چگونه برای عشق خود نامه بنویسیم

 
helpkade
چگونه برای عشق خود نامه بنویسیم
چگونه برای عشق خود نامه بنویسیم

 

شاید وقتی حرف از نامۀ عاشقانه به میان می‌آید با نیشخندی از کنار آن عبور کنید. شاید فکر می‌کنید دوران نامۀ عاشقانه به سر رسیده و به سنتی پوسیده تبدیل شده.

ممکن است افراد زیادی باشند که عاشقانه می‌نویسند اما اظهار نمی‌کنند چراکه این کار را در دنیای تکنولوژی‌زدۀ امروز، عجیب‌وغریب و قدیمی می‌دانند و با خود می‌پندارند که احساسات قلبی را به رشتۀ کلمات در آوردن، چه اهمیتی دارد؟

اما من هنوز هم نامه‌های عاشقانه می‌نویسم برای کسانی که به آن‌ها عشق می وزرم. برای مادرم، پدرم، دوستانم و حتی چیزهایی که مرا به وجد می‌آورند مثل کتاب‌ها. این راه را برای به اشتراک گذاشتن مکنونات درونی‌ام انتخاب کرده‌ام و تا همیشه ادامه خواهم داد. قطعاً ارتباط عاطفی از طریق نامه مناسب‌تر از مکالمات تلفنی گذرا است. نوشته‌ها معمولاً عمیق‌تر و صادقانه‌تر هستند و بیشتر به جان می‌نشینند.

شاید بتوان با کلمات احساسات را یک‌پارچه‌تر و منسجم‌تر بیان کرد. محتوای نامۀ عاشقانه هم بستگی به نویسندۀ آن دارد اما در هر صورت اعتبار نامۀ عاشقانه به کسی است که آن را می‌نویسد.

چگونه برای عشق خود نامه بنویسیم

هر چند نگارش عاشقانه‌ای خالص به ملزومات خاصی نیاز ندارد و هر لحظه که اراده کنید می‌توانید احساسات خود را میان صفحه بریزید. اما فکر می‌کنم حالا که ید طولایی در نوشتن نامه دارم بتوانم از تجربیات خودم در این باره بگویم.

-فقط بنویسید

نامۀ عاشقانه هیچ قاعده و قانون خاصی ندارد. همین که شروع کنید به نوشتن، کلمات از قلب شما به سرانگشتانتان می‌رسد و مجال فکر کردن نمی‌دهند. این‌جا املاء و انشاء و نگارش و نقطه و ویرگول هیچ اهمیتی ندارد. چیزی که مهم است جرأت و جسارت شما برای بیان احساساتتان به این سبک است. جایی که می‌توانید عمق علاقه و احساس خود را بنگارید. نامۀ عاشقانه به شما کمک می‌کند راحت‌تر نفس بکشید.

-صادق باشید

«برای اینکه یک نامۀ عاشقانه، نامه‌ای عاشقانه باشد باید صادقانه باشد!»

محمد مراد ییلدین

بهترین نامه‌های عاشقانه آن‌هایی هستند که خودتان را با واژه‌ها ابراز می‌کنید چه خوب و چه بد. یک نامۀ مصنوعی و پر از ملفوظات غیرواقعی خیلی زود توی ذوق می‌زند و نمی‌تواند ماندگار و پایدار باشد. می‌توانید در این نوع نامه‌ها حتی اعتراف کنید، به ضعف‌های خود، به شکست‌های خود و امید بدهید برای رفع آن‌ها. هیچ‌کس کامل نیست و نوشتن همین کاستی‌ها برای کسی که دوستش دارید می‌تواند منبعی از انرژی باشد در مسیر بهتر شدن و رفع آن‌ها.

 

-نگرانی ممنوع

نامۀ عاشقانه که همیشه نباید گل و بلبل و پر از جمله‌های حاکی از ابراز عشق باشد. گاهی می‌توانید گله کنید، غر بزنید، پریشان‌نویسی کنید یا خشم خودتان را بروز دهید. چیزی که باعث می‌شود یک نامه را عاشقانه بدانیم همین نوشتن است. اینکه شما برای مخاطب خود انقدر ارزش قائل بوده‌اید و چنان شور و شوق داشته‌اید که زمانی را برای نوشتن احساس خود به هر نوعی اختصاص داده‌اید. اینکه به کسی گوشه‌ای دیگر از دنیا بگویید که به او فکر می‌کنید نشانه‌ای از عشق و علاقۀ وافر شما‌ست.

-همین حالا شروع کنید

قلم و کاغذ را بردارید و بنویسید. چیزی که نوشتن نامه به من داد هوایی تازه بود و فراغت بال. فکر می‌کنم نگه داشتن احساسات توی قلب بدون به اشتراک گذاشتن آن، گاهی کار خودخواهانه‌ای است اما به جرأت می‌گویم یکی از بی‌نظیرترین کارهای دنیا نامه نوشتن است. اگر نگران مخاطب هستید و نمی‌دانید به چه کسی نامه بنویسید بهتر و عزیزتر از خودتان کیست؟

نامۀ عاشقانه سن و سال نمی‌شناسد و باسواد و بی‌سوادی را نمی‌فهمد، هر چه در دل دارید بر صفحه بنگارید باشد که بر دل نشیند.

پی‌نوشت: عکس میانِ نوشته، چند خطی‌است از نامۀ قدیمی پدرم به مادرم.

چرا نامه می‌نویسم؟

 

زهرا جونم ؛ نوشته ات عالی بود و قسمت” نگرانی ممنوع” برای من بسیار تازه بود و آموزنده.
و عکس آن نامه قدیمی… هیجان انگیز بود.

چه خوب که دوستش داشتی الهام عزیزم.

سلام خانوم شریفی .
میخواستم یه نامه برای دختری که دوسش دارم بنویسم و از این راه ازش خواستگاری کنم. بنظرتون میتونه کارساز باشه ؟

سلام
من فکر می‌کنم اگر بتونید با یک لحن خوب و خیلی واضح خواسته‌اتون رو بنویسید چرا کهنه؟ حتماً کارسازه

سلام خانم شریفی متنی که نوشتی بیش از ده ها بار خواندم و کلمه به کلمه ان را حفظ شدم خیلی دوست داشتنی نوشتید یعنی می شه روزی برسه بتونم متنی بنویسم که به دلم بشینه راهنمایی که برای من نوشتید را دارم به کار می بودم ولی مشغلی کاری نمی گذارد البته می دانم بهانه است چون علاقه من به نوشتن از همین جملات عاشقانه ای شروع شد که نمی توانستم بگم روزهای اول زندگی مشترک برای همسر شعر هایی نوشتم که دلش را روبودم ولی الان ذوقم کور الان ….نمی دانم درست است یا نادرست ولی علاقه من به نظرتان اشناست شاید، نمی دانم چرا؟؟؟ ولی ای کاش ….

سلام آقای روانشاد عزیز
پیشنهاد می‌کنم دوباره شروع کنید به نامه نوشتن.
منتظر فرصت و اتفاق خاصی نباشید. همین الان قلم رو بردارید و بدون دغدغه بنویسید.

سلام وقت بخیر
من از همکارم خوشم میاد میخلم خواستگاری کنم ازشون ولی نمیدونم چجوری باید این واژه رو بیان کنم یا چجوری نامه بنویسم میشه راهنمایی کنید.ممنون میشم.

سلام
پیشنهاد می‌کنم درخواستتون رو حضوری مطرح کنید.

سلام وقت بخیر خانوم شریفی
من میخوام یه جمله یکی دو خطی برای کسی
که دوسش دارم بنویسم و تمام حرف هام رو بریزم
توی اون دو خط میدونم که میتونم حضوری این مسئله رو حل کنم.
هرچی فکر میکنم نمیتونم کلمات رو کنار هم بچینم
کمکم کنید

سلام
حسام عزیز متأسفانه من نمی‌تونم بگم چی بنویس و چطوری چون نه مخاطب شما رو می‌شناسم و نه اصلاً درسته این کار.
همون چیزی که فکر می‌کنید می‌تونید حضوری بگید رو برای خودتون بگید و ضبط کنید. بعد با گوش کردن صدای خودتون ببینید چطوری می‌تونید همون مفهموم رو بهتر روی کاغذ بیارید.

سلام ممنونم از راهنماییتون خانم شریفی عزیز واقعا عالی بود

چقدر قشنگ نوشتی. چه خوب به دلم نشست

ممنونم ضحای عزیز

سلام من خودم ۱۴ سالمه و میخام به یک دختر ۱۴ ساله بنویسم ولی خب میترسم اگر سن بیشتر بود راحت بود لطفا راهنماییم کنین

سلام خانم شریفی وقت بخیر من از دختر همسایمون خیلی وقته که خوشم میاد ولی نمیدونم چطوری حرف دلمو بهش بگم چون یه خورده خجالتیم میشه لطفا کمکم کنید ممنون میشم

سلام مهدی عزیز. خیلی راحت براش بنویس.

سلام زهرا جان
با تک تک کلماتت موافقم و منم یکی از طرفداران پر و پا قرص نامه مکتوب هستم . ینی نمیدونی چه عشقی میکنم از نامه نوشتن…
خوشبختانه دوستی دارم در آن سوی شهر ها که اغلب اوقات برای هم نامه می نویسیم و چه چیزی لذت بخش تر از این ؟

چه خوووب. عالیه المیرا. خیلی شگفت‌انگیزه که برای هم نامه می‌نویسید.

چگونه برای عشق خود نامه بنویسیم

خیلی خوشم اومد از مطلبتون

ولی نمی دونم به کی نامه بنویسم!

سلام خوبین خانم شریفی؟
ببخشید من ۱۸ سالمه
عشقم( فاطمه )هم ۱۸ سالشه .ازم میخواد براش یه نامه بنویسم که به عنوان یادگاری نگهش داره ولی موندم که چجوری بنویسم ؟
میترسم خیلی بد بنویسم

سلام مهدی عزیز
ترس چرا
اتفاقا اگر احساست رو به زبان خودت و همون طوری که دوست داری روی کاغذ بیاری به دل میشینه و حتما فاطمه خانم هم خوشش میاد.

سلام خانم شریفی عزیز
مطالبتون خیلی مفید و موثر بود خیلی ممنون.

سلام امیدوارم ک حالتون خوب باشه
ببخشید خانوم شریفی من میتونم نامه واسش بنویسم
فقط نمیتونم چطوری به دستش برسونم.. دختره. هست توی کوچه مون فقط چن تا خونه فاصله ست
لطفا جواب بدید ممنون میشم

سلام من به یکی علاقه مند هستم آیا نوشتن نامه مارا دوست میکنه؟ یا اونرو پریشان میکنه
من فقد میخام دوست باشیمـ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظر:*

نام:*

آدرس ایمیل:*

وبلاگ یا وبسایت:

نام، ایمیل و وب سایت خود را برای بار دیگر که قصد داشتید نظر دهید در این مرورگر ذخیره کنید.

اگر کسی به اظهار نظر من پاسخ داد، از طریق پست الکترونیکی به من اطلاع دهید

نویسنده، ویراستار، شاعر

نوشتن نقطۀ عطف زندگی من است

چگونه شاعر شویم؟

 

 

جملات برای شروع نامه عاشقانه  شاید به ظاهر امر کار سختی نباشد و به اعتقاد خیلی از مردم هر آنچه که حرف دل هست در نامه می آوریم. اما وقتی دست به قلم می شویم، می بینیم که چندان کار آسانی نیست و باید به کلمات، جملات و عبارات روان و همچنین معنی آن ها آشنایی داشته باشیم تا یک نامه عاشقانه به معشوق کاملا خوب از آب در بیاید.

نامه عاشقانه به معشوق هم مراحل و روش های اصولی در بر دارد که مانند هر نامه ای دیگری باید رعایت شود، اگر بخواهیم با بهترین کیفیت و با رعایت تمام احترام به معشوق تقدیم کنید.

البته در عصر دیجیتال امروز، نوشتن نامه های عاشقانه می تواندکمی عجیب و غریب باشد، اما به واسطه همین عجیب بودن نامه عاشقانه برای معشوق شگفت انگیز می شود.

در ضمن فراموش نکنید که نامه عاشقانه به معشوق در علم روانشناسی برای زوج های جوان می تواند در تحکم رابطه آن ها موثر باشد و توصیه می شود که گاهی برای تسخیر قلب همسرتان از بازی کلمات در نوشتن نامه بهره ببرید، به خاطر اینکه  هم تنوع دارد و هم اینکه در شوق و علاقه همسر شما بسیار موثر است.

خود عمل  نامه عاشقانه برای معشوق یک مبحث جداگانه در علم روانشناسی است که بحث های مفصل دارد.

چگونه برای عشق خود نامه بنویسیم

در این مقاله ای که پیش رو دارید قصد ما هم همین است یعنی با آوردن نکات و قوانین کلی جهت نوشتن نامه عاشقانه به معشوق در آخر سر شما بتوانید یک نامه عاشقانه به معشوق خود بنویسید.در ادامه انواعی از نامه های عاشقانه  را  ارائه می دهیم که البته قبل از آن در مورد شرایطی که این دو معشوق داشته اند اشاره می کنیم و سپس به متن نامه عاشقانه به معشوق می پردازیم.

این گونه نامه عاشقانه به معشوق زمانی نوشته می شوند که فرد مورد نظر که قرار است نامه را بنویسد، قصد عذر خواهی دارد از اینکه او را ترک کرده و پشیمان است. این مدتی که او نبوده درد هجران برایش غیر قابل تحمل است و او را آزار داده است.

او از زمانی می نویسد که  وقتی قصد ترک کردن معشوق را داشته،تصور می کرده که  بعد از مدتی فراموش خواهد کرد. اما در این چند ماه متوجه شده که بیشتر از گذشته معشوق را دوست دارد و حتی یک لحظه هم نمی تواند دوری او را تحمل کند.در انتها نیز با ابراز علاقه و احترامات بیش تر خوستار بازگشت او می شود.

چشمانم به شدت وجود پر مهر تو را در کنار خود می خواهند، آنقدر دلتنگی قلبم را فشرده که البته تو متوجه این دلتنگی نخواهی بود، این فراق را تنها خودم کشیدم و خودم می دانم که چه ضربت های بر تن و جانم فرود آمد.

چگونه زیبای شگفت انگیز تو را برای همیشه از مقابل چشمانم فراموش کنم، چگونه این امر بر عاشقی چون من ممکن است.

و دیگر کجا اینچنین عشق پاک  و بی ریای تو را را پیدا کنم که این دگر بار پیش نخواهد آمد.مرا بار دگر فرصتی فرما تا بتوانم جبران خطاهای نابخشوده کنم.

با تو هستم همیشه

مسعود

هیچ دختری در ذهن من به اندازه تو در ذهنم اینقدر زیبا ترسیم نشده بود،در این بیاان خشک بدون شکوفه گل رز، بدون خنده تو بدون چهره معصومانه تو برای من همانند زهری است که در یک قدمی مرا چاره ای جز نوشیدن نیست.

آیا خوابم یا بیدارم در یک رویای تاریک پر زحمت تنها باید خودم را به دستان مهربان تو برسانم.

ای سرنوشت من مرا دریاب، با من بمان ، از برزخ رویاهای تاریک نجاتم بده، نگذار حسرت نداشتن  او مرا همانند شمع هجران آب کند.

تقدیم با عشق

سیاوش

هنوز در رختخوابم، یاری بیرون آمدن از تخت را در وجودم نمی یابم، مرا بی تو هیچ است، امروز و دیروز و فردا را بی تو خواستن خیلی سخت است. دریاب مرا که من بی تو و تو بی من خسته و رنجوریم.

رنجش را، غصه را ، اندوه را اکنون به وقت جوانی نمی خواهم، گر چه سخت است ، زیبا رویی چون  تو را طلب کردن. در آینه نگاهی می کنم اما هیچ چیز نمی بابم، در آسمان نگاه می کنم، باز هم چیزی نمی بینم، در باغچه محبت مادرم نگاه می کنم، حسرت های زنی را می بینم که چون حسرت های تو یک دنیا حرف در دل دارند.

افسوس و پشیمانی مرا بپذیر نگذار بی تو همانند شب تنهایی شمع آب شوم ، دور شوم و دیگر نباشم.مرا تنها آرزوی توست

ای مجبوب زیبای من

سینا

من و تو دوستان قدیمی و جدایی ناپذیری هستیم که خیلی به هم شبیه هستیم و مثل هم فکرمی کنیم،ما آنقدر یکدیگر را می شناسیم که از فاصله های دور ذهن یکدیگر را می خوانیم.

با گذشت زمان حتی یک لحظه برای من تکراری و خسته کننده نشده ای، آیا اینگونه برای تو هم نیست.

هنوز بهترین زمانی که یکدیگر را ملاقات کردیم یادم نرفته است، که مثل دیگر عاشقان تپش قلبی را تجربه نکردم. من تو را سال ها پیش دیده بودم حتی از الان هم برایم واضح تر و رساتر بودی.

تو هنوز هم برای من جذابی و الهام بخشی تو هنوز تنها کسی هستی که بر من تاثیرگذاری، تنها یک دلیل در این هستی زیبا برای من وجود دارد و آن تویی..

دوستت دارم

مریم

ناپلئون به ژوزفین

امپراتور فرانسوی ناپلئون بناپارت در حالی که معروف به آدمی بی رحم و جنگجویی شجاع بود، نیمه دیگری هم داشت که بسیار لطیف و شاعرانه بود. او بار های برای همسر خود زمانی که در سفر بود نامه می نوشت و از اینکه باید همسرش را تنها بگذارد سخت می رنجید.

او نامه های زیادی برای ژوزفین نوشت که در دامه به یکی از بهترین نامه های او  اشاره می کنیم شاید که به عنوان یک منبع الهام برای شما باشد که قصد دارید نامه عاشقانه به معشوق خود بنویسید.

از انجایی که این ترک به میل خودم نبود و باید تو را ای عزیز دل ترک می کردم، سخت افسرده ام، اما خوشبختانه روح من در نزدیکی توست و صدای قلب تو را در هر قدمی که می زنم در هر سرزمینی که پا می گذارم  با تمامی وجود حس می کنم.در حافظه ام همه خاطرات خوب و بد را با هم مرور می کنم چه خاطراتی که بر من طعنه زنان بوده ای و چه زمانی که عشق پاک و مهربانت را بر من نثار می کردی.

عشق تو ای نازنین در قلب من تپش می آفریند.وقتی مراقبت ها ودلسوزی هایت را به یاد می آورم مشتاقانه تر سختی ها را بر خود تحمل می کنم تا بار دیگر به تو عشق بورزم، از تو آرامش بگیرم و خودم را برای تو اثبات کنم.

دوستدار تو ناپلئون

فریدها کاهلو به دیگو ریورا

فریدا کاهلو و همسرش دیگو ریوار هنرمند و همکار بودند که بعد ها با وارد شدن به یک رابطه عاشقانه رابطه بین آن ها یک رابطه هیجانی و روحانی عاشقانه به وجود آمد.این رابطه عاشقانه که به ۲۷ سال انجامید و یکی از رابطه های جذاب و عاشقانه به حساب می آمد، و البته تا حدودی هم دیوانه کننده پیش رفت.

فریدا کاهلو به دیگو ریوار نامه های زیبایی می نویسید که در ادامه به یکی از آن ها اشاره می کنیم.

چگونه برای عشق خود نامه بنویسیم

دیگر هیچ چیز به دست من نیست، هیچ چیز به اندازه زبیایی چشم های سبز طلایی تو برای من نیست، تا کنون چشمانی زیبا به این رنگ جادویی ندیده بودم که مرا اینگونه غرق و مسحور و حیران خود کند.

اکنون در شب سیر می کنم، صدای رعد و برق  و خشونت آسمان خواب از چشمان من فروبسته و من با لطافت دستان زیبای تو آرام می گیرم، انگشتان دستان تو پناهگاه امن من است، گاهی دوست دارم همانند کودکی  چابک به ناگاه در دستانی مهربانی چون تو آرام بگیرم .همه شادی من این است که از این همه هجران و دوری روحم  و آرامشم را در کنار تو بیابم.

جورجیا اوکیف به آلفرد استیگلیتز

یکی دیگر از هنرمندانی که در نوشتن نامه عاشقانه به معشوق بسیار موفق عمل کردند، نقاش برجسته جورجیا گرجستان اوکیف بود که به الفرد عکاس مشهور دلباخته بود. او ۵۰۰۰ نامه برای آلفرد نوشت که  ابتدا در نامه هایش از زندگی روزمره خود می نوشت،به گونه ای که کلمات این نقاش در نامه جذابیت بیشتری را از گل ها روی تابلو نقاشی پیدا کردند و بلاخره آلفرد را هم با خود همراه کرد و عاشق و معشوق یکدیگر شدند.

عزیزم..عزیز ترینم جسم من و روح من به سادگی دیوانه خواستن توست، اگر بدانم که فردا نمی آیی و چشمانم به دیدار تو روشن نمی شوند، نمی دانم با این تنهایی درنده چه کار باید کرد که دیگر سر به بالین خود نمی تواند فرود آورد.

چگونه می توانم برای تو صبر کنم وقتی تپش قلبم در وجود تو خفته است. بوسه های عاشقانه خود را از دور نثار تو می کنم،آن ها بی پروا و بی صبرانه منتظر حضور تو هستند.

جورج بوش به باربارا بوش

شاید یکی از جالب ترین نامه های عاشقانه به معشوق نامه جورج بوش رییس جمهور اسبق امریکا به همسرش باربارا بوش باشد.در سال ۱۹۴۲ در بحبوحه جنگ جهانی دوم بود که بوش در نیرو های دریایی مشغول به خدمت شد، در حالی که خارج از مرز های کشور مشغول خدمت بود ابتدا نامه ای به پدر و مادر و سپس نامه ای به بار بارا نوشت و او در نامه ای که جان سالم به در برده است با خوشحالی و خوشبینانه آینده روشنی را پیش بینی می کند که در کنار او و بچه های آینده روزگار خوبی را سپری خواهند کرد. در ادامه بخشی از این نامه را با هم می خوانیم:

این نامه به ظاهر آسان برای شما نوشته شده است، من با جانی تازه و تولدی دوباره و حالی عجیب که نمی توانم آن را به خوبی توصیف کنم، و همچنین نمی توانم تمام آنچه را که بر من گذشته برایت شرح دهم، تنها عاشقانه برای تو می نویسم.

اما می خواهم صریح و آشکار به تو بگویم که عاشقت هستم و دوستت دارم،می خواهم این را در قلب تو هم حس کنم که تو مرا دوست داری. روزی را می بینم که در کنار هم به همره بچه هایمان جشن می گیریم، چقدر خوب می شود که مادر آن بچه ها تو باشی..

 رونالد ریگان به نانسی ریگان

یکی دیگر از سیاستمداران سابق امریکا که نوشته های عاشقانه اش زبانزد بوده و در بسیاری از منابع از آن نام برده شده است، رونالد ریگان رییس جمهور پیشین امریکا است. وی در نامه ای به همسرش نانسی در سال ۱۹۷۲ قبل از سالگرد ۲۰ سالگی ازدواجشان ، عشق خود را با صراحت تمام برای نانسی توصیف می کند و بیان می کند که او هرگز تصور نکرده و نمی خواهد حتی لحظه ای او را ترک کند.

تنها ای عزیز جانم می خواهم بدانی که با گذشت این ۲۰ سال و حتی ۲۰ سال دیگر و یا ۶۰ سال دیگر تو همیشه در قلب و روح من جای داری و من هیچ وقت دوست ندارم تو از قلبم خارج شوی. اکنون خوشحالم که من تنها تو را دوست دارم.

  هنری هشتم به آن بلین

هنری هشتم، پادشاه  ۳۸ ساله انگلستان،عاشق آن بولین بود. او نامه عاشقانه به معشوق خود را در قالب چندین نامه برای او ارسال می کرد که هم اکنون مجموعه ای از این نامه ها موجود می باشد.

با اینکه او یک پادشاه سنگدل و بی رحمی بوده اما روی خوش و قلب مهربانش را برای معشوقه اش” آن” همیشه حفظ می کرده و دست به قلم لطیفی هم داشته است.

در ادامه به یکی از نامه هایش می پردازیم:

در فکرم و سوالم این است که اگر روزی بخواهی قلبت را به کسی بدهی، آن فرد چه کسی خواهد بود. اگر کسی بخواهد قلب تو را تسخیر کند، آن فرد چه کسی خواهد بود که تو او را می پذیری..

بنده حاضر هستم که جانم را برای شما فدا کنم، بگذار این قلب مهربان را من تسخیر کنم، همه افکار و عواطف من نثار شما خواهد شد و من از این که این اتفاق بیفتد کاملا خرسندم.

اکنون بیشترین ترسی که بر من رواست این است که پاسخ این نامه بی ادبانه را چگونه و با چه لحنی خواهی داد و  آیا می توانم درکنار محبوبی چون تو باشم.

در بالا نامه های از افراد معروف  ارائه شد تا اگر قصد نوشتن نامه عاشقانه به معشوق خود را داشتید با خواندن آن ها و گرفتن الهامات مفید بتوانید بهترین نامه عاشقانه به معشوق را بنویسید.

همه ی ما در زندگی مان حداقل یکبار را عاشق شده ایم.

عشق بزرگترین نعمتی است که خداوند به انسان ها عطا کرده است تا بتوانند کنار یکدیگر در کمال صلح ، صفا و محبت زندگی کنند.

هر موقع که صحبت از عشق به میان می آید ، آدمی یاد خاطرات دوران عاشقی و  بگیر و ببندهای روزگار عاشقی اش می افتد.

عشق در دوره های مختلف شکل های مختلف داشته است.

بعنوان مثال اگر بخواهیم همین حالا از پدر و مادرهایمان بپرسیم که شما چطور عاشق شدید ، مطمئنا نیمی از آنها به شما خواهند گفت که اصلا تا قبل از ازدواجشان همدیگر را ندیده اند و نیمی دیگر نیز خواهند گفت که همدیگر را در فامیل دیده اند و یا نشان کرده ی هم بوده اند و هزاران ماجرایی که دیگر امروز حتی ردی از آنها هم نیست.

اما ما نمی خواهیم راجع به تاریخ عشق در دنیا حرف بزنیم ، بلکه همه ی این ها را گفتیم که به نامه  عاشقانه برسیم.

بله ، نامه عاشقانه .

نامه عاشقانه ، نخستین ابزار ارتباطی عاشقان در تاریخ و علی الخصوص در این چند دهه ی اخیر بوده است.

پس از آنکه دوره ی ازدواج های سنتی تمام شد و پای جوانان به تکنولوژی و دانشگاه ها و اجتماع باز شد ، عاشقی هم شیوه ای دیگر پیدا کرد و بیان آن هم برای خودش ماجراهایی دیگر را به همراه آورد.

در طول این سالها ، به جرئت می توان گفت که روزگار عشق و عاشقی مدام در میان جوانان شکل های گوناگون به خود گرفته است و با رشد تکنولوژی ها و صد البته آزادی های اجتماعی ، هر کدام از جوانان ما و ( صد البته جوان دل های میانسال و کهنسال ما ) نیز به عشق نگاه دیگری پیدا کرده اند.

اما از هر سویی که به قضیه ی عشق نگاه می کنیم ، در می یابیم که نامه عاشقانه در گیر و دار این دنیای ارتباطات ، مدرنیته و این همه وسیله ی هوشمند هیچگاه حذف نگردیده و همچنان استوار جایگاه خود را در دل و جان عاشقان حفظ کرده است.

نامه عاشقانه هنوز هنوزه یکی از در دسترس ترین راه های ارتباطی میان عاشق و معشوق است.

شاید این روزها بسیاری از افراد دیگر نام نامه عاشقانه را نشنیده باشند و یا اینکه اگر به پیش شان از نامه های عاشقانه بگویید ، پوزخندی تحویلتان بدهند و بگویند :

” مگر هنوز هم کسی نامه ی عاشقانه می نویسد؟ “.

در جواب این افراد باید بگوییم که :” بله ، هنوز هم نامه عاشقانه می نویسند و نه تنها از تعداد نامه نویس های عاشقانه  کم نشده است ، بلکه هر روز و هر دهه بر تعداد آن ها افزوده هم می شود.” .

اما به راستی سوال اساسی این است که نامه عاشقانه چه ویژگی دارد که هنوز هنوزه نیز در میان عاشقان رواج دارد و از آن بعنوان یکی از شیرین ترین بخش های عاشقی یاد می شود؟

پاسخ این سوال را ابتدا به امر باید در وجود ” نامه ها ” بررسی کرد و بعد از آن به سراع انواع آن رفت و از عاشقان پرسید که چرا هنوز نامه عاشقانه می نویسند.

نامه نویسی از قدیم الایام در تاریخ ، به عنوان یکی از راه های ارتباطی میان مردم بوده است و از آن استفاده های فراوان می شده است.

آن زمان که هنوز پای تلفن و تلگرام و واتس آپ به خانه های مردم باز نشده بود ، تنها راه ارتباط گرفتن با اشخاص ، اداره جات و سازمان ها نوشتن نامه بود.

امروزه فقط می توان این ادعا را کرد که نامه های کاغذی ، دیگر به شکل سابق موجود نیستند و جای خودشان را به نامه های الکترونیک و ایمیل و نامه های اتوماسیونی داده اند.

اما نامه ها همچنان مانند درختی سترگ ریشه در تاریخ دارند و کاربردهای فراوان آن نیز بر هیچکس پوشیده نیست.

اگر بخواهیم تنها به چند مورد از این کاربردها اشاره کنیم می توانیم این چنین بگوییم

که نامه ها ، فرصت صحبت کردن آن هم بدون هیچ مانع ذهنی را به ما میدهند.

به عنوان مثال  می خواهید از یکی از دوستانتان بابت اشتباهی که کرده اید عذر خواهی کنید اما رویتان نمی شود ، مستقیم به او بگویید و یا اینکه غرورتان اجازه نمی دهد که رو در رو به او چیزی بگوید و این ها همه می تواند در یک نامه و تنها در چند سطر نوشته شود و بیشترین نتیجه را بگذارد.

دیگر ویژگی نامه ها این است که در زمان صرفه جویی می کند.

فکر کنید که اگر همه ی متقاضیان وام ، جلوی بانک صف می کشیدند ، چه زمانی باید صرف آنان می شد تا که به کارهایشان رسیدگی شود. و یا فرض کنید که اگر وزارت خانه ای قصد ابلاغ یک بخش نامه را بصورت شفاهی به همه ی اداره جات زیر مجموعه اش داشت ، چه زمانی طی می شد تا این پیام به گوش همه ی کارمندان برسد و تازه اگر صحیح برسد و چیزی این میان کم و کسر نشود.

ولی امروز تنها به کمک یک نامه همه می توانند در خواست وام دهند و همه ی کارمندان نیز در یک زمان یکسان ، از جدیدترین قوانین وضع شده آگاهی می یابند.

نامه ها ویژگی های زیادی دارند اما بگذارید یکی دیگر از این ویژگی ها را بگوییم و برویم سراغ نوشتن نامه عاشقانه و اینکه ” چگونه یک نامه عاشقانه بنویسیم؟ “.

آخرین ویژگی نامه ها ماندگاری آنان است.

وقتی شما حرفی می زنید نهایتا تا چند روز ذهن مخاطبان شما را به خود مشغول کند. اما در نهایت ، فراموش می شود. ولی وقتی شما یک نامه می نویسید ، این نامه ، قدرتی در خود دارد که برای همیشه ماندگار می ماند. می توان هر وقت و هر ساعت به آن رجوع کرد. می توان هر زمان به بند بند آن رجوع کرد و حرف های آن را یکبار دیگر مرور کرد.

همه ی این ها که گفتیم ، ویژگی های یک نامه بود ، نامه ای که می تواند عاشقانه هم باشد و اگر عاشقانه باشد آنگاه باید دید که ویژگی هایش چند برابر می شود و لطفش تا به کجای قلب جهان را فتح می کند.

نوشتن نامه عاشقانه ، معجزه ی دوران عاشقیه . فکر می کنید چرا این روزها ، کسی آنچنان که باید و شاید عاشق نیست یا چرا کسی مثل قبل کنار عشقش نمیمونه . واسه اینه که حرفای عاشق و معشوق تو شلوغی و هیاهوی اتفاقای روز گم میشه . حرف یه عاشق باید تا اعماق دل یک معشوق بره . باید صداش به گوش اون برسه اما فکر می کنید با این حرف هایی که گاه گاهی توی دانشگاه و توی کافه ها و توی خیابون میزنید ، عشقتون به گوش معشوق میرسه .

یا اینکه اصلا میتونید تاثیر دائم روش بگذارید. یقینا نه . عاشقی و نامه نوشتن برای خودش حساب و کتابی داره که فارغ از دنیای آدم معمولی هاست .

آدمی که عاشقه ، درست مثل یک مجنون از کلمات می گذره و دوست داره جونش رو فدا کنه. ولی ما یه پیشنهاد برات داریم. اگه از شدت عشق ، غم عشق ، خاطرخواهی یک دختر ، یک گوشه نشستی و هر چقدر روی کاغذ می نویسی ، اونی نمیشه که تو دلت میخاد ، بیا در حلقه ی عاشقان تیم مطالعاتی تیموری و از عشاقی که در این جمع هستند بخواه که نامه عاشقانه ات رو بنویسن. مطمئن باش که عشقت اگر به ثمر بشینه ، یک درخت سر سبز در روح تیم مطالعاتی تیموری رشد می کنه .

سوال خوبی است. ما انسان ها همیشه باید برای هر چیزی ، یک ” چرا؟” در ذهنمان داشته باشیم و این خاصیت انسان است.

اما اگر روزی معلم نویسندگی نبودم و تدریس نویسندگی را برعهده نداشتم ، اگر کسی از من این سوال را می پرسید به او می گفتم که : ” شما لطف کن و اول به من بگو که چرا باید عاشق شویم ، تا من بعدش به تو بگویم که چرا باید نامه عاشقانه بنویسیم؟ ” .

راستش را بخواهید هزار و یک دلیل می توان برای نوشتن نامه عاشقانه آورد و آن را تبدیل به یک اتفاق بسیار منطقی کرد ، اما پیش از این که این دلیل ها را برایتان بازگو کنم باید به این نکته اشاره کنم که همانطور که عاشقی یکباره به دل آدم فرو می آید ، نوشتن نامه عاشقانه نیز یکباره به ذهن آدم خطور می کند و دلیلی ندارد جز آنکه

آدمی عاشق می شود و از عاشق هیچ کاری بعید نیست ، حتی نویسنده شدن.

اما بگذارید چندین دلیل برای آن دسته از انسان هایی که نامه عاشقانه را کار مزخرفی می دانند بیاورم که هم مروری باشد بر ارزش نوشتن نامه عاشقانه و هم این که دلیلی باشد بر اینکه نوشتن نامه عاشقانه کاری کاملا منطقی است.

نامه نوشتن یکی از شخصی ترین راه های ارتباطی است و عشق نیز دقیقا یکی از شخصی ترین مناسبات فردی میان آدم هاست.

بگذارید کمی این قضیه را برایتان باز کنم .همه ی ما در زندگی به عشق فکر کرده ایم . به اینکه چه می شود که آدمی عاشق می شود و به اینکه عشق چیست؟

همه ی ما واژه هایی مانند ” حرمت عشق ” ، ” راز عشق ” و …. را شنیده ایم ، اما اگر بخواهیم همه ی تعاریف عشق را تنها در یک مفهوم خلاصه کنیم باید چنین بگوییم که

هیچ تعریفی برای عشق وجود ندارد و هیچ حریمی نیز نمی توان برای آن تعیین کرد جز آنکه بگوییم عشق یک مفهوم کاملا شخصی است. هنگامی که شما عاشق یک انسان دیگر می شود ، تمام فکر و ذهنتان مشغول او می شود و به طبع شما دیگر از آن خودتان نیستید.

چرا که هر جا که می روید ، به یاد او هستید و او را در کنار خود احساس می کنید ، به هر چه فکر می کنید نهایتا به معشوق شما متصل می شود و هر آرزویی هم که می کنید ، معشوقه ی شما در آن شریک است.

همه ی این ها را اگر کنار هم بگذاریم به نتیجه ای می رسیم که می توانیم بگوییم ، عشق چیزییست میان دو انسان که جز این دو نباید هیچکس از این مقوله آگاهی پیدا کند.

اگر می خواهید عشقتان تنها بین شما و معشوقه ی تان بماند و اگر می خواهید از آنچه که پیش تر به عنوان راز عشق تان یاد کردیم ، کسی چیزی نفهمد ، بهترین نامه عاشقانه به معشوق است.

نامه این فرصت را به شما میدهد که دیواری بلند و در حین حال سترگ از فضای شخصی عشقتان برای خودتان بسازید و در این دیوار دژ و قلعه ای بنا کنید که جز شما و معشوقه ی تان هیچ کس راه ورود به آن را بلد نباشد .

مصالح مورد نیاز برای ساخت این قلعه ، تنها یک چیز است و آن کلماتی است که از عشق شما و معشوقه ی تان به یکدیگر شکل گرفته است.

پس نامه عاشقانه نخستین مزیتی را که برای شما به همراه دارد این است که یک حریم شخصی برای عشق شما فراهم می آورد که شما می توانید در آن به راحتی با معشوقه ی خود معاشقه ی کلامی داشته باشید.

جا دارد که در این جا به کلامی از گفته های هوشنگ ابتهاج اشاره کنم که می گفت  ” دوستت دارم واژه ای نیست که آدمی بخواهد آن را فریاد بزند ، آن را باید درون گوش معشوق گفت ، آن را باید درون قلب او نوشت . “

و چه راهی بهتر از نوشتن یک نامه که پنهان ترین پیام ها را بدون آنکه کسی بشنود به قلب معشوقه ی شما می فرستد و در آنجا بایگانی می شود.

خب راستش ما هم عاشق شدیم ، ما هم میدونیم که یه سری حرفا هست که فقط بین شما و عشقتونه و کسی حق نداره از اون ها مطلع بشه . اما یه چیزی این وسط هست ، اونم اینه که آیا میتونی همش بشینی جلوش و دست و دلت بلرزه و شروع کنی به حرف زدن ؟ تو نیاز به یک راهنما داری برای نوشتن .

یک نیاز که بتونه شخصی ترین حرفات رو بهت برسونه. ما یه سیستم نامه نویسی داریم که تو میتونی به ما سفارش نامه عاشقانه بدی و ما با حفظ حریم و اعتبار تو ، نامه ای برات می نویسیم که اشک از چشمان معشوق و لبخند از لبانش بچینی . همچنین اگر یه سری حرفای شخصی داری که خودت میخای به نامه اضافه کنی ، میتونی به ما بگی که قالب کلی رو برات بنویسیم و بعد یه جاهایی رو اماده می کنیم برات که خودت متنتو خیلی کوتاه و بدون دردسر بزاری تو نامه و بفرستی برای معشوقت.

این روزها دوستت دارم دیگر تبدیل به یکی از سر زبان ترین واژه های موجود در روابط عاشقانه شده است. این روزها همه به هم می گویند دوستت دارم.

این واژه روزی شاید یکی از سنگین ترین واژه هایی بود که عاشقی به معشوق خود می گفت ، اما امروزه دم دستی ترین واژه برای بیان عشق و ابراز احساسات میان همه ی مردم ، واژه ی ” دوستت دارم” شده است.

پس از آن واژه ی ” عاشقتم” نیز دیگر کاربرد خودش را از دست داده است و به جز روابط عاشقانه در جای جای اجتماع از آن استفاده می شود.

اما این ها دلیل خوبی نیست برای آنکه ما نتوانیم عشق خود را به کمک این واژه ها ابراز کنیم.واژه های محبت آمیز ، به دلیل کثرت استفاده در جامعه رنگ احساسی خود را باخته اند و شنیدن ان ها بصورت زبانی نیز تنها چند ثانیه ای احساس خوب و صد البته ارزشمند را در اختیار یک زوج عاشق می گذارد ، اما به راستی چه راهی وجود دارد که آدمی بتواند همین احساسات بسیار کوچک را تبدیل به یک عشق بزرگ کند و آن را در ذهن ماندگار کند؟

اگر نظر مرا می خواهید ، نوشتن.

نوشتن تنها راهی است که یک انسان می تواند از دل آن تمامی اخساساتی که در دل خود دارد را در قلب معشوقه ی خودش ماندگار کند.

این هنر نوشتن است. این جادوی کلمات است. هنگامی که شما قصد به نوشتن یک نامه عاشقانه می کنید و هنگامی که شما تصمیم می گیرید که عشق خود را از طریق یک نامه ابراز کنید .

تمام دریچه های ذهنی شما ، اعم از احساسات ، منطق ، شور ، عشق ، خاطرات و هزار دروازه ی دیگر به روی قلم شما گشوده می شود و شما می توانید از اعماق وجودتان کلماتی را بر روی کاغذ بیاورید که به هیچ وجه نظیر آن به لحاظ احساسی در دنیای مکالمات روزمره و محاوره ای وجود ندارد و بیان آن نیز امکان پذیر نیست.

شاید باورتان نشود ، اما تحقیقاتی میدانی در یکی از ایالت های آمریکا نشان داده است که :

آدم ها با خواندن واژه ی ” دوستت دارم” بیش از شنیدن آن خوشحال می شوند و وقتی این واژه را مطالعه می کنند و آن را می خوانند ، هورمونی در مغز آنان ترشح می شود که احساس اعتماد و صداقت را برای آنان به ارمغان می آورد.

از این رو شما خودتان را بگذارید جای فردی که در حال خواندن نامه ی شماست.

وقتی شما او را زیباترین زن جهان / قوی ترین مرد جهان خطاب کنید و به او بگویید دوستت دارم / عاشقت هستم / برایت می میرم ” چه احساسی در او شکل می گیرد؟

مطمئن باشید که علاوه بر اعتماد ، عشق و صداقت ، او چیزی به نام همدلی را از شما هدیه می گیرد و وقتی شما بتوانید همراه با ساز دل همسرتان و یا هر کس که عاشق او هستید ، آوازی عاشقانه بخوانید ، آنگاه جهان در دست شماست و شما این فرصت را دارید که برای تنها چند ثانیه هم که شده بر جهان خودتان به کمک نیروی عشق فرمانروایی کنید.

نامه نوشتن فقط مهم نیست ، اینکه یه نامه ای رو چطور ماندگارش کنید مهمه  . یکی از خدمات تیم مطالعاتی تیموری که براتون آماده کردیم ، اینه که شما می تونید با استفاده از هم سیستم الکترونیک و هم سیستم کاغذی نامه هایی بنویسید که نظیر ندارن . در واقع ما از کاغذی استفاده می کنیم که از مرغوب ترین های بازار هست و گرافیک بسیار بالایی هم داره . ما از سیستمی برای نوشتن نامه های دیحینال استفاده می کنیم که حتی میتونه صدای شما رو هم پخش کنه.

هنگامی که ما از عشق صحبت می کنیم ، به طور مستقیم از روح آدمی صحبت می کنیم.نامه ها بزرگترین رابط روح انسان ها هستند.

هنگامی که شما یک نامه عاشقانه را نگارش می کنید، بطور مستقیم روح مخاطب خود را هدف قرار میدهید و روح او را تحت سلطه ی عاطفی خود می گیرید.

در دنیای عشق و عاشقی نیز هیچ پلی قوی تر از ارتباطات روحی میان عاشق و معشوق نیست. وقتی شما کلمه ای را بر روی کاغذ می آورید و آن کلمه توسط مخاطب شما که معشوقه ی شماست خوانده می شود ، تارهای روح او به نواختن آهنگی عاشقانه مبتلا می شوند و این زیباترین نعمت عشق است.

یک انسان ، تنها زمانی می تواند رابطه ی عاشقانه ی استواری را تجربه کند که بتواند با روح معشوقه ی خود ارتباط بگیرد.

نامه ها این قدرت را در اختیار انسان قرار میدهند که با کلماتی که هیچگاه نمی میرند و در زمان جاودانه هستند ، رابطه ی ماندگار روحی با معشوقه ی خود برقرار کند.

پس نامه عاشقانه و نوشتن نامه عاشقانه را جدی بگیرید. هنگامی که شما می توانید به راحتی و تنها با نوشتن چند سطر ، یک نامه عاشقانه خلق کنید و با آن مهر تاییدی بر استواری رابطه ی خود و معشوقه ی خود بزنید ، پس چرا این کار را نکنید.

همه ی ما آدم ها در دلمان حرف هایی داریم که گفتن آن ها برایمان سخت است.

حتی اگر مخاطب ما معشوقه ی ما ، یعنی نزدیک ترین فرد زندگی ما نیز باشد نیز ما نمی توانیم آن ر ا به زبان بیاوریم و از گفتن و شرح دادن آن عاجز هستیم.

نامه ها این کمک را به ما می کنند که هر چه که ناگفته در ذهن داریم را بر روی کاغذ جاری کنیم. این قدرت نامه های عاشقانه هستند.

بعضی ها فکر می کنند که نامه عاشقانه تنها گفتن چند سطر عاشقی است و باید در نامه عاشقانه تنها به قربان صدقه معشوق بروند.

اما نه اینطو ر نیست. نامه عاشقانه می توانند در دل خود گله ها و شکایت ها را هم همراه داشته باشند. نامه عاشقانه می توانند خاطرات خوب و بد را شامل شوند. نامه عاشقانه می توانند با خود غر زدن را نیز به همراه داشته باشند.

هیچگاه این فکر را نکنید که نوشتن یک نامه عاشقانه تنها نوشتن واژه ی ” دوست دارم ” هاست.

نامه عاشقانه بطور مشخص ، مینیمالی روحی از زندگی یک زوج عاشق و یا یک عاشق و معشوق است.

بگذارید یکبار هم که شده با خودتان صادق باشید. آیا شما در زندگی خود ، هیچگاه با معشوقه ی تان جر و بحث نکرده اید. آیا هیچگاه با او به مشکلی برنخورده اید؟

همه ی این ها از بدیهیات یک زندگی می باشند. پس هرگز ، خود را در بند باورهای غلط نیاندازید. شما در نامه عاشقانه تنها زندگی خود را به تصویر می کشید اما به شیوه ای متفاوت.

هنگامی که شما می نویسید ، فرصت مرور دارید. حتی برای نوشتن واژه ی ” دوستت دارم ” نیز شما فرصت مرور دارید.

می توانید آن را به هزار شکل ممکن پردازش کنید و بهترین واژه را برای بیان عشقتان پیدا کنید ، چه برسد به اینکه بخواهید خشمی را در دل نامه ای بیان کنید و یا اینکه احساس نامطلوبی را در دل نامه بگنجانید.

نامه فرصتی است که شما می توانید در کمال ادب و احترام ، در کمال آرامش و آسایش آنچه که در دل دارید را از فردی که دوستش دارید ، بخواهید.

خواستن یکی دیگر از ابعاد نامه عاشقانه است.

طبیعی است که در زندگی هر انسانی مطلوب هایی وجود دارد که ممکن است در پی نادیده گرفته شدن آن ها ، احوالات ناخوشایندی بر او غالب شود.

اما نامه این فرصت را به شما می دهدد که تمام نادیده های زندگی ، تمام ناشینده های زندگی و تمام ناگفته های زندگی که در دلتان است را به زبان بیاورید و آن ها را در خواست کنید.

بگذارید مثالی در این باب برایتان بزنم و یک خاطره ی شخصی را برایتان مرور کنم.

مدت ها پیش ، یکی از نزدیکانم با همسر خود به مشکلی برخورد کرد . این مسئله پس از مدت ها بالا گرفت و حتی صحبت از طلاق و جدایی نیز به میان آمد تا اینکه روزی به اتفاق او را در یک مهمانی خانوادگی تنها دیدم و از همسرش سراغ گرفتم.

آن بنده خدا که گویی منتظر بود کسی از او چنین چیزی بپرسد ، بند دلش پاره شد و چشمانش پر از اشک شد و همه ی ماجرا را برایم توضیح داد.

از میان صحبت هایش در یافتم که او مشکلی با همسر خود ندارد و همسر او نیز مشکلی با او ندارد و تنها خلا میان آنان این است که آنان نتوانسته اند به شیوه ای که باید و شاید ، ناگفته های خویش را به هم بگویند و این قضیه درون آنان فاصله ای ایجاد کرده است که کنون کارشان به جدایی انجامیده است.

از او خواستم که همان جا یک کاغذ و خودکار بردارد و هرچه که احساس می کند باید به همسرش بگوید را روی کاغذ بنویسد و اولین نامه عاشقانه خود را بنویسد. او نشست و شاید بیش از نیمی از مهمانی را صرف نوشتن کرد.

وقتی که نوشته هایش تمام شد از او خواستم که در ابتدای نامه تنها همسرش را با یک لفظ شیرین و زیبا خطاب کند و این کاغذها را به دست همسرش برساند.

دیگر خبری از او نشد و مدت ها از او خبر نداشتم تا اینکه روزی در خانه نشسته بودم و چای می نوشیدم که زنگ خانه به صدا در آمد . دیدم که او به همراه همسرش و یک بچه ی کوچک در بغلشان دم در خانه ایستاده اند ، دعوتشان کردم داخل و نشستیم به حرف زدن و برایم تعریف کرد :

” آن روز که شما را دیدم همه ی زندگی من تغییر کرد. آن برگه های کاغذ را به همسرم رساندم و او پس از اینکه آنها را خواند ، در قالب نامه ای دیگر پاسخ هایم را داد . بیش از حدود یک هفته ، ما با هم نامه نگاری می کردیم و نهایتا یک روز که آخرین نامه اش را خواندم ، به او زنگ زدم و گفتم که شام را با هم بیرون باشیم.

ما با هم حرف هایمان را با نامه زدیم . هر چه در دلمان بود را به هم گفتیم و زندگی مان از این رو به آن رو شد. هنوز هنوزه هم اگر به مشکلی بر میخوریم ، سعی می کنیم نامه بنویسیم. و باور کردنی نیست اما زندگی مان به طور کلی تبدیل به یک زندگی آرام و بی دردسر شده است. ” .

ببینید دوستان نامه های عاشقانه  را جدی بگیرد و در قالب نامه های عاشقانه ناگفته های خود را به معشوقه ی خود بگویید. ناگفته های شما به یکدیگر می تواند گره های زندگی شما را باز کند و شما را به سمت یک عاشقانه ی آرام تر و عمیق تر هدایت کند.

یکی از امکاناتی که تیم مطالعاتی تیموری براتون فراهم کرده اینه که شما می تونید خیلی راحت ، بدون هیچ دردسری ، با تیم ما مشاوره کنید و بهترین نامتون رو بنویسید. میدونید که برای یک جلسه  مشاوره نیم ساعته در سطح شهر های بزرگ و کوچک  باید میانگین صد هزار تومان رو پرداخت کنین. در حالی که ما این امکان رو گذاشتیم که شما با قیمتی حدود یک پنجم ، هم مشاوره بگیرید ، هم نامتون رو بنویسیم و هم با خیال راحت امکاناتی رو توی نامه بهتون بدیم که هیچ مردی یا زنی نتونسته اینکارو کنه. نیازی نیست هزینه های سنگین یک کادو و یا چیز دیگه بدید. باور کنید یک نامه میتونه به هم وزن کلماتش ، مثل طلا باشه برای خانم ها و مثل بوسه برای آقایون.

از آخرین باری که برای همسرتان هدیه گرفته اید ، چند وقت می گذرد؟

آیا شما هم هر بار که دلتان می خواهد برای همسرتان نامه ای بگیرید ، به حساب بانکی خود رجوع می کنید و یا ترس از هزینه های بالای یک هدیه دارید؟

چگونه یک پاکت نامه زیبا درست کنیم :

طبیعی است ، هیچکس منکر این نیست که همه ی آدم ها دوست دارند که به معشوقه ی شان ، به کسی که تمام قلب و روحش را در اختیار آنان گذاشته است ، هدیه بدهند ، اما به دلایل مختلف ، از این کار عقب می مانند.

یکبار هزینه ی پرداخت یک هدیه ی خوب را ندارند. یکبار آن قدر مشغله دارند که نمی رسند به همسرشان رجوع کنند و هزاران مسئله ی دیگر که می تواند این میان مطرح شود.

اما ما راهی را پیش روی شما می گذاریم که به کل زندگی شما را متحول می کند. نامه عاشقانه بنویسید. این راه حل ماست.

نامه عاشقانه، هدیه ای رایگان و در عین حال خلاقانه و صد برابر ماندگارتر از دیگر هدیه ها است. امروزه بسیاری از موانع مالی ، زمانی مانع از آن است که انسان ها به یکدیگر عشق بورزند.

از سوی دیگر نیز کمال گرایی در عشق ، باعث شده است که هیچگاه گزینه های ساده و پیش رو را در نظر نگیرند و همیشه به دنبال هدیه های گران قیمت باشند.

اما این مقوله آنچنان که باید و شاید هم کار درستی نیست. از نظر من ، گران ترین هدیه ی دنیا ، هدیه ای است که روح عشقتان را تحت تاثیر بگذارد و برای مدت زمانی طولانی او را شاد و خوشحال کند و نامه نوشتن این قابلیت را دارد.

ما نمی گوییم که دیگر هدیه ها کاربردی ندارند ،بلکه می گوییم گاهی نیز لازم است در هدیه خریدن ، در محبت کردن ، دیدمان را از خرج ها و زمان صرف کردن ها فراتر ببریم و از زاویه ی دیگری به این قضیه نگاه کنیم.

نوشتن یک نامه عاشقانه، هیچ خرجی برای ما ندارد و زمان زیادی هم از ما نمی گیرد. اگر ما تنها یک چای برای خودمان بگذاریم و یک استکان چای بنوشیم ، نامه ی خود را نوشته ایم و تمام کرده ایم.

به همین سرعت و سادگی ، وقتی شما دست به قلم می شوید ، تمام روحتان آماده ی بیان احساسات و ابراز عشق می شود و کمتر از یک ربع تا نیم ساعت شما می توانید یک نامه ی بلندبالای عاشقانه به همسرتان بنویسید و باور کنید که وقتی این نامه را به او می دهید ، هزاران برابر بیشتر از گران قیمت ترین هدیه ها حال او خوب می شود و روحش شاد می شود.

یکبار هم که شده این کار را امتحان کنید. اگر می خواهید تاثیرش را ببیند ، امتحانش مجانی است. یکبار امتحان کنید و از مزایای این کار لذت ببرید.

یکی از مزایای نامه نگاری که در بخش قبل هم برایتان ذکر کردیم ، بیان ناگفته ها و درخواست کردن آنچه که قادر به گفتن آن نبودیم ، است.

اما روی دیگری ماجرای نامه نگاری عاشقانه پرداختن به مشکلات است.

هنگامی که شما در یک زندگی مشترک و یا در یک رابطه ی عاشقانه ی مشترک با فرد دیگری قرار می گیرید ، باید به این نکته توجه داشته باشید که فضای فکری شما و فضای فکری او دارای تفاوت هایی است که این میان باید از سوی هر دو سمت این رابطه ی عاشقانه پذیرفته شود.

اما گاها این پذیرش دیر صورت می گیرد و میان یک زوج و یا میان دو فردی که با همدیگر رابطه ی عاشقانه دارند ، دعوا و جدل پیش می آید.

دلیل بیش از نیمی از این دعوا تنها فاصله ی ایجاد شده در درک مشکل است. و نیمی دیگر از آن نیز موانع ذهنی یکی از طرفین و یا هر دوی آنها در بیان مشکل است.

بعنوان مثال وقتی مشکلی پیش می آید ، مرد با خودش می گوید که : ” من غرور دارم و من نمی توانم از او عذرخواهی کنم و یا با او حرفی بزنم. ”  و در سوی دیگر زن می گوید  : من یک زنم و او بعنوان یک مرد باید ناز مرا بکشد. ” .

کاری به صحیح بودن و یا ناصحیح بودن این باورها نداریم ، اما تنها می توانیم این نکته را تایید کنیم که این دسته از باورها میان عاشقان ما وجود دارد. خب ، باید در چنین شرایطی چه کرد؟

همانطور که بارها وبارها گفته ایم ، نامه نوشتن به ما کمک می کند که فاصله ها میان ما کم شود.

اما حالا می خواهیم دلیل دیگری را نیز بگوییم و آن این است که نامه نوشتن باعث می شود که موانع ذهنی ما در عدم درک فرد مقابل در زندگی مشترک نیز برداشته شود.

هر گاه که شما نامه ای برای عشقتان می نویسید ، با هر کلمه ، شما یک مانع ذهنی را در ذهنتان می شکنید و این کار این فرصت را به شما میدهد که به راحتی ارتباط صحیح تر و عمیق تری از یک رابطه ی عاشقانه را در دست داشته باشید.

برای نامه های عاشقانه می توان تا صبح دلیل آورد و از مزیت های نوشتنش گفت. شاید یکی دیگر از مزیت های نامه عاشقانه این است که ما می توانیم به رشد خودمان در طول نوشتن نامه های عاشقانه دست پیدا کنیم.

هنگامی که شما نامه عاشقانهای می نوسیند و هنگامی که شما کلمات را بر روی کاغذ به پرواز در می آورید ، روح خود را آماده ی درک عشق بزرگتری می کنید.این قاعده ی عاشقی است.

هنگامی که شما عشق را نصیب دیگران کنید و وقتی عشق را به معشوقه ی خود ببخشید ، ظرف وجودی شما نیز برای درک عشق گسترده تر و گسترده تر می شود و این امر باعث می شود که روحیه ی آرام تر و زندگی عاشقانه تری را تجربه کنید.

برای چه کسی نامه عاشقانه بنویسیم؟

شاید سوال عجیبی به نظر بیاید ، اما آیا واقعا نامه عاشقانه، مخاطبی جز همسر و یا شریک زندگی نیز دارد؟ پاسخ ما به این سوال مثبت است.

عشق ، مفهومی نیست که شما تنها به یک نفر اطلاقش کنید. عشق مفهوم گسترده ای دارد.

هر کسی در این جهان می تواند لیاقت عشق را داشته باشد و نامه عاشقانه دریافت کند.

نامه عاشقانه همیشه از دو جهت بررسی می شود :

خب حالا اگر دقت کنید بسیار افرادی را می بینید که لایق دریافت این محبت هستند.

یکی از تفاوت هایی که باید برای نامه عاشقانه و دوستانه بیان کنیم این است که نامه عاشقانه تنها به کسانی تعلق می گیرد که از جان به ما نزدیک تر هستند ، اما نامه ی دوستانه می تواند به افراد یک جامعه ، آشنایان دور و بسیاری از دوستان نیز اختصاص می یابد.

موضوع نامه های عاشقانه شرایطی را برای نویسنده فراهم می کند که در پی آن ، تنها به آنان که از خود او به او نزدیک تر هستند ، عشق را جاری کند اما در نامه ی دوستانه ، جایگاه نامه بیشتر تمایل به محبت و مهر دارد و این در حالیست که نامه عاشقانه شخصی ترین احساس آدمی یعنی عشق را در بر می گیرد.

حال سوال اصلی این است که ما برای چه کسانی می توانیم نامه عاشقانه بنویسیم؟

ما چندین گزینه را پیش رویتان قرار میدهیم که می توانید به آنان نامه عاشقانه هدیه دهید و از ثمرات آن استفاده کنید.

نخستین مخاطبی که با آوردن نام “نامه عاشقانه” در ذهن ما شکل می گیرد ، معشوقه و یا همسر ما است.

در طول تاریخ نیز این دسته از مخاطبان یعنی نامه ی میان یک عاشق و معشوق ، همیشه سهم بیشتری را از نامه عاشقانه برده اند.

این اتفاق می تواند بصورت های مختلف بیافتد. شما می توانید با نامه عاشقانه به کسی که دوستش دارید از او در خواست ازدواج کنید ، می توانید از او در خواست یک عمر زندگی مشترک کنید . می توانید با او حرف بزنید .

حتی بعد از ازدواج می توانید با کلمات با او عشق بازی کنید و یا حتی مشکلات خود را با او بیان کنید.

از این رو می توانیم این چنین بگوییم که : نامه عاشقانه برای یک زوج عاشق ، یکی از گزینه های مطلوب ارتباطی است.

عشق ، همیشه به جنس مخالف اختصاص ندارد و همیشه شامل معشوقه های ما نمی شود.

بزرگترین عشق هر آدمی پدر و مادر اوست.

اگر به دور و برمان نگاه کنیم ، در می یابیم که هیچ کس جای پدر و مادر را برای ما نمی گیرد و تنها آنان هستند که از خود ما نیز به خود ما نزدیک ترند.

فقط کافیست شما یک روز ، یک قاشق از غذایی که مادرتان برایتان پخته است را کمتر بخورید. یا اینکه کمی با اعصاب خوردی وارد منزل شوید. آنگاه خواهید دید که پدر و مادر چگونه مانند پروانه به دور شما می چرخند و جویای حال شما می شوند و هر کمکی که از دستشان بر بیاد برایتان انجام میدهند.

آیا چنین موجوداتی لایق عشق نیستند؟ صد در صد هستند. پس یکی دیگر از مخاطبین نامه های عاشقانه ی ما می توانند پدر و مادر ما باشند.

یکی از ابعاد نامه های عاشقانه ، آرامش روح است.گاهی اوقات آدمی نیاز دارد که عشقی که در سینه دارد را گسترده تر کند و آن را نصیب خالق خود کند.

نامه عاشقانه می تواند مخاطبی چون خدا هم داشته باشد.

بسیاری از روانشناسان و روان درمان حوزه ی احساسات معنوی به این نکته پی برده اند که انسان هایی که برای خدا ، طبیعت و جهان هستی نامه عاشقانه می نویسند ، به شدت روح آرامی دارند و در زندگی شخصی خود نیز دارای موفقیت های بیشتری هستند.

پس بگذارید یکبار هم که شده عبادت هایتان ، گله هایتان ، خواسته هایتان از زبان شما به قلم شما انتقال پیدا کند و روی کاغذ پیاده شود. مطمئن باشید که شرایط بهتری به لحاظ روحی نصیب شما خواهد شد.

هر نامه عاشقانه نیز مانند دیگر انواع نامه ها نیاز یک فرم و یک شیوه ی نگارش دارد.

هنگامی که شما قصد دارید یک نامه عاشقانه بنوسید ، باید به این نکته توجه کنید که هیچ مانعی بر سر راه شما وجود ندارد.

اگر مطلب مربوط به نامه ی دوستانه را خوانده باشید ، گفتیم که در هنگام نوشتن نامه ی دوستانه هر مانع ذهنی ای که دارید را کنار بگذارید و راحت بنویسید و هیچ تعارفی را در نامه ی تان راه ندهید.

حالا در باب نامه عاشقانه می خواهیم این چنین بگوییم که حتی از نامه ی دوستانه هم راحت تر باشید.

نامه عاشقانه، یعنی نوشتن برای کسی که تمام دل و جان شما را تسخیر کرده است.

آیا شما با خودتان تعارف دارید؟ آیا شما با خودتان که حرف می زنید ، موانع ذهنی و ارتباطی دارید؟ یقینا نه.

پس اگر می خواهید نامه عاشقانه موفقی بنویسید. همان طوری نامه بنویسید که با خودتان حرف میزنید. معشوق شما خارج از شما نیست.پس عاشقانه و بدون هیچ پیرایه ای بنویسید.

یکی از سوالات پر تکرار کلاس های نامه نگاری همیشه این بوده است که برای نوشتن نامه های عاشقانه از چه کاغذ و خودکاری استفاده کنیم؟

راستش را بخواهید توصیه ی ما به شما این است که عشقی که قرار است درون نامه ابراز کنید را از همین نقطه ، یعنی انتخاب کاغذ و قلم آغاز کنید.

کاغذ و رنگ خودکاری که انتخاب می کنید یکی از مهم ترین جلوه های بصری برای نامه ی شماست.

نامه عاشقانه، مخاطبانش نزدیک هستند و از این رو نمی توان مانعی بعنوان احترام و یا فاصله ی اجتماعی را بیان کرد ، چرا که همه ی انان که نامه عاشقانه دریافت می کنند ، مخاطبانشان را می شناسند و می دانند که تا به چه اندازه عشق میان آن ها جاری است.

به همین دلیل توصیه می کنیم ، نامه عاشقانه را در یک کاغذ رنگی و با کلی المان و شکلک و نقاشی تحریر کنید.

بعضی مردها فکر می کنند که این کار خلاف مردانگی است ، اما این تفکر اشتباه است. اگر بخواهیم این طور پیش برویم که باید بگوییم که :” مرد که عاشق نمی شود ، مرد همیشه تنها می ماند. “. این تفکر غلط است.

سعی کنید برای کسی که دوستش دارید ، خودتان را کنار بگذارید و عشق او را جاری کنید.

به همین دلیل توصیه می کنیم که حتما کاغذ مناسبی برای نامه نویسی انتخاب کنید. کاغذی که در همان نگاه اول انرژی را به مخاطب شما هدیه دهد. این کار به مخاطب کمک می کند که با دید بازتری نامه ی شما را بخواند.

دیگر نکته ای که در تمام طول نامه با چشمان مخاطب ارتباط برقرار می کند ، رنگ خودکار و یا قلمی است که شما در نامه ی تان استفاده می کنید.

رنگ خودکارتان را می توانید چند رنگه انتخاب کنید و در تمام طول نامه با رنگ های مختلف یک خودکار ، زیبایی بصری را نیز به زیبایی کلمه هایتان هدیه دهید.

یک ترفند خوب برایتان داریم. این ترفند را سالیان سال است که در کلاس های نویسندگی و خصوصا نامه نگاری عاشقانه تدریس می کنم و به جرئت می توانم چنین بگویم که روی بیش از ۹۰ درصد آنهایی که نامه عاشقانه نوشته بودند جواب داده است و آن ده درصد باقی مانده هم بندگان خدا معشوقه ای نداشتند و نیافته بودند که تاثیرش را ببیند ، ولی من مطمئنم که اگر آن ده درصد هم این نامه را به مخاطبی میدادند ، این ترفند روی آنها هم اثر می کرد.

حال این ترفند چیست؟

بسیاری از افرادی که نامه عاشقانه می نویسند ، فرصت آن را ندارند و یا درشرایطی نیستند که هزینه ای کنند و یا وقتی بگذارند و به فروشگاه ها بروند و خودکارها و کاغذهای رنگی بگیرند.

از این رو من همیشه به آن ها توصیه می کنم که تنها دو رنگ خودکار را پیش رویشان بگذارند. یک خودکار آبی یا سیاه و یک خودکار قرمز .

دقت کنید که یکی از این دو رنگ حتما باید قرمز باشد و آن یکی خودکار می تواند سیاه و یا آبی باشد که ترجیح ما روی آبی است.

سپس می توانید روی هر کاغذی که انتخاب کرده اید نامه ی تان را بنویسید ، اما ترفند اینجاست که در هر جای نامه که اسم معشوقه ی تان را استفاده می کنید ، آن را با رنگ قرمز بنویسید و باقی نامه را با رنگ آبی بنویسید و سپس در هر جای نامه واژه ای محبت آمیز و یا جمله ای چون ” دوستت دارم” استفاده می کنید نیز با رنگ قرمز بنویسید.

این کار چه سودی دارد؟

روانشناسان معتقد اند که رنگ قرمز ، رنگ عشق است و بسیار احساسات آدمی را تحریک می کند.

از این رو هنگامی که شما از دو رنگ متضاد استفاده می کنید و نام فردتان را با قرمز و جمله های محبت آمیز را با قرمز می نویسید ، آنگاه این فرصت ذهنی را به او میدهید که عشق شما را در روح و روان خود چند برابر تصور کند.

این کار به شدت روی نوشتن نامه های عاشقانه جواب میدهد.امتحانش کنید.چگونه نامه عاشقانه برای عشقم بنویسم ؟

هر نامه عاشقانه ای به مانند دیگر انواع نامه ها صاحب چندین بخش است .

برای هر کدام از بخش ها شما نیاز دارید که نکاتی را مورد عنایت قرار دهید که در تاثیر گذاری نامه ی شما بشدت موثر خواهند بود.

آغاز نامه  نیز مانند نامه های دوستانه با نام خداوند شروع می شود.

آغاز نامه ها با نام خداوند یک فرم رسمی  در تمام نامه هایی است که با توجه به فرهنگ زیبای ایران عزیزمان نگارش می شوند. آغاز هر کاری نیز با نام خدا انرژی کائنات را به سوی ما جمع می کند و دروازه های ذهن ما را به سمت روشنایی ها سوق میدهد.

از این سو توصیه می کنیم برای نگارش نامه عاشقانه حتما از نام بزرگ کردگار هستی یاد کنید ، زیرا که بیشترین برکات عاشقی از جانب او به دلها هدایت می شود.

برای این کار می توانید از اصطلاحات و عبارات بسیار زیبا استفاده کنید.

بعنوان مثال می توانید از :

همه ی این مثال ها تنها نمونه ای کوچک از واژه ها و جملاتی است که می توانید در ابتدای نامه برای نام و یاد خدا بیاورید.

باید ببیند که خودتان در آن لحظه چه احساسی نسبت به خداوندگار خودتان و خالق عشقتان دارید. همان را بر روی کاغذ بیاورید.

برای آغاز یک نامه ، پس از نام خداوند ، باید از یک تاریخ استفاده کنید.

تاریخ ها عمدتا نقش ضروری و اساسی ندارند ، اما ثبت تاریخ باعث به یادگار ماندن زمان ارسال نامه می باشد.

بعنوان مثال فرض کنید که شما نامه ای از همسر خود دریافت کرده اید که برای نخستین سالگرد ازدواجتان بوده است و آن را ده سال بعد دوباره به طور اتفاقی مرور می کنید و یا دلتان برای همسرتان تنگ می شود و به سراغ نامه هایش می روید و در می یابید که آن زمان درست ده سال پیش ، چه روز زیبایی را برای شما رقم زده است و این یادگار به شما این نشانی را میدهد که ده سال است شما در کمال عشق و سرزندگی در کنار هم زیسته اید.

پس ذکر کردن تاریخ می تواند یکی از بهترین اجزای نامه عاشقانه ی شما باشد. اما مقوله ی دیگری که باید به آن توجه داشته باشید این است که:

در ذکرتاریخ خلاقیت بخرج دهید

بعنوان مثال اگر برای تولد همسرتان نامه می نویسید ، می توانید از عباراتی چون:

و یا عباراتی از این دست را می توانید در نامه ی خودتان به کار ببرید. همچنین برای ایام مختلف نظیر سالگرد می توانید از عباراتی چون :

می توانید استفاده کنید.پس از آنکه تاریخ نامه ی خود را با یک فرم زیبا و دلپذیر نگارش کردید ، نوبت آن است که مخاطب نامه ی خود را خطاب کنید.

خطاب چیست؟

هر نامه ای نیاز به آن دارد که مخاطبی مشخص داشته باشد. اگر دقت کرده باشید ، همه ی نامه در ابتدای متن خود عناوینی چون ” آقای … ” ، ” خانم …. ” و یا کمی رسمی تر ” مدیریت محترم تیم مطالعاتی تیموری ” و … را دارا هستند.

نامه های عاشقانه نیز به مانند هر نامه ی دیگری نیاز به آن دارد که خطاب صحیحی داشته باشد.

خطاب کردن در نامه های عاشقانه اما شرایط و ویژگی های خودش را دارد.

شما ابتدا به امر باید به این نکته آگاه باشید که خطاب نامه ی شما ، ابتدای نامه ی شماست و این ابتدای نامه ، باید آنچنان قوی ، جذاب و گیرا باشد که مخاطب از همان لحظه ی اول ، محو نامه ی شما شود.

برای این کار شما می توانید از گزینه های مختلف استفاده کنید و عنوان های خطاب بسیار زیبایی انتخاب کنید.

بعنوان مثال اگر می خواهید برای همسر خود نامه بنویسید می توانید از عناوین زیر استفاده کنید :

و هزاران عنوان دیگر که می توانید در عنوان خطاب خود از آن بهره بگیرید. خطاب ، همیشه به خود شما بستگی دارد.

شما می توانید از خطاب های گوناگونی استفاده کنید و هر کدام از این خطاب ها در طول نامه ی شما می توانند دلیل بر گشایش یک مطلب باشند.

بگذارید با ذکر یک مثال برایتان توضیح دهم.

اگر شما می خواهید یک نامه عاشقانه به  همسر خود بنویسید و در طول آن می خواهید سه موضوع را بررسی کنید ، می توانید نامه عاشقانه ی خود را به سه بخش تقسیم کنید و برای هر بخش ، از یک خطاب استفاده کنید.

فرض کنید که در بند اول نامه ی تان می خواهید از زحمات او تشکر کنید ، در این بخش می توانید از واژه ی ” عزیز دلم ” استفاده کنید.

بعد که کمی پیش تر رفتید می خواهید از او من باب سختی هایی که در راه رسیدن به شما کشیده است تشکر کنید و از آرامشی که در زندگی به شما هدیه داده است ، سپاسگزاری کنید. در این بخش شما می توانید با خطاب  ” ای تنها دلیل آرامش من ”  ، استفاده کنید.

و اگر می خواهید در بخش آخر به مشکل و یا مسئله ای در زندگی اشاره کنید ، می توانید خطاب  ” حل همه ی مشکل های من خنده ی توست عزیز دلم ” ، استفاده کنید.

پس این اختیار و این آزادی عمل را در دست دارید که در هر جای نامه ی خود از خطاب های گوناگون استفاده کنید و فضای ذهنی همسر و یا معشوقه ی تان را برای درک نامه عاشقانه ی خود آماده کنید.

متن نامه عاشقانه، به حرف هایی گفته می شود که قرار است شما در طول یک نامه به مخاطب خود بزنید.

در واقع متن نامه همان سطرهایی است که شما پر از جمله ها و کلمات می کنید تا به کمک آن پیام خود را به معشوق خود برسانید.

برای نوشتن متن یک نامه عاشقانه شما نیاز به آن ندارید که خود را در قید تکلف های تعارف آمیز بگذارید. سعی کنید ذهن خود را آزاد کنید و هر آنچه که می خواهید بنویسید.

نامه عاشقانه به جد مصداق این بیت از مولانا است که می گوید : ” هیچ آدابی و ترتیبی مجوی / هر چه می خواهد دل تنگت بگوی ” .

پس تمامی تعارفات و فکر های از پیش تعیین شده را کنار بگذارید و شروع کنید به نوشتن نامه ای که فکر می کنید بیشترین تاثیر را روی معشوقه ی تان می گذارد.

ما نمی توانیم به شما بگوییم که چه بنویسید ، چرا که عشق شما و معشوقه ی تان کاملا یک چیز شخصی است و تنها به شما ارتباط دارد. اما می توانیم نکاتی را پیش پایتان بگذاریم که به بهترین شکل متن نامه ی خود را پیش ببرید.

اگر می خواهید نامه عاشقانه ی تان تاثیر گذار واقع شود و یا اگر می خواهید آنچه که در دل دارید را بطور مستقیم به معشوقه و یا مخاطب نامه عاشقانه ی خود انتقال دهید ، بهترین کار این است که صادقانه بنویسید.

ما در دنیای نویسندگی ، اصظلاحی داریم به نام ” احساسات مصنوعی یک نویسنده ” .

این اصطلاح را به آن دسته از نویسندگانی اطلاق می کنیم که صداقت در کلماتی که به کار می برند وجود ندارد. بعنوان مثال نویسنده ای که هیچ بویی از احساس نبرده است ، تنها با چینش چند کلمه ی عاشقانه ، سعی دارد که یک متن عاشقانه بنویسید و یا اینکه نویسنده ای به زور می خواهد وانمود کند که بسیار شوخ طبع است.

این دسته از نویسندگان بسیار زودتر از آنچه که فکرش را بکنید لو می روند ، چرا که هر کلمه ای که ما بر روی کاغذ جاری می کنی برای خودش یک طعم خاص دارد و این احساسات مصنوعی نیز کلماتی بی طعم هستند.

اگر بخواهیم فرقی میان صادقانه نوشتن و مصنوعی نوشتن برایتان بگوییم و آن را با یک مثال برایتان توضیح دهیم باید این چنین بگوییم که کلماتی که با احساس صادقانه نوشته شده اند ، مانند گل طبیعی می ماند و کلماتی که با احساس مصنوعی نوشته شده اند مانند گل های مصنوعی می مانند.

هر دوی این گل ها زیبا هستند ، اما گل طبیعی عطر ، رنگ و زیبایی خاص تری نسبت به یک گل مصنوعی بدون عطر ، بدون رنگ طبیعی و بدون فرم دارد.

از این رو ما نیز به شما پیشنهاد می کنیم که نخستین اصل در متن نامه ی تان صداقت باشد.

اگر برای همسرتان و یا معشوقه ی تان می میرید ، صادقانه برایش بنویسید که برای او حاضرید جان خود را هم بدهید و اگر از همسرتان عصبانی هستید، بسیار راحت بنویسید که از او عصبانی شده اید و این کار به شدت شما را ناراحت کرده است.

اگر بخواهید در هر کدام از این موارد بطور دروغی حرفی بزنید ، آنگاه اثر بد آن را در زندگی خود خواهید دید .

بعنوان مثال فرض کنید که از همسر خود ناراحت هستید ، اما در نامه عاشقانه برای او می نویسید که  : ” عزیزم من از دست تو ناراحت نیستم. تو همه ی زندگی من هستی و من هیچگاه از تو ناراحت نمی شوم . ” .

این اتفاق شاید در نگاه اول زیبا باشد ، اما ریشه ی حل نشده ی این عصبانیت شما بالاخره در یک جایی می شکفد و آنگاه است که هم نامه ی تان دروغی از آب در میاد و هم خودتان این میان تبدیل به یک همسر تقصیرکار می شوید.

اگر می خواهید از این دست نامه های دروغی بنویسید ، بهتر است ننویسید. چرا که اگر یک روزی هم بخواهید احساس واقعی تان را در نامه ای بنویسید ، دیگر باور پذیری آن برای معشوقه ی تان سخت است ، چون  او تجربه ی بدی از نامه های شما دارد و باور کردن نامه هایتان برای او سخت است.

پس بهترین راه استفاده از صداقت برای نوشتن نامه هایتان است.

ادبیات ، زبان عاشق هاست و نامه عاشقانه نیز تجلی این زبان است. پس به شدت از ادبیات استفاده کنید.

شما می توانید در جریان نامه های عاشقانه ی تان بسیار بسیار از شعر ها ، ضرب المثل ها ، قصه ها و تمثیل های زیبای ادبی استفاده کنید.

باور کنید یکی از زیباترین و تاثیرگذارترین شیوه های موجود برای تحت تاثیر قرار دادن انسان ها استفاده از ادبیات است.

هنگامی که شما با یک شعر ، حرف خود را تکمیل می کنید و یا از یک تمثیل زیبا برای بیان حرف خود استفاده می کنید ، مخاطبی که نامه ی شما را می خواند غرق در این موزونی کلام شما می شود.

فرض کنید که می خواهید از موهای همسرتان تعریف کنید و بگویید که چقدر موهای او را دوست دارید . هیچگاه سعی نکنید این موضوع را به راحتی و تنها در جمله ی ” موهایت را دوست دارم ” بیان کنید.

هر چند که این جمله هم زیباست و اگر صادقانه نوشته شود ، صادقانه نیز خوانده می شود اما می توان با یک شعر این جمله را زیباتر بیان کرد و گفت : ” منم که ماهی دریای بلند موی مِشت هستم. ” و یا ” زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم ” و یا ” چنان به بوی زلف تو مستم یار” . و این ها همه زیباترین تعابیری است که می توانید برای عشقتان به کار ببرید و دل او را بدست بیاورید.

اگر احساس می کنید که کمی در این باب ضعیف هستید ، اینترنت بهترین منبع برای شماست.می توانید موضوع شعر را جستجو کنید و هزاران شعر از شعرای بزرگ ایران زمین در باب عاشقی پیدا کنید و در نامه هایتان به کار ببرید.

تکنولوژی همیشه هم برای عاشق ها بد نیست ، گاهی ابزاری است برای بیشتر عاشق بودن.

نامه عاشقانه است و قربان صدقه هایش .

اگر می خواهید نامه عاشقانه بنویسید و اگر می خواهید در انتهای این نامه عاشقانه همسرتان از شدت شوق ، شما را در بغل بگیرد و اشک از چشمانش سرازیر شود ، تا می توانید قربان صدقه ی او بروید.

تا می توانید برای او در نامه ی تان جان دهید و از او تعریف کنید. هر نکته ای که به ذهن دارید را بر روی کاغذ بیاورید. هر نکته ی اخلاقی خوب ، هر زیبایی صوری و اندامی و هر چه که در چشمانتان زیباست را روی کاغذ بیاورید و او را محو کنید.

یادتان باشد که عشق ، متقابلا یعنی سپاس گزاری ، یعنی تحسین انسان دیگر به چشم یک عاشق .

پس تا می توانید از او سپاس گزاری کنید. بخاطر همه ی زحماتی که در زندگی می کشد و بعد سعی کنید این مفاهیم را با ادبیات درهم بیامیزید و حتی این گونه بنویسید : ” ممنون که مرا در چشمان خودت جای دادی ” ، ” وقتی میخندی برایت میمیرم ، آخر میدانی چیست : طرح لبخند تو پایان پریشانی هاست عزیز دلم ” . و بدین شکل می توانید قربان صدقه هایتان را تاثیر گذار تر جلوه دهید.

هر کدام از کلماتی که در رثای محبوب خود می گویید ، مانند دانه ای می ماند که در کشتزار دل او کاشته اید.

این دانه ها بزرگ و بزرگ تر می شوند.این دانه ها تبدیل به درخت هایی می شوند که می توانید بعد ها زیر سایه ی ان با آرامش تمام زندگی کنید.پس هیچگاه از این موضوع دریغ نکنید و تا می توانید قربان صدقه ی معشوقه ی تان بروید.

خاطرات نقش موثری در برانگیختن احساسات دارند. سعی کنید در نامه های عاشقانه ی تان تا می توانید خاطره بازی کنید. خاطره های خوب را به یاد معشوقه ی تان بیاورید و هر چقدر که می تواند از جزئیات آن خاطره برای او بگویید.

این کار باعث می شود که ذهن معشوقه ی تان و یا همان  مخاطب نامه ی تان تماما منعطف به نقاط مثبت زندگی تان شود و این امر به لحاظ روانی تاثیرات بشدت مثبتی را روی روح و روان مخاطب نامه عاشقانه شما خواهد گذشت.

سپاسگزاری را نیز از خاطر نبرید.

برای خاطره های خوب همیشه سپاسگزار باشید و به او قول دهید که تا زنده هستید ، بارها و بارها این خاطرات خوب را برای او تصویر می کنید و تکرارش می کنید.

اگر تمامی این موارد را در یک نامه رعایت کنید مطمئن باشید که نامه ی شما هزاران برابر از یک گفتگوی چندین ساعته و همچنین یک زندگی چندین ساله می تواند موثر تر واقع شود.

در پایان این بخش لازم می دانیم که دو نکته ی مهم از ” نباید” های یک نامه عاشقانه نیز به شما بگوییم تا شما به دام این اشتباهات نیفتید و ارزش نامه عاشقانه ی خودتان را تحت تاثیر این اشتباهات قرار ندهید.

مهم نیست که چه میزان سواد دارید و مهم نیست که به چه میزان به ادبیات و شیوه ی نگارش نامه های عاشقانه تسلط دارید.

کنون شما تا بدینجای کار با تمامی نکاتی که برای نوشتن یک نامه عاشقانه نیاز است ، آشنا شده اید و فقط می ماند یک نکته و آن هم این است که به هیچ وجه غلط ننویسید.

وقتی شما به شدت اشتباهات املایی و دستوری داشته باشید ، نامه ی تان از جذابیت می افتد.

یکی دو بارش زیاد مسئله نیست. ولی وقتی به شدت تکرار شود ، تمام حواس مخاطبتان به غلط های املایی شما می رود و جو احساسی و عاشقانه ی نامه ی تان از بین خواهد رفت.

همیشه این نکته را مد نظر داشته باشید که شما بعنوان یک نویسنده ی نامه ، تنها راه ارتباطی تان با مخاطب کلمات است. حال اگر این کلمات را اشتباه بنویسد ، روی احساس مخاطبتان نیز تاثیر می گذارید.

پس سعی کنید به هیچ وجه تا جایی که ممکن است غلط ننویسید. بر روی هر کلمه ای هم که شک داشتید ، می توانید از اینترنت کمک بگیرید.

کافیست به همان املایی که کلمه را می نویسید و رویش شک دارید ، در اینترنت سرچ کنید و املای درست آن کلمه را پیدا کنید.

همانطور که در طبقه بندی نامه های عاشقانه برایتان ذکر کردیم ، یک بخش از نامه های عاشقانه به موضوع رفع مشکلات و بیان ناگفته ها می پردازد.

طبیعی است که بسیاری از این مشکلات ما را عصبی می کنند و بسیاری از این مشکلات ما را دچار عدم تعادل روحی می کنند. اما ما نباید آن را به درون نامه هایمان راه دهیم.

یک تجربه ی جالب از کلاس های تدریس نامه نگاری برایتان بگویم و کمی خستگی را از تنتان بیرون کنم.

در یکی از روزهایی که با جوانان این سرزمین کلاس نامه نگاری عاشقانه داشتیم ، جوان خوش تیپ و بلند بالایی دستش را بلند کرد و گفت : ” استاد ، من اخیرا یک نامه عاشقانه نوشتم و نه تنها تاثیری برای من نداشته است ، بلکه وضع زندگی من را نیز بدتر کرده است.” .

تعجب کردم و از او خواستم که نامه اش را به من نشان دهد. متوجه شدم که نامه اش در باب درگیری اخیری است که با همسرش داشته است. در همان لحظه که نیم نگاهی به نامه داشتم ، متوجه شدم که اشکال این نامه در کجاست اما فرصتی دادم تا آن جوان خودش به ایرادات نامه ی خودش پی ببرد.

به او گفتم فکر می کنی تمامی درس هایی که یاد گرفته ای را انجام داده ای ؟ گفت : ” بله دیگر ” گفتم خب برایم مثال بزن  .

گفت  ” ببینید استاد در این جا قربان صدقه اش رفتم و نوشته ام : عزیز من ، تو که همسر به این خوبی داری ، منی که اینقدر برایت میمیرم و منی که اینقدر برایت زندگی ام را گذاشته ام چرا مرا آزار میدهی؟ “

و باز هم ادامه و گفت : ” در اینجا نیز با او خاطره بازی کردم و خواند  : ” من همیشه به تو این مسئله را گوشزد کردم. یادت می آید آن روز در مهمانی خانه ی مامانت هم این کار را کردی و من سکه ی یک پول شدم.”

و در پایان نیز گفت : ” و اینجا نیز احساسات خودم را بروز داده ام که نوشته بود : ” من از تو بشدت متنفرم. من حتی دیگر نمی خواهم تو در کنار من باشی. با همه ی دوست داشتنم از تو بیزارم.” .

وقتی نامه اش پایان یافت و سکوت مرا دید ، ناگهان خنده اش گرفت و گفت : ” این نامه را اگر او هم برایم می نوشت معلوم بود که اوضاع زندگیمان بدتر می شد. “.

بله دوستان ، هر کدام از این عناصر اگر با عامل خشونت در هم بیامیزد ، نتیجه ی عکس دارد. شما هرگز نباید وقتی که عصبی هستید ، دست به نگارش نامه ببرید.

اگر عصبی هستید و مشغول نوشتن می شوید ، سعی کنید بنویسد و آن نوشته را چند بار دیگر در زمان های مختلف بخوانید و مدام اصلاحش کنیدو از نو بنویسید تا اینکه به یک حالت بسیار متعادل برسید.

این کار باعث می شود که نامه ی شما ، بار روانی خشم شما را منتقل نکند ، چرا که بیان ناراحتی ها و خشم نیز برای خودش ساز و کاری دارد و نیاز نیست که ما همه ی خشم خود را در درون یک نامه بر سر یک نفر فریاد بزنیم. بلکه ما می نویسیم که بر همین مسائل تسلط پیدا کنیم و مدیریت احساسات داشته باشیم.

پس خشونت و یا هر حس بد دیگر را کنترل کنید و در هنگام نوشتن نامه عاشقانه بر روی اعضاب خود مسلط باشید.

پایان نامه عاشقانه، جمع بندی تمام احساسات شماست.

اگر بخواهیم به بیانی واضح ، پایانِ یک نامه عاشقانه را توضیخ دهیم باید این چنین بگوییم که : ” پایان هر نامه عاشقانه زمان برداشت محصولاتی است که در طول یک نامه بذر آن ها کاشته شده است. ” .

پس در زمان برداشت محصول سعی کنید ، آرامش را به کلمات خود هدیه دهید و مواظب نوغنچه های کلامتان باشید.

در پایان نامه سعی کنید از عبارات و واژه های ساده استفاده کنید. قربان صدقه هایتان را بیشتر کنید و تشکر هایتان را بسیارتر.

نکته ای که باید در پایان نامه بدان توجه بسیار داشته باشید ، عبارت پایانی نامه ی تان است.

همانطور که شما در ابتدای نامه ، نام مخاطبتان را ذکر کردید و برای او واژه و عبارتی بعنوان خطاب استفاده کردید ، در پایان نامه نیز باید مخاطب با نویسنده ی این نامه آشنایی پیدا کند.

از این رو شما نیز باید در پایان نامه اسم خودتان را بیاورید و کنار اسم تان نیز یک عبارت عاشقانه بگنجانید. بعنوان مثال می توانید از واژه هایی چون :

و به همین طریق می توانید هزاران عبارت عاشقانه را در نامه عاشقانه ی خود وارد کنید و برای معشوقه ی خود بفرستید.

واقعا عالی بود👌

سلام.مادرم خواب دیده که یکی از دوستای قدیمیش که الان دو سالی…

اصفهان.یا ایسفهان؟؟اگر کلمه ایی عربی نیست.ولی با حروف مخصوص…

سلام من خواب دیدم یکی از آشناهامون کلا ریش و سبیلشو اصلاح کر…

پنجعلی.یا پنجه لی؟؟؟لو.و.لی.علامت نسبیت در زبان تورکی است.مث…

باران دوز(باران+دوز)باران.وهر کلمه ایی ران داشته باشد.تورکی…

آبسالان(آب+سالان)آب یک کلمه ی تورکی است.به معنای آبادانیق.وآ…

آبسالان(آب+سالان)آب یک کلمه ی تورکی است.به معنای آبادانیق.وآ…

آبسالان(آب+سالان)آب یک کلمه ی تورکی است.به معنای آبادانیق.وآ…

آبسالان(آب+سالان)آب یک کلمه ی تورکی است.به معنای آبادانیق.وآ…

عنکبوت یا انکه بوت(حیوانی که دارای رانهای بزرگی است)..عقاب ی…

برای نوشتن نامه عاشقانه در ابتدا فکر کنید که چه احساساتی دارید و چه کلماتی را می خواهید به همسرتان بگویید اگر نتوانستید کلمات مناسب پیدا کنید از یک کتاب کمک بگیرید.

آیا تا به حال برای همسرتان نامه عاشقانه نوشته اید؟آیا شما هم تصور می کنید نوشتن نامه برای ابتدای آشنایی و شور و شوق
روزهای اول عاشقی می باشد؟با توجه به اینکه امروزه در دنیای ارتباطات هستیم و روش های ارتباطی بسیار سریع است

نوشتن نامه روشی ناکارامد و قدیمی می باشد اما باید بدانید نوشتن نامه با قلم برروی کاغذ یکی از بهترین روش های ابراز
احساسات به همسرتان می باشد.با ما همراه باشید تا در Niksalehi درباره ضرورت نوشتن نامه بخوانید.

از نظر این افراد، نامه عاشقانه حاوی یک سری مطالب اغراق آمیز احساسی برای تحت تاثیر قرار دادن طرف مقابل
است.اما آیا واقعا نامه عاشقانه چیز بدی است؟ دکتر بابک یکتاپرست مدیر اجرایی و عضو گروه علمی پزشکی .
نت بر خلاف اعتقاد اکثر مردم، نوشتن نامه عاشقانه محدود به سن و سال مشخص و یا دوران خاصی نیست.

اتفاقا نوشتن آن در دوران پس از ازدواج ضرورت بیشتری پیدا می کند و می تواند عامل تحکیم پیوندهای عاطفی
بین زن و مرد، و ضامن بقای خانواده باشد.در واقع میل به تحسین شدن و مورد توجه بودن، یکی از نیازهای درونی آدمی است.
نیازی که عمدتا با دور شدن از سالهای اولیه ازدواج به فراموشی سپرده می شود.

چگونه برای عشق خود نامه بنویسیم

طبیعتا شکل گیری این گونه وابستگی های عاطفی بیشتر در دوران جوانی اتفاق می افتد و بنا به اقتضای شور
و حال جوانی، بروز واکنش های احساسی در این دوران بیشتر دیده می شود.
اما پایان دوران جوانی الزاما به منزله خاتمه شور و احساسات عاطفی در انسان نیست.

کما اینکه نمونه های بسیاری از عشق های دوران میانسالی و یا حتی سالمندی را در جامعه شاهد بوده ایم
که عمدتا با شور و حالی آتشین همراه بوده اند.

در واقع این نمونه ها واکنش طبیعی یک فرد به هنگام ایجاد یک علقه درونی هستند اما به دلیل اینکه
بنا به عرف جامعه، انتظار بروز آن را در این دوره سنی نداریم اکثرا تبدیل به نقل محافل و مجالس
می شوند و یا حتی مورد شماتت و نکوهش قرار می گیرند.

وقتی شما با کسی درددل می کنید، احساس می کنید که در برابر مشکلات تنها نیستید.
این مسئله حتی اگر به حل مشکل شما منجر نشود از فشار روانی که تحمل می کنید خواهد کاست.

ازطرف دیگر با این کار، احساس محرم بودن را در فردی که با او درددل می کنید به وجود می
آورید و این به صمیمیت بین شما خواهد افزود.

( البته ناگفته پیداست که در انتخاب چنین فردی باید دقت کرد). این مسئله درمورد احساسات مثبت نیز صدق می
کند.
بر زبان آوردن کلمات عاشقانه، معمولا با احساس لذتی درونی همراه است.
از طرف دیگر شنیدن چنین عباراتی نیز شور و حال لذتبخشی را در فرد ایجاد خواهد کرد و موجب افزایش
حس اعتماد به نفس و احساس آرامش خواهد شد.

( این امر به ویژه در مورد خانم ها نمود بیشتری دارد.
) چنانکه پیامبر گرامی اسلام می فرماید، این سخن مرد که به همسرش می گوید، واقعا ترا دوست دارم ،
هرگز از قلبش خارج نخواهد شد.
ابراز عشق، نکته ای است در گفته ها و شیوه زندگی بزرگان بارها و بارها مورد تاکید قرار گرفته.

نامه های عاشقانه لئو تولستوی، ویلیام شکسپیر، جبران خلیل جبران، … و به ویژه نامه های عاشقانه دکتر چمران که
در گرماگرم معرکه آتش و خون، در میدان جنگ به رشته تحریر در آمده اند گواه خوبی بر این مدعا
هستند.

به باور عموم مردم، شور و التهاب اوایل آشنایی با گذشت زمان فروکش می
کند.
این افراد معتقدند که رسیدن به معشوق و درگیر شدن با مشکلات زندگی روزمره عوامل اصلی در کمرنگ شدن اشتیاق
اولیه هستند.
از حق نباید گذشت که عوامل یاد شده، تاثیر چشمگیری بر نوع رابطه زوجین دارند.

دغدغه های گذران زندگی پس از ازدواج و فشارهای ناشی از آن مسلما بخش عمده ای از ذهن دو طرف
را به خود مشغول خواهند کرد.
گفتگوهای مرتبط با مسایل عاشقانه، بیان آرزوها، شعر، موسیقی، سینما و مطالب دوست داشتنی دیگر، دست کم بخشی از جای
خود را به گفتگو در زمینه لزوم صرفه جویی، بازپرداخت وام، قسط، کرایه خانه، دخالت ها و احیانا متلکهای والدین
طرف مقابل و … می دهند.

زندگی زیر یک سقف، از برخی از خصوصیات منفی طرفین، که در ملاقات های چند ساعته دوران دوستی ونامزدی مخفی
مانده بوده، پرده بر می دارد.
و همه این عوامل آبی می شوند بر آتش اشتیاق.

سخت اما شدنی گاهی اوقات بیان احساسات واقعا مشکل می شود.
و صد البته این امر در مورد احساسات مثبت دشوار تر هم هست.
برخی افراد حتی با به یادآوردن خاطرات و جملات عاشقاته ای که یک روز به راحتی بر زبانشات جاری می
شد دچار تعجب می شوند.

معمولا این افراد این خاطرات را ناشی از شور جوانی می دانند و تکرار آن را امری غیر ممکن به
حساب می آورند.اما آیا واقعا ابراز محبت به کسی که دوشادوش شما، برای ساختن یک زندگی تلاش می کند اینقدر دشوار است؟

فرض کنیم که این امر بسیار دشوار باشد، اما حتی اگر بخواهیم از نقطه نظر عقل و منطق به موضوع
نگاه کنیم با توجه به تاثیرات چشمگیری که ابراز احساسات در بهبود شرایط زندگی دارد، باز هم عقل حکم می
کند که برای به دست آوردن این مهارت تلاش کنیم.

شاید لازم باشد گاهی اوقات چشممان را کمی به روی عیب های طرف مقابل ببندیم.
شاید باید به خاطر بیاوریم که خود ما هم چندان موجود بی عیب و نقصی نیستیم.
شاید باید سری به دفتر خاطراتمان بزنیم و لابلای ورق های آن، صفحه های مربوط به محبت های طرف مقابل
را یک بار دیگر مرور کنیم.

دست به قلم ببرید شاید اوایل به زبان آوردن برخی کلمات در شرایط رو در رو کمی دشوار باشد.

یا از خاطرات شیرینی که با هم داشته اید.
یا حتی از حرف هایی که در دلتان مانده و نگفته اید.
نگذارید سکوت هر روز بیشتر از روز پیش بین شما فاصله بیندازد.
به این ترتیب خواهید دید که نوشتن نامه عاشقانه کار سختی نیست.
امتحان کنید.

اظهار محبت به همسر ، از نشانه های تکامل ایمان در فرد است.
پیامبر گرامی اسلام (ص)

نوشتن نامه دست نویس برای طرف مقابل تان به او نشان می‌دهد که چه قدر برایش ارزش قائل هستید که
از وقت خود گذاشته اید و این کار را برایش انجام داده اید.
این طور نامه‌ها به شما اجازه می‌دهد که با همسر خود خودمانی تر باشید و خیلی بهتر عشق و صمیمیت خود را ابراز نمایید.

نوشتن نامه دست نویس باعث می‌شود شما سرعت خود را کاهش دهید و روی کلماتی که می‌نویسید
بیش تر دقت کنید. همین باعث می‌شود که شما احساسات خود را به درستی ابراز نمایید.

این نامه یک هدیه بسیار با ارزش برای طرف مقابل تان خواهد بود و مطمئن باشید که برای
سال‌ها آن را نزد خود نگه می‌دارد.

هرچه قدر بهتر بتوانید تفکرات و احساسات خود را روی کاغذ بیاورید، بهتر می‌توانید از نظر محاوره ای نیز با او ارتباط برقرار کنید.

بنابر گفته‌های متخصص روابط و نویسنده، دکتر جان گاتمن، نسبت تعاملات مثبت به تعاملات منفی
در رابطه باید پنج بر یک باشد تا بتوان آن رابطه را یک رابطه سالم و خوشحال تلقی کرد.

به زبان دیگر شما به پنج برخورد مثبت
نیاز دارید تا هر یک عدد برخورد اشتباه در رابطه را از بین ببرید. البته ما معمولا نمی‌توانیم به خوبی ۵ تعامل مثبت را در رابطه مان ایجاد کنیم.
نوشتن نامه در چنین رابطه‌هایی باعث می‌شود به کشمکش‌هایی که بین شما
برارخ داده است، پایان دهید و سوء تفاهمات را از بین ببرید.

منبع : بحار الانوار جلد ۱۰۳ ص ۲۲۸ شافى جلد ۲ ص ۱۳۸ -مجموعه آثار جبران خلیل جبران -گفتگو با همسر شهید چمران -نامه های عاشقانه شکسپیر-کیوی مگ





©باز نشر مطالب اختصاصی سایت فقط با ذکر منبع و لینک مطلب در سایت niksalehi.com مجاز میباشد . طراحی سایت با آنلاینر

 

 

چه چیزی میـتواند رمانتیک تر از دریافت یک نامه عاشقانه دسـت نـویس بـاشـد. ایـن نوع نامه ها هنوز هم به عنوانیکـی از بـهتـریـن هدیه های ولنتاین به شمار می روند اما نـبـایـد آنـهـا را مـخـتـص فـوریـه بـدانـیم در هر زمان از سال نـامـه هـای عـاشـقـانه تجلی قدرتمندی از عشق شمـا راپدیدار می سازند. لازم نیـست کـه حـتما شکسپیر باشید تا بتوانبد یک نامه عـاشـقـانه کـامل و بی نقص بنویسید فقط کافی است که بتـوانیـد احسـاسـات خـود را منـتـقل کـنید. چیزی که نامه عـاشقانه را از سایر نامه ها مجزا می کند خصوصی بودن آن اسـت. از ایـن طـریـق بـه محبوب خود نشان می دهید کـه او را بـه خـوبـی مـی شنـاسـید و ایـن آگاهی را فقط و فقط از طریق عشق خود بدست آورده اید. تمام چیزی که برای شروع به آن نیاز دارید در دست داشتن قلم و کاغذ مناسب است. سعی کنید به جای کاغذهای با عکس گل سرخ و آندسته از کاغذهایی که در حاشیه آن تصویر الهه های عشق (کودکی برهنه) چاپ شده است از یک کارت محکم استفاده کنید. گیرنده این نامه می خواهد از آن برای سال های درازی نگهداری کند برای همین نوشتن بر روی یک کارت محکم به دوام آن کمک می کند.

سعی کنید در نوشتن صریح باشید. به او بگویید که دقیقا چه احساسی را در شما ایجاد می کند و چه کاری انجام می دهد که باعث می شود شما یک چنین احساسی داشته باشید. از ضمیر دوم شخص “تو” استفاده کنید تا نامه شما مستقیما او را مخاطب قرار دهد. پیش از اینکه شروع به نوشتن کنید چند لحظه صبر کنید و به محبوب خود فکر کنید. شاید سوالات زیر به شما کمک کند تا بتوانید افکارتان را بهتر به جریان بیندازید:

– بهترین توانایی او چیست؟

چگونه برای عشق خود نامه بنویسیم

– متوجه چه چیزی در او شده اید که خودش قبلا از آن خبر نداشته؟

– رمانتیک ترین کاری که او تا به حال برای شما انجام داده چیست؟

– در امور روزمره زندگی چه کاری انجام می دهد که گویای اهمیت او نسبت به شماست؟

– چه موقع عاشق او شدید؟

– کدامیک از خوبی های او شما را شگفت زده می کند؟

– بهترین خاطره مشترکتان چیست؟

– از زمانیکه به هم پیوستید چه تغییراتی در زندگی شما ایجاد شد؟

البته شما می توانید نامه را به هر طریق که مایل بودید شروع کنید فقط کافی است نام او را ذکر کنید. لازم نیست که از همان ابتدا خیلی احساساتی برخورد کنید. یک “عزیزم” ساده کفایت می کند. نامه را با توضیح یکی از خصوصیات ویژه او که آنرا دوست می دارید شروع کنید. سعی کنید در مورد او از جمله های منحصر به فرد استفاده کنید، مثلا “من هیچ گاه در زندگی خود با کسی که به اندازه تو ……. باشد ملاقات نکرده ام.” و یا ” هیچ کس هیچ موقع به اندازه تو باعث نشده بود که من احساس …… کنم.” با یک چنین مقدمه ای به او ثابت می شود که رتبه بندی او در ذهن شما با بقیه فرق می کند و جایگاه او از سایرین بالاتر است.

یک راه ساده برای شروع نامه های عاشقانهدر نوشته های خود احساسات واقعی تان را نسبت به او بیان کنید، از مثال هایی استفاده کنید که نشان دهنده توجه شما نسبت به طرف مقابل باشد. مطمئنا کارهایی که برای خوشحال کردنتان انجام داده برای شما ارزشمند هستند پس بهتر است این امور را مجددا به او یاد آوری کنید. خاطره مورد علاقه تان را مرور کنید، برای آینده آرزوهای خوب کنید و گفتن ” دوستت دارم” را نیز فراموش نکنید. لازم نیست که نامه شما خیلی طولانی و یا کوتاه باشد فقط باید صداقت را رعایت کنید و صمیمی باشید.

هیچ قانونی وجود ندارد که شما را ملزم به استفاده از شعر در نامه های عاشقانه کند اما اگر دوست داشته باشید می توانید چند بیت شعر مناسب به سلیقه خود انتخاب کنید و آنرا در متن نامه بگنجانید. اگر سروده خاصی در ذهن شما نیست می توانید از شعرهایی که به صورت online موجود هستند استفاده کنید. اما اگر از شعرهای کلاسیک خسته شده اید و به دنبال  ابیات غیر معمول می گردید من کتاب “با من تا انتهای عشق برقص” به نویسندگی لئونارد کوهن را به شما معرفی می کنم.

هنگامیکه نامه کامل شد یکبار دیگر آنرا با دقت بخوانید و اگر به اشتباهی بر خوردید آنرا تصحیح کنید. این نامه قرار است بارها و بارها خوانده می شود شما که نمی خواهید یک اشتباه کوچک تاثیر آنرا از بین ببرد.

اگر می خوهید تاثیر نامه دو برابر شود باید در آنرا مهر و موم کنید. این روزها پاکت های دارای مهر و موم در هر مغازه لوازم تحریر فروشی پیدا می شوند. اما استفاده از یک تکه شمع آب شده تیره رنگ خیلی رمانتیک تر است. این کار بسیار ساده است: شمع را روشن کنید ، هنگامیکه آب می شد چند قطره از آن را با دقت کافی بر روی در پاکت بچکانید و چند لحظه منظر بمانید تا کاملا خشک شود.

زمانیکه نامه کامل شد آنرا پست کنید و منتظر پاسخ آن بمانید. اگر به اندازه کافی خوش شانس باشید ممکن است روزی خودتان نیز یک نامه عاشقانه دریافت کنید

نامه های عاشقانه یک عاشق به معشوق را دوس دارید؟ چگونه این نامه ها را می‌نویسند؟ چطور یک نامه عاشقانه بنویسیم؟ چه حرفی در آن بزنیم یا ننویسیم؟ نمونه های نوشته شده‌ی این نامه‌ها و پیام ها را دیده و خوانده اید؟

من سجاد سلیمانی هستم. چند سال پیش برای یک معشوقه‌ی رویایی تعداد ۱۰ نامه‌ی کوتاه نوشتم و آنها را در شبکه‌های اجتماعی خودم منتشر کردم. اما پس از سالها که آن‌ها را خواندم حیفم آمد در میان پیام‌های پرسرعت شبکه‌های اجتماعی این نامه‌ها و آن احساس خوب گم شود.

برای همین این نامه‌ها را در بخش نامه‌ها و پیام‌های سایت آرشیو می‌کنم تا سال‌های آینده نیز بتوانم آن را بخوانم و با نامه‌های جدید مقایسه‌اش کنم.

 

 

چگونه برای عشق خود نامه بنویسیم

پس از مدت‌ها فکرکردن درباره انتخاب مخاطب خاص اما مجازی خودم برای نوشتن گاه به گاه برایش، توانستم مخاطبم را انتخاب کنم: 《گل》

از این پس برایش خواهم نوشت، از پس با او گفتگو خواهم کرد و با این مخاطب خیالی خود به گفتگو خواهم پرداخت و این لذت بخش ترین افکارم را با دوستان به اشتراک خواهم گذاشت.

 

.

.

گلم، جای خالی تو را همبشه احساس کرده ام، از هنگامه ای خود را شناخته ام #چشم هایم همواره در جستجوی تو بوده اند، و چقدر بیراهه رفته اند و به زحمت افتاده ام اما هنوز تو را نیافته ام. گاهی با هوس، گاهی شوق، گاهی وسوسه، گاهی عشق خیالی گاهی فریب خوردگی.

اما هنوز تو را نیافته ام، شوق یافتنت روزافزون است و من خستگی ناپذیر و نمی دانم تا به کی این شوق و توان جستجوی تو در من شعله ور خواهد بود اما یک فرقی در طی کردن این راه آموخته ام:

همیشه در پی تو بوده ام ای گل، اما هرزمان با یک فهم و نیت. اعتراف میکنم اگر قبلا میافتمت و در کنارم می بودی، هیچگاه تابه این حد قدر تو را نمی توانستم بدانم و تو زودتر پژمرده میشدی! زودتر از امروز!! در این سال ها رنج ها کشیده ام تا به نبودنت عادت نکنم کi نعمت حضورت را قدر بدانم و شایسته باشم.

ای گل،

صفای این باغ تویی، رنگ این دنیا تویی، چرا نمی بینمت؟ در کجای این دنیا گیسوان بر باد داده حیران و رقص کنان بی من، در حال و پروازی؟

گلم، 《وقت است که بازآیی》

با تقدیم عشق و احترام ، سجاد

بامداد چهارم خرداد ۹۴

 

.

.

(نامه های من به مخاطب خاص اما رویایی ام)

گلم،حس طراوت وجودت، از دور شادم میکند، امیدم می بخشد. گویی چشمان تو تمام زیبایی های دنیا را در خود جای داده است و من مات برق نگاهت

اما باید بدانی، که من آماده یک عشق بلندم، آرام اما مادام. عاشق گل بودن، کار من خواهد بود از آن لحظه که آیی؛ اما بدان که تو مسوولی! بله مسوول.

گلکم، مسوولی ، چرا که در عشق، عاشق باخته است و دل به دریای تو زده، و این معشوق است که باید راهبری کند. و من میدانم که تو کمال شعوری.

عزیز دل، معشوقه بودن، مسوولیت سنگینی است. هم ناز میخواهد هم وصال، عاشق را باید از عشق آرام آرام سیراب کنی، و هدایتش کنی. این یک شعور است و من میدانم که تو در شخصیتت سرشار از این شعوری. به چشمان زیبای تو قسم.

ای گل، یکبار دیگر قبل از رسیدن ربط بین عشق و عاشق و معشوق را مشق کنیم.

تو که بیایی من باخته ام و این تو این میدان.

سجاد

چهارم خرداد نود و چهار

 

.

.

گلکم، عزیز دل امشب، در سومین نامه‌ام، حرف بسیار بسیار مهمی با تو دارم. به کیمیا میماند!

به چشمان گیرایت قسم، به آرامش حضورت قسم که فراتر از منطق و استدال در شناخت دیگری، این《شوق》است که معجزه شناخت را رقم میزند.

منطق و تجریه آنچه آموخته ای را ابزار و معیار شناخت و تحلیل میداند اما 《شوق》با قدرت ماورایی خود، کمکت میکند به زوایای پنهان رسوخ کنی، یاری ات می کند با تمام وجود و ناخودآگاهت دایما بررسی و مرور کنی و به آنچه می اندیشی، دست یابی.

ای گل همیشه بهارم، شوق تو، شوق آفرین است و این هم افزایی معجزه میکند. حد باریکی بین افسارگریختگی و توهم عشق با 《شوق کشف کردن》وجود دارد، اولی ابهام آفرین و دومی رهنماست.

گلکم، به گلبرگ نرم نگاهت قسم، بدون شوق، دیدن نادیدنی‌ها  مقدور نیست.

چشم دل بگشا، رها شو، با حفظ حرمت و حریمت، نزدیک شو، دریاب، مشتاق باش. آرام باش اما مشتاق، جدی باش اما مشتاق، حضور داشته باش اما با شوق. پاسخگو باش اما با شوق

گلکم، اگر بخواهی به کمک منطق و تجربه هایت ؛ نادیدنی‌ها و قلب‌های حصر شده در سینه و روح های دمیده در کالبد جسم و افکار هزارلایه و بسیاری دیگر را در دیگری بیابی، بدان ناتوانی و ره افسانه پیموده ای!

چگونه برای عشق خود نامه بنویسیم

جان گل، به وقت آشنایی، مشتاق باش، شوق تو شوق آفرین است و این هم افزایی، کیمیا….

 

با تقدیم احترام و آرزوی بهترین‌ها

سجاد سلیمانی

ششم خرداد نود و چهار

.

 

.

.

(نامه های دل به گل)

ای گل ؛ این بار درد و دل دارم، شاید تلخ، شاید تند و شاید آغشته به حقیقت، شاید!

عزیز دل، میدانی که میدانم ابتذال عشق چیست، میدانم که عشق بازی های کنونی چه رنگی دارد، میدانم چگونه رابطه را در ترازوی ثروت می سنجند، شهوت را در لباسی مقدس ارایه میکنند و در پایان چه زیبا و ناز حداحافظی می کنند برای همیشه!

عزیز دل، آگاهم. اما هنوز به باورهایی نیز ایمان دارم، باورهایی که در دل نیکان زنده است و تنور دلهایی که به نور عشق راستین، گرم است. و همیشه تلاش کرده ام به حد لیاقت در سرزمین نیکان، نفس بکشم

ای گل، به گلبرگ نرم نگاهت قسم، برای مخاطب تو، از لذت رستوران های مجلل و شبهای طولانی و اتاق خوابهای روشن با شمع و گفتگوهای چشم در چشم و طولانی ؛ مهمتر و برتر و ارزشمندتر این است که او برای تو 《دومین》نباشد

و من میدانم که تو میدانی 《اولین》بودن چه سخت است و دشوار؛ کوچکترین بهایش، تنهایی است

 

با ارادت فراوان

سجاد سلیمانی

نهم خردادماه نود و چهار

بخشی از نامه برگرفته از متن محمدرضا شعبانعلی است

.

.

.

(نامه های دل به گل)

گلکم، عزیز دل؛ آرام تر بیا، هرچه جلوتر می آیی طوفانی تر میشوم. آرام و آرام تر بیا، حتی اگر من بخواهم که تو سریع‌تر قدم برداری!

گل آرزوها،

بیا اما نه به قصد ماندن! بیا برای شناختن، بوییدن و بررسی کردن و نه ماندن!

تو همچون من، انتخابی برای سرنوشت خودت داری که باید وسواس باشی

گللکم،

گاهی باید گلسنگ بود! سفت و زمخت!! اگر روزی به نتیجه قطعی رسیدی که باید بروی، برو. نمان! هردو ضرر خواهیم کرد. اصلا نمی پسندم روزگاری عامل پژمردگیت باشم. هرگز.

اگر مرددی، بمان و با حفظ حریمت، دقیق تر بررسی کن. بسنج با ترازوی باورت؛ و اگر به یقین ماندن رسیدی، بمان. بمان تا زیباترین نقش ها را رقم زنیم، بمان برای داشتن داشته ها و ساختن خواسته ها. راه دشوار پس از این انتخاب شروع خواهد شد

گلکم،

پایان و آغاز همه ابعاد زندگی مان را تشکیل میدهند. دانستن وقت آغاز و جرات رفتن در پایان کار.

خیالت عجب عطری دارد، رویایم سراسر بوی گلبرگ هایت میدهد. به ویژه گلبرگ نگاهت!

شاد باشی زیبا

سجادسلیمانی

بامداد ۱۳ خرداد ۹۴

.

.

.

(نامه های دل و عقل! به گل مجازی و رویایی ام)

ای گل، ای آرام تر از اقیانوس‌های آرام

میدانی که هرچه عمق دلت بیشتر باشد، هرچه انبان ذهنت از مفاهیم پربها سرشار باشد آنگاه وسیع میشوی، روحی پر عظمت خواهی داشت و به هنگامه طوفان های بزرگ زندگی تنها کمی صورتت آشفته خواهد شد و کل وجودت، همچنان آرام و مطمئنم خواهد بود و اعماق دلت هنوز ایمن است برای کسانی که در آن ساکن اند!

گلکم،

امشب حرف و پیام مهمی باتو دارم، آرام در برابرم بنشین و خوب گوش بسپار

با تمام حواس ات، خوب به حرفهایم گوش بده.. به زلالی چشمانت سوگند که از سر عشق با تو سخن میگویم هرچند شاید تلخ..

استادی میگفت:《تاکید و بیان مکرر دوست داشتن، تفاوت چندانی با باج خواهی عاطفی ندارد》

دوست داشتن سیاه است و سفید، در دوست داشتن سیاه بی آنکه بدانیم با تاکید و تکرار دوست داشتن، طرف مقابل را چنان برای ماندن معذب میکنیم یا طوری وانمود میکنیم که با رفتنش، نابود خواهیم شدآنگاه ؛

فرصت رهایی و آزاداندیشی و آزادی عمل در 《انتخاب کردن》 را ؛ از کسی که دوستش داریم؛ میگیرم و چه بسا همین قصه، عامل بسیاری از شکست ها و خیانت هاست.

گل شیرین بیانم،

در دوست داشتن واقعی کسی، حد بیان احساسات باید به اندازه ای باشد که مانع شناخت او نشده و بر قدرت تصمیم گیری او برای ماندن یا رفتن لطمه نزند وگرنه تکرار و تاکید بر دوست داشتن، فرقی با 《باج خواهی عاطفی》ندارد!

گلکم عزیز دل، سخن باتو گفتن هرچند خیالی، آیینه تمام قدی برای من است، برای سنجش خویش و بازبینی افکار و اندیشه هایم

رها باش عزیز دل، ماندن ، آغاز راهی طولانی است. رها باش.

 

با آرزوی بهترین ها

سجاد سلیمانی

بامداد پانزدهم خرداد سال نودوچهار

بخشی از متن، برگرفته از متن آقای احمدرضا نخجوانی است.

.

.

.

نامه ها و دلنوشته های من به مخاطب خاص و رویایی ام

گل همیشه بهارم،

سخت است باور کنی اما باورکن که در مسیر زندگی و در موقعیت های مختلف ، در مقابل کسانی قرار میگیری که تمام اعتقادات و باورها و داشته های تو را نمی پسندن. حتی گاهی بخاطر باورهایت تو را مسخره میکنند، به تو میخندند و تو را طرد می کنند.

عزیز دل،

رسم دنیا از ازل همین بوده و ادامه دار خواهد بود. تمدن های رویایی و بشر مدرن معرفی شده در انواع اندیشه ها و مکاتب فلسفی گوناگون، هنوز در روی کره زمین شکل نگرفته و به نظرم شکل گرفتنش بعید باشد!! جوامع و انسان هایی که تنوع و تفاوت ها را بشناسند و محترم بشمارند و بخواهند دوشادوش تو و در کنارت بمانند!

به چشمان زیبایت سوگندت میدهم،

ه هنگام مقابله با این افراد، ناامید نشو، نشکن! آنها خواسته یا ناخواسته میخواهند لگدمال کنند و افکار زیبایت را خط خطی کنند و به رویایت بخندند. اما تو هم بخند، بخند به خنده هایشان و آرام و سربه زیر پیش برو. نایست، سکون، شروع مرگ جریان زندگی توست

ای گل؛

مبادا روزی ناخواسته و ندانسته تو هم در جرگه انسان‌های بی احساسی قرار بگیری که چشمان زیبایت، زیبایی‌های پنهان دیگران را نبیند، این تغییر و زمخت شدن؛ آرام و بی‌صدا رخ می‌دهد انقدر آرام که خودت باور نکنی. پس هشیار باش، دائماً زیبایی‌های افراد را ببین و از آنها تشکر کن و زیبایی‌های آنها را بگو، این یک تمرین تضمین شده است!

ای نازنین،

مراقب زیبایی‌های خودت و دیگران باش. مبادا کسی را بشکنی و هیچگاه شکسته مشو.

و گاهی فرمول صیانت، گذاشتن و گذشتن است

سجاد سلیمانی

بیست و ششم خرداد نود و چهار

.

.

.

(دلنوشته هایی به گلی رویایی و مجازی)

گلم،

برای هر پایانی، آدابی هست همانند هر آغازی که آداب و شرایطی دارد.

همانقدر که اصل《آغاز》و 《پایان به موقع》مهم است، اهمیت آداب این دو به همان اندازه مهم است و هنر ما، در رعایت آنهاست.

گلکم عزیز دل،

برای انسانی که از حداقل آزادی فکر و عمل برخوردار است، هرآغاز و پایانی باید کاملا در اختیارش باشد و اسیر موقعیت‌ها و پیشنهادها و مکان‌ها قرار نگیرد، و حتی اگر گاهی کوتاه می آیی نیز باید آگاهانه و با اختیار باشد تا به وقتش قاطعانه عمل کرد.

گل نازم،

دوستی با دیگران، سفر و همسفر، آشنایان، همسر، مردم شهر یا سرزمین، عاشق شدن های خام، لحظه کوتاه خرید، زمان دردودل یک دوست، همسایه ، شراکت و همکاری و تجارت از جمله موقعیت هایی است که رعایت آداب آغاز و پایان اهمیت ویژه ای دارد

عزیز دل،

در زمان‌هایی از زندگی، آغاز شدن دست ما نیست، تاهشیار میشوی خود را درگیر در رابطه‌ای میبینی اما بدان پایان دادن به ناپسندها شاهکار ماست! و لازم است گاهی با قطعیت مهر پایان برآن بکوبیم تا فرصت های نو و دنیای نوین را از خود دریغ نکنیم

ای بهترینم؛

آداب ؛ حفظ احترام و مهربان بودن و کش دادن و فرصت دادن و لطف کردن و ماندن و سکوت و تحمل کردن و منت کشیدن نیست!

آداب ؛ ترک کردن، رفتن، قطع کردن، سفر و هجرت، خدانگهدار برای همیشه، دلشکستن و سنگ شدن و طرد شدن و شکایت هم هست!

تشخیص مدل رفتاری تو برای هر آغاز و پایانی، آداب شایسته آن است و بس! بکوش شایسته باشی و شایسته رفتار کنی.

 

سجاد سلیمانی

۲۹خرداد ۹۴

.

.

.

دلنوشته هایی به مخاطبی خاص و رویایی

گلکم، عزیز دل

در مسیر زندگی به آدم هایی میرسی که کلا یک برگ بیشتر نیستند، زود تمام می‌شوند. دستاوردی از خود ندارند و هرچه هست همان خدادادی‌هاست و بس! از این ها نمی توانی دورباشی، اما تلاش کن بشناسی و بیشتر از یک برگ، وقتت را تلف نکنی!

گل سراسر گلبرگ خندان من؛

بعضی آدم ها در مسیر زندگی ات قرار خواهند گرفت که که یک کتاب قطور هستند، هرچقدر ورق بزنی و مرورشان بکنی تمامی ندارند؛ و اگر روزی با هزاران زحمت بتوانی بخوانی و تمامش کنی هنوز برق مرور از اولش، تو را به شوق می آورد و از دیگر سو، اینها سراسر ایده و حرف‌های نو هستند و بی پایان!

مراقبشان باش، به سادگی از کنارشان مرو، به قدر کافی دم بگیر و لذت ببر. هیچگاه مگذار از زندگیت حذف شوند، حتی اگر دیداری سالانه باشد.

گل زیبا،

بین یک برگ بودن و کتاب بودن، کسانی را خواهی دید در انواع مختلف و اینجا برای هر کدام به قدر 《وجودش》بها بده، نه بیشتر نه کمتر

گلکم؛

هیچگاه خودت را به محیط محدود اطرافت زندانی نکن. انسانهای بزرگ و شایسته را میتوان در سراسر عالم یافت و عمری به پای حرفهایشان نشست و لذت برد و آموخت.

هیچگاه محدود به اطراف و محیط نباش، جهش کن، بیرون رفتن را بیاموز و انسانهای دیگر را کشف کن. گاهی در سفر، گاهی در قفسه کتابخانه، گاهی در گذر. هشیار باش و بیاب

گل بهارم عزیز دل،

اگر محدود به گلدان زندگی ات شدی….. نشو، عاقبت خوشی ندارد!

اگر محدود شدی دیگر صداها و تنوع های زیبا و دلهای وسیع و تجربه های گران و حرفهای ناب و اندیشه های نیک را درک نخواهی کرد. و این عین《یک برگ》شدن است.

 

سجاد سلیمانی

بامداد سوم تیرماه نود وچهار

.

.

.

(نامه هایی به گل ، مخاطب خاص و رویایی ام)

عزیز دل

تناقض عجیبی وجود دارد که باید بدانی و بشناسی، بین شخصیت ها و عشق‌ها و برنامه ها و سبک زندگی داخل کتاب‌ها و دنیای واقعی بیرونی اطراف ما هیچ ربطی وجود ندارد! واقعیت چیز دیگریست.

گلکم،

نویسنده ها و راوی ها و افکار و ایده هایشان همیشه مطابق بر واقعیت‌های موجود نیستند و از آن بدتر چشم‌های ما را روی آنها بسته‌اند. حتی بین شخصیت آنها و نوشته‌هایشان گاهی فاصله‌های بسیار زیادی وجود دارد مثل افکارشان زیبا نیستند ای نازنین؛

آنها نه خیانتکارند و نه دشمن واقعیت ، آنها با کتابهایشان فریبهای بزرگی هستند که میخواهند چشم ما را به دنیای بهتری باز کنند و گاهی لازم است که برای اینکار چشم هایمان را به روی 《محیط واقعی پیرامون خویش》ببندند!

گل بهارم؛

هزاران نویسنده و صدها هزار نوشته به هیچ درد ما اگر نخورند و هیچ کاری برایمان نکنند اما هنوز ما انسانها به عده ای برای اندیشیدن و نوشتن محتاجیم که میتوانیم برای فراموشی خاطره تلخ مان اسم دیگری برای آنها (بجز نویسنده و کتاب) انتخاب کنیم !

گل!

در پایان فراموش نکن که الزاما هیچ ربطی بین گفته ها و عشق ها و سبک‌های زندگی داخل کتاب‌ها و دنیای واقعیت وجود ندارد! و هرچه تاریخ نگارش کتاب در گذشته باشد این شکاف و دوری بیشتر است. فریب عاشقانه ها و وعده هایشان را نخور که سخت آسیب خواهی دید. سخت.

ولی با همه سختی ها و تلخی هایش، ما برای رفتن از وضع موجود به آنها محتاجیم!

سجاد سلیمانی

سحرگاه یازدهم تیرماه نود و چهار

(این نوشته حتما باید ویرایش شود — خودم میدونم 😏)

.

.

نوشته‌ها و پیشنهادات مرتبط

من نامه‌های متنوعی به دیگران و حتی خودم نوشته‌ام. اگر علاقمند هستید می‌توانید در آدرس زیر این آرشیو این نامه‌ها را پیدا کرده و آنها را مرور کنید:

آرشیو نامه ها و پیام ها

 

یک پیشنهاد جدی برای شما دارم. اگر می‌خواهید نوشتن شما تقویت شود و بهتر از قبل بنویسید نوشته‌های مرا با عنوان نوشتن و نویسندگی بخوانید. آنجا از دستاوردهای نوشتن و اینکه چگونه نوشتن خودمان را تقویت کنیم صحبت کرده‌ام و کلی متن منتشر کرده‌ام. به رایگان سری به آن بزنید:

نوشتن و نویسندگی | دستاوردها | چگونه؟

 

 

آدرس کوتاه این نوشته:

http://zaman.link/gol

سجادسلیمانی یک انسان، عاشق زندگی، جستجوگر و اهل ریسک‌های بزرگ در زندگی. غرق در «اکنون خودش» و سخت مشغول زیستن…

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه

نام

ایمیل

وب‌سایت

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

برای دسترسی به کلیه‌ی آموزش‌های مربوط به مدیریت زمان و برنامه‌ریزی به همراه تکنیک‌های کاربردی و فیلم‌های آموزشی رایگان روی لینک زیر کلیک کنید:

آموزش مدیریت زمان دوره‌ی رایگان

 

در بخش ارتباط با من می‌توانید به روش‌های مختلف با من تماس بگیرید:

همچنین می‌توانید در شبکه‌های اجتماعی، مدیریت زمان را پیگیر باشید:

نامه های عاشقانه یک عاشق به معشوق را دوس دارید؟ چگونه این نامه ها را می‌نویسند؟ چطور یک نامه عاشقانه بنویسیم؟ چه حرفی در آن بزنیم یا ننویسیم؟ نمونه های نوشته شده‌ی این نامه‌ها و پیام ها را دیده و خوانده اید؟

من سجاد سلیمانی هستم. چند سال پیش برای یک معشوقه‌ی رویایی تعداد ۱۰ نامه‌ی کوتاه نوشتم و آنها را در شبکه‌های اجتماعی خودم منتشر کردم. اما پس از سالها که آن‌ها را خواندم حیفم آمد در میان پیام‌های پرسرعت شبکه‌های اجتماعی این نامه‌ها و آن احساس خوب گم شود.

برای همین این نامه‌ها را در بخش نامه‌ها و پیام‌های سایت آرشیو می‌کنم تا سال‌های آینده نیز بتوانم آن را بخوانم و با نامه‌های جدید مقایسه‌اش کنم.

 

 

چگونه برای عشق خود نامه بنویسیم

پس از مدت‌ها فکرکردن درباره انتخاب مخاطب خاص اما مجازی خودم برای نوشتن گاه به گاه برایش، توانستم مخاطبم را انتخاب کنم: 《گل》

از این پس برایش خواهم نوشت، از پس با او گفتگو خواهم کرد و با این مخاطب خیالی خود به گفتگو خواهم پرداخت و این لذت بخش ترین افکارم را با دوستان به اشتراک خواهم گذاشت.

 

.

.

گلم، جای خالی تو را همبشه احساس کرده ام، از هنگامه ای خود را شناخته ام #چشم هایم همواره در جستجوی تو بوده اند، و چقدر بیراهه رفته اند و به زحمت افتاده ام اما هنوز تو را نیافته ام. گاهی با هوس، گاهی شوق، گاهی وسوسه، گاهی عشق خیالی گاهی فریب خوردگی.

اما هنوز تو را نیافته ام، شوق یافتنت روزافزون است و من خستگی ناپذیر و نمی دانم تا به کی این شوق و توان جستجوی تو در من شعله ور خواهد بود اما یک فرقی در طی کردن این راه آموخته ام:

همیشه در پی تو بوده ام ای گل، اما هرزمان با یک فهم و نیت. اعتراف میکنم اگر قبلا میافتمت و در کنارم می بودی، هیچگاه تابه این حد قدر تو را نمی توانستم بدانم و تو زودتر پژمرده میشدی! زودتر از امروز!! در این سال ها رنج ها کشیده ام تا به نبودنت عادت نکنم کi نعمت حضورت را قدر بدانم و شایسته باشم.

ای گل،

صفای این باغ تویی، رنگ این دنیا تویی، چرا نمی بینمت؟ در کجای این دنیا گیسوان بر باد داده حیران و رقص کنان بی من، در حال و پروازی؟

گلم، 《وقت است که بازآیی》

با تقدیم عشق و احترام ، سجاد

بامداد چهارم خرداد ۹۴

 

.

.

(نامه های من به مخاطب خاص اما رویایی ام)

گلم،حس طراوت وجودت، از دور شادم میکند، امیدم می بخشد. گویی چشمان تو تمام زیبایی های دنیا را در خود جای داده است و من مات برق نگاهت

اما باید بدانی، که من آماده یک عشق بلندم، آرام اما مادام. عاشق گل بودن، کار من خواهد بود از آن لحظه که آیی؛ اما بدان که تو مسوولی! بله مسوول.

گلکم، مسوولی ، چرا که در عشق، عاشق باخته است و دل به دریای تو زده، و این معشوق است که باید راهبری کند. و من میدانم که تو کمال شعوری.

عزیز دل، معشوقه بودن، مسوولیت سنگینی است. هم ناز میخواهد هم وصال، عاشق را باید از عشق آرام آرام سیراب کنی، و هدایتش کنی. این یک شعور است و من میدانم که تو در شخصیتت سرشار از این شعوری. به چشمان زیبای تو قسم.

ای گل، یکبار دیگر قبل از رسیدن ربط بین عشق و عاشق و معشوق را مشق کنیم.

تو که بیایی من باخته ام و این تو این میدان.

سجاد

چهارم خرداد نود و چهار

 

.

.

گلکم، عزیز دل امشب، در سومین نامه‌ام، حرف بسیار بسیار مهمی با تو دارم. به کیمیا میماند!

به چشمان گیرایت قسم، به آرامش حضورت قسم که فراتر از منطق و استدال در شناخت دیگری، این《شوق》است که معجزه شناخت را رقم میزند.

منطق و تجریه آنچه آموخته ای را ابزار و معیار شناخت و تحلیل میداند اما 《شوق》با قدرت ماورایی خود، کمکت میکند به زوایای پنهان رسوخ کنی، یاری ات می کند با تمام وجود و ناخودآگاهت دایما بررسی و مرور کنی و به آنچه می اندیشی، دست یابی.

ای گل همیشه بهارم، شوق تو، شوق آفرین است و این هم افزایی معجزه میکند. حد باریکی بین افسارگریختگی و توهم عشق با 《شوق کشف کردن》وجود دارد، اولی ابهام آفرین و دومی رهنماست.

گلکم، به گلبرگ نرم نگاهت قسم، بدون شوق، دیدن نادیدنی‌ها  مقدور نیست.

چشم دل بگشا، رها شو، با حفظ حرمت و حریمت، نزدیک شو، دریاب، مشتاق باش. آرام باش اما مشتاق، جدی باش اما مشتاق، حضور داشته باش اما با شوق. پاسخگو باش اما با شوق

گلکم، اگر بخواهی به کمک منطق و تجربه هایت ؛ نادیدنی‌ها و قلب‌های حصر شده در سینه و روح های دمیده در کالبد جسم و افکار هزارلایه و بسیاری دیگر را در دیگری بیابی، بدان ناتوانی و ره افسانه پیموده ای!

چگونه برای عشق خود نامه بنویسیم

جان گل، به وقت آشنایی، مشتاق باش، شوق تو شوق آفرین است و این هم افزایی، کیمیا….

 

با تقدیم احترام و آرزوی بهترین‌ها

سجاد سلیمانی

ششم خرداد نود و چهار

.

 

.

.

(نامه های دل به گل)

ای گل ؛ این بار درد و دل دارم، شاید تلخ، شاید تند و شاید آغشته به حقیقت، شاید!

عزیز دل، میدانی که میدانم ابتذال عشق چیست، میدانم که عشق بازی های کنونی چه رنگی دارد، میدانم چگونه رابطه را در ترازوی ثروت می سنجند، شهوت را در لباسی مقدس ارایه میکنند و در پایان چه زیبا و ناز حداحافظی می کنند برای همیشه!

عزیز دل، آگاهم. اما هنوز به باورهایی نیز ایمان دارم، باورهایی که در دل نیکان زنده است و تنور دلهایی که به نور عشق راستین، گرم است. و همیشه تلاش کرده ام به حد لیاقت در سرزمین نیکان، نفس بکشم

ای گل، به گلبرگ نرم نگاهت قسم، برای مخاطب تو، از لذت رستوران های مجلل و شبهای طولانی و اتاق خوابهای روشن با شمع و گفتگوهای چشم در چشم و طولانی ؛ مهمتر و برتر و ارزشمندتر این است که او برای تو 《دومین》نباشد

و من میدانم که تو میدانی 《اولین》بودن چه سخت است و دشوار؛ کوچکترین بهایش، تنهایی است

 

با ارادت فراوان

سجاد سلیمانی

نهم خردادماه نود و چهار

بخشی از نامه برگرفته از متن محمدرضا شعبانعلی است

.

.

.

(نامه های دل به گل)

گلکم، عزیز دل؛ آرام تر بیا، هرچه جلوتر می آیی طوفانی تر میشوم. آرام و آرام تر بیا، حتی اگر من بخواهم که تو سریع‌تر قدم برداری!

گل آرزوها،

بیا اما نه به قصد ماندن! بیا برای شناختن، بوییدن و بررسی کردن و نه ماندن!

تو همچون من، انتخابی برای سرنوشت خودت داری که باید وسواس باشی

گللکم،

گاهی باید گلسنگ بود! سفت و زمخت!! اگر روزی به نتیجه قطعی رسیدی که باید بروی، برو. نمان! هردو ضرر خواهیم کرد. اصلا نمی پسندم روزگاری عامل پژمردگیت باشم. هرگز.

اگر مرددی، بمان و با حفظ حریمت، دقیق تر بررسی کن. بسنج با ترازوی باورت؛ و اگر به یقین ماندن رسیدی، بمان. بمان تا زیباترین نقش ها را رقم زنیم، بمان برای داشتن داشته ها و ساختن خواسته ها. راه دشوار پس از این انتخاب شروع خواهد شد

گلکم،

پایان و آغاز همه ابعاد زندگی مان را تشکیل میدهند. دانستن وقت آغاز و جرات رفتن در پایان کار.

خیالت عجب عطری دارد، رویایم سراسر بوی گلبرگ هایت میدهد. به ویژه گلبرگ نگاهت!

شاد باشی زیبا

سجادسلیمانی

بامداد ۱۳ خرداد ۹۴

.

.

.

(نامه های دل و عقل! به گل مجازی و رویایی ام)

ای گل، ای آرام تر از اقیانوس‌های آرام

میدانی که هرچه عمق دلت بیشتر باشد، هرچه انبان ذهنت از مفاهیم پربها سرشار باشد آنگاه وسیع میشوی، روحی پر عظمت خواهی داشت و به هنگامه طوفان های بزرگ زندگی تنها کمی صورتت آشفته خواهد شد و کل وجودت، همچنان آرام و مطمئنم خواهد بود و اعماق دلت هنوز ایمن است برای کسانی که در آن ساکن اند!

گلکم،

امشب حرف و پیام مهمی باتو دارم، آرام در برابرم بنشین و خوب گوش بسپار

با تمام حواس ات، خوب به حرفهایم گوش بده.. به زلالی چشمانت سوگند که از سر عشق با تو سخن میگویم هرچند شاید تلخ..

استادی میگفت:《تاکید و بیان مکرر دوست داشتن، تفاوت چندانی با باج خواهی عاطفی ندارد》

دوست داشتن سیاه است و سفید، در دوست داشتن سیاه بی آنکه بدانیم با تاکید و تکرار دوست داشتن، طرف مقابل را چنان برای ماندن معذب میکنیم یا طوری وانمود میکنیم که با رفتنش، نابود خواهیم شدآنگاه ؛

فرصت رهایی و آزاداندیشی و آزادی عمل در 《انتخاب کردن》 را ؛ از کسی که دوستش داریم؛ میگیرم و چه بسا همین قصه، عامل بسیاری از شکست ها و خیانت هاست.

گل شیرین بیانم،

در دوست داشتن واقعی کسی، حد بیان احساسات باید به اندازه ای باشد که مانع شناخت او نشده و بر قدرت تصمیم گیری او برای ماندن یا رفتن لطمه نزند وگرنه تکرار و تاکید بر دوست داشتن، فرقی با 《باج خواهی عاطفی》ندارد!

گلکم عزیز دل، سخن باتو گفتن هرچند خیالی، آیینه تمام قدی برای من است، برای سنجش خویش و بازبینی افکار و اندیشه هایم

رها باش عزیز دل، ماندن ، آغاز راهی طولانی است. رها باش.

 

با آرزوی بهترین ها

سجاد سلیمانی

بامداد پانزدهم خرداد سال نودوچهار

بخشی از متن، برگرفته از متن آقای احمدرضا نخجوانی است.

.

.

.

نامه ها و دلنوشته های من به مخاطب خاص و رویایی ام

گل همیشه بهارم،

سخت است باور کنی اما باورکن که در مسیر زندگی و در موقعیت های مختلف ، در مقابل کسانی قرار میگیری که تمام اعتقادات و باورها و داشته های تو را نمی پسندن. حتی گاهی بخاطر باورهایت تو را مسخره میکنند، به تو میخندند و تو را طرد می کنند.

عزیز دل،

رسم دنیا از ازل همین بوده و ادامه دار خواهد بود. تمدن های رویایی و بشر مدرن معرفی شده در انواع اندیشه ها و مکاتب فلسفی گوناگون، هنوز در روی کره زمین شکل نگرفته و به نظرم شکل گرفتنش بعید باشد!! جوامع و انسان هایی که تنوع و تفاوت ها را بشناسند و محترم بشمارند و بخواهند دوشادوش تو و در کنارت بمانند!

به چشمان زیبایت سوگندت میدهم،

ه هنگام مقابله با این افراد، ناامید نشو، نشکن! آنها خواسته یا ناخواسته میخواهند لگدمال کنند و افکار زیبایت را خط خطی کنند و به رویایت بخندند. اما تو هم بخند، بخند به خنده هایشان و آرام و سربه زیر پیش برو. نایست، سکون، شروع مرگ جریان زندگی توست

ای گل؛

مبادا روزی ناخواسته و ندانسته تو هم در جرگه انسان‌های بی احساسی قرار بگیری که چشمان زیبایت، زیبایی‌های پنهان دیگران را نبیند، این تغییر و زمخت شدن؛ آرام و بی‌صدا رخ می‌دهد انقدر آرام که خودت باور نکنی. پس هشیار باش، دائماً زیبایی‌های افراد را ببین و از آنها تشکر کن و زیبایی‌های آنها را بگو، این یک تمرین تضمین شده است!

ای نازنین،

مراقب زیبایی‌های خودت و دیگران باش. مبادا کسی را بشکنی و هیچگاه شکسته مشو.

و گاهی فرمول صیانت، گذاشتن و گذشتن است

سجاد سلیمانی

بیست و ششم خرداد نود و چهار

.

.

.

(دلنوشته هایی به گلی رویایی و مجازی)

گلم،

برای هر پایانی، آدابی هست همانند هر آغازی که آداب و شرایطی دارد.

همانقدر که اصل《آغاز》و 《پایان به موقع》مهم است، اهمیت آداب این دو به همان اندازه مهم است و هنر ما، در رعایت آنهاست.

گلکم عزیز دل،

برای انسانی که از حداقل آزادی فکر و عمل برخوردار است، هرآغاز و پایانی باید کاملا در اختیارش باشد و اسیر موقعیت‌ها و پیشنهادها و مکان‌ها قرار نگیرد، و حتی اگر گاهی کوتاه می آیی نیز باید آگاهانه و با اختیار باشد تا به وقتش قاطعانه عمل کرد.

گل نازم،

دوستی با دیگران، سفر و همسفر، آشنایان، همسر، مردم شهر یا سرزمین، عاشق شدن های خام، لحظه کوتاه خرید، زمان دردودل یک دوست، همسایه ، شراکت و همکاری و تجارت از جمله موقعیت هایی است که رعایت آداب آغاز و پایان اهمیت ویژه ای دارد

عزیز دل،

در زمان‌هایی از زندگی، آغاز شدن دست ما نیست، تاهشیار میشوی خود را درگیر در رابطه‌ای میبینی اما بدان پایان دادن به ناپسندها شاهکار ماست! و لازم است گاهی با قطعیت مهر پایان برآن بکوبیم تا فرصت های نو و دنیای نوین را از خود دریغ نکنیم

ای بهترینم؛

آداب ؛ حفظ احترام و مهربان بودن و کش دادن و فرصت دادن و لطف کردن و ماندن و سکوت و تحمل کردن و منت کشیدن نیست!

آداب ؛ ترک کردن، رفتن، قطع کردن، سفر و هجرت، خدانگهدار برای همیشه، دلشکستن و سنگ شدن و طرد شدن و شکایت هم هست!

تشخیص مدل رفتاری تو برای هر آغاز و پایانی، آداب شایسته آن است و بس! بکوش شایسته باشی و شایسته رفتار کنی.

 

سجاد سلیمانی

۲۹خرداد ۹۴

.

.

.

دلنوشته هایی به مخاطبی خاص و رویایی

گلکم، عزیز دل

در مسیر زندگی به آدم هایی میرسی که کلا یک برگ بیشتر نیستند، زود تمام می‌شوند. دستاوردی از خود ندارند و هرچه هست همان خدادادی‌هاست و بس! از این ها نمی توانی دورباشی، اما تلاش کن بشناسی و بیشتر از یک برگ، وقتت را تلف نکنی!

گل سراسر گلبرگ خندان من؛

بعضی آدم ها در مسیر زندگی ات قرار خواهند گرفت که که یک کتاب قطور هستند، هرچقدر ورق بزنی و مرورشان بکنی تمامی ندارند؛ و اگر روزی با هزاران زحمت بتوانی بخوانی و تمامش کنی هنوز برق مرور از اولش، تو را به شوق می آورد و از دیگر سو، اینها سراسر ایده و حرف‌های نو هستند و بی پایان!

مراقبشان باش، به سادگی از کنارشان مرو، به قدر کافی دم بگیر و لذت ببر. هیچگاه مگذار از زندگیت حذف شوند، حتی اگر دیداری سالانه باشد.

گل زیبا،

بین یک برگ بودن و کتاب بودن، کسانی را خواهی دید در انواع مختلف و اینجا برای هر کدام به قدر 《وجودش》بها بده، نه بیشتر نه کمتر

گلکم؛

هیچگاه خودت را به محیط محدود اطرافت زندانی نکن. انسانهای بزرگ و شایسته را میتوان در سراسر عالم یافت و عمری به پای حرفهایشان نشست و لذت برد و آموخت.

هیچگاه محدود به اطراف و محیط نباش، جهش کن، بیرون رفتن را بیاموز و انسانهای دیگر را کشف کن. گاهی در سفر، گاهی در قفسه کتابخانه، گاهی در گذر. هشیار باش و بیاب

گل بهارم عزیز دل،

اگر محدود به گلدان زندگی ات شدی….. نشو، عاقبت خوشی ندارد!

اگر محدود شدی دیگر صداها و تنوع های زیبا و دلهای وسیع و تجربه های گران و حرفهای ناب و اندیشه های نیک را درک نخواهی کرد. و این عین《یک برگ》شدن است.

 

سجاد سلیمانی

بامداد سوم تیرماه نود وچهار

.

.

.

(نامه هایی به گل ، مخاطب خاص و رویایی ام)

عزیز دل

تناقض عجیبی وجود دارد که باید بدانی و بشناسی، بین شخصیت ها و عشق‌ها و برنامه ها و سبک زندگی داخل کتاب‌ها و دنیای واقعی بیرونی اطراف ما هیچ ربطی وجود ندارد! واقعیت چیز دیگریست.

گلکم،

نویسنده ها و راوی ها و افکار و ایده هایشان همیشه مطابق بر واقعیت‌های موجود نیستند و از آن بدتر چشم‌های ما را روی آنها بسته‌اند. حتی بین شخصیت آنها و نوشته‌هایشان گاهی فاصله‌های بسیار زیادی وجود دارد مثل افکارشان زیبا نیستند ای نازنین؛

آنها نه خیانتکارند و نه دشمن واقعیت ، آنها با کتابهایشان فریبهای بزرگی هستند که میخواهند چشم ما را به دنیای بهتری باز کنند و گاهی لازم است که برای اینکار چشم هایمان را به روی 《محیط واقعی پیرامون خویش》ببندند!

گل بهارم؛

هزاران نویسنده و صدها هزار نوشته به هیچ درد ما اگر نخورند و هیچ کاری برایمان نکنند اما هنوز ما انسانها به عده ای برای اندیشیدن و نوشتن محتاجیم که میتوانیم برای فراموشی خاطره تلخ مان اسم دیگری برای آنها (بجز نویسنده و کتاب) انتخاب کنیم !

گل!

در پایان فراموش نکن که الزاما هیچ ربطی بین گفته ها و عشق ها و سبک‌های زندگی داخل کتاب‌ها و دنیای واقعیت وجود ندارد! و هرچه تاریخ نگارش کتاب در گذشته باشد این شکاف و دوری بیشتر است. فریب عاشقانه ها و وعده هایشان را نخور که سخت آسیب خواهی دید. سخت.

ولی با همه سختی ها و تلخی هایش، ما برای رفتن از وضع موجود به آنها محتاجیم!

سجاد سلیمانی

سحرگاه یازدهم تیرماه نود و چهار

(این نوشته حتما باید ویرایش شود — خودم میدونم 😏)

.

.

نوشته‌ها و پیشنهادات مرتبط

من نامه‌های متنوعی به دیگران و حتی خودم نوشته‌ام. اگر علاقمند هستید می‌توانید در آدرس زیر این آرشیو این نامه‌ها را پیدا کرده و آنها را مرور کنید:

آرشیو نامه ها و پیام ها

 

یک پیشنهاد جدی برای شما دارم. اگر می‌خواهید نوشتن شما تقویت شود و بهتر از قبل بنویسید نوشته‌های مرا با عنوان نوشتن و نویسندگی بخوانید. آنجا از دستاوردهای نوشتن و اینکه چگونه نوشتن خودمان را تقویت کنیم صحبت کرده‌ام و کلی متن منتشر کرده‌ام. به رایگان سری به آن بزنید:

نوشتن و نویسندگی | دستاوردها | چگونه؟

 

 

آدرس کوتاه این نوشته:

http://zaman.link/gol

سجادسلیمانی یک انسان، عاشق زندگی، جستجوگر و اهل ریسک‌های بزرگ در زندگی. غرق در «اکنون خودش» و سخت مشغول زیستن…

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه

نام

ایمیل

وب‌سایت

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

برای دسترسی به کلیه‌ی آموزش‌های مربوط به مدیریت زمان و برنامه‌ریزی به همراه تکنیک‌های کاربردی و فیلم‌های آموزشی رایگان روی لینک زیر کلیک کنید:

آموزش مدیریت زمان دوره‌ی رایگان

 

در بخش ارتباط با من می‌توانید به روش‌های مختلف با من تماس بگیرید:

همچنین می‌توانید در شبکه‌های اجتماعی، مدیریت زمان را پیگیر باشید:

نامه های عاشقانه یک عاشق به معشوق را دوس دارید؟ چگونه این نامه ها را می‌نویسند؟ چطور یک نامه عاشقانه بنویسیم؟ چه حرفی در آن بزنیم یا ننویسیم؟ نمونه های نوشته شده‌ی این نامه‌ها و پیام ها را دیده و خوانده اید؟

من سجاد سلیمانی هستم. چند سال پیش برای یک معشوقه‌ی رویایی تعداد ۱۰ نامه‌ی کوتاه نوشتم و آنها را در شبکه‌های اجتماعی خودم منتشر کردم. اما پس از سالها که آن‌ها را خواندم حیفم آمد در میان پیام‌های پرسرعت شبکه‌های اجتماعی این نامه‌ها و آن احساس خوب گم شود.

برای همین این نامه‌ها را در بخش نامه‌ها و پیام‌های سایت آرشیو می‌کنم تا سال‌های آینده نیز بتوانم آن را بخوانم و با نامه‌های جدید مقایسه‌اش کنم.

 

 

چگونه برای عشق خود نامه بنویسیم

پس از مدت‌ها فکرکردن درباره انتخاب مخاطب خاص اما مجازی خودم برای نوشتن گاه به گاه برایش، توانستم مخاطبم را انتخاب کنم: 《گل》

از این پس برایش خواهم نوشت، از پس با او گفتگو خواهم کرد و با این مخاطب خیالی خود به گفتگو خواهم پرداخت و این لذت بخش ترین افکارم را با دوستان به اشتراک خواهم گذاشت.

 

.

.

گلم، جای خالی تو را همبشه احساس کرده ام، از هنگامه ای خود را شناخته ام #چشم هایم همواره در جستجوی تو بوده اند، و چقدر بیراهه رفته اند و به زحمت افتاده ام اما هنوز تو را نیافته ام. گاهی با هوس، گاهی شوق، گاهی وسوسه، گاهی عشق خیالی گاهی فریب خوردگی.

اما هنوز تو را نیافته ام، شوق یافتنت روزافزون است و من خستگی ناپذیر و نمی دانم تا به کی این شوق و توان جستجوی تو در من شعله ور خواهد بود اما یک فرقی در طی کردن این راه آموخته ام:

همیشه در پی تو بوده ام ای گل، اما هرزمان با یک فهم و نیت. اعتراف میکنم اگر قبلا میافتمت و در کنارم می بودی، هیچگاه تابه این حد قدر تو را نمی توانستم بدانم و تو زودتر پژمرده میشدی! زودتر از امروز!! در این سال ها رنج ها کشیده ام تا به نبودنت عادت نکنم کi نعمت حضورت را قدر بدانم و شایسته باشم.

ای گل،

صفای این باغ تویی، رنگ این دنیا تویی، چرا نمی بینمت؟ در کجای این دنیا گیسوان بر باد داده حیران و رقص کنان بی من، در حال و پروازی؟

گلم، 《وقت است که بازآیی》

با تقدیم عشق و احترام ، سجاد

بامداد چهارم خرداد ۹۴

 

.

.

(نامه های من به مخاطب خاص اما رویایی ام)

گلم،حس طراوت وجودت، از دور شادم میکند، امیدم می بخشد. گویی چشمان تو تمام زیبایی های دنیا را در خود جای داده است و من مات برق نگاهت

اما باید بدانی، که من آماده یک عشق بلندم، آرام اما مادام. عاشق گل بودن، کار من خواهد بود از آن لحظه که آیی؛ اما بدان که تو مسوولی! بله مسوول.

گلکم، مسوولی ، چرا که در عشق، عاشق باخته است و دل به دریای تو زده، و این معشوق است که باید راهبری کند. و من میدانم که تو کمال شعوری.

عزیز دل، معشوقه بودن، مسوولیت سنگینی است. هم ناز میخواهد هم وصال، عاشق را باید از عشق آرام آرام سیراب کنی، و هدایتش کنی. این یک شعور است و من میدانم که تو در شخصیتت سرشار از این شعوری. به چشمان زیبای تو قسم.

ای گل، یکبار دیگر قبل از رسیدن ربط بین عشق و عاشق و معشوق را مشق کنیم.

تو که بیایی من باخته ام و این تو این میدان.

سجاد

چهارم خرداد نود و چهار

 

.

.

گلکم، عزیز دل امشب، در سومین نامه‌ام، حرف بسیار بسیار مهمی با تو دارم. به کیمیا میماند!

به چشمان گیرایت قسم، به آرامش حضورت قسم که فراتر از منطق و استدال در شناخت دیگری، این《شوق》است که معجزه شناخت را رقم میزند.

منطق و تجریه آنچه آموخته ای را ابزار و معیار شناخت و تحلیل میداند اما 《شوق》با قدرت ماورایی خود، کمکت میکند به زوایای پنهان رسوخ کنی، یاری ات می کند با تمام وجود و ناخودآگاهت دایما بررسی و مرور کنی و به آنچه می اندیشی، دست یابی.

ای گل همیشه بهارم، شوق تو، شوق آفرین است و این هم افزایی معجزه میکند. حد باریکی بین افسارگریختگی و توهم عشق با 《شوق کشف کردن》وجود دارد، اولی ابهام آفرین و دومی رهنماست.

گلکم، به گلبرگ نرم نگاهت قسم، بدون شوق، دیدن نادیدنی‌ها  مقدور نیست.

چشم دل بگشا، رها شو، با حفظ حرمت و حریمت، نزدیک شو، دریاب، مشتاق باش. آرام باش اما مشتاق، جدی باش اما مشتاق، حضور داشته باش اما با شوق. پاسخگو باش اما با شوق

گلکم، اگر بخواهی به کمک منطق و تجربه هایت ؛ نادیدنی‌ها و قلب‌های حصر شده در سینه و روح های دمیده در کالبد جسم و افکار هزارلایه و بسیاری دیگر را در دیگری بیابی، بدان ناتوانی و ره افسانه پیموده ای!

چگونه برای عشق خود نامه بنویسیم

جان گل، به وقت آشنایی، مشتاق باش، شوق تو شوق آفرین است و این هم افزایی، کیمیا….

 

با تقدیم احترام و آرزوی بهترین‌ها

سجاد سلیمانی

ششم خرداد نود و چهار

.

 

.

.

(نامه های دل به گل)

ای گل ؛ این بار درد و دل دارم، شاید تلخ، شاید تند و شاید آغشته به حقیقت، شاید!

عزیز دل، میدانی که میدانم ابتذال عشق چیست، میدانم که عشق بازی های کنونی چه رنگی دارد، میدانم چگونه رابطه را در ترازوی ثروت می سنجند، شهوت را در لباسی مقدس ارایه میکنند و در پایان چه زیبا و ناز حداحافظی می کنند برای همیشه!

عزیز دل، آگاهم. اما هنوز به باورهایی نیز ایمان دارم، باورهایی که در دل نیکان زنده است و تنور دلهایی که به نور عشق راستین، گرم است. و همیشه تلاش کرده ام به حد لیاقت در سرزمین نیکان، نفس بکشم

ای گل، به گلبرگ نرم نگاهت قسم، برای مخاطب تو، از لذت رستوران های مجلل و شبهای طولانی و اتاق خوابهای روشن با شمع و گفتگوهای چشم در چشم و طولانی ؛ مهمتر و برتر و ارزشمندتر این است که او برای تو 《دومین》نباشد

و من میدانم که تو میدانی 《اولین》بودن چه سخت است و دشوار؛ کوچکترین بهایش، تنهایی است

 

با ارادت فراوان

سجاد سلیمانی

نهم خردادماه نود و چهار

بخشی از نامه برگرفته از متن محمدرضا شعبانعلی است

.

.

.

(نامه های دل به گل)

گلکم، عزیز دل؛ آرام تر بیا، هرچه جلوتر می آیی طوفانی تر میشوم. آرام و آرام تر بیا، حتی اگر من بخواهم که تو سریع‌تر قدم برداری!

گل آرزوها،

بیا اما نه به قصد ماندن! بیا برای شناختن، بوییدن و بررسی کردن و نه ماندن!

تو همچون من، انتخابی برای سرنوشت خودت داری که باید وسواس باشی

گللکم،

گاهی باید گلسنگ بود! سفت و زمخت!! اگر روزی به نتیجه قطعی رسیدی که باید بروی، برو. نمان! هردو ضرر خواهیم کرد. اصلا نمی پسندم روزگاری عامل پژمردگیت باشم. هرگز.

اگر مرددی، بمان و با حفظ حریمت، دقیق تر بررسی کن. بسنج با ترازوی باورت؛ و اگر به یقین ماندن رسیدی، بمان. بمان تا زیباترین نقش ها را رقم زنیم، بمان برای داشتن داشته ها و ساختن خواسته ها. راه دشوار پس از این انتخاب شروع خواهد شد

گلکم،

پایان و آغاز همه ابعاد زندگی مان را تشکیل میدهند. دانستن وقت آغاز و جرات رفتن در پایان کار.

خیالت عجب عطری دارد، رویایم سراسر بوی گلبرگ هایت میدهد. به ویژه گلبرگ نگاهت!

شاد باشی زیبا

سجادسلیمانی

بامداد ۱۳ خرداد ۹۴

.

.

.

(نامه های دل و عقل! به گل مجازی و رویایی ام)

ای گل، ای آرام تر از اقیانوس‌های آرام

میدانی که هرچه عمق دلت بیشتر باشد، هرچه انبان ذهنت از مفاهیم پربها سرشار باشد آنگاه وسیع میشوی، روحی پر عظمت خواهی داشت و به هنگامه طوفان های بزرگ زندگی تنها کمی صورتت آشفته خواهد شد و کل وجودت، همچنان آرام و مطمئنم خواهد بود و اعماق دلت هنوز ایمن است برای کسانی که در آن ساکن اند!

گلکم،

امشب حرف و پیام مهمی باتو دارم، آرام در برابرم بنشین و خوب گوش بسپار

با تمام حواس ات، خوب به حرفهایم گوش بده.. به زلالی چشمانت سوگند که از سر عشق با تو سخن میگویم هرچند شاید تلخ..

استادی میگفت:《تاکید و بیان مکرر دوست داشتن، تفاوت چندانی با باج خواهی عاطفی ندارد》

دوست داشتن سیاه است و سفید، در دوست داشتن سیاه بی آنکه بدانیم با تاکید و تکرار دوست داشتن، طرف مقابل را چنان برای ماندن معذب میکنیم یا طوری وانمود میکنیم که با رفتنش، نابود خواهیم شدآنگاه ؛

فرصت رهایی و آزاداندیشی و آزادی عمل در 《انتخاب کردن》 را ؛ از کسی که دوستش داریم؛ میگیرم و چه بسا همین قصه، عامل بسیاری از شکست ها و خیانت هاست.

گل شیرین بیانم،

در دوست داشتن واقعی کسی، حد بیان احساسات باید به اندازه ای باشد که مانع شناخت او نشده و بر قدرت تصمیم گیری او برای ماندن یا رفتن لطمه نزند وگرنه تکرار و تاکید بر دوست داشتن، فرقی با 《باج خواهی عاطفی》ندارد!

گلکم عزیز دل، سخن باتو گفتن هرچند خیالی، آیینه تمام قدی برای من است، برای سنجش خویش و بازبینی افکار و اندیشه هایم

رها باش عزیز دل، ماندن ، آغاز راهی طولانی است. رها باش.

 

با آرزوی بهترین ها

سجاد سلیمانی

بامداد پانزدهم خرداد سال نودوچهار

بخشی از متن، برگرفته از متن آقای احمدرضا نخجوانی است.

.

.

.

نامه ها و دلنوشته های من به مخاطب خاص و رویایی ام

گل همیشه بهارم،

سخت است باور کنی اما باورکن که در مسیر زندگی و در موقعیت های مختلف ، در مقابل کسانی قرار میگیری که تمام اعتقادات و باورها و داشته های تو را نمی پسندن. حتی گاهی بخاطر باورهایت تو را مسخره میکنند، به تو میخندند و تو را طرد می کنند.

عزیز دل،

رسم دنیا از ازل همین بوده و ادامه دار خواهد بود. تمدن های رویایی و بشر مدرن معرفی شده در انواع اندیشه ها و مکاتب فلسفی گوناگون، هنوز در روی کره زمین شکل نگرفته و به نظرم شکل گرفتنش بعید باشد!! جوامع و انسان هایی که تنوع و تفاوت ها را بشناسند و محترم بشمارند و بخواهند دوشادوش تو و در کنارت بمانند!

به چشمان زیبایت سوگندت میدهم،

ه هنگام مقابله با این افراد، ناامید نشو، نشکن! آنها خواسته یا ناخواسته میخواهند لگدمال کنند و افکار زیبایت را خط خطی کنند و به رویایت بخندند. اما تو هم بخند، بخند به خنده هایشان و آرام و سربه زیر پیش برو. نایست، سکون، شروع مرگ جریان زندگی توست

ای گل؛

مبادا روزی ناخواسته و ندانسته تو هم در جرگه انسان‌های بی احساسی قرار بگیری که چشمان زیبایت، زیبایی‌های پنهان دیگران را نبیند، این تغییر و زمخت شدن؛ آرام و بی‌صدا رخ می‌دهد انقدر آرام که خودت باور نکنی. پس هشیار باش، دائماً زیبایی‌های افراد را ببین و از آنها تشکر کن و زیبایی‌های آنها را بگو، این یک تمرین تضمین شده است!

ای نازنین،

مراقب زیبایی‌های خودت و دیگران باش. مبادا کسی را بشکنی و هیچگاه شکسته مشو.

و گاهی فرمول صیانت، گذاشتن و گذشتن است

سجاد سلیمانی

بیست و ششم خرداد نود و چهار

.

.

.

(دلنوشته هایی به گلی رویایی و مجازی)

گلم،

برای هر پایانی، آدابی هست همانند هر آغازی که آداب و شرایطی دارد.

همانقدر که اصل《آغاز》و 《پایان به موقع》مهم است، اهمیت آداب این دو به همان اندازه مهم است و هنر ما، در رعایت آنهاست.

گلکم عزیز دل،

برای انسانی که از حداقل آزادی فکر و عمل برخوردار است، هرآغاز و پایانی باید کاملا در اختیارش باشد و اسیر موقعیت‌ها و پیشنهادها و مکان‌ها قرار نگیرد، و حتی اگر گاهی کوتاه می آیی نیز باید آگاهانه و با اختیار باشد تا به وقتش قاطعانه عمل کرد.

گل نازم،

دوستی با دیگران، سفر و همسفر، آشنایان، همسر، مردم شهر یا سرزمین، عاشق شدن های خام، لحظه کوتاه خرید، زمان دردودل یک دوست، همسایه ، شراکت و همکاری و تجارت از جمله موقعیت هایی است که رعایت آداب آغاز و پایان اهمیت ویژه ای دارد

عزیز دل،

در زمان‌هایی از زندگی، آغاز شدن دست ما نیست، تاهشیار میشوی خود را درگیر در رابطه‌ای میبینی اما بدان پایان دادن به ناپسندها شاهکار ماست! و لازم است گاهی با قطعیت مهر پایان برآن بکوبیم تا فرصت های نو و دنیای نوین را از خود دریغ نکنیم

ای بهترینم؛

آداب ؛ حفظ احترام و مهربان بودن و کش دادن و فرصت دادن و لطف کردن و ماندن و سکوت و تحمل کردن و منت کشیدن نیست!

آداب ؛ ترک کردن، رفتن، قطع کردن، سفر و هجرت، خدانگهدار برای همیشه، دلشکستن و سنگ شدن و طرد شدن و شکایت هم هست!

تشخیص مدل رفتاری تو برای هر آغاز و پایانی، آداب شایسته آن است و بس! بکوش شایسته باشی و شایسته رفتار کنی.

 

سجاد سلیمانی

۲۹خرداد ۹۴

.

.

.

دلنوشته هایی به مخاطبی خاص و رویایی

گلکم، عزیز دل

در مسیر زندگی به آدم هایی میرسی که کلا یک برگ بیشتر نیستند، زود تمام می‌شوند. دستاوردی از خود ندارند و هرچه هست همان خدادادی‌هاست و بس! از این ها نمی توانی دورباشی، اما تلاش کن بشناسی و بیشتر از یک برگ، وقتت را تلف نکنی!

گل سراسر گلبرگ خندان من؛

بعضی آدم ها در مسیر زندگی ات قرار خواهند گرفت که که یک کتاب قطور هستند، هرچقدر ورق بزنی و مرورشان بکنی تمامی ندارند؛ و اگر روزی با هزاران زحمت بتوانی بخوانی و تمامش کنی هنوز برق مرور از اولش، تو را به شوق می آورد و از دیگر سو، اینها سراسر ایده و حرف‌های نو هستند و بی پایان!

مراقبشان باش، به سادگی از کنارشان مرو، به قدر کافی دم بگیر و لذت ببر. هیچگاه مگذار از زندگیت حذف شوند، حتی اگر دیداری سالانه باشد.

گل زیبا،

بین یک برگ بودن و کتاب بودن، کسانی را خواهی دید در انواع مختلف و اینجا برای هر کدام به قدر 《وجودش》بها بده، نه بیشتر نه کمتر

گلکم؛

هیچگاه خودت را به محیط محدود اطرافت زندانی نکن. انسانهای بزرگ و شایسته را میتوان در سراسر عالم یافت و عمری به پای حرفهایشان نشست و لذت برد و آموخت.

هیچگاه محدود به اطراف و محیط نباش، جهش کن، بیرون رفتن را بیاموز و انسانهای دیگر را کشف کن. گاهی در سفر، گاهی در قفسه کتابخانه، گاهی در گذر. هشیار باش و بیاب

گل بهارم عزیز دل،

اگر محدود به گلدان زندگی ات شدی….. نشو، عاقبت خوشی ندارد!

اگر محدود شدی دیگر صداها و تنوع های زیبا و دلهای وسیع و تجربه های گران و حرفهای ناب و اندیشه های نیک را درک نخواهی کرد. و این عین《یک برگ》شدن است.

 

سجاد سلیمانی

بامداد سوم تیرماه نود وچهار

.

.

.

(نامه هایی به گل ، مخاطب خاص و رویایی ام)

عزیز دل

تناقض عجیبی وجود دارد که باید بدانی و بشناسی، بین شخصیت ها و عشق‌ها و برنامه ها و سبک زندگی داخل کتاب‌ها و دنیای واقعی بیرونی اطراف ما هیچ ربطی وجود ندارد! واقعیت چیز دیگریست.

گلکم،

نویسنده ها و راوی ها و افکار و ایده هایشان همیشه مطابق بر واقعیت‌های موجود نیستند و از آن بدتر چشم‌های ما را روی آنها بسته‌اند. حتی بین شخصیت آنها و نوشته‌هایشان گاهی فاصله‌های بسیار زیادی وجود دارد مثل افکارشان زیبا نیستند ای نازنین؛

آنها نه خیانتکارند و نه دشمن واقعیت ، آنها با کتابهایشان فریبهای بزرگی هستند که میخواهند چشم ما را به دنیای بهتری باز کنند و گاهی لازم است که برای اینکار چشم هایمان را به روی 《محیط واقعی پیرامون خویش》ببندند!

گل بهارم؛

هزاران نویسنده و صدها هزار نوشته به هیچ درد ما اگر نخورند و هیچ کاری برایمان نکنند اما هنوز ما انسانها به عده ای برای اندیشیدن و نوشتن محتاجیم که میتوانیم برای فراموشی خاطره تلخ مان اسم دیگری برای آنها (بجز نویسنده و کتاب) انتخاب کنیم !

گل!

در پایان فراموش نکن که الزاما هیچ ربطی بین گفته ها و عشق ها و سبک‌های زندگی داخل کتاب‌ها و دنیای واقعیت وجود ندارد! و هرچه تاریخ نگارش کتاب در گذشته باشد این شکاف و دوری بیشتر است. فریب عاشقانه ها و وعده هایشان را نخور که سخت آسیب خواهی دید. سخت.

ولی با همه سختی ها و تلخی هایش، ما برای رفتن از وضع موجود به آنها محتاجیم!

سجاد سلیمانی

سحرگاه یازدهم تیرماه نود و چهار

(این نوشته حتما باید ویرایش شود — خودم میدونم 😏)

.

.

نوشته‌ها و پیشنهادات مرتبط

من نامه‌های متنوعی به دیگران و حتی خودم نوشته‌ام. اگر علاقمند هستید می‌توانید در آدرس زیر این آرشیو این نامه‌ها را پیدا کرده و آنها را مرور کنید:

آرشیو نامه ها و پیام ها

 

یک پیشنهاد جدی برای شما دارم. اگر می‌خواهید نوشتن شما تقویت شود و بهتر از قبل بنویسید نوشته‌های مرا با عنوان نوشتن و نویسندگی بخوانید. آنجا از دستاوردهای نوشتن و اینکه چگونه نوشتن خودمان را تقویت کنیم صحبت کرده‌ام و کلی متن منتشر کرده‌ام. به رایگان سری به آن بزنید:

نوشتن و نویسندگی | دستاوردها | چگونه؟

 

 

آدرس کوتاه این نوشته:

http://zaman.link/gol

سجادسلیمانی یک انسان، عاشق زندگی، جستجوگر و اهل ریسک‌های بزرگ در زندگی. غرق در «اکنون خودش» و سخت مشغول زیستن…

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه

نام

ایمیل

وب‌سایت

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

برای دسترسی به کلیه‌ی آموزش‌های مربوط به مدیریت زمان و برنامه‌ریزی به همراه تکنیک‌های کاربردی و فیلم‌های آموزشی رایگان روی لینک زیر کلیک کنید:

آموزش مدیریت زمان دوره‌ی رایگان

 

در بخش ارتباط با من می‌توانید به روش‌های مختلف با من تماس بگیرید:

همچنین می‌توانید در شبکه‌های اجتماعی، مدیریت زمان را پیگیر باشید:

نامه های عاشقانه یک عاشق به معشوق را دوس دارید؟ چگونه این نامه ها را می‌نویسند؟ چطور یک نامه عاشقانه بنویسیم؟ چه حرفی در آن بزنیم یا ننویسیم؟ نمونه های نوشته شده‌ی این نامه‌ها و پیام ها را دیده و خوانده اید؟

من سجاد سلیمانی هستم. چند سال پیش برای یک معشوقه‌ی رویایی تعداد ۱۰ نامه‌ی کوتاه نوشتم و آنها را در شبکه‌های اجتماعی خودم منتشر کردم. اما پس از سالها که آن‌ها را خواندم حیفم آمد در میان پیام‌های پرسرعت شبکه‌های اجتماعی این نامه‌ها و آن احساس خوب گم شود.

برای همین این نامه‌ها را در بخش نامه‌ها و پیام‌های سایت آرشیو می‌کنم تا سال‌های آینده نیز بتوانم آن را بخوانم و با نامه‌های جدید مقایسه‌اش کنم.

 

 

چگونه برای عشق خود نامه بنویسیم

پس از مدت‌ها فکرکردن درباره انتخاب مخاطب خاص اما مجازی خودم برای نوشتن گاه به گاه برایش، توانستم مخاطبم را انتخاب کنم: 《گل》

از این پس برایش خواهم نوشت، از پس با او گفتگو خواهم کرد و با این مخاطب خیالی خود به گفتگو خواهم پرداخت و این لذت بخش ترین افکارم را با دوستان به اشتراک خواهم گذاشت.

 

.

.

گلم، جای خالی تو را همبشه احساس کرده ام، از هنگامه ای خود را شناخته ام #چشم هایم همواره در جستجوی تو بوده اند، و چقدر بیراهه رفته اند و به زحمت افتاده ام اما هنوز تو را نیافته ام. گاهی با هوس، گاهی شوق، گاهی وسوسه، گاهی عشق خیالی گاهی فریب خوردگی.

اما هنوز تو را نیافته ام، شوق یافتنت روزافزون است و من خستگی ناپذیر و نمی دانم تا به کی این شوق و توان جستجوی تو در من شعله ور خواهد بود اما یک فرقی در طی کردن این راه آموخته ام:

همیشه در پی تو بوده ام ای گل، اما هرزمان با یک فهم و نیت. اعتراف میکنم اگر قبلا میافتمت و در کنارم می بودی، هیچگاه تابه این حد قدر تو را نمی توانستم بدانم و تو زودتر پژمرده میشدی! زودتر از امروز!! در این سال ها رنج ها کشیده ام تا به نبودنت عادت نکنم کi نعمت حضورت را قدر بدانم و شایسته باشم.

ای گل،

صفای این باغ تویی، رنگ این دنیا تویی، چرا نمی بینمت؟ در کجای این دنیا گیسوان بر باد داده حیران و رقص کنان بی من، در حال و پروازی؟

گلم، 《وقت است که بازآیی》

با تقدیم عشق و احترام ، سجاد

بامداد چهارم خرداد ۹۴

 

.

.

(نامه های من به مخاطب خاص اما رویایی ام)

گلم،حس طراوت وجودت، از دور شادم میکند، امیدم می بخشد. گویی چشمان تو تمام زیبایی های دنیا را در خود جای داده است و من مات برق نگاهت

اما باید بدانی، که من آماده یک عشق بلندم، آرام اما مادام. عاشق گل بودن، کار من خواهد بود از آن لحظه که آیی؛ اما بدان که تو مسوولی! بله مسوول.

گلکم، مسوولی ، چرا که در عشق، عاشق باخته است و دل به دریای تو زده، و این معشوق است که باید راهبری کند. و من میدانم که تو کمال شعوری.

عزیز دل، معشوقه بودن، مسوولیت سنگینی است. هم ناز میخواهد هم وصال، عاشق را باید از عشق آرام آرام سیراب کنی، و هدایتش کنی. این یک شعور است و من میدانم که تو در شخصیتت سرشار از این شعوری. به چشمان زیبای تو قسم.

ای گل، یکبار دیگر قبل از رسیدن ربط بین عشق و عاشق و معشوق را مشق کنیم.

تو که بیایی من باخته ام و این تو این میدان.

سجاد

چهارم خرداد نود و چهار

 

.

.

گلکم، عزیز دل امشب، در سومین نامه‌ام، حرف بسیار بسیار مهمی با تو دارم. به کیمیا میماند!

به چشمان گیرایت قسم، به آرامش حضورت قسم که فراتر از منطق و استدال در شناخت دیگری، این《شوق》است که معجزه شناخت را رقم میزند.

منطق و تجریه آنچه آموخته ای را ابزار و معیار شناخت و تحلیل میداند اما 《شوق》با قدرت ماورایی خود، کمکت میکند به زوایای پنهان رسوخ کنی، یاری ات می کند با تمام وجود و ناخودآگاهت دایما بررسی و مرور کنی و به آنچه می اندیشی، دست یابی.

ای گل همیشه بهارم، شوق تو، شوق آفرین است و این هم افزایی معجزه میکند. حد باریکی بین افسارگریختگی و توهم عشق با 《شوق کشف کردن》وجود دارد، اولی ابهام آفرین و دومی رهنماست.

گلکم، به گلبرگ نرم نگاهت قسم، بدون شوق، دیدن نادیدنی‌ها  مقدور نیست.

چشم دل بگشا، رها شو، با حفظ حرمت و حریمت، نزدیک شو، دریاب، مشتاق باش. آرام باش اما مشتاق، جدی باش اما مشتاق، حضور داشته باش اما با شوق. پاسخگو باش اما با شوق

گلکم، اگر بخواهی به کمک منطق و تجربه هایت ؛ نادیدنی‌ها و قلب‌های حصر شده در سینه و روح های دمیده در کالبد جسم و افکار هزارلایه و بسیاری دیگر را در دیگری بیابی، بدان ناتوانی و ره افسانه پیموده ای!

چگونه برای عشق خود نامه بنویسیم

جان گل، به وقت آشنایی، مشتاق باش، شوق تو شوق آفرین است و این هم افزایی، کیمیا….

 

با تقدیم احترام و آرزوی بهترین‌ها

سجاد سلیمانی

ششم خرداد نود و چهار

.

 

.

.

(نامه های دل به گل)

ای گل ؛ این بار درد و دل دارم، شاید تلخ، شاید تند و شاید آغشته به حقیقت، شاید!

عزیز دل، میدانی که میدانم ابتذال عشق چیست، میدانم که عشق بازی های کنونی چه رنگی دارد، میدانم چگونه رابطه را در ترازوی ثروت می سنجند، شهوت را در لباسی مقدس ارایه میکنند و در پایان چه زیبا و ناز حداحافظی می کنند برای همیشه!

عزیز دل، آگاهم. اما هنوز به باورهایی نیز ایمان دارم، باورهایی که در دل نیکان زنده است و تنور دلهایی که به نور عشق راستین، گرم است. و همیشه تلاش کرده ام به حد لیاقت در سرزمین نیکان، نفس بکشم

ای گل، به گلبرگ نرم نگاهت قسم، برای مخاطب تو، از لذت رستوران های مجلل و شبهای طولانی و اتاق خوابهای روشن با شمع و گفتگوهای چشم در چشم و طولانی ؛ مهمتر و برتر و ارزشمندتر این است که او برای تو 《دومین》نباشد

و من میدانم که تو میدانی 《اولین》بودن چه سخت است و دشوار؛ کوچکترین بهایش، تنهایی است

 

با ارادت فراوان

سجاد سلیمانی

نهم خردادماه نود و چهار

بخشی از نامه برگرفته از متن محمدرضا شعبانعلی است

.

.

.

(نامه های دل به گل)

گلکم، عزیز دل؛ آرام تر بیا، هرچه جلوتر می آیی طوفانی تر میشوم. آرام و آرام تر بیا، حتی اگر من بخواهم که تو سریع‌تر قدم برداری!

گل آرزوها،

بیا اما نه به قصد ماندن! بیا برای شناختن، بوییدن و بررسی کردن و نه ماندن!

تو همچون من، انتخابی برای سرنوشت خودت داری که باید وسواس باشی

گللکم،

گاهی باید گلسنگ بود! سفت و زمخت!! اگر روزی به نتیجه قطعی رسیدی که باید بروی، برو. نمان! هردو ضرر خواهیم کرد. اصلا نمی پسندم روزگاری عامل پژمردگیت باشم. هرگز.

اگر مرددی، بمان و با حفظ حریمت، دقیق تر بررسی کن. بسنج با ترازوی باورت؛ و اگر به یقین ماندن رسیدی، بمان. بمان تا زیباترین نقش ها را رقم زنیم، بمان برای داشتن داشته ها و ساختن خواسته ها. راه دشوار پس از این انتخاب شروع خواهد شد

گلکم،

پایان و آغاز همه ابعاد زندگی مان را تشکیل میدهند. دانستن وقت آغاز و جرات رفتن در پایان کار.

خیالت عجب عطری دارد، رویایم سراسر بوی گلبرگ هایت میدهد. به ویژه گلبرگ نگاهت!

شاد باشی زیبا

سجادسلیمانی

بامداد ۱۳ خرداد ۹۴

.

.

.

(نامه های دل و عقل! به گل مجازی و رویایی ام)

ای گل، ای آرام تر از اقیانوس‌های آرام

میدانی که هرچه عمق دلت بیشتر باشد، هرچه انبان ذهنت از مفاهیم پربها سرشار باشد آنگاه وسیع میشوی، روحی پر عظمت خواهی داشت و به هنگامه طوفان های بزرگ زندگی تنها کمی صورتت آشفته خواهد شد و کل وجودت، همچنان آرام و مطمئنم خواهد بود و اعماق دلت هنوز ایمن است برای کسانی که در آن ساکن اند!

گلکم،

امشب حرف و پیام مهمی باتو دارم، آرام در برابرم بنشین و خوب گوش بسپار

با تمام حواس ات، خوب به حرفهایم گوش بده.. به زلالی چشمانت سوگند که از سر عشق با تو سخن میگویم هرچند شاید تلخ..

استادی میگفت:《تاکید و بیان مکرر دوست داشتن، تفاوت چندانی با باج خواهی عاطفی ندارد》

دوست داشتن سیاه است و سفید، در دوست داشتن سیاه بی آنکه بدانیم با تاکید و تکرار دوست داشتن، طرف مقابل را چنان برای ماندن معذب میکنیم یا طوری وانمود میکنیم که با رفتنش، نابود خواهیم شدآنگاه ؛

فرصت رهایی و آزاداندیشی و آزادی عمل در 《انتخاب کردن》 را ؛ از کسی که دوستش داریم؛ میگیرم و چه بسا همین قصه، عامل بسیاری از شکست ها و خیانت هاست.

گل شیرین بیانم،

در دوست داشتن واقعی کسی، حد بیان احساسات باید به اندازه ای باشد که مانع شناخت او نشده و بر قدرت تصمیم گیری او برای ماندن یا رفتن لطمه نزند وگرنه تکرار و تاکید بر دوست داشتن، فرقی با 《باج خواهی عاطفی》ندارد!

گلکم عزیز دل، سخن باتو گفتن هرچند خیالی، آیینه تمام قدی برای من است، برای سنجش خویش و بازبینی افکار و اندیشه هایم

رها باش عزیز دل، ماندن ، آغاز راهی طولانی است. رها باش.

 

با آرزوی بهترین ها

سجاد سلیمانی

بامداد پانزدهم خرداد سال نودوچهار

بخشی از متن، برگرفته از متن آقای احمدرضا نخجوانی است.

.

.

.

نامه ها و دلنوشته های من به مخاطب خاص و رویایی ام

گل همیشه بهارم،

سخت است باور کنی اما باورکن که در مسیر زندگی و در موقعیت های مختلف ، در مقابل کسانی قرار میگیری که تمام اعتقادات و باورها و داشته های تو را نمی پسندن. حتی گاهی بخاطر باورهایت تو را مسخره میکنند، به تو میخندند و تو را طرد می کنند.

عزیز دل،

رسم دنیا از ازل همین بوده و ادامه دار خواهد بود. تمدن های رویایی و بشر مدرن معرفی شده در انواع اندیشه ها و مکاتب فلسفی گوناگون، هنوز در روی کره زمین شکل نگرفته و به نظرم شکل گرفتنش بعید باشد!! جوامع و انسان هایی که تنوع و تفاوت ها را بشناسند و محترم بشمارند و بخواهند دوشادوش تو و در کنارت بمانند!

به چشمان زیبایت سوگندت میدهم،

ه هنگام مقابله با این افراد، ناامید نشو، نشکن! آنها خواسته یا ناخواسته میخواهند لگدمال کنند و افکار زیبایت را خط خطی کنند و به رویایت بخندند. اما تو هم بخند، بخند به خنده هایشان و آرام و سربه زیر پیش برو. نایست، سکون، شروع مرگ جریان زندگی توست

ای گل؛

مبادا روزی ناخواسته و ندانسته تو هم در جرگه انسان‌های بی احساسی قرار بگیری که چشمان زیبایت، زیبایی‌های پنهان دیگران را نبیند، این تغییر و زمخت شدن؛ آرام و بی‌صدا رخ می‌دهد انقدر آرام که خودت باور نکنی. پس هشیار باش، دائماً زیبایی‌های افراد را ببین و از آنها تشکر کن و زیبایی‌های آنها را بگو، این یک تمرین تضمین شده است!

ای نازنین،

مراقب زیبایی‌های خودت و دیگران باش. مبادا کسی را بشکنی و هیچگاه شکسته مشو.

و گاهی فرمول صیانت، گذاشتن و گذشتن است

سجاد سلیمانی

بیست و ششم خرداد نود و چهار

.

.

.

(دلنوشته هایی به گلی رویایی و مجازی)

گلم،

برای هر پایانی، آدابی هست همانند هر آغازی که آداب و شرایطی دارد.

همانقدر که اصل《آغاز》و 《پایان به موقع》مهم است، اهمیت آداب این دو به همان اندازه مهم است و هنر ما، در رعایت آنهاست.

گلکم عزیز دل،

برای انسانی که از حداقل آزادی فکر و عمل برخوردار است، هرآغاز و پایانی باید کاملا در اختیارش باشد و اسیر موقعیت‌ها و پیشنهادها و مکان‌ها قرار نگیرد، و حتی اگر گاهی کوتاه می آیی نیز باید آگاهانه و با اختیار باشد تا به وقتش قاطعانه عمل کرد.

گل نازم،

دوستی با دیگران، سفر و همسفر، آشنایان، همسر، مردم شهر یا سرزمین، عاشق شدن های خام، لحظه کوتاه خرید، زمان دردودل یک دوست، همسایه ، شراکت و همکاری و تجارت از جمله موقعیت هایی است که رعایت آداب آغاز و پایان اهمیت ویژه ای دارد

عزیز دل،

در زمان‌هایی از زندگی، آغاز شدن دست ما نیست، تاهشیار میشوی خود را درگیر در رابطه‌ای میبینی اما بدان پایان دادن به ناپسندها شاهکار ماست! و لازم است گاهی با قطعیت مهر پایان برآن بکوبیم تا فرصت های نو و دنیای نوین را از خود دریغ نکنیم

ای بهترینم؛

آداب ؛ حفظ احترام و مهربان بودن و کش دادن و فرصت دادن و لطف کردن و ماندن و سکوت و تحمل کردن و منت کشیدن نیست!

آداب ؛ ترک کردن، رفتن، قطع کردن، سفر و هجرت، خدانگهدار برای همیشه، دلشکستن و سنگ شدن و طرد شدن و شکایت هم هست!

تشخیص مدل رفتاری تو برای هر آغاز و پایانی، آداب شایسته آن است و بس! بکوش شایسته باشی و شایسته رفتار کنی.

 

سجاد سلیمانی

۲۹خرداد ۹۴

.

.

.

دلنوشته هایی به مخاطبی خاص و رویایی

گلکم، عزیز دل

در مسیر زندگی به آدم هایی میرسی که کلا یک برگ بیشتر نیستند، زود تمام می‌شوند. دستاوردی از خود ندارند و هرچه هست همان خدادادی‌هاست و بس! از این ها نمی توانی دورباشی، اما تلاش کن بشناسی و بیشتر از یک برگ، وقتت را تلف نکنی!

گل سراسر گلبرگ خندان من؛

بعضی آدم ها در مسیر زندگی ات قرار خواهند گرفت که که یک کتاب قطور هستند، هرچقدر ورق بزنی و مرورشان بکنی تمامی ندارند؛ و اگر روزی با هزاران زحمت بتوانی بخوانی و تمامش کنی هنوز برق مرور از اولش، تو را به شوق می آورد و از دیگر سو، اینها سراسر ایده و حرف‌های نو هستند و بی پایان!

مراقبشان باش، به سادگی از کنارشان مرو، به قدر کافی دم بگیر و لذت ببر. هیچگاه مگذار از زندگیت حذف شوند، حتی اگر دیداری سالانه باشد.

گل زیبا،

بین یک برگ بودن و کتاب بودن، کسانی را خواهی دید در انواع مختلف و اینجا برای هر کدام به قدر 《وجودش》بها بده، نه بیشتر نه کمتر

گلکم؛

هیچگاه خودت را به محیط محدود اطرافت زندانی نکن. انسانهای بزرگ و شایسته را میتوان در سراسر عالم یافت و عمری به پای حرفهایشان نشست و لذت برد و آموخت.

هیچگاه محدود به اطراف و محیط نباش، جهش کن، بیرون رفتن را بیاموز و انسانهای دیگر را کشف کن. گاهی در سفر، گاهی در قفسه کتابخانه، گاهی در گذر. هشیار باش و بیاب

گل بهارم عزیز دل،

اگر محدود به گلدان زندگی ات شدی….. نشو، عاقبت خوشی ندارد!

اگر محدود شدی دیگر صداها و تنوع های زیبا و دلهای وسیع و تجربه های گران و حرفهای ناب و اندیشه های نیک را درک نخواهی کرد. و این عین《یک برگ》شدن است.

 

سجاد سلیمانی

بامداد سوم تیرماه نود وچهار

.

.

.

(نامه هایی به گل ، مخاطب خاص و رویایی ام)

عزیز دل

تناقض عجیبی وجود دارد که باید بدانی و بشناسی، بین شخصیت ها و عشق‌ها و برنامه ها و سبک زندگی داخل کتاب‌ها و دنیای واقعی بیرونی اطراف ما هیچ ربطی وجود ندارد! واقعیت چیز دیگریست.

گلکم،

نویسنده ها و راوی ها و افکار و ایده هایشان همیشه مطابق بر واقعیت‌های موجود نیستند و از آن بدتر چشم‌های ما را روی آنها بسته‌اند. حتی بین شخصیت آنها و نوشته‌هایشان گاهی فاصله‌های بسیار زیادی وجود دارد مثل افکارشان زیبا نیستند ای نازنین؛

آنها نه خیانتکارند و نه دشمن واقعیت ، آنها با کتابهایشان فریبهای بزرگی هستند که میخواهند چشم ما را به دنیای بهتری باز کنند و گاهی لازم است که برای اینکار چشم هایمان را به روی 《محیط واقعی پیرامون خویش》ببندند!

گل بهارم؛

هزاران نویسنده و صدها هزار نوشته به هیچ درد ما اگر نخورند و هیچ کاری برایمان نکنند اما هنوز ما انسانها به عده ای برای اندیشیدن و نوشتن محتاجیم که میتوانیم برای فراموشی خاطره تلخ مان اسم دیگری برای آنها (بجز نویسنده و کتاب) انتخاب کنیم !

گل!

در پایان فراموش نکن که الزاما هیچ ربطی بین گفته ها و عشق ها و سبک‌های زندگی داخل کتاب‌ها و دنیای واقعیت وجود ندارد! و هرچه تاریخ نگارش کتاب در گذشته باشد این شکاف و دوری بیشتر است. فریب عاشقانه ها و وعده هایشان را نخور که سخت آسیب خواهی دید. سخت.

ولی با همه سختی ها و تلخی هایش، ما برای رفتن از وضع موجود به آنها محتاجیم!

سجاد سلیمانی

سحرگاه یازدهم تیرماه نود و چهار

(این نوشته حتما باید ویرایش شود — خودم میدونم 😏)

.

.

نوشته‌ها و پیشنهادات مرتبط

من نامه‌های متنوعی به دیگران و حتی خودم نوشته‌ام. اگر علاقمند هستید می‌توانید در آدرس زیر این آرشیو این نامه‌ها را پیدا کرده و آنها را مرور کنید:

آرشیو نامه ها و پیام ها

 

یک پیشنهاد جدی برای شما دارم. اگر می‌خواهید نوشتن شما تقویت شود و بهتر از قبل بنویسید نوشته‌های مرا با عنوان نوشتن و نویسندگی بخوانید. آنجا از دستاوردهای نوشتن و اینکه چگونه نوشتن خودمان را تقویت کنیم صحبت کرده‌ام و کلی متن منتشر کرده‌ام. به رایگان سری به آن بزنید:

نوشتن و نویسندگی | دستاوردها | چگونه؟

 

 

آدرس کوتاه این نوشته:

http://zaman.link/gol

سجادسلیمانی یک انسان، عاشق زندگی، جستجوگر و اهل ریسک‌های بزرگ در زندگی. غرق در «اکنون خودش» و سخت مشغول زیستن…

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه

نام

ایمیل

وب‌سایت

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

برای دسترسی به کلیه‌ی آموزش‌های مربوط به مدیریت زمان و برنامه‌ریزی به همراه تکنیک‌های کاربردی و فیلم‌های آموزشی رایگان روی لینک زیر کلیک کنید:

آموزش مدیریت زمان دوره‌ی رایگان

 

در بخش ارتباط با من می‌توانید به روش‌های مختلف با من تماس بگیرید:

همچنین می‌توانید در شبکه‌های اجتماعی، مدیریت زمان را پیگیر باشید:

نامه های عاشقانه یک عاشق به معشوق را دوس دارید؟ چگونه این نامه ها را می‌نویسند؟ چطور یک نامه عاشقانه بنویسیم؟ چه حرفی در آن بزنیم یا ننویسیم؟ نمونه های نوشته شده‌ی این نامه‌ها و پیام ها را دیده و خوانده اید؟

من سجاد سلیمانی هستم. چند سال پیش برای یک معشوقه‌ی رویایی تعداد ۱۰ نامه‌ی کوتاه نوشتم و آنها را در شبکه‌های اجتماعی خودم منتشر کردم. اما پس از سالها که آن‌ها را خواندم حیفم آمد در میان پیام‌های پرسرعت شبکه‌های اجتماعی این نامه‌ها و آن احساس خوب گم شود.

برای همین این نامه‌ها را در بخش نامه‌ها و پیام‌های سایت آرشیو می‌کنم تا سال‌های آینده نیز بتوانم آن را بخوانم و با نامه‌های جدید مقایسه‌اش کنم.

 

 

چگونه برای عشق خود نامه بنویسیم

پس از مدت‌ها فکرکردن درباره انتخاب مخاطب خاص اما مجازی خودم برای نوشتن گاه به گاه برایش، توانستم مخاطبم را انتخاب کنم: 《گل》

از این پس برایش خواهم نوشت، از پس با او گفتگو خواهم کرد و با این مخاطب خیالی خود به گفتگو خواهم پرداخت و این لذت بخش ترین افکارم را با دوستان به اشتراک خواهم گذاشت.

 

.

.

گلم، جای خالی تو را همبشه احساس کرده ام، از هنگامه ای خود را شناخته ام #چشم هایم همواره در جستجوی تو بوده اند، و چقدر بیراهه رفته اند و به زحمت افتاده ام اما هنوز تو را نیافته ام. گاهی با هوس، گاهی شوق، گاهی وسوسه، گاهی عشق خیالی گاهی فریب خوردگی.

اما هنوز تو را نیافته ام، شوق یافتنت روزافزون است و من خستگی ناپذیر و نمی دانم تا به کی این شوق و توان جستجوی تو در من شعله ور خواهد بود اما یک فرقی در طی کردن این راه آموخته ام:

همیشه در پی تو بوده ام ای گل، اما هرزمان با یک فهم و نیت. اعتراف میکنم اگر قبلا میافتمت و در کنارم می بودی، هیچگاه تابه این حد قدر تو را نمی توانستم بدانم و تو زودتر پژمرده میشدی! زودتر از امروز!! در این سال ها رنج ها کشیده ام تا به نبودنت عادت نکنم کi نعمت حضورت را قدر بدانم و شایسته باشم.

ای گل،

صفای این باغ تویی، رنگ این دنیا تویی، چرا نمی بینمت؟ در کجای این دنیا گیسوان بر باد داده حیران و رقص کنان بی من، در حال و پروازی؟

گلم، 《وقت است که بازآیی》

با تقدیم عشق و احترام ، سجاد

بامداد چهارم خرداد ۹۴

 

.

.

(نامه های من به مخاطب خاص اما رویایی ام)

گلم،حس طراوت وجودت، از دور شادم میکند، امیدم می بخشد. گویی چشمان تو تمام زیبایی های دنیا را در خود جای داده است و من مات برق نگاهت

اما باید بدانی، که من آماده یک عشق بلندم، آرام اما مادام. عاشق گل بودن، کار من خواهد بود از آن لحظه که آیی؛ اما بدان که تو مسوولی! بله مسوول.

گلکم، مسوولی ، چرا که در عشق، عاشق باخته است و دل به دریای تو زده، و این معشوق است که باید راهبری کند. و من میدانم که تو کمال شعوری.

عزیز دل، معشوقه بودن، مسوولیت سنگینی است. هم ناز میخواهد هم وصال، عاشق را باید از عشق آرام آرام سیراب کنی، و هدایتش کنی. این یک شعور است و من میدانم که تو در شخصیتت سرشار از این شعوری. به چشمان زیبای تو قسم.

ای گل، یکبار دیگر قبل از رسیدن ربط بین عشق و عاشق و معشوق را مشق کنیم.

تو که بیایی من باخته ام و این تو این میدان.

سجاد

چهارم خرداد نود و چهار

 

.

.

گلکم، عزیز دل امشب، در سومین نامه‌ام، حرف بسیار بسیار مهمی با تو دارم. به کیمیا میماند!

به چشمان گیرایت قسم، به آرامش حضورت قسم که فراتر از منطق و استدال در شناخت دیگری، این《شوق》است که معجزه شناخت را رقم میزند.

منطق و تجریه آنچه آموخته ای را ابزار و معیار شناخت و تحلیل میداند اما 《شوق》با قدرت ماورایی خود، کمکت میکند به زوایای پنهان رسوخ کنی، یاری ات می کند با تمام وجود و ناخودآگاهت دایما بررسی و مرور کنی و به آنچه می اندیشی، دست یابی.

ای گل همیشه بهارم، شوق تو، شوق آفرین است و این هم افزایی معجزه میکند. حد باریکی بین افسارگریختگی و توهم عشق با 《شوق کشف کردن》وجود دارد، اولی ابهام آفرین و دومی رهنماست.

گلکم، به گلبرگ نرم نگاهت قسم، بدون شوق، دیدن نادیدنی‌ها  مقدور نیست.

چشم دل بگشا، رها شو، با حفظ حرمت و حریمت، نزدیک شو، دریاب، مشتاق باش. آرام باش اما مشتاق، جدی باش اما مشتاق، حضور داشته باش اما با شوق. پاسخگو باش اما با شوق

گلکم، اگر بخواهی به کمک منطق و تجربه هایت ؛ نادیدنی‌ها و قلب‌های حصر شده در سینه و روح های دمیده در کالبد جسم و افکار هزارلایه و بسیاری دیگر را در دیگری بیابی، بدان ناتوانی و ره افسانه پیموده ای!

چگونه برای عشق خود نامه بنویسیم

جان گل، به وقت آشنایی، مشتاق باش، شوق تو شوق آفرین است و این هم افزایی، کیمیا….

 

با تقدیم احترام و آرزوی بهترین‌ها

سجاد سلیمانی

ششم خرداد نود و چهار

.

 

.

.

(نامه های دل به گل)

ای گل ؛ این بار درد و دل دارم، شاید تلخ، شاید تند و شاید آغشته به حقیقت، شاید!

عزیز دل، میدانی که میدانم ابتذال عشق چیست، میدانم که عشق بازی های کنونی چه رنگی دارد، میدانم چگونه رابطه را در ترازوی ثروت می سنجند، شهوت را در لباسی مقدس ارایه میکنند و در پایان چه زیبا و ناز حداحافظی می کنند برای همیشه!

عزیز دل، آگاهم. اما هنوز به باورهایی نیز ایمان دارم، باورهایی که در دل نیکان زنده است و تنور دلهایی که به نور عشق راستین، گرم است. و همیشه تلاش کرده ام به حد لیاقت در سرزمین نیکان، نفس بکشم

ای گل، به گلبرگ نرم نگاهت قسم، برای مخاطب تو، از لذت رستوران های مجلل و شبهای طولانی و اتاق خوابهای روشن با شمع و گفتگوهای چشم در چشم و طولانی ؛ مهمتر و برتر و ارزشمندتر این است که او برای تو 《دومین》نباشد

و من میدانم که تو میدانی 《اولین》بودن چه سخت است و دشوار؛ کوچکترین بهایش، تنهایی است

 

با ارادت فراوان

سجاد سلیمانی

نهم خردادماه نود و چهار

بخشی از نامه برگرفته از متن محمدرضا شعبانعلی است

.

.

.

(نامه های دل به گل)

گلکم، عزیز دل؛ آرام تر بیا، هرچه جلوتر می آیی طوفانی تر میشوم. آرام و آرام تر بیا، حتی اگر من بخواهم که تو سریع‌تر قدم برداری!

گل آرزوها،

بیا اما نه به قصد ماندن! بیا برای شناختن، بوییدن و بررسی کردن و نه ماندن!

تو همچون من، انتخابی برای سرنوشت خودت داری که باید وسواس باشی

گللکم،

گاهی باید گلسنگ بود! سفت و زمخت!! اگر روزی به نتیجه قطعی رسیدی که باید بروی، برو. نمان! هردو ضرر خواهیم کرد. اصلا نمی پسندم روزگاری عامل پژمردگیت باشم. هرگز.

اگر مرددی، بمان و با حفظ حریمت، دقیق تر بررسی کن. بسنج با ترازوی باورت؛ و اگر به یقین ماندن رسیدی، بمان. بمان تا زیباترین نقش ها را رقم زنیم، بمان برای داشتن داشته ها و ساختن خواسته ها. راه دشوار پس از این انتخاب شروع خواهد شد

گلکم،

پایان و آغاز همه ابعاد زندگی مان را تشکیل میدهند. دانستن وقت آغاز و جرات رفتن در پایان کار.

خیالت عجب عطری دارد، رویایم سراسر بوی گلبرگ هایت میدهد. به ویژه گلبرگ نگاهت!

شاد باشی زیبا

سجادسلیمانی

بامداد ۱۳ خرداد ۹۴

.

.

.

(نامه های دل و عقل! به گل مجازی و رویایی ام)

ای گل، ای آرام تر از اقیانوس‌های آرام

میدانی که هرچه عمق دلت بیشتر باشد، هرچه انبان ذهنت از مفاهیم پربها سرشار باشد آنگاه وسیع میشوی، روحی پر عظمت خواهی داشت و به هنگامه طوفان های بزرگ زندگی تنها کمی صورتت آشفته خواهد شد و کل وجودت، همچنان آرام و مطمئنم خواهد بود و اعماق دلت هنوز ایمن است برای کسانی که در آن ساکن اند!

گلکم،

امشب حرف و پیام مهمی باتو دارم، آرام در برابرم بنشین و خوب گوش بسپار

با تمام حواس ات، خوب به حرفهایم گوش بده.. به زلالی چشمانت سوگند که از سر عشق با تو سخن میگویم هرچند شاید تلخ..

استادی میگفت:《تاکید و بیان مکرر دوست داشتن، تفاوت چندانی با باج خواهی عاطفی ندارد》

دوست داشتن سیاه است و سفید، در دوست داشتن سیاه بی آنکه بدانیم با تاکید و تکرار دوست داشتن، طرف مقابل را چنان برای ماندن معذب میکنیم یا طوری وانمود میکنیم که با رفتنش، نابود خواهیم شدآنگاه ؛

فرصت رهایی و آزاداندیشی و آزادی عمل در 《انتخاب کردن》 را ؛ از کسی که دوستش داریم؛ میگیرم و چه بسا همین قصه، عامل بسیاری از شکست ها و خیانت هاست.

گل شیرین بیانم،

در دوست داشتن واقعی کسی، حد بیان احساسات باید به اندازه ای باشد که مانع شناخت او نشده و بر قدرت تصمیم گیری او برای ماندن یا رفتن لطمه نزند وگرنه تکرار و تاکید بر دوست داشتن، فرقی با 《باج خواهی عاطفی》ندارد!

گلکم عزیز دل، سخن باتو گفتن هرچند خیالی، آیینه تمام قدی برای من است، برای سنجش خویش و بازبینی افکار و اندیشه هایم

رها باش عزیز دل، ماندن ، آغاز راهی طولانی است. رها باش.

 

با آرزوی بهترین ها

سجاد سلیمانی

بامداد پانزدهم خرداد سال نودوچهار

بخشی از متن، برگرفته از متن آقای احمدرضا نخجوانی است.

.

.

.

نامه ها و دلنوشته های من به مخاطب خاص و رویایی ام

گل همیشه بهارم،

سخت است باور کنی اما باورکن که در مسیر زندگی و در موقعیت های مختلف ، در مقابل کسانی قرار میگیری که تمام اعتقادات و باورها و داشته های تو را نمی پسندن. حتی گاهی بخاطر باورهایت تو را مسخره میکنند، به تو میخندند و تو را طرد می کنند.

عزیز دل،

رسم دنیا از ازل همین بوده و ادامه دار خواهد بود. تمدن های رویایی و بشر مدرن معرفی شده در انواع اندیشه ها و مکاتب فلسفی گوناگون، هنوز در روی کره زمین شکل نگرفته و به نظرم شکل گرفتنش بعید باشد!! جوامع و انسان هایی که تنوع و تفاوت ها را بشناسند و محترم بشمارند و بخواهند دوشادوش تو و در کنارت بمانند!

به چشمان زیبایت سوگندت میدهم،

ه هنگام مقابله با این افراد، ناامید نشو، نشکن! آنها خواسته یا ناخواسته میخواهند لگدمال کنند و افکار زیبایت را خط خطی کنند و به رویایت بخندند. اما تو هم بخند، بخند به خنده هایشان و آرام و سربه زیر پیش برو. نایست، سکون، شروع مرگ جریان زندگی توست

ای گل؛

مبادا روزی ناخواسته و ندانسته تو هم در جرگه انسان‌های بی احساسی قرار بگیری که چشمان زیبایت، زیبایی‌های پنهان دیگران را نبیند، این تغییر و زمخت شدن؛ آرام و بی‌صدا رخ می‌دهد انقدر آرام که خودت باور نکنی. پس هشیار باش، دائماً زیبایی‌های افراد را ببین و از آنها تشکر کن و زیبایی‌های آنها را بگو، این یک تمرین تضمین شده است!

ای نازنین،

مراقب زیبایی‌های خودت و دیگران باش. مبادا کسی را بشکنی و هیچگاه شکسته مشو.

و گاهی فرمول صیانت، گذاشتن و گذشتن است

سجاد سلیمانی

بیست و ششم خرداد نود و چهار

.

.

.

(دلنوشته هایی به گلی رویایی و مجازی)

گلم،

برای هر پایانی، آدابی هست همانند هر آغازی که آداب و شرایطی دارد.

همانقدر که اصل《آغاز》و 《پایان به موقع》مهم است، اهمیت آداب این دو به همان اندازه مهم است و هنر ما، در رعایت آنهاست.

گلکم عزیز دل،

برای انسانی که از حداقل آزادی فکر و عمل برخوردار است، هرآغاز و پایانی باید کاملا در اختیارش باشد و اسیر موقعیت‌ها و پیشنهادها و مکان‌ها قرار نگیرد، و حتی اگر گاهی کوتاه می آیی نیز باید آگاهانه و با اختیار باشد تا به وقتش قاطعانه عمل کرد.

گل نازم،

دوستی با دیگران، سفر و همسفر، آشنایان، همسر، مردم شهر یا سرزمین، عاشق شدن های خام، لحظه کوتاه خرید، زمان دردودل یک دوست، همسایه ، شراکت و همکاری و تجارت از جمله موقعیت هایی است که رعایت آداب آغاز و پایان اهمیت ویژه ای دارد

عزیز دل،

در زمان‌هایی از زندگی، آغاز شدن دست ما نیست، تاهشیار میشوی خود را درگیر در رابطه‌ای میبینی اما بدان پایان دادن به ناپسندها شاهکار ماست! و لازم است گاهی با قطعیت مهر پایان برآن بکوبیم تا فرصت های نو و دنیای نوین را از خود دریغ نکنیم

ای بهترینم؛

آداب ؛ حفظ احترام و مهربان بودن و کش دادن و فرصت دادن و لطف کردن و ماندن و سکوت و تحمل کردن و منت کشیدن نیست!

آداب ؛ ترک کردن، رفتن، قطع کردن، سفر و هجرت، خدانگهدار برای همیشه، دلشکستن و سنگ شدن و طرد شدن و شکایت هم هست!

تشخیص مدل رفتاری تو برای هر آغاز و پایانی، آداب شایسته آن است و بس! بکوش شایسته باشی و شایسته رفتار کنی.

 

سجاد سلیمانی

۲۹خرداد ۹۴

.

.

.

دلنوشته هایی به مخاطبی خاص و رویایی

گلکم، عزیز دل

در مسیر زندگی به آدم هایی میرسی که کلا یک برگ بیشتر نیستند، زود تمام می‌شوند. دستاوردی از خود ندارند و هرچه هست همان خدادادی‌هاست و بس! از این ها نمی توانی دورباشی، اما تلاش کن بشناسی و بیشتر از یک برگ، وقتت را تلف نکنی!

گل سراسر گلبرگ خندان من؛

بعضی آدم ها در مسیر زندگی ات قرار خواهند گرفت که که یک کتاب قطور هستند، هرچقدر ورق بزنی و مرورشان بکنی تمامی ندارند؛ و اگر روزی با هزاران زحمت بتوانی بخوانی و تمامش کنی هنوز برق مرور از اولش، تو را به شوق می آورد و از دیگر سو، اینها سراسر ایده و حرف‌های نو هستند و بی پایان!

مراقبشان باش، به سادگی از کنارشان مرو، به قدر کافی دم بگیر و لذت ببر. هیچگاه مگذار از زندگیت حذف شوند، حتی اگر دیداری سالانه باشد.

گل زیبا،

بین یک برگ بودن و کتاب بودن، کسانی را خواهی دید در انواع مختلف و اینجا برای هر کدام به قدر 《وجودش》بها بده، نه بیشتر نه کمتر

گلکم؛

هیچگاه خودت را به محیط محدود اطرافت زندانی نکن. انسانهای بزرگ و شایسته را میتوان در سراسر عالم یافت و عمری به پای حرفهایشان نشست و لذت برد و آموخت.

هیچگاه محدود به اطراف و محیط نباش، جهش کن، بیرون رفتن را بیاموز و انسانهای دیگر را کشف کن. گاهی در سفر، گاهی در قفسه کتابخانه، گاهی در گذر. هشیار باش و بیاب

گل بهارم عزیز دل،

اگر محدود به گلدان زندگی ات شدی….. نشو، عاقبت خوشی ندارد!

اگر محدود شدی دیگر صداها و تنوع های زیبا و دلهای وسیع و تجربه های گران و حرفهای ناب و اندیشه های نیک را درک نخواهی کرد. و این عین《یک برگ》شدن است.

 

سجاد سلیمانی

بامداد سوم تیرماه نود وچهار

.

.

.

(نامه هایی به گل ، مخاطب خاص و رویایی ام)

عزیز دل

تناقض عجیبی وجود دارد که باید بدانی و بشناسی، بین شخصیت ها و عشق‌ها و برنامه ها و سبک زندگی داخل کتاب‌ها و دنیای واقعی بیرونی اطراف ما هیچ ربطی وجود ندارد! واقعیت چیز دیگریست.

گلکم،

نویسنده ها و راوی ها و افکار و ایده هایشان همیشه مطابق بر واقعیت‌های موجود نیستند و از آن بدتر چشم‌های ما را روی آنها بسته‌اند. حتی بین شخصیت آنها و نوشته‌هایشان گاهی فاصله‌های بسیار زیادی وجود دارد مثل افکارشان زیبا نیستند ای نازنین؛

آنها نه خیانتکارند و نه دشمن واقعیت ، آنها با کتابهایشان فریبهای بزرگی هستند که میخواهند چشم ما را به دنیای بهتری باز کنند و گاهی لازم است که برای اینکار چشم هایمان را به روی 《محیط واقعی پیرامون خویش》ببندند!

گل بهارم؛

هزاران نویسنده و صدها هزار نوشته به هیچ درد ما اگر نخورند و هیچ کاری برایمان نکنند اما هنوز ما انسانها به عده ای برای اندیشیدن و نوشتن محتاجیم که میتوانیم برای فراموشی خاطره تلخ مان اسم دیگری برای آنها (بجز نویسنده و کتاب) انتخاب کنیم !

گل!

در پایان فراموش نکن که الزاما هیچ ربطی بین گفته ها و عشق ها و سبک‌های زندگی داخل کتاب‌ها و دنیای واقعیت وجود ندارد! و هرچه تاریخ نگارش کتاب در گذشته باشد این شکاف و دوری بیشتر است. فریب عاشقانه ها و وعده هایشان را نخور که سخت آسیب خواهی دید. سخت.

ولی با همه سختی ها و تلخی هایش، ما برای رفتن از وضع موجود به آنها محتاجیم!

سجاد سلیمانی

سحرگاه یازدهم تیرماه نود و چهار

(این نوشته حتما باید ویرایش شود — خودم میدونم 😏)

.

.

نوشته‌ها و پیشنهادات مرتبط

من نامه‌های متنوعی به دیگران و حتی خودم نوشته‌ام. اگر علاقمند هستید می‌توانید در آدرس زیر این آرشیو این نامه‌ها را پیدا کرده و آنها را مرور کنید:

آرشیو نامه ها و پیام ها

 

یک پیشنهاد جدی برای شما دارم. اگر می‌خواهید نوشتن شما تقویت شود و بهتر از قبل بنویسید نوشته‌های مرا با عنوان نوشتن و نویسندگی بخوانید. آنجا از دستاوردهای نوشتن و اینکه چگونه نوشتن خودمان را تقویت کنیم صحبت کرده‌ام و کلی متن منتشر کرده‌ام. به رایگان سری به آن بزنید:

نوشتن و نویسندگی | دستاوردها | چگونه؟

 

 

آدرس کوتاه این نوشته:

http://zaman.link/gol

سجادسلیمانی یک انسان، عاشق زندگی، جستجوگر و اهل ریسک‌های بزرگ در زندگی. غرق در «اکنون خودش» و سخت مشغول زیستن…

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه

نام

ایمیل

وب‌سایت

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

برای دسترسی به کلیه‌ی آموزش‌های مربوط به مدیریت زمان و برنامه‌ریزی به همراه تکنیک‌های کاربردی و فیلم‌های آموزشی رایگان روی لینک زیر کلیک کنید:

آموزش مدیریت زمان دوره‌ی رایگان

 

در بخش ارتباط با من می‌توانید به روش‌های مختلف با من تماس بگیرید:

همچنین می‌توانید در شبکه‌های اجتماعی، مدیریت زمان را پیگیر باشید:

همه ی ما در زندگی مان حداقل یکبار را عاشق شده ایم.

عشق بزرگترین نعمتی است که خداوند به انسان ها عطا کرده است تا بتوانند کنار یکدیگر در کمال صلح ، صفا و محبت زندگی کنند.

هر موقع که صحبت از عشق به میان می آید ، آدمی یاد خاطرات دوران عاشقی و  بگیر و ببندهای روزگار عاشقی اش می افتد.

عشق در دوره های مختلف شکل های مختلف داشته است.

چگونه برای عشق خود نامه بنویسیم

بعنوان مثال اگر بخواهیم همین حالا از پدر و مادرهایمان بپرسیم که شما چطور عاشق شدید ، مطمئنا نیمی از آنها به شما خواهند گفت که اصلا تا قبل از ازدواجشان همدیگر را ندیده اند و نیمی دیگر نیز خواهند گفت که همدیگر را در فامیل دیده اند و یا نشان کرده ی هم بوده اند و هزاران ماجرایی که دیگر امروز حتی ردی از آنها هم نیست.

اما ما نمی خواهیم راجع به تاریخ عشق در دنیا حرف بزنیم ، بلکه همه ی این ها را گفتیم که به نامه  عاشقانه برسیم.

بله ، نامه عاشقانه .

نامه عاشقانه ، نخستین ابزار ارتباطی عاشقان در تاریخ و علی الخصوص در این چند دهه ی اخیر بوده است.

پس از آنکه دوره ی ازدواج های سنتی تمام شد و پای جوانان به تکنولوژی و دانشگاه ها و اجتماع باز شد ، عاشقی هم شیوه ای دیگر پیدا کرد و بیان آن هم برای خودش ماجراهایی دیگر را به همراه آورد.

در طول این سالها ، به جرئت می توان گفت که روزگار عشق و عاشقی مدام در میان جوانان شکل های گوناگون به خود گرفته است و با رشد تکنولوژی ها و صد البته آزادی های اجتماعی ، هر کدام از جوانان ما و ( صد البته جوان دل های میانسال و کهنسال ما ) نیز به عشق نگاه دیگری پیدا کرده اند.

اما از هر سویی که به قضیه ی عشق نگاه می کنیم ، در می یابیم که نامه عاشقانه در گیر و دار این دنیای ارتباطات ، مدرنیته و این همه وسیله ی هوشمند هیچگاه حذف نگردیده و همچنان استوار جایگاه خود را در دل و جان عاشقان حفظ کرده است.

نامه عاشقانه هنوز هنوزه یکی از در دسترس ترین راه های ارتباطی میان عاشق و معشوق است.

شاید این روزها بسیاری از افراد دیگر نام نامه عاشقانه را نشنیده باشند و یا اینکه اگر به پیش شان از نامه های عاشقانه بگویید ، پوزخندی تحویلتان بدهند و بگویند :

” مگر هنوز هم کسی نامه ی عاشقانه می نویسد؟ “.

در جواب این افراد باید بگوییم که :” بله ، هنوز هم نامه عاشقانه می نویسند و نه تنها از تعداد نامه نویس های عاشقانه  کم نشده است ، بلکه هر روز و هر دهه بر تعداد آن ها افزوده هم می شود.” .

اما به راستی سوال اساسی این است که نامه عاشقانه چه ویژگی دارد که هنوز هنوزه نیز در میان عاشقان رواج دارد و از آن بعنوان یکی از شیرین ترین بخش های عاشقی یاد می شود؟

پاسخ این سوال را ابتدا به امر باید در وجود ” نامه ها ” بررسی کرد و بعد از آن به سراع انواع آن رفت و از عاشقان پرسید که چرا هنوز نامه عاشقانه می نویسند.

نامه نویسی از قدیم الایام در تاریخ ، به عنوان یکی از راه های ارتباطی میان مردم بوده است و از آن استفاده های فراوان می شده است.

آن زمان که هنوز پای تلفن و تلگرام و واتس آپ به خانه های مردم باز نشده بود ، تنها راه ارتباط گرفتن با اشخاص ، اداره جات و سازمان ها نوشتن نامه بود.

نامه ویژگی های بسیاری دارد و این ویژگی ها هنوز هنوزه نیز جایگزینی برای آن پیدا نشده است و نامه ها همچنان اصلی ترین ، پر بازده ترین و پرمخاطب ترین شیوه ی ارتباطی بین مردمان است.

امروزه فقط می توان این ادعا را کرد که نامه های کاغذی ، دیگر به شکل سابق موجود نیستند و جای خودشان را به نامه های الکترونیک و ایمیل و نامه های اتوماسیونی داده اند.

اما نامه ها همچنان مانند درختی سترگ ریشه در تاریخ دارند و کاربردهای فراوان آن نیز بر هیچکس پوشیده نیست.

اگر بخواهیم تنها به چند مورد از این کاربردها اشاره کنیم می توانیم این چنین بگوییم

که نامه ها ، فرصت صحبت کردن آن هم بدون هیچ مانع ذهنی را به ما میدهند.

به عنوان مثال  می خواهید از یکی از دوستانتان بابت اشتباهی که کرده اید عذر خواهی کنید اما رویتان نمی شود ، مستقیم به او بگویید و یا اینکه غرورتان اجازه نمی دهد که رو در رو به او چیزی بگوید و این ها همه می تواند در یک نامه و تنها در چند سطر نوشته شود و بیشترین نتیجه را بگذارد.

دیگر ویژگی نامه ها این است که در زمان صرفه جویی می کند.

فکر کنید که اگر همه ی متقاضیان وام ، جلوی بانک صف می کشیدند ، چه زمانی باید صرف آنان می شد تا که به کارهایشان رسیدگی شود. و یا فرض کنید که اگر وزارت خانه ای قصد ابلاغ یک بخش نامه را بصورت شفاهی به همه ی اداره جات زیر مجموعه اش داشت ، چه زمانی طی می شد تا این پیام به گوش همه ی کارمندان برسد و تازه اگر صحیح برسد و چیزی این میان کم و کسر نشود.

ولی امروز تنها به کمک یک نامه همه می توانند در خواست وام دهند و همه ی کارمندان نیز در یک زمان یکسان ، از جدیدترین قوانین وضع شده آگاهی می یابند.

نامه ها ویژگی های زیادی دارند اما بگذارید یکی دیگر از این ویژگی ها را بگوییم و برویم سراغ نوشتن نامه عاشقانه و اینکه ” چگونه یک نامه عاشقانه بنویسیم؟ “.

آخرین ویژگی نامه ها ماندگاری آنان است.

وقتی شما حرفی می زنید نهایتا تا چند روز ذهن مخاطبان شما را به خود مشغول کند. اما در نهایت ، فراموش می شود. ولی وقتی شما یک نامه می نویسید ، این نامه ، قدرتی در خود دارد که برای همیشه ماندگار می ماند. می توان هر وقت و هر ساعت به آن رجوع کرد. می توان هر زمان به بند بند آن رجوع کرد و حرف های آن را یکبار دیگر مرور کرد.

همه ی این ها که گفتیم ، ویژگی های یک نامه بود ، نامه ای که می تواند عاشقانه هم باشد و اگر عاشقانه باشد آنگاه باید دید که ویژگی هایش چند برابر می شود و لطفش تا به کجای قلب جهان را فتح می کند.

 

منبع : محمدرضا تیموری

چگونه برای عشق خود نامه بنویسیم
چگونه برای عشق خود نامه بنویسیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *