عشق به خود، یک عنصر ضروری برای داشتن زندگی مثبت است، و احترام به خود یک جنبه حیاتی از خود عشق است. هرچقدر بیشتر به خودتان احترام بگذارید، بیشتر می توانید خودتان را دوست داشته باشید با این حال، احترام به خود، همیشه آسان بدست نمی آید.
جنبه های زیادی از زندگی وجود دارند، که شما را به احترام جذب می کنند ، تا آنجا که ممکن است بخواهید به خود با احترام رفتار کنید، و اغلب تاثیرات بیرونی وجود دارند، که می تواند شما را به این مسیر وارد کنند به عنوان مثال، در این بخش چند موقعیت وجود دارد، که ممکن است شما را از احترام به خود دور کند:
دوست داشتن کسی که شما را دوست ندارد (یا با شما بد رفتار میکند)، داشتن یک موقعیت موفق که باعث می شود تا شما ناراحت شوید، آرزو داشته باشید که بتوانید به عقب برگردید، فکر کنید که به عوامل x، y یا z نیاز دارید تا خوشحال باشید،داشتن افرادی که در اطرافتان که به توانایی های شما شک دارند،
چیزهایی را بخواهید فقط به این دلیل که فکر می کنید “باید” آنها را داشته باشید، فکر کنید که زندگی دیگران بهتر از زندگی شماست، یا زندگی کردن یا کار کردن، با افرادی که با شما رفتار بدی می کنند.چگونه به شخصیت خود احترام بگذاریم
اینها ،تنها چند دلیل هستند که ممکن است برای شما احترام به خود سخت باشد، و متأسفانه برای همه می تواند اتفاق بیافتد. همه اینها در کنترل شما نیست، (شما همیشه نمی توانید کنترل کنید که دیگران چگونه با شما رفتار کنند یا واکنش نشان می دهند)، اما آنچه که در کنترل شماست این است که چگونه با خودتان رفتار کنید.
در این بخش از نمناک ،چند نکته درباره چگونگی ایجاد احترام به خودتان وجود دارد:
برای کمتر از آنچه سزاوار شماست، فرو نشینید:
یکی از بهترین راهها برای احترام به خود، این است که هرگز برای آنچه کمتر از سزاوار شماست، آرام نشینید. و شما و همه ما -سزاوار بهترین ها در زندگی هستیم ؛ شما، همین یک زندگی را برای زندگی کردن دارید و سزاوار بهترین چیزها هستید:بهترین افراد، بهترین شغل، بهترین احساسات.
شخصی باشید که واقعا هستید:
به منظور آرام نماندن، شما باید بدانید که واقعا چه چیزی می خواهید ، باید آن چیزی باشید که هستید و چیزهایی را که برای شما مهم است، را بدانید. (یکی از راه هایی که من انجام می دهم این است که با استفاده کتاب های کار روی خود، خودم را بارها و بارها و بارها بازبینی می کنم.)
وقتی بدانید که چه کسی هستید- و چه چیزی می خواهید- قادر خواهید بود بر روی فعالیت ها و افرادی که شما را تشویق می کنند، متمرکز شوید.
خودتان را در ازای اشتباهاتتان ببخشید:
رها کردن گذشته می تواند دشوار باشد، اما برای الان و احترام به خودتان، باید اجازه دهید تا اشتباهاتتان فراموش شوند ، هرکاری که می توانید بکنید تا خودتان را ببخشید، انجام دهید.
ما همه آن کارها را کرده ایم- این بخشی از زندگی است – اما کسانی که به خودشان احترام می گذارند، می دانند چگونه می توانند این اشتباهات را به گذشته بسپرند. شما هرگز نمی توانید به عقب برگردید، فقط می توانید آنچه اتفاق افتاده است را بفهمید و مثبت به جلو و آینده حرکت کنید.
افرادی را که به شما آسیب رسانده اند را ببخشید:
بخشش، گاهی اوقات سخت است، به ویژه اگر شما به شدت آسیب دیده باشید و ناراحت شده باشید ، اما همراه داشتن این آسیب ها و خشم ها، تنها باعث می شود تا پرورش عشق در خودتان سخت تر شود.
اجازه دهید تا درد و ناراحتی از دیگران از قلبتان پاک شود تا فضایی در قلبتان برای احساسات و تجربیات مثبت بیشتر فراهم شود ، مهم نیست چه اشتباهاتی بر ضد شما رخ داده است، عفو همیشه بهتر از چسبیدن به درد و ناراحتی و عصبانیت است.
خودتان را با افراد مثبت محاصره کنید:
احترام به خود، یعنی حفظ رابطه با کسانی که به شما احترام می گذارند – و به خودشان ، افراد منفی (حتی کسانی که به طور مستقیم با شما منفی و بد نیستند) ،افکار منفی خودشان را تخلیه می کنند و منشا الگوهای فکر منفی در درون شما می شوند.
حتما این سخن قدیمی را شنیده اید:شما ترکیبی از افرادی هستید که بیشتر وقت خود را با آنها صرف می کنید ، به اندازه کافی به خودتان احترام بگذارید، تا مطمئن شوید که این افراد تاثیر مثبتی از شما می گیرند.
بر روی ایجاد اعتماد به نفستان کار کنید:
هرچه بیشتر به خودتان اعتماد داشته باشید، عشق و احترام به خودتان راحت تر خواهد بود اعتماد به نفس ،همیشه آسان بدست نمی آید، بنابراین شما روی آن زیاد کار کنید.
کارهایی را انجام دهید که در آنها وارد هستید و نظرات مثبت افراد را قبول کنید و از آنها یادداشت برداری کنید و به خودتان افتخار کنید.هرچه بیشتر روی اعتماد به نفستان کار کنید، اعتماد به نفس بیشتری به دست خواهید آورد. و هرچه اعتماد به نفس بیشتری بدست آورید، کمتر احتمال دارد شما برای کوتاه بیایید.
با خود (و دیگران) صادق باشید:
صداقت، نشانه نهایی احترام است ، زمانی که با خودتان صادق هستید، خواهید دید که چه چیزی برای شما خوب است و چه چیزهایی نه و احتمال کمتری وجود دارد چیزی را که نمی خواهید را قبول کنید.
صادقانه بودن با خود واقعا سخت است، پس به احساس خود و افکار خود خوب توجه کنید و هنر صادق بودن را با دیگران تمرین کنید حتی زمانی که سخت است، حقیقت همیشه راه مناسب است.
مراقب بدن خود باشید:
ساختن بدنتان از لحاظ فیزیکی احساس خوبی می شود و یکی از راههای مهم برای احترام به خود است بدن خود را مانند بدن فردی که عاشقش هستید، دوست داشته باشید. غذای سالم، ورزش، استرس کم. احترام به بدنتان یک جنبه اساسی از احترام به خود است.
هر چه محبت بیشتری به جسم خود نشان دهید، عشق بیشتری را به خود احساس می کنید. بدن شما یک کشتی است که شما را در جهان حمل می کند و شما هستید که می توانید به آن احترام بگذارید.
به ذهنتان الهام ببخشید:
درست همانطور که شما نیاز به احترام به بدنتان دارید، همچنین باید به ذهنتان نیز احترام بگذارید خود را با تجربه و اطلاعات جدید به چالش بکشید از فکر راحتی دست بردارید و سعی کنید دیدگاه های جدیدی پیدا کنید.
منابعی برای اطلاعات و الهام ها پیدا کنید – کتاب ها، وب سایت ها، مردم – و ببینید کدام مورد را می توانید انجام دهید هر چه بیشتر بدانید، بیشتر می توانید رشد کنید ، این رشد به شما قدرت می دهد، و احترام به خود را بسیار ساده تر می کند.
در مورد خودتان مثبت بگویید:
طوری که شما در مورد خودتان صحبت می کنید، در مورد اینکه چقدر به خودتان احترام میگذارید، می گوید ، سعی کنید همیشه درباره خودتان مثبت بگویید و سعی نکنید خودتان را با جملات منفی پایین بکشید.اگر در حال مبارزه با این رفتار خود هستید، از کتاب ‘استفاده از کلمات مثبت برای ارتقای عشق به خود’ استفاده کنید و می توانید آن را دانلود کنید.
خودتان را با دیگران مقایسه نکنید:
تئودور روزولت درست می گوید، “مقایسه دزد شادی است”. هرچه بیشتر زندگی خود را با دیگران مقایسه کنید، احترام به خود برایتان سخت تر خواهد بود مقایسه نکردن سخت است، اما به خودتان یادآوری کنید که کامل آن شخص را نمی شناسید و همه چیز را در مورد زندگی او نمی دانید ، هیچ زندگی ای کامل نیست و یک راه ضروری برای احترام به خودتان این است که، بر روی آنچه که دارید تمرکز کنید، نه بر روی آنچه کم دارید.
چگونه با شخصیت باشیم ؟ به دست آوردن شخصیت و کسب احترام موضوعی است که همهی افراد و در هر موقعیت و سنی خواهان آن هستند. انسانها دوست دارند مورد احترام واقع شوند دوست داشته شوند و و جایگاه خود را حفظ کنند. اما احترام خودبهخود به وجود نمیآید و اکتسابی است. احترام هیچگاه به شما اهدا نمیشود بلکه برای به دستآوردن آن باید تلاش کنید و اول از همه هم خودتان احترام و ارزشتان را حفظ کنید. برای اینکه دیگران به شما احترام بگذارند لازم است تا خود نیز رفتار مطلوبی با آنها داشته باشید. ممکن است در شغل خود افراد برای هوشتان و یا تواناییهایتان احترام قائل شوند اما چیزهای بیشتری برای احترام گذاشتن وجود دارد و باید سعی کنید تا احترام مردم را در تمام جنبهها کسب کنید. برای آگاهی از راههای کسب احترام با این مطلب همراه باشید.
برای دریافت مشاوره روانشناسی در زمینه کسب احترام می توانید با مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی هنر زندگی از طریق تلفن ثابت از کل کشور با شماره 9099075228 و از تهران با شماره 9092305265 تماس بگیرید
بسیاری از افراد به شما احترام میگذارند و بعضی از آنها احترامی برایتان قائل نیستند. به یاد داشته باشید که نمیتوانید رفتار دیگران را کنترل کنید. پس در صورت رفتارهای ناپسند دیگران احساس کمارزشی نکنید. ارزش و احترام شما با رفتار دیگران تعیین نمیشود و همواره انسان ارزشمندی هستید.چگونه به شخصیت خود احترام بگذاریم
تمام تمرکز و حواستان را برروی داشتن حس خوب نسبت به خود جلب کنید. پس به خود اهمیت دهید همیشه لباسهای مرتب و متناسب با شخصیتتان به تن کنید و برای خود بیشتر خرج کنید. راه های افزایش اعتماد به نفس در مقابل دیگران را یاد بگیرید.
قدم بعدی احترام به دیگران است. مسلما اگر میخواهید با احترام با شما برخورد شود باید خودتان نیز برای دیگران احترام قائل شوید. رفتارهایی مانند چشمغرهرفتن، پریدن وسط صحبت دیگران، پرحرفی و استفاده از تلفن هنگام صحبت با شخص دیگر را کنار بگذارید. اینها رفتارهای غیرمحترمانهای هستند که نهتنها احترامی را از طرف مقابل جلب نمیکنند بلکه در ارتبطات میانفردی اثرات سوءی به جا میگذارند و افراد را بهتدریج از شما دور میکنند.
بهجای آن سعی کنید به صورت همدلانهای به صحبتهای دیگران گوش دهید و به یاد داشته باشید که هرکسی حق دارد تا صحبتهایش شنیده شوند. اگر با ایده و یا صحبتهای کسی موافق نیستید ادب و احترام حکم میکند که به شنوای او باشید تا دیگران نیز برای صحبتهای شما احترام قائل شوند. در این زمینه مطالعه مقاله مهارت ارتباط موثر با دیگران کمک زیادی به شما می کند.
برای اینکه در نظر مردم قابل احترام واقع شوید، مهربانی با آنها قدم بزرگی در این زمینه است. اگر میخواهید مردم به شما احترام بگذارند همیشه در طول روز با افرادی که مواجه میشوید چه نزدیکانتان باشند و چه افراد غریبه مودبانه و مهربانانه رفتار کنید.
درواقع باید با همه محترمانه رفتار کنید اما توجه داشتهباشید مهربانی شما به حدی نباشد که افراد را به سوءاستفاده سوق دهد و به شما آسیب بزنند. طوری به دیگران احترام بگذارید که توقع دارید دیگران نیز همان رفتار را با شما داشته باشند. در هرموقعیتی و در برخورد با افراد مختلف لبخند زدن را فراموش نکنید.
برخلاف تصور عموم گوشدادن فرآیندی فعال است و به هیچوجه حرکتی منفعل نیست. شنوای صحبتهای دیگران بودن به این معنا که شما افکار دیگرتان را از ذهن خارج میکنید و واقعا به چیزهایی که دیگران قصد دارند به شما منتقل کنند توجه میکنید. اغلب در گفتگوها نظرات یک فرد باعث تحریک افکار فرد شنونده میشود و او نیز داستانی را که خود تجربه کرده در همان راستا بیان میکند.
بهجای اینکه مدام سعی کنید داستان خود را مطرح کنید و نظر دهید با مطرح کردن سوالهایی گوینده را ترغیب کنید تا چیزهای بیشتری به شما بگوید. این کار باعث میشود تا حس کنند سخنانشان برای شما مهم است و احترام بیشتری برایتان قائل شوند. زمانی که مهارت خوب گوش دادن را تقویت کنید دیگران نیز سعی میکنند به خاطر احترامی که برایتان قائلاند به صحبتهای شما گوش دهند.
افرادی که برای دیگران مفید هستند احترام بیشتری دریافت میکنند. این افراد همیشه آمادهی کمک کردن به دیگران در هر شرایطی هستند. از هرکمک کوچکی که از دستشان بر بیاید دریغ نمیکنند. به دنبال فرصتهایی برای کمک به دیگران باشید. مسئولیت پذیری در کسب احترام بیشتر به شما کمک میکند. معمولا مردم افراد مسئولیتپذیر را بیشتر قبول دارند و به آنها احترام میگذارند.
تمام فعالیتهایی که درطول روز انجام میدهید همه براساس انتخابهایتان صورت میگیرند و خود مسئول اتفاقات هستید. پس بهانهتراشی کار غیرمنطقی است. مثلا اگر همیشه دیر به قرار ملاقاتهای خود میرسید احتمال در مدیریت زمان خود مشکل دارید.
زمانی که کارها را به اتمام نمیرسانید و آنها را نصفه نیمه ول میکنید مطمئنا خودتان بر آنها تمرکز کافی نذاشتهاید و یا به نظرتان غیرضروری بودهاند. همیشه سعی کنید مسئولیت اشتباهات خود را بپذیرید و آنها را قبول کنید و درصدد جبران آنها بربیایید. سعی کنید کارهای خود را به بهترین شکل انجام دهید.
عصبانیت و خشم بیشتر از همه به خودتان آسیب میزند. خشم و عصبانیت را مدت زمان زیادی در خودنگه ندارید. می توانید از راههای کنترل خشم استفاده کنید که بسیاری از آن ها را در مقاله کنترل خشم ذکر کرده ایم. مسائل و موضوعات را حل کنید و یا از آنها بگذرید.
استرس عصبانیت و هیجانات شدید بر سلامتی شما تاثیرگذار هستند. اما اگر آن ها را کاهش دهید افراد بیشتری برایتان احترام قائل میشوند؛ چراکه متوجه میشوند فردی خودکنترل هستید. مطمئنا هیچ کس در زندگی خود کامل نیست و هر انسانی مشکلات و مسائل گوناگونی را در زندگی تجربه میکند. پس روی اهداف جدید و مثبت تمرکز کنید و دیگران را ببخشید و فراموش کنید.
برای دریافت مشاوره در زمینه کسب احترام می توانید با مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی هنر زندگی از طریق تلفن ثابت از کل کشور با شماره 9099075228 و از تهران با شماره 9092305265 تماس بگیرید
هنر زندگی اولین سامانه مشاوره روانشناسی تخصصی کشور با مجرب ترین مشاوران روانشناسی پاسخگوی سوالات و مشکلات شما در زمینه های مشاوره خانواده ، ازدواج ، طلاق ، تربیت کودک ، جوانان ، مهارت های ارتباطی ، ترک اعتیاد ، مشاوره روانشناسی ، روان درمانی و … می باشد. به امید زندگی شاد و سالم برای یکایک مردم ایران…
با عضویت در خبرنامه، از جدیدترین و بهترین کتاب ها و مقالات روانشناسی اطلاع پیدا کنید…
© کلیه حقوق برای حامی هنر زندگی محفوظ می باشد. انتشار مقالات با ذکر منبع بلامانع می باشد.
پیشنوشت: این مطلب، مستند و بر اساس منابع و مقالات علمی نبوده و تنها دربردارنده نظرات و دیدگاههای شخصی بنده است.
متن اصلی: قبلاً در مطلب «اتیکت چیست؟» در مورد اتیکت رفتاری و تعاریف آن توضیح دادم و در آنجا تعریفی کامل از اتیکت به نقل از متمم ارائه کردم که در آن گفته شده بود:
«اتیکت، مجموعه آداب و اصول و قواعدی است که کمک میکند در محیط کار و زندگی، در فضای حقیقی و مجازی، در مذاکره و نمایشگاه، در مهمانیها و میزبانیها، تصویری مثبت از خود برای دیگران بسازیم و کمک کنیم که حضور ما، تأثیری مثبت بر فضای جمع داشته باشد. اتیکت را شاید بتوان شکلی از اخلاق مدرن دانست. شاید هم روشی برای تأثیرگذاری مثبت بر مخاطب.»
به نظر میرسد پیشنیاز و لازمه اصلی رعایت اتیکت در مکانها و موقعیتهای عمومی، در درجه اول احترام به خویشتن و رعایت اصول و قواعد اتیکت در سخن گفتن و رفتار با خود است.چگونه به شخصیت خود احترام بگذاریم
تنها با سخن گفتن درونی مناسب با خودمان و رعایت اصول اتیکت در خلوتمان است که میتوانیم این قواعد را در افکار و رفتارمان نهادینه کنیم. ما در درجه اول باید به شخص خودمان احترام بگذاریم تا بتوانیم این رفتار را نسبت به دیگران هم داشته باشیم و درنهایت از دیگران هم انتظار داشته باشیم تا با ما درست رفتار کنند.
با توجه به اهمیت و تأثیر رعایت اتیکت در رفتار و گفتار شخصی و درونی، در ادامه چند مورد از موارد مهم و تأثیرگذار در این زمینه را شرح خواهم داد.
بسیاری از افراد همواره منتظر تأیید رفتارهایشان توسط دیگران هستند. برخی از این افراد در این خصوص بسیار افراطی عمل کرده و نسبت به تأیید و تصدیق دیگران اعتیاد پیداکردهاند و درصورتیکه دوستان و اطرافیانشان، رفتار و عملکرد آنها را تأیید نکنند، از درون احساس گناه و کمبود خواهند کرد.
این دسته از اشخاص حتی دوست داشتن خودشان را هم مشروط به دوست داشته شدن توسط دیگران میکنند.
این رفتارها نشاندهنده کمبود اعتمادبهنفس است و به عدم احترام به خود منجر خواهد شد.
بهتر است هرکس بهصورت مستقل و بر اساس افکار و ارزشها و اهداف خود، عملکرد خودش را قضاوت کند تا گرفتار قضاوتهای دیگران نشود.
یکی از جنبههای احترام به خود مراقبت از سلامتی روحی و جسمی شخصی است. برای این منظور باید سعی کنید با انجام ورزش و رعایت رژیمهای غذایی مناسب، سلامت جسمی و با داشتن ارتباط با خالق یکتا و راز و نیاز با او سلامت روحی خودتان را تأمین کنید. در این صورت است که احساس خوبی نسبت به خودتان داشته و درنتیجه ارزش بیشتری برای روح و جسمتان قائل خواهید شد.
اجازه ندهید اشتباهات و خطاهای شما، طرز رفتار و گفتارتان را با خودتان تعیین کنند.
هرگز نگویید «من یک بازندهام، هیچکس مرا دوست ندارد، من از خودم متنفرم.» چون تکرار این قبیل جملات باعث خواهد شد که خودتان آنها را باور کنید.
پس هرچقدر بهتر و محترمانهتر با خودتان سخن بگویید، بیشتر به تواناییها و قابلیتهایتان باور خواهید داشت و احساس بهتری به شما دست خواهد داد.
برای دریافت تأیید از دیگران و یا انجام رفتاری دوستانه با شما، به دیگران اجازه ندهید که شمارا مجبور به انجام کاری بکنند که شما تمایلی به انجام آن ندارید.
دیگران حق ندارند شمارا ملزم به انجام یا عدم انجام کاری بکنند. با تکیهبر تفکرات، ارزشها و منطق ذهنی خودتان تصمیم بگیرید و از این طریق احترام و حرمت خودتان را هم حفظ خواهید کرد.
اگر عملی را نادرست انجام دادهاید و یا بهصورت کامل به اتمام نرساندهاید، نیازی به بیاحترامی و سخن ناشایست گفتن به خودتان نیست. این کار تنها شمارا نسبت به خودتان بدبین کرده و باعث آسیب دیدن اعتمادبهنفستان خواهد شد و درنهایت احساس بدی به شما دست خواهد داد.
در چنین مواقعی پیشنهاد میشود با پذیرفتن اشتباه یا کوتاهی خود درصدد رفع عوامل و علل این کار باشید و درصورتیکه لازم است مطلبی را یاد بگیرید، برای این منظور اقدام کنید.
زمان مشخصی را برای پرداختن به تفریحات، سرگرمیها و علایق خودتان اختصاص دهید. هرچقدر میتوانید یاد بگیرید. یادگیری در مورد وقایع و رویدادهای اطرافتان باعث خواهد شد قدرت ذهنی، درک و فهم شما رشد کرده و هرروز نسبت بهروز قبل احساس بهتری داشته باشید و بتوانید در حضور دیگران هوشمندانهتر و بهتر سخن بگویید.
این موارد درنهایت باعث خواهد شد ارزش و اعتبار بیشتری برای خودتان قائل شوید و اعتمادبهنفستان افزایش یابد. رفتارهای شما با خودتان به مقدار زیادی بستگی به شناختی دارد که از خود دارید.
ممکن است افرادی قبلاً به شما بدی کرده باشند و با کارهایشان، آسیبی به شما زده باشند. سعی کنید بهمرور این افراد را بخشیده و اتفاقات بد را فراموش کنید. با درگیر کردن ذهنتان با این نوع مسائل، علاوه بر اینکه اذیت خواهید شد، بهمرور نسبت به خودتان احساسات منفی پیدا خواهید کرد.
هیچکس از متوسط اطرافیانش بالاتر نمیرود(+)؛ بنابراین برای اینکه بتوانید رشد کنید و همچنین احساس خوبی نسبت به خودتان داشته باشید، لاجرم باید اطرافیانتان افرادی مثبتتر و موفقتر از خودتان باشند و ازنظر رفتاری نیز رفتارهایی بالغانه و احترامآمیز با شما داشته باشند.
صداقت نشانهای از احترام است. درصورتیکه با خودتان صادق و روراست باشید و موضوعات را بهصورت درست و واقعبینانه حلوفصل کنید، در این صورت بهنوعی به خودتان احترام گذاشتهاید.
برای اینکه اعتمادبهنفستان را خدشهدار نکنید و احترام و عزتنفستان را حفظ کنید نباید خودتان را با دیگران مقایسه کنید.
مهم نیست شما فرد مقابلتان را چقدر میشناسید، چون هرچقدر هم که شناخت از فرد دیگر داشته باشید، بازهم مسائلی هستند که شما از آنها اطلاعی ندارید.
بهتر است اهداف مشخصی برای خودتان تعیین کرده و برای رسیدن به آنها برنامهریزی و تلاش کنید. در ادامه میتوانید برای سنجش عملکردتان، وضعیت حال حاضرتان را با وضعیت قبلی مقایسه کنید.
من در این نوشته سعی کردم مواردی را که در جهت رفتار، گفتار و برخورد درست و مناسب با شخص خودتان مؤثر هستند، بهصورت مختصر توضیح دهم. موارد گفتهشده عبارت بودند از:
شاید بعضی از توصیهها در جامعه تبدیل به کلیشه شدهاند ولی مطمئناً رعایت تکتک این موارد تأثیر بزرگی در جهت احترام به خود و افزایش اعتمادبهنفس و عزتنفس شما خواهد داشت.
پستهای مرتبط:
اتیکت چیست؟
چگونگی مواجهه با رفتار نادرست دیگران
یک پیشنهاد برای ترک عادات بد و ایجاد عادات خوب
توصیههای پدر تبلیغات برای موفقیت
برای موفق شدن، بیشازحد اعتماد نکنید
خسته نباشید آقای قربانی.
میدونم اینجا جاش نیس ولی میخام ی کم دردودل کنم واز شما به عنوان ی فرد با تجربه و آگاه تقاضا دارم اگر توصیه ای به بنده دارید ازم دریغ نفرمایید…
من توی خونواده ی پرجمعیتی به دنیا اومدم بچه ی دهم از ی خونواده ۱۲نفره.۲۵ سالمه. خیلی پیش میاد که خونواده م ازم انتظارای متفاوت و بعضا” متناقض دارن، منم تا جایی که ادب حکم کنه به درخواستشون “نه” میگم. این موضوع باعث شده که از وظایف مربوط به خودم فاصله بگیرم طوریکه هر لحظه منتظر درخواست جدید باشم و تمرکز کافی برای امور خودم رو نداشته باشم. اکثرن متاهلن ولی زیاد میان خونه ما ومن فرصت کافی برای “زندگی برای خودم” ندارم.درمونده شدم لطفاً بهم کمک کنید. حتی شده ی جمله.
سلام بهار عزیز،
خوشحالم که به وبلاگم سر میزنی و مطالبش رو میخونی،
دو روزه که ذهنم درگیر سؤالی هست که پرسیدی،
واقعیتش شرایط هر کس خاص و منحصر به فرد خودش هست و هیچ کس دیگهای نمیتونه جایگاه و شرایط فرد دیگه رو به صورت کامل درک کنه،
مخصوصا اگه شرایط در حد چند جمله گفته بشن،
ولی مطمئنا هر کسی دشواریها و شرایط سخت خاص زندگی خودش رو داره،
خیلی از دوستام که مثل من متاهل و فرزنددار هستن، وقتی برای مطالعه ندارن چه برسه به اینکه بخوان هر روز بنویسن.
البته که من هنر نمیکنم بلکه اولویتهای زندگی من با اولویتهایی که اونها برای خودشون تو زندگی انتخاب کردن، متفاوت هست.
من هم مثل همه افراد دیگر موانع و مشکلاتی در زندگیام داشتهام و دارم ولی با وجود همه اینها اهدافی برای خودم انتخاب کردهام و از کوچکترین فرصتها برای رسیدن به اون اهداف استفاده میکنم.
همیشه یک عدهای هستند که در نهایت از دست ما رنجیده و ناراحت خواهند شد. از اینکه در اولویتهای بعدی ما قرار میگیرند.
گریزی از این رنجشها و ناراحتیها نیست ولی مهم این است که همه انتخابها و اقداماتمان آگاهانه و انتخاب شده باشند.
در این صورت میتونیم به خیلی از خواستهها و اهدافمون برسیم.
مطمئنا تو هم میتونی با مشکلات و دشواریهای زندگی خودت کنار بیای، فقط سعی کن اهداف و اولویتهای مشخص خودت رو داشته باشی و از کوچکترین فرصتها برای رسیدن به اونها استفاده کنی.
این کار نیازمند صبر و پشتکار هستش که مطمئنا تو اونها رو داری.
باز اگه سؤالی داشتی به عنوان یک دوست اینجا برام بنویس.
موفق باشی.چگونه به شخصیت خود احترام بگذاریم
جناب قربانی بابت وقتی که گذاشتید بسیار ممنونم.
کاملاً حق با شماست چرا که من فقط چکیدهای از وضعیتم رو نوشتم فقط خواستم بهم روحیه بدید…
راستی مطالب خوبی داره وبلاگتون. سبک نوشتنتونم دوست داشتم. همیشه پایدار باشید و سلامت.
امیدوارم اون پاسخی رو که میخواستی گرفته باشی.
در ضمن خوشحالم از اینکه به اینجا سر میزنی.
برات آرزوی موفقیت میکنم و اینکه با تلاش، پشتکار و استفاده از فرصتها بتونی به اهدافت برسی.
این روز ها من هم درگیر این هستم که بیشتر برای خودم و آرامش زندگیم ارزش قائل شم.
خودم رو از دغدغه های ذهنیم نجات بدم و در صورتیکه تمایل به پذیرش چیزی ندارم اون رو نپذیرم و راحت تر نه بگم و از حق و حقوق خودم دفاع کنم
این نوشته بار دیگه راه و روش درست رو برام مرور کرد
ممنون
آفرین به شما. بهترین کار را انجام میدهید.
در ضمن وبلاگ خیلی قشنگی دارید. بهتون تبریک میگم.
و خیلی خوشحالم که این نوشته م تونسته براتون مفید باشه.
امیدوارم همیشه آرامش بر زندگی تون حکمفرما باشه و تو همه کارهاتون موفق باشید.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وب سایت
Notify me via e-mail if anyone answers my comment.
کلیه حقوق این پایگاه متعلق به وب سایت خبری تجارتنیوز است و استفاده از اخبار و محتوا با ذکر منبع مجاز است. کپی رایت 1399
احترام یک جاده دوطرفه است. شما برای اینکه احترام ببینید، باید احترام بگذارید. به همین دلیل احترام دوطرفه بین آدمها در طول زمان و بهواسطه برهمکنشهای مستقیم یا غیرمستقیم شکل میگیرد.
اما کارهای اشتباهی هم وجود دارند که ارتکاب هرکدام از آنها میتواند احترام ما نزد دیگران را کاملا تخریب کنید. کارهایی که باید از آنها پرهیز کنیم.
یکی از اشتباهاتی که به گمان من همه آدمها خصوصا در سالهای ابتدای جوانی مرتکب میشوند و از آن ضربه میخورند، این است که از دیگران توقعهای زیادی دارند. توقع دارند که دیگران آنها را درک کنند. شعور داشته باشند. رفتارهای درست انجام دهند و در نهایت متوجه تواناییهای فرد شوند.چگونه به شخصیت خود احترام بگذاریم
عموم آدمها پس از وارد شدن به محیط دانشگاه و اجتماع و فهمیدن این نکته که بیشتر آدمها این توقعات آنها را برآورده نمیکنند، رنجیدهخاطر میشوند و پس از این تجربه سخت تصمیم میگیرند بعد از آن هنگام برخورد با آدمهای جدید گارد دفاعی سفتوسختی بگیرند.
البته این گارد دفاعی حالتی طبیعی است و همه آدمها هنگام مواجهه با موقعیت و افراد جدید چنین گارد دفاعی به خود میگیرند؛ اما مشکل اینجاست که در مثال حاضر گارد دفاعی بهقدری سفتوسخت میشود که باعث میشود دیگران از وی دوری کنند و این همیشه خوب نیست.
زیرا بقا و پیشرفت همه ما وابسته به ارتباطات و آدمهای اطراف ما است و اگر نتوانیم با این آدمها ارتباط بگیریم، نمیتوانیم جلو برویم.
این مسئله جدای از این نکته است که توقعاتی که در بالا گفتیم، بیشتر ناشی از آشنا نبودن با قواعد و روابط انسانی است؛ زیرا میزان درک آدمها از هرکدام از موارد مذکور تابع چیزهای متعددی مثل فرهنگ خانوادگی، فرهنگ منطقهای که در آن بزرگ شدهاند، میزان همذاتپنداری و تلاش آدمها برای درک دیگران و در نهایت هوش آنها است.
من بعدها برای اینکه با این پیشفرضها اذیت نشوم، تصمیم گرفتم دیدگاهم را در این مورد تغییر دهم. دیدگاهی که شاید کمی زیادهروی باشد اما لااقل من را از ناراحت شدن به خاطر رفتارهای دیگران حفظ میکند.
من تصمیم گرفتم آدمها را یک لیوان خالی در نظر بگیرم و بگذارم خود آنها آن را پر کنند. اینکه چقدر این لیوان خالی را با رفتارهای درست (لااقل بهزعم من) پر میکنند، تعیین میکند که من چقدر میتوانم با آن فرد ارتباط داشته باشم و چقدر به او احترام بگذارم.
مشکل این روش این است که در آن شما همیشه آدمها را در پایینترین سطح ممکن قرار میدهید. از آنسو این نوع نگاه هم میتواند از بالا به پایین تلقی شود و هم به رفتارهای تحقیرآمیزی نسبت به دیگران بینجامد.
حالت بهینه این است که شما در برخورد با آدمها حداقلی از احترام و ارزش را برایشان قائل باشید و بگذارید خودشان سطح این احترام را بالا بیاورند.
میگویند احترام از آن چیزهاست که باید خودتان کسب کنید. اگر میخواهید در محیط کار جدید به شما احترام بگذارند، آرامآرام کاری بکنید و خود را بالا بکشید تا بتوانید احترام آنها را جلب کنید.
اما برای رسیدن به این سطح در ابتدا باید سطحی از احترام اولیه برای آنها قائل باشید. وگرنه به دیگران فرصت ظهور و نشان دادن ارزش و احترام خودشان را نخواهید داد. مشکل اینجاست که نگاه اولیه من و اینکه دیگران را یک لیوان خالی در نظر میگرفتم و شاید همین امروز هم بگیرم، این احترام اولیه را کاملا از بین میبرد و باعث میشود دیگران به این راحتی نتوانند فرصتی برای ظهور و جلب احترام من داشته باشند.
همان طور که دیگران به شما فرصت میدهند احترامشان را جلب کنید، شما هم باید به دیگران امکان دهید احترامتان را جلب کنند.
احترام مثل خیلی از چیزهای دیگر در زندگی است. سطح آن بین آدمها کموزیاد میشود. شما با انجام کارها و جلو رفتن، برای خود احترام کسب میکنید اما با انجام برخی از اشتباهات نیز احترام شما خدشهدار میشود.
پس اگر میخواهید همیشه مورداحترام باشید، از این اشتباهات خودداری کنید.
همان طور که در بالا گفتیم، اینکه دیگران را یک لیوان کاملا خالی فرض کنید، ناخودآگاه باعث میشود دید از بالا به پایین به دیگران داشته باشید.
بزرگترین اشتباهی که شما ممکن است مرتکب شوید این است که دیگران را دست کم بگیرید و این دیدگاه تحقیرآمیز خود را بیان هم بکنید.
پایینتر فرض کردن دیگران از خود و برخورد از بالا به پایین با آنها یکی از مهمترین چیزهایی است که باعث میشود آدمها در دیدار اول از شما زده شوند.
البته شما نمیتوانید بهطور کامل پیشفرضها و قضاوتهای اولیه در مورد دیگران را کنار بگذارید.
زیرا این بخش از سیستم شناختی مغز ما است که از دوران غارنشینی برای شناسایی دوست و دشمن به کار میرفته است.
با اینکه نمیتوان پیشفرضها را بهطور کامل کنار گذاشت، میتوان چیزهای خوب آدمها را دید یا بهترین خصوصیات آنها را در نظر گرفت؛ بنابراین وقتی با فرد جدیدی مواجه میشوید او را باهوشتر، باتجربهتر و شایستهتر از خود ببینید.
اگر واقعیتی که بعدا از فردی میبینید، پایینتر از این پیشفرضهای اولیه شماست، پایین آوردن سطح تصویر ذهنی شما از وی کار سختی نیست؛ بنابراین وقتی برای اولین بار کسی را میبینید، فرض کنید او رئیس شماست.
صرفا به خاطر اینکه کسی دانش، تجربه و شایستگی خود را جار نمیزند، با او مثل یک تازهکار برخورد نکنید. اگر هم میخواهید چیزی فرض کنید، فرض کنید که شخص مقابل شما بسیار بیشتر از آنی است که به نظر میآید.
هیچچیزی بهاندازه تناقض نمیتواند احترام شما را تخریب کند. نباید کاری که میکنید در تضاد با حرفی که میزنید باشد. برعکس این نیز درست است. نباید حرفی بزنید که در تضاد با عمل شما قرار بگیرد.
اگر بدون اینکه به کسی بگویید که به هر دلیلی از عمد چنین میکنید و میدانید که این تناقض وجود دارد، رفتار شما تصویر دوگانه متضادی از شما به دیگران ارائه خواهد داد. تصویری که باعث میشود بقیه افراد شما را از زمره افراد قابلاحترام خارج کنند.
این تطابق سخن و عمل یکی از مبناییترین نکات در مورد روابط کاری و دوستی است؛ اما با این همه بسیاری از ما گاهی آن را نادیده میگیریم.
با اینکه شاید بتوان در شرایط اضطراری چنین متناقض عمل کرد و آن را بهحساب اضطرار گذاشت، اما در همین لحظات است که خود واقعی شما بروز مییابد.
گاهی وقتها ما با ایدههای جدید به یک قرار یا جلسه میرویم اما در میانه جلسه دیدگاهی کاملا مخالف را برمیداریم. انگار که همین ما نبودیم که چند دقیقه پیش ایدهای کاملا متضاد داشتیم.
البته این مسئله با این حالت که شما در میانه جلسه متوجه شوید که ایدههای شما اشتباه هستند یا کار نمیکنند و در عوض ایده مخالف شما درست است، فرق دارد.
تا زمانی که شما دلایل درستی برای تغییر نظرات خود دارید، هیچ دلیلی ندارد که روی ایده اشتباه خود تاکید کنید.
اگر کسی روی حمایت شما از نظرات خودش حساب باز کرده است، با این تغییر دیدگاه، دیگر نمیتواند به شما تکیه کند؛ اما حتی همین هم ایرادی ندارد. بهشرط اینکه توضیح دهید چرا نظر مخالف را پذیرفتهاید.
در این حالت شما برای اینکه همچنان احترام دیگران را داشته باشید، باید به آنها بگویید که چرا و به چه دلیل نظرتان عوض شده است.چگونه به شخصیت خود احترام بگذاریم
وقتی میخواهید بخشی از کار را به دیگران بسپارید، نباید صرفا کار را بدون توضیح و پیگیری به کسی واگذار کنید و گموگور شوید. این روش واگذاری کار به دیگران، کاملا بدون مسئولیتپذیری است و باعث میشود دیگران شما را فردی تنبل، بیعرضه و مایه دردسر ببینند.
این نوع واگذاری کار صرفا به این معنی است که شما نمیخواهید آن کار را انجام دهید.
اگر میخواهید واقعا کسی را عصبانی کنید کافی است هنگامی که به او کارهای زیادی را سپردهاید و او عصبانی است، بدون توضیح اضافی یا ارائه دادن ابزارهای لازم، کار بیشتری به او بدهید. هنگامی هم که وی کار را شروع کرد، دوباره کار بیشتری سرش بریزید.
کسانی که بدون مسئولیتپذیری کار را به دیگران میسپارند، بهصورت تصادفی حجم کار بیشتری را دوباره روی سر آنها آوار میکنند. چنین اتفاقی زمانی رخ میدهد که شما مسئولیتهای خود را ندانید یا نفهمید. در چنین حالتی دیگران برای شما کلی کار انجام میدهند اما حتی تشکر و قدردانی هم نمیبینند.
واگذاری درست کارها زندگی شما را آسانتر میکند و به دیگران فرصتی میدهد که چیزهای بیشتری یاد بگیرند، مسئولیت بیشتری بپذیرند و خود را نشان دهند.
برای واگذاری درست کارها به دیگران شما باید کارهای زیادی بکنید. اول باید فرد موردنظر را آموزش دهید. باید بالاسر وی باشید و کیفیت کار او را چک کنید و اگر هم خطایی مرتکب شد، این شما هستید که باید آن را تصحیح کنید.
لاف زدن، اغراق کردن و گزافهگویی نابودکننده احترام شماست. اگر کسی که اهل اغراق و گزافهگویی از خود است و در موقعیت خاصی کار درست دیگری انجام میدهد و شما بابت این کار درست از او تعریف میکنید، احتمالا او تا آخر روز درباره خود و دستیافتهها و موفقیتهایش سخن بهگزاف براند. آنقدر هم ادامه میدهد که شما از تعریف خود پشیمان شوید.
بیان کردن دستیافتهها و ابراز تواناییها شما، برای بالا رفتن سطح احترام دیگران نسبت به شما بسیار مهم است؛ اما بههیچوجه نباید درباره خود اغراق و زیادهگویی کنید.
بگذارید دیگران خود تصمیم بگیرند که چقدر شما را در ذهن خود بالا ببرند و بزرگ کنند.
اگر حرفها و موفقیتهای شما نتوانست شما را در چشم آنها بزرگ کند، هیچ حرف بیشتری هم نمیتواند این وضعیت را تغییر دهد.
اگر دیگران با حرفهای شما تحت تاثیر قرار نگرفتند یا آنها را باور نکردند، وقت آن است که خود را در عمل ثابت کنید.
یک قاعده کلی وجود دارد و آن هم این است که وقتی کسی زیاد از خود و موفقیتهای خود سخن براند، بداند که یا آنها را ندارد یا عدم تواناییهایی خود را پشت آن حرفها قایم میکند.
این آخری خیلی ساده و مشخص است. اگر سر قول خود نمانید، اگر به وعدهای که دادهاید وفا نکنید، شما احترام دیگران را از دست خواهید داد.
قول دادن و پیشنهاد انجام کار خاصی به دیگران، در کوتاهمدت احترام آنها را به شما برمیانگیزد. بعد از آن، وی شما را در ذهن خود بالاتر میبرد؛ اما همه اینها تا زمانی درست است و حفظ میشود که شما به آنچه گفتهاید، عمل کنید. اگر هم به هر دلیلی نتوانستهاید وعده خود را برآورده کنید، حداقل بابت آن عذرخواهی کنید.
اگر به کسی قول بدهید و فراموش کنید و یا منتظر بمانید که چند هفته بعد او این قولتان را به شما یادآوری کند و سپس قول خود را پس بگیرید و توجیه بیاورید و مثلا بگویید سرتان شلوغ بوده، شما او را آزار دادهاید.
اگر هم تلاش کنید تا به دیگران بفهمانید که شما سر قول خود هستید اما چون آدم مهمی هستید، سرتان شلوغ بوده و نتوانستهاید به قول خود وفا کنید، حس پشیمانی را در وی درست خواهید کرد. حس پشیمانی از اینکه او قولتان را به شما یادآوری کرده و شما را به زحمت انداخته است.
یعنی در نهایت شما قولی دادهاید. اجازه دادهاید که دیگران بر اساس قول شما برنامهریزی کنند؛ اما موقع اجرای قول، شما کل برنامههای آنها را به هم ریختید و کاری کردید که آنها فکر کنند تقصیر خودشان است که شما به وعده خود وفا نکردهاید.
قول الکی ندهید. اگر واقعا میخواهید کاری کنید و نتوانستهاید، لااقل این اطمینان را به مخاطبتان بدهید که به فکر هستید و در تلاشید به قول خود عمل کنید. اگر هم میخواهید کاری برای کسی بکنید، بهتر است کارتان را بکنید و بعدا به وی بگویید.
وقتی هم کسی به شما قولهای آنچنانی میدهد بدانید که احتمالا حرف او توخالی است و قرار نیست به آن عمل کند. او صرفا چیزی میگوید که شما خوشتان بیاید و نه بیشتر.
دیدگاه
نام (اختیاری)
ایمیل (اختیاری)
خودم به شخصه چون احترامم رو به دیگران خیلی خوردم و مورد توهین، بی احترامی، ازار و اذیت و حتی گاهی فرصت های فوقوالعاده زندگیم رو از دست دادم احترام که از حدش بگذره طرف مقابل فکر بد میکنه یا احساس میکنه وظیفته پس باید تو یه سطحی باشی و به همه در یه سطح ثابت احتزام بذاری تا خودت کوچیک نشی من بیشترین ضربه رو از احترام به خانوادم دیدم چون همین الانش هم منو ادم حساب نمیکنن و نسبت به نیاز هام بی توجه هستن و زوم کردن رو داداش کوچیکم احترام بی احترامی میاره و این غیر قابل انکاره
سلام
به نظر من به هرکی احترام بذاری فک میکنه خیلی ادم بزرگی هستش چند وقت رفتم خونه مادر بزرگم داییم پیش مادر بزرگم زندگی میکرد من احترام داییم نگه داشتم بعد چند وقت داییم شروع کرد به بی احترامی و تحقیر کردن من چون احترامشو نگه میداشتم
ولی به نظر من احترام احترام نمیاره پررویی و جواب دادن احترام میاره
نه اینطوری نیست. فقط باید بدونی به کی و در چه حدی باید احترام بزاری. اگر با یک آدم فهمیده و قدرشناس همونطوری رفتار کنی که با یک شخص قدرنشناس برخورد میکنی؛ خب حتما اون شخص پر رو میشه چون عادت به این رفتار ها نداره و خودش هم اینو میدونه که لایقش نیست. و اینطوری فکر میکنه که حتما یک قصد دیگه ای از احترام گذاشتن بهش داری یا اینکه اون رو چاپلوسی تلقی میکنه. همیشه میگن اول طرفت رو بشناس تا بعد بدونی که تا چه حد باید براش مایه بزاری.
احترام بی احترامی میاره دوست عزیز. لااقل تو ایران تو محیط کار نباید احترام گذاشت هزاااران بار چوب احترامم رو خوردم
مرسی از مطالب خوبتون
مطلبه واقعا مورد استفاده مهم و قابله توجهی بود… واقعا ممنون از نویسنده… اولش گفتم نخونم ولی یکم ک خوندم جذبش شدم و دوس داشتم بیشتر بخونم مرسی❤
باسلام بنظر من فقط اینکه محبت بیش از حد به ی سری ادمهای اشتباه نکنیم حتی خونواده خودت چون فک میکنن وظیفته وبعد ازت سوءاستفاده میکنن واحترامتم ازدست میدی?
موافقم
سلام خیلی عالی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی بود اگر به نکات این مقاله توجه کنیم و آنرا پررنگ کنیم می فهمیم که تمامی این نکات اخلاقی و مدیریتی در احادیث و روایات ما بسیار سفارش شده است راستی چرا ما باید از علم جدید این نکات آموزنده را فرا بگیریم و از روایات و احادیث ناب خودمان غافل باشیم شاید تقصیر ماست که داشته های خود را به صورت جدید عرضه نکردیم شاید چون عملی در کار نبوده و این سخنان برای ما تکراری شده ، بی توجهیم
کلیه حقوق این پایگاه متعلق به وب سایت خبری تجارتنیوز است و استفاده از اخبار و محتوا با ذکر منبع مجاز است. کپی رایت 1399
لطفا از حروف a-z,A-Z,0-9 استفاده نمایید – حداقل 5 کاراکتر
حداقل 8 کاراکتر
برای چه باید به خودمان احترام بگذاریم؟ احترام به خودم چه تاثیری در روابط ما دارد؟ چگونه به دیگران احترام بگذاریم؟ چرا به دیگران باید احترام بگذاریم؟چگونه به شخصیت خود احترام بگذاریم
در این مقاله سعی داریم تا با چگونگی احترام گذاشتن بر خود و دیگران آشنا شویم و تاثیر احترام را بر روابط خودم آشنا شویم.
احترام بزرگی و عظمت همراه خود دارد.
این سه واژه ی ساده است ولی اساسیترین ستون برای ساخت شخصیت انسان است. این کاملا دست خود فرد است که چقدر خودش را باور دارد و به خودش احترام میگذارد و خودش را قبول دارد؟ چقدر به خودش اهمیت میدهد؟ عزت نفس و اعتماد به نفس کافی دارد یا نه؟ چقدر خودش را لایق بهترینها میداند؟
یکی از موارد مهم در جلب احترام دیگران احترام به خود است. احترام به خود به معنای درک ارزش وجودی و برخورد مودب و با احترام با خود است.
پس برای اینکه احترام دیگران را داشته باشیم اول باید احترام خود را نگه داریم.
احترام به دیگران بیانگر بزرگی فرد است.
هر فردی برای خود ارزش و احترام قائل است. هیچ فردی دوست ندارد که به او بی احترامی شود. زمانی که به نظرات و سلیقه و کارهای دیگران در حد خودشان احترام گذاشته شود و همیشه رد نشود آنها ما را فردی محترم و جذاب و با خصوصیات مثبت میشناسند. چون افراد به طور ذاتی و عادت با فردی که با آنها با احترام برخورد کنند و به آنها توجه و ارزش بدهند انس میگیرند. پس برای جلب احترام و توجه افراد باید آنچه که میخواهند را به آنها اعطا کرد.
قطعا قابل توجه است که مردم برای روابط و دوستیها مال افراد را نمیخواهند بلکه احترام و روی باز و برخورد مناسب از سمت آنها میخواهند.
افراد به خودشان علاقهمندند و هرانسانی دنیا و جهان مخصوص خود را دارد؛ (دنیا و جهانی از نظرات و سلیقه ها و افکار خود) و همین نظرات و دنیای متفاوت انسان هاست که انها را از هم متمایز میکند. به همین دلیل کسی که برای آنها و دنیای آنها احترام قائل نباشد و به آنها بیاحترامی کند را دوست ندارند و سعی میکنند که متقابلا رفتاری بدون ارزش و احترام و گاها دوری کردن از آنها را داشته باشند.
همانطور که گفته شد هر فردی دارای خصوصیات مثبت و رفتار و عقاید مخصوص خودش است که بعضی از آنها قابل ستایش و احترام داست که باید این ابعاد و خصوصیات مثبت و خوب را پیدا کنیم و به آنها و ارزش و توجه و احترام دهیم. و اگر هم قصد این را داریم که جنبههای منفی فرد را به آنها بگوییم که اصلاح شود باید از مناسب ترین راه وارد شویم. برای این کار باید اول نسبت به شخص و جنبه و ظرفیت او شناخت پیدا کنیم و بعد خیلی آرام و با احترام او را نسبت به آن جنبه و اشتباه آگاه کنیم و اگر نیاز شد راهکار مناسب را هم به او پیشنهاد دهیم. با این روش میتوانیم در ابتدا او را متوجه نیت خوب خود کنیم.
ادب، نزاکت و احترام قدرتمند و رعایت آنها باعث رشد و تقویت قدرت فردی میشود. همهی ما به طور ذاتی دوست داریم که دیگران ما را خالصانه و صمیمانه دوست داشته باشند و با احترام و رفتار خوب برخورد کنند. فراموش نکنیم که هرچقدر خودمان با افراد محترمانه و با نزاکت برخورد کنیم دیگران هم مثل خودمان با ما برخورد میکنند. از آنجایی که روی سلیقهی متنوع افراد نمیتوان حساب باز کرد پس در هر حالی و با هر فردی با هر سلیقه بهترین انتخابها رعایت ادب، نزاکت، احترام و ارزش دادن به جنبههای مثبت آنها و حس تشکر و قدردانی است.
این را هم مدنظر داشته باشیم که همهی انسانها صد در صد کامل نیستند و امکان خطا و اشتباه هم وجود دارد. مراعات و ملاحظه در رعایت حقوق دیگران از ما فردی قدرتمند و باشخصیتی جذاب و قابل ارزش و احترام خواهد ساخت.
منظور از همدلی این است که ما سعی کنیم که تجارب فرد مقابل خود را احساس و تصور کنیم. در این مورد باید تلاش کنیم که خود را جای او بگذاریم و دنیا و شرایط را از دیدگاه او ببینیم و بشنویم. باید کاملا متوجه این بود که بیان احساسات همیشه از طریق گفتار و کلام نیست. زبان بدن و صورت خیلی وقتها بیانگر عواطف و احساسات است. ما اگر زبان بدن را کاملا متوجه شویم و بتوانیم به درستی و به موقع به آنها پاسخ دهیم میتوانیم با دیگران همدردی کامل داشته باشیم و در دید دیگران فردی امن و محبوب و مورد احترام شناخته شویم.
برای ورود به قلب و نگاه دیگران باید آنها را درک کرد.
تواضع و فروتنی هنری است که با تمرین بدست میآید. فروتنی یعنی کارهایی میکنیم که همه مردم انجام میدهند و مثل مردم باشیم و متکبر و مغرور نباشیم.
همانطور که ما دوست نداریم حق ما زیر پا گذاشته شود و احساساتمان نادیده گرفته نشود خودمان هم موظفیم تا حق و حقوق دیگران را رعایت کنیم. هر فردی قبل از بی توجهی کردن به حقوق دیگران باید خودش را جای او قرار دهد و فکر کند که اگر دیگران با او این کار را بکنند چقدر ناراحت میشد.
و همچنین ” سخن ارزشمند پیغامبر خوبی ها (ص ) در این مورد : آنچه را که برای مردم میخواهی برای خودت هم بخواه .”
مونتسیکو : “کسی که توقع احترام از دیگران را دارد خود هم باید توقع احترام به دیگران را برآورده کند و به آنان احترام بگذارد.”
آدام اسمیت : “هرقدر به دیگران احترام بگذاری برای خودت احترام خریده ای “
ماری کوری : “احترام ، بزرگی و کوچکی، فقر و ثروت، زشتی و زیبایی نمیشناسد.”
فرانتس فانون : “احترام صفتی اکتسابی است. آن را به فرزندان خود بیاموزید. “
آندره موروآ : ” احترام را باید درخانه آموخت. درمدرسه تمرین کرد و در جامعه کامل کرد. “
ژان ژاک روسو : ” احترام به دیگران را باید از همان دوران کودکی به کودکان آموخت .”
پرن . س . باک : ” احترام درحقیقت همان رعایت حال دیگران در موارد و مواقع مختلف است. “
احترام به خود یعنی توجه به علایق و سلایق خود؛ هرشخصی که به خودش احترام میگذارد برای دیگران ارزشمند هست. و دیگران تمایل دارند تا با این شخص ارتباط برقرار کنند.
به همان اندازه که احترام به خود مهم است، احترام به دیگران نیز مهم است. اگر سه اصل تواضع، همدلی و رعایت حقوق دیگران را در نظر بگیریم میتوانیم به دیگران احترام بگذاریم. احترام گذاشتن به خود و دیگران یکی از اصول پایه زندگی است.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
همراه ما در شبکه اینستاگرام باشید تا از اخرین جشنوارهها با خبر شوید
ما در دنیایی زندگی میکنیم که در آن دائما از سوی دیگران به ما دیکته میشود که چه کسی باشیم، چگونه باشیم و چگونه رفتار کنیم. در چنین دنیایی رسیدن به اینکه چطور خود واقعی مان باشیم، فهمیدن اینکه واقعا از زندگیمان چه میخواهیم و چگونه میتوانیم به خود واقعی و انتخابهایمان در زندگی احترام بگذاریم میتواند چالشبرانگیز باشد.
زمانی که کسی از ما احوالپرسی میکند، تصور ما این است که آن شخص واقعا هدف خاصی از پرسیدن این سوال ندارد؛ به جز اینکه کمی با معاشرت و گفتگو داشته باشد. به همین دلیل حتی اگر حالمان زیاد خوب نیست، احتمالا به گفتن یک «خوبم! ممنون!» ساده بسنده میکنیم. دلیل اینکه انسانها نمیتوانند با یکدیگر ارتباط حقیقی و صادقانه برقرار کنند، در درجه اول این است که با خودشان صادق و واقعی نیستند. اگر میخواهید رابطهای واقعی و صادقانه با دیگران داشته باشید، باید اول رابطهای عمیق و واقعی با درون خودتان برقرار کرده باشید و به عمقی در درون خودتان رسیده باشید که بتوانید به دیگران چیزی بدهید که با آن ارتباط عمیقی برقرار کنند. انسانها خود را به گونهها و رنگهای متفاوتی درمیآورند که با خود واقعی شان تفاوت دارد؛ بعد متعجب میشوند که چرا نمیتوانند با اطرافیان خود روابطی حقیقی و بلندمدت برقرار کنند. تو باید خود را به همان رنگی درآوری که واقعا هستی. چرا که رنگهای غیرواقعی که بر خود میزنی، بالاخره در شرایطی شسته میشوند و رنگ حقیقی تو پیدا خواهد شد. برای جذب آن کسانی که تو را همانگونه که هستی دوست میدارند، باید به همان رنگی خود را نشان دهی که واقعا هستی.
در یک دنیای ایدهآل ما از اینکه خود واقعی مان باشیم، نخواهیم ترسید. در چنین دنیایی وقتی از ما حالمان را میپرسند، در پاسخ واقعیت را میگوییم. میگوییم که حالمان چطور است، دلیل پشت رفتارهایمان چیست، به چه فکر میکنیم و چه نقابهایی داریم. در دنیای امروز، که دنیای ایدهآلی هم نیست، برداشتن نقابهایمان کار بسیار سختی است؛ حتی زمانی که با خودمان تنها هستیم.
برای بودن در دنیایی که تو را همانگونه واقعا هستی میپذیرد و دوست میدارد، باید بتوانی نقابهایت را برداری و برای خودت و تمام انتخابهایت احترام قائل شوی. این بدان معنا نیست که باید همیشه مثبت باشی و حالت خوب باشد. احساسات تلخ و دشوار هم بخشی از واقعیت ما انسانها است. نقابت را بردار، به خودت و تمام انتخابهایت در زندگی احترام بگذار.چگونه به شخصیت خود احترام بگذاریم
زمانی که خود واقعی ات باشی، میتوانی پای نیازهای حقیقیات بایستی و برای پاسخگویی به این نیازها هر کاری که لازم است را انجام دهی. اینکه چگونه خودت را ابراز میکنی نیز بسیار مهم است. تو باید برای صدای خود واقعی ات احترام قائل شوی و بدانی که کاملا حق داری درباره همه آن چیزایی که میخواهی حرف بزنی، حق داری نیازهایی داشته باشی و حق داری که حالت همیشه خوب نباشد (اصطلاحا ok نباشی)!
میتوان مسیر پذیرش خود و احترام گذاشتن به خود را به سفری تشبیه کرد. زمانی که حالت خوب نیست اما به دیگران میگویی «خوبم»، به این مسیرخدشه وارد خواهی کرد؛ چرا که از خود واقعیات و آنچه درونت احساس میکنی، فاصله گرفتهای. اگر میخواهی به خودت احترام بگذاری، باید بتوانی همه جنبههای زندگی خود را بپذیری. در این مسیر تو نباید فقط به فکر زنده ماندن، که به فکر رشد و شکوفایی باشی. رشد یعنی اینکه قرار نیست خودت را با کسی مقایسه کنی یا با دیگران رقابت کنی. تو تنها باید به خودت وفادار باشی. و وفاداری یعنی اینکه این پیام را باور کنی: «تو کافی هستی.»
زمانی میتوانی زندگی دلخواهت را تجربه کنی و کنترل زندگیات را در دست بگیری که احترام گذاشتن به خودت را آغاز کنی. میتوانی همین امروز شروع کنی؛ یا هر زمانی که دلت میخواهد.
تمرین را میتوانی این گونه آغاز کنی که هر روز به یکی از اتفاقاتی که در آن روز برایت میافتد توجه کنی. اتفاقی که معمولا تو را ناامید، دلسرد و آشفته میکند. اتفاقات سخت در زندگی ما معمولا با تغییری همراهند. تغییر کردن برای ما سخت است. حتی اگر این تغییر مربوط به تغییری در رفتار یا نوع نگرشمان به زندگی باشد و باعث رشد ما باشد.
یک اتفاق تلخ و سخت میتواند به سرعت تو را به انسان دیگری تبدیل کند. اتفاقات ناگوار و سخت هیجانات مختلفی را در ما بیدار میکنند؛ هیجاناتی که تجربه آنها میتواند دشوار باشد. مثل غم، خشم، حقارت، شرم و غیره. ما در مواجهه با اتفاقات ناگوار و تجربه این هیجانات، با این فرصت مواجه خواهیم شد که هیجانات و احساسات خود را بهتر بشناسیم و برخی از باورهای ناخودآگاه را به سطح خودآگاه آورده و در شناخت و نگرشمان نسبت به دنیای بیرونی تغییر ایجاد کنیم (البته بسته به شدت اتفاقی که برای ما رخ داده، ممکن است این کار دشوار و یا حتی ناممکن به نظر برسد و ممکن است برای اینکار نیاز به کمک درمانگر متخصصی داشته باشیم در کنار ما باشد و در مسیر آشتی با درون ما را همراهی و راهنمایی کند). با ایجاد تغییر ما روی نگرش و باورهایمان و طرز فکرمان کنترل بیشتری خواهیم داشت. زمانی که به درون خود آگاه باشیم میتوانیم بیرون و اتفاقات بیرونی را نیز بهتر ببینیم و بهتر میتوانیم از اتفاقات ناگوار زندگی عبور کنیم.
اتفاقات ناگوار به ما کمک میکنند تا با واقعیت دنیای بیرونی مواجه شویم و در مسیر پذیرش واقعیت، قدم برداریم. در مسیر پذیرش با موانع سرسختی رو به رو خواهیم شد؛ زمانی که میبینیم بسیاری از چیزها با آنچه ما تصور میکردیم متفاوت هستند و بسیاری از کارهایی که دلمان میخواهد بکنیم و اتفاقاتی که دوست داریم بیفتند از کنترل ما خارج هستند. دقیقا در همین نقطه است که پذیرش میتواند آغاز گردد.
اینکه بهترین نسخه خودت باشی و به خود واقعی ات و آنچه که واقعا هستی احترام بگذاری، هیچ ربطی به این ندارد که در چه جایگاهی قرار داری و چه دستاوردهایی در زندگی داشتهای. احترام به خود به شخصیت تو، رفتارهایت و کارهایی که وقتی کسی حواسش به تو نیست در تنهایی انجام میدهی بستگی دارد.
برای ساختن آن سبک زندگی که دلت میخواهد، باید خود واقعیات باشی. ما انسانها تقریبا تمام زندگیمان را به گونهای میسازیم که از نگاه دیگران تحسینبرانگیز باشد و فراموش میکنیم که آن کسی که مهم است تا از این زندگی لذت ببرد، خود ما هستیم. در مسیر ساختن زندگیای که دلمان میخواهد، ممکن است تایید بسیاری از اطرافیانمان را از دست بدهیم و این میتواند دردناک و ترسناک باشد. اما میتوانیم به این باور برسیم که زمانی که آن کسی باشیم که میخواهیم و از زندگی خود رضایت درونی داشته باشیم، دیگران نیز ما را آنگونه که هستیم و فارغ از انتخابها سبک زندگیمان دوست خواهند داشت.
زمانی که نتوانیم همه چیز را در زندگی آنگونه که میخواهیم بسازیم و مذبوهانه در تلاش باشیم تا تایید و تحسین دیگران را برانگیزیم، احساس خوبی به خودمان نخواهیم داشت و تحسین و عشق دیگران به سوی ما نیز همراه با ترحم و وابستگی خواهد بود. اما زمانی دیگران ما را به راستی تحسین خواهند کرد که خودمان بتوانیم برای آنچه که برای خودمان ساختهایم، خودمان را تحسین کنیم و احساس رضایت داشته باشیم.
تعریف هویت در روانشناسی به سادگی میتواند پاسخ به این سوال باشد که «من چه کسی هستم؟». رسیدن به این هویت، با توجه به فشارهای فرهنگی و اجتماعی بیرونی، میتواند کار دشواری باشد. اما زمانی که به پاسخ جامعی برای این سوال درباره خودمان برسیم، می توانیم بگوییم که برای خودمان هویتی ساختهایم. این هویت لازم نیست کاملا واضح و مشخص باشد. میتواند به شکل طیفی باشد از علایق متفاوت و خواستهها و ویژگیهای متنوع. همچنین نقصها و کمبودهای ما نیز بخشی از هویت ماست که در مسیر پذیرش خود میتوانیم با آنها صلح کنیم. زمانی که زندگی خود را با توجه و وابستگی به خواستههای دیگران میسازیم (مانند والدین و جامعه)، در حقیقت ما هویت پوشالی داریم و این هویت پوشالی ممکن است در بلندمدت ما را دلسرد و ناامید کرده و خشمهای سرکوبشدهای در ناخودآگاه ما پدید آورد که روزی با ظاهری زشتتر خود را نشان دهند. وقتی خواستههای خود را سرکوب میکنیم و به خواسته های دیگران تن میدهیم شاید به صورت ناخودآگاه و بیآنکه بدانیم، در حال تلنبار کردن خشم و حسرت درون خود باشیم. فروید میگوید: «امر سرکوب شده همیشه بازمیگردد و با ظاهری زشتترخود را نشان میدهد.
وقتی هویت خود را بسازیم و تعریف کنیم، باز هم ممکن است گاهی از مسیر منحرف شویم، اما تعریف هویت برای ما مانند نیروی محرکهای است که کمک میکند تا هر بار به سوی مسیر «خود واقعی»مان بازگردیم. اگر برای خودمان هویتی نداشته باشیم، ممکن است در شرایط سخت دچار گمگشتی و آشفتگی بسیاری شویم.
بیشتر بخوانید: انکار کردن غم در نهایت شما را غمگینتر میکند!
تغییر مسیر از راهی که دیگران برای ما انتخاب کردهاند، به سوی مسیری که خودمان میخواهیم و انتخاب کردهایم، کار سادهای نیست و شجاعت زیادی میطلبد. چرا که در این مسیر موانع طاقتفرسای بسیاری وجود دارد. بیشتر افراد هرگز به سمت این مسیر نخواهند آمد چرا که پیمودن مسیری که انتخاب دیگران باشد، به ظاهر آسانتر است. اگرچه آن مسیرهم رنج و سختی فراوانی دارد اما چون رنج مسیر دیگران در ناخودآگاه ما، بسیاری ظاهرا به آن بیتوجه هستند. اما این رنج روزی خود را به شکل اضطرابی مبهم، افسردگی، دلسردی و ناامیدی نشان خواهد داد.
چالشهایی که در مسیر ساختن خود با آن مواجه خواهی شد، سخت خواهند بود. اما قدرت درونی و ظرفیت مواجهه با این چالشها درون ما وجود دارد. مساله این است که آیا تو میخواهی انتخاب کنی که با این چالشها مواجه شوی یا نه.
این را بدان که تو ارزشش را داری که باور کنی میتوانی به خودت و خواستههایت احترام بگذاری و آن مسیری را بسازی که واقعا میخواهی.
این را بدان که زمانی که یاد بگیری به خودت احترام بگذاری، کیفیت لحظاتت بالاتر خواهد رفت چرا که ارزش هر لحظه از فرصتی که برای زندگی داری را بهتر درک خواهی کرد. در این زمان است که میتوانی با ترس کمتر و شجاعت بیشتری آن چیزها و کسانی که نمیخواهی را رها کنی تا بتوانی از این فرصت محدود برای ساختن و داشتن آن چیزهایی استفاده کنی که حقیقتا میخواهی.
با احترام به خودت، تصمیماتی خواهی گرفت که هرروز تو را به هدفهایی که در زندگی داری نزدیکتر میکنند و با هر قدم که برمیداری به موفقیت و احساس رضایت نزدیکتر خواهی شد. تو میتوانی به این باور برسی که «خوشبختی» مقصدی تعیین شده نیست که برای آن تلاش میکنیم؛ بلکه خوشبختی مسیری است که از احساسات خوشایند یا ناخوشایند تشکیل شده و تلاشی است که هر روز برای رسیدن به هدفها و خواستههایمان میکنیم. ما از این تلاش لذت خواهیم برد و احساس خوشبختی خواهیم چرا که انتهای مسیر، همواره نامعلوم است.
مترجم: نغمه صیامی
منبع
احترام به خود
۱۳۹۱/۰۱/۲۳
–
۱۷۰۶ بازدید
نقل مطالب در مطبوعات و نشریات با ذکر منبع بلامانع است.
اداره تبلیغ نوین نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها
سوتین های خوشگل و باکیفیت/تنوع رنگ عالی
کامل ترین سیستم خانگی پاکیزه کننده هوا
چگونه به شخصیت خود احترام بگذاریم
روانشناسی- وقتی کسی با شما طوری برخورد میکند که انگار فقط یکی از چندین و چند انتخاب هستید، به آنها کمک کنید با بیرون آوردن شما از آن تساوی انتخابهایشان را محدود کنند.
خودتان باشید. اگر سعی کنید یک نفر دیگر باشید، فقط خودتان را تلف کردهاید. خودِ درونیتان را در آغوش بکشید و بدانید که هیچکس ایدهها، تواناییها و زیبایی شما را ندارد. همانی باشید که از خودتان میشناسید یعنی بهترین مدل خودتان. و از اینها گذشته، با خودتان صادق باشید.
از همین امروز شروع کنید…
1 – اولویتهایتان را مشخص کنید
20 سال دیگر واقعاً مهم نیست که امروز چه کفشی پوشیده بودید، موهایتان چه مدلی بود یا مارک شلوار جینتان چه بوده است. چیزی که مهم است این است که دیگران چقدر دوستتان داشتهاند، چه چیزهایی یاد گرفتهاید و چطور از این دانش استفاده کردهاید.
2 – مسئولیت کامل اهدافتان را گردن بگیرید
اگر واقعا دوست دارید در زندگیتان به چیزهای خوبی برسید و اتفاقات خوبی برایتان بیفتد، باید خودتان باعث این اتفاقات شوید. نمیتوانید یک گوشه بنشینید و آرزو کنید که یک نفر دیگر کمکتان کند. خودتان باید آیندهتان را بسازید و فکر نکنید که سرنوشت باعث همه اعمال و انتخابهای شماست.
3 – ارزش خودتان را بشناسید
وقتی کسی با شما طوری برخورد میکند که انگار فقط یکی از چندین و چند انتخاب هستید، به آنها کمک کنید با بیرون آوردن شما از آن تساوی انتخابهایشان را محدود کنند. بعضی وقتها باید سعی کنید برایتان مهم نباشد، حال هرچقدر هم که اهمیت داشته باشد چون ممکن است گاهی اوقات برای کسی که ارزش خیلی زیادی برایتان دارد، هیچ ارزشی نداشته باشید. این غرور نیست بلکه احترام به خود است. اگر دور و برتان را با افراد منفی پر کنید نباید انتظار داشته باشید که زندگیتان تغییرات مثبت داشته باشد. به افراد نیمهوقت، موقعیت تماموقت در زندگیتان ندهید. ارزش خودتان را بشناسید و هیچوقت به کمتر از آنچه لیاقتتان است راضی نشوید.
4 – رویکرد مناسب را انتخاب کنید
نگرش مهمترین چیز است. وقتی با صفهای طولانی و ترافیک سنگین روبرو میشوید و یا یک ساعت از ساعت قرارتان با کسی گذشته است، دو انتخاب پیش رو دارید: میتوانید خسته و کلافه شوید و میتوانید به آن به شکل فرصت و زمان کوتاهی که زندگی برای فکر کردن، آرامتر شدن و خیالپردازی به شما داده است نگاه کنید. اولین انتخاب فشارخونتان را بالا میبرد. دومین انتخاب هوشیاریتان را بیشتر میکند.
5 – اجازه ندهید اشتباهات گذشته رویاهایتان را خراب کند
یاد بگیرید که همه چیزهایی که کنترل آن به دست شما نیست را رها کرده و از یاد ببرید. دفعه بعدی که وسوسه شدید درمورد موقعیتی که فکر میکنید ناعادلانه تمام شد، بیهودهگویی کنید، این را به خودتان یادآور شوید: هیچوقت با فکر کردن به این موضوع تا زمان مرگ نمیتوانید عصبانیت مربوط به آن را از بین برید. پس دهانتان را بسته نگه دارید، مشتتان را باز کنید و به افکارتان یک مسیر دوباره دهید.
6 – چیزهایی را انتخاب کنید که واقعاً مهم هستند
بعضی چیزها اهمیت زیادی ندارند، مثل نوع ماشینی که سوار میشوید. اگر به تصویر بزرگ زندگی نگاه کنید، چقدر این مسئله میتواند اهمیت داشته باشد؟ شادتر کردن یک انسان جطور؟ بله، این اهمیت دارد. مشکل بزرگ و اصلی اکثر آدمها این است که میدانند چه چیزهایی مهم است اما آن را انتخاب نمیکنند.حواسشان پرت میشود. چیزهای اول را اول نمیگذارند. سختترین و هوشمندانهترین راهها برای زندگی، انتخاب چیزهایی است که واقعاً مهم است.
7 – خودتان را دوست داشته باشید
بگذارید یک نفر درست همانطور که خودتان را دوست دارید شما را دوست بدارد، با همه نقصها، زشتیها و مشکلات. بگذارید باوجود همه اینها یک نفر دوستتان داشته باشد؛ و بگذارید آن یک نفر خودِ شما باشد.
چگونه به شخصیت خود احترام بگذاریم
8 – تواناییها و ضعفهای خود را بپذیرید
با خودتان راحت باشید و اعتمادبهنفس داشته باشید. ما معمولاً زمان زیادی را برای مقایسه خودمان با دیگران تلف میکنیم و افسوس میخوریم که کاش کس دیگری بودیم. هر کسی توانایی ها و ضعفهای خودش را دارد و فقط زمانیکه همه آنچه که هستیم را بپذیریم، خواهیم توانست از تواناییهایمان استفاده کنیم.
9 – برای خودتان بایستید
شما به دنیا آمدهاید که واقعی باشید، نه ایدآل. به دنیا آمدهاید که خودتان باشید نه چیزی که کس دیگری که میخواهد باشید. برای خودتان بایستید، به چشمان آنها نگاه کنید و بگویید، “تازمانیکه من را نشناختهای درموردم قضاوت نکن. تا زمانیکه با من وارد چالش نشدهایی، ارزشم را پایین نیاور و تازمانیکه با من حرف نزدهای درموردم حرف نزن.”
10 – از دیگران درس بگیرید و زمانی که لازم است، بگذرید
نمیتوانید توقع داشته باشید که بتوانید دیگران را تغییر دهید. یا همانی که هستند را میپذیرید یا بدون آنها زندگی میکنید. و فقط بخاطر اینکه چیزی تمام میشود به این معنی نیست که هیچوقت وجود نداشته است. شما زندگی کردهاید، درس گرفتهاید، رشد کردهاید و گذشتهاید. وجود بعضی آدمها در زندگی برای شما نعمت هستند و بعضی از آنها فقط درس.
11 – در روابطتان صادق باشید
خیانت نکنید! اگر شاد نیستید، صادق باشید و از آن رابطه بگذرید. وقتی واقعاً عاشق باشید، وفادار بودن اصلاً سخت نیست، توام با لذت است.
12 – با راحت بودن راحت باشید
همانطور که میدانیم زندگی میتواند در یک چشم برهم زدن از این رو به آن رو شود. دوستیهایی که امکانپذیر به نظر نمیرسید آغاز میشود، کارهای مهم کنار گذاشته میشود و یک امید دیرینه دوباره زنده میشود. شاید گاهیاوقات راحت به نظر نیاید اما بدانید که زندگی در انتهای منطقه آرامش شما شروع میشود. پس اگر در حال حاضر احساس راحتی ندارید، بدانید که تغییری که در زندگیتان رخ داده است انتهای کار نیست، بلکه یک شروع تازه است.
13 – همانی باشید که برای تبدیل شدن به آن به دنیا آمدهاید
نگذارید به آخر زندگیتان برسید و بفهمید که فقط طول زندگی را زندگی کردهاید. عرض آن را هم زندگی کنید. وقتی بعنوان یک انسان مشتاق به دنیا میآیید، تنها مشکلی که بزرگتر از یاد گرفتن راه رفتن در کفش دیگران است، این است که یاد بگیرید با خودتان راحت باشید. از قلبتان پیروی کنید و مغزتان را هم همیشه همراه داشته باشید. وقتی واقعاً با خودتان راحت بودید، شاید همه آدمها دوستتان نداشته باشند اما برای شما اصلاً اهمیتی نخواهد داشت.
14 – هیچوقت از خودتان نا امید نشوید
این زندگی شماست. آن را شکل دهید و اگر این کار را کنید، کسی دیگر اینکار را میکند. قدرت نه تنها در میزان تحمل شما دیده میشود بلکه در توانایی شما برای شروع دوباره نمود میکند. هیچوقت برای تبدیل شدن به آنچه که میخواهید باشید دیر نیست. مدام یاد بگیرید، سازگار شوید و رشد کنید. شاید هنوز به مقصدتان نرسیده باشید اما مطمئناً از دیرروز به مقصدتان نزدیکتر هستید.
منبع : mardoman.net
مطالب بیشتر برای زندگی بهتر
مشاهده تمامی مدلهای فرش وامکان خریدآنلاین
بااین بسته آموزشی آموزگار کودک خود باشید
جهیزیه ات رو قسطی وبدون پیش پرداخت بخر
یادگیری زبان انگلیسی با اینترنت نیم بها
آسانترین راه خرید برنامه در کنسول ps4
جلوگیری از ورود هوای آلوده به خانه!
بهترین پیشنهادهای خرید برای کتاب کودک
درخواست مجرب ترین وکلا طلاق توافقی
خریدقسطی جهیزیه بدون نیاز به پرداخت اولیه
لوازم خونگیت رو اقساطی نو کن!
تست شنوایی و درمان وزوز گوش
راهنمای انتخاب و خرید محصولات زناشویی
مرکز تخصصی استعدادیابی و آموزش کودکان
بهبود مشکلات رفتاری کودک با بازی درمانی
Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021
0