میخوای از همیشه زیباتر باشی؟
دیگه لازم نیست از دندانپزشکی بترسید؟
زندگی همیشه بر وفق مراد ما پیش نمی رود گاهی همه چیز بهم می ریزد
چگونه احساس ناراحتی نکنیم
مهم نیست که مشکل شما چیست؟ مشکلات مالی، خانوادگی یا حتی شکست عشقی… در این شرایط آنچه اهمیت دارد این است که به یاد آورید مشکلات تان موقتی اند و شما بار دیگر رنگ خوشی را خواهید چشید. اگر سعی کنید با خودتان فکر کنید که هیچ مشکلی تا ابد دوام ندارد، آن را راحت تر تحمل خواهید کرد.
زندگی همیشه بر وفق مراد ما پیش نمی رود. گاهی همه چیز بهم می ریزد و ما می مانیم و دنیایی که روی سرمان خراب می شود. همه ما در زندگی سختی کشیده ایم. مشکلات مالی، خانوادگی، عاطفی و شغلی… می توانند زندگی ما را پر از استرس کنند، در این شرایط ما ناامید و ناتوان می شویم و فکر می کنیم که از پس آنها بر نمی آییم. اما به راستی در این شرایط چه کاری باید کرد؟
در اینجا ما به شما می گوییم که هنگام شکست و ناراحتی، چه چیزهایی را به یاد آورید تا روحیه تان بهتر از قبل شود و امید به زندگی تان را بازیابید.
این درد موقتی است
مهم نیست که مشکل شما چیست؟ مشکلات مالی، خانوادگی یا حتی شکست عشقی… در این شرایط آنچه اهمیت دارد این است که به یاد آورید مشکلات تان موقتی اند و شما بار دیگر رنگ خوشی را خواهید چشید. اگر سعی کنید با خودتان فکر کنید که هیچ مشکلی تا ابد دوام ندارد، آن را راحت تر تحمل خواهید کرد.
نگران نباشید
نگرانی تنها شما را عصبی می کند و تمرکزتان را برای حل مشکلات از بین می برد. اگر شما در مورد چیزی که نسبت بدان هیچ کنترلی ندارید نگران باشید، تنها وضعیت را بدتر می کنید. به جای آن سعی کنید که تمرکزتان را بر قدم های بعدی بگذارید تا دیگر پشیمانی به سراغ تان نیاید. اگر کارتان را از دست دادید، نگرانی در مورد این که چگونه قبض هایتان را بپردازید، هیچ باری از روی دوش تان کم نخواهد کرد. بنابراین بهتر است که برنامه ای برای ادامه مسیر خود بریزید و طبق آن پیش روید. مثبت اندیش باشید تا اتفاقات مثبت برایتان رخ دهد.
شما مسئول مشکلات دیگران نیستید
زمانی که شما دچار مشکل می شوید، نباید دیگران را درگیر خود کنید، پس تا جای ممکن عقب بکشید و سعی کنید که خودتان از پس مشکلات تان بر آیید. خلاف این موضوع نیز صادق است. بدین معنی که اگر چه کمک کردن به دیگران کار بسیار خوبی است اما شما مسئول مشکلات دیگران نیستید. پس اجازه ندهید که مشکلات دیگران دغدغه ذهنی شما شوند. اولویت زندگی شما در درجه اول خودتان هستید.
از حرکت نایستید
هنگامی که در زندگی احساس شکست می کنید، تنها کاری که باید انجام دهید این است که از حرکت نایستید و به راه خود ادامه دهید. حتی اگر تمام راههای مقابل تان بسته است، به عقب باز گردید و راه دیگری را انتخاب کنید اما یادتان باشد که هیچگاه از حرکت نایستید. شکست بدین معنی نیست که شما باید از تمام خواسته ها و آرزوهایتان دست بکشید. زندگی سخت است اما شما قوی تر از سنگ هایی هستید که زندگی در مقابل شما پرتاب می کند.
نگرانی تنها شما را عصبی می کند و تمرکزتان را برای حل مشکلات از بین می برد
آنچه می ترسید را انجام دهید
اگر احساس می کنید راههایی که انتخاب کرده اید به بن بست رسیده اند و هیچ راهی دیگری برایتان وجود ندارد، شاید بد نباشد که راه جدیدی را در پیش گیرید، راهی که همیشه از قدم برداشتن در آن هراس داشتید. ترس از تغییرات طبیعی است اما ترس و نگرانی زیاد شما را از پیشرفت باز می دارد. حتی اگر فکر می کنید که غیر ممکن است، نفسی عمیق بکشید و قدم اول را بردارید. آنوقت خواهید دید که چقدر مسائل را بزرگ کرده بودید.
گریه کردن بد نیست
حتما برای شما هم اتفاق افتاده که بغض راه گلویتان را بگیرد اما از سرازیر شدن اشک هایتان خودداری کنید. یادتان باشد که گریه کردن نه تنها بد نیست بلکه شما را سبک تر نیز می کند. زمانی که مشکلات گریبان مان را می گیرند و در غم دست و پا می زنیم، احتیاج داریم که انرژی خود را به گونه ای تخلیه کنیم. گریه کردن نشانه ضعف شما نیست. پس گریه کنید و ببینید که پس از آن چقدر ذهن تان آزاد می شود و بهتر می توانید تصمیمات زندگی تان را بگیرید.
شما بر زندگی تان کنترل دارید
حتی اگر در حال حاضر کنترل امور از دست تان خارج شده و فکر می کنید که نمی توانید کنترل زندگی تان را به دست گیرید، ناامید نشوید. زندگی شما توسط دیگران یا حتی ستاره ها که کنترل نمی شود، این خود شمایید که بر روند آن تاثیر می گذارید. بنابراین با وجود حتی بدترین مشکلات، باز هم بدانید که قدرت شما به حدی است که قادرید زندگی تان را بر وفق مرادتان تغییر دهید.
همه آدمها در زندگی شان مشکل دارند
بد نیست که گاهی به زندگی دیگران نگاهی بیاندازیم. ممکن است که نوع مشکلات دیگران با نوع مشکلات شما فرق کنند اما در نهایت همه در زندگی شان کمبودها و سختی هایی دارند، بنابراین شما تنها نیستید. حتی می توانید با افرادی که مشکلاتی چون شما دارند، صحبت کنید تا از شدت دردهایتان کاسته شود.
نیمه پر لیوان را ببینید
بله! حق با شماست.. زمانی که در مشکلات تان دست و پا می زنید، دیدن نیمه پر لیوان کار ساده ای نیست اما شما باید تمام تلاش تان را بکنید. به عنوان مثال اگر در رابطه عاطفی تان شکست خوردید، این را به عنوان فرصتی برای پیدا کردن عشق واقعی تان ببینید، یا زمانی که کارتان را از دست می دهید به این فکر کنید که می توانید به دنبال شغل بهتری باشید. بدبینی می تواند زندگی شما را از این رو به آن رو کند، بنابراین خودتان را با دست هایتان در دام آن نیاندازید.
چگونه احساس ناراحتی نکنیم
شکرگذار باشید
حتما در روز زمانی را برای راز و نیاز با خدای خود خالی کنید. در این زمان به تنها چیزی که باید تمرکز کنید، اتفاقات مثبت است. به دارایی های مثبت زندگی تان فکر کنید و خدا را بابت آنها شاکر باشید. آنوقت می بینید که چقدر زندگی تان آرام تر و متمرکزتر از قبل خواهد بود.
منبع: برترین ها
مطالب بیشتر برای زندگی بهتر
اقساط36ماهه لوازم خانگی بدون پیش پرداخت
قیمت امروز بلیط اتوبوس به هرکجای ایران
لوازم خونگیت رو اقساطی نو کن!
پاکسازی و رفع آلودگی هوای خانه
خرید مستقیم فرش از کارخانه
اینجا یکی از هتلهای کیشه! همین حالارزروکن
طرح فروش اقساط(بدون پیش پرداخت)لوازم خانگی
سفارش کیک های تازه و خوشمزه خونگی
آشپزی بدون دغدغه کثیفی گاز
هرگز ناامید نشوید!درمان زوج نابارور
مشاوره تربیت کودک و شیوه های فرزندپروری
درانتخاب همسرآیندهتان دچارتردید شدهاید؟
اسباب بازی فکری و آموزشی به تفکیک سنین
پکیجی که شما را به هدف تحصیلیتان میرساند
Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021
راهنمای انتخاب و خرید محصولات زناشویی
باکلاسهای غیرحضوری،چطورکمک درس فرزندم باشم
تا حالا نشده کسی برای کنار آمدن با شادی و خوشبختی مشکل داشته باشد. وقتی شادی و لذت وارد زندگی ما می شود، ما آزادانه آن را تجربه می کنیم، اما وقتی غصه و ناراحتی به سراغمان بیاید، معمولاً با آن مبارزه می کنیم.
چگونه احساس ناراحتی نکنیم
ما در جامعه ای زندگی می کنیم که به ما دیکته می کند همیشه لبخند روی لب داشته باشیم، به همین خاطر برخورد با غم و غصه کمی برایمان دشوار می شود. اما ناراحتی و غم و اندوه بخشی طبیعی از زندگی همه مردم است. این ناراحتی ها چه به خاطر یک فقدان مهم در زندگی مثل مرگ یکی از عزیزان، ایجاد شده باشد چه به خاطر شکست های کوچک و بی اهمیت روزانه، می توانیم یاد بگیریم که چطور راحت تر با آنها زندگی کنیم.
ما نه تنها می توانیم راحتی بیشتری به این گونه احساسات پیدا کنیم، برای سلامتی و تندرستی ما هم لازم است که به طریقی سالم با آنها برخورد کنیم.خطر برخورد نامناسب با احساسات زمانی برای من آشکار شد که یکی از همسایگان همسر بیمارش را از دست داد. وقتی من می خواستم با او ابراز همدردی کنم، او فوراً انکار کرد که احساسی به این مسئله دارد. طی یک هفته، او همه وسائل و متعلقات مربوط به همسرش را بیرون ریخت و هر چیز مربوط به بیماری و مرگ او.
جای تعجب نبود که وضعیت سلامتی او از آن موقع روز به روز بدتر شد. ابتدا هیج دلیل برای علائم بیماری او پیدا نشد، اما با گذشت زمان، مشکلات جدی جسمی در او ایجاد شد (که همه آنها مشکلات ناشی از استرس بودند).
البته، این یک نمونه بسیار حاد است اما به خوبی می توان اهمیت برخورد صحیح با مشکلات و ناراحتی ها را در آن مشاهده کرد. خیلی خوب است که ببینید چطور با اینگونه احساسات کنار آیید و مهارت های جدیدی یاد بگیرید.
در این مقاله قصد داریم به نحوه برخورد با ناراحتی های زندگی بپردازیم.
پذیرش ناراحتی خود و تحمل آن
رویکردهای کلی نگری به سلامتی دیر زمانی است که پی به نقش احساسات ما در وضعیت سلامتیمان برده و پزشکی مدرن این روزها توجه بیشتری به این مسئله معطوف داشته است.
برای داشتن یک زندگی احساسی سالم، لازم است که به همه احساساتمان احترام بگذاریم و به آنها فرصت ابراز بدهیم. وقتی غم و ناراحتی به سراغ ما می آید، باید به خودمان اجازه بدهیم که آن را به طور کامل حس کنیم. اینکار باعث می شود بفهمیم که غم و غصه واکنشی بسیار طبیعی و عادی به فقدان های زندگی است، نشان دهنده ایراد و اشکال ما.
هر نوع فقدان می تواند ناراحتی در ما ایجاد کند-حتی می تواند به همراه یک غروب زیبای خورشید باشد که نشاندهنده پایان روز است. ممکن است ندانیم که چه چیز همیشه باعث ناراحتی ما می شودحتی ممکن است یک تغییر کوچک در شیمی بدنمان مثل تغییرات هورمونی، تغییر سطح قند خون و از این قبیل باشد.
اینکار کمک میکند که نیاز به درک همه واکنش های احساسیمان از بین برود. مسئله مهم اینست که نباید به هیچ عنوان احساساتمان را سرکوب کرده و در برابر آنها مقاومت کنیم.علاوه بر پذیرش ناراحتیمان بعنوان بخشی عادی از زندگی، و اجازه وجود دادن به آن، راه های دیگری هم برای کمک به کنار آمدن با غم و غصه هایمان وجود دارد که در زیر به آنها اشاره می کنیم:
5 راه حل اساسی برای کمک به کنار آمدن با غم و اندوه
1. احساساتتان را با یک دوست امین یا یکی از اعضاء خانواده درمیان بگذارید. در واقع این فرد باید کسی باشد که خوب به حرف های شما گوش بدهد، سعی در قضاوت کردن در مورد آن یا تغییر دادن شما نداشته باشد.
2. سعی کنید کارهایی انجام دهید که به شما آرامش می دهد. به پیاده روی بروید، دوش آب گرم بگیرید، یک کتاب خوب بخوانید، به گل و گیاه های خانه رسیدگی کنید یا به سایر سرگرمی های مورد علاقه تان بپردازید.
فوراً استرستان را پایین آورید.
ذهنتان را آرام کنید.
احساساتتان را تسکین دهید.
نوعی آسودگی خیال در جسمتان ایجاد کنید.
تمدد اعصاب را به طریقی طبیعی و آسان ایجاد کنید.
3. راهی برای آرام کردن و تسکین خود پیدا کنید. اینکار باعث می شود احساساتتان آزاد و رها شود. مدیتیشن کنید، به موسیقی آرامش بخش گوش دهید یا حرکات کششی ساده انجام دهید.
4. خاطره نویسی کنید. وقتی اینکار را انجام می دهید مثل این می ماند که یک شنونده خوب دارید که می توانید به او اطمینان کرده و حرف هایتان را با او درمیان بگذارید.
5. یاد بگیرید که چطور بهترین دوست خود باشید. سعی کنید یکبار دیگر نگاهی به خودتان بیاندازید و اینبار ب عشق و علاقه به خودتان نگاه کنید. ببینید شاید تا امروز با خودتان به تندی و سنگدلانه رفتار می کردید، و از این به بعد به جای آن برای خودتان همدردی و دلسوزی کنید.
چه موقع به دنبال کمک متخصص بروید؟
ناراحتی های شدید و طولانی مدت می تواند نشانه افسردگی باشد. افراد افسرده معمولاً احساس تنهایی و ناامیدی می کنند و خودشان را به خاطر چنین احساساتی سرزنش می کنند.
اگر احساس ناراحتی و غصه زیاد بیشتر از دو هفته در شما ماندگار شد و در فعالیت های روزانه تان مثل کار یا خواب و خوراک ختلال ایجاد کرد، بهتر است به متخصص مراجعه کنید. اگر این احساسات شما با فکر مرگ و خودکشی همراه شد، سریعاً از متخصص روانشناس کمک بگیرید.
مطالب بیشتر برای زندگی بهتر
سوالات پیش از ازدواج به تفکیک جلسه
پرطرفدارترین شوینده های نایاب در بازار
چگونه احساس ناراحتی نکنیم
جلوگیری از ورود هوای آلوده به خانه!
سوتین های خوشگل و باکیفیت/تنوع رنگ عالی
رویایی بابحران نگران کننده روابط زناشویی
پکیجی که شما را به هدف تحصیلیتان میرساند
قبل از گرونی و شلوغی عید فرشت رو بخر!
مشاهده تمامی مدلهای لوازم خانگی اسنوا/قیمت
اینجا یکی از هتلهای کیشه! همین حالارزروکن
حس می کنی دچار کم شنوایی شدی؟
سینما رو به خونت بیار!
بااین بسته آموزشی آموزگار کودک خود باشید
رزروبلیط وهتل درسراسرایران بابیشترین تخفیف
دندان هات رو درست کن و3ساله پرداخت کن!!
Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021
The online version of the Iranian daily Hamshahri
ترجمه – یکتا فراهانی:
معمولا برای همه پیش آمده که در دوران خاصی از زندگی دچار ناراحتی و هجوم افکار منفی میشویم که گاه توان ما را زایل ساخته و اجازه نمیدهد بتوانیم از زمان و لحظات خود استفاده کنیم.
در واقع این طرز فکر ما درباره رویدادهای زندگی است که تاثیر تعیینکنندهای بر نوع احساس ما درباره آنها دارد. بنابراین اگر بتوانیم طرز فکر خود را تغییر دهیم، احساس ما هم تغییر خواهد کرد و میتوانیم لذت بیشتری را تجربه کنیم. گاهی به علت نداشتن آگاهی لازم، ترس وجودمان را دربرمیگیرد، دچار اضطراب میشویم و سردرگم میمانیم که چگونه باید با این احساسات خود کنار بیاییم.
مثلا وقتی شما از سخن گفتن در میان جمع نگرانید و از آن دوری میکنید، دلیلش آن است که تواناییاش را ندارید ولی هنگامی که خود را از این لحاظ توانا ساختید، میبینید که چگونه میتوانید بر ترس خود غلبه کنید و به خوبی در جمع سخن بگویید.در واقع احساسات شما نتیجه افکار شماست، بنابراین اگر نگران یا افسرده هستید، با احساسات مخرب خود درگیر نشوید، بلکه افکارتان را تغییر دهید تا احساسات ناخوشایند کمکم از بین بروند.
برای آنکه به افکار منفی ناخواسته خود پی ببرید، وقتی احساس بدی دارید، مثلا خشمگینو عصبانی هستید، از خود بپرسید من دارم به چه فکر میکنم؟ این افکار را به این دلیل ناخواسته مینامند که به طور غیر ارادی در ذهن ما به وجود میآیند و محصول اندیشه و استدلال نیستند و نمیتوان به راحتی از دست آنها خلاص شد.
چگونه احساس ناراحتی نکنیم
برای اینکه نوع احساس خود را تغییر دهید باید طرز فکرتان را عوض کنید. زیر سوال بردن و جدل کردن با طرز فکرهای قدیمی ناخوشایند است و به تنهایی نمیتواند مفید واقع شود. مثلا اینکه فکر کنیم اصلا به درد نمیخوریم، کمکی به ما نمیکند تا مشکلی را حل کنیم بلکه فقط ما را ناتوانتر میکند.
بیشتر مشکلات ما ناشی از آن است که آنها را بد تفسیر میکنیم یعنی گرفتاریهای خود را به گونهای تفسیر میکنیم که منجر به مشکلات عاطفی میشوند. مثلا اگر دیگران به ما بگویند که نمیتوانیم خوب بخوانیم، به جای اینکه فکر کنیم در خواندن کمی مشکل داریم، فکر میکنیم آدم ناتوانی هستیم و احساس حقارت میکنیم. شما میتوانید از طریق بحث و گفتوگو، بیشتر اندیشیدن و با استفاده از روشهای سودمند منطقی، دیدگاه موثری برای خود به وجود آورید که باعث ثبات رفتاری و عاطفی بیشتری میشوند.
هنگامی که شما طرز فکر خود را زیر سوال میبرید و آن را واقعبینانهتر بررسی میکنید به توضیحات جدیدی دست مییابید که در حل مشکلات عاطفی شما موثرترند. معمولا هنگام مقابله با افکار منفی با اینگونه سوالات مواجه میشویم:- آیا این فکر درست است؟ اگر درست است بدترین حالت ممکن چیست؟ و آیا میتوانم با آن مقابله کنم؟- آیا توضیح معقول و واقعبینانهای برای وضعیت موجود دارم؟- اگر دوست من این مشکل را داشت آیا باز همان سختگیری که در مورد خودم دارم در مورد او هم اینگونه قضاوت میکردم؟ اگر اینگونه نیست پس چرا در مورد خود اینگونه رفتار میکنم؟- آیا تمام عوامل مثبت و منفی را با هم در نظر میگیرم یا فقط به عوامل منفی فکر میکنم؟
تفکرات کاذب: هنگامی که از نظر روحی ناراحت هستیم، وضعیت موجود را به گونهای مغرضانه و تحریفشده بررسی میکنیم و همین عامل باعث بروز وضعیت روحی بد، رفتار عصبی و نگرانی میشود. بعضی از این تفکرات کاذب به این ترتیبند:نگرش همه یا هیچ: هنگامی که ناراحت و غمگینیم اطراف خود را یا سیاه میبینیم یا سفید و در این میان هم نمیتوانیم حدوسطی قائل شویم. مثلا هنگامی که در رابطهای هستیم که موفق نیست، فکر میکنیم با هیچکس دیگری هم نمیتوانیم ارتباط برقرار کنیم اما راه حل منطقی موضوع این است که بدانیم میتوانیم حق انتخاب بیشتری داشته باشیم.
بایدها و نبایدها: ما معمولا برای خود قوانین خشک و سختی را در نظر میگیریم و اگر نتوانیم آنها را رعایت کنیم دچار عذاب وجدان میشویم و احساس گناه میکنیم. بنابراین بهتر است خود را از قید و بند اینگونه قوانین خشک رها کنیم زیرا بایدها ونبایدها باعث میشوند مطیع نگرش خاصی شویم که ما را زیادی محدود میکند. قوانین انعطافپذیر در مقابل قوانین خشک به شما امکان میدهند تا این واقعیت را درک کنید که خودتان، دیگران یا جهان به ندرت آنگونه هستند که باید باشند و همچنین شما را قادر میسازند تا رفتاری منطبق با این درک منطقی داشته باشید.
بدبینی: یعنی همیشه منتظر بدترین حالت ممکن باشید و هنگامی هم که اتفاق میافتد، نتوانید آن را تحمل کنید. مثلا «من مطمئنم که نمیتوانم شغلی را که میخواهم به دست بیاورم و اگر نتوانم اوضاع خیلی خراب خواهد شد!» البته هنگامی که شما متقاضی انجام کاری هستید، احتمال اینکه نتوانید آن را به دست آورید نیز هست، اما این به معنای بدشانسی مطلق شما هم نخواهد بود. شما باید بیاموزید که احتمالات را به گونهای صحیح در نظر بگیرید. مثلا از خود بپرسید تا حالا چند تا از پیشبینیهای احتمالی شما به وقوع پیوسته و درست از آب درآمدهاند. دفعه بعد که دچار بدبینی شدید این احتمالات منفی را به یاد داشته باشید و بدانید که این احتمال ناگوار به ندرت پیش میآید، بنابراین با این نگرش، منطقیتر با آن برخورد کنید.
اضطراب: اضطراب ریشه در تصورات آینده شما دارد که به علت موضوعات خطرناک یا تهدیدآمیز، حساس و آسیبپذیر میشوید. مردم اغلب در مورد خطرات احتمالی مبالغه میکنند و توانایی خود را برای مبارزه با آنها دستکم میگیرند.هنگامی که مضطرب میشوید، ممکن است بعضی از این علائم را تجربه کنید: تنگی نفس، تپش قلب، لرز، عرق کردن و… این علائم در مواجهه با خطراتی چون ترس از طرد شدن بروز میکند و باتوجه به ارزیابی شما از وضعیت، ممکن است با واکنشهای مختلف همراه باشد. وقتی مضطرب هستید به ندرت با سوال مثبتی در ذهنتان مواجه میشوید؛ اگر موفق نشدم چه؟ اما برای اینکه بتوانیم ارزیابی واقعبینانهای داشته باشیم باید احتمالات مثبت و منفی را با دقت و بدون حذف دیگری مدنظر قراردهیم و بررسی کنیم.
بدیهی است که راه مبارزه با اضطراب، رویارویی با ترسهایتان است اما نباید قبل از مواجه شدن با ترسها، انتظار داشته باشید که احساس راحتی و اعتمادبه نفس در شما به وجود آید. به احتمال زیاد باید مدت زمان زیادی در انتظار بمانید؛ شما در شرایطی که مضطرب هستید، میتوانید با اضطراب خود مبارزه کنید. روبهرو شدن با آنچه از آن میترسید، در نهایت ترس شما را از بین میبرد و بدینترتیب میتوانید از لحظات خود بیشتر لذت ببرید.افسردگی: هنگامی که افراد دچار افسردگی میشوند معمولا از فعالیتهایی که قبلا برایشان لذتبخش بود کنارهمیگیرند و درون خود فرو میروند و بدین ترتیب، وضعیت افسردگی را تقویت میکنند. در واقع از دست دادن حس خوشی، علاقه، اشتها، انگیزه و همچنین به هم خوردن نظم خواب از علائم ابتلا به افسردگی هستند.
ممکن است با خود فکر کنید:«من دیگر هرگز روی شادی را نخواهم دید و نمیتوانم این مشکل را تحمل کنم.» در اینجا شما آیندهتان را براساس احساسات منفی خود پیشگویی میکنید؛ در حالی که هرگز نمیتوانید بفهمید در آینده چه پیش خواهد آمد. برای مقابله با افسردگی میتوانید از برنامه کاری روزانه استفاده کنید تا سرتان گرم باشد. فعالیت، طرز فکری را که القاکننده افسردگی است از بین میبرد. پس از اینکه خود را وادار به انجام کاری کنید، انگیزه لازم برای تداوم کار هم به وجود میآید. فعالیت مستمر، انرژی و احوال شما را بهتر میکند. اندیشیدن و عمل کردن علیه افکار و عقاید منفی و دلسردکننده باعث میشود تا بر احساس ناتوانی و ناامیدی چیره شوید و بار دیگر از زندگی لذت ببرید.
عصبانیت:
عصبانیت به این معناست که حس میکنید به شکلی به حریم شما تجاوز شده است. این احساس ممکن است در حیطههای مختلف باشد، مثلا هنگامی که در کارتان موفق نمیشوید عصبانی میشوید. شاید فکر کنید ابراز عصبانیت بهترین راه برخورد با آن است و بعد از آن کار، احساس آرامش میکنید اما برعکس، این نوع ابراز عصبانیت فقط باعث تقویت آن میشود زیرا افکاری که در اصل باعث عصبانیت شما شدهاند به جای ضعیف شدن، قویتر میشوند.بهترین راه مبارزه با عصبانیت این است که فکر نکنید همیشه این عوامل بیرونی هستند که شما را عصبانی میکنند بلکه باید سعی کنید خودتان با آن مبارزه کنید و بدانید این شما هستید که اگر بخواهید میتوانید به جای خشم و عصبانیت، آرامش و خونسردی را انتخاب کنید.
البته عصبانیت به طور مطلق هم نادرست نیست، اما باید سعی کنید پیامدهای احتمالی آن را بررسی کنید و بدانید به جای عصبانی شدن میتوانید چه واکنشهای دیگری داشته باشید.
خجالت:
خجالت از این فکر سرچشمه میگیرد که تصور میکنید در برابر دیگران، کاستی، بیکفایتی یا نقطهضعفی از خود نشان دادهاید و دیگران هم این ارزیابی منفی را قبول دارند. اما برای مبارزه با خجالت ابتدا باید یاد بگیرید که رفتارتان را جدا از خود ببینید:«شاید اشتباه کرده باشم، اما این به آن معنا نیست که همیشه اینگونه عمل کنم و نمیتوانم درست رفتار کنم.» سعی کنید هیچ گاه به خود برچسب نزنید و خودتان را ضعیف نشمارید.
در واقع تمام این رفتارها بخشی از وجود شما به حساب میآیند. بنابراین اگر احساس ضعف میکنید پس نباید هیچ کاری را درست انجام دهید. ولی آیا واقعا اینگونه هستید؟! اگر هم از عکسالعمل دیگران میترسید سعی کنید اصلا به آن توجه نکنید. اگر بتوانید خودتان را قبول داشته باشید و دستکم نگیرید، دیگران نیز همین احساس را نسبت به شما خواهند داشت.
احساس گناه: ممکن است گاهی بر اثر انجام بعضی رفتارهای خود احساس گناه کنید. مثلا رعایت نکردن رژیم غذایی و چاق شدن بیش از حد، داشتن احساسات منفی مانند حسودی نسبت به دیگران و… هنگامی که احساس گناه میکنید ممکن است سعی کنید بدیها را جبران کنید و برای مثال از شخصی که فکر میکنید در حقش بدی کردهاید، پوزش بخواهید یا آنقدر به او محبت کنید تا شما را ببخشد. وقتی چنین احساسی دارید سعی میکنید احساساتتان را بروز ندهید و با گوشهگیری و خلوتگزینی از جمع فاصله بگیرید.یکی از شیوههای موثر مبارزه با احساس گناه، ارزیابی میزان مسئولیت خود در قبال واقعهای است که به خاطر آن احساس گناه میکنید. بنابراین فهرستی از تمام افراد و عواملی که با آن مشکل در ارتباط هستند، تهیه کنید و به هر کدام درصدی بدهید. سپس با توجه به میزان تاثیرشان در بروز مشکلتان آنها را بررسی کنید. در آخر نیز بکوشید تا از خطاهای خود پند بگیرید و دیگر آنها را تکرار نکنید.
حسادت:
هنگامی که فردی حسادت میکند، خواهان منافع یا زندگی خوب است. هنگامی که نسبت به کسی حسادت میکنید سعی نکنید خود را متقاعد سازید که نداشتن آنچه او دارد از جهاتی باعث برتری شماست. اگر میخواهید آنچه را او دارد شما هم داشته باشید، باید تلاش بیشتری کنید تا بتوانید آن را به دست آورید. در واقع میتوانید به جای حسادت از رقابت صحیح و سالمی برخوردار شوید.
به طور کلی هنگامی که احساس مشکل آفرین آزاردهندهای دارید، با خود گفتوگو کنید و احساسات واقعیتان را شناسایی کنید و پس از شناخت مشکل با آن مبارزه کنید و نگذارید مشکلات شما را از پا درآورند و باعث ضعف بیش از حد شما شوند. فراموش نکنید که برای مبارزه با عقاید قدیمی و غلط خود باید به طور زیربنایی آنها را تغییر دهید. اما اگر فکر و عملتان مثل قبل باشد، هیچ تغییری نخواهید کرد. حفظ تغییر به این معناست که همیشه بر رفتار خود نظارت داشته باشید و نگذارید دوباره به عقب برگردید. به عبارت دیگر، اگر میخواهید با موفقیت با احساسات ناراحت کننده خود مبارزه کنید و به احساس بهتری برسید، باید پیوسته مانند یک معلم بر رفتار خود نظارت و کنترل داشته باشید.
psychologies magazine
حقوق همشهریآنلاین متعلق به موسسه همشهری است
Copyright © 2020 HamshahriOnline, All rights reserved
همه میدانیم عصبانیت چیست و همه احساسش کرده ایم: حالا چه کج خلقی موقت، چه عصبانیت تمام عیار.
عصبانیت یک حس انسانی کاملا طبیعی و معمولا سالم است. اما وقتی از کنترل خارج و تبدیل به احساس مخرب شود، مشکلاتی به همراه میآورد اعم از مشکل در محیط کار، مشکل در روابط و در کیفیت کلی زندگی. در این حالت احساس می کنید که تحت کنترل یک احساس غیر قابل پیشبینی و قدرتمند هستید. هدف از این مقاله این است که به شما کمک کند تا عصبانیت را درک و کنترل کنید.
به گفته ی چارلز اسپیلبرگر، روانشناسی که در زمینه ی تحقیق روی خشم تخصص دارد، عصبانیت «یک حالت عاطفی است که شدت آن میتواند از کج خلقی خفیف تا خشم و عصبانیت شدید متغیر باشد». خشم، مانند سایر احساسات، با تغییرات جسمی و زیستی همراه است. وقتی عصبانی میشوید، ضربان قلب و فشار خون بالا میرود و میزان هورمون های انرژی زا (آدرنالین و نورآدرنالین) افزایش پیدا میکند.
ممکن است خشم در اثر عامل بیرونی یا درونی رخ دهد. شاید از یک فرد به خصوص (مثل همکار یا مافوق) عصبانی شوید یا یک رویداد (ترافیک، کنسل شدن پرواز). شاید هم به خاطر نگرانی و ناراحتی بابت مشکلات شخصی عصبانی شوید. به یاد آوردن خاطره ی یک رویداد خشم برانگیز هم میتواند احساس عصبانیت را در فرد برانگیزاند.
روش طبیعی و غریزی بروز خشم این است که واکنش خشونت آمیز داشته باشید. عصبانیت واکنش طبیعی و مناسب درمقابل تهدید است و منجر به احساس و رفتار قدرتمند و اغلب خشونت آمیز میشود که به ما اجازه میدهد بجنگیم و از خودمان دفاع کنیم. بنابراین، وجود خشم به میزان کافی برای بقای ما ضروری است.
چگونه احساس ناراحتی نکنیم
از طرف دیگر، نمیتوانیم به صورت فیزیکی به هر چیز یا کسی که آزارمان میدهد بپریم. قانون، هنجار های اجتماعی و عقل سلیم محدوده ی خشم را تعیین میکند.
انسان ها برای حل احساس عصبانیت از فرایند های مختلف خودآگاهانه و ناخودآگاه استفاده میکنند. سه رویکرد اصلی عبارت است از: بروز، سرکوب و آرام ساختن. بروز خشم به صورت قاطع و بدون خشونت سالمترین راه برای بروز عصبانیت است. برای انجام این کار لازم است یاد بگیرید چطور میتوانید نیاز های خود را بشناسید و بدون صدمه زدن به دیگران به این نیاز ها برسید. جسور و قاطع بودن به معنای تحمیل عقیده نیست بلکه یعنی نسبت به خود و دیگری محترمانه برخورد میکنید.
ممکن است خشم سرکوب و بعد تبدیل به احساس دیگری شود یا به طور غیر مستقیم بیان شود. زمانی که خشم خود را فرو میخورید و آن را به رفتار دیگری تبدیل میکنید، این وضعیت رخ میدهد. خطر این نوع واکنش این است که اگر نمود بیرونی پیدا نکند، خشم درونی میشود و پیامد هایی نظیر فشار خون بالا یا افسردگی را به دنبال دارد.
عدم بروز خشم مشکلات دیگری هم در پی دارد. مثلا فرد خشم را به صورت بیمارگونه بروز می دهد: پرخاشگری منفعل (فرد به جای رو به رو شدن با طرف مقابل، بدون اینکه علت را به او بگوید، به صورت غیر مستقیم انتقام میگیرد) یا شخصیتی که پیوسته بدبین و متخاصم به نظر میرسد. کسانی که مدام دیگران را رد میکنند، از همه چیز ایراد می گیرند و نظرات بدبینانه می دهند، روش موثر برای بروز خشم را یاد نگرفته اند. تعجبی هم ندارد که این افراد روابط موفقی نخواهند داشت.
درنهایت، می توانید خودتان را از درون آرام کنید. این صرفا به معنی کنترل خشم بیرونی نیست بلکه باید با انجام کار هایی مانند قدم زدن برای پایین آوردن ضربان قلب، آرام کردن خود و فرونشاندن احساس، واکنش درونی خود را نیز کنترل کنید.
همانطور که دکتر اسپیلبرگر اشاره میکند: « اگر هیچ یک از این سه روش جواب ندهد، آنوقت یک نفر یا یک چیز آسیب می بیند.»
هدف از مدیریت خشم فرونشاندن عواطف و برانگیختگی فیزیکی است که در پی بروز خشم رخ می دهد. شما نمی توانید از شر موقعیت ها یا افرادی که شما را عصبانی می کنند خلاص شوید یا از آن اجتناب کنید. همینطور نمی توانید آنها را تغییر دهید ولی می توانید یاد بگیرید چطور باید واکنش خود را کنترل کنید.
تعدادی آزمایش فیزیکی وجود دارد که شدت خشم، مستعد بودن شما نسبت به عصبی شدن و میزان مدیریت آن توسط شما را اندازه میگیرد. اما احتمالا اگر در این مورد مشکل دارید، خودتان از قبل میدانید. اگر خود را در موقعیت هایی می یابید که مدام کنترل خود را از دست می دهید و این برایتان ترسناک است، بهتر است برای پیدا کردن روش های موثرتر در مواجهه با این احساس درخواست کمک کنید.
به گفته ی جری دفنبچر، روانشناس متخصص در زمینه ی کنترل خشم، واقعا بعضی از افراد نسبت به دیگران «جوشی» تر هستند. این افراد به آسانی خشمگین می شوند و شدت عصبانیت آنها نسبت به دیگران بیشتر است. همچنین بعضی دیگر عصبانیت خود را بلند و واضح نشان نمی دهند اما مدام بدخلق و عبوس هستند. افراد جوشی همیشه فحش نمی دهند یا وسایل را پرت نمی کنند بلکه گاهی منزوی می شوند، قهر می کنند یا دچار بیماری جسمی می شوند.
به گفته ی متخصصان روانشناسی و روانپزشکی آستانه ی تحمل این افراد نسبت به سرخوردگی پایین است یعنی احساس می کنند نباید در معرض سرخوردگی، ناراحتی یا آزار قرار بگیرند. نمی توانند شرایط را به راحتی بپذیرند و به خصوص اگر شرایط غیر منصفانه به نظر برسد، مثلا به خاطر یک اشتباه کوچک مورد توبیخ قرار بگیرند، از کوره در میروند.
چه چیزی باعث میشود بعضی از افراد اینطور باشند؟ وقوع این امر علل متعدد دارد. ژنتیک و فیزیولوژی یکی از عوامل موثر است: از شواهد چنین برمی آید که بعضی از کودکان کج خلق، حساس و جوشی به دنیا می آیند و این علائم در سنین پایین دیده می شود. عامل فرهنگی اجتماعی هم در این امر دخیل است. اغلب به خشم به چشم یک احساس منفی نگاه می شود. به ما یاد می دهند که بروز اضطراب، افسردگی یا احساسات دیگر مانعی ندارد اما خشم را نباید بروز داد. درنتیجه، یاد نمی گیریم چطور باید عصبانیت را مدیریت یا به درستی منتقل کنیم.
تحقیقات نشان داده که سابقه ی خانوادگی هم نقش مهمی دارد. افرادی که زود عصبانی می شوند معمولا از خانواده های ازهم پاشیده و آشفته می آیند. خانواده ی که راه درست برقراری ارتباط عاطفی را نمی داند.
امروزه روانشناسان معتقدند که این حرف افسانه ی خطرناکی است. بعضی از افراد با استفاده از این نظریه به خود حق می دهند که دیگری را آزار دهند. طبق تحقیقات «عادی جلوه دادن» خشم درواقع عصبانیت را تشدید میکند و در حل مشکل به شما (یا طرف مقابل) کمک نمیکند.
بهتر است بفهمید چه چیزی باعث برانگیخته شدن خشم در شما میشود و بعد راهی پیدا کنید تا این محرک ها به شما غلبه نکند.
روش های ساده ی ریلکسیشن، مثل نفس عمیق و تصویر آرامش بخش، به آرام ساختن احساس خشم کمک میکند. کتاب و دوره های مختلفی وجود دارد که روش های آرام سازی را به شما یاد میدهد و بعد از یاد گرفتن روش میتوانید در هر موقعیت از آن استفاده کنید. اگر در یک رابطه هر دو طرف زودجوش هستند، بهتر است هردو نفر این روش ها را یاد بگیرند.
هر روز این تکنیک ها را تمرین کنید. کم کم یاد می گیرید که در شرایط پرتنش به صورت خودکار از این روش ها استفاده کنید.
این اصطلاح به عبارت ساده یعنی تغییر نحوه ی تفکر. افراد عصبانی معمولا فحش میدهند، ناسزا میگویند یا عبارات توهین آمیز را به کار میبرند که خبر از افکار درونیشان میدهد. هنگام عصبانیت، فکرتان اغراق آمیز و دراماتیک میشود. سعی کنید افکار منطقی را جایگزین این افکار اشتباه کنید. مثلا به جای اینکه به خود بگویید: « وحشتناک است، خیلی بد است، همه چیز خراب شده»، به خود بگویید: « شرایط نا امیدکننده است و طبیعی است که از این بابت ناراحت باشم اما دنیا به آخر نرسیده و عصبانی شدن به درست شدن اوضاع کمک نمیکند.»
وقتی درمورد خودتان یا دیگری حرف میزنید، در استفاده از کلمات «همیشه» یا «هیچوقت» محتاطانه عمل کنید. عباراتی مانند «این ماشین هیچ وقت کار نمی کند» یا «تو همیشه یه چیزی یادت میره» نه تنها دقیق و درست نیست، بلکه باعث می شود حس کنید عصبانیتتان توجیه شده و راهی برای حل مشکل وجود ندارد. همینطور باعث تحقیر و بیگانه شدن افرادی میشود که در غیر این صورت مایل به حل مشکل همراه با شما بودند.
به خودتان یادآوری کنید که عصبانی شدن دردی را دوا نمیکند و حالتان بهتر نمیشود (و حتی ممکن است حالتان را بدتر کند).
منطق بر عصبانیت چیره است چون حتی اگر عصبانیت دلیل منطقی داشته باشد، به سرعت غیر منطقی میشود. پس خودتان را با حقیقت و منطق رو به رو کنید. به خودتان یادآوری کنید که «دنیا علیه شما نیست» بلکه فقط دچار پستی و بلندی های روزمره هستید. هروقت حس کردید خشم بر شما غلبه کرده این کار را انجام دهید و بدین ترتیب دیدگاه متعادل تری به دست خواهید آورد. افراد عصبانی توقعات زیادی دارند: انصاف، قدردانی، موافقت، میل به انجام کار به روش آنها. همه ی ما خواستار این موارد هستیم و وقتی به آن نمی رسیم احساس آزردگی و نا امیدی میکنیم اما افراد عصبانی با زور و اجبار تقاضای این موارد را میکنند و وقتی به خواسته ی خود نرسند، نا امیدیشان تبدیل به خشم میشود. افراد عصبانی باید نسبت به ذات تقاضا گر خود آگاه شوند و توقعات خود را به میل و خواسته تبدیل کنند. این بخشی از بازسازی شناختی محسوب میشود. به عبارت دیگر، گفتن اینکه «من مایلم فلان چیز را داشته باشم» سالم تر از این است که بگویید: « من خواستار چیزی هستم یا باید آن را داشته باشم». وقتی نتوانید به چیزی که میخواهید برسید، واکنشهای طبیعی – اعم از ناامیدی، سرخوردگی و آزردگی- را تجربه میکنید اما عصبانی نمی شوید. بعضی از افراد خشمگین از عصبانیت برای جلوگیری از جریحه دار شدن احساس خود استفاده میکنند اما این به این معنی نیست که احساس آزردگی از بین میرود.
گاهی احساس خشم و ناامیدی در پی مشکلات واقعی و اجتناب ناپذیر در زندگی رخ میدهد. احساس عصبانیت همیشه نابه جا نیست و اغلب واکنش سالم و طبیعی نسبت به این سختی هاست. طبق یک باور فرهنگی، هر مشکلی یک راه حل دارد و وقتی می فهمیم همیشه اینطور نیست، احساس ناامیدی دوچندان میشود. پس بهترین رویکرد نسبت به شرایط این است که روی پیدا کردن راه حل تمرکز نکنیم و به فکر مدیریت و نحوه ی رو به رو شدن با مشکل باشیم.
برنامه ریزی و پیشرفت خود را بررسی کنید. تصمیم بگیرید با تمام توان تلاش کنید اما اگر فورا به جواب نرسیدید خودتان را تنبیه و سرزنش نکنید. اگر بتوانید با نیت و تلاش به راه حل برسید و برای رو به رو شدن با موقعیت جدا تلاش کنید، حتی اگر مشکل سریعا برطرف نشود، احتمال اینکه صبرتان لبریز شود و همه چیز را سیاه و سفید ببینید پایین میآید.
معمولا افراد عصبانی فورا نتیجه گیری میکنند و برخی از این نتایج بسیار نادرست است. اگر بحث بالا گرفته، اولین کاری که میتوانید انجام دهید این است که آرام پیش بروید و به جواب های خود فکر کنید. اولین چیزی که به ذهنتان میرسد را به زبان نیاورید. بحث را آرام کنید و بادقت به حرفی که میخواهید بزنید فکر کنید. همزمان، به دقت به حرف طرف مقابل گوش دهید و برای جواب دادن عجله نکنید.
به علت اصلی خشم هم گوش دهید. مثلا، شما به آزادی و فضای خصوصی خاصی احتیاج دارید و طرف مقابل ارتباط و صمیمیت بیشتری میخواهد. اگر او به رفتار شما گله کند، با گفتن اینکه شریکتان زندانبان، نگهبان یا وبال گردنتان است تلافی نکنید.
طبیعی است که وقتی مورد انتقاد قرار میگیرید از خود دفاع کنید اما مقابله به مثل نکنید. درعوض، به علت نهفته زیر کلمات گوش دهید: این پیام که ممکن است طرف مقابل حس کند نادیده گرفته شده و دوست داشتنی نیست. زیر سوال بردن خود صبر زیادی میطلبد و شاید لازم باشد کمی به خود زمان دهید اما اجازه ندهید عصبانیت شما (یا طرف مقابل) بحث را از کنترل خارج کند. اگر خونسردی خود را حفظ کنید، از بروز فاجعه جلوگیری میکنید.
«شوخی احمقانه» میتواند به چند روش به فرو نشستن خشم کمک کند. اولا، به شما کمک میکند دید متعادل تری نسبت به شرایط پیدا کنید. وقتی بعد از عصبانی شدن به کسی فحش میدهید یا یک عبارت تخیلی به او نسبت میدهید، یک لحظه فکر کنید که این تصویر در واقعیت چه شکلی خواهد بود. اگر در محل کار همکار خود را «کثافت» یا «تک سلولی» خطاب میکنید، تصور کنید که یک کیسه پر از کثافت یا آمیب سر میز همکارتان نشسته، به تلفن ها جواب میدهد و به جلسه میرود. هربار که درمورد یک فرد فحشی به ذهنتان میرسد این کار را انجام دهید. درصورت امکان، تصویر واقعی عبارت را نقاشی کنید. بدین ترتیب، از میزان خشم شما کاسته میشود و همیشه میتوان روی حس شوخ طبعی برای گره گشایی از یک موقعیت پرتنش حساب کرد.
دکتر دفنبچر میگوید پیام اصلی افراد عصبانی این است که «شرایط باید طبق میل من پیش رود!». این افراد معمولا حس میکنند که حق با آن هاست، هرگونه مانع یا ایجاد تغییر در برنامه هایشان باعث بی آبرو شدن آنها میشود به طوری که غیر قابل تحمل است و آنها نباید انقدر رنج ببینند. شاید این درد و رنج حق دیگران باشد اما حق آنها نیست!
چگونه احساس ناراحتی نکنیم
دکتر دفنبچر میگوید وقتی این احساس بر شما مستولی شد، خودتان را به عنوان خدا یا الهه و یک قدرت برتر تصور کنید که صاحب خیابان و مغازه ها و فضای کار است، به تنهایی میتازد و درحالیکه همه تسلیم شما هستند، در تمام شرایط کار ها مطابق میل شما پیش میرود. هرچه جزئیات بیشتری وارد این صحنه ی تخیلی کنید، احتمال اینکه متوجه شوید غیر منطقی رفتار میکنید بیشتر میشود. همینطور درمی یابید موضوعاتی که باعث عصبانیت شما شده چقدر بی اهمیت است. هنگام استفاده از حس شوخ طبعی باید دو مورد را در نظر داشته باشید. اولا، سعی نکنید مشکلاتتان را با شوخی و مسخره کنار بگذارید بلکه از شوخی برای رویارویی موثر با مشکلات استفاده کنید. دوما، مغلوب شوخی آزار دهنده و طعنه آمیز نشوید چون این نوع شوخی حالت دیگری از بروز منفی خشم است.
نقطه ی مشترک تمام این روش ها این است که نباید خودتان را خیلی جدی بگیرید. عصبانیت یک احساس جدی است اما اغلب همراه با ایده هایی است که اگر به دقت بررسی شود میبینید که خنده دار است.
گاهی مکانی که در آن حضور داریم علت عصبانیت و بدخلقی ماست. مسوولیت و مشکلات میتواند بار سنگینی روی دوش شما باشد و باعث شود از «چاهی» که حس میکنید در آن گرفتار شده اید و تمام آدم ها و چیز هایی که این چاه را میسازد عصبانی شوید.
به خودتان استراحت دهید. حتما طی اوقاتی در روز، که میدانید پرتنش است، «وقت شخصی» داشته باشید. مادر شاغلی که یک قانون محکم وضع کرده، نمونه ی خوبی برای این شرایط است. هر بار که مادر از سر کار به خانه می آید، کسی حق ندارد تا ۱۵ دقیقه با او حرف بزند (مگر اینکه خانه آتش گرفته باشد). بعد از این مدت کوتاه و آرامش بخش، مادر برای رسیدگی به خواسته های بچه ها، بدون خالی کردن عصبانیت سر آنها، آمادگی بیشتری دارد.
بیشتر بخوانید: اختلال شخصیت چیست؟
زمان: اگر شما و همسرتان معمولا شب ها بحثتان میشود، زمان صحبت درمورد موضوعات مهم را تغییر دهید تا حرف زدن تبدیل به بحث و مشاجره نشود (مثلا شاید شب ها خسته اید، حواستان پرت است یا شاید اصلا عادتتان شده که شب ها دعوا کنید).
اجتناب: اگر هر بار که از کنار اتاق بهمریخته ی فرزندتان رد میشوید حرصتان میگیرد، در را ببندید. به چیز هایی که باعث خشمتان میشود نگاه نکنید. نگویید: « خب، فرزندم اتاق را تمیز کند تا عصبانی نشوم!» موضوع این نیست. آنچه اهمیت دارد این است که خودتان را آرام کنید.
رفتن سراغ گزینه های دیگر: اگر مسیر پر ترافیکی که هر روز طی میکنید باعث عصبانیت شما میشود، یک پروژه به خود بدهید و مسیر دیگری را یاد بگیرید، مسیری که ترافیک کمتری دارد یا چشم انداز آن بیشتر و بهتر است. میتوانید از اتوبوس یا مترو هم استفاده کنید.
اگر حس میکنید که عصبانیت شما واقعا از کنترل خارج شده، اگر روی روابط و حوزه های مهم زندگی تاثیر منفی گذاشته، بهتر است به فکر مشاوره بیفتید تا مدیریت بهتر خشم را یاد بگیرید. روانشناس یا روانپزشک می تواند در پیدا کردن روش های تغییر فکر و رفتار به شما کمک کند.
هنگام صحبت با تراپیست به او بگویید که در بروز خشم مشکل دارید و میخواهید آن را برطرف کنید. درمورد روش او برای کنترل خشم سوال کنید. اطمینان حاصل کنید که روش او صرفا دوره ای برای «برقراری ارتباط با عواطف و ابراز آن» نباشد. ممکن است مشکل شما دقیقا همین باشد. روانشناسان معتقدند افراد عصبانی بسته به شرایط و روش های مورد استفاده می توانند با مشاوره ظرف ۸ تا ۱۰ هفته عصبانیت خود را به حد متوسط برسانند.
درست است که افراد عصبانی باید یاد بگیرند (به جای خشن شدن) جسور شوند اما اکثر کتاب ها و دوره های پیدا کردن جرات متوجه افرادی است که به اندازه ی کافی عصبانی نیستند. این افراد نسبت به دیگران منفعل و ساکت ترند. معمولا به دیگران اجازه می دهند حقوقشان را زیر پا بگذارند. اکثر افراد عصبانی اینطور نیستند. با این حال، ممکن است این کتاب ها چند روش مفید معرفی کند که در شرایط ناامیدکننده به کار آید.
یادتان باشد، شما نمی توانید خشم را حذف کنید و از بین ببرید و حتی اگر بتوانید، فکر خوبی نیست. هرچقدر هم تلاش کنید، باز اتفاقاتی میافتد که باعث عصبانیت شما میشود و گاهی خشم قابل توجیه است. زندگی سرشار از سرخوردگی، درد، فقدان و رفتار غیر قابل پیشبینی دیگران است. شما نمیتوانید این چیزها را تغییر دهید اما میتوانید تاثیر این شرایط روی خود را عوض کنید. کنترل واکنش خشونت آمیز مانع از ناراحتی بیشتر شما از شرایط در بلندمدت میشود.
با کمک بهترین روانشناسان و روانپزشکان تهران افسردگی، اضطراب و وسواس را درمان کنید.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وب سایت
هیچ کسی لایق درد و رنج هیچ بیماریای نیست. مسیر طولانی و سخت دستیابی به سلامتی، نیازمند یار قابل اعتمادی است.
یاری مثل درمانکده که در جستجو و مشاوره آنلاین و حضوری پزشک و روانشناس، تست آنلاین هوشمند و آزمایش در محل کرونا، تلاشی کوچک برای کم کردن موانع راه سلامت، انجام میدهد.
چگونه هنگام ناراحتی و یا عصبانیت جلوی بغض خود را بگیریم و چگونه کنترل گریه کردن خود را به دست بگیریم؟ اگر با این مشکل روبرو می شوید و این سوالات را از خود می پرسید احتمالا زودرنج هستید.
مخاطبین این پرسشها جدا از جنسیت زن و مرد و یا سن و سال را شامل میشود. با مقاله سایت آی آر میکس همراه شوید تا در یک کلام به شما بیاموزیم که؛ اشکهای خود را منحرف کنید.
How To Hold Back Tears When We Get Angry And Upset
گریه راهکار طبیعی بدن برای رهایی از تنش و ابراز احساسات است که در پی وجود موقعیتی و یا وضعیتی چالش برانگیز بروز میکند. زمانهایی وجود دارند که میخواهید گریه آخرین واکنشی باشد که از خود بروز میدهید. در این وضعیتها تمایلی برای گریه کردن وجود ندارد. این دلایل میتوانند منشاءهای گوناگونی داشته باشند. به عنوان مثال؛ در موقعیتهای جدی و یا زمانی که واکنشهای هیستریک و عصبی دارید. دانستن راه های جلوگیری از گریه در این مواقع بسیار مفید خواهد بود. بله درست شنیدید ؛ روش کنترل گریه واقعاً وجود دارد.
چگونه احساس ناراحتی نکنیم
۱- یکی از روشهای کنترل گریه نیشگون گرفتن است. مقدار اندکی درد جسمی میتواند با از بین بردن درد عاطفی موجود ، مانع جاری شدن اشکهایتان شود. راه های جلوگیری از گریه با استفاده از روش فیزیکی منوط به نقاط حساسی چون پل بینی ، گوشت بین انگشتان و قسمتهای نرم و داخلی بازو است. این روش برای کسانی که زود گریه می کنند اغلب موثر است.
۲- بر تنفس خود تمرکز کنید. توجه به الگوی تنفس طبیعی بدن یکی از راه های جلوگیری از گریه است.. به دم و بازدم تنفس خود توجه کنید. برای کسب آرامش دوباره خود میتوانید هوا را با یک نفس عمیق از طریق بینی داخل کرده و از طریق دهان بیرون بدهید. هدایت هوا به داخل شکم در این روش یک آرامبخش برای کنترل گریه بخصوص در زمان عصبانیت و یا بغض کردن است.
۳- از احساس سردی به عنوان عامل حواس پرتی استفاده کنید. تغییر دادن احساس میتواند مانع از جاری شدن اشکهایتان شود. یک بطری اب سرد و یا یک قطعه یخ روی مچ دست خود بگذارید و یا صورت خود را با اب سرد بشویید.
۴- چشمهای خود را برای کنترل گریه حرکت دهید. ” چکار کنم زود گریه نکنم؟ و چگونه جلوی بغض خود را بگیریم ؟ ” ، پاسخ این سوال شما حرکت دادن چشمها به طرفین ، بستن چشمها و نگاه کردن به بالا است. سرتان را بالا بگیرید، این روش مانع از جاری شدن اشک در وضعیت بحرانی می شود. البته این روش برای قبل از اجتماع انبوه اشک داخل چشم قابل استفاده است.
۵- موقعیت خود را برای کنترل گریه تغییر دهید. تغییر موقعیت و ورود به فاز جدید به شما در پاک کردن وضعیت قبلی کمک مینماید. البته به یاد داشته باشید در این روش کنترل گریه ، فقط میزان اضطراب شما کاهش پیدا میکند و ذهنتان منحرف میشود ولی مشکل هنوز به طور کامل حل نشده است.
۶- یک خواب کوتاه میتواند مغز را احیا کند. و بالافاصله بعد از بیدار شدن به بخش گستردهای از دانش و اطلاعات مغز خود دسترسی خواهید داشت. که به مغز شما اجازه میدهد روشی برای حل مشکل و کمک به شما جستجو نماید.
۷- تغییر حالت چهره موجب تغییر حالت درونیتان و کنترل گریه خواهد شد. از خم کردن ابروها و دهان خود بپرهیزید و سعی کنید حالت چهره خود را خنثی کنید. حتی اگر بتوانید یک لبخند بزرگ تصنعی بزنید میتواند در کنترل گریه شما و قطع آن موثر باشد.
وقتی صحبت از راه های جلوگیری از گریه میشود؛ همواره سختترین بخش آن به فرو بردن بغض مربوط است. بغض مانده در گلو همان عامل گریه است. بغض زمانی تشکیل می شود که بدن شما در وضعیت استرسزا قرار دارد. در این حین واکنش سیستم عصبی باز شدن دهانه حجره است. دهانه حنجره کنترل عضله گلو و تارهای صوتی را بر عهده دارد. باز شدن دهانه حنجره، حسی مانند ایجاد یک توده در گلو را دارد. برای بلعیدن آن :
۱- بر خلاف باور عمومی که گاهی حتی برای پسران گریه را منع میکنند. گریه برای سلامت بدن شما مفید است. فرصتی برای گریه کردن یک بار در هفته فراهم کنید. این فرصت میتواند هفتهای یک بار تماشای فیلم غم انگیز در حریم خانه خودتان باشد. به خود اجازه دهید که غم و اندوه را تجربه کنید. گریه با خارج کردن سموم خاصی از بدن به تقویت سیستم ایمنی بدنتان کمک میکند. هر از چند گاهی گریه کردن برای سلامت فیزیکی و عاطفی شما سودمند خواهد بود. در باور عموم کسانی که زود گریه می کنند را اغلب افرادی ضعیف می خوانند؛ در حالی که گریه با جهش احساسی شما را قوی میکند. به همین دلیل است که گریه یک روش مدیریت استرس خوب به شمار میرود.
۲- برای یافتن پاسخ “چگونه گریه نکنیم ؟” ؛ باید روشهای تغییر رفتار را پیگیری کنید. در این روشها ، الگوی رفتاری منفی شناخته شده و به طور آگاهانه تغییر داده میشود. کسانی که زود گریه می کنند و به دنبال پاسخ “چگونه هنگام عصبانیت گریه نکنیم” هستند، بدانند که پیگیری روشهای اصلاح رفتار میتواند به آنها برای مقابله با اضطراب احساسی کمک شایانی نماید. افراد اغلب هنگامی که غمگین هستند، گریه میکنند. اگر به گریه در هنگام عصبانیت دچار هستید به یک درمانگر برای اصلاح رفتاری مراجعه کنید. و در صورتی که محصل و یا دانشجو هستید از طریق مدرسه یا دانشگاه از مشاوره رایگان استفاده نمایید.
۳- در مورد نیازهای عاطفی خود پیشگام باشید. اغلب گریههای مکرر ناشی از عدم توانایی در بیان نیازهای عاطفی، به افراد اطراف شما است. درباره چرایی و زمانهایی که نیاز به پشتیبانی عاطفی دارید با عزیزان خود صحبت کنید.
۱-وجود استرس یکی از عوامل بروز میگرن و سردرد و حتی گریه است. اگر دلیل گریه شما وجود یک استرس احساسی است. قرار دادن یک فاصله بین خودتان و عامل استرسزا به کنترل گریه کمک میکند. اگر بحث و مشاجره شما را به گریه میاندازد ، ناراحتی خود را بروز دهید. و زمانی برای تسلط به خود و کسب آرامش درخواست کنید. به عنوان مثال:
۲- همیشه زمانی برای تغییر وضعیت وجود ندارد. اگر نمیتوانید از یک جلسه یا کلاس ، برای کنترل گریه خود پرهیز کنید، سعی کنید خود را از حس ناراحتی دور کنید. برای این کار باید کانون تمرکز خود را تغییر دهید. برخی از تکنیکهای تمرکز برای کنترل گریه عبارت است از:
۳- یکی از راه های جلوگیری از گریه آموختن مهارت خودصحبتی است. با خودتان حرف بزنید این کار به خلاصی از احساسات فروخورده کمک میکند. وقتی در موقعیت ناراحت کننده هستید یک از راه های جلوگیری از گریه تفکر درباره جملات و نقل و قولهای مثبت و انگیزشی است.به عنوان مثال: “پایان شبه سیه سپید است”، “اگر زندگی به تو یک لیمو داد یک لیوان لیموناد تهیه کن” و …
۴- خشم را به عنوان یک احساس تجربه کنید. اغلب مردم با گریه اوج غم و اندوه و ناراحتی خود را نشان میدهند. که لزوما یک تصمیم آگاهانه نیست. عصبانیت نیز احساسی است که در صورت وقوع بیاحترامی بروز میکند.
برای کنترل گریه خود ، زمانی که در جمع هستید میتوانید از برخی از واکنشهای طبیعی بدن که موجب جمع شدن قطرات اشک در چشم میشوند، استفاده کنید. برخی از گریههای الکی عبارت است از:0