چگونه با مرگ بستگان کنار بیاییم

 
helpkade
چگونه با مرگ بستگان کنار بیاییم
چگونه با مرگ بستگان کنار بیاییم

تنش زا ترین رخداد زندگی هر فردی از دست رفتن عزیزان، می باشد که بسیار جانگداز است و سبب می شود که بازماندگان افسرده و غمگین شوند .تلخی مرگ عزیز، گاهی حتی تا پایان عمر با بازماندگان همراه است و در حقیقت می توان گفت با مرگ عزیزشانزندگی نباتی را تجربه می کنند.

واکنش ها به سوگ به سلامت روانی افراد، شیوه برخورد اطرافیان سوگ دیده و میزان صمیمیت فرد متوفی و مصیبت دیده بستگی دارد . بخواهیم یا نخواهیم، مرگ به هر حال از راه می رسد و ما یا نزدیکانمان را با خود می برد. اما چه باید کرد تا سنگینی غم آن کاهش یابد؟ در این قسمت از نمناک درباره نحوه آرام شدن بعد از مرگ عزیزان راهکارهایی را ارائه کرده ایم .

انکار و ناباوری از دست دادن عزیزان

اولین مرحله سوگواری انکار و ناباوری از دست دادن عزیزان است به صورتی که اگر این ضایعه ناگهانی باشد، فرد گمان می کند در خواب است و واقعه را باور نمی کند و انکار هم می کند. چگونه با مرگ بستگان کنار بیاییم

خشم برای فوت نزدیکان

در این مرحله فرد با خود فکر می کند چرا این اتفاق برای او افتاده است و برای همین دچار خشم و رنج می شود و واقعه را یک بی عدالتی می داند و بابت این موضوع عصبانی و شاکی است.

معامله با خدا برای بازگرداندن عزیز از دست رفته

فرد به دلیل علاقه به فرد متوفی از خدا می خواهد تا تمام دارایی های او را بگیرد و دوباره او را به زندگی برگرداند. 

احساس گناه و عذاب وجدان فرد سوگوار

قضاوت و سرزنش ناشی از کار هایی که برای فرد فوت شده انجام می داد سبب می شد که فرد سوگوار دچار عذاب وجدان و گناه شود.

افسردگی فرد عزادار

در این مرحله فرد گوشه گیری می کند و احساس غم دارد و انتظار دارد تا دیگران سوگ او را دریابند و اجازه دهند تا او مراحل سوگواری خود را سپری کند.

احساس تنهایی

خلا ناشی از دست دادن عزیز سبب احساس تنهایی فردمی شود . این احساس در بین افرادی که همسر خود را از دست داده اند، شدیدتر است. 

پذیرش مرگ

پذیرش مرگ از سوی بازماندگان زمانبر بوده و چنین انتظاری از سوی اطرافیان غیرواقع بینانه است.در این مرحله می پذیرد که چاره ای جز ادامه زندگی بدون عزیز از دست رفته نداردهر چند پذیرش واقعه شادی را به زندگی او باز نمی گرداند.

 پایان اندوه سوگ

هرچه رابطه فرد با متوفی صمیمی تر باشد، مرحله بهبود طولانی تر می شود و گاهی ممکن است چند سال یا یک سال طول بکشد.

امید و بازگشت به زندگی

با گذشت زمان یادآوری خاطرات او را کمتر اذیت می کند.

زمان حلال مشکلات است

درست است بعد از فوت یکی از عزیزانتان لحظه ای از فکر او غافل نمی شوید و یاد او از دل شما بیرون نمی رود اما باید بدانید زمان حلال مشکل شماست و درد و رنج این مصیبت با گذشت زمان از بین نمی رود بلکه کمرنگ تر می شود به طوری که می توانید با آن کنار آیید و به زندگی عادی خود باز گردید.

عزاداری کنید

هنگام از دست دادن عزیزان خود به سوگ می نشینیم و غصه می خوریم و برای پذیرش این فقدان به شیون و مویه می پردازیم . گریه و شیون ، انجام مراسم مذهبی به احترام مرده یا گردآمدن دوستان و افراد خانواده برای شریک شدن در مصیبت تحمل مرگ عزیزان را آسان تر می کند.

مرگ را بپذیرید

پذیرش این مسئله است که اوج حزن و تنهایی افراد داغ دیده از این مرحله شروع خواهد شد. این مرحله معمولا بعد از پایان مراسم سوگواری شروع خواهد شد.مرگ و نیستی، جزئی از زندگی است و به ما یادآوری می کند که حیات چقدر گران بهاست.

بازگشت به زندگی عادی به این معنی نیست که آن عزیز فراموش شده است. الگو گرفتن از افرادی که چنین مصیبت هایی دیده اند نیز می تواند کمک زیادی به خانواده داغ دیده کند.

برای تامین سلامت روانی باید با مرگ عزیزان خود کنار بیایید. در هنگام از دست دادن عزیزان خود غمگین شدن و اندوه طبیعی است اما مواقعی که دچار اندوه شده اید سعی کنید احساساتتان را بر زبان آورید و از احساسات خود، دیگران را باخبر سازید و خود را تسلیم اندوه کنید و به دنبال افراد دلسوز که بتوانند احساسات شما را درباره فقدان عزیزتان درک کنند ، باشید .

در کل برای چیره شدن به غم و اندوه برون ریزی احساسات، به شما کمک می کند . صحبت کردن با بازماندگان درباره عزیز از دست رفته و بیان نکاتی از زندگی او می تواند به آنان کمک کند. این کار باعث کاهش سنگینی غم و اندوه درونی افراد رنج دیده خواهد شد.

احساسات خود را بیرون بریزید

غصه خوردن، نمود بیرونی مصیبتی است که بر فرد وارد شده است. ممکن است از نظر جسمی، عاطفی و تن نکردشناسی (فیزیولوژی) اندوه بیان شود که بیان این احساسات بسیار اهمیت دارد ؛ مثلا گریستن، نمایش جسمانی و افسردگی، تجلی روانی است.

مرگ مسئله ای است که نمی توان آن را نادیده گرفت و یا انکار کرد. رهایی از درد و رنج به صورت یکباره از غم، امکان ناپذیر است. اگر احساسات نهان بیان نشود منجر به ایجاد بیماری های جسمی یا روانی می گردد.

اغلب افراد، نشانه های جسمی توأم با غم واندوه مانند درد معده، بی اشتهایی، به هم خوردگی روده، اختلال خواب و کم توانی،را ظاهر می سازند. «عزاداری»، در میان همه فشارهای روانی زندگی، دستگاه دفاع طبیعی بدن را تحت تاثیر قرار می دهد.

افراد در برابر جان باختن عزیزان خود واکنش های عاطفی فراوانی مانند حمله های اضطرابی، خستگی و پریشان دلی بی اندازه و اندیشه خودکشی،تجربه می کنند.چگونه با مرگ بستگان کنار بیاییم

دیدن پیکر متوفی

دیدن پیکر متوفی از لحاظ روانی کمک شایانی به پذیرفتن مساله مرگ نزدیکان می کند. مشاهده و وداع با پیکر فرد از دست رفته بازمانده را آرام تر می کند.

حضور بر سر مزار

حضور فرد سوگوار به همراه اطرافیان بر سر مزار فرد متوفی و سوگواری برای از دست دادن او ه به پذیرفتن و کاهش فشار ناشی از مرگ عزیزان کمک می کند.

یادآوری مصیبت های ائمه اطهار 

شنیدن روضه ائمه اطهار (ع) و مصیبت هایی که بر آنها گذشته و گریه کردن بر مصائب آنان و نیز مقایسه اندوه و ماتم از دست دادن فرد متوفی با اندوه از دست رفتن خاندان عصمت و طهارت (ع) سبب آرامش فرد سوگوار می شود.

از پس فقدانی عظیم برآمدن

مرگ ناگهانی و تصادفی عزیزان ما در حالی که وابستگی عاطفی زیادی با فرد فوت شده داشته باشیم بسیار جانسوز است. ناگهانی یا تصادفی بودن اتفاق و ارتباط وی با مرده در واکنش های فرد اثر می گذارد.

مرگ کودک

والدینی که فرزند خود را از دست می دهند در برابر این مصیبت بزرگ احساس شدید بی عدالتی دارند و یکباره تمام استعدادها و رویاهای فرد را به باد می دهد. ممکن است والدین در برابر مرگ فرزند خود احساس مسئولیت کنند و این نگرش نامعقول بی اهمیت باشد و همچنین احساس از دست دادن بخش بسیار مهمی از هویت خود را داشته باشند.

مرگ همسر

مرگ همسر آسیب زا و تکان دهنده است و علاوه بر وارد نمودن آسیب روحی شدید، اگر همسر، منبع اصلی کسب درآمد خانواده باشد سبب بحران مالی در خانواده نیز می گردد. مرگ همسر سبب می شود زن و شوهر باقی مانده، به تنهایی از فرزندان به مراقبت بپردازد و به سر کارش نیز بازگردد.

افراد کهنسال با فوت همسرشان، به علت از دست دادن عمری سرشار از تجربه های مشترک آسیب پذیر می شوند احساسات مربوط به «تنهایی» آنها نمایان می گردد.

ضایعه ناشی از خودکشی

یکی از سخت ترین مرگ و میرهایی که باید آن را تحمل نمود خودکشی است. این گونه مرگ ها سبب می شود که فرد بازمانده احساس گناه، خشم و شرمندگی کند و خود را مسئول مرگ بداند.

 

ایسنا/البرز یک روانشناس معتقد است بهبود آثار عاطفی ناشی از مرگ عزیزان به زمان نیاز دارد اما می‌توان سوگ را با انجام کارهای مختلف درمان کرد.

‌حبیبه حیرتی در گفت و گو با خبرنگار ایسنا‌ گفت: افراد سوگواری که یکی از نزدیکان خود را از دست می‌دهند در ابتدا ممکن است وقوع چنین اتفاقی را منکر شوند، در این مرحله افراد اغلب گوشه‌گیر شده و از روابط اجتماعی کنار می‌کشند.

حیرتی افزود: «خشم» مرحله بعدی است که فرد سوگوار ممکن است وارد آن شود، در این مرحله فرد سوگوار نسبت به خود، فرد از دست رفته و یا همه دنیا احساس خشم و عصبانیت دارد و سوالاتی مانند چرا چنین اتفاقی افتاد؟ چرا من باید عضو خانواده خود را از دست بدهم؟ چرا خدا جگر گوشه‌ام را از من گرفت؟ با واقعیت روبرو می‌شود.

وی ادامه داد: «چانه‌زنی» مرحله دیگری است که یک فرد سوگوار ممکن است وارد آن شود، در این مرحله فرد ذهن خود را مشغول فرد از دست رفته کرده و خاطرات او را مرور می‌کند، به طور مثال فرد اینگونه با خود کلنجار می‌رود: « اگر پدرم/مادرم/خواهرم/ برادرم/ همسرم/دوستم برگردد، از او بهتر نگهداری می‌کنم‌، دوست بهتری میشوم، از او معذرت خواهی می‌کنم. خدایا یک شانس دیگر به من بده »

این روانشناس خاطرنشان کرد: «افسردگی» مرحله دیگری است که به سراغ فرد سوگوار می‌آید، فرد در این مرحله ممکن است نسبت به اطراف خود احساس بی‌تفاوتی و بی حسی داشته باشد و مدام در ذهن خود چنین عبارت‌هایی را تکرار کند: « زندگی بی حاصل است/ کاش زنده نبودم و این روز را نمی‌دیدم »چگونه با مرگ بستگان کنار بیاییم

حیرتی با بیان اینکه فرد پس از این مراحل شروع به پذیرش «واقعیت» می‌کند تصریح کرد: در این مرحله از ماتم، خشم، و اندوه فرد به تدریج کاسته می‌شود و او شروع به پذیرش واقعیت موجود می‌کند فرد این مرحله را با عباراتی چون «همه ما می‌میریم/مرگ جزیی از زندگی ماست/عزیز ما از دست رفت، ولی امیدوارم در دنیای دیگر آرام باشد» آغاز می‌کند.

وی ادامه داد: حال مهمترین مساله‌ای که در مورد سوگ و از دست رفتن عزیران مطرح می‌شود این است که خود فرد سوگوار چگونه می‌تواند در بهبود آثار عاطفی ناشی از این اتفاق به خود کمک کند.

حیرتی افزود: فرد سوگوار باید احساسات و عواطف خود را به هر طریقی که می‌تواند ابراز کرده و درباره فرد از دست رفته با دیگران صحبت کند تا غم سنگین خود را بیرون بریزید، حتی می‌توان احساسات خود را نوشت و مطالبی که قرار بود به فرد از دست رفته گفته شود و هیچ گاه فرصت آن به وجود نیامد را به روی کاغذ آورد.

وی اضافه کرد: می‌توان چیزی به یاد او درست کرد و علائق مشترک با فرد از دست رفته را ادامه داد.

حیرتی اظهار کرد: باید به سلامت جسمی خود اهمیت داد، خواب و استراحت کافی، تغذیه مناسب و ورزش روزانه را جدی گرفت، از روی آوردن به الکل و مواد مخدر خوداری کرد، چون فقط باعث طولانی‌تر شدن این مرحله می‌شود و حتی از مصرف داروهای ضد افسردگی نیز پرهیز کرد، چون رویارویی مستقیم با این درد بیشتر از فراموش کردن آن از طریق پناه بردن به این گونه مواد کارایی دارد.

این روانشانس گفت: نباید به هیچ کس حتی خودتان اجازه دهید که برای عواطف و احساسات شما تعیین تکلیف کند باید پذیرفت که می‌توانید از فرد از دست رفته عصبانی باشید، می‌توان بر سر زمین و زمان فریاد زد و هر آنقدر که نیاز است گریه کرد، هیچ کس نمی‌تواند به شما بگوید« دیگر بس است!» همچنین خندیدن نیز گناه نیست هیچ کس حق ندارد به شما بگوید این کار «بد» است.

وی در پایان خاطرنشان کرد: باید به یاد داشت که بهبود آثار عاطفی نیاز به زمان بسیار دارد بنابراین نباید انتظار داشت که به سرعت به وضعیت سابق برگردید.


انتهای پیام


میخوای از همیشه زیباتر باشی؟


کامل ترین سیستم خانگی پاکیزه کننده هوا

از دست رفتن عزیزان، تنش زا ترین رخداد زندگی هر فردی به شمار می رود‎

 

چگونه با مرگ بستگان کنار بیاییم

کاملا مشخص است که  با شنیدن خبر مرگ اطرافیان نمی توان احساس خوبی داشت. در عین حال واكنش اطرافیان نسبت به این خبر با یكدیگر متفاوت است. ممكن است ناگهان شروع به گریه كنند، شوكه شوند یا احساس پوچی، كرختی و افسردگی كنند، حال چگونه باید با ازدست رفتن عزیزان کنار آمد؟

 

از دست رفتن عزیزان، تنش زا ترین رخداد زندگی هر فردی به شمار می رود که چه بسا به پیدایش بحران های جانکاه عاطفی می انجامد. آدمی پس از جان سپردن عزیز دلش، داغدیده می شود و این حالتی است که درواقع آن را «بی نصیبی ناشی از مرگ» می نامند.

 

همه ما خوب می دانیم که مرگ و نیستی، جزئی از زندگی است. به راستی، مفهومی واقعی به وجودمان می بخشد زیرا به ما یادآوری می کند که حیات چقدر گران بهاست. غصه خوردن، نمود بیرونی ضایعه ای است که بر شخص وارد شده است. شاید اندوه وی از نظر جسمی، عاطفی و تن نکردشناسی (فیزیولوژی) بیان شود؛ برای مثال گریستن، نمایش جسمانی و افسردگی، تجلی روانی است. بیان این احساسات بسیار اهمیت دارد. 

 

مرگ نادیده گرفتنی یا ردکردنی؟ 

مرگ، مسئله ای است اجتناب ناپذیر، نادیده گرفتنی یا ردکردنی. در نظر اول، شاید رهایی از درد و رنج مفید به نظر برسد، اما پرهیز یکباره از غم، امکان ناپذیر است. روزی همان احساسات نهان باید زدوده شوند وگرنه ممکن است به ایجاد بیماری های جسمی یا روانی منجر شوند.

 

عزاداری برای عزیز تر از جان 

تحمل مرگ عزیزان، آسان نیست. در غم از دست دادن آن ها به سوگ می نشینیم و غصه می خوریم. شیون و مویه، فرایندی طبیعی است که فرد برای پذیرش فقدانی بزرگ، به آن متوسل می شود. امکان دارد ماتم گرفتن شامل انجام مراسم مذهبی به احترام مرده یا گردآمدن با حضور دوستان و افراد خانواده باشد تا در غم مصیبت دیده شریک شوند.

 

از پس فقدانی عظیم برآمدن 

مرگ کسی که دوستش داریم، در هر حالی جانسوز است. در واقع اساس عزاداری در تمام فرهنگ ها تقریبا یکسان است و فقط تفاوت های جزئی با هم دارند. مردم بویژه عزیزان و نزدیکان دیگر فرد داغدیده، درست بلافاصله پس از فوت کسی دور او جمع شده و تنهایش نمی گذارند و مدتی کنارش می مانند. اما عزاداری واقعی پس از این مرحله شروع می شود. در حقیقت عزاداری فرد چند مرحله دارد:

 

انکار:

 در این حالت فرد نمی تواند مرگ عزیزش را قبول کند و همچنان می خواهد او را کنار خود داشته باشد. این حالت چندان دوام نخواهد داشت زیرا بالاخره حقیقت آرام آرام نمایان می شود.

 

چانه زنی:  

در این حالت فرد با این که می داند دیگر چیزی مانند سابق نیست، باز هم زندگی جدید را نمی خواهد و همچنان سعی می کند به عزیزی که از دست داده، بیندیشد و لحظه ای از فکرش خارج نمی شود و در ذهنش او را دائم کنار خود تصور می کند.

 

خشم و غم :

پس از چانه زنی او مجبور به پذیرفتن حقیقت می شود و آن گاه از این حقیقت بی شفقت خشمگین می شود و تا مدتی وجودش پر از خشم است که بعد بتدریج جای خود را به غم می دهد.

 

پذیرش :

در نهایت او، مرگ و نبود عزیز خود را می پذیرد و وارد مرحله جدید زندگی اش می شود و تنها خاطره عزیزش را دریادش زنده نگه می دارد.گذراندن تمام این مراحل لازم است تا فرد بتواند روزهای زندگی پیش از مرگ عزیز خود را رها و زندگی جدیدی آغاز کند. 

 

در واقع فرد با طی این مراحل می تواند با تمام درد و رنج هایش روبه رو شود و سرانجام این ضایعه را هضم کند. این مراحل به طور معمول تا یک سال طول می کشد. البته باید گفت عزاداری هیچ گاه تمام نمی شود، همیشه هرکجا فرد قدم بگذارد، ممکن است موضوعی یا مکانی حتی چهره ای شبیه به عزیز از دست رفته اش، او را به یادش آورد و همیشه خاطره اش در ذهن باقی می ماند.

 

تحمل مرگ عزیزان، آسان نیست‎

  

قصه ای که برای همه تکرار می شود 

به طور کلی کنارآمدن با مرگ، در تامین سلامت روانی بشر نقش دارد. وقتی یکی از عزیزان شما جان می سپارد، غمگین شدنتان، طبیعی است. بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که خود را تسلیم اندوه کنید و به دنبال افراد دلسوز باشید. از خویشاوندان و دوستانی کمک بگیرید که بتوانند احساسات شما را درباره فقدان عزیزتان درک کنند.

 

چگونه با مرگ بستگان کنار بیاییم

بین گروه پشتیبان و افرادی که داغدیدگی مشابه دارند، پیوندی ایجادکنید. احساساتتان را بر زبان آورید و از احساسات خود، دیگران را باخبر سازید؛ برون ریزی احساسات، به شما کمک می کند تا بر فرآیند غمگینی چیره شوید. 

 

منبع: تبیان

 

مطالب بیشتر برای زندگی بهتر

میخوای باکمترین هزینه دندون هاتو سفید کنی؟


با چند سوال ساده شخصیتت رو بشناس!

تهیه اینترنتی بلیط اتوبوسVIPبه قیمت ارزان


درخواست مجرب ترین وکلا طلاق توافقی

درانتخاب همسرآینده‌تان دچارتردید شده‌اید؟

کتابهایی که باعث رشد فکری فرزندتان میشود


برای سفارش این ست فقط کافیه کلیک کنی!


خرید دستگاه تصفیه آب با شرایط اقساطی

سریعترین وارزانترین راه سفربه نقاط مختلف


جلوگیری از ورود هوای آلوده به خانه!


واسه همه چی جا هست!

خریدقسطی جهیزیه بدون نیاز به پرداخت اولیه


به مقصد دلخواهت با کمترین هزینه سفر کن


سفارش کیک های تازه و خوشمزه خونگی

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

مشکل در عملکرد سیستم


بازگشت به صفحه اصلی

The online version of the Iranian daily Hamshahri

همشهری استان- دکتر معصومه امین اسماعیلی:
مکانیزم مواجه با افراد با مرگ و راه‌های همراهی و کمک به سوگواران موضوعی است که به مناسبت چند رخداد ناگوار اخیر در این یادداشت بدان اشاره شده است.

سیل در استان سیستان، برف و كولاك در غرب كشور و حادثه‌ای دلخراش در تهران منجر به فوت تعداد زیادی از هموطنان شد. روزهای سختی بر خانواده‌های این عزیزان، هم‌قطاران و همکاران و بسیاری از مردم ایران گذشت. در این میان تعداد زیادی از کسبه ساختمان پلاسكو هم اموال خود را از دست دادند. شوكی كه حادثه پلاسكو در كشور ایجاد كرد، كم‌سابقه بود. اینکه صبح از خواب بیدار شوید و متوجه شوید که دوستان، همکاران، خانواده و زندگی‌تان را فقط در عرض چند دقیقه از دست داده‌اید، هولناک است.

«سوگ» واکنشی است که به طور طبیعی در پاسخ به از دست دادن و فقدان آنچه فرد به آن دلبستگی داشته رخ می‌دهد كه مراحل و علائم آن در بحث روانشناختی مورد بررسی قرار می‌گیرد.

در واقع سوگ فرایندی است که منجر به پذیرش‌ ترک وابستگی‌ها توسط انسان می‌شود. واکنش سوگ می‌تواند به دلیل از دست دادن بستگان، دوستان، دارایی‌ها و متعلقات یا آینده شغلی فرد اتفاق بیفتد. سوگ مجموعه‌ای از هیجانات است که بسته به فرهنگ حاکم بر جامعه به شكل‌هایی متفاوت نمایان می‌شود. به طور طبیعی انتظار می‌رود که این واکنش در 2 ماه كاهش یابد.چگونه با مرگ بستگان کنار بیاییم

شدت علائم و زمان بروز آن‌ها نیز در تعیین طبیعی یا غیرطبیعی بودن این واکنش نقش دارند.

جان بالبی ‌روانشناس انگلیسی‌ 4 مرحله را برای سوگ مطرح کرده است:

۱. ناامیدی حاد، کرختی و اعتراض. ممکن است در این مرحله انکار یا پرخاشگری رخ دهد. این مرحله از چند دقیقه تا چند روز به طول می‌انجامد و ممکن است در سیر سوگواری، این حالت هر از چند گاهی به سراغ فرد داغدیده بیاید.

۲. حسرت شدید و جستجوی شخص از دست رفته. این مرحله با بی‌قراری جسمانی و درگیری ذهنی با شخص از دست‌رفته شناخته می‌شود. این مرحله ممکن است ماه‌ها یا سال‌ها به شکلی خفیف طول بکشد.

۳. ناامیدی و نابسامانی. واقعیت از دست دادن، تدریجا درک می‌شود. شخص داغدیده گوشه‌گیر، بی‌تفاوت و کسل می‌شود. علایق خود را به فعالیت‌های معمولی زندگی از دست می‌دهد. دچار کاهش وزن و بی‌خوابی می‌شود و به‌طور دائم خاطرات شخص مرده را مرور می‌کند. در این مرحله فرد با احساس اجتناب‌ناپذیر یأس مواجه است.

۴. سازمان‌یابی مجدد. جنبه‌های دردناک سوگ کاهش می‌یابد و شخص داغدیده احساس می‌کند به زندگی عادی بازمی‌گردد. از این پس او فرد از دست‌رفته را با احساسی از شادی و تأثر به یاد می‌آورد.

در این میان بسیاری درصدد كمك به افراد داغدار هستند. کمک به فرد سوگوار مقدور نخواهد بود مگر اینکه با تکوین مفهوم مرگ در مراحل مختلف زندگی آشنایی کامل داشته باشیم و بتوانیم واکنش‌های طبیعی و غیرطبیعی سوگ را تشخیص دهیم. میزان تکامل عاطفی و شناختی نقش تعیین‌کننده‌ای در درک، تفسیر و برداشت فرد از مفهوم مرگ دارد.

برخی از عزیزانی كه در این حادثه جان خود را از دست دادند دارای فرزند هستند و باید بیش از دیگران هوای آنها را در درك این حادثه داشت. درک کودکان از مرگ با قدرت درک آنها را از مفاهیم انتزاعی در ارتباط مستقیم است. كودكان كمتر از ۵ سال، جاندارپندار هستند و حتی اشیا را زنده تصور می‌کنند. در این سن کودک از وجود مرگ آگاه است، اما آن را نوعی جدایی و پدیده‌ای گذرا، موقتی و قابل‌برگشت می‌داند؛ چیزی شبیه مسافرت و خواب. او فکر می‌کند عملکردهای انسان پس از مرگ نیز ادامه می‌یابد.

کودک در این سن دارای تفکری جادویی است؛ یعنی بین دو پدیده‌ای که همزمان رخ می‌دهد رابطه علت و معلول برقرار می‌کند. مثلا اگر به برادرش گفته که او را دوست ندارد و نمی‌خواهد دیگر او را ببیند و تصادفا برادرش دچار حادثه‌ای می‌شود و از بین می‌رود، می‌اندیشد که فکر و سخن او بوده که چنین حادثه‌ای رارقم زده است؛ در نتیجه احساس گناه می‌کند.

در 5 تا 10سالگی کودک به تدریج مرگ را به‌عنوان پدیده‌ای اجتناب‌ناپذیر، غیرقابل برگشت و جهان‌شمول می‌پذیرد. در همین زمان ممکن است نگران شود که والدینش بمیرند و او تنها بماند. کودکان در این مرحله سنی در بیان احساساتشان مثل مرحله قبلی راحت نیستند، ممکن است احساسات خود را پنهان نگه دارند و در آن خاطرات و احساسات با کسی شریک نشوند. معمولا تا سن بلوغ، کودکان از مرگ مفهومی مشابه بزرگسالان استنباط می‌کنند. فرد در نوجوانی، مرگ را به عنوان یک فرآیند طبیعی پذیرفته است ولی آن را خیلی دور می‌بیند و به راحتی نمی‌پذیرد که ممکن است هر واقعه یا تصادفی منجر به مرگ شود؛ یا فکر نمی‌کند که این اتفاق ممکن است برای او هم بیفتد. به همین دلیل است که رفتارهای پرخطر در نوجوانان زیاد مشاهده می‌شود.

برخلاف کودکان و نوجوانان، بزرگسالان پذیرش آسان‌تری در مواجهه با مرگ دارند. سالمندان ممکن است به صراحت در مورد مرگ صحبت یا حتی شوخی کنند. در سنین ۷۰ و بالاتر دیگر تصور نامیرائی وجود ندارد. فرد تجربه از دست دادن نزدیکانش را داشته و بارها در مراسم سوگواری شرکت کرده است. از مرگ خوشحال نیست اما می‌تواند آن را بپذیرد.

در شرایط خاصی واکنش‌های طبیعی سوگ حالت بیمارگونه به خود می‌گیرد. از جمله در مواردی که فقدان بسیار وسیع و همراه با وحشت‌زدگی فراوان باشد، بسیار سریع رخ دهد، در مواردی که فرد از قبل آسیب‌پذیری بالایی داشته و فاقد شبکه حمایت اجتماعی بوده یا دچار اختلالاتی از قبیل افسردگی باشد. همچنین افرادی که به نوعی خود را در بروز حادثه یا میزان اثرات ناشی از آن دخیل می‌دانند بیشتر مستعد واکنش‌های غیرطبیعی به هنگام سوگواری هستند.

واکنش سوگ، در جریان حوادثی مانند آنچه در ساختمان پلاسکو اتفاق افتاد، ممکن است شرایط فوق را داشته باشد. در چنین حوادثی احتمال اینکه مرگی دلخراش باشد، زیاد است. معمولا تعداد زیادی در جریان حادثه می‌میرند و افرادی شاهد این مرگ‌ها هستند، یافتن اجساد عزیزان ممکن است مقدور نباشد،‌یا اجساد به طور کامل کشف نشوند. به این دلایل پذیرش فقدان دشوار‌تر می‌شود. در این میان توجه به بازماندگان باید مورد نظر قرار گیرد زیرا ممكن است چنین حادثه‌ای، عواقبی را تا سالیان دراز برای آنها ایجاد كند.

سوگ بیمارگونه ممکن است به اشکال گوناگونی از فقدان یا تاخیر سوگ گرفته تا واکنشی بسیار شدید و طولانی همراه با افکاری چون خودکشی یا نشانه‌های بارز روان‌پریشی، ظاهر شود. اگر فرد شاهد صحنه دلخراش و ‌تروماتیک از دست دادن عزیزی باشد، حتی ممکن است علایمی از اختلال استرس پس از سانحه را تجربه کند؛ کابوس‌های شبانه، اضطراب شدید و گوش‌به‌زنگی مفرط در این افراد دیده می‌شود. مدت زمان واکنش سوگ در افراد متفاوت است. اگر مرگ بدون هشدار روی دهد، شوک و ناباوری ممکن است مدتی طولانی دوام یابد، اما اگر مرگ از مدتها قبل قابل پیش‌بینی باشد، بخش عمده‌ای از فرایند سوگواری تا زمان مرگ روی داده است. به طور معمول شکایات شدید سوگ ظرف یك یا ۲ ماه به تدریج کم می‌شود و فرد قادر به استراحت، خواب، غذا خوردن و فعالیت خواهد بود. سوگ طبیعی معمولا نیاز به اقدامات درمانی ندارد و با حمایت‌های روانی اجتماعی مناسب می‌توان به فرد داغدار کمک کرد تا راحت‌تر این روند را طی کند و به زندگی طبیعی روی آورد. این موضوع مهمی است كه پس از این حادثه باید مورد توجه نهادهای درمانی و اجتماعی قرار گیرد.

در این میان اطرافیان نیز نقش موثری در كمك به افراد داغدیده دارند. توجه به نکات زیر می‌تواند از عارضه‌دار شدن واکنش سوگ پیشگیری کند:

حضور فرد داغدیده در محل فاجعه، نه تنها باعث تشدید مشکل وی نمی‌شود بلکه به تحمل و بهبود آن کمک می‌کند. بنابراین اجبارکردن فرد داغدار به‌ترک محل توصیه نمی‌شود. خانواده بسیاری از این عزیزان، روزهای زیادی در محل آواربرداری حضور داشتند كه تصمیم درستی است.

خبر مرگ باید به تدریج و در جمع به نزدیکان داده شود. همدلی کمک می‌کند تا غم فراق بهتر تحمل شود.

جلوگیری از ابراز هیجانات و گریه کردن افراد صحیح نیست؛ باید اجازه دهیم تا فرد هیجانات خود را بروز دهد.

باید اجازه داد فرد داغدیده جنازه عزیز خود را مشاهده کند و مرگ عزیز خود را به صورت واقعی پذیرا شود. در صورت شدت دلخراش بودن، آن بخش از جنازه‌ که جلوه مناسب‌تری دارد به وی نشان داده شود. عدم مشاهده جنازه عزیز می‌تواند منجر به باقی ماندن در مرحله انکار و عدم پذیرش مرگ عزیز از دست رفته شود. نمی‌دانم این اتفاق در جریان خاكسپاری هم‌شهری‌ها و آتش‌نشانان مورد توجه قرار گرفته است یا خیر؟

باید اجازه دهید فرد داغدار در کنار دیگر بازماندگان قرار گیرد. از دور کردن وی از حادثه باید پرهیز کرد. قرار گرفتن در میان جمعی که درد مشترکی دارند می‌تواند کمک موثری باشد.

وسایل قابل استفاده و لباس‌های باقیمانده از متوفی را می‌توان در اختیار فرد داغدار قرار داد. جدا کردن وی از این اشیاء و تصاویر متوفی موجب تشدید واکنش می‌شود.

دیدار از محلی که عزیزان فرد در آن محل فوت شده‌اند، از اهمیت زیادی برخوردار است. بهتر است داغدیدگان این کار را به صورت گروهی انجام دهند و در همان زمان نیز نوعی مراسم یادبود برگزار شود. این امر به ایشان اجازه می‌دهد بار دیگر به متوفی نزدیک شده و همبستگی خانواده را تجدید می‌کند.

توسل به باورهای دینی، برپایی مراسم‌ مذهبی و دعا می‌تواند در آرام کردن فرد داغدار نقش بسزایی ایفا کند. شرکت در مراسم تشییع جنازه و عزاداری در طی کردن فرایند طبیعی سوگ موثر است. در صورتی که با وجود تمام این تمهیدات، واکنش سوگ رفع نشد یا وقتی در فرد سوگوار، نشانه‌ها و علائم زیر دیده شود، باید زودتر برای کمک‌های تخصصی به متخصصان بهداشت روان مراجعه کرد: فقدان یا تاخیر سوگ، افسردگی بعد از گذشت ۲ ماه از فقدان عزیز از دست‌رفته همراه با احساس گناه نامتناسب و احساس بی‌ارزشی و کندی روانی- حرکتی بارز، وجود افکار خودکشی، همانندسازی با شخص فوت شده به طوری که شخص بازمانده معتقد باشد که مرده است، وجود توهمات شنوایی مداوم، روی آوردن به مواد مخدر، الکل یا خوددرمانی با دارو و بیش از حد معمول و به شکلی افراطی خود را به کار و فعالیت مشغول کردن.

حقوق همشهری‌آنلاین متعلق به موسسه همشهری است

Copyright © 2020 HamshahriOnline, All rights reserved


همشهری محلهDownloads-icon

همسر ۳۴ ساله‌ی من اخیراً فوت شد. با اینکه برای روبرو شدن با حقیقت تلخ از دست دادنش آمادگی نداشتم، یاد گرفتم تا چگونه با غم خود کنار بیایم و درست مثل هر کس دیگری در این موقعیت، این راه سخت را طی کنم.

در اینجا ۱۰ نکته که می‌تواند به شما در کنار آمدن با مرگ عزیزان کمک کند را بیان می‌کنیم:

این اولین نکته برای کنار آمدن با مرگ عزیزان است. وقتی عزیزی را از دست دادید که هیچکس نمی‌تواند جای او را بگیرد، واقعاً زمان نمایش دادن و گرفتن مراسم تجملاتی نیست. اگر امکان دارد، مراسم را ساده برگزار کنید و اگر دوست ندارید هم، درگیر کارهای مربوط به مراسم نشوید (لااقل برای یک مدت). سعی کنید عوض اینکه به خانواده و فامیل اهمیت بدهید، مراقب خودتان باشید و به خودتان توجه کنید. این امر می‌تواند از افکار مربوط به برگزاری یک مراسم باشکوه و به اصطلاح آبرومند تا گریه و زاری بیش از حد به‌جهت آنکه مبادا دیگران شما را ناراحت ندانند، متفاوت باشد.

بعضی‌ها در مرگ عزیزشان، کافیست تا به فرد از دست رفته فکر کنند و اشکشان سرازیر شود و این رویه برایشان تا سال‌ها ادامه دارد. ما حیواناتی اجتماعی هستیم که روابط محکمی را با عزیزانمان ایجاد می‌کنیم. وقتی هنگام مرگ عزیزی فرا می‌رسد، احساساتمان بسیار خدشه‌دار می‌شود. حتی اگر هزاران بار نیز از ته دل گریه کنید، بدانید که راه‌های زیادی برای احساس و بیان دلتنگی‌تان وجود دارد.

گروه‌های حمایتگر را می‌توانید از طریق گروه‌ها و اجتماعات متفاوت پیدا کنید. می‌توانید به‌طور خصوصی از یک روان‌درمانگر هم کمک بگیرید. یک یا چند دوست صمیمی در این دوران به شما کمک بسیاری می‌کند. بستگان و فامیل نیز در تسلی خاطر نقش بسیار بااهمیتی دارند. شاید به همین دلیل است که در مراسم عزاداری، همه دوستان و آشنایان را فرا می‌خوانیم. بدینوسیله از دیگران طلب همدلی و همراهی می‌کنیم.چگونه با مرگ بستگان کنار بیاییم

من یک ماه بعد از فوت همسرم به حیاطمان رفتم و متوجه بشکه خالی کوچکی شدم که وارونه افتاده بود. هنگامیکه آن را برگرداندم، صدها موجود جیرجیرک شکل کوچک از آن زیر پریدند و همه جا پخش شدند. این جیرجیرک‌ها مانند همان خاطره‌هایی است که مخفی شده‌اند و ممکن است به‌طور غیرمنتظره با آنها روبرو شوید. پس برای این روبرو شدن‌ها آماده باشید.

من مجبور شدم که سنگ توالت را عوض کنم و این پروسه‌ی پیدا کردن یک لوله‌کش مناسب و تمیز کردن کل کف خانه و … دردسر بسیاری داشت.

این اتفاق‌ها همیشه رخ می‌دهند، حتی اگر در بدترین مرحله از زندگیتان باشید. بهتر است برای انجام کارهایتان از دیگران کمک بگیرید.

احساس غم، ناامیدی و خستگی را شاید نتوان اندازه گرفت، ولی اگر مقیاسی فرضی برای آن در نظر بگیریم، غم مطمیناً از همه شدیدتر است. و غم ازدست دادن در میان سایر غم‌ها، از همه شدیدتر می‌باشد.

مردم گاهی متوجه نیستند. نمی‌دانند چکار کنند، چه بگویند، چگونه کمک کنند. نمی‌دانند که چه چیز شما را آرام می‌کند و یا برعکس داغ دلتان را تازه‌تر می‌کند. پس سعی کنید خیلی حرف‌های آنها را که غالباً با نیت خیر زده می‌شود، به خود نگیرید.

کنار آمدن با مرگ عزیزان مستلزم آن است که احساس گناه نکنید. معمولاً بعد از از دست دادن فرد عزیزتان، خود را به‌خاطر هر آنچه انجام داده یا نداده‌اید، سرزنش می‌کنید و احساس ناراحتی می‌کنید. فکرهایی مثل: «من نباید آنقدر بهش برای انجام ندادن کارهای خونه غُر می‌زدم»، «چرا بیشتر بغلش نکردم، چرا بهش بیشتر نگفتم که دوستش دارم» و … . اکثر مردم بعد از فوت عزیزشان این فکرها به سراغشان می‌آید. ولی این‌جور خودمقصرپنداری‌ها به شما کمکی نخواهد کرد.

من همیشه وقتی همسرم چیزهای گران و بیخودی را برای خودش می‌خرید، کلی سخت می‌گرفتم.

حالا دیگر نگه‌داشتن آن احساسات بد درباره هر چیزی که آن موقع به‌نظرتان مهم آمده، فایده‌ای ندارد. وقتی تنها باشید، دیگر هیچ چیز بدان شکل معنایی ندارد. پس به‌خاطر کینه‌های قدیمی عصبانی نباشید. هردوی شما در آن زمان بهترین خود بوده‌اید.

آخرین نکته در کنار آمدن با مرگ عزیزان آن است که بدانیم زمان به نفع ما است. هر خاطره‌ای نمی‌تواند باعث آن شود که شما بخواهید سرتان را بگذارید و بمیرید. زمان بهترین چیز شفابخش نیست ولی به‌مرور خاطرات را کمرنگ می‌کند. با مرور زمان، شما از مرحله غم سخت و غیرقابل تحمل، به مرحله‌ی غم قابل تحمل می‌روید.

Psychologytoday.com

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

سایز الت تناسلی شما از نرم طبیعی نیز بزرگتر است. ضمن انکه با…

سایز قطعی را نمی توان گفت ولی تا 18 و 19 سالگی امکان رشد وجو…

سلام ۱۶ سالمه و … ۱۴ سانت میخواستم بدونم تا ۱۸ سالگی به ۱۷…

سلام من 16سالمه و تازه 12روزه رفتم 17سالگی قدم 180 و وزنم 62…

سوزان اندرسون بنیاد فرهنگ زندگی…

میشه لطفا بگین نویسنده کتاب رهایی از غم جدایی کیست که بتونم…

درمان قطعی زود انزالی

درمان افسردگی بدون دارو

عشق بازی

سریعترین درمان افسردگی

دکتر کامیار سنایی

عشق بازی با زن+تحریک جنسی

ترک اعتیاد به دیدن فیلم پورن

تعریف اضطراب

درمان اضطراب شدید بدون دارو

درمان اضطراب اجتماعی

چگونه با مرگ بستگان کنار بیاییم

نقاط حساس بدن زنان

درمان قطعی وسواس فکری شدید

جملات پایان رابطه

درمان قطعی اختلال دوقطبی

درمان دیر انزالی

دکتر روانشناس ایرانی درالمان

روانشناس ایرانی در کویت

روانشناس در انگلستان

روانشناس در دبی

روانشناس در استرالیا

روانشناس ایرانی در تورنتو

روانشناس در گرگان

روانشناس ایرانی در سوئد

روانشناس در غرب تهران

روانشناس در لس انجلس

بهترین روانشناس

دکتر روانشناس خوب

سایز الت تناسلی شما از نرم طبیعی نیز بزرگتر است. ضمن انکه با…

سایز قطعی را نمی توان گفت ولی تا 18 و 19 سالگی امکان رشد وجو…

سلام ۱۶ سالمه و … ۱۴ سانت میخواستم بدونم تا ۱۸ سالگی به ۱۷…

سلام من 16سالمه و تازه 12روزه رفتم 17سالگی قدم 180 و وزنم 62…

سوزان اندرسون بنیاد فرهنگ زندگی…

میشه لطفا بگین نویسنده کتاب رهایی از غم جدایی کیست که بتونم…

هر از چند گاهي خبر فوت يكي از بستگان ، دوستان و نزديكانمان خواب غفلت را از سرمان مي پراند. و اگر آن عزيز از دست رفته يكي از افراد خانواده ما باشد مي تواند ، شوك شديدي نيز بر ما وارد كند. در حوزه روانشناسي ، فشارهاي رواني و مشكلات به دسته هاي مختلف تقسيم مي شوند كه در بعضي مواقع آدمي با استفاده از توان و استعداد خود يا ديگري ، مي تواند آنها را حل كرده يا تغيير دهد و بعضي مسائل نيز هست كه صرفاً بايد آنها را تحمل كرد. اما مرگ از مقوله دوم است. يعني ما نمي توانيم آن را حذف كنيم. بهتر است بگوئيم كه سهم هر كس از مرگ عادلانه بوده و سهم هيچ كس ضايع نمي شود. خيلي چيزها، و اتفاقات، ممكن است كه نصيب ما نشود ، ولي آسوده خاطر بايد بود كه حتي اگر سرمان شلوغ باشد و نتوانيم به مرگ فكر كنيم يا براي آن برنامه ريزي كنيم ، بازهم سهم و نوبتمان در دفتر حي قيوم محفوظ است. پس مي توان گفت كه مرگ حتمي است و چون به « وجود» ما مربوط مي شود ، اساسي و بيشتر اوقات تنش زاست.

مرگ عزیزان از جمله اتفاقات ناگوار زندگی هر انسانی است. انسان طوری آفریده شده که بدون داشتن رابطه با دیگران نمی تواند زندگی کند و هنگامی که بر اثر یک تصادف یا در گذر ایام یکی از این رابطه ها به مرگ بینجامد، تاثیرات شگرفی را در روحیه فرد می گذارد. واکنش آنی افراد پس از شنیدن خبر مرگ نزدیکان به ویژه اگر فوت ناگهانی و غیرمنتظره باشد، اغلب با شوک و ناباوری همراه است. البته همه افراد به طور یکسان مراحل سوگواری را نمی گذرانند به طوری که ممکن است ماه ها و سال ها طول بکشد تا فردی به زندگی عادی بازگردد.

چند روز اول مرگ یک عزیز، روزهای سخت و پرفشاری است. اطرافیان گریه می کنند و سعی در آرام کردن و تسلی دادن به یکدیگر دارند. مراسم مختلفی برگزار می شود، دوستان و نزدیکان و اهل فامیل جمع می شوند تا خانواده غمزده خود را تنها و بی کس احساس نکنند و به نوعی فشار روحی آنان تخلیه شود بماند که مراسم سوگواری باتوجه به خاستگاه قومیتی متفاوت است. بر این اساس افراد درمقابل مرگ عزیزان هم موضع گیری های متفاوتی می کنند بعضی ها غمگین می شوند، بعضی دیگر نگران یا حتی بعضی ها به شدت می ترسند، شوکه شوند، گیجی و سردرگمی یا بهم ریختگی ذهنی، فاصله گیری از اجتماع، احساس پوچی و بی پناهی و خالی شدن از درون از جمله تصوراتی است که بعد از مرگ عزیزان در افراد تجلی پیدا می کند. به گفته کارشناسان در این شرایط روحی بعضی ها دوست دارند از دیگران فاصله بگیرند تا با خاطرات فرد از دست رفته دوران را بگذرانند. غم و اندوه واکنشی از سمت سیستم عاطفی است و وقتی بروز می کند که ما فقدان و از دست دادن چیزی یا شخص ارزشمندی را تجربه کنیم. بنابراین چون فقدان ها و از دست دادن ها متنوع و متفاوت است، در بسیاری از موارد غم و اندوه دامنگیر ما انسان ها می شود و مثلاً حتی طلاق، دوری پدر و مادر و یا از دست دادن شغل یا قبول نشدن در یک آزمون هم ما را اندوهگین و غصه دار می کند. اندوه و غم درمورد از دست دادن عزیزان قسمتی از فرایند به حساب می آید. این فرایند به زمان احتیاج دارد و ترمیم روحیه بازماندگان معمولاً به تدریج صورت می گیرد. نحوه بروز این غم و اندوه به شرایط فرد بازمانده و رابطه او با عزیز از دست رفته و حتی شرایطی که در آن مرگ رخ داده بستگی دارد.اما آنچه که اکثر کارشناسان و روانشناسان به آن اعتقاد دارند این موضوع است که به هرحال بیان و بروز احساسات ناشی از غم و اندوه است که باید حتماً انجام شود، چه در خلوت و چه در حضور جمع، تفاوتی ندارد، فقط باید از شر غم و اندوه راحت شد. در این شرایط بعد از گذشت چند هفته فرد بازمانده احساس سبکی می کند و حتی می تواند تا حدی فعالیت های عادی خود را از سر بگیرد، اما در غیر این صورت فرایند غم و اندوه همچنان با او خواهد بود و ادامه پیدا می کند و ممکن است عواقب ناگواری را در پی داشته باشد.

چرخ نیلوفری متوقف نمی شود آن چیزی که در لحظه مرگ یک عزیز در لحظه اول بر ذهن اطرافیان مستولی می شود این فکر است که افراد پس از مرگ عزیزی فکر می کنند دیگر نمی توانند ادامه دهند. به اعتقاد بسیاری در این واکنش، طبیعی است، اما از سوی دیگر باید زندگی کرد و با مساله کنار آمد. باید با این فکر خود را تسکین داد که فرد فوت شده در جهان دیگری وارد شده که شاید شیرین تر و بهتر از حال کنونی او باشد. شواهد نشان می دهد معمولاً وقتی یک فرد سالخورده که مدت زیادی در بستر بیماری بوده است، بمیرد تحمل داغش از زمانی که کودک یا جوانانی به طور ناگهانی و تصادفی می میرد کمتر است و قرار گرفتن افراد درحالت دوم گاه افراد را تا سرحد مرگ و اقدام به خودکشی و دیوانگی هم پیش می برد.چرا که جای خالی عزیزی که ناکام دنیا را وداع گفته همواره در زندگی احساس می شود، در این مواقع کارشناسان روانشناسی معتقدند که می توان از رفتار کسانی که در موقعیت مشابه شما قرار گرفته بودند و توانستند خودشان را خوب حفظ کنند الگوبرداری کنید و کاری را بکنید که احتمال موفقیتتان در آن بیشتر است.وقتی پدری یا مادری فوت می کند به نوعی پیوند با گذشته قطع می شود، وقتی همسری از دنیا می رود پیوند با حال قطع می شود، اما وقتی فرزندی از دست می رود پیوند با آینده مخدوش می شود، بخش ناگزیری از زندگی حذف می شود و اندوه و غصه تنها روش طبیعی برای رسیدن به آرامش است، چرا که آرزوها، تمناها و همه رؤیاهایی را که والدین خود به آن دست نیافته اند در وجود نازنین فرزندی، ساری و جاری می بیند که اکنون تنهایشان گذاشته و همه آن رؤیاها را با خود به گور برده است.رابطه والدین با فرزند هم از نظر جسمی و هم از نظر اجتماعی یا روانی کاملاً در مقایسه با سایر روابط انسانی منحصر به فرد است. پدر و مادر به سختی می توانند زندگی خود را بدون فرزند دلبندشان از سر بگیرند. به باور عموم مردها معمولاً سخت، مانند سنگ به نظر می رسند که دیگران می توانند به آنها تکیه کنند و از آنها حمایت بجویند.این باور معمولاً باعث می شود مردها اندوه خود را پنهان نگه دارند، اما زن ها معمولاً احساسات خود را بی پرده بروز می دهند. درک تفاوت غصه خوردن در زن ها و مردها باعث می شود فکر نکنیم یکی از والدین کمتر یا بیشتر از دیگری رنج می کشد و غصه می خورد، بلکه هر دو از مرگ پاره تن خود رنج می برند و روز به روز تحلیل می روند این موضوع حقیقی کتمان ناشدنی است. روانشناسان در زمانی که یکی از پدر و مادر داغ فرزندشان را بر پیشانی نشانده اند توصیه می کنند که همسران از هم در چنین شرایطی انتظار نداشته باشند فکر هم را بخوانند، به عبارت دیگر همسران با خود اینطور اندیشه کنند که او نمی داند شما به چه چیز احتیاج دارید مگر اینکه خودتان به او بگویید. هرکدامتان باید احساسات آن دیگری را بپذیرید و این احساسات را معقول و موجه بدانید حتی اگر آنها را به تمامی درک نکنید. درک متقابل در این شرایط و استفاده از مشاوره در بهبود شرایط دو طرف بسیار مؤثر است.

 راهی برای بازگشت به زندگی

چگونه با مرگ بستگان کنار بیاییم

معمولاً در مراسم سوگواری اطرافیان به فرد داغدیده القا می کنند که کمتر گریه کند و زیاد خود را اذیت نکند درصورتی که به اعتقاد روانشناسان یکی از راه های بازگشت افراد به زندگی عادی تخلیه احساسات و تاملات روحی است. شخص داغدیده باید احساسات خود را بروز دهد و به جای نگه داشتن بغض در گلو، آزادانه اشک بریزد. از آنجا که در جامعه ما ابراز احساسات برای زنان آسان تر است، بنابراین فایق آمدن بر غم و اندوه ناشی از مرگ به خصوص از دست دادن همسر برای مردان دشوار تر است. روانشناسان راهکارهای مختلفی را برای تسکین فرد داغدیده مؤثر می دانند. به عنوان مثال معتقدند به فرد داغدیده اجازه دهید هرچقدر که دوست دارد گریه کند، اگر موزیک با موضوع خاصی فرد را به یاد عزیزش می اندازد و باعث ناراحتی و حتی گریه می شود تعجب ندارد، چون طبیعی است. به مرور زمان این حالات تضعیف می شود. همچنین باید به فرد داغدیده اینگونه القا شود که بازگشت به زندگی طبیعی به این معنا نیست که عزیز از دست رفته را فراموش کرده است و به او یادآوری کنند که عشق به او در وجودش است، پس اصلاً مهم نیست دیگران چه می گویند.فرد باید موقعیت جدید را شناسایی و سعی کند با آن خو بگیرد. مهارت ها، عادات روزمره، نقش ها، مسئولیت ها، اتکا به نفس، پیش فرض ها و تغییراتی که تحت تاثیر فقدان عزیز از دست رفته ایجاد شده همه این تجربه های جدید را با روی باز بپذیرد و به راه های متعددی فکر کنید که می توانید از این چالش موفق بیرون بیایید از راهکارهای تک بعدی بپرهیزد و فعالیت های ذوقی را دنبال کند، خود را با کارهای هنری مشغول کند تا به مرور از تالمات او کاسته شود.طول زندگی با زمان اندازه گیری نمی شود، بلکه با اتفاقاتی که در آن می افتد سنجیده می شود. صبر و تحمل کمک می کند این فرایند آسان تر بگذرد و اجازه بروز احساسات بدون قضاوت کردن درباره آنها کلید رهایی از اندوه است. مطمئناً هیچ کس قادر نخواهد بود مسیر زندگی و اتفاقاتی که برای او قرار است بیفتد را خود انتخاب کند و کسی هم نمی تواند ادعا کند که می توان با همه یا قسمتی از این راهکارها داغ عزیز را فراموش کرد، چرا که تا برای یک فرد این اتفاق نیفتد نمی توان برای افراد داغدیده نسخه نوشت، اما مهم ترین چیزی که در غم از دست دادن عزیزی تسکین دهنده است این است که ما خود چگونه می خواهیم با آن مرگ روبه رو شویم.

باید تصمیم خود را بگیریم که ما جزو گروهی هستیم که مرگ را پایان یک زندگی شیرین می دانند یا با مولانا هم عقیده ایم و مرگ را شادی برای زندگی ابدیت به حساب می آوریم

از نگاه دیگر: با مسئله مرگ عزيزانمان چگونه كنار بياييم؟!

1ـ به جاي اينكه همواره از اساسي ترين مسئله زندگيمان فرار كنيم ، يا خود را به فراموشي بزنيم يا خود را به چيز ديگري سرگرم كنيم. بهتر آن است كه در طول زندگي حداقل يكبار صميمانه با آن روبرو شويم و تكليف خود را با آن روشن سازيم. اگر از نظر محتوايي به مرگ نمي انديشيم ، و براي زندگي برنامه نمي ريزيم، حداقل در مورد چگونگي برخورد خودمان و بستگانمان با مرگ برنامه ريزي كنيم. ( آیا هیچگاه به این فکر کردیم که در روز چند نفر میمیرند 100 نفر؟ 2000 نفر؟ 20000 نفر؟ چند نفر نوبتشان شده است که در آن روز بمیرند؟ پس در هر روز نوبت این تعداد از افراد است پس باید خدا را سپاسگذار باشیم که هرروز چند نفر نوبتشان میرسد و طعم مرگ را می چشند و خدای مهربان اینقدر به ما عمر داده و هنوز نوبت ما نشده است. اگر یکی از این روزها نوبت ما میشد الان به مرگ نمی اندیشیدیم دیگران میگفتند فلانی نوبتش بود و رفت. پس برای مرگ هرلحظه باید آماده بود البته با برنامه ریزی لازم.    

2 – در آموزه هاي ديني درمورد نوشتن وصيت نامه ، ياد مرگ ، گذر به قبرستان و …. بارها شنيده ايم. حالا بيائيم با همسر و فرزندان، برادر و خواهر و والدين خود برنامه مرگ خود و ساير افراد خانواده را مرور كنيم. بايد مطمئن باشيم كه مي توانيم در اين خصوص، برنامه بريزيم ، چون فقط و فقط يك مجهول داريم و ما بقي مسائل معلوم و آشكار است. و آن مجهول نيز نوبت مرگ ما در رابطه با ديگر عزيزانمان هست. ( كه البته زياد هم مهم نيست) . مهم اين است كه مسئله مرگ قوي و واضح وجود دارد و آماده برنامه ريزي هست.3 – از آنجا كه اغلب اوقات به هنگام پيشامد مرگ عزيزان، به علت هيجانات شديد ، و تالمات روحي تصميم گيري مشكل است ، گنجاندن بعضي موارد در برنامه ريزي مرگ خود يا عزيزانمان ضروري است.

الف) چون معمولا مرگ از ما اجازه حضور نمي گيرد تا به مانند عروسي ، تدارك ببينم . لذا بهتر است مبلغي براي چنين مراسمي در نظر بگيريم.

ب) تكليف بدهي ، دفتر چه هاي قسط ، سرمايه گذاريها، ديون ، اموال منقول و غير منقول را روشن سازيم و به جاي بازماندگان خودمان براي خودمان حلاليت هاي لازم را بطلبيم.

ج ) كيفيت مراسم ها ، خيرات ها ، نوع سخنراني ، مداح ها ، مسائل مربوط به تهيه قبر و … را مشخص كنيم. بهتر است متني كه حاصل تجربه ما در زندگي هست را تهيه كنيم تا سخنران از زبان ما براي مستمعين قرائت كند.( به عنوان قسمتي از وصيت نامه)

د ) نحوه اطلاع رساني به دوستان را در برنامه بگنجانيم ، اگر خودمان سليقه خوبي داريم مي توانيم حداقل در مورد خودمان اعلاميه ترحيم تهيه و جاي تاريخ آن را خالي بگذاريم(‌ بهتر است از جملاتي مانند « مرگ زود هنگام » ، « مرگ نا بهنگام» و يا « مرگ ناگهاني» در اعلاميه ترحيم استفاده نكنيم، چون ممكن است امر بر ما مشتبه شود و فكر كنيم كه مرگ زمان خاصي دارد.)

هـ ) از آنجا كه به هنگام داغ عزيزانمان ، برون ريزي هيجانات و غمها اجتناب ناپذير است، در مورد كيفيت گريه كردن و يا نحوه سرو صدا كردن و بي تابي ، از هم اكنون ،فكري كنيم.

 5 – خيلي خود را موظف به گفتن يك امر محال نكنيم. مثلاً به هنگام صحبت در مورد مرگ، بسيار شنيده مي شود كه از جمله « خدا نكنه» استفاده مي شود. البته افراد منطقي تر اين جمله را عقلاني تر مي گويند . بدين صورت:« بعد از صد سال يا دويست سال …» يا اينكه « اگر يك روزي مرگ فرا رسيد» . كه اين هم اگرچه از جمله« خدا نكنه » بهتر است، ‌ولي بازهم هيچ كس حتي خدا يك چنين قولي را مبني بر زندگي طولاني به ما نداده است. لذا بهتر است از ادبيات روان تري در رابطه با مرگ استفاده كنيم.شايد با خواندن متن بالا تا اينجا كمي تعجب كنيم ، و فكر كنيم اين حرفها كمي يا حتي خيلي غير منطقي است. ولي با خواندن مطلب ذيل شايد تا اندازه اي بتوانيم ، نوع ديگر ديدن و انديشيدن را نيز تجربه كنيم.از نظر روانشناختي وقتي مرگ عزيزانمان اتفاق مي افتد ، 4 مرحله متوالي به ترتيب اتفاق مي افتد كه بايد از اين مراحل عبور كرد.1 – مرحله انكار2 – مرحه خشم3 – مرحله غم4 – مرحه پذيرش1 – در مرحله انكار، قبول مرگ عزيزمان بسيار غير ممكن خود را نشان مي دهد. اين مسئله مخصوصاً در حوادثي كه منجر به مرگ مغزي مي شود بيشتر مشهود است. بي دليل نيست بيشتر بازماندگان فردي كه مرگ مغزي شده است، با اهداء ‌اعضاء ‌موافقت نمي كنند. چون انكار واقعيت مرگ يكي از مراحل است. برنامه اي كه در بالا به آن اشاره كرديم كمك موثري به ما مي كند كه اين مراحل را به خصوص مرحله انكار را به سرعت سپري كنيم. 2 – در مرحله خشم ،‌ در اينجا اگرچه مرگ عزيزمان را باور كرديم ولي نسبت به علل آن خشم مي گيريم و جالب اين است كه اين خشم را ممكن است به ديگران نيز انتقال دهيم. اين مسئله را بيشتر در چنين حوادثي شاهد هستيم : تصادفات رانندگي ؛ سكته هايي كه به خاطر يك بگو مگو پيش آمده؛ يا در اتاق عمل جراحي كه ممكن است با پزشك سر دعوا برداريم . لذا به هنگامي كه در اين مرحله هستيم ، ممكن است حرفهاي ناشايست به مسببين بزنيم يا دست به انتقام يا رفتارهاي تهديد كننده بزنيم. اگر فردي به علت تصادف باعث مرگ كسي شده است ، بهتر آن است كه در اين مرحله ، اقدامي به گرفتن رضايت از بازماندگان متوفي نكند كه نتيجه عكس خواهد گرفت. اگر هم مسببي براي مرگ عزيزان نيابيم ممكن است خدايي ناكرده ، شروع به شكايت از خدا بكنيم ، مثلا « خدايا چرا بايد اينطور مي شد يا …» . برنامه ريزي مرگ كه در اين يادداشت اشاره شد ، موجب عبور سريع از مرحله خشم مي شود.3 – مرحله غم ،‌ نسبت به ساير مراحل قبل طولاني تر است. ولي حداكثر نبايد از شش ماه بيشتر شود. در غير اين صورت ، مسئله افسردگي و درمان آن بايد در نظر گرفته شود. برنامه ريزي براي مرگ ، كمك فراواني در جهت كوتاه شدن اين مرحله مي كند. تمركز زدايي نيز تكنيكي هست كه مي تواند در اين زمينه به فرد غمگين كمك كند و آن اينست كه به جاي تمركز بر روي خاطراتي كه با متوفي داشته ايم. دنياي ديد خود را وسيع كنيم و وقت بيشتري با زندگان بگذاريم ، يعني كساني كه هنوز نوبت از دست رفتنشان نرسيده است. بيشتر اوقات فقط يك داغ عزيز ديده ايم و اين فرصت خوبي است كه بيشتر به ديگر عزيزانمان نزديك شويم و قدر آنها را بدانيم. 4 – مرحله پذيرش كه از ديد عموم ، به اشتباه فراموشي مردگان نام گذاشته مي شود، مرحله آخر در رابطه با مرگ عزيزان است. همه بايد به اين مرحله برسند ولي برنامه ريزي در مورد مرگ اولاً‌ باعث تسهيل اين روند مي شود ؛ ثانياً موجب سرعت آن مي شود ؛ ثالثاً عوارض منفي ناشي از داغ عزيزان را از بين مي برد،‌به علاوه اينكه به ما در خودشناسي بينش مي دهد. استفاده ديگري كه از اين مراحل مي شود ، نحوه تسلي دادن به بازماندگان و داغ ديدگان است. اگر ما با اين مراحل آشنا باشيم ، به نحو موثر و مفيدي با بازماندگان همدردي مي كنيم.الف) به فرد داغ ديده مخصوصاً در مراحل نخست ، نصيحت نكنيم مثلا اينكه «اين شتري هست كه در خانه همه مي خوابه » يا اينكه « تو بايد صبور باشي ، تو بايد تكيه گاه باشي ». همچنين به او نگوئيم « تو غمگين نباش ، او الان در بهشت جايش خوب است » .ب )‌ بيشترين كمك ما به داغ ديدگان ابراز همدردي با جملاتي مانند: « فوت عزيزتان براي ما نيز بسيار متاثر كننده بود» يا « واقعا داغ بزرگي براي شما بوده »يا « الان لحظات سختي بايد براي شما باشد».ج )‌ شايد بتوان گفت سكوت و در آغوش گرفتن داغ ديده، كمك بسيار موثري به او در طي كردن مراحل چهارگانه پذيرش مرگ است.د )‌كمك به داغ ديده در جهت كارهاي اجرايي متعدد ‌از قبيل ،‌كارهاي پزشكي قانوني، هماهنگي جهت صدور مجوز و كفن و دفن، هماهنگي مراسمات و …. ، بسيار در تسكين داغ ديده موثر است.هـ )‌ در مرحله سوم يعني غم ، كه معمولاً مراسمات تمام شده و شركت كننده گان نيز دور فرد را خلوت كرده اند و بيشتر بعد از هفتم يا چهلم نمود پيدا مي كند، بهتر است كه به اين افراد سر بزنيم ، يا آنها را به منزل دعوت كنيم . همچنين با صحبت هاي شناختي ،‌فلسفي يا توصيه هاي ديني و نصيحت هايي را كه در بند (‌الف ) ‌آورده شده، مي توانيم مرحله خروج از غم و پذيرش را سهل كنيم. به شرطي كه بستر مناسبي از نظر محيطي فراهم كرده باشيم.در خاتمه بايد به اين موضوع اشاره كنيم كه برنامه ريزي براي مرگ كه در اوائل اين يادداشت توضيح داده شد. اولا عبور از چهار مرحله كنار آمدن با مرگ عزيزان را تسهيل مي كند . ثانياً پرداختن به اين برنامه ، ناخودآگاه ما را به سوي فلسفه زندگي و مرگ مي كشاند و مي تواند باعث تغيير در رويه زندگي ما شود. با اين برنامه ما متوجه اين نكته مهم مي شويم كه آرزوها و برنامه هاي خيالي و زيادي براي اهداف نه چندان روشن آينده خود داريم ، ليكن مرگ را كه كاملا طبيعي و در كنار ماست و مهمترين مرحله زندگي را تشكيل مي دهد ، غير منصفانه ناديده مي گيريم. مرگ را هم اكنون براي خود و عزيزانمان با برنامه قبلي بپذيريم ، قبل از آنكه بدون آمادگي، ما را فراگيرد.و چه نغز است اين فرمايش نبي مكرم اسلام(ص) كه مي فرمايند : موتو قبل ان تموتوا افکار و احساساتهیچ واکنش درست یا اشتباهی نسبت به مرگ وجود ندارد. همه ما نیاز داریم که به روش خود و در زمان مختص به خود اندوهگین با شیم. ممکن است این اندوه برای برخی به معنای گریستن باشد و برای برخی دیگر نه. در برخی افراد این اندوه ماه ها و سال ها بطول می انجامد و در برخی دیگر پس از مدتي کوتاه به پایان می رسد. واکنش ها و احساسات ممکن است هر ساعت یا هر روز تغییر کنند؛ برخی از روزها بسیار خوب و برخی دیگر نا خوشایند و بد هستند.تغییرات احساسی با گذشت زمان و هنگامی که فرد فرا می گیرد که چگونه خود را با شرایط تغییر یافته هماهنگ سازد، شدت خود را از دست خواهند داد اما آغاز این راه نیز کمی دشوار است.آنچه در ذیل می آید، خلاصه ای از معمول ترین احساساتی است که در پی از دست دادن یک فرد با آنها روبرو می شویم.بهت زدگی و ناباوری:قبول خبر درگذشت یک شخص به زمان نیاز دارد. فرد داغدیده نمی خواهد این خبر را باور کند، درحقیقت، ابتدا نمي تواند آن را باور کند.فقدان:فرد داغدیده احساس می کند که چیزهای زیادی را ازدست داده است، یک شخص را، عشق او را، دوستی و همراهی او را، فرصت ها، امید ها و…. این فقدان می تواند احساس عمیقی از غم به همراه داشته باشد.گناه و احساس پشیمانی: یکی دیگر ازاحساساتی که گریبان گیر فرد داغدیده می شود احساس گناه است؛ مثلا، ممکن است از اینکه هفته گذشته کار اشتباهی در قبال فرد فوت شده انجام داده یا به قولی که داده بود عمل نکرده است، احساس پشیمانی کند یا حتی از اینکه زمانی نسبت به او خشمگین شده احساس بدی داشته باشد. در برخی دیگر از افراد نیز احساس گناهی شدید از اینکه خود زنده مانده اند و دیگری از دنیا رفته است، بوجود می آید.احساس بی عدالتی: شخصی که این احساس را دارد، اغلب از این قبیل عبارات استفاده می کند: چرا او باید در سن جوانی از این دنیا می رفت؟ چرا این اتفاق باید برای من روی می داد؟ این عادلانه نیست! حسادت: ممکن است شخص داغدیده نسبت به آنچه دیگران دارند اما وی در نتیجه این فقدان از آنها محروم شده است، حسادت کند. حتی ممکن است این حس نسبت به زندگی به ظاهر آسوده دیگران نیز شکل بگیرد.خشم:فرد ممکن است نسبت به جهان و حتی سایر افراد خشمگین باشد چرا که تصور می کند آنها نه تنها عامل این جدایی و فقدان اند، بلکه قادر به درمان بیماری ها نیستند؛ احساسات وی را درک نمی کنند؛ بدون فکر حرف می زنند و به زندگی خود با لذت و شادی ادامه می دهند. این شخص حتی ممکن است نسبت به خود و به خاطر کرده ها و نکرده های خویش خشمگین باشد. دشوارتر از همه آنکه ممکن است حتی نسبت به شخص فوت شده نیز احساس خشم کند و تصور کند که این فقدان وی را گرفتار درد و غمی بزرگ کرده است.احساس تنهايي:یکی دیگر از حالاتی که در فرد داغدیده شکل می گیرد احساس تنهایی است. وی ممکن است تصور کند که شرایط پیش آمده برای وي، برای ديگران مهم نیست. او تصور می کند که کسی را از دست داده که بیشترین نقش را در زندگی او ایفا می کرده ا ست.احساس آسودگی خاطر:اما اگر دلیل مرگ بیماری طولانی مدت یا کهولت سن باشد، شخص داغدیده نوعی احساس آسودگی خیال می کند زیرا تصور می کند که فرد ازسختی هایی که گرفتار آنها بود، رها شده است. حال ممکن است برخی افراد تصور کنند که این قبیل احساسات برای همیشه ادامه خواهند داشت، اما اینگونه نیست.ناگفته نماند که اجتناب از این احساسات نیز ممکن نیست و تجربه و بیان آنها لازمه التیام این زخم است.تاثيرات رفتاري “فقدان”: غم و اندوه بر رفتار و عملکرد فرد داغدیده نیز اثر می گذارند. برخی از این آثار عبارتند از:اختلال در خوابفرد داغديده ممكن است در شروع و ادامه خواب مشكل داشته باشد يا صبح زود از خواب بيدار شود. مقاله بي خوابي را در بخش مشكلات رايج مطالعه كنيد.کم اشتهاییشخص ممكن است دوست نداشته باشد غذا بخورد يا درصورت غذا خوردن حالش بد شود.احساس بی قراریفرد داغديده آرامش ندارد؛ ذهن در تلاش است تا رويداد را معنا دار كند؛ اين حالت درتنهايي و هنگام شب در رختخواب بيشتر رخ مي دهد. مقاله تنش زدايي را دربخش مشكلات رايج مطالعه كنيد. احساس فرسودگیفقدان استرس آورست و اگر فرد داغديده خواب كافي نداشته باشد و غذاي مناسب نخورد، احساس فرسودگي خواهد كرد.مشغولیت ذهنیشخص با افكار مربوط به شخص از دست رفته اشتغال ذهني دارد و ممكن است تصوركند، صداي شخص فوت شده را مي شنود يا او را مي بيند.اضطراب و وحشتبا برانگيخته شدن احساسات بسياري كه نيرومند و نا آشنايند، شخص ممكن است مضطرب شود – گويي كه دارد ديوانه مي شود (درحاليكه اين طور نيست) يا اتفاق ناگواري درحال وقوع است. مقاله اضطراب و وحشت را دربخش مشكلات رايج مطالعه كنيد. ناتوانی در رویارویی با امور معمول زندگیفرد ممكن است درانجام دادن كارهاي روزمره مانند، خريد كردن، پخت و پز و… احساس ناتواني كند. از دست دادن علاقه و انگیزهچيزهايي كه زماني منبع خوشحالي هاي بزرگ براي فرد بوده اند، اينك بي معني و خسته كننده به نظر مي رسند.تحریک پذیریفرد ممكن است با اطرافيان خود درگير شود يا به آنها پرخاش كند، درحاليكه سابقه شخصي وي چنين چيزي را نشان نمي دهد. گریه های مداومفرد ممكن است بسيار گريه كند، درحقيقت بعضي وقت ها اين تنها كاري است كه مي توان انجام داد. گريه كردن به آرامش و تخليه هيجاني منجر مي گردد.نشانه ها و علائم فیزیکیمانند تپش قلب، تهوع، سرگیجه، احساس گرفتگی در گلو و مشکلات گوارشی.تمام اینها واکنش هایی طبیعی و قابل درک نسبت به “داغدیدگی” هستند و بخش طبیعی روند سوگواری به شمار می روند.روش های رویارویی با این احساسات: همه ما در درون مان ذخایر عظیمی از نیرومندی داریم که خود از آنها بی خبریم. شاید تا زمانی که دچار یک غم بزرگ نشده ایم چندان به آن احتیاج نداشته باشیم. گاهی اوقات ممکن است تصور کنید که از عهده تمام احساساتی که با آنها روبرو می شوید بر نخواهید آمد، اما این امر با کمک دوستان و نیروهای درونی امکان پذیر است.روش های زیر می توانند كمك كننده باشند:درخواست کمک کنید:این کار همیشه آسان نیست و به شجاعت نیاز دارد. ابتدا اينکه بپذیرید به کمک نیاز دارید. از کسی که به او اطمینان دارید مثلا یک دوست، یک معلم، یک مشاور یا یکی از والدین خود کمک بخواهید. این درخواست کاملا معقول است و بسیاری از افراد در پی یک فقدان و داغدیدگی از کمک دیگران بهره مند می شوند.در خصوص این فقدان صحبت کنید: “درد دل کنید”. این کار باعث آسودگی خاطر می شود و کمک می کند تا آنچه را که در ذهن تان می گذرد درک کنید. این کار همچنین کمک می کند تا با احساس انزوا مقابله کنید. در این باره نیز فردی را انتخاب کنید که به وی اطمینان دارید.احساسات خود را به گونه ای دیگر بیان کنید:اگر دوست ندارید در این خصوص با کسی صحبت کنید، می توانید احساسات خود را یادداشت کنید. برای این کار می توانید سبک مورد نظر خود را از میان انواع سبک های نوشتاری مانند نامه، نظم، نثر یا حتی نوشتن خاطرات انتخاب کنید. اگر نمی توانید واژه هایی مناسب برای توصیف احساسات خود بیابید سعی کنید آنها را در قالب یک آواز، یک نقاشی یا حتی کار با گل بیان کنید. رنگ ها، ریتم ها، شکل ها و زمینه ها می توانند واژه های شما باشند.چیزی را به عنوان یادگاری نزد خود نگاه دارید:مثلا تعدادی عکس، یک لباس و هرچه که به شما کمک می کند فردی را که از دنیا رفته است به یاد داشته باشید. شاید یادآوری در ابتدا دردناک باشد اما با گذشت زمان خاطرات آزار دهنده جای خود را به خاطراتی خوشحال کننده و خوب خواهند داد.کمی ورزش کنید: شاید این آخرین کاری باشد که نسبت به انجام آن از خود تمایل نشان بدهید اما برایتان مفید خواهد بود. ورزش نه تنها انرژی مازاد را به مصرف می رساند بلکه راهی است برای بیان بخشی از سرخوردگی و پرخاشگری که احتمالا در خود احساس می کنید.به موسیقی گوش دهید: بسیاری از افراد دریافته اند که قدرت اثر گذاری موسیقی در فرد بسیار بالاست. برای آرام ساختن خود موسیقی را انتخاب کنید.به خوبی از خود مراقبت کنید:خوب غذا بخورید. منظم دوش بگیريد. بخوابید و هر اندازه که نیاز دارید استراحت کنید.به خود اطمینان داشته باشید:از احساسات و واکنش های خود در چارچوب منطق پیروی کنید. اگر دوست دارید تنها باشید یا بیرون بروید و با مردم باشید حتما این کار را انجام دهید. درصورت لزوم به خود یادآوری کنید که در پی یک فقدان وجود این قبیل احساسات امری طبیعی است. پذیرش این احساسات امکان بیان و درک آنها را فراهم می کند و این بخش مهمی در روند التیام فقدان است.با خود راحت باشید:از خود انتظار بیش از اندازه نداشته باشید. گذر دوران غم و اندوه به زمان نیاز دارد. هر لحظه و ساعت را همانگونه که هست بپذیرید. توجه خود را بر زندگی در حال متمرکز کنید و نسبت به فردا و هفته های بعد چندان نگران نباشید.بازگشت به آینده پس از شوک اولیه، اغلب افراد به تدریج به زندگی کردن بدون فردی که از دنیا رفته است، عادت می کنند. البته زمان برای عادت کردن در هر فرد متفاوت است. این تغییر معمولا به تدریج روی می دهد اما با گذشت زمان اشتغال ذهني نسبت به این فقدان کمتر و کمتر خواهد شد.نخست ممکن است بطور مداوم به آنچه روی داده و فردی که از دنیا رفته است فکر کنید اما به تدریج روند فراموش کردن در شما آغاز خواهد شد- برای بار نخست به مدت چند دقیقه، سپس چند ساعت و در نهایت هر چند روز.البته این به معني خیانت و کمتر شدن علاقه شما نسبت به آن فرد نیست. فکر نکردن به برخی افراد کاملاً طبیعی است. ما این کار را درخصوص کسانی که زنده اند نیز انجام می دهیم. افراد، چه کسانی که زنده اند و چه آنها كه از دنیا رفته اند، همواره وجود دارند، حتی وقتی به آنها فکر نمی کنید. شما همیشه خاطرات و زمان هایی را که با آنها سپری کرده اید، به همراه خواهید داشت. چيزي نمی تواند آنها را از شما جدا کند. شما هر لحظه قادر خواهید بود توجه و احساسات خود را بر دیگران معطوف سازید.هدف از روند غم و سوگواری آن است که یاد بگیریم چگونه با “فقدان” زندگی کنیم. پس از گذر این روند زندگی آرام آرام معنا خواهد یافت و بار دیگر لذت بخش خواهد شد، هر چند که ممکن است در بعضي اوقات نیز یک قطعه موسیقی یا یک مکان شما را به یاد کسی بیاندازد که از دنیا رفته است و بار دیگر غرق در اندوه شوید. این حالت نیز با گذشت زمان کمتر خواهد شد.برخی روزهای خاص یا سالگردها، بویژه اولین یا دومین سالگرد، می توانند بسیار دشوار باشند. برخی افراد برنامه ریزی برای این سالگردها را مفید می دانند و با روش هایی کاملا شخصی آنها را مورد توجه قرار می دهند.تجربه غم و سوگواری ممکن است تغییراتی در شما ایجاد کند. ممکن است اولویت ها، ارزش ها، عقاید، آرزوها و دوستی های خود را بار دیگر ارزیابی کنید. حتی ممکن است به این نتیجه برسید که:نسبت به مشکلات و نیازهای خود ودیگران آگاه تر شده ایدقدرت درک تان نسبت به قبل بیشتر شده استتوانایی بیشتری برای زندگی کردن با سوال بي جواب “چرا” که اغلب بی پاسخ می ماند، داریدتوانایی شما برای رویارویی با مشکلات زندگی، بویژه فقدان ها، ازهمه نوع، بیشتر شده استچه وقت از دیگران کمک بگیریم؟ – اگرعلائم فیزیکی در شما به حد هشدار دهنده رسیده اند یا همچنان ادامه دارند، با افراد متخصص مشورت کنید.- اگر حالات پیش آمده کار شما را تحت تاثیر قرارداده اند با اطرافیان خود، ازجمله، استاد یا مدیرتان صحبت کنید.ناتوانی برای انجام موثر کار درپی یک فقدان امری کاملاً طبیعی است. حتی ممکن است ناچار شوید برای مدتی از حجم کار خود بکاهید.- اگر اختلال خواب در شما همچنان ادامه دارد، اگر اشتها و علائق تان به وضعیت عادی بازنگشته اند، با مشاوران و افراد متخصص در این زمینه مشورت کنید، زیرا ممکن است دچار افسردگی باشید و آنها می توانند به شما کمک کنند. – اگر احساسات بر شما غلبه کرده اند، بویژه اگر همچنان احساس نا امیدی می کنید وافکاری مانند خودکشی به ذهن تان خطور می کند، حتما با مشاوران خود تماس بگیرید.گفتگو با یک مشاور کمک می کند که در حالت درناک غم و سوگواری، راه خود را بیابید.ن/نصراللهی

چگونه با مرگ بستگان کنار بیاییم
چگونه با مرگ بستگان کنار بیاییم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *