چگونه دل نترسی داشته باشیم

 
helpkade
چگونه دل نترسی داشته باشیم
چگونه دل نترسی داشته باشیم

من در یک مزرعه در مناطق روستایی استرالیا بزرگ شدم، ساعت ‌های بیشماری را با اسب وحشی سپری کردم که از کوههای سنگی برفی عبور کنم. به عبارت بهتر یاد گرفتم که چگونه از سقوط پیشگیری کنم. علاوه بر این، در طول راه یک درس قدرتمند برای زندگی گرفتم:

“رشد و راحتی نمی ‌تواند یک اسب را براند.“

این درسی است که برای تمام زندگی صادق است. چیزی که ما بیش از همه می ‌خواهیم همیشه نیاز به پذیرش ناراحتی و اقدام علی ‌رغم ترس از شکست و سقوط است.

در پایان، هیچ جایگزینی برای شجاعت وجود ندارد، هیچ راه میان ‌بری برای دور زدن شجاعت نیست. برای تبدیل شدن به فردی که بیشترین نیازش بودن و ساختن زندگی ای است که آرزو می کند، باید حاضر باشید که کارهایی را که شما را می ‌ترساند انجام دهید. دوباره و دوباره و دوباره.

به گزارش آلامتو به نقل از success؛ هیچ فرمولی جادویی برای رهایی شما از ترس وجود ندارد. با این حال، موارد خاصی وجود دارند که شما می‌ توانید تصمیم بگیرید که این کارها را به مرور زمان انجام دهید. این موارد به شما کمک می کند که کم‌ تر بترسید و قدرت لازم را به دست آورید.چگونه دل نترسی داشته باشیم

هفت مرحله زیر از آخرین کتاب من هستند. هر روز آن ‌ها را تمرین کنید و در طول زمان “شجاعت” درون تان زنده خواهد شد و آموزش خواهد یافت.

ترس به DNA روان‌ شناختی ما هدایت شده تا به ما کمک کند از شرایطی که می ‌تواند موجب درد، جراحت، از دست دادن یا مرگ شود اجتناب کنیم. مشکل اینجاست که در حالی که ترس وجود دارد تا شما را ایمن نگه دارد ، می ‌تواند شما را بیش از حد ایمن نگه دارد. به همین دلیل است که باید ترس و وحشت خود را اقرار کنید.

کارل یونگ، روانشناس سوئیسی می گوید هر آنچه که شما بیشتر در آن مقاومت می کنید، بیشتر ادامه خواهد یافت. چیزهایی که ما خودمان نتوانیم به خودمان اعتراف کنیم ، در نهایت موفقیت ما را دچار مشکل می کنند. با انکار ترس و یا طفره رفتن از آن، آن ترس بیشتر درون ما نفوذ می کند و سایه آن بلندتر می‌شود.

بنابراین، مقابله با حقیقت در مورد آنچه که بیشتر شما را ترساند، اولین گام ضروری برای به دست آوردن قدرتی است که شما را بالا نگه می دارد.

نیروی تخیل ما یک چیز حیرت ‌آور است. اگر تخیل وجود نداشت، قطعا زیباترین آثار بشر هرگز به وجود نمی آمد. با این حال، زمانی که تخیل ما با ترس تحریک ‌شود، می‌ تواند ما را وادار کند که خود را دست ‌کم بگیریم و عواقب منفی احتمالی را دست ‌بالا بگیریم.

با تبدیل سایه‌ ها به هیولاها، نیروی تخیل ما می ‌تواند ما را فریب دهد تا باور کنیم که خطر در هر گوشه کمین ‌کرده است و ما در همان جایی که هستیم امن ‌تر هستیم. فاجعه گرایی، تمایل به پریدن به سناریوی بدترین حالت به عنوان بیشترین نتیجه (یا تنها نتیجه) در هر وضعیت است. این یک عادت وحشتناک است، اما شما می توانید با این تمرین آن را بشکنید.

وقتی از تصور انجام کاری خارج از منطقه راحتی خود امتناع می‌ کنید، سعی کنید از خودتان بپرسید، بدترین اتفاقی که ممکن است در این رابطه رخ دهد چیست؟ سپس از خودتان بپرسید، پس اگر این اتفاق افتاد چه کار خواهم کرد؟ این چرخه را برای هر سناریوی بدترین حالت که می‌ توانید تصور کنید، تکرار کنید. به این ترتیب، شما خواهید فهمید که حتی اگر بدترین اتفاق رخ دهد، که اغلب بسیار بعید است، این کار شما را نمی کشد. در عوض، شما را در یک سطح کاملا جدید معرفی خواهد کرد: شما یاد خواهید گرفت، رشد خواهید کرد و یک نسخه بهتر، شجاع‌ تر و بهتر از سابق خواهید بود.

“تو کی هستی که این کار رو بکنی؟ تو نمی ‌دونی چه کار داری می‌کنی.فکر همه چی رو کردی؟ تو خودت رو مسخره می ‌کنی تو نمی ‌دونی چه کار داری می‌ کنی.”

هیچ ‌کس نمی ‌تواند از صدای درونی که بدترین منتقد ماست خلاص شود، این صدای درونی در هر قدم احتیاط می‌ کند و در هر فرصتی از بدبینی حرف می زند. با این حال، هر کسی می ‌تواند یاد بگیرد که چگونه با آن ارتباط برقرار کند: مهم‌ ترین بخش وجودی ما، صرفا تلاش برای ایمن نگه داشتن ماست. این یک روش نسبتا اولیه برای انجام این کار است.

زمانی که صدای ترس در سرتان (یا در شکمتان) از همه بلندتر است، به این دلیل است که احساس خطر می‌ کند. این یک احساس است، واقعیت نیست و قطعا سزاوار نیست که قدرتش را حفظ کند تا شما را از جریان زندگی تان دور نگه دارد.

چگونه ترس را کنار بگذاریم و شجاع باشیم؟

بازی کردن با ترس می‌ تواند یک رویکرد با ریسک بالا باشد. ما انسان ها همیشه تصور می کنیم که اگر ریسک کنیم و شکست بخوریم چقدر وحشتناک خواهیم بود. ما فقط وقتی را تصور می کنیم که اگر قرار باشد از منطقه راحتی خود خارج شویم چه اتفاقاتی رخ می دهد. اگر ریسک نکنیم نمی توانیم درکی از خطر داشته باشیم و در حقیقت نمی توانیم در این مورد با خودمان صادق باشیم.

شما می توانید ترس از خطر خود را لمس کنید و به آن تلنگری بزنید، به آینده فکر کنید و تصور کنید که اگر به ترستان اجازه دهید شما را ضعیف کند به چه وضعی گرفتار خواهید شد. خودتان را با ترس هایتان در 5، 10 و یا حتی 25 سال آتی تصور کنید و از خودتان بپرسید که این ترس چقدر برای شما گران تمام شده است.

ظرفیت سرافرازی و عظمت در درون ما وجود دارد. اما زندگی در داستانی در مورد بی کفایتی خودمان باعث شده تا با شجاع ترین بخش از خودمان غریبه شویم!

لازم نیست وضعیت به همین صورت باقی بماند. شما می توانید با تغییر فیزیولوژی خود از ترس خلاص شوید و دوباره به آرامش درونی تان برگردید. چطور باید این کار را انجام دهید؟؟ بسیارخب، این کار را به عنوان یک آزمایش کوچک امتحان کنید:

بلند شوید، مانند کسی که با یک ریسمان به بالا کشیده می شود. شانه هایتان را برگردانید و یک لبخند آرام روی چهره تان بنشانید، چانه تان را بلند کرده و به بالا نگاه کنید، عضلات شکم را محکم کرده و پاهایتان را به صورت قائم و جدا از هم روی زمین میخکوب کنید. سه نفس عمیق بکشید و زمانی را تصور کنید که که احساس می کنید می توانید دنیا را تسخیر کنید. قوی، توانا و مطمئن باشید و با این احساس نفس عمیق بکشید. پنج ثانیه مشت هایتان را گره کرده و این احساس را در آن ها نیز ذخیره کنید. حال به بی باکی و بی پروایی خود اشاره کنید و خودتان را در کاری که خیلی دوستش دارید تصور کنید تا هر کاری را که می خواهید انجام دهید برای مدت زیادی در قلب شما جای گیرد.

چه کاری باید انجام دهید؟ شما کجا هستید؟ چه کسی همراه شماست؟ چه کار می کنید؟ چی می گویید؟

خودتان را تصور کنید که شجاعت و اعتماد به نفس بالایی دارید.

قدرت آن لحظه را احساس کنید، آن را حفظ کنید، در یادتان نگه دارید و مالک آن شوید. اکنون آماده باشید که از آن استفاده کنید.

اولین باری را به یاد می ‌آورم که برای سخنرانی در یک کنفرانس مهم به روی صحنه رفتم، آنقدر دستپاچه بودم که احساس تهوع داشتم. اما بعد نفس عمیقی کشیدم و بر ماموریتی که من را به آن نقطه رسانده بود متمرکز شدم. در عرض چند لحظه، ترسم از بین رفته بود و وقتی کارم تمام شد، در عجب بودم که چرا تا به حال به خودم شک کرده بودم.

همه ما در زندگی لحظاتی را تجربه می کنیم که نیاز است از پوسته امنیت خود خارج شده و ریسک کنیم، این لحظات به شجاعت خیلی زیادی نیاز دارد.

با این حال اغلب شما خودتان را “خارج از آن” قرار می دهید (خارج شدن از پوسته امنیت خود و جسارت به خرج دادن، می‌ تواند به شما کمک کند تا درهای جدید رابه سویتان باز شود، استعداد خود را امتحان کنید یا فکر خود را توسعه دهید.)

هرچه زودتر به آن اعتماد کنید، خوش شانس خواهید بود. هرچند که این موضوع اصلا شانسی نیست.

با جسارت کافی برای یک قدم در مسیری که الهام ‌بخش شما می ‌شود ، یک سیگنال به خود و جهان ارسال می ‌کنید که در مورد ایجاد آینده‌ ای که متفاوت تر و بهتر از گذشته شماست، جدی هستید.

برای مثال اگر مدتی است که وزنه ای بلند نکرده اید، ممکن است در ابتدا بلند کردن یک وزنه 2.5 کیلوگرمی کمی برایتان سخت باشد، اما اگر هر روز تمرین کنید، با گذشت زمان این بلند کردن این وزنه برایتان بسیار راحت و روتین خواهد بود و پس از آن به دنبال بلند کردن وزنه های بیشتری هستید.

این موضوع در مورد شجاعت هم صادق است: شجاعت هم مثل یک ماهیچه است. اگر به تمرین ادامه دهید، تمرین کنید و اجازه ندهید ناراحتی شما را بترساند، در طول زمان اقدامات اولیه شجاعت کم ‌تر ترسناک به نظر می رسند و شجاع تر از قبل عمل خواهید کرد.

من از آن زمان که این مزرعه کوچک را در مناطق روستایی استرالیای غربی رها کرده ‌ام و منطقه راحتی خود را ترک کرده‌ ام ، یاد گرفته‌ ام که هر بار که در حضور ترس اقدام ‌کنید، قدرت تان تقویت خواهد شد.

پس ترس خود را احساس کنید ، اما شجاع باشید و اقدام کنید. چیزی که بیشتر از همه شما می ‌خواهید این است که بر روی آن مسلط شوید.

سلام من از هیچی نمی ترسم جز تنهایی در خانه

نوید برو بوکس..شکور توهم برو کلاس پیانو

توروخدا کمکم کنید من از معلول شدن تو دعوا بشدت می ترسم

وه همیشه برایم دعوا ودرگیری بوجود می اید خواهشا کمکم کنید

سلام دوستان من از دعوا کردن میترسم و خفت شدم خواهشا هرکی میتونه بهم کمک کنه نترس بشم بیا بهم پیام بده . خیلی ممنون

برادر من سعی کن دعوایی نباشی و زیاد دعوا نکنی به دلیل اینکه اخر خدایی نکرده یکی رو ناکام میکنی سعی کن خشمت رو بیاری پایینچگونه دل نترسی داشته باشیم

سلام توروخدا کمک کمکم کنید من انسان خیلی خیلی نترسی هستم مثلا تو خیابان ۱۰ نفر بیان با چاقو برام مهم نیست تا الان یه ۱۰ باری بستری شدم تنها چیزی که ازش میترسم اینه یکی با تیر تو سرم شلیک کنه مادرم میگه اخرش خودتو میکشی خواهشا کمک کنید

اهل کجایی

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

این واقعیت دارد. شما از شرایط فعلی ناراضی هستید. شما می دانید که با ادامه دادن آنچه تا حال انجام داده اید، چیزی عوض نخواهد شد و نتایج بهتری نخواهید گرفت. اما از طرف دیگر نیز می ترسید همینی را هم که تا الان بدست آورده اید از دست دهید:همین کار فعلی که حداقلی از پول را وارد زندگی شما می کند، یا همین دوستانی را که نصفه و نیمه به آنها اعتماد دارید و …

شما از تغییر می ترسید، چون از این می ترسید که ممکن است همین چیزهای فعلی را هم از دست بدهید و در نتیجه بجای آنکه زندگیتان بهتر شود، بیشتر در درون مرداب فرو روید.


قابلیت افزودن لباس حین شست و شو


میخوای از همیشه زیباتر باشی؟

 

 

چگونه دل نترسی داشته باشیم

 

جرأت ورزي، يعني دفاع از حقوق خود و بيان افکار و احساسات خويش که به شيوه مستقيم، صادقانه و  مناسب انجام شود. افراد جرأت‌ورز براي خود و ديگران احترام قائل هستند…

 

ارتباط يکي از مهم‌ترين زمينه‌هاي سلامت زندگي اجتماعي و منشأ فرهنگ و به عنوان زمينه و مبناي حرکت و ارتقاي انساني است که اگر ويروسي شود، بي شک پايه اصلي زندگي مي‌لغزد و رضايت از آن محو مي‌شود. در اين ميان ارتباط مؤثر با ديگران، مهارتي است که انسان را در موقعيّت ممتاز و بهتري قرار مي‌دهد و دست‌يابي به موفّقيّت و خوشبختي را سهل‌تر مي‌سازد. ارتباط مؤثر رابطه‌اي است که در آن شخص به گونه‌اي عمل مي‌کند که در آن علاوه بر اينکه خودش به خواسته‌هايش مي‌رسد، افراد مقابل نيز احساس رضايت دارند. يکي از مهارت‌هاي ارتباط مؤثر، جرأت ورزي است. افرادي که از مهارت جرأت ورزي (حدّ وسط برخورد منفعلانه و پرخاشگري) بي بهره‌اند، نمي‌توانند از خودشان دفاع نمايند؛ لذاست که غالباً در برخورد با ديگران منفعل، پشيمان و ترسو بوده و به جاي اهمّيّت به نيازها و خواسته‌اي خود، از خواسته‌ها و نظر ديگران تبعيّت مي‌کنند.

 

جرأت ورزي، يعني دفاع از حقوق خود و بيان افکار و احساسات خويش که به شيوه مستقيم، صادقانه و مناسب انجام شود. افراد جرأت‌ورز براي خود و ديگران احترام قائل هستند. آنان منفعل نيستند و ضمن اين که به خواسته‌ها و نيازهاي ديگران احترام مي‌گذارند، اجازه نمي‌دهند ديگران از آن‌ها سوء استفاده کنند و به شيوه قاهرانه با آنان ارتباط برقرار کنند.

 

جرأت ورزي مهارتي است در راه خود کارآمدي و خود کنترلي در افراد که اعتماد به نفس و عزّت نفس آن‌ها را تقويّت مي‌کند. اين مهارت که جزو مهارت‌هاي مقابله با خشم و همچنين بهترين روش ارتباط رضايت‌بخش با ديگران است، بسان ساير مهارت‌هاي ارتباطي نيازمند دانش، تدبير، مذاکره و انعطاف پذيري است.

 

توجه داشته باشيد که جرأت‌ورزي و پرخاشگري از يکديگر متمايزند. پرخاشگر بودن به معني دفاع از حقوق خود به شيوه‌اي خصمانه است که فرد سعي مي‌کند نيازها و خواسته‌هاي خود را از طريق غالب شدن، توهين و تحقير ديگران برآورده کند که در اين ميان براي حقوق و خواسته ديگران اهمّيّتي قائل نيست.

 

براي درک بيشتر تفاوت جرأت ورزي (حدّ وسط برخورد منفعلانه و پرخاشگري) با هر يک از رفتار انفعالي و پرخاشگرانه به مثال‌هاي زير دقّت نماييد.

 

1. فردي در صف خريد مي‌خواهد خودش را جلوي شما جا بزند و مي‌گويد: اجازه مي‌دهيد زودتر از شما خريد کنم؟ من عجله دارم.

 

پاسخ انفعالي: خيلي خوب.

 

پاسخ پرخاشگرانه: آهاي، مي‌خواهي چه کار کني، برو آخر صف بايست.

 

پاسخ همراه با جرأت ورزي: متأسفم، نمي‌توانم، من هم عجله دارم.

 

جراتمندي در اصل به معناي توانايي ابراز افکار و احساسات به شيوه‌اي است که در آن نيازهاي شما به روشني مشخص مي‌شود و راه ارتباط با ديگران براي هميشه گشوده باقي مي‌ماند. با وجود اين شما قبل از ابراز آزادانه نيازهاي خود بايد باور کنيد که از حق مشروع داشتن اين نيازها برخورداريد

 

2. يکي از هم کلاسي‌ها جزوه درسي شما را براي شب امتحان طلب مي‌کند.

 

پاسخ انفعالي: من خودم نياز دارم، ولي باشد.

 

پاسخ پرخاشگرانه: خيلي پررو هستي که شب امتحان چنين تقاضايي مي‌کني، فراموشش کن.

 

پاسخ همراه با جرأت ورزي: خوشحال مي‌شدم به شما کمک کنم، از قبل براي مطالعه شب امتحاني برنامه ريزي کرده‌ام. اي کاش زودتر مي‌گفتيد.

 

انواع رفتار جرأت مندانه

 

رفتار جرأتمندانه طبقه‌بندي‌هاي فراواني شده است،  برخي ابراز وجود در رفتار جرأتمندانه را داراي چهار مؤلفه مي‌دانند و

 

چگونه دل نترسی داشته باشیم

برخي نيز به طور کلّي رفتارهاي جرأتمندانه را به سه گروه کلّي تقسيم مي‌نمايند:

 

* بيان جرأتمندانه احساسات مثبت و منفي

 

* رد جرأتمندانه خواسته‌هاي نابجاي ديگران و مقاومت در برابر آن‌ها

 

* در خواست‌هاي جرأتمندانه از ديگران نترس، جرأت داشته باش

 

جراتمندي در اصل به معناي توانايي ابراز افکار و احساسات به شيوه‌اي است که در آن نيازهاي شما به روشني مشخص مي‌شود و راه ارتباط با ديگران براي هميشه گشوده باقي مي‌ماند. با وجود اين شما قبل از ابراز آزادانه نيازهاي خود بايد باور کنيد که از حق مشروع داشتن اين نيازها برخورداريد.

 

حقوق زير را هميشه بايد مد نظر داشته باشيد:

 

* شما حق داريد در مورد چگونگي هدايت زندگي خود تصميم بگيريد. اين حق، پيگيري اهداف و آرزوهاي شخصي و تعيين اولويت‌هاي خاص خود شما را شامل مي‌شود.

 

* شما از اين حق برخورداريد که ارزش‌ها، باورها، عقايد و عواطف خاص خودتان داشته باشيد و حق داريد از بابت اين ارزش‌ها، باورها، عقايد و عواطف به خودتان احترام بگذاريد. مهم نيست ديگران چه عقيده‌اي دارند.

 

* شما حق داريد بابت اعمال يا احساسات خود به ديگران توضيح ندهيد نياز نيست اعمال و احساسات خود را توجيه کنيد.

 

* شما حق داريد به ديگران بگوييد مايليد بگوييد چگونه با شما رفتار شود.

 

* شما حق داريد خودتان را ابراز کنيد و حق داريد بگوييد «نه»، «من نمي‌دانم» «من نمي‌فهمم» يا حتي «من اهميت نمي‌دهم». شما حق داريد وقتي را به شکل دهي افکار خود پيش از ابراز آن‌ها اختصاص دهيد.

 

* شما حق داريد از ديگران درخواست اطلاعات يا کمک کنيد بدون اينکه از بابت نيازهاي خود دست خوش احساسات منفي شويد.

 

* شما حق داريد افکارتان را تغيير دهيد، اشتباه کنيد و گاه غير منطقي عمل کنيد و گاه غير منطقي عمل کنيد و پيام‌هاي آن عمل را کاملاً بپذيريد.

 

* شما حق داريد خودتان را دوست بداريد هر چند مي‌دانيد کامل نيستيد و گاهي کارها را پايين‌تر از حد توانايي کامل خود انجام دهيد.

 

* شما حق داريد روابط مثبت و رضايت بخش برقرار کنيد. روابطي که در آن احساس آرامش کنيد و آزاديد صادقانه خود را بيان کنيد، و حق داريد روابط خود را اگر نيازهاي شما را برآورده نسازد، تغيير يا خاتمه دهيد.

 

* شما حق داريد زندگي خود را به هر شيوه‌اي که خودتان تعيين مي‌کنيد تغيير و تحول دهيد.

 

* وقتي شما باور نداشته باشيد که صاحب اين حقوق هستيد ممکن است در قبال شرايط و رويدادهاي زندگي خود منفعلانه واکنش نشان دهيد. وقتي به نيازها، عقايد و داوري‌هاي ديگران بيش از نيازها، عقايد و داروهاي خود اهميت دهيد احتمالاً احساس آسيب، تشويش و حتي خشم مي کنيدو. اين نوع رفتار انفعالي و غير جراتمندانه، اغلب غير مستقيم و از لحاظ هيجاني غير صادقانه و خود انکار گرا نه است.

 

* نزد خيلي از افراد توجه به نيازهاي مشروع خود و ابراز آن حقوق، خودخواهانه تعبير مي‌شود. خود خواهي به معني تنها به حقوق خويش توجه کردن و عدم توجه به حقوق ديگران است. نکته‌اي که به نحو تلويحي و تاکيد بر حقوق شما حاضر است اين حقيقت است که شما از بابت مشروع ديگران نيز نگران هستيد.

 

زندگي افراد جرأتمند، معنادار است. اينان به ديگران اجازه مي‌دهند تا مستقل بينديشند و عمل کنند و خود نيز افزون بر در دسترس قرار دادن خواسته‌هايشان، از زورگويي، تحکّم، زبوني و ذلّت فاصله مي‌گيرند

 

مزاياي رفتار جرأتمندانه

 

* از مهم‌ترين مزاياي جرأتمندي، احساس مثبتي است که فرد درباره خود دارد. افراد جرأتمند در مقايسه با افراد سازش کار و پرخاشگر درباره خود احساس بهتري دارند. آن‌ها احساس عزّت نفس دارند و خود را شريف و عزيز مي‌بينند.

 

* مردم افراد جرأتمند را صريح و صادق مي‌دانند و معتقدند چنين افرادي اهل چاپلوسي، تملّق و نفاق نيستند. اين افراد آنچه را مي‌توانند انجام دهند مطرح مي‌کنند. بنابراين مردم به چنين افراد بيشتر اعتماد مي‌کنند؛ گرچه به ظاهر آن را نشان ندهند.

 

* زندگي افراد جرأتمند، معنادار است. اينان به ديگران اجازه مي‌دهند تا مستقل بينديشند و عمل کنند و خود نيز افزون بر در دسترس قرار دادن خواسته‌هايشان، از زورگويي، تحکّم، زبوني و ذلّت فاصله مي‌گيرند.

 

پيامدهاي منفي نداشتن جرأت

 

جرأتمند نبودن مي‌تواند مشکلات زير را به وجود آورد:

 

* افسردگي، عصبانيّت از خود، احساس درماندگي، نااميدي و نداشتن کنترل در زندگي؛

 

* رنجيدگي و عصبانيت از ديگران؛

 

* ناکامي در بسياري از موقعيّت‌هايي که فرد نمي‌تواند به خواسته خود برسد؛

 

* انفجار خشم (وقتي خشم به شيوه مناسبي ابراز نشود، روي هم انباشته شده، در مواردي به شکل نامناسب و پرخاشگرانه ابراز مي‌شود)؛

 

*  اضطراب و در پي آن، اجتناب از افراد و موقعيت‌هايي که سبب ناراحتي و از ميان رفتن فرصت‌هاي زيادي مي‌شود؛

 

* ضعف در روابط بين فردي و ناتواني در بيان احساسات مثبت و منفي که باعث مي‌شود فرد مقابل از احساسات و خواسته‌هاي فرد اطلاعي نداشته باشد و نتواند اقدامي در جهت حصول آن‌ها انجام دهد؛

 

* مشکلات جسماني مانند سردرد، زخم معده، فشار خون بالا و تجربه استرس که عوارض جسماني زيادي به همراه دارد؛

 

*رفتار منفعل که باعث مي‌شود فرد نتواند در برابر ديگران قاطعانه عمل کند؛

 

* تقويت رفتار ديگران که باعث مي‌شود توقّع آنان بيشتر شود و براي به دست آوردن خواسته‌هاي خود، اصرار بيشتري داشته باشند.

منبع:سايت پرسمان،سايت آفتاب

مطالب بیشتر برای زندگی بهتر


آشپزی بدون دغدغه کثیفی گاز


راه رهایی از اعتیاد|بازگشت به زندگی


برای سفارش این ست فقط کافیه کلیک کنی!


سوالات پیش از ازدواج به تفکیک جلسه


سینما رو به خونت بیار!


لوازم خونگیت رو اقساطی نو کن!


جهیزیه ات رو قسطی وبدون پیش پرداخت بخر


قیمت امروز بلیط اتوبوس به هرکجای ایران

خرید انواع ابزار وجعبه ابزار خانگی وصنعتی


چگونه نزد همسر بیشتر دوست داشته شویم؟


موفقیت شما در کدام رشته تحصیلی است؟

قبل ازخرید،فرش مورد نظرت رو تو دکورتست کن


تردید و دو دلی قبل از ازدواج

طرح فروش اقساط(بدون پیش پرداخت)لوازم خانگی

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

کتاب افزایش قدرت اراده در هفت روز یا کمتر

اثری از مهدی خردمند

انسانها از این که چیزی را از دست بدهند وحشت دارند. به همین خاطر از “تغییر” می ترسند و در نتیجه از “تصمیم گیری” اجتناب می کنند.

این واقعیت دارد. شما از شرایط فعلی ناراضی هستید. شما می دانید که با ادامه دادن آنچه تا حال انجام داده اید، چیزی عوض نخواهد شد و نتایج بهتری نخواهید گرفت. اما از طرف دیگر نیز می ترسید همینی را هم که تا الان بدست آورده اید از دست دهید: همین کار فعلی که حداقلی از پول را وارد زندگی شما می کند، یا همین دوستانی را که نصفه و نیمه به آنها اعتماد دارید و …چگونه دل نترسی داشته باشیم

شما از تغییر می ترسید، چون از این می ترسید که ممکن است همین چیزهای فعلی را هم از دست بدهید و در نتیجه بجای آنکه زندگیتان بهتر شود، بیشتر در درون مرداب فرو روید.

پس کاری که ناخودآگاه انجام می دهید این است که اصلا تصمیم گیری نمی کنید. سعی می کنید از تصمیم گیری اجتناب کنید. از انتخاب هدف تا حد ممکن پرهیز می کنید تا جایی که واقعا ناچار باشید. به عبارت دیگر دست به انجام کار جدیدی نمی زنید مگر آنکه واقعا ناچار به تغییر باشید!

این بد است… خیلی بد است! و لازم هم نیست که من به شما بگویم چرا بد است. خودتان بهتر از من می دانید که هیچ کسی با توسل به ترس به رویاهای خود نرسیده است. اساسا رویا و ترس با هم یکجا جمع بسته نمی شوند چون عاقبت همزیستی رویا و ترس “کابوس” نام دارد و ما نمی خواهیم به سمت آن حرکت کنیم.

من در این نوشته ۳ راه ساده را به شما یاد خواهم داد که تا آخر عمر می تواند به شما کمک کند تا بر ترس های خود غالب شوید. احتمالا این ۳ روش نمی توانند در چند ثانیه تمام ترس های شما را از بین ببرند، و اساسا شما نیز نباید چنین انتظاری از خود داشته باشید. چون اگر بخواهید ناگهان خود را از ریشه متحول کنید و تمام ترس ها را از بین ببرید، احتمالا آنقدر دچار استرس و اضطراب خواهید شد که قدرت تصمیم گیری و فکر کردن خود را از دست خواهید داد. در نتیجه ممکن است تصمیمات اشتباهی بگیرید که شما را به مسیر اشتباهی بفرستد.

پس می خواهم کمی صبور باشید و رویارویی با ترس و مدیریت آن را تبدیل به یک خصوصیت فردی در بلندمدت کنید. این ۳ استراتژِی این کار را برای شما انجام خواهند داد.

همچنین می خواهم یادآوری کنم که منظور من از “ریسک کردن” انجام کارهای غیرمنطقی و احمقانه نیست. من نمی خواهم کسی را تحریک به “کله شق” شدن کنم! هدف من این است که شما شجاعت کافی برای تصمیم گیری در مواردی پیدا کنید که واقعا برایتان خوب است و عاقلانه هم به نظر می رسند اما باز هم قادر نیستید که ترس خود را رها کرده و مسیر جدیدی را انتخاب کنید. پس با این مقدمه می رویم سراغ معرفی این ۳ راهکار مهم:

۱- چیزی را ریسک کنید که می توانید از دست بدهید

آیا شما می توانید از هزار تومان بگذرید؟ از ده هزار تومان چطور؟ از صدهزار تومان چطور؟

واقعیت این است که هیچ کس حاضر نیست حتی یک تومان از پولش را به دور بیندازند، اما مطمئنا از دست دادن یک رقم بالاتر نیاز به شجاعت و ریسک پذیری بالا دارد.

بیشتر پیشرفت های زندگی، از معامله به وجود می آید، یعنی داد و ستد. شما چیزی را از دست می دهید و چیزی را به دست می آورید. اجازه دهید چند مثال را بررسی کنیم:

من هر چه قدر فکر می کنم نمی توانم فرصتی را برای پیشرفت در زندگی خودم پیدا کنم که در ازای چیزهایی که بدست آورده ام چیزی از دست نداده باشم.

وقتی از این زاویه به زندگی نگاه کنید، از نظر منطقی و عقلانی به این نتیجه می رسید که بجای “از دست دادن” دارایی هایتان، باید از “هیچ چیز را از دست ندادن” بترسید!

یعنی چه؟ یعنی اینکه اگر شما جوری زندگی می کنید که نمی خواهید هیچ چیزی را از دست بدهید و همه چیز را محکم در مشتتان نگاه داشته اید، میزان داد و ستد و معامله در زندگی شما صفر خواهد شد. وقتی که این اتفاق بیفتد، اولین بازنده ی آن خود شما خواهید بود. در حالی که همه دارند با جدیت معامله می کنند و چیزهای ارزشمند را با هم تبادل می کنند، شما آن کنار ایستاده اید و قلک کوچک خود را محکم چسبیده اید که به هر حال دارایی هایش رو به اتمام است.

و امیدوارم درک کرده باشید که منظور من از “دارایی” فقط چیزهای مادی نیست. دارایی های شما می تواند وقت، مهارت، هنر، دانش، عشق و حتی توجه شما باشد.

حال بعضی از اوقات ممکن است که معامله ای برای شما چندان مفید و پر سود نباشد. در این موارد مطمئنا راه درست این است که از آن صرف نظر کنید و سراغ فرصت بهتری بگردید.

اما به اعتقاد شخصی من، معامله کردن بهتر از معامله نکردن است. در حین معامله ممکن است که شما نفع زیادی نبرید، اما در همان زمان دارید تجربه های با ارزشی را کسب می کنید که نهایتا در آینده به کارتان خواهند آمد و باعث منفعت بیشتر برایتان خواهند شد. حاضر باشید تا در معامله های کوچک ضرر کنید تا در معاملات بزرگ برنده شوید.

برای ساده کردن این روند و تغییر دادن ملایم خود، اول از خود بپرسید که چه چیزی را حاضرید از دست بدهید بدون آنکه تعادل زندگیتان به شدت مختل شود و یا قادر به ادامه حیات نباشید؟

مثلا اگر هر هفته ۵ ساعت صرف یادگیری یک مهارت یا هنر جدید بکنید، آیا از دادن این زمان برایتان خطرناک است؟

اگر شرط وارد شدن به بازار و ارتباط برقرار کردن با افراد ثروتمند این باشد که برای مدتی رایگان در حجره ی یک بازاری کار کنید و زمین را جارو کنید، در آن صورت آیا خطر از دست دادن زمان و انرژی مربوط به آن را می توانید بپذیرید؟

اگر می خواهید دوستان خوبی داشته باشید، باید بتوانید با ایثار و فداکاری و صداقت یک رابطه ی صمیمانه به وجود آورید، اما همه با شما اینقدر مهربان نخواهند بود. آیا حاضرید که این ریسک را بکنید تا بالاخره دوستان ارزشمند و شایسته ای برای خود بیابید که یک عمر در کنارتان باشند؟

۲- قبل از ریسک کردن دانش لازم را کسب کنید

یکی از الگوهای شخصی من در زندگی، بویژه در دنیای تجارت و سرمایه گذاری، “وارن بافت” است. وی در حال حاضر دومین ثروتمند دنیا است، البته چندین سال نیز نفر اول بوده است.

وی ثروت خود را از طریق سرمایه گذاری در بازار سهام کسب کرده است. یعنی کار وی این است که گزارش های مالی شرکت های مختلف را بخواند، با مدیریت آنها آشنا شود و نهایتا تصمیم بگیرد که آیا باید سهام آن شرکت را بخرد یا نه. و وقتی که ما صحبت از خریدن سهام می کنیم، باید ارقامی نجومی و در حد میلیارد دلاری را تجسم کنید!

حال می دانیم که “بیل گیتس” صاحب شرکت مایکروسافت ثروتمندترین فرد جهان است. در سال ۲۰۰۰ میلادی، مایکروسافت شرکتی بود که نظر همه را به خود جلب کرده بود و همه سعی می کردند سهام آن را بخرند. حال بعد از سالها ما می دانیم که مایکروسافت یکی از بهترین سرمایه گذاری های یک فرد می توانست در آن زمان باشد و همچنان بخش عظیمی از بازار را در کنترل خود دارد.

“وارن بافت” در سال ۲۰۰۰ این فرصت را داشت که در مایکروسافت سرمایه گذاری کند و بسیاری از افراد به وی توصیه می کردند که این کار را انجام دهد. اما وی این کار را نکرد. دلیلش هم این بود که می گفت “قادر به فهمیدن مسایل مربوط به تکنولوژی و رایانه نیست.” در نتیجه در همان سال نامه ای به سهامدارانش نوشت و به کنایه گفت که “امسال در حالیکه همه در حال خریدن سهام شرکت های فعال در بخش تکنولوژی و اینترنت هستند، وی تصمیم گرفته که در سهام شرکتهایی که آجر و مصالح ساختمانی تولید می کنند سرمایه گذاری کند!”

نکته ی این داستان چیست؟ وی فقط در زمینه ای پا به جلو می گذارد که واقعا آن را می فهمد. فهمیدن مایکروسافت برای یک پیرمرد که حتی از رایانه استفاده نمی کند واقعا دشوار است. پس وی بی اعتنا به تب و تاب بازار در زمینه ای ریسک کرد که خیلی خوب می فهمد: شرکت های تولید مصالح ساختمانی!

اما چرا؟ باید آگاه باشید که یکی از استادان فلسفه ی سرمایه گذاری وی “فیلیپ فیشر” بود. یکی از سرمایه گذاری های موفق فیشر، خریدن سهام شرکت هایی بود که تابوت تولید می کردند! چرا؟ چون با اینکه وی هم قادر نبود امور مربوط به تکنولوژی را بفهمد اما به هر حال می توانست ببیند که هر انسانی یک روز می میرد و برای دفن نیاز به تابوت خواهد داشت!

شما هم باید قبل از ریسک کردن، اول دانش خود را در آن زمینه زیاد کنید. داشتن دانش کافی به شما اعتماد به نفس بالایی می دهد و می توانید نقشه ی راه بهتری برای خود آماده کنید. اجازه دهید چند مثال بزنم:

– مثلا اگر می خواهید بخشی از پس انداز خود را در بانک گذاشته و سودی را برای آن دریافت کنید، باید به تمام بانک ها سر بزنید و شرایط خاص هر کدام را بپرسید. سپس در مورد اوراق قرضه ی دولتی تحقیق کنید و سودشان را با سود پس انداز مقایسه کنید. بعضی از شرکت های بیمه نیز طرح های مشابهی را ارائه می دهند که می تواند گزینه های شما را متنوع کند. حال که اطلاعات کافی را کسب کردید می توانید عاقلانه و سنجیده ریسک کرده و پولتان را در اختیار آنها قرار دهید.

– فرض کنید که می خواهید ازدواج کنید اما شاید نگران آن هستید که از پس مسولیت های آن برنیایید. مثلا اگر مردی قصد ازدواج دارد اما مهریه ای که خانواده ی خانم طلب می کند از عهده ی شما خارج است، چه باید بکنید؟ آیا باید با تکیه بر اینکه “مهریه را کی داده و کی گرفته” دل به دریا زده و زیر آن بروید و یا آنکه همسری را انتخاب کنید که به ازدواج با شما بیشتر بها می دهد تا مهریه ای که به وی آرامش دهد؟ شاید همسر مورد علاقه شما ریسک بسیار زیادی در ازدواج می بیند و حاضر نیست که سر مهریه کوتاه بیاید. همانطور که گفتم داشتن دانش کافی پیش از ریسک کردن تصمیم گیری را آسانتر می کند، در نتیجه شاید بخواهید همسری را انتخاب کنید که به اندازه کافی در مورد ازدواج و مدیریت زندگی زناشویی خود را آموزش داده است و قدرت پذیرفتن ریسک ورود به یک زندگی مشترک را دارد. اگر خانمی به اندازه کافی به خودش اعتماد به نفس داشته باشد مطمئنا در روزهای بد زندگی نیز خواهد ایستاد و مشکلات را حل خواهد تا آنکه به دنبال در خروجی و فرار از زندگی باشد (یا حتی به آن فکر کند).

– فرض کنید که شما خانمی هستید که می خواهد زندگی مشترکی را با یک مرد شروع کند. همین ریسک باعث تعلل و نگرانی شما نیز هست. شما مردی را می خواهید که بتوانید به وی تکیه کنید و از عهده ی مسولیت های زندگی بربیاید. اما فرض کنیم که مرد مورد علاقه ی شما تقریبا هیچ چیزی ندارد که این امنیت خاطر را به شما بدهد. چگونه باید ریسک کنید؟

پیشنهاد من در این مورد هم این است که باز اطلاعات و دانش خود را درباره وی بالا ببرید. آیا وی مردی است که از کار و تلاش متنفر است و ترجیح می دهد استراحت کند؟ آیا مردی است که وابسته به کمک و مساعدت خانواده اش است و یا اینکه در بیشتر مواقع حتی پیشنهاد یاری از طرف خانواده اش را با غرور رد می کند و به خواهد روی پای خودش بایستد؟

اگر وی مردی است که ذاتا می خواهد روی پای خودش بایستد و از خانواده اش استقلال داشته باشد، احتمالا بدون حضور شما در زندگی اش باز هم همین کار را خواهد کرد. پس شما توانسته اید تشخیص دهید که خصوصیت ذاتی وی چیست و این می تواند تصمیم گیری را برای شما آسان کند.چگونه دل نترسی داشته باشیم

البته داشتن اطلاعات و دانش هیچ چیزی را تضمین نمی کند. مهندسین نخبه ی دنیا در ناسا جمع می شوند و سالها وقت صرف طراحی یک فضاپیما می کنند تا با موفقیت مسافرانش را به فضا ببرد و بازگرداند. اما با این همه هر از گاهی یکی از این فضاپیماها سقوط می کند و سرنشینانش متاسفانه جان خود را از دست می دهند. در نتیجه هدف ما این است که احتمال خطا در تصمیم گیری را به حداقل برسانیم، نه اینکه صفر کنیم. اگر شما حتی با محاسبه ی احتمالات به این نتیجه رسیدید که ۷۰% می توانید موفق شوید اما باز دست به کار نشوید، به احتمال زیاد نیاز به یک گوی بلورین دارید که آینده را برایتان نشان دهد و متاسفانه چنین چیزی هنوز ساخته نشده است.

مثلا در مثال بالا، همان آقایی که خصوصیت سخت کوشی و مستقل بودن را داشت، ممکن است در طول زمان تغییر کند. ممکن است دوستان نابابی پیدا کند و به بیراهه کشیده شود. هر چیزی ممکن است. اما شما هیچ چاره ندارید جز آنکه با افزایش دانش و تجربه ی خود قدم به جلو بگذارید و از حرکت باز نایستید. یادتان باشد که هر مشکلی در راه پیش بیاید، شما قدرت آن را دارید که خوب رویش تمرکز کنید و راه حلی برای مشکلات پیدا کنید.

به خاطر دارم یکبار پروفسور بزرگ ریاضی در یک سمینار آموزشی از وضعیت آموزش ریاضی در مدارس انتقاد جالبی می کرد. وی معتقد بود که بیشتر سرفصل های آموزشی در درس ریاضی حول محور جبر و حساب انتگرال شکل گرفته است. یعنی حول مباحثی که جواب های مشخصی را به یک سری معادله می دهند. اما وی اعتقاد داشت که کاربردی ترین مباحث ریاضی برای انسانهای عادی (نه مهندسین و دانشمندان) مباحث مربوط به آمار و احتمالات است. جایی که شما یاد می گیرید چطور به جای یافتن جواب قطعی، دنبال جواب محتمل باشید.

من در جلسات مشاوره خصوصی خودم نیز با همین مشکل روبرو می شوم. بیشتر کسانی که خواستار مشاوره خصوصی با من هستند کسانی هستند که سطح هوش بسیار بالایی دارند، لااقل از خود من به مراتب باهوش ترند. اما چون نیاز غیر قابل کنترلی برای “اطمینان کامل” پیش از دست به کار شدن دارند، در هنگام تصمیم گیری دچار تضاد و درگیری درونی می شوند و اعتماد به نفس خود را از دست می دهند.

دانش خود را در زمینه ای که می خواهید تغییری در خود دهید بالا ببرید. کتاب هایی مربوط به آن بخوانید و کسانی را پیدا کنید که پیش از شما در آن زمینه قدم گذاشته اند و تجربه ی کافی دارند. اما آنقدر صبر نکنید که فرصت از دست برود. همیشه درصدی از خطا و شانس را برای خود در نظر بگیرید.

۳- به کسانی که ندارند کمک کنید!

احتمالا این توصیه من دقیقا برخلاف تمام انتظاراتتان خواهد بود، مخصوصا اگر از نظر مالی فعلا در شرایط مناسبی نیستید و حتی حساب ریال هایتان را نیز نگاه می دارید.

من آمده ام که بگویم اگر در شرایط مالی نامناسبی هستید و در حال تغییر زندگی خود هستید، حتما باید به دیگران کمک کنید!

چرا؟ توضیح این مسئله شاید عجیب به نظر برسد اما زمانیکه شما در اوج سختی همچنان به دیگران کمک می کنید، پیغامی که به ذهن ناخودآگاه خود می فرستید این است که در درون خود را فقیر و ناتوان نمی دانید. شما در هر حالی بخشنده هستید و فکر می کنید که علیرغم مشکلات فعلی، ثروت و دارایی به زندگی شما وارد خواهد شد.

خوب به خاطر دارم که در سالهای جوانی ام چگونه این کار اعتماد به نفس من را افزایش می داد. با آنکه شرایط مالی خوبی نداشتم اما وقتی که پولی را ماهیانه برای کودکانی می فرستادم که در جایی دوردست مدرسه می رفتند و کتاب برای خواندن نداشتند، این چقدر روی اعتماد به نفس من تاثیر می گذاشت. درست بود که مقداری پول از درآمدم هر ماه کم می شد اما در نتیجه آن احساس عزت نفسی در خود می کردم که در سایر پروژه های کاری به من کمک می کرد و می توانستم با سهولت بیشتری ریسک کنم.

البته نمی خواهم ادعا کنم که این عادت من نشان دهنده ی آن است که من چه روح بزرگی داشتم! نه، اتفاقا شاید نشان دهنده ی آن باشد که من فرد خودخواهی بودم. اما به هر حال فکر نمی کنم که لااقل خودخواهی من در قالب بخشیدن چیزی به افراد نیازمند تاثیر بدی در این دنیا گذاشته باشد!

پس شما هم ببخشید… مخصوصا اگر نمی توانید! مخصوصا اگر می ترسید!

البته لازم به یادآوری نیست که منظور من بخشیدن هستی و نیستیتان به دیگران نیست. اگر شما بتوانید هزینه ی یک وعده غذای عالی در یک رستوران شیک را هر ماه به یک فرد نیازمند هدیه کنید، همین می تواند کافی باشد.

حال که با ۳ راه حل شخصی من برای از بین بردن ترس خود از تصمیم گیری آشنا شدید، می خواهم از شما دعوت کنم که کتاب آموزشی من در همین رابطه با عنوان “افزایش قدرت اراده در ۷ روز یا کمتر” را نیز ببینید. می توانید اول نسخه ی رایگان آن را بخوانید و بعد اگر خواستید نسخه ی کامل آن را سفارش دهید. و استثنا در این مورد خاص من تمام ریسک خرید آن را از دوش ما برداشته ام. اگر تا ۷ روز پس از خرید آن به هر دلیلی از آن راضی نبودید و فکر کردید که تاثیری مثبت روی شما نگذاشته است، کافی است برای من یک ایمیل ساده بفرستید و بگویید تا پولتان را پس بفرستم. نه از دست شما دلخور خواهم شد و نه سوالی از شما خواهم پرسید، اتفاقا بسیار از شما نیز سپاسگزار خواهم بود که حاضر شدید وقت گرانبهایتان را صرف خواندن و آزمودن آن کنید.

برای آشنایی با محتویات درونی این کتاب و اینکه چگونه می تواند قدرت اراده ی شما را چند برابر سازد اینجا کلیک کنید

همراه شما
مهدی خردمند

عالی بود خداییش هروقت پیامتونو میبینم خوشحال میشم

لطفا مطلب هارو زودتر انتشار بدید من ترس از دعوا دارم و همین مانع درس خوندنم شده اگه شما بتونیم این ترس از بین ببرین خیلی ممنون میشم آقای خردمند

با سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز از مطالب خوب و مفید شما تشکر میکنم، کتاب افزایش قدرت اراده در ۷روز را تهیه کردم و مطالعه آن تاثیر زیادی بر من داشت، باعث شد انگیزه لازم برای کار بر روی پایان نامه ام رو که مدتی بود کنار گذاشته بودم به دست بیاورم، مطمئن هستم که دوره های دیگر هم همین قدر مفید و موثر خواهند بود و به محض فارغ شدن از پایان نامه قصد تهیه آنها را دارم. باتشکر فراوان

ممنون از مطالبتون، لطفا بگید چطور رو قدرت ذهنمون تمرکز داشته باشیم و مطالب رو درست چیزی که تو ذهنمونه به طرف بگیم و به زبان بیاریم
متشکرم

باسلام وخسته نباشید بسیارمتشکرم آقای خرمند میخوام خصوصی حرف بزنم

سوالات خود را به support@ravanam.com ارسال کنید

برا ترس از ارتفاع ساختمان و داربست چیکار کنم؟
ممنون

سلام
من کارم جوری هست که گاهی اوقات باید روی یه تخته با عرض بیست یا سی سانتیمتری رو داربست کار کنم پیکور بزنم و جوشکاری کنم.(پیکور کاری بیشترین ترس را ایجاد میکند، چو باید تعادل خودم را بدون هیچ مهاری حفظ کنم و تمرکز کنم روی پیکور ، خوده پیکور باعث ضربه زدن ونهایتا برهم زدن تعادل میشه)
در ارتفاعات بیشتر از دوطبقه به مشکل بر میخورم، و چون باید به دفعات زیاد تخته را جابجا کنم امکان استفاده از دو تخته را ندارم، این ترس از سقوط در کارم اشکال ایجاد میکند، ولی همکارانم این کار را خیلی راحتتر از من انجام میدهند
راهکار مناسب با این ترس چیه؟

سلام
شما میتونید از هارنس یا کمربند ایمنی تمام بدن و یا سایر وسایل حفاظت در برابر سقوط از ارتفاع استفاده کنید

شما اگر نترسید ، باید به خودتون شک کنید،همه ساله چندین نفر از ارتفاع سقوط می کنند که یا می میرند و یا تا آخر عمر روی ویلچر میمونند. کار در ارتفاع نیاز به کلی تجهیزات دارد،حالا شما از روی تنبلی و دیدن مهارت احمقانه دوستانت، از تخته دوم استفاده نمیکنی، کمی عاقلانه رفتار کن.

بسیار عالی

مطالبتون عالی هست .می توانیم مسایل و مشکلات خود را با شما مطرح کنیم و شما راه حل ارایه بدهید؟متشکرم

با درود استاد عزیز آقای خردمند من پاسخ برای آقای علی گذاشتم کنار در مورد انتخاب رشته بود اما در دیدگاه ها ثبت نشده چقدر زمان می بره؟

واقعا عالی و مفید بود،سپاسگزااااررررر ♥

سلام.وبسایت خیلی خوبی دارید.ممنون

بابتِ سبک مفید و موثر ، ساده ، روشن و بدونِ ابهامِ ارائه ی این مطلب ، توسط شما ، که بر اساسِ تحلیل عقلیِ رفتارهای سازنده مطابق با کار کرد ذهن ناخودآگاه و با هدفِ ایجاد شخصیت موفق در افراد است ، بسیار سپاسگذارم
واقع گرایانه – به دور از ترفند های روانی تبلیغیِ دارای مفاهیم غیرمعقول و گنگ – نزدیک تر به عقل و علم – نتیجه ی تجربه های موفق – نگاهی با حساسیت بالا به ناخودآگاه و واکنش هایش

در ضمن از شما راهنمایی می خواستم: علاقمند به یادگیری هیپنوتراپی هستم ( البته تازگی ها نظرم بیشتر به سمتِ یادگیریِ هیپنوتیزم اریکسونی جلب شده – اگردر نتیجه ی خروجی تفاوت هایی دارند راهنمایی بفرمایید ) – هیچ زمینه ای هم ندارم – رشته ی تحصیلی من هم بسیار متفاوت با روانشناسی است – شما به عنوانِ فردی با تجربه که این مسیر را پیموده من را راهنمایی کنید که فردی با شرایط من چگونه می تواند یک هیپنوتراپ بشود در حالیکه ظاهرا” موسسات معتبر آموزش هیپنوتیزم و بعد هیپنوتراپی افردی دارای شرایط خاص مرتبط و دارای سوابقی مرتبط با این زمینه را ثبت نام می کنند ( مثلا” دارای تحصیلات دررشته ی روانشناسی یا تحصیل در رشته های پزشکی بخصوص روانپزشکی ).
با تشکر

برای یادگیری هیپنوتراپی اول از همه هیپنوتیزم ساده و مستقیم را یاد بگیرید. در درجه ی آخر به اریکسونی خواهید رسید که بسیار پیچیده است.
مهم این نیست که مدرک تحصیلی شما چیست. مهم این است که چقدر از ته دل مشتاق به تغییر دادن انسانها و کمک به آنها هستید و حاضر نباشید محدودیت های فکری یک فرد را بپذیرید.
و بعد هیپنوتراپی فقط با تجربیات متعدد کارآمد می شود. باید هر چیزی را که یاد می گیرید امتحان کنید تا در آن بهتر شوید

سلام..
باید بگم هر موقع ب اوج ناامیدی میرسم از طرفتون واسم ایمیل میاد..حرفاتون ب حدی شیرینه ک من مثه حرفایه بقیه حس ناخوشایندی بهشون ندارم….من افسردگیه حاد داشتم..بعد از یک سال حالم بهتر شد و ب درجه ی متوسط رسید اما این اواخر دوباره همون افکار و احساسات داره برام مرور میشه و خیلی میترسم دوباره برگردم ب اون روزا..میخواستم بپرسم در کل چن تا کتاب نوشتین؟؟ میخوام همشونو تهیه کنم اگه خدا بخواد

سلام جناب خردمند
تشکر بابت مطالب مفید شما
چند وقتی هست که کتاب شما را تهیه کرده ام و استفاده می کنم و مهم ترین دلیلش خواندن برای کنکور کارشناسی ارشد هست.
فقط به یک مشکل برخوردم که هنوز پاسخ درستی برایش پیدا نکرده ام. خیلی نمی خواهم وقتتان را بگیرم فقط اگر ممکن است یک راهنمایی کوچک از شما می خواستم که بی ارتباط با این مطلبی که گذاشته اید نیست.
پیشاپیش از بذل محبتتان سپاس گزارم.
حقیقتش این است که به نظر من در ایران هدایت تحصیلی درستی صورت نمی گیرد و من هم موقع انتخاب رشته ی کارشناسی، رشته ای را انتخاب کردم که تقریبا فقط یک اسم از آن شنیده بودم(مهندسی عمران) حالا بعد از چند سال که ان شاء الله در شرف فارغ التحصیلی هستم با خودم می گویم نکند این راه را اشتباه آمده ام و اصلا شاید من به درد این رشته نمی خورم و به تبع این موضوع ادامه ی تحصیل در این رشته هم بیهوده است و شاید بهتر است تغییر رشته بدهم(در یکی از آزمون های روان شناسی اینترنتی شخصیتم ISFP بود که بیش تر به هنرمند می خورد تا مهندس عمران!)
این شد که الأن در یک حالت تحیر و سرگردانی به سر می برم.
اگر بخواهم یک جورهایی ریسک کنم و پا از دایره ی راحتی بیرون بگذارم فکر کنم هزینه ی زیادی باید بپردازم که شامل چشم بستن روی چهار پنج سال وقت و انرژی و هزینه ی صرف شده و مواجه شدن با سربازی است.
یک راه دیگر هم این است که خودم را به بی خیالی بزنم و در همین رشته ادامه ی تحصیل بدهم(که البته من این راه را دوست ندارم وگرنه الآن مزاحم شما نمی شدم).
راه دیگر این که در همین رشته ادامه ی تحصیل بدهم و بعدا شغلی را انتخاب کنم که نزدیکی بیش تری با خلق و خوی من دارد هرچند درآمدش کم باشد(مثلا سرپرست کارگاه نشوم و در عوض در حوزه ی طراحی و یا تدریس فعالیت کنم).
یا این که…
به نظر شما چه کار کنم؟
(ببخشید طولانی شد ولی واقعا به مشورت و راهنمایی نیاز دارم و باز هم از وقتی که می گذارید تشکر می کنم.)

برررسی مشکل شما نیاز به زمان و اطلاعات بیشتر دارد
اما به طور خلاصه توصیه ای که می توانم بکنم این است: کاری را دنبال کنید که خود کار پاداش انجامش باشد و پول فایده ی جانبی اش شود. البته بعضی مواقع ممکن است در کوتاه مدت مجبور به انجام کاری شوید که دوست ندارید اما به درآمدش نیاز دارید. اما در بلندمدت چاره ای ندارید مگر آنکه به دنبال عشق و قلب خود بروید

سلام خسته نباشید عالی بود

درود علی جان
با اجازه استاد خردمند منم می خواستم نظر بدم چون سرگردانی مشابه رو داشتم
تصمیم گیری سختی هست و شما باید جوانب زیادی رو در نظر بگیری. سربازی آخرین گزینه است. پس یکی از رشته های مورد علاقه تو انتخاب کن و ادامه بده. به موقع می تونی با دانش بیشتر حتی در پروژه های ناجا شرکت کنی. تمام رشته هایی که به نظرت می تونی ادامه بدی رو بچین و در مورد همه شون از ماتریس تصمیم گیری استفاده کن. اولویت ها و میزان علاقه تو برای هر کدوم می چینی و امتیاز میدی . هزینه همین گزینه مهمیه. از نرم افزار expert choice می می تونی استفاده کنی. و در مورد رشتت که عمران هست این رشته از بهترین رشته ها بعد از غار نشینی انسانها بوده. اگه بتونی مهندسی باشی که پایه های محکمی برای ساختمونا طراحی کنه. الکی امضای نظارت نزنه پای نقشه ها. اگه حداکثر میزان نور ورودی رو درست محاسبه کنی. اگه نمی خوای از کشور خارج شی ایران مهد هنر مهندسای عمران هست. در واقع همه کشورها همینه. تا حالا دقت کردی تو همه فیلمای هالیوود اون پل معروف رو نشون میدن درسته من یه معمار هم تو طراحیش بوده ولی مهندسای عمران ایستایی سازه رو پیش بینی کردن. پس می بینی که مهندس عمران همه یه هنرمند منطقیه. زمان مهمترین منبع هست. پس دانشتو در زمینه ای مه علاقه داری بیشتر کن و بدون که زمینه هنری ذهنت تو هر رشته‌ای کمکت می کنه

سلام من راه حل سوم را در زندگی پیش گرفته ام و خیر و برکت را در زندگی یک دیده ام ممنون از یاد دادن راه حل های دیگرتان امیدوارم این ترسها در زندگی همه پا ک شود

با سلام و عرض خسته نباشید
بسیار ممنون از خبرنامه های کاربردی و مفیدتون باید بگم با خوندن ایمیلهای شما واقعا انرژی زیادی می گیرم و در ادامه راهم مصمم می شم.

عالی بود …من تجربه آنها را دارم و کاملا قابل درک بود ..باتمام زندگی ام ریسک کردم ، دانش کافی نداشتم . از تجربه هایم بیشتر استفاده می کنم..
متشکرم

خیلی خوب بود
به نظرمن این سه راه کار برای من ازتمام ایمیل هایی که تابه حال به من داده اید ارزشمند تر و کاربردی تر بود
اگر بازهم ازین مطالب ارزشمند و بینهایت کاربردی داشتین منو فراموش نکنین
ممنونم ازشما

سلام بسیار صمیمانه مرا پذیرا باشد
ارائه ۳ راه ساده پیغام شگفتی برای بنده داشت. اگر قبلا” به شما علاقه مند بودم، باید اقرار کنم که حالا از صمیم قلب شما را دوست دارم و شما را دوست واقعی می دانم. شما در راه حل سوم از بخشیدن سخن گفته اید و با توجه به اینکه بنده وابسته به یک جامعه اقلیتی هستم باید بگویم که دیدگاه شما به طرز عجیبی منطبق با یکی از آموزه های عقیدتی من است، آنجا که میگوید : حتی اگر نداری انفاق کن!!
واین عبارت خطاب به جوانی است که در زندگی مستاصل است و عاری از هر گونه دارائی . این نصیحت در او موثر واقع میشود و فکر میکند و بالاخره با یافتن یک قاب عکس و فروش آن ، کاری را شروع میکند که در نهایت به موفقیت نسبی اش منجر میشود. ممنون از راهنمائی اتان .
با تشکر جمشید – ع

سلام خدمت استاد عزیزم آقای مهدی خردمند
من تقریبا از آبان ماه ۹۴ با شما آشنا شدم و دوره لاغری برای همیشه را تهیه کردم و بعد از موفقیت در این دوره دوره حلقه گم شده راز و وقتی شاهد تغییر و تحولات زیادی در زندگیم شدم دوره رهایی از استرس و بیخوابی را تهیه کردم و فعلا کتاب دانلود رایگان اراده در هفت روز را تهیه و تصمیم دارم در شرایط بهتر خود کتاب را نیز تهیه کنم . مشکل ما آدمها این است که میخواهیم سریع و مجانی و مفت به هر نتیجه ای برسیم غافل از اینکه وقتی چیزی را آسان و رایگان بدست آوردیم آن را به همان راحتی از دست خواهیم داد پس دوستان عزیز اینقدر دنبال یک کار مفت و مجانی نباشسید . من هم مثل خیلی از دوستان در شرایط سخت مالی دوره ها را تهیه کردم . با یک حالت کم اعتمادی اما تهیه کردم و چندین برابر پولی را که سرمایه گزاری کردم به من بازگشت. پس نگران نباشید اعتماد کنید و این پول را هزینه کنید مطمین باشید اطلاعاتی را که بدست می آورید ارزشش خیلی بیشتر از پولیست که پرداخت میکنید .

با سلام وتشکر، ببخشیدمشکلاتمون روبه چه ایمیلی میتونم ارسال کنم، وپاسخ دریافت کنم؟

erade@ravanam.com

عالی بود من همیشه ازمتن های شما نهایت استفاده می برم …………….ولی دوست دارم شجاعتم چندان برابر شوم که کارهای بزرگ انجام بدم

سلام جناب خردمند. من امروز برای اولین بار مطالب شما رو خوندم و خیلی به وجد اومدم از انرژی مثبت کلامتون.
من فوق لیسانس باغبانی دارم و مدیر یک مرکز تولیدی کشاورزی هستم که دچار بحران مالی شدم و برای ادامه فعالیتم بشدت دچار تردید هستم به ویژه چون اطرافیان نزدیکم انرژی منفی زیادی بهم منتقل میکنن. هرچند خودم فقط به مدیریت این بحران و پیدا کردن راه برای خروج از بحران و ادامه کسب و کارم فکر میکنم. نیاز شدیدی به مشورت با یک فرد کاردان برای خروج از بحران دارم و از شما تقاضا دارم اگه میتونین و وقت دارین منو راهنمایی کنید.

سلام به نظرمن امید تنها راه برای شکست ترس است

سپاس فراوان بابت ارسال ایمیل های رایگان . موفق و سرفراز باشید

سلام ممنونم آقای خردمند از مطالب فوق العاده تون من چن سالی است که با شما آشنا شده ام و تاثیر بسیار خوبی تو زندگیم داشته این آشنایی،من همیشه از مشکل کمبود اعتماد به نفس و عزت نفس رنج برده ام و به نظرم یکی از ارکان موفقیت و داشتن یک زندگی خوب اعتماد به نفسه،اگر ممکنه دوره یا کتابی برای این منظور در نظر بگیرید که مکمل تمام زحمتهاتون بشه،تشکر.

حتما در این مورد از طریق خبرنامه ها مطلع خواهید شد

عالی بود ولی کاش هدفتون فقط کمک بود مرسی

ایام به کامت باد جناب خردمند
بسیار مسرور و خرسندم از اینکه باشما در ارتباط ام شما لطف نهایتی را در حق منی حقیر کرده آید منم بابت اش سپاسگذارم…
خرد تان همیش فزون باد خردمند عزیز

سلام
لطفا جوابم رو بدین 🙂
آقای خردمند من مدتهاست که مطالبتون رو دنبال میکنم و تمام مجموعه هارو هم تهیه کردم و تمام تلاش خودم رو کردم تا به اهدافم برسم و با وجود اینکه بارها و بارها به اونها گوش دادم، اما سوالای زیادی برام بوجود میاد و گاهی هم موفق نیستم و علت خعلی از نتیجه ندادن هارو هم نمیدونم، نمیفهمم ایراد کارم کجاست !! این منو خعلی سردرگم و نا امید کرده
میخواستم بدونم چطور ممکنه مشاوره داشته باشم باهاتون ؟

برای مشاوره لینک زیر رو ببینید:http://www.zibatar.com/vip_coaching.php
اما هر موقع مشکلی داشتید می تونید برام ایمیل بفرستید و حتما به ایمیلتون جواب داده میشه:erade@ravanam.com

سلام آقای خردمند عزیز واقعاازاینکه لطف خداشامل حالم شدوشماروبه من معرفی کردسپاسگزاروخوشحالم.هرروزصبح به شوق اینکه ایمیلی ازشمادریافت کرده باشم ایمیلم روچک میکنم وازخواندن مطالبتون واقعالذت میبرم .من همه تکنیکهاروانجام ندادم اماتااندازه ای که انجام دادم ونتیجه اش رودرخودم میبینم واقعاخوشحالم وازشماممنونم.حضورشمادرزندگیم یکی ازسرمایه های باارزش زندگیم هست.واقعاممنونم .براتون ازخداسلامتی میخام.

سلام من یه قربانی هستم البته قربانی ساده لوحی خودم. برای دوسال کتاب رازهایی درباره زنان باربارا دی انجلیس شده بود کتاب مقدس من.کلمه به کلمه اونا اجرا کردم.بعد از دوسال که زندگی زناشویی ام ازهم پاشید فهمیدم این کتاب از مردها یه زن میسازه وتمام جذابیت اونها راازشون میگیره.واقعا خیلی از توصیه های شما را در ایمیلهای ارسالیتون با پرداخت هزینه های گزاف درزندگیم تجربه کردم.شما اونها را رساو شیوا تدوین میکنید.ممنونم

دوست عزیزم… متاسفم که این اتفاق برای شما افتاده. سالها پیش من هم در معرض همین آموزش ها قرار گرفته بودم و از این نظر کاملا ناراضی بودم. خوشبختانه من به نسبت شما هزینه ی کمتری پرداختم و توانستم انرژی مردانه درون خودم را بسازم و به هدفم برسم
به شما و سایر آقایان توصیه می کنم که در این مورد، به توصیه مردانی گوش کنید که خودشان به آنچه شما خواسته اید رسیده اند و شاد هستند. اگر شما در رابطه ای اول از همه خودتان احساس شادی و رضایت نکنید، طرف مقابل شما نیز نخواهد کرد.

سلام
من چندین بارواسه ی شماایمیل فرستادم ولی پاسخی نگرفته ام.من یه دختر۱۸ ساله هستم وامسال هم کنکوردارم.چیزهایی همانندحلقه ی گمشده راز،رهایی ازاسترس،افزایش اراده و…علاوه براینکه به پول احتیاج داردوخانواده من هم به هیچ وجه به هیچ وجه حاضربه پرداخت پول ان نیست حتی باوجوددرگیریهایی بسیارزیاد…من چه طوری اینهاروتهیه کنم؟بافرض قرض گرفتن پول لازمه ازدیگران،این دوره هانیازمندوقت وفرصت گزافی میباشندکه من به شدت به وقت اضافه واسه ی درسهام نیازدارم چه رسدبه آنکه بخواهم وقتم راصرف کارهای دیگری هم کنم.باوجودآنکه میدانم دوره های آموزشی شمابسیارگرانقدروپرمحتواست…چه کنم؟

آیا شما از محتوای خبرنامه های رایگان به اندازه مطلوب استفاده می کنید؟
اما من نمی توانم وقت و فرصت کافی برای یادگیری آنها بوجود بیاورم. آن یکی به عهده ی خودتان است!

سلام جناب خردمند. ممنون از مطالب کاربردی و مفیدتون.
من از مخاطبین خاموش شما هستم ولی مطالبتون را با دقت میخونم البته من نه دنبال لاغری هستم نه چاقی من از لا بلای مطالب شما دنبال درک مطالب آموزشی و تحصیلی هستم چون دخترم پشت کنکوره ولی گاهی کم انگیزه میشه و یا سرعت مطالعه اش کمه لطفا در این زمینه راهنمایی بفرمایید ممنون میشم ………سپاس

عرض سلام وخسته نباشید
اقای خردمند هر چی از لطف شما تشکر کنم کمه
تک تک جملاتتون توی خبرنامه هاذهنمو درگیر میکنه انگار تمام حرفایی که تو افکارم هستو نمیتونم به کسی بگم تواین ایمیلها میبینم واقعا شانس بزرگی داشتم که باسایت شمااشناشدم
امیدوارم دراینده به تمام ارزوهاتون برسین

سلام اقای خردمند.لطفا اگه میشه جواب من رو بدید.من به شدت به دوره ی یادگیری شما برای تقویت حافظم نیاز دارم.تورو خدا هرچه زودتر این دوره رو اماده کنید.تا کی اماده میشه؟؟ زمانش رو بگید لطفا من دوره ی راز و استرس شما رو تهیه کردم و بهشون ایمان دارم اگه دوره ی یادگیری رو هم تهیه کنم خیلی عالی میشه.خیلی به این دوره احتیاج دارم لطفا پاسخ بدید خیلی ممنون میشم. دوستون دارم

سلام

در حال آماده کردن این دوره هستم ام فکر می کنم ۹ تا ۱۲ ماه آماده کردن اون زمان ببره!

سلام آقای خردمند.درباره کتابتون که جلد اولش رایگان بود راستش دانلود کردم اما نخوندم.چرا نمیدونم.شاید به دلیل مشغله زیاد و یا شاید چون فکر میکردم تا حدودی خودم میدونم عیب کارم کجاست و یا شایدم دلایل دیگه.اما درباره این سه راهکار واقعا وضعیت کنونی من توی پاراگراف اول خلاصه میشه.هر روزکه میگذره حس میکنم جایی که باید باشم نیستم.قابلیتهای من بیشتر از این حرفاست.اما نمیدونم چکار باید کنم.البته تصمیماتی گرفتم.تا حدودی اهل ریسکم اما بعدا که میبینم همکارای من الان دارن چه تلاشی میکنن و وضعشون از من بهتره حرص میخورم یا شاید راحتتر بگم وقتی میخوام کارمو بذارم کنار و همکارامو میبینم احساس حسادتم بد تحریک میشه.گاهی از این همه حسادت خودم هم بدم میاد و اونوقته که دوباره تا حدودی تقریبا ۵۰درصد بسمت کار کشیده میشم.ممنون از ایمیلهای خوبی که برام میفرستید.تشکر.

استاد محترم واقعاً این کتاب که تو نوشته کردی بسیار مفید است برایم و برای تغیرزنده گی هرفرد مه همیشته تمام ایمل های تورا میخوانم و در زنده گی خود تطبیق میکنم مه واقعاً ازت سپاسگذاری میکنم که این قسم کمک را برای مردم میکنی.

برای شما که فرد خیری هستید بی نهایت آرزوی خوشبختی و سعادتمندی در تمامی امور زندگیتان دارم. من واقعا خوش شانس بودم چون جزء کسانی بودم که شما به من ایمیل زدید. از وقتی مراقبه نقطه صفر شما را گوش دادم زندگی من خیلی تغییر کرد و بهتر شد. بسیار سپاسگزارم.

ممنونم از محبتتان … خوشحالم که از این آموزش های رایگان حداکثر استفاده را می کنید. تجربیات آتی خود را نیز برایم بفرستید

سلام واقعا از مطالب شما لذت میبرم من کتاب شما رو خریدم واقعا فوق العاده اس رومن که فایلهای زیادی رو گرفتم اما اثر موقتی داشت تاثیر گذاشته توهمین چند روز کارخودشو داره میکنه ممنونم آنقدر گشتم تا مربی رو پیدا کنم که بتونه راهی کاملا عملی نشون بده که احساس میکنم پیدا کردم شما برامن ایده الید میخوام دوره راز روهم بگیرم پولشم دارم مرددم بدم یا ندم ای کاش دانلودی بود تا فیزیکی الان دیگه فیزیکی منسوخ شده باتشکرازخدمات شما دوستان این کتاب که هنوز تموم نکردم ارزش خرید داره شک نکنید شادباشید

سلام اقای خردمند عزیز.شما واقعا یک فرشته هستید که زندگی خیلی از ادما رو تغییر میدید و خوشبختشون میکنید امیدوارم همیشه جاوید و پابر جا باشید.من امسال کنکور دارم و به دلایلی بخشی از حافظه ام رو از دست دادم از تون خواهش میکنم که هر چه زودتر دوره یادگیری رو کامل کنید تا من بتونم از اون استفاده کنم.درضمن میخواستدم ازتون خواهش کنم که دوره هایی رو برای اموزش هیپنوتراپی در نظر بگیرد مطمئنن استقبال جالبی میشه.بعد اکه میشه تو مطالب ارسالی تون در مورد حافظه ویادگیری هم اقدام کنید

باعرض سلام خدمت آقای بزرکوار ومهربان خودم آفای خردمند عزیزواقعا نمیدونم چطوری تشکر کنم بابت این همه لطف و مهربانی
من کتابها و مقاله های زیادی خواندم حتی سمینارهایزیادی از اساتید بزرگ همچون (دکتر مرتضی احمدی منش،دکتر محمود معظمی ،ون دایر،باب پراکتور،آزمندیان،جک ان فیلد) وخیلی های دیگه که اگه بخوام اسم ببرم فکر کنم دو یا سه صفحه باید اسم ببرم ولیباید اعتراف کنم هیچکدام به این زبان ساده و شیوا بیان نکردن به جزء آنتونی رابینز که در کتاب زندگی در اوج واقعا شاهکار کرده بقیه نتونستن یا نخواستن یا اینکه درست مفهوم رو نرسوندنبزرگوار من بعد از خواندن ۲۷۰۰ جلد کتاب وسمینار ومقاله تازه دارم یاد میگیرم چطور افسار زندگی رو بدست بگیرم این رو نگفتم که باید این همه کتاب و مقاله وسمینار ببینی و بخونی تا بفهمی درک انسانها متفاوت است هرگسی یجور میفهمه ولی اینو یاد گرفتم که توی زندگی باید چند رشته رو بتونی باهم تلفیق کنی تا موضوع زندگی رو راحتر بفهمی سخنم به درازا کشید ولی میخوام ی مثال بزنم من مهندس کامپیوترم فکرمیکردم با کامپیوتر به تنهایی میتوانم به همچی برسم اما هرچی تلاش.میکردم اون نتیجه دلخواه رو نمیگرفتم بعد یکی از دوستانم که استاد دانشگاه بمن گفت باید یاد بگیری توی کارت از رشته هنر وروانشناسی یاد بگیری و ریاضی تقریبا باید سردربیاری بعد شروع کردم به روانشاسی و بازرگانی وبازاریابی های اینترنیتی در کنار هم بصورت آرام آرام وپیوسته خواندم تا فهمیدم که نیاز هست در کنارش هیپنوتراپی رو هم یاد بگیرم خدارو شکر گامهای بزرگی توی زندگی ام برداشتم سخن زیاد وزمان کم ببخشید خسته تان کردم بازم ممنون وسپاس گذاری میکنم

خیلی خوشحالم که شما دارید مثل یک مرد رنسانسی فکر می کنید. یعنی کسی که نه فقط در یک علم و هنر، بلکه در چندین مورد استعداد های خود را پرورش می دهید و می توانید انتظار نتایج بهتری را داشته باشید

سلام.راهکارها و دیدگاههای شما همیشه موثره…بی نهایت ممنونم و خوشحالم ازاینکه این شانسو داشتم که با سایتتون آشنا بشم.

سلام اقای خردمند همانطوری که شما در دوره ای آموزشی راز گفتید بدون هیچ کلاسی مسلط به زبان انگلیسی هستید خواستم خواهش کنم چطور ممکن است؟اگه میشه راهش رو به ما هم یاد بدهید چون خیلی دوست دارم با زمان کوتاه زبان مسلط بشم .ممنون میشم جوابمو بدید با اینکه میدونم سرتون شلوغه.تشکریک جهان

سلام آقای خردمند
اگه ممکنه مطالب شما به صورت چاپی و کتاب باشد خواندن چندباره کتابهای شما توسط رایانه و تبلت واقعا برای سلامتی چشمها ضرر داره کلا کتاب یه چیز دیگه اییه. ممنون

چرا از کتاب پرینت نمی گیرید؟ هزینه ی زیادی نخواهد داشت و مشکل شما را حل خواهد کرد

سلام من همیشه ازایمیل های شما استفاده ولذت میبرم ودرحال جاضر مشغول خواندن کتابتان هستم سپاسگذارم

برای شما که فرد خیری هستید بی نهایت آرزوی خوشبختی و سعادتمندی در تمامی امور زندگیتان دارم. من واقعا خوش شانس بودم چون جزء کسانی بودم که شما به من ایمیل زدید. از وقتی مراقبه نقطه صفر شما را گوش دادم زندگی من خیلی تغییر کرد و بهتر شد. بسیار سپاسگزارم.

خوشحالم که این را از شما می شنوم. این تازه ابتدای راه است و اتفاقات بهتری در زندگی شما رخ خواهد داد.

سلام وتشکراز دیدگاههای تازه وبه روزتان.من همان ابتدا پس از مطالعه نسخه رایگان مجذوب دیدگاههایتان شدم و بلافاصله کتاب را خریدم.هم اکنون مشغول خواندن ان هستم.خیلی عالی و زیباست.بسیار سپاسگزارم و منتظرکارهای جدیدتان هستم.

سلام آقای خردمند.میخواستم به خاطر کتاب متفاوت و مفیدتون تشکر کنم.سالها بود که دوست داشتم رفتارمو تو یه سری شرایط تغییر بدم و جالبه که کتاب شما خیلی بهم کمک کرد.واقعا ازتون متشکرم و آرزوی سعادت بیکران براتون دارم

سلام.از مطالب شماخیلی استفاده میکنم.متشکرم از ایمیل های شما .
پایدارباشید .

سلام من یه سوال از خدمتتون پرسیدم اقای خردمند ولی نه سوالمو می بینم نه جوابشو تو قسمت پیامها قرار نگرفته ممنون میشم جواب بدید

سلام اقای خردمند روز عالی بخیر.من دوره های خواب و قانون جذب و… خریداری کردم و سوالاتی برام پیش اومد از چه طریق میشه این سوالات رو از شما پرسید. ایا صفحه فب یا سایت یا …. دیگه ای هست یا ایمیل ادرسی که شما یا همکارانتون پاسخ بدید.ممنون میشم جواب سوال من رو بدید در بعضی موارد واقعا به کمک و راهنمایی نیاز دارم.مرسی

با سلام
بیش از یک سال است که ای میل های شما را دنبال میکنم من آدم تن پروری نیستم و شکر خدا نتیجه این سخت کوشی خودموتا حالا گرفتم درارتباط با مطالب شما کتابهای زیادی مطالعه کردم و روشهای متعددی در این رابطه توصیه شده است اما همانطور که میدانید سیستم ما در ایران با بقیه جاها فرق میکنه و همین که شما این روشها رو در ایران تست کردید یا به اصطلاح روشهای موفقیت رو بومی سازی کردید جای تقدیر و تشکر داره و این رو مطمئن هستم که تاثیر آگاهی دادن به هموطنان رو در زندگیتان دریافت خواهید کرد و برایتان طول عمر همرا با سلامتی و عزت آرزو میکنم. پاینده باشید

من هم از شما سپاسگزارم. واقعیت این است که وقت زیادی را من صرف تطبیق آموزشها و متد ها با فرهنگ خودمان می کنم. نمی دانم در این کار چقدر موفق بوده ام اما نظر شما واقعا دلگرم کننده است

سلام آقای خردمند
میتونم از شما خواهش کنم دوره های بعدی رو به صورت صوتی روی سی دی ارائه بدین و همچنین جلسات هیپنو تراپیتونم در دوره ها بیشتر کنید چون واقعا تاثیر گذار هستند. و اگر امکان داره یه دوره جهت آموزش هیپنو تراپی ارائه فرمایید.
با تشکر

پیشنهاد خوبی داده اید. البته من در مورد هیپنوتراپی دوره های زیادی دارم. هدفم این بود که در این دوره ی خاص از هیپنوتراپی استفاده نکنم و به شما نشان دهم که بدون آن نیز می توانید خود را تغییر دهید.

سلام آقای خردمند . بخاطر ارسال ایمیلهاتون واقعا ممنونم
من توی زندگیم خیلی چیزها را از دست دادم و بعدش بهترین‌ها رو بدست آوردم و به طور تجربی با مسائلی که گفتین روبرو شدم . واقعا برای به دست آوردن باید جرات از دست دادن هم داشت.
براتون آرزوی موفقیت و شادکامی می کنم .
منیژه

سلام آقای خردمند.ممنون از مطالب مفیدتون.لطفا مطالب بیشتر در مورد کسب شجاعت بزارید.خیلی ممنون

سلام آقای خردمند متشکرم از خدایی که شما رو برای حل مشکلات برامون فرستاده امیدوارم همیشه سالم و پا بر جا باشین شما در زندگی من هم روانشناسم هم پزشکم هم خانواده وخلاصه همه چی شدین همه سیدی های وهمچنین کتاب اراده ودادم چاپ کردم ودیروز تا آخر تمومش کردم وهم مشتاقانهوباید ۴ بار دیگر بخونم تا حک بشهولی مشکل من مشکلم اینه که ۵ سال پیش ما جدا شدیم ولی نه شغلی دارم نه کمکی وبازم با فرزند وشوهر متارکه کرده ام زندگی میکنم بدترین زندگی محتاجموبا هم حتی صحبت نمیکنیم وخرجی هم نمیدهدمن فعلا تو این موقعیت ادامه تحصیل میدم با اندک پولی که دارم من میگویید تصمیم بگیرم کجا برم اینجا باید یکارکنم

عالییییییی بود فقط همین

با سلام و احترام؛
با تبریک به خودم که با دیدگاههای شما آشنا شدم، جملاتی که شما میگید روح دارند و کاملا عملی اند، پا رو فراتر از حرف گذاشتن. انسان رو به خودشناسی نزدیکتر میکنه.
دستتون درد نکنه.
هدفم از این کامنت فقط جهت مقابله با یه ترس درونی که همیشه از کامنت گذاشتن دارم، چون فک میکنم همیشه یه چیز اشتباه میگم، واسه همین اینو نوشتم که دیگه ترسی نداشته باشم.
تازه کامنتمم اصلاح نکردم.
بازم با تشکر فروان از حرفای روح دارتون.

باسلام و احترام جناب آقای خردمند، ممنون از مطالب مفیدتان، البته قبلا مطالعه ای در این زمینه داشتم و خواندن مطالب شما مروری کلی بر دانش قبلی شد. با تشکر از هزینه زمان و علاقه مندی و تعهد شما برای پیشرفت افراد

سلام اقای خردمند همانطور ک شما در دوره ای آموزشی راز گفتید بدون هیچ کلاسی مسلط به زبان انگلیسی هستید خواستم خواهش کنم چطور ممکن است؟اگ میشه راهش رو به ما هم یاد بدهید چون خیلی دوست دارم با زمان کوتاه زبان مسلط بشم .ممنون میشم جوابمو بدید با اینکه میدونم سرتون شلوغه.

روش این کار را در یک جمله نمی توانم عرض کنم. اما در درجه ی اول به این برمیگردد که چگونه بتوانید از تمام قابلیت دو نیمکره ی مغز حداکثر استفاده را بکنید. در این مورد دوره ای کامل در آینده حاضر خواهم کرد. می توانید با عضویت در لیست زیر به محض آماده شدن از آن مطلع شوید:http://ravanam.com/yadgiri

ممنونم اقای خردمند خیلی استفاده کردیم .

سلام اقای خردمند وقت شما به خیر و ممنون از مطالب خوبتون. بنده تقریبا از اردیبهشت ماه با شما اشنا شدم و خبرنامه تون هر دو روز یک بار برام ارسال می شه . راستش اون اوایل مطالب شما خیلی امیدواری به ما داد و با هیپنوتراپی و ناخود اگاه و این مسایل تا حدودی اشنا شدم که قبل از اون اطلاعات چندانی ازش نداشتم اما هرچه جلوتر رفت امیدم کمی رنگ می باخت و تا الان تبدیل به نامیدی شده و چند وقتی هست که به اون شکل مطالب ارسالیتون شور و شوقی برام نداره اخه من فکر می کردم قراره توی ایمیل هاتون در مورد حلقه گمشده راز و هیپنوتراپی اموزش بدید و اینکه می تونم به اهداف مدنظرم برسم و امیدوار می موندم تا دو روز بعد و ایمیل بعدیتون اما می دیدم کلا مبحث شما عوض می شد و الان تمام اموخته های من از شما ناقص باقی مونده و مثل دانه های تسبیح هست که به نخ متصل نیست و اگه ناراحت نمی شید باید بگمکه شما توی ایمیل هاتون هیچ وقت ضربه نهایی و اون فوت کوزه گری رو اموزش ندادید و همیشه با امید فراوان شروع می کردیم اما کم کم به جایی می رسیدیم که می گفتید باید از سی دیهای ما خریداری کنید مانند کتاب خوبتون که دانلود کردم و با شور و شعف ادامه دادم اما متاسفانه اواسط کتاب دیدم که ناقص هست و باز ناامیدی با توجه به اینکه محصولات خوب شما کمی گران هست و این شاید برای افرادی که اول راه هستن و خواستار موفقیت های بیشتر کمی مشکل افرین باشه. امیدوارم از صحبت های من ناراحت نشده باشید تشکر از زحماتتون . ارادت مند شما

خبرنامه های سایت مطمئنا دانش شما رو بالا برده و تاثیرات مثبتی داشته. اما همه ی آموزش ها رو نمیشه در خبرنامه ی کوتاهی نوشت. اگر خبرنامه ها براتون مفید بودن، حتما توصیه می کنم در خود دوره ها سرمایه گذاری کنید و با تعهد ازشون استفاده کنید تا مثل کاربران دیگه نتیجه بگیرید

با سلام
میخواستم بگم حاضریم برای یک شلوار جین ساده تا ۱۵۰ هزار تومان هزینه کنیم اما وقتی میخوایم یه کتابی رو بخریم میگیم چقدر گرونه!! البته قبول دارم که شرایط اقتصادی خوبی رو سپری نمیکنیم و بعضی ها مشکل پرداخت هزینه اولیه زندگیشون رو دارن اما وقتی دو تا کامنت بالاتر رو مطالعه میکنی و میبینی اون خانم تحت چه شرایطی قرار داره و بازم برای بهتر شدن اوضاع داره با هزار مشکل هزینه کتاب رو فراهم میکنه دیگه بهانه ای برای کسی باقی نمی مونه.
البته کاش آقای خردمند یه فکری به حال این هموطنانمون میکردند و هر خودشون صلاح میدونن یه تخفیفی قایل بشن. پایدار باشید

سلام دوست بزرگوار
خدا قوت
همیشه موفق و سربلند باشید ، ممنون از راهنمایی هاتون ، من هم از این سه راحل استفاده خواهم کرد

سلام آقای خردمند
من تمام دلایل و راهکارهایی را که ارائه کردید قبول دارم و تایید می کنم. از مطالب مفید و ارزنده شما سپاسگزارم.

مطالبتان خیلی دمده بود بهتر است کمی اپدیت شود درست عزیز

ممنون اقای خردمند

با سلام مطلبتون خیلی عالی بود. واقعا همه ما تو زندگی ترس های پنهان و آشکاری داریم و قادر به حذف اونها نیستیم. من همزمان دوره راز و کتاب شما رو خریداری کردم . فعلا مشغول یادگیری هستم ولی از لحاظ عملی تغییر چندانی ایجاد نشده اما روحیه م کمی بهتر شده و امیدوار به حل مشکلاتم شدم. ضمنا من هم نیاز فوری به مدرک زبان دارم و علیرغم سابقه طولانی در این امر این روزا حافظه م به دلیل مشکلات حادی که تو زندگیم هست ضعیف تر شده و خیلی زود حوصله خوندن رو از دست میدم. لطفا در این مورد هم مطلب بگذارید.
با تشکر از شما

سلام و خسته نباشید….مطمعنا شما راه حلی واسه تقویت ذهن و یاد آوری سریع مطالبی که می خونیم دارید….بی صبرانه منتظر توصیه های خوب علمی و عملی شما تو این ضمینه هستم….راستش قبلا هم براتون نوشته بودم که نزدیک به ۳ ساله از ایران خارج شدم…با اینکه مشکل هوش و ای کیو در ضمینه یادگیری ندارم وزمان زیادی زبان می خونم هنوز نتونستم به ترسام برای بر قراری ارتباط غلبه کنم….دانشگاهمو به خاطر همین ترسها شروع نکردم…و تا کسی می خواد با من حرف بزنه کلیه کلمات و فراموش می کنم….این مساله برام خیلی حیاتیه که بتونم تو اجتماع وارد بشم
ممنون می شم اگه راهنماییم کنید

با درود بر شما استاد گرامی من قادر نیستم که بیان کنم آموزشهای شما چه تاثیرات مثبتی در زندگی من بوجود آورده فقط می دانم جنابعالی موفق وشاد و ثروتمند هستید از الان تا ابد. چون قلبی پاک دارید و می خواهید به همه کمک کنید. بی نهایت سپاسگزارم

آقای خردمند عزیزم من دوره حلقه ی گمشده ی راز رو خریدم.
چجوری میتونم از همون فایلهای آموزشی جدید که در قسمت اعضا گفتین اضافه میشه استفاده کنم؟لازمه ایمیلم رو بفرستم ؟

کافیه وارد حسابتون بشید. در صفحه ی اول آنها را خواهید دید

سلام تشکر می کنم از شما آقای خردمند من در حال حاظر مشغول انتحاناتم هستم حتما بعد از امتحاناتم کتاب را تهیه میکنم متشکرم

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما دوست عزیزم…
ازتون یه سوال داشتم.خواستم بپرسم کسانی که پکیج حلقه ی گمشده ی راز رو سفارش میدن مزایایی شامل حالشون میشه یا نه؟؟
مثلا تو دریافت خبرنامه ها یا مطالب سایت یا چیز دیگه ای فرق بین کسایی که این دوره رو سفارش دادن با بقیه هست یا نه؟
ممنون

پس از خریدن این دوره، فایل های آموزشی جدیدی در قسمت اعضای آن اضافه می شود که می توانند استفاده کنند

سلام مطالب شما بسیار جالب است من این ۳ مرحله را انجام می دهم از نظر دیگران فردی موفق هستم اما از نظر خودم در نیمی از کارها ناموفق هستم .

سلام مدتهاست از طریق مطالب تان با شما آشنا هستم رفته رفته بیشتر از قبل مطالب تان را می پسندم.میشه جواب سوالم بدهید؟ این از ارسال کمک به افراد فقیر انشاالله ثواب و خیرش کمتر نیست. من در زندگی ام از نظر خیلی ها موفقم و خودم هم به لطف خدا راضی ام تاکنون با شخصی که مناسب ازدواج با من باشد آشنا نشدم.مشخصات کسی را که می خواستم یک بار نوشتم تا اینکه برای مقطع بالاتر به دانشگاه رفتم یکی از اساتید بسیار برایم مجذوب بود روزی اتفاقی نوشته ام را دیدم خیلی جالب بود تمامی آن مشخصات را استادم داشت تا حدی که به خودم مشکوک شدم که شاید بعد از آشنایی با او این مطالب را نوشته ام به تاریخ نگاه کردم چند ماه قبل از قبولی ام بود ولی متاسفانه یا خوشبختانه کسی چه می داند؟ استادم متاهل است. دوست دارم به او فکر نکنم ولی باز به فکرم می آید. پاسخ این مساله چیست؟ می توانید کمکم کنید؟

چشمانتان را باز کنید و به دنبال یک فرد از دست رفته نروید. برای شما افراد شایسته تری وجود دارند که هنوز با آنها آشنا نشدید.

بنهایت عالی بود خیلی خیلی ممنونم ، همینکه میبینم من تلاشم رو برای انجام کارها و انتخاب موارد میکنم و جلو میروم خوشحال شدم ، چون گاهی الکی به خودم به خاطر خطاهایی که در انتخابهایم داشته ام عذاب وجدان میدادم اما با دیدن این پیج احساس بسیار بهتری دارم خدا رو شکر که حداقل کارهایی کرده ام و میکنم ، ازشما ممنونم و خدا خیرش بده کسی رو که من رو با روانم دات کام اشنا کرد

سلام آقای خردمند عزیز.خیلی خیلی ممنون از بابت مطالب زیباتوووون که مثل همیشه من رو آگاه میکنه و تکرار مجدد این مطالب باعث میشه که تو ذهنم تثبیت بشه

سلام اقای خردمند
حرفها ومطالب شما همیشه جالب و زیباست . خدا را شکر میکنم که با مطالب شما اشنا شدم
مطالب و روشهای بسیار مفیدی بود ،اینها را چند مرتبه خواندم وهر بار که میخواستم شروع کنم مشکلات زیادی پیدا میشد اما این بار تصمیم گرفتم که ترس را نگاه نکنم و روش شما را به کار بگیرم.
آرزوی سلامتی و موفقیت همیشگی شما را دارم

سلام و عرض ادب خدمت شما آقای خردمند عزیزم…
مطالبتون خیلی جالب بود برام..میدونین چرا؟چون من قبلا این موقعیت برام پیش نیومده بود که از چیزی ترس داشته باشم.اما در کمال تعجب الان یک هفتست با این مشکل مواجه شدم.و شما انقدر این جملات رو قشنگ ،شیوا و زیبا بیان کردین که شاید نه بطور مستقیم اما غیر مستقیم جواب کمکی که میخواستم رو گرفتم.من یه دوست دارم که ۱۲ ساله باهاشم اما واقعا تو این رابطه احساس آرامش نکردم.من علیرغم احترام و ارزشی که واسه ی این دوست هم جنس خودم قائلم اما از سمت اون احترامی نمیبینم.و خیلی خود خواهه.و فقط خوشو میبینه.جوری که حتی اگه اشتباهی میکرد من میرفتم جلو تا دوستیمون پابرجا بمونه.و ترس از اینکه دوستی طولانی مدتمون از بین بره و اینکه پشت سرم به دروغ حرفایی بزنه این رابطه رو تحمل کردم.اما امروز فهمیدم نباید ترسید.در اصل اون باید بترسه بخاطر از دست دادنه دوستی مثل من .البته الان یک هفتست که رابطه ی من با این دختر خانوم به خاطر رفتار تند و بی احترامیش قطع شده اما جالب اینجاست که دست پیش رو گرفته و من رو مقصر میدونه و چیزی نسبت میده بمن که اصلا صحت نداره.بلکه مصداق بارزه خودشه.گاهی حذف کردنه بعضی آدما باعث میشه جا برای آدمای بهتری تو زندگیت باز بشه.ممنونم آقای خردمند عزیزمممممم

چگونه مینوانم مشکلاتم را با شما در میان بگذارم

سلام آقای خردمند، اگر یه مساله ی خصوصی محرمانه با شما بخوام مشاوره کنم، اگر از طریق ایمیل ارسال کنم، کسی نمیبینه؟

ایمیل های شما را فقط ما می خوانیم و در جایی پست نمی شود

سلام همیشه حرفای شما برای من جالب بوده ومیخونم ولی نتونستم برای درخواست دانلود رایگان کتاب آدرس خودم روبفرستم خطا میده لطفا دانلود این کتاب رابرای من بفرستیتد متشکرم هما

در ایمیل ها لینک دانلود کتاب ارسال می شود. اگر مشکلی در دانلود داشتید به support@ravanam.com ایمیل بفرستید تا شما را راهنمایی کنند

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وبسایت

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

چگونه شجاع باشیم ، یک مقاله برای سفر از سرزمین ترس یه سرزمین جذاب شجاعت است.

وقتی تصمیم می‌گیریم کار جدیدی رو شروع کنیم، معمولاً اضطراب می‌گیریم، می‌ترسیم و یا کارها رو خراب می‌کنیم یا اصلاً انجامش نمیدیم. خیلی وقت‌ها ترس یا نداشتن شجاعت کافی، باعث شده ضررهای سنگینی تحمل‌کنیم. همین موضوع باعث شده تا از خودمون سؤالاتی بپرسیم, والبته دنبال راههای شجاع شدن باشیم

آیا میشِ شجاع‌تر بود؟

چگونه دل نترسی داشته باشیم

چگونه شجاع باشیم؟

چطور شجاعت پیدا کنیم؟

آیا شجاع تر شدن امکان‌پذیر است؟

واقعیتی مهم

سؤالات بالا رو همه‌ی ما کم‌وبیش از خودمون می‌پرسیم، برای اینکه میدونیم، ترس خصوصیتی نیست که دوست‌داشتنی باشِ یا ما به اون علاقه‌مندباشیم.هیچ‌کس دوست ندارِ اونو یه آدم ضعیف و ترسو بدونن، برای همین تمام تلاشمون رو می‌کنیم که آدم شجاعی به نظر برسیم. ما توی عمق وجودمون دوست داریم راهکارهایی بلد باشیم تا مثل قهرمانانه ورزشی یا قهرمان‌های فیلم‌ها باشیم. شجاع، جسور و نترس.

 

اول یه نظریه جالب در مورد ترس رو بدونیم، ترس حالت شیمیایی که براثر زنگ خطر قسمت‌هایی از مغز به وجود اومده.

این زنگ خطر، ناشی از گذشته‌ی ما است، اجداد ما که توی جنگل، غارها و …. زندگی می‌کردن، مجبور بودن برای زنده موندن خیلی مراقب باشن.

اجداد ما با کوچک‌ترین صدایی بدنشون رو تو حالت جنگ‌وگریز قرار می‌دادند. یعنی یا می‌جنگیده یا دمش رو میزاشته رو کولش فرار می‌کرده.

همین نکته باعث شده ما هم از این خصوصیت پیروی کنیم. اما یه نظریه دیگه هم وجود داره که تو پاراگراف بعدی میخونید.

 

چطور یک گوسفند پشمالو باعث ترس ما شد؟

داستان بعدی بر میگرده به زمانی که مثلاً یه گوسفنده پشمالو که قیافه بانمک و خنگی داشته مارو گاز گرفته.

شایدم یه سگ دندون دراز، دنبال ما افتاده یا حتی گربه‌ی نانازی و چشم آبی همسایه ما رو چنگ زده.

وقتی اولین بار از جایی افتادیم، خاطره ی بد سقوط رو تجربه کردیم و همین باعث فوبیا ما از ارتفاع شده.

این تجربیات ناراحت کننده امروزی، باعث شده کلاً از چیزای زیادی بترسیم.

چرا تجربیات ترسناک باعث میشِ ما در آینده هم از موارد مشابه بترسیم؟

برای اینکه همون قسمت‌های خاص توی ذهنمون زنگ رو به صدا در میاره و به ما هشدار می‌ده تا ما دوباره اون تجربیات تلخ‌رو تجربه نکنیم.

داستان ترس‌های ما، یک قسمتش این‌طوریِ.

2 راهکار بهتون معرفی میکنم. قول بدین از اونا استفاده کنید

 

تکنیک اول با یک سؤال ساده شروع میشِ

درواقع شما هر وقت برای انجام کاری تردید یا ترس داشتید این سؤال رو از خودتون بپرسید

اگر این کار ور انجام بدم، کشته میشیم؟

اگر این کار رو انجام بدم می‌میرم؟

مثلاً تو از حرف زدن با دخترا یا پسرها می‌ترسی

از خودت بپرس آگه با این دختر حرف بزنم کشته میشم؟

از توی جمع بودن هراس داری

از خودت بپرس اگه توی این جمع برم کشته میشیم؟

از فروشندگی و بازاریابی کردن وحشت داری. از خودت بپرس

اگر من تلفن بزنم تا محصولم رو بفروشم کشته میشم؟

این سؤال‌ها رو میتونی از خودت بپرسی و اگه جوابت بد نبود. پس دیگِ دلیلی برای ترس وجود ندارِ. تو زنده خواهی ماند (ادبی گفتم)، بهت تبریم میگم. سال‌های زیادی میتونی به خوبی و خوش زندگی کنی. در واقع تو شجاعت در زندگی رو همیشه با خودت خواهی داشت.

توی این فرمول، اول باید مشخص کنی ترس‌های که داری چه چیزهای هستند مثلاً: دوچرخه‌سواری، شنا، تاریکی. حالا که ترسات رو می‌شناسی و این قدم بزرگ رو برداشتی، قدم بعدی اینکه تو ازشخصی که از ترس‌های تو نمیترسه بخوای توضیح بده چطور به این ترس غلبه کرده. (سخت گفتم، خودمم گیج شدم)مثلاً تو از شنا کردن می‌ترسی باید از یه شناگر بپرسی چطور به این ترس غلبه کرده. (یعنی این تکنیک رو پیاده کن تا معجزه‌اش رو ببینی)چگونه دل نترسی داشته باشیم

 

نکته ی جالب در مورد تکنیک بالا اینه که راه‌حل‌ها و فرمول هایی عجیب‌وغریبی برای شجاعت کشف می‌کنی که مثل گنج عمل میکنه، چرا گنج؟ برای اینکه خیلی از این تجربیات با آزمایش و خطاهای زیاد به وجود اومده و شاید حاصل تلاش یکسال تا 10 سال یک شخص باشه.وقتی‌که از یه بازاریاب می‌پرسی چطوری از حرف زدن با مشتری‌ها نمیترسه، البته بازاریاب موفق و کارکشته، حتماً طرز فکر شو بهت میگِ. کمکت میکنه از اون کار نترسی.

 

یه تکنیک قوی که من به‌شخصه توی مستند هیجان انگیزه free soloدیدم(اسم فارسیش میشِ سقوط آزاد) این مستند در مورد قهرمان سقوط آزاد دنیا است، که نشون می‌ده چطور می خواد وحشتناک‌ترین و بلندترین صخره دنیا رو فتح کنه. جایی مستندساز درحالی‌که الکس هانولد دارِ خودش رو آماده میکنه تا تمرین کنه ازش می‌پر سه: تو چطور از اینکه این قسمت‌های خطرناک رو بگذرونی نمی‌ترسی؟ آخِ خیلی وحشتناک. چطور با ترست مقابله می‌کنی؟  بشنوید از جوابی که الکس میده: من به موضوع این‌طور نگاه نمی‌کنم. من وقتی قسمتی از صخره برام چالش‌برانگیز باشِ، کاری که انجام می‌دم اینه که بارها اون قسمت رو مرور می‌کنم، یعنی بارها اون قسمت صخره رو بالا پایین می‌کنم و انقدر از اون قسمت صخره عبور می‌کنم و دوباره و دوباره تکرارش می‌کنم تا برام تبدیل به یه عادت بشه.

واقعاً برای من این طرز فکر عجیب بود، و البته کاربردی، نکته جالب رو فهمیدید؟  مستندساز دقیقاً از تکنیک سؤال پرسیدن استفاده کرد تا بفهمِ یه آدم چطور میتونه بالای یه صخره چند هزار متری باشِ و نترسِ. در واقع شجاعت داشتن میتونه با تمرین روی ترس ها به وجود بیاد.

 

راهکارهای شجاع شدن رو خلاصه‌برداری میکینم

تکنیک اول: آیا این کار رو انجام بدم، می‌میرم یا کشته میشم؟

تکنیک دوم: ترسات رو می‌نویسی و از یه آدم حرفه‌ای که از ترسای تو نمیترسه می‌پرسی چطوری با این ترس کنار اومده

سخن پایانی

اگر شخصی به شما گفت شجاعت اصلاً  اکتسابی نیست (یعنی نمیشه اون رو یاد گرفت) در بهترین حالت می‌خواسته دل شما روبه درد بیاره. دوست من، عده‌ای هستند که واقعاً شجاعت رو به‌صورت ذاتی در وجود خودشون دارن، این‌یک حقیقت و نمی‌شد انکارش کرد. ولی یادت باشِ من تو رو دعوت به سفر از سرزمین ترس به سرزمین شجاعت کردم.

دلیل محکمی هم دارم، قلبا اعتقاددارم، اگر شرایط طوری رقم خورده که شجاعت در وجودت به‌صورت ذاتی قرار نگرفته، یا کم قرارگرفته باید مثل دونه ی سیب اون رو توی وجودت خودت بکاری، آبیاری‌اش کنی تا رشد کنه، قوی بشه و بهت میوه خوشمزه‌ی شجاعت رو تحویل بده. پس امروز با راهکارهای که یاد گرفتی اینکار رو انجام بده. مراقب خودت و شجاعتت باش. من رو بی خبر از کارای که برای افزایش شجاعت انجام میدی نزار.

 

راستی دنبال مطالب بیشتر در مورد شجاعت میگردی پیشنهاد میکنم مقاله ی ۱۸ جمله برای افزایش شجاعت و جسارت شما رو مطالعه کنی. این مقاله در سایت هنر جنگ خیلی پرطرفدار شد.

 

 

 

منبع: سایت انگیزشی هنر جنگ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

من دلم میخواد شجاع باشم
ولی هربار که سعی میکنم بازم یه ترسی بهم میگه این کارو نکن
و متاسفانه همیشه مغلوبش میشم
چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟

♥2

سلام آزاده عزیز.
یکی از کارای مهمی که باید انجام بدی. مطالعه دوباره همین مقاله است.
دقیقا راهکارهای که ارائه دادیم کمکتون میکنه.

♥3

فیلم انگیزشی

جمله انگیزشی

کتاب انگیزشی

درباره ما

قوانین و مقرارت

ثبت شکایت


ایمیل شما:


به من اطلاع دهید

لطفا ایمیل خود را وارد کنید

قوانین


کد تایید *

ایران وی – مجله تفریحی سرگرمی

ناگهان همه چیز به طرز پیش بینی نشده ای خراب می شود. چراغ های نئون حالتی تهاجمی می یابند و گازهایی که از اگزوز ماشین ها خارج می شود خفه کننده و کشنده به نظر می رسد.

تعداد ضربان قلب افزایش یافته و تنفس متوقف می شود. گاهی اوقات حتی تا حد از دست دادن هوشیاری به پیش می رود. البته زندگی ادامه خواهد یافت اما از این به بعد ورود به تونل، آسانسور یا هر فضای بسته، غیرممکن خواهد بود… ترس از عنکبوت، سوسک، هواپیما، آتش، دندانپزشک و…

امروزه روانکاوان ترس ها را به طرق مختلف طبقه بندی می کنند ترس از فضای بسته، فضاهای بزرگ ترس اجتماعی مثل ترس از صحبت کردن در جمع، ترس از خجالت کشیدن، ترس از تلفن، غذاخوردن در جمع…چگونه دل نترسی داشته باشیم

برای رفع ترس راهکارها و روش های تاثیرگذار بسیار زیادی وجود دارد که در این مطلب با برخی از آن ها آشنا می شویم.

یکی از نیازهای اساسی انسان احساس امنیت است. او برای رشد و تعالی به این امنیت نیاز دارد و گاهی اوقات ترس‌های مهار نشده‌ای وجودش را فرامی‌گیرد که نمی‌تواند زندگی خوب و متعادلی داشته باشد. در این مطلب چند راه‌حل ساده برای مهار ترس ارائه شده است.

۱ـ بودن در کنار افراد مثبت‌اندیش
تردیدی نیست که دنیا پر از موضوعات ترسناک است، اما همیشه افراد خوب هم وجود دارند؛ کسانی که می‌توانند دیگران را با انرژی‌های مثبت وجودشان سیراب کنند. وقتی کنار این گونه افراد باشیم معمولا احساس شادتری داریم.

بنابراین تا جایی که می‌توانید با کسانی همنشینی کنید که شما را به داشتن تجربه‌های زیبا تشویق می‌کنند. پیام‌های مثبتی که از آنها دریافت می‌کنید، در زندگی‌تان به کار ببرید. این انرژی‌های مثبت، صدای ترس درون وجودتان را خفه کرده و هرگز به آن اجازه نمی‌دهد با انتقادهای آزاردهنده‌اش، شما را بترساند.

۲ـ درک ترس
بپذیرید که ترس فقط یک احساس است. ممکن است در زندگی افراد اتفاق‌های خیلی بدی رخ دهد، اما یادتان باشد که این اتفاق‌ها قرار نیست برای همه رخ دهد. وقتی به موضوع نگران‌کننده‌ای فکر می‌کنید به احساس‌تان در مورد آن توجه کنید. گاهی مواقع نسبت به موضوعی نگاهی افراطی دارید و بی خود و بی جهت به ترس‌تان دامن می‌زنید. به موضوعات دور و برتان دید اغراق‌آمیز نداشته باشید تا روح و ذهن‌تان بی‌جهت مشوش نشود.

۳ـ مدیتیشن و دعا
هرروز زمانی را اختصاص دهید و افکارتان را به سمت زمان حال و وجود خود معطوف کنید. با این تمرین یاد می‌گیرید نگرانی‌های بی‌موردتان درباره آینده و ناراحتی‌های احتمالی از تجربه‌های گذشته را به فراموشی بسپارید و بی‌دلیل ترس و دلهره به جان خود نیندازید.

افرادی که با خالق خود ارتباط قوی و محکم دارند، می‌توانند با ایمان‌شان و دعا و نیایش به احساس آرامش مناسبی دست پیدا کنند. وقتی تصور کنید که خالق هستی به شما و زندگی‌تان توجه دارد، با کمک این نیروی برتر می‌توانید به آرامش برسید. تحقیقات نشان داده است که مدیتیشن و دعا هردو به یک اندازه انسان را از ترس و نگرانی رها می‌کنند.

 

۴ـ لذت بردن از لحظه‌های شاد زندگی
لحظات شاد زندگی‌تان را یادداشت کنید. هرروز چند دقیقه را به نوشتن خاطرات این لحظه‌های شاد و همچنین برنامه‌هایی که برای آینده دارید، اختصاص دهید. با این کار می‌توانید ساختار‌های مغزتان را به سمت مثبت‌اندیشی تغییر دهید.

در حقیقت طبیعت مغزمان به گونه‌ای است که برای حفاظت از ما دائم مراقب جنبه‌های منفی زندگی و محیط اطراف‌مان است و خواه ناخواه به سمت افکار منفی کشیده می‌شویم، اما وقتی لحظات و خاطرات خوب خود را یادداشت کنیم می‌توانیم آن بخش از سیستم عصبی مغزمان را که مسئول پردازش افکار مثبت است، تقویت کرده و آن را وادار کنیم به موضوعات شاد و مثبت توجه کند.

۵ـ هر روز یک جشن
لازم نیست یک اتفاق فوق‌العاده در زندگی‌تان رخ دهد تا برایش جشن بگیرید. می‌توانید به کوچک‌ترین موفقیت‌هایتان نیز توجه کرده و برای آنها جشن بگیرید. حتی در حد درست کردن غذایی که همیشه دوستش دارید. در ضمن می‌توانید عضو فعالی در اجتماع‌تان بوده و با دیگران معاشرت داشته باشید و از کسانی که موجب شادی‌تان می‌شوند قدردانی کنید.

۶ ـ لبخند

خندیدن یا لبخندی ساده زدن موجب یک سری واکنش‌های ماهیچه‌ای و هورمونی در بدن می‌شود که می‌تواند روحیه فرد را بسیار بالا ببرد. وقتی دائم لبخند بر لب داشته باشید احساسات منفی برای ماندگاری در وجودتان مجبور است بسیار تلاش کند و معمولا هم به موفقیت چشمگیری دست پیدا نمی‌کند.

با خندیدن سیستم ایمنی بدن قوی می‌شود. پس همین الان لبخند بزنید. این کار واقعا حال‌تان را خوب می‌کند.

۷ـ حواس پرتی
هرقدر به افکار منفی و ترسناک فکر کنید و برایش انرژی بگذارید، قدرت‌شان بیشتر می‌شود و می‌تواند افکار مثبت را از میدان به در کند. بنابراین هرگاه موضوعات نگران‌کننده راه‌شان را به وجودتان پیدا کردند، کاری کنید که حواس‌تان معطوف به چیز دیگری شود. مثلا به پیاده‌روی بروید، زمانی را با دوستان، خانواده یا همسایه‌تان بگذرانید. با این روش می‌توانید جلوی افکار نگران‌کننده را بگیرید.

۸ـ قدرت روحی
دنیا مکانی امن نیست و همیشه چیزهایی برای ترسیدن وجود دارد اما قرار نیست با ترس زندگی کنیم؛ بنابراین با شناختن ترس‌هایتان به جنگ آنها رفته و اجازه ندهید ترس، روح و روان‌تان را تضعیف کند.
منبع:دلگرم

روش های خوب کردن سلامت روان انسان

ویژگی افراد منحرف جنسی یا پدوفیلی چیست؟ (انحراف…

چگونه با دیگران صحبت کنیم؟ روش درست صحبت کردن برای…

فوبیا چیست و معروف ترین انواع مدل بیماری فوبیای…

آشنایی با انواع اضطراب و راه های از بین بردن…

چطور از دوران مجردی خود لذت ببریم و بهترین استفاده…

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

اطلاعات من را ذخیره کن تا در آینده نیازی به ورود اطلاعات نداشته باشم

با سلام و خسته نباشید خدمت شما
مطلب واقعا مناسب و مفیدی بود بسیار استفاده کردم، همه ماها از یک موضوعاتی در زندگیمون می ترسیم اما اشکال نداره، ترس ممکنه از یک اتفاق ناخوشایند در کودکی در ما به وجود بیاد و تا سنین بالا ادامه پیدا کنه اگر با اون مقابله نکنیم. به نظرم جدا از این مسائل موقعی که ترس میاد سراغ آدم باید رفت تو دل ترس، ترس چیزی به جز یک احساس نیست و اگر افسار این احساس رو آزاد کنیم ما رو به بی راهه خواهد برد..
باز هم تشکر می کنم از مطلب مفید و عالی شما
شاد باشید.

سلام من وقتی یه سرایط خطرناکی رخ میده به صورت ناخوداگاه قلبم سریع میزنه مغزم خالی میکنه کف دستم عرق میکنه و نمیتونم از خودم و حقم دفاع کنم وبدتر ازاون خاطرلتش دیونم میکنه لطفا اگه راه درمانی بلد هستید بهم بگید

عااااالی بود

چگونه دل نترسی داشته باشیم

ادم خوبه که به جاهایی کنار بکشه شما به این مگید ترس ولی ترس نیست من خودم یه سری جاها خودمو کنار میکشم و بعضیا اینو ترس میدونن هرکس باید یه جاهایی بترسه همیشه ادم های ترسو موفق تر هستند دعوا و این چیزا به ترس نیست به بچه ۲ ساله هم چاقو بدی ادم میکشه کسی که مرد باشه نترس هست نه یه مشته بلا نسبت به حساب گ.. لات

واسه اینکه بتونی با ترس مقابله کنی تو هر کاری باید اراده قوی داشته باشی و برای اولین بار دلتو به دریا بزنی . اعتماد به نفس قوی و تصمیم مصمم داشتن باعث میشه که دیگه ترس نداشته باشی

من به شدت ترسو هستم و درون گرا وبه طور عجیبی کمرو هستم آیا درمان وجود داره ؟

من فقط از شب از عروسک خییلی خیلی میترسم چیکار کنم ولی مطلب عالی بود!!!! ممنون

من تو ی مدرسه واسه اینکه تنها نباشمو دیده بشم همه رو میخاستم بخندونم و خیلی حرکات عجیب میکردم، سال اول دبیرستان، و بعدش همه روم عیب گزاشتن و پشت سرم هزاران بار حرف زدن، مدرسمو عوض کردم گفتم بهتر شه یبار یکی اتفاقی دوسته یکی از بچه ها هم بود باز با خنده بهم نگا کردو بدترین کلماتو گفتو منم فقط قایم شدم، اینقد میترسیدم از مسخره شدن اخرشم همه هزاران نفر همه جوره مسخرم کردن، مخصوصا اینکه روم عیب میزاشتن، ول کن هم نبودن، الان ک ۱۲ سال میگذره اتفاق خاصی نیست. ولی این خونه نشینیو ، اون خاطرات گند همراهمه و داره نابودم میکنه، یکی راهنماییم کنه،

بنظر من ترس فقط یه کلمست اگر کلمه رو باور کنی واقعی میشه اگرم نه خب وجود نداره و نترس بودن هم جنبه ی ژنتیکی هم داره .اما مطالب در مورد نترس بودن عالی بود
ممنون از نویسنده ی گل

کمال تشکرواقعا افسردگی دیونم کرده بود مطالب عالی ومفیدمرسی از نویسنده مطالب

من نمیدونم چرا با این سن و سالم(دوم دبیرستان)فکر های منفی دارم.مثلا جن و زامبی و این جور چیزا??!!!!!!!!!!!!!!!!!

سلام و درود برشما
من وقتی میخوام صحبت کنم تو جمع خیلی میترسم.استرس هم سراغ ام میاد و گاهی کلا رشته کلام از دستم در میره و نمیدونم چی میگم.کلا حرف زدن بلد نیستم.
لطفا به ایمیل ام جواب بدید و راهکار بهم بدید. با تشکر

با سلام من کلاس اول دبیرستانم اما با این سن و سالم نمیتونم از خودم دفاع کنم و ردیف اول کلاس میشینم و همه بچه ها بی ادبن و فقط منو اذیت میکنن دلیلش چیه

باو این چرتا چیه دیگخ من خودم لات محلمم..با این که دخترم همه پسرا میترسن ازم..همیشه ام یه پنجه بکس یا چاقو جیبی همرامه..اگرم جایی از قبل قرار داشته باشم با قهمه میرم..
توی تهران اگر خواستید کسی و بزنید من هستم
سرم درد میکنه واس دعوا…دختر پسرشم فرق نداره

سلام من شبا وقتی هوا تاریکه حس ترس سراغم میاد خودبخود میترسم خصوصا وقتی تنها میشم همش فک میکنم کسی دوروبرمه همش منتظر یه اتفاقی هستم که ممکنه الان بیفته ارامشو واقعا ازم گرفته اگه میتونین بهم کمک کنین واقعا خسته شدم دیگه

سلام داداش هیچ چیز ارزش ترسیدن رو نداره ما یکبار تو زندگی میمیریم قرار نیست هر چیزی ازش بترسیم اون آدم های ترسو ادم های با هوشی هستن چون جلوه سازی میکنن ی آزمایش نشون داد ی کوسه داخل یک استخری بود ی شیشه گذاشته بودن وسط استخر و پشت شیشه گوشت بود کوسه بارها امتحان کرد هر بار ب شیشه میخورد برمی گشت بعد ی مدت شیشه رو برداشتن کوسه دقیقا تا جایی میومد و برمیگشت ک شیشه بود و هیچ وقت نفهمید دیگه چیزی نیست برای سد راه شدن

بزرگ ترین گناه ترس است

دوستان قطعا همه ما ترسهایی برای خودمان داریم مثلا خود من امروز یک دعوایی وحشتناک داشتم که اگر میترسیدم یا جا میزدم کار تمام بود اما با غلبه باترس موفق شدم.
…..

من از مردن میترسم البته نه از مردن بلکه از الکی بخاطر هیچو پوچ بمیرم مثلا من سوار هواپیما نمیشم یا میترسم زیر عمل بمیرم یا از ما بهترون بیان البته خیلی سعی کردم نترسم حتی قبلا از اب هم میترسیدم که الان میرم استخر یا از سگ میترسیدم که الان دیگه نمیترسم زیاد چون سعی کردم نترسم از سوسکو موجودات دیگم سعی کردم نترسم تا حدودی تونستم شجاع بشم از دعوا هم میترسیدم اما ورزش رزمی میرم ترسم خیلی کمتر شده چکار کنم شجاعتر بشم ازینکه این مطلبو مینویسمم خجالت میکشم میترسم دوستام بخونن مسخرم کنن چون من ادمه قددی خودمو نشون میدم و شجاع

من فکر میکنم قدرت بدنی لازم برای دفاع ازخود و خانوادم رو داشته باشم ولی همیشه ازین میترسم که اتفاقی جلوی چشمانم برای فرزند و همسرم بیفتد و به خاطر بزدلی من ، نتوانم از آنها دفاع کنم و یک عمر پشیمونی رو باخودم حمل کنم
چکارکنم؟ راهنماییم کنین لطفا

دقیقا مشکل منم همینه

من افکار منفی را دوست دارم زیرا واقعی هستند .

واقعاخوشم اومدازصحبت هاتون ممنون عالی دست گلتون دردنکنه

خوب بود .اره از نظر من بهترین راه اینه که نترسیم و با ترس مبارزه کنیم و جرعت بدهیم به خودمون که جلوی خیلی چیزا بایستیم

نوچ نوچ

دم شما گرم مفید بود

مطالب جدید

علی انصاریان در انتظار معجزه! برایش دعا کنید!

عکس جدید شبنم قلی خانی با شوهرش داخل ماشین لاکچری ایشان!


عکس الیکا عبدالرزاقی تو بغل برادرزاده اش

علت درگذشت محمد رضا شجریان خسرو آواز ایران چه بوده است؟

دانلود مداحی چه فراقی من ایرانم و تو عراقی نوحه زیبای…

عکس متفاوت شبنم قلی خانی در حال قایق سواری در رامسر

تست کرونای ترامپ مثبت اعلام شد او و همسرش ملانیا ترامپ…


عکس پروفایل دخترونه با گیتار ژست های مختلف!

عکس پروفایل دخترونه پاییزی بیش از 124 تصویر دختر پاییز فوق…

عکس پروفایل دخترونه غمگین بیش از 120 تصویر زیبا فاز…

چگونه دل نترسی داشته باشیم
چگونه دل نترسی داشته باشیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *