چگونه جادوگری ذهن انجام دهیم

 
helpkade
چگونه جادوگری ذهن انجام دهیم
چگونه جادوگری ذهن انجام دهیم

جادوگری ذهن. اصلاً جادوگری ذهن در مورد جیست؟
از نظر من جادوگری ذهن اون قسمت از جادوگری است که
با مفاهیم خواندن ذهن و روانشناسی سر و کار داره
بنابراین بر خلاف جادوگری سنتی، از قدرت کلمات استفاده می کنه
فریب زبانی، ارتباطات غیر کلامی
و بسیاری از روشهای دیگر برای خلق توهم حس ششم.

حالا من می خوام به همه شما نشون بدم که چقدر راحته
که با شناخت مغز انسان، اون رو دست کاری کنیم.
و من می خوام همه اون پایین و همچنین همه اینجا با من همکاری کنند.
اول از همه می خوام همه دست هاشون رو اینطوری بیرون نگه دارند.
خوبه حالا یک بار اون ها رو به هم بزنید.
حالا دست هاتون را برعکس کنید.
حالا دقیقاً کاری که من می کنم را انجام دهید.
خب تقریباً نصف شما دست چپتان بالاست. چرا؟
خب جای آن ها را عوض کنید، دست راستتان را بالا ببرید.
خب حالا دست هایتان را ضرب دری کنید به طوری که دست راست شما بالا باشه
انگشت ها را اینطوری داخل هم کنید،
بعد مطمئن شوید که شصت راست شما بیرون شصت چپ شما باشه –
این خیلی مهم هست.
مال شما برعکس است پس جایش را عوض کنید.
عالیه، حالا انگشت هایتان را اینطوری برای من بکشید.
خوبه حالا یک بار اون ها رو به هم بزنید.
خب حالا اگه اجازه نداده باشید ذهن شما رو فریب بدم،
همه می تونستید این کار رو بکنید.
(خنده حضار)
پس حالا می بینید چقدر برای من راحته
که با شناخت ذهن انسان اون رو دستکاری کنم.
(خنده حضار)

یادم می آد وقتی تقریباً 15 سالم بود،
یک کپی از مجله زندگی خوندم
که داستانی با جزئیات از یک زن نابینای روسی داشت
که می تونست داستان های چاپ شده رو حس کنه –
هنوز بعضی ها اینجا دارن سعی می کنن اون کار رو انجام بدن
(خنده حضار)
– که می تونست نامه های چاپ شده و حتی رنگ ها رو حس کنه، فقط با لمس کردن.
و او کاملاً نابینا بود.
همچنین می تونست شماره سریال های روی قبض ها رو بخونه
وقتی که طرف روی اون ها، به سمت سطحی تخت قرار داده می شد.
خب من خیلی برام جالب بود اما همزمان مشکوک هم بودم.
چطور کسی می تونه با سرانگشتاش بخونه؟
می دونید، اگر واقعاً در موردش فکر کنید،
اگر کسی کاملاً نابینا باشد –
مردی دیروز در یکی از اتاق ها نمایشی اجرا کرد
که در اون افراد باید چشماشون رو می بستند و می تونستند چیزهایی بشنوند.
و واقعاً چیز خیلی عجیبی هست که ما تلاش کنیم بفهمیم
چگونه کسی می تونه با سرانگشتاش بخونه؟
چند وقت پیش به عنوان بخشی از یک برنامه تلویزیونی که من به زودی در ام تی وی خواهم داشت،
تلاش کردم یک نمایش مشابه اجرا کنم
که الآن به اون می گن دید دوم.
پس با هم ببینیم.

(فیلم) مرد: بفرمایید
من شما را به ماشین راهنمایی می کنم.


کاترین می خندد

چگونه جادوگری ذهن انجام دهیم


مرد: داری خوب پيش می ری ادامه بده.


کاترین: حالتون چطوره؟

کیت بري: کاترین، كيت اينجاست، ميخوام شمارو به يك محل مخفي ببرم، خوب؟

کیت: خب کاترین، هیچ راهی وجود نداشت که تو از پشت اون چشم بند ببینی.

کاترین: خب اما اسم من رو اونطوری نگو.


کیت: نه، اما حالت خوبه، درسته؟


کاترین: آره

کیت: هیچ راهی وجود نداشت که تو از پشت اون چشم بند ببینی، نه؟


کاترین: نه

کیت: خب حالا اون رو در می آورم. تو حالت خوبه، خوبی.
می خوای قسمت های دیگه اون رو هم در بیاوری؟
درش بیار راحت باش ما یکم صبر می کنیم.

کاترین: خیلی از چیزی که قراره ببینم می ترسم.

کیت: نه، نه تو خوبي، تو خوبی، درش بیار، تو خوب و امنی.
تا حالا در مورد دید دوم چیزی شنیدی؟


کاترین: نه

کیت: دید دوم زمانی اتفاق می افته که یک متخصص کنترل ذهن
می تونه از طریق چشمان شخص دیگری ببینه.
و من حالا می خوام این رو امتحان کنم.


کاترین: خدای من

کیت: آماده ای؟
کجاست؟ راهی نیست…


کاترین: (بوق)
وای خدای من!

کیت: ششش. چیزی نگو
دارم تلاش می کنم از طریق چشمای تو ببینم. نمی تونم ببینم.


کاترین: یه دیوار هست، یه دیوار هست.

کیت: جاده را نگاه کن، جاده را نگاه کن.

کاترین: باشه، باشه، باشه وای خدای من!


کیت: حالا، چیزی سر راه هست؟


کاترین: نه، نه، نه، نه


کیت: مطمئنی چیزی نیست؟

کاترین: نه، نه، من هنوز دارم به جاده نگاه می کنم.
تمام مدت دارم به جاده نگام می کنم،
چشمام رو از جاده بر نمی دارم.
(بوق)
(بوق)
(بوق)
وای خدای من!

کیت: کجاییم؟ کجاییم؟
داریم سربالایی می ریم. داریم سربالایی می ریم؟

کاترین: جاده را نگاه کن: – (بوق)
هنوز اون چشم بند لعنتی رو چشمات هست؟


کیت: چی؟

کاترین: چطوری داری این کار رو انجام می دی؟

کیت: فقط تمرکز من رو به هم نریز.
کیت: همه چی خوبه درست؟

کاترین: آره.
خیلی عجیبه.
داریم می رسیم. وای خدای من!
وای خدای من!


کیت: و من توقف کردم.

کاترین: عجیبه.
تو مثل یک کله خر ترسناک طبیعت هستی.
ترسناک ترین کاری بود که به عمرم انجام دادم.


(تشویق حضار)

ممنونم.
راستی، دو روز پیش،
می خواستیم این رو فیلم بگیریم
اونجا در پیست مسابقه،
و یک مرد رو گذاشتیم داخل ماشین،
و یک مرد با دوربین هم در پشت ماشین گذاشتیم،
اما وسط راه اون به من گفت که
یک حشره ای به پایش چسبیده.
و من سریعاً وایسادم و کار تمام شد.
چگونه جادوگری ذهن انجام دهیم

بنابراین فکر می کنید امکان داره
که از طریق چشم های شخص دیگه ای ببینیم؟
سوال اینجاست.
خب بیشتر افراد به طور خودکار می گن نه.
اما می خوام شما به چند نکته توجه کنید.
من نمی تونستم از پشت چشم بند ببینم.
ماشین به هیچ عنوان کلکی در کارش نبود،
اون خانم را تا به حال ندیده بودم. خب
پس می خوام شما یک لحظه به این موضوع فکر کنید.
خیلی ها تلاش می کنند
نتیجه ای منطقی برای این اتفاق پیدا کنند. خب
اما چون ذهن های شما در هنر فریب آموزشی ندیده اند،
راه حل هایی که پیدا می کنید
99 درصد مواقع از جواب اصلی پرت خواهند بود.

این به این دلیل هست که جادو تمامش در مورد جهت دادن به توجه است.
برای مثال اگه من نمی خواستم که شما به دست راست من نگاه کنید،
اونوقت خودم هم اصلاً به اون نگاه نمی کردم.
اما اگه می خواستم که شما دست راست من رو نگاه کنید،
اونوقت خودم هم به اون نگاه می کنم، می بینيد.
وقتی که راه اون را پیدا می کنید بسیار بسیار آسان می شود،
اما از جهت های دیگه بسیار پیچیده است.

حالا می خواهم همین جا به طور زنده برای شما نمایشی رو ارائه کنم
خیلی سریع به دو نفر احتیاج دارم که به من کمک کنند.
شما می تونید بیایید؟
ببینم در انتها، اینجا
شما هم می توانید بیایید این بالا، سریع؟
اشکالی که ندارد؟
بله شما
خب تا می آیند بالا تشویقشان کنید
اگر می خواهید از پله ها استفاده کنید اونجا هستن
(تشویق)
حالا خیلی مهم هست که همه بدونند
من چیزی رو با این افراد هماهنگ نکردم
شما نمی دانید چه اتفاقی قرار است بیافتد. درست؟
خب شما لطفا اینجا بیایستید.
اسم شما چیه؟


نیکول: نیکول

کیت: نیکول، و؟
(صدای زنگ موبایل)

کیت: خب بهشون بگو، اصلاً این کار را بکن،
جواب بده، جواب بده، جواب بده
(خنده حضار)


کیت: دختره؟


مرد: قطع شد.

کیت: اوه، قطع شد. باشه
خب جاتون رو عوض کنید.
می تونید اینجا بایستید، یکم کار را برای من راحت تر می کنه.
حیف شد، من بهشون می گفتم که ورق تک دل است.
خب یکم نزدیک تر
(خنده حضار)
یکم نزدیک تر
(خنده حضار)
خب یکم نزدیک تر، این بالا خیلی به نظر مضطرب می آن.
یکم بیایید نزدیک تر

خب حالا شما اصلاً به جادوگری اعتقاد دارید؟


نیکول: نه


کیت: ورد و طلسم و افسونگری؟


نیکول: نه

کیت: چیزهایی که نصف شب صدای تق می دهند؟


نیکول: نه

کیت: خب نفر بعد کیه؟ نه، خب.
می خوام دقیقاً اینطوری وایسید
اگه اشکالی نداره آستین هایتان را هم بالا بزنید.
خب حالا می خوام آگاه باشید
از تمام احساساتی که در اطراف شما وجود دارند
چون می خواهیم الآن یک جادو رو امتحان کنیم.
می خوام از تمام احساسات آگاه باشید،
اما تا من ازت نخواستم چیزی نگو
و تا زمانی که من نگفتم چشمانت رو باز نکن
از الآن به بعد، چشمانت رو ببند
چیزی نگو، چشمانت رو هم باز نکن
از احساس ها آگاه باش


آره یا نه؟ چیزی احساس کردی؟


نیکول: بله


کیت: احساسش کردی؟ چی احساس کردی؟


نیکول: یک لمس پشتم


کیت: چند بار احساسش کردی؟


نیکول: دو بار

کیت: دو بار. خب دست چپت رو روبروت باز کن
دست چپت رو باز کن. خوبه
همانجا نگه دار
از احساس ها آگاه باش، چیزی نگو، چشمانت را باز نکن، خب
روی دستت چیزی احساس کردی؟


نیکول: بله


کیت: چه چیزی احساس کردی؟


نیکول: سه –


کیت بری: حس قلقلک؟


نیکول: بله

می تونی نشون بدی کجا این حس رو کردی؟
خب عالیه. چشمات رو باز کن
من هیچ وقت به تو دست نزدم
من کمر اون و دست اون رو دست زدم
یک آزمایش جادوگری
(خنده حضار)
آره من هر شب تو کلوپ های شبانه همین کارارو می کنم
(خنده حضار)
شما لحظه ای اینجا بشینید.
چند لحظه دیگه شما رو لازم خواهم داشت.
و اگه اشکالی نداره شما هم می توانید اینجا بشینید؟
همین جا بشینید


مرد: باشه

کیت: خوبه بشین. عالیه. خب
کاری که می خوام انجام بدی اینه که مستقیماً من رو نگاه کنی، خب
یک نفس عمیق از دماغت بکش
و اون رو از دهنت بده بیرون
بذار چشمات بسته شن
با شمارش 5، 4، 3، 2، 1 –
الآن چشمات رو ببند.
حالا، قرار نیست من تو رو هیپنوتیزم کنم.
من فقط تو رو در یک سطح بالایی از انطباق قرار می دهم
تا ذهن های ما در امتداد خط های مشابه قرار گیرند.
و تا شما غرق می شوید و بلند می شوید و معلق می شوید
درون این وضعیت ذهنی آسوده
دست چپ شما رو می گیرم و می ذارمش این بالا

و می خوام همین بالا اون رو نگه داری
و فقط می خوام به دستت اجازه بدی که
به طور غرق شونده و روی هوا و معلقی برگرده روی میز.
با همان سرعتی که
با آن وارد این وضعیت ذهنی آسوده و آگاهانه شدی
و اجازه بدی تا روی میز بره
همین، تا آخر بره پایین
پایین، پایین
بیشتر و بیشتر و بیشتر
و بیشتر و بیشتر و بیشتر
عالیه.
و مي خوام بذاری دستت خیلی ثابت بچسبه به سطح میز.
خب حالا بذار همونجا بمونه
حالا تا چند لحظه دیگه فشاری خاصی احساس خواهی کرد.
می خوام که از این فشار آگاه باشی
فقط مراقب فشار باش.
و فقط می خوام بذاری که دستت
هر وقت فشار را احساس کردی به آرامی برگرده بالا
اما فقط زمانی که فشار را احساس کردی
متوجه شدی؟ فقط بگو آره یا نه.
متوجه شدی؟


مرد: بله

کیت: همونجا نگه دار
خب تنها زمانی که فشار رو احساس کردی برگرد
می خوام اجازه بدی که دستت به آرامی برگرده روی سطح میز
اما فقط زمانی که فشار رو احساس می کنی
(خنده حضار)
خب خیلی عالی بود. بذارید دوباره امتحان کنیم.

عالیه. حالا که جریان رو متوجه شدید
بگذارید چیز جالب تری رو امتحان کنیم
بذار دستت محکم بچسبه به سطح میز. چشمات رو بسته نگه دار
می تونی بلند شی؟
خب بلند شو رو به بقیه
می خوام دقیقاً به پیشانی اون اشاره کنی. خب
ارتباطی رو میان خودت و اون تصور کن
تنها زمانی که می خوای فشار رو وارد کنی،
دستت رو اینطوری به سمت بالا حرکت بده
اما فقط وقتی می خوای این فشار رو وارد کنی
هر چقدر می خوای زمان داری
اما فقط زمانی که می خوای فشار وارد کنی
خب بذار دوباره امتحان کنیم.
خب حالا این اتصال رو تصور کن. خب
دقیقا به پیشانی او اشاره کن
فقط وقتی می خوای فشار رو وارد کنی، دوباره امتحان می کنیم.
خوبه، کار کرد. عالیه
همانجا نگه دارید، نگه دارید، هر دوی شما، نگه دارید.
فقط وقتی می خوای رو به پایین فشار بدی دستت رو به این حالت ببر پایین.
می تونی هر چقدر می خوای صبر کنی.
خیلی سریع انجام دادی، اما رفت پایین. خب

خب حالا می خوام بدونی که تا چند لحظه دیگه،
وقتی من بشکن می زنم چشمات رو دوباره باز می کنی.
اشکالی نداره که یادت باشه که فراموش کنی یا فراموش کنی که چه اتفاقی افتاد
بیشتر افراد از تو می پرسن که چه اتفاقی این بالا افتاد
اما اشکالی نداره که حتی با وجود اینکه هیپنوتیزم نشدی،
هر چه که اتفاق افتاده رو فراموش کنی.
(خنده حضار)
5، 4، 3، 2، 1 – چشمات رو باز کن، کاملاً باز
تشویقشان کنید
تا به صندلی هایشان بر می گردند
(تشویق)
خب می توانید برگردید

یک بار فیلمی دیدم به نام “خداها دیوانه هستند.”
کسی اینجا اون فیلم رو دیده؟ آره، آره، آره.
(تشویق)
یادتون می آد زمانی که شیشه نوشابه رو از هواپیما بیرون انداختند
و افتاد روی زمین و نشکست؟
ببینید این برای این است که شیشه های نوشابه سفت و محکم هستند
تقریباً غیرممکن هست که یک شیشه نوشابه را بشکنیم.
می خوای امتحان کنی؟
خوب بود.
(خنده حضار)
نمی خواد هیچ ریسکی بکنه.

ببینید عملیات بی اختیار روحی روانی تأثیر ماورای
مغز روی اتفاق ها و فرآیندهای فیزیکی است
برای برخی شعبده بازها و متخصصان روان
گاهی قاشق خم می شود و گاهی نمی شود.
گاهی شیء به آن سمت میز سر می خورد، و گاهی نمی خورد.
بستگی دارد که در آن روز شما چقدر انرژی داشته باشید
و از این جور مسائل.
حالا می خواهیم به کمک عملیات روحی و روانی یک آزمایش انجام دهیم.
بیا اینجا کنار من
عالیه.

حالا به این شیشه نوشابه نگاه کن.
مطمئن شو که سالم هست، فقط یک سوراخ داره و اینکه یک شیشه نوشابه معمولی است.
و اگه می خوای می تونی اون رو بزنی به میز.
مواظب باش.
با اینکه نمی شکنه اما باز هم من کنار می ایستم.
خب می خوام که با انگشتانت از اینجا شیشه رو نگه داری
عالیه.
حالا من اینجا یک تکه شیشه دارم
می خوام خوب بهش نگاه کنی
مواظب باش تیزه. یک دقیقه آن را نگه دار.
حالا دستت رو بگیر اینجا.

می خوام الآن تصور کنی
یک دوستی که مربوط به سال ها پیش بوده و بهم خورده
می خوام تمام انرژی منفی
اون رابطه و اون مرد رو تصور کنی
که داره وارد این تکه شیشه می شه.
و این شیشه نمادی از اون مرد هست
می خوام خیلی جدی با قضیه برخورد کنی.
به شیشه خیره شو و بقیه افراد حاضر در اینجا رو ندیده بگیر
تا چند لحظه دیگر یک احساس خاصی خواهی داشت. خب.
و زمانی که اون احساس به تو دست داد،
می خوام که این تکه شیشه را داخل شیشه نوشابه بندازی
به اون مرد فکر کن، اون مرتی… اون مرد،
(خنده)
دارم سعی می کنم خوب باشم.
خب هر وقت اون رو حس کردی –
ممکنه یکم طول بکشه – بندازش تو شیشه نوشابه
خب بنداز.

حالا تصور کن که تمام انرژی منفی اون تو هست
اسمش رو تصور کن و خودش رو تصور کن، داخل شیشه
و می خوام که اون انرژي منفی رو
با تکان دادن شیشه از یک طرف به طرف دیگه رها کنی
(خنده حضار)
مثل اینکه خیلی انرژی منفی جمع شده بود
(خنده حضار)
(تضویق حضار)
حالا می خوام به اسمش فکر کنی. به من نگاه کن و به اسمش فکر کن.
اسمش رو تصور کردی؟
خب، فکر کن به اینکه اسمش از چند حرف تشکیل شده.
فکر کن اسمش چند حرف داره.
اسمش 5 حرف داره.
عکس العملی نشان ندادی، پس اسمش 4 حرف داره.
به یکی از حرف های اسمش فکر کن.
به یکی از حرف ها فکر کن.
یک کاف در اسمش هست. ک داره
می دونی چجوری فهمیدم، آخه اسم خودم هم با ک شروع می شه
اما اسم اون با ک شروع نمی شه، با م شروع می شه.
به مایک سلام برسون دفعه بعد که دیدیش.
اسمش همین بود؟

نیکول:او هوم (بله)
کیت: خب براش یک دست برنید.
(تشویق حضار)
ممنونم.
(تشویق حضار)
یک نمونه دیگر هم دارم که با شما در میان بگذارم.
راستش کریس می خواستم برای این کار تو رو انتخاب کنم،
اما به جای اینکه تو رو انتخاب کنم، می تونی بپری بالا
و یک قربانی برای آزمایش بعدی انتخاب کنی؟
تنها مسئله اینه که قربانی باید مرد باشه.


کریس آدرسون: آهان باشه

کیت: من می خواستم برای این کار تو رو به کار بگیرم،
اما تصمیم گرفتم که شاید بخوام یک سال دیگه هم بیام اینجا
(خنده حضار)

کریس: برای اینکه بهش یک جایزه بدیم که گفت “یوریکا” (یافتم)
و برای اینکه مایکل مرسیل رو انتخاب کرد که بیاد برای ما حرف بزنه – استیو جوروتسون

کیت بری: خب استیو بیا این بالا
(تشویق حضار)


کریس: تو میدونستی!

کیت: خب استیو می خوام اینجا بشینی. همین پشت، عالیه.
حالا، استیو – آره می تونی اون زیر رو بررسی کنی
راحت باش من هیچ دستیار خاصی اون زیر ندارم.
فقط چون من یک شعبده باز هستم، اصرار داشتند که
یک رو میزی مشکی بندازن
اِ اینجایی، خب.
(خنده حضار)
استیو من اینجا 4 تا پایه چوبی دارم
یک، دو، سه و چهار
همشون دقیقاً مثل هم هستند به غیر از این یکی
مشخص هست که یک سیخ استیل از اون زده بیرون
می خوام خوب این رو بررسی کنی و مطمئن بشی که محکم هست
راضی شدی؟


استیو: اوهوم، آره

کیت: حالا استیو من جلوی میز می ایستم،
خب وقتی که من جلوی میز می ایستم،
می خوام که این لیوان ها رو اینطوری بذاری روی پایه ها
به هر ترتیبی که دلت می خواد و بعد اون ها رو جابجا کن
تا هیچ کس ندونه که سیخ کجاست. باشه؟
استیو: هیچ کس از تماشاچی ها؟

کیت: هیچ کدوم از اون ها، و برای کمک به تو
جلوی دید اون ها رو می گیرم تا کسی نبینه که داری چی کار می کنی
من هم طرف دیگه ای رو نگاه می کنم، حالا راحت باش و جابجاشون کن
خب هر وقت کارت تموم شد به من بگو
(خنده حضار)
تموم؟


استیو: ام… تقریباً

کیت: تقریباً. باشه داری مطمئن می شی که به خوبی قایم شده. حالا
وای ببینید اینجا چی داریم، کارش درسته ها.
(تشویق حضار)
خب ما همینطوری می ذاریم باشن
(خنده حضار)
اما این من هستم که قراره آخرین نفری باشم که می خندم
(خنده حضار)
حالا استیو، تو می دونی که سیخ کجاست
اما هیچ کس دیگه نمی دونه درسته؟
اما من نمی خوام تو هم بدونی پس صندلی ات رو بچرخون
اون ها مواظب من هستن که کار عجیبی نکنم،
نه همون طرفی بمون. خب
حالا برگرد استیو
پس حالا تو هم نمی دونی که سیخ کجاست
و من هم نمی دونم. خب
حالا راهی هست که از توی این چشم بند بشه دید؟


ببندم به چشمم؟

کیت: نه فقط بگو راهی هست که از توی این بشه دید؟


استیو: ام…


کیت بری: نه؟

استیو: نه من نمی تونم از توش چیزی ببینم

کیت: نمی تونی باهاش ببینی خب عالیه
حالا من این چشم بند رو می بندم.
نذارشون رو هم، باشه؟
اون ها رو یک جابجایی اضافه هم بکن
لیوان ها رو تکون نده نمی خوام کسی ببینه که سیخ کجاست
اما یک بار دیگه جابجاشون کن،
و بعد ردیفشون کن باشه؟
من هم چشم بند رو می بندم.
یک بار دیگه جابجاشون کن
این بار کار عجیبی نکن
خب شروع کن و جابجاشون کن.
دست من اینجا جونش رو از دست می ده، یعنی در خطره
(خنده حضار)
وقتی کارت تموم شد به من بگو


استیو: تموم.

خب کجایی؟ دستت رو بیار بیرون
دست راستت. این — نه، خب
وقتی دستم بالای یک لیوان بود بهم بگو


استیو: بالای لیوانی


کیت: الآن بالای یک لیوانم؟


استیو: اوهوم

کیت: حالا استیو، فکر می کنی سیخ اینجاست یا نه؟


استیو: وای!
(خنده حضار)

کیت: بهت گفتم که من آخرین نفری هستم که می تونه اینجا بخنده
(خنده حضار)


استیو: فکر نمی کنم که اینجا باشه

کیت: نه؟ تصمیم خوبی بود.
(خنده حضار)
(تشویق حضار)
حالا اگه به این طرف برم باز هم لیوان هست؟
استیو: می تونیم با دست چپ این کار رو بکنیم؟

کیت: اوه نه، نه، نه. اون از من پرسید که می تونیم با دست چپ کار کنیم؟ به هیچ عنوان.
(خنده حضار)

کیت: حالا اگه به این طرف برم باز هم لیوان هست؟


استیو: بله به اون سمت لیوان هست.


کیت: خب به من بگو کی توقف کنم..


استیو: خب


کیت: اینجا؟


استیو: آره یک لیوان هست

کیت: فکر می کنی اینجاست؟ آره یا نه؟
این تصمیم تو هست و نه من.
(خنده حضار)


استیو: می گم نه

کیت: تصمیم خوبی بود
(خنده حضار)
خب هر دو دستت رو بده به من
حالا بذارشون رو جفت لیوان ها
فکر می کنی که سیخ زیر دست چپت هست،
یا زیر دست راستت؟


استیو: ام، هیچ کدوم

کیت: هیچ کدون خب باشه
اما اگه قرار بود که حدس بزنی
(خنده حضار)

استیو: فکر می کنم که زیر دست راستم هست
کیت: فکر می کنی که زیر دست راستت هست؟
حالا یادت باشه که تمام مدت تو تمام تصمیم ها رو گرفتی
روان شناس ها، این قضیه رو حل کنید
نگاه کن.

استیو: وای
(تشویق حضار)
ممنونم

ممنونم
اگه بعداً کسی بخواد باز هم شعبده بازی ببینه
من بیرون هستم
ممنونم
(تشوق حضار)
ممنونم


ممنونم
(تشویق حضار)

TED.com translations are made possible by volunteer
translators. Learn more about the
Open Translation Project.


© TED Conferences, LLC. All rights reserved.

جادوگری ذهن. اصلاً جادوگری ذهن در مورد جیست؟
از نظر من جادوگری ذهن اون قسمت از جادوگری است که
با مفاهیم خواندن ذهن و روانشناسی سر و کار داره
بنابراین بر خلاف جادوگری سنتی، از قدرت کلمات استفاده می کنه
فریب زبانی، ارتباطات غیر کلامی
و بسیاری از روشهای دیگر برای خلق توهم حس ششم.

حالا من می خوام به همه شما نشون بدم که چقدر راحته
که با شناخت مغز انسان، اون رو دست کاری کنیم.
و من می خوام همه اون پایین و همچنین همه اینجا با من همکاری کنند.
اول از همه می خوام همه دست هاشون رو اینطوری بیرون نگه دارند.
خوبه حالا یک بار اون ها رو به هم بزنید.
حالا دست هاتون را برعکس کنید.
حالا دقیقاً کاری که من می کنم را انجام دهید.
خب تقریباً نصف شما دست چپتان بالاست. چرا؟
خب جای آن ها را عوض کنید، دست راستتان را بالا ببرید.
خب حالا دست هایتان را ضرب دری کنید به طوری که دست راست شما بالا باشه
انگشت ها را اینطوری داخل هم کنید،
بعد مطمئن شوید که شصت راست شما بیرون شصت چپ شما باشه –
این خیلی مهم هست.
مال شما برعکس است پس جایش را عوض کنید.
عالیه، حالا انگشت هایتان را اینطوری برای من بکشید.
خوبه حالا یک بار اون ها رو به هم بزنید.
خب حالا اگه اجازه نداده باشید ذهن شما رو فریب بدم،
همه می تونستید این کار رو بکنید.
(خنده حضار)
پس حالا می بینید چقدر برای من راحته
که با شناخت ذهن انسان اون رو دستکاری کنم.
(خنده حضار)

یادم می آد وقتی تقریباً 15 سالم بود،
یک کپی از مجله زندگی خوندم
که داستانی با جزئیات از یک زن نابینای روسی داشت
که می تونست داستان های چاپ شده رو حس کنه –
هنوز بعضی ها اینجا دارن سعی می کنن اون کار رو انجام بدن
(خنده حضار)
– که می تونست نامه های چاپ شده و حتی رنگ ها رو حس کنه، فقط با لمس کردن.
و او کاملاً نابینا بود.
همچنین می تونست شماره سریال های روی قبض ها رو بخونه
وقتی که طرف روی اون ها، به سمت سطحی تخت قرار داده می شد.
خب من خیلی برام جالب بود اما همزمان مشکوک هم بودم.
چطور کسی می تونه با سرانگشتاش بخونه؟
می دونید، اگر واقعاً در موردش فکر کنید،
اگر کسی کاملاً نابینا باشد –
مردی دیروز در یکی از اتاق ها نمایشی اجرا کرد
که در اون افراد باید چشماشون رو می بستند و می تونستند چیزهایی بشنوند.
و واقعاً چیز خیلی عجیبی هست که ما تلاش کنیم بفهمیم
چگونه کسی می تونه با سرانگشتاش بخونه؟
چند وقت پیش به عنوان بخشی از یک برنامه تلویزیونی که من به زودی در ام تی وی خواهم داشت،
تلاش کردم یک نمایش مشابه اجرا کنم
که الآن به اون می گن دید دوم.
پس با هم ببینیم.

(فیلم) مرد: بفرمایید
من شما را به ماشین راهنمایی می کنم.


کاترین می خندد

چگونه جادوگری ذهن انجام دهیم


مرد: داری خوب پيش می ری ادامه بده.


کاترین: حالتون چطوره؟

کیت بري: کاترین، كيت اينجاست، ميخوام شمارو به يك محل مخفي ببرم، خوب؟

کیت: خب کاترین، هیچ راهی وجود نداشت که تو از پشت اون چشم بند ببینی.

کاترین: خب اما اسم من رو اونطوری نگو.


کیت: نه، اما حالت خوبه، درسته؟


کاترین: آره

کیت: هیچ راهی وجود نداشت که تو از پشت اون چشم بند ببینی، نه؟


کاترین: نه

کیت: خب حالا اون رو در می آورم. تو حالت خوبه، خوبی.
می خوای قسمت های دیگه اون رو هم در بیاوری؟
درش بیار راحت باش ما یکم صبر می کنیم.

کاترین: خیلی از چیزی که قراره ببینم می ترسم.

کیت: نه، نه تو خوبي، تو خوبی، درش بیار، تو خوب و امنی.
تا حالا در مورد دید دوم چیزی شنیدی؟


کاترین: نه

کیت: دید دوم زمانی اتفاق می افته که یک متخصص کنترل ذهن
می تونه از طریق چشمان شخص دیگری ببینه.
و من حالا می خوام این رو امتحان کنم.


کاترین: خدای من

کیت: آماده ای؟
کجاست؟ راهی نیست…


کاترین: (بوق)
وای خدای من!

کیت: ششش. چیزی نگو
دارم تلاش می کنم از طریق چشمای تو ببینم. نمی تونم ببینم.


کاترین: یه دیوار هست، یه دیوار هست.

کیت: جاده را نگاه کن، جاده را نگاه کن.

کاترین: باشه، باشه، باشه وای خدای من!


کیت: حالا، چیزی سر راه هست؟


کاترین: نه، نه، نه، نه


کیت: مطمئنی چیزی نیست؟

کاترین: نه، نه، من هنوز دارم به جاده نگاه می کنم.
تمام مدت دارم به جاده نگام می کنم،
چشمام رو از جاده بر نمی دارم.
(بوق)
(بوق)
(بوق)
وای خدای من!

کیت: کجاییم؟ کجاییم؟
داریم سربالایی می ریم. داریم سربالایی می ریم؟

کاترین: جاده را نگاه کن: – (بوق)
هنوز اون چشم بند لعنتی رو چشمات هست؟


کیت: چی؟

کاترین: چطوری داری این کار رو انجام می دی؟

کیت: فقط تمرکز من رو به هم نریز.
کیت: همه چی خوبه درست؟

کاترین: آره.
خیلی عجیبه.
داریم می رسیم. وای خدای من!
وای خدای من!


کیت: و من توقف کردم.

کاترین: عجیبه.
تو مثل یک کله خر ترسناک طبیعت هستی.
ترسناک ترین کاری بود که به عمرم انجام دادم.


(تشویق حضار)

ممنونم.
راستی، دو روز پیش،
می خواستیم این رو فیلم بگیریم
اونجا در پیست مسابقه،
و یک مرد رو گذاشتیم داخل ماشین،
و یک مرد با دوربین هم در پشت ماشین گذاشتیم،
اما وسط راه اون به من گفت که
یک حشره ای به پایش چسبیده.
و من سریعاً وایسادم و کار تمام شد.
چگونه جادوگری ذهن انجام دهیم

بنابراین فکر می کنید امکان داره
که از طریق چشم های شخص دیگه ای ببینیم؟
سوال اینجاست.
خب بیشتر افراد به طور خودکار می گن نه.
اما می خوام شما به چند نکته توجه کنید.
من نمی تونستم از پشت چشم بند ببینم.
ماشین به هیچ عنوان کلکی در کارش نبود،
اون خانم را تا به حال ندیده بودم. خب
پس می خوام شما یک لحظه به این موضوع فکر کنید.
خیلی ها تلاش می کنند
نتیجه ای منطقی برای این اتفاق پیدا کنند. خب
اما چون ذهن های شما در هنر فریب آموزشی ندیده اند،
راه حل هایی که پیدا می کنید
99 درصد مواقع از جواب اصلی پرت خواهند بود.

این به این دلیل هست که جادو تمامش در مورد جهت دادن به توجه است.
برای مثال اگه من نمی خواستم که شما به دست راست من نگاه کنید،
اونوقت خودم هم اصلاً به اون نگاه نمی کردم.
اما اگه می خواستم که شما دست راست من رو نگاه کنید،
اونوقت خودم هم به اون نگاه می کنم، می بینيد.
وقتی که راه اون را پیدا می کنید بسیار بسیار آسان می شود،
اما از جهت های دیگه بسیار پیچیده است.

حالا می خواهم همین جا به طور زنده برای شما نمایشی رو ارائه کنم
خیلی سریع به دو نفر احتیاج دارم که به من کمک کنند.
شما می تونید بیایید؟
ببینم در انتها، اینجا
شما هم می توانید بیایید این بالا، سریع؟
اشکالی که ندارد؟
بله شما
خب تا می آیند بالا تشویقشان کنید
اگر می خواهید از پله ها استفاده کنید اونجا هستن
(تشویق)
حالا خیلی مهم هست که همه بدونند
من چیزی رو با این افراد هماهنگ نکردم
شما نمی دانید چه اتفاقی قرار است بیافتد. درست؟
خب شما لطفا اینجا بیایستید.
اسم شما چیه؟


نیکول: نیکول

کیت: نیکول، و؟
(صدای زنگ موبایل)

کیت: خب بهشون بگو، اصلاً این کار را بکن،
جواب بده، جواب بده، جواب بده
(خنده حضار)


کیت: دختره؟


مرد: قطع شد.

کیت: اوه، قطع شد. باشه
خب جاتون رو عوض کنید.
می تونید اینجا بایستید، یکم کار را برای من راحت تر می کنه.
حیف شد، من بهشون می گفتم که ورق تک دل است.
خب یکم نزدیک تر
(خنده حضار)
یکم نزدیک تر
(خنده حضار)
خب یکم نزدیک تر، این بالا خیلی به نظر مضطرب می آن.
یکم بیایید نزدیک تر

خب حالا شما اصلاً به جادوگری اعتقاد دارید؟


نیکول: نه


کیت: ورد و طلسم و افسونگری؟


نیکول: نه

کیت: چیزهایی که نصف شب صدای تق می دهند؟


نیکول: نه

کیت: خب نفر بعد کیه؟ نه، خب.
می خوام دقیقاً اینطوری وایسید
اگه اشکالی نداره آستین هایتان را هم بالا بزنید.
خب حالا می خوام آگاه باشید
از تمام احساساتی که در اطراف شما وجود دارند
چون می خواهیم الآن یک جادو رو امتحان کنیم.
می خوام از تمام احساسات آگاه باشید،
اما تا من ازت نخواستم چیزی نگو
و تا زمانی که من نگفتم چشمانت رو باز نکن
از الآن به بعد، چشمانت رو ببند
چیزی نگو، چشمانت رو هم باز نکن
از احساس ها آگاه باش


آره یا نه؟ چیزی احساس کردی؟


نیکول: بله


کیت: احساسش کردی؟ چی احساس کردی؟


نیکول: یک لمس پشتم


کیت: چند بار احساسش کردی؟


نیکول: دو بار

کیت: دو بار. خب دست چپت رو روبروت باز کن
دست چپت رو باز کن. خوبه
همانجا نگه دار
از احساس ها آگاه باش، چیزی نگو، چشمانت را باز نکن، خب
روی دستت چیزی احساس کردی؟


نیکول: بله


کیت: چه چیزی احساس کردی؟


نیکول: سه –


کیت بری: حس قلقلک؟


نیکول: بله

می تونی نشون بدی کجا این حس رو کردی؟
خب عالیه. چشمات رو باز کن
من هیچ وقت به تو دست نزدم
من کمر اون و دست اون رو دست زدم
یک آزمایش جادوگری
(خنده حضار)
آره من هر شب تو کلوپ های شبانه همین کارارو می کنم
(خنده حضار)
شما لحظه ای اینجا بشینید.
چند لحظه دیگه شما رو لازم خواهم داشت.
و اگه اشکالی نداره شما هم می توانید اینجا بشینید؟
همین جا بشینید


مرد: باشه

کیت: خوبه بشین. عالیه. خب
کاری که می خوام انجام بدی اینه که مستقیماً من رو نگاه کنی، خب
یک نفس عمیق از دماغت بکش
و اون رو از دهنت بده بیرون
بذار چشمات بسته شن
با شمارش 5، 4، 3، 2، 1 –
الآن چشمات رو ببند.
حالا، قرار نیست من تو رو هیپنوتیزم کنم.
من فقط تو رو در یک سطح بالایی از انطباق قرار می دهم
تا ذهن های ما در امتداد خط های مشابه قرار گیرند.
و تا شما غرق می شوید و بلند می شوید و معلق می شوید
درون این وضعیت ذهنی آسوده
دست چپ شما رو می گیرم و می ذارمش این بالا

و می خوام همین بالا اون رو نگه داری
و فقط می خوام به دستت اجازه بدی که
به طور غرق شونده و روی هوا و معلقی برگرده روی میز.
با همان سرعتی که
با آن وارد این وضعیت ذهنی آسوده و آگاهانه شدی
و اجازه بدی تا روی میز بره
همین، تا آخر بره پایین
پایین، پایین
بیشتر و بیشتر و بیشتر
و بیشتر و بیشتر و بیشتر
عالیه.
و مي خوام بذاری دستت خیلی ثابت بچسبه به سطح میز.
خب حالا بذار همونجا بمونه
حالا تا چند لحظه دیگه فشاری خاصی احساس خواهی کرد.
می خوام که از این فشار آگاه باشی
فقط مراقب فشار باش.
و فقط می خوام بذاری که دستت
هر وقت فشار را احساس کردی به آرامی برگرده بالا
اما فقط زمانی که فشار را احساس کردی
متوجه شدی؟ فقط بگو آره یا نه.
متوجه شدی؟


مرد: بله

کیت: همونجا نگه دار
خب تنها زمانی که فشار رو احساس کردی برگرد
می خوام اجازه بدی که دستت به آرامی برگرده روی سطح میز
اما فقط زمانی که فشار رو احساس می کنی
(خنده حضار)
خب خیلی عالی بود. بذارید دوباره امتحان کنیم.

عالیه. حالا که جریان رو متوجه شدید
بگذارید چیز جالب تری رو امتحان کنیم
بذار دستت محکم بچسبه به سطح میز. چشمات رو بسته نگه دار
می تونی بلند شی؟
خب بلند شو رو به بقیه
می خوام دقیقاً به پیشانی اون اشاره کنی. خب
ارتباطی رو میان خودت و اون تصور کن
تنها زمانی که می خوای فشار رو وارد کنی،
دستت رو اینطوری به سمت بالا حرکت بده
اما فقط وقتی می خوای این فشار رو وارد کنی
هر چقدر می خوای زمان داری
اما فقط زمانی که می خوای فشار وارد کنی
خب بذار دوباره امتحان کنیم.
خب حالا این اتصال رو تصور کن. خب
دقیقا به پیشانی او اشاره کن
فقط وقتی می خوای فشار رو وارد کنی، دوباره امتحان می کنیم.
خوبه، کار کرد. عالیه
همانجا نگه دارید، نگه دارید، هر دوی شما، نگه دارید.
فقط وقتی می خوای رو به پایین فشار بدی دستت رو به این حالت ببر پایین.
می تونی هر چقدر می خوای صبر کنی.
خیلی سریع انجام دادی، اما رفت پایین. خب

خب حالا می خوام بدونی که تا چند لحظه دیگه،
وقتی من بشکن می زنم چشمات رو دوباره باز می کنی.
اشکالی نداره که یادت باشه که فراموش کنی یا فراموش کنی که چه اتفاقی افتاد
بیشتر افراد از تو می پرسن که چه اتفاقی این بالا افتاد
اما اشکالی نداره که حتی با وجود اینکه هیپنوتیزم نشدی،
هر چه که اتفاق افتاده رو فراموش کنی.
(خنده حضار)
5، 4، 3، 2، 1 – چشمات رو باز کن، کاملاً باز
تشویقشان کنید
تا به صندلی هایشان بر می گردند
(تشویق)
خب می توانید برگردید

یک بار فیلمی دیدم به نام “خداها دیوانه هستند.”
کسی اینجا اون فیلم رو دیده؟ آره، آره، آره.
(تشویق)
یادتون می آد زمانی که شیشه نوشابه رو از هواپیما بیرون انداختند
و افتاد روی زمین و نشکست؟
ببینید این برای این است که شیشه های نوشابه سفت و محکم هستند
تقریباً غیرممکن هست که یک شیشه نوشابه را بشکنیم.
می خوای امتحان کنی؟
خوب بود.
(خنده حضار)
نمی خواد هیچ ریسکی بکنه.

ببینید عملیات بی اختیار روحی روانی تأثیر ماورای
مغز روی اتفاق ها و فرآیندهای فیزیکی است
برای برخی شعبده بازها و متخصصان روان
گاهی قاشق خم می شود و گاهی نمی شود.
گاهی شیء به آن سمت میز سر می خورد، و گاهی نمی خورد.
بستگی دارد که در آن روز شما چقدر انرژی داشته باشید
و از این جور مسائل.
حالا می خواهیم به کمک عملیات روحی و روانی یک آزمایش انجام دهیم.
بیا اینجا کنار من
عالیه.

حالا به این شیشه نوشابه نگاه کن.
مطمئن شو که سالم هست، فقط یک سوراخ داره و اینکه یک شیشه نوشابه معمولی است.
و اگه می خوای می تونی اون رو بزنی به میز.
مواظب باش.
با اینکه نمی شکنه اما باز هم من کنار می ایستم.
خب می خوام که با انگشتانت از اینجا شیشه رو نگه داری
عالیه.
حالا من اینجا یک تکه شیشه دارم
می خوام خوب بهش نگاه کنی
مواظب باش تیزه. یک دقیقه آن را نگه دار.
حالا دستت رو بگیر اینجا.

می خوام الآن تصور کنی
یک دوستی که مربوط به سال ها پیش بوده و بهم خورده
می خوام تمام انرژی منفی
اون رابطه و اون مرد رو تصور کنی
که داره وارد این تکه شیشه می شه.
و این شیشه نمادی از اون مرد هست
می خوام خیلی جدی با قضیه برخورد کنی.
به شیشه خیره شو و بقیه افراد حاضر در اینجا رو ندیده بگیر
تا چند لحظه دیگر یک احساس خاصی خواهی داشت. خب.
و زمانی که اون احساس به تو دست داد،
می خوام که این تکه شیشه را داخل شیشه نوشابه بندازی
به اون مرد فکر کن، اون مرتی… اون مرد،
(خنده)
دارم سعی می کنم خوب باشم.
خب هر وقت اون رو حس کردی –
ممکنه یکم طول بکشه – بندازش تو شیشه نوشابه
خب بنداز.

حالا تصور کن که تمام انرژی منفی اون تو هست
اسمش رو تصور کن و خودش رو تصور کن، داخل شیشه
و می خوام که اون انرژي منفی رو
با تکان دادن شیشه از یک طرف به طرف دیگه رها کنی
(خنده حضار)
مثل اینکه خیلی انرژی منفی جمع شده بود
(خنده حضار)
(تضویق حضار)
حالا می خوام به اسمش فکر کنی. به من نگاه کن و به اسمش فکر کن.
اسمش رو تصور کردی؟
خب، فکر کن به اینکه اسمش از چند حرف تشکیل شده.
فکر کن اسمش چند حرف داره.
اسمش 5 حرف داره.
عکس العملی نشان ندادی، پس اسمش 4 حرف داره.
به یکی از حرف های اسمش فکر کن.
به یکی از حرف ها فکر کن.
یک کاف در اسمش هست. ک داره
می دونی چجوری فهمیدم، آخه اسم خودم هم با ک شروع می شه
اما اسم اون با ک شروع نمی شه، با م شروع می شه.
به مایک سلام برسون دفعه بعد که دیدیش.
اسمش همین بود؟

نیکول:او هوم (بله)
کیت: خب براش یک دست برنید.
(تشویق حضار)
ممنونم.
(تشویق حضار)
یک نمونه دیگر هم دارم که با شما در میان بگذارم.
راستش کریس می خواستم برای این کار تو رو انتخاب کنم،
اما به جای اینکه تو رو انتخاب کنم، می تونی بپری بالا
و یک قربانی برای آزمایش بعدی انتخاب کنی؟
تنها مسئله اینه که قربانی باید مرد باشه.


کریس آدرسون: آهان باشه

کیت: من می خواستم برای این کار تو رو به کار بگیرم،
اما تصمیم گرفتم که شاید بخوام یک سال دیگه هم بیام اینجا
(خنده حضار)

کریس: برای اینکه بهش یک جایزه بدیم که گفت “یوریکا” (یافتم)
و برای اینکه مایکل مرسیل رو انتخاب کرد که بیاد برای ما حرف بزنه – استیو جوروتسون

کیت بری: خب استیو بیا این بالا
(تشویق حضار)


کریس: تو میدونستی!

کیت: خب استیو می خوام اینجا بشینی. همین پشت، عالیه.
حالا، استیو – آره می تونی اون زیر رو بررسی کنی
راحت باش من هیچ دستیار خاصی اون زیر ندارم.
فقط چون من یک شعبده باز هستم، اصرار داشتند که
یک رو میزی مشکی بندازن
اِ اینجایی، خب.
(خنده حضار)
استیو من اینجا 4 تا پایه چوبی دارم
یک، دو، سه و چهار
همشون دقیقاً مثل هم هستند به غیر از این یکی
مشخص هست که یک سیخ استیل از اون زده بیرون
می خوام خوب این رو بررسی کنی و مطمئن بشی که محکم هست
راضی شدی؟


استیو: اوهوم، آره

کیت: حالا استیو من جلوی میز می ایستم،
خب وقتی که من جلوی میز می ایستم،
می خوام که این لیوان ها رو اینطوری بذاری روی پایه ها
به هر ترتیبی که دلت می خواد و بعد اون ها رو جابجا کن
تا هیچ کس ندونه که سیخ کجاست. باشه؟
استیو: هیچ کس از تماشاچی ها؟

کیت: هیچ کدوم از اون ها، و برای کمک به تو
جلوی دید اون ها رو می گیرم تا کسی نبینه که داری چی کار می کنی
من هم طرف دیگه ای رو نگاه می کنم، حالا راحت باش و جابجاشون کن
خب هر وقت کارت تموم شد به من بگو
(خنده حضار)
تموم؟


استیو: ام… تقریباً

کیت: تقریباً. باشه داری مطمئن می شی که به خوبی قایم شده. حالا
وای ببینید اینجا چی داریم، کارش درسته ها.
(تشویق حضار)
خب ما همینطوری می ذاریم باشن
(خنده حضار)
اما این من هستم که قراره آخرین نفری باشم که می خندم
(خنده حضار)
حالا استیو، تو می دونی که سیخ کجاست
اما هیچ کس دیگه نمی دونه درسته؟
اما من نمی خوام تو هم بدونی پس صندلی ات رو بچرخون
اون ها مواظب من هستن که کار عجیبی نکنم،
نه همون طرفی بمون. خب
حالا برگرد استیو
پس حالا تو هم نمی دونی که سیخ کجاست
و من هم نمی دونم. خب
حالا راهی هست که از توی این چشم بند بشه دید؟


ببندم به چشمم؟

کیت: نه فقط بگو راهی هست که از توی این بشه دید؟


استیو: ام…


کیت بری: نه؟

استیو: نه من نمی تونم از توش چیزی ببینم

کیت: نمی تونی باهاش ببینی خب عالیه
حالا من این چشم بند رو می بندم.
نذارشون رو هم، باشه؟
اون ها رو یک جابجایی اضافه هم بکن
لیوان ها رو تکون نده نمی خوام کسی ببینه که سیخ کجاست
اما یک بار دیگه جابجاشون کن،
و بعد ردیفشون کن باشه؟
من هم چشم بند رو می بندم.
یک بار دیگه جابجاشون کن
این بار کار عجیبی نکن
خب شروع کن و جابجاشون کن.
دست من اینجا جونش رو از دست می ده، یعنی در خطره
(خنده حضار)
وقتی کارت تموم شد به من بگو


استیو: تموم.

خب کجایی؟ دستت رو بیار بیرون
دست راستت. این — نه، خب
وقتی دستم بالای یک لیوان بود بهم بگو


استیو: بالای لیوانی


کیت: الآن بالای یک لیوانم؟


استیو: اوهوم

کیت: حالا استیو، فکر می کنی سیخ اینجاست یا نه؟


استیو: وای!
(خنده حضار)

کیت: بهت گفتم که من آخرین نفری هستم که می تونه اینجا بخنده
(خنده حضار)


استیو: فکر نمی کنم که اینجا باشه

کیت: نه؟ تصمیم خوبی بود.
(خنده حضار)
(تشویق حضار)
حالا اگه به این طرف برم باز هم لیوان هست؟
استیو: می تونیم با دست چپ این کار رو بکنیم؟

کیت: اوه نه، نه، نه. اون از من پرسید که می تونیم با دست چپ کار کنیم؟ به هیچ عنوان.
(خنده حضار)

کیت: حالا اگه به این طرف برم باز هم لیوان هست؟


استیو: بله به اون سمت لیوان هست.


کیت: خب به من بگو کی توقف کنم..


استیو: خب


کیت: اینجا؟


استیو: آره یک لیوان هست

کیت: فکر می کنی اینجاست؟ آره یا نه؟
این تصمیم تو هست و نه من.
(خنده حضار)


استیو: می گم نه

کیت: تصمیم خوبی بود
(خنده حضار)
خب هر دو دستت رو بده به من
حالا بذارشون رو جفت لیوان ها
فکر می کنی که سیخ زیر دست چپت هست،
یا زیر دست راستت؟


استیو: ام، هیچ کدوم

کیت: هیچ کدون خب باشه
اما اگه قرار بود که حدس بزنی
(خنده حضار)

استیو: فکر می کنم که زیر دست راستم هست
کیت: فکر می کنی که زیر دست راستت هست؟
حالا یادت باشه که تمام مدت تو تمام تصمیم ها رو گرفتی
روان شناس ها، این قضیه رو حل کنید
نگاه کن.

استیو: وای
(تشویق حضار)
ممنونم

ممنونم
اگه بعداً کسی بخواد باز هم شعبده بازی ببینه
من بیرون هستم
ممنونم
(تشوق حضار)
ممنونم


ممنونم
(تشویق حضار)

TED.com translations are made possible by volunteer
translators. Learn more about the
Open Translation Project.


© TED Conferences, LLC. All rights reserved.

آیا جابجا کردن اجسام با قدرت ذهن حقیقت دارد؟ شکی نیست که ذهن انسان بسیار پیچیده است و درک تمام قدرت‌های آن در حال حاضر امکانپذیر نیست.

شاید تصور کنید که این فقط یک شوخی است، اما باید بدانید که طیف متنوعی از قدرت ها، همانند پیش بینی (اطلاع از آینده) و تله پاتی (توصیف چیزهایی از راه دور) در این جهان وجود دارند. اما حتی از منظر فراروان‌شناسی نیز اثبات توانایی حرکت دادن اشیاء از طریق قدرت ذهنی و ارزیابی آن کار دشواری است.

کلمه فرا روان بینی از یک واژه یونانی که ترکیبی از دو کلمه ذهن و حرکت است مشتق گردیده و همچنین PK یا تلکینسیس نیز نامیده می شود.

حرکت های فرا روانی عجیب و غریب ساختگی را می توان در فیلم های کمدی تخیلی مشهوری مانند X-Men  و  شخصیت هایی نظیر جین گری که دارای قدرت های فرا روانی قوی ای بود مشاهده نمود.چگونه جادوگری ذهن انجام دهیم

فیلم “Push” که در سال 2009 ساخته شد در مورد گروهی از جوانان آمریکایی با توانایی های مختلف فرا روانی بود که با استفاده از قدرت های خارق العاده خود به مبارزه بایکی از سازمان های دولتی مخرب ایالات متحده می پردازند.

اگرچه بسیاری از آمریکایی ها ، توانایی های فرا روانی را باور دارند (چیزی در حدود 15 درصد از مردم آمریکا بر اساس  نظر سنجی Baylor Religion  به این موضوع معتقد هستند)، شواهد علمی لازم برای اثبات چنین پدیده ای وجود ندارد و یا بسیار اندک است.

بعضی از افراد حتی فرا روان بینی را به دنیای معنوی پیوند می دهند، به عنوان مثال برخی بدین امر معتقدند که بعضی از گزارشات مبتنی بر مشاهده ارواح، نشانه ای از خشم روحی و روانی ناخودآگاه شخص هستند نه مشاهده واقعی ارواح. اگر مردم می توانستند اشیاء مورد نیاز روزمره شان را بدون هیچ تلاش اضافی و تنها با قدرت تفکر خود حرکت دهند، درک این پدیده بسیار آسان می شد.

چه کسی دوست ندارد که بدون بلند شدن از جایش و تنها با یک حرکت ذهنی ساده، فنجان قهوه خود را از روی پیشخوان به سمت خود هدایت کند؟ با اینکه بسیاری چنین چیزی را می پسندند قطعا چنین اتفاقی هرگز نخواهد افتاد. بنابراین، محققان بر عبارتی تحت عنوان  “micro-PK” یا دستکاری اشیاء بسیار کوچک تمرکز نموده اند.

ایده این محققان این است که حتی اگر چنین توانایی وجود دارد، نیروی آن بسیار ضعیف و نا محسوس می باشد. بنابراين، انرژي فيزيکي کمتر به کار گرفته شده برای حرکت دادن جسم ، اثر مشخصی را به همراه خواهد داشت. به همین علت، آزمایشات اغلب بر روی شاهکارهای قابل مشاهده مانند تلاش برای اینکه  تاس همیشه بر روی عدد خاصی قرار گیرد، چرخاندن یک هرم کاغذی و یا تاثیر گذاشتن بر روی اعداد تصادفی تولید شده توسط کامپیوتر و تولید عددی خاص تمرکز دارند.

با توجه به روش های به کار گرفته شده، آزمایش های فرا روان بینی بیشتر بر تجزیه و تحلیل آماری پیچیده متکی هستند؛ مسئله این نیست که آیا یک فرد می تواند یک قاشق را خم کند یا یک لیوان را به وسیله قدرت ذهنی به سمت خود بکشد ، بلکه مسئله این است که آیا یک فرد می تواند در چیزی بیش از هزار آزمایش کاری کند تا  سکه دست کم در پنجاه درصد از موارد، شیر را نشان دهد.

بسیاری از مردم که قادر به حرکت دادن اشیا به وسیله قدرت ذهنی خود نیستند این گونه کارها را یک نوع دسیسه برای فریفتن افراد و کسب پول هنگفت می دانند، گرچه در اواخر دهه 1800، این پدیده عنوان یک توانایی ذهنی قابل اثبات درک شده بود. در آن زمان کسب و کار مدیوم ها به اوج خود رسیده بود  و آنها ادعا می کردند که در طول جلساتی که برگزار می کنند با روح مردگان ارتباط برقرار می نمایند و اشیاء را به طور ناگهانی و مرموز حرکت می دانند، شناور می کردند و یا حتی خودشان به طور شگفت آوری به ناگاه در میان یک اتاق تاریک به پرواز در می آمدند.

اگرچه پس از آن بسیاری از مردم من جمله، سر آرتور کنن دویل، خالق شرلوک هولمز متقاعد شد که این ادعاها، ترفندهای کلاهبردارانه ای بیش نبوده اند. روانشناسان فریبکار برای عملی نمودن حقه های شیطانی خود از هیچ چیزی دریغ نمی نمودند و از سیم های پنهان گرفته تا همدستانی که در تاریکی لباس مشکی می پوشیدند تا خود را پنهان نمایند  به منظور جلب نظر مخاطبین استفاده می کردند. اما همانطور که دانش مردم نسبت به فرا روان بینی ساختگی ارتقا یافت، این کسب و کار، کم کم رنگ باخت و از بین رفت.

لکن دوباره در دهه 1930 و 1940 یعنی درست، زمانی که یکی از محققین دانشگاه دوک به نام جی. ب. رین به این ایده علاقه مند شد که مردم می توانند با استفاده از ذهنشان بر نتیجه حوادث تاثیر بگذارند جانی تازه گرفت . رین آزمایشات خود را با تست های چرخاندن و پرتاب تاس آغاز نمود و از افراد خواست تا بر نتیجه ای که تاس نشان می دهد تاثیر بگذارند.

اگرچه نتایج آزمایشات او درهم و برهم بود و اثرات اندکی را نشان می داد، اما وی را متقاعد نمود که چیزی اسرار آمیز در ورای ذهن انسان وجود دارد. متاسفانه ، محققان دیگر موفق به باز آزمایی یافته های او نشدند و خطاهای زیادی در روش های او یافت شد.

اوری گلر (Uri Geller)

در دهه 1970، اوری گلر (Uri Geller) به عنوان مشهورترین فرا روان بین جهان شناخته شد و صدها سفر را به سراسر جهان انجام داد تا توانایی های فرا روان بینی خود را به نمایش بگذارد، از جمله قابلیت های او به کار انداختن ساعت های شکسته و خم کردن قاشق بود.

اگر چه او استفاده از حقه های جادویی را انکار می کرد، بسیاری از محققان مشاهده نمودند که تمام توانایی های شگفت انگیز گلر می تواند توسط  جادوگران و شعبده بازان نیز تکرار شود. علاقه عمومی به فرا روان بینی، دوباره در دهه 1980 به اوج خود رسید. جیمز هاردیک، یکی از شخصیت های عرصه فرا روان بینی، در سال 1981 با حضور در چندین نمایش تلویزیونی موفق به نشان دادن قدرت خود در نمایش تلویزیونی «این خط من» است گردید. او ادعا کرد که لوازم کوچک، مانند مداد یا یک دفترچه تلفن را می تواند با قدرت ذهنش حرکت دهد. مجری برنامه باب بارکر و جیمز رندی، در مورد این موضوع شک داشتند و تصور می کردند که هاردیک صرفا به صورت مخفیانه چیزی را به این ابزارهای کوچک متصل می کند که سبب حرکتشان می شود و یا شاید از جریان هوا در بین صفحات کتاب استفاده می کند تا آنها را بدون حرکت دستش ورق بزند.  برای جلوگیری از این روش فریبکارانه، رندی  قطعات فومی  را در اطراف کتاب باز قرار داد، به طوری که اگر   صفحات کتاب به وسیله هوای خارج شده از دهان هاردیک ورق می خوردند این قطعات فومی سبک جا به جا شده و حقه او لو می رفت . پس از چند دقیقه در مقابل بارکر، رندی، هیئت داوران و تماشاگران پخش استودیویی زنده، هاردیک ناگهان فریاد زد و نهایتا گفت که قدرتش با او همکاری نکرده است.

هاردیک بعدها اعتراف کرد که قدرت فرا روان بینی او ، تماما یک حقه بیشتر نبوده و او در طی این مدت مردم را فریب داده است . تاریخچه فرا روان بینی تاریخی مملو از حقه و فریبکاری اثبات شده و اثبات نشده است. حتی بسیاری از محققان اعتراف می کنند که داده ها به مراتب کمتر از استانداردهای علمی اثبات شده هستند.

پژوهشگر، راسل تارگ در کتاب خود  اذعان می کند که “شواهد موجود دال بر اثبات فرا روان بینی به لحاظ آزمایشگاهی بسیار ضعیف هستند.” با این حال، پیشرفت های اخیر در زمینه تکنولوژی واقعیت مجازی، بهترین گزینه برای اثبات این امر هستند..

در سال 2017 شرکت نورابل اعلام کرد که برنامه هایی برای توسعه فرا روان بینی – یا حداقل یک شکل واقعیت مجازی از آن – در بازی به نام بیداری دارد. با استفاده از ترکیبی از تکنیک های ردیابی حرکات چشم و موج نگاری مغز در هدست، این بازی به بازیکن اجازه می دهد تا اشیاء موجود در دنیای مجازی را صرفا با نگاه کردن و تفکر حرکت دهد. پس از یک فرایند کالیبراسیون اولیه که چندین دقیقه طول می کشد، بازیکنان می توانند تصاویر کامپیوتری را انتخاب و حرکت دهند.

 شاید یک روز تکنولوژی به ما اجازه دهد تا با قدرت ذهن خود اجسام را حرکت دهیم اما تا آن روز ما باید با داستان ها و افسانه های روایت شده در مورد این موضوع سر کنیم و تصور نماییم که آنها واقعیت دارند.

اگر به وجود قدرت ذهن برای حرکت دادن اجسام ایمان دارید پس همین امروز تمرینات‌تان را شروع کنید و برای حرکت دادن اجسام به وسیله قدرت ذهن آماده شوید:

برای تعیین سطح پیشرفت‌تان باید یک “هرم کاغذی” داشته باشید. برای این‌ کار باید یک تکه کاغذ یا فوبل مربع را یک بار از یک قطر مربع و بار دوم از قطر دیگر آن به شکل مثلث تا کنید، بعد از تا کردن، کاغذ را باز کنید و نوک هرم ساخته شده را روی یک شیءِ نوک دار با سطح مقطع صاف بگذارید. هدف این آزمایش این است که فویل یا کاغذ را با فقط نیروی ذهن‌تان بچرخانید. یک خلال دندان یا گیره‌ی کاغذ که در پاک کن فرو کرده‌اید می‌تواند برای قرار دادن جسم تا شده مناسب باشد. زمانی که این وسیله را سر هم کردید، دنبال ترک روی در یا پنجره بشد. قرار نیست خودتان را با وزش ناگهانی باد گول بزنید!

این نکات فقط راهنمای شما هستند. آنها را می‌توان به هر تعدادی که به نظر موثر باشد و بههر ترتیبی انجام داد.

مراقبه به معنای ایجاد تمرکز در ذهن و متعادل کردن توجه و دقت‌ِِ تغییر‌پذیر شما است. شما به ۱۱۰% از تمرکزتان برای شروع و تا هر زمانی که بتوانید به کار این کار ادامه دهید، نیاز دارید. وسط کار می‌توانید استراحت هم بکنید اما بیش‌تر از ۵ دقیقه نشود.

به توانایی خود ایمان داشته باشید و آن‌چه را می‌کوشید انجام بدهید، تجسم کنید. زمانی که فرآیند کار در سرتان مختل می‌شود، دوباره تمرکز کنید و از ابتدا شروع کنید. شما باید به آن‌چه انجام می‌دهید ایمان داشته باشید و بتوانید فرآیند را از زمان شروع تا زمان حرکت دادن هرم تجسم کنید.

زمانی که نفس می‌کشید انرژی را از هوا می‌گیرید. شما می‌توانید انرژی را از منابع مختلف دریافت کنید؛ از خورشید، سیاره‌مان، انسان‌های دیگر، چاکرا، گیاهان و ساختارهای ذهنی که در سر دارید. این فهرست بی‌انتها است. از هر چه که می‌توانید استفاده کنید و آن انرژی در دستان خود بگیرید. تمرکز در این‌جا بر مهار، توسعه، ادغام و اگر می‌توانید چرخاندن توپ در جهات مختلف است.

قرار نیست با چند بار انجام این کارها به هدف برسید. مثبت بمانید و انرژی‌های منفی‌تان را مهار کنید. عشق و مثبت‌اندیشی، قدرتمندترین نفوذ را دارند. همچنین اگر قرار است به صورت ناخودآگاه انرژی به اطرافیان خود بدهید، بهتر نیست که این انرژی مثبت باشد؟

تفکر، تمرکز و هر فنی را که استفاده کرده‌اید به همراه موفقیت و شکست خود ثبت کنید. این کار بسیار شخصی است و همه‌ی اطلاعاتی که ثبت کرده‌اید در کنار هم می‌توانند کمک خوبی باشند. مهم است بدانید کدام قسمت موثر نیست. ممکن است قسمتی از فرآیند برای‌تان لذت‌بخش باشد اما برای رسیدن به هدف نهایی‌تان که همان کنترل اجسام است، بی‌تاثیر باشد.

سلام .چرت و پرت نگین جادو چیه … من خودم امتحان کردم تونستم هرمو با سرعت زیاد جایی که باد نیست بپرخونم . اینا جادو نیست این چیزا رو از سرتون بیرون کنین . اینا انرژی مغر هستن . مغر فوق العادس . انرژی داره . نوشته بود تو مغز برق هست بهع اندازه ای که یه لامپو روشن نگه داره . خدا مارو افریده و هر کاری بخواد میتونه . هیچ مانعی جلوی راهمون نیست اگه بخواییم تمام . هر کی هم گفته شیطان و …. غلط کرده . اونایی هم که خود به خود بعضی چیزا رو میفهمن حس ششمشونه و در ذاتشونه . همین…………..

من ماورای کف دستم بازه و طی دو روز تونستم کاغذ رو به را حتی از فاصله ۲ متری یه دور کامل بچرخونم بار اول که اتفاق افتاد فکر کردم باد امد ولی ۵ بار دوباره انجام دادم که دیگه خیالم راحت شد که کار خودمه با چشام هم تونستم از فاصله ۲متری انجام بدم. و از امروز دارم سر چوب کبریت روی آب کارمی کنم و تونستم ۱ میلیمتر تکونش بدم. خواهش میکنم کسایی که نتیجه رسیدن ادامه بدن. من فقط ۱۵ سالمه که تونستم طی ۲ روز این کار ها رو انجام بدم. ۱_به خودت ایمان داشته باش. ۲_تمرکز،تمرکز،تمرکز،تمرکز،تمرکز. ۳_خییییییییییییییلی تمرین کن. من روزانه نزدیک ۱۰ بار تمرین میکنم.

بابا من چاکرا هایمو باز کردم ولی یه سر درد بیش از حد دارم یکی کمک کنه من پاپجیم هک شده اگه هکرو پیدا کنم با تمام نیرویم کارش دارم.

اگه راست میگید ویدیو بفرستید

من اول اصلا اینارو باور نمی‌کردم، چند سال پیش کلاس زبان می‌رفتم اونجا دوستی پیدا کردم که همیشه موقع غروب از کلاس میزد بیرون و به غروب آفتاب خیره می‌شد. همیشه براش سبزی‌جات مختلف می‌خرید و میخورد. ازش دلیلشو پرسیدم گفت: میخام اینکارارو انجام بدم و چند تا دوستایی انگلیسی زبان دارم که راهنمایی‌ام می‌کنه. پار سال باهم تو مسنجر حرف میزدیم ازش ویدیوی برام فرستاد که با دستش یه اسکان رو از فاصله حدود یک متری قاپید. گفت آره من همه‌ی چاکراهام فعال شده و اینکارو میتونم انجام بدم. ویدیوش هنوز پیشمه، خواستید به جیمیلم پیام کنید.

اینا همه چرته چشم سوم ولی اگه دنبالش باشی نتیجه مگیری

من این کارو کردم اما زیاد ن تونستم کمی انجام بدم ولی نمی دونم چی شد که دیگه نتونستم چاکرا دست راستم رو باز کنم اما دارم سعی میکنم

ali_1380ar این ایدیه تلگراممه اگه کسی بلده یااین قدرتوداره بیادبه منم یادبده توروجون هرکی که دوس دارین بیاین یادبدین اگه ازطریق ایدی تلگرام نتونستین پیدام کنین بیاین اینستا به پیج tanhayi.22ممنون میشم اگه بیاین

ای کاش واقعا جواب بده یک سال هست دنبال این قدرتام اما جواب نمیده هیچ کدام

دوستی که‌ گفتی اينا کارای شیطانها تا نا رو آز انسانیت دور کنه شيطان میاد میگه این‌ اتفاق بد میوفته اون طرف میمیره من‌ يه این‌ اتفاق واسم افتاد داخل‌ ذهنم اومد که‌ يه نفرو ماشین میزنه و میمیره رفتم دیدم يه ماشینه نزدیکه بزنه زیر يه مرده گفتمش عمد سریع برو اونور جاده بعد فهمیدم که‌ همچین قدرتی دارم و بعد آز اون اتفاق دیگه‌ ازش استفاده نکردم چون میترسیدم بفهمن قدرت پيش گویی دارم ببرم روم آزمایش کننچگونه جادوگری ذهن انجام دهیم

خونه ی ماهرچی داره ترگ اصلا لازم نیست تمرکز کنی خودش واست بایه نگاه حرکت میده …….هه هه ه هه

من آینده جلوی چشام ظاهر میشن و اصن معلوم نیست کی اتفاق میوفتن تنها چیزی ک میدونم اینه که یه روزی یه آدم بزرگ میمیره میخوام این قدرتو نداشته باشم بعضی وقتها برای اینک میتونم ذهن رو بخونم یا پشت دیوار رو ببینم بی هوش میشم دیگ خسته شدم

من امروز این رو خوندم و مطمئنم که به دردم میخورد

سلام منن بلد نیستم هرمو درست کنم دارم به روش های دیگه رو امتحان می کنم ولی هیچ اتفاقی نمیفته میشه بگید باید چشمامو ببندم فکر کنم یا باز بشه چطوری ؟؟؟؟؟

من دختری سیزده ساله هستم که به این کارا علاقه خیلی زیاد و علاقه ای خاص دارم بنظرم کار فوق العاده جالبی هست.بهم کمک کنید.

.

اولا ک همه چی دست خداس و این چیزارو دورش نرید چون همش کار شیاطین و جن و …. هست و بعدش نمیتونی ب راحتی از شر شون راحت بشی ثانیا واقعا احمقی ک میخوای دنبال این چیزا بری کسایی ک دنبال این کاران مطمئنا خدا رو قبول ندارن و ی شیطان پرست ب تمام معنان این کارا اخر و عاقبت ندارع و زندگیتو نابود میکنه شاید الان اونقد احمقی که میگی مشکلاتش مهم نیست و فقط میخوام انجامش بدم ولی بعدش مث سگ پشیمون میشی و اونوقته ک پشیمونیت فایده نداره باید از همه چیزت بگذری پس مث بچه ادم زندگیتو بکن

من یک بچه ی دوازده ساله هستم که توانستم اجسام را تکان دهم ولی ان را کنار گذاشت و الان باورم شد که بجز من کسانی دیگر هم باور دارند ومن دوباره با ایمان قوی تر به کارم ادامه میدهم

سلام من یه دختر ۲۲ساله هستم و از ۱۶سالگی یه سری چیزا تو خودم کشف کردم…وقتی کسی میخواد کاری انجام بده من خیلی با اطمینان میگم که این کار خراب میشه یا درست میشه یا در مورد دوتا از دوستام قبل از اینکه برن سنوگرافی بهشون جنسیت بچشون رو گفتم…اگه خودمو الکی بزنم به سردرد و یا دندون درد یا هر چیزی دقیقا روز بعد اتفاق میوفته برام بیش از ۲۰بار امتحانش کردم…یه موقع هایی راه رفتن بقیه رو نگاه میکنم و تو ذهنم یهو میاد که این فرد الان میوفته زمین و همون میشه..شاید باورتون نشه دو دفعه هست میخوان مراسم عروسیمو بگیرن ولی من از قبل میگم که گرفته نمیشه اتفاقی پیش میاد و همینطور هم شد…خیلی چیزای دیگه هست که همشو نمیشه گفت…من نه جادوگرم نه با سحر و جادو کاری دارم..و این موضوع رو برای اولین بار اینجا مطرح کردم.موقعی که دبیرستان بودم این موضوع رو به یکی از دوستام گفتم خیلی ترسید و دیگه به کسی نگفتم…

انسان هرکاری بخواد میکنه

من که نتونستم ولی تلاش میکنم ولی هروقت خیلی تمر کز کنم سردرد میشم راهنماییم کنین

ببخشید داداش جادوگری و طلسم سازی قوانین داره و بادین و مذهب شما مخالف هست اگر میخوای جادوگر بشی پیدا کردنش اسانه ولی در اوردن ازش سخته و چنتا جادوگر دیدی از فیلم هولیودی اینا جادوگر نیست بلکه اینطور ادمای هست میتون پرواز کنن و هرچه دلشان بخاد انجام بدم ولی جادوگر نیستن اگر میخوای جادوگر بشی بزن (سحر السود) واگر میخوای پرواز کنی در اسمان بزن (۱۰۰درصد شدن فعالیت مغز

من وقتی چیزی می خوام خیلی زود اتفاق میفته بهخدا راست میگم وبعد این قدرت قدرت خداست نه چیز دیگه برای مثال از خدا اینترنت خواستم اون موقع که خواستم حتی منی دونستم کی خواهم داشت وقتی لازم داشتم یک ساعتی میخریدم ولی الان اونقدر اینترنت دارم که 400 گیگ از حافظی کامتیوپرم رو با فیلم پر کردم راز اینه باید حتما فیلم راز رو ببینید درباره ی جذب اتفاقاتی که میخوایه

هرکس شک داره گات تلنت انگلستان یاآمریکارو ببینه یاتوی آپارات یا یوتیوب سرچ کنه صندلی روح در تلنت .این آخریشه وگرنه چندتا تاالان اومدن که کارماورااطبیعه انجام دادن .یادمه نزدیک به ۲۵سال پیش بود فکرکنم گفتن یه چیزی بنام موبایل اومده واسمون اقدر شیرین و رویایی بود و تقریبا غیر منطقی بود که چطوری کارمیکنه.لازم بذکر که بگم من خودم شعبده بازم و فرق شعبده وجادو رو میفهمم و یه عملکرد های کوچیکی در ماوراالطبیعه دست پیداکردم

یادتون نره انسان اشرف مخلوقات است. یعنی بزرگ تر مخلوق خدا. یعنی بزرگ تر مخلوقی که خداوند که صاحب تمام جهان بی انتها است .مخلوقی که برای خداوند با ارزش مند ترین چیز است پس خداوند به جز قدرت فکر کردن به انسان اشرف مخلوقات قدرت های دیگری هم داده. پس شاید انسان بتواند با قدرت خود پرواز کند یا اجسام را حرکت دهد یا شاید قدرتی فراتر از آن . این اعتقاد من هست و شاید اشتباه است و من با خودم فکر کردم و این حرف هارو گفتم شاید حرف های من اشتباه یا درست باشد یا شاید راهی باشد که یک تفکر درست تر برای تو بسازد.

سلام میشه عکس هرم رو برام بفرستین متشکرم

سلام من جادوگری را خیلی دوست دارم ولی نمیدانم باید از کجا شروع کنم و جادوگری را بیاموزم ایا در ایران مدارس جادوگری برای اموزش وجود دارد با ادرس و جوب دستی خود را از کجا باید تهیه کرد لطفا راهنماییم کنید ممنون

واقعیت داره چون برام پیش اومده توی فوتبال رباط پام آسیب دیده بود توی ده روز اول ارزوی خواب داشتم ولی ازدرد پا نمیتونستم بخوابم رفتم توی بیابان غروب بود وتمام تمرکزمو گذاشتم روی پاهام بااینکه عصا دستم بودروی یه تپه تقریبا یک متر ونیم ایستاده بودم وهمیشه خواب پرواز میدیدم کل زندگیم شده بود پرواز وبه یه اهنگ چینی که فلوت میزد تمرکز کردم احساس کردم درد دیگه ندارم ودارم پرواز میکنم درهوا راه میروم همش برا مدت کوتاه بود شاید بین ۵تا۷ثانیه بود وقتی چشمهایم راباز کردم دیدم خیلی از اونجایی که قرار داشتم دورشدم واقعا باورش برایم سخت بود و ارزویی که از دوران کودکی در سر داشتم را چند ثانیه تجربه کردم ذهنتان راخالی کنید وفقط وفقط وفقط به چیزی که میخواهید باشید تمرکز کنید مطمعا باشید اون چیزی که میخواهید میشید

من تونستم شیر اب رو باز کنم باورتون نمیشه یه ماه دیگش وقتی میخواستم مدرسه برم در حین راه تونستم بر جاذبه ی زمین غلبه کنم راهش فقط مثبت اندیشی صد درصد واقعی تمرین کنید

سابلیمینال کار میکنه یا فقد باید تمرین شه روش؟

هر دوش کار میکنه البته با تمرین زیاد! فقط باید به اینکه میتونی انجامش بدی ایمان داشته باشی!:) هیچ چیزی غیر ممکن نیست

عواقبش چیه؟!

من جادوگر م جادوی من در طی 20 سال به وجود آمد …….. دور جادو نروید عواقب بدی دارد وهر جادویی که میکنی عمرتان کم می‌شود

ی کانال بزنم؟

علت این که این مطلب را سرچ کردم این است که به علت یک حادثه که به سرم ضربه وارد شد مدتی از حال رفتم یا بیهوش شدم البته این حرف که میزنم شبیه فیلم های تخیلی میمونه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌و لی عین واقعیته بعضی اوقات که به چیزی خیره میشم نا خواسته حرکت میکند وهیچ کنترلی روش ندارم اما اعضای خانواده فکر میکنند که تسخیر شدم وکار جن وپری که اشیا رو تکون میدن ولی من حس میکنم که این کار توسط خودم انجام میشه ونمیخوام کسی فکر کنه که غیره عادیم یا بترسند ایا خطری من یا اطرافیانم را تهدید می‌کند خواهش میکنم جواب بدید

میتونم با شما در ارتباط باشم

دوستان من معتقدم میشه ولی خوب یه کوچولو تونستم یه کارایی بکنم و تکون بدم و در حال تلاشم . ولی دوستان خواهشا اگر تونستید که ارزو میکنم بتونید هویتتون رو پنهان کنید . مردم حرف در میارن واستون که فلانی رو ببین جادوگره ……..وای فلانی جادو جنبل میکنه………..من ازش خیلی میترسم……شیطان پرسته بابا……و.. راجبتون فکر بد میکنن مردم پس ترجیحا به کسی نگید چون بشدت توسط نزدیکان و دوستان تنها میشید

من میتوانم با زهنم یک چیزی را بلند کنم شما چی من قدرت مغزی دارم

فقط بگین چه جوری کار میکنه….همه چی ردیفه

سلام دوستان در حقیقت من چیزی از چشم سوم، توانایی حرکت اشیا با ذهن و… نمی‌دانم؛ اما من یک نویسنده‌ام و یکی از اصولم این است که خیر و شر همیشه در تضاد یکدیگرند. هرچند نکته مهم این است که تخیل کنید اما گزافه گویی و سخنان نامربوط و مسخره نزنید. شیاطین برای مفهومی که ما از آن استفاده می کنیم اشتباه است زیرا شیطان یکی است و نباید آن را جمع بست. دوم آنکه قدرت شیطان تنها در وسوسه و تحریک نفس انسان است و آن را می توام به کفه ای از ترازو تشبیه کرد که تعادل را در جهان بوجود می آورد. اینکه بگوییم حرکت اجسام بدون تماس دست یا دیگر اندام های بصری با آن(اگر وجود داشته باشد) کار شیاطین است و شمارا به تاریکی می کشاند چون همان خرافه ایست که رعد و برق اثر حرکت ثور در آسمان است. . در مورد حرکت این اجسام باید بگویم این ثابت شده که همه اجسام و اجرام به یکدیگر نیرو وارد می کنند و احتمال می دهم که این موضوع نیز به همین مربوط است. اگر حقیقتاً همچین چیزی وجود داشته باشد و خرافه نباشد از نظر من باید هرفردی آن را امتحان کند و به این فکر کند که توانایی های انسان بی نهایت و نامحدود است. البته ازین غافل نشویم که خداوند خود می فرماید: «اگر به چیزی فکر کنید، پس اتفاق میفتد» . خداوند مارا در جهانی بسیار گنگ و شگرف رها کرده و این وظیفه ماست که نهان و آشکار آنرا به تحقیق و بررسی بگذاریم و آن ها را کشف کنیم…

دوستان با هرم بنظرم شروع نکنید با یه مداد کافیه بنظرم انسان قدرتهای زیادی داره و یکیش هم که همه داریم حس ششمه

سلام دوستان این مطلب درسته خود انسان قدرت خیلی عجیبی داره که تا حالا وجودشو حس نکرده نیروی دست یکی از همین قدرت مخفی هاست اگر تاحالا دقت کرده باشید بعضی از جادوگران دغل بازا از دور ماهیتابرو با دستش بلند میکنه این. خودتون هم میتونین انجام بدین فقط روش باید تمرکز عمیقی بکنید تا به حرکت در بیاد یاعلی مدد

سلام به این روش میگن تله کینزی… برای بعضی ها یه باره اتفاق میفته و یه باره تموم میشه ..ولی واقعیت داره و خرافات نیست … کانال ابرنور مدیتیشن رو جستجو کنید متوجه میشید که میشه بهش رسید با یه سری تمرینهایی

سلام لطفااسم کانال رو دقیق بنویسین،میخوام جوین بشم

میشه یک ویدیو برای من به ایمیلم ارسال کنید تاببینم واقی است یانه

بچه ها من نظراتتون رو خوندم و گیج شدم یکی میگه واقعیه یکی میگه الکیه یکی میگه شیاطین میان پیشت و یکی میگه اگر تلاش کنی بدستش میاری من که گیج شدم یوی کمک کنه من واقعا دوست دارم این کارو انجام بدم

جن و روح وجود داره ولی دلیل نمی شه همیشه باشن الان من یکی از دوستانم کلاس جادوگری میره ولی این دلیل نمی شه که جن تسخیرش کرده باشه اتفاقا جادوگری خیلی خوبه و ازش می شه کلی چیز یاد گرفت تازه تمرکزم بالا می بره جنم اصلا کاری به جادوگری نداره

سلام دوستان عزیز خواهش میکنم اگه میشه یک ویدیو بفرستین به ایمیلم واقعا ممنون میشم

اگه واقعی بود می فرستادند

سلام من یه کانال پیدا کردم تو تلگرام همش از این فیلمای اموزشی میزاره خیلی هم موثره ادمین کاناله هم اینکارس

اسم کانال رو برای ماهم بفرست

اسم کانال چیه

سلام ایدی کانال رو بدین ممنون میشم

خب عزیزیم کانالش کجای ننوشتی

اسم کانال؟

سلام بزرگوار میشه خاهش کنم آیدی کانال رو بزاری.ممنونم

من میخوام بگم که این کارا رو به جن ربط ندین مگه برای بلند کردن یه شی انرژی فکریت رو پاش میذاری به جن چه ربطی داره اون ماجرا یه بحث دیگه است مابخاطراین قدرت ها اشرف مخلوق هستیم حیوانات که مثل ما نمیتونن از این فکرا بکنن خدا وقتی خواست مارو شبیه خودش بیافرینه این قدرت ها رو از او به ارث بردیم فقط روش تمرین میخواد بخاطرهمین گفت انسان جانشین من در زمینه

سلام دوستانی که میگن نمیشه و یا باید شیطان پرست باشی و کار های بد بکنی اشتباه. من مادرم از بچگی این قدرت داشت و ساعت و مجسمه و پنکه و…. رو تکون میداد از جایی مینداخت یا بلندشون میکرد و حتی چیزهای ماوراطبیعی هم میدید و افراد رو میخوابند و خیلی از چیزهای دیگه مه نمیتونم بگم ولی از وقتی که ار خدا دور شد این قدرتاش از بین رفت و دچار بدن درد شدید شد. خلاصه منظورم اینه که این چیز ها وجود دارند و ممکنه و برای این چیزها باید به خدا نزدیک باشی نه به شیطان

خوشم امدافرین همین زندگی ماهم باوجودخداست.

سلا و درود به نظر من دروغه اما ذهنم اینو قبول نمی کنه ترو خدا بگید چطور باید این کارو کرد

ببینید این کار اصلا مربوط به ذهن نیست… وقتی که تکه کاغذی که ساختید بانزدیک کردن دستانتان شروع به حرکت میکند دلیلی نیست که شما با ذهنتان ان را به چرخش در آوردید… این کار مربوط به جریان همرفتی هست. وقتی هوای اطراف خنک و گرمایی که از دستان شما خارج میشود این کار موجب جربان همرفتی و در نتیجه سبب چرخش تکه کاغذی روی یک شی نوک تیز میشود … خیلی ساده. و این که میگویند جابجایی اشیا با استفاده از ذهن امکان پزیر است دروغه… لطفا خواهش میکنم به این کارها از نظر علمی نگا کنید اصلا به حرکت یا جابه جای اشیا با ذهن وجود ندارد.. اگر فیلمی را دیدید که چیزی را جابه جا میکنند یا جادو هست یا اعنواع حیله کلک

فاطمه بلد نیستی چرا میگی دروغه من از نزدیک اینکارو دیدم چن بار.

منم خودم اینکارم

واقعیه فقط باید تمرکز کنی

پیجیتو بگو

سلام ممنون به خاطر مطالب باارزشتون بنده نمیدونم این کار رو بلدم و یا اینکارو از روی اراده انجام میدم یا اختیار ولی من وقتی چیزی یا اتفاقی رو به شکل خیلی عمیق توی إهنم تصور کنم و اون رو با احساساتم امیخته کن اون اتفاق در بعضی مواقع اتفاق میافته مثلا من توی کلاس برنامه نویسیی به خاطر سر در نیاورن از کار عملی world که بیشتر همکلاسی هام بلد بودن خیلی حسادت داشتم یک روز معلممون گفت بعد از انجام هر نیم ساعت از فعالیت هاتون اوهن هارو سیو کنید من هم با احساساتم تصور کردم و از روی حسادت گفتم ایکاش قبل از اینکه بخواند فایل هارو ذخیره کنن برق بره و حدود 1 دقیقه بعد یا شاید هم کمتر این اتفاق افتاد و برق رفت من هم تعجب زده شدم و احساس گناه میکردم لطفا راهنمایی کنید که اینکار کار من بوده یا به صورت اتفاقی و ناخوداگاه این اتفاق افتاده ؟؟؟

منم دقیقا همینطور مثلا یبار وقتی فوتبال بازی میکردیم توپ رفت تو خیابون بعد من تو ذهنم گفتم الان میتر که و ترکید یا یبار دیگه که بازی میکردیم توپ میخواست بره تو جاده تو ذهنم گفتم وایمیسته و هموت موقع واستاد نمی دونم اتفاقیه یا نه

بچه ها این کار اشتباهه شاید بهم بگید برو بینم بابا ولی راست میگم درست نیست این کارا رو بکنید یه زمان فیلم مرلین رو دیدم عاشق این کارا شدم ولی واقعا بده دعا نویس ها یه کار های واقعا زشت و غیر اخلاقی و غیر خدایی انجام میدن که به هدفشون می رسن توصیه میکنم اصلا نرید اونجا میدونم خیلی کیف میده برتر باشید.میدونم برتر بودن کار رو راحت می کنه اما مردم به چشم سیاهی,خبیسی و بدی بهتون نگاه می کنن حتی عزیز ترین افرادتون هم ازتون می ترسن اینا رو میگم چون تجربه کردم تنها بودن خیلی بده الان به نظرتون خوبه ولی وقتی که بهش مسلط میشد میفهمید که کسی رو نمی شناسی مثل تو باشه خیلی افسرده و ناراحت میشید این کارا عواقب بدی داره فکر میکنید شیاطین و جن ها رایگان این کار ها رو انجام میدن نه بابا در عوض خیلی ازتون چیز میز میخوان که به هدف خودشون برسن . یا از ذهن شما تغذیه میکنن و شمارو ضعیف می کنن اگر حفاطتون رو شکستید و پشیمون شدید فقط بگید:خداوندا منو از شر هر چه آفریدی رها کن و به من نور امید بده. این کار خیلی کمک می کنه.

خدا حافظ از طرف کسی که 32 ساله گرفتار شده و گیر شیاطین افتاده.

الانم تازگی هاست بعد از این همه منو ول کردن و رفتن ولی معلوم نیست کی بر می گردن.

هر غلطی بخان بکنن من کارمو انجام میدم

سخن رانی تموم شد

قبلش یکاری رو انجام ندادی . باید هاله محافظ ایجاد میکردی نابغه اینطوری اذیتت نمیکنن

هاله محافظ چیه؟

نمیدونم به حرف من واقعا باور میکنید یا نه ولی امروز بعد 2 ساعت تونستم هرمو تکون بدم وبع حرکت در بیاورم

بعد از چه مدت؟

اگه دوباره می خواستی تکون بدی هرمو یک فیلم بگیرو برام بفرست

سلام من به این نیرو ایمان دارم اما یه سوال برای من پیش اومده آیا مسلمانان میتوانند این کار هارو انجام دهند؟خواهشا جواب بدین

سلام. آقا ما حدود 17#18سالمون بود.جریان ماله 20 ساله پیشه.و با این فَک و فامیلا.مثلا اخطار روح میکردیم.یه سینی گرد میذاشتیمو و یه استکان و روی تیکهای کاغذ حروف فارسی .یه حمدو سوره می‌خونیم به نیت روح مرده کسی که می‌خواستیم احظار کنیم و با کمی هم بیان جملات فارسی که یادم نیست.چی بود. بعد همه دستامونو اروم میذاشتیمو رو استکان و سوال می رسیدیم و استکان شروع به حرکت میکرد.چون همون بچه بودیم و اهل کلَک مَلَک نبودیم تا بخوابم اسکان رو زورکی حرکت بدیم.این زیاد واسه خودم جذاب نبود .اما یه کار دیگه ای رو ما انجام می‌دادیم که واسم که خیلی جذاب بود. جریان ازین قرار بود شخص سنگین وزن حدود100کیلویی رو ازش می‌خواستیم دراز بکشه بیحرکت. ما چهار نفر چهارگوش اون شخص دراز کشیده(به این صورت که یه نفر با انگشت اشاره زیر شانه سمت چپ یه نفر هم به همین صورت شانه سمت راست .نفر سوم چهارم هم به همین صورت با انگشت اشاره زیر پای چپ و راست طرف قرار می‌دادیم و یه ذکر عربی می‌خواندیم که توش کلمه (جن * موت* ) و… اینجور چیزا بود و بعد اون طرف تا ارتفاع یک متری رو هوا معلق میشد.یه بار یه بنده خدایی رو معلق کردیم و وسط زمین و هوا خندمون گرفت که انگار اون ذکر خاصیتش رو از دست داد و تُلوپی افتاد زمین.حالا بعد بیست سال واسه دیگران تعریف میکنم زیاد باورشون نمیشه.ممنون میشم اگه کسی بلده دوباره یادم بده.

سلام دوستان عزیز اگه میخواین قانع بشین که تاثیر این کار بر انسان چیه باید بدونید که این کارا رو شیطان پرستان انجام میدن چون علم جادوگری و احضار ارواح و جنیان کار یک انسان معمولی یا مسلمان نسیت چون علم جادوگری،چشم سوم،احضار ارواح….،قواعدی دارند که باید خودت رو هم جنس‌اهریمن کنید، من به شما توصیه میکنم که دنبال این چیز هایه ماورایی وباور نکردنی و غیر ممکن نرید ،چون شاید دیدید بعد از چندین بار تلاش، همون چیز هایه غیر ممکن،ممکن بشه و خیلی ناگهانی اتفاق می افتد و اگر همچین چیزی روخ بده دیگه ولت نمیکنه و تا اخر عمر دنبالته و این یعنی تو راه اهرین ها و شیاطین رو به خودت باز کردی. امید وارم این مطلب براتون مفید باشه.

سلام،دوستان من خیلی وقته که درباره قدرت های ذهن و روحو استفاده از قدرت ها و احضار تحقیق میکنم تقریبا از نه سالگی تمایلم به این موضوع شروع شده تا الا که بست سالمه هر روز بیشتر میشه . یک اینکه واقعا وجود داره و به تمسخر نگیریدش جدا چون کار انسان های نادونه اینکار دو اینکه شما فرض کنید دارید بدنسازی میکنید برای بدست اوردن یه اندام خوب باید حداقل دوسال تمرین کنید بنابراین شما نمیتونید اینکارو یه ماهه انجام بدید د و اینکه تازه جسم دوسال زمان اموزششه ذهن که خیلی پیچیده تر و ناشناخاه تره من خودم هر روز حدود نیم ساعت بلا استثنا تمرین های ذهنیو حالت خلسه رو انجام میدم اما به جز یه بار که حس کردم حدود چند سانتی از زمین بلند شدم و یبار هم که تونستم روحمو به مکان دیگه ای ببرم موفق نشددم به صورت ثابت و پیاپی این کارو انحام بدم واقعا سخته بعضی ها هم واسه تکمیل فرایند حتی دوسال تو صحرا زندگی میکنن که کاملا تاثیر داره طبق مطالعاتم بنابراین تلاش کنیدو ناامید نباشد و عزیزی ک میگه خدا نمیخاد اگه خواست خدا باشه که ما فقیر بدنیا بیایم و همونطور بمیریم این واقعا ذهن کوچک و تهی از سکنتو نشون میده عزیزم حق نگهدارتون

داداش اگه میخوای روحتو از بدنت جدا کنی یه کانال تو یوتیوب هست به اسم راز موفقیت تو اون پر از ویدئو های آموزنده هست من هر موقع که اراده کنم میتونم روحمو از بدنم جدا کنم البته یه شرایطی هم داره

من تا حدی تو این کارا واردم میتونم اجسام سبکو به حرکت دربیارم ولی ارزش نداره. ساعتها و روزامو خراب کردم تا یک اشیا یه گرمیو بچرخونم.اجسام سنگینو هم نمیشه کاریش کرد.کسی کمک خواست تو اینستاگرام خدمتش هستم.یا علی

سلام روی جادو کار میکنی؟

سلام خسته نباشید اگر میشه ایدی اینستا تون رو بدید . ممنون میشم . راسش من به این کارا خیلی علاقه دارم .

سلام ایدی اینستاگرامت رو بده

سلام پیج اینستاتونو لطف میکنین

بچه ها ازتون خواهش ميكنم نا اميد نشيد به گفته دوستمون اين هرم شيطانيه راستم ميگه ولي به جاي هرم رو يك چيز ديگه امتحان كنيد مثلا مثل من كه روي در امتحان كردم يا اون دوستمون كه روي پلاستيك انجام داد شماهم رو يك چيز ديگه به جر هرم انجام بدين نااميد هم نشيد با ارزوي موفقيت

سلام لطفا عکس هرم با راهنمایی رو به ایمیلم بفرستین ممنون

من تقریبا 8 سال مشغول این کار بودم و تونستم هرم رو تکون بدم ولی جالب اینجاست تموم این8سال با باد پنکه داشت تکون میخورد

سلام.من این قدرتو دارم و در عرض ۱۰ ثانیه میتونم یه مداد را در هوا معلق کنم. روز اول فقط دو ساعت تمرکز کردم. اما موفق نشدم.بازم دسن نکشیدم.۲سال طول کشید تا تونستم موفق شم.اگه سوالی داشتید میتونید ازم بپرسید.حتما کمکتون میکنم. بای

بزارین تا من یه راز سری بهتون بگم. راز سری واقعیت اینه که همه اینا چرند و پرنده و هرکی هم که بگه 10000000000000000000000% چرت و پرت گفته هیچ و هیچ شکی نکنین. کنترل ذهن نهایتا از ان همون « جین گیری » شخصیت کمیک مارول و ایکس منه همین و بس. من دانشمند و دانای مطلق نیستم ولی در حد همین دام پزشکی که هستم مطمئنم اینها همش وهم و خیال و دروغه و بس. هن خوم دیدم کسانی رو که اجسام کوچکی رو تکان میدادند ولی همون لحظه متوجه حقه هاشون شدم. خلاصه ارتباط با جن و روح و ارواح نیروی ذهنی و … دروغیه که فقط انسان ها به خودشون میگن . یعنی در این زمینه حیوانات از خیلی از انسان ها تکامل یافته ترند.

واقعیتش ادم هر چیزی رو که بخواد میتونه انجام بده و اینکه با فکر منفی نمیشه همچین کاری کرد من خودم به شخصه تمرکزم رو بردم بالا بهتره رشته رزمی کنگ فو توا رو کار کنید چون بعضی از اساتید روی این موضوع کار میکنن

سلام من به اینها باور دارم اما کسی نیست که بهم کمک کنه تا انجامش بدم اگه میشه یه نفر بهم کمک

سلام من پس از هفته ها تونستم این کارو انجام بدم و اون هرم رو مانند پنکه بچرخونم خیلی باحاله اگه اموزش پرواز با قد رت ذهن رو هم بزارین خیلی خوب میشه

این خطر اینا نداره من یک ساعت نشستم زل زدم به اون هرمه آخر سر یذره لرزید

نه دادش ما تو وجودمون یه قدرت خارق العاده داریم فقط ایمان بهش مهمه ماتو کارای روزانه هم بعضی وقتا اینا رونیبینیم مثلا همین الا بدون این که روگوشیم لمس کنم چیزی که میخواستم رو روش انجام دادم یاوقتی اعصابم به هم میریزه وداد میزنم خود به خود گوشیم هنگ میکنه ببین خدایه قدرتای باور نکردنی به ماداده ولی آزاد کردنش مهمه کسی که بازهنش یه قطارو نگه میداره فقط ازمغز وروحش بیشتر استفاده میکنه شایعه زیاده ولی خیلی قدرتا تو خود انسانهفقط ایمانداشته باش

من مسه پنکه میچرخوندم هرم کاغذیو ولی دیگه گذاشتم کنار .عوابقش بده.شمام زیاد دور برش نرید

عزیز خوبه که به جای پنکه بده بابات استفاده کنه که تو مصرف برق هم صرفه جویی بشه

خخخخ

بد هست ولی تا یه مدتی بعد از اون عادت میکنی

دنیای ما دنیای دروغین است . هر واقعیت آن دروغی بیش نیست . برای اینکه به چیزی دست بیابیم باید عکس آن چیزی را که گفته می شود عمل کرد . برای تمرکز باید به بی عملی رسید . بی عملی یعنی عکس عادت رفتار کردن . ما وقتی بر روی چیزی تمرکز می کنیم بجای خالی کردن ذهنمان تمام مشغله ذهنی خود را معطوف به آن میکنیم و بدیهی است که نتیجه نخواهیم گرفت. اینکه درک ما در هر مقطعی از عمرمان متفاوت است باعث می شود عمق مطلب را در سنین زیر چهل سال درک نکنیم زیرا که دیدگاه ما از زندگی و اهداف آن خام و حاصل تلقین محیط پیرامونمان است . بجای حرکت دادن اجسام با ذهن بهتر است ذهن را از زواید خالی کرد تا به درک مستقیم وجود دست یابیم در آنصورت دیواری وجود ندارد که نتوان از آن گذشت. پیروز باشید.

اینا هه الکیه این کارو نکنید به ضیان خدتونه شیاطین میتونن نه شما

یه جوری دارید میگید انگار هر روز با شیاطین حرف میزنید ….. بیخود چرندیات تحویل مردم ندهید

مطلبه جالبی بود.اما اینجا جای شوخی و مزاح نیست ک میایید و جو رو خراب میکنید.خیلی ها ب این چیزا اعتقاد دارن باید ب اعتقادشون احترام گذاشت بنده از زمانی ک خودمو شناختم از ۶ سالگی یه حسه عجیبی تو ذهنم بود یه جور تمرکزه خاص ک فقط وقتی تنها میشدم یا سروصدای اطراف کم بود میتونستم وارده این تمرکز بشم و چون بچه بودم کنترل خاصی روش نداشتم و اغلب با تمرکز بازی میکردم یا سرگرم بودم.بنده از بچگی انواع و اقسام خواب ها رو میدیدم اما خواب برای من درکل یه خیال بود و اصلا با اینده یا گذشته کاری نداشتم.تا اینکه کم کم رو این تمرکزم ک اکثرا شبهایی ک از نظره کاری خسته نبودم و تقریبا ساعت ۱ نیمه شب روی تمرکزم کار میکردم.روی تخت دراز میکشیدم تمام چراغ های اتاق خوابمو خاموش میکردم و فقط یه نوره کوچیک روشن میزاشتم ک نترسم.بنده تمرکزم از قسمت دهان زبان و دندانم شروع میشه به مغزم میرسه و کم کم ب دست ها و پاهام میرسه جوریکه احساس باد کردن اعضای بدنم بهم دست میده و شروع میکنه ب گیزگیز و سنگین شدن تمام اعضای بدنم انگار ۱۰برابر سنگین میشم من از تنفسی ک میکشم انرژی میگیرم.(دوستان این حرفام کاملا واقعیه و برای اینکه مشهور بشم نمیگم فقط میخام راهنماییم کنید یا اگه کسیو دارید ب من معرفی کنید کمکم کنه) اوایل اینکارو میکردم ک ذهنم دوران بچگیمو ب خاطر بیاره اما فایده ای نداشت.اما کم کم حس کنجکاوی بیشتری بهم دست داد مثلا احساس اینکه الان داخل استخره پرآب هستم و تمام اعضای بدنم حتی لباسام داخله ذهنم شروع میکرد ب خیس شدن اما وقتی میترسیدم و شروع میکردم ب درآوردن لباسام ب هیچ وجه خیس نبودم.وقتی چشمامو میبستم و ب هر موضوعی فکر میکردم برام اتفاق می افتاد.تا اینکه همین چند شب پیش فوق العاده تمرکزم شروع شد و هردفعه ک میخاستم ب این تمرکز پایان بدم بدتر و تشدید تر میشد.ب خاطر دارم روی تخت تو جای همیشگی دراز کشیده بودم و رفتم تو حالته تمرکز خیلی سنگین شده بودم.اینبار ب شن های لب ساحل فکر میکردم ک چقدر نرم و سبک هستن چون خیلی وقته شمال نرفتم تو همین فکرا بودم ک دقیقا جلوی صورتم وقتی چشمام بسته بود انگار یه نفر داشت شن های خشک رو روی صورتم میریخت جوریکه ب صورتم برخورد میکرد و روی بالشم میریخت.شدید وحشت کرده بودم.یه کم چشمامو بازکردم ک ببینم کی داره اینکارو بامن میکنه ۳ یا ۴ تا دونه از اون شن ها رفت داخل چشمم و شروع کرد ب اذیت کردن چشمام جوریکه از چشمام اشک سرازیر شد و بلند شدم و رفتم دستشویی.از چشمام ۴ تا شن درآوردم و شستم صورتمو اما چون من اون شب ۴ یا ۵ مرتبه تمرکز تو تمرکز کرده بودم اصلا از اون حالت بیرون نیومده بودم و نمیتونستم دربیام.رو تختم نشستم و از پنجره اتاق بیرون رو نگاه میکردم تا بتونم حواسمو پرت کنم و از این تمرکز بیرون بیام.تقریبا ساعت ۱.۱۵ دقیقه نیمه شب بود.ما خونمون آپارتمانیه و طبقه ۶ هستیم و خونه های روبرومون هم آپارتمانیه و اون واحد هایی ک پرده خونشون کناره داخله خونشون دیده میشد.همینجوری ک بیرونو نگاه میکردم یه خانمی داخله آشپزخانه منزلش نظرمو جلب کرد ک فکر میکنم داشت آب میخورد ب طوری وحشتناکی زوم خانومه بودم ولی اصلا حواسم نبود ک روش زوم کردم یک لحظه صدای ویبره گوشیه خانومه رو من کاملا شنیدم و انگار گوشیه خودم لرزید و واقعا حس کردم گوشیه خودمه اما گوشیه من نبود.اصلا اون موقع شب هیچوقت گوشیه من یا برادرم ک تو یک اتاق میخابیم ویبره نمیزنه.همون لحظه ک صدای ویبره شنیدم اون خانم گوشیشو از جیبش درآورد و شروع کرد ب پاسخ دادن طرف مقابلش.کاملا مشخص بود ک داره پی ام میده.منم ب سرعت سراغه گوشیم رفتم و نگاه کردم اما خبری از پیام نبود یا گوشیه برادرمو نگاه کردم هیچ خبری نبود.خیلی ترسیده بودم اون شبو یادم نمیره هیچوقت.دوستان اگر کسی هست ک واقعا بتونه راهنماییم کنه یا اگه کسیو سراغ داره ک از این نیروی خدا دادی بتونم استفاده کنم لطفا کمکم کنه.من از طریقه جن و شیاطین اینکارارو نمیکنم فقط از طریقه ذهن بی انتها و تمرکز انجامش میدم لطفا کمکم کنید

من هری پاترم دارم خورشیدو تکون میدم. عزیزان گور پدرتون

من هميشه ارزو این رو داشتم اما نشد ولی بعد وقت ها فهمد که نوع دسترس هم میشه این مار رو کرد با فکر کردن به اتفاقات بد برای ديگران و با استفاده از نفرت این اتفاقات می افته

سلام به همه ی دوستان،خداوند به انسان قدرتی داده که انسان باورش بشه که ذهن چه جادویی داره مجذوب خودش میشه،زیاد توضیح نمیدم ولی فقط در این حد بدونید من میتونم ذهن همه افراد رو بخونم،اجسام و حتی خودم رو از زمین با جادوی ذهن بلند کنم،وبیشتر از این یه تغیر توی ذهن هرکسی که دلم بخواد ایجاد کنم و کاری که دلم میخواد رو توی ذهنش القا کنم و اون شخص انجام میده،فقط راز این کار اینه که باور کردن خودتان و مهمتر از اون اینه که فقط در امر حلال استفاده شود،موفق باشید

لطفا از حرم استفاده نکنید ولی اگر استفاد کردید باید پیش یک استاد بروید یا یک روحانی یا یک شخص دانا تکان دادن اشیا با ذهن کار هر کسی نیست شما باید یا یک جهش یافته جسمی یا دارای یک روه خاص باشید اگر با این حرم موفق به این کار شدید باید بگم خیلی بد بختید چون عواقب زیاد داره من میتونی اجسام رو از دور جابه جاه کنم ولی این ها مثل یک فیلم تخیلی نیست هیچکس با اختیار نمیتوان این کار رو انجام بده من یه روز از خواب بیدار شدم بدنم خیلی میلرزید سرم خیلی درد میکرد خودم میدویم اگه جلو این رو نگیرم یک اتفاق عجیب میوفته این اولین باری بود که جلوش رو نگرفتم لکه خودم هم سعی کردم تقویتش کنم یه سری اجسام دورم با سرعت زیاد چرخیدن بعد از برخورد یکی از آن ها با صورتم این کار رو تموم کردم و از شدت سر درد فشار یا خوابم برد یا آرهوس رفتم این بخش جسم بود که قابلیت رو دارم از پدر پدر بزرگم به ارث بردم اما او مثل این که یک مقداری روی این کار اختیار داشت من بخش روه رو ام دارم اما قابلیتی رو بهم نمیده و فقط اکثر شب ها بدون اختیار از جسمم خارج میشم این اتفاق ممکن است برای خیلی ها اتفاق بیفتد که دو جنبه دارد با اختیار خود با خدا و شیطانی حالت شیطانی اینگونه است که دور خودتون رو یک مقدار تاریک تر از آنچه هست نوع خدایی آن معمولا خود به خود کشیده نمیشوید نوع خدایی آن این گونه است که با تعداد زیادی خواب شما تحت تاثیر قرار میگیرید و به سطح درکی بالاتر میرسید ودر آخر خواب با گفتن کلماتی که از خواب نتیجه گرفته اید پرواز روح میکنید تاثیر این کلمات گاهی به حدی زیاد است که باعث از بین رفتن زربان میشود و مرگ ولی در اکثر مواقع با گفتن کلمات پوست به حدی مور مور میشود که دور آدم سفید شده و برای چند ثانیه از جسم فاصله میگیرید و چند ثانیه نفس نمیکشید اگر خیلی به به گفتن کلمات ادامه دهید میمیرید

سلام من تونستم این کار رو بکنم با تمرین زیاد. یه فیلم زدم دان بشه با نت …. بعد ۳۰ دقیقه تمرکز و زور زدن 0.01 درصد دان شد

به جا زور زدن نتت رو عوض کن بعد 30 دقیقه فیلم خودش دانلود میشه

سلام‌‌منم دقیقا همینجوری هستم‌چیز های عجیبی رو میتونم‌ هس کنم یه موقه های ذهنم‌پیش از حد قوی میشه که باعثی سردردی شدیدم‌ میشم ولی بعدش خیلی آروم میشم

بچه ها انجام ندید هر چی بگن دیگران ببینید من یه بار گفتم بهتون شما بیشتر تحقیق کنید قبل از انجام دادن به عاقبتش هم فک کنید اگه خدا میخواست این قدرت رو داشته باشید خودش بهتون میداد نه از طریق واسته هایی مثل جن٬ ارواح و… انجام بشه ممنون بابت پیامی که دادی majician مطلب خوبی بود واقعا دستت درد نکنه ولی بازم فکر کنید هیچ کاری رو بدون اطلاع انجام ندید

خیلی مسخره این بدبختا این یه تله کینزی سادس خدا این توانایی هارو تو وجودت قرار داده و هرکسی میتونه استفاده کنه واقعا متاسفم فکرتون خیلی عقبه این از طریق واسطه ی انجام نمیشه چرا هیچی نمیدونین فقط میحرفین؟ یه خرم گفته بود راه شیاطینو باز میکنین بابا نخندونمون این یکی از توانایی هایع مغزه تله کینزی هزار تا کینزی دیگم هس میرو کینزی هیدرو کینزی ایرو کینزی اینا وچندتا دیگ از کینزی ها کینزی هایع سفیدن و میتونین ازشون استفاده کنین ضررم ندارن ولی کینزی هایی مث لونار خطر ناکن

هیچی‌نمیدونی نحرف خواهشا من الان این کارارو انجام میدم ایا اسیبی رسید ایا شیطانی بهم نزدیک شد ایا از جن استفاده کزدم یا روح؟

اینا توانایی هایع انسانیه و خیلی عادیه تو همین گوگل سرچ کنین تله کینزی یکیم گفته شیاطین میتونن ن شما واقعا متاسفم شما ک دم از ایمان میزنید مگ‌نمیدونید انسان اشرف مخلوقاته پس هر کاری میتونه یکنه و شیاطینم هیچ غلطی نمیتونن بکنن #تاسف

سلام علیکم خب اگه اینطوریه خدا چرا ما رو پولدار نیافرید، باید اینقدر زحمت بکشیم؟؟؟؟

منم ميگم اينكارو نبايد انجام بديم واقعاً اگر خدا ميخواست اين قدرتا رو داشته باشيم از همون اول بهمون ميدادش

پویا جان هیچکس با استفاده از جن و روح این کارو نمیکنه همه با ذهن این کارو میکنن

دوست عزیز دلیل مسخره ای دارید. خداوند به انسان مغزی داده که میشه از ۱۰۰٪ ظرفیتش استفاده کرد . درزم شما دیدی که درمورد پاندا یا زرافه یا چیزی حتما خدا حرفی بزنه چه تو قرآن یا … وقتی انسان به وجود اومد خدا بهشون راه دادن یا داد؟خیر انسان خودش یاد گرفت شاید خیلی ها بتونن این کارو تو جهان انجام بدن ولی بخاطر دلایلی نمیگن که ما میتونیم چون خیلی ها مسخره میکننشون یا به عنوان موش آزمایشگاهی میگیرنشون تا بفهمند چجوری اینکارو انجام میدن

به نظر یکی از بهترین ورزش ها برای انجام این کار انجام دادن یوگا هست

سلام بچه ها روبیکادارید با اون میتونیم چت کنیم

درود دوستان من استاد هنر های مخدادی هستم اگر به جای خرد سالاری به خدا اعتقاد دارید هرگز موفق نمیشید چون عقل ذهنیتتون ناقص میشه که خدا نقص و پر میکنه البته من میتونم خرد سالاران رو آموزش بدم اگر دوست داشتید میتونید به جای خاک و باور در خدمت خرد در بیاید

سلام ببخشیدا ولی اگه یذره فکر کنید و یکم هماز فیزیک و شیمی بدونید می فهمید که هر چیزی از یه موادی تشکیل شده پس قطعا این کره زمین و ما انسان ها و هر چیزی که هست از یه ماده ای تشکیل شدیم و اون ماده هم از ماده دیگه و اگه این زنجیره رو ادامه بدی می فهمی که این زنجیره بالاخره باید یجا تموم بشه اونجایی تموم میشه خداست این خداست که اولین ماده رو بوجود آورده و همه چیز در ادامه ی اون بوجود اومده

سلام دوستان من یک فرد عادی مثل بقیه بودم تا 1 شب که با چشم باز خوابم برد و اونشب با اینکه همه چیزو میدیدم و میشنیدم ولی 1 جای دیگه بودم داخل یک اتاق که روی دیوار 1 درخت کشیده شده بود و عکس افرادیو که نمیشناختم اونجا روی دیوار و روی شاخه های درخت بود فضا تاریک بود و 1 سایه هم بامن حرف میزد ولی من زبانی نمیفهمیدم چیمیگه ولی مفهومشو درک میکردم انگار داشت 1 زبون دیگه حرف میزد بعد 1 عکس اومد داخل دستم و دیدم پدر بزرگ زن پسر خالمه و سایه بهم گفت بزنش روی دیوار سر شاخه و میخ زدمش به دیوار اولین چکشو که زدم انگار برگشتم جای خودم و خودمو میدیدم وبعد میخواستم حرکت کنم اما نمیشود انگار کنترل نداشتم روی خودم و وقتی به حالت عادی برگشتم برای مادرم طعریف کردم و گوفت خواب بد دیدی ولی فردا خبر رسید که باید بریم مراسم تدفین پدر بزرگ زن پسر خالم و از اون موقع چیز های عجیبی میبینم یا همیشه حس میکنم یکی داره نگام میکنه ولی هر وقت کسی که من میشناسم میخاد بمیره به همون حالت برمیگردم و میرم داخل اتاق و سایه بهم میگه تا الان 4 بار رفتم پدر بزرگ و مادر بزگ خودم پدر بزرگ زن پسر خالم و یکی از دوستام که خود کشی کرد اولین بار 9 سالم بود و الان 20 سالمه و بهم قدرت پیش بینی داده میتونم بعضی چیز هارو با ضریب اتفاق بالا پیش بینی کنم و همین تور میتونم با نمی دونم بگم زهن یا روه به جاهایی که قبلا رفتم برم و زمان حال اونجارو ببینم ولی برای کسی که تعریف کردم بعضی ها منو بچشم خیالاتی و دی وانه میدین و بعضی ها هم که بیش تر از اینجور چیز ها سردر میاوردن میگفتم اون چیزی که بهت قدرت میده خوب نیست و باید بری جای دعا نویس تا ازت دورش کنه ولی من باهاش کنار اومدم و میخام پیشرفت بدمش ولی نمیدونستم چطوری ولی از الان شروع میکنم تا ببینم اخر این قدرت به کجا ختم میشه ولی اولین چیزی که فهمیدم این بود که نباید ترسید از قدرت خود و دوم باید بقدری باور داشته باشیمش که با واقعیت یکی بشه یعنی روبروت 1 دیواره و تو میخوای ازش ردبشی ولی نمیتونی باید انقد به زهنت فشار بیاری که برای خودت واقعیت بسازی که دیواری وجود نداره و من میتونم رد شم این 2 تارو که داشته باشید مطمعن باشید پیشرفت میکنید

میتونم باهات از نزدیک حرف بزنم

سلام دوست عزیز. هرگز پیش دعا نویس و یا این جور افراد نرو…. این قدرت های روحی و انسانی در همه وجود دارد ولی اما بعضی به طور غریزی از کودکی برایشان برخی حالات پیش میاید بنده بعضی اوقات شبیه شما میشوم و البته به منم گفتن برو و از دعانویس کمک بگیر و بعد از تحقیقات فهمیدم این که پیش این افراد بری بدترین کار ممکنه. چرا که انها از طریق ارتباط با شیاطین و اجنه و گاهی استفاده از ورد ها و نوشته هایی که در امور طبیعیه جهان دخالت میکنه باعث میشوند که چیزی که متعلق به تو هست گرفته بشود و عواقبی در پیش دارم… و همچنین راه نفوذ به شما برای انها و بقیه باز میشود. دوست عزیز برای افراد مختلف چیز های مختلف پیش میاید… بنده شخصی رو میشناسم که میتواند واقعا اشیا را حرکت بده اما اینکار را از عمد جلوی دیگران نمیکند( یک فرد انگلیسی هست که در سفرم به بریتانیا با ایشون اشنا شدم…) خب این واقعا طبیعیه و نباید ترسید و بهتره همه مثل شما باهاش کنار بیان. و در یکی از کامنت ها خوندم خدا باوران به این ها نمیرسند که اشتباه محزه… باید بگم اتفاقا خیلی هاشون میرسند… از جمله علامه حسن زاده املی و یا ایت الله قاضی و اقای بهجت و شیخ بهایی و و و و ….. دوستان خدا نامیست که ما برای بوجود اورنده تمام عوالم موجود انتخاب کرده ایم… الله خدا god و هر چیز دیگری …. حال میخواهد یک انرژی باشد و یا چیز های دیگر …. مهم ان است که ما سعی کنیم نیروهایمان را از او بگیریم و با او تقابل داشته باشیم…. افراد زیادی امدند و گفتند این را همچون تمام ائمه و پیامبران… ولی خوب انسان فراموش کار و راحت طلب است و در کنارش بخاطر اینکه از این نیرو امده ایم کمال طلب

یعنی الان تو از دیوار رد میشی؟:/

/////:::راست میگیا

مشتی زیاد نخواب تا همه رو به کشتن ندادی

دمت گرم

خواهر منم دقیقا مثله شما انگار یکی باهاش حرف میزنه وقتی ناراحته بهش میگه چیکار کنه تا اروم بشه مثلا میگه نفس عمیق بکش قرانو بغل کن و بخاب خوب میشی خاهرم فقط ۱۰ دقیقه خابید میگف ذهنم اروم شده ما هم اول فک کردیم خل شده بعدش دیدیم ن وقتی خاهرم مشروب میخورد خاهرم اذیت میکرد تو خاب میزد تو صورتش فوت میکرد تو صورت خاهرم خاهرم میگف انگار یکی دارع تیغ میزنه به صورتم بعدش فهمیدیم همه چی واقعیت دارع خاهرم الان براش یه جورایی عادی شده ولی پیش دعا نویس رفت گفت ممکنه اذیتت کننه وقتایی کع نیس بهش میگه من دارم میرم ولی دوروز دیگه میام خاهرم تو زمان سفر میکنه تو خاطرات ما سفر میکنه اتفاقای اینده رو پیش بینی میکنه مثلا پدر شوهرش سالم سالم بود گفت به من پدر شوهرم سه شنبه غروب می میرع همون شد و سه شنبه غروب مرد و…..

اگه این چیزارو از ۹ سالگی میدیدی ممکنه از آدمای مدیوم باشی.این آدما از بچگی یه سری قدرت خاص دارن یا چیزایی رو میبینن که آدمای معمولی حسش نمیکنن.

به نظر تو این کار خوبه به حرکت دراوردن جسم اقبتش چیه؟؟

سلام دوست عزیز اون سایه که باهاش حرف میزنی انسان نیست هرچه قدر که میتونی ازش دور کن یه چیزایی بهت میده وتو ازشون خوشت میاد ولی خیلی چیزارو ازت میگیره اگه به حرفم توجه نکنی عاقبت بدی خواهی داشت-

کمکم کنید منم میخوام به این قدرت برسم

دوست عزیز تا الان درباره ی زندگیه دوباره چیزی شنیدی به نظرم من اون فردی رو که نمیشناختی تو زندگی گذشتت بوده

لیدر لطفا این مطلب رو که نوشتم پخش کن فکر سایت خودت فقط نباش که پر بشه بازدید کننده داشته باشی فکر جون سلامت مردم هم باش این ها چ گناهی کردن بدون اطلاعات دارن انجام میدن

سلام دوستان بزارید راجب این موضوع بهتون بگم برای من فرقی نمیکنه شمار حرفامو باور کنین یا نه اول بزارید از این هرمی که میگه بسازید بگم این هرم مربوط به نشانه های شیطانی هستش اسم هرم رو یادم نیس ولی سرچ کنید ببینید شما نمیتونین خودتون جابه جا کنید این کار سالها طول میکشد درواقع شما با این کار. یک جن احظار میکنید و شما با فکر کردن به کاری که میخواید انجام بدید رو اون انجام میده براتون من پیشنهاد میکنم این کار رو نکنید انسان ها یه حفاظی دور خودشان دارن که این حفاظ رو خداوند به ما داده که کمک میکنه دور از شیاطین باشیم شما با این کار اون حفاظ رو میشکنید باعث اسیب پذیری میشوید خداوند اگه میدونست اینکار برای ما خوب است خودش این رو در وجود ما میگزاشت نه اینکه ما به دنبال اون برویم با شکستن حفاظ شیاطین و جن ها دور شما میتوانند بیایند و حتی صاحب جسم شما بشوند و مورد ازار اذیت شما شوند پس از مدتی و روی اعصاب روح روان شما تعسیر منفی میگذارند اما خودتون میدونید میخواید به اخطار من توجه کنید میخواهید هم نکنید میل خودتونه اما من اخطار خودمو دادم درباره اون هرم هم سرچ کنید ببینید اون هرم از چند قسمت تشکیل شده باتشکر یا علی

سلام به همه دوست داران این انرژی واقعیتش بعد از خوثدن این مطلب انرژی گرفتم پیش دوستانم سعی کردم که حسمو بهشون منتقل کنم که بعد از دو دقیقه تلاش و کوشش فراوان توانستم با باد معده حسم را به او منتقل کنم لطفا کمکم کنید

ما ايراني ها فقط اين چيزارو مسخره مي كنيم واس خاطر اين ك به جايي نميرسيم و هميشه عقبيم

سلام به همه علاقه مندان به این کار میخوام یه حقیقتیو بهتون بگم شاید باورتون نشه ولی اونایی ک ایمان دارن به قدرت ذهنشون مطمئن باشید میتونید اینکارو کنید من از وقتی این ماجرا رو شنیدم هر روز یه کیسه فریزر رو میذاشتم زمین و هی تمرکز میکردم ک از زمین بلندش کنم و هربار ک این کارو میکردم از خودم فیلم میگرفتم ک اگ یموقع بلند شد مدرک داشته باشم ولی همیشه شکست خوردم اما ناامید نشدم من یکسال اینکارو کردم هرجا میرفتم با خودم اون کیسه فریزر رو میبردم و تمرکز میکردم حتی تو مهمونی ها و جمع های خانوادگی یا دوستانمون و همیشه اطرافیانم مسخرم میکردن ولی من نا امید نشدم یکسال تمام این کارو کردم و فیلم گرفتم ولی نتونستم کیسه فریزر رو از جاش بلند کنم دیگه نا امید شدم یروز ک از مدرسه اومدم کلافه بودم امتحانم رو هم خراب کرده بودم کلاس دهم بودم و الان دوازدهم ام رشته تجربی ام.خلاصه اونروز ک پکر بودم و اومدم خونه رفتم تو اتاق رو تختم نشستم یهو چشمم خورد به کیسه فریزر ک تو اتاق روی زمین افتاده بود با خودم گفتم یبار دیگه هم امتحان کنم و این دفعه فک میکردم بازم نمیشه و فیلم نگرفتم و تمرکز کردم بجان داداشم یهو دیدم کیسه فریزر چسبید به سقف.خودم خیلی بد ترسیدم طوری ک فریاد زدم فرار کردم بیرون از اتاق کنار بابام اینا.خداشاهده تا یکماه اصلا دیوانه شده بودم حرف نمیزدم ولی دیگه تونستم این قدرتو بدست بیارم حتی یبار ذهن دوس دخترمو خوندم و فهمیدم بهم خیانت میکنه باهاش ک حرف میزدم تو چشمام نگاه میکرد و بهم میگفت دوست دارم و فقط تورو میخوام ولی من ذهنشو میخوندم که بهم داره خیانت میکنه و حرفاش دروغه اینو گفتم که اونایی که دنبال این کارین حتما تلاش کنید مطمئن باشید میتونید با تلاش و صبر به این جایگاه برسید! ممنون

داستان علمی تخیلی قشنگی بود

like

سعید like

سلام درسته به نظر خیلیا این چیزا واقعیت نداره ولی به نظر من و بعضی افراد واقعیه به نظر من که اگه کسی بتونه واقعا این کارو انجام داده باشه واقعا باید به خودش افتخار کنه امیدوارم منم یه روزی بتونم این کارو انجام بدم ممنون از مطلبتون واقعا بهم امید داد امیدوارم بازم بتونید اینکارو انجام بدید متشکرم:)

بخدا من قدرت دارم مزخرفاتتو بفهمم

خخخخخ تله کینزی و ذهن خونی دو تا مبحث جداس الان شاید مردم باور کردن میگن قدرت داره خخخخ نمیتونم جلو خندمو بگیرم ولی نویسنده خ بی میشی ب شرطی ک سوتی کم بدی

سلام واقعا عالیه اما قدرت تجسم کردن من و همینطور تمرکزم ضعیفه به نظرت چیکار کنم که‌ثوی بشه؟ اگه‌میتونی یه چندتا راهنمایی بهم‌بده

ميدونم پسر واقعا حرفتو باور دارم چون واسه خودم همچين اتفاقي افتاده بعد ترسيدم وبعد از شش ماه اومدم به اين سايت چون ميدونستم استعدادشو دارم ومي تونم انجامش بدم از توهم خواهش ميكنم اين كارو ول نكن تنها وقتي كه ميتوني اين كارو انجام بدي زماني هست كه واقعا نااميد هستي واعصابت خورده ونا اميد نميشي ميتوني انجامش بدي من هم قبلا اين كار رو بادر انجام ميدادم خيلي تمركز ميكردم كه بتونم در باز شده رو ببندم هر كاري ميكردم بسته نميشد و مثل شما هرجا ميرفتم خونه مامان بزرگم يا حتي مهموني ها اين كارو انجام ميدادم وتمركز ميكردم كه در خونه يا اتاق رو ببندم ولي اصلا بسته نميشد ١٧سالم شد و پدر بزرگم كه خيلي دوسش داشتم رو ازدست دادم سوم پدر بزرگم بود ومن خيلي ناراحت و عصبي بودم به داخل اتاقم رفتم وگريه ميكردم و ياد بابا بزرگم ميوفتادم تا اينكه دوست داشتم بدون اينكه از تو تخت خواب بلند شم در رو ببندم گفتم بزار براي بار اخر اين كارو انجام بدم شايد بسته بشه دستمو دراز كردم و باخودم لحظه بسته شدن در رو تصور كردم با چشماي خيسم انجام دادام وبه خدا چنان محكم اين در بسته شد كه تمام بدنم لرزيد من از ترس سه شبانه روز تب ولرز كرده بودم وهيچي نميخوردم وبعد از شش ماه دوستانم از ماورا طبيعي حرف ميزدن بعد ترسم ريخت و دوباره اين كار رو شروع كردم ومن الان تو اين كار خيلي موفق هستم چون نا اميد نشدم واز تو ميخوام هيچ وقت نااميد نشي بزار كسايي كه به حرفت باور ندارن يك روزي باور كنن با آرزوي موفقيت

سلام. من یه جایی خوندم که انجام این تمرین ها باعث باز شدن چشم سوم میشه..و خوب عوارض چشم سوم هم خیلی بده… ومن یه مدت این کارو تمرین کردم ولی به نتیجه نرسیدم. تست باز بودن چاکرا ها رو که دادم دیدم همه چاکرا هذم باز و فعاله حتی چاکرا چشم سومم.. خیلی میترسم… توصیه میکنم نکنید این کارو… ❤️

ب چشم سه ربطی نداره ک

این با چاکرا دست انجام میشه خواهشا نمیدونین نحرفین چشم سومم اگ از راه درستش باز بشه مشکلی نداره تو گوگل سرچ کنین تله کینزی ببینید اصلا چیه بعد حرف ایشونو باور کنین #تاسف

سلام یک روزمطلبی روجایی خوهدم مبنی براینکه هرانسانی دارای یک قدرت درونی است ولی بایداونوشناخت واستفاده کرد الان ۷ساله که این جمله توی ذهنم مونده بهش ایمان دارم که حقیقت داره ولی ازیه جایی بایدشروع کردمهم استارت اوله ناامیدنباشید به این فکرکنید که اگه صاحب قدرت درونی خودتون بشین دیگه یه انسان خاص میشین تصورش ذهن ادمو تازه میکنه فقط شروع کنید وپشت کارداشته باشید

سلام به همه این که میگه یه هرم بسازید .حتما نمیخاد هرم باشه. یه چیزی که بشه راحت با قدرت فیزیکی تاثیر بزاری روش. (یه کاغذ با نخ به جایی اویزون کردن) یکی از راها اثبات شده که میشه زودتر به نتیجه رسید اینه یک یا چند نفر دیگه شما همراهی کنند. کسایی که واقعا باور داشته باشند گام اول اینه سعی کنین تله پاتی ایجاد کنین. بعدش ………

دوستان لطفا برای جذب مردم و هوس الکی وارد این ماجرا نشید چون لطمه بدی میخورید این راه راه خداست پس الکی نیان که باز نتونید برگردید به مردم بگید الکی و……

میشه عکس هرم و بفرستین ایمیلم

من این کار رو انجام دادم و مغزم اسیب دید و الان لال شدم نمیدونم باور میکنید یانه اما الانم مغزم درد عجیبی داره و شبا خوابم نمیبره این کا رو انجام ندید…

عکس هرم را برایم بفرسید لطفا

سلام من یه روش بهتون نشون میدم که باهاش میتونین هر کاری رو انجام بدید میتونین حتی خورشید رو جابجا کنید بنده شخصا با این روش کهکشان (آندرو مدا ) رو به فنا بردم اگر این ورد راکه به شما میگویم با سبک عرعر الاغ بخوانید مطمئنا تعجب میکنید ( من یه الاغم یه الاغ نفهم که هر چرت و پرتی رو باور میکنم)

واقا به این چیزا اعتقاد دارم و باور دارم میتونم این کارو کنم. حتما وقتی تونستم گزارش میدم

میگممممممم نظرتون چیه ی کانال خوب بزنیم و جوین شیم توش و در این مورد ها صحبت کنیم هرکی هم جواب گرفت بگه ب نظر من خوبه اگه موافقید میتونید بیاین بگین

شاید موافقباشم

اینم فکرخوبیه

من که میگم خیلی خوبه که یه کانال بزنیم

می گم میشه عکس هرم بفرستید برای من

عالیه بزنین اد کنید

لطفا بگید جابجایی اشیاء با خلسه کردن خود از زمین در یک تمرین است .یعنی همان تمرکز ..من تونستم خودمو اززمین بلند کنم

به نظر منم خیلی خوبه میتونی عملیش کنی ؟

اره حتما ادرس ایمیلم هست اگه زدین خبر کنین

من موافقم خیلی دوست دارم ایدی کانالو بگو

منم ادد کن

اره خیلی خوبه

اره

سلام میشه عکس هرم رو برام بفرستید من از بچگی به قدرت های ماورایی اعتقاد داشتم ولی هیچوقت نمیدونستم چجوری میتونم قدرت های خودمو پیدا کنم لطفا بهم کمک کنید

این نیرو در همه انسانها هست فقط باید از خباثت درون دوری کرد و آدم شد تا به نیروهای مافوق پی برد . ( اگر آلودگی هست در اندیشه هاست ) . باید به سمت خداوند یگانه بی همتا حرکت کرد و فقط از او درخواست کمک نمود .

سلام میشه عکس هرم رو به ایمیلم بفرستید؟؟ خواهش میکنم

سلام من خیلی ب اینجور چیزا اعتقاد دارم ولی هرچی تلاش کردم نشد لطفا کمکم کنید ممنون

من خودم یک سال روش کار کاردم تمرکز باید زیاد داشته باشی و روزی نیم ساعت فقط مدیتیشن کنی تا اینکه بتونی روی حرکت دادن تمرکز داشته باشی بعدش میفهمی که چه قدرت خارق العاده ای تو وجودت نهفته شده هر کسی علاقه داره ایمیلم اپلیکیشن و کتاب و عکس هم دارم میتونم کمکتون کنم

میشه کمکم کنید

چه جوري ميتونيد كمكم كنيد؟؟

میشه لطفا کمکم کنید من هم علا قه دارم

سلام.من به این قدرت های ماورا الطبیعی یا متافیزیک اعتقاد دارم.من از همون بچگی وقتی به اطرافم نگاه میکنم رشته های رو میبینم که انگار نامرعین وقتی از گوشه ی چشم نگاه میکنم انگار یه سایه پیشم نشسته بیشتر وقت ها فکر میکنم یکی داره نگام می‌کنه برای استفاده از قدرت های فراوانی باید تمرکز زیادی داشته باشی و تمرین کنی ولی من بدون تمرین این چیزاییرو که گفتم میدیم. چند بار هم تا حالا احضار جن کردیم از اون موقع شب ها انگار تو اطرفم در حرکتن اگه میشه کمک کنید

سلام.فک کنم باید بدونی ک احضار جن و ارواح عواقبی داره . نه ؟

چجوری به شما دسترسی داشته باشیم؟؟؟؟؟

لطفا برام ایمیل کنین

سلام خوبی؟اسم من ریحانه اس میتونین راهنمایی کنین در مورد چاکراها .من خیلی علاقه دارم واقعا ایمان دارم بهش لطفا کمکم کنین.سپاس

سلام علیکم باید باورتو قوی کنی فقط همین اگر باور داشته باشی که میشه حتما میشه خیلی راحته اصلا فرقی بین سنگین و سبک نداره خیلی راحت میشه حتی چیزهای سنگین رو هم بلند کرد فقط باید باورتو قوی کنی.

سلام من عاشق جادوگریم ولی نمی دونم باید چی کار کنم تا انرژی درونم رو آزاد کنم تورو خدا کمک کنیم

دوست عزیر دنبال این چیزا نرو من خودم کسی هستم که تا ته این داستانا رفتم تو یک کلمه زندگیتو خراب نکن همه این چیزای عجیب کار شیاطین و ما با این کارامون راه برای ورود اونا به زندگیمون باز می کنیم این فیلم حتما ببین

سلام میش لطفا ب من کمک کنید sani_hq ایدی تلگرامم اگ میش بهم پی ام بدین ممنونم

کمکم میکنی؟؟

من خیلی خودم دوست دوست دارم با این کار همه به من توجه کنند حالا باید چکار کنم زود ترس انجامش بدم

لطفا عکس هرمو برام بفرستین. خیل ممنون

میشه هرمو بفرستید

بچه ها این هرمی که میگه به شیاطین ربط داره . اصلا قدرت باور یه چیز دیگریست که بهش میگن ضمیر ناخودآگاه . اینی که نوشته اصلا با علمی که در مورد قدرت باور نوشته و حتی میگن جور در نمیاد دوستان این کار را رو انجام ندید

سلام منم پورفوسور دامبلدور هستم مدير هري پاتر كه بالا كامنت گذاشته منم با ده سال تمرين تونستم جادوگر شم و مدير مدرسه

عه ایول

هر چقدر تلاش کردم نشد اصلا حقیقت داره

منم میخوام تمریناتم رو شروع کنم لردولدمورت2 بشم

سلام .خدا شاهده لامپ پارکینگ خونمون تو چشم میزد خیره شدم که چکارش کنم نورش نزنه تو چشمم چونکه ۲۴ ساعته قلیون میکشیدم تو پارکینگ شب اذیت میشدم از نورش .ازاین مهتابی ها هم بود که یه دفعه تو کمتراز ۱۰ثانیه خیره شدن ترکید .حالا نمیدوم شاید هم اتفاقی بود این ماجرا

داداش قلیون زیاد کشیدی گاز گرفتدت توهم زدی

سلام من به قدرت هاایمان دارم ومطمنم روزی میتونم اینکارو انجام بدم فقط به کمک احتیاج دارم اگه کسی هس که میتونه کمکم کنه لطفابگه مرسی

سلام من از امروز می خوام شروع کنم و واقعا به این کار ایمان دارم درضمن من حس های عجیبی دارم بیشتر موقع ها چیزایی میگم که بعد اجرا میشه یا اعدادی توذهنم میان من گاهی ازخودم میترسم ولی لطفا عکس اون هرمو برام ارسال کنید

منم دقیقا اینتوری میشم .۹۰ درصد حرفایی که میزنم بعدش اتفاق میوفته یا ب چیزی فکر میکنم همون روز اتفاق میوفته

سلام‌‌منم دقیقا همینجوری هستم‌چیز های عجیبی رو میتونم‌ هس کنم یه موقه های ذهنم‌پیش از حد قوی میشه که باعثی سردردی شدیدم‌ میشم ولی بعدش خیلی آروم میشم

سلام من پنج دقیقس دارم زور میزنم ولی فقط گاز متان درست میشه و کنترل تلویزیون نمیاد دستم یعنی باید از جای خودم بلند شم؟؟؟؟

ن ب زور زدن ادامه بده تو میتونی

عالیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــہ

سلام . اگر از این نیرو در کار های بد استفاده کنید .شیاطین به سراق شما میایند.من از 14 سالگی شروع کردم و الان که 28 سال دارم نیروی عجیبی دارم . من از14سالگی تا 19 سالگی کار کردم.و بعد نا امید شدم.یه روز که داشتم به بیرون می رفتم ناگهان اتفاقی عجیب افتاد و من به نیروی خودم پیبردم.همه انسان ها نیروی دارند حتی خود تو . ولی راه های برای بدست اوردن ان است.

سلام میش بگین منظور از نوک هرم ساخته شده را روی یک شیءِ نوک دار با سطح مقطع صاف بگذارید. چیه

کاغذ رو باید شکل هرم کنید نوک داخلی کاغذ رو روی نوک مداد بذارید طوری که وایسته و شما با فوت کردن بتونید اونو به حرکت درارید سطح مقطع هم ینی شئ صاف مثل مداد مداد رو هم باید ایستاده رو یه چیزی فرو کنید که وایسته

سلام اقا مهران خوبی؟اسم من ریحانه اس میتونین راهنمایی کنین در مورد چاکراها .من خیلی علاقه دارم واقعا ایمان دارم بهش لطفا کمکم کنین.سپاس

چکار های بدی

سلام حرکی راهش روبلد هست به ماهم نشون ثواب داره یک در این دنا صد در جهان باقی

سلام لطفا عکس هرم روبرای من بفرستید ممنونم

من الان 3 ساله دارم تمرین میکنم خیلی راحت میتونم ماشین هواپیما و اخریش تونسم قطرو جا بجا کنم خیلی راحت برید دنبالش خیلی خوبه الان میخوام خورشید رو جاب جا کنم

زیادی زر نزدی دادا؟

ن زحمت نکش

حالت خوبه؟؟

نمیدونم شاید مسخره میکردی اگ جدی گفتی بدون ک بهترین ادما ک روی کره زمین انگشت شمارن میتونن فقط سه نفرو پرت کنن اونور #تاسف

آره تو خواب داداش خورشید جابجا کن خخخخخخخخخخخخخخخ

درود فراوان من هری پاتر هستم میبینم تو ایرانم طرفدار زیاد دارما باید برم دامبلدور پشت دره :))))))))))))))

سلام برسون

هرکسی که میخواد اطلاعاتش در این زمینه ها که واقعا خطرناک و در عین حال پر سود است کامل بشه به دارک وب مرلجعه کنه البته برای ورود به این مرورگر باید دقت کنید تا مبادا اتفاق نا گواری بیفته به شخصه توصیه نمیکنم اما چون خیلی از افراد در این موضوعات فرا طبیعی اغراق میکنند و چرند میگن لازمه به اهل فنش رجوع کنید که اوناهم فرماسون ها هستند البته هستند کسانی که از راه حق و ریاضت واقعی به ای امر دست پیدا میکنن ولی هر کسی که از این اسرار اگاهی داره معمولا دهن وا نمیکنه تا بقیه به ان برسند

خواهشا عکس هرم رو برام ارسال کنید چون نفهمیدم چ شکلیه

سلام عکس هرمو لطفا برام تو ایمیل برام میفرستی لطفا خیلی نیاز دارم

سلام عکس هرمو لطفا برام تو ایمیل برام میفرستی

مشتی خونمون نو سازه ترک جایی نداره….خودم یه جور بزنم ترک برداره؟؟؟

داداچ ۲۰۰ نفر نفهمیدن هرمش چطور ساخته میشه..خودت ۲۰۰ بار بخون ببین میفهمیییی

من 4 سال بصورت فشرده در حال تمرین اینجور کارا هستم و الان ب جایی رسیدم ک میتونم ماشین، قطار، هواپیما و…. ب راحتی جایجا کنم

علی تو خودتو چهار ساله تکون ندادی. هواپیما میخوای تکون بدییی

شمارتو میدی تو تلگرام با هم چت کنیم

اره جون خودت

منم میخوام تمریناتم رو شروع کنم لردولدمورت2 بشم

سلام میشه با ویدیو توظیح دهید ممنون میشم

توضیح **

سلام لطفا کمکم کنید به واقعا به توانی ذهن ایمان دارم ولی نمیتونم این کارو کنم؟یعنی واقعا میشه اجسامو یا خودمونو به پرواز در بیاریم؟

سلام من واقعا دوست دارم اجسام و تو هوا به پرواز در بیارم ولی واقعا این شدنیه؟؟؟؟ واقعا عجیبه لطفا کمکم کنید.

لطفا عكسه هرم رو برام بفرستيد ممنونم.

mshe ax az herm bzryd bbinm chjury hrmie?

سلام من یک ماه است که دارم این کارو انجام میدم ولی نمیتونم حرمی حرکت بدم فقط میتونم بلرزونمش چرا؟

سلام واقعا

هرم مشکل داره روی یکی از اهرام مصر امتحان کنید تا نتیجه بگیرید

خب یا تصویر سازیت ضعیفع یا تمرنیات بده یا هم طبق تمرنیات پیش نرفتی و رو انرژی تمرکز نداری

هر روز این کارو نکن خیلی انرژی میبره اگ هر روز تله کینز ی کنی هفته ای یه بار این کارو کن

فک کنم لرزشش کار بادی چیزی باشه. ببین داداش وقتی خدا هست یعنی همه چی هست خودتون رو با این چیزا گول نزنید.

جدی؟من ایمان دارم ولی میترسم ک نشه جلوشو گرفت و قوی بشه

سلام عکس هرم

سلام میشه عکس هرم رو برام بفرستی؟

اگه ممکنه عکس هرم رو به ایمیلم بفرستید به نظر خوب میاد

سلام عکس هرم برام بفرس ممنون

سلام ممنون مطالب جالبی بود ولی من متوجه نشدم اون هرمی که گفتید چه جور هرمیه؟ لطفا عکسشو به ایمیلم بفرستید

سلام لطفاً بیشتر راهنمایی کنید من اعتقاد دارم امکان پذیر

سلام کسی میتونه عکس هرم رو برام به ایمیلم بفرسته لطفا چون نمیدونم چه شکلیه

زهنمونو چه جوری متمرکز کنیم روی هرم

ت گوگل سرج کن تله کینزی و هر روز مراقبه و مدیتیشن کن

ذهن ** -_- یه ذره دقت کنید خب چی مینوسید دیگه :/

سلام ب همه این روش خیلی خوب جواب میده و اینکه با سعی و تلاش شدنیه من تو چند ساعت تونستم هرمو ب حرکت در بیارم قدرت ذهنی و کائنات واقعیه با تلاش میشه

سلام چه طوري تونستيد؟ من يك ساعت سعي كردم و هرم تكون نخورد اگه ميشه راهنمايي كنيد

اول باید چاکرای دستتو باز کنی بعد بیای سراغ تله کینزی

الان مثلا خیلی میدونی هزار تا عامل دیگ داره من استاد متافیزیک از این کارا نمیکنم بعد اینطوزی میحرفی چاکرا دست ن تنها باید باز بشه باید قویم بشه ک کینزی رحمانی راهشه حس تایپ‌نیست وگرنه توضیح میدادم کاش میشد ویس داد

چاکرای دست چیه

قایمگی فوت کن شدنیه

سلام لطفا میشه به منم یاد بدی خیلی علاقه دارم این چیزارو یا بگیرم خواهش میکنم بهم پیام بدین تلگرام آیدیم هم v1382v منتظرتونم

سلام من نمیدونم شما کی هستین یا درست میگین یا نه ولی چیزهایی که میگین با عقل جور در میاد منم به نامتناهی بودن انسان ایمان دارم پس میخوام از کمکتون بیش تر استفاده کنم پس امید دارم نا امیدم نکنید و منو راهنمایی بیش تری بکنین

مطمئنم که کمکم میکنین فقط به این ایمیلم جواب رو بفرستین ممنون

اگه خواستین جوابمو بدین به این ایمیل بدین

هرم چه شکلی است

چه جالبه

Boro bemir

مردی بی پدر

سلام میشه با ویدیو توظیح دهید ممنون میشم

سلام من به قدرت های ماوراطبیعی اعتقاد دارم اطفا اگه میشه غقط عکس هرمو برام بفرستید به ایمیلم ممنون

فک ردی قدرت ماوراطبیعی چیه؟ بیش از 91درصد انسانها جهان این قدرت رو ظاتن دارن ولی فقط باید تقویت بشه تا فعال بشه یکی از تنها قدرت هایی است که خدا در بدن انسان گذاشته اصلا با مطالب بالا فرق داره ها.یه قدرتیه که بعضی چیز هارو می دونی مثل اینکه روز قبل مرگ کسی اگه کنارش باشی این قدرت بهت میگه الهام میکنه که فردایی براش در کار نیست یا وقتی قبل از اینکهاتفاقی برای فرد بیفته خوابش رو می بینی یا وقتی می خوابی یه خوابی می بینی و بعدا همون خواب در همونجا در دنیا واقعی اتفاق میفته به این 3 مورد میگن قدرت ماوراطبیعی.امید وارم برات مفید باشه.تقریبا همه ی انسانها این قدرت رو دارن اما تقویتش نکردن که3 مورد براشون پیش بیاد و این به این قدرت تسلط پیدا کنن.تنها راه تقویت این قدرت هم چیزی نیست جز زمان,فکر کردن زیاد,توجه و دقت کردن و حواس جمع بودن همین اما اگه این کار رو انجام ندید هم اتفاق می افته اما با زمان زیاد مثلا:بعد از رد کردن سن11 سالگی پایان.

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

برای تعیین سطح پیشرفت‌تان باید یک “هرم کاغذی” داشته باشید. برای این‌ کار باید یک تکه کاغذ یا فوبل مربع را یک بار از یک قطر مربع و بار دوم از قطر دیگر آن به شکل مثلث تا کنید، بعد از تا کردن، کاغذ را باز کنید و نوک هرم ساخته شده را روی یک شیءِ نوک دار با سطح مقطع صاف بگذارید. هدف این آزمایش این است که فویل یا کاغذ را با فقط نیروی ذهن‌تان بچرخانید. یک خلال دندان یا گیره‌ی کاغذ که در پاک کن فرو کرده‌اید می‌تواند برای قرار دادن جسم تا شده مناسب باشد. زمانی که این وسیله را سر هم کردید، دنبال ترک روی در یا پنجره بگردید. قرار نیست خودتان را با وزش ناگهانی باد گول بزنید!

این نکات فقط راهنمای شما هستند. آنها را می‌توان به هر تعدادی که به نظر موثر باشد و به هر ترتیبی انجام داد.

مراقبه به معنای ایجاد تمرکز در ذهن و متعادل کردن توجه و دقت‌ِِ تغییر‌پذیر شما است. شما به ۱۱۰% از تمرکزتان برای شروع و تا هر زمانی که بتوانید به کار این کار ادامه دهید، نیاز دارید. وسط کار می‌توانید استراحت هم بکنید اما بیش‌تر از ۵ دقیقه نشود.

به توانایی خود ایمان داشته باشید و آن‌چه را می‌کوشید انجام بدهید، تجسم کنید. زمانی که فرآیند کار در سرتان مختل می‌شود، دوباره تمرکز کنید و از ابتدا شروع کنید. شما باید به آن‌چه انجام می‌دهید ایمان داشته باشید و بتوانید فرآیند را از زمان شروع تا زمان حرکت دادن هرم تجسم کنید.چگونه جادوگری ذهن انجام دهیم

زمانی که نفس می‌کشید انرژی را از هوا می‌گیرید. شما می‌توانید انرژی را از منابع مختلف دریافت کنید؛ از خورشید، سیاره‌مان، انسان‌های دیگر، چاکرا، گیاهان و ساختارهای ذهنی که در سر دارید. این فهرست بی‌انتها است. از هر چه که می‌توانید استفاده کنید و آن انرژی در دستان خود بگیرید. تمرکز در این‌جا بر مهار، توسعه، ادغام و اگر می‌توانید چرخاندن توپ در جهات مختلف است.

قرار نیست با چند بار انجام این کارها به هدف برسید. مثبت بمانید و انرژی‌های منفی‌تان را مهار کنید. عشق و مثبت‌اندیشی، قدرتمندترین نفوذ را دارند. همچنین اگر قرار است به صورت ناخودآگاه انرژی به اطرافیان خود بدهید، بهتر نیست که این انرژی مثبت باشد؟

روند پیشرفت خود را ثبت کنید

تفکر، تمرکز و هر فنی را که استفاده کرده‌اید به همراه موفقیت و شکست خود ثبت کنید. این کار بسیار شخصی است و همه‌ی اطلاعاتی که ثبت کرده‌اید در کنار هم می‌توانند کمک خوبی باشند. مهم است بدانید کدام قسمت موثر نیست. ممکن است قسمتی از فرآیند برای‌تان لذت‌بخش باشد اما برای رسیدن به هدف نهایی‌تان که همان کنترل اجسام است، بی‌تاثیر باشد.

نویسنده: جف ویلسون

منبع: د اسپریت ساینس – thespiritscience

 

برچسب ها thespiritscienceجا به جاییحرکت اجسام با ذهنحرکت دادن اجسامد اسپریت ساینسدور جا به جایینیروی ذهن

حتما بارها برای شما نیز پیش آمده است که افراد نتوانسته اند ذهنتان را بخوانند و به همین خاطر از شما خواسته اند حرفتان را تکرار کنید. افرادی که چنین درخواستی را دارند در این مورد آگاهی ندارند که می‌توانند ذهن شما را بخوانند. آنها اینکار را به یک روش ثابت و همانند گذشته انجام می‌دهند.

واقعیت این است که بیشتر افراد می‌توانند خواندن ذهن افراد را با آموزش‌های مخصوص، زمان، تمرکز و مجموعه‌ای از مهارت‌های خاص یاد بگیرند.

خواندن ذهن کاری نیست که تنها از عهده روانشناسان بر بیاید. اگرچه این افراد تخصص لازم برای انجام اینکار را دارند اما سایر افراد نیز می‌توانند این موضوع را به خوبی یاد بگیرند.

قبل از اینکه به شما نشان دهیم چگونه می‌توان ذهن افراد را خواند، باید بدانید که اطلاعات پس زمینه برای خواندن ذهن افراد بسیار مهم است.چگونه جادوگری ذهن انجام دهیم

زمانی که دانش و علم روانشناسی موجود در این فرایند را درک کردید، متوجه خواهید شد که دستیابی به آن برای هر فردی که مصمم به یادگیری روش‌های جدید است بسیار ساده خواهد بود. همچنین ترفندها و نکاتی برای خواندن ذهن افراد وجود دارد که می‌توان از آن‌ها نیز استفاده کرد. این ترفندها زمانی مفیدتر خواهد بود که حقیقت پشت خواندن ذهن را بدانید.

حتما از خودتان می‌پرسید چرا کسی می‌تواند خواندن ذهن افراد را یاد بگیرند؟ پاسخ به این سوال بسیار ساده است. معمولا هر فردی توانایی انجام اینکار را دارد. اگرچه اغلب فرضیات ما در این مورد اشتباه است اما این بدین معنا نیست که فرآیند خواندن ذهن با شکست مواجه می‌شود.

ما می‌توانیم افکار و احساسات افرادی که با آن‌ها تعامل داریم را به تصویر بکشیم. ما بیشتر اوقات واکنش‌های خود را بر روی چیزی که فکر می‌کنیم آن‌ها انجام خواهند داد متمرکز می‌کنیم به جای اینکه بر روی چیزهایی که به ما می‌گویند تمرکز داشته باشیم. ما اغلب به حالات صورت و زبان بدن این افراد نگاه می‌کنیم و به درستی حدس می‌زنیم که افسرده هستند، بیمارند، خوشحال هستند یا ناراحت و خشمگین اند.

حالا فکر کنید یک نفر بازیگر خوبی باشد و بتواند احساسات خود را پنهان کند. در این شرایط که سرنخ‌های بصری و احساسی در صورت فرد وجود ندارد چگونه می‌توان ذهن فرد را خواند؟

واقعیت این است که برای خواندن ذهن دیگران نیاز به داشتن مهارت‌های زیادی نیست. تنها چیزی که نیاز دارید انگیزه ای برای یادگیری و تمایل و اشتیاق برای درک شرایط افراد است. واضح است که قبل از دستیابی به این مهارت، باید کمی تمرین کنید. اما لازم نیست یک گوی بلورین، کارت‌های مخصوص یا لباس‌های عجیب و غریب داشته باشید. شما باید بتوانید ذهن خود را از تمامی حواس پرتی‌های موجود خالی کنید.

برای برخی از افراد توسعه این مهارت به زمان زیادی نیاز خواهد داشت. ممکن است بخواهید در کلاسهای یوگا شرکت کنید تا قدرت تمرکز بر روی کارهای خود را به دست آورید.

اینکار نه تنها به شما کمک می‌کند بر روی ذهن و انرژی خود تمرکز داشته باشید بلکه انعطاف پذیری خوبی در اختیار شما قرار می‌دهد.

اگر دوست دارید ذهن دیگران را بخوانید، می‌توانید برای آغاز کار ترفندها و نکاتی را دنبال کنید. این ترفندها توسط کیران بهارا روانشناس مشهور توسعه داده شده بود. مشتریان بهارا شامل مشهورترین و ثروتمندترین چهره‌های شناخته شده در حوزه سرگرمی و نمایش‌های تجاری هستند.

شما باید این نکات را در خانواده یا در میان دوستان خود تمرین کنید. ممکن است بعد از آغاز تمرین متوجه نتایج سریعی شوید اما انجام آن به زمان زیادی نیاز خواهد داشت.

علاوه بر پاک کردن ذهن از تمامی افکار مزاحم و استرس‌ها، شما باید انرژی خود را به روی افراد و احتمالاتی که در اطرافتان وجود دارد باز کنید. در مورد هیچ چیزی فکر نکنید. باید در زمان حال حضور داشته باشید. ذهن و روح شما باید با انرژی دریافتی از افراد و اطراف غرق شود.

تمرینات یوگا یک روش آموزشی عالی برای انجام اینکار است. شما می‌توانید آن را در منزل و در یک اتاق آرام نیز تمرین کنید. زمانی که می‌خواهید بر روی افکار و انرژی خود تمرکز کنید مطمئن شوید که کسی در اتاق حضور ندارد.

چند لحظه از زمان خود را برای دیدن فردی که در نزدیکی شما نشسته است صرف کنید. یک تصویر لحظه‌ای و ذهنی از ساختار صورت ، موها، چشم‌ها، ژست ، زبان بدن و سایر جزییات آن‌ها بگیرید.

هر چیز دیگری که در اطراف این فرد وجود دارد را مشاهده کنید:

باید یک ستون ذهنی داشته باشید که نشانه های موجود در هر شخص را با سایر چیزهایی که متعلق به او نیست جدا می‌کند. فرد را از صندلی که بر روی آن نشسته است یا دیواری که به آن لم داده است جدا کنید. تمامی این موارد باید به یک روش خاص تصویرسازی شود بنابراین می‌توانید انرژی که در اطراف شما تولید می‌شود را احساس کنید.

خوب حالا تمرکز خود را به صورت فرد اختصاص دهید. به صورت مستقیم به چشم‌های فرد به مدت ۱۵ ثانیه نگاه کنید. سعی کنید به صورت طولانی مدت به چشم طرف مقابل زل نزنید. در غیر اینصورت انرژی دریافتی از فرد مختل می‌شود و فرد مقابل احساس راحتی نخواهد داشت.

بعد از گذشت ۱۵ ثانیه، به طرف دیگری نگاه کنید.یک تصویر ذهنی از چهره و چشم‌های فرد بسازید. انرژی این فرد چگونه است؟ حالا ساکت بنشینید و اجازه دهید افکار و احساسات فرد مقابل تمامی ذهن و روح شما را پر کند. حالا به درستی می‌توانید فرایند خواندن ذهن را آغاز کنید.

در این مرحله می‌توانید افکار و احساسات یک فرد را کشف کنید. شما می‌توانید موضوع دلخواه خود برای مکالمه را انتخاب نمایید. از آن‌ها در مورد کار یا زندگی شان سوال کنید. افکاری که به ذهن شما خطور می‌کند ممکن است دقیقا همان افکاری باشد که به ذهن فرد دیگر می‌آید.

می‌توانید بلافاصله چیزی که فکر می‌کنید طرف مقابل در حال فکر کردن به آن است را بیان کنید. اگر حافظه خوبی داشته باشید، می‌توانید این افکار را ذخیره کنید تا بعدا تمامی احساسات خود در مورد افکار فرد مورد نظر را جمع آوری نمایید.

نکته کلیدی این است که هر فکری که در این نقطه به ذهنتان خطور می‌کند را محترم بشمارید و از آن استقبال کنید. حتی اگر این افکار تیره و مزاحم هستند باز هم اجازه ورود آن‌ها را بدهید. برای انجام اینکار، شما باید ذهن خود را برای هر نوع احتمالی باز نگه دارید.

ممکن است هیچ سرنخی در مورد اینکه فرد مورد نظر افسرده است از قبل نداشته باشید و این کمی آزاردهنده خواهد بود. بهتر است در مورد برخی از شرایط اطلاعاتی داشته باشید تا بتوانید به فرد مورد نظر کمک کنید.

ترفندهای دیگری وجود دارد که می‌توانید از آن به نفع خود استفاده کنید. زمانی که توانایی‌های خود را برای تمرکز بر روی افکار و احساسات دیگران افزایش دادید، می‌توانید از ترفندهای موجود استفاده کنید و یک تصویر روشن از چیز‌هایی که در ذهن فرد مقابل می‌گذرد به دست آورید.

این ترفندها می‌تواند شانس موفقیت شما را افزایش دهد.

اگر فردی را که در حال صحبت با او هستید را می‌شناسید، می‌توانید از او بپرسید که آیا احساس یکسانی با شما دارند یا خیر. باید در این مسیر صبور باشید.

بیشتر افراد در برچسب گذاری و مشخص کردن احساسات خود زیاد خوب نیستند. آن‌ها ممکن است زمانی که واقعا استرس و اضطراب دارند احساس عصبانیت بکنند. زمانی که آماده رفتن به یک موضوع دیگر هستند ممکن است احساس عصبی بودن و ناراحتی داشته باشند.

اگر فردی که با او صحبت می‌کنید با احساس شما موافق بود، در مورد دلیل این موضوع از او سوال کنید. در نهایت شما می‌توانید پیشنهادهای خود در مورد کارهای بعدی برای افزایش یا کاهش این احساسات را ارائه کنید.

این موضوع بیشتر شبیه خواندن روان انسان‌هاست تا خواندن ذهن اما بدون شک یکی از روش‌های کلیدی برای توسعه مهارت‌های طبیعی است.

آیا می‌دانید افرادی که ارتباط خوبی با دیگران دارند چه مهارتی را بیشتر از سایر مهارت‌های موجود تقویت کرده اند؟ بله درست حدس زدید. این افراد شنوندگان خوبی هستند.

زمانی که فردی صحبت می‌کند، کاملا همراه او باشید. تنها به خاطر پاسخ دادن به صحبت‌های آن‌ها گوش ندهید. اگر به درستی به حرف‌های او گوش دهید قادر خواهید بود هر چیزی که می‌گوید را پردازش کرده و درک نمایید.

همچنین باید به دنبال حرف‌هایی باشید که فرد مقابل دوست ندارد به زبان بیاورد. اگر فردی نتوانسته است روز خوبی داشته باشد حتما دلیلی برای این امر وجود دارد.

گوش دادن دقیق به شما کمک می کند دلایل این امر را کشف کنید. برای موفق شدن در اینکار، بایدیاد بگیرید بیشتر از چیزی که فرد به زبان می‌اورد بشنوید. به افراد و احساسات آن‌ها گوش دهید.

دلیل اینکه بیشتر افراد امروزه نمی‌توانند همدردی خوبی با یکدیگر داشته باشند این است که آن‌ها این شرایط را انتخاب می‌کنند. ما بیشتر اوقات احساسات طرف مقابل را نادیده می‌گیریم.

هر چقدر این نادیده گرفتن طولانی‌تر باشد، ارتباط کم رنگ تر می‌شود. به جای فکر کردن در مورد ایمیل جدید از طرف رییس خود یا خوردن شام، در مورد احساسات خود فکر کنید.

بر اساس یافته‌های روانشناسی، هر چقدر بیشتر به احساسات خود پاسخ دهید بیشتر قادر خواهید بود به احساسات و افکار دیگران پاسخ دهید.چگونه جادوگری ذهن انجام دهیم

خواندن ذهن کاری است که هر کسی می‌تواند آن را انجام دهد و مربوط به افراد خاصی نیست. ممکن است در آغاز کار موفقیت چشمگیری به دست نیاورید اما با تمرین و تکرار قادر خواهید بود پیشرفت کنید. هرگز از توانایی جدید خود برای سوء استفاده کردن از افراد استفاده نکنید.

اگر قادر هستید به خوبی احساسات آن‌ها را تشخیص دهید، پس می‌توانید از آن در یک روش مثبت استفاده کنید. سعی کنید از توانایی خود برای کمک به افراد استفاده کنید. افرادی که قادر به خواندن ذهن افراد هستند می‌توانند دوستان عالی باشند.

مطلبتون عالی بود دوست عزیز.لطفا از مطلب منم دیدن کنید

خیلی دوس دارم ذهن مسئولین این مملکت و بخونم ولی هر چی سعی میکنم نمیتونم

😂😂 اگه خوندی به ما هم بگو ببینیم هدفشون چیه؟؟ 😂🤞

من مطمئنم میتونم این کارو انجام بدم و بارها شده افکار دیگران رو حدس زدم ولی باید تمرینات رو بیشتر کنم

واقعا مفید و عالی بود

واقعا حقیقت داره چون عجیبه

عالی نظیر نداشت

عالی بود من و دوستم همیشه ذهن هم رو با استفاده از متن خوبتون می‌خونیم همیشه هم همزمان یک حرف رو میزنیم ممنونم بابت متن عالیتون

سلام من یه نفر رو دوست دارم و بیشتر اوقات هم به فکرشم یه روز داشتم تلویزیون نگاه میکردم و کلا یادم به اون نبود یهو یه صدایی توی گوشم گفت دلم برات تنگ شده! انقدر تعجب کردم! لطفا میشه بگید آیا اون با من ارتباط ذهنی برقرار کرده؟ آخه یهو صداهای دور و برم قعط شدن و این صدا تو گوشم اکو شد و گفت دلم برات تنگ شده! میشه بگید آیا بامن ارتباط ذهنی برقرار کرده یا نه؟؟

و با عرض معذرت خواستم بگم که من از کودکی ذهن بقیه رو میخونم و حس ششم به قدری قوی هست که هر اتفاقی می افته من به مامانم میگم که از اتفاق افتادن این ماجرا خبر داشتم فکر میکنه لاف میزنم!

عسل جان ارتباط ذهنی از راه دور ممکن نیست به نظر مه تو مشگل عصبی داری برو پیش یگان داکتر

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

جا به جایی اشیاء با نیروی ذهن ! این موضوع توجه هر کسی را به خود جلب می کند .

جا به جایی اشیاء با نیروی ذهن ! این موضوع توجه هر کسی را به خود جلب می کند . اگر بتوان با ذهن اشیاء را جا به جا کرد ، روش انجام کار ها خیلی متفاوت می شود . اما این تنها یک حُقه ی کوچک و جالب است که می تواند شما و دوستانتان را سرگرم کند . در این ویدیو شما خواهید دید که چگونه با یک حُقه ی کوچک و جالب می توانید یک شئ را جا به جا کنید . انجام این کار زیاد هم سخت نیست ، اما نتیجه ای که حاصل می شود و شگفت زده شدن دیگران ممکن است شما را خوشحال و آنها را هیجان زده کند . برای آنکه ببنید این کار را چگونه می توان به صورت حرفه ای و بدون آنکه روش کار شما لو برود انجام داد ، این ویدیو را ببنید و از آن لذت ببرید .

توله سگ اینکه فوت میکنه

باو داره فوت میکنه این شما رو اسکول کرده دقت کنید

شما می توانید از کد زیر برای نمایش مستقیم ویدئو در وبلاگ و یا وب سایت خود استفاده نمایید:چگونه جادوگری ذهن انجام دهیم

ثبت‌نام شما به منزله پذیرش تمامی قوانین و خط مشی شبکه‌ما می‌باشد.

شما می توانید از کد زیر برای نمایش مستقیم ویدئو در وبلاگ و یا وب سایت خود استفاده نمایید:

تهران – میرداماد، جنب برج اسکان، پلاک ۳۶۹، طبقه سوم

تلفن های تماس : ۸۸۸۸۰۵۲۴ – ۸۸۸۷۰۲۶۱

جهت ارتباط با ما از فرم زیر بدین منظور استفاده نمائید.

نخستین مرجع فارسی زبان داستان های شگفت انگیز هری پاتر

نسخه موبایل

ورود یا عضویت



چگونه جادوگری ذهن انجام دهیم

همه‌ی ما با خواندن کتاب‌های هری پاتر، رویای دریافت نامه از هاگوارتز را در سر می‌پروراندیم. اینکه با ورود به شهر لندن، رهسپار کوچه دیاگون شویم و خریدهای جادویی خود را در میان جادوگران، ساحرگان و موجودات جادویی گوناگون و گاها عجیبی که در آنجا رفت و آمد دارند انجام دهیم.

نامه‌ی شما همین‌جاست. جایی که افراد با انتخاب شخصیت‌های برجسته‌ی کتاب و یا شخصیت‌های ناشناس‌تر دنیای جادویی، از سکوی نه و سه چهارم عبور کرده و سوار بر قطار سرخ‌رنگ حاضر در ایستگاه کینگزکراس می‌شوند. آیا قلعه هاگوارتز را که از دور خودنمایی می‌کند می‌بینید؟ منتظر چه هستید؟ رداهایتان را به تن کنید و برای آموزش جادو به داخل مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز قدم بگذارید. اگر نیاز به تفریح داشتید دهکده هاگزمید برای پذیرایی از شما آماده است. اما فراموش نکنید که خودتان را به موقع برای مسابقات به زمین بازی کوییدیچ برسانید!

در این دنیای بزرگ جادویی‌ای که برایتان فراهم شده است شاید راهتان را گم کنید. نگران نباشید. ویزنگاموت و جادوکاران آن همواره برای کمک به شما حاضر هستند. فقط حواستان باشد که در هنگام عبور از کنار ساختمان وزارت سحر و جادو، اشتباها با دیوانه‌سازها برخورد نکنید که دیگر راهتان به آزکابان ختم می‌شود.

دوران دانش‌آموزی و تحصیل در هاگوارتز را پشت سر گذاشته‌اید؟ پس وقت آن رسیده است که گام دیگری برداشته و به عضویت در جبهه‌ی محفل ققنوس در آیید یا به خانه ریدل‌ها رفته و درخواست مرگخوار شدن خود را پر کنید!

شاید روزی برسد که شما حس کنید تمام بخش‌های این دنیای جادویی را شناخته‌اید و با آن روزگاری را سپری کرده‌اید که دیگر ترک آن برایتان راحت نباشد. نگران نباشید، درهای جادوگران همواره به روی شما باز است.




معرفی گروه‌های چهارگانه هاگوارتز در سایت جادوگران


بعنوان گروهی که آزادی عمل زیادی به اعضایش تقدیم می کند، فضای تالارش به گونه‌ای است که امکان فعالیت را برای اعضا راحت می‌کند. زیرا به دور از هر فشار و اجباری سعی می‌کند با سوژه‌ها و برنامه‌های خاص اعضا را به فعالیت تشویق کند. با تاپیک‌های جذاب و سوژه‌هاى متنوعى که هرگز شما را نا امید نخواهد کرد. اسلیترین همواره توانسته نویسنده‌ها و اعضای خوب و فعالی را تقدیم سایت کند.

بعنوان پر افتخارترین گروه در کسب جام مدرسه هاگوارتز و کوییدیچ سایت جادوگران، همیشه یکی از مدعیان اصلی قهرمانی رقابت‌ها است. جمعیت کم آن موجب شده است تا اعضا صمیمیت و اتحاد بالایی داشته باشند. ریونکلاو همواره با تاپیک‌های متنوع، فعالیت‌ها و مسابقات درون‌گروهی تالار را گرم نگه می‌دارد و تنها گروهی است که فعالیت‌های بین‌گروهی با دیگر گروه‌ها برگزار کرده است.

بعنوان گروهی پر افتخار همیشه در مقابل چشم همگان درخشیده است. آن‌ها با تلاش و پشتکار اعضایشان هیچ‌گاه از حضور فعال در مدرسه هاگوارتز و کوییدیچ سایت جادوگران دست نکشیده‌اند و بسیار قوی ظاهر شده‌اند. تالار گرم و صمیمی آن‌ها همواره با فعالیت اعضایی همراه است که به گروهشان عشق می ورزند.

بعنوان پر افتخارترین گروه در کسب جام کوییدیچ مدرسه هاگوارتز در سایت جادوگران، به دلیل داشتن اعضای پر تلاش و متحد، هر ساله از مدعیان اصلی قهرمانی چه در هاگوارتز و چه در کوییدیچ است. جمعیت بالای این گروه نه تنها باعث نادیده گرفتن شخصی یا کم شدن انسجام در بین آن‌ها نشده است، بلکه اعضای این گروه همانند گله‌ای از شیرها همیشه حامی یکدیگر و افتخاراتشان هستند.


بعنوان گروهی که آزادی عمل زیادی به اعضایش تقدیم می کند، فضای تالارش به گونه‌ای است که امکان فعالیت را برای اعضا راحت می‌کند. زیرا به دور از هر فشار و اجباری سعی می‌کند با سوژه‌ها و برنامه‌های خاص اعضا را به فعالیت تشویق کند. با تاپیک‌های جذاب و سوژه‌هاى متنوعى که هرگز شما را نا امید نخواهد کرد. اسلیترین همواره توانسته نویسنده‌ها و اعضای خوب و فعالی را تقدیم سایت کند.

بعنوان پر افتخارترین گروه در کسب جام مدرسه هاگوارتز و کوییدیچ سایت جادوگران، همیشه یکی از مدعیان اصلی قهرمانی رقابت‌ها است. جمعیت کم آن موجب شده است تا اعضا صمیمیت و اتحاد بالایی داشته باشند. ریونکلاو همواره با تاپیک‌های متنوع، فعالیت‌ها و مسابقات درون‌گروهی تالار را گرم نگه می‌دارد و تنها گروهی است که فعالیت‌های بین‌گروهی با دیگر گروه‌ها برگزار کرده است.

بعنوان گروهی پر افتخار همیشه در مقابل چشم همگان درخشیده است. آن‌ها با تلاش و پشتکار اعضایشان هیچ‌گاه از حضور فعال در مدرسه هاگوارتز و کوییدیچ سایت جادوگران دست نکشیده‌اند و بسیار قوی ظاهر شده‌اند. تالار گرم و صمیمی آن‌ها همواره با فعالیت اعضایی همراه است که به گروهشان عشق می ورزند.

بعنوان پر افتخارترین گروه در کسب جام کوییدیچ مدرسه هاگوارتز در سایت جادوگران، به دلیل داشتن اعضای پر تلاش و متحد، هر ساله از مدعیان اصلی قهرمانی چه در هاگوارتز و چه در کوییدیچ است. جمعیت بالای این گروه نه تنها باعث نادیده گرفتن شخصی یا کم شدن انسجام در بین آن‌ها نشده است، بلکه اعضای این گروه همانند گله‌ای از شیرها همیشه حامی یکدیگر و افتخاراتشان هستند.

مراحل ورود به ایفای نقش

چگونه جادوگری ذهن انجام دهیم

راهنمایی برای تحقق بخشیدن به آرزوها 

سلام دوستان عزیز ببخشید که دیر به دیر اپ میکنم سرم یه مقدار شلوغ بود از بابت کامنتهای خوبتونم ممنون.

اینبار میخوام بخش های از کتاب هفت قانون معنوی موفقیت رو براتون در روزهای اینده اپ کنم امیدوارم راضی باشید یا اگه هر موضوعی دوست دارید میتونید بگید براتون بزارم .

قانون اول : قانون توانایی مطلق

چگونه جادوگری ذهن انجام دهیم

منشاء همه آفرینش،آگاهی مطلق است…

توانایی مطلق که جویای آن است که از نامتجلی به تجلی درآید و هرگاه دریابیم که ضمیر راستین ما یکی از این

توانایی های مطلق است،به قدرتی می پیوندیم که همه چیز این عالم را متجلی می سازد.

راه پیوستن به توانائی مطلق مراقبه سرشار از سکوت، اتصال با طبیعت و عدم داوری است.· تمرین سکوت یعنی این‌که با خود عهد ببندید مدت زمان معینی فقط باشید. تجربه سکوت یعنی مدت معینی از گفتگو، از تماشای تلویزیون، گوش دادن به رادیو ، خواندن کتاب و انجام هرکار دیگری خودداری کنید. فاصله میان اندیشه‌ها، وسیله اتصال شما به حیطه توانائی مطلق است.· داوری، ارزیابی مدام امور به صورت درست و نادرست یا نیک و بد است. وقتی مدام سرگرم ارزیابی و طبقه‌بندی و برچسب زدن و تجزیه و تحلیل باشید، در گفتگوی درونتان تلاطم بسیار ایجاد می‌کنید. این تلاطم موجب بند آمدن جریان نیرو میان شما و حیطه توانائی مطلق می‌شود.تمرین ۱: هر روز مدتی را در ارتباط با طبیعت و نظاره خاموش هوشمندی درون موجودات زنده سپری کنید. خاموش به تماشای غروب بنشینید، به صدای اقیانوس یا جویبار گوش فرادهید یا از بوئیدن عطر گلی سرمست شوید.

تمرین ۲: عدم داوری را تمرین خواهم کرد:”امروز درباره هیچ یک از آن چیزها که پیش می آید داوری نخواهم کرد!”

چشم سوم چيست؟

دانشمندان معتقدند که چشم سوم مانند يک لوبيا است که در بين دو ابرو قرار گرفته و کار آن دريافت سيگنالهای انرژيکی است.

حالا من اين غدده را از نزديک نديده ام ولی هر شکلی که باشد کارش تقريبا درست است.

چشم سوم در بين ۲ ابرو قرار گرفته و کار آن دريافت سيگنالهای انرژی و حتی ارسال آنها نيز هست. شما با استفاده از اين چشم ميتوانيد امواج انرژی که در محيط هست را احساس کنيد اين امواج را از طريق مغز يا روح تجزيه و تحليل کنيد و در نهايت پيام مربوطه را به تصوير بکشيد اين پيام ميتواند يک تصوير، يک حس و يا هر چيز ماورايی باشد. معمول استفاده من از اين چشم ارسال حس آرامش به افراد و دريافت تصاوير انرژيکی اجسام و اشخاص است. يعنی با استفاده از اين چشم من ميتوانم هاله افراد موجودات فرا مادی و يا دردها و هر چيز غير مادی و انرژيکی را با استفاده از اين چشم مشاهده کنم.

تست تعيين ميزان فعاليت چشم سوم

ابتدا شما بزرگترين انگشت خود را که همان انگشت وسط است را از فاصله ای حدود ۲۰ سانتيمتر به بين ۲ ابرو نزديک کنيد. شما بايد احساسی خاص مانند غلغلک يا حتی درد در آن ناحيه احساس کنيد. اگر هيچ احساسی نداشتيد با انگشت سبابه اين عمل را انجام دهيد و اگر هم باز هيچ احساسی نداشتيد با انگشت کوچک عمل را تکرار کنيد و اگر باز هم احساس نداشتيد با وسيله نوک تيز مثل نوک خودکار اين عمل را انجام دهيد. هر چقدر که جسمی که به اين چشم نزديکتر شود نوک پهنتر داشته باشد و هر چه فاصله آن از پيشانی بيشتر باشد نشان دهنده باز بودن اين چشم دارد برای مثال اگر شما نوک خودکار را از فاصله ۱ سانتيمتری احساس ميکنيد چشم شما بسيار ضعيف است و اگر انگشت وسط خود را از فاصله ۱۰ سانتيمتری احساس کنيد وضعيت چشم سوم شما مناسب است. توصيعه ميشود اين عمل را به مدت زياد تکرار نکنيد. چون ممکن است دچار سر درد شويد.

راههای فعال کردن چشم سوم

 شما هر شب يا هر وقتی که بيکار بوديد ميتوانيد اين ناحيه را ماساژ دهيد و يا حتی آنرا به آرامی بخارانيد. شما ميتوانيد از اجسام بهم ريخته که شکل خاصی روی آنها نقش نبسته است بدنبال تصوير خاصی بگرديد مانند اشکالی که روی سنگهای مرمر تشکيل ميشوند من سعی ميکنم چند تصوير برای مثال روی سايت قرار دهم. و شما اشکال مورد نظر را جستجو کنيد. اگر بعد از مدتی توانستيد اين تصاوير را حرکت دهيد که بسيار عاليست برای مثال شما فردی را در تصوير پيدا مينکيد حالا خوب دقت کنيد ممکن است اين فرد به شما بخندد و يا اخم کند يا به سمت شما برگردد و شما را نگاه کند و رويش را از شما برگرداند.

 فعال كردن چشم سوم

یک قطعه فیروزه را به مدت ده دقیقه بر روی خاک باغچه در آفتاب گذاشته و سپس بمدت بیست دقیقه آن را بر روی چشم سوم خویش قرار دهید. این روش می بایستی هر روز به طور متوالی تکرار گردد. چنانچه حتی یک روز فاصله بیفتد، اثر پنج روز از بین می رود.

انجام طولانی مدت روش فوق باعث باز شدن نیروی چشم سوم و رویت موجودات ابعاد دیگر و وقایع جهان های مختلف مادی و معنوی خواهد شد. البته انتظار می رود که افراد کمی از این روش طولانی مدت استفاده نمایند.

هاله انرژی هاله شامل تمام تجربيات زندگي ما از لحظه تولد تا لحظه مرگ است و همچنين شامل همه خاطرات گذشته زندگي ما است كه از طريق  كارما معين شده است.هاله كالبد زنده وچند بعدي آگاهي ما است كه افكار واحساسات واقعي را نشان ميدهدزيرا همواره به واقعيت درون ما پاسخ ميدهد.در واقع وضعيت كالبد هاي نامرئي-لايه هاي هاله اي وچاكراها ميتواند به واسطه تجربيات ما ونحوه پاسخ ما به آنها هر روز با روز پيش متفاوت باشد. با مشاهده رنگهاي هاله ميتوانيم اطلاعات مهمي در باره سلامت جسمي و عاطفي وروحي فرد كسب كنيم . رنگها باز تاب سلامت كلي هاله هستند. يك هاله سالم داراي رنگهاي شفاف ودرخشان است.رنگهاي كدر در هاله نشانه مشكل يا بيماري هستند محل وشدت گرفتگي و عدم كارايي انرژي ميتواند شدت ومرحله بيماري را نشان دهد.رنگها همچنان بازتاب وضعيت ذهني وعاطفي ما هستند.مثلا رنگ غالب زرد در هاله نشان دهنده تمايل به زندگي –تجربه-وتفكر است.همچنين هاله داراي هفت لايه مجزاي انرژي است كه به نحو بنيادي با آنچه سيستم چاكرا ميناميم ودر طول نخاع قرار گرفته است در ارتباط است.نقل از كتاب دانشكده متافيزيك كي آرا

هفت سطح هاله

لايه اتري: (لايه اول)كالبد اتري حالتي بين ماده وانرژي است. از خطوط ظريف انرژي تشكيل شده است .كه مانند يك شبكه درخشان از پرتوهاي سفيد و آبي است. ساختار شبكه مانند آن در حركت مداوم است. اين لايه حدود 5- 6 سانتيمتر از بدن وسعت دارد . رنگ لايه اول از آبي روشن تا آبي تيره متغير است. ساختار اين لايه با كالبد فيزيكي يكسان بوده وتمام جزييات وآناتومي بدن را در بر ميگيرد.لايه عاطفي(لايه دوم)لايه احساسات ساختار آن سيال تر از لايه اتري است وبا كالبد فيزيكي يكسان نيست. اين لايه بصورت ابرهاي رنگين از جنسي ظريف با حركت سيال ومداوم ديده ميشودكه نشان دهنده طيف كامل عواطف ماست.فاصله اين لايه از كالبد فيزيكي 5/2الي 5/7سانتيمتر است.لايه ذهني (لايه سوم)جنسي ظريفتر از كالبد عاطفي دارد. اين لايه به صورت نوري به رنگ زرد روشن كه اطراف سر و شانه ميتابد واطراف كل بدن وسعت پيدا ميكند,ديده ميشود. حاشيه اين لايه 5/7تا 20سانتيمتر از كالبد فيزيكي فاصله دارد…..شكلهاي افكار در اين لايه قابل مشاهده اند.لايه اثيري(لايه چهارم)كالبد اثيري فاقد شكل ثابت است.واز ابرهايي از رنگ تشكيل شده است. وسعت آن تا فاصله اي حدود 15الي 30سانتي متر از كالبد فيزيكي است.اين كالبد ما را با بعدهاي بالاتري از واقعيت ارتباط ميدهند.لايه كليشه اي اتري (لايه پنجم)اين لايه حاوي طرح كليشه اي تمام اشكال موجود در سطح فيزيكي است . اين لايه الگوي كاملي براي لايه اتري است. وسعت آن تا فاصله 45الي 60 ساتيمتر از كالبد فيزيكي است. لايه آسماني(لايه ششم)سطح ششم كالبد آسماني نام دارد. وسعت آن حدود 60الي 105 ساتيمتر از كالبد فيزيكي است.در اين سطح است كه ما وجد و شعف معنوي را تجربه ميكنيم. از طريق كالبد آسماني است كه ما عشق بدون قيد و شرط را مياموزيم. كالبد آسماني بصورت نوري ديده ميشود كه از رنگهاي روشن وملايم تشكيل شده است و درخشش و زيبايي دارد. اين نور درخشش طلايي- نقره اي وكيفيت رنگ به رنگ شونده دارد.لايه كليشه اي كتري كالبد علي(لايه هفتم)وسعت آن حدود 75الي 105 ساتيمتر از كالبد فيزيكي است. در بر گيرنده تمام كالبدهاي هاله همراه با كالبد فيزيكي است. كالبد كتري از رشته هاي ظريف نور طلايي ونقره اي تشكيل شده كه فرم كلي هاله را حفظ ميكند. كالبد كتري حاوي يك ساختار شبكه اي طلايي از كالبد فيزيكي وتمام چاكراهاست.

لمس هاله

کسانی که میخواهند با روش زیر هاله را لمس نمایند.باید به تعداد دفعات زیاد تمرین نمایند.وبیاد داشته باشند که همه چیز آسان بدست نمیآید وباید برای آن زحمت کشید.برای بدست آوردن معنویت بایست تلاش زیادی بخرج داد.وذره ذره آنرا جمع آوری نمود ولی بیاد داشته باشید.که چیزی را که با زحمت بدست آوردید.بر اثر ندانم کاری به یکباره از دست ندهید.کسانی که مایلند این کار را شروع کنند بخاطر داشته باشند.که از کنجکاوی ودخالت در زندگی شخصی دیگران بشدت دوری نمایند.وفقط در صورت اجازه دیگران به لمس ودیدن هاله آنها بپردازند. 

برای شروعمحیط آرامی را انتخاب کنید.سعی کنید محیط را نیمه تاریک کرده و بر روی صندلی راحتی بنشینید.بطوری که بدن و سر و گردن را رها کنید.چشمان خود را ببندید. و با تنفس عمیق چهار مرحله ای کار خود را شروع کنید.1) تنفس عمیق شکمی دم از بینی(منظور این است هنگام تنفس هوا را به شکم خود سرازیر کنید.بدون اینکه قفسه سینه شما رفلکس داشته باشد)2) ایست دم به مدت دوثانیه3) باز دم عمیق از بینی4) ایست تنفس به مدت دو ثانیه14الی 20تنفس

به این صورت شما را آرام خواهد نمود.سعی کنید بعد از این حالت بدن خود را ریلکس و وانهاده نمایید.برای این کار شما میتوانید با اعضای بدن خود به ترتیب صحبت کرده وبا انتقال فکر عضوهای بدن خود را ستوده و از آنها بخواهید که ریلکس و وانهاده  شوند.بعد از این کار با همه وجود به فرق سر خود تمرکز کنید.در هنگام توجه به چاکرای هفت.40مرتبه ذکر خدا را تکرار کنید.این ذکر در هنگام تمرکزسبب باز شدن تدریجی چاکرای هفتم شما خواهد شد.از نشانه های باز شدن چاکرای هفت احساس سنگینی و فشار بر روی فرق سر شما است.برای بهتر باز شدن چاکرای هفت خود میتوانید از نگین عقیق که بروی فرق سر خود بگذارید نیز استفاده نمایید.حالاکف دستان خود را با تمرکز بروی هم بگذارید. وبه کف دستان خود فکر کنید.به آرامی 20ساتیمتر هر دو کف دستان را از هم دور کنید.وبعد به آهستگی هر چه تمامتر آنها را به هم نزدیک کنید.به اولین مانعی که برخورد کردید دستان خود را نگه دارید وبه آرامی با جلو عقب کردن دستان آن مانع را لمس نمایید.شما احساس خواهید کرد که انگار بادکنک نرمی را در میان دستان داریدوبه آرامی آنرا لمس میکنید.میتوانید این هاله را با حرکتهای چرخشی آرامی که به دستان میدهید بهتر احساس کنید.کل تمرین را بمدت حداکثر نیم ساعت ادامه دهید.بعد از تمرین چشمان خود را بلافاصله باز نکنید.وبا شمارش تا 5 شماره وسه تنفس عمیق چشمان خود را باز کرده وازخدای خود تشکر کنید.این تمرین را تا ده روز انجام دهید تا دستان شما به لمس کردن هاله عادت کند. تا بتوانیم تمرینهای دیگری در این زمینه را انجام دهیم لمس هاله

 تمرین بالا بنای تمام تمرینهای دیگر میباشد. و اما تمرین دیگری در باب لمس هاله.

باز هم به ترتیبی که گفته شد در حالت آرامش قرار گیرید. بر روی چاکرای 7 خود تمرکز کنید.این بار به لمس چاکراهای خود اقدام نمایید.محل چاکراها را در نظر بگیرید.دستان خود رابه ترتیب از چاکرای دوم تا چاکرای هفتم بروی آنها قرار دهید.به آرامی دستان خود را حدود 20ساتیمتر از چاکراها دور کنید. بعد از آن به آرامی دستان خود را به طرف چاکراها ببرید.هر جا دستانتان به مانعی برخورد کرد.آنها را نگه دارید.وبه آرامی به لمس آنها اقدام کنید.برخی انرژی زیادی را زیر دستان خود حس خواهید نمود.بعضی دیگر که حس لامسه حساستری دارند.چاکرا را بصورت جامد مثلا یک تکه چوب حس خواهند کرد.این دسته از افراد چاکراها را بطور کامل حس کرده اند . هر چاکرا را بمدت 3 دقیقه لمس نمایید. این کار سبب تحریک چاکراها واحیانا دردناک شدن آنها میگردد. واین نشانه باز شدن تدریجی آنها خواهد بود. لازم به ذکر است که این تمرینها را با چشم بسته انجام دهید.

تمرینی دیگر :

چند میوه را به دلخواه انتخاب کنید.مثلا سیب…موز….پرتقال…آنان را بترتیب بروی میز بگذارید. در حالت آرامش قرار گرفته وبا ترتیبی که گفته شد شروع به لمس هاله آنان نمایید. هاله آنها چه تفاوتی با هم دارد.شما میتوانید به همین صورت وبا چشمان باز بعد از مدتی تمرین به لمس هاله دیگران بپردازید.وبا تجربه ای که به دست میآورید فرق بین یک هاله سالم و مریض را در یابید. نکته قابل توجه این است که بعد از لمس هاله دیگران(با اجازه خودشان)باید دستان خود را با آب بمدت 1 دقیقه بشویید.ديدن هاله:اصولا ديدن هاله به دو صورت ممكن است . الف) ديدن هاله با چشم سوم (مربوط به چاكراي ششم)ب)ديدن هاله با چشم كه اين مقوله نيز به دو صورت ممكن ميباشد.1)با چشم مسلح 2)با چشم غير مسلح كه به تفصيل در مورد آنها صحبت خواهم كرد.اصولا ديدن هاله با چشم سوم اصولي ترين روش براي ديدن هاله خود و ديگران است . شخص در اين حالت ميتواند كليه لايه های هاله را ديده وبا دانشي كه معمولا از طريق چشم سوم به آنها منتقل ميشود آنرا تجزيه وتحليل نمايد.باز شدن چشم سوم يكي از مقوله هاي معرفتي است كه احتياج به خود سازي وخودشناسي ويژه اي دارد.  ( در این مورد در پست های بعد به تفصیل توضیح خواهم داد . ) ديدن هاله با چشم مسلح: كليه علاقمندان به ديدن هاله ميتوانند از عينكي به نام كرليان استفاده كرده وموفق به ديدن هاله گردند . البته اين را در نظر داشته باشيد كه استفاده زياد از اين عينك باعث آسيب به چشم خواهد شد. راه ديگري نيز براي ديدن هاله خودتان به شما پيشنهاد ميدهم وآن اينكه به وسيلهدوربين عكاسي به همين نام(كرليان)شما ميتوانيد از هاله خود عكسبرداري كرده ونتيجه را مشاهده نماييد. اين دوربين در تهران موجود است وقيمت عكسبرداري آن 15000 تومان است.ديدن هاله با چشم غير مسلح:در نظر داشته باشيد كه در اين روش فقط به ديدن هاله اكتفا نكنيد با روشی كه شرح آنرا بطور كامل براي شما خواهم داد علاوه بر ديدن هاله شما قادر خواهيد بود انرژيهاي اطرافتان را بخوبي مشاهده نماييد.واگر كمي بيشتر تمرين نماييد قادر خواهيد بود كليه رنگهاي اصلي را در اسمان وزمين مشاهده كنيد.انسان ميتواند با تعقل به موجودات مادي وطبعيی بنگرد وخدا را در آن مشاهده كند و قدرت خالق را در يابد . ولي متاسفانه انسان بقدري شكاك شده كه بديهيات را درك نكرده ودنبال نشانه اي غير مادي است تا عظمت خالق رادريابد. اميدوارم كه تمرين وانهادگي ورفتن در سطح آلفا را انجام داده باشيد . با تمرين در سطح آلفا به تدريج سمت راست مغز شما فعال خواهد شد .واين فعاليت به شما اجازه خواهد داد كه حتي بعضي از پيامهاي معنوي را در اين حالت دريافت نماييد. اين تذكر را به شما عزيزان بدهم كليه كسانی كه به نوعي ارتباط با ارواح يا اجنه دارند از اين روش استفاده ننمايند.واين را ذكر نمايم كه اين ارتباطات به ضرر اين عزيزان خواهد بود ارواح سرگردان انرژي سنگين زيادي به شما منتقل خواهند نمود . وباعث مشكل در سيستم وبدن پرانيك وانرژيك شخص خواهد شد. اجنه نيز با قرار گرفتن در چاكراهاي مختلف  ، از انرژيهاي شخص استفاده خواهند كر د و ايندو باعث بيماري ومشكل جهت شخص خواهد شد. 

تمرين ديدن هاله تك رنگها: 

جاي مناسب وراحتي را انتخاب نماييد. چند كاغذ رنگي انتخاب نماييد. (اگر براق باشد بهتر است) براي شروع از رنگ قرمز استفاده نماييد. ديدن هاله رنگ قرمز ساده تراز بقيه رنگها ميباشد.جهت راحتي كار كتاب قطوري را انتخاب كنيدوكاغذ را دور آن بپيچيد. آنرا به فاصله 5/1متري خود بروي ميز قرار دهيد. سعي كنيد كه از نور يك لامپ 100وات معمولی در اين تمرين استفاده كنيد بطوري كه نور از پشت سر شما بروي سوژه بتابد. زمينه پشت سوژه را به رنگ سفيد انتخاب كنيد. اكنون به حالت وانهادگي به شرحي كه گفته شد برويد. بعداز رفتن به حالت آلفا به آهستگي چشمان خود را باز كنيد و با ديد محيطي به سوژه نگاه كنيد يعني به 2ساتيمتري اطراف ومحيط پشت سوژه نظر كنيد. واز خيره شدن مستقيم به آن خوداري نماييد. هاله تك رنگ بعد از مدتي ظاهر خواهد شد. توجه داشته باشيد اگر موفق نشديد باز هم تمرين كنيد واز تلاش خسته نشويد. روئيت هاله در افراد مختلف يكسان نيست . امكان دارد افرادي زودتر موفق به ديدن آن گردند. كساني كه عينكي هستند به نسبت سريعتر از افراد ديگر انرژيها را روئيت خواهند نمود واين به دليل استفاده از سلولهاي كناری چشم هنگام ديد توسط آنان است. توجه داشته باشيد براي ديدن هاله موجودات زنده كه بسيار ظريفتر وسيالتر از ماده هستند حتما بايد تمرين فوق را انجام داده باشيد.

روش دیدن هاله گیاهان ودیدن انرژی در فضا:دیدن هاله موجودات زنده به سبب ظریف بودن میدان انرژی اطراف آنها مقداری مشکلتر است. قبل از هر کار از خداوند بزرگ درخواست کمک وموفقیت روز افزون در امور معنوی ومادی در زندگی خودو دیگران نمایید.جایگاه ساکت وخلوتی را انتخاب کنید. همیشه از رنگ قرمز به سبب سادگی دیدن هاله آن استفاده نمایید. یک یا دو شاخه گل سرخ انتخاب کنید. آنرا در فاصله 5/1 متری خود قرار دهید. سعی کنید پشت زمینه سوژه برنگ سفید باشد. اکنون بروی صندلی راحتی قرار بگیرید و بشرحی که قبلا داده شدبه حالت وانهادگی بروید.بعد از قرار گرفتن در سطح آلفا به آهستگی چشمان خود را باز کنیدوباز هم بادید محیطی سوژه را بنگرید. اگر تمرینهای قبل را بخوبی انجام داده باشید بسادگی چتر هاله گل را تشخیص خواهید داد. حال میتوانید از انواع واقسام گیاهان با رنگهای مختلف استفاده نمایید.                                                                                                                             برای دیدن انرژی در فضا محیط ساکتی را در طبیعت انتخاب کنید.طاق باز دراز بکشید.بطوریکه سر شما در سایه قرار بگیرد.اکنون به حالت آلفا برویدوبه آهستگی چشمان خود را باز کنیدوبه آسمان بنگرید.انرژیها را بعد از کمی دقت رویت خواهید کرد.

emo-wizard

چگونه جادوگری ذهن انجام دهیم

رشد معنوی، روند هوشیاری درونی است که وجود ما را بیدار می کند و آن را فراتر از زندگی مادی پیشرفت می دهد و کمک می کند تا حقیقت وجودی خود را درک کنیم.

رشد معنوی، روند کنار گذاشتن و دور ریختن تصورات، عقاید اشتباه و آگاه تر شدن نسبت به درون و حقیقت هستی است.

این روند نه تنها برای کسانی که به دنبال معنویت هستند با اهمیت می باشد بلکه برای همه افراد ضروری و مهم است.

معنویت پایه و اساس زندگی بهتر و هماهنگ تر است.

با رشد معنوی، یک زندگی بدون ترس، نگرانی و فشار روحی خواهیم داشت. زمانی که درک کنیم چگونه فردی هستیم می توانیم شیوه متفاوتی برای زندگی خود انتخاب نماییم. با رشد معنوی می آموزیم نباید رخدادهای بیرونی وجود ما را تحت تاثیر قرار دهند.

رشد معنوی به معنای سلب مسوولیت نیست. پیشرفت معنوی به معنای رشد کردن، مسوول بودن، نیرومندتر شدن و خوشحال تر بودن است. شما می توانید هم زمان با پیشرفت در معنویت زندگی عادی خود را مانند افراد دیگر ادامه دهید.

برای رشد معنویت لازم نیست که در انزوا زندگی کنید بلکه می توان خانواده داشت، کودکان خود را بزرگ کرد و شاغل بود. ولی به یاد داشته باشید که هم زمان با این موارد درون خود را پاک کنید و رشد درونی داشته باشید. لازمه یک زندگی متعادل نه تنها توجه به جسم، احساسات و عقل است بلکه توجه به روح و روان نیز می باشد.

10 نکته برای رشد معنوی

1- کتاب های معنوی و نشاط آور مطالعه کنید، درباره مطالبی که می خوانید فکر کنید به دنبال راهی باشید که این اطلاعات را در زندگی خود عملی سازید.

2-روزی پانزده دقیقه تمرکز کنید.

3-ذهن خود را در هنگام تمرکز و تفکر آرام کنید.

4-باور داشته باشید که شما یک روح هستید با یک جسم مادی نه یک جسم مادی با یک روح. اگر به این مورد اعتقاد داشته باشید نظر شما نسبت به زندگی متفاوت می شود.

5-اغلب اوقات به خودتان فکر کنید چه موردی باعث می شود شما احساس زنده بودن و هوشیار بودن داشته باشید.

6- هر زمانی که متوجه شدید منفی فکر می کنید شروع به مثبت اندیشی کنید.

7- عادت های خوب و شادی بخش را در خود رشد دهید و به روشنی های زندگی نگاه کنید.

8-ورزش کردن قدرت ذهن را افزایش داده و آن را تحت کنترل خود در می آورد.

9- سپاسگزار دنیا باشید برای همه چیزهایی که به شما بخشیده است.

10- صبر و شکیبایی خود را رشد دهید.

رشد معنوی حق مسلم همه افراد، و کلید خوشحالی و آرامش ذهن و روان است.

روح در یک فرد مادی گرا و انسان معنوی وجود دارد اما چگونگی تجلی و جلوه آن متفاوت است.

حکایتروزی روزگاری،درنزدیکی دهکده ای دوردست مردی تنهادر فکر فرو رفته بود.مرد حسابی ناراحت و مغموم به نظر میامد.گوئی زمانه بااو به گونه ای دیگر رفتار کرده بود! به یکباره ازجایش برخاست وشروع کرد به فریاد کشیدن که؛ خدایا، چراهرچه بدی تودنیاهست، باید سر من بیاید؟ آخرمگه من چه کارکرده ام؟من را به این دنیا آوردی که هرچه رنج و بدبختی است، تحمل نمایم؟و…پیرمردی ازآن محل عبورمیکرد.با شنیدن فریادهای مرد، نزدیک او شد و علت راجویاشد. مردشروع به نالیدن و گله کردن از زمین وزمان کرد و بعد پیر به اوگفت: ای مرد،راز خوشبختی نزد من است، میخواهی آنرا برایت فاش سازم؟ مردتکانی به خود داد و خود را جمع وجور کرد و گفت: چه کسی از دانستن آن خشنود نمی شود، معلومه که میخواهم بدانم، این غایت آرزوی من است! پیرمرد:قبل از هر چیز، اول از تو میخواهم که ابتدا خوب بیاندیش، و بعد پاسخم را بدهی!مرد: خوشبختی که دیگر فکر کردن ندارد! معلوم است که میخواهم آنرا بدانم.پیر: پس اطمینان داری که میخواهی با من بیائی!؟مرد: آری پیرمرد، فقط ازکج ابدانم که تو راست میگوئی وکلکی در کارت نیست؟پیر: دراین سفر من در کنارت هستم، اگر آنچه به تو فاش ساختم، رازخوشبختی نبود، آنوقت هر کاری بخواهی میتوانی با من بکنی. مرد: بسیارخوب، برویم.-آن دوبه راه افتاند و رفتند و رفتند تا اینکه مرد کم کم احساس خستگی و تشنگی به سراغش آمد.مرد: صبر کن پیرمرد، کمی اهسته تر، از نفس افتادم، چقدر راه مانده؟پیر: به این زودی خسته شده ای؟ مرد :آری خسته شده ام، هم خسته وهم تشنه!پیر: پس همینجا قدری استراحت میکنیم.-بعد از کمی استراحت، دوباره به راه افتادند و رفتند تا غروب آفتاب نزدیک شد. مرد که دیگر حسابی کنترل خود را از دست داده بود، فریادزد:آهای پیرمرد، مرااینجا آوردی بدون آذوقه و آب، خسته شدم، گرسنه ام و تشنه. دیگرنمیتوانم ادامه دهم.پیر: آیا تو را به زور آوردم؟ مگر خودت نخواستی با من بیائی؟مرد: آری، آری. ولی به دنبال خوشبختی، نه فلاکت و دربدری! حداقل مجال میدادی، آذوقه وآبی با خود میاوردم.پیر: درست است! آیا بهتر نبود قبل از حرکت به این مسایل فکر می کردی؟ می پرسیدی چقدر راه داریم؟ چند روز زمان می برد تا برسیم؟ چنان غرق درافکارت شدی که تنها چیزی که برایت مهم بود، دانستن راز خوشبختی بود!اینک غذا و آب می خواهی یا به دنبال خوشبختی برویم؟مرد: پاهایم دیگر یارای حرکت ندارند. راز خوشبختی توی سرش بخورد، آب می خواهم آب!-پیرمرد لبخندی زد و گفت: فکرمی کنی من چشمه ام؟مرد: پس من چه خاکی بر سرم بریزم! خدایا، این بلا دیگر از کجا نازل شد؟!پیر: تو آب می خواهی. اگر واقعا تشنه ای، بدان که همیشه آب هست، فقط باید صدایش را بشنوی!مرد: دیوانه شده ای،در این بیابان برهوت، مگرآب هم پیدامیشود!کسی نیست به من بگوید آخه احمق مگر عقلت را از دست داده ای که به این پیرمرد دل بسته ای!پیرمرد لبخندی زد و گفت:ا ینک نگاه کن…پس ازجایش برخاست و چند قدم برداشت.خم شد و چند تکه سنگ را کنار زد و ناگهان چشمه ای زلال پدیدار شد!-مرد با تعجب و با ولع و عطش تمام از جای برخاست و به سمت آب حرکت کرد و شروع به نوشیدن کرد. وقتی سیراب شد نگاهی به پیرمرد کرد و گفت: پس تو جادوگری و من خبر نداشتم!پیر: هیچ جادوئی در کار نیست، توهم اگرحس خود را قوی می کردی آنرا میافتی! اینک چه کنیم، به دنبال خوشبختی برویم یا اینکه گرسنه ای یا میخواهی استراحت کنی؟مرد: نه، برویم حسابی حالم جا آمد. راستی تو چرا گرسنه یا خسته نمی شوی؟-پیرمردلبخندی زدوپاسخی نداد.مرد: با توام پیرمرد…..پیر: به وقتش خواهی دانست، اینک برویم…..آنها در دل تاریکی شب حرکت کردند و رفتند تا بعد از مدتی دوباره مرد به سخن آمد: بهتر نیست اینک که پاسی از شب نگذشته، خوب استراحت کنیم تا صبح زود با حال خوش حرکت کنیم؟ بسیارگرسنه ام وخسته!پیر: هرانچه تو گوئی، باشد اینک استراحت می کنیم.مرد: ای پیرمرد، تو مگر شکم نداری! چگونه آنراسیر میکنی؟پیر: آری دارم ولی حسابی سیراست و میل به غذا ندارد!—مردشروع به قرقرکردن نمود ولی فشار خستگی عاقبت کار خودش را کرد و به خوابی عمیق فرو رفت…صبح که شدمرد تکانی خورد و آرام چشمانش راگشود.به یک مرتبه از جایش برخاست و اطرافش رابه دقت مشاهده کرد. آری از پیرمرد خبری نبود! مرد شروع به فریادکشیدن کرد: آهااای پیرمرد کجائی؟ آهااای…..پیرمرد خرفت مگر دستم بهت نرسد، چنان بلائی بر سرت بیاورم که…..ناگهان ضربه ای به پشت سر مرد خورد.پیر:چه خبرته جوان، بیابان را روی سرت گذاشته ای!—مرد که سعی داشت خوشحالی اش راپنهان کند گفت: هیچ معلوم هست کجائی نگرانت شدم!! پیرمرد لبخندی زد و گفت: نگران! نگران من یا خودت؟مرد: آری درست است، هرچه تو بگوئی، من که مثل تو جادو و جنبل بلد نیستم، باید هم نگران باشم. بگذریم، حسابی گرسنه ام،چه کنم؟پیر: چرا از من می پرسی؟مرد: نمی توانی سنگی را بلندکنی و چند تکه نان و گوشت نمک سود از زیر آن بیرون بیاوری!؟پیر: آیا در این بیابان سنگ می بینی؟مرد: نه،چه می دانم اصلا برویم….–پس دوباره حرکت کردند و رفتند. نزدیکیهای ظهر، مرد که دیگر هم گرسنه بود و هم تشنه، شروع به نالیدن کرد و گفت: عجب غلطی کردم، ایکاش زبانم لال می شد و هرگز آن بدوبیراه را به زمانه نمی گفتم. ای پیرمرد، تو چه هستی؟ آیا واقعا انسانی؟ یا از آسمان مثل بلا نازل شده ای! آخر تو چه انسانی هستی که نه تشنه میشوی، نه گرسنه،نه خسته، مانند شتر هم راه میروی! دیگر نمی توانم ادامه دهم، به خدا سوگند نمی توانم.پیر: مگر راز خوشبختی رانمی خواهی؟مرد: اگر نزد توست، چرا الان نشانم نمی دهی؟ هر کجا آنرا قایم کرده ای بیاور نشانم بده! چیزی که از تو کم نخواهدشد! کاملا واضحه که هیچ مشکلی نداری!پیر: چیزی می خواهم بگویم که اگر خوب به آن عمیق شوی ترا بسیار کمک خواهد کرد.مرد: بگو، زودباش منتظرم.پیر: به اتفاقاتی که ازابتدای سفرمان رخ داده و بعد از این بیشتر رخ خواهدداد، خوب فکرکن. ببین آیا متوجه چیزی میشوی؟مرد: تو هم با این حرفهایت، همیشه آدم را تشنه نگه میداری! آخر من با این دهان تشنه وشکم گرسنه و پاهای خسته به چه می توانم بیندیشم! راستی، نکند راز خوشبختی تو مثل حرفهایت باشد.نکند خوشبختی واقعی را نشانم ندهی!؟پیر: من از ابتدا به تو گفتم، رازخوشبختی را به توفاش می سازم. این توئی که باید آنرا برداشت کنی.–مرد دیگر طاقت نداشت ت اناگهان چشمانش سیاهی رفت و دور خود چرخی زد و بیهوش برزمین افتاد….مدتی بعد احساس خنک شدن به سراغش آمد، آرام چشم گشود و دید پیرمرد،آب بر سر و رویش میریزد. پس شروع به نوشیدن کرد و بعد پیرمرد گفت: بیا اینهم آذوقه! مرد با تعجب نگاهی کرد و گفت، چه میبینم! این گوشت بریان را از کجا آوردی؟ و سپس با ولع تمام شروع به خوردن کرد. پس سیر که شد گفت: دیگر برایم ثابت شد که تو ساحری! خداوند مرا یاری دهد، چرا باید گیر کسی مثل تو بیفتم!—پیرمرد ضربه ای محکم به پشت مرد کوبید و گفت: قبل از آنکه هر حرفی را بیان کنی، قدری به آن بیندیش. آیا باعث تشنگی تومن بودم؟مرد: آری. مگر تو مرا به اینجا نیاوردی؟پیر: پس چرا دفعه اول که آب را دیدی و خوردی، مقداری از آنرا برنداشتی تا برای فردایت استفاده کنی؟مرد: چه میدانم، چون آن آب واقعی نبود و تو آنرا درست کردی!پیر: اگر واقعی نبود پس چرا سیراب شدی؟ مگر همین الان نگفتم قبل از هر کار و هر حرفی اول خوب به آن بیاندیش؟–مرد خاموش شد و دیگر چیزی نگفت….بعد از مدتی حرکت، مرد به یکباره فریاد کشید: بالاخرهفهمیدم! آری خودش است. تو ساحر و جادوگر نیستی ولی یقینا فرشته ای! درست حدس زدم،مگرنه؟پیر: عجب! پس اینطور! ولی اینرا بدان که من هم یک انسانم، درست مثل خودت.مرد: امکان ندارد،انسان مگر میتواند این کارها را انجام دهد؟پیر: آری.این کارها تنها بخشی از کوچکترین قابلیتهای انسان است.مرد: حالا من می گویم و تو هم انکار کن! ولی بالاخره فهمیدم که تو چه هستی!—و باز رفتند و رفتند تا به مکانی رسیدند. پس مرد گفت: بهتر است استراحت کنیم تا شب نشده و شب به حرکتمان ادامه دهیم، چون شب هوا خنک است.پیر: باشد هرچه تو بگوئی.–دوباره به خواب فرو رفتند…..بعد از ساعاتی مرد چشمانش را گشود و به یکباره فریاد زد: آهاااای مار ! پیرمرد بلندشو، مار روی صورت توست! مراقب باش.پیر: ساکت! خودم دارم می بینم. او با من کاری ندارد!داریم با هم صحبت می کنیم!مرد: مگر دیوانه شده ای، الان تو را می کشد، بلندشو کاری بکن، کمک،کمک….–پیرمرد از جایش بلند شد و به آرامی مار را گرفت و بر زمین نهاد. مرد دیگر هاج و واج مانده بود و نمی دانست چه بگوید. پس دوباره به حرکت ادامه دادند. غروب نزدیک شد و گذشت و شب از راه رسید…مرد که دوباره خسته شده بود، گفت: پس چه شد؟ کجاست این راز؟ جان به لبم کردی پیرمرد، چرانمی رسیم؟پیر: صبور باش، آیا می پنداری خوشبختی دو روزه بدست میاید؟ آیا اگر اینگونه بود، نامش خوشبختی بود!؟مرد: من که از حرفهای قلمبه سلمبه تو سر در نمی اورم، باشد برویم، هرچه تو بگوئی. اصلا نفرین بر من اگر دیگر شکایتی کنم.–بعد از مدتی حرکت، دوباره احساس خستگی وگرسنگی به سراغش آمد.هرچه کرد تا خودش را کتنرل کند، نتوانست و بالاخره طاقتش تمام شد و گفت: میدانی،حسابی گرسنه ام. امشب هوس گوشت بوقلمون با شراب و آب گوارا دارم!! میتوانی آنها را برایم فراهم کنی؟ می دانی در واقع نصیحت تو را به کار بستم. کلی راجع به اتفاقاتی که برایمان رخ داد، فکر کردم و نتیجه گرفتم که تو هر کاری را که اراده کنی، میتوانی انجام دهی!پیر: عجب!ولی من کاری نمی توانم برایت انجام دهم جز این که قدری استراحت کنیم.مرد: باشد، من که خیالم از بابت تو مطمئن شده است. حالا هر چه می خواهی بگو!—پس اینرابگفت و به خواب رفت…نزدیکیهای صبح ، مرد وقتی چشمانش را گشود، از ترس بر خود لرزید! ماری بزرگ بر صورت مرد خیره شده بود…پس هنگامی که خواست فریاد بکشد، مار به سرعت او را گزید. مرد ناله ای کرد و بیهوش شد….وقتی به هوش آمد، با صدای لرزان گفت: چه بر سرم آمده،پیرمرد؟ آیازنده ام؟ یا اینکه مرده ام و خودم خبر ندارم! حتما مرده ام، چون اصلا احساس درد نمی کنم!پیر: تو زنده ای پسرم! سم از بدنت خارج شد! دیگر هیچ مشکلی نداری. راستی بیا،این هم بوقلمون وشراب وآب گوارا!!–مرد که دهانش از تعجب وامانده بود، دیگر نمی دانست چه بگوید.پس غذاو آب را خورد و دوباره به راه افتادند…مرد حسابی در فکر فرو رفته بود که آخر این کیست، مگر می شود انسان باشد! پس بعد از مدتی گفت: میدانی، دیگر مطمئن شدم که توچی هستی، آره درسته خودشه،بالاخره فهمیدم. توخدایی،درسته؟!—پیرمرد آهی کشید و سری تکان داد و چیزی نگفت.—مرد ادامه داد:سکوت علامت رضاست.انسان که نمی تونه ازسنگ آب درست کنه، تو بیابون گوشت بوقلمون بیاره، مار کاری باهاش نداشته باشه و مرده رو زنده کنه! تو خدایی، آری مطمئنم…نزدیکیهای غروب بود و مرد باز هم خسته بود و باز هم گرسنه. پس فریادزد: پس چی شد؟ دیگر یک قدم بر نمی دارم. دیوونم کردی، عجب غلطی کردم. اصلا میدونی چیه…نخواستم، گور پدر خوشبختی!–پیرمرد شروع کرد به خندیدن باصدای بلند…!مرد: بله،حق داری، بایدم بخندی! آدم احمقی گیر آوردی و داری دستش می اندازی! پیرمرد خرفت. ببین چه جوری داره به ریشم می خنده! مادرت به عزایت بنشیند، بیچارم کردی…!!–پیرمرد با خنده گفت: اگه حرفی نمانده که به من نگفته باشی بگو، واگر نه میخواهم برایت توضیح دهم.مرد: حرف که بسیار مانده ولی بگو.پیر: یه نگاهی به اطرافت بنداز…رسیدیم مرد، رسیدیم…!مرد: رسیدیم! کجا رسیدیم، اینجا که لب دره است تودل کوه!!پیر: اینک خوب گوش کن که چه می گویم…اول از همه سوالی دارم. خوشبختی را در چه می دانی؟مرد: خیلی چیزها. اول از همه ثروت، بعد قدرت، بعد شهرت و خیلی چیزهای دیگر…پیر: آنها را برای چه می خواهی؟مرد: برای آنکه بی نیاز باشم. برای آنکه همه به من احترام بگذارند. هرچه دوست داشتم تهیه کنم و محتاج کسی نباشم!پیر: اگر به تو بگویم، این خواسته ها که هیچ، هر خواسته دیگری هم داشتی، همین الان در وجودت هست ، حرفم رانمی پذیری! باور نمب کنی و مرا لعن می کنی که چرا به حرفم گوش دادی! به تو گفتم به لحظه لحظه سفرمان و اتفاقاتی که میافتند، عمیقا فکر کن. ولی تو به چیز دیگری اندیشیدی! در ابتدا تمام وجودت فکر کشف راز خوشبختی بود ولی هرچه حرکت کردیم و هرچه خسته و خسته تر شدی و تشنه و گرسنه تر، خوشبختی را لعن کردی و وقتی سیراب شدی، دوباره خوشبختی راستایش کردی!ثروت سیراب نمی کند، بلکه همیشه تشنه میکند. این مشکل تو نیست، خصلت ثروت این است. آن هنگام که درعطش می سوختی به جرعه ای آب هم بسنده می کردی ولی وقتی دیدی به آسانی سیراب شدی شروع کردی به بیشتر و بیشتر خواستن! لحظه ای گوشت طلبیدی و لحظه ای شراب و لحظه ای دیگر، بوقلمون! ثروتی که بی زحمت و تلاش بدست آید، هیچگاه تو را سیراب نمی سازد و تو تشنه و تشنه تر میشوی. به توگفتم، تمام کارهایی را که من انجام می دهم، تو نیز میتوانی انجام دهی. ولی تو باور نداشتی. چرا؟ چون همیشه خودت را انکار می کنی! با خودت گفتی، مگرمی شودانسان این کارها را انجام دهد؟ با اینکه خودم به تو گفتم که تو هم می توانی. به تنها چیزیکه نباید فکر می کردی، این بود که بدانی من چه هستم. آیا ساحرم، فرشته ام و یا خدایم!و به تنها چیزی که باید میاندیشیدی و نیاندیشیدی ،خودت بود که آیا من هم می توانم! تمام این سوالات، بارها و بارها پاسخ داده شده است. ولی باز می گویم: آیا می پنداری خداوند بین بندگانش فرق می گذارد؟ آیا یکی را معجزه گر و د یگری را خوار و ذلیل می آفریند؟ آیا اگر این گونه بود، خداوند عادل بود؟ هرکس ، هرجا که هست و به هرجائی که رسیده،حاصل اندیشه و کردار و گفتار خودش است که باعث شده به آنجا برسد. به تو گفتم، کارهایی که من انجام می دهم، فقط قطره ای از دریاست. شان و مقام انسان والاترین است، نزدخداوند مهربان. خداوند هرچیزی راکه اراده و آرزو کنی، در وجودت نهاده، هر چیز! کافی ست آنها را صدا بزنی، حس کنی و قدمی برداری! خواسته، یعنی این که من باور داشته ام که چیزی کم دارم و در واقع به چیزی نیاز دارم! حال آنکه خداوند مهربان، تمام خواسته ها را از ابتدا در وجودت قرار داده! ولی تو اگر آنرا ندیدی، بدان که راه را به اشتباه رفته ای! این را هم بدان، هیچ چیزی در این دنیا بد نیست. این مائیم که از چیزهای اطرافمان تعبیر “بد” می کنیم. اگر باور کنی چیز بدی در این دنیا هست، یعنی باور کرده ای که آن چیز “بد” را خداوند آفریده است! ولی باز خودت میدانی که خداوند هیچ چیز بدی را خلق نمی کند.این مائیم که با برداشتمان از حادثه ای از آن به عنوان تعبیر “بد” یاد می کنیم و وقتی بپذیری که” بد” هست در واقع قبول کرده ای که بدی را خواهی دید! تو دیدی که ماری روی صورت من نشسته است. پس ترسیدی و فریاد زدی و فکرکردی آن مار”بد”است و مرا خواهد کشت! ولی آن تعبیر تو بود. ولی من درآن لحظه زیبا داشتم با مار صحبت می کردم و ایمان داشتم که او برای صدمه رساندن به سمت من نیامده. ولی همان مار، هنگامی که بر روی صورت تو نشست، بر اساس افکار نادرست خودت و دیگران، پنداشتی که آن مار خطرناک است. پس ترسیدی و وقتی ترسیدی یعنی پذیرفتی که آن مار “بد” است و مار وقتی دید که تو به او می گوئی که بد است، پیش خود گفت: این مرد می پندارد من “بد” هستم، پس باید افکارش را به او ثابت کنم. پس او را خواهم گزید! این را مطمئن باش و بدان که هیچ کار این دنیا تصادفی نیست. چون قانونی وجود دارد و آن این است: انسانها و محیط پیرامون تو، با تو آنگونه رفتار می کنند که تو با آنها می کنی! و این قانون است و هرگز عوض نخواهد شد. یکبار دیگر به زندگیت از زمان کودکی تا به حال فکر کن. نه فکری سطحی، بلکه عمیق و عمیق تر شو.اگر این گونه عمل کنی، پاسخ تمام سوالات خود را پیدا خواهی کرد. با نگاه به درون و با کمک عقل و حس خود آنها را تجزیه کن. خواهی دید که تمام مسائل تو بر اثر چه فکر و کدام عمل تو بوده است. و آنگاه که آنرا یافتی، دیگر خود به خود می دانی که چه باید بکنی. باایمان آنها را قوی کن، ایمان به ذات خودت. مطمئن باش هر کاری را که دیگران انجام دادند، تو نیز می توانی. ترس رادور کن و عشق را فریاد بزن. خواهی دید که چه نیروی عظیمی هستی و چه کارهائی می توانی انجام دهی…–حال وقت آن است، تا به وعده خود عمل نمایم. برخیز و برلب پرتگاه بیاوجملاتی را که روزاول گفتی، دوباره فریاد بزن!—مرد به آرامی گفت: دیگر نمی خواهم! آنچه باید می دانستم،دانستم!پیر گفت: تا تجربه نکنی، نمی دانی که چه میدانی! من والاترین و باارزشترین تجربه خود را دراختیارت می گذارم. آیا انرا دریغ میکنی؟!–مردازجایش برخاست، پس شروع کرد با صدای بلند هر آنچه آنروز می گفت را دوباره تکرارکرد………………پس شنید تمام آنها دوباره به خود او باز گشتند!پیر: شنیدی؟ این مکان را همیشه به خاطر بسپار و بدان که هرچه می کنی به سویت باز خواهندگشت.مرد:چگونه ایمانم را قوی و محکم سازم؟پیر: قضاوت را کنار بگذار، تجربه را عمل کن. آنچه دیگران می گویند و آنچه قبلا می پنداشتی، همگی را کنار گذار و فقط تجربه کن. دیگران هر کاری که انجام دهی باز هم می گویند. پس با نگاهی دیگر به جهان بنگر…..عشق را فریاد بزن و محبت را تجربه کن. خواهی دید که هر جیزی که پیرامونت هست، همگی خیر و برکت اند. آنها را با تمام وجودت حس کن وببین که این سیل خروشان، چگونه شان ومنزلت والای انسانیت را به تونشان خواهندداد. و تو در مقابل تمام اینها جز شکر گفتن، دیگر چه می توانی بگوئی و انجام دهی…….

از خواب بيدار ميشه و ميبينه خونه تنهاست..ميره سراغ سي دي هاش و اون سي دي  که ته اون کشو هست رو در مياره ميذارتش تو سيستم.با اون دکمه ي مثبت منفي ريموت ور ميره و حواسش به صداست.دو برگ دستمال کاغذي هم تو دستشه…بايد قبل اينکه کسي بياد کارشو انجام بده.دفعه ي قبل زير دوش حمام اين خلوتو پيدا کرده بود.خوب ميدونه که داره خودشو داغون ميکنه…دقايقي بعد..همونجور که نفساش تند شده و کارش تموم شده اون خيسي رو با دستمال پاک ميکنه از صورتش… اون پسره بدجور دلش گريه ميخواست.. با اون آهنگ قديمي سي ديِ گريه کرد و روح خودشو ارضا کرد.

آنها میگویند اگر انسان بتواند فقط 18 ثانیه روی چیزی که واقعا میخواهد تمرکز کند یک زنگ بزرگ در کاینات به صدا در می آید که توجه کل هستی را به سمت این شخص جلب میکند.

اگر این 18 ثانیه بتواند تا 68 ثانیه ادامه یابد دیگر کار تمام است و کل هستی به تکاپو می افتد تا برای فکر متمرکز شده یک راه حل پیدا کند. اگر آرزوست ، برآورده اش کند و اگر سوال است ، برایش جوابی بیابد.

کاینات بیرون از بدن ما گوش به فرمان ماست تا هر چه را می خواهیم به او ابلاغ کنیم. اما به یک شرط و آن این است که موقع دستور دادن تمرکز داشته باشیم . 68 ثانیه یک جا بایستیم و صریح و شفاف بگوییم چه می خواهیم. 

با نام کاربری فیسبوک خود وارد شوید

در این صفحه با ارائه دانستنی‌های متنوع، تلاش خواهیم کرد وسعت دید شما را در مورد دنیای پیرامون و درون افزایش دهیم.

مجموعه آموزش‌های تخصصی رشته‌های مختلف فناوری اطلاعات نظیر (آفیس، کاربری کامپیوتر، شبکه‌های مایکروسافتی، لینوکس، میکروتیک، سیسکو و …) در این بخش قرار دارند، آموزش‌های حرفه‌ای و مبتدی، ویدیویی و متنی بصورت رایگان در این بخش قابل دسترس هستند.

ویدومدیا یک حرکت بومی است که در راستای انتقال دانش عمومی و تخصصی بصورت صوتی و تصویری راه اندازی شده است. در این بخش از ویدوآل می‌توانید ارتباطی گرم و تاثیرگذار با دانش روز برقرار کنید.

چه نوع محتوایی رو دوست داری؟ انتخابش کن تا همه رو برات یکجا نمایش بدیمچگونه جادوگری ذهن انجام دهیم

60066

تهيه کننده,مترجم

تد سکویی برای انتشار ایده‌هایی است که ارزش انتشار دارند. تد کار خود را در سال 1984 به عنوان کنفرانسی که فصل مشترک تکنولوژی، سرگرمی و طراحی بود آغاز کرد.

گوینده

رشته‌ی بازیگری-کارگردانی رو در دانشگاه هنر تهران خوندم. بازیگری رو دوست دارم و دلم می‌خواد که هر روز از زندگیم پر از تجربه‌های جدید باشه.

Copyright© 2015 – 2017 Vidoal.com | Designed by Videvelop Team

چگونه جادوگری ذهن انجام دهیم
چگونه جادوگری ذهن انجام دهیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *