چگونه دل سنگ شویم

 
helpkade
چگونه دل سنگ شویم
چگونه دل سنگ شویم

سلام دوستان همه ادم ها تو زندگی هاشون سختی دارن ، میشه از تجربیاتتون بگید، اینکه چه جوری کنار اومدید، چه جوری تحمل کردی …ریال با زخم زبون دیگران چه جوری کنار اومدید؟! 

میشه کلا برام مفصل توضیح بدید؟!

می دونید من یه مشکلی داشتم بعد ۲۰ سال حل شد. خدا رو شکرریال یه مشکل دیگه ام داشتم بعد ۱۱ سال حل شد. ولی یه مشکلی دارم قابل گفتن نیست این ۱۲ ساله اذیتم میکنه …ریال الان خیلی سردرگمم خیلی خودم خودمو زجر میدم. دیگه مثل قبل اعصابم نمیکشهریال ظرفیتم تکمیله…، خیلی خود خوری میکنم.  

یه خورده بهم توضیح بدید چه جوری سنگ دل باشم، چه جوری انقدر زود دلم نسوزه. مثلا دستفروش کنار خیابون میبینم دلم آتیش میگیره تو سرما نشسته. البته مشکلم این نیست. این مثال بود. بهم یاد بدید چه جوری مقاوم باشم … 

لطفا مفصل مفصل مفصل توضیح بدید…. 

چگونه دل سنگ شویم

و برای اینم راهکار بدید : این خیلی برام غیر قابل هضمه جدیدا وقتی مشکلی برام پیش میاد دو تا قطره اشک میریزم بعد کلا قفل میکنم دیگه اشکم در نمیاد یه چیزی مثل سنگ میمونه رو حلقم …. اینو چجوری حل کنم 🙁

مرتبط :

تیکه و کنایه از هر فردی شنیدم همون فرد ازم زده جلو

چطور نسبت به رفتار بد دیگران بی خیال باشم؟

بلد نیستم جواب کسانی رو که تیکه میندازن بدم

چطوری جواب متلک های خاله ام رو بدم که بی احترامی نشه؟

با افرادی که بی دلیل از ما بدشون میاد چه برخوردی بکنیم ؟

برای حاضر جواب شدن چیکار میشه کرد؟

بهترین عکس العمل در موقعی که کسی جلو چند نفر خیطت میکنه چیه ؟

مشکلم اینه که در لحظه، واکنش مناسب رو پیدا نمی کنم

از هر چی حسادت و فضولیه حالم به هم می خوره

با حسادت ها و توهین های فامیل چه کنیم ؟

جواب آدم های پر روی فامیل رو چه جوری بدیم ؟

وقتی کسی مسخره مون می کنه باید چکار کنیم ؟

من هم یه زمانی خیلی مهربون و خوب بودم. به همه محبت و خوبی می کردم.

اما از همه آدمها ضربه خوردم. کم کم سنگ شدم خیلی سنگ شدم.

الآن سنگدل بودنم رو دوست دارم. چون باعث شده خودم رو حفظ کنم و دیگه ضربه نخورم.

یه توصیه دارم که می دونم بد هست ولی موثر هست.

فیلمهایی که داعش از جنایت هاشون می گیرن رو نگاه کن. چند بار که نگاه کنی، مثل اون از خدا بی خبرها سنگدل میشی.

سنگدل بودن باید زاتی باشه مثل خود من دست خودم نیست نمیتونم نگران کسی بشم نمیتونستم به کسی ابراز احساسات کنم حتی پدرو مادرم و بعد یکی دوهفته میدیدم دلتنگشون نمیشدم تا اینکه به یه نفر همه ی این احسایاتو داشتم تصور کنید کسی که همه بهش میگفتن بی احساس و سنگدل 

دلتنگ شد نگران شد احساس پیدا کرد به جنس مخالف خودش اما اون چی کار کرد به بدترین شیوه ممکن خوردش کرد لهش کرد 

الان دوباره برگشتم به حالت اولیه خودم اما بدتر دیگه حتی از پدر خودمم بدم میاد از تمام جنس مذکرا بیزارم سنگدل بودن خمیشه بهتر از احساساتی بودنه

سنگدل بودن باید زاتی باشه مثل خود من دست خودم نیست نمیتونم نگران کسی بشم نمیتونستم به کسی ابراز احساسات کنم حتی پدرو مادرم و بعد یکی دوهفته میدیدم دلتنگشون نمیشدم تا اینکه به یه نفر همه ی این احسایاتو داشتم تصور کنید کسی که همه بهش میگفتن بی احساس و سنگدل 

دلتنگ شد نگران شد احساس پیدا کرد به جنس مخالف خودش اما اون چی کار کرد به بدترین شیوه ممکن خوردش کرد لهش کرد 

الان دوباره برگشتم به حالت اولیه خودم اما بدتر دیگه حتی از پدر خودمم بدم میاد از تمام جنس مذکرا بیزارم سنگدل بودن خمیشه بهتر از احساساتی بودنه

طرح فروش اقساط(بدون پیش پرداخت)لوازم خانگی


پاکسازی و رفع آلودگی هوای خانه

آنچه در پیش رو دارید قسمتی از روایات اهل بیت علیهم السلام است که در ارتباط با آیات شریف قرآن کریم بیان شده است. این روایات گذشته از پیام مستقلی که خود دارند، ما را به فهم و درک بهتر معنای آیه رهنمون می سازند.ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً (74/ بقره)سپس دل‌های شما بعد از آن (معجزه و عدم تسلیم در برابر آن) سخت شد همچون سنگ یا سخت تر. عوامل قساوت قلب (سنگدلی)رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:لَا تُکْثِرُوا الْکَلَامَ بِغَیْرِ ذِکْرِ اللَّهِ، فَإِنَّ کَثْرَةَ الْکَلَامِ بِغَیْرِ ذِکْرِ اللَّهِ قَسْوَةُ الْقَلْبِ، إِنَّ أَبْعَدَ النَّاسِ مِنَ اللَّهِ الْقَلْبُ الْقَاسِیدر غیر یاد خدا پُرگویی نکنید؛ زیرا پُرگویی  در غیر یاد خدا، سنگدلی می‌آورد و دورترینِ مردم از خدا هم شخص سنگ‌دل است. [1]توضیح:منظور از ذکر و یاد خدا  فقط اذکاری مانند سبحان الله و الحمدلله نیست، بلکه هر سخنی که سبب نزدیک شدن بنده به خدا شود ذکر خداست؛ مانند گفتگو درباره احکام و معارف دین. سه مورد دیگرامام صادق علیه السلام فرمود: از اموری که رسول خدا صلی الله علیه و آله به امیرالمومنین علیه السلام سفارش کرد این بود:ثَلَاثَةٌ یُقَسِّینَ الْقَلْبَ اسْتِمَاعُ اللَّهْوِ وَ طَلَبُ الصَّیْدِ وَ إِتْیَانُ بَابِ السُّلْطَانسه چیز، دل را سخت می‌گردانَد: شنیدن سخنان بیهوده، شکار کردن و آمد و شد به دربار سلطان [2]توضیح:کسی که شغل خود را کشتن حیوانات قرار دهد و پیوسته مشغول این کار باشد، به مرور ترحم  از دلش رفته و سنگدلی جای آن را می گیرد و نیز کسی که مدام به مرکز قدرتی رفت و آمد داشته باشد که در آن حق کشی شده و با چشم خود ببیند که چگونه به مردم ظلم می شود، به مرور این حالت برای او عادی شده و دیگر از این امور متأثّر نمی شود. ترک یاد خداامام صادق علیه السلام فرمود: خداوند به حضرت موسی علیه السلام وحی کرد که ای موسی!لا تَفرَح بِکَثرَةِ المالِ و لا تَدَع ذِکری عَلی کُلِّ حالٍ؛ فَإِنَّ کَثرَةَ المالِ تُنسِی الذُّنوبَ و إنَّ تَرکَ ذِکری یُقسِی القُلوببه دارایی بسیار، شادمان نشو و در هر حالی که هستی دست از یاد من بر ندار؛ زیرا دارایی بسیار، [زشتی] گناهان را از یاد می‌برَد، و ترک یاد من، دل‌ها را سخت می‌گردانَد. [3]توجه: کسانی که غرق در ثروتند و اعمال ناشایست هستند، خود را به هیچ عنوان بَد نمی دانند و نیز کسانی مانند صهیونیست های آدم کش که در واکنش به کشتار زنان و کودکان بی گناه لبخند می زنند معنای این روایت را به خوبی برای ما روشن می کنند. رابطه اشک و قلب و گناهامیرالمومنین علیه السلام فرمود:مَا جَفَّتِ الدُّمُوعُ إِلَّا لِقَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ مَا قَسَتِ الْقُلُوبُ إِلَّا لِکَثْرَةِ الذُّنُوباشک ها نخشکید، مگر به سبب سختی دل ها و دل ها سخت نشد، مگر به سبب کثرت گناه. [4]پس گناه زیاد انسان را سنگدل می کند؛ درون سنگ هم که آبی نیست تا از چشمه چشم بجوشد و بر گونه فرو غلطد. سرگرم شدن به آرزوهای دست نایافتنیعلی بن عیسی از امام معصوم علیه السلام نقل می کند: از نجواهای خداوند متعال با موسی علیه السلام این بود:یا موسی! لَا تُطَوِّلْ فِی الدُّنْیَا أَمَلَکَ فَیَقْسُوَ قَلْبُکَ وَ الْقَاسِی الْقَلْبِ مِنِّی بَعِیدٌای موسی! در دنیا، آرزویِ دراز در سر مپروران که دلت سخت می‌شود و سخت‌دل، از من دور است. [5]توضیح:داشتن برنامه در زندگی و ترسیم اهداف ممکن و قابل دسترسی، نه تنها نکوهیده نیست بلکه بسیار پسندیده هم هست.آنچه در این گونه روایات مذمت شده، آرزوهای دست نایافتنی است. این نوع آرزوها که در واقع نوعی خیال پردازی است، انسان را به خود سرگرم کرده و او را از مسیر اصلی و واقعی زندگی جدا می کند و در نهایت سبب می شود که فرد از هدف اصلی زندگی که رسیدن به قرب الهی است باز بماند.به نظر می رسد یکی از دلایلی که خدا چنین کسی را به دور از خود خوانده است همین باشد.الَّذینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِکَ یُۆْمِنُونَ بِه (121/ بقره)کسانی که کتاب [آسمانی] به آنان داده‌ایم، آن را به طوری که شایسته آن است می‌خوانند آنانند که به آن ایمان می‌آورند.تلاوت کتاب یعنی پی در پی قرار دادن (خواندن) حروف و کلمات آن. [6]حق تلاوتکسانی که پیوسته قرآن می خوانند سه دسته اند:1. گروهی تمام اصرارشان بر ادای الفاظ و حروف از مخارج آن است. آنها دائماً در فکر وقف و وصل و حروف یرملون و مقدار کشش مدّند و کمترین اهمیتی به محتوا و معنی نمی دهند، تا چه رسد به عمل کردن آن.قرآن کریم این دسته را باربران کتاب می خواند. [7]2. گروهی دیگر، از الفاظ فراتر رفته و در معانی دقت می‌کنند و در ریزه‌کاری ها و نکات قرآن می‌اندیشند و از علوم آن آگاهند؛ اما از عمل خبری نیست!3. ولی گروه سومی هستند که قرآن را به عنوان یک کتاب عمل و یک برنامه کامل زندگی پذیرفته‌اند.ایشان خواندن الفاظ و اندیشه در معانی و درک مفاهیم این کتاب بزرگ را مقدمه‌ای برای عمل می‌دانند؛ از این رو هرگاه که قرآن می‌خوانند، روح تازه‌ای برای عمل در کالبدشان دمیده می‌شود.قرآن این دسته را مومنین راستین معرفی کرده و قرآن خواندنشان را حق تلاوت می داند. [8]امام صادق علیه السلام درباره این حق تلاوت فرمود:إِنَّمَا تَدَبُّرُ آیَاتِهِ وَ الْعَمَلُ بِأَحْکَامِهمنظور از حق تلاوت، تدبر در آیات قرآن  و عمل به احکام آن است. [9]حضرت در همین روایت سوگند یاد می کند که منظور از حق تلاوت، حفظ الفاظ قرآن و تلاوت سوره های آن با بی توجهی به معارف و احکام آن نیست.

==================================

چگونه دل سنگ شویم

 پی نوشت ها:1.       امالی طوسی (ره)، 32.       خصال 1/1263.       کافی 2/4974.       علل الشرایع 1/815.       کافی 2/3296.       تلا الشی‌ء: تبعه تلواً (العین 8/134) و فقط برای خواندن کتابهای آسمانی به کار برده می شود؛ نه خوانده هر نوشته ای (المفردات 1/167)7.       5/ سوره جمعه8.       برگرفته از تفسیر نمونه 1/4319.       إرشاد القلوب إلی الصواب 1/78

در ادامه بخوانید


تخفیف باورنکردنی فرش سورنا|ازدستش نده!

رفع دغدغه های فکری که زندگیتون رومختل کرده

بالاترین کیفیت لوازم خانگی با بهترین قیمت

کم شنوایی وناشنوایی در کودکان وخرید سمعک


معرفی بهترین کتاب‌های کودک برای خرید


بهترین پیشنهادهای خرید برای کتاب کودک


آسانترین راه خرید برنامه در کنسول ps4


طعم موردعلاقه کیکت رو انتخاب کن


همین حالا وکیل بگیر

جستجوی انواع بهترین ونزدیکترین مراکزخدماتی


جهیزیه ات رو قسطی وبدون پیش پرداخت بخر


میخوای از همیشه زیباتر باشی؟

قبل ازخرید،فرش مورد نظرت رو تو دکورتست کن

خرید انواع ابزار وجعبه ابزار خانگی وصنعتی

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

* لطفا در مورد ایجاد تاپیک و نظرسنجی قبل از ثبت دقت فرمایید زیرا امکان ویرایش و یا حذف مطلب بعد از ارسال وجود ندارد.
همچنین شما ملزم به رعایت

قوانین و مقررات

نی‌نی‌سایت نیز می‌باشید.

* لطفا در مورد ایجاد تاپیک و نظرسنجی قبل از ثبت دقت فرمایید زیرا امکان ویرایش و یا حذف مطلب بعد از ارسال وجود ندارد.
همچنین شما ملزم به رعایت

قوانین و مقررات

نی‌نی‌سایت نیز می‌باشید.

سلام این موضوع به یک مشکل واقعا بزرگ خیلی بزرگ در زندگی من تبدیل شده هر روز صبح تصمیم میگیرم احساساتی و دل رحم نباشم اما تا آخر شب کلا از یاد میبرم من از این موضوع متنفرم و خیلی خیلی ضربه میخورم چون نه تنها کسی قدردان نیست که تبدیل شده به عاملی واسه تحقیر و شکستن غرور و نابود شدن عزت نفسم

دلم میخواد مغرور و سنگدل و بی احساس باشم چیکار کنم چطور به احساسم غلبه کنم چیکار کنم که نگران کسی نباشم به فکر کسی جز خودم نباشم کلا سرد سرد سرد باشم که حداقل واسه خودم ارزش و عزتی داشته باشم

خانوما نصیحت و پند و اندرز نمیخوام فقط راهکار واسه بی احساس بودن  

چگونه دل سنگ شویم

ببین کسانی که طبع گرم و تر دارن اصولا سنگدلن 

احیانا دچار طبع سرد هستی 

طبع تو رفتار تاثیر داره

منم تقریباهمینجورم

عزیزم سخته بشه عوض شد

شوهرم میگه توغصه گربه سرکوچه  وشاخه درخت شکسته هم بایدبخوری!!؟

دو دفعه سنگدلی کنه اونوقت بهت مزه میکنه و دیگه سنگدل میشی.

آیا می‌دانید در هفته ۳۶ بارداری باید برای ذخیره خون بندناف نوزادتان ثبت‌نام کنید؟!

بعضی وقتا نباید بی تفاوت باشه ادم 

ولی خب زیادی هم‌نباید درگیر بشی

هرکسی یه خدایی داره ک بهش کمک میکنه حتما مانباید تا ته همه چیز رو خوب کنیم

به نظر ميرسه مشكل شما اينه كه جايى كه نبايد لطف كنى لطف ميكنى و مخاطبت اونو وظيفه تلقى ميكنه. اين باعث شده احساس كنى ديگران در حقت اجحاف ميكنند. 

سعی کن خودتو دوست داشته باشی 

اونوقت به خودت رحمت بیاد 

پس رفتارت متعادل هم میشه 

من مث شما بودم 

خیلی اذیت شدم خیلی 

سر همین اذیتا هم عوض شدم و الان خیلی بهتر شدم 

الکی دل نمیسوزونم 

الکی ب کسی بها نمیدم 

میخواد ناراحت بشه میخواد نشه

اصل خودمم بقیه فرع 

خیلی هم راضیم 

خیلی 

همه هم بهم میگن سنگی ولی شرف داره به اینکه روزی صد بار دلتو زخمی کنن

میشه طبع رو عوض کرد؟

نه برعکس عذاب وجدان میگیرم و سعی میکنم هرطور شده تلافی کنم و از دلشون درارم متنفرم از این حالتهام

راه حل نداره عزیزم .. خدا نعمت دل رحمی رو بهت داده و حتما تواناییشم داری که در وجودت هست .. منم مثل تو هستم ولی هر وقت بیش از حد میخوام نگران کسی بشم و یا هیلی دل رحم میشم ، زود حواسمو پرت میکنم از قضیه .. 

طبع پایه رو‌ نه ولی مطمئن باش با تغییرات غذایی رو روحیه هم اثر میذاره 

حیف الان دقیق یادم نیست کدوم طبعی باعث دلرحمی و دلسوزی و به اصطلاح نازک نارنجی شدن میشه ولی مطمئنم که میشه طبعو متعادلش کرد نمونه اش پدر خودم که با تغییر غذاهاش رفتارش هم عوض شده 

اینجوری کلا زندگی خیلی خیلی عاقلانه تره 

چگونه دل سنگ شویم

یجاهایی فقط رد شو 

خودتو بزن به بیخیالی 

من روزی چندین و چند بار تکرار کردم و نوشتم 

با گریه 

بت داد 

با بغض 

اخرش نتیجش خوب بود

چیکار کردی چطور خودتو تغییر دادی من هزار بار تصمیم گرفتم عدض بشم نشد چون به شدت عذاب وجدان میگیرم از رفتارام

این نعمت نیست واسه من شده خفت و مایه تحقیر شدنم

چرانشه.منم مثل تو بودم وقتی دیدم هر بار بدیاشونو تکرار میکنن سر هرچیز بیخودی ازآدم گله میکنن وقتی خوبی رو وظیفه میدونن منم تعییر کردم خوبی در برابر خوبی.الانم آرامش دارم.اون‌صرب المثل هم که‌میگه از محبت خارها گل میشود صد درصد چرت وپرته.راضی کردن دیگران وظیفت نیس.خودتو دوس داشته باشی وارزش قایل باشی مشکلت حل میشه.

فقط 11 هفته و 2 روز به تولد باقی مونده !

هیچوقت جواب محبتا و از خودگذشتگی واسه دیگران و ندیدم نه از طرف خوشون و نه از طرف خدا 

حتی گاهی تحقیر شدم و غرورم شکسته

نمیخوام مهربون و دل رحم باشم کاش بتونم سنگ بشم و بی احساس و سرد

شما حتی از اسم پروفایلتم مشخصه چقد احساساتی هستی 

من اینقددددد به حرف و کار و رفتار بقیه توجه میکردم که حالت تهوع میگرفتم 

فلانی چرا اینطوری نگام کرد چرا جواب فلان حرفمو نداد چرا فلان چرا بهمان 

الان یک درصد برام مهم نیست

 هرکی هرطور رفتار کنه باهام بدترشو سرش میارم تا بفهمه چ خبره

والا من از رفتارای خودم به ستوه اومدم

خیلییییی اذیت شدم 

درمورد مشکلم با هرکی حرف میزدم یا مسخرم میکرد یا اهمیت نمیداد 

اخرش همه این اتفاقا باعث شد تصمیم بگیرم و عوض شم

 من خیلی نوشتم 

ی دفتر پر

به خودم فحش دادم! همه اتفاقایی که میافتادو تحلیل میکردم و مینوشتم و نتیجه گیری

الانم اون دفترو دارم 

سرم سوت میکشه میرم سمتش

خیلی روزای سختی بود

مشکل بزرگم عذاب وجدانه با این چی کنم؟ چطور این احساس گناه و وجدان مزخرفو خفه کنم

ببین ما کلا خانوادگی اینطوری هستیم 

مامانم و من و خواهرام 

نه نمیتونستم بگم 

محبت بیش از حد

احترام بیش از حد 

به خودمون خیلی سخت میگرفتیم که بقیه راحت باشن

اما من نذاشتم همینطور ادامه پیدا کنه و عوض شدم 

الان خواهرم 36 سالشه اما هنوز سر این مسایل مشکل داره 

تو زندگی مشترک همه چی 

بهش میگم عوض شو میگه نمیتونم 

شما هم زودتر دست بکار شو

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت

قوانین و مقررات

نی‌نی‌سایت می‌باشید

مطالب این سایت تنها جنبه اطلاع رسانی و
آموزشی داشته و توصیه پزشکی تخصصی تلقی نمی شوند و نباید آنها را جایگزین
مراجعه به پزشک جهت تشخیص و درمان دانست. لطفاً پیش از استفاده از سایت
صفحه
“شرایط استفاده از سایت”
را مطالعه فرمایید. استفاده از این سایت
بدان معناست که شما قبلاً صفحه “شرایط استفاده از سایت” را مطالعه کرده
و به مفاد آن واقفید. نقل مطالب این سایت با ذکر منبع و نشانی اینترنتی سایت بلامانع است

 

۱-  محبت شدیدی که صادقانه به تو ابراز می کردم 

۲-  دروغ و بی اساس بود و در حقیقت نفرت من نسبت به تو 

۳-  روز به روز بیشتر می شود و هر چه بیشتر تو را می شناسم 

چگونه دل سنگ شویم

۴-  به پستی و دوروئی تو بیشتر پی می برم و  

۵-  این احساس در قلب من قوت می گیرد که بالاخره روزی باید 

۶-  از هم جدا شویم و دیگر من به هیچ وجه مایل نیستم که  

۷-  شریک زندگی تو باشم و اگرچه عمر دوستی ما همچون عمر گلهای بهار کوتاه بود اما 

۸-  توانستم به طبیعت پست و فرومایه تو پی ببرم و  

۹-  بسیاری از صفات ناشناخته تو بر من روشن شد و من مطمئنم 

۱۰-  این خودخواهی . حسادت و تنگ نظری تو را هیچکس نمی تواند تحمل کند و با این وضع 

۱۱-  اگر ازدواج ما سر بگیرد . تمام عمر را  

۱۲-  به پشیمانی و ندامت خواهیم گذراند . بنابراین با جدائی از هم 

۱۳-  خوشبخت خواهیم بود و این را هم بدان که  

۱۴-  از زدن این حرفا اصلا عذاب وجدان ندارم و باز هم مطمئن باش 

۱۵-  این مطالب را از روی عمق احساسم می نویسم و چقدر برایم ناراحت کننده است اگر 

۱۶-  باز بخواهی درصدد دوستی با هم برآئی . بنابراین از تو می خواهم که  

۱۷-   جواب مرا ندهی . چون حرفهای تو تمامش 

۱۸-  دروغ و تظاهر است و به هیچ وجه نمی توان گفت که دارای کمترین 

۱۹-  عواطف . احساسات و حرارت است و به همین سبب تصمیم گرفتم برای همیشه 

۲۰-  تو و یادگار تلخ عشقت را فراموش کنم و نمی توانم قانع شوم که  

۲۱-  تو را دوست داشته باشم و شریک زندگی تو باشم .  

 

  

و در آخر اگر می خواهی میزان علاقه مرا به خودت بفهمی . از مطالب بالا فقط شماره های فرد را بخوان .

  

 

آخرین باری که منتظر نتیجه ی یک آزمون بودید یا منتظر ایمیلی از طرف مصاحبه کننده خود(در مصاحبه کاری) بودید، کی بود ؟

آیا حس نگرانی، تنش و یا ترس و نا امنی داشتید؟

حس شما نسبت به احساسی شدنتان درباره موضوعات مختلف چیست ؟ آیا از این واکنش خود راضی هستید ؟

آیا بخاطر برخورد های احساسی خود، در رنج هستید ؟

در طول زندگی، بعضا شرایطی به وجود می آید که با احساسی شدن دردسر ساز بوده و آسیب های جدی به ما میزند. نحوه برخورد و رفتار ضعیف شما در شرایط مختلف نیز، نهایتا باعث ایجاد این باور خواهد شد که شما باور کنید واقعا شخصیت ضعیفی دارید.

چگونه دل سنگ شویم

درواقع نکته اینجاست که اگر در موارد مختلف، حس ضعف داشته باشید، پس از مدتی اعتماد به نفس شما کاهش خواهد یافت و به همین علت، بسیار مهم است که یاد بگیرید، چگونه در برخی شرایط، انسان بی احساسی باشید. 

خوب، اما این کار چگونه انجام میشود؟ اگر توصیه هایی مانند “ولش کن !” یا ” بهش فکر نکن!” را تا کنون شنیده اید، باید گفت که ضمیر ناخودآگاه شما، آنها را مسخره دانسته و ارسال احساسات منفی به شما را با استفاده از این عبارات، متوقف نخواهد کرد.

خوب ، اما این احساسات واقعا چگونه متوقف میشوند ؟

آیا میدانید احساسات از کجا می آیند ؟ همه این احساسات، از فکر اولی که در ذهنتان جوانه میزند آغاز میشوند. سپس، این فکر، فکر دیگری را آغاز کرده و به زودی خواهید دید که سناریو ها و فکرهای مختلفی در ذهن شما پر شده است.

در ادامه این فکرهای منفی توسط مغز شما پردازش شده و ذهنتان با تولید احساسات متناظر به آنها پاسخ خواهد داد. درواقع، پس از شروع این چرخه از افکار ، کنترل احساسات بسیار سخت خواهد بود. اما، متوقف کردن جوانه ی اولیه ی فکر منفی، بسیار ساده تر است.

مثلا اگر پس از مصاحبه کاری، هنوز ایمیلی دریافت نکرده اید، بجای اینکه فکر : ” ایمیل تاخیر کرد ! احتمالا من ویژگیهای خوبی نداشته ام و رد شده ام” را در ذهن خود وارد کنید، به سرعت آنرا کنار زده و بگویید : “هنوز دلایل کافی را برای چنین اظهار نظری ندارم !”..

هر روز جدید، برای شما فرصتی است که تصمیمات جدیدی بگیرید. هرکدام از این تصمیمات، خط جدیدی را به داستان زندگی شما می افزایند و اگر میخواهید زندگی غرور آفرینی داشته باشید، بد نیست از همین لحظه، این تصمیم را بگیرید که :

بدون توجه به اتفاقی که در زندگی شما میفتد، قدرتمند باشید.

برنامه نویس عاشق ٬ در جستجو یاد گیری

توصیه هایی مانند “ولللش” و “بهش فکر نکن” و ” اصلا ارزش فکر کردن داره ” و …. را حتما شنیده اید!اما این احساسات چه گونه متوقف میشود ؟؟؟؟؟۱- انتظار نکشیدن (منتظر نبودن) : خب , یعنی منتظر پیامی چیزی باشی ولی دلهره داشته باشی که پیام خوب باشه یا بد مثله نتیجه امتحان پایان ترم و کنکور و …….یا هر چیز دیگه !۲- در مقابل چک کردن های وسواسی مقاومت کنیم : اگر اتفاقی در زندگی شما افتاد که حتما باید تلگرام و اینستاگرام یا …….. دیگر شبکه های اجتماعی را چک کنید , حتما این کارو متوقف کنید چون هیچ وقت این کار ارزش وقت شمارو نداره۳-قوی باشید: همیشه خودتونو قوی تصور کنید چون بیشتر از این هم نیس شما میتوانید همیشه قوی تر از هر کس دیگ بی احساس باشید و حتی میتوانید در خودتون تغییر ایجاد کنید ( در لحن و ….) ۴-همیشه منفی گرا باشید : خودتونو بذارید جای آدمی که منفی گرا هست و حتی بدبین باشه , اون موقع ببینید تمایل شما برای رفتار احساسی کمتر میشود یا نه !؟!؟!۵-راهی به خودتان نشان دهید که جلو احساسات خوتونو بگیره : وقتی یه حقیقت رو از صد های راه ببینید اون موقع میتونید جنبه های منفی خوبشو بیشتر از جنبه های مثبت خوبش قبول کنی چون شاید یه درصد جنبه های منفی بیشتر بهت ضرر بزنه !نتیجه:تو این روزگار بگم بهتره , اصلا به کسی جنبه مثبت نیومده و همیشه باید منفی گرا باشی تا بتونی همیشه تو صدر جدول آدم های موفق باشی چون همیشه آدم های منفی میتونند به فکر روزگار بد “نارو خوردن از نزدیک ترین افراد را پیش بینی کنند!” شخصا تو این دو ترم دانشگاه خیلی ضربه های وحشنتاکی خوردم و الان خیلی سخت به کسی اعتماد میکنم و الان هم دارم به این باور میرسم هیچ کس بهتر از خود آدم نیس که میتونه خودشو موفق کنه تو این روزگار بگم بهتره :)))) همه دنبال موفقیت خودشون هستند.ممنون وقت گذاشتینپیروز باشید

برنامه نویس عاشق ٬ در جستجو یاد گیری

با ثبت نام در ویرگول به آرشیو بزرگی از مقالات مرتبط با این موضوع دسترسی خواهید داشت


مطلبی دیگر از این نویسنده

چگونه دل سنگ شویم


مطلبی دیگر در همین موضوع


بر اساس علایق شما

از این پس او نمی‌تواند پروفایل کاربری و مطالب شما را ببیند.

آثار و نشانه های سنگدلی

وجود مبارک حضرت حق در سورة مبارکة بقره، سورة دوم قرآن، پاره ای از قلب ها را تشبیه به سنگ فرموده است:« ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکمْ مِنْ بَعْدِ ذلِک فَهِی کالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما یتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یشَّقَّقُ فَیخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یهْبِطُ مِنْ خَشْیةِ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ »[1] دلی که مانند سنگ است چه نشانه هایی دارد؟ چه علائمی دارد؟ چه آثاری دارد؟ شناختن این آثار و نشانه ها برای ما از جهاتی بسیار مفید است. چرا که صاحبان دل های همچون سنگ، به نظر قرآن مجید از چارچوب انسانیت بیرونند، از فیوضات ویژة خدای مهربان محرومند، قیامت هم تمام درهای نجات به رویشان بسته است. ما اگر آثار و نشانه ها و علائم سنگدلی را بشناسیم یک حسنش برای ما به فرمودة امام صادق علیه السلام این است که می فهمیم بیماریم و دچار بدترین بیماری هم هستیم. اگر علاقه مند به رهایی خودمان از بلاهای دنیا و آخرت باشیم در مقام درمان بیماری بر می آییم، در دنیا که از بیماری نجات پیدا کردیم از فیوضات ربّانیّه بهره مند می شویم، قیامت هم کلید نجات در اختیار ماست. حتماً این مطلب را از قول دومین پیامبر اولوا العزم، حضرت ابراهیم علیه السلام شنیده اید، که در قرآن کریم نقل شده، دربارة روز قیامت فرمود: «یوْمَ لا ینْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ »[2] روز قیامت روزی است که مال و فرزندان سودی به حال انسان ندارد. اوّلاً در قیامت کسی مالک هیچ مالی نیست. ما عریان به دنیا آمده ایم.

از کل مال دنیا کفنی را همراه ما می کنند، نه خودمان ببریم. که این کفن هم در خاک می پوسد و ما بدون این لباس دنیایی وارد محشر می شویم. پس مالی در آن نیست که درباره اش سخنی گفته شود که سودی به حال ما داشته باشد. پروردگار عالم که نمی آید اگر فرزندان ما گنجینة خوبی ها باشند خوبی های آنها را بردارد، به خاطر اینکه ما پدر هستیم به ما انتقال دهد، خدا که این کار را نمی کند.

زشتی ها و بدی های دیگران را هم که به دوش ما باز نمی کند.«قُلْ أَ غَیرَ اللَّهِ أَبْغی رَبًّا وَ هُوَ رَبُّ کلِّ شَی ءٍ وَ لا تَکسِبُ کلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَیها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری ثُمَّ إِلی رَبِّکمْ مَرْجِعُکمْ فَینَبِّئُکمْ بِما کنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُونَ»[3] این آیة خیلی جالبی است. هیچ سنگین باری بار سنگین کسی را به دوش نمی گیرد. نه وجود مقدّس او کسی است که از خوبی های دیگران بردارد، کمبود ما را تأمین کند و نه زشتی ها و بار سنگین دیگران را بر دوش ما بگذارد. شاید آیة شریفه این را بخواهد بگوید که توضیح داده شد، که روز قیامت نه مالی سودمند خواهد بود چون مالی وجود ندارد، و نه فرزندان سودمند به حال شمایند چون من خدایی نیستم که اگر فرزندانتان منبع خوبی ها باشند، خوبی هایشان را بردارم روی پروندة شما بگذارم. چه چیزی قیامت به درد ما می خورد؟ « إِلاَّ مَنْ أَتَی اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ»[4] ترکیب آیه خیلی زیباست. «أتی» با (الف و ت) به وسیلة (ب) جارّه، مفعول گرفته. معنی اش این است: مگر کسی که با دست خودش قلب سلیم به بازار محشر بیاورد. یعنی قلب سلیم را نه می شود امانت گرفت، نه می شود قرض گرفت و نه می شود به کسی التماس کرد که شعاعی از قلب سلیمت را به من بده. مگر با دست خودتان قلب سلیم را به محشر بیاورید. یعنی منتظر نباشید قیامت معجزه برایتان رخ دهد. یا نگاه یکی از اولیا خدا در آنجا قلب شما را از چهرة زشت برگرداند. همچین چیزی اتّفاق نخواهد افتاد. شما باید اینجا قلب سلیم برای خودتان بسازید، از اینجا هم با خودتان به بازار قیامت بیاورید. کسانی که قلبشان به فرمودة پروردگار «کالحجارة» است، مانند سنگ است، ببینید آثار این قلب سنگ مانند چیست؟ خب این آثار را از کجا جستجو کنیم؟ از معلّم قرآن.

معلّم قرآن کیست؟ پیامبر اکرم و ائمّه علیهم السلام. از وجود مبارک امام حسن عسکری علیه السلام پرسیدند منظور پروردگار عالم از دلی که مانند سنگ است چیست؟ امام که عمق قرآن پیش او است و ارادة پروردگار را از آیات می داند، علامت اوّلی که بیان می کنند این است:« لَا تَرْشَحُ بِرُطُوبَةٍ »[5] (رطوبت به معنی فارسی، «نم» است. باران می آید روی پشت بام، از یک جا که راه پیدا می کند و یک مقدار از خودش رطوبت به طاق می زند، آن را می گویند نم. ) از آثار وجود سنگدلان این است که نَمی از محبّت، نَمی از عاطفه، نَمی از مهر، نَمی از عشق، نَمی از دلسوزی، از آن دل ترشح نمی کند. سنگ خشک است. به تعبیر خود حضرت، سنگ یابس است. این یک نشانه اش.

چگونه دل سنگ شویم

یک اتّفاقی در زندگی ها می افتد، یک حوادثی پیش می آید، یک فعل و انفعالاتی ایجاد می شود که دل ها تکان می خورد. از افق دل ها رحمت طلوع می کند. از افق دل ها مهرورزی طلوع می کند. از افق دل ها سوز طلوع می کند. امّا امام می فرمایند: دلی که قرآن می فرماید مانند سنگ است، یعنی هیچ حادثه ای، فعل و انفعالی، آن دل را وادار به عکس العمل نمی کند. این دل، دل خطرناکی است. این دل، دل زیانباری است. این دل، دلی است که درش به روی فیوضات ربّانیه و ملکوتیه بسته است. یتیم می بیند، اشک یتیم را می بیند، اسیر می بیند، گرفتاری اسیر را می بیند، زندانی بی گناه را می بیند، فقیر می بیند، تهی دست می بیند، زلزله می بیند، سیل می بیند، ورشکسته می بیند، بیمار می بیند، ناله می شنود، هیچ اثری به او ندارد. این همه باران رحمت خدا به صورت فعل و انفعال، حادثه، تاریخ، عبرت، می بارد، ولی از مجموعه بارش باران، این دل یک نم پس نمی دهد. همه را رد می کند. من این مسأله را که خودم هم از کودکی روی منبرها شنیدم، اصلاً باور نمی کنم، می گویند که عمر سعد در برخوردی که زینب کبری علیها السلام با او داشت، وقتی داشتند

حضرت امام حسین علیه السلام را سر می بریدند، دختر امیرالمؤمنین علیه السلام گفت: « أَمَا فِیکمْ مُسْلِمٌ»[6]در میان شما یک مسلمان پیدا نمی شود؟ نه که پیدا نمی شود. اگر یک مسلمان پیدا می شد که می دوید با شمر درگیر می شد. یک مسلمان پیدا نمی شد. امّا می گویند وقتی زینب کبری علیها السلام با عمر سعد حرف زد «اما تنظر» مگر نمی بینی؟ عمر سعد رویش را برگرداند و گریه کرد. این قطعاً دروغ است. امام عسکری علیه السلام می فرمایند: سنگدل دلش نم پس نمی دهد. اگر نم پس دهد که از آثار نم پس دادنش اشک است. چون گاهی باران رحمت پروردگار به شکل اشک از چشم بیرون می زند و نم پس می دهد یعنی آن آب رحمت الهی را که حالا یا حادثه است یا آیة قرآن است یا یک روایت است یا شنیدن مصیبت است یا نعمت است، یا نماز شب است، دل این باران را به صورت اشک از خودش بیرون می دهد. ولی اگر دل سنگ خشک باشد، آب ندارد که نم بیرون بزند، عمر سعد دلش چه آبی از رحمت خدا را قبول کرده بود که پرقیمت ترین گریه را انجام داده باشد. چون گریه کردن بر حضرت سیّد الشّهدا علیه السلام دومین گریه است. ما سومین دیگر نداریم. در روایات ما مجموعاً دو گریه مطرح است. گریه من خوف الله و اشک بر اهل بیت علیهم السلام به ویژه وجود مبارک حضرت سیّد الشّهدا علیه السلام. گریة برای اباعبدالله علیه السلام موجب سه نعمت است. رحمت، شفاعت، مغفرت. آیا یک چنین گریة پرقیمتی از چشم عمر سعد ظهور کرده؟ عمر سعد جزء گریه کنندگان بر حضرت امام حسین علیه السلام است؟ یعنی مشمول رحمت، مغفرت و شفاعت است؟ یقیناً یک همچین مسأله ای دروغ است که خدای متعال عمر سعد را راه دهد بر امام حسین علیه السلام گریه کند! ما داریم می گوییم« قُلُوبُکمْ مِنْ بَعْدِ ذلِک فَهِی کالْحِجارَةِ»[7] یعنی تمام فیوضات ربّانیّه به سوی این دل تعطیل است. و گریة برای اباعبدالله علیه السلام در رأس فیوضات ربّانیّه است. این یک نشانه:«لا ترشحوا برطوبة»[8]

امّا اگر دل رطوبت دهد، این رطوبت اشک است.

 چون خدا خواهد که غفّاری کندمیل بنده جانب زاری کند

از نشانه های بسیار مهمّی که کتاب خدا برای مؤمنان با معرفت بیان می کند، « وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَی الرَّسُولِ تَری أَعْینَهُمْ تَفیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ یقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاکتُبْنا مَعَ الشَّاهِدینَ »[9] می فرماید: آن مقداری که از حق شناختند همان باعث می شود که چشمشان فیضان اشک باشد.

و امّا علامت دوم، این نشانة دوم خیلی قابل تأمّل است.«، وَ لَا ینْتَفِضُ «3» مِنْهَا مَا ینْتَفَعُ بِهِ»[10] امام عسکری علیه السلام می فرمایند: دلی که مانند سنگ است از صاحب آن دل چیزی که قابل سود بردن از آن باشد، نخواهد جوشید. افرادی هستند که آدم از علمشان، از محبّتشان، از رفتارشان، از برخوردشان، از کردارشان، از نگاهشان، از خنده شان، گریه شان، از خوابشان، از بیداریشان، از سکوتشان، از حرف زدنشان، استفاده می کند. شیطان را یک نفر بیرون مسجد دید، دید می خواهد بیاید تو، انگار اضطراب دارد. این آدم اهل دلی بود، چشمش باز بود. به شیطان گفت چه شده؟ گفت یک نفر در مسجد دارد نماز می خواند، می خواهم بروم وسوسه اش کنم و او را از حال نماز دربیاورم. پیوندش را با خدا قیچی کنم. ولی می ترسم بروم. گفت: از چی می ترسی؟ گفت گوشة مسجد یک عالم الهی خواب است، از او می ترسم. گفت مگر نمی گویی خواب است؟ گفت: چرا از خوابش هم می ترسم. اگر بیدار بود که من اصلاً این جا نمی آمدم. چون خواب است

آمدم و دودلم که وارد مسجد شوم. از عالم ربّانی که خواب است می ترسم. یعنی یک عالمی که خواب است خوابش هم برای عابد سودمند است. خوابش هم مانع از حملة شیطان است. اگر در شهرهایتان عالم ربانی دارید واقعاً قدرش را بدانید. شما اواخر سورة مبارکة اعراف را بخوانید. من سند قرآنی به شما می دهم.«إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیطانِ تَذَکرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ»[11] قرآن صریحا می گوید شیاطین به بندگان واقعی خدا راه ندارند. این که شیطان می گوید از عالمی که خواب است می ترسم، درست می گوید. اگر عالم ربانی دارید خیلی قدردانی کنید. چون عالم ربانی، عالم واجد الشرائط، دافعة قوی نسبت به شیطان دارد. یک کسی آمد خدمت حضرت امام مجتبی علیه السلام، راهش هم دور بود، گلایه کرد از منطقة خودشان، عرض کرد یا بن رسول الله یک وسوسه گر آمده آن جا، دارد ضربة دینی به مردم می زند. فرمودند: چیزی یادت می دهم که بروی وسوسة او را دفع کنی. عالم از خدمت حضرت امام مجتبی علیه السلام رفت. سال دیگر آمد، خیلی خوشحال بود. گفت یا بن رسول الله فلانی با حرف ها و شنیدن حرف های من در رفت. امام فرمودند: وقتی او را فراری دادی، ارواح همة پیامبران، جدّم، مادرم، پدرم و ارواح همة مؤمنین و مؤمنات در عالم برزخ تو را دعا کردند. یعنی فراری دادن شیطان اینقدر با ارزش است که امام مجتبی علیه السلام فرمودند باعث دعای همة انبیا، امامان، حضرت زهرا و مؤمنین و مؤمنات به عالم ربانی است.

امام عسکری علیه السلام می فرمایند:«، وَ لَا ینْتَفِضُ مِنْهَا مَا ینْتَفَعُ بِهِ»[12] از وجودش چیزی که قابل استفاده باشد، نمی جوشد. پس چیست؟ یک حیوان. ممکن است بفرمایید که حیوان یک چیزهای با منفعت دارد، شاخش، پوستش، روده اش، سیرابی اش، کلیه اش، جگرش، پشمش، چطور این آدم هیچ چیز سودمندی ندارد؟ خدای متعال می فرماید:« بَلْ هُمْ أَضَلُّ »[13] خیلی از حیوان پرت و پلاتر است.«أَی أَنَّکمْ لَا حَقَّ اللَّهِ تَعَالَی تُؤَدُّونَ»[14] امام عسکری علیه السلام به سنگدلان می فرمایند: شما کسانی هستید که حقّی از حقوق خدا را ادا نمی کنید. رحم ندارید. به خودشان رحم ندارند، به انبیاء خدا رحم ندارند. به پروردگار عالم محبّت ندارند. حسابگر نیستند که صد و بیست و چهار هزار پیامبر چه رنجی را بردند تا حقوق خدا را بیان کردند. دوازده امام علیهم السلام چه مشکلاتی را تحمّل کردند تا حقوق خدا را بیان کردند. ولی امام عسکری علیه السلام می فرمایند:«لَا حَقَّ اللَّهِ تَعَالَی تُؤَدُّونَ»[15] یک حق از حقوق خدا را ادا نمی کنند. یک روزه نمی گیرند، یک حق از نعمت الهی را به جا نمی آورند، هر روز شکم از صبحانه پر می کنند، ظهر هم از غذا پر می کنند، شب از غذا پر می کنند، میوه های رنگارنگ را می خورند، لباس های رنگارنگ را می پوشند، بهترین خانه را برای خودشان فراهم کردند، این ها همه نعمت های پروردگار است، حق یک نعمت را ادا نمی کنند.

«أَی أَنَّکمْ لَا حَقَّ اللَّهِ تَعَالَی تُؤَدُّونَ »[16] شما به خاطر سنگدلیتان، هیچ حقی را از خدا ادا نمی کنید. پس چه کاری می کنند؟ چه می کنند در دورة عمرشان؟ این ها روز اوّل، مگر در رحم مادر، به صورت یک نطفه نبودند، آنها از آن زمان در فعل و انفعالات تا الآن که هفتاد، هشتاد ساله شدند، با حرکاتشان فقط در این نطفة نجس اولیه دمیدند، نطفه را با دمیدن، با خوراندن باد کردند، یک روزی اینها نطفة یک دهم گرمی بودند، حالا همان نطفة نجس نود کیلویی هستند. کار دیگری در دورة عمرشان نکردند، باد کردن نطفه با خوردن، با مصرف کردن نعمت های پاک خدا که آن نعمت های پاک تبدیل به بادشدن این نطفه نجس شد.

کار اینها در این صحنة با عظمت هستی که هر چیزی دارد بهترین محصول را تولید می کند، مثلاً زمین تولید گندم می کند، تولید گل می کند، تولید باغ می کند، تولید خوش رنگترین و خوشمزه ترین میوه را می کند، خورشید تولید انرژی می کند، ماه تولید جزر و مد می کند، در این صحنة آفرینش که هر موجودی دارد زیباترین محصولات را تولید می کند می گوید اینها در طول هفتاد، نود سال عمرشان فقط کود مستراح تولید می کنند. کار دیگری ندارد. یک بار به یتیم خانه ای، بیمارستانی، مسجدی، مجلسی، محل ذکری، محل خدمتی، محل عبادتی، نرفتند. از اوّل کارشان درآوردن نعمت های پاک، خوردن و تبدیل به کود مستراح بوده تا وقتی که مردند. که اگر قیامت هم از آنها بپرسند شما در نود سال عمرتان چه کار کردید، خودشان بلد نباشند جواب بدهند، ملائکه به آنها می گویند: کارتان کود سازی بوده است.«وَ لَا [مِنْ ] أَمْوَالِکمْ وَ لَا مِنْ مَوَاشِیهَا تَتَصَدَّقُونَ»[17] شما از مالی که خدا به شما داد چیزی در راه خدا صدقه ندادید. نه خمسی، نه زکاتی، نه انفاقی، نه هزینه ای، هیچ. من یادم هست سی سال پیش در مسجد یکی از شهرها منبر می رفتم، مسجد نویی بود، گوشة مسجد قناس بود. همان شب اول از روی منبر که مسجد را می دیدم، می دیدم واقعاً درمعماری و مهندسی سنگ تمام گذاشته اند ولی گوشة مسجد برای این ترکیب یک عیب خیلی بزرگ بود. بعد از منبر به مدیران مسجد گفتم شما که اینقدر خرج کردید چرا این قناسی را برطرف نکردید؟ گفتند: کل این مسجد چهارصد متر است. گفتند یک روزی در این مسجد، سید علی صاحب کتاب با عظمت فقهی ریاض نماز می خواند. گفتند وقتی می خواستیم این مسجد را بسازیم پشت این مسجد چهار صد متری یک خانة شش هزار متری بود. یک زن و شوهر در این خانه زندگی می کردند بچه هم نداشتند. پنج متر از یک گوشة این حیاط شش هزار متر را که آن زمان می گفتند در شهر ما متری دویست تا تک تومان بود، رفتیم به متری دوهزار تومان حاضر شدیم بخریم، صاحب خانه یک پیرمرد هشتاد ساله بود، گفت من یک سانتی متر زمینم را به میلیون تومان نمی فروشم و مخصوصاً خوشم نمی آید جزء مسجد شود. این را آن جا دیدم. چهار ماه پیش رفته بودم دهی، شصت خانه وار بیشتر نداشت، این جور که خودشان می گفتند، یک مسجد هم داشتند وسط ده گفتند آقا شما هر چند شبی که این جا هستید بیایید این جا نماز جماعت بخوانید. گفتم عیبی ندارد. می رفتم نماز جماعت. کل خانم ها و آقایان روی هم پانزده نفر نمی شدند. گفتم، یک پیشنهاد به شما بدهم؟ گفتند بله. گفتم بیایید جمع شوید من هم یکی از شما یک منزل هفتاد، هشتاد متری خوب کنار این مسجد برای عالم بسازید من هم دعوت می کنم یک عالمی بیاید، مخارج سالش را من می دهم، شما فقط بیایید پشت سرش نماز بخوانید، احکام یاد بگیرید. گفتند ما حرفی نداریم. از مسجد که آمدیم بیرون یکی از کارگردانهای مسجد گفت آقا این چهار دیوار را می بینید یک شیربانی کهنه رویش است. این حدود هفتاد متر است. ما رفتیم پیش صاحب این هفتاد متر که وصل به این مسجد است. صاحب این هفتاد متر بیش از صد هکتار زمین کشاورزی در دو منطقه دارد که قیمت زمین از متری هزار تومان رسیده به چهل هزار تومان خودش هم در آستانة مرگ است. گفتیم این هفتاد متر را بده برای مسجد. گفت نمی دهم. آن روزی که می خواستیم بخریم قیمت این هفتاد متر هفتاد هزار تومان بود. آن روز حاضر شدیم شش میلیون ما دهاتی ها به او بدهیم این هفتاد متر را برای خدا بدهد. گفت: تا نفس دارم نمی دهم. این است دلِ مانند سنگ.«وَ لَا [مِنْ ] أَمْوَالِکمْ وَ لَا مِنْ مَوَاشِیهَا تَتَصَدَّقُونَ»[18] از مالتان و مواشیحتان هیچ صدقه ای در راه خدا نمی دهید.

امام عسکری علیه السلام در جملة بعدی می فرمایند:«وَ لَا بِالْمَعْرُوفِ تَتَکرَّمُونَ وَ تَجُودُونَ»[19] در دورة عمرتان یک کار خیر، از وجودتان نمی بخشید. یک وجب زمین، یک دینار پول، یک حرف خوب، یک نگاه به درد بخور. اما نشانة دیگر از سنگدلان،«وَ لَا الضَّیفَ تُقْرُونَ»[20] برای یک بار دربِ خانه تان را به روی یک مهمان باز کنید. یک آقایی پیش من آمد به حال گریه گفت: سی سال است ازدواج کرده ام مهمان اگر بخواهم دعوت کنم باید خودم باشم، ببرمشان بیرون توی چلوکبابی و کافه. خانمم سی سال است اجازة آمدن یک مهمان که خرجش را من می دهم نداده. اینقدر بی رحم است. در خانه پذیرایی نمی کنید. در پایان گفتارشان امام عسکری علیه السلام آخرین نشانة سنگدلان را که می فرمایند:«، وَ لَا بِشَی ءٍ مِنَ الْإِنْسَانِیةِ تُعَاشِرُونَ وَ تُعَامِلُونَ»[21] با ذرّه ای انسانیّت با مردم معاشرت و معامله نمی کنید. همة معاشرت و معاملاتتان جنبة حیوانی دارد. یا به مردم نیش می زنید، یا به مردم ظلم می کنید، یا اگر باب معاشرت را باز می کنید سود خودتان را در نظر دارید. گرچه به ضرر طرف مقابلتان تمام بشود. کسانی که دچار این علائم و نشانه های سنگدلی هستند از تمام فیوضات خدا در دنیا و آخرت  تا در این حیثیت هستند  محرومند.

حجه الاسلام و المسلمین انصاریان

پی نوشت:

[1]. بقره: 74

[2]. شعراء: 88

[3]. انعام: 164

[4]. شعراء: 89

. [5] تفسیرمنسوب به إمام حسن عسکری علیه السلامص: 283

فَهِی کالْحِجارَةِ الْیابِسَةِ لَا تَرْشَحُ بِرُطُوبَةٍ، وَ لَا ینْتَفِضُ «3» مِنْهَا مَا ینْتَفَعُ بِهِ، أَی أَنَّکمْ لَا حَقَّ اللَّهِ تَعَالَی تُؤَدُّونَ، وَ لَا [مِنْ ] أَمْوَالِکمْ وَ لَا مِنْ مَوَاشِیهَا تَتَصَدَّقُونَ، وَ لَا بِالْمَعْرُوفِ تَتَکرَّمُونَ وَ تَجُودُونَ، وَ لَا الضَّیفَ تُقْرُونَ، وَ لَا مَکرُوباً تُغِیثُونَ، وَ لَا بِشَی ءٍ مِنَ الْإِنْسَانِیةِ تُعَاشِرُونَ وَ تُعَامِلُونَ.

[6]. الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص: 112

کالْقُنْفُذِ فَأَحْجَمَ عَنْهُمْ فَوَقَفُوا بِإِزَائِهِ وَ خَرَجَتْ أُخْتُهُ زَینَبُ إِلَی بَابِ الْفُسْطَاطِ فَنَادَتْ عُمَرَ بْنَ سَعْدِ بْنِ أَبِی وَقَّاصٍ وَیحَک یا عُمَرُ أَ یقْتَلُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ وَ أَنْتَ تَنْظُرُ إِلَیهِ فَلَمْ یجِبْهَا عُمَرُ بِشَی ءٍ فَنَادَتْ وَیحَکمْ أَ مَا فِیکمْ مُسْلِمٌ فَلَمْ یجِبْهَا أَحَدٌ بِشَی ءٍ وَ نَادَی شِمْرُ بْنُ ذِی الْجَوْشَنِ الْفُرْسَانَ وَ الرَّجَّالَةَ فَقَالَ وَیحَکمْ مَا تَنْتَظِرُونَ بِالرَّجُلِ ثَکلَتْکمْ أُمَّهَاتُکمْ فَحُمِلَ عَلَیهِ مِنْ کلِّ جَانِبٍ فَضَرَبَهُ زُرْعَةُ بْنُ شَرِیک عَلَی کفِّهِ الْیسْرَی فَقَطَعَهَا وَ ضَرَبَهُ آخَرُ مِنْهُمْ عَلَی عَاتِقِهِ فَکبَا مِنْهَا لِوَجْهِهِ وَ طَعَنَهُ سِنَانُ بْنُ أَنَسٍ بِالرُّمْحِ فَصَرَعَهُ وَ بَدَرَ إِلَیهِ خَوَلِی بْنُ یزِیدَ الْأَصْبَحِی لَعَنَهُ اللَّهُ فَنَزَلَ لِیحْتَزَّ رَأْسَهُ فَأُرْعِدَ فَقَالَ لَهُ شِمْرٌ فَتَّ اللَّهُ فِی عَضُدِک مَا لَک تُرْعَدُ.

[7]. بقره: 74

. [8] تفسیرمنسوب به إمام حسن عسکری علیه السلام/ ص: 283

. [9] مائده: 83

. [10] تفسیرمنسوب به إمام حسن عسکری علیه السلام/ ص: 283

. [11] اعراف: 201

[12]. تفسیرمنسوب به إمام حسن عسکری علیه السلام/ ص: 283

. [13] الأعراف: 179

وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْینٌ لا یبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یسْمَعُونَ بِها أُولئِک کالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِک هُمُ الْغافِلُونَ

[14]. تفسیرمنسوب به إمام حسن عسکری علیه السلام/ ص: 283

[15]. همان

[16]. همان

[17]. همان

[18]. همان

[19]. همان

چگونه دل سنگ شویم

[20]. همان

[21]. همان

آیت الله مجتهدی(ره) در درس اخلاقشان فرمود:

بهترین وسیلۀ رسیدن به خـدا، اهـل بـیت(ع) هستند. چهل سال پیش، من گرفتاری داشتم. یکی از اولیای خدا در «کربلا» به من فرمودند: بـه حضرت نرجس خاتون…

مرحوم حاج میرزا علی محدث زاده ( متوفای محرم 1396 ه. ق)، فرزند مرحوم محدث عالی مقام حاج شیخ عباس قمی رضوان الله تعالی علیها، از وعاظ وخطبای مشهور تهران بودند. ایشان می فرمود: یکسال به بیماری وناراحتی ح…

اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا…

حسد، از رذایل اخلاقی، گناهان کبیره و به معنای آرزویِ زوال نعمت ها و داشته های دیگران می باشد. حسادت، آتشی شیطانی است که وقتی بر جان آدمی می افتد، چاره ای در برابرش نیست، می سوزاند و هم تن خاکی را به غ…

کلمه «حرص» در لغت به معنای میل شدید است. در اصطلاح، وقتی انسان با نهایت طلب و خواهش به دنبال چیزی می رود به این حالت حرص گفته می شود. در باور عموم مردم، حرص معنای منفی دارد، اما در حقیقت منفی بودن آن …

توبه در لغت به معنای دست کشیدن از گناه و بازگشتن به راه حق است و به تعبیر دیگر، بازگشت به پشیمانی از گناه است. در قرآن کریم هم «توبه عبد» مطرح است و هم «توبه خدا». توبه عبد به معنی برگشتن عبد به سوی خ…

آدمیزاد است و مشکلاتش.

فکر میکنم مادامی که نفس میکشیم، باید انتظار وجود مشکلات و بروفق‌مرادنبودن احتمالی دنیا را هم داشته باشیم.

در این نوشته میخواهم در مورد شرایطی حرف بزنم که این مشکلات، نه برای ما، بلکه برای فردی از عزیزان‌مان رخ میدهد.

سوالی که میخواهم به آن بپردازم این است که “در چنین شرایطی باید چه کاری انجام دهیم؟“

چگونه دل سنگ شویم

یادم نیست کجای کتابِ تئوری انتخابِ گلاسر، اما جایی در همان کتاب بود که باعث شد نگاه من به سوال بالا به شیوه‌ای باشد که در ادامه این نوشته بیان میکنم.

اولین سوالی که در این شرایط از خودم میپرسم این است:

“من” چه کمکی میتوانم به او بکنم؟

فکر میکنم باید همه تلاشمان را بکنیم تا جواب این سوال را بیابیم.

بهترین کاری که میتوانیم برای او انجام دهیم چیست؟

کاری که بهترین تاثیر را بر زندگی او در بلندمدت داشته باشد چه کاری است؟

طبیعتا آن کار را انجام خواهیم داد.

اما اگر جوابی برای سوالهای بالا نیافتیم چه؟

اگر در حال حاضر هیچ کاری از دست ما (برای آن مشکلِ عزیزمان) برنمی‌آمد باید چه واکنشی نشان دهیم؟

فکر میکنم در چنین مواردی بهترین کاری که میتوانیم در حق او انجام دهیم این است که تا میتوانیم خودمان را درگیر غصه خوردن برای مشکلِ او نکنیم. نگذارم آن مشکلی که برای عزیزمان پیش آمده بر روند زندگی من تاثیر بگذارد.

طبیعتا در پاره‌ای اوقات قرار نیست ما کار ویژه‌ای برای عزیزان‌مان انجام دهیم و تنها لازم است در کنار آنها باشیم و حس همدلی را به آنها منتقل کنیم.

مقصود من از این نوشته، کتمان کردنِ اهمیت این فعالیت بسیار مهم نیست. اتفاقا برخلاف لغت سنگدلی، که در عنوان این نوشته از آن استفاده کردم، منظورم این نیست که در روابطمان سنگدل باشیم. بلکه میگویم مادامی که کاری از دست ما برنمی‌آید، نگذاریم انرژی‌مان را صرفا با غصه خوردن و فرسوده کردن خودمان هدر دهیم.

این سنگدلی ظاهری در بلندمدت به نفع “ما” خواهد بود. مشغول شدن من به فعالیت‌های خودم بهترین کمکی است که میتوانیم در درازمدت به آن عزیزم بکنم.

وقتی در خانواده‌ای بحرانی وجود دارد و از دست فردی از اعضای آن خانواده، در راستای بهتر کردن اوضاع، کاری برنمی‌آید، غصه خوردن و مستهلک کردن آن فرد توسط خودش چه کمکی به اوضاع میکند؟

آیا جز این است که تلاشِ فردی آن عضو از خانواده و دستاوردهای ناشی از آن تلاش و رضایتی که در پی آن بوجود خواهد آمد منجر به وجود آمدن یک عضو راضی در خانواده خواهد شد؟

آیا این عضوِ راضی نمی‌تواند بعدها نقطه اتکایی در آن خانواده باشد و چراغی را روشن نگه دارد؟

فکر میکنم همین مسئله را برای اختلافات بین عزیزانمان هم داریم.

اگر فرضا اختلافی بین دو نفر از اعضای خانواده وجود دارد، اولین مواجهه ما با این مسئله این پرسش خواهد بود: “من چه کاری میتوانم برای این اختلاف انجام دهم؟”

هرکاری از دست من برمی‌آید انجام خواهم داد، اما اگر تشخیص دادم که نفع بلندمدت آن دو نفر (و نفعِ من، چون در یک خانواده، رضایت و منافع همۀ افراد به هم گره خورده است) در هیچ‌کاری‌نکردنِ من است، آیا صلاح است که باز هم ذهنم را مشغولِ آن اختلاف بکنم؟

آیا این مستهلک شدنِ ناشی از مشغولیت ذهنِ من، در بلندمدت ضرر بزرگی برای “ما” نخواهد بود؟

خلاصه سخن آنکه بنظرم، تلاش برای خالی کردن ذهنمان از پاره‌ای از مشکلاتِ عزیزانمان، برخلاف عنوانی که برای این نوشته انتخاب کرده‌ام، هیچ ربطی به سنگدلی ندارد و اتفاقا مصداق عملِ مشفقانه برای آنان است. به گمانم این تغافل، بهترین کاری است که میتوانیم در حق عزیزان‌مان انجام دهیم.

امیدوارم هیچ‌وقت سنگدل نباشیم و ضمنا همیشه حواسمان به محدودیت‌های ذهنی و جسمی خودمان باشد.

سلام ممنون از مطلب جالبتون اما من متاسفانه وقتی مساله سلامتی عزیزانم باشه علیرغم اینکه میدونم کاری از دستم نمیاد ولی باز هم به شدت خودمو نگران میکنم

سلام زینب
به نظرم این نگرانی طبیعیه و اگر نباشه عجیبه، اما مهم اینه که حواسمون باشه حال خوب و انرژی ما میتونه کمک حال اونها باشه در این شرایط.

این نکته ای بود که از دکتر هلاکویی یاد گرفتم ، و بی نهایت برای من تو یه خانواده پرجمعیت کمک کننده بود، و دیگه کمتر عذاب وجدان میگرفتم خوندن دوباره این موضع تو سایت شما که خوندنش شده برنامه روزانم خالی از لطف نیست

چقدر خوب مصی
من هم این نگاه رو از ویلیام گلاسر و کتاب تیوری انتخابش یاد گرفتم.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

 Notify me when new comments are added.

نگرش کارنکن

چگونه دل سنگ شویم

رادیو کارنکن

معرفی مراجع آموزشی آنلاین

کتاب‌های خوب برای کارنکن

تست‌های خودشناسی

معرفی شغل‌ها


           


برای آشنایی بیشتر با من و عضویت در خبرنامه ایمیلی سایت به این لینک مراجعه کنید.
در این سایت مطالب زیادی برای معرفی کتابها ارائه شده، برای خواندن آنها به این لینک بروید: مطالبی دربارۀ کتابها

چگونه دل سنگ شویم
چگونه دل سنگ شویم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *