چگونه از ازدواج فرار کنیم

 
helpkade
چگونه از ازدواج فرار کنیم
چگونه از ازدواج فرار کنیم

 

اینکه والدین علاقه زیادی به سر و سامان گرفتن فرزندان خود دارند، قابل انکار نیست. بالطبع اصرارشان برای ازدواج هم کاملاً طبیعی است. اما گاهی ممکن است اصرار والدین از حد طبیعی خود خارج شده و حالت اجبار و زور بگیرد. یا حتی فرزندان برای خاتمه دادن به این اصرارها و رهایی از برزخی كه در خانواده دارند، تن به ازدواج با فرد مورد نظر والدینشان بدهند؛ به این امید که شاید عاقبت این ازدواج خوب باشد و محبتی که در دلشان ندارند، در طول زندگی به وجود بیاید.

اما واقعیت این است که ازدواج های چنینی به دلیل عدم عشق و علاقه طرفین به یكدیگر و حتی تنفر از هم در بیشتر مواقع به سردی و جدایی می انجامد. به همین دلیل توجه دختر و پسر و والدینشان برای جلوگیری از وقوع چنین ازدواج هایی لازم و ضروری می باشد.

چگونه از ازدواج فرار کنیم

قربانیان ازدواج اجباری

درست است که اجبار در ازدواج یا حتی تشویق بیش از اندازه اطرافیان به ازدواج آزار دهنده است. اما هر ازدواجی که این شرایط را داشته باشد، اجباری نیست. ازدواج اجباری به ازدواجی گفته می شود كه در آن دختر یا پسر توسط فردی دیگر چون والدین، سرپرست، خواهر یا برادر و… با تهدید، ارعاب، مشوق های چشمگیر، خشونت یا قطع امکانات قبلی، مجبور به ازدواج با شخصی كه هیچ علاقه ای به زندگی با وی ندارند، شوند.

ازدواج اجباری چند قسم است:

**ازدواجی كه از سوی والدین تحمیل می شود.

**ازدواجی كه از سوی سرپرستان فرد چون برادر بزرگتر، عمو و… اجبار می گردد.

** ازدواجی كه از سوی خود فرد به خودش تحمیل می گردد.

** ازدواجی که قبایل تحمیل می کنند. مثل ازدواج های خون بس.

معمولاً افراد به دلایل مختلفی درگیر نوع اول و دوم ازدواج های اجباری می شوند كه گاه آنها را به سمت ازدواج اجباری نوع سوم یعنی خود تحمیلی سوق می دهند:

**خواستگار جزو آشنایان نزدیك والدین یا سرپرستان می باشد و به قولی خانواده به خاطر رو دربایستی فامیلی دختر یا پسرشان را مجبور به ازدواج می نمایند.

**گاه برخی از خانواده ها به ازدواج فرزندشان مانند یك معامله پرسود می نگرند و به همین دلیل فرزندشان را وادار به ازدواج با فرد مورد نظرشان می نمایند.

**گاه والدین گمان می كنند كه فرزندانشان به دلیل سن كم و نداشتن تجربه نمی توانند خوب را از بد تشخیص دهند به همین دلیل آنها را مجبور می كنند كه با فلان فرد كه آنها برایش تعیین كرده اند ازدواج كند به این گمان كه ازدواجشان به خوشبختی خواهد انجامید.

 ** و…

اینجا، روی صحبت مان با خانواده هاست. متاسفانه گاهی خانواده ها گمان می كنند كه تنها كسانی هستند كه می دانند خوشبختی و سعادت فرزندشان در گرو چه چیزهایی می باشد و برای اینكه فرزندشان را در دنیای خوشبختی ببینند از هر راهی برای وادار كردن آنها به ازدواج استفاده می نمایند.

به همین دلیل است که گاهی والدین،‌ برادر و افراد با نفوذ فامیل، ممکن است از روش های آزار جسمی چون كتك زدن، حبس كردن و… برای به کرسی نشاندن حرف شان استفاده کنند.

بعضی از خانواده ها از ایجاد فشارهای روانی به فرزندان بهره می گیرند و با او قهر می کنند،‌ به حال خود رهایشان می کنند،‌ به خشونت زبانی روی می آورند مثلا تکه می اندازند، تحقیر می کنند، سرکوفت می زنند، منت می گذارند و… عده ای از والدین هم فرزندشان را از برخی از حقوق طبیعی یا فرصت ها و خواسته هایشان محروم می کنند.

گاهی خانواده ها گمان می كنند كه تنها كسانی هستند كه می دانند خوشبختی و سعادت فرزندشان در گرو چه چیزهایی می باشد و برای اینكه فرزندشان را در دنیای خوشبختی ببینند از هر راهی برای وادار كردن آنها به ازدواج استفاده می کنند

چه باید کرد؟

فرزندان باید توجه داشته باشند كه مسئولیت زندگی آینده شان بر عهده خودشان است. یعنی آنها باید به تنهایی تمام خوشی ها و غمهای آن را تجربه نمایند و والدین و اطرافیانشان نمی توانند در پیمودن این راه كمك شایانی به آنها بكنند. پس بهترین راه این است كه دختر و پسر سعی كنند، خود برای آینده و زندگی مشتركشان برنامه ریزی كرده و تصمیم بگیرند.

در این راستا هم برای مقابله با سرسختی و مقاومت والدین می توانند از راهكارهای ذیل استفاده نمایند:

**داشتن صبر فراوان در این راه و توكل به خداوند متعال و استعانت از او.

** مشورت با مشاوران متخصص یا بزرگان فامیل، طرح بحث و یاری جستن از آنها.

**صحبت با والدین و طرح بحث با آنها در كمال آرامش و احترام.

**یادآوری تجربیات تلخ دوستان و آشنایان از زندگی مشترك و اشتباهاتشان به والدین و بیدار سازی آنها.

** در صورتی كه صحبت فرزند با والدین موثر نبود باید از نفوذ و قدرت بزرگان فامیل بر روی والدین استفاده كرده و از آنها طلب یاری نمود.

**برخی می توانند برای قانع كردن والدینشان از مشاوران خبره و متخصص نیز استفاده کنند.

** در قانون راه هایی برای مصالحه در چنین مواردی وجود دارد. این را هم در نظر بگیرید که خطبه عقدی، با بله گفتن شما به پایان می رسد. اگر واقعا فکر می کنید که انتخاب والدین تان شما را بدبخت خواهد کرد و این انتخاب از نظر مشاور یا اطرافیانتان هم غلط است، به جای بله، نه بگویید تا شاید با میانجی گری و صحبت های عاقد، روحانی یا بزرگتر مراسم، پدر و مادرتان بیشتر روی تصمیم شان تجدید نظر کنند.

منبع:تبیان

  

دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج


تا60%تخفیف پرطرفدارترین محصولات جنسی


بهترین قیمت بلیط اتوبوس-خریدآنلاین


با هواپیما هم میشه ارزون سفر کرد!

پرفروش ترین پکیج‌های جنسی رو از اینجابخر

مشاهده تمامی مدلهای لوازم خانگی اسنوا/قیمت


اقساط 36 ماه بدون پیش پرداخت لوازم خانگی

چگونه از ازدواج فرار کنیم

درمان سریع وقطعی بواسیر بدون درد و خونریزی


چگونه نزد همسر بیشتر دوست داشته شویم؟


قیمت امروز بلیط اتوبوس به هرکجای ایران

اینجا یکی از هتلهای کیشه! همین حالارزروکن


طراحی و بازسازی فضای داخلی


لیفت و پروتز سینه توسط پزشک برتر تهران


کاندوم متناسب با نیازت رو اینجا پیداکن

جستجوی انواع بهترین ونزدیکترین مراکزخدماتی

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

ازدواج اجباری به اصرار خانواده هنوز هم در جای جای دنیا و حتی کشور خودمان اتفاق می‌افتد. اگر شما هم درگیر این نوع ازدواج هستید باید بدانید که تنها نیستید. افراد زیادی هستند که به خواسته دیگران مثلا والدین و بدون رضایت قلبی خودشان، تن به ازدواج می‌دهند. این افراد به دلایل مختلفی درگیر ازدواج زوری می‌شوند. ممکن است از طرف والدینشان تحت فشار باشند و یا حتی به خاطر مهاجرت و گرفتن اقامت تن به این کار بدهند. مهم‌ترین قسمت این اتفاق برخورد خود فرد است. اگر شما به هر دلیلی خود را درگیر ازدواج اجباری با مرد یا زنی که دوستش ندارید می‌دانید، شاید بتوانید با برخوردهای اصولی و حساب شده جلو این رخداد را بگیرید و چاره بهتری پیدا کنید.

فهرست مطالب

ازدواج اجباری به این معناست که دو طرف‌ یا یکی از طرفین برای ازدواج رضایت قلبی نداشته‌ باشد و با زور و تهدید و عوامل فشار مختلف تن به ازدواج داده باشد. ازدواج اجباری دلایل متعددی دارد و این اجبار معمولا از طرف والدین و سرپرستان فرد به او اعمال می‌شود. ازدواج اجباری به شکل‌های مختلفی رخ می‌دهد. لازم نیست که حتما قربانی یک فرد کم سن و سال باشد و یا با زور و آزار فیزیکی راهی خانه بخت شود. حتی وقتی خانواده با بی محلی و فشار روانی فرد را ملزم به ازدواج می‌کنند، به نوعی یک ازدواج اجباری رخ داده است. گاهی والدین با بی‌توجهی به حقوق ابتدایی فرزندان‌شان باعث بروز این نوع ازدواج‌ها می‌شوند. وادار کردن گاهی با آزار فیزیکی هم همراه می شود و گاهی تنها روانی و زبانی می‌باشد. مثلا خانواده به طور غیر مستقیم او را طرد می‌کنند. آن‌ها مدام گوشزد می‌کنند که وقت ازدواجش رسیده است و یا به او می‌فهمانند که نمی‌خواهند در خانه بماند و پذیرای او نیستند. در نهایت این روند باعث می شود فرد خود را به ازدواج با کسی که قلبا او را نمی‌خواهد، مجاب کند.

گاهی یک خانواده تصمیم می گیرند به خاطر علاقه‌ای که خودشان به شرایط یک خواستگار دارند، دخترشان را به ازدواج وادار کنند. ممکن است شرایط آن خواستگار به نظر آن ها ایده آل باشد و جواب منفی دختر برای خانواده اش قابل پذیرش نباشد. گاهی نیز خانواده دختری از آشنایان را برای پسرشان در نظر میگیرند و ازدواج با او را فطعی و حتمی تصور میکنند و با اصرار از پسرشان میخواهند که او را به ازدواج خود درآورد.

برخی از زنان با بالاتر رفتن سن‌شان احساس می کنند که در خانه پدری جایی ندارند. پس حتی اگر آن ها هنوز آمادگی ازدواج را نداشته باشند، خانواده از نظر مالی و عاطفی پذیرای آن‌ها در خانه خود نیستند. یا گاهی حتی دخترانی که استقلال دارند و تحصیلکرده هستند وقتی حس می‌کنند که جامعه به خاطر مجرد ماندن در سن بالا، ارزش کمتری برای شان قائل است، حواشی مختلفی برای شان پیش می آید و جامعه مدام سعی دارد به آن ها برچسب بزند، برای رسیدن به امنیت بیشتر خودشان را ملزم به ازدواج می‌دانند.

چگونه از ازدواج فرار کنیم

ازدواج های قبیله ای هم هنوز رایج هستند. گاهی افراد وادار به ازدواج می‌شوند تا برخی از خصومت‌ها و مشکلاتی که بین خانواده ها هست برطرف شود.

برخی اوقات افراد برای فرار از فقر تن به ازدواج می‌دهند و به دنبال پیدا کردن یک سرپناه و داشتن امنیت مالی حاضر می شوند با فردی که علاقه‌ای به او ندارند، زیر یک سقف زندگی کنند.

اجبار در ازدواج چه از طرف دیگران باشد چه از طرف خود فرد و به خاطر فرار از شرایط اتفاق بیفتد، پیامدهای ناخوشایند و سختی در پی دارد. زنی که با زور کتک و تحقیر عروس می شود و زنی که برای فرار از فشارهای روانی خانواده و جامعه تن به ازدواج می‌دهد، هر چند شبیه به هم نیستند اما هر کدام به یک اندازه درگیر موضوع اجبار و عدم تمایل برای زندگی زناشویی هستند. آن‌ها میل و رغبتی برای زندگی ندارند و این بی‌رغبتی را در تمام مراحل زندگی نمایش می دهند.

زنان بعد از ازدواج اجباری ضربه‌های روحی زیادی می‌خورند. آن ها تمایلی به زندگی ندارند و با کوچک ترین مشکلی صبرشان را از دست می‌دهند. به عبارتی آن‌ها برای زندگی زناشویی سازش ندارند. این مورد باعث می‌شود که دعواها و اختلافات بین زن و شوهر زیاد شود. معمولا این زنان دچار انواع مشکلات روحی مانند افسردگی می‌شوند و در موارد شدیدتر به فکر خودکشی می‌افتند. همچنین ازدواج اجباری خود دلیلی برای افزایش آمارهای خیانت یا طلاق در آینده خواهد‌ شد. این ازدواج از پایه غلط است و نمی‌تواند یک زندگی آرام و درست را به همراه‌ داشته باشد. در نتیجه بچه‌هایی که ماحصل این گونه ازدواج‌ها هستند، در یک خانه پر از اختلاف و دعوا و بدون محبت بزرگ می‌شوند و رشد می‌کنند. این کودکان دچار آسیب‌های متعددی می‌شوند که در بزرگسالی در شکل‌های مختلف آن را نشان می‌دهند.

اگر در موقعیتی هستید که اطرافیان یا خانوادتان اصرار به ازدواج شما با شخص خاصی دارند، راهکارهای زیر را پیش بگیرید:

درست است که یکی از ابتدایی‌ترین حقوق شما دارد پایمال می‌شود. اما با خشونت و دعوا فقط اوضاع پیچیده‌تر می‌شود. به هر دلیلی که پدر مادرتان تصمیم گرفته‌اند، به نظر شما احترام نگذارند، شما در مقابل سعی کنید با احترام و صبوری نظرشان را عوض کنید. آن ها خیرخواه شما هستند. پس سعی کنید با آرامش وضعیت پیش آمده را مدیریت کنید. در حین اینکه احترام پدر مادرتان را حفظ می‌کنید و جو را آرام نگه ‌می‌دارید، سعی کنید از حقوق طبیعی‌تان هم دفاع کنید. انتخاب شریک زندگی حق طبیعی شماست و تصمیمش دقیقا با خود شماست. اجازه ندهید دیگران با هر دلیلی شما را از این حقوق طبیعی‌تان محروم کنند.

یکی از مهم‌ترین اصول ابتدایی برای ازدواج موفق عشق و علاقه بین طرفین است. نبود علاقه حتی اگر به فروپاشی یک ازدواج منجر نشود، افراد را مجبور به داشتن یک زندگی سرد و خسته‌کننده در کنار هم می‌کند. اگر در اطراف تان زوج هایی هستند که به خاطر همین روند ازدواج اجباری یا ازدواج سنتی یا عدم علاقه به مشکل خورده اند، وضعیت آن ها را به پدر مادرتان یادآوری کنید. به آن‌ها توضیح دهید که علاقه ای به فرد مورد نظرشان ندارید و نمی‌توانید در کنار او زندگی خوبی داشته باشید.

همانطور که گفتیم ازدواج اجباری پیامدهای منفی زیادی در پی دارد. این نوع ازدواج ها باعث بروز افسردگی و بی علاقگی به زندگی می‌شود. شما برای زندگی که فرد دیگری برای تان انتخاب کرده است، رغبت و علاقه کمتری دارید و انرژی کمتری هم صرف حل مسائل و مشکلات آن می‌کنید. در این قبیل ازدواج‌ها علاوه بر اینکه خود فرد به شدت آسیب می‌بیند، اطرافیان و بخصوص بچه ها هم دچار آسیب می‌شوند.

اگر خودتان نمی‌توانید یا نمی‌خواهید حرف بزنید، از واسطه ای که حرفش روی پدر مادرتان تاثیر دارد، بخواهید تا با آن ها صحبت کند. بزرگ‌ترها زبان هم را بهتر می فهمند. آن ها خوب می‌دانند که چطور پدر مادرتان را راضی کنند.

اگر پدر مادرتان شما را برای ازدواج تحت فشار می‌گذارند یا به هر طریقی برای‌تان مشکل درست کرده اند، سعی کنید به جای تسلیم شدن و پذیرفتن شرایط با آن‌ها صحبت کنید و خواسته‌های‌تان را بگویید. شاید آن‌ها متوجه نیستند که حرف‌ها و کارهای‌شان برای‌تان آزاردهنده است. از آن‌ها بخواهید که برای یک مدت دیگر شما را در خانه بپذیرند و کمک کنند تا بتوانید در آرامش شریک زندگی‌تان را انتخاب کنید. برای‌شان توضیح دهید که بعضی از حرف ها و کارهای‌شان برای شما قابل تحمل نیست و باعث ناراحتی‌تان می شوند. با مشاور مشورت کنید

در هر مشکلی مراجعه به یک مشاور می‌تواند موثر باشد. وقتی شرایط‌‌تان را با تمام جزئیات با یک مشاور دلسوز و حرفه ای در میان بگذارید، او می‌تواند با بررسی شرایط بهترین روش مقابله را به شما یاد بدهد.

ممکن است پدر مادرتان به هر طریقی سعی کنند شما را به این ازدوج راضی کنند. اما فراموش نکنید که این شما هستید که باید سر سفره عقد جواب بله بدهید. قطعا ازدواج با فردی که دوستش ندارید، عاقبت خوشی ندارد. تحت هیچ شرایطی از حرف تان کوتاه نیایید و در هر فرصتی که پیش می‌آید به آن‌ها یادآوری کنید که فرد مورد نظر، انتخاب شما نیست بلکه پدر مادرتان او را انتخاب کرده‌اند.

بعضی از پدر مادرها با این تفکر که فرزندان‌شان از مصلحت‌شان خبر ندارند، آن ها را به انتخاب خود راهی خانه بخت می‌کنند و به عبارتی به جای آن‌ها تصیم می‌گیرند. شاید شما هم به خاطر علاقه و اعتمادی که به آن‌ها دارید، با این تصمیم موافقت کنید و حرف آن‌ها را بپذیرید. این کار درست نیست. حتی اگر فرد مورد نظر، گزینه مناسبی باشد، انتخاب و صلاح دید والدین ملاک درستی برای انتخاب همسر نیست. خود شما باید کسی که می‌خواهید یک عمر کنارش زندگی کنید را انتخاب کنید. این جمله که شما صلاح خودتان را نمی‌دانید یک طرز فکر غلط است و عموما اعتماد به نفس شما را نشانه گرفته است. سعی کنید به این حرف بهایی ندهید و با آن مقابله کنید.

اگر شما یک فرد بالغ و مسئولیت‌پذیر به نظر برسید، کمتر احتمال دارد پدر مادرتان یا هر کس دیگری بخواهد برای شما تصمیم بگیرید. درواقع خود شما هستید که با رفتارتان مجوز بسیاری از کارها را به دیگران می‌دهید. سعی کنید با رفتارهای درست و منطقی نظر مثبت والدین‌تان را به خود جلب کنید و به آن‌ها نشان بدهید که صلاحیت تصمیم‌گیری برای ازدواج را دارید. یکی از بهترین روش‌ها برای این کار صحبت کردن است. خجالت را کنار بگذارید و حرف های تان را بی‌پرده به آن‌ها بگویید. وقتی آن‌ها بدانند که شما آگاهی و دانش بالایی دارید، بیش از پیش به شما اعتماد می‌کنند.

حتی اگر تا آخر عمر مجرد بمایند، بهتر از این است که درگیر یک ازدواج غلط شوید. پدر مادرها معمولا نگران بالا رفتن سن فرزندان و ازدواج نکردن‌شان هستند. و این ترس را به آن‌ها هم انتقال می‌دهند. سعی کنید به خودتان مسلط باشید و ترس‌های بیهود را به خود راه ندهید. در بدترین حالتی که وجود دارد، شما مجرد می‌مانید و تمام مسئولیت‌های زندگی تان به عهده خود شما خواهد بود. تا وقتی که برای مسائل مختلف زندگی آزادی یا امکانات کافی را داشته باشید، مجرد ماندن هیچ ترسی ندارد. و حالا تصور کنید که به اجبار با کسی که دوستش ندارید ازدواج کرده اید. خودتان پیش بینی می‌کنید که تا چه مدت می‌توانید این زندگی را ادامه دهید؟ آیا آرامش و رضایت را در زندگی مشترکی که بر اساس ازدواج اجباری و بدون علاقه صورت گرفته است تجربه خواهید گرد. تمام جوانب را بسنجید و به راحتی به خاطر تنهایی تسلیم نشوید.

ازدواج اجباری تحت اجبار والدین یا سرپرست یا حتی به خاطر فرار از برخی شرایط توسط خود فرد صورت می‌گیرد. فرد بعد از ازدواج دچار بی علاقگی به زندگی مشترک، مشکلات روحی مانند افسردگی و اختلافات و دعوا با همسر می‌شود. بهتر است به جای پذیرش این نوع ازدواج صبور باشید، با متانت و احترام سعی کنید با ترفندهای مختلف والدین‌تان را متوجه اشتباه‌شان بکنید. برای مثال سرگذشت ازدواج های ناموفق دیگر را به آن‌ها یادآوری کنید، پیامدهای ازدواج اجباری را به آن‌ها گوشزد کنید از بزرگ‌ترها و اقوام کمک بگیرید.، خواسته های به زبان بیاورید، با مشاور مشورت کنید، تسلیم نشوید و مطمئن باشید که شما از مصلحت‌تان بی‌خبر نیستید. شما یاد می گیرید که خودتان را ثابت کنید، از حق طبیعی‌تان دفاع کنید و از تنهایی نترسید.

 

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

91 بازدید

81 بازدید

92 بازدید

120 بازدید

246 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

چگونه از ازدواج فرار کنیم

سلام من الان دو ساله عقدم با پسر عموم ازدواج اجباری واقعا رو مخه من نمیتونم با ایشون ازدواج کنم من عاشق یه پسر دیگه ای هستم تورو خدا بگید من چیکار کنم خستم شدم نمی‌خوام نزدیکم شه منم سنم کمه ۱۴ سالم بود عقد کردم الان ۱۶ سالمه من واقعا دلم میخواد خودکشی کنم شاید هم این کارو کردم تورو خدا کمک کنید

سلام دوست گرامی شرایط بدی دارید و توصیه می‌کنیم حتما با مشاور صحبت کنید. درست است که ازدواج شما خودخواسته نبوده و چون سن کمی دارید، هیجانات این سن نیز به شما، فشار وارد کرده است؛ اما خودکشی راهکار شما نیست. در سریع‌ترین زمان ممکن با مشاور صحبت کنید.

سلام دختری ۱۸ ساله هستم دو ساله ک خانوادم اصرار دارن ک با یکی از اقوام ک ب شدت خواستگارم هست و موقعیت اجتماعی و خانوادگی خوبی داره ازدواج کنم ، من خیلی مخالفت کردم و گفتم ک سنم برای ازدواج مناسب نیست و اصلا از اون ادم خوشم نمیاد اما خیلی منو تحت فشار میذارن لطفا بگین چیکار کنم ؟

سلام دوست گرامی اگر خانواده شما به دلیل موقعیت طرف مقابل این اصرار را دارند، شما می‌توانید خودتان را مشغول برنامه‌های فردی مانند ادامه تحصیل یا اشتغال کنید. سپس برای خانواده شرح دهید که برنامه‌ریزی دیگری برای چندسال آینده خودتان دارید.

سلام پسر ۳۳ ساله هستم مادرم بی توجه به ملاک من برای ازدواج به دلیل بالا رفتن سن اصرار داره ازدواج کنم پس فردا قرار خواستگاری گذاشته الان نمیدونم چکار کنم بلاتکلیفم لطفا راهنمایی کنید

سلام دوست گرامی نیاز شما به استقلال فکری و استقلال در تصمیم‌گیری کاملاً طبیعی و منطقی است. اما باید به این نکته توجه کنید که زمانی مادر و یا دیگر اطرافیان اجازه تصمیم گیری برای شما را دارند که شما خودتان این مجوز را به آنها داده باشید. بنابراین بهتر است با مادرتان صحبت کنید و نیاز خودتان را به استقلال در تصمیم‌گیری بیان کنید. ملاک‌های خودتان را برای ازدواج مشخص کنید تا بتوانید شریک مناسبی برای زندگی‌تان پیدا کنید.

سلام من دختری هستم که ۲۱سال سن دارم مادر و پدرم دو سال هستش که منو به اجبار میخوان با فردی که ۱۰سال از من بزرگتر هست ازدواج کنم، من دانشگاه می‌روم و خانواده پدری خوبی دارم، اما فرد مقابل نه تنها تحصیلات ندارد بلکه تو کار دلالی ارز هست و بصورت پناهنده به آلمان رفته، به زودی به ایران می آید و باز هم ازدواج اجباری میشود، لطفا یک راهکار بدید که من با این آقا ازدواج نکنم چون به هیچ وجه صلاحیت ازدواج ندارد

سلام دوست گرامی برای اینکه در موقعیت اجبار هستید، متاسفیم. مخالفت شما با خانواده می‌تواند توسط یک واسطه امین و مورداعتماد مانند پدربزرگ، دایی بزرگ‌تر و.. ارائه شود. دلایل پدر و مادرتان برای این تصمیم چیست؟ آیا پای مسائل مالی در میان است؟ شما اهداف خودتان را به خانواده برای آینده به صورت روشن بگویید تا آنها از این مساله دست بردارند.

من ۲ سالع نامزد کردم بخاطر زور مامانم شوهرمم اصلا دوسش ندارم چیکارکنم😐

سلام این موضوعی که مطرح می‌کنید خیلی جدیه و بهتره قبل از ازدواج دربارش اقدام کنید. به همین‌خاطر پیشنهاد می‌کنم با سیستم مشاوره تلفنی تماس بگیرید.

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

ازدواج اجباری به اصرار خانواده هنوز هم در جای جای دنیا و حتی کشور خودمان اتفاق می‌افتد. اگر شما هم درگیر این نوع ازدواج هستید باید بدانید که تنها نیستید. افراد زیادی هستند که به خواسته دیگران مثلا والدین و بدون رضایت قلبی خودشان، تن به ازدواج می‌دهند. این افراد به دلایل مختلفی درگیر ازدواج زوری می‌شوند. ممکن است از طرف والدینشان تحت فشار باشند و یا حتی به خاطر مهاجرت و گرفتن اقامت تن به این کار بدهند. مهم‌ترین قسمت این اتفاق برخورد خود فرد است. اگر شما به هر دلیلی خود را درگیر ازدواج اجباری با مرد یا زنی که دوستش ندارید می‌دانید، شاید بتوانید با برخوردهای اصولی و حساب شده جلو این رخداد را بگیرید و چاره بهتری پیدا کنید.

فهرست مطالب

ازدواج اجباری به این معناست که دو طرف‌ یا یکی از طرفین برای ازدواج رضایت قلبی نداشته‌ باشد و با زور و تهدید و عوامل فشار مختلف تن به ازدواج داده باشد. ازدواج اجباری دلایل متعددی دارد و این اجبار معمولا از طرف والدین و سرپرستان فرد به او اعمال می‌شود. ازدواج اجباری به شکل‌های مختلفی رخ می‌دهد. لازم نیست که حتما قربانی یک فرد کم سن و سال باشد و یا با زور و آزار فیزیکی راهی خانه بخت شود. حتی وقتی خانواده با بی محلی و فشار روانی فرد را ملزم به ازدواج می‌کنند، به نوعی یک ازدواج اجباری رخ داده است. گاهی والدین با بی‌توجهی به حقوق ابتدایی فرزندان‌شان باعث بروز این نوع ازدواج‌ها می‌شوند. وادار کردن گاهی با آزار فیزیکی هم همراه می شود و گاهی تنها روانی و زبانی می‌باشد. مثلا خانواده به طور غیر مستقیم او را طرد می‌کنند. آن‌ها مدام گوشزد می‌کنند که وقت ازدواجش رسیده است و یا به او می‌فهمانند که نمی‌خواهند در خانه بماند و پذیرای او نیستند. در نهایت این روند باعث می شود فرد خود را به ازدواج با کسی که قلبا او را نمی‌خواهد، مجاب کند.

گاهی یک خانواده تصمیم می گیرند به خاطر علاقه‌ای که خودشان به شرایط یک خواستگار دارند، دخترشان را به ازدواج وادار کنند. ممکن است شرایط آن خواستگار به نظر آن ها ایده آل باشد و جواب منفی دختر برای خانواده اش قابل پذیرش نباشد. گاهی نیز خانواده دختری از آشنایان را برای پسرشان در نظر میگیرند و ازدواج با او را فطعی و حتمی تصور میکنند و با اصرار از پسرشان میخواهند که او را به ازدواج خود درآورد.

برخی از زنان با بالاتر رفتن سن‌شان احساس می کنند که در خانه پدری جایی ندارند. پس حتی اگر آن ها هنوز آمادگی ازدواج را نداشته باشند، خانواده از نظر مالی و عاطفی پذیرای آن‌ها در خانه خود نیستند. یا گاهی حتی دخترانی که استقلال دارند و تحصیلکرده هستند وقتی حس می‌کنند که جامعه به خاطر مجرد ماندن در سن بالا، ارزش کمتری برای شان قائل است، حواشی مختلفی برای شان پیش می آید و جامعه مدام سعی دارد به آن ها برچسب بزند، برای رسیدن به امنیت بیشتر خودشان را ملزم به ازدواج می‌دانند.

چگونه از ازدواج فرار کنیم

ازدواج های قبیله ای هم هنوز رایج هستند. گاهی افراد وادار به ازدواج می‌شوند تا برخی از خصومت‌ها و مشکلاتی که بین خانواده ها هست برطرف شود.

برخی اوقات افراد برای فرار از فقر تن به ازدواج می‌دهند و به دنبال پیدا کردن یک سرپناه و داشتن امنیت مالی حاضر می شوند با فردی که علاقه‌ای به او ندارند، زیر یک سقف زندگی کنند.

اجبار در ازدواج چه از طرف دیگران باشد چه از طرف خود فرد و به خاطر فرار از شرایط اتفاق بیفتد، پیامدهای ناخوشایند و سختی در پی دارد. زنی که با زور کتک و تحقیر عروس می شود و زنی که برای فرار از فشارهای روانی خانواده و جامعه تن به ازدواج می‌دهد، هر چند شبیه به هم نیستند اما هر کدام به یک اندازه درگیر موضوع اجبار و عدم تمایل برای زندگی زناشویی هستند. آن‌ها میل و رغبتی برای زندگی ندارند و این بی‌رغبتی را در تمام مراحل زندگی نمایش می دهند.

زنان بعد از ازدواج اجباری ضربه‌های روحی زیادی می‌خورند. آن ها تمایلی به زندگی ندارند و با کوچک ترین مشکلی صبرشان را از دست می‌دهند. به عبارتی آن‌ها برای زندگی زناشویی سازش ندارند. این مورد باعث می‌شود که دعواها و اختلافات بین زن و شوهر زیاد شود. معمولا این زنان دچار انواع مشکلات روحی مانند افسردگی می‌شوند و در موارد شدیدتر به فکر خودکشی می‌افتند. همچنین ازدواج اجباری خود دلیلی برای افزایش آمارهای خیانت یا طلاق در آینده خواهد‌ شد. این ازدواج از پایه غلط است و نمی‌تواند یک زندگی آرام و درست را به همراه‌ داشته باشد. در نتیجه بچه‌هایی که ماحصل این گونه ازدواج‌ها هستند، در یک خانه پر از اختلاف و دعوا و بدون محبت بزرگ می‌شوند و رشد می‌کنند. این کودکان دچار آسیب‌های متعددی می‌شوند که در بزرگسالی در شکل‌های مختلف آن را نشان می‌دهند.

اگر در موقعیتی هستید که اطرافیان یا خانوادتان اصرار به ازدواج شما با شخص خاصی دارند، راهکارهای زیر را پیش بگیرید:

درست است که یکی از ابتدایی‌ترین حقوق شما دارد پایمال می‌شود. اما با خشونت و دعوا فقط اوضاع پیچیده‌تر می‌شود. به هر دلیلی که پدر مادرتان تصمیم گرفته‌اند، به نظر شما احترام نگذارند، شما در مقابل سعی کنید با احترام و صبوری نظرشان را عوض کنید. آن ها خیرخواه شما هستند. پس سعی کنید با آرامش وضعیت پیش آمده را مدیریت کنید. در حین اینکه احترام پدر مادرتان را حفظ می‌کنید و جو را آرام نگه ‌می‌دارید، سعی کنید از حقوق طبیعی‌تان هم دفاع کنید. انتخاب شریک زندگی حق طبیعی شماست و تصمیمش دقیقا با خود شماست. اجازه ندهید دیگران با هر دلیلی شما را از این حقوق طبیعی‌تان محروم کنند.

یکی از مهم‌ترین اصول ابتدایی برای ازدواج موفق عشق و علاقه بین طرفین است. نبود علاقه حتی اگر به فروپاشی یک ازدواج منجر نشود، افراد را مجبور به داشتن یک زندگی سرد و خسته‌کننده در کنار هم می‌کند. اگر در اطراف تان زوج هایی هستند که به خاطر همین روند ازدواج اجباری یا ازدواج سنتی یا عدم علاقه به مشکل خورده اند، وضعیت آن ها را به پدر مادرتان یادآوری کنید. به آن‌ها توضیح دهید که علاقه ای به فرد مورد نظرشان ندارید و نمی‌توانید در کنار او زندگی خوبی داشته باشید.

همانطور که گفتیم ازدواج اجباری پیامدهای منفی زیادی در پی دارد. این نوع ازدواج ها باعث بروز افسردگی و بی علاقگی به زندگی می‌شود. شما برای زندگی که فرد دیگری برای تان انتخاب کرده است، رغبت و علاقه کمتری دارید و انرژی کمتری هم صرف حل مسائل و مشکلات آن می‌کنید. در این قبیل ازدواج‌ها علاوه بر اینکه خود فرد به شدت آسیب می‌بیند، اطرافیان و بخصوص بچه ها هم دچار آسیب می‌شوند.

اگر خودتان نمی‌توانید یا نمی‌خواهید حرف بزنید، از واسطه ای که حرفش روی پدر مادرتان تاثیر دارد، بخواهید تا با آن ها صحبت کند. بزرگ‌ترها زبان هم را بهتر می فهمند. آن ها خوب می‌دانند که چطور پدر مادرتان را راضی کنند.

اگر پدر مادرتان شما را برای ازدواج تحت فشار می‌گذارند یا به هر طریقی برای‌تان مشکل درست کرده اند، سعی کنید به جای تسلیم شدن و پذیرفتن شرایط با آن‌ها صحبت کنید و خواسته‌های‌تان را بگویید. شاید آن‌ها متوجه نیستند که حرف‌ها و کارهای‌شان برای‌تان آزاردهنده است. از آن‌ها بخواهید که برای یک مدت دیگر شما را در خانه بپذیرند و کمک کنند تا بتوانید در آرامش شریک زندگی‌تان را انتخاب کنید. برای‌شان توضیح دهید که بعضی از حرف ها و کارهای‌شان برای شما قابل تحمل نیست و باعث ناراحتی‌تان می شوند. با مشاور مشورت کنید

در هر مشکلی مراجعه به یک مشاور می‌تواند موثر باشد. وقتی شرایط‌‌تان را با تمام جزئیات با یک مشاور دلسوز و حرفه ای در میان بگذارید، او می‌تواند با بررسی شرایط بهترین روش مقابله را به شما یاد بدهد.

ممکن است پدر مادرتان به هر طریقی سعی کنند شما را به این ازدوج راضی کنند. اما فراموش نکنید که این شما هستید که باید سر سفره عقد جواب بله بدهید. قطعا ازدواج با فردی که دوستش ندارید، عاقبت خوشی ندارد. تحت هیچ شرایطی از حرف تان کوتاه نیایید و در هر فرصتی که پیش می‌آید به آن‌ها یادآوری کنید که فرد مورد نظر، انتخاب شما نیست بلکه پدر مادرتان او را انتخاب کرده‌اند.

بعضی از پدر مادرها با این تفکر که فرزندان‌شان از مصلحت‌شان خبر ندارند، آن ها را به انتخاب خود راهی خانه بخت می‌کنند و به عبارتی به جای آن‌ها تصیم می‌گیرند. شاید شما هم به خاطر علاقه و اعتمادی که به آن‌ها دارید، با این تصمیم موافقت کنید و حرف آن‌ها را بپذیرید. این کار درست نیست. حتی اگر فرد مورد نظر، گزینه مناسبی باشد، انتخاب و صلاح دید والدین ملاک درستی برای انتخاب همسر نیست. خود شما باید کسی که می‌خواهید یک عمر کنارش زندگی کنید را انتخاب کنید. این جمله که شما صلاح خودتان را نمی‌دانید یک طرز فکر غلط است و عموما اعتماد به نفس شما را نشانه گرفته است. سعی کنید به این حرف بهایی ندهید و با آن مقابله کنید.

اگر شما یک فرد بالغ و مسئولیت‌پذیر به نظر برسید، کمتر احتمال دارد پدر مادرتان یا هر کس دیگری بخواهد برای شما تصمیم بگیرید. درواقع خود شما هستید که با رفتارتان مجوز بسیاری از کارها را به دیگران می‌دهید. سعی کنید با رفتارهای درست و منطقی نظر مثبت والدین‌تان را به خود جلب کنید و به آن‌ها نشان بدهید که صلاحیت تصمیم‌گیری برای ازدواج را دارید. یکی از بهترین روش‌ها برای این کار صحبت کردن است. خجالت را کنار بگذارید و حرف های تان را بی‌پرده به آن‌ها بگویید. وقتی آن‌ها بدانند که شما آگاهی و دانش بالایی دارید، بیش از پیش به شما اعتماد می‌کنند.

حتی اگر تا آخر عمر مجرد بمایند، بهتر از این است که درگیر یک ازدواج غلط شوید. پدر مادرها معمولا نگران بالا رفتن سن فرزندان و ازدواج نکردن‌شان هستند. و این ترس را به آن‌ها هم انتقال می‌دهند. سعی کنید به خودتان مسلط باشید و ترس‌های بیهود را به خود راه ندهید. در بدترین حالتی که وجود دارد، شما مجرد می‌مانید و تمام مسئولیت‌های زندگی تان به عهده خود شما خواهد بود. تا وقتی که برای مسائل مختلف زندگی آزادی یا امکانات کافی را داشته باشید، مجرد ماندن هیچ ترسی ندارد. و حالا تصور کنید که به اجبار با کسی که دوستش ندارید ازدواج کرده اید. خودتان پیش بینی می‌کنید که تا چه مدت می‌توانید این زندگی را ادامه دهید؟ آیا آرامش و رضایت را در زندگی مشترکی که بر اساس ازدواج اجباری و بدون علاقه صورت گرفته است تجربه خواهید گرد. تمام جوانب را بسنجید و به راحتی به خاطر تنهایی تسلیم نشوید.

ازدواج اجباری تحت اجبار والدین یا سرپرست یا حتی به خاطر فرار از برخی شرایط توسط خود فرد صورت می‌گیرد. فرد بعد از ازدواج دچار بی علاقگی به زندگی مشترک، مشکلات روحی مانند افسردگی و اختلافات و دعوا با همسر می‌شود. بهتر است به جای پذیرش این نوع ازدواج صبور باشید، با متانت و احترام سعی کنید با ترفندهای مختلف والدین‌تان را متوجه اشتباه‌شان بکنید. برای مثال سرگذشت ازدواج های ناموفق دیگر را به آن‌ها یادآوری کنید، پیامدهای ازدواج اجباری را به آن‌ها گوشزد کنید از بزرگ‌ترها و اقوام کمک بگیرید.، خواسته های به زبان بیاورید، با مشاور مشورت کنید، تسلیم نشوید و مطمئن باشید که شما از مصلحت‌تان بی‌خبر نیستید. شما یاد می گیرید که خودتان را ثابت کنید، از حق طبیعی‌تان دفاع کنید و از تنهایی نترسید.

 

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

91 بازدید

81 بازدید

92 بازدید

120 بازدید

246 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

چگونه از ازدواج فرار کنیم

سلام من الان دو ساله عقدم با پسر عموم ازدواج اجباری واقعا رو مخه من نمیتونم با ایشون ازدواج کنم من عاشق یه پسر دیگه ای هستم تورو خدا بگید من چیکار کنم خستم شدم نمی‌خوام نزدیکم شه منم سنم کمه ۱۴ سالم بود عقد کردم الان ۱۶ سالمه من واقعا دلم میخواد خودکشی کنم شاید هم این کارو کردم تورو خدا کمک کنید

سلام دوست گرامی شرایط بدی دارید و توصیه می‌کنیم حتما با مشاور صحبت کنید. درست است که ازدواج شما خودخواسته نبوده و چون سن کمی دارید، هیجانات این سن نیز به شما، فشار وارد کرده است؛ اما خودکشی راهکار شما نیست. در سریع‌ترین زمان ممکن با مشاور صحبت کنید.

سلام دختری ۱۸ ساله هستم دو ساله ک خانوادم اصرار دارن ک با یکی از اقوام ک ب شدت خواستگارم هست و موقعیت اجتماعی و خانوادگی خوبی داره ازدواج کنم ، من خیلی مخالفت کردم و گفتم ک سنم برای ازدواج مناسب نیست و اصلا از اون ادم خوشم نمیاد اما خیلی منو تحت فشار میذارن لطفا بگین چیکار کنم ؟

سلام دوست گرامی اگر خانواده شما به دلیل موقعیت طرف مقابل این اصرار را دارند، شما می‌توانید خودتان را مشغول برنامه‌های فردی مانند ادامه تحصیل یا اشتغال کنید. سپس برای خانواده شرح دهید که برنامه‌ریزی دیگری برای چندسال آینده خودتان دارید.

سلام پسر ۳۳ ساله هستم مادرم بی توجه به ملاک من برای ازدواج به دلیل بالا رفتن سن اصرار داره ازدواج کنم پس فردا قرار خواستگاری گذاشته الان نمیدونم چکار کنم بلاتکلیفم لطفا راهنمایی کنید

سلام دوست گرامی نیاز شما به استقلال فکری و استقلال در تصمیم‌گیری کاملاً طبیعی و منطقی است. اما باید به این نکته توجه کنید که زمانی مادر و یا دیگر اطرافیان اجازه تصمیم گیری برای شما را دارند که شما خودتان این مجوز را به آنها داده باشید. بنابراین بهتر است با مادرتان صحبت کنید و نیاز خودتان را به استقلال در تصمیم‌گیری بیان کنید. ملاک‌های خودتان را برای ازدواج مشخص کنید تا بتوانید شریک مناسبی برای زندگی‌تان پیدا کنید.

سلام من دختری هستم که ۲۱سال سن دارم مادر و پدرم دو سال هستش که منو به اجبار میخوان با فردی که ۱۰سال از من بزرگتر هست ازدواج کنم، من دانشگاه می‌روم و خانواده پدری خوبی دارم، اما فرد مقابل نه تنها تحصیلات ندارد بلکه تو کار دلالی ارز هست و بصورت پناهنده به آلمان رفته، به زودی به ایران می آید و باز هم ازدواج اجباری میشود، لطفا یک راهکار بدید که من با این آقا ازدواج نکنم چون به هیچ وجه صلاحیت ازدواج ندارد

سلام دوست گرامی برای اینکه در موقعیت اجبار هستید، متاسفیم. مخالفت شما با خانواده می‌تواند توسط یک واسطه امین و مورداعتماد مانند پدربزرگ، دایی بزرگ‌تر و.. ارائه شود. دلایل پدر و مادرتان برای این تصمیم چیست؟ آیا پای مسائل مالی در میان است؟ شما اهداف خودتان را به خانواده برای آینده به صورت روشن بگویید تا آنها از این مساله دست بردارند.

من ۲ سالع نامزد کردم بخاطر زور مامانم شوهرمم اصلا دوسش ندارم چیکارکنم😐

سلام این موضوعی که مطرح می‌کنید خیلی جدیه و بهتره قبل از ازدواج دربارش اقدام کنید. به همین‌خاطر پیشنهاد می‌کنم با سیستم مشاوره تلفنی تماس بگیرید.

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

ازدواج اجباری به اصرار خانواده هنوز هم در جای جای دنیا و حتی کشور خودمان اتفاق می‌افتد. اگر شما هم درگیر این نوع ازدواج هستید باید بدانید که تنها نیستید. افراد زیادی هستند که به خواسته دیگران مثلا والدین و بدون رضایت قلبی خودشان، تن به ازدواج می‌دهند. این افراد به دلایل مختلفی درگیر ازدواج زوری می‌شوند. ممکن است از طرف والدینشان تحت فشار باشند و یا حتی به خاطر مهاجرت و گرفتن اقامت تن به این کار بدهند. مهم‌ترین قسمت این اتفاق برخورد خود فرد است. اگر شما به هر دلیلی خود را درگیر ازدواج اجباری با مرد یا زنی که دوستش ندارید می‌دانید، شاید بتوانید با برخوردهای اصولی و حساب شده جلو این رخداد را بگیرید و چاره بهتری پیدا کنید.

فهرست مطالب

ازدواج اجباری به این معناست که دو طرف‌ یا یکی از طرفین برای ازدواج رضایت قلبی نداشته‌ باشد و با زور و تهدید و عوامل فشار مختلف تن به ازدواج داده باشد. ازدواج اجباری دلایل متعددی دارد و این اجبار معمولا از طرف والدین و سرپرستان فرد به او اعمال می‌شود. ازدواج اجباری به شکل‌های مختلفی رخ می‌دهد. لازم نیست که حتما قربانی یک فرد کم سن و سال باشد و یا با زور و آزار فیزیکی راهی خانه بخت شود. حتی وقتی خانواده با بی محلی و فشار روانی فرد را ملزم به ازدواج می‌کنند، به نوعی یک ازدواج اجباری رخ داده است. گاهی والدین با بی‌توجهی به حقوق ابتدایی فرزندان‌شان باعث بروز این نوع ازدواج‌ها می‌شوند. وادار کردن گاهی با آزار فیزیکی هم همراه می شود و گاهی تنها روانی و زبانی می‌باشد. مثلا خانواده به طور غیر مستقیم او را طرد می‌کنند. آن‌ها مدام گوشزد می‌کنند که وقت ازدواجش رسیده است و یا به او می‌فهمانند که نمی‌خواهند در خانه بماند و پذیرای او نیستند. در نهایت این روند باعث می شود فرد خود را به ازدواج با کسی که قلبا او را نمی‌خواهد، مجاب کند.

گاهی یک خانواده تصمیم می گیرند به خاطر علاقه‌ای که خودشان به شرایط یک خواستگار دارند، دخترشان را به ازدواج وادار کنند. ممکن است شرایط آن خواستگار به نظر آن ها ایده آل باشد و جواب منفی دختر برای خانواده اش قابل پذیرش نباشد. گاهی نیز خانواده دختری از آشنایان را برای پسرشان در نظر میگیرند و ازدواج با او را فطعی و حتمی تصور میکنند و با اصرار از پسرشان میخواهند که او را به ازدواج خود درآورد.

برخی از زنان با بالاتر رفتن سن‌شان احساس می کنند که در خانه پدری جایی ندارند. پس حتی اگر آن ها هنوز آمادگی ازدواج را نداشته باشند، خانواده از نظر مالی و عاطفی پذیرای آن‌ها در خانه خود نیستند. یا گاهی حتی دخترانی که استقلال دارند و تحصیلکرده هستند وقتی حس می‌کنند که جامعه به خاطر مجرد ماندن در سن بالا، ارزش کمتری برای شان قائل است، حواشی مختلفی برای شان پیش می آید و جامعه مدام سعی دارد به آن ها برچسب بزند، برای رسیدن به امنیت بیشتر خودشان را ملزم به ازدواج می‌دانند.

چگونه از ازدواج فرار کنیم

ازدواج های قبیله ای هم هنوز رایج هستند. گاهی افراد وادار به ازدواج می‌شوند تا برخی از خصومت‌ها و مشکلاتی که بین خانواده ها هست برطرف شود.

برخی اوقات افراد برای فرار از فقر تن به ازدواج می‌دهند و به دنبال پیدا کردن یک سرپناه و داشتن امنیت مالی حاضر می شوند با فردی که علاقه‌ای به او ندارند، زیر یک سقف زندگی کنند.

اجبار در ازدواج چه از طرف دیگران باشد چه از طرف خود فرد و به خاطر فرار از شرایط اتفاق بیفتد، پیامدهای ناخوشایند و سختی در پی دارد. زنی که با زور کتک و تحقیر عروس می شود و زنی که برای فرار از فشارهای روانی خانواده و جامعه تن به ازدواج می‌دهد، هر چند شبیه به هم نیستند اما هر کدام به یک اندازه درگیر موضوع اجبار و عدم تمایل برای زندگی زناشویی هستند. آن‌ها میل و رغبتی برای زندگی ندارند و این بی‌رغبتی را در تمام مراحل زندگی نمایش می دهند.

زنان بعد از ازدواج اجباری ضربه‌های روحی زیادی می‌خورند. آن ها تمایلی به زندگی ندارند و با کوچک ترین مشکلی صبرشان را از دست می‌دهند. به عبارتی آن‌ها برای زندگی زناشویی سازش ندارند. این مورد باعث می‌شود که دعواها و اختلافات بین زن و شوهر زیاد شود. معمولا این زنان دچار انواع مشکلات روحی مانند افسردگی می‌شوند و در موارد شدیدتر به فکر خودکشی می‌افتند. همچنین ازدواج اجباری خود دلیلی برای افزایش آمارهای خیانت یا طلاق در آینده خواهد‌ شد. این ازدواج از پایه غلط است و نمی‌تواند یک زندگی آرام و درست را به همراه‌ داشته باشد. در نتیجه بچه‌هایی که ماحصل این گونه ازدواج‌ها هستند، در یک خانه پر از اختلاف و دعوا و بدون محبت بزرگ می‌شوند و رشد می‌کنند. این کودکان دچار آسیب‌های متعددی می‌شوند که در بزرگسالی در شکل‌های مختلف آن را نشان می‌دهند.

اگر در موقعیتی هستید که اطرافیان یا خانوادتان اصرار به ازدواج شما با شخص خاصی دارند، راهکارهای زیر را پیش بگیرید:

درست است که یکی از ابتدایی‌ترین حقوق شما دارد پایمال می‌شود. اما با خشونت و دعوا فقط اوضاع پیچیده‌تر می‌شود. به هر دلیلی که پدر مادرتان تصمیم گرفته‌اند، به نظر شما احترام نگذارند، شما در مقابل سعی کنید با احترام و صبوری نظرشان را عوض کنید. آن ها خیرخواه شما هستند. پس سعی کنید با آرامش وضعیت پیش آمده را مدیریت کنید. در حین اینکه احترام پدر مادرتان را حفظ می‌کنید و جو را آرام نگه ‌می‌دارید، سعی کنید از حقوق طبیعی‌تان هم دفاع کنید. انتخاب شریک زندگی حق طبیعی شماست و تصمیمش دقیقا با خود شماست. اجازه ندهید دیگران با هر دلیلی شما را از این حقوق طبیعی‌تان محروم کنند.

یکی از مهم‌ترین اصول ابتدایی برای ازدواج موفق عشق و علاقه بین طرفین است. نبود علاقه حتی اگر به فروپاشی یک ازدواج منجر نشود، افراد را مجبور به داشتن یک زندگی سرد و خسته‌کننده در کنار هم می‌کند. اگر در اطراف تان زوج هایی هستند که به خاطر همین روند ازدواج اجباری یا ازدواج سنتی یا عدم علاقه به مشکل خورده اند، وضعیت آن ها را به پدر مادرتان یادآوری کنید. به آن‌ها توضیح دهید که علاقه ای به فرد مورد نظرشان ندارید و نمی‌توانید در کنار او زندگی خوبی داشته باشید.

همانطور که گفتیم ازدواج اجباری پیامدهای منفی زیادی در پی دارد. این نوع ازدواج ها باعث بروز افسردگی و بی علاقگی به زندگی می‌شود. شما برای زندگی که فرد دیگری برای تان انتخاب کرده است، رغبت و علاقه کمتری دارید و انرژی کمتری هم صرف حل مسائل و مشکلات آن می‌کنید. در این قبیل ازدواج‌ها علاوه بر اینکه خود فرد به شدت آسیب می‌بیند، اطرافیان و بخصوص بچه ها هم دچار آسیب می‌شوند.

اگر خودتان نمی‌توانید یا نمی‌خواهید حرف بزنید، از واسطه ای که حرفش روی پدر مادرتان تاثیر دارد، بخواهید تا با آن ها صحبت کند. بزرگ‌ترها زبان هم را بهتر می فهمند. آن ها خوب می‌دانند که چطور پدر مادرتان را راضی کنند.

اگر پدر مادرتان شما را برای ازدواج تحت فشار می‌گذارند یا به هر طریقی برای‌تان مشکل درست کرده اند، سعی کنید به جای تسلیم شدن و پذیرفتن شرایط با آن‌ها صحبت کنید و خواسته‌های‌تان را بگویید. شاید آن‌ها متوجه نیستند که حرف‌ها و کارهای‌شان برای‌تان آزاردهنده است. از آن‌ها بخواهید که برای یک مدت دیگر شما را در خانه بپذیرند و کمک کنند تا بتوانید در آرامش شریک زندگی‌تان را انتخاب کنید. برای‌شان توضیح دهید که بعضی از حرف ها و کارهای‌شان برای شما قابل تحمل نیست و باعث ناراحتی‌تان می شوند. با مشاور مشورت کنید

در هر مشکلی مراجعه به یک مشاور می‌تواند موثر باشد. وقتی شرایط‌‌تان را با تمام جزئیات با یک مشاور دلسوز و حرفه ای در میان بگذارید، او می‌تواند با بررسی شرایط بهترین روش مقابله را به شما یاد بدهد.

ممکن است پدر مادرتان به هر طریقی سعی کنند شما را به این ازدوج راضی کنند. اما فراموش نکنید که این شما هستید که باید سر سفره عقد جواب بله بدهید. قطعا ازدواج با فردی که دوستش ندارید، عاقبت خوشی ندارد. تحت هیچ شرایطی از حرف تان کوتاه نیایید و در هر فرصتی که پیش می‌آید به آن‌ها یادآوری کنید که فرد مورد نظر، انتخاب شما نیست بلکه پدر مادرتان او را انتخاب کرده‌اند.

بعضی از پدر مادرها با این تفکر که فرزندان‌شان از مصلحت‌شان خبر ندارند، آن ها را به انتخاب خود راهی خانه بخت می‌کنند و به عبارتی به جای آن‌ها تصیم می‌گیرند. شاید شما هم به خاطر علاقه و اعتمادی که به آن‌ها دارید، با این تصمیم موافقت کنید و حرف آن‌ها را بپذیرید. این کار درست نیست. حتی اگر فرد مورد نظر، گزینه مناسبی باشد، انتخاب و صلاح دید والدین ملاک درستی برای انتخاب همسر نیست. خود شما باید کسی که می‌خواهید یک عمر کنارش زندگی کنید را انتخاب کنید. این جمله که شما صلاح خودتان را نمی‌دانید یک طرز فکر غلط است و عموما اعتماد به نفس شما را نشانه گرفته است. سعی کنید به این حرف بهایی ندهید و با آن مقابله کنید.

اگر شما یک فرد بالغ و مسئولیت‌پذیر به نظر برسید، کمتر احتمال دارد پدر مادرتان یا هر کس دیگری بخواهد برای شما تصمیم بگیرید. درواقع خود شما هستید که با رفتارتان مجوز بسیاری از کارها را به دیگران می‌دهید. سعی کنید با رفتارهای درست و منطقی نظر مثبت والدین‌تان را به خود جلب کنید و به آن‌ها نشان بدهید که صلاحیت تصمیم‌گیری برای ازدواج را دارید. یکی از بهترین روش‌ها برای این کار صحبت کردن است. خجالت را کنار بگذارید و حرف های تان را بی‌پرده به آن‌ها بگویید. وقتی آن‌ها بدانند که شما آگاهی و دانش بالایی دارید، بیش از پیش به شما اعتماد می‌کنند.

حتی اگر تا آخر عمر مجرد بمایند، بهتر از این است که درگیر یک ازدواج غلط شوید. پدر مادرها معمولا نگران بالا رفتن سن فرزندان و ازدواج نکردن‌شان هستند. و این ترس را به آن‌ها هم انتقال می‌دهند. سعی کنید به خودتان مسلط باشید و ترس‌های بیهود را به خود راه ندهید. در بدترین حالتی که وجود دارد، شما مجرد می‌مانید و تمام مسئولیت‌های زندگی تان به عهده خود شما خواهد بود. تا وقتی که برای مسائل مختلف زندگی آزادی یا امکانات کافی را داشته باشید، مجرد ماندن هیچ ترسی ندارد. و حالا تصور کنید که به اجبار با کسی که دوستش ندارید ازدواج کرده اید. خودتان پیش بینی می‌کنید که تا چه مدت می‌توانید این زندگی را ادامه دهید؟ آیا آرامش و رضایت را در زندگی مشترکی که بر اساس ازدواج اجباری و بدون علاقه صورت گرفته است تجربه خواهید گرد. تمام جوانب را بسنجید و به راحتی به خاطر تنهایی تسلیم نشوید.

ازدواج اجباری تحت اجبار والدین یا سرپرست یا حتی به خاطر فرار از برخی شرایط توسط خود فرد صورت می‌گیرد. فرد بعد از ازدواج دچار بی علاقگی به زندگی مشترک، مشکلات روحی مانند افسردگی و اختلافات و دعوا با همسر می‌شود. بهتر است به جای پذیرش این نوع ازدواج صبور باشید، با متانت و احترام سعی کنید با ترفندهای مختلف والدین‌تان را متوجه اشتباه‌شان بکنید. برای مثال سرگذشت ازدواج های ناموفق دیگر را به آن‌ها یادآوری کنید، پیامدهای ازدواج اجباری را به آن‌ها گوشزد کنید از بزرگ‌ترها و اقوام کمک بگیرید.، خواسته های به زبان بیاورید، با مشاور مشورت کنید، تسلیم نشوید و مطمئن باشید که شما از مصلحت‌تان بی‌خبر نیستید. شما یاد می گیرید که خودتان را ثابت کنید، از حق طبیعی‌تان دفاع کنید و از تنهایی نترسید.

 

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

91 بازدید

81 بازدید

92 بازدید

120 بازدید

246 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

چگونه از ازدواج فرار کنیم

سلام من الان دو ساله عقدم با پسر عموم ازدواج اجباری واقعا رو مخه من نمیتونم با ایشون ازدواج کنم من عاشق یه پسر دیگه ای هستم تورو خدا بگید من چیکار کنم خستم شدم نمی‌خوام نزدیکم شه منم سنم کمه ۱۴ سالم بود عقد کردم الان ۱۶ سالمه من واقعا دلم میخواد خودکشی کنم شاید هم این کارو کردم تورو خدا کمک کنید

سلام دوست گرامی شرایط بدی دارید و توصیه می‌کنیم حتما با مشاور صحبت کنید. درست است که ازدواج شما خودخواسته نبوده و چون سن کمی دارید، هیجانات این سن نیز به شما، فشار وارد کرده است؛ اما خودکشی راهکار شما نیست. در سریع‌ترین زمان ممکن با مشاور صحبت کنید.

سلام دختری ۱۸ ساله هستم دو ساله ک خانوادم اصرار دارن ک با یکی از اقوام ک ب شدت خواستگارم هست و موقعیت اجتماعی و خانوادگی خوبی داره ازدواج کنم ، من خیلی مخالفت کردم و گفتم ک سنم برای ازدواج مناسب نیست و اصلا از اون ادم خوشم نمیاد اما خیلی منو تحت فشار میذارن لطفا بگین چیکار کنم ؟

سلام دوست گرامی اگر خانواده شما به دلیل موقعیت طرف مقابل این اصرار را دارند، شما می‌توانید خودتان را مشغول برنامه‌های فردی مانند ادامه تحصیل یا اشتغال کنید. سپس برای خانواده شرح دهید که برنامه‌ریزی دیگری برای چندسال آینده خودتان دارید.

سلام پسر ۳۳ ساله هستم مادرم بی توجه به ملاک من برای ازدواج به دلیل بالا رفتن سن اصرار داره ازدواج کنم پس فردا قرار خواستگاری گذاشته الان نمیدونم چکار کنم بلاتکلیفم لطفا راهنمایی کنید

سلام دوست گرامی نیاز شما به استقلال فکری و استقلال در تصمیم‌گیری کاملاً طبیعی و منطقی است. اما باید به این نکته توجه کنید که زمانی مادر و یا دیگر اطرافیان اجازه تصمیم گیری برای شما را دارند که شما خودتان این مجوز را به آنها داده باشید. بنابراین بهتر است با مادرتان صحبت کنید و نیاز خودتان را به استقلال در تصمیم‌گیری بیان کنید. ملاک‌های خودتان را برای ازدواج مشخص کنید تا بتوانید شریک مناسبی برای زندگی‌تان پیدا کنید.

سلام من دختری هستم که ۲۱سال سن دارم مادر و پدرم دو سال هستش که منو به اجبار میخوان با فردی که ۱۰سال از من بزرگتر هست ازدواج کنم، من دانشگاه می‌روم و خانواده پدری خوبی دارم، اما فرد مقابل نه تنها تحصیلات ندارد بلکه تو کار دلالی ارز هست و بصورت پناهنده به آلمان رفته، به زودی به ایران می آید و باز هم ازدواج اجباری میشود، لطفا یک راهکار بدید که من با این آقا ازدواج نکنم چون به هیچ وجه صلاحیت ازدواج ندارد

سلام دوست گرامی برای اینکه در موقعیت اجبار هستید، متاسفیم. مخالفت شما با خانواده می‌تواند توسط یک واسطه امین و مورداعتماد مانند پدربزرگ، دایی بزرگ‌تر و.. ارائه شود. دلایل پدر و مادرتان برای این تصمیم چیست؟ آیا پای مسائل مالی در میان است؟ شما اهداف خودتان را به خانواده برای آینده به صورت روشن بگویید تا آنها از این مساله دست بردارند.

من ۲ سالع نامزد کردم بخاطر زور مامانم شوهرمم اصلا دوسش ندارم چیکارکنم😐

سلام این موضوعی که مطرح می‌کنید خیلی جدیه و بهتره قبل از ازدواج دربارش اقدام کنید. به همین‌خاطر پیشنهاد می‌کنم با سیستم مشاوره تلفنی تماس بگیرید.

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

ازدواج اجباری به اصرار خانواده هنوز هم در جای جای دنیا و حتی کشور خودمان اتفاق می‌افتد. اگر شما هم درگیر این نوع ازدواج هستید باید بدانید که تنها نیستید. افراد زیادی هستند که به خواسته دیگران مثلا والدین و بدون رضایت قلبی خودشان، تن به ازدواج می‌دهند. این افراد به دلایل مختلفی درگیر ازدواج زوری می‌شوند. ممکن است از طرف والدینشان تحت فشار باشند و یا حتی به خاطر مهاجرت و گرفتن اقامت تن به این کار بدهند. مهم‌ترین قسمت این اتفاق برخورد خود فرد است. اگر شما به هر دلیلی خود را درگیر ازدواج اجباری با مرد یا زنی که دوستش ندارید می‌دانید، شاید بتوانید با برخوردهای اصولی و حساب شده جلو این رخداد را بگیرید و چاره بهتری پیدا کنید.

فهرست مطالب

ازدواج اجباری به این معناست که دو طرف‌ یا یکی از طرفین برای ازدواج رضایت قلبی نداشته‌ باشد و با زور و تهدید و عوامل فشار مختلف تن به ازدواج داده باشد. ازدواج اجباری دلایل متعددی دارد و این اجبار معمولا از طرف والدین و سرپرستان فرد به او اعمال می‌شود. ازدواج اجباری به شکل‌های مختلفی رخ می‌دهد. لازم نیست که حتما قربانی یک فرد کم سن و سال باشد و یا با زور و آزار فیزیکی راهی خانه بخت شود. حتی وقتی خانواده با بی محلی و فشار روانی فرد را ملزم به ازدواج می‌کنند، به نوعی یک ازدواج اجباری رخ داده است. گاهی والدین با بی‌توجهی به حقوق ابتدایی فرزندان‌شان باعث بروز این نوع ازدواج‌ها می‌شوند. وادار کردن گاهی با آزار فیزیکی هم همراه می شود و گاهی تنها روانی و زبانی می‌باشد. مثلا خانواده به طور غیر مستقیم او را طرد می‌کنند. آن‌ها مدام گوشزد می‌کنند که وقت ازدواجش رسیده است و یا به او می‌فهمانند که نمی‌خواهند در خانه بماند و پذیرای او نیستند. در نهایت این روند باعث می شود فرد خود را به ازدواج با کسی که قلبا او را نمی‌خواهد، مجاب کند.

گاهی یک خانواده تصمیم می گیرند به خاطر علاقه‌ای که خودشان به شرایط یک خواستگار دارند، دخترشان را به ازدواج وادار کنند. ممکن است شرایط آن خواستگار به نظر آن ها ایده آل باشد و جواب منفی دختر برای خانواده اش قابل پذیرش نباشد. گاهی نیز خانواده دختری از آشنایان را برای پسرشان در نظر میگیرند و ازدواج با او را فطعی و حتمی تصور میکنند و با اصرار از پسرشان میخواهند که او را به ازدواج خود درآورد.

برخی از زنان با بالاتر رفتن سن‌شان احساس می کنند که در خانه پدری جایی ندارند. پس حتی اگر آن ها هنوز آمادگی ازدواج را نداشته باشند، خانواده از نظر مالی و عاطفی پذیرای آن‌ها در خانه خود نیستند. یا گاهی حتی دخترانی که استقلال دارند و تحصیلکرده هستند وقتی حس می‌کنند که جامعه به خاطر مجرد ماندن در سن بالا، ارزش کمتری برای شان قائل است، حواشی مختلفی برای شان پیش می آید و جامعه مدام سعی دارد به آن ها برچسب بزند، برای رسیدن به امنیت بیشتر خودشان را ملزم به ازدواج می‌دانند.

چگونه از ازدواج فرار کنیم

ازدواج های قبیله ای هم هنوز رایج هستند. گاهی افراد وادار به ازدواج می‌شوند تا برخی از خصومت‌ها و مشکلاتی که بین خانواده ها هست برطرف شود.

برخی اوقات افراد برای فرار از فقر تن به ازدواج می‌دهند و به دنبال پیدا کردن یک سرپناه و داشتن امنیت مالی حاضر می شوند با فردی که علاقه‌ای به او ندارند، زیر یک سقف زندگی کنند.

اجبار در ازدواج چه از طرف دیگران باشد چه از طرف خود فرد و به خاطر فرار از شرایط اتفاق بیفتد، پیامدهای ناخوشایند و سختی در پی دارد. زنی که با زور کتک و تحقیر عروس می شود و زنی که برای فرار از فشارهای روانی خانواده و جامعه تن به ازدواج می‌دهد، هر چند شبیه به هم نیستند اما هر کدام به یک اندازه درگیر موضوع اجبار و عدم تمایل برای زندگی زناشویی هستند. آن‌ها میل و رغبتی برای زندگی ندارند و این بی‌رغبتی را در تمام مراحل زندگی نمایش می دهند.

زنان بعد از ازدواج اجباری ضربه‌های روحی زیادی می‌خورند. آن ها تمایلی به زندگی ندارند و با کوچک ترین مشکلی صبرشان را از دست می‌دهند. به عبارتی آن‌ها برای زندگی زناشویی سازش ندارند. این مورد باعث می‌شود که دعواها و اختلافات بین زن و شوهر زیاد شود. معمولا این زنان دچار انواع مشکلات روحی مانند افسردگی می‌شوند و در موارد شدیدتر به فکر خودکشی می‌افتند. همچنین ازدواج اجباری خود دلیلی برای افزایش آمارهای خیانت یا طلاق در آینده خواهد‌ شد. این ازدواج از پایه غلط است و نمی‌تواند یک زندگی آرام و درست را به همراه‌ داشته باشد. در نتیجه بچه‌هایی که ماحصل این گونه ازدواج‌ها هستند، در یک خانه پر از اختلاف و دعوا و بدون محبت بزرگ می‌شوند و رشد می‌کنند. این کودکان دچار آسیب‌های متعددی می‌شوند که در بزرگسالی در شکل‌های مختلف آن را نشان می‌دهند.

اگر در موقعیتی هستید که اطرافیان یا خانوادتان اصرار به ازدواج شما با شخص خاصی دارند، راهکارهای زیر را پیش بگیرید:

درست است که یکی از ابتدایی‌ترین حقوق شما دارد پایمال می‌شود. اما با خشونت و دعوا فقط اوضاع پیچیده‌تر می‌شود. به هر دلیلی که پدر مادرتان تصمیم گرفته‌اند، به نظر شما احترام نگذارند، شما در مقابل سعی کنید با احترام و صبوری نظرشان را عوض کنید. آن ها خیرخواه شما هستند. پس سعی کنید با آرامش وضعیت پیش آمده را مدیریت کنید. در حین اینکه احترام پدر مادرتان را حفظ می‌کنید و جو را آرام نگه ‌می‌دارید، سعی کنید از حقوق طبیعی‌تان هم دفاع کنید. انتخاب شریک زندگی حق طبیعی شماست و تصمیمش دقیقا با خود شماست. اجازه ندهید دیگران با هر دلیلی شما را از این حقوق طبیعی‌تان محروم کنند.

یکی از مهم‌ترین اصول ابتدایی برای ازدواج موفق عشق و علاقه بین طرفین است. نبود علاقه حتی اگر به فروپاشی یک ازدواج منجر نشود، افراد را مجبور به داشتن یک زندگی سرد و خسته‌کننده در کنار هم می‌کند. اگر در اطراف تان زوج هایی هستند که به خاطر همین روند ازدواج اجباری یا ازدواج سنتی یا عدم علاقه به مشکل خورده اند، وضعیت آن ها را به پدر مادرتان یادآوری کنید. به آن‌ها توضیح دهید که علاقه ای به فرد مورد نظرشان ندارید و نمی‌توانید در کنار او زندگی خوبی داشته باشید.

همانطور که گفتیم ازدواج اجباری پیامدهای منفی زیادی در پی دارد. این نوع ازدواج ها باعث بروز افسردگی و بی علاقگی به زندگی می‌شود. شما برای زندگی که فرد دیگری برای تان انتخاب کرده است، رغبت و علاقه کمتری دارید و انرژی کمتری هم صرف حل مسائل و مشکلات آن می‌کنید. در این قبیل ازدواج‌ها علاوه بر اینکه خود فرد به شدت آسیب می‌بیند، اطرافیان و بخصوص بچه ها هم دچار آسیب می‌شوند.

اگر خودتان نمی‌توانید یا نمی‌خواهید حرف بزنید، از واسطه ای که حرفش روی پدر مادرتان تاثیر دارد، بخواهید تا با آن ها صحبت کند. بزرگ‌ترها زبان هم را بهتر می فهمند. آن ها خوب می‌دانند که چطور پدر مادرتان را راضی کنند.

اگر پدر مادرتان شما را برای ازدواج تحت فشار می‌گذارند یا به هر طریقی برای‌تان مشکل درست کرده اند، سعی کنید به جای تسلیم شدن و پذیرفتن شرایط با آن‌ها صحبت کنید و خواسته‌های‌تان را بگویید. شاید آن‌ها متوجه نیستند که حرف‌ها و کارهای‌شان برای‌تان آزاردهنده است. از آن‌ها بخواهید که برای یک مدت دیگر شما را در خانه بپذیرند و کمک کنند تا بتوانید در آرامش شریک زندگی‌تان را انتخاب کنید. برای‌شان توضیح دهید که بعضی از حرف ها و کارهای‌شان برای شما قابل تحمل نیست و باعث ناراحتی‌تان می شوند. با مشاور مشورت کنید

در هر مشکلی مراجعه به یک مشاور می‌تواند موثر باشد. وقتی شرایط‌‌تان را با تمام جزئیات با یک مشاور دلسوز و حرفه ای در میان بگذارید، او می‌تواند با بررسی شرایط بهترین روش مقابله را به شما یاد بدهد.

ممکن است پدر مادرتان به هر طریقی سعی کنند شما را به این ازدوج راضی کنند. اما فراموش نکنید که این شما هستید که باید سر سفره عقد جواب بله بدهید. قطعا ازدواج با فردی که دوستش ندارید، عاقبت خوشی ندارد. تحت هیچ شرایطی از حرف تان کوتاه نیایید و در هر فرصتی که پیش می‌آید به آن‌ها یادآوری کنید که فرد مورد نظر، انتخاب شما نیست بلکه پدر مادرتان او را انتخاب کرده‌اند.

بعضی از پدر مادرها با این تفکر که فرزندان‌شان از مصلحت‌شان خبر ندارند، آن ها را به انتخاب خود راهی خانه بخت می‌کنند و به عبارتی به جای آن‌ها تصیم می‌گیرند. شاید شما هم به خاطر علاقه و اعتمادی که به آن‌ها دارید، با این تصمیم موافقت کنید و حرف آن‌ها را بپذیرید. این کار درست نیست. حتی اگر فرد مورد نظر، گزینه مناسبی باشد، انتخاب و صلاح دید والدین ملاک درستی برای انتخاب همسر نیست. خود شما باید کسی که می‌خواهید یک عمر کنارش زندگی کنید را انتخاب کنید. این جمله که شما صلاح خودتان را نمی‌دانید یک طرز فکر غلط است و عموما اعتماد به نفس شما را نشانه گرفته است. سعی کنید به این حرف بهایی ندهید و با آن مقابله کنید.

اگر شما یک فرد بالغ و مسئولیت‌پذیر به نظر برسید، کمتر احتمال دارد پدر مادرتان یا هر کس دیگری بخواهد برای شما تصمیم بگیرید. درواقع خود شما هستید که با رفتارتان مجوز بسیاری از کارها را به دیگران می‌دهید. سعی کنید با رفتارهای درست و منطقی نظر مثبت والدین‌تان را به خود جلب کنید و به آن‌ها نشان بدهید که صلاحیت تصمیم‌گیری برای ازدواج را دارید. یکی از بهترین روش‌ها برای این کار صحبت کردن است. خجالت را کنار بگذارید و حرف های تان را بی‌پرده به آن‌ها بگویید. وقتی آن‌ها بدانند که شما آگاهی و دانش بالایی دارید، بیش از پیش به شما اعتماد می‌کنند.

حتی اگر تا آخر عمر مجرد بمایند، بهتر از این است که درگیر یک ازدواج غلط شوید. پدر مادرها معمولا نگران بالا رفتن سن فرزندان و ازدواج نکردن‌شان هستند. و این ترس را به آن‌ها هم انتقال می‌دهند. سعی کنید به خودتان مسلط باشید و ترس‌های بیهود را به خود راه ندهید. در بدترین حالتی که وجود دارد، شما مجرد می‌مانید و تمام مسئولیت‌های زندگی تان به عهده خود شما خواهد بود. تا وقتی که برای مسائل مختلف زندگی آزادی یا امکانات کافی را داشته باشید، مجرد ماندن هیچ ترسی ندارد. و حالا تصور کنید که به اجبار با کسی که دوستش ندارید ازدواج کرده اید. خودتان پیش بینی می‌کنید که تا چه مدت می‌توانید این زندگی را ادامه دهید؟ آیا آرامش و رضایت را در زندگی مشترکی که بر اساس ازدواج اجباری و بدون علاقه صورت گرفته است تجربه خواهید گرد. تمام جوانب را بسنجید و به راحتی به خاطر تنهایی تسلیم نشوید.

ازدواج اجباری تحت اجبار والدین یا سرپرست یا حتی به خاطر فرار از برخی شرایط توسط خود فرد صورت می‌گیرد. فرد بعد از ازدواج دچار بی علاقگی به زندگی مشترک، مشکلات روحی مانند افسردگی و اختلافات و دعوا با همسر می‌شود. بهتر است به جای پذیرش این نوع ازدواج صبور باشید، با متانت و احترام سعی کنید با ترفندهای مختلف والدین‌تان را متوجه اشتباه‌شان بکنید. برای مثال سرگذشت ازدواج های ناموفق دیگر را به آن‌ها یادآوری کنید، پیامدهای ازدواج اجباری را به آن‌ها گوشزد کنید از بزرگ‌ترها و اقوام کمک بگیرید.، خواسته های به زبان بیاورید، با مشاور مشورت کنید، تسلیم نشوید و مطمئن باشید که شما از مصلحت‌تان بی‌خبر نیستید. شما یاد می گیرید که خودتان را ثابت کنید، از حق طبیعی‌تان دفاع کنید و از تنهایی نترسید.

 

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

91 بازدید

81 بازدید

92 بازدید

120 بازدید

246 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

چگونه از ازدواج فرار کنیم

سلام من الان دو ساله عقدم با پسر عموم ازدواج اجباری واقعا رو مخه من نمیتونم با ایشون ازدواج کنم من عاشق یه پسر دیگه ای هستم تورو خدا بگید من چیکار کنم خستم شدم نمی‌خوام نزدیکم شه منم سنم کمه ۱۴ سالم بود عقد کردم الان ۱۶ سالمه من واقعا دلم میخواد خودکشی کنم شاید هم این کارو کردم تورو خدا کمک کنید

سلام دوست گرامی شرایط بدی دارید و توصیه می‌کنیم حتما با مشاور صحبت کنید. درست است که ازدواج شما خودخواسته نبوده و چون سن کمی دارید، هیجانات این سن نیز به شما، فشار وارد کرده است؛ اما خودکشی راهکار شما نیست. در سریع‌ترین زمان ممکن با مشاور صحبت کنید.

سلام دختری ۱۸ ساله هستم دو ساله ک خانوادم اصرار دارن ک با یکی از اقوام ک ب شدت خواستگارم هست و موقعیت اجتماعی و خانوادگی خوبی داره ازدواج کنم ، من خیلی مخالفت کردم و گفتم ک سنم برای ازدواج مناسب نیست و اصلا از اون ادم خوشم نمیاد اما خیلی منو تحت فشار میذارن لطفا بگین چیکار کنم ؟

سلام دوست گرامی اگر خانواده شما به دلیل موقعیت طرف مقابل این اصرار را دارند، شما می‌توانید خودتان را مشغول برنامه‌های فردی مانند ادامه تحصیل یا اشتغال کنید. سپس برای خانواده شرح دهید که برنامه‌ریزی دیگری برای چندسال آینده خودتان دارید.

سلام پسر ۳۳ ساله هستم مادرم بی توجه به ملاک من برای ازدواج به دلیل بالا رفتن سن اصرار داره ازدواج کنم پس فردا قرار خواستگاری گذاشته الان نمیدونم چکار کنم بلاتکلیفم لطفا راهنمایی کنید

سلام دوست گرامی نیاز شما به استقلال فکری و استقلال در تصمیم‌گیری کاملاً طبیعی و منطقی است. اما باید به این نکته توجه کنید که زمانی مادر و یا دیگر اطرافیان اجازه تصمیم گیری برای شما را دارند که شما خودتان این مجوز را به آنها داده باشید. بنابراین بهتر است با مادرتان صحبت کنید و نیاز خودتان را به استقلال در تصمیم‌گیری بیان کنید. ملاک‌های خودتان را برای ازدواج مشخص کنید تا بتوانید شریک مناسبی برای زندگی‌تان پیدا کنید.

سلام من دختری هستم که ۲۱سال سن دارم مادر و پدرم دو سال هستش که منو به اجبار میخوان با فردی که ۱۰سال از من بزرگتر هست ازدواج کنم، من دانشگاه می‌روم و خانواده پدری خوبی دارم، اما فرد مقابل نه تنها تحصیلات ندارد بلکه تو کار دلالی ارز هست و بصورت پناهنده به آلمان رفته، به زودی به ایران می آید و باز هم ازدواج اجباری میشود، لطفا یک راهکار بدید که من با این آقا ازدواج نکنم چون به هیچ وجه صلاحیت ازدواج ندارد

سلام دوست گرامی برای اینکه در موقعیت اجبار هستید، متاسفیم. مخالفت شما با خانواده می‌تواند توسط یک واسطه امین و مورداعتماد مانند پدربزرگ، دایی بزرگ‌تر و.. ارائه شود. دلایل پدر و مادرتان برای این تصمیم چیست؟ آیا پای مسائل مالی در میان است؟ شما اهداف خودتان را به خانواده برای آینده به صورت روشن بگویید تا آنها از این مساله دست بردارند.

من ۲ سالع نامزد کردم بخاطر زور مامانم شوهرمم اصلا دوسش ندارم چیکارکنم😐

سلام این موضوعی که مطرح می‌کنید خیلی جدیه و بهتره قبل از ازدواج دربارش اقدام کنید. به همین‌خاطر پیشنهاد می‌کنم با سیستم مشاوره تلفنی تماس بگیرید.

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

گاهی، فشار از سوی خانواده بر تصمیمات مهم در زندگی تاثیر می گذارد. وقتی صحبت از ازدواج پیش می آید، باید بیشتر فکر کنید. به خاطر فشارهای خانواده عجله نکنید. در واقع، تنها گز کردن، بهتر از راه رفتن همراه با یک نفر دیگر در مسیر اشتباه است. فکر نمی کنید درست است؟ نمی دانید چطور از شر ازدواج اجباری خلاص شوید؟ ما به شما کمک می کنیم.

فرهنگ ها با هم متفاوت هستند، اما تقریبا در تمام فرهنگ ها والدین برای ازدواج فرزندانشان اصرار می کنند و دلایل خود را برای این کار دارند.

برای مثال، در کنگو باور به مرگ ابدی وجود ندارد. در عوض، جامعه بر این باور است که مردگان در دره ها، ریشه درختان و سرچشمه ها زندگی می کنند. تنها زمانی روح عزیزان می تواند به زندگی بازگردد که نوزادی متولد شود. بدین ترتیب، اجداد در بدن نوه ها حلول می کنند. بنابراین، اصرار خانواده به ازدواج فرزندان به خاطر تمایل به حفظ خاندان و بازگشت اجداد به زندگی است.

هر چند این تفکر در هر جامعه ای دیده نمی شود، اما نمی توان این نکته را نادیده گرفت که تمایل برای ادامه نسل یکی از دلایل اصرار خانواده به ازدواج فرزندانشان است.

در کنار این علت، عللی مانند موارد زیر نیز در ازدواج اجباری در اثر فشار خانواده دخیل است:

چگونه از ازدواج فرار کنیم

اصرار خانواده به ازدواج باعث نمی شود که آن را اجباری تلقی کنیم. ازدواج اجباری تنها به مواردی اطلاق می شود که در اثر خشونت، ارعاب، تهدید، ارائه مشوق های بزرگ یا محروم کردن از امکانات قبلی توسط خانواده یا سرپرست انجام شود.

ازدواج خون بس یکی از مصادیق آن است.

از مهمانی های خانوادگی متنفر هستید چون دائما باید حرف های خانواده در مورد ازدواج کردن را بشنوید. احساس می کنید دیگر نمی توانید تحمل کنید و باید تسلیم شوید.

اما، صبر کنید. این فقط شروع کار است.

پس از عروسی، خانواده اصرار می کنند که بچه دار شوید.

باز هم تسلیم فشارها می شوید و بچه دار می شوید.

حالا نوبت فشار برای بچه بعدی و بعدی و بعدی است.

فرقی نمی کند چطور به آن نگاه کنید، خانواده و جامعه همیشه چیزی برای اجبار و اصرار دارد.

پس یک توصیه برای شما داریم. ازدواج اجباری را فراموش کنید و تسلیم فشارهای خانواده نشوید.

ازدواج کردن دوره جدیدی از زندگی شماست. دوره مهمی که باید آن را با تمام قلب و روحتان بپذیرید.

هر زمان که به ازدواج از سر اجبار فکر کردید به این جمله مشهور فکر کنید که «تعویض و مرجوعی نداریم!»

قرار نیست در فروشگاهی با صدها ردیف جنس قدم بزنید که اگر از برداشتن جنسی پشیمان شدید، آن را به راحتی دوباره به قفسه خودش برگردانید.

با ازدواج کردن، زندگی فرد دیگری را نیز همراه با خودتان تغییر می دهید. نمی توانید پس از مدتی پشیمان شوید و همه چیز را برای او مثل روز اول کنید.

پس ازدواج اجباری اشتباه ترین کاری است که می توانید انجام دهید.

پرونده های طلاق زیادی در مراکز مشاوره و دادگاه های خانواده وجود دارد که علت آنها نه تنها اختلاف در اتاق خواب بلکه عدم تفاهم در زمینه های مالی و احساسی بوده است. برای پیشگیری از این فاجعه، بهتر است فشارهای خانواده را تا زمان رسیدن به گزینه ای معقول و مناسب تحمل کنید. مسلما تبعات تحمل فشارهای خانواده بسیار ساده تر از یک عمر تلخی و پشیمانی  است.

وقتی خانواده شروع به غر زدن می کند، اگر شوخی کردن نتیجه نمی دهد، روش های زیر را امتحان کنید:

اجازه ندهید هیچ کس برای شما تصمیم بگیرد. این شما هستید که این زندگی را باید تحمل کنید. بهترین راه این است که زوج برای زندگیشان تصمیم گیری کنند.

اگر نمی توانید خانواده را در این مورد قانع کنید، از مشاوره قبل از ازدواج کمک بگیرید. مشاور می تواند با بررسی شرایط، یکی از طرفین را قانع کند. از مشاور بخواهید با والدینتان تماس بگیرد و در این مورد با آنها حرف بزند. گاهی صحبت های یک متخصص بیشتر از اصرار و امتناع شما تاثیر دارد.

والدین از بالا رفتن سن فرزندشان می ترسند و این ترس را به فرزندشان منتقل می کنند. به یاد داشته باشید که مجرد ماندن بسیار بهتر از یک ازدواج اجباری و اشتباه است. فرض کنید شما تا آخر عمر مجرد بمانید. اما تا زمانی که مستقل هستید و می توانید از پس امور خودتان برآیید، دارای روابط بین فردی و دوستان زیاد هستید، مشکلی نخواهد بود. این در حالی است که یک ازدواج اشتباه، باعث می شود که تا آخر عمر گرفتار شوید و دچار اختلافات بی پایان، خشم فروخورده و سرخوردگی شوید.

آیا شما هم درگیر مشکل فشار خانواده برای ازدواج هستید؟ چه حرف هایی از سوی آنان شما را آزار می دهد؟ برای فرار از این فشارها چه راهکاری را در پیش گرفته اید؟

 چناچه به مشاوره خانواده و زوج درمانی نیاز داشتید ما در کنار شما هستیم

 

نام، ایمیل و وبسایت من را برای کامنت بعدی ای که می گذارم ذخیره کن.

«سیمیاروم» ارائه‌دهنده مشاوره روان‌شناسی آنلاین در زمینه‌های مشاوره خانواده، مشاوره ازدواج، زوج درمانی، مشاوره زناشویی، مشاوره فردی و مشاوره کودک و نوجوان است. در هرکجای دنیا که زندگی می‌کنید می‌توانید از حرفه‌ای‌ترین روان‌شناس‌های فارسی‌زبان ما کمک بگیرید. حالِ خوب را با ما تجربه کنید.

کليه حقوق اين وب سایت متعلق به سیمیاروم می باشد.

ازدواج رخداد مهمی در زندگی انسان است. هر کسی برای ازدواج کردن یا ازدواج نکردن دلایلی دارد. اگر پای سخن هواداران و مخالفان ازدواج بنشینید دلایل بسیاری را خواهید شنید که برخی از آن‌ها منطقی است. من در جلسه‌ با مراجعانم دلایل گوناگونی را برای ازدواج نکردن و مجرد ماندن شنیده‌ام یا به آن‌ها گوشزد کرده‌ام. در این نوشته تلاش کردم برخی از دلایل مهمی که نباید ازدواج کرد و باید مجرد ماند را بنویسم. این نوشته به معنای نکوهش و رد کردن ازدواج نیست بلکه دلایلی نوشته شده است که اگر به آن‌ها توجه نکنیم می‌توانند زمینه‌ساز طلاق و جدایی در آینده شوند. من در این‌جا به نوشتن دلایل اصلی بسنده کردم شاید شما دلایل دیگری نیز برای ازدواج نکردن بیاورید که منطقی باشند.

آیا برای زندگیتان هدف دارید؟ آیا برای آینده‌تان برنامه‌ریزی کرده‌اید؟ داشتن هدف در زندگی بسیار مهم است. کسی که در زندگیش هدف نداشته باشد تلاشی برای بهبود زندگی نخواهد کرد و همه چیز را گذرا می‌داند. چنین کسانی تلاش می‌کنند خود را با شرایطی که در آن هستند سازگار کنند و برای بهبود زندگیشان تلاش نمی‌کنند. برای یک ازدواج خوب باید زندگی هدفمند داشت. پس اگر در زندگی هدف ندارید ازدواج نکنید و مجرد بمانید.

هدف برخی از مردم برای ازدواج این است که کسی را جایگزین عشق پیشین خود کنند. کسانی که دچار شکست عشقی یا ناکامی در روابط عاشقانه می‌شوند احساس تنهایی می‌کنند و ازدواج را راهی برای فرار از احساسات و افکار اندوه‌بار می‌دانند. اگر می‌خواهید برای فرار از تنهایی و جایگزینی، با کسی ازدواج کنید بهتر است از این کار خودداری کنید و مجرد بمانید. تنهایی و گوشه‌گیری را کنار بگذارید. دوستان صمیمی پیدا کنید با مردم در کنش و تعامل سازنده باشید و سپس به ازدواج بیاندیشید. کنش و تعامل سازنده و روابط میان‌فردی برای داشتن زندگی زناشویی موفق مهم است.

تعهد و وفاداری یکی از پایه‌های مهم برای ازدواج است. خیانت یکی از مهم‌ترین دلایل طلاق و جدایی در سراسر جهان است. اگر در روابط عشقی خود خیانت کرده‌اید و خود را فردی متعهد نمی‌دانید از ازدواج کردن چشم‌پوشی کنید آیا می‌توانید در برابر همسرتان راستگو باشید؟ آیا می‌توانید پس از ازدواج، دنبال معشوقه‌های پنهانی نباشید؟ اگر چنین است می‌توانید به ازدواج کردن بیاندیشید. با دروغگویی، فریبکاری و خیانت شالوده‌های زندگی به آسانی از هم می‌پاشد پس برای ازدواج باید فردی متعهد، وفادار و راستگو بود. یکی از بهانه‌هایی که برخی از مردم برای خیانت می‌آورند تنوع‌طلبی است؛ به یاد بسپارید یکی از شروط مهم ازدواج وفاداری و تعهد است پس این بهانه را نمی‌توانیم بپذیریم. بیش‌تر کسانی که از تنوع‌طلبی سخن می‌گویند بر این باورند که همسرشان نباید تنوع‌طلب باشد و به آن‌‌ها خیانت کند. چنین باور نادرستی را کنار بگذارید و ویژگی‌هایی مانند وفاداری، تعهد و راستگویی را پیش از ازدواج در خود پرورش دهید.

چگونه از ازدواج فرار کنیم

توان مالی و درآمد چیزی است که برای گرداندن یک زندگی نیاز است. هیچ کس نمی‌تواند انکار کند که پول در زندگی انسان نقشی کلیدی دارد. بخشی از نیازهای ما با پول برطرف می‌شوند. هنگامی که از توان مالی سخن گفته می‌شود نگاه بیش‌تر مردم به مردان است اما زنان نیز به توان مالی نیازمندند. نیاز است که زنان هم پیش از ازدواج توانایی مالی داشته باشند تا در برابر همسرشان فردی وابسته‌ی مالی و نیازمند نباشند. به خانم‌ها سفارش می‌کنم پیش از ازدواج توانایی مالی داشته باشند و پس از آن برای آینده‌‌ی زندگیشان تصمیم بگیرند که آیا می‌خواهند درآمد داشته باشند یا این‌که همسرشان هزینه‌های زندگی را فراهم کند. سفارشی که کردم به معنای این نیست که فراهم کردن هزینه‌ی زندگی از سوی مرد به معنای ضعیف بودن زن باشد.

استقلال مالی پیش از ازدواج برای خانم‌ها مهم است تا بتوانند انتخابی بهتر داشته باشند و در گزینش همسر آینده تنها به میزان درآمد فرد نیاندیشند. داشتن توان مالی کافی پیش از ازدواج برای مردان بسیار مهم است. به یاد بسپارید برای زندگی باید حداقل‌هایی را فراهم کرد که بیش‌تر بر عهده‌ی مردان است. وابستگی مالی به خانواده را فراموش کنید و اگر دنبال ازدواج هستید توان مالی خود را افزایش دهید.

مسئولیت‌پذیر بودن در زندگی را فراموش نکنید از آغاز زندگی، هر فردی در خانواده نقش‌هایی را بر عهده می‌گیرد. نقش‌‌های فرزند، برادر، خواهر، پدر، مادر و همسر نقش‌هایی هستند که افراد آن‌ها را بر عهده می‌گیرند. هر نقشی، وظایف و حقوقی دارد. مسئولیت‌پذیری به معنای این است که فرد، وظایف و حقوق نقش خود را به درستی بشناسد و بر پایه‌ی آن‌ها رفتار کند. کسی که قصد ازدواج دارد باید بتواند مسئولیت نقش همسر را به خوبی به انجام برساند. اگر احساس می‌کنید برای مسئولیت‌پذیری آمادگی ندارید بهتر است از ازدواج چشم‌پوشی کنید.

اعتیاد یکی از اصلی‌ترین دلایل جدایی و طلاق است. برخی از کسانی که دچار اعتیاد هستند تلاش می‌کنند تا پیش از ازدواج، اعتیادشان را پنهان کنند چنین رفتاری فریب و درغگویی بزرگی است که سرانجامی جز طلاق و جدایی به همراه نخواهد داشت. اعتیاد، شکاف بزرگی در خانواده پدید می‌آورد که با هیچ چیز دیگری جبران نمی‌شود. اعتیاد بیماری است که با اراده، انگیزه و تلاش درمان می‌شود. پس اگر دچار اعتیاد هستید تا هنگامی که نتوانسته‌اید سوء مصرف مواد را کنار بگذارید از ازدواج خودداری کنید.

باور به برابری، یک اصل انسانی و اخلاقی است. مرد سالاری و زن سالاری در خانواده‌ها به شادمانی یکی از طرفین و ناراحتی طرف مقابل می‌انجامد. شاید همسرتان از روی علاقه و یا ترس در برابر شما ایستادگی نکند و در برابر سلطه‌گری سکوت کند اما آیا در چنین شرایطی از زندگی خود رضایت دارد؟ سلطه‌گری زمینه را برای افزایش کشمکش، پرخاشگری، قهر و جدایی فراهم می‌کند. زناشویی و ازدواج هنگامی زیباست که مرد و زن به برابری باور داشته باشند و بتوانند برابری را در زندگیشان نهادینه کنند. پس اگر به دنبال خوشبختی هستید باید به برابری زن و مرد ایمان داشته باشید.

کسانی که به پدر و مادرشان وابستگی افراطی و غیرمنطقی دارند در زندگی زناشویی بیش از دیگران دچار مشکل می‌شوند. وابستگی بیش از اندازه به پدر و مادر، چه برای مرد و چه برای زن، زیان‌بار است. کسانی که به پدر و مادرشان وابستگی شدید دارند به والدینشان اجازه‌ی دخالت در زندگی زناشویی را می‌دهند. این دخالت‌ها بیش‌تر از روی منطق انجام نمی‌شود چون والدین تلاش می‌کنند سود فرزند خودشان را بیش‌تر در نظر بگیرند و نگاهشان به زندگی مشترک به صورت همه جانبه نیست. دخالت پدر و مادر در زندگی زناشویی باعث کشمکش و جدایی می‌شود. داشتن استقلال فکری و روانی برای ازدواج بسیار مهم است. تلاش کنید شخصیت مستقل را در خود پرورش دهید تا بتوانید مسئولیت زندگی زناشویی را به عهده بگیرید.  اگر به پدر و مادرتان بیش از اندازه وابسته هستید و بدون اجازه‌ی آن‌ها آب هم نمی‌خورید از ازدواج خودداری کنید.

هر خانواده‌ای با وجود نقاط مثبتش، کمبودها و کاستی‌هایی هم دارد. هنگامی که فرد ازدواج می‌کند زندگی را در شرایطی آغاز می‌کند که معمولا پایین‌تر از سطح و کیفیت خانواده‌ی کنونیش است. برخی از زنان و مردان پس از ازدواج چیزهایی که در خانواده‌ی پیشین (یعنی در کنار پدر و مادر) نداشته‌اند را از همسرشان می‌خواهند چنین رفتاری نادرست است. هر خانواده‌ای دارای کمبودها و کاستی‌هایی است که برای جبران آن‌ها تلاش هر دو فرد نیاز است پس فشار آوردن به طرف مقابل برای رسیدن به آرزوها، رفتاری غیرمنطقی است.

در جلسه‌ی روان‌شناسی که با یک زوج جوان داشتم که در آستانه‌ی طلاق بودند به موردی در این زمینه برخورد کردم. خانم می‌گفت: «من ازدواج کردم تا همسرم به من اجازه دهد به تنهایی دور دنیا سفر کنم من ماشین مدل بالا می‌خواستم من آرزوی زندگی در خانه‌ای اشرافی را داشتم اما هیچ کدام از این‌ها را ندارم». از خانم پرسیدم که آیا درخواست‌ها و آرزوهایش را پیش از ازدواج به همسرش گفته بود؟ پاسخش منفی بود. از او درباره‌ی خانواده‌اش پرسیدم خانم جوان با پدر و مادرش و ۳ خواهر در یک منزل اجاره‌ای در جنوب تهران زندگی می‌کردند و درآمد خانواده‌شان هم بسیار کم بوده است. اگر به این مورد نگاهی بیاندازیم می‌بینیم که فرد آن‌چه را که در خانه‌ی پدر و مادرش نداشته است به عنوان هدفی قرار داده و بدون آن‌که همسرش را از آرزوهایش آگاه کند زندگی را آغاز می‌کند. با گذشت زمان خواسته‌ها را مطرح می‌کند ولی همسرش توانایی رساندن او به خواسته‌هایش را نداشته و همین زمینه را برای کشمکش و جدایی فراهم کرده بود.

زیبایی یکی از گزینه‌هایی است که در ازدواج برای مردم اهمیت دارد البته تعریف زیبایی از نظر هر فردی متفاوت است. به یاد بسپاریم که زیبایی با گذر زمان کاسته می‌شود و شاید زیبایی همسرتان با گذر زمان کم‌تر به چشمتان بیاید یا عادی شود. یکی از دلایلی که زیبایی اهمیت بسیار زیادی برای افراد دارد مربوط به کشش جنسی است. جاذبه‌ی جنسی در ازدواج مهم است اما به یاد بسپاریم ارتباط جنسی تنها بخش بسیار کوچکی از زندگی زناشویی را شامل می‌شود. معمولا کسانی که هدفشان از ازدواج، داشتن رابطه‌ی جنسی است، کسانی هستند که تاکنون رابطه‌ی جنسی را تجربه نکرده‌اند یا از آن محروم هستند. نیاز جنسی موضوعی است که باید نخست برای فرد حل شود و سپس ازدواج کند.

ازدواج بدون عشق و علاقه امری پوچ و بی‌ارزش است. برای زندگی مشترک باید فردی را انتخاب کنید که عاشقانه و صادقانه دوستش داشته باشید. اگر گمان می‌کنید علاقه پس از ازدواج شکل می‌گیرد سخت در اشتباه هستید. علاقه باید پیش از ازدواج نیز باشد و پس از ازدواج تداوم و ثبات بیابد. به یاد بسپارید باید خودتان را دوست داشته باشید تا بتوانید دیگران را دوست بدارید.

برای ازدواج سن و سال تعیین نکنید هیچ‌گاه برای ازدواج کردن دیر نیست. با کسی ازدواج کنید که معیارها و شرایط مناسبتان را داشته باشد و اگر کسی را با معیارهایتان نیافتید عجله و شتاب نکنید. برخی از مردم با کسانی ازدواج می‌کنند که هیچ کدام از معیارهایشان را ندارند و در پاسخ می‌گویند که سن ازدواجشان در حال گذشتن بوده است. اما آیا این ازدواج موفق خواهد بود؟ نه. چنین ازدواجی موفق نیست چون به دلیل این‌که فردی را بدون در نظر گرفتن معیارها و شرایط انتخاب کرده‌اند دچار کشمکش و جدایی می‌شوند.

در جلسه‌های روان‌شناسی و روانکاوی با موارد بسیاری برخورد کرده‌ام که فرد با کسی ازدواج کرده که معیارهای مورد نظرش را به عنوان همسر مناسب نداشته است. این افراد بر این باور بوده‌اند که می‌توانند پس از ازدواج و در طول زندگی، همسرشان را بر پایه‌ی معیارهایشان تغییر دهند. چنین کسانی در بیش‌تر موارد ناموفق هستند چون همسرشان در برابر تغییر مقاومت نشان می‌دهد. کسی را بیابید که معیارهای اخلاقی و رفتاری که دوست دارید را داشته باشد و گمان نکنید پس از ازدواج می‌توانید همسرتان را دگرگون کنید. برای داشتن یک زندگی زناشویی خوب و ازدواج موفق، باید همسر آینده‌تان را همان‌گونه که هست بپذیرید و اگر از رفتاری خوشتان نمی‌آید پیش از ازدواج از فرد بخواهید آن را تغییر دهید. اگر دنبال تغییر همسرتان پس از ازدواج هستید، ازدواج نکنید.

انصافا عالی بود خیلی از متن شما خوشم اومد . من پسرم ۳۳ ساله مجرد ، خدا رو شکر مشکل مالی ندارم ولی هر کاری میکنم نمیتونم خودم رو راضی به ازدواج کنم. از این دلایل عدم ازدواج شمام فقط یکی رو ندارم اونم متاسفانه عدم برابری حقوق زن و مرد هست که نمیتونم با این مساله کنار بیام. حالا اگه میشه شما کمک کنید که من این مشکل رو حل کنم. خیلی ممنون میشم.

عالی آقای زوارزاده خوش بحال کسیکه پند بگیره

مطالب تان تقریبا اهانت امیز بود!!!
بنده شغل،کار،خانه،پول،بدنی سالم و…… دارم ولی دوست دارم تنهایی زندگی کنم و از ازدواج خوشم نمیاد،چون با تنهایی بیشتر حال میکنم و دوست دارم فقط خودم باشم.

نمی‌دونم اهانتش کجا بود. من نگفتم باید کارخانه‌دار بود که ازدواج کرد اما نباید بیکار بود.

درود بابت دیدگاه علمی و صحیحتون

اهانت چی. نگفت ک شما چون شرایطشو داری بدو برو ازدواج کن. میگن اگه میخوای ازدواج کنی این شرایط کمک میکنه زندگی ایدال تری بسازی

من واقعا قصد ازدواج نداشتم و با کسی هم هیچوقت اشنا نشدم چون از لحاظ احساسی و عاطفی فوق العاده ضعیفم و اینو خودم میدونم اما متاسفانه عاشق شدم در سن بالای ۳۰ سالگی اما طرفم بعد یکسال بخاطر شک و دودلی تو انتخاب من منو ول کرد و رفت در حالیکه خودش اومده بود و منو عاشق خودش کرد دیگه هرگز مثل سابقم نشدم و قلبم درد میکنه تو خودم میسوزم و دوره های روانشناسی هم فقط تا حدودی فراموشی بهم میده اما دوباره جای زخمم درد میکنه. دین که میگه اینکار ظلمه و خدا نمیبخشه. عقلم میگه بدور از انسانیته این کار . روانشناسی به نظر شما چی میگه ؟؟؟؟؟؟؟؟

مسلما کار ناشایستی انجام دادن. زمانی که به کسی علاقه داریم بهش کمک می‌کنیم تا زندگی رو با هم بسازیم. اگر این خاطره هنوز هم براتون آزاردهندست و هر روز بهش فکر می‌کنید حتماً پیش روان‌شناس برین

۱۹ سالمه ع شدم چیکار کنم؟؟؟

۱۹ سالگی سن مناسب ازدواج نیست

ممنون از پاسخگویی شما. حتمن مراجعه میکنم

اگ موقعیت ازدواج رو داشته باشه همه چیزش خوب باشه ولی دلت باهاش نباشه باید چیکاربکنی؟

دوست داشتن شرط مهم ازدواجه

تشکر میکنم بابت مطالبتون،
بابت همفکری دوستان.
توی همین نظرات و تبادل دیدگاه ها هست که میشه درس گرفت، برای همه حتی شما روان شناسان.

با کسی ازدواج کنین که از ۵ مورد ملاکتون ۲ تاش شبیه ملاک اصلیتون باشه، بقیه اش رو دیگه کنار بیاین، چون توو دنیا نمیشه آدمی رو پیدا کرد که صد در صد همه چیش باهاتون اکی باشه، چون اشیا که نیس سفارشی بسازن. با مردی هم ازدواج کنین که تنبل و تن پرور هم نباشه. دخترایی هم زندگی خیلی لاکچری ميخوان همون اول برن زن کسی بشن که بتونه براشون فراهم کنه مثلا تاجری، سهام داری و ازینجور اشخاص. خلاصه کبوتر با کبوتر باز با باز. موفق باشید، مبارک باشه

آقا من متاهلم و هفت ساله ازدواج کردم ….. ازدواج خیلی خوبه و باید انجام بشه به شرطی که در حال حاضر از نظر مالی خیلی توانا باشید … مثلا یک یا چند شغل مطمئن … خانه … ماشین … حداقل یک میلیارد تومان وجه نقد داشته باشید … و یک بچه هم بیشتر اصلا… و الا اون بچه را بدبخت خواهید کرد ….

عاقل آنست که هرگز نکند میل سه کار
تا همه وقت وجودش به سلامت باشد
زن نگیرد اگرش دختر قیصر بدهند
وام نستاند اگر وعده قیامت باشد
نرود بر در ارباب کرم بهر طمع
گرچه مشهورچو حاتم به سخاوت باشد.

با سلام اگه چهار تا آدم روشن فکر تو ایران باشه یکی از اونها شما هستید با دیدی که شما دارید نه اختلافی به وجود میاد نه تنشی لذت بردم از خودت مقاله شما🙏🏻🙏🏻🙏🏻

من خیلی از این شرایط رو دارم
پس زن نمیگیرم
به نظرم مجردی خیلی بهتره تا …
ممنون بابت این متن خوب

دوستانی که میگن ازدواج نباید کرد میشه بگن پس نیاز جنسی و روحی خودمون رو چیکار کنیم؟ اصلا نیاز جنسی رو با خودارضایی رفع کردی نیاز رحیتو میخای چیکار کنی؟ دو راه نمیمونه یا مجرد بمونی تا آخر عمر که خیلی سخته یا اینکه بری با این و اون رل بزنی. کمتر دختری راضی میشه که تا آخر عمر با یکی رل بزنه و اگه هم رل میزنه غالبا واسه اینه که تهش ازدواج کنه نه اینکه یه مدت بازیچه هوسرانی من و شما باشه بعد پرت بشه اون ور. اگه یه کسی با ناموس خودت بیاد یه مدت رل بزنه بعد بزاره بره ناراحت نمیشی؟ بعد از فمینیسم دفاع میکنی؟ به فکر خودتم نیستی به فکر اون دختر بیچاره ای باش که به دروغ بهش وعده ازدواج میدی و بعد مدتی ولش میکنی. من خودم یه بار رل زدم هیچ خیری توش ندیدم اگه خیری باشه تو ازدواجه خودشم ازدواج درست نه عجولانه و احساسی.

ازدواج نکنید..حداقل تو ایران ازدواج نکنید اون بچه بیچاره هزار تا ارزو داره

سلام خسته نباشید
درود برشما استاد بزرگوار
مطلب مهم و کاملا علمی بود دوستان توجه کنند روانشناسی و مطالب ان یک علم است و ما نباید حاشیه بریم الان یک زندگی در حد متوسط هم باید مشکل مالی نداشته باشه و کسی که نتونه مشکل مالی خودش را برطرف کنه چطور میتونه یک زندگی رو بچرخونه
سیامک کرمپور روانشناس و خانواده درمانگر

چگونه از ازدواج فرار کنیم

من ۲۳ ساله دانشجو هستم. هدفم تو زندگی یه زندگی خوب در حد خودم، خونه و یه حقوق متوسط برا خودم هستش. از زمانی که یادم میاد واقعا علاقه ای به ازدواج نداشتم و تا حالا هم مشکلی پیش نیومده. ولی این روزها پدرم اصرار به ازدواج میکنه حرفشونم اینه اگه یه زمانی ما نبودیم تنها نباشی یکی باشه کمکت باشه باهاش آیندتو بسازی. با همه اینها و تا حدی قبول حرف پدرم باز هم هیچ علاقه و کششی به ازدواج ندارم و شایدم بیشتر برای دوری از مسئولیت و حفظ راحتی دوران مجردی هست. روز به روزم حس بدم نسبت به ازدواج بیشتر میشه. واقعا نمیدونم چجوری پدرمو قانع کنم که من نمیخوام.

درود
اینایی که از دین حرف میزنن توجه داشته باشن که همین دین ریده در جامعه فعلی و کلا روابط آدمها رو بر اساس روابط ابلهانه چندین قرن پیش تعریف میکنه و به دلیل حماقت همین آدمهای دیندار و ریاکار هست که این مشکلات در جامعه بوجود آمده. اصلاً به حرف این احمقا کوچکترین اهمیتی ندید و فقط به علم و کسانی که با علم مسائل رو تحلیل میکنن اهمیت بدید.

سلام
بنده سی و سه ساله هستم . لیسانس دارم ولی متاسفانه کار مناسبی پیدا نکردم و دشواری ها زندگی مجبورم کرد که کارگری کنم و وضعیت مالی خوبی ندارم و همیشه می ترسم از پس یک زندگی ساده بر نیام .
از یک خانواده و محیط دوستان فشار می اورند که ازدواج کن و خودم هم دلم میخواد ولی از طرفی هم وضعیت مالی خوبی ندارم .
از طرف دیگر هم می ترسم برم خواستگاری دختر ندن یا بگن سنت گذشته یا وضعیت مالی خوبی نداری .

من مطالبی که خوندم معلوم شد تا اخر عمر مجرد میمونم خداروشکر تمام ویژگی ها رو داشتم

اصلاازدواج نکنیم توجوانی عشق وحالمونوبکنیم😄

سلام ببخشید من الان از یک شخصی خوشم اومده و میخواهیم با هم ازدواج کنیم …ما به مشاوره رفتیم و آقای مشاور به من گفت که من آمادگی ازدواج ندارم و آخرش هم گفت شما اگر با هم ازدواج کنید به مشکل برمیخورید و من اصلا موافق این وصلت نیستم
واقعا من گیج شدم و نمیدونم چی کار کنم خواهش میکنم جواب منو بدید

باید از همون روان‌شناس که پیششون رفتید در این خصوص بپرسید که چرا چنین دیدگاهی دارند. بدون برگزاری جلسه نمی‌تونم کمکی بهتون بکنم

جالبه که تو این کشور خرابشده میگن رابطه جنسی فقط باید تو قالب ازدواج باشه و قبل اون رو ممنوع و گناه و خطا میدونن و همه راه های اصولی برای اینکار رو برخلاف همه جای دنیا که طبیعیه قبل ازدواج، بستن و اجازه اینکارو نمیدن و شرایطش هم فراهم نیست

بعد از اونور میگن اگه برای برطرف کردن رابطه ی جنسی میخواین ازدواج کنید اینکارو نکنید :/

به آهو میگن بُدُ
به تازی میگن بگیرش

آفرین به صداقت و فهم شما،چه خوبه که هنوز پسرهای با ایمان و با انسانیت پیدا میشه ،به هر حال درسته جامعه ایران مشکل زیاد داره اما ازدواج کردن و عمل به دستور خدا بهتر از مجردی است

ازدواج نکنید من نکردم چون میگن فقط اولش بعد عادی میشه فقط این دنیا نیست باش فکر کار پیشرفت موفقیت باشید

سلام
من یه دختر ۲۵ هستم با یک خواستگار که از نظر شخصیتی، خانوادگی، اخلاق رفتار تحصیلات و شغل ایراد خاصی نداره و از هر نظر فرد ایده آلی ب نظر میرسه اما من هیچ کششی بهش ندارم از طرفی خانواده ام خیلی موافقن و بابام حسابی اصرار داره قبول کنم
ضمنا ما یک ماه باهم رفت و آمد داشتیم برای شناخت و الان بعد ۹ ماه ک ازون جریان میگذره خانواده پسر هم دست بردار نیستن
جواب من همچنان منفیه اما خانواده ام حسابی گیجم میکنن و از آینده میترسونن منو

دیدگاه

نام

ایمیل

نام ، ایمیل و وب سایت خود را برای بار دیگر که اظهار نظر می کنم در این مرورگر ذخیره کنید.


 


 


 


 

کلینیک روانشناسی آقای روانشناس در تهران آماده خدمات روانشناسی و مشاوره آنلاین و حضوری به شماست. برای رزرو مشاوره در تهران با ما تماس بگیرید

© Copyright Mr Psychologist

ازدواج رخداد مهمی در زندگی انسان است. هر کسی برای ازدواج کردن یا ازدواج نکردن دلایلی دارد. اگر پای سخن هواداران و مخالفان ازدواج بنشینید دلایل بسیاری را خواهید شنید که برخی از آن‌ها منطقی است. من در جلسه‌ با مراجعانم دلایل گوناگونی را برای ازدواج نکردن و مجرد ماندن شنیده‌ام یا به آن‌ها گوشزد کرده‌ام. در این نوشته تلاش کردم برخی از دلایل مهمی که نباید ازدواج کرد و باید مجرد ماند را بنویسم. این نوشته به معنای نکوهش و رد کردن ازدواج نیست بلکه دلایلی نوشته شده است که اگر به آن‌ها توجه نکنیم می‌توانند زمینه‌ساز طلاق و جدایی در آینده شوند. من در این‌جا به نوشتن دلایل اصلی بسنده کردم شاید شما دلایل دیگری نیز برای ازدواج نکردن بیاورید که منطقی باشند.

آیا برای زندگیتان هدف دارید؟ آیا برای آینده‌تان برنامه‌ریزی کرده‌اید؟ داشتن هدف در زندگی بسیار مهم است. کسی که در زندگیش هدف نداشته باشد تلاشی برای بهبود زندگی نخواهد کرد و همه چیز را گذرا می‌داند. چنین کسانی تلاش می‌کنند خود را با شرایطی که در آن هستند سازگار کنند و برای بهبود زندگیشان تلاش نمی‌کنند. برای یک ازدواج خوب باید زندگی هدفمند داشت. پس اگر در زندگی هدف ندارید ازدواج نکنید و مجرد بمانید.

هدف برخی از مردم برای ازدواج این است که کسی را جایگزین عشق پیشین خود کنند. کسانی که دچار شکست عشقی یا ناکامی در روابط عاشقانه می‌شوند احساس تنهایی می‌کنند و ازدواج را راهی برای فرار از احساسات و افکار اندوه‌بار می‌دانند. اگر می‌خواهید برای فرار از تنهایی و جایگزینی، با کسی ازدواج کنید بهتر است از این کار خودداری کنید و مجرد بمانید. تنهایی و گوشه‌گیری را کنار بگذارید. دوستان صمیمی پیدا کنید با مردم در کنش و تعامل سازنده باشید و سپس به ازدواج بیاندیشید. کنش و تعامل سازنده و روابط میان‌فردی برای داشتن زندگی زناشویی موفق مهم است.

تعهد و وفاداری یکی از پایه‌های مهم برای ازدواج است. خیانت یکی از مهم‌ترین دلایل طلاق و جدایی در سراسر جهان است. اگر در روابط عشقی خود خیانت کرده‌اید و خود را فردی متعهد نمی‌دانید از ازدواج کردن چشم‌پوشی کنید آیا می‌توانید در برابر همسرتان راستگو باشید؟ آیا می‌توانید پس از ازدواج، دنبال معشوقه‌های پنهانی نباشید؟ اگر چنین است می‌توانید به ازدواج کردن بیاندیشید. با دروغگویی، فریبکاری و خیانت شالوده‌های زندگی به آسانی از هم می‌پاشد پس برای ازدواج باید فردی متعهد، وفادار و راستگو بود. یکی از بهانه‌هایی که برخی از مردم برای خیانت می‌آورند تنوع‌طلبی است؛ به یاد بسپارید یکی از شروط مهم ازدواج وفاداری و تعهد است پس این بهانه را نمی‌توانیم بپذیریم. بیش‌تر کسانی که از تنوع‌طلبی سخن می‌گویند بر این باورند که همسرشان نباید تنوع‌طلب باشد و به آن‌‌ها خیانت کند. چنین باور نادرستی را کنار بگذارید و ویژگی‌هایی مانند وفاداری، تعهد و راستگویی را پیش از ازدواج در خود پرورش دهید.

چگونه از ازدواج فرار کنیم

توان مالی و درآمد چیزی است که برای گرداندن یک زندگی نیاز است. هیچ کس نمی‌تواند انکار کند که پول در زندگی انسان نقشی کلیدی دارد. بخشی از نیازهای ما با پول برطرف می‌شوند. هنگامی که از توان مالی سخن گفته می‌شود نگاه بیش‌تر مردم به مردان است اما زنان نیز به توان مالی نیازمندند. نیاز است که زنان هم پیش از ازدواج توانایی مالی داشته باشند تا در برابر همسرشان فردی وابسته‌ی مالی و نیازمند نباشند. به خانم‌ها سفارش می‌کنم پیش از ازدواج توانایی مالی داشته باشند و پس از آن برای آینده‌‌ی زندگیشان تصمیم بگیرند که آیا می‌خواهند درآمد داشته باشند یا این‌که همسرشان هزینه‌های زندگی را فراهم کند. سفارشی که کردم به معنای این نیست که فراهم کردن هزینه‌ی زندگی از سوی مرد به معنای ضعیف بودن زن باشد.

استقلال مالی پیش از ازدواج برای خانم‌ها مهم است تا بتوانند انتخابی بهتر داشته باشند و در گزینش همسر آینده تنها به میزان درآمد فرد نیاندیشند. داشتن توان مالی کافی پیش از ازدواج برای مردان بسیار مهم است. به یاد بسپارید برای زندگی باید حداقل‌هایی را فراهم کرد که بیش‌تر بر عهده‌ی مردان است. وابستگی مالی به خانواده را فراموش کنید و اگر دنبال ازدواج هستید توان مالی خود را افزایش دهید.

مسئولیت‌پذیر بودن در زندگی را فراموش نکنید از آغاز زندگی، هر فردی در خانواده نقش‌هایی را بر عهده می‌گیرد. نقش‌‌های فرزند، برادر، خواهر، پدر، مادر و همسر نقش‌هایی هستند که افراد آن‌ها را بر عهده می‌گیرند. هر نقشی، وظایف و حقوقی دارد. مسئولیت‌پذیری به معنای این است که فرد، وظایف و حقوق نقش خود را به درستی بشناسد و بر پایه‌ی آن‌ها رفتار کند. کسی که قصد ازدواج دارد باید بتواند مسئولیت نقش همسر را به خوبی به انجام برساند. اگر احساس می‌کنید برای مسئولیت‌پذیری آمادگی ندارید بهتر است از ازدواج چشم‌پوشی کنید.

اعتیاد یکی از اصلی‌ترین دلایل جدایی و طلاق است. برخی از کسانی که دچار اعتیاد هستند تلاش می‌کنند تا پیش از ازدواج، اعتیادشان را پنهان کنند چنین رفتاری فریب و درغگویی بزرگی است که سرانجامی جز طلاق و جدایی به همراه نخواهد داشت. اعتیاد، شکاف بزرگی در خانواده پدید می‌آورد که با هیچ چیز دیگری جبران نمی‌شود. اعتیاد بیماری است که با اراده، انگیزه و تلاش درمان می‌شود. پس اگر دچار اعتیاد هستید تا هنگامی که نتوانسته‌اید سوء مصرف مواد را کنار بگذارید از ازدواج خودداری کنید.

باور به برابری، یک اصل انسانی و اخلاقی است. مرد سالاری و زن سالاری در خانواده‌ها به شادمانی یکی از طرفین و ناراحتی طرف مقابل می‌انجامد. شاید همسرتان از روی علاقه و یا ترس در برابر شما ایستادگی نکند و در برابر سلطه‌گری سکوت کند اما آیا در چنین شرایطی از زندگی خود رضایت دارد؟ سلطه‌گری زمینه را برای افزایش کشمکش، پرخاشگری، قهر و جدایی فراهم می‌کند. زناشویی و ازدواج هنگامی زیباست که مرد و زن به برابری باور داشته باشند و بتوانند برابری را در زندگیشان نهادینه کنند. پس اگر به دنبال خوشبختی هستید باید به برابری زن و مرد ایمان داشته باشید.

کسانی که به پدر و مادرشان وابستگی افراطی و غیرمنطقی دارند در زندگی زناشویی بیش از دیگران دچار مشکل می‌شوند. وابستگی بیش از اندازه به پدر و مادر، چه برای مرد و چه برای زن، زیان‌بار است. کسانی که به پدر و مادرشان وابستگی شدید دارند به والدینشان اجازه‌ی دخالت در زندگی زناشویی را می‌دهند. این دخالت‌ها بیش‌تر از روی منطق انجام نمی‌شود چون والدین تلاش می‌کنند سود فرزند خودشان را بیش‌تر در نظر بگیرند و نگاهشان به زندگی مشترک به صورت همه جانبه نیست. دخالت پدر و مادر در زندگی زناشویی باعث کشمکش و جدایی می‌شود. داشتن استقلال فکری و روانی برای ازدواج بسیار مهم است. تلاش کنید شخصیت مستقل را در خود پرورش دهید تا بتوانید مسئولیت زندگی زناشویی را به عهده بگیرید.  اگر به پدر و مادرتان بیش از اندازه وابسته هستید و بدون اجازه‌ی آن‌ها آب هم نمی‌خورید از ازدواج خودداری کنید.

هر خانواده‌ای با وجود نقاط مثبتش، کمبودها و کاستی‌هایی هم دارد. هنگامی که فرد ازدواج می‌کند زندگی را در شرایطی آغاز می‌کند که معمولا پایین‌تر از سطح و کیفیت خانواده‌ی کنونیش است. برخی از زنان و مردان پس از ازدواج چیزهایی که در خانواده‌ی پیشین (یعنی در کنار پدر و مادر) نداشته‌اند را از همسرشان می‌خواهند چنین رفتاری نادرست است. هر خانواده‌ای دارای کمبودها و کاستی‌هایی است که برای جبران آن‌ها تلاش هر دو فرد نیاز است پس فشار آوردن به طرف مقابل برای رسیدن به آرزوها، رفتاری غیرمنطقی است.

در جلسه‌ی روان‌شناسی که با یک زوج جوان داشتم که در آستانه‌ی طلاق بودند به موردی در این زمینه برخورد کردم. خانم می‌گفت: «من ازدواج کردم تا همسرم به من اجازه دهد به تنهایی دور دنیا سفر کنم من ماشین مدل بالا می‌خواستم من آرزوی زندگی در خانه‌ای اشرافی را داشتم اما هیچ کدام از این‌ها را ندارم». از خانم پرسیدم که آیا درخواست‌ها و آرزوهایش را پیش از ازدواج به همسرش گفته بود؟ پاسخش منفی بود. از او درباره‌ی خانواده‌اش پرسیدم خانم جوان با پدر و مادرش و ۳ خواهر در یک منزل اجاره‌ای در جنوب تهران زندگی می‌کردند و درآمد خانواده‌شان هم بسیار کم بوده است. اگر به این مورد نگاهی بیاندازیم می‌بینیم که فرد آن‌چه را که در خانه‌ی پدر و مادرش نداشته است به عنوان هدفی قرار داده و بدون آن‌که همسرش را از آرزوهایش آگاه کند زندگی را آغاز می‌کند. با گذشت زمان خواسته‌ها را مطرح می‌کند ولی همسرش توانایی رساندن او به خواسته‌هایش را نداشته و همین زمینه را برای کشمکش و جدایی فراهم کرده بود.

زیبایی یکی از گزینه‌هایی است که در ازدواج برای مردم اهمیت دارد البته تعریف زیبایی از نظر هر فردی متفاوت است. به یاد بسپاریم که زیبایی با گذر زمان کاسته می‌شود و شاید زیبایی همسرتان با گذر زمان کم‌تر به چشمتان بیاید یا عادی شود. یکی از دلایلی که زیبایی اهمیت بسیار زیادی برای افراد دارد مربوط به کشش جنسی است. جاذبه‌ی جنسی در ازدواج مهم است اما به یاد بسپاریم ارتباط جنسی تنها بخش بسیار کوچکی از زندگی زناشویی را شامل می‌شود. معمولا کسانی که هدفشان از ازدواج، داشتن رابطه‌ی جنسی است، کسانی هستند که تاکنون رابطه‌ی جنسی را تجربه نکرده‌اند یا از آن محروم هستند. نیاز جنسی موضوعی است که باید نخست برای فرد حل شود و سپس ازدواج کند.

ازدواج بدون عشق و علاقه امری پوچ و بی‌ارزش است. برای زندگی مشترک باید فردی را انتخاب کنید که عاشقانه و صادقانه دوستش داشته باشید. اگر گمان می‌کنید علاقه پس از ازدواج شکل می‌گیرد سخت در اشتباه هستید. علاقه باید پیش از ازدواج نیز باشد و پس از ازدواج تداوم و ثبات بیابد. به یاد بسپارید باید خودتان را دوست داشته باشید تا بتوانید دیگران را دوست بدارید.

برای ازدواج سن و سال تعیین نکنید هیچ‌گاه برای ازدواج کردن دیر نیست. با کسی ازدواج کنید که معیارها و شرایط مناسبتان را داشته باشد و اگر کسی را با معیارهایتان نیافتید عجله و شتاب نکنید. برخی از مردم با کسانی ازدواج می‌کنند که هیچ کدام از معیارهایشان را ندارند و در پاسخ می‌گویند که سن ازدواجشان در حال گذشتن بوده است. اما آیا این ازدواج موفق خواهد بود؟ نه. چنین ازدواجی موفق نیست چون به دلیل این‌که فردی را بدون در نظر گرفتن معیارها و شرایط انتخاب کرده‌اند دچار کشمکش و جدایی می‌شوند.

در جلسه‌های روان‌شناسی و روانکاوی با موارد بسیاری برخورد کرده‌ام که فرد با کسی ازدواج کرده که معیارهای مورد نظرش را به عنوان همسر مناسب نداشته است. این افراد بر این باور بوده‌اند که می‌توانند پس از ازدواج و در طول زندگی، همسرشان را بر پایه‌ی معیارهایشان تغییر دهند. چنین کسانی در بیش‌تر موارد ناموفق هستند چون همسرشان در برابر تغییر مقاومت نشان می‌دهد. کسی را بیابید که معیارهای اخلاقی و رفتاری که دوست دارید را داشته باشد و گمان نکنید پس از ازدواج می‌توانید همسرتان را دگرگون کنید. برای داشتن یک زندگی زناشویی خوب و ازدواج موفق، باید همسر آینده‌تان را همان‌گونه که هست بپذیرید و اگر از رفتاری خوشتان نمی‌آید پیش از ازدواج از فرد بخواهید آن را تغییر دهید. اگر دنبال تغییر همسرتان پس از ازدواج هستید، ازدواج نکنید.

انصافا عالی بود خیلی از متن شما خوشم اومد . من پسرم ۳۳ ساله مجرد ، خدا رو شکر مشکل مالی ندارم ولی هر کاری میکنم نمیتونم خودم رو راضی به ازدواج کنم. از این دلایل عدم ازدواج شمام فقط یکی رو ندارم اونم متاسفانه عدم برابری حقوق زن و مرد هست که نمیتونم با این مساله کنار بیام. حالا اگه میشه شما کمک کنید که من این مشکل رو حل کنم. خیلی ممنون میشم.

عالی آقای زوارزاده خوش بحال کسیکه پند بگیره

مطالب تان تقریبا اهانت امیز بود!!!
بنده شغل،کار،خانه،پول،بدنی سالم و…… دارم ولی دوست دارم تنهایی زندگی کنم و از ازدواج خوشم نمیاد،چون با تنهایی بیشتر حال میکنم و دوست دارم فقط خودم باشم.

نمی‌دونم اهانتش کجا بود. من نگفتم باید کارخانه‌دار بود که ازدواج کرد اما نباید بیکار بود.

درود بابت دیدگاه علمی و صحیحتون

اهانت چی. نگفت ک شما چون شرایطشو داری بدو برو ازدواج کن. میگن اگه میخوای ازدواج کنی این شرایط کمک میکنه زندگی ایدال تری بسازی

من واقعا قصد ازدواج نداشتم و با کسی هم هیچوقت اشنا نشدم چون از لحاظ احساسی و عاطفی فوق العاده ضعیفم و اینو خودم میدونم اما متاسفانه عاشق شدم در سن بالای ۳۰ سالگی اما طرفم بعد یکسال بخاطر شک و دودلی تو انتخاب من منو ول کرد و رفت در حالیکه خودش اومده بود و منو عاشق خودش کرد دیگه هرگز مثل سابقم نشدم و قلبم درد میکنه تو خودم میسوزم و دوره های روانشناسی هم فقط تا حدودی فراموشی بهم میده اما دوباره جای زخمم درد میکنه. دین که میگه اینکار ظلمه و خدا نمیبخشه. عقلم میگه بدور از انسانیته این کار . روانشناسی به نظر شما چی میگه ؟؟؟؟؟؟؟؟

مسلما کار ناشایستی انجام دادن. زمانی که به کسی علاقه داریم بهش کمک می‌کنیم تا زندگی رو با هم بسازیم. اگر این خاطره هنوز هم براتون آزاردهندست و هر روز بهش فکر می‌کنید حتماً پیش روان‌شناس برین

۱۹ سالمه ع شدم چیکار کنم؟؟؟

۱۹ سالگی سن مناسب ازدواج نیست

ممنون از پاسخگویی شما. حتمن مراجعه میکنم

اگ موقعیت ازدواج رو داشته باشه همه چیزش خوب باشه ولی دلت باهاش نباشه باید چیکاربکنی؟

دوست داشتن شرط مهم ازدواجه

تشکر میکنم بابت مطالبتون،
بابت همفکری دوستان.
توی همین نظرات و تبادل دیدگاه ها هست که میشه درس گرفت، برای همه حتی شما روان شناسان.

با کسی ازدواج کنین که از ۵ مورد ملاکتون ۲ تاش شبیه ملاک اصلیتون باشه، بقیه اش رو دیگه کنار بیاین، چون توو دنیا نمیشه آدمی رو پیدا کرد که صد در صد همه چیش باهاتون اکی باشه، چون اشیا که نیس سفارشی بسازن. با مردی هم ازدواج کنین که تنبل و تن پرور هم نباشه. دخترایی هم زندگی خیلی لاکچری ميخوان همون اول برن زن کسی بشن که بتونه براشون فراهم کنه مثلا تاجری، سهام داری و ازینجور اشخاص. خلاصه کبوتر با کبوتر باز با باز. موفق باشید، مبارک باشه

آقا من متاهلم و هفت ساله ازدواج کردم ….. ازدواج خیلی خوبه و باید انجام بشه به شرطی که در حال حاضر از نظر مالی خیلی توانا باشید … مثلا یک یا چند شغل مطمئن … خانه … ماشین … حداقل یک میلیارد تومان وجه نقد داشته باشید … و یک بچه هم بیشتر اصلا… و الا اون بچه را بدبخت خواهید کرد ….

عاقل آنست که هرگز نکند میل سه کار
تا همه وقت وجودش به سلامت باشد
زن نگیرد اگرش دختر قیصر بدهند
وام نستاند اگر وعده قیامت باشد
نرود بر در ارباب کرم بهر طمع
گرچه مشهورچو حاتم به سخاوت باشد.

با سلام اگه چهار تا آدم روشن فکر تو ایران باشه یکی از اونها شما هستید با دیدی که شما دارید نه اختلافی به وجود میاد نه تنشی لذت بردم از خودت مقاله شما🙏🏻🙏🏻🙏🏻

من خیلی از این شرایط رو دارم
پس زن نمیگیرم
به نظرم مجردی خیلی بهتره تا …
ممنون بابت این متن خوب

دوستانی که میگن ازدواج نباید کرد میشه بگن پس نیاز جنسی و روحی خودمون رو چیکار کنیم؟ اصلا نیاز جنسی رو با خودارضایی رفع کردی نیاز رحیتو میخای چیکار کنی؟ دو راه نمیمونه یا مجرد بمونی تا آخر عمر که خیلی سخته یا اینکه بری با این و اون رل بزنی. کمتر دختری راضی میشه که تا آخر عمر با یکی رل بزنه و اگه هم رل میزنه غالبا واسه اینه که تهش ازدواج کنه نه اینکه یه مدت بازیچه هوسرانی من و شما باشه بعد پرت بشه اون ور. اگه یه کسی با ناموس خودت بیاد یه مدت رل بزنه بعد بزاره بره ناراحت نمیشی؟ بعد از فمینیسم دفاع میکنی؟ به فکر خودتم نیستی به فکر اون دختر بیچاره ای باش که به دروغ بهش وعده ازدواج میدی و بعد مدتی ولش میکنی. من خودم یه بار رل زدم هیچ خیری توش ندیدم اگه خیری باشه تو ازدواجه خودشم ازدواج درست نه عجولانه و احساسی.

ازدواج نکنید..حداقل تو ایران ازدواج نکنید اون بچه بیچاره هزار تا ارزو داره

سلام خسته نباشید
درود برشما استاد بزرگوار
مطلب مهم و کاملا علمی بود دوستان توجه کنند روانشناسی و مطالب ان یک علم است و ما نباید حاشیه بریم الان یک زندگی در حد متوسط هم باید مشکل مالی نداشته باشه و کسی که نتونه مشکل مالی خودش را برطرف کنه چطور میتونه یک زندگی رو بچرخونه
سیامک کرمپور روانشناس و خانواده درمانگر

چگونه از ازدواج فرار کنیم

من ۲۳ ساله دانشجو هستم. هدفم تو زندگی یه زندگی خوب در حد خودم، خونه و یه حقوق متوسط برا خودم هستش. از زمانی که یادم میاد واقعا علاقه ای به ازدواج نداشتم و تا حالا هم مشکلی پیش نیومده. ولی این روزها پدرم اصرار به ازدواج میکنه حرفشونم اینه اگه یه زمانی ما نبودیم تنها نباشی یکی باشه کمکت باشه باهاش آیندتو بسازی. با همه اینها و تا حدی قبول حرف پدرم باز هم هیچ علاقه و کششی به ازدواج ندارم و شایدم بیشتر برای دوری از مسئولیت و حفظ راحتی دوران مجردی هست. روز به روزم حس بدم نسبت به ازدواج بیشتر میشه. واقعا نمیدونم چجوری پدرمو قانع کنم که من نمیخوام.

درود
اینایی که از دین حرف میزنن توجه داشته باشن که همین دین ریده در جامعه فعلی و کلا روابط آدمها رو بر اساس روابط ابلهانه چندین قرن پیش تعریف میکنه و به دلیل حماقت همین آدمهای دیندار و ریاکار هست که این مشکلات در جامعه بوجود آمده. اصلاً به حرف این احمقا کوچکترین اهمیتی ندید و فقط به علم و کسانی که با علم مسائل رو تحلیل میکنن اهمیت بدید.

سلام
بنده سی و سه ساله هستم . لیسانس دارم ولی متاسفانه کار مناسبی پیدا نکردم و دشواری ها زندگی مجبورم کرد که کارگری کنم و وضعیت مالی خوبی ندارم و همیشه می ترسم از پس یک زندگی ساده بر نیام .
از یک خانواده و محیط دوستان فشار می اورند که ازدواج کن و خودم هم دلم میخواد ولی از طرفی هم وضعیت مالی خوبی ندارم .
از طرف دیگر هم می ترسم برم خواستگاری دختر ندن یا بگن سنت گذشته یا وضعیت مالی خوبی نداری .

من مطالبی که خوندم معلوم شد تا اخر عمر مجرد میمونم خداروشکر تمام ویژگی ها رو داشتم

اصلاازدواج نکنیم توجوانی عشق وحالمونوبکنیم😄

سلام ببخشید من الان از یک شخصی خوشم اومده و میخواهیم با هم ازدواج کنیم …ما به مشاوره رفتیم و آقای مشاور به من گفت که من آمادگی ازدواج ندارم و آخرش هم گفت شما اگر با هم ازدواج کنید به مشکل برمیخورید و من اصلا موافق این وصلت نیستم
واقعا من گیج شدم و نمیدونم چی کار کنم خواهش میکنم جواب منو بدید

باید از همون روان‌شناس که پیششون رفتید در این خصوص بپرسید که چرا چنین دیدگاهی دارند. بدون برگزاری جلسه نمی‌تونم کمکی بهتون بکنم

جالبه که تو این کشور خرابشده میگن رابطه جنسی فقط باید تو قالب ازدواج باشه و قبل اون رو ممنوع و گناه و خطا میدونن و همه راه های اصولی برای اینکار رو برخلاف همه جای دنیا که طبیعیه قبل ازدواج، بستن و اجازه اینکارو نمیدن و شرایطش هم فراهم نیست

بعد از اونور میگن اگه برای برطرف کردن رابطه ی جنسی میخواین ازدواج کنید اینکارو نکنید :/

به آهو میگن بُدُ
به تازی میگن بگیرش

آفرین به صداقت و فهم شما،چه خوبه که هنوز پسرهای با ایمان و با انسانیت پیدا میشه ،به هر حال درسته جامعه ایران مشکل زیاد داره اما ازدواج کردن و عمل به دستور خدا بهتر از مجردی است

ازدواج نکنید من نکردم چون میگن فقط اولش بعد عادی میشه فقط این دنیا نیست باش فکر کار پیشرفت موفقیت باشید

سلام
من یه دختر ۲۵ هستم با یک خواستگار که از نظر شخصیتی، خانوادگی، اخلاق رفتار تحصیلات و شغل ایراد خاصی نداره و از هر نظر فرد ایده آلی ب نظر میرسه اما من هیچ کششی بهش ندارم از طرفی خانواده ام خیلی موافقن و بابام حسابی اصرار داره قبول کنم
ضمنا ما یک ماه باهم رفت و آمد داشتیم برای شناخت و الان بعد ۹ ماه ک ازون جریان میگذره خانواده پسر هم دست بردار نیستن
جواب من همچنان منفیه اما خانواده ام حسابی گیجم میکنن و از آینده میترسونن منو

دیدگاه

نام

ایمیل

نام ، ایمیل و وب سایت خود را برای بار دیگر که اظهار نظر می کنم در این مرورگر ذخیره کنید.


 


 


 


 

کلینیک روانشناسی آقای روانشناس در تهران آماده خدمات روانشناسی و مشاوره آنلاین و حضوری به شماست. برای رزرو مشاوره در تهران با ما تماس بگیرید

© Copyright Mr Psychologist

ازدواج رخداد مهمی در زندگی انسان است. هر کسی برای ازدواج کردن یا ازدواج نکردن دلایلی دارد. اگر پای سخن هواداران و مخالفان ازدواج بنشینید دلایل بسیاری را خواهید شنید که برخی از آن‌ها منطقی است. من در جلسه‌ با مراجعانم دلایل گوناگونی را برای ازدواج نکردن و مجرد ماندن شنیده‌ام یا به آن‌ها گوشزد کرده‌ام. در این نوشته تلاش کردم برخی از دلایل مهمی که نباید ازدواج کرد و باید مجرد ماند را بنویسم. این نوشته به معنای نکوهش و رد کردن ازدواج نیست بلکه دلایلی نوشته شده است که اگر به آن‌ها توجه نکنیم می‌توانند زمینه‌ساز طلاق و جدایی در آینده شوند. من در این‌جا به نوشتن دلایل اصلی بسنده کردم شاید شما دلایل دیگری نیز برای ازدواج نکردن بیاورید که منطقی باشند.

آیا برای زندگیتان هدف دارید؟ آیا برای آینده‌تان برنامه‌ریزی کرده‌اید؟ داشتن هدف در زندگی بسیار مهم است. کسی که در زندگیش هدف نداشته باشد تلاشی برای بهبود زندگی نخواهد کرد و همه چیز را گذرا می‌داند. چنین کسانی تلاش می‌کنند خود را با شرایطی که در آن هستند سازگار کنند و برای بهبود زندگیشان تلاش نمی‌کنند. برای یک ازدواج خوب باید زندگی هدفمند داشت. پس اگر در زندگی هدف ندارید ازدواج نکنید و مجرد بمانید.

هدف برخی از مردم برای ازدواج این است که کسی را جایگزین عشق پیشین خود کنند. کسانی که دچار شکست عشقی یا ناکامی در روابط عاشقانه می‌شوند احساس تنهایی می‌کنند و ازدواج را راهی برای فرار از احساسات و افکار اندوه‌بار می‌دانند. اگر می‌خواهید برای فرار از تنهایی و جایگزینی، با کسی ازدواج کنید بهتر است از این کار خودداری کنید و مجرد بمانید. تنهایی و گوشه‌گیری را کنار بگذارید. دوستان صمیمی پیدا کنید با مردم در کنش و تعامل سازنده باشید و سپس به ازدواج بیاندیشید. کنش و تعامل سازنده و روابط میان‌فردی برای داشتن زندگی زناشویی موفق مهم است.

تعهد و وفاداری یکی از پایه‌های مهم برای ازدواج است. خیانت یکی از مهم‌ترین دلایل طلاق و جدایی در سراسر جهان است. اگر در روابط عشقی خود خیانت کرده‌اید و خود را فردی متعهد نمی‌دانید از ازدواج کردن چشم‌پوشی کنید آیا می‌توانید در برابر همسرتان راستگو باشید؟ آیا می‌توانید پس از ازدواج، دنبال معشوقه‌های پنهانی نباشید؟ اگر چنین است می‌توانید به ازدواج کردن بیاندیشید. با دروغگویی، فریبکاری و خیانت شالوده‌های زندگی به آسانی از هم می‌پاشد پس برای ازدواج باید فردی متعهد، وفادار و راستگو بود. یکی از بهانه‌هایی که برخی از مردم برای خیانت می‌آورند تنوع‌طلبی است؛ به یاد بسپارید یکی از شروط مهم ازدواج وفاداری و تعهد است پس این بهانه را نمی‌توانیم بپذیریم. بیش‌تر کسانی که از تنوع‌طلبی سخن می‌گویند بر این باورند که همسرشان نباید تنوع‌طلب باشد و به آن‌‌ها خیانت کند. چنین باور نادرستی را کنار بگذارید و ویژگی‌هایی مانند وفاداری، تعهد و راستگویی را پیش از ازدواج در خود پرورش دهید.

چگونه از ازدواج فرار کنیم

توان مالی و درآمد چیزی است که برای گرداندن یک زندگی نیاز است. هیچ کس نمی‌تواند انکار کند که پول در زندگی انسان نقشی کلیدی دارد. بخشی از نیازهای ما با پول برطرف می‌شوند. هنگامی که از توان مالی سخن گفته می‌شود نگاه بیش‌تر مردم به مردان است اما زنان نیز به توان مالی نیازمندند. نیاز است که زنان هم پیش از ازدواج توانایی مالی داشته باشند تا در برابر همسرشان فردی وابسته‌ی مالی و نیازمند نباشند. به خانم‌ها سفارش می‌کنم پیش از ازدواج توانایی مالی داشته باشند و پس از آن برای آینده‌‌ی زندگیشان تصمیم بگیرند که آیا می‌خواهند درآمد داشته باشند یا این‌که همسرشان هزینه‌های زندگی را فراهم کند. سفارشی که کردم به معنای این نیست که فراهم کردن هزینه‌ی زندگی از سوی مرد به معنای ضعیف بودن زن باشد.

استقلال مالی پیش از ازدواج برای خانم‌ها مهم است تا بتوانند انتخابی بهتر داشته باشند و در گزینش همسر آینده تنها به میزان درآمد فرد نیاندیشند. داشتن توان مالی کافی پیش از ازدواج برای مردان بسیار مهم است. به یاد بسپارید برای زندگی باید حداقل‌هایی را فراهم کرد که بیش‌تر بر عهده‌ی مردان است. وابستگی مالی به خانواده را فراموش کنید و اگر دنبال ازدواج هستید توان مالی خود را افزایش دهید.

مسئولیت‌پذیر بودن در زندگی را فراموش نکنید از آغاز زندگی، هر فردی در خانواده نقش‌هایی را بر عهده می‌گیرد. نقش‌‌های فرزند، برادر، خواهر، پدر، مادر و همسر نقش‌هایی هستند که افراد آن‌ها را بر عهده می‌گیرند. هر نقشی، وظایف و حقوقی دارد. مسئولیت‌پذیری به معنای این است که فرد، وظایف و حقوق نقش خود را به درستی بشناسد و بر پایه‌ی آن‌ها رفتار کند. کسی که قصد ازدواج دارد باید بتواند مسئولیت نقش همسر را به خوبی به انجام برساند. اگر احساس می‌کنید برای مسئولیت‌پذیری آمادگی ندارید بهتر است از ازدواج چشم‌پوشی کنید.

اعتیاد یکی از اصلی‌ترین دلایل جدایی و طلاق است. برخی از کسانی که دچار اعتیاد هستند تلاش می‌کنند تا پیش از ازدواج، اعتیادشان را پنهان کنند چنین رفتاری فریب و درغگویی بزرگی است که سرانجامی جز طلاق و جدایی به همراه نخواهد داشت. اعتیاد، شکاف بزرگی در خانواده پدید می‌آورد که با هیچ چیز دیگری جبران نمی‌شود. اعتیاد بیماری است که با اراده، انگیزه و تلاش درمان می‌شود. پس اگر دچار اعتیاد هستید تا هنگامی که نتوانسته‌اید سوء مصرف مواد را کنار بگذارید از ازدواج خودداری کنید.

باور به برابری، یک اصل انسانی و اخلاقی است. مرد سالاری و زن سالاری در خانواده‌ها به شادمانی یکی از طرفین و ناراحتی طرف مقابل می‌انجامد. شاید همسرتان از روی علاقه و یا ترس در برابر شما ایستادگی نکند و در برابر سلطه‌گری سکوت کند اما آیا در چنین شرایطی از زندگی خود رضایت دارد؟ سلطه‌گری زمینه را برای افزایش کشمکش، پرخاشگری، قهر و جدایی فراهم می‌کند. زناشویی و ازدواج هنگامی زیباست که مرد و زن به برابری باور داشته باشند و بتوانند برابری را در زندگیشان نهادینه کنند. پس اگر به دنبال خوشبختی هستید باید به برابری زن و مرد ایمان داشته باشید.

کسانی که به پدر و مادرشان وابستگی افراطی و غیرمنطقی دارند در زندگی زناشویی بیش از دیگران دچار مشکل می‌شوند. وابستگی بیش از اندازه به پدر و مادر، چه برای مرد و چه برای زن، زیان‌بار است. کسانی که به پدر و مادرشان وابستگی شدید دارند به والدینشان اجازه‌ی دخالت در زندگی زناشویی را می‌دهند. این دخالت‌ها بیش‌تر از روی منطق انجام نمی‌شود چون والدین تلاش می‌کنند سود فرزند خودشان را بیش‌تر در نظر بگیرند و نگاهشان به زندگی مشترک به صورت همه جانبه نیست. دخالت پدر و مادر در زندگی زناشویی باعث کشمکش و جدایی می‌شود. داشتن استقلال فکری و روانی برای ازدواج بسیار مهم است. تلاش کنید شخصیت مستقل را در خود پرورش دهید تا بتوانید مسئولیت زندگی زناشویی را به عهده بگیرید.  اگر به پدر و مادرتان بیش از اندازه وابسته هستید و بدون اجازه‌ی آن‌ها آب هم نمی‌خورید از ازدواج خودداری کنید.

هر خانواده‌ای با وجود نقاط مثبتش، کمبودها و کاستی‌هایی هم دارد. هنگامی که فرد ازدواج می‌کند زندگی را در شرایطی آغاز می‌کند که معمولا پایین‌تر از سطح و کیفیت خانواده‌ی کنونیش است. برخی از زنان و مردان پس از ازدواج چیزهایی که در خانواده‌ی پیشین (یعنی در کنار پدر و مادر) نداشته‌اند را از همسرشان می‌خواهند چنین رفتاری نادرست است. هر خانواده‌ای دارای کمبودها و کاستی‌هایی است که برای جبران آن‌ها تلاش هر دو فرد نیاز است پس فشار آوردن به طرف مقابل برای رسیدن به آرزوها، رفتاری غیرمنطقی است.

در جلسه‌ی روان‌شناسی که با یک زوج جوان داشتم که در آستانه‌ی طلاق بودند به موردی در این زمینه برخورد کردم. خانم می‌گفت: «من ازدواج کردم تا همسرم به من اجازه دهد به تنهایی دور دنیا سفر کنم من ماشین مدل بالا می‌خواستم من آرزوی زندگی در خانه‌ای اشرافی را داشتم اما هیچ کدام از این‌ها را ندارم». از خانم پرسیدم که آیا درخواست‌ها و آرزوهایش را پیش از ازدواج به همسرش گفته بود؟ پاسخش منفی بود. از او درباره‌ی خانواده‌اش پرسیدم خانم جوان با پدر و مادرش و ۳ خواهر در یک منزل اجاره‌ای در جنوب تهران زندگی می‌کردند و درآمد خانواده‌شان هم بسیار کم بوده است. اگر به این مورد نگاهی بیاندازیم می‌بینیم که فرد آن‌چه را که در خانه‌ی پدر و مادرش نداشته است به عنوان هدفی قرار داده و بدون آن‌که همسرش را از آرزوهایش آگاه کند زندگی را آغاز می‌کند. با گذشت زمان خواسته‌ها را مطرح می‌کند ولی همسرش توانایی رساندن او به خواسته‌هایش را نداشته و همین زمینه را برای کشمکش و جدایی فراهم کرده بود.

زیبایی یکی از گزینه‌هایی است که در ازدواج برای مردم اهمیت دارد البته تعریف زیبایی از نظر هر فردی متفاوت است. به یاد بسپاریم که زیبایی با گذر زمان کاسته می‌شود و شاید زیبایی همسرتان با گذر زمان کم‌تر به چشمتان بیاید یا عادی شود. یکی از دلایلی که زیبایی اهمیت بسیار زیادی برای افراد دارد مربوط به کشش جنسی است. جاذبه‌ی جنسی در ازدواج مهم است اما به یاد بسپاریم ارتباط جنسی تنها بخش بسیار کوچکی از زندگی زناشویی را شامل می‌شود. معمولا کسانی که هدفشان از ازدواج، داشتن رابطه‌ی جنسی است، کسانی هستند که تاکنون رابطه‌ی جنسی را تجربه نکرده‌اند یا از آن محروم هستند. نیاز جنسی موضوعی است که باید نخست برای فرد حل شود و سپس ازدواج کند.

ازدواج بدون عشق و علاقه امری پوچ و بی‌ارزش است. برای زندگی مشترک باید فردی را انتخاب کنید که عاشقانه و صادقانه دوستش داشته باشید. اگر گمان می‌کنید علاقه پس از ازدواج شکل می‌گیرد سخت در اشتباه هستید. علاقه باید پیش از ازدواج نیز باشد و پس از ازدواج تداوم و ثبات بیابد. به یاد بسپارید باید خودتان را دوست داشته باشید تا بتوانید دیگران را دوست بدارید.

برای ازدواج سن و سال تعیین نکنید هیچ‌گاه برای ازدواج کردن دیر نیست. با کسی ازدواج کنید که معیارها و شرایط مناسبتان را داشته باشد و اگر کسی را با معیارهایتان نیافتید عجله و شتاب نکنید. برخی از مردم با کسانی ازدواج می‌کنند که هیچ کدام از معیارهایشان را ندارند و در پاسخ می‌گویند که سن ازدواجشان در حال گذشتن بوده است. اما آیا این ازدواج موفق خواهد بود؟ نه. چنین ازدواجی موفق نیست چون به دلیل این‌که فردی را بدون در نظر گرفتن معیارها و شرایط انتخاب کرده‌اند دچار کشمکش و جدایی می‌شوند.

در جلسه‌های روان‌شناسی و روانکاوی با موارد بسیاری برخورد کرده‌ام که فرد با کسی ازدواج کرده که معیارهای مورد نظرش را به عنوان همسر مناسب نداشته است. این افراد بر این باور بوده‌اند که می‌توانند پس از ازدواج و در طول زندگی، همسرشان را بر پایه‌ی معیارهایشان تغییر دهند. چنین کسانی در بیش‌تر موارد ناموفق هستند چون همسرشان در برابر تغییر مقاومت نشان می‌دهد. کسی را بیابید که معیارهای اخلاقی و رفتاری که دوست دارید را داشته باشد و گمان نکنید پس از ازدواج می‌توانید همسرتان را دگرگون کنید. برای داشتن یک زندگی زناشویی خوب و ازدواج موفق، باید همسر آینده‌تان را همان‌گونه که هست بپذیرید و اگر از رفتاری خوشتان نمی‌آید پیش از ازدواج از فرد بخواهید آن را تغییر دهید. اگر دنبال تغییر همسرتان پس از ازدواج هستید، ازدواج نکنید.

انصافا عالی بود خیلی از متن شما خوشم اومد . من پسرم ۳۳ ساله مجرد ، خدا رو شکر مشکل مالی ندارم ولی هر کاری میکنم نمیتونم خودم رو راضی به ازدواج کنم. از این دلایل عدم ازدواج شمام فقط یکی رو ندارم اونم متاسفانه عدم برابری حقوق زن و مرد هست که نمیتونم با این مساله کنار بیام. حالا اگه میشه شما کمک کنید که من این مشکل رو حل کنم. خیلی ممنون میشم.

عالی آقای زوارزاده خوش بحال کسیکه پند بگیره

مطالب تان تقریبا اهانت امیز بود!!!
بنده شغل،کار،خانه،پول،بدنی سالم و…… دارم ولی دوست دارم تنهایی زندگی کنم و از ازدواج خوشم نمیاد،چون با تنهایی بیشتر حال میکنم و دوست دارم فقط خودم باشم.

نمی‌دونم اهانتش کجا بود. من نگفتم باید کارخانه‌دار بود که ازدواج کرد اما نباید بیکار بود.

درود بابت دیدگاه علمی و صحیحتون

اهانت چی. نگفت ک شما چون شرایطشو داری بدو برو ازدواج کن. میگن اگه میخوای ازدواج کنی این شرایط کمک میکنه زندگی ایدال تری بسازی

من واقعا قصد ازدواج نداشتم و با کسی هم هیچوقت اشنا نشدم چون از لحاظ احساسی و عاطفی فوق العاده ضعیفم و اینو خودم میدونم اما متاسفانه عاشق شدم در سن بالای ۳۰ سالگی اما طرفم بعد یکسال بخاطر شک و دودلی تو انتخاب من منو ول کرد و رفت در حالیکه خودش اومده بود و منو عاشق خودش کرد دیگه هرگز مثل سابقم نشدم و قلبم درد میکنه تو خودم میسوزم و دوره های روانشناسی هم فقط تا حدودی فراموشی بهم میده اما دوباره جای زخمم درد میکنه. دین که میگه اینکار ظلمه و خدا نمیبخشه. عقلم میگه بدور از انسانیته این کار . روانشناسی به نظر شما چی میگه ؟؟؟؟؟؟؟؟

مسلما کار ناشایستی انجام دادن. زمانی که به کسی علاقه داریم بهش کمک می‌کنیم تا زندگی رو با هم بسازیم. اگر این خاطره هنوز هم براتون آزاردهندست و هر روز بهش فکر می‌کنید حتماً پیش روان‌شناس برین

۱۹ سالمه ع شدم چیکار کنم؟؟؟

۱۹ سالگی سن مناسب ازدواج نیست

ممنون از پاسخگویی شما. حتمن مراجعه میکنم

اگ موقعیت ازدواج رو داشته باشه همه چیزش خوب باشه ولی دلت باهاش نباشه باید چیکاربکنی؟

دوست داشتن شرط مهم ازدواجه

تشکر میکنم بابت مطالبتون،
بابت همفکری دوستان.
توی همین نظرات و تبادل دیدگاه ها هست که میشه درس گرفت، برای همه حتی شما روان شناسان.

با کسی ازدواج کنین که از ۵ مورد ملاکتون ۲ تاش شبیه ملاک اصلیتون باشه، بقیه اش رو دیگه کنار بیاین، چون توو دنیا نمیشه آدمی رو پیدا کرد که صد در صد همه چیش باهاتون اکی باشه، چون اشیا که نیس سفارشی بسازن. با مردی هم ازدواج کنین که تنبل و تن پرور هم نباشه. دخترایی هم زندگی خیلی لاکچری ميخوان همون اول برن زن کسی بشن که بتونه براشون فراهم کنه مثلا تاجری، سهام داری و ازینجور اشخاص. خلاصه کبوتر با کبوتر باز با باز. موفق باشید، مبارک باشه

آقا من متاهلم و هفت ساله ازدواج کردم ….. ازدواج خیلی خوبه و باید انجام بشه به شرطی که در حال حاضر از نظر مالی خیلی توانا باشید … مثلا یک یا چند شغل مطمئن … خانه … ماشین … حداقل یک میلیارد تومان وجه نقد داشته باشید … و یک بچه هم بیشتر اصلا… و الا اون بچه را بدبخت خواهید کرد ….

عاقل آنست که هرگز نکند میل سه کار
تا همه وقت وجودش به سلامت باشد
زن نگیرد اگرش دختر قیصر بدهند
وام نستاند اگر وعده قیامت باشد
نرود بر در ارباب کرم بهر طمع
گرچه مشهورچو حاتم به سخاوت باشد.

با سلام اگه چهار تا آدم روشن فکر تو ایران باشه یکی از اونها شما هستید با دیدی که شما دارید نه اختلافی به وجود میاد نه تنشی لذت بردم از خودت مقاله شما🙏🏻🙏🏻🙏🏻

من خیلی از این شرایط رو دارم
پس زن نمیگیرم
به نظرم مجردی خیلی بهتره تا …
ممنون بابت این متن خوب

دوستانی که میگن ازدواج نباید کرد میشه بگن پس نیاز جنسی و روحی خودمون رو چیکار کنیم؟ اصلا نیاز جنسی رو با خودارضایی رفع کردی نیاز رحیتو میخای چیکار کنی؟ دو راه نمیمونه یا مجرد بمونی تا آخر عمر که خیلی سخته یا اینکه بری با این و اون رل بزنی. کمتر دختری راضی میشه که تا آخر عمر با یکی رل بزنه و اگه هم رل میزنه غالبا واسه اینه که تهش ازدواج کنه نه اینکه یه مدت بازیچه هوسرانی من و شما باشه بعد پرت بشه اون ور. اگه یه کسی با ناموس خودت بیاد یه مدت رل بزنه بعد بزاره بره ناراحت نمیشی؟ بعد از فمینیسم دفاع میکنی؟ به فکر خودتم نیستی به فکر اون دختر بیچاره ای باش که به دروغ بهش وعده ازدواج میدی و بعد مدتی ولش میکنی. من خودم یه بار رل زدم هیچ خیری توش ندیدم اگه خیری باشه تو ازدواجه خودشم ازدواج درست نه عجولانه و احساسی.

ازدواج نکنید..حداقل تو ایران ازدواج نکنید اون بچه بیچاره هزار تا ارزو داره

سلام خسته نباشید
درود برشما استاد بزرگوار
مطلب مهم و کاملا علمی بود دوستان توجه کنند روانشناسی و مطالب ان یک علم است و ما نباید حاشیه بریم الان یک زندگی در حد متوسط هم باید مشکل مالی نداشته باشه و کسی که نتونه مشکل مالی خودش را برطرف کنه چطور میتونه یک زندگی رو بچرخونه
سیامک کرمپور روانشناس و خانواده درمانگر

چگونه از ازدواج فرار کنیم

من ۲۳ ساله دانشجو هستم. هدفم تو زندگی یه زندگی خوب در حد خودم، خونه و یه حقوق متوسط برا خودم هستش. از زمانی که یادم میاد واقعا علاقه ای به ازدواج نداشتم و تا حالا هم مشکلی پیش نیومده. ولی این روزها پدرم اصرار به ازدواج میکنه حرفشونم اینه اگه یه زمانی ما نبودیم تنها نباشی یکی باشه کمکت باشه باهاش آیندتو بسازی. با همه اینها و تا حدی قبول حرف پدرم باز هم هیچ علاقه و کششی به ازدواج ندارم و شایدم بیشتر برای دوری از مسئولیت و حفظ راحتی دوران مجردی هست. روز به روزم حس بدم نسبت به ازدواج بیشتر میشه. واقعا نمیدونم چجوری پدرمو قانع کنم که من نمیخوام.

درود
اینایی که از دین حرف میزنن توجه داشته باشن که همین دین ریده در جامعه فعلی و کلا روابط آدمها رو بر اساس روابط ابلهانه چندین قرن پیش تعریف میکنه و به دلیل حماقت همین آدمهای دیندار و ریاکار هست که این مشکلات در جامعه بوجود آمده. اصلاً به حرف این احمقا کوچکترین اهمیتی ندید و فقط به علم و کسانی که با علم مسائل رو تحلیل میکنن اهمیت بدید.

سلام
بنده سی و سه ساله هستم . لیسانس دارم ولی متاسفانه کار مناسبی پیدا نکردم و دشواری ها زندگی مجبورم کرد که کارگری کنم و وضعیت مالی خوبی ندارم و همیشه می ترسم از پس یک زندگی ساده بر نیام .
از یک خانواده و محیط دوستان فشار می اورند که ازدواج کن و خودم هم دلم میخواد ولی از طرفی هم وضعیت مالی خوبی ندارم .
از طرف دیگر هم می ترسم برم خواستگاری دختر ندن یا بگن سنت گذشته یا وضعیت مالی خوبی نداری .

من مطالبی که خوندم معلوم شد تا اخر عمر مجرد میمونم خداروشکر تمام ویژگی ها رو داشتم

اصلاازدواج نکنیم توجوانی عشق وحالمونوبکنیم😄

سلام ببخشید من الان از یک شخصی خوشم اومده و میخواهیم با هم ازدواج کنیم …ما به مشاوره رفتیم و آقای مشاور به من گفت که من آمادگی ازدواج ندارم و آخرش هم گفت شما اگر با هم ازدواج کنید به مشکل برمیخورید و من اصلا موافق این وصلت نیستم
واقعا من گیج شدم و نمیدونم چی کار کنم خواهش میکنم جواب منو بدید

باید از همون روان‌شناس که پیششون رفتید در این خصوص بپرسید که چرا چنین دیدگاهی دارند. بدون برگزاری جلسه نمی‌تونم کمکی بهتون بکنم

جالبه که تو این کشور خرابشده میگن رابطه جنسی فقط باید تو قالب ازدواج باشه و قبل اون رو ممنوع و گناه و خطا میدونن و همه راه های اصولی برای اینکار رو برخلاف همه جای دنیا که طبیعیه قبل ازدواج، بستن و اجازه اینکارو نمیدن و شرایطش هم فراهم نیست

بعد از اونور میگن اگه برای برطرف کردن رابطه ی جنسی میخواین ازدواج کنید اینکارو نکنید :/

به آهو میگن بُدُ
به تازی میگن بگیرش

آفرین به صداقت و فهم شما،چه خوبه که هنوز پسرهای با ایمان و با انسانیت پیدا میشه ،به هر حال درسته جامعه ایران مشکل زیاد داره اما ازدواج کردن و عمل به دستور خدا بهتر از مجردی است

ازدواج نکنید من نکردم چون میگن فقط اولش بعد عادی میشه فقط این دنیا نیست باش فکر کار پیشرفت موفقیت باشید

سلام
من یه دختر ۲۵ هستم با یک خواستگار که از نظر شخصیتی، خانوادگی، اخلاق رفتار تحصیلات و شغل ایراد خاصی نداره و از هر نظر فرد ایده آلی ب نظر میرسه اما من هیچ کششی بهش ندارم از طرفی خانواده ام خیلی موافقن و بابام حسابی اصرار داره قبول کنم
ضمنا ما یک ماه باهم رفت و آمد داشتیم برای شناخت و الان بعد ۹ ماه ک ازون جریان میگذره خانواده پسر هم دست بردار نیستن
جواب من همچنان منفیه اما خانواده ام حسابی گیجم میکنن و از آینده میترسونن منو

دیدگاه

نام

ایمیل

نام ، ایمیل و وب سایت خود را برای بار دیگر که اظهار نظر می کنم در این مرورگر ذخیره کنید.


 


 


 


 

کلینیک روانشناسی آقای روانشناس در تهران آماده خدمات روانشناسی و مشاوره آنلاین و حضوری به شماست. برای رزرو مشاوره در تهران با ما تماس بگیرید

© Copyright Mr Psychologist

ازدواج رخداد مهمی در زندگی انسان است. هر کسی برای ازدواج کردن یا ازدواج نکردن دلایلی دارد. اگر پای سخن هواداران و مخالفان ازدواج بنشینید دلایل بسیاری را خواهید شنید که برخی از آن‌ها منطقی است. من در جلسه‌ با مراجعانم دلایل گوناگونی را برای ازدواج نکردن و مجرد ماندن شنیده‌ام یا به آن‌ها گوشزد کرده‌ام. در این نوشته تلاش کردم برخی از دلایل مهمی که نباید ازدواج کرد و باید مجرد ماند را بنویسم. این نوشته به معنای نکوهش و رد کردن ازدواج نیست بلکه دلایلی نوشته شده است که اگر به آن‌ها توجه نکنیم می‌توانند زمینه‌ساز طلاق و جدایی در آینده شوند. من در این‌جا به نوشتن دلایل اصلی بسنده کردم شاید شما دلایل دیگری نیز برای ازدواج نکردن بیاورید که منطقی باشند.

آیا برای زندگیتان هدف دارید؟ آیا برای آینده‌تان برنامه‌ریزی کرده‌اید؟ داشتن هدف در زندگی بسیار مهم است. کسی که در زندگیش هدف نداشته باشد تلاشی برای بهبود زندگی نخواهد کرد و همه چیز را گذرا می‌داند. چنین کسانی تلاش می‌کنند خود را با شرایطی که در آن هستند سازگار کنند و برای بهبود زندگیشان تلاش نمی‌کنند. برای یک ازدواج خوب باید زندگی هدفمند داشت. پس اگر در زندگی هدف ندارید ازدواج نکنید و مجرد بمانید.

هدف برخی از مردم برای ازدواج این است که کسی را جایگزین عشق پیشین خود کنند. کسانی که دچار شکست عشقی یا ناکامی در روابط عاشقانه می‌شوند احساس تنهایی می‌کنند و ازدواج را راهی برای فرار از احساسات و افکار اندوه‌بار می‌دانند. اگر می‌خواهید برای فرار از تنهایی و جایگزینی، با کسی ازدواج کنید بهتر است از این کار خودداری کنید و مجرد بمانید. تنهایی و گوشه‌گیری را کنار بگذارید. دوستان صمیمی پیدا کنید با مردم در کنش و تعامل سازنده باشید و سپس به ازدواج بیاندیشید. کنش و تعامل سازنده و روابط میان‌فردی برای داشتن زندگی زناشویی موفق مهم است.

تعهد و وفاداری یکی از پایه‌های مهم برای ازدواج است. خیانت یکی از مهم‌ترین دلایل طلاق و جدایی در سراسر جهان است. اگر در روابط عشقی خود خیانت کرده‌اید و خود را فردی متعهد نمی‌دانید از ازدواج کردن چشم‌پوشی کنید آیا می‌توانید در برابر همسرتان راستگو باشید؟ آیا می‌توانید پس از ازدواج، دنبال معشوقه‌های پنهانی نباشید؟ اگر چنین است می‌توانید به ازدواج کردن بیاندیشید. با دروغگویی، فریبکاری و خیانت شالوده‌های زندگی به آسانی از هم می‌پاشد پس برای ازدواج باید فردی متعهد، وفادار و راستگو بود. یکی از بهانه‌هایی که برخی از مردم برای خیانت می‌آورند تنوع‌طلبی است؛ به یاد بسپارید یکی از شروط مهم ازدواج وفاداری و تعهد است پس این بهانه را نمی‌توانیم بپذیریم. بیش‌تر کسانی که از تنوع‌طلبی سخن می‌گویند بر این باورند که همسرشان نباید تنوع‌طلب باشد و به آن‌‌ها خیانت کند. چنین باور نادرستی را کنار بگذارید و ویژگی‌هایی مانند وفاداری، تعهد و راستگویی را پیش از ازدواج در خود پرورش دهید.

چگونه از ازدواج فرار کنیم

توان مالی و درآمد چیزی است که برای گرداندن یک زندگی نیاز است. هیچ کس نمی‌تواند انکار کند که پول در زندگی انسان نقشی کلیدی دارد. بخشی از نیازهای ما با پول برطرف می‌شوند. هنگامی که از توان مالی سخن گفته می‌شود نگاه بیش‌تر مردم به مردان است اما زنان نیز به توان مالی نیازمندند. نیاز است که زنان هم پیش از ازدواج توانایی مالی داشته باشند تا در برابر همسرشان فردی وابسته‌ی مالی و نیازمند نباشند. به خانم‌ها سفارش می‌کنم پیش از ازدواج توانایی مالی داشته باشند و پس از آن برای آینده‌‌ی زندگیشان تصمیم بگیرند که آیا می‌خواهند درآمد داشته باشند یا این‌که همسرشان هزینه‌های زندگی را فراهم کند. سفارشی که کردم به معنای این نیست که فراهم کردن هزینه‌ی زندگی از سوی مرد به معنای ضعیف بودن زن باشد.

استقلال مالی پیش از ازدواج برای خانم‌ها مهم است تا بتوانند انتخابی بهتر داشته باشند و در گزینش همسر آینده تنها به میزان درآمد فرد نیاندیشند. داشتن توان مالی کافی پیش از ازدواج برای مردان بسیار مهم است. به یاد بسپارید برای زندگی باید حداقل‌هایی را فراهم کرد که بیش‌تر بر عهده‌ی مردان است. وابستگی مالی به خانواده را فراموش کنید و اگر دنبال ازدواج هستید توان مالی خود را افزایش دهید.

مسئولیت‌پذیر بودن در زندگی را فراموش نکنید از آغاز زندگی، هر فردی در خانواده نقش‌هایی را بر عهده می‌گیرد. نقش‌‌های فرزند، برادر، خواهر، پدر، مادر و همسر نقش‌هایی هستند که افراد آن‌ها را بر عهده می‌گیرند. هر نقشی، وظایف و حقوقی دارد. مسئولیت‌پذیری به معنای این است که فرد، وظایف و حقوق نقش خود را به درستی بشناسد و بر پایه‌ی آن‌ها رفتار کند. کسی که قصد ازدواج دارد باید بتواند مسئولیت نقش همسر را به خوبی به انجام برساند. اگر احساس می‌کنید برای مسئولیت‌پذیری آمادگی ندارید بهتر است از ازدواج چشم‌پوشی کنید.

اعتیاد یکی از اصلی‌ترین دلایل جدایی و طلاق است. برخی از کسانی که دچار اعتیاد هستند تلاش می‌کنند تا پیش از ازدواج، اعتیادشان را پنهان کنند چنین رفتاری فریب و درغگویی بزرگی است که سرانجامی جز طلاق و جدایی به همراه نخواهد داشت. اعتیاد، شکاف بزرگی در خانواده پدید می‌آورد که با هیچ چیز دیگری جبران نمی‌شود. اعتیاد بیماری است که با اراده، انگیزه و تلاش درمان می‌شود. پس اگر دچار اعتیاد هستید تا هنگامی که نتوانسته‌اید سوء مصرف مواد را کنار بگذارید از ازدواج خودداری کنید.

باور به برابری، یک اصل انسانی و اخلاقی است. مرد سالاری و زن سالاری در خانواده‌ها به شادمانی یکی از طرفین و ناراحتی طرف مقابل می‌انجامد. شاید همسرتان از روی علاقه و یا ترس در برابر شما ایستادگی نکند و در برابر سلطه‌گری سکوت کند اما آیا در چنین شرایطی از زندگی خود رضایت دارد؟ سلطه‌گری زمینه را برای افزایش کشمکش، پرخاشگری، قهر و جدایی فراهم می‌کند. زناشویی و ازدواج هنگامی زیباست که مرد و زن به برابری باور داشته باشند و بتوانند برابری را در زندگیشان نهادینه کنند. پس اگر به دنبال خوشبختی هستید باید به برابری زن و مرد ایمان داشته باشید.

کسانی که به پدر و مادرشان وابستگی افراطی و غیرمنطقی دارند در زندگی زناشویی بیش از دیگران دچار مشکل می‌شوند. وابستگی بیش از اندازه به پدر و مادر، چه برای مرد و چه برای زن، زیان‌بار است. کسانی که به پدر و مادرشان وابستگی شدید دارند به والدینشان اجازه‌ی دخالت در زندگی زناشویی را می‌دهند. این دخالت‌ها بیش‌تر از روی منطق انجام نمی‌شود چون والدین تلاش می‌کنند سود فرزند خودشان را بیش‌تر در نظر بگیرند و نگاهشان به زندگی مشترک به صورت همه جانبه نیست. دخالت پدر و مادر در زندگی زناشویی باعث کشمکش و جدایی می‌شود. داشتن استقلال فکری و روانی برای ازدواج بسیار مهم است. تلاش کنید شخصیت مستقل را در خود پرورش دهید تا بتوانید مسئولیت زندگی زناشویی را به عهده بگیرید.  اگر به پدر و مادرتان بیش از اندازه وابسته هستید و بدون اجازه‌ی آن‌ها آب هم نمی‌خورید از ازدواج خودداری کنید.

هر خانواده‌ای با وجود نقاط مثبتش، کمبودها و کاستی‌هایی هم دارد. هنگامی که فرد ازدواج می‌کند زندگی را در شرایطی آغاز می‌کند که معمولا پایین‌تر از سطح و کیفیت خانواده‌ی کنونیش است. برخی از زنان و مردان پس از ازدواج چیزهایی که در خانواده‌ی پیشین (یعنی در کنار پدر و مادر) نداشته‌اند را از همسرشان می‌خواهند چنین رفتاری نادرست است. هر خانواده‌ای دارای کمبودها و کاستی‌هایی است که برای جبران آن‌ها تلاش هر دو فرد نیاز است پس فشار آوردن به طرف مقابل برای رسیدن به آرزوها، رفتاری غیرمنطقی است.

در جلسه‌ی روان‌شناسی که با یک زوج جوان داشتم که در آستانه‌ی طلاق بودند به موردی در این زمینه برخورد کردم. خانم می‌گفت: «من ازدواج کردم تا همسرم به من اجازه دهد به تنهایی دور دنیا سفر کنم من ماشین مدل بالا می‌خواستم من آرزوی زندگی در خانه‌ای اشرافی را داشتم اما هیچ کدام از این‌ها را ندارم». از خانم پرسیدم که آیا درخواست‌ها و آرزوهایش را پیش از ازدواج به همسرش گفته بود؟ پاسخش منفی بود. از او درباره‌ی خانواده‌اش پرسیدم خانم جوان با پدر و مادرش و ۳ خواهر در یک منزل اجاره‌ای در جنوب تهران زندگی می‌کردند و درآمد خانواده‌شان هم بسیار کم بوده است. اگر به این مورد نگاهی بیاندازیم می‌بینیم که فرد آن‌چه را که در خانه‌ی پدر و مادرش نداشته است به عنوان هدفی قرار داده و بدون آن‌که همسرش را از آرزوهایش آگاه کند زندگی را آغاز می‌کند. با گذشت زمان خواسته‌ها را مطرح می‌کند ولی همسرش توانایی رساندن او به خواسته‌هایش را نداشته و همین زمینه را برای کشمکش و جدایی فراهم کرده بود.

زیبایی یکی از گزینه‌هایی است که در ازدواج برای مردم اهمیت دارد البته تعریف زیبایی از نظر هر فردی متفاوت است. به یاد بسپاریم که زیبایی با گذر زمان کاسته می‌شود و شاید زیبایی همسرتان با گذر زمان کم‌تر به چشمتان بیاید یا عادی شود. یکی از دلایلی که زیبایی اهمیت بسیار زیادی برای افراد دارد مربوط به کشش جنسی است. جاذبه‌ی جنسی در ازدواج مهم است اما به یاد بسپاریم ارتباط جنسی تنها بخش بسیار کوچکی از زندگی زناشویی را شامل می‌شود. معمولا کسانی که هدفشان از ازدواج، داشتن رابطه‌ی جنسی است، کسانی هستند که تاکنون رابطه‌ی جنسی را تجربه نکرده‌اند یا از آن محروم هستند. نیاز جنسی موضوعی است که باید نخست برای فرد حل شود و سپس ازدواج کند.

ازدواج بدون عشق و علاقه امری پوچ و بی‌ارزش است. برای زندگی مشترک باید فردی را انتخاب کنید که عاشقانه و صادقانه دوستش داشته باشید. اگر گمان می‌کنید علاقه پس از ازدواج شکل می‌گیرد سخت در اشتباه هستید. علاقه باید پیش از ازدواج نیز باشد و پس از ازدواج تداوم و ثبات بیابد. به یاد بسپارید باید خودتان را دوست داشته باشید تا بتوانید دیگران را دوست بدارید.

برای ازدواج سن و سال تعیین نکنید هیچ‌گاه برای ازدواج کردن دیر نیست. با کسی ازدواج کنید که معیارها و شرایط مناسبتان را داشته باشد و اگر کسی را با معیارهایتان نیافتید عجله و شتاب نکنید. برخی از مردم با کسانی ازدواج می‌کنند که هیچ کدام از معیارهایشان را ندارند و در پاسخ می‌گویند که سن ازدواجشان در حال گذشتن بوده است. اما آیا این ازدواج موفق خواهد بود؟ نه. چنین ازدواجی موفق نیست چون به دلیل این‌که فردی را بدون در نظر گرفتن معیارها و شرایط انتخاب کرده‌اند دچار کشمکش و جدایی می‌شوند.

در جلسه‌های روان‌شناسی و روانکاوی با موارد بسیاری برخورد کرده‌ام که فرد با کسی ازدواج کرده که معیارهای مورد نظرش را به عنوان همسر مناسب نداشته است. این افراد بر این باور بوده‌اند که می‌توانند پس از ازدواج و در طول زندگی، همسرشان را بر پایه‌ی معیارهایشان تغییر دهند. چنین کسانی در بیش‌تر موارد ناموفق هستند چون همسرشان در برابر تغییر مقاومت نشان می‌دهد. کسی را بیابید که معیارهای اخلاقی و رفتاری که دوست دارید را داشته باشد و گمان نکنید پس از ازدواج می‌توانید همسرتان را دگرگون کنید. برای داشتن یک زندگی زناشویی خوب و ازدواج موفق، باید همسر آینده‌تان را همان‌گونه که هست بپذیرید و اگر از رفتاری خوشتان نمی‌آید پیش از ازدواج از فرد بخواهید آن را تغییر دهید. اگر دنبال تغییر همسرتان پس از ازدواج هستید، ازدواج نکنید.

انصافا عالی بود خیلی از متن شما خوشم اومد . من پسرم ۳۳ ساله مجرد ، خدا رو شکر مشکل مالی ندارم ولی هر کاری میکنم نمیتونم خودم رو راضی به ازدواج کنم. از این دلایل عدم ازدواج شمام فقط یکی رو ندارم اونم متاسفانه عدم برابری حقوق زن و مرد هست که نمیتونم با این مساله کنار بیام. حالا اگه میشه شما کمک کنید که من این مشکل رو حل کنم. خیلی ممنون میشم.

عالی آقای زوارزاده خوش بحال کسیکه پند بگیره

مطالب تان تقریبا اهانت امیز بود!!!
بنده شغل،کار،خانه،پول،بدنی سالم و…… دارم ولی دوست دارم تنهایی زندگی کنم و از ازدواج خوشم نمیاد،چون با تنهایی بیشتر حال میکنم و دوست دارم فقط خودم باشم.

نمی‌دونم اهانتش کجا بود. من نگفتم باید کارخانه‌دار بود که ازدواج کرد اما نباید بیکار بود.

درود بابت دیدگاه علمی و صحیحتون

اهانت چی. نگفت ک شما چون شرایطشو داری بدو برو ازدواج کن. میگن اگه میخوای ازدواج کنی این شرایط کمک میکنه زندگی ایدال تری بسازی

من واقعا قصد ازدواج نداشتم و با کسی هم هیچوقت اشنا نشدم چون از لحاظ احساسی و عاطفی فوق العاده ضعیفم و اینو خودم میدونم اما متاسفانه عاشق شدم در سن بالای ۳۰ سالگی اما طرفم بعد یکسال بخاطر شک و دودلی تو انتخاب من منو ول کرد و رفت در حالیکه خودش اومده بود و منو عاشق خودش کرد دیگه هرگز مثل سابقم نشدم و قلبم درد میکنه تو خودم میسوزم و دوره های روانشناسی هم فقط تا حدودی فراموشی بهم میده اما دوباره جای زخمم درد میکنه. دین که میگه اینکار ظلمه و خدا نمیبخشه. عقلم میگه بدور از انسانیته این کار . روانشناسی به نظر شما چی میگه ؟؟؟؟؟؟؟؟

مسلما کار ناشایستی انجام دادن. زمانی که به کسی علاقه داریم بهش کمک می‌کنیم تا زندگی رو با هم بسازیم. اگر این خاطره هنوز هم براتون آزاردهندست و هر روز بهش فکر می‌کنید حتماً پیش روان‌شناس برین

۱۹ سالمه ع شدم چیکار کنم؟؟؟

۱۹ سالگی سن مناسب ازدواج نیست

ممنون از پاسخگویی شما. حتمن مراجعه میکنم

اگ موقعیت ازدواج رو داشته باشه همه چیزش خوب باشه ولی دلت باهاش نباشه باید چیکاربکنی؟

دوست داشتن شرط مهم ازدواجه

تشکر میکنم بابت مطالبتون،
بابت همفکری دوستان.
توی همین نظرات و تبادل دیدگاه ها هست که میشه درس گرفت، برای همه حتی شما روان شناسان.

با کسی ازدواج کنین که از ۵ مورد ملاکتون ۲ تاش شبیه ملاک اصلیتون باشه، بقیه اش رو دیگه کنار بیاین، چون توو دنیا نمیشه آدمی رو پیدا کرد که صد در صد همه چیش باهاتون اکی باشه، چون اشیا که نیس سفارشی بسازن. با مردی هم ازدواج کنین که تنبل و تن پرور هم نباشه. دخترایی هم زندگی خیلی لاکچری ميخوان همون اول برن زن کسی بشن که بتونه براشون فراهم کنه مثلا تاجری، سهام داری و ازینجور اشخاص. خلاصه کبوتر با کبوتر باز با باز. موفق باشید، مبارک باشه

آقا من متاهلم و هفت ساله ازدواج کردم ….. ازدواج خیلی خوبه و باید انجام بشه به شرطی که در حال حاضر از نظر مالی خیلی توانا باشید … مثلا یک یا چند شغل مطمئن … خانه … ماشین … حداقل یک میلیارد تومان وجه نقد داشته باشید … و یک بچه هم بیشتر اصلا… و الا اون بچه را بدبخت خواهید کرد ….

عاقل آنست که هرگز نکند میل سه کار
تا همه وقت وجودش به سلامت باشد
زن نگیرد اگرش دختر قیصر بدهند
وام نستاند اگر وعده قیامت باشد
نرود بر در ارباب کرم بهر طمع
گرچه مشهورچو حاتم به سخاوت باشد.

با سلام اگه چهار تا آدم روشن فکر تو ایران باشه یکی از اونها شما هستید با دیدی که شما دارید نه اختلافی به وجود میاد نه تنشی لذت بردم از خودت مقاله شما🙏🏻🙏🏻🙏🏻

من خیلی از این شرایط رو دارم
پس زن نمیگیرم
به نظرم مجردی خیلی بهتره تا …
ممنون بابت این متن خوب

دوستانی که میگن ازدواج نباید کرد میشه بگن پس نیاز جنسی و روحی خودمون رو چیکار کنیم؟ اصلا نیاز جنسی رو با خودارضایی رفع کردی نیاز رحیتو میخای چیکار کنی؟ دو راه نمیمونه یا مجرد بمونی تا آخر عمر که خیلی سخته یا اینکه بری با این و اون رل بزنی. کمتر دختری راضی میشه که تا آخر عمر با یکی رل بزنه و اگه هم رل میزنه غالبا واسه اینه که تهش ازدواج کنه نه اینکه یه مدت بازیچه هوسرانی من و شما باشه بعد پرت بشه اون ور. اگه یه کسی با ناموس خودت بیاد یه مدت رل بزنه بعد بزاره بره ناراحت نمیشی؟ بعد از فمینیسم دفاع میکنی؟ به فکر خودتم نیستی به فکر اون دختر بیچاره ای باش که به دروغ بهش وعده ازدواج میدی و بعد مدتی ولش میکنی. من خودم یه بار رل زدم هیچ خیری توش ندیدم اگه خیری باشه تو ازدواجه خودشم ازدواج درست نه عجولانه و احساسی.

ازدواج نکنید..حداقل تو ایران ازدواج نکنید اون بچه بیچاره هزار تا ارزو داره

سلام خسته نباشید
درود برشما استاد بزرگوار
مطلب مهم و کاملا علمی بود دوستان توجه کنند روانشناسی و مطالب ان یک علم است و ما نباید حاشیه بریم الان یک زندگی در حد متوسط هم باید مشکل مالی نداشته باشه و کسی که نتونه مشکل مالی خودش را برطرف کنه چطور میتونه یک زندگی رو بچرخونه
سیامک کرمپور روانشناس و خانواده درمانگر

چگونه از ازدواج فرار کنیم

من ۲۳ ساله دانشجو هستم. هدفم تو زندگی یه زندگی خوب در حد خودم، خونه و یه حقوق متوسط برا خودم هستش. از زمانی که یادم میاد واقعا علاقه ای به ازدواج نداشتم و تا حالا هم مشکلی پیش نیومده. ولی این روزها پدرم اصرار به ازدواج میکنه حرفشونم اینه اگه یه زمانی ما نبودیم تنها نباشی یکی باشه کمکت باشه باهاش آیندتو بسازی. با همه اینها و تا حدی قبول حرف پدرم باز هم هیچ علاقه و کششی به ازدواج ندارم و شایدم بیشتر برای دوری از مسئولیت و حفظ راحتی دوران مجردی هست. روز به روزم حس بدم نسبت به ازدواج بیشتر میشه. واقعا نمیدونم چجوری پدرمو قانع کنم که من نمیخوام.

درود
اینایی که از دین حرف میزنن توجه داشته باشن که همین دین ریده در جامعه فعلی و کلا روابط آدمها رو بر اساس روابط ابلهانه چندین قرن پیش تعریف میکنه و به دلیل حماقت همین آدمهای دیندار و ریاکار هست که این مشکلات در جامعه بوجود آمده. اصلاً به حرف این احمقا کوچکترین اهمیتی ندید و فقط به علم و کسانی که با علم مسائل رو تحلیل میکنن اهمیت بدید.

سلام
بنده سی و سه ساله هستم . لیسانس دارم ولی متاسفانه کار مناسبی پیدا نکردم و دشواری ها زندگی مجبورم کرد که کارگری کنم و وضعیت مالی خوبی ندارم و همیشه می ترسم از پس یک زندگی ساده بر نیام .
از یک خانواده و محیط دوستان فشار می اورند که ازدواج کن و خودم هم دلم میخواد ولی از طرفی هم وضعیت مالی خوبی ندارم .
از طرف دیگر هم می ترسم برم خواستگاری دختر ندن یا بگن سنت گذشته یا وضعیت مالی خوبی نداری .

من مطالبی که خوندم معلوم شد تا اخر عمر مجرد میمونم خداروشکر تمام ویژگی ها رو داشتم

اصلاازدواج نکنیم توجوانی عشق وحالمونوبکنیم😄

سلام ببخشید من الان از یک شخصی خوشم اومده و میخواهیم با هم ازدواج کنیم …ما به مشاوره رفتیم و آقای مشاور به من گفت که من آمادگی ازدواج ندارم و آخرش هم گفت شما اگر با هم ازدواج کنید به مشکل برمیخورید و من اصلا موافق این وصلت نیستم
واقعا من گیج شدم و نمیدونم چی کار کنم خواهش میکنم جواب منو بدید

باید از همون روان‌شناس که پیششون رفتید در این خصوص بپرسید که چرا چنین دیدگاهی دارند. بدون برگزاری جلسه نمی‌تونم کمکی بهتون بکنم

جالبه که تو این کشور خرابشده میگن رابطه جنسی فقط باید تو قالب ازدواج باشه و قبل اون رو ممنوع و گناه و خطا میدونن و همه راه های اصولی برای اینکار رو برخلاف همه جای دنیا که طبیعیه قبل ازدواج، بستن و اجازه اینکارو نمیدن و شرایطش هم فراهم نیست

بعد از اونور میگن اگه برای برطرف کردن رابطه ی جنسی میخواین ازدواج کنید اینکارو نکنید :/

به آهو میگن بُدُ
به تازی میگن بگیرش

آفرین به صداقت و فهم شما،چه خوبه که هنوز پسرهای با ایمان و با انسانیت پیدا میشه ،به هر حال درسته جامعه ایران مشکل زیاد داره اما ازدواج کردن و عمل به دستور خدا بهتر از مجردی است

ازدواج نکنید من نکردم چون میگن فقط اولش بعد عادی میشه فقط این دنیا نیست باش فکر کار پیشرفت موفقیت باشید

سلام
من یه دختر ۲۵ هستم با یک خواستگار که از نظر شخصیتی، خانوادگی، اخلاق رفتار تحصیلات و شغل ایراد خاصی نداره و از هر نظر فرد ایده آلی ب نظر میرسه اما من هیچ کششی بهش ندارم از طرفی خانواده ام خیلی موافقن و بابام حسابی اصرار داره قبول کنم
ضمنا ما یک ماه باهم رفت و آمد داشتیم برای شناخت و الان بعد ۹ ماه ک ازون جریان میگذره خانواده پسر هم دست بردار نیستن
جواب من همچنان منفیه اما خانواده ام حسابی گیجم میکنن و از آینده میترسونن منو

دیدگاه

نام

ایمیل

نام ، ایمیل و وب سایت خود را برای بار دیگر که اظهار نظر می کنم در این مرورگر ذخیره کنید.


 


 


 


 

کلینیک روانشناسی آقای روانشناس در تهران آماده خدمات روانشناسی و مشاوره آنلاین و حضوری به شماست. برای رزرو مشاوره در تهران با ما تماس بگیرید

© Copyright Mr Psychologist

در لیست زیر تمام سوالات حقوقی پرسیده شده در دادراه و پاسخ وکیل یا وکلا به هر پرسش حقوقی در حوزه ” شکایت از پدر به دلیل اجبار به ازدواج , تهدید دختر توسط پدر , شکایت از پدر , اجبار به ازدواج , فرار از خانه , تهدید ” قابل مشاهده است. شما می توانید با کلیک بر روی گزینه مشاهده، مشاوره حقوقی وکلای عضو دادراه را در قالب پرسش و پاسخ حقوقی در حوزه ” شکایت از پدر به دلیل اجبار به ازدواج , تهدید دختر توسط پدر , شکایت از پدر , اجبار به ازدواج , فرار از خانه , تهدید ” مشاهده کنید.

دادراه یک درگاه و پلتفرم ارتباطی است و به عنوان یک واسطه مردم را به وکلا، حقوقدانان و کارشناسان وصل
می‌کند. دادراه خود به مردم خدماتی به جز برقراری ارتباط بین آن‌ها با وکلا، حقوقدانان، کارشناسان و مشاوران
ارائه نمی‌دهد. همچنین دادراه امکان ثبت پرسش‌های مردم، ثبت درخواست آن‌ها برای استفاده از خدمات وکلا،
حقوقدانان، کارشناسان و مشاوران و ثبت درخواست گرفتن وکیل یا مشاور را فراهم می‌آورد و این سوالات و
درخواست‌ها را در معرض دید وکلا، حقوقدانان، کارشناسان و مشاوران قرار می‌دهد تا به صلاحدید خود به این
درخواست‌ها و سوالات پاسخ دهند.

تهران، خیابان ولیعصر، بالاتر از پارک ساعی، کوچه 34، پلاک 4

تلفن: 02188886412

ایمیل: dadrah.ir@gmail.com

چگونه از ازدواج فرار کنیم

ایمیل شکایات: report@dadrah.ir

ارسال پیام

© تمام حقوق این وبسایت برای مالک آن محفوظ می باشد. حق چاپ و نشر مطالب این وبسایت به صورت
الکترونیکی یا غیر الکترونیکی محفوظ می باشد.

بسیاری از نهادها ازخانواده و مسائل مربوطه به ازدواج و زندگی مشترک کمک و حمایت می کنند. در صفحات بعد اطلاعاتی در مورد خدمات مختلف می یابید.

می خواهم در آلمان ازدواج کنم.  قبل از ازدواج کجا می توانم مورد مشاوره قرار بگیرم؟هرکس که می خواهد ازدواج کند، باید تحت مشاوره اداره ثبت ازدواج قرار بگیرد. اینکه چه مدارکی جهت ازدواج نیاز دارید، متفاوت است، زیرا باید قانون ملی در هنگام ازدواج مورد توجه قرار بگیرد. در اداره ثبت ازدواج (در طول ساعات کار بدون وقت قبلی) به طور فردی مورد مشاوره قرار می گیرید و همه مدارک مورد نیاز به طور کلی مورد بررسی قرار خواهند گرفت. شریک زندگی ثبت شده چیست؟در آلمان میتوانند اشخاص همجنس که با یکدیگر فامیل نیستند با هم زندگی کنند. طبق قانون ” شرکای زندگی ثبت شده ” یک زندگی مشترک تشکیل میدهند. این قانون از رابطه آنها حمایت می کند.

کجا می توانم اسناد خانوادگی دریافت کنم؟

مدارک تولد، ازدواج و فوت توسط اداره ثبت احوال بنا به درخوست بین الملی (بدون پرداخت هزینه اضافی) صادر میشوند. اسناد بین المللی به زبانهای جدید تنظیم شدند.

چگونه می توانم برای کودک خود کودکستان یا مهد کودک پیدا کنم؟

چگونه از ازدواج فرار کنیم

اداره کودکان، نوجوانان و خانواده به شما توصیه می کند،  اگر به دنبال خود کودکستان یا مهد کودک برای کودک خود (0 تا 6) هستید.

اطلاعات مربوط به ازدواج و شرکای ثبت شده

صدور گواهی تولد و فوت، ازدواج، تغییر نام، ترک کلیسا

کمک هزینه والدین مزایای دولتی برای خانواده ها بعد از تولد کودک است. در صورتی که والدین برای مراقبت از کودک خود فعالیت حرفه ای خود را قطع یا محدود کنند، این حذف حقوق می توانند با کمک هزینه والدین تا حدد معینی رفع بشود.اطلاعات دقیق را در وب سایت زیر می یابید

https://www.bmfsfj.de/bmfsfj/themen/familie/familienleistungen/das-elterngeld/73752

اطلاعات شهری، دفتر مشاوره و ثبت نام جهت مراقبت از کودکان (6-0 سال)  شهر فرایبورگ، اداره کودکان و نوجوانان و خانواده بخش 1

فرمها به زبان های روسی، صربی، کرواتی، ترکی، انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی، عربی، ایتالیایی در دسترس هستند

خدمات:مشاوره به والدینی که به دنبال محل مراقبت برای کودکان خود بین 0 تا 6 سال هستند. اطلاعات درباره خدمات نهادهای مراقبت  روزانه از کودکان. حمایت در هنگام ثبت نام کودکان در مکانهای مراقبت.

مهاجرانی که در آلمانی زندگی می کنند، می توانند تحت شرایط خاصی حق اولاد دریافت کنند. حق اولاد اساسا تا 18 سالی به کودک در برخی موارد و حتی طولانی پرداخت میشود. حق اولاد به طور ماهانه حساب جاری از والدین ماهانه واریز می شود.اداره فدارل صندوق کار- خانواده بادن-وورتمبرگ غرب به درخواست به حق اولاد پاسخ مید هد.

کمک هزینه کودک مزایای تکمیلی در حق کودکانی است، که از سال 2005  به کودکان صغیر و از جولای 2006 برای کودکان زیر 25 سال، کودکان مجرد در خانواده  و خانواده هایی با درآمد ناکافی پرداخت می شود.

خدمات مشاوره میان رشته ای در مورد مسائل مربوط به پیشگیری و حفاظت از کودکان  شهر فرایبورگ

مشاوره پزشکی، روانی و پیشرفته مشاوره حقوقی در هر موضوع مربوط بهتمایلات جنسی، بارداری، زایمان، والدین، خانواده

اگر احتیاج به مترجم شفاهی دارید، لطفا مراتب را از قبل به صورت تلفنی اطلاع دهید

KSD مرکز تماس برای کودکان، نوجوانان، والدین و سایر سرپرستان مجاز است.

خدماتحمایت از والدین، مشاوره و کمک درمسائل تربیت، شروع پشتیبانی آموزشی مناسب و لازم، پشتیبانی در انجام مراقبت والدینی در جدایی، طلاق و رابطه.

مرکز مشاوره برای زنان باردار و خانواده آنها، خدمات اجتماعی برای زنان باردار و خانواده ها

خدمات:مشاوره و پشتیبانی از زنان و خانواده آنها در مسائل مربوط به بارداری و تولد، امنیت معیشت، جدایی و طلاق، رشد کودک؛ خدمات گروهی برای زنان باردار و خانواده ها با کودکان زیر سه سال.  از شما خواهش می کنیم، به صورت تلفنی ثبت نام کنید.

لطفا به همراه داشته باشید:لطفا در هنگام ثبت نام وقت ملاقاتی را تعیین کنید

نقطه تماس  و همکاری درمورد موضوع تبعیضشبکه ای برای رفتار برابر در فرایبورگ

زبانها:در صورت نیاز با مترجم شفاهی کار می کنیم

ما از کمک های عملی بعد از تولد که هر خانواده ای می تواند دریافت کند، خوشحال میشویم

خدمات:در سال اول تولد کودک خود حداکثر به مدت 6 ماه حمایت فردی برای کودک خود دریافت می کنید. یک داوطلب با تجربه و به خصوص  آموزش  دیده  یک تا دوبار در هفته به مدت سه ساعت به خانه شما می آید، تا از کودک شما و/ یا خواهر بردار کودک مراقبت کند.

اطلاعات زیر برای پناهندگان بدون عنوان پناهنده مجاز یا فراری (افراد قبل از روند  پناهندگی، یا در روند پناهندگی یا  در تعلیق موقت اخراج) در نظر گرفته شده است. پناهندگان با عنوان پناهنده مجاز یا فراری اطلاعات را در صفحات بعدی دایرکتوری می یابند، این اطلاعات به  همه مهاجران مربوط می شود

اطلاعات مربوط به ازدواج و شرکای ثبت شده

صدور گواهی تولد و فوت، ازدواج، تغییر نام، ترک کلیسا

مشاوره به زنان و مردان مسلمان، والدین و جوانان در مورد مسائل پیشگیری از بارداری، جنسی، خشونت، بارداری و زندگی مشترک و رابطه ها؛ مشاوره توسط مشاوران مسلمان

خدمات مشاوره میان رشته ای در مورد مسائل مربوط به پیشگیری و حفاظت از کودکان  شهر فرایبورگ

مشاوره پزشکی، روانی و پیشرفته مشاوره حقوقی در هر موضوع مربوط بهتمایلات جنسی، بارداری، زایمان، والدین، خانواده

اگر احتیاج به مترجم شفاهی دارید، لطفا مراتب را از قبل به صورت تلفنی اطلاع دهید

KSD مرکز تماس برای کودکان، نوجوانان، والدین و سایر سرپرستان مجاز است.

خدماتحمایت از والدین، مشاوره و کمک درمسائل تربیت، شروع پشتیبانی آموزشی مناسب و لازم، پشتیبانی در انجام مراقبت والدینی در جدایی، طلاق و رابطه.

مرکز مشاوره برای زنان باردار و خانواده آنها، خدمات اجتماعی برای زنان باردار و خانواده ها

خدمات:مشاوره و پشتیبانی از زنان و خانواده آنها در مسائل مربوط به بارداری و تولد، امنیت معیشت، جدایی و طلاق، رشد کودک؛ خدمات گروهی برای زنان باردار و خانواده ها با کودکان زیر سه سال.  از شما خواهش می کنیم، به صورت تلفنی ثبت نام کنید.

لطفا به همراه داشته باشید:لطفا در هنگام ثبت نام وقت ملاقاتی را تعیین کنید

شبکه ای برای رفتار برابر در فرایبورگنقطه تماس  و همکاری درمورد موضوع تبعیض

چگونه از ازدواج فرار کنیم

زبانها:در صورت نیاز با مترجم شفاهی کار می کنیم

ما از کمک های عملی بعد از تولد که هر خانواده ای می تواند دریافت کند، خوشحال میشویم

خدمات:در سال اول تولد کودک خود حداکثر به مدت 6 ماه حمایت فردی برای کودک خود دریافت می کنید. یک داوطلب با تجربه و به خصوص  آموزش  دیده  یک تا دوبار در هفته به مدت سه ساعت به خانه شما می آید، تا از کودک شما و/ یا خواهر بردار کودک مراقبت کند.

(در MAKS- فعال سازی عملی شناختی و معنوی در زندگی روزمره) پروژه آزمایشی کار با کودکان افراد معتاد، انجمن تخصصی -AGJانجمن تخصصی برای پیشگیری و توانبخشی  کلیسای ثبت شده فرایبورگ).  کودکانی که با والدین خود فرار کرده اند، در یک وضعیت نامشخص با استرس های روانی فراوانی قرار دارند. آنکر در این مورد حمایت می کند ( خدمات گروهی، فردی یا تعطیلات)

شش مرکز مشاوره زیر مشاوره و کمک را در موارد زیر ارائه میدهند:

مشاوره روانشناسی در موسسه علمی JHW (انجمن کمک به جوانان)

مشاوره در بحران  زندگی مشارکت، خانواده، مسائل تربیتی، مشکلات خانواده های تک والده

مرکز مشاوره تربیتی با گرایش مشکلات مدرسه و آموزشی

deutsch english français español italiano türkçe pуcский hrvatski srpski العربية ﻔﺎﺮﺴﻰ

Amt für Migration und Integration Abteilung 2 – IntegrationBerliner Allee 179114 FreiburgMohamed-Macky.Bah@stadt.freiburg.deFür inhaltliche Fragen kontaktieren Sie bitte die zuständige Institution

روزنامه ایران در گزارشی از زندگی تلخ یک دختر نوشت: تازه ۱۷ سالش تمام شده اما کوله باری از تجربیات تلخ را با خود به دوش می‌کشد. وقتی مقابل خانم مشاور انتظامی نشست نمی‌دانست داستان پر غصه زندگی کوتاهش را از کجا آغاز کند.

ترس و نگرانی عمیقی در چهره‌اش به چشم می‌خورد. هنوز نوجوان است اما همانند غنچه‌ای که دست بی‌رحم سرنوشت او را از شاخه جدا کرده هر روز خشکیده‌تر می‌شود.

«چهار ساله بودم که اعتیاد شدید پدرم، طاقت مادر را به سر آورد و عامل جدایی آنها شد. حضانت من و برادر ۹ ساله‌ام به مادر رسید. پدربزرگم وضعیت مالی خوبی داشت به‌همین خاطر برای‌مان خانه‌ای خرید تا حداقل دغدغه خانه به دوشی و اجاره خانه نداشته باشیم. اما مشکلات زندگی برای یک زن تنها و دو کودک خردسال به اندازه کافی طاقت فرسا بود که مادرم را همیشه نگران آینده و سرنوشت فرزندانش نگه دارد. اما همین نگرانی‌ها کم کم زندگی را برای من که دختری سرکش و خواهان آزادی بودم به زندانی که مادرم هم زندانبانش بود تبدیل کرد. مادرم همه جا و در هر شرایطی حواسش به من بود، اما من از این همه توجه حس خوبی نداشتم. شاید علت این همه توجه و حساسیت این بود که مادرم شباهت اخلاقی و رفتاری زیادی میان من و خودش می‌دید. او خودش بعد از یک آشنایی و ارتباط دوستی و نه سنتی به‌دنبال عشقی پر شور و با وجود مخالفت‌های پدربزرگ ازدواج کرده بود. به همین خاطر همیشه سعی می‌کرد مرا با نصیحت و هشدار از گرفتن تصمیم‌های احساسی بر حذر دارد. در واقع از تکرار این سرنوشت برای من می‌ترسید. از من می‌خواست هرگز عجولانه و بدون تحقیق تصمیم نگیرم تا به سرنوشت تلخ او دچار نشوم. اما سختگیری‌هایش آزارم می‌داد. آرزو داشتم با دختران همسن و سال همسایه یا همکلاسی‌هایم رفت و آمد داشته باشم. یا بعد از مدرسه با آنها وقت بگذرانم ولی مادرم همیشه صبح و ظهر، در مسیر مدرسه همراهم بود.
توجه بیش از حد مادرم سبب شده بود از سوی همکلاسی هایم مورد تمسخر قرار بگیرم و دوستانم از ترس برخوردهای تند مادرم مرا طرد کرده بودند. هر چه سعی می‌کردم او را متوجه این موضوع کنم، فایده‌ای نداشت. احساس سرخوردگی می‌کردم و از تنهایی خسته شده بودم. به همین دلیل با اصرار فراوان و واسطه کردن برادرم، توانستم مادرم را برای خرید یک گوشی تلفن همراه قانع کنم. از آن موقع به بعد دیگر با کسی کاری نداشتم و همه وقتم را در شبکه‌های مجازی می‌گذراندم. مادرم هم از اینکه من در خانه کنارش بودم احساس رضایت می‌کرد.
اشتیاق به دوستی و آشنایی با آدم‌های جدید باعث شد که در زمانی کوتاه در چند گروه مجازی عضو شوم. هر چند مادرم مدام توصیه می‌کرد اسم و مشخصات و عکسی از خودم در این فضا منتشر نکنم اما یک روز از سر شیطنت عکسی از خودم روی پروفایلم گذاشتم. با اینکه خیلی زود عکس را برداشتم اما در همان فاصله کوتاه چندین پیام و درخواست دوستی دریافت کردم. در این میان پسری جوان و جذاب پس از کلی تعریف و تمجید از من، خودش را «امیر» معرفی و اصرار کرد که با هم بیشتر معاشرت کنیم.

«امیر» حرف‌های قشنگی می‌زد و مدام از من تعریف می‌کرد. از طرفی عکس‌هایی که می‌فرستاد نشان می‌داد او از خانواده ثروتمندی است. همین‌ها باعث شد احساس کنم او همان کسی است که می‌تواند مرا خوشبخت کند و لیاقت عشق من را دارد. این ارتباط مجازی هر روز بیشتر می‌شد تا اینکه سرانجام «امیر» به من ابراز علاقه کرد همین موضوع باعث شد تا همه زیر و بم زندگی‌ام را برایش تعریف کنم. پسر جوان پس از شنیدن ماجرای زندگی‌ام گفت که او هم از زندگی در کنار خانواده‌اش احساس رضایت ندارد و دنبال کسی می‌گردد تا او را از تنهایی در بیاورد. چند ماهی که گذشت «امیر» که اعتماد مرا به طور کامل جلب کرده بود پیشنهاد داد برای اینکه بتوانیم راحت زندگی و ازدواج کنیم از خانه هایمان فرار کنیم. می‌گفت عموی ثروتمندی دارد که در شهری دیگر زندگی می‌کند. اما چون با خانواده‌اش قهر است کسی نمی‌تواند ما را پیدا کند.
من که همه آرزوهایم در «امیر» و زندگی با او خلاصه شده بود، خام حرف‌هایش شدم و با سرقت پول و طلاهای مادرم به خیال خودم برای شروع یک زندگی ایده آل راهی شهری دیگر شدیم. بعد از چند ساعت به مقصد رسیدیم.
دختری جوان با ظاهری آراسته در ترمینال منتظر ما بود. «امیر» او را دختر عمویش معرفی کرد. به همراه آن دختر به خانه‌ای در حومه شهر رفتیم. تازه آنجا بود که فهمیدم در چه دامی گرفتار شده ام. آن ساختمان پر از دخترهایی بود که از خانه فرار کرده بودند. به محض ورود به آن خانه، چهره واقعی امیر برایم آشکار شد. او عضو یک باند فریب دختران و فروش آنها به خانه فساد بود. همان شب مرا در اختیار مردی میانسال قرار دادند و تمام آرزوهایم بر باد رفت.
آن روز شوم و ترس و وحشتی که تجربه کردم هرگز فراموشم نخواهد شد. آنها مرا به هر کاری وادار می‌کردند. یک سال مانند برده در اسارتشان بودم و راه فراری نداشتم. بارها تصمیم به خودکشی گرفتم اما حتی جسارت این کار را نیز نداشتم. تا اینکه بعد از یک سال در موقعیتی مناسب از آن جهنم فرار کردم. بعد از رهایی از آن خانه نفرین شده خودم را به جاده رساندم و با اندک پولی که داشتم به شهر خودمان برگشتم. من زندگی‌ام را به خاطر یک اشتباه و اعتماد بی‌جا سیاه کردم. حالا حتی روی بازگشت به خانه را هم ندارم. در این یک سال فقط به حرف‌های مادرم و نگرانی‌هایش در مورد من و برادرم فکر می‌کردم و با دیدن این همه گرگ در اطرافم به او حق دادم که آنگونه مراقب من بود اما افسوس که خودم نخواستم واقعیت را ببینم. الان هم به اینجا آمده‌ام تا شاید بتوانم برای دستگیری امیر و اعضای این باند فساد که دختران ساده و بی‌گناه را اینگونه به دام می‌کشند و تباه می‌کنند کمکی کنم.

چگونه از ازدواج فرار کنیم

۱۷۳۰۲

شهر جهانی یزد، شهری تاریخی و کویری ‌بین دشت لوت و دشت کویر است که مارکوپولو جهانگرد معروف آن را بزرگ، زیبا و پر رونق توصیف می‌کند. شهر تاریخی یزد در قدیم؛ به ایساتیس به معنی فرخنده و مقدس معروف بوده است.

ساخت و ساز و مسکن متأثر از قیمت مصالح ساختمانی از جمله تیرآهن و میلگرد است. اما به طور کلی قیمت‌ها در ایران با نوسانات دلار جابجا می‌شود.

تمامی حقوق این سایت برای خبرآنلاین محفوظ است.
نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
Copyright © 2018 khabaronline News Agancy, All rights reserved

خیلی‌ها فکر می‌کنند دیگر دوره زمانه اجبار در ازدواج و به زور شوهر دادن دختران سر آمده. اصلاً آنقدر قحط شوهر است که دخترها با سر شوهر می‌کنند. اما متأسفانه نگاهی  به آمارها نشان می‌دهد در هر سه ثانیه یک دختر در جهان به زور به خانه بخت می‌رود. هنوز هم در همین مملکت خودمان بعضی از دخترها به زور پای سفره عقد می‌نشینند و زن مردی می‌شوند که هیچ علاقه‌ای به آن ندارند. عمری با نفرت زندگی می‌کنند و با نفرت می‌میرند. اما واقعاً تکلیف این ازدواج‌های زوری در قانون چیست؟ قانون ما به زن چطور نگاه می‌کند و به او تا چه اندازه حق نفس کشیدن و زندگی‌کردن می‌دهد؟

عاطفه، گریه می‌کند. متنفر است. از مردی که مجبور است از این به  بعد در کنارش سر به بالین بگذارد. آرزوهای زیادی داشته همه را بر باد رفته می‌داند، مثل ابر بهار گریه می‌کند. «پدرم زندگی‌ام را تباه کرد. من هم مثل مادرم بدبخت شدم. در زندگی‌ام روز خوش ندیدم. چشم باز کردم و جان کندن مادر را دیدم و اعتیاد پدرم. هرچه در می‌آورد می‌کشید مادر بیچاره‌ام آبرودار بود. معلم بود نمی‌گذاشت کسی سر از زندگی ما در بیاورد. طفلک همیشه حامی‌ ما بود هم سهم کتک خودش را می‌خورد هم سهم ما را. خودش را کشت که ما درس بخوانیم و برای خودمان کسی شویم تا خودمان را از این منجلاب نکبتی بیرون بکشیم. حیف که همه چیز برباد رفت. مادرم دیگر رمقی ندارد و من هم دستم به جایی بند نیست.»

پرسیدم چه بلایی به سرش آمده که این طور بی‌قراری می‌کند، گفت: «بدبخت شده‌ام! چه رؤیاهایی داشتم. می‌خواستم درس بخوانم و به دانشگاه بروم. آنجا با یک پسر خوب آشنا شوم و ازدواج کنم اما پدرم مرا معامله کرده، به همین راحتی، پای منقل مرا به رفیقش باخته. سر من شرط بسته‌اند و مرا باخته. این قدر بی‌غیرت است. سر دختر نوزده ساله‌اش شرط می‌بندد.»

یعنی چه تو را باخته؟ «اولش اصلاً به روی خودش نیاورد. گفت عاطفه سریع حاضر شو می‌خواهیم برویم خرید. مادرم بو برد گفت چه وقته خریده. عاطفه امتحان دارد. پدر دوباره با ملایمت گفت حاضر شو زود برمی‌گردیم خلاصه لباس پوشیدم و با او رفتم. نگو مدارک را از قبل برداشته بود و مستقیم مرا به دفتر عقد و ازدواج برد. شستم خبردار شدم و شروع کردم به جیغ و داد کشیدن که کتک‌هایش شروع شد دم در محضر سر و کله خود داماد هم پیدا شد. مرا از ماشین پیاده کرد و به زور مرا به راه پله کشید. داماد گفت من عقل توی کله‌ام نیست نه بگویی هم خودت را می‌کشم و هم مادرت را آنقدر می‌زنم که بمیرد. روی چونه‌اش جای چاقو بود. کشان کشان مرا از پله‌ها بالا برد. پدر بی‌غیرتم هم پشت سرش. خلاصه به زور و کتک جلوی عاقد نشستم و صیغه عقد جاری شد. از محضر که بیرون آمدیم توانستم از یک لحظه غفلت و البته خوشحالی بی‌حد و حصر آنها استفاده کنم و با تمام توان فرار کنم. به خانه خاله‌ام رفتم و حالا هم اینجا هستم. زن مردی شده‌ام که اصلاً نمی‌دانم چه کسی است. بیچاره و ناتوانم. زندگی‌ام بر باد رفته و کمر مادر زحمتکشم شکسته است.»

به عاطفه گفتم که نگران نباش. ازدواج تو یک ازدواج اکراهی است و قانون برای این جور ازدواج‌ها راه درمانی دارد. واژه ازدواج اکراهی برایش غریبه بود که مجبور شدم بیشتر توضیح بدهم. برایش توضیح دادم که طبق قانون ما مهمترین و ابتدایی‌ترین عنصر در صحیح بودن عقد ازدواج راضی بودن طرفین است. یعنی هم زن هم مرد. قانون مدنی ما در این باره می‌گوید:

چگونه از ازدواج فرار کنیم

«رضایت زوجین شرط نفوذ عقد است و هرگاه مکره بعد از زوال کره، عقد را اجازه کند نافذ است.»

در صورتی که در عقد نکاح (ازدواج) با عدم‌ رضایت یکی از طرفین مواجه باشیم، بنابر مفهوم ماده ۱۰۷۰ قانون مدنی و اصول کلی جاری در عقود  « نکاح» غیر نافذ است.»

عاطفه که پیداست کمی‌سردرگم شده و با معنی کلمه غیر نافذ مشکل دارد برایش توضیح می‌دهم که غیر نافذ یک حالت بلاتکلیف دارد؛ یعنی نه صحیح است نه غلط و باید منتظر بمانیم که تا شخص اکراه شده (مجبور به انجام عقد شده)  بعد از زوال کراهت (یعنی بعد از اینکه اجبار از بین رفت)، آیا صحیح بودن آن را تأیید می‌کند یا آن را باطل می‌داند؟

یعنی به اصطلاح آن را تنفیذ می‌کند یا اینکه راضی نشده و حاضر به برقراری رابطه نکاح نیست، بنابراین آن را رد می‌کند. علت آن هم این است که روابط خانوادگی افراد دستخوش تهدیدات و فشارهای خارجی وارده بر آنها نگردد و قانونگذار درصدد حمایت از اشخاصی است که بر اثر اکراه و تحمیل، تن به ازدواج داده‌اند.

اما عقودی که به زور انجام می‌شوند هم، همیشه غیرنافذ نیستند. گاهی اوقات این عقود از همان ابتدا باطل می‌شوند اگر  اکراه که به درجه اجبار (سلب اراده و اختیار) برسد، به علت فقدان قصد، عقد باطل می‌باشد و رضایت بعدی نیز موجب تنفیذ عقد باطل نمی‌شود. مثال بارز این گونه اکراه، جایی است که دختر به درجه‌ای می‌ترسد که؛ معنی کلماتی را که بر زبان جاری می‌کند، متوجه نمی‌شود. انتهای ماده ۱۰۷۰ قانون مدنی (مگر اینکه اکراه به درجه‌ای بوده که عاقد فاقد قصد باشد.) در مورد این جور ازدواج‌ها صحبت می‌کند. پس قانون در مورد ازدواج اجباری کاملا از زن حمایت می‌کند البته همه این حمایت‌ها زمانی است که زن بتواند اجباری و اکراهی بودن ازدواج را ثابت کند که البته ثابت کردن آن کار  مشکلی است.

اما سؤال مهم هم برای عاطفه و هم برای شما حتماً این است که اگر زنی ازدواج اکراهی را کرد چه اتفاقی می‌افتد ؟ تکلیف دختر باکره‌ای که ازدواج اکراهی کرده و به زور هم با شوهر خود همبستر شده چیست؟ در صورتی که شخص تهدید شده « نکاح اکراهی» را رد کند، عقد از ابتدا باطل است و روابط زن و مرد خارج از یک نکاح صحیح، خواهد بود.

مثلاً در صورت نزدیکی البته در صورتی که زن رضایتی به این امر نداشته باشد نزدیکی به شبهه تلقی شده و زن مستحق مهر المثل است. اما مهر المثل چیست ؟ مهری که در هنگام عقد ازدواج برای زن معلوم نشده و پس از زفاف (نزدیکی)، مهریه زنان هم شأن او – از نظر حسب، نسب، سن، عقل و ثروت – تعیین می‏شود.

عاطفه از دست پدرش دیوانه شده و ناراحت است. «می‌ترسم اگر به این ازدواج راضی نشوم و آن را تنفیذ نکنم، مجبور شوم تا آخر عمر در خانه پدرم بمانم و پدرم اجازه شوهر کردن به من ندهد، می‌خواهم بدانم پدرم چقدر حق دخالت در زندگی من را دارد و آیا قانوناً می‌شود مانعش شد؟>

برای عاطفه توضیح می‌دهم که قانون ما تا حدودی دخالت پدر را در زندگی دختر مجاز شمرده. اما همیشه پیش‌بینی‌هایی هم در مورد پدران غیر مسئول دارد  قانون مدنی در ماده ۱۰۴۳، اذن پدر یا جد پدری را در نکاح دختر باکره لازم شمرده است.
اما مواردی هم پیش‌بینی شده که در آن اجازه پدر ساقط می‌شود. در این گونه از موارد، اعتبار اذن ولی ساقط می‌گردد و دختر باکره می‌تواند بدون اذن پدر یا جد پدری خویش اقدام به ازدواج کند، چنین ازدواجی به حکم قانون صحیح و نافذ می‌باشد. که عبارتند از:

ولی باید در رعایت مصلحت، دلسوز باشد؛ ممانعت بی‌جهت به موجب قانون ولایت ولی را ساقط می‌نماید. هدف قانونگذار از معتبر دانستن «اذن ولی در نکاح دختر باکره» حفظ مصالح دختر، خانواده و جامعه می‌باشد. در صورتی که ولی از اختیار خویش سوء‌استفاده کند و بدون دلیل یا به دلیلی غیر‌موجه از ازدواج دختر باکره با همسر مناسب و شایسته او جلوگیری کند، وجهی برای باقی ماندن اعتبار اذن او وجود ندارد.

از این رو، قانون مدنی در ذیل ماده ۱۰۴۳ اعلام می‌کند:

«… و هر گاه پدر یا جد پدری بدون علت موجه از دادن اجازه مضایقه کند، اجازه او ساقط است

و در این صورت، دختر می‌تواند با معرفی کامل مردی که می‌خواهد با او ازدواج نماید و شرایط نکاح و مهری که بین آنها قرار داده شده، پس از اخذ اجازه از دادگاه مدنی خاص به دفتر ازدواج مراجعه و نسبت به ثبت ازدواج اقدام کند.دختری که قصد ازدواج دارد، اگر مدعی باشد که پدر بهانه‌جویی می‌کند و دلیل موجهی برای مخالفت ندارد می‌تواند از طرف دادگاه اجازه لازم را اخذ کند.»

شکی در این نیست که عاطفه شرایط سختی دارد، زیرا بدترین نوع ازدواج ،ازدواج تحمیلی است، کلیه عقود از جمله عقد ازدواج دارای اصولی می‌باشد که مهم ترین اصول آن عبارتند از:

عاطفه برای اینکه از این چاهی که در آن افتاده بیرون بیاید باید زحمت زیادی بکشد. اما ازدواج تحمیلی خلاص شدنی است و نیاز به تلاش و پیگیری دارد .

اگر می‌خواهید به خودتان کمک کنید یا با مورد مشابه ماجرای عاطفه روبه‌رو هستید حتماً به مسائل زیر توجه کنید:

زهرا سپید نامه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نام

ایمیل

وبسایت


ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.


ازدواج برای فرار از خانه یکی از انگیزه‌های ازدواج برای بسیاری از دختران و پسران است. برخی از افراد با هدف دور شدن از محدودیت‌های خانواده و رسیدن به آزادی تن به ازدواج با فردی می‌دهند که شاید برایشان مناسب نباشد و ارزیابی‌های لازم را در مورد او انجام نداده‌اند. هدف این افراد از ازدواج تنها خارج شدن از زیر سلطۀ خانواده و فرار از خانه است. چنین ازدواج‌هایی که با هدف‌های نادرست صورت می‌گیرند، باعث ایجاد مشکلات و چالش‌های زیادی در زندگی مشترک خواهند شد. در حالی که با کمک گرفتن از یک متخصص می‌توانید مشکلات را به بهترین نحو برطرف کرده و ازدواج موفقی نیز داشته باشید. در این مطلب سعی شده تا دلایل دختران و پسران برای فرار از خانه به بهانه ازدواج و پیامدهای چنین ازدواجی توضیح داده شود.

پسران بعد از سنین بلوغ علاقه‌شان به استقلال و آزادی بیشتر می‌شود؛ برخی خانواده‌ها در این مرحله نیازهای پسر خود را در نظر نمی‌گیرند. والدین و گاه خواهر و برادران بزرگتر، به خواسته‌های پسر اهمیتی نداده و او را محدود و تحت فشار قرار می‌دهند. مثلا هنگامی که پسر از خانه بیرون می‌رود مادر مدام به او زنگ زده و با غر زدن و کلام توهین آمیز او را می‌آزارد. رفتار خشن پدر در مورد استقلال فرزند پسر نیز می‌تواند فشارهای روحی او را افزایش دهد. در نتیجه خانواده نقش اساسی در شکل گیری هدف مردان از ازدواج دارند. برای کسب اطلاع از هدف مردان از ازدواج کلیک کنید. 

خانواده‌ها باید سعی کنند با برخورد درست و محبت آمیز پسر خود را به سمت خانواده بکشانند. افزایش صمیمیت والدین با فرزندان در شکل گیری استقلال آن‌ها بسیار موثر است. پدر و مادر نباید با سخت گیری‌های زیاد و سوال و جواب‌های بی مورد فرزند خود را از محیط خانواده فراری دهند. اما آزادی پسران در خانواده نیز نباید بیش از حد باشد. برای کسب اطلاع در این زمینه،مقاله آزادی پسران در خانواده را مطالعه نمایید.در غیر این صورت ممکن است پسر چشم بسته با اولین دختری که آشنا می‌شود ازدواج کند و معیارهای اساسی را در انتخاب همسر در نظر نگیرد. معمولا در چنین ازدواج‌هایی مشکلات و چالش‌ها در آینده‌ای نزدیک بروز کرده و به جدایی و شکست در ازدواج می‌انجامد. برای کسب اطلاع بیشتر از انگیزه های ازدواج کلیک کنید. 

بسیاری از دختران برای فرار از محدودیت‌های رفتاری، پوشش و آزادی‌های تحصیلی و شغلی به دنبال راهی برای فرار از خانه هستند و با خود می‌اندیشند چه راهی بهتر از ازدواج!عدم آزادی دختران در خانواده به شکل‌های مختلفی رخ می‌دهد برای مثال پدر خانواده اجازه به بیرون رفتن دختر با دوستانش را نمی‌دهد، پدر و مادر با دانشگاه رفتن دختر موافقت می‌کنند؛ اجازه نمی‌دهند که شاغل شود، مادر سر موضوعات مختلف با دخترش بحث کرده و در مجموع والدین فرزند خود را درک نمی‌کنند.

چگونه از ازدواج فرار کنیم

ممکن است دختر برای فرار از چنین شرایطی با اولین خاستگار خود که چه بسا وعدۀ حق انتخاب و آزادی را در زندگی مشترک به او می‌دهد، ازدواج کرده و مسائل اخلاقی طرف مقابل را در نظر نگیرد.زمانی که ازدواج با دلایل منطقی نباشد، به سبب همان ویژگی شکنندگی دختران ممکن است آسیب‌های بیشتری به او وارد کند. انگیزه‌های ازدواج دختران ریشه در خانواده و تربیت آن‌ها دارد. برای کسب اطلاع بیشتر از انگیزه های ازدواج دختران کلیک کنید. 

روحیه دختران بسیار ظریف و شکننده است؛ در نتیجه رفتاری که با پسر خانواده می‌شود باید با دختر فرق داشته باشد. بهتر است خانواده‌ها با احترام و مهربانی با دختران خود رفتار کنند تا فرزندشان به ازدواج به عنوان راه چاره‌ای برای فرار از مشکلات نگاه نکند.والدین و به خصوص مادران لازم است تا با دختر خود به صورت منطقی صحبت کند، خواسته‌ها و مشکلات او را بشنوند و درکش نمایند.

علاوه بر محدودیت‌هایی که در بالا ذکر کردیم، محیط سرد خانواده و زندگی یکنواخت و بی روحی که والدین ایجاد می‌کنند سبب احساس نیاز فرزندان به ازدواج می‌شود. ازدواج‌هایی که تنها با هدف تجربۀ زندگی مشترک بدون توجه به سایر معیارها صورت می‌گیرد، اغلب مخاطراتی را به دنبال دارد و معمولا به طلاق و جدایی کشیده می‌شود.

علاوه بر تمام موارد ذکر شده محیط مسموم خانواده و مشکلات خانوادگی از جمله تنش و استرس در میان اعضای خانواده، بحث و جدل میان والدین، اعتیاد به مواد مخدر یا الکل در میان پدر یا مادر، بی توجهی والدین به فرزندان، بی بند و باری والدین، خشونت زیاد والدین و رفتارهای سوء جنسی و جسمی شرایطی را ایجاد می‌کند تا فرزندان از پدر و مادر خود متنفر شوند و خواهان دوری و جدایی از خانواده به هر نحوی باشند. چنین خانواده‌هایی آسیب‌های شدیدی به فرزندان خود وارد می‌کنند.

اگر شرایط خانواده‌‌تان به گونه‌ایست که نمی‌توانید آن را تحمل کنید و کنار آمدن با اعضای خانواده بسیار برایتان مشکل است، به جای فرار بهتر است به دنبال راهی برای حل مشکلات تان با خانواده باشید. مشاوره خانواده در این زمینه از موثرترین روش‌های موجود می‌باشد.  برای اطلاع از مشاوره خانواده کلیک کنید.ازدواج کورکورانه به بهانه فرار از مشکلات اصلا راه حل مناسبی نیست. حتی اگر ازدواج بتواند مشکلات شما را حل کند هم تنها با یک ازدواج موفق می‌توانید به آرامش برسید. بنابراین به موقعیت‌های ازدواجی که برایتان پیش می‌آید با صبر و حوصله بیاندیشید. می‌توانید در امر ازدواج از کمک‌های مشاوره پیش از ازدواج و روانشناس خانواده بهره ببرید تا بهترین تصمیم را بگیرید. برای اطلاع بیشتر از مشاوره قبل از ازدواج کلیک کنید.

همانطور که گفته شد فرار از خانه و ازدواج به این دلیل تنها باعث افزایش مشکلات می‌شود و هیچ تضمینی برای خوشبختی و راحتی بیشتر پس از ازدواج وجود ندارد؛ چراکه وقتی تمام هدف شما فرار باشد، به مسائل بسیار مهم و ضروری ازدوج توجهی نخواهید کرد. روانشناس به شما کمک می‌کند تا با ریشه یابی مشکلات خانوادگی، در جهت رفع آن‌ها اقدام کنید. همچنین با کمک متخصص می‌توانید معیارهای ازدواج خود را مشخص کرده و بهترین انتخاب را داشته باشید. متخصصان مرکز مشاوره حامی هنر زندگی در خدمتتان هستند تا شما را در این زمینه یاری کنند. 

برای دریافت مشاوره در زمینه ازدواج برای فرار از محیط خانواده می توانید با مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی حامی هنر زندگی از طریق تلفن ثابت از کل کشور با شماره 9099075228 و از تهران با شماره 9092305265 تماس بگیرید.

هنر زندگی اولین سامانه مشاوره روانشناسی تخصصی کشور با مجرب ترین مشاوران روانشناسی پاسخگوی سوالات و مشکلات شما در زمینه های مشاوره خانواده ، ازدواج ، طلاق ، تربیت کودک ، جوانان ، مهارت های ارتباطی ، ترک اعتیاد ، مشاوره روانشناسی ، روان درمانی و … می باشد. به امید زندگی شاد و سالم برای یکایک مردم ایران…

با عضویت در خبرنامه، از جدیدترین و بهترین کتاب ها و مقالات روانشناسی اطلاع پیدا کنید…

© کلیه حقوق برای حامی هنر زندگی محفوظ می باشد. انتشار مقالات با ذکر منبع بلامانع می باشد.

چگونه از ازدواج فرار کنیم
چگونه از ازدواج فرار کنیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *