اگر این مقاله را برای مطالعه انتخاب کرده اید پس احتمالا از آن دسته افرادی هستید که ناخواسته عاشق می شوید. احتمالا وقتی وارد رابطه ای می شوید زود دل می بندید و سریع عاشق می شوید.
و احتمالا تصور می کنید هرگز نمی توانید عشق و دلستگی های خود را کنترل کنید اما این تصور کاملا اشتباه است. در این مقاله توضیح خواهیم داد چگونه می توانیم دیگر عاشق نشویم مگر اینکه طرف مقابل معیار مناسبی برای ایجاد یک رابطه پایدار باشد.
وقتی می گوییم دیگر عاشق نشویم به این معنا نیست که کلا دیگر هرگز عاشق نمی شوید بلکه منظورم این است که احساس عشق در کنترل دستان شما قرار خواهد گرفت و یاد می گیرید چگونه هر زمان خواستید عاشق و دلبسته شوید و هر زمان صلاح نبود از ایجاد این عشق در خود جلوگیری کنید.
از آنجایی که نیاز به عشق یکی از نیازهای اساسی ضمیر ناخودآگاه است ( مثل خواب و خوراک) اگر این باور غلط را که دیگر هرگز نمی خواهم عاشق شوم به خود تلقین کنید باعث می شوید ضمیر ناخودآگاه از برطرف نشدن نیاز خود احساس ترس پیدا کند و در نتیجه با واکنش معکوس تمایل به عاشق شدن را در شما شدیدتر کند.
در نتیجه کنترل آن از دست تان خارج شده و عاشق افرادی خواهید شد که مناسب شما نخواهند بود.چگونه اصلا عاشق نشویم
از سوی دیگر با یک باور و تفکر عقلانی و به جای انکار احساس عشق به صورت کلی می توانید کنترل احساس عشق را در دستان خود بگیرید و اجازه ندهید افسار زندگی تان در دستان ضمیر ناخودآگاه باشد که اگر درست برنامه ریزی نشود به جز برطرف شدن امیالش به هیچ چیز دیگر نمی اندیشد.
اصلی دلیل دلیل زود عاشق شدن برنامه ریزی ناخودآگاه به باوری خاص در مورد شخص مورد نظر است.
برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه به معنی تکرار یک چیزی است که دوست دارید تا جایی که تبدیل به یک واقعیت جدایی ناپذیر از هویت شما می شود. به عبارت دیگر عملی است که در نتیجه ی تکرار زیاد باعث ایجاد یک مسیر جدید در ذهن شما می شود. البته من در مورد تکرار موارد و شواهدی که به آن باور ندارید یا دوست ندارید صحبت نمی کنم.
مثلا اگر یک تلفن همراه جدید بخریم و آن را دوست داشته باشیم هربار که در مورد مزایای آن صحبت می کنیم علاقه مان به آن بیشتر می شود. هربار که به تلفن همراه خود نگاه می کنیم تمایل مان برای عاشق شدن بیشتر می شود.
اگر به دنبال پاسخ به پرسش چگونه عاشق نشویم هستیم باید بدانیم ضمیر ناخودآگاه دقیقا به همین شکل عمل می کند. تکرار یک باور و بارها و بارها در معرض چیزی قرار گرفتن باعث می شود نسبت به آن هیچ مقاومت درونی نداشته باشیم.
گاهی اوقات کسی را میبینیم و کمی به او جذب می شویم. اما ممکن است این جذب شدن آنقدر قوی نباشد که به ما انگیزه دهد یک قدم جدی برداریم.
اما هرچه بیشتر در مورد او صحبت می کنیم، عکس های او را می بینیم و حتی نگاه خیره ی خود را از او می دزدیم بیشتر عاشق او می شویم. در دوره های آموزشی آکادمی عشق توضیح داده ام که در بسیاری از موارد بدون اینکه متوجه باشیم ذهن خود را برنامه ریزی می کنیم که زود دل نبدیم. (نگاه کنید به برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه).
بله شاید آن حس جاذبه اصلی در نگاه اول به انتخاب شما نباشد اما ادامه دادن و فکر کردن به او تا زمانی که این جذابیت به عشق تبدیل شود به انتخاب شماست. به عبارت دیگر اگر خودمان بخوایم می توانیم عاشق نشویم.
حتی اگر با آن فرد به هر دلیلی مثلا محیط کار یا دانشگاه ملاقات داشته باشید باز هم می توانید با تفکر عقلانی، معیارهای خودآگاه و کنترل احساسات عاطفی از عشق و دلتنگی دوری کنید.
در مقاله ی تکنیک اثر مجاورت برای افزایش جذابیت توضیح دادم ما معمولا به افرادی که اغلب می بینیم جذب می شویم. درواقع دیدن این فرد همان عمل برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه است.
بنابراین اگر نمی توانید یا نمی خواهید وابسته یا دلسته شوید خیلی مهم است از فردی که کمی به او جذب شده اید دور شوید.
وقتی ازدواج کرده باشید هم همین اتفاق می افتد. شما می توانید انتخاب کنید همسرتان را دوست داشته باشید یا می توانید زود به دیگران دل ببندید و خیانتکار شوید.
ضمیر ناخودآگاه می تواند خواسته های غیر اخلاقی داشته باشد. فرد می تواند به طور آگاهانه این خواسته ها را کنترل کرده یا به آن ها بها دهد و خیانت کند.
دوست داشتن همسرتان و خیانت به او نیز یک انتخاب است. درواقع به ضمیر ناخودآگاهتان اجازه می دهید هرکاری می خواهد انجام دهد. به طور خلاصه همه چیز به انتخاب اولیه ی شما ربط دارد.
بسیاری از مردم نمی توانند دل بستن ها و وابستگی های خود را تحت کنترل بگیرند و در نتیجه – با تسلیم کردن ذهن خود به احساسات ضمیر ناخودآگاه – به فردی فکر کرده و در مورد او رویا پردازی می کنند. هرچقدر بیشتر به عشق یک فرد فکر کنید بیشتر و زودتر به او دل می بندید. (نگاه کنید به ایجاد دلتنگی در مردان بعد از جدایی)
بهبودی نیز می تواند یک انتخاب باشد. تفاوت زیادی بین دور کردن افکار ناخواسته و بها دادن به آن ها وجود دارد. وقتی تصمیم بگیرید وابستگی ها و دلتنگی های خود را کاهش دهید و یا در موارد لازم کاملا فراموش کنید، ضمیر ناخودآگاه نیز به شما کمک خواهد کرد اما اما ابتدا باید این تصمیم از جانب شما جدی باشد.
به طور خلاصه: عشق، نفرت و هر احساسی بین شما و طرف مقابلتان می تواند یک انتخاب باشد.
نوشته ی شاهین زند محقق و پژوهشگر.
نوین بینش یک سایت پیچیده و یا دائره المعارف خسته کننده نیست بلکه مرجعی است که به شما کمک می کند هر گونه اطلاعاتی را به صورت خلاصه، مختصر و مفید بدست آورید. نوین بینش بزرگترین مرجع در مورد روانشناسی عشق در بین سایت های فارسی زبان می باشد. برای اطمینان بیشتر از این موضوع به بخش روانشناسی عشق مراجعه کنید. با شرکت در دوره های آکادمی عشق در زمینه ازدواج، جذب و عشق مهارت های علمی و روانشناختی را یاد خواهید گرفت و یا هزینه پرداختی بازگشت داده می شود. برای اطلاع از آخرین مطالب سایت نوین بینش در کانال تلگرام ما عضو شوید: عضویت در کانال تلگرام نوین بینش
آیا می خواهید بیشتر بدانید؟
چرا عاشق می شویم ( بر اساس روانشناسی عشق)
عشق واقعی چگونه عشقی است
عشق واقعی یا عشق حقیقی چیست؟
عشق و برطرف کردن نیازهای روانی
چرا عشق واقعی وجود ندارد
راهنمای نهایی برای بازگرداندن عشق از دست رفته
می توانید به صورت 24 ساعت از طریق تلگرام یا واتس آپ با تیم نوین بینش در ارتباط باشید :09306135008
انتقادات و شکایات
shahinzand18@gmail.com
اینستاگرام شاهین زند
شماره تماس: 03136201013 از ساعت 9 صبح الی 5 عصر
آدرس: اصفهان، خ ارتش، کوچه 69، ساختمان پیمان، ط 2، واحد11چگونه اصلا عاشق نشویم
ارتباط با کارشناس روابط عاطفی از طریق ارسال پیام در تلگرام یا واتس آپ: 09306135008
. قوانین و مقررات
برای رهایی از وابستگی های آزار دهنده با این بخش از دلگرم همراه باشید.
چگونه اصلا عاشق نشویم
وابستگی به احساسی گویند که کسی با اسارت و بستن دست و پای خود، نفر مقابل را نیز اسیر خود می کند و به اعماق چاه می کشاند. اگر کسی در یک رابطه احساس ترس و عدم امنیت کند و دائماً فکر از دست دادن یار خود باشد، ناخودآگاه وابسته می شود.وقتی وابسته کسی می شوید، بر او تکیه می کنید و هر چه که بگوید و انجام دهد، برای شما خوشایند است و در این بین است که به او نزدیک تر و به نوعی با وی آمیخته می شویم. وابستگی با نزدیکی ارتباط با شخص مقابل، رابطه ای مستقیم دارد.
ما با خیال عشق، نزدیک تر و وابسته تر می شویم تا اینکه منیّت خود را از دست می دهیم و محو می شویم. وابستگی به حالاتی چون، کنترل طرف مقابل، حسادت و محدود کردن آزادی منجر می شود، در این وضعیت، ما تابع احساسات فوق هستیم و تمام ابعاد زندگی ما را همچون زنجیری احاطه میکند.
این وابستگی تمام زندگی ما را در بر می گیرد و همچنان ادامه می دهیم تا وقتی که یکی از طرفین یا چیزی، اوضاع را تغییر دهد، با کوچکترین تناقضی، نسبت به یار خود، عکس العملی تند نشان داده و متعاقباً در این جرّ و بحث، کلماتی رد و بدل می شود که باعث ایجاد حس تهدید، از دست دادن وی و به آتش کشیدن روح ما می شود و نتیجه ای جز، احساس حقارت، انتقام جویی و خودخوری در بر نخواهد داشت. اگر وابسته ی کسی شوید، دوست دارید که همه چیز طبق خواسته و نظر شما پیش رود و به دلیل عدم اجراء و تایید آن، احساس می کنید در زندگی طرف خود زیادی هستید و سردرگم و گیج می شوید.
چارلت کاسل در کتاب خود(اگر بودا ازدواج می کرد)، می گوید: “در وابستگی، دو طرف وابسته ی تحسین، تصدیق، سکس، امنیت خاطر و حالات و عواطفی هستند تا بتوانند ارزشهای خود را باور کنند. جملاتی تکان دهنده چون، “من با تو احساس خوبی ندارم” یا در مقابل، “تو به من احساس خوبی می دهی”، این ها علائم وابستگیست، چرا که در صورت عدم وجود طرف مقابل و نظرات او، شخص اعتماد به نفس خود را از دست می دهد.
این به آن معنی نیست که کسانی که فقط وابسته نیستند و عاشق واقعی هستند، این تأییدات، جملات و حمایت ها را در رابطه ی خود ندارند، بلکه عاشق های حقیقی، در اعتماد به نفس، ذات و خلق و خوی خود، وابسته ی مطلق و پیرو معشوقه ی خود نیستند و با حفظ منیت درونی خود، عاشق یار و همدم خود می باشند.
عشق
کسی که عاشق واقعیست، معشوقه ی خود را رها و آزاد می گذارد، عشق می ورزد بدون انتظار، خود محوری در این رابطه معنایی ندارد، عاشق، همواره با احساسات عمیق، معشوقه خود را می ستاید، اگر بین آنها بحث یا مشکلی باشد، درست است که هر دو طرف غمگین و ناراحت می شوند، اماّ خوب می دانند که در انتها باز هم به سوی هم برمی گردند و گاهی اوقات این ناراحتی ها، باعث جذّابیت و استحکام بیشتر رابطه ی آنها می شود. وی همواره از معشوقه خود انتظار ندارد که حکم دلقکی را بازی کند و دائماً او را خوشحال کند.
عشق زمانیست که با چشم و ذهنی باز بسوی یار خود بشتابیم، این حس از درون و اعماق وجود ما شکل می گیرد. در نگاه اوّل، تمام وجود ما دگر گون می شود، در این بین وابستگی و دلبستگی نیز ایجاد می شود، امّا با این تفاوت که این عشق دو طرفه است و هر دو به یکدیگر اجازه می دهند که با کنترل این وابستگی، فضایی آزاد برای سیر در افکار عاشقانه خود داشته باشند و با مرور زمان این دگرگونی و عواطف، بدون بستن دست و پای همدیگر، بیشتر و بیشتر می شود.
از وابستگی تا عشق
چطور می شود که رابطه ها از وابستگی و اسارت به درجه ی عشق و آزادی می رسد؟و از پیچک های مزاحمی که تحت عنوان دوست داشتن ولی در اصل وابستگی، وجود ما را در بر گرفته آزاد شویم و با حسّ رهایی و استقلال از عشق و رابطه ی خود با معشوقه مان لذّت ببریم؟
اوّلین گام در این راه، خود شناسی است، با بررسی رفتار و اعمال خود ببینیم که دقیقاً کدام از آنها را بدون خواسته و آگاهی خود، طوطی وار اجرا می کنیم. حقیقت این است که نهایت رابطه ی وابستگی چیزی جز رنج و عذاب نیست. نحوه ی واکنش ها، انتظارات خود را از طرف مقابل بررسی کنید و نسبت به اطمینان و تداوم حقیقی این رابطه مطمئن شوید. اگر وابسته باشید، به وضوح می بینید که ناخودآگاه گفتار و رفتار شما صرفاً تحت فرمان طرف مقابل شماست.
گام بعدی این است که خود بخواهید که از این اسارت رها شوید، اگرچه در این راه باید به تدریج و بادرایت عمل کرد. مسلماً این تغییر حالت، در بیشتر مواقع، سخت و دردآور است، البته تحمّل این حالات، زمان بر بوده و به یکباره نباید صورت گیرد، همچنین در این بین باید از اعتراض و سرزنش و مقصّر دانستن طرف مقابل خودداری کنید. “خود را کنترل کنید”، به این معنی که در حین ترک عادات غلط قدیمی، با کنترل احساسات خود، از شکایت و ایجاد اضطراب و آشفتگی جلوگیری کنید. البته در این بین باید انتظار هر عکس العملی را از طرف مقابل خود داشته باشید، مثل، عصبانیت، توهین و…، کار راحتی نیست امّا باید صبورانه تحمّل کنید.
معیارهای تشخیصی برای افراد با وابستگی بیمارگونه و مفرط، به طور خلاصه به شرح زیر است :
نیازی نافذ، فراگیر و افراطی به مراقبت شدن که به سلطه پذیری، وابستگی و ترس از جدایی بینجامد.این حالت از اوایل بزرگسالی شروع شده باشد و در زمینه های گوناگون به چشم آید که نشانه هایش وجود حداقل پنج مورد از موارد ذکر شده در زیر باشد.
1_ بدون توصیه و اطمینان بخشی فراوان دیگران، در گرفتن تصمیمات روزمره مشکل داشته باشد( مثل پوشیدن لباس یا انتخاب غذا در رستوران.
2_ نیازمند آن باشد که دیگران مسؤولیت بیشتر مسایل عمده زندگی اش را برعهده بگیرند( مثل خرید خانه، انتخاب همسر، تعیین رشته تحصیلی و غیره.
3_ به دلیل ترس از برخوردار نشدن از حمایت یا تأیید دیگران، در ابراز مخالفت با آنها مشکل داشته باشد که این امر به دلیل فقدان اعتماد به قضاوت ها یا توانایی های خود باشد، نه فقدان انگیزه یا انرژی.
4_ در کسب حمایت و پشتیبانی دیگران بیش از حد معطل بماند، تا جایی که حتی حاضر شود کارهایی را که دوست ندارد، به خاطر دیگری انجام دهد و این امر حالتی تکرار شونده در روند زندگی فرد داشته باشد.
5_در تنهایی احساس ناراحتی یا درماندگی کند، به دلیل ترس مبالغه آمیز از نداشتن قدرت مراقبت از خود.
6_ با ختم یک رابطه صمیمانه، فوراً به جستجوی رابطه ای دیگر برآید تا آن را منبع مراقبت و حمایت از خود قرار دهد.
7_ ذهنش به طرزی غیرواقع گرایانه به این اندیشه مشغول باشد که مبادا برای مراقبت از خود، تنهایش بگذارند.
مجموعه صفات فوق باعث می شود کارکرد شغلی این افراد اغلب مختل باشد، به طوری که نمی تواند مستقلاً و بدون نظارت دقیق شخص دیگری کارهای خود را انجام دهند. در روند درمانی که اغلب درمان غیر دارویی را شامل می شود باید بیمار بتواند صورت های اولیه رفتار خود را بشناسد و با حمایت درمانگر به فردی مستقل تر، با جرأت تر و با اتکا به نفس بیشتر تبدیل شود.
به او مهارت های استقلال را می آموزیم و زمینه را برای رفتار مستقلانه البته به تدریج فراهم می کنیم . او باید به خودباوری و خود اطمینانی کافی برسد تا ترس او از طرد شدن از بین برود و بتواند جرأت مندانه و با اعتماد به نفس رفتار کند . البته همکاری خانواده نیز شرط است تا با نوع رفتارشون این استقلال را به او بدهند و بتوانند وابستگی خو درا از او کاهش دهند چرا که در اکثر افرادی که چنین اختلالی دارند خانواده نقش ایفا میکند . اگر چنین اختلالی در فردی وجود دارد باید به صورت مستقیم با روان شناس در ارتباط باشد تا با ذکر علائم رفتاری درمان موفقی داشته باشد.
امواج و افکار منفی همیشگی را که باعث ایجاد عدم امنیت و ترس در وجودتان بود را رها کنید و واکنشی به آنها نشان ندهید. به جای احساس قربانی شدن، مسئولیت اعمال و رفتار خود را بپذیرید و اختیار خود را به دست بگیرید.تنها به چیزی فکر کنید که در شما احساس آرامش می دهد نه سرزنش و انتقاد و اجبارات منفی طرف مقابل، شما خود مسئول خوشنودی خود هستید. به جای اینکه خود را همچون موجودی آویزان به وی حس کنید، نقش حیاتی خود را به عنوان انسانی بالغ بدست گیرید.
اگر بتوانید یار خود را بدون هیچ انتظار، تحکّم و … تصور کنید، موج سرزندگی، آزادی فوق العاده و جدیدی وجود شما را در بر می گیرد، اگر هر دو طرف به نتایج عذاب آور، ترسها و خواسته های بی منطق و رنج آور ناشی از وابستگی آگاه شوند، هر دو به خود می آیند و بر آن می شوند تا با یک بازنگری، رابطه ی خود را از یک رابطه ی تحمیلی به رابطه ای سرشار از شادی و انرژی مثبت تغییر دهند. در واقع با تسلط و کنترل خواسته های نامعقول خود، ترسها، عصبانیّت و صدمات ناشی از واستگی را محدود و ابر تیره را از روی خورشید عشق و حرارت ناشی از آن که تا به حال مخفی مانده بود کنار می زنید.
وابستگی را چطور می توان ترک کرد؟
بعضی از ما چنان به شرایط زندگی و موقعیت فعلی خود وابسته شده ایم که دیگر خود واقعی مان را فراموش کرده ایم، من یک معلم، مهندس، پزشک، … هستم. گویی من یعنی مهندس بودن من، نه انسان بودن من. واقعیت این است ما چنان با این افکار خو گرفته ایم که دیگر جزیی از وجود ما شده اند، این افکار به باور ما مبدل شده اند. حتی اگر از خود بپرسیم من بدون اتومبیلم، کارم، پول، همسرم، خانواده ام، خانه ام، دوستانم چه کسی هستم، پاسخی نداریم. از درون ناخودآگاه به دنبال کسی یا چیزی هستیم تا به ما معنی بدهد و با چنین طرز تفکری وابستگی مساله عجیبی نیست.چگونه اصلا عاشق نشویم
بزرگی می گفت که شب ها پیش از رفتن به رختخواب در محضر خداوند زانو زده و از خدای خود به خاطر تمام نعماتی که در تمام طول زندگی به من بخشیده است تشکر می کنم و سپس همه را به دست خدا می سپارم. کارخانه، منزل، دانش آموزانم، دوستانم و حتی همسر و فرزندانم را به خداوند بازمی گردانم و در ذهنم آنها را می بینم که از من دور شده و به رختخواب رفته و می خوابم در حالی که یک مرد کاملا فقیر و بی چیز شده ام.
هنگامی که صبح از خواب بیدار می شوم به اطرافم نگاه می کنم و به روز جدید خوش آمد می گویم و می بینم هنوز زنده ام و این عین معجزه است. در مقابل خداوند زانو می زنم و سپاسگزاری می کنم. من فقط نگهبان آن چیزی هستم که خدوند به من امانت داده است، هیچ یک از این نعمات از ابتدا برای من نبوده و آنها فقط امانت هستند، در دنیا همه چیز امانت است.
با چنین نگرشی به زندگی روابط ما تغییر می کنند، متوجه می شویم که ما هرگز برای همیشه مالک چیزی نبوده ایم. هر آن چه در زندگی داریم هدیه و امانتی از جانب خداست که باید قدر آن را بدانیم و از خداوند برای این که آن را در اختیار ما گذاشته است، سپاسگزار باشیم.
گردآوری شده ی مجله اینترنتی دلگرم
مرجان امینی
* لطفا در مورد ایجاد تاپیک و نظرسنجی قبل از ثبت دقت فرمایید زیرا امکان ویرایش و یا حذف مطلب بعد از ارسال وجود ندارد.
همچنین شما ملزم به رعایت
قوانین و مقررات
نینیسایت نیز میباشید.
* لطفا در مورد ایجاد تاپیک و نظرسنجی قبل از ثبت دقت فرمایید زیرا امکان ویرایش و یا حذف مطلب بعد از ارسال وجود ندارد.
همچنین شما ملزم به رعایت
قوانین و مقررات
نینیسایت نیز میباشید.
اینارو تو یک مقاله ای خوندم گفتم باهاتون ب اشتراک بزارم
اگه یکی همون اول اینارو بهم میگفت خودمو از چاله تنهایی تو چاه وابستگی نمینداختم:( قلبمم نمیشکست اینطوری
چگونه اصلا عاشق نشویم
راه اول : فریب حرف های عاشقانه را نخورید.
وقتی با مردی به قصد ازدواج رابطه برقرار می کنید از کجا معلوم که قصد او هم واقعا یک رابطه هدفمند و جدی است؟
در ابتدای رابطه مرد برای اینکه شما را به سمت خود جذب کند از کلمات عاشقانه ای همچون « دوستت دارم، عاشقتم، بی تو می میرم و … » استفاده می کند. حواستان باشد فریب حرف های کلیشه ای و عاشقانه که جزء قوانین بازی است را نخورید.
هدف شما از این رابطه آشنایی بیشتر برای داشتن ازدواجی موفق و عاشقانه است. اما از کجا معلوم هدف مرد هم همین باشد.
شاید او به دنبال این است که شما فریب دهد و در موقعیتی مناسب به دنبال برقراری رابطه جنسی باشد و بعد هم خیلی راحت شما را رها کند.
حتی اگر مرد آدم بسیار خوبی است و واقعا قصد او ازدواج است، باز هم نباید بیش از حد وابسته او شوید.
وابستگی بیش از حد سبب می شود دریچه چشم عقل و منطق شما بسته شود و تفاوت ها و اختلافاتی که دارید را نادیده بگیرید.
شاید اصلا به هم نخورید و هم کفو هم نباشید. شاید از لحاظ شخصیتی تفاوت های زیادی با هم دارید که در صورت رفتن به زیر یک سقف مشکلات زیادی برایتان به همراه خواهد داشت.
شاید بسیاری از رفتارهای او را نمی پسندید، اما چنان عاشق و شیفته او شده اید که می گویید: « مهم نیست او را درست خواهم کرد. ما همدیگه را خیلی دوست داریم. او گفته به خاطر تو دیگه عصبی نمی شوم. مهم نیست که شیشه مصرف میکنه گفته بعد ازدواج ترک خواهم کرد، برفرض شلخته و بی برنامه باشه مهم عشق بین ماست و …»
مردی که قصد ازدواج ندارند اما با شما وارد رابطه می شود به 2 صورت رفتار می کند:
1- خیلی واضح و شفاف می گوید: «من قصد ازدواج ندارم اما دوست دارم با شما به قصد دوستی رابطه داشته باشم و با هم باشیم.»
هیچگاه وارد چنین رابطه ای نشوید. چون تنها کسی که آسیب می بیند شما هستید.
اگر فکر می کنید کمی که بگذرد، با شناخت بیشتر ممکن است رابطه تان به ازدواج ختم شود، یا کاری کنید که طرف مقابل چنان عاشق و شیفته تان شود که به ازدواج فکر کند سخت در اشتباه هستید.
چشم و گوش تان را خوب باز کنید. خیلی زود قبل از اینکه بیش از این وابسته شوید خودتان را از این رابطه بیرون بکشید.
در اینگونه مواقع باید بدانیم در دام یک رابطه بی هدف نیفتیم.
لایک
انجام کلیه خدمات قالیشویی، با سرویس دهی در کلیه نقاط تهران.
قیمت های شفاف، شستشوی اسلامی، لکه گیری، رفوگری و….
2- در ابتدا به قصد ازدواج با شما وارد رابطه می شود. اما بعد از مدتی مدام بهانه های مختلف می آورد و ازدواج را به تعویق می اندازد.
بهانه هایی همچون :
این دسته از مردان نه آنقدر شهامت دارند که بگویند هیچ وقت فکر ازدواج با شما نیستند و هدفشان صرفا دوستی و خوشگذرانی است و نه آنقدر قابل اعتماد هستند که بتوانید به ازدواج با آنها امیدوار باشید.
باز به مردای مورد اول
هرچی میکشیم از مردای مورد دومه
فقط 7 هفته و 4 روز به تولد باقی مونده !
دقیقا گیر همچین ادمیافتادم
کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت
قوانین و مقررات
نینیسایت میباشید
مطالب این سایت تنها جنبه اطلاع رسانی و
آموزشی داشته و توصیه پزشکی تخصصی تلقی نمی شوند و نباید آنها را جایگزین
مراجعه به پزشک جهت تشخیص و درمان دانست. لطفاً پیش از استفاده از سایت
صفحه
“شرایط استفاده از سایت”
را مطالعه فرمایید. استفاده از این سایت
بدان معناست که شما قبلاً صفحه “شرایط استفاده از سایت” را مطالعه کرده
و به مفاد آن واقفید. نقل مطالب این سایت با ذکر منبع و نشانی اینترنتی سایت بلامانع است
چیکار کنم که اصلا عاشق نشم
من دختریم که مدتی فهمیدم یه پسره یه مدتیه می خواد مخم رو بزنه…، اصلا اهل دوستی نیستم، طرف می خواست هر طوری شده باهام حرف بزنه، دختر مذهبی ام واصلا کارهای پسره رو درک نمیکنم.
دوست ندارم هیچ وقت احساسی بشم در صورتی که خیلی احساساتی ام، می خوام هر چی احساس رو توی خودم خفه کنم نمی خوام مثل داستان های که این دور زمونه رو داشته باشم، لطفا پاسخ بدید
مرتبط با خطرات دوستی با جنس مخالف:
چگونه اصلا عاشق نشویم
وقتی بهش میگیم بیا خواستگاری بهانه میاره
خواستگارم به دختری که قبلا باهاش رابطه داشته باج میده
نمی تونم به شوهرم اعتماد کنم، چون تا قبل از ازدواج به یه دختر دوست بوده
خطر انتخاب تحمیلی همسر در روابط با جنس مخالف
به 11 دلیل دوستی های قبل از ازدواج ممنوع
به هیچ وجه پیشنهاد نکنید که کسی بره دوست دختر یا پسر بگیره
در خواستگاری، گناهان گذشته رو باید فاش کنیم ؟
می ترسم شوهرم متوجه گناهان گذشته ام بشه
گناهان دوران بچگیم باعث شدند که خواستگارانم رو رد کنم
میخوام از دست دوست پسرم شکایت کنم ؟
فهمیدم نامزدم قبلا دوست پسر داشته ، در مرحله قبل طلاق هستیم
متاهلم ، چطور جلوی تماس های دوست پسر سابقم رو بگیرم ؟
دروغگویی بعضی از دختران دوست پسر دار به خواستگار
دوست پسر قبلیم تهدید کرده فیلم هایی که ازم داره رو پخش می کنه
ازدواج کردم ولی هنوز تو فکر دوست پسرمم
تردید در ازدواج با دختری که 7 سال دوست پسر داشته
اگه در گذشته دوست پسر داشتی زن من نشو …
ازدواج با پسری که دوست دختر داشته عاقلانه است؟
میخوام برم دوست دختر پیدا کنم تا از فکرها و فشار ها خلاص بشم
دوستی به قصد ازدواج با اطلاع خانواده
دخترهایی که سابقه دوستی دارند جذاب تر هستند ؟!
نمک روی زخم ما دخترها و پسرهای توبه کرده نپاشید
چند سوال راجع به دوستی قبل ازدواج یا حتی نامزدی
عوارض ازدواج های بر پایه دوستی چیه ؟
در 14 سالگی به یه پسر قول ازدواج دادم، الان پشیمونم
دوستی به قصد ازدواج چه تعریفی داره؟
نظر شما در مورد دوستی سالم تا زمان ازدواج
از دوست پسرم خواستم بیاد خواستگاری ولی …
با یه پسر دوست هستم ولی یه خواستگار بهتر برام اومده
کسی که چندین رابطه رو تجربه کرده مناسب ازدواج نیست
من چن وقتی بود که از یه آقایی خوشم میومد یعنی هنوزم ازش خوشم میاد بد جور مهرش به دلم نشسته تقریبا هفت ماهه که ندیدمش سعی دارم فراموش کنم و دیگه عاشق نشم هیچوقت شرایط زندگیم جوری نیست که بخوام به اینچیزا دل ببندم لطفا بهم بگید چیکار کنم؟!
«خیلی وابستهاش هستم، نمیتونم ازش دل بکنم!»، «میدونم آدم خوبی نیست اما وابستهاش شدم، دیگه نمیتونم جدا بشم!» آیا این جملات برای شما آشنا نیست؟ بسیاری از افراد هستند که زود وابسته میشوند و همین موضوع باعث میشود نقاط ضعف خود را در رابطه نشان بدهند و شرایط لازم را برای سوءاستفاده کردن طرف مقابل فراهم کنند. بسیاری از روانشناسان میگویند که باید بعد از شناخت کافی و جدیتر شدن رابطه عاطفی وابسته شد، البته منظورمان وابستگی سالم است و نه وابستگی و چسبندگی ناسالم! برای بسیاری از افراد این سوال پیش میآید که:«آخه مگه میشه آدم احساساتش رو کنترل کنه و وابسته نشه!» یا «مگه عاشق و وابسته شدن دست ماست؟؟ چطور کنترلش کنیم؟» در این مقاله ابتدا درباره انواع وابستگی (وابستگی سالم و ناسالم) توضیح میدهیم و سپس راهکارهایی را ارائه میدهیم تا زود وابسته نشوید، از وابستگی ناسالم رها بشوید و بتوانید احساساتتان را کنترل کنید. همچنین اگر شریک عاطفیتان یک شخص وابسته است، بهتر است این مقاله را مطالعه کنید.
فهرست مطالب
افراد وابسته مدام نیاز به تایید و اطمینان خاطر دارند، بنابراین ممکن است به صورت مکرر این جملات را بگویند:
«دوستم داری؟!»
«مزاحمت شدم؟؟»
چگونه اصلا عاشق نشویم
«واقعا میخوای با من باشی؟؟»
«چطور به نظر میرسم؟؟»
«عاشق چیِ من شدی؟؟»
«این مانتو بهم میاد؟؟»
«کار اشتباهی کردم؟؟»
«نمیخوای منو ترک کنی، مگه نه؟؟»
و……..
افراد وابسته کم کم شروع به انجام رفتارهای کنترلگرانه میکنند تا بتوانند به زور طرف مقابل را در کنار خود نگه دارند. البته رفتارهای کنترلگرانه نتیجه معکوس دارد یعنی باعث میشود طرف مقابل از رفتارهای شما خسته شده و بخواهد شما را ترک کند. این دسته از افراد اگر روزی با بیمهری شریک عاطفیشان مواجه شوند، به شدت به عشق شریک عاطفیشان نسبت به خودشان شک میکنند و گمان میکنند چون طرف مقابل به آنها بیتوجهی کرده، پس قطعا دوستشان ندارد. در حالی که ممکن است در آن لحظه طرف مقابل سر کار بوده یا به هر دلیل موجهی نتوانسته به شریک عاطفیاش توجه کند. افراد وابسته به دلیل اینکه بخش اعظم یا همه اعتماد به نفس و احساس خودارزشمندیشان را از تایید دیگران میگیرند، کمترین بیتوجهی طرف مقابل را عدم دوست داشتن و تمایل به ترک رابطه میدانند و اغلب نمیتوانند شرایط طرف مقابل را به خوبی درک کنند.
افراد وابسته، استرس، اضطراب و پریشانی عاطفی زیادی را تجربه میکنند. وقتی شریک عاطفیشان در کنارشان نیست، مدام ذهنشان درگیر این موضوع است که «الآن داره چیکار میکنه؟» یا «نکنه بهم دروغ گفته و داره بهم خیانت میکنه؟؟» هنگامی که طرف مقابل انتظارات و توقعاتشان را برآورده نکند، به شدت به هم میریزند و گمان میکنند که دیگر دوستشان ندارد و…. همه این افکار و احساساتی که یک شخص وابسته تجربه میکند باعث استرس و اضطراب او میشوند که به دنبال آن، علائم زیر ایجاد میشوند:
شخص وابسته انتظار دارد که طرف مقابلش همه نیازهایش را هر لحظه برآورده کند و گمان میکند که طرف مقابل مسئول خوشحال کردن و کمک کردن به اوست، بنابراین خودِ فرد هیچ تلاشی برای خوشحال کردن و مراقبت کردن از خود انجام نمیدهد و راههای جدیدی برای رسیدن به خودآگاهی را کشف نمیکند چون فکر میکند که همه این موارد وظیفه طرف مقابل است! به همین دلیل اگر طرف مقابل به هر دلیلی مدتی در دسترس نباشد، شخص وابسته نمیداند که چطور باید خود را خوشحال کند، چطور باید از افکار منفی و مخرب خلاص شود و اصلا به تنهایی چه کارهایی باید بکند.
در ادامه مقاله، راهکارهایی برای پیشگیری از وابسته شدن و ترک وابستگی ناسالم خواهیم داد.
این نکته را بدانید که امکان ندارد همیشه حالتان خوب باشد. زندگی فراز و نشیب دارد بنابراین در طول زندگی، هر کسی هم احساسات منفی را تجربه میکند و هم احساسات مثبت و خوب را. تا زمانی که احساسات بد را تجربه نکنید و نشناسید، نمیتوانید احساسات خوب را بشناسید و تجربه کنید. هر روز زمانی را برای خود اختصاص دهید. با خود تنها باشید و درباره احساساتتان در موقعیتهای مختلف فکر کنید. بررسی کنید که آیا این احساسات در شرایط مختلف منطقی هستند یا خیر؟ اگر منطقی نیستند، چه احساساتی را باید جایگزین آنها کنید؟ این روش، برای این است که به خودآگاهی برسید.
احتمالا شما بیشتر اوقات نیاز به تایید و احساس امنیت دارید و میخواهید شریک عاطفیتان همیشه این نیازها را برآورده کند اما این طرز تفکر غیرواقعبینانه است چون شریک عاطفی شما هم یک انسان است و طبیعی است که مشغلهها، درگیریها و مشکلات خاص خود را در زمینه کاری، خانوادگی و سایر فعالیتها داشته باشد. پس نمیتوان از او انتظار داشت که همیشه حالش خوب باشد و اوضاع و احوالش روبه راه باشد و بتواند نیازهای شما را نیز تامین کند. شریک عاطفی شما هم به عنوان یک انسان، حق دارد گاهی با دوستان و خانواده خود به تنهایی وقت بگذراند. این موضوع نشاندهنده خیانت یا بیتوجهی به شما نیست بلکه هر انسانی حق دارد در کنار رابطهاش، دیگر روابط اجتماعیاش را نیز حفظ کند. به همه موضوعاتی که نسبت به آنها حساس هستید، از زاویه دید درست نگاه کنید و درک کنید که او هم حق و حقوقی به عنوان یک انسان دارد. درواقع وارد شدن به رابطه عاطفی، نشانه زندانی شدن نیست. بنابراین شما باید نیازهایتان را درک کنید و روشهای مختلفی را برای برآورد کردن آنها کشف کنید تا اگر یکی از روشها به هر دلیلی در دسترستان نبود، بتوانید از طریق روشهای دیگر نیازهایتان را برآورده کنید. به عنوان مثلا شما نیاز به دوست داشته شدن دارید، این نیاز را میتوانید از طریق روشهای مختلفی مثل برقراری ارتباط با اعضای خانواده، دوستان صمیمی، همکاران و همکلاسیها، برقراری ارتباط با خود و شریک عاطفیتان برآورده سازید. اگر شریک عاطفیتان درگیر است و نمیتواند این نیاز را برآورده کند، میتوانید از راه های دیگر استفاده کنید. میتوانید با دوستان صمیمی خود صحبت کنید، با آنها به گردش بروید و خوش بگذرانید، خودتان را با کارهای مورد علاقهتان مشغول کنید و…..
هر شخصی مهارتهای خاص خود را دارد. شما هم میتوانید به راحتی مهارتهای خود را شناسایی کنید. ممکن است در ورزش کردن، نقاشی کردن یا سایر رشتههای هنری یا حتی در آشپزی مهارت و استعداد داشته باشید. بعد از شناسایی مهارتها و علاقهمندیهایتان، قدم بردارید و خودتان را مشغول آن کارها کنید، به کلاسها یا آموزشگاههای مختلف بروید و مهارتهایتان را گسترش بدهید، چیزهای جدید یاد بگیرید، از کتابها یا سایتهای مختلف برای بیشتر آموزش دیدن در زمینه علاقهمندیهایتان استفاده کنید. مشغول شدن به کارهای موردعلاقه و لذتبخش، باعث افزایش احساس لذت، شادی و احساس خودارزشمندی و اعتماد به نفس شما میشود.
قبل از اینکه به شخصی علاقهمند شوید و خودتان را درگیر یک رابطه عاطفی کنید، ابتدا از شخصیت، علاقهمندیها، ارزشها و اعتقادات طرف مقابل اطلاعات کسب کنید. این اطلاعات از طریق رفتار و حرفهای طرف مقابل به مرور زمان به دست میآید. در شناختن افراد، عجله نکنید. بعد از اینکه طرف مقابل را با چشمان باز شناختید، فکر کنید که آیا شرایط شغلی، خانوادگی و شخصی او با شرایط شما متناسب است؟ آیا میتوانید با شخصی با چنین شخصیت و اخلاق و رفتاری زندگی کنید؟ او چه اشتباهات و ویژگیهای اخلاقی منفی دارد؟ آیا ویژگیهای منفی او، جزء خط قرمزهای شماست یا میتوانید با آنها کنار بیایید؟ همه این موارد را باید بررسی کنید. ببینید آینده رابطه با چنین شخصی، چگونه خواهد بود. به عنوان مثال اگر طرف مقابل شما در دوران آشنایی گاهی دروغ میگوید، باید در نظر داشته باشید که اگر دروغگوییهای او به مرور زمان بیشتر و گستردهتر شود، شما میتوانید با چنین شخصی زندگی کرده و به او اعتماد کنید؟ قطعا جوابتان منفی است. بنابراین باید دست به کار شوید و قبل از ازدواج رابطه را تمام کنید چون شما الآن حق انتخاب و آزادی عمل دارید و نه بعد از ازدواج! پس الآن تصمیم درست را بگیرید.
اگر در حین رابطه متوجه شدید که طرف مقابل شما برای ازدواج مناسب نیست اما به او وابسته هستید و نمیتوانید جدا شوید، برای رهایی از این وابستگی ناسالم میتوانید در دوره زندگی پیروزمندانه پس از جدایی شرکت کنید.
متاسفانه بسیاری از افراد درباره عشق و رابطه عاطفی و مهارتهای لازم برای جذب شخص مناسب، آگاهی و اطلاعات درستی ندارند، به همین دلیل عاشق افراد اشتباه میشوند و به دلیل دوست نداشتن خود و اعتماد به نفس پایین، به شدت وابسته میشوند. بهتر است برای کسب اطلاعات معتبر درباره مسائل مربوط به روابط عاطفی و ازدواج، از یک مشاور کمک بگیرید.
نکته کلیدی برای برقراری وابستگی سالم در رابطه عاطفی این است که ابتدا خودتان را بشناسید و بدانید چه کسی هستید، چه ارزشها و اعتقاداتی دارید و چه چیزهایی برایتان مهم است چون بسیاری ار افراد بدون اینکه بدانند چه میخواهند و خودشان چه کسی هستند، وارد رابطه با هر شخصی میشوند. زمانی که متوجه میشوند طرف مقابل شخص مناسبی نیست، آنقدر به او وابسته شدهاند که نمیتوانند رابطه را ترک کنند. بنابراین از ابتدا بدانید که چه کسی هستید و چه میخواهید تا شخص مناسب را پیدا کنید، سریعا تشخیص دهید که ویژگیهای او را قبول دارید و میپذیرید یا خیر. راهکارهای دیگری نیز هستند که باید در رابطه خود انجام دهید تا وابستگی سالم برقرار شود:
تعیین حد و مرزهای درست برای هر رابطهای لازم و ضروری است. به عنوان مثال فرض کنید شریک عاطفیتان عادت دارد هر زمان از روز که نیاز دارد با کسی درد و دل کند، به شما زنگ میزند اما شاید آن وقت روز شما سر کار باشید و نتوانید با او صحبت کنید. در این شرایط لازم است به او بگویید:«اگر میخوای از 9 صبح تا 4 بعدازظهر با من حرف بزنی چون من سر کار هستم و نمیتونم صحبت کنم، لطفا به من پیام بده و حرفهاتو بنویس. منم در اسرع وقت موبایلم رو چک میکنم.» یا اگر او میخواهد همیشه با شما وقت بگذراند، این مرز را تعیین کنید که:«منم خیلی دوست دارم با تو وقت بگذرانم اما بعضی وقتها میخوام با خانوادهام یا دوستانم باشم. بهتره تو هم همین کار رو بکنی و ارتباطاتت رو با خانواده و دوستانت هم حفظ کنی.»
اگر شریک عاطفیتان شخصی وابسته است و این موضوع بر رابطه عاطفیتان تاثیر منفی گذاشته، میتوانید از زوج درمانگران رادیو عشق کمک بگیرید.
شاید احساس کنید اگر درخواست او را رد کنید یا تمام وقت خودتان را با او سپری نکنید، شریک عاطفیتان دلخور میشود و قهر میکند اما لازم است که گاهی این کار را بکنید. به عنوان مثال اگر بعد از برگشتن به خانه از محل کار، نیاز دارید نیم ساعت بخوابید و استراحت کنید، به او بگویید:«وقتی از سر کار برمیگردم خیلی خسته هستم و میخوام نیم ساعت بخوابم. بعد از اینکه بیدار شدم بهت پیام میدم با هم بزنیم.»
سخن پایانی
در این مقاله توضیح دادیم که وابستگی ناسالم چگونه بر روی زندگی شخصی فرد و رابطه عاطفی تاثیر منفی میگذارد. وابستگی ناسالم و افراطی قابل درمان است. راهکارهایی که به شما ارائه دادیم به شما کمک میکند تا احساس خودارزشمندیتان را بالا ببرید تا وابستگیتان نسبت به دیگران کاهش یابد اما ممکن است این راهکارها به تنهایی آنطور که باید موثر نباشند. در این صورت نیاز است که از کمک حرفهای بهرهمند شوید تا ریشه وابستگیتان مشخص شود و راهکارهایی متناسب با شرایط شما ارائه شود. برای همین منظور میتوانید از روانشناسان بالینی رادیو عشق راهنمایی بگیرید.
عشقت رو جذب کن
میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…
عضویت در خبرنامه رادیو عشق
40 بازدید
50 بازدید
120 بازدید
چگونه اصلا عاشق نشویم
109 بازدید
186 بازدید
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم
دخترم ۱۹ سالمه خیلی زود وابسته می شم حتی با یک چت ساده چیکار کنم ؟😞
سلام دوست گرامی علت وابستگی میتواند مسائل گوناگونی باشد. برای مثال؛ هویت شکل نگرفته در شما، محبت ندیدن از جانب خانواده، نیازهای زیاد درونی، اختلال وابستگی و… ابتدا باید علت این وابستگیها مشخص شود، تا بتوانید به دنبال حل آن باشید. میتوانید از مشاوران رادیوعشق، نوبت مشاوره دریافت کنید.
آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6
تلفن پشتیبانی:02146015870
رزرو نوبت مشاوره
انجمن روانشناسی آمریکا
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
سازمان بهزیستی ایران
انجمن روانشناسی ایران
تالار همدردی نسبت به محتویات تبلیغات مسئولیتی ندارد.
چگونه اصلا عاشق نشویم
مرکز مشاوره, مشاوره, روانشناس , مرکز روانشناسی , کودک لوس , ویدیو
روانشناسی خانواده,
ازدواج ,
روانشناس,
طلاق,
خانواده , فوبیا,
ای طب
تشکرشده 8 در 4 پست
تشکرشده 902 در 220 پست
تشکرشده 14 در 8 پست
تشکرشده 8 در 4 پست
تشکرشده 269 در 50 پست
تشکرشده 16,566 در 3,447 پست
تشکرشده 36,260 در 6,675 پست
تشکرشده 8 در 4 پست
تشکرشده 24 در 15 پست
انتخاب سریع یک انجمن
کودک, مشاوره , کیلیپ, ازدواج , روانشناسی , فول تست , سایت روانشناسی, تربیت کودک
کلیپ جدید , روانشناس آنلاین , مشاوره, مرکز مشاوره, مشاوره خانواده , مشاورانه
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
فهرست مطلب
چگونه اصلا عاشق نشویم
خیلی از افراد در سمینارها و مشاوره ها از من می پرسند: «دقیقا نمی دانیم چه هدفی را دنبال کنیم و در چه کارهایی موفق خواهیم شد؟ چگونه هدف خود را بشناسیم ؟»
برای اینکه بدانید در چه زمینه هایی استعداد و توانایی دارد و با توجه به آنها هدف یا هدف های خود را بیابید، سوالاتی را برای شما مطرح کردم تا با پاسخ به آنها بتوانید به سوال « چگونه هدف های خود را بشناسیم ؟» دست یابید و هدف زندگیتان را مشخص کنید.
این روش را حتما اجرا کنید.
پیشنهاد می کنم حتما مطلب هدف گذاری چیست ؟ را با دقت مطالعه کنید و تاثیر آن را در آینده خود ببینید
ابتدا یک قلم و کاغذ بیاورید و پاسخ سوالات را یادداشت کنید.
در این روش باید دو سوال اساسی را از خود بپرسید:
۱– من که هستم؟
۲– می خواهم چه کار کنم و به کجا برسم؟
بیایید شخصیت، استعداها و توانایی های خو را کشف کنید. با پاسخ به این سوالات می توانید خودتان را بهتر بشناسید.
استعدادها و توانایی های شما در چه زمینه هایی بیشتر است؟
نقاط قوت و نقاط ضعف شما کجاهاست؟
چه فعالیت هایی بیشترین حس رضایت را به شما می دهد؟
چه کاری را به بهترین نحو به پایان رساندید؟
چه زمانی از کارتان بیشترین لذت را برده اید؟
چه وقت اطرافیان شما را موفق دانسته اند؟
بعد از جواب دادن به این سوالات متوجه خواهید شد که چه کسی با چه توانایی ها و خصوصیاتی هستید.
این مرحله گام بزرگی در شناخت از خود است. حالا با در دست داشتن این اطلاعات شروع کنید و یک صفحه راجع به خودتان بنویسید.
.
در این مرحله باید پیدا کنید چه خواسته هایی دارید. برای این کار ابتدا فکر کنید یک نفر با علایق، استعداد ها، توانایی ها و امکانات شما در چه کارهایی موفق خواهد بود؟
بنشینید و کاملا فکر کنید که واقعا چه خواسته و هدف هایی در زندگی دارید، دوست دارید به چه چیزهایی دست یابید و به این سوالات پاسخ دهید:
عاشق چه کارهایی هستید، از چه کارهایی لذت می برید و شادتان می کند؟
از چه کارهایی متنفرید، دوست ندارید انجام دهید و شما را ناراحت می کند؟
در زمانهای آزاد و بیکاری خود چکار می کنید؟
اگر زمان و پول کافی داشتید چکار می کردید؟
آیا به دنبال پول هستید یا به غیر از پول دنبال چه چیزهای دیگری هستید؟
آیا از موقعیتی که هستید احساس رضایت می کنید؟
در صورت نارضایتی چه کاری برای تغییر مسیر می توانید انجام دهید؟
با چه افرادی دوست دارید کار کنید؟
وقتی به هدف مورد نظر خود برسید چه چیزی هایی به دست می آورید و چه چیزهایی را از دست می دهید؟
احساستان در زمان انجام کار مورد نظر چیست؟
اگر به هدفتان برسید، چه احساسی پیدا می کنید. آیا احساس شادی و آسودگی خیال می کنید؟چگونه اصلا عاشق نشویم
اگر ۶ ماه بیشتر به پایان عمرتان نمانده باشد دوست دارید چکار کنید؟
چگونه هدف خود را بشناسیم ؟ جمع بندی این پاسخ ها به شما در شناسایی و پیدا کردن هدف هایتان کمک خواهند کرد.
فقط به دقت به پاسخ های خود توجه کنید. خواهید دید که اهداف شما در درون این پاسخ ها نهفته است.
اگر در انتخاب هدف تردید دارید و می خواهید زندگی دلخواهتان را بسازید اما نمی دانید از کجا و چگونه شروع کنید، پیشنهاد می کنم فایل صوتی « هدفگذاری به روش نابغه ها » را تهیه و گوش دهید.
چگونه هدف خود را بشناسیم
اگر قبلا برای خود اهدافی انتخاب کردید اما بعد از مدتی، انگیزه خود را از دست دادید و نیمه کاره رها کردید، مشکل از شما نیست، مشکل از نحوه هدف گذاری و همسو نبودن اهدافتان با استعدادهایتان است.
اگر استعدادها و توانمندی های نهفته خود را کشف کنید و مطابق آنها هدف هایتان را پیدا کنید و زندگی که دوست دارید را برای خود بسازید قطعا هیچگاه به زندگی دیگری حسرت نخواهید برد.
اما کشف قابلیت هایتان و انتخاب هدف بر اساس آن نیاز به آموزش دارد.
متاسفانه هیچ جا به ما یاد نداده اند که چگونه می توانیم استعداد های خود را کشف کنیم و همین می شود که اکثرا در حسرت رویاهایمان می مانیم.
ما محصول صوتی « هدفگذاری به روش نابغه ها » را به شما پیشنهاد می دهیم.
در این فایل صوتی آموزشی تکنیک های تخصصی و تمرین های عملی برای یافتن استعداد منحصر به فرد شما و هدفگذاری بر طبق آنها را آموزش داده ایم.
اگر می خواهید …
محصول آموزشی « هدفگذاری به روش نابغه ها » را حتما تهیه کنید و گوش دهید تا در انتخاب هدف هایتان اشتباه نکنید و یک عمر مسیر نادرست را نروید.
به شما پیشنهاد می کنم اصول صحیح هدف گذاری را یاد بگیرید و به آرزوهای قشنگتان در زندگی برسید.
براتون مفید بود این مطلب؟
لطفا به این مطلب ستاره دهید
میانگین امتیاز ۳.۳ / ۵. تعداد امتیاز: ۳
شما اولین نفری باشید که امتیاز می دهید
چگونه با پرورش قدرت درونی خود به موفقیت های بزرگ در زندگی دست پیدا کنیم و خود را شکوفا کنیم
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وبسایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
گارانتی پرداخت :
تمام محصولات داخل وب سایت زیبا اندیشی دارای گارانتی برگشت وجه است، چنانچه به هر دلایلی از محصولات ما راضی نبودید کل پول شما بدون هیچگونه توضیح خواستنی برگشت داده می شود، هدف ما پیشرفت و قوی شدن شماست
آموزش کاربردی :
هدف گذاری چیست
دوره آموزشی هدف گذاری
چگونه جذاب باشیم
تماس با ما :
شماره تماس: 25917130 021
ایمیل: info@zibaandishi.com
کانال تــلگرام ما
اینستاگرام مــــا
کلیه حقوق تجاری و معنوی برای سایت زیبا اندیشی محفوظ است
نام کاربری یا آدرس ایمیل *
گذرواژه *
مرا به خاطر بسپار
ورود
گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟
آدرس ایمیل *
گذرواژه *
اطلاعات شخصی شما برای پردازش سفارش شما استفاده میشود، و پشتیبانی از تجربه شما در این وبسایت، و برای اهداف دیگری که در سیاست حفظ حریم خصوصی توضیح داده شده است.
عضویت
کتاب سبز بزرگترین مرجع رایگان دانلود کتاب الکترونیکی با بیش از ۱۰،۰۰۰ کتاب، کتاب صوتی و رمان است. با کتاب سبز در تمامی موضوعات مانند داستان و رمان، مجله، موفقیت و روانشناسی، تاریخی، کامپیوتر، علمی، دانشگاهی، کتاب صوتی و…کتاب برای دانلود قرار داده شده است. دانلود کتابها با فرمت PDF یا MP3 است. تمامی کتابهای موجود با در نظر گرفتن حقوق مولفان برای دانلود رایگان انتشار یافتهاند. تمامی مولفان میتوانند کتابها و مقالات با ارزش خود را برای انتشار رایگان به کتاب سبز ارسال کنند.
دانلود pdf رمان گاه دیر گاه زود
این مطلب را به دوست خود ارسال کنید
اطلاعات شما نزد گروه تحقیقاتی و آموزشی کرامت زاده کاملا محفوظ می باشد
چگونه اولین 100 میلیون تومان اینترنتی خود را به دست آوریم؟ چگونه اصلا عاشق نشویم
آیا تا به حال وابسته شدهایم؟ آیا تاکنون به واژههائی مانند وابستگی، دلبستگی و یا پیوستگی دقت کردهایم؟ آیا تاکنون تجربه کردهایم که در ارتباط با کسی یا چیزی در بیرون از خودمان، احساس یکی شدن داشته باشیم.به نحوی که قسمت ناتمام یا نیمهتمام ما را تکمیل کند؟ در این حالت دو وضعیت به وجود میآید: یکی وضعیت جهنمی که ما آن را با واژه ”وابستگی“ معرفی میکنیم و دیگری حالت بهشتی که ما آن را ”پیوستگی“مینامیم.
آیا تا به حال وابسته شدهایم؟ آیا تاکنون به واژههائی مانند حس وابستگی، دلبستگی و یا پیوستگی دقت کردهایم؟ آیا تاکنون تجربه کردهایم که در ارتباط با کسی یا چیزی در بیرون از خودمان، احساس یکی شدن داشته باشیم.به نحوی که قسمت ناتمام یا نیمهتمام ما را تکمیل کند؟ در این حالت دو وضعیت به وجود میآید: یکی وضعیت جهنمی که ما آن را با واژه ”حس وابستگی“ معرفی میکنیم و دیگری حالت بهشتی که ما آن را ”پیوستگی“مینامیم.
پیوستگی از نظر ما یعنی اینکه با آنچه در ارتباط قرار گرفتهایم و به آن عشق میورزیم یا دوستش داریم احساس وحدت و یگانگی کنیم با وجود لذت شادمانی، سعادت و خوشی در آن، ما نیز خشنود میشویم.
در این حالت، بودن یا نبودن او در کنار ما، احساس بسیار خوب یا بسیار بد به ما نمیدهد، بلکه وجود او باعث حس رضایت در درون ما میشود. بهعبارتی دیگر، با نبودن او باز هم احساس رضایت در ما باقی مانده و حال خوبمان را میتوانیم حفظ کنیم.
الف) شناخت موارد حس وابستگی: در خلوت خود یا با کمک گرفتن از فردی لایق، بررسی کنیم کدامیک از موارد کار، پول، پرخوری، پرحرفی و … بیشترین حس وابستگی را برای ما ایجاد کرده است. بررسی کنیم که کدامیک از نیروها مثل نیاز، هوس، ترس، شک و تردید و … در ما در این ارتباط فعالتر میباشند.
در رفتار خود بررسی کنیم به خاطر چه سوژهای از خواب و خوراک خود کم میکنیم و فکر و احساس ما در چه مواردی، ما را بهطور ناخواسته به دنبال خود میکشاند و در کنترل آن دچار مشکل میشویم.
برای چه مواردی بیشتر از حد توان خود وقت میگذاریم و به خاطر اینکه هدیهای به فردی بدهیم یا در کنارش باشیم، از سلامتی خود میکاهیم، بررسی کنیم در ارتباط با رسیدن به چه خواستههائی خود را کوچک و حقیر میسازیم و در ارتباط با چه افرادی، اتمام توان خود را بهکار میگیریم تا خواستههای خود را از آنها گدائی کنیم.
بررسی کنیم با چه کسانی ارتباطی بیمعنا و سست داریم یا ارتباط ما مرده و نامطلوب است و دراین ارتباط به دنبال چه میگردیم.
در نظر بگیریم ترس از دست دادن چه چیزهائی را داریم، تا متوجه شویم ریشههای حس وابستگی ما کدام هستند.
ب) تکنیکهای رهائی از حس وابستگی آنچه ما را سرشار از عشق، رضایت خاطر و آرامش میکند و در ارتباط سالم دوطرفهایقرار میدهد، مشخصههای دیگری دارد که بهطور ظریف و حساسی قابل تفکیک میباشند.چنانچه راههای زیر را بهکار گیریم، میتوانیم تجربه کنیم که در وضعیت وابستگی قرار گرفتهایم یا پیوستگی و در پیآن میتوانیم از فضای جهنمی حس وابستگی، رها شده و از فضای بهشتی پیوستگی لذت ببریم.
1) قطع حس وابستگی دربارهٔ افراد یا مواردی که در نزدیکی با آنها یا حتی به دور از آنها احساس میکنیم که دچار نگرانی میشویم و حتی بهصورت وسواسگونهای میخواهیم گرفتاریها و رفتارشان را کنترل کنیم و بهطور مرتب میخواهیم برایآنها نقش مددکار را بازی کنیم. از این به بعد، اینگونه بیندیشیم که هر فردی مسئول اعمال خویش است.
به جای کنترل افراطی و به اسارت کشیدن آنها، اجازه دهیم خودشان فرصت کسب تجربه را داشته باشند. ما فقط باید آنها را راهنمائی کنیم تا در حد توانائی خود بهصورت منسجم و سازمانیافته پیشرفت کنند.
2) رهائی از رفتارهای حس وابستگی بدون ترس، یک نسبت از رفتارهائی که وابستگی خود را در پشت آن پنهان کردهایم، تهیه کرده و آنها را از رفتار خود حذف کنیم.
بر روی مواردی مانند دروغ گفتن، غر زدن، اصرار به متقاعد کردن، التماس کردن، رشوه دادن، طراحی حقههای کوچک و بزرگ، بچهدار شدن به قصد وابسته کردن، تحقیر کردن، شکایت کردن، محکوم کردن و…
حضور خود را قویتر کنیم تا بتوانیم باورها و ریشههای به وجود آورنده این اعمال را بشناسیم؛ سپس روبهروی هر کدام بنویسیم چه باورها و توانمندیهائی را لازم است در خود تقویت کنیم تا به این کارها دست نزنیم.
3) عامل وابستگیزا را رها کنیم کلیه مواردی مانند: گرفتن، اعتبار، پست، مقام، قدرت، احترام و سایر مواردی که به واسطه آنها میخواهیم به احساس سرخوشی و رضایت برسیم را شناسائی کنیم.
4) استقلال خود را حفظ کنیم زمانی که عاشق دیگران میشویم یا اجازه میهیم که دیگران عاشق ما شوند، مراقب باشیم که در عین لذت بردن از حمایت عاشقانه طرف مقابل خود یا دادن حمایت عاشقانه به او، طوری رفتار کنیم که بدون حضور او نیز بتوانیم به خواستههای خود برسیم.
5) اعتماد به خود، اتکاء به خداوند در حالتی از حضور قرار بگیریم که حس کنیم مواردی مانند ناامیدی، ترس،ضعف و هرگونه کمبود دیگر فقط با حضور خداوند تکمیل میگردد اما فقط حق داریم به خدای خود وابسته باشیم که همواره از اوج آسمانها تا قعر زمین و در فضای بین آن دو و مهمتر از همه در وجود خود ما حضور دارد و همیشه با ما است.
6) رهائی از شرمندگی به یکی از بزرگترین طرفهای خداوند که ”توبه“ نامیده میشود، آگاهتر شویم. با خدای خود راز و نیا کنیم. تمام ضعفها، اشتباهها و گناههای خود را به او اعتراف کنیم و فقط او را حمایتگر اصلی بدانیم و به هر چه غیر از اوست، به هیچ عنوان تکیه نکنیم.
چگونه اصلا عاشق نشویم
7) بالا بردن آگاهی و تغییر باورهای وابسته کننده باورهائی مانند ”شرمنده میشوم اگر…را انجام دهم“ یا ”اگر…را انجام ندهم، یعنی هنوز بزرگ نشدهام“ و یا ”حلقهٔ ازدواج، حلقه بندگی است“ را رها کنیم و کانون توجه خود را به باورهای پیشرونده معطوف کنیم.
8) آمادهسازی دستها و شبکه حمایتگر از دوستهائی که بهطور حقیقی، ما را دوست دارند، کمک بگیریم تا ما را یاری دهند که به این توانمندی بریم. چنانچه آن سوژه را نیز از دست بدهیم، باز هم ارزشمند، کامل و دوستداشتنی باقی میمانیم و به ما کمک کنند تا پس از قطع ارتباط، دوباره به سراغش نرویم.
9) رهائی از حس وابستگی و رسیدن به پیوستگی در اوج آرامش و قدرت، آسیبهای مربوط به وابستگیهای قبلی خود را ترمیم کنیم به این منظور:
الف) خودمان را دوست داشته باشیم و برای یادگیری مهارتها دوست داشت خود، به جلسههای عملی آموزش مهارتهای زندگی بهمنظور خودباوری و همیاری برویم.
ب) همواره جهت حس وابستگی خود را در سبز عشق الهی و توکل به قدرت برتر جهان هستی معطوف کنیم.
ج) رابطهای را ایجاد کنیم که در آن شکوفائی استعدادها و توانمندیهای ما امکانپذیر شود.
10) انجام مراقبه به صورت یک عادت روزانه برای کسب لذت بیشتر، مراقبه را جزء یکی از مهمترین کارهای روزانه خود قرار دهیم. تا میتوانیم آمادگی دریافت عشق را در خود بیشتر کنیم. همواره همانند داشتن تغذیهای سالم، تمامی ده مخزن عشق خود را بهطور متعادل شارژ کنیم.
در هر ارتباط حضور خود را بر روی عشقی که از سوی خداوند در هر مورد ظاهر میشود، حفظ کنیم چه این عشق در حوزه ارتباطهای زناشوئی باشد و چه در ارتباطهای اجتماعی و یا دیگر رابطههائی که وجود ما را به وجد و سرور میآو در حالت حس وابستگی ما به شدت به اتصال عاطفی، انرژیکی و … طرف مقابل عادت کردهایم. برای تجربه این وضعیت میتوانیم به کاری فکر کنیم که ما را اذیت میکند، ولی نمیتوانیم آن را رها کنیم یا ارتباطی را تصور کنیم که ما را اذیت میکند، ولی نمیتوانیم آن را قطع کنیم و یا مواردی را در نظر بگیریم که وقتی به آن فکر میکنیم، عذاب میکشیم. اما به جای حس وابستگی شدید در این حالت می توان آن را به پیوستگی بدل کرد. اما پیوستگی چیست؟
حس وابستگی عاطفی اعتماد به نفس شما را تخریب میکند و نمیگذارد که حقیقتا خودتان باشید! حس وابستگی عاطفی با احساس خشم، تردید نسبت بهخود، ترس از طردشدن، ترس از تنهایی، حس عدمامنیت، شرم، حقارت یا ترس از اینکه دیگر شما را دوست نداشته باشند یا از شما قدردانی نکنند همراه است. فردی که از حس وابستگی عاطفی رنج میبرد، فقط برای دیگران زندگی میکند و خودش را نادیده میگیرد. زمانیکه با دوستانش است، خودش را فراموش میکند، زمانیکه مشغول کاری میشود، خودش را تمام و کمال وقف آن کار میکند تا مورد پسند و قبول دیگران قرار گیرد و یا ذرهای از او قدردانی کنند.
اما خوب است بدانیم میل به نادیده گرفتن خود به نفع دیگران از کجا ناشی میشود؟ مطمئنا آن را از جایی یاد گرفتهایم، اینطور نیست؟ شاید یکی از دلایل آن والدینی هستند که محبت چندانی نسبت به فرزندانشان نشان ندادهاند و یا هیجانات و احساسات آنها را سرکوب کردهاند.
زمانیکه کودک جملهای تأثیرگذار به پدر یا مادرش میگوید مثلا« دوستت دارم» به او میگوییم «دست از سرم بردار، خستهام میکنی.» و یا وقتی می گوید : «مامان بیا میخوام بغلت کنم… .» مادر می گوید: «نه، نه، عجله دارم! کار دارم!باید به کارهای خونه برسم! عجله دارم، عجله دارم!»کودک احساس میکند که طرد شده است؛ حس رها شدن، حس آزردگی. پژوهشی بیان می دارد که برخی از کودکان از سن 4 سالگی عزت نفس خود را از دست میدهند و احساس آزردگی خاطر میکنند. تصور کنید نتیجه آن در سنین بزرگسالی چه خواهد شد!
مهم نیست چه مدتی را با فرزندتان سپری میکنید بلکه مهم کیفیت زمانی است که با آنها میگذرانید. از این رو، برخی از دلایل وابستگیهای شدید عاطفی به دوران کودکی بازمیگردد. دلایل دیگری هم وجود دارند. مثلا میتوان از ناهنجاریهای خانوادگی و خانههایی که خشونت، اعتیاد، بیتوجهی و عدم برقراری ارتباط در آن حکمفرماست نام برد که بستر مناسبی برای وابستگیهای عاطفی را بهوجود میآورد. همچنین درصورت نبود پدر یا مادر نیز احتمال آنکه فرد بهطور ناخودآگاه در طول زندگیاش به دنبال پر کردن خلأ زندگیاش باشد زیاد است. برای آنکه سرنوشتتان را در دست گیرید و از نظر عاطفی و احساسی فرزندانی مستقل پرورش دهید، شادی بیشتری را به زندگی خود فرا خوانید و احساس خوبی نسبت بهخود داشته باشید؛ ارتباط بهتری با خودتان و با دیگران برقرار کنید و ترسهایتان را کنارگذارید.
احمدرضا کرامت
گروه تحقیقاتی و آموزشی کرامت زاده
دانلودpdf مقاله : چگونه وابسته نشویم و حس وابستگی را کاهش دهیم؟
این نوع افسردگی معمولا بهعنوان اختلالی جداگانه از انواع دیگر افسردگی در نظر گرفته نمیشود. افسردگی فصلی، مدلی از افسردگی است که در فصول خاصی عود میکند و در واقع الگویی تکرارشونده را نمایش میدهد. برای تشخیص افسردگی فصلی، افراد باید حداقل به مدت 2 سال نشانههای کامل افسردگی غیرفصلی را در فصلهای خاصی (زمستان یا تابستان) در خود مشاهده کنند، بهطوری که این نشانهها فقط در آن فصول تکرار شوند.
بیایید فرض کنیم شما را تازه از توی کارتن درآوردهاند و صاف گذاشتهاند وسط اینترنت. از طرفی پول لازم دارید و باید به روش آنلاین پول در بیاورید. این وسط استارتاپی هم راه انداختهاید که برای شروع کار پول چندانی در دست و بالش نیست. از آن طرف صاحبان کسبوکارهای جدید اینترنتی را هم میبینید که به ثروت کورکنندهای از اطلاعات ناب دست یافتهاند و به همین جهت ترس برتان میدارد که نکند همین پول اندک را هم به اشتباه خرج کنید. چطور میخواهید در محیط وب پول در بیاورید؟
شما میتوانید هر آن چیزی که برای موفقیت نیاز دارید را خودتان خلق کنید.عدهای تصور میکنند که لازمه موفق بودن، داشتن یک خانواده خوب و حمایتگر، ارث و میراث و ظاهری جذاب است.
آیا احساس میکنید دیگر هیچ چیزی در زندگی برایتان جذابیت ندارد؟ امان از روزی که رؤیاهایمان به واقعیت بپیوندند اما از تحققشان هیجانزده نشویم! کم نیستند افرادی که یک زمانی تصور میکردند اگر در رشته و دانشگاه مورد علاقهی خود تحصیل کنند، مابقی زندگی به کامشان خواهد بود
برای هر مدیری لازم و ضروری است که این توانایی را داشته باشد تا بتواند انگیزه سازها و انگیزه کشها را بشناسد و درمحیط کار پیاده کند تا بتواند بیشترین بازخورد را از کارکنان خود داشته باشد و کارمندان با علاقه و نه بخاطر ترس کار کنند،پس بیایید تعدادی از روش های ایجاد انگیزه کارمندان که می توان گفت از مهمترین و اصلیترین آنهاست را باهم یاد بگیریم:
فرآیند آشنایی پیش از ازدواج از اهمیت بسیاری برخوردار است. اگر از این فرصت به خوبی و در جهت شناخت طرفین استفاده شود (و نه صرفا به خوشگذرانی بگذرد)، احتمال موفقیت در ازدواج و داشتن زندگی مشترکی سالم و بدور از تنش افزایش خواهد یافت.
در ادامه اصولی که باید در دوران آشنایی و پیش از ازدواج در نظر گرفته شود را بخوانید.
خشم یک بیماری نیست بلکه احساس و هیجان عادی انسانهاست مانند غم و شادی ، اضطراب ، ترس و لذت . هر انسانی در واکنش به بعضی شرایط دچار عصابنیت و خشم می شود به همین دلیل مهم است که این احساس را بشناسید و بصورت سالمی با آن برخورد کنید چرا؟………..
اگر کسبوکار خود را اداره میکنید، طبیعی است که صبحتاشب خود را مشغول کنید و همیشه خسته باشید. برای من صبح از خواب بیدارشدن بسیار سخت بود، قبل از اینکه سراسیمه برای 12 ساعت کار از خانه بیرون بروم، چندینبار از زنگ ساعت استفاده میکردم. اما حالا با تغییراتی که در برنامهی روزانهام بهوجود آوردهام، رأس ساعت 5:55 سرحال و پرانرژی بیدار میشوم. با من همراه شوید تا شما هم از تجربهای که من کسب کردهام بهره کافی را ببرید.
درود بر شما
امیدواریم بتوانیم در جهت زندگی بهتر به شما خدمت نماییم
معید باشید
مهندس افراسیابی
تعداد کل امتیازات این مطلب 35
این مطلب را به اشتراک بگذارید
با عضویت در سایت از مطالب ویژه ، آخرین اخبار ، دانلودهای رایگان و امکانات ویژه بهره مند شوید
درباره سایت بیشتر بدانید
نشانی : تهران-سعادت آباد-ضلع شرقی میدان فرهنگ-پیوند 2
تلفن تماس : 09120155416
ایمیل : info@keramatzade.com
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به گروه تحقیقاتی و آموزشی کرامت زاده می باشد و هرگونه کپی برداری غیر اخلاقی بوده و پیگرد قانونی دارد
طراحی سایت و سئو توسط گروه تخصصی آرمانیک | مشاوره تبلیغات اینترنتی توسط مدیر وب