داشت. خودتان را سرگرم و مشغول نگه دارید تا یادش از ذهنتان پاک شود.

بعضی پسرها می‌دانند که شما آن‌ها را دوست دارید، اما با وجود این که علاقه‌ای به شما ندارند، در باغ سبز  به شما نشان می‌دهند. دلایل بسیاری برای ابراز این نشانه‌های عشق دروغین وجود دارد. شاید پسر مورد علاقه‌تان فکر میکند که بی‌توجهی به احساسات یک دختر عاشق بی‌انصافی یا بی‌ادبی است یا این که واقعاً نمی‌داند چطور باید با شما برخورد کند. واقعیت این است که افراد انگشت‌شماری هستند که عامدانه به احساسات دیگران لطمه بزنند و آنها را به بازی بگیرند. بنابراین به جای این که ناراحت شوید، سعی کنید اتفاقاتی را که افتاده فراموش کنید. تنها زمانی میتوانید خطایی را فراموش کنید، که آن را بخشیده باشید، بنابراین پسری را که زمانی دوستش داشتید، ببخشید تا رها شوید. احتمالاً خودتان را بعضی اوقات به خاطر برداشت اشتباه از احساسات طرف مقابل به باد نفرین و ناسزا میگیرید و فکر میکنید که اگر آن زمان در فکر و خیال عاشقانه غرق نمی‌شدید، امروز مجبور نبودید که در گرداب غم و اندوه دست و پا بزنید. خودتان را ببخشید و به زندگیتان ادامه بدهید. مطمئن باشید که هیچ انسانی در دنیا وجود ندارد که بدون او قادر به زندگی کردن نباشید.

عشق یک طرفه می‌تواند آسیب شدیدی به احساساتتان بزند و حتی باعث شود، فراموش کنید که عشق به شکل‌های مختلف نمودار میشود. احتمالاً همین الان افراد بسیاری، مانند والدین، خواهر و برادر، مادربزرگ و پدربزرگ و دوستان قدیمی در زندگیتان وجود دارند که عشقتان را بدون پاسخ نمی‌گذارند. اشخاص بسیاری در زندگیتان وجود دارند که عشق آنها به شما اگر بیشتر از عشقتان به آنها نباشد، کمتر هم نیست. بنابراین در دوران غم و اندوه بعد از عشق یک طرفه به این عاشق‌های همیشگی فکر کنید.البته فقط از آدم‌ها نیست که می‌توانید عشق بگیرید. کارها و چیزهایی را کشف کنید که از انجام دادن آن‌ها لذت می‌برید و از خودتان بپرسید که آیا حین انجام دادن این کار عشق را حس میکنید. برای مثال اگر یوگا دوست داشته باشید، یوگا باعث می‌شود که سالمتر، شادتر و خلاقتر شوید. بنابراین می‌توان گفت که جاده عشق بین شما و یوگا دوطرفه است.عادات و رفتارهایی نیز هستند که گاهی ممکن است تصور کنید آن ها را دوست دارید اما لازم است توجه داشته باشید که عادات ناسالمی مانند مصرف الکل یا سیگار در بلند مدت به شما آسیب خواهد زد. پس نمی‌توان گفت آن ها نیز شما را دوست دارند!موسیقی، آشپزی، مذهب و هنر عادات و رفتارهای دوست داشتنی و سالمی هستند، این عادت‌های لذت‌بخش را پیدا کنید و وقتتان را با آن‌ها پر کنید. به سرعت دوباره خودتان را پیدا می‌کنید و متوجه می‌شوید که چقدر دوست داشتنی هستید.

برای این که دائماً به عشق بی‌حاصلتان فکر نکنید، بیشتر با دوستانتان معاشرت کنید. فیلم نگاه کنید، سفر بروید و کارهای جدید یاد بگیرید، هر کاری که سرگرم و خوشحالتان می‌کند، انجام بدهید. خودتان را مشغول چیزها و آدم‌هایی کنید که دوستشان دارید. به این ترتیب می‌توانید روی جنبه‌های مثبت زندگی تمرکز کنید. وقتی با خانواده و دوستانتان هستید، از صحبت کردن درباره گذشته دست بردارید، چون هر چه بیشتر در این باره حرف بزنید، اهمیت بیشتری پیدا میکند. هر آنچه که یاد گذشته‌ها و عشق یک طرفه را در ذهنتان زنده میکند، نادیده بگیرید. در نهایت عادت میکنید که دیگر به او فکر نکنید. اگر مرد جدیدی به شما پیشنهاد آشنایی داد یا از شما خواستگاری کرد، به این درخواست فکر کنید. به زندگی ادامه بدهید و بگذارید ریشه‌های یک زندگی شاد و رضایت‌بخش در زمان حال رشد کند.

برای کنار آمدن با عشق یک طرفه به پسر قبل از هرچیز شرایط را خوب بسنجید و تحقیق کنید که آیا دختر دیگری در زندگی پسر موردنظرتان وجود دارد یا خیر. اگر نامزد یا دوست دختر دارد بهتر است بر فراموش کردن طرف مقابل تمرکز کنید اما اگر دختری در زندگی او نیست و نمی‌دانید چه حسی درمورد شما دارد، بهتر است نظر او را جویا شوید و تکلیفتان را روشن کنید. در هر حال لازم است اعتماد به نفستان را خفظ کنید و به خاطر احساسی که دارید خودتان را سرزنش نکنید.طرف مقابل را نیز سرزنش نکنید، خودتان را جای او بگذارید و سعی کنید درکش کنید. اگر عاشق واقعی باشید می‌توانید یک عشق بدون قید و شرط داشته باشید و احساستان را بپذیرید و آن را سرکوب نکنید. برای رها شدن از عشق یکطرفه و اینکه آسیب کمتری به شما وارد شود سعی کنید از پسر مورد نظر فاصله بگیرید و تا حد امکان با او تعامل نکنید. برجنبه های دیگر زندگی و روابط مبتنی بر عشق دوطرفه تمرکز کنید و زندگیتان ر به خاطر عشق یک طرفه متوقف نکنید.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

34 بازدید

270 بازدید

295 بازدید

249 بازدید

446 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

من یه دختر فوق العاده منطقی ام به طوری ک اگه مجبور باشم همیشه منطقم رو به جای احساسم انتخاب میکنم ولی مثل اینکه این دفعه نمیتونم منطقم رو انتخاب کنم حس میکنم از یه پسری خوشم میاد هرشب قبل از خواب کلی بهش فکر میکنم و تو خیالاتم همیشه هست میخوام خودمو از اینی ک هستم بهتر کنم تا اون خوشش بیاد و..میدونم ک ازش خوشم میاد ولی اینم میدونم ک قرار نیست هیچوقت بهش برسم هیچوقت پس تصمیم گرفتم فراموشش کنم یه چند باری هم سعیمو کردم مثلا چن وقت فراموشش کردم ولی بازهم یادش افتادم و حسم برگشت الان نمیدونم چیکار کنم واقعا میخوام فراموشش کنم نمیخوام وقتمو براش تلف کنم ولی نمیدونم چطور

سلام دوست گرامی در یک رابطه صحیح، هم منطق و هم احساس دخیل است و هیچ وقت یکی از این دو، برنده نخواهد بود. اگر مسیر ارتباطی شما با شخص موردنظرتان، مسیر سختی است، انتخاب شماست که او را فراموش کنید و یا منتظر بمانید. این نکته را به یاد داشته باشید، انتظار و سرمایه‌گذاری بیهوده می‌تواند به ضرر شما باشد.

سلام من نوزده سالمه و پارسال عاشق یک پسر بیست و سه ساله شدم و وقتی قرار بود باهم دوست شیم فهمیدم رابطه جنسی میخواد و من نمی‌خواستم خلاصه اوکی نشد و منم شروع کردم که جذبش کنم و یه ماه بعد گفتم دوسش دارم و اینا یه مدت گفت من کسیو دوست دارم بعد گفت تو خواسته منو قبول نکردی اما یه مدت که گذشت اون افتاد دنبالم و حرف چون واقعا آدم سردی بود من بعد که دیدم زیادی غرورم داره خدشه دار میشه بیخیالش شدم و الان فهمیدم با یک دختر که دوسال از من کوچک تره دوست شده چون اون دختر تن به خواسته داده و قصدشون ازدواجه و من واقعا دارم دیوونه میشم و می‌خوام هر چه سریع تر فراموشش کنم چون تقریبا هم پسره دختره تو محله ما هستن ممنون میشم راهنمایی کنید

سلام دوست گرامی مسیر شما برای قطع این ارتباط درست یوده است. خواسته و هدف شما، فراموش کردن خاطرات او است. برای این کار به هیچ عنوان احبار و اطلاعات مربوط به او را پیگیری نکنید و تمامی خاطرات و یادگاری‌هایی که دارید را کنار بگذارید. برای شروع کردن یک زندگی هدفمند، می‌توانید در دوره «زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» شرکت کنید و یا با از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام. من بیست سالمه… حدودا هشت سال پیش متوجه علاقه و توجه خاصم نسبت به پسر همسایمون شدم که یک سالی از من بزرگ‌تر بود… چند ماه بعدش ما از اون شهر رفتیم… تموم این هشت سال تلاش کردم که فراموشش کنم اما هر بار کوچیک ترین خبری کافی بود برای یادآوری اون آدم… این اواخر با توجه به اینکه دیگه شیش سال بود ک ازش خبر نداشتم، تصمیم گرفتم جدی فراموشش کنم… تا اینکه تو فضای مجازی بهم پیام داد… چند ماه حرف زدیم… چت کردیم… تماس گرفت… هر وقت حالم بد بود تلاش میکرد برای تغییر حالم… رفتاراش واقعا نشونه علاقه بود… نه تنها من، حتی دوستانم که پیام های اونو میدیدن میگفتن دوستت داره… تا اینکه چند روز پیش فهمیدم چند ساله دلبسته یکی از دخترای فامیل شونه… اول فکر کردم شاید قصدش امتحان کردن منه ولی حالا تقریبا مطمئن شدم قضیه اون دختر خانم جدیه… مثل اینکه تموم این مدت محبت هاش از روی یه دوستی قدیمی بوده… اون اصلا نمیدونه دوسش دارم، فکر می‌کنه تموم نگرانی ها و کار های من از روی محبت و مهربانی ذاتیمه، نه علاقه… فکر می‌کنه برای من مثل یه دوست معمولیه… حالا ازم کمک میخواد برای روابطش با اون دختر… من نمی‌دونم باید چیکار کنم… واقعا مردد شدم بین رفتن و موندن… از یه طرف حرفاش خودمو داغون میکنه، از یه طرف دیگه نمی‌خوام تنها بشه… شما بگید درستش چیه…

سلام دوست گرامی در وضعیت شما بهتر است به این ماجرا نگاه واقع‌بینانه‌ای داشته باشید. کمک کردن به ایشان برای رسیدن به دختر موردعلاقه‌اش کار اشتباهی است چون به خود شما آسیب می‌رسد. به جای این اقدام، سعی کنید که رابطه خودتان را واقعاً در سطح یک دوست قدیمی نگه دارید و کمرنگ تر شوید. وقتی می‌دانید او به شخص دیگری علاقه دارد، سرمایه‌گذاری و ادامه ارتباط با او کار بسیار اشتباهی است.چطور عشق یک طرفه را فراموش کنیم

سلام دختری هستم هجده ساله مدتیه که عاشق یه پسر بیست و پنج ساله تو اینستاگرتم شدم البته این حرفای کلیشه ای رو زیاد شنیدم راجب بد بودن روابط اینترنتی ولی این وابستگی بهویی که برام پیش اومد اصلا غیر قابل پیش بینی بود نمیدونم چیشد که نسبت به حرفاش وابسته شدم من برای فراموش کردنش اینستاگرامم و حذف کردم شما چه راه های دیگه ای پیشنهاد میکنید؟

سلام دوست گرامی مسیرهای ارتباطی در دوره حاضر محدویت خاصی ندارد و یکی از راه‌های برقراری رابطه فضای مجازی است. اما خطرات، معایب و چالش‌های این نوع آشنایی بیشتر از مدل‌‎های دیگر است و باید با هوشیاری بیشتری وارد عمل شوید. مساله شما جای بررسی بیشتری دارد که آیا صرفا شما وابسته شدید و یا ارتباطی هم شکل گرفته است؟ به چه دلیل می‌خواهید او را فراموش کنید؟ ابتدا باید این جزییات بررسی شود تا بتوانیم راهنمایی کامل‌تری برای شما ارائه کنیم. شما نیز باید ابتدا علت وابستگی خودتان را به او بررسی کنید. برای دریافت راهنمایی بیشتر می‌توانید از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام من دختری 18 ساله ام که عاشق پسر عمم شدم ولی از حس اون هیچی نمیدونم ولی فک میکنم هیچ حسی نداره کلی هم دوست دختر داره دیر به دیرم میبینمش شاید سالی یه بار ولی فراموش نمیشه چیکار کنم

سلام دوست گرامی دلیل این علاقمندی را پیدا کردید؟ جذب چه ویژگی‌هایی در او شدید؟ پاسخ به این سوالات مهم است تا شما متوجه شوید به چه علت جذب کسی شدید که افراد و دختران زیادی در زندگی‌اش حضور دارند و حتی سالی یکبار او را می‌بینید. برای فراموش کردن او اول این دلایل را شناسایی کنید. ببینید چقدر به او فکر می‌کنید و چه زمان‌هایی بیشتر در فکر او هستید.

سلام به همه… دختری هستم 13 ساله… خیلی وقت پیش که 9 سالم بود از یه پسری خوشم میومد در حد مرگ هرکاری لازم بود انجام می‌دادم تا نظرش رو جلب کنم… اون خیلی لات بود و به همه شماره داده بود ولی دوسش داشتم… از اونجایی که تو یه خانواده ی باشخصیت و بیشتر مذهبی بزرگ. شدم نمیتونستم باهاش دوست بشم تا اسباب کشی کردیم و رفتیم به روستای کناری که فقط 10 دقیقه فاصله داشت… روز ها گذشتند تا 11 ساله شدم. ولی هنوز عشق اولم یه گوشه ی قلبم بود… رفتم به یک مغازه که چیزی بخرم… فقط یه پسر هم سن من یا شایدم بزرگتر از من با دوستش داخل مغازه بودن… خلاصه با حواس پرتی اون پسره و سوتی هاش و مسخره کردن من جمع خنده دار شد و پسر دایی ام و داداشم و دوست اون پسره از خنده ریسه میرفتن…

روز ها گذشت و رفت و آمد من خودبه‌خودی به اون مغازه بیشتر شد… انگار یه حس وابستگی داشتم علاقه هم نه فقط وابستگی… یه روز با مامانم داشتیم برمی‌گشتیم خونه که یه زن رو دیدیم که فامیل ما بود… با مامانم کمی حرف زد.. زنه گفت : دوتا پسر و یه دختر دارم… اسم پسر بزرگم که 14…15 سالشه سعید و دخترم که 7 سالشه زهرا و پسر کوچکم که 3 سالشه ارشیا هست… دیگه درد و دل کرد با مامانم و من از مشخصاتی که اون زن داد و عکس بچه هاش که نشون داد فهمیدم اون پسره که تو مغازه بود اسمش سعید هست و فامیل من هست و به خاطر مشکلات خانوادگی کار میکنه… براش ناراحت شدم و نمیخواستم که سعید زجر بکشه نه اینکه واسش دلسوزی کنم نه… فقط ناراحت شدم که مجبوره کار کنه…

فهمیدم به سعید علاقه دارم و شبا خوابش رو میدیدم…

حتی یه شب ساعت 1 وسط های محرم هم جلو مغازه در حال درگیری کوچیکی دیدمش که خیره شدیم تو چشای هم…

خیلی وقته از اون شب تا حالا که وارد 13 سالگی میشم اونو ندیدم… خونه ی بابا بزرگش دقیقا کنار خونه ی مامان بزرگ منه ولی حتی یک بار هم ندیدمش…

فکر. میکردم. دوسش دارم ولی بعد فکر میکردم دوست دختر داره و بیخیالش میشدم… هنوزم یه حالت بیمارگونه واسه عشق اولم و سعید دارم که منو افسرده کرده… سعی میکنم از هرچیزی که منو یاد عشق اولم و سعید میندازه دور بشم ولی بازم نمیتونم فراموششون کنم پرخاشگر شدم در صورتی که تا 2 هفته پیش اینجوری نبودم… لطفا بگید چیکار کنم؟ ممنون میشم ازتون.. ❣️❣️🙏🙏

سلام دوست گرامی دوست داشتن و عاشق شدن حس شرینی است و به انسان ها جرات می دهد اما شروع رابطه عاطفی برای سن شما زود است و بهتر است برای آگاهی بیشتر در این زمینه از مشاوره استفاده کنید. می توانید از رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین دریافت کنید.

سلام…در دختری هستم ۲۹_ساله….خیلی حرفا دارم برای گفتن…۶سال در گیر یه حسی هستم که حتی نمیدونم اسمشو میشه گذاشت عشق یا جنون یا دیوانگی..قبل این که بهش حسی داشته باشم دانشجو بودمو مغررررور به هیچ پسری دوست نبودم اهل درس بودمو بلند پرواز.با پسری دوست نمیشدم چون دلم نمیخاست عروسک دیت کسی بشم همیشه دلم میخاست اونیکه دوسم داره خودش جلو بیاد بهم ابراز علاقه کنه..همیشه دوستامو بخاطر دوست پسراشون مسخره میکردم و میگفتم عشق وجود نداره. عشق مقدسه هیچکس لایق همچین حسی نیست که خدا نسیبش کنه…اینا حرفارو تا حالا به هیچکس نگفتم..تا حالا صدبار خاستم برم مشاوره ولی چون میدونستم میگن فراموش کن و بهم راه حل بدن نمیرفتم..ولی الان قصدم فراموش کردنشه نه از قلبم بلکه میخام کمک کنید به ظاهر فراموشش کنم….بعد تموم شدن دانشگام گاهی رفت و امد به خونشون یه حس عجیبی بهش داشتم..یه جور شمارشو پیدا کردم و اون همه غرور زیر پا گذاشتم و بهش گفتم دوستش دارم از همون اول گفت نه.. تو توی بگ گراندم نیستی…گفت نه و من موندم پای دلم تا شد ۶سال..تو این ۶سال باهم تلفنی در ارتباط بودیم..اونم بهم میگفت دوست دارم ولی نه برا ازدواج..من یک بارم در مورد ازدواج باهاش بحث نکردم همینکه باهاش حرف میزدم آروم میشدم بخاطر اون غرورم هزار برابر شده بود به عالم و آدم فک نمیکردم ولی جلو اون غروری نداشتم چه شبا که بخاطر همین شکستن غرور م غصه و گریع ها نکردم ولی لذت میبردم ذر برابر اون شکستن غرور. الان اینارو میگم بغض دارم و دیگه حوصله گریه ای ندارم…روزی هزار بار تصمیم میگیرم بهش پیام ندم ولی صب که میشه تا پیام ندم نمیتونم به کارام برسم حتی شده تا شب خودمو نگه داشتم ولی بازم پبام دادم ….الان تصمیم گرفتم دیگه بهش پیام ندم قربون صدقش نرم..فقط تو ذهن خودم نگهش دارم… قید ازدواج زدم چون دلم نمیخاد با کسی دیگه زندگی کنم..من راضیم از این زندگی همین که تو ذهنم دارمش برام کافیت میکنه…. نا گفته نماند تو این ۶سال هیچ رابطه جنسی نداشتیم اونقد مرررررد هست که برام ارزش قائل باشه همیشه فک‌میکنم میتونست به راحتی ازم سو استفاده کنه ولی نکرد… گاهی میگه اونقد دوست دارم که قابل گفتن و تصورت نیست و هیچوقت هم نمیتونی باور کنی‌…

سلام شرایطی که می‌گید رو درک می‌کنم و متوجهم که چقدر به این فرد و رابطه وابسته شدید. البته حتما لازمه شرایط‌تون بررسی بشه. دوره بازگشت به زندگی دقیقا در این زمینه می‌تونه بهتون کمک کنه. برای اطلاعات بیشتر در واتس‌اپ به شماره 09035714068 پیام بدید.

من دختری ۱۶ساله هستم یکی از همکلاسی هلبم را دوست دارم چکار کنم

سلام. لطفا با سیستم مشاوره تماس بگیرید.

من دختر18 ساله ای هستم که بشدت احساساتی هستم و خیلی زود متاسفانه وابسته شخصی میشوم به مدت دو ماه هست که با پسری توی تلگرام اشنا شدم وقرار شد وارد زندگی هم بشیم تو ی شهر نیستیم متاسفانه ایشون گل میکشه و بقول خودش معتادش نیست که ترک کنه و ساقی نیست که همیشه همراهش باشه و اینک یک ماهی هست تلفنی صحبت میکنیم خلاصه اینک بنده متوجه حس هایی شدم یعنی وقتی زنگ میزنه و یا زنگ میزنم قلبم تند میزنه و حالم ی جوری میشه متاسفانه یا خوشبختانه و اینک مدتی هست که کمتر صحبت میکنیم و من بشدت از این موضوع ناراحت و مضطرب هستم میگه حالم خوب نیست و من خیلی از این موضوع ناراحتم که چرا نمیزاره حالش رو خوب کنم جواب تلفن هام رو نمیده و میگ میخام تنها باشم و حالا واقعا نمیدونم چیکار باید کنم؟

سلام دوست گرامی رابطه شما از چند جهت دچار مشکل هست 1- دور بودن از هم و عدم شناخت واقعی 2-مدت زمان کم آشنایی 3- مصرف مواد توسط ایشان و عدم قبول این موضوع که حتی بصورت تفریحی هم مصرف کردن عواقب دارد منطقی باشید این رابطه اصلا رابطه سازنده ودرستی نیست و اکنون که ایشان به هر بهانه ای ارتباط را کم کرده اند شما هم استقبال کنید تا رابطه تمام شود

سلام. من دختری هستم که تقریبا حساسه و در بعضی موارد موضوعاتی که پیش میاد فکرم درگیر میشه. اکثر آدمایی که باهاشون در ارتباط هستم همین نظر را دارن میگن خیلی خوبی ولی زیادی حساسیت نشون میدی. یک مساله ای هم که این اواخر ذهنم درگیر کرده میتونم در این زمینه راهنمایی بگیرم؟ یه مسافرتی رفتم با یکی دوستام . اونجا پسری همراهیمون میکرد، البته فامیل من بود یه نسبت دوری با من داشت. علاوه بر اینکه شوخی سر به سر هم میزاشتیم یه حساسیت‌هایی هم داشت. مثلا غیرتی بود. من واقعیتش یه مقدار ازش خوشم اومد ولی اون رو نمیدونم. از طرفی با من کل مینداخت و اذیت و شوخی میکرد ولی با دوستم یه جور دیگه برخورد می کرد. مثلا من ازش سوال می پرسم جواب نمیداد ولی دوستم سوال می پرسید جواب میداد. زنگ میزنم یا جواب نمیده ولی اگه اون پیام بده جواب میده. یا خودش پیام میده به دوستم. دوستم هم یه اخلاق های خاص خودش رو داره. چی کار کنم حساسینم کمتر بشه بهش فکر نکنم. به نظر شما چی کار کنم؟

دوست عزیز سلام

وقتی ما از کسی خوشمون میاد، طبعا دوست داریم که اون فرد هم به ما علاقش رو نشون بده، بیشتر از بقیه به ما توجه کنه، دوستمون داشته باشه و … . وقتی که این ارتباط و علاقه دو طرفه باشه کار راحت‌تره ولی گاهی به هر دلیلی، فرد مقابل علاقه‌ای به ما نشون نمی‌ده و این زمانه که ممکنه ناراحت بشیم. البته باید یادتون باشه که عدم علایق فردی که دوست داریم ممکنه دلایل خیلی زیادی باشه و به این معنا نیست که ما مشکلی داریم یا … ؛ بلکه هر شخصی یه سلیقه‌ای داره و ما نمی‌تونیم سلیقه همه رو برآورده کنیم.

حالا در این مساله‌ای که شما مطرح کردید، احتمالا این آقا پسر نسبت به دوست شما علاقه بیشتری داره و چون شما به ایشون علاقه دارید، روی این موضوع حساس‌تر هستید. اما چی کار می‌شه کرد که این حساسیت شما کمتر بشه؟ باتوجه به این که کل داستان رو نمی‌دونم و فقط با توجه به چیزی که شما نوشتید، میشه حدس زد که احتمالا ایشون بیشتر به دوستتون علاقه دارند (البته ممکنه که اینطور نباشه، این حرف رو فقط از روی آنچه نوشتید می‌زنم)، یکی از کارهایی که می‌تونید انجام بدید، فاصله گرفتن از ایشونه. شما می‌تونید چند وقتی رو از ایشون دور باشید و برای خودتون برنامه‌های مختلف بریزید و سر خودتو گرم کنید. با این حال، کم‌کم احتمالا نسبت به علاقه خودتون آگاه‌تر می‌شید و اثر کارهاشون رو شما کمتر میشه. البته همیشه شما یه راهی هم دارید، اینه که در مورد احساساتتون با فرد مقابل صحبت کنید. شما می‌تونید با توجه به ویژگی‌های خودتون، راهی که به نظرتون الان بهتره رو انتخاب کنید.

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

می‌خوام برگرده به رابطه/زندگیمی‌خوام فراموشش کنم

باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم

می‌خوام جذبش کنم و ازدواج کنیم

عشق یک طرفه عشقی است که میل به معشوق در آن امری ذهنی است. یعنی عاشق درافکار و پیش فرضهایش باور دارد که معشوقش به او علاقه مند است و او ازاحساسات معشوقش بی اطلاع است. رنج دوست داشتن کسی که علاقه ای به شما ندارد، واقعاً مشکل است و توأم با احساس ناامیدی و افسردگی است.

بیشتر افراد در عشق یک طرفه با این امید که روزی بتوانند به هر قیمتی به وصال محبوب برسند روزگار می گذرانند؛ اما در حقیقت این امیدها خیلی سخت به واقعیت می پیوندن .در این مطلب از نمناک شما را با عشق یک طرفه و راه های مقابله با عشق یک طرفه آشنا می کنیم.

نگاه ما به طرف مقابل

نگاه ما به طرف مقابل اولین عامل به وجود آمدن عشق های یکطرفه است.چطور عشق یک طرفه را فراموش کنیم

شکست ها و تجارب تلخ

شکست ها و تجارب تلخی که در گذشته این افراد وجود داشته و سپس برای رسیدن به خواسته های خود با فرد دیگر وارد ارتباط ذهنی و فکری می شوند .

برداشت های غلط از رفتارهای طرف مقابل

گاهی افراد از رفتارهای طرف مقابل خود برداشت های غلط و اشتباهی دارند و این احساس را دارند که دیگری هم در ذهنش به او فکر می کند. در صورتی که اینگونه نیست .

محرومیت و نداشتن ارتباط

در برخی مواقع افراد به دلیل محرومیت و نداشتن ارتباط از روش جبران با فردی که برای ادامه زندگی به وجود او نیاز دارد،استفاده می کند. یعنی برای جبران محرومیت های خود در زندگی عاشق کسی می شود که او را دوست دارد.چنین طرز تفکری باعث به وجود آمدن یک عشق یک طرفه می شود.

بروز ندادن عشق و علاقه

علت دیگری که باعث به وجود آمدن یک عشق یک طرفه می شود ، عشق و علاقه ای است که دختر یا پسری به فرد مورد علاقه اش دارد، اما طرف مقابل از این موضوع خبر ندارد . معمولا افرادی که عشق و علاقه خود را بروز نمی دهند تیپ های شخصیتی گروه «ب» یعنی درونگراها هستند که به خاطر اعتماد به نفس ضعیفی که دارند، از ابزار احساس خود نسبت به دیگران با وجود عشق و علاقه پرهیز می کنند . تیپ های شخصیتی«ای» که برونگرا هستند، ممکن است به دلیل غرور و کله شقی و لجبازی عشق و علاقه خود را به طرف مقابل ابراز نکنند .

از احساساتتان آگاه باشید

از دلایل مهم در بیراهه رفتن احساسات ، آگاه نبودن ما نسبت به احساساتمان است. اگر وارد یک عشق یک طرفه شده اید و می خواهید از این موقعیت خلاص بشوید، روی احساساتتان تمرکز کنید و جنس آنها را بشناسید .

رابطه تان با آن فرد را مدیریت کنید

برای خلاص شدن از یک عشق یک طرفه از کسی که به او علاقه مندید ، دورتر باشید . اگر امکان دور شدن فیزیکی ندارید ،رابطه تان را با او کم کنید و کاملاً رسمی در برخوردهای ضروری رفتار کنید.

اوقات بیکاری تان را به صفر برسانید.

سر خودتان را با کارهایی که برایتان لذت بخش هستند گرم کنید و مرتب ورزش کنید.

اهدافتان را بازشناسایی کنید

قبل از شروع شدن این رابطه به چه کارهایی علاقمند بودید ؟ به آنها فکر کنید و آنها را به صورت هدف برای خودتاندر نظر بگیرید. اولویت بندی کنید و با زمانی مشخص دست به کار بشوید .

حقیقت را بپذیرید

اگر تصورشما این بوده که محبوب تان دوستتان دارد اما یک هفته از شما بی خبر است به این معنی است که او علاقه ای به شما ندارد. اگر واقعیت را بپذیرید و قبول کنید که محبوب تان علاقه ای به شما ندارد، مسیر درستی انتخاب کرده اید . اگر همیشه احساس خود را به طرف مقابلتان نشان دهید در او احساس برتری ایجاد می شود.

هنر و درد و دل کردن برای کنار گذاشتن عشق یک طرفه

با نزدیکان تان که در رابطه ی عاطفی خود دچار مشکل شده اند ، درباره ی احساسات تان صحبت کنید و از آنها درباره اینکه چگونه به زندگی ادامه دادند و برای خلاص شدن از این رنج چه کردند ، سوال کنید . اما اشتباه رایجی وجود دارد این است که شخص شکست خورده از صحبت مداوم درباره ی شکست عاطفی خود لذت می برد.

خودتان را دوست داشته باشید

همه افراد وقتی غرق افکار منفی خود هستند، از خود غافل می شوندواحساس رنج می کنند . شاید تصمیم بگیرید با صدمه زدن به خود کاری کنید که محبوب تان متوجه رنج شما شود اما او متوجه نخواهد شد و با این کار به خودتان آسیب می زنید.پس از همین الان به فکر سلامت خود باشید و سراغ کشیدن سیگار یا مصرف الکل نروید ، خرید بروید و لباس های جدید بخرید. مدل موهایتان را عوض کنید و…

ورزش برای حفظ تعادل عاطفی

برای حفظ تعادل عاطفی ورزش کنید و از افکار منفی خود خلاص شوید. هر روز به کلاس های ورزش و تناسب اندام بروید، اسب سواری یاد بگیرید، آهنگ مورد علاقه ی خود را پخش کنید و برقصید.

برای شکست عاطفی خشمگین نشوید

به خاطر شکست های عاطفی که در زندگی دارید از محبوبتان و جنس مخالف تان متنفر نشوید و باور کنید زندگی روی خوشش را به شما نشان می دهد پس برای محبوب تان آرزوی بدبختی نکنید زیرا او نمی تواند به خاطر شادی شما زندگیش را تباه کند.

رویا پردازی نکنید

خودتان را در رویاهایی که هیچ امیدی به آن ها نیست غرق نکنید و منتظر نمانید تا محبوب تان هم به شما علاقمند شود و علاقه نداشتن محبوبتان را برای خودتان توجیه نکنید زیرا چنانچه در بخش روابط عاطفی نمناک می خوانید حقیقت آن است که هیچ کسی آنقدر خجالتی نیست که نتواند علاقه اش را به شما نشان دهد.

حساسیت های طرف مقابل را بشناسید

چطور عشق یک طرفه را فراموش کنیم

برای ایجاد عشق دوطرفه در زندگی مشترک حساسیت های طرف مقابل را بشناسید وبه آنها احترام بگذارید در این حالت فرد سعی کند خودش را به افکار و عقاید همسرش نزدیک یا او را مجاب کند تا در نوع تفکر و نگرش یک الگوی فکری واحد را ادامه دهند.

خیلی حساس نشوید

اجازه ندهید عشق یک طرفه شما را از پا در بیاورد و برای خود مرزهای مشخصی ایجاد کنید و به کسی که دوستش دارید اجازه دهید از احساسات شما آگاه شده و ارزش شما را درک کند.

هیجانات و احساسات یکدیگر را شناسایی کنید

هیجانات و احساسات یکدیگر را شناسایی کرده و به آن جامه عمل بپوشانند.اگر همسر تان به شنیدن جمله «دوستت دارم» نیاز دارد به او بگوید. لحظات بیشتری را با هم سپری کنید و این دقایق را تبدیل به دقایق لذتبخشی کنید.

کاری کنید که معشوق شما بهترین ها را در شما ببیند

به خود اعتماد کرده و کمک کنید تا معشوق شما را بهتر درک کند اما سعی نکنید عیوب خود را پنهان کنید زیرا طرف مقابل باید درون و برون شما را خوب درک کند.

به معشوق خود احترام بگذارید و به او علاقه نشان دهید

اگر می خواهید معشوق تان احساس متقابلی به شما داشته باشد در تمام جوانب زندگی به او احترام بگذارید و با تمام وجود او را بپذیرید.

کنار کسی که دوستش دارید باشید

همیشه و در لحظات بد در کنار معشوق خود باشید و با حمایت او در لحظات سخت زندگی یک نقش محونشدنی در ذهن او ایجاد کنید.

عدم وابستگی زوجین به خانواده هایشان و عدم انتقال سبک های زندگی دوره مجردی به متاهلی، بازگو کردن نقاط مثبت زوجین به یکدیگر و داشتن گوش شنوا، وقت گذاشتن برای یکدیگر و داشتن صداقت و عدم دروغگویی و مخفی کاری و در مجموع همه اینها باعث می شود فرد عاشق به معشوقی که از او می گریزد، به راحتی نزدیک شود.

 

کنار آمدن با شکست در یک رابطه کار سختی است و بعد از اینکه در یک رابطه ی یک طرفه قرار گرفتید به نظر می رسد هیچوقت اوضاع دیگر مرتب نخواهد شد. افراد زیادی قربانی عشق های یک طرفه ای شده اند که انرژی شما را گرفته و باعث ناامیدی تان می شود اما این آخرش نیست. به عنوان یک انسان همه ی ما می توانیم بهبود یابیم، روحیه ی خود را دوباره به دست آوریم و به خودمان کمک کنیم تا از این شرایط بیرون بیاییم. اینکه یاد بگیرید چطور شریک قبلی خود را فراموش کرده و به سمت آینده حرکت کنید می تواند کمک کنید احساس کنید قوی تر شده اید، مستقل تر هستید و اماده اید کسی را ملاقات کنید که یک شادی مشترک برای شما همراه داشته باشد.

 

افراد زیادی در طول یک رابطه ی ناسالم یا بعد از آن به خودشان دروغ می گویند. آن ها سعی دارند خودشان را فریب دهند که همه چیز در کل خوب است و این شخص واقعا به آن ها اهمیت می دهد و پیش خود شک دارند که آیا پایان دادن به این رابطه یک اشتباه است یا نه. اما مطمئنا دلیلی وجود دارد که شما به رابطه ی خود پایان دادید و حتی اگر بخش هایی از این ارتباط لذت بخش بوده اند این ها بهانه یا عذری برای روزهای بد و سخت این رابطه نیستند.

بعد از پایان یافتن یک رابطه ایرادی ندارد حس اضطراب و ناراحتی داشته باشید خصوصا رابطه ای که در آن به هم اهمیت نداده یا احترامی قائل نبودید. شاید شما احساس ناراحتی و تنهایی داشته باشید یا احساساتی قوی تر را بعد از اتمام رابطه تجربه کنید و البته ایرادی ندارد برای پایان یافتن رابطه ی خود کمی سوگواری کنید اما حتما باید دقت داشته باشید افکاری در مورد شک کردن به تصمیم خودتان که ممکن است تجربه کنید را باور نداشته باشید.

بعد از یک رابطه ی بد شاید انواع احساس ناراحتی و تردید نسبت به خودتان را تجربه کنید. در طول این دوران باید حتما کارهایی انجام دهید که به شما حس خوبی داده و باعث شود در مودر خودتان نیز احساس خوبی پیدا کنید.چطور عشق یک طرفه را فراموش کنیم

شما مسلما از تمام اسیب ها و احساسات بدی که تجربه کرده اید یک شبه نمی توانید بگذرید و نمی توانید در طول یک شب رابطه ای عالی برای خودتان پیدا کنید. تمام کاری که می توانید انجام دهید این است که روی همان روز تمرکز کنید. تمرکز خود را روی داشتن حس بهتری در این روز گذاشته و به تدریج خواهید دید همین اتفاق می افتد. در مورد آینده یا یافتن رابطه ی جدید تا زمانی که بتوانید از این روزهای سخت و آسیب ها بگذرید فکر نکنید.

 

وقتی یک رابطه به پایان رسیده است شاید هنوز امید داشته باشید بتوانید شرایط را درست کنید اینکه شخصی که دوستش دارید اشتباهات خود را متوجه شود و روی یادگیری عشق و احترام به شما کار کند. در نهایت متوجه می شوید این فرد فرقی نخواهد کرد. اما وقتی این اتفاق می افتد نباید امیدتان را کلا از دست بدهید. شما باید به سادگی آن را تبدیل به امیدی برای آینده کنید. شما متوجه می شوید می خواهید به سمت آینده پیش بروید و در جایی امید دارید بتوانید زندگی شادتر و کامل تری از حالا را با فردی خارج از زندگی کنونی خود داشته باشید.

شاید حالا نگاه کردن به آینده برای شما کار سختی باشد اما باید در نهایت با اتمام دادن به این رابطه ی ناسالم خودتان را برای رابطه ی شادتر و کامل تر در آینده اماده کنید. شما متوجه خواهید شد رابطه ی قبلی تان ناسالم و ناکافی بوده است و شما برای خارج شدن از ان تصمیم درستی گرفته اید. وقتی از این روزهای سخت بگذرید احساس شادابی بیشتری داشته و خود را برای رابطه ی بهتری که لیاقتش را دارید اماده و پذیرا خواهید دید.

تا اینجا با تصمیم گیری در مورد اینکه در یک رابطه چه چیزی را نمی خواهید کار عالی انجام داده اید. اما به همین اندازه مهم است که بدانید چه می خواهید. این کار کمک می کند دیگر هرگز وارد ان رابطه ی یک سمته نشوید.

اگر از رابطه ای در حال بهبود هستید که در ان دوست داشته نشده یا مورد احترام نبودید شاید آسیب های زیادی را به خود وارد کرده باشید که ریشه در رابطه ی شما داشته اند. شاید حتی در مورد این حقیقت که شما لیاقت شاد بودن را دارید تردید پیدا کنید. اما حقیقت این است که شما شایسته ی شاد بودن هستید، همه این لیاقت را دارند. و شما لیاقت کسی را دارید که باعث شود احساس خوبی نسبت به خودتان پیدا کنید.

همه ی افراد با اطرافیانی شاد و انرژی بخش در کنار خود داشته باشند اما اما شما از یک رابطه ی بدون عشق خارج شده اید نیازتان بیشتر خواهد بود. اطراف خود را با دوستانی شاد و پرانرژی پر کنید و خودتان را از کسانی که در زندگی که محبت و دوستی متقابل ندارند فاصله دهید

 

وقتی با یک عشق بی سرانجام روبه رو می شوید واقعا می تواند به شما اسیب رساند. در مقابله با این شرایط روزهای سختی را خواهید داشت و نمی دانید چطور باید این موقعیت را مدیریت کنید. در ابتدا باید بدانید کمی سوگواری اصلا ایرادی ندارو به بیان ساده شما چیز بزرگی را از دست داده اید. شما رابطه ی خود با یک نفر را از دست داده و البته احتمال اینکه احساسات شما به حالت عادی برگردند برایتان کم است.

از احساسات خود اگاه بوده و بگذارید ناراحت، عصبانی یا ناامید باشید. همه ی این احساسات باارزش بوده و شما باید به خودتان اجازه دهید این احساسات را تجربه کنید. به خودتان زمان دهید و بدانید این احساسات و عواطف یک شبه از بین نخواهند رفت.

در ابتدا وقتی متوجه شدید با یک عشق یک سمته برخورد دارید درک آن برای شما سخت خواهد بود. شما به سادگی خانه نشین شده و می خواهید همه چیز را عوض کنید اما این کار به هیچ شکلی به شما کمک نخواهد کرد. کمی سعی کرده و با اجام کارهایی که از آن لذت می برید حواستان را پرت کنید.

چه این کار دیدن سریال تلویزیونی باشد، نقاشی کردن، گذراندن زمانی با دوستان یا یک سرگرمی که دوست دارید، این کار واقعا به شما کمک خواهد کرد. شما نه تنها حواس خود را از فکر کردن به این فرد پرت کرده اید بلکه همیشه کاری انجام می دهید که از ان لذت می برید و حتی می توانید سرگرمی های جدیدی برای خودتان پیدا کنید.

اگر دوست دارید از خانه بیرون بروید یا ورزش کنید این نیز راه خوبی برای مثبت بودن بیشتر است زیرا باعث جدب اندروفین خواهد شد ( که همان اثری که عشق می تواند داشته باشد را همراه دارد ) با مشغول نگه داشتن خودتان و پرت کردن حواستان، می توانید حس بهتری داشته و مثبت بمانید، در حالی که چیزهای جدیدی را امتحان کرده اید و در تفریحات مورد علاقه ی خود شرکت نموده اید.  

منابع:

http://www.thelawofattraction.com/7-ways-cope-unrequited-love/

https://www.wikihow.com/Move-On-After-One%E2%80%90Sided-Love

 توجه: مطالب بخش وبلاگ سایت همکده تنها جنبه اطلاع رسانی و آموزشی داشته و توصیه پزشکی تخصصی تلقی نمی شوند و نباید آنها را جایگزین مراجعه به مشاور روانشناسی یا روانپزشک جهت تشخیص و درمان دانست.

بعدی
قبلی

عشق یک طرفه یکی از مسائلی ست که لطمات زیادی را به فرد عاشق وارد می کند

 

گاه پیش می آید که کسی را دوست میداریم اما او این احساس را نسبت به ما ندارد! عشق یک طرفه یا دوست داشتن یک طرفه یکی از مسائلی ست که به لحاظ روحی و روانی لطمات زیادی را به فرد عاشق وارد می کند. اما در این موقعیت چه باید کرد؟ در این مقاله راهکارها و توصیه های لازم برای رهایی از افسردگی شکست عشقی و کنار امدن با این واقعیت را گردآوری نموده ایم.

 

در عشق های یک طرفه چه باید کرد؟

چطور عشق یک طرفه را فراموش کنیم

علاقمند شدن به کسی که احساسی به شما ندارد تأثیر منفی زیادی بر خودباوری و اعتماد به نفس شما می گذارد. در این شرایط از خودتان ناراضی، غمگین و حتی افسرده هستید. بدیهی است که باید هر چه زودتر از این احساسات خلاص شوید. اما چطور می توان به این عشق یک طرفه غلبه و زندگی جدیدی را بدون این احساس شروع کرد؟ در ادامه به روش هایی می پردازیم که به شما کمک می کند بعد از یک شکست عاطفی رنج خود را فراموش کنید.

 

در شکست عاطفی حقیقت را بپذیرید : آن شخص به شما نیاز ندارد

اگر زمانی تصور می کردید محبوب تان هم شما را دوست دارد اما حالا یک هفته ای است که خبری از شما نمی گیرد، به معنی این است که او هیچ علاقه ای به شما ندارد. سعی کنید از زاویه ی دیگری به عشق خود نگاه کنید. آیا به نظرتان رابطه ی عاشقانه ی شما شبیه داستان های رمانتیک قدیمی سراسر شکست و تلخی است؟ اگر بتوانید قبول کنید که محبوب تان علاقه ای به شما ندارد، در مسیر درستی قرار گرفته اید.

 

بار دیگری که تصمیم داشتید به دیدن آن شخص بروید یا با او تماس بگیرید، تنها به این فکر کنید که او چه احساسی نسبت به شما دارد. وقتی به آن شخص نشان می دهید که علاقه ی خیلی زیادی به او دارید، تنها احساسی که آن شخص به شما دارد حس برتری است. آیا می خواهید برده ی ارباب تان باشید؟ هرگز نباید خودتان را تحقیر کنید.

  

برای فراموش کردن عشق یک طرفه از محبوب تان دور بمانید

اگر می خواهید به عشق یک طرفه ی خود غلبه کنید این باید تبدیل به شعار شما شود: «دور از چشم و دور از ذهن». تا جایی که ممکن است از محبوب تان دور بمانید. اگر برایتان امکان پذیر است، بهترین کار رفتن به یک مسافرت طولانی به جایی است که در آن به اینترنت دسترسی نداشته باشید (از چک کردن حساب های کاربری او در همه ی شبکه های اجتماعی خودداری کنید!).

 

اگر شرایط به گونه ای است که نمی توانید به طور کامل جلوی مواجه شدن با آن شخص را بگیرید، تلاش کنید در آن زمان به چیز دیگری فکر کنید. حتی اگر با آن شخص در یک اتاق قرار گرفتید هم به معنای آن نیست که باید فقط به او فکر کنید. افکارتان را به چیز دیگری معطوف کنید. به رویاها و علائق شخصی تان فکر کنید، نه شادی رابطه ی عاطفی خود با آن شخص.

 

 

هنر و درد و دل کردن برای کنار گذاشتن عشق یک طرفه

شما تنها کسی نیستید که در رابطه ی عاطفی خود دچار مشکل شده است. بسیاری از مردم رنج عشق یک طرفه را تجربه کرده و آن را پشت سر گذاشته اند. با نزدیکان تان که تجربه ی این مسأله را داشته اند درباره ی احساسات تان صحبت کنید. از آن ها بپرسید که چطور به زندگی ادامه دادند و برای خلاص شدن از این رنج چه کردند. گاهی تنها چیزی که نیاز دارید شنیدن چنین جمله ی ساده است: «خیلی خوب درکت می کنم.»

 

اما اشتباه رایجی وجود دارد که شخص شکست خورده شروع به لذت بردن از صحبت مداوم درباره ی شکست عاطفی خود می کند. مراقب باشید که گرفتار این اشتباه نشوید. در غیر اینصورت، دائما به محبوب تان فکر می کنید و دیگر نمی توانید او را فراموش کنید. تنها چیزی که نیاز دارید کمی صحبت دلگرم کننده است که حال تان را بهتر کند.

 

اگر دوست ندارید درباره ی مشکلات شخصی تان با کسی صحبت کنید، به سراغ هنر بروید. موضوع عشق یک طرفه در آثار هنری بسیار متداول است و به راحتی می توانید کتاب ها و فیلم های زیادی را پیدا کنید که به شما کمک می کنند حال بهتری داشته باشید.

 

اگر می خواهید به عشق یک طرفه ی خود غلبه کنید این باید تبدیل به شعار شما شود

 

در عشق یک طرفه خودتان را دوست داشته باشید

معمولا وقتی غرق افکار منفی خود هستید، از خودتان غافل می شوید. حتی اگر حالا هیچ احساسی جز رنج ندارید و نمی توانید هیچ کاری انجام دهید، مراقب ظاهر و سلامتی تان باشید. یک حمام گرم و لذت بخش کنید. یک لیوان چای گرم و خوشمزه برای خودتان درست کنید و آن را با لذت بنوشید. خرید بروید و لباس های جدید بخرید. مدل موهایتان را عوض کنید.

هرگز سراغ کشیدن سیگار یا مصرف الکل نروید (اگر سیگاری هستید بیشتر از معمول سیگار نکشید). از تصمیمات یا اقدامات عجولانه پرهیز کنید، به ویژه اگر سلامتی یا زندگی تان را به خطر می اندازند. ممکن است تصمیم بگیرید با صدمه زدن به خود کاری کنید که محبوب تان متوجه رنج شما شود اما او متوجه نخواهد شد و شما با این کار تنها به خودتان آسیب می زنید.

  

ورزش برای حفظ تعادل عاطفی

روش های زیادی برای حفظ تعادل عاطفی وجود دارد اما مؤثرترین آن ها ورزش کردن است. این کار به شما کمک می کند از افکار منفی خود خلاص شوید. هر روز صبح بیرون بدوید یا به کلاس های تناسب اندام بروید. به باشگاه یا استخر بروید. اسب سواری یاد بگیرید. ارتباط با حیوانات احساسات مثبت زیادی به شما می بخشد.

 

با رقصیدن می توانید ورزش و هنر را با یکدیگر ترکیب کنید. آهنگ مورد علاقه ی خود را پخش کنید و تا جایی که توان حرکت دارید با آن برقصید. به کلاس رقص بروید و رقص تانگو یا رومبا یاد بگیرید. با این کار همزمان سرگرم و خوش اندام می شوید.

  

در عشق یک طرفه رویا پردازی نکنید

یک ضرب المثل هندی می گوید: «اگر اسبت مرده، پیاده شو!» خودتان را در رویاهایی که هیچ امیدی به آن ها نیست غرق نکنید. هیچ چیزی ویران کننده تر از آن نیست که منتظر بمانید محبوب تان هم به شما علاقمند شود. اگر کسی توجه کافی به شما ندارد، سعی نکنید این مسأله را برای خودتان توجیه کنید. هیچ کسی آنقدر خجالتی نیست که نتواند علاقه اش را به شما نشان دهد. حقیقت آن است که او اصلا علاقه ای به شما ندارد.

 

اگر محبوب تان به شما علاقه نداشته باشد، می تواند هزاران بهانه پیدا کند تا اوقاتش را با شما نگذراند. کافی است خودتان را در چنین موقعیتی تصور کنید: وقتی دوست ندارید به یک مهمانی یا قرار بروید، معمولا چه می کنید؟چطور عشق یک طرفه را فراموش کنیم

  

برای شکست عاطفی خشمگین نشوید

شکست های عاطفی بخشی از زندگی هستند. اگر کسی خلاف برنامه های شما عمل می کند، نباید از او و جنس مخالف تان متنفر شوید. باور داشته باشید که شما هم یک روز روی خوش زندگی را خواهید دید. برای محبوب تان آرزوی بدبختی نکنید. او مجبور نیست به خاطر شادی شما فداکاری کند.

 

خودتان را جای او بگذارید. آیا حاضرید تمام عمرتان با کسی زندگی کنید که فقط به او احساس ترحم می کنید؟

  

منبع : rooziato.com

 

دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج

هرآنچه ازعملهای زیبایی زنان میخواهیدبدانید


اگر شما هم مشکل ملکی دارید تماس بگیرید


قابلیت افزودن لباس حین شست و شو


درمان افسردگی یک بار برای همیشه


به همسرت اعتماد نداری؟

درمان سریع وقطعی بواسیر بدون درد و خونریزی

پرفروش ترین پکیج‌های جنسی رو از اینجابخر


آشپزی بدون دغدغه کثیفی گاز


قاعدگی دردناک زنان و دختران


گیفت کارت ارزان/تحویل آنی وپشتیبانی


انواع جراحی زیبایی سینه


آسانترین راه خرید برنامه در کنسول ps4


طلاق توافقی و هرآنچه لازم است بدانید

مشاهده تمامی مدلهای لوازم خانگی اسنوا/قیمت

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

نوین بینش به افرادی زیادی برای تحمل کردن و فراموش کردن شکست عشقی در کمترین زمان ممکن  کمک کرده است. بین همه ی این افراد یک سوال مشترک وجود دارد: چرا فراموش کردن عشق یکطرفه سخت است و چگونه برای دل کندن از عشق یکطرفه و فراموش کردن رابطه با او اقدام کنم؟

چگونه عشق یکطرفه را باید فراموش کنیم

یکی از دلایل تلاش مردم برای بازگرداندن عشق و ناتوانی آن ها در فراموش کردن شکست عشقی شدت بسیار زیاد احساسات ناخوشایند پس از جدایی می باشد.

مردم معمولا در این شرایط از حقایق زیر آگاه نیستند:

اگر فرض کنیم برای فراموش کردن یک نفر دو هفته زمان لازم باشد هر بار که تصمیم بگیرید با او ارتباط برقرار کنید احساسات شما به حالت اول بازگشته و این زمان از سر گرفته می شود.چطور عشق یک طرفه را فراموش کنیم

درواقع یکی از دلایلی که مردم فراموش کردن عشق و مقابله با شکست عشقی را غیر ممکن می بینند همین آغاز دوباره ی روند بهبودی به صورت مداوم می باشد.

دلایلی که نمی توانید کسی که دوستش داشتید را فراموش کنید

بعد از شکست عشقی مردم تصور می کنند حالات و احساسات بد و ناخوشایندشان تا ابد ادامه پیدا می کند در نتیجه برای رسیدن به آرامش سعی می کنند بار دیگر معشوق خود تماس گرفته و برای بازگشت او تلاش کنند.

به یاد داشته باشید درد و رنجی که پس از جدایی تجربه می کنید اجتناب ناپذیر بوده و این درد و رنج اگر تقویت نشود محو شده و از بین می رود.

هر زمان که یکی از اشتباهات اشاره شده را تکرار کنید روند بهبودی از ابتدا آغاز شده و احساسات ناخوشایند برای مدت طولانی شما را رها نخواهد کرد.

چرا احساسات تشدید می شوند

هر اتفاقی، نه فقط شکست عشقی، به همراه احساسات مربوط به آن در ذهن شما ثبت خواهد شد. خبر خوب این است که با گذشت زمان این احساسات شدت خود را از دست داده و در صورتی که اقدامات درستی را پیش بگیرید کاملا از ذهن شما پاک می شوند.

البته اشتباه نکنید، زمان زخم های احساسی را درمان نمی کند. گذشت زمان تنها در صورتی که کارهای درستی انجام دهید می تواند درمان کننده باشد اما اگر دست روی دست بگذارید و هیچ اقدامی نکنید گذشت زمان هیچ وقت نمی تواند درمان کننده ی زخم های شما باشد.

راهکارهایی که در ادامه توضیح می دهم می توانند شما را  در از بین بردن احساسات نسبت به طرف مقابل و فراموش کردن شکست عشق یاری کنند.

برای فراموش کردن معشوق و تحمل شکست عشقی چه راهکارهایی وجود دارد

شاهین زند – محقق و پژوهشگر.

سایت نوین بینش یک سایت پیچیده و یا دائره المعارف خسته کننده نیست بلکه مرجعی است که  به شما کمک می کند هر گونه اطلاعاتی را به صورت خلاصه، مختصر و مفید بدست آورید. نوین بینش بزرگترین  مرجع در مورد روانشناسی عشق در بین سایت های فارسی زبان می باشد. برای اطمینان بیشتر از این موضوع به بخش روانشناسی عشق مراجعه کنید. عضویت در صفحه اینستاگرام شاهین زند

می خواهید بیشتر بدانید؟

آیا می خواهید بیشتر بدانید؟

عشک یک طرفه – جذب عشق وقتی به ما علاقه ندارد

ازدواج مجدد – اگر قصد ازدواج مجدد دارید بخوانید…

اگر این نشانه ها را در همسرتان می بینید، دیگر به شما علاقه ندارد

بعد از جدایی چه باید کرد – بایدها و نباید ها بعد از جدایی

می توانید به صورت 24 ساعت از طریق تلگرام یا واتس آپ با تیم نوین بینش در ارتباط باشید :09306135008

برچسب‌ها:درمان عشق یکطرفه, فراموش کردن عشق قدیمی

انتقادات و شکایات

shahinzand18@gmail.com

اینستاگرام شاهین زند

     شماره تماس:  03136201013       از ساعت 9 صبح الی 5 عصر

 آدرس: اصفهان، خ ارتش، کوچه 69، ساختمان پیمان، ط 2، واحد11

ارتباط با کارشناس روابط عاطفی از طریق ارسال پیام در تلگرام یا واتس آپ: 09306135008

 

 

.                   قوانین و مقررات

 

عشق یک طرفه عشقی است که میل به معشوق در آن امری ذهنی است. یعنی عاشق در افکار و پیش فرضهایش عقیده دارد که معشوقش به او علاقمند است و او از احساسات معشوقش بی خبر است.

عشق یک طرفه به کسی که احساسی به شما ندارد و ارزشی برایتان قائل نیست، به مرور بسیار سخت و ناامید کننده می شود. بعد از مدتی عشق یک طرفه برای شما بیماری افسردگی و دیگر ناراحتی های خلقی را به همراه می آورد. اکثر کسانی که دارای یک احساس و عشق یک طرفه هستند به امید این که روزی به محبوب خود برسند زندگی می کنند. در واقع با خود عهد بسته اند که تنها با او باشند. ولی گاهی عشق یک طرفه پس از یک رابطه دو طرفه ایجاد می شود. در این حالت رابطه با درگیری های زیادی میتواند همراه شود. 

افرادی که درگیر عشق یک طرفه هستند مدام در تصورات اشتباه به سر می برند. رویای نادرست که معشوق هم شب و روز در فکر او به سر می برد. گاهی افراد برداشت های نادرست و اشتباهی از رفتارهای طرف مقابل خود دارند و احساس می کنند دیگری هم در ذهنش به او فکر می کند. در صورتی که احتمالا اینگونه نباشد. گاهی بخاطر محرومیت و نداشتن ارتباط با شخصی که برای ادامه زندگی بوجود او احتیاج دارد، شخص از روش جبران استفاده می کند. یعنی شخص برای جبران محرومیت های خود در زندگی عاشق کسی می شود که احساس می کند او را دوست خواهد داشت. 

چطور عشق یک طرفه را فراموش کنیم

زمانی که شریک تان تصمیم دارد بیرون از منزل زمان خود را بگذراند یا تفریح و سرگرمی کند، از شما دعوت نمی کند که او را همراهی کنید و جایی برای شما در برنامه هایش وجود ندارد. گاهی هم امکان دارد شما بخواهید که زمانی را با یکدگیر بگذارنید، ولی او معمولاً درخواست تان را رد می کند و یا به سختی برخی از برنامه های شما را می پذیرد یا ترجیح می دهد که وقت خویش را تنها بگذراند یا با دیگر دوستانش! این یکی از علائم عشق یک طرفه است.

این مسئله در عشق یک طرفه مهم است که اول چه کسی ارتباط را آغاز می کند. آیا شما کسی هستید که در طول روز با طرف مقابل تماس برقرار می کنید؟ آیا طرف مقابل شما سریع پاسخ می دهد و یا پس از چندین ساعت به شما جواب می دهد؟ زمانی که شما عاشق کسی باشید، تماس گرفتن با شخص مقابل آسان می شود و خودتان صحبت را شروع می کنید. طبق ترجیحات شخصی در رابطه عاطفی، احتمالا طبیعی باشد که همیشه یک طرف تماس بگیرد. اگرچه وقتی هر دو طرف درگیر رابطه عاشقانه باشند، بیشتر تلاش می کنند هر دو طرف بطور مساوی ارتباط را برقرار کنند.

یک علامت مشخص از علاقه یک مرد به یک دختر این است که جزئیات را بخاطر می سپارد و در صورتیکه مردی زنی را دوست نداشته باشد هیچ خاطره ای از داستان ها و جرئیاتی که با او به اشتراک گذاشته است، ندارد که یکی از نشانه های عشق یک طرفه است. زمانی که کسی را دوست داریم، فعالیت مغزمان بالاتر میرود و با دقت به سخنان او گوش می دهیم و جزئیات را به یاد می آوریم. 

علاقه مند شدن به کسی که احساسی به شما ندارد (عشق یک طرفه) تأثیر منفی زیادی بر خودباوری و اعتماد به نفس شما می گذارد. در این وضعیت از خودتان ناراضی، ناراحت و حتی افسرده هستید. واضح و روشن است که باید هر چه سریعتر از این احساسات خلاص شوید. در ادامه به روش هایی می پردازیم که به شما کمک می کند پس از یک شکست عاطفی رنج خود را فراموش کنید.

اگر زمانی تصور می کردید محبوب تان هم شما را دوست دارد ولی اکنون یک هفته ای است که خبری از شما نمی گیرد، ممکن است به این معنی باشد که عشق شما یک طرفه است و او هیچ علاقه ای به شما ندارد. تلاش کنید از زاویه ی دیگری به عشق خود نگاه کنید. آیا به نظرتان رابطه ی عاشقانه ی شما شبیه داستان های رمانتیک قدیمی سراسر شکست و تلخی است؟ در صورتیکه بتوانید قبول کنید که محبوب تان علاقه ای به شما ندارد، در مسیر درستی قرار گرفته اید.

برهم خوردن یک رابطه عاطفی سخت ترین قسمت است. تا میتوانید گریه کنید، بعد تمامی عکسها و یادگاری هایی که او و زمانهای خوشی که با او داشتید را به یادتان می آورد، بیرون بریزید و از چیزها و مکان هایی که شما را به یاد او می اندازد دوری کنید. درعوض برای رهایی از این عشق یک طرفه، رو به کارهایی بیاورید که مشغولتان می کنند، مانند گذراندن وقت با دوستانتان، انجام کارهایی که دوست دارید و از آن لذت می برید. این کار سبب می شود دیگر در مورد آن شخص خیال پردازی نکنید و به جنبه های دیگر زندگی هم نگاه کنید.

برای رهایی از عشق یک طرفه، به کارهایی که پیش از شروع شدن این رابطه دلتان می خواست انجام بدهید فکر کنید. آن ها را به صورت هدف برای خودتان مجدداً تعریف کنید. اولویت بندی کنید و هر کدام را به مرحله های کوچکتر تقسیم کنید و با در نظر گرفتن یک دوره زمانی مشخص دست بکار بشوید.

گاهی وقت ها ما نیاز پیدا می کنیم که مجدداً خودمان را برای خودمان تعریف کنیم. با خودتان خلوت کنید و تعریفی را که از خودتان دارید روی کاغذ بنویسید. در صورتیکه تعریفتان کلی بود و یا خیلی مثبت نبود، تلاش کنید تعاریف جدید و مثبت تری را جایگزین آن بکنید. تعاریف مثبتتان را جلوی آینه با خودتان تکرار کنید. در تعریفتان حتماً روی عزت نفس و ارزشمندی خودتان تأکید کنید تا بتوانید این عشق یک طرفه را فراموش کنید.

چنانچه میخواهید به عشق یک طرفه ی خود غلبه کنید این باید تبدیل به شعار شما شود:« دور از چشم و دور از ذهن». تا جایی که امکان دارد از محبوب تان دور بمانید. اگر برایتان مقدور است، بهترین کار رفتن به یک مسافرت طولانی مدت به جایی است که در آن به اینترنت دسترسی نداشته باشید (از چک کردن حساب های کاربری او در همه ی شبکه های اجتماعی پرهیز کنید!)

احیانا در جاهای محتلفی خوانده اید که بهتر است دلیل های واقعی تان را هنگام بهم زدن رابطه عاطفی بیان نکنید، بلکه بهتر است بگویید:« مشکل از من است، نه تو» ولی بدانید این روش جواب نمی دهد. طرف مقابل شما شخصی ست که روزی برایتان اهمیت داشته است، بدین ترتیب باید در هر شرایطی با وی صادق باشید. او لایق شنیدن واقعیت است، بی تردید او می داند که شما دیگر به این رابطه تمایل ندارید ولی می خواهد دلایل شما را بداند، براین اساس صداقت را موقع حرف زدن با او فراموش نکنید.

ذهن تان را آماده پذیرش آدم های تازه بکنید. با افراد جدید معاشرت کنید و اجازه ندهید که شکست ناشی از عشق قبلی، شما را نسبت به آینده تان شکاک کند. در یک کلام اینکه جاده زندگیتان را برای ورود اشخاص جدیدی که متقابلاً شما را دوست می دارند، آب و جارو کنید.

معمولاً هنگامی که غرق افکار منفی خویش هستید، از خودتان غافل می شوید. حتی اگر حالا هیچ احساسی جز رنج ندارید و نمی توانید هیچ کاری انجام دهید، مواظب ظاهر و سلامتی تان باشید. یک حمام گرم و لذتبخش کنید. یک لیوان چای گرم و خوشمزه برای خودتان درست کنید و آنرا با لذت بنوشید. خرید بروید و لباس‌های جدید بخرید. مدل موهایتان را عوض کنید تا بتوانید این عشق یک طرفه را فراموش کنید. هرگز سراغ کشیدن سیگار یا مصرف الکل نروید. از تصمیمات یا اقدامات عجولانه خودداری کنید.

گردآوری: بخش سلامت سرپوش

زادروز: ۱۹ اسفند ماه ۱۳۷۱

زادگاه: گرمسار، ایران

قد: ۱٫۸۰ متر

چطور عشق یک طرفه را فراموش کنیم

پست: مهاجم

ملیت: ایرانی

امیرارسلان مطهری در روز ۱۹ اسفند ماه سال ۱۳۷۱ در گرمسار سمنان به دنیا آمد. او با توجه به علاقه شدید به فوتبال توانست در این رشته ورزشی بدرخشد و فوتبال را مانند بقیه ی فوتبالیست ها از کوچه و خیابان شروع کرد تا این که در سال ۱۳۸۷ زمانی که ۱۶ ساله بود در تیم استیل آذین تست داد. او ۱٫۸۰ متر قد دارد و در پست مهاجم بازی می کند. امیرارسلان مطهری یک بازیکن حرفه ای فوتبال است و بعنوان مهاجم برای تیم فوتبال استقلال تهران بازی می کند.

زادگاه: ۹ آذر ماه ۱۳۷۷

زادروز: قائم شهر، ایران

پست: مهاجم

قد: ۱۸۱ سانتیمتر 

ملیت: ایرانی

متولد: ۱۰ اردیبهشت ماه ۱۲۸۸

مرگ: ۲۴ آبان ۱۳۴۷ تهران

تخلص: رهی

سبک: غزل

پیشه: شاعر

مذهب: اسلام

تاریخ تولد: ۱۴ ماه آذر ۱۳۷۷

محل تولد: بوشهر

قد: ۱۶۶ متر

پست: وینگر

ملیت: ایرانی

زاده: ۱۵ ژوئیهٔ ۱۹۵۰ ‏

زادگاه: آتن، یونان

ملیت: آمریکایی- یونانی تبار

حرفه: نویسنده، روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی

تحصیلات: کارشناسی ارشد اقتصاد

زاده: ۱۳۳۶ 

زادگاه: جیرفت، استان کرمان

دین: اسلام

ملیت: ایرانی

محل تحصیل: دانشگاه کرمان (کارشناسی فیزیک)، دانشگاه صنعتی شریف (کارشناسی ارشد مهندسی صنایع)، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران (دکترای مدیریت صنعتی)

زاده:۱ ذی القعده سال ۱۷۳ هجری قمری

زادگاه: مدینه

درگذشت:۱۰ ربیع الثانی سال ۲۰۱ هجری قمری

محل دفن: شهر قم کشور ایران

طول عمر: ۲۸ سال

زاده: ۸ ژانویهٔ ۱۹۴۲

زادگاه: آکسفورد، انگلستان

محل زندگی: انگلستان

ملیت: انگلستان

درگذشت: ۱۴ مارس ۲۰۱۸ 

تولد: ۱۲ بهمن ۱۳۷۱

زادگاه: ایران

قد: ۱٫۸۵ متر

پُست: هافبک

ملیت: ایران 

هر مشکلی پیش میاد متوجه بیگانگان میشه آخه کمی هم به کارنامه ی خودتون نگاه کنید .

یا علی حاجی
یادت باشه رفتی دوووبی همه فشنگاتو شب اول خرج نکنی
واسه خشم شب دوم هم بزاری

به گزارش «شیعه نیوز»، «غرورم را شکستم، همه‌جوره کنارش بودم، همه‌جوره محبتم را به‌اش ابراز کردم، همه کاری براش کردم که بفهمه دوستش دارم، اما اون با من چی کار کرد؟»

حتماً در طول زندگی خود و اطرافیانتان جملاتی از این دست را شنیده‌اید و با کسانی روبه‌رو شده‌اید که عشق و علاقهٔ یک‌طرفه نسبت به کسی را در زندگی خود تجربه می‌کنند و این علاقهٔ یک‌طرفه و بی‌نتیجه تا جایی پیش می‌رود که زندگی روزانه و کار و فعالیت آن‌ها دچار مشکل می‌شود؛ اما این دوست‌داشتن یک‌طرفه چه مزایا و معایبی می‌تواند برای شخص داشته باشد؟ و چه کمکی می‌توان به این افراد کرد؟

رنج دوست‌داشتن کسی که علاقه‌ای به شما ندارد، واقعاً مشکل است و توأم با احساس ناامیدی و افسردگی است و زمانی که فکر کنید که آن فرد دقیقاً همانی است که شما می‌خواهید، این احساسات قوی‌تر هم می‌شوند.

بیشتر آدم‌ها با امید این‌که روزی بتوانند به هر قیمتی به وصال محبوب برسند روزگار می‌گذرانند؛ اما در حقیقت این امیدها هیچ‌وقت به واقعیت بدل نمی‌شوند و آن‌ها دچار احساس ناکامی در زندگی می‌‌شوند.زمانی که عاشق به معشوقش می‌رسد همه چیز ختم به خیر می‌شود، اما اگر این اتفاق نیفتد، ممکن است با به‌وجود آمدن خشم، عشق به تنفر منجر شود.نشانه‌های عشق دو‌طرفه:

عشق واقعی زمانی است که دو طرف از نظر احساسی و ذهنی همهٔ احساساتشان را با هم شریک باشند. این عشق معمولاً نشانه‌های زیر را دارد:توجه به علاقه‌های طرف مقابلچطور عشق یک طرفه را فراموش کنیم

اگر فردی شما را دوست داشته باشد، به نیازها و علایق شما توجه زیادی نشان می‌دهد، دوست دارد بداند که شما چه علایقی دارید و از چه چیزهایی بدتان می‌آید.خوشحالی از موفقیت یکدیگر

وقتی یک نفر به کارهای شخصی و موفقیت و شادی فرد دیگر خیلی علاقه نشان می‌دهد، یعنی آن فرد را دوست دارد، در شادی‌های او سهیم است و او را دوست دارد. کسانی که یکدیگر را دوست دارند از موفقیت و شادی هم خوشحال می‌شوند.حمایت دوطرفه

فردی که به شما علاقه‌مند باشد در زمانی که شما شرایط سختی را تجربه می‌کنید، آسایش و آرامش شما را فراهم می‌کند. کسانی که یکدیگر را دوست دارند در بدترین و بهترین شرایط زندگی در کنار یکدیگر هستند و از هم حمایت می‌کنند.

اگر فردی صبورانه به شما کمک می‌کند که مشکلات شخصی خود را حل کنید و تا حد ممکن پشتیبان شماست، آن فرد به شما علاقه دارد.لذت از با هم بودن

اگر فردی به راستی به شما علاقه داشته باشد، دوست دارد زمانی را هر چند کوتاه با شما سپری کند. برای باهم بودن لازم نیست دلیل و یا برنامه‌ای وجود داشته باشد، کسانی که یکدیگر را دوست دارند از صرف بودن با هم لذت می‌برند.نشانه‌های «عشق یک طرفه»:

عشق یک‌طرفه عشقی است که میل به معشوق، امری ذهنی است. یعنی عاشق در افکار و پیش‌فرض‌هایش باور دارد که معشوقش به او علاقه‌مند است و او از احساسات معشوقش بی‌اطلاع است. روان‌شناسان این حالت را بیش از آن‌که عشق بنامند، آن را نوعی مشکل می‌دانند.

در برخی موارد اشخاصی هستند که به شدت کسی را دوست دارند و تصور می‌کنند که آن شخص نیز آن‌ها را دوست دارد، اما این‌ها تنها پروردهٔ خیالات اوست زیرا در مواقعی ممکن است شخص دیگر یا او را دوست نداشته باشد و یا در مواقعی حتی او را نشناسد!

این حالت نوعی بیماری است و حالت عادی و معمولی نیست، زیرا در حالت عادی اگر کسی به شخص دیگر علاقه‌مند شود ولی بداند که عشق و علاقه‌اش یک‌طرفه است، بی‌شک از آن عشق دست برمی‌دارد. ولی زمانی که شخص دچار «عشق بیمارگون» باشد، از این عشق یک‌طرفه دست برنمی‌دارد و اگر میل عاشق پس از اجابت‌نشدن خواسته‌اش دوباره مطرح شود، ممکن است در نهایت منجر به سرخوردگی شود.پیامدهای عشق یک‌طرفه:

زمانی که عاشق به معشوقش می‌رسد همه چیز ختم به خیر می‌شود، اما اگر این اتفاق نیفتد، ممکن است با به‌وجود آمدن خشم، عشق به تنفر منجر شود.

این افراد همواره با تصورات ذهنی‌شان زندگی می‌کنند و معتقدند که دیگران هستند که نمی‌خواهند او به معشوقش برسد. چنین فردی خیال می‌کند معشوقش او را دوست دارد و مخالفت‌های دیگران مانع وصال اوست.

در این بیماری فرد به‌شدت افسرده می‌شود، البته مقصود این نیست که همهٔ عشق‌ها این‌گونه است، بلکه منظور برخی از این عشق‌هاست که ما آن را به‌عنوان عشق بی‌وصال و یا عشق یک‌طرفه می‌نامیم.گام‌به‌گام مقابله با عشق یک طرفه:

اگر کسی را با تمام وجود دوست داشته‌اید ولی پاسخی در قبال این دوست‌داشتن او دریافت نکرده‌اید و هنوز نتوانسته‌اید با احساسات خود کنار بیایید، گذشتن از پنج مرحلهٔ زیر می‌تواند به شما در فراموش‌کردن او کمک کند.انکار کردن

در ابتدا ممکن است فراموش‌کردن محبوب‌تان باورنکردنی به نظر برسد.شوکه‌شدن، بی‌‌حسی و کرختی بعد از مواجه‌شدن با این واقعیت که شخص مقابل‌تان علاقه‌ای به شما ندارد، احساسات طبیعی هستند که در این زمان تجربه می‌کنید.

پس از تحلیل رفتن تدریجی و کمتر شدن شوک اولیه، احساس درد، غم و گناه در این مرحله کمتر می‌شود.عصبانیت

این مرحله سخت‌ترین مرحله برای مدیریت‌کردن خودتان است. وقتی که از مرحلهٔ انکار واقعیت عبور می‌کنید و شرایط را همان‌طور که هستند می‌پذیرید، عصبانیت ایجاد می‌شود.

در این مرحله فرد حمایت کسی را نمی‌پذیرید و هرگونه کمکی را رد می‌کند. فرد می‌خواهد هر کسی و هر چیزی را برای این فقدان سرزنش کند. سؤالی که افراد در این مرحله از خود می‌پرسند این است که «چرا من؟» «چرا او مرا رها کرد؟»چانه‌زدن

این مرحله، ادامهٔ مرحلهٔ عصبانیت و خشمگین‌شدن است. چانه‌زنی تقریباً همیشه گفت‌و‌گویی با همهٔ قدرت است، فرد تمام تلاشش را می‌کند تا در مقابل رفتن شخص محبوب بایستد و به هر نحوی و با هر وسیله‌ای او را برگرداند.افسرده‌شدن

مرحلهٔ چهارم بیشترین قابلیت را دارد تا فراموش‌کردن محبوب را تبدیل به فقدانی ناتوان‌کننده برای همهٔ عمر کند. وقتی که فرد نبود فرد موردعلاقهٔ خود را می‌‌پذیرد و کاملاً دچار ناامیدی می‌شود، در واقع در این مرحله قرار می‌گیرد.

خیلی مهم است که متوجه تفاوت بین غمگینی طبیعی ناشی از فقدان و افسردگی بالینی (این نوع افسردگی نیاز به درمان دارد) بشویم. احساساتی مانند ناامیدی و پوچی و احساساتی مانند کناره‌گیری و غمگینی شدید در طول این مرحله طبیعی هستند.پذیرفتن واقعیت

پذیرش، آخرین مرحلهٔ فراموش‌کردن است. این مرحله‌ای است که هر کسی برای رسیدن به آن تلاش می‌کند. در این مرحله فرد با خودش آشتی می‌کند و خودش را آماده می‌کند تا با آرامش از آن عبور کند و با فرد مورد علاقه‌اش در صلح قرار گیرد.

او که در مرحلهٔ خشم از دست معشوق عصبانی بود، حالا با او در صلح است و می‌پذیرد که معشوق رفته است و به مرور زمان به زندگی عادی برمی‌گردد.

منبع : سپیده دانایی

عشق یک طرفه به کسی که احساسی به شما ندارد و ارزشی برایتان قائل نیست، به مرور بسیار سخت و ناامید کننده می‌شود. پس از مدتی عشق یک طرفه برای شما افسردگی و دیگر ناراحتی‌های خلقی را به همراه می‌آورد. بیشتر کسانی که دارای یک احساس و عشق یک طرفه هستند به امید اینکه روزی به محبوب خود برسند زندگی می‌کنند. در واقع با خود عهد بسته‌اند که تنها با او باشند. اما گاهی عشق یک طرفه بعد از یک رابطه دو طرفه ایجاد می‌شود. در این حالت رابطه با درگیری‌های زیادی می‌تواند همراه شود. شما وقت و انرژی خود را برای کسی هدر می‌دهید که حتی به خودش زحمت نمی‌دهد حتی به شما فکر کند. اگر در عشقتان کمی احساس عدم توازن می‌کنید، با ما همراه باشید.

در عشق یک طرفه میل به معشوق موضوعی است که تنها در ذهن شخص ایجاد شده است. گاهی عاشق در فکر خود بر این باور است که معشوق نیز او را دوست دارد اما مانعی برای ابراز آن وجود دارد. در رابطه یک طرفه معمولا یک نفر سرویس دهنده است و تمام تلاش‌ها از جانب او صورت می‌گیرد. از آن جا که محبت و احساسی دریافت نمی‌کند، احساس نارضایتی و خشم پنهان را تجربه می‌کند. خیلی وقت‌ها افراد احساس وابستگی و یا برانگیختگی نسبت به شخص را با احساس عشق اشتباه می‌گیرد. پیشنهاد می‌کنیم مقاله نشانه های عاشق شدن را مطالعه نمایید.

اگر نشانه‌های زیر را در رابطه تان دیدید بیشتر می‌توانید از عشق یک طرفه خود مطمئن شوید. همچنین برای اطلاع از نشانه های عشق مردان کلیک کنید.چطور عشق یک طرفه را فراموش کنیم

عوامل متفاوتی در به وجود آمدن عشق یک طرفه تأثیر دارند. اولین عامل نگاهی است که شما به طرف مقابلتان دارید. عامل دوم، شکست‌ها و تجارب تلخی است که در زندگی بر شما وارد شده است. این اتفاقات بدون آن که خود بدانید وارد فکر و ذهن شما می‌شود تا شاید بتواند به خواسته‌های خود دست یابد. گاهی رفتارهای طرف مقابلتان شما را به اشتباه قانع می‌کند که اون نیز شما را دوست دارد؛ در صورتی که شاید این طور نباشد.

عامل سوم عشق یک طرفه به خاطر نداشتن کسی است که برای ادامه زندگی به او احتیاج دارید. در این حالت ممکن است از روش جبران استفاده کنید. یعنی فرد برای جبران محرومیت‌های خود در زندگی عاشق کسی می‌شود که حس می‌کند او را دوست خواهد داشت.

علاقمند شدن به کسی که هیچ گونه احساس و ارزشی برای شما قائل نیست، خودباوری و اعتماد به نفس شما ر ا تخریب می‌کند. بودن در یک رابطه عاشقانه یک طرفه می‌تواند سخت‌تر از آن چیزی باشد که تصورش را می‌کنید. عشق یک طرفه خود منجر به خیانت، طلاق عاطفی، اضطراب، خشونت خانگی و… می‌شود. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد خیانت کلیک کنید.

یکی از مهم‌ترین راه‌های دوری از عشق یک طرفه، شناخت احساساتی است که واقعیت ندارند؛ در واقع این نوع از عشق اشتباه و نادرست است و شما را با مشکل روبه رو می‌کند. برای اطلاع بیشتر مقاله عشق اشتباه را بخوانید. برای پیشگیری از عشق یک طرفه از راهکارهای زیر را نیز استفاده کنید:

اگر به کسی که علاقه‌ای به شما ندارد وابسته شدید و قصد خلاص شدن از این احساسات را دارید روی احساساتتان تمرکز کنید، نوع عشق و چرایی آن را بشناسید. با ذهن و روان خود ارتباط برقرار کنید. با خود بیاندیشید که آیا واقعا می‌خواهید این عشق را به عشق دو طرفه تبدیل کنید. در بسیاری عشق‌های یک طرفه افراد پس از مدتی از دنبال کردن عشق منصرف می‌شوند چرا که متوجه می‌شوند، احساسات آن‌ها عشق نبوده.

هرچه از او دور باشید راحت‌تر می‌توانید عشق یک طرفه خود را از دل بیرون ببرید. سعی کنید رابطه تان را با او به حداقل برسانید و در برخوردهای ضروری نیز کاملاً رسمی رفتار کنید.

تا جایی که می‌توانید به کارهایی که برایتان لذت بخش است، بپردازید. سعی کنید وقت خود را برای فکر کردن به او محدود کرده و خود را مشغول کارهای مهم‌تر و رسیدن به اهداف زندگیتان بکنید.

به کارهایی که قبل از شروع شدن این عشق می‌خواستید انجام دهید فکر کنید. آن‌ها را به صورت هدف برای خودتان دوباره تعریف کنید.

مراقب ظاهر و سلامتیتان باشید. برای خودتان غذای مورد علاقه‌تان را درست کرده و از خود مانند یک مهمان پذیرایی کنید. یک لیوان چای گرم و خوشمزه برای خودتان درست کنید و آن را با لذت بنوشید. خرید بروید و لباس‌های جدید بخرید. مدل موهایتان را عوض کنید. 

مؤثرترین روش برای رسیدن به تعادل عاطفی، ورزش کردن است. ورزش به شما کمک می‌کند تا از افکار منفی خود رها شوید. برای ورزش کردن حتما نباید باشگاه رفته و هزینه‌ای پرداخت کنید. پیاده روی و انجام حرکات کششی حتی در خانه نیز مکان پذیر است. با رقصیدن می‌توانید ورزش و هنر را با یکدیگر ترکیب کنید. آهنگ مورد علاقه خود را پخش کنید و هر روز زمانی را برای رقصیدن به خود اختصاص دهید. با این کار همزمان سرگرم و خوش اندام می‌شوید.

خودتان را با افکار و رویاهایی که می‌دانید به آن‌ها امیدی نیست مشغول نکیند. منتظر ماندن برای آن که روز محبوبتان نیز به شما علاقه مند می‌شود به شما آسیب خواهد رساند. اگر کسی توجه کافی به شما ندارد، سعی نکنید با آوردن دلایل غیر منطقی او را در نظر خود عاشق پیشه تصور کنید.

هرگز سراغ کشیدن سیگار یا مصرف الکل نروید. حتی اگر سیگاری هستید بیشتر از معمول سیگار نکشید. تصمیمات ناگهانی نگیرید. مخصوصا اگر سلامتی و زندگیتان را به خطر می‌اندازد. ممکن است تصمیم بگیرید با صدمه زدن به خود کاری کنید که محبوبتان متوجه میزان علاقه و ناراحتی شما شود، اما او متوجه نخواهد شد، یا برایش اهمیتی نخواهد داشت و شما با این کار تنها به خودتان آسیب می‌زنید.

زمانی که افراد دچار عشق یک طرفه می‌شوند، گمان می‌کنند عیب و ایرادی دارند که طرف مقابل توجهی به آ‌ن‌ها نمی‌کند. خودتان را سرزنش نکنید شما هیچ عیب و ایرادی ندارید؛ قبول کنید که شرایط به این صورت شکل گرفته و شما هیچ تقصیری ندارید. افراد تفاوت‌های زیادی با هم دارند بنابراین این حقیقت را بپذیرید که ممکن است طرف مقابلتان علایق دیگری به جز شما داشته‌باشد.

اگر کسی بخواهد عشق و علاقه را از کسی دریافت کند ابتدا باید از میزان علاقه او آگاهی پیدا کند. شاید نشانه‌های بی علاقگی که از او دریافت می‌کنید تنها به دلیل سبک ارتباطی‌اش باشد. برای آنکه بتوانید کسی را به خود علاقه‌مند کنید باید این حقیقت را بپذیرید که عشق شما یک طرفه است و برای آن که این احساس از طرف او هم به وجود آید نیاز به صرف زمان و انرژی دارید. برای این کار نیاز است تا سبک زندگی خود را عوض کرده و کارهایی انجام دهید که معشوقتان را به شما علاقه مند کند. 

برای آنکه عشق دوطرفه ایجاد کنید در قدم اول باید به خط قرمزها و حساسیت‌های طرف مقابلتان احترام بگذارید. سپس از طریقی تلاش کنید عقاید و دیدگاه‌های او را دریابید. با این کار می‌توانید یک وجه اشتراک با او پیدا کرده و به یک احساس مشترک برسید. هیجانات و خواسته‌های خود و او را شناسایی کرده و آن‌ها را اجرا کنید.

در یک زندگی زناشویی عدم وابستگی زوجین به خانواده‌هایشان و عدم انتقال سبک‌های زندگی دوره مجردی به متاهلی، بازگو کردن نقاط مثبت زوجین به یکدیگر و داشتن گوش شنوا، وقت گذاشتن برای یکدیگر و داشتن صداقت و عدم دروغگویی و مخفی کاری و در مجموع همه این‌ها باعث می‌شود فرد عاشق به معشوقی که از او می‌گریزد، به راحتی نزدیک شود. برای اطلاعات بیشتر از ویژگی‌هایی که باعث عاشق شدن می‌شوند، مقاله روانشناسی عشق را مطالعه نمایید.

می‌توانید با پیام‌های منحصر به فرد احساسات جدید و خاصی را به او منتقل کنید. پیام‌های شما باید نشان‌دهنده‌ی محترم بودن، شخصیت، اعتماد به نفس، جذابیت، شوخ بودن و خاص بودن شما باشد. هر چند این کار سخت به نظر می‌رسد اما برای علاقه‌مند کردن طرف مقابل باید تمام تلاش خود را به کار ببرید و روی خود کار کنید. لازم نیست خود را بیش از حد به او مشتاق نشان دهید و برای جلب توجه او کارهای عجیب غریب انجام دهید. به خودتان اعتماد کنید و به او فرصت دهید تا شما را درک کند. 

در صورتی که با وجود به کار گیری تمام تلاش خود نتوانستید توجه و علاقه شخص مورد علاقه‌تان را جلب کنید و یا متوجه شدید او به شخص دیگری علاقه‌مند است، بهتر است به جای پافشاری و اذیت کردن خود راه‌های زیر را به کار ببرید. چرا که در دراز مدت درگیر شدن با این نوع عشق ضربه سنگینی به شما می‌زند و منجر به شکست عشقی می‌شود. برای اطلاع بیشتر از شکست عشقی کلیک کنید.

برخی افراد بعد از دوری و فاصله گرفتن از معشوق خود آسیب‌های روانی زیادی را تجربه می‌کنند که گاه جبران ناپذیر است به همین دلیل برای فراموش کردن عشق گذشته بهتر است به فکر درمان و مراجعه به مشاوره روانشناس باشید. توجه داشته‌باشید که فراموش کردن عشق به سادگی و در کوتاه مدت اتفاق نمی‌افتد. بنابراین به احساسات خود وقت بدهید و سریع تسلیم نشوید.

فکر کردن مداوم به شخص مورد نظر، مانع از فراموش کردن او می‌شود. بنابراین سعی کنید مدام خود را سرگرم نگه دارید و افکار مثبت را جایگزین کنید. مهارت کنترل احساسات را بیاموزید و به یاد داشته‌باشید که تجربیات تلخ شما را برای پیشرفت در زندگی آماده‌تر می‌کند. برای اطلاع از دیگر راه‌های فراموش کردن عشق کلیک کنید.

برای دریافت مشاوره در زمینه عشق یک طرفه می توانید با مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی حامی هنر زندگی از طریق تلفن ثابت از کل کشور با شماره 9099075228 و از تهران با شماره 9092305265 تماس بگیرید.

عشق یک طرفه واقعا آدم و داغون می‌کنه و اعتماد به نفس و از بین می‌بره. ممنون از مطالب مفیدتون

هنر زندگی اولین سامانه مشاوره روانشناسی تخصصی کشور با مجرب ترین مشاوران روانشناسی پاسخگوی سوالات و مشکلات شما در زمینه های مشاوره خانواده ، ازدواج ، طلاق ، تربیت کودک ، جوانان ، مهارت های ارتباطی ، ترک اعتیاد ، مشاوره روانشناسی ، روان درمانی و … می باشد. به امید زندگی شاد و سالم برای یکایک مردم ایران…

با عضویت در خبرنامه، از جدیدترین و بهترین کتاب ها و مقالات روانشناسی اطلاع پیدا کنید…

© کلیه حقوق برای حامی هنر زندگی محفوظ می باشد. انتشار مقالات با ذکر منبع بلامانع می باشد.

اشتراک گذاری این مطالب در:

در مطلب دیگری به راه هايی برای فراموش كردن يك رابطه در 24 روز پرداختیم. اما فکر می کنیم در آن پست، حق مطلب را ادا نکردیم. شاید لازم باشد به راههای دیگری برای رهایی از عشق یک طرف بپردازیم. مشکلی که این روزها دامنگیر بسیاری است. افسردگی، انزوا، گوشه گیری و مشکلات دیگری می تواند پیامد عشق های یکطرفه باشد. پس با ما همراه شوید تا راه مقابله با این مشکل را با شما در میان بگذاریم.

برای کسی که به عشق یک طرفه دچار شده است، بیرون رفتن کار ساده ای نیست. شاید تفریح کردن برای سایر افراد عادی کار راحت و لذت بخشی باشد، اما برای یک فرد ناراحت و اندوهگین راحت نیست. در چنین شرایطی افراد ترجیح می دهند در خانه بمانند و به غصه هایشان فکر کنند.

اصلا حوصله دیدن کسی را ندارند. انگیزه ای برای پوشیدن لباس و بیرون رفتن را هم ندارند. اما به شما می گوییم که حتی یک لحظه تعلل نکنید. فوراً کفش هایتان را بپوشید و به پیاده روی بروید. تماشای آدمها، کوچه و خیابان و حتی مناظر پارک باعث می شود تا حواستان برای چند لحظه پرت شود. به مرور زمان تمرینی برای فراموشی می شود.

اگر برایتان سوال است که چگونه عشق یک طرفه را فراموش کنیم باید به سراغ چیزهای ساده بروید. برای مثال والپیپر گوشی خود را عوض کنید. آهنگ های فعلی گوش را حذف و به جای آن آهنگ های شاد را جایگزین کنید. لباسی را که همیشه می‌پوشیدید، برای مدتی کنار بگذارید. با همین تغییرات کوچک، احساس دیگری پیدا می کند.چطور عشق یک طرفه را فراموش کنیم

به جای اینکه مدام آهنگ های تکراری، غمگین و قدیمی گوشی را گوش دهید، به سراغ موسیقی های جدیدی بروید که تا به حا نشنیده اید. همین چیزهای به ظاهر ساده می تواند حال و هوایتان را تغییر دهید.

بازگو کردن خاطرات و صحبت کردن از عشقی که هیچ احساسی در آن نبوده است، نمی تواند حال شما را بهتر کند. از سوی دیگر مغز به صورت اتوماتیک وار از صحبت کردن های شما به آینده برگشت معشوق امیدوار می شود. وقتی با هیجان از گذشته حرف میزنید گویی او برمیگردد. در واقع شما باید با این موضوع کنار بیایید که چیزی برای برگشت وجود ندارد. همه چیز تمام شده و شما باید به زندگی عادی خود برگردید.

یکی از اشتباهات رایج بسیاری از افرادی که عشق یک طرفه را تجربه می کنند، جایگزین کردن فرد دیگری است. آن‌ها می خواهند با ورود یک فرد جدید، نفر قبل را از خاطرات خود پاک کنند. در واقع آنها شخص دیگری را منجی حال بدشان می دانند. در حالیکه این یک اشتباه محض است.

برای رهایی از عشق یک طرفه باید به خودتان تکیه کنید. از اتکا کردن به دیگران خودداری کنید. یک ضرب المثل قدیمی می گوید، همه اشتباه می کنند اما افراد عاقل فقط یک بار اشتباه می کنند.

هیچ چیز قابل پیش بینی نیست. شاید همین فرد جدیدی که با تازگی وارد زندگی شما می شود، فردا همه چیز را رها کند و دوباره شما به فردی افسرده و غمگین تبدیل شوید. حتی در خوشبینانه ترین حالت او می ماند. اما چون ذهن و احساس شما درگیر فرد دیگری است، قادر به دوست داشتن او هستید؟

یکی دیگر از راه هاي فراموش کردن رابطه عاطفی خودداری از چک کردن است. همین حالا ارتباط خود را با این فرد قطع کنید. از دنبال کردن او در شبکه های اجتماعی به بهانه آرام شدن، جداً خودداری کنید. زیرا این کار وابستگی شما را سختتر می کند.

فراموش کردن عشق یک طرفه درست مثل سردرد ناشی افت فشارخون می ماند. شما با خوردن قرص مسکن شاید برای چند ساعت آرام شوید. اما به دلیل افت فشارخون، چند ساعت بعد دوباره سردرد شروع می شود. دنبال کردن فرد مورد نظر یک داروی موقت است. باید درد را تحمل کنید و به دنبال راه و چاره باشید.

هر چیزی که باعث شود هیجان در شما زنده شود، به رهایی از عشق یک طرفه کمک می کند. حتی تجربه کارهایی که شاید از نظر دیگران کمی دیوانگی باشد و یا آن را مناسب سن شما ندارند. اما همین کارها می توانند باعث برانگیختن احساسات مثبت در شما شوند.

برای مثال چه ایرادی دارد یک خانم به دوچرخه سواری، تاب بازی در پاک و دویدون بپردازد؟ اگر حرف دیگران بیش از حد برایتان مهم است، در خانه بنشینید و مدام غصه بخورید. اما اگر میخواهید از شرایط فعلی رها شوید، باید کمی جسارت داشته باشید. نسبت به اظهار نظر دیگران بی توجه باشید و بیشتر به شرایط روحی خودتان فکر کنید.

اگر بعد از پایان رابطه اعتماد به نفس خود را از دست دادید، نگران نباشید. زیرا خودساخته به فکر شماست. می توانید در دوره «کیمیاگر» شرکت کنید. برای اطلاعات بیشتر و ثبت نام روی عکس زیر کلیک کنید

ما عاشق خواندن نظرات شما هستیم!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرستادن دیدگاه

هدف ما در اینجا این است که اول نگرش شما را نسبت به موفقیت (به خصوص موقعیت های موفقیت در ایران) درست کنیم و بعد در قسمت های پیشرفته آموزش هم قرار بدیم مثل آموزشهای بازاریابی مثل کسب و کار شخصی و …

© تمامی حقوق برای شرکت خودساخته محفوظ می باشد . نشر با ذکر منبع بلامانع استطراحی و پشتیبانی: «وب‌کاستر»

چطور عشق یک طرفه را فراموش کنیم
چطور عشق یک طرفه را فراموش کنیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *