چگونه قلبی نورانی داشته باشیم

 
helpkade
چگونه قلبی نورانی داشته باشیم
چگونه قلبی نورانی داشته باشیم

حوزه/ يكي از عوامل مهم قساوت قلب كه بسي جانكاه است، آمال و آرزوهاي دنيوي است. البته بايد توجه داشت كه هر آرزوئي زشت و مذموم نيست. آن آرزوئي مذموم است كه از تعلقات مادي و دنيوي ريشه بگيرد، چنين آرزوهائي عامل قساوت قلب محسوب مي‌ شوند.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، تربیت اسلامی از توصیه های بزرگان دین برای مسلمانان است که در شماره های گوناگون، بخش های مختلفی را تقدیم حضور مخاطبان گرامی خواهیم کرد.

* روشنی و پاکی دل

– سؤال

در مورد روشني و پاكي دل توضيح دهيد؟

چگونه قلبی نورانی داشته باشیم

– پاسخ

معادل «قلب» در فارسي همان لفظ «دل» است كه در نظم و نثر فراوان به كار برده مي‌شود؛ مثلاً وقتي مي‌گويند: «دلت را پاك كن»، «دل نوراني داشته باش» و … در همة موارد مراد همان چيزي است كه در عربي به آن «قلب» يا «فؤاد» گفته مي‌شود.[1]

قلب در قرآن از موقعيت بسيار ممتازي برخوردار مي ‌باشد و اكثر كارهاي نفساني به او نسبت داده شده است، از قبيل: ايمان، كفر، نفاق، تعقل، فهم، قبول حق و عدم قبول آن، هدايت، ضلالت، آرامش و … .[2]بالاتر از اين، مقام قلب در قرآ‎ن آن‌چنان عالي است كه آنجا كه سخن از وحي ـ يعني ارتباط انسان با خدا ـ به ميان مي‌آيد قلب ذكر مي‌شود. خدا در قرآن به پيامبر مي‌فرمايد: «روح الامين (جبرئيل) قرآن را بر قلب تو نازل كرد تا از بيم‌دهندگان باشي».[3]

بنابراين مي ‌توان گفت حيات، بستگي به قلب و روح دارد، اوست كه بدن را اداره مي‌‌ كند، تمام اعضاء و جوارح مسخّر او هستند، و همه اعمال و حركات از قلب سرچشمه مي‌گيرد. پس مي‌توان گفت كه سعادت و شقاوت انسان به چگونگي قلب او بستگي دارد.

از قرآن و احاديث استفاده مي‌شود، همچنانكه بدن انسان گاهي سالم است و گاهي بيمار، قلب او هم گاهي سالم است و گاهي بيمار، خدا در قرآن كريم مي‌فرمايند: «روزي كه مال و اولاد براي انسان سود ندارند مگر كسي كه با قلب سالم به سوي خدا رجوع كند».[4] چنانكه ملاحظه نموديد در اين آيه و آيات ديگر سلامت به قلب نسبت داده شده و حتي سعادت اخروي انسان را منوط به اين مي‌دانند كه با قلبي سالم و خاشع به سوي خدا بازگردد.

با كنار هم قرار دادن آيات و روايات مربوط به قلب مي‌توان اين‌گونه نتيجه گرفت كه معصومين قلب را به سه دسته تقسيم نموده‌اند:

1. قلب كافر: قلبي است كه از فطرت اصلي خود منحرف شده و به عالم بالا نمي‌نگرد بلكه فقط به امور دنيا مي‌نگرد. به همين جهت خدا و جهان آخرت را مشاهده نمي‌كند. چنين قلبي نور ايمان در آن نمي‌تابد و يكسره تاريك است.

2. قلب مؤمن كامل: درب قلب مؤمن به سوي عالم بالا و جهان غيب مفتوح است. چراغ ايمان در آن روشن شده و هيچگاه خاموش نخواهد شد. در چنين قلبي جز خدا و فرشتگان مقرب الهي كسي و چيزي جاي ندارد و يك‌پارچه نور و سرور و شوق و صفاست.

3. قلب مؤمني كه گاهي هم به گناه آلوده مي‌شود. قلب چنين فردي تاريك و مسدود نيست، بلكه به وسيلة نور ايمان روشن شده و براي دريافت كمال و افاضات الهي مفتوح مي‌باشد. ليكن در اثر گناه، نقطه سياهي در آن به وجود آمده و بدين وسيله شيطان در آن راه يافته است. در چنين قلبي هم فرشتگان راه دارند و هم شياطين. فرشته از دريچة ايمان وارد مي‌شود و او را دعوت به خير مي‌كند و شيطان از نقطة سياه نفوذ مي‌كند و او را دعوت به بدي مي‌كند. اينان همواره در حال نزاع و جدال هستند، و زندگي باطني و سرنوشت اخروي انسان هم بستگي به نتيجة اين جدال دارد و از همين روست كه جهاد با نفس هم ضرورت پيدا مي‌كند.[5]

حضرت علي  ـ عليه السّلام ـ در وصيت‌نامة خويش به فرزندش امام حسن مجتبي  ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايند: «ذَكِ قَلبَكَ بالأَدبُ كَما تُذَكي النارُ بِالحُطَبِ»[6] ـ دل خود را با ادب پاك و روشن بدار، چنانكه آتش را با هيزم برافروخته نگه مي‌دارند. در اين كلام قلب انسان به آتشي تشبيه شده است كه اگر آن را رها كنند خاموش مي‌شود. و اگر هيزم بياورند و در آن آتش بيندازند، افروخته مي‌شود، همانگونه كه آتش، فروزش و روشني را با خود دارد و جهت استمرار اين حالت به هيزم احتياج دارد، دل آدمي نيز به كمك ادب، روشني و فروزش پيدا مي‌كند و قوي مي‌گردد. آتش با هيزم برافروخته مي‌ماند و دل، با ادب، منظور از ادب هم چيزهائي است كه باعث حُسن رفتار انسان مي‌شود يعني به آنچه آدمي جهت حُسن و زيبائي رفتارش مي‌آموزد ادب اطلاق مي‌شود.

از اين كلام علي  ـ عليه السّلام ـ چند نكته را مي‌توان برداشت كرد:

1ـ قلب و دل قوه‌اي است در درون انسان كه براي افروختن، روشن شدن، گرمي دادن و نور بخشيدن آمادگي دارد؛ ولي اين كارها خود به خود انجام نمي‌گيرد و احتياج به نيرو و تغذيه دارد. همان‌طور كه بدن ـ به خصوص در سنين طفوليت و جواني ـ آمادگي رشد دارد، ولي خود به خود رشد نمي‌كند و احتياج به تغذيه دارد تا رشد نمايد، قلب هم آمادگي درك حقايق و ابراز احساسات و عواطف را دارد، ولي بايد تغذيه شود و غذاي سالم به آن برسد. از اين رو بايد  انرژي لازم را براي قلب تأمين كرد چون بدون داشتن منبع انرژي خاموش خواهد شد.

2ـ نكتة ديگري كه از اين كلام نوراني حضرت علي  ـ عليه السّلام ـ استفاده مي‌شود اين است كه اگر مي‌خواهيم آتش دل هميشه روشن و آماده پذيرش حقائق و اظهار عواطف باشد بايد به كمك چيزي كه قابليت و توان انرژي زايي دارد، انرژي قلب تأمين گردد. هر چيزي نمي‌تواند تأمين‌كننده انرژي قلب باشد، همانگونه كه اگر آب يا سنگ در آتش بريزيم، در اشتعال آن هيچ تأثيري ندارد. اگر چيزي را در قلب قرار دهيم كه به جاي شعله‌ور سازي، آن را خاموش و نابود مي‌سازد، نبايد انتظار فعاليت از آن داشت. اين چنين نيست كه هر چه به دل وارد مي‌شود به نفع دل باشد و هر معلوماتي كه به دل عرضه كنيم موجب تقويت احساسات و باعث رشد و كمال دل شود. چه بسا تغذيه اگر از مواد مسموم باشد موجب فساد و نابودي قلب مي‌گردد و يا فعاليت آن را كند مي‌نمايد. پس بايد قلب را به چيزي تغذيه نمود كه با كمال و تعالي آن تناسب دارد و موجب رشد آن مي‌شود.

3. نكتة ديگري كه از اين فراز وصيت‌نامه استفاده مي‌شود اين است كه قلب به عنوان مركز ادراك و احساس، به تغذيه دمادم احتياج دارد. گاهي ما گمان مي‌كنيم وقتي مطلبي را فهميديم و به آن عالم شديم ديگر بارمان را بسته‌ايم. در صورتي كه اين طور نيست. همانطور كه براي ايجاد روشنائي بايد مواد سوختي و انرژي لازم را تأمين نمود تا خاموش نشود و فعاليت آن مستمر باشد. قلب آدمي نيز همين‌طور است و نيازمند تأمين مدام انرژي است. با يك بار دانستن و برهان اقامه نمودن، كار تمام نمي‌شود، توجه به يك مطلب فقط تا مدتي، كم يا زياد، مي‌تواند اثر داشته باشد. از همين رو بايد از آن مراقبت كرده رشد داده و تغذيه نمود والّا خاموش مي‌شود و اثرش از بين مي‌رود.

اگر مي‌خواهيم دلمان برافروخته و روشن باشد، رشد كند و به حقايق نزديك‌تر شود، بايد تغذيه و بهداشت دل پيوسته ادامه يابد و افكار صحيح به آن عرضه و افكار مسموم از آن دور گردد. در اين ميان آنچه مايه حيات دل است و دل را زنده نگه مي‌دارد و موجب رشد قلب مي‌شود و به برافروختگي نور قلب مي‌افزايد، ادب است. ادب، معارف صحيح و احساسات الهي و پاك را برمي‌انگيزاند و باعث مصونيت دل از آفاتي هم‌چون غفلت، گناه و ضعف معرفت مي‌شود و آن را از افكار غلط، اوهام و شبهات دور نگه مي‌دارد. همان‌طور كه غذاي سالم موجب رشد بدن و غذاهاي مسموم موجب ضعف آن مي‌شوند و گاهي هم منجر به مرگ آن مي‌گردند، دل نيز اگر از غذاهاي سالم، علوم و معارف حق، بهره‌مند گردد، رشد مي‌كند و اگر از اينها محروم بماند و با شبهات و اوهام و افكار مغالطه‌آميز تغذيه گردد، ايمانش را از دست مي‌دهد و پس از مدتي فاسد مي‌شود. پس دل خويش را به وسيلة ادب و آموزه‌هاي صحيح و مؤثر در حُسن رفتار، روشن نما و برافروز؛ آن چنانكه آتش به وسيلة هيزم برافروخته مي‌شود.[7]

در پايان بايد گفت كه شناخت عوامل قساوت قلب، منجر به دوري انسان‌ها از آنها مي‌شود و با خالي شدن دل از اين عوامل، نور پاكي و روشنائي بر آن وارد مي‌شود به همين خاطر به بعضي از عواملي كه باعث تيرگي و قساوت قلب مي‌شوند اشاره‌اي گذرا مي‌كنيم:

1. يكي از عوامل مهم قساوت قلب كه بسي جانكاه است، آمال و آرزوهاي دنيوي است. البته بايد توجه داشت كه هر آرزوئي زشت و مذموم نيست. آن آرزوئي مذموم است كه از تعلقات مادي و دنيوي ريشه بگيرد، چنين آرزوهائي عامل قساوت قلب محسوب مي ‌شوند.

2. يكي ديگر از عوامل قساوت قلب فراموش كردن خداست. آنگاه كه انسان خدا و ياد خدا را در زندگي خويش فراموش مي‌كند، دلش سخت مي‌شود و هنگامي‌كه دلي سخت شود، نه موعظه در آن اثر مي‌كند و نه استدلال و برهان او را رام مي‌كند.

حرص و طمع نيز باعث قساوت قلب است. پيامبر گرامي اسلام  ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي‌فرمايند: «از طمع اجتناب ورزيد زيرا حرص و طمع، دل را آشفته و قسي كرده و مُهر بر آن مي‌زند».[8]

4. غذا و لقمة حرام نيز باعث قساوت قلب مي‌شود. پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ به علي  ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايد: «اي علي لقمة حرام، دل را سياه مي‌كند.»[9]

5. غفلت نيز از جمله عواملي است كه باعث قساوت قلب مي‌شود.

6. پُرخوري، شنيدن لهويات، زياده‌گويي، قطع رحم، دنياخواهي، ترك عبادت و … از ديگر عواملي است كه در روايات، آنها را باعث قساوت قلب پنداشته‌اند.

در آخر بايد گفت، دلي پاك و نوراني است كه اين عوامل را نداشته باشد و اين تنها به صرف گفتار نيست كه «دلت پاك باشد» بلكه در عمل هم بايد اثبات كني كه «دلت پاك است».

 

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:

1. پند جاويد. محمّد تقي مصباح يزدي. ج2. انتشارات مؤسسة امام خميني  ـ رحمة الله عليه ـ.

2. حكمت‌ها و اندرزها. مرتضي مطهّري. انتشارات صدرا.

3. خودشناسي در تربيت اسلامي. سيد يوسف ابراهيميان آملي. ج2. چ1. آمل: بي‌جا.

4. جوان و نيروي چهارم زندگي. محمّدرضا شرفي، انتشارات سروش.

5. خودسازي (تزكيه و تهذيب نفس). ابراهيم اميني. قم: انتشارات شفق، 1372.

 

پي نوشت ها:

[1] . مصباح يزدي. محمّد تقي، پند جاويد. قم: انتشارات مؤسسه امام خميني  ـ رحمة الله عليه ـ ، چاپ اول، 1380، ج2. ص86

[2] . اميني. ابراهيم. خودسازي (تزكيه و تهذيب نفس). قم، انتشارات شفق، چاپ دوم. 1372، ص 42

[3] . شعراء/194

چگونه قلبی نورانی داشته باشیم

[4] . شعراء/89

[5] . همان، خودسازي، ص 53

[6] . همان، پند جاويد، ج2، ص 85

[7] . پند جاويد. همان، ج2. ص 85 تا 90

[8] . ابراهيميان آملي، سيد يوسف، خود شناسي در تربيت اسلامي. آمل، چاپ اول، 1378، ج2. ص44

[9] . همان. ص44

منبع: مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم

تمامی حقوق این سایت برای خبرگزاری حوزه محفوظ است. ۱۳۹۸©
بازنشر مطالب خبرگزاری حوزه در سایر خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها بدون ذکر منبع آزاد است.

اعمال و رفتار هر انساني ظاهر و باطني دارد؛ ظاهرش همان است كه در عالم دنيا واقع مي شود، خواه به صورت اعمال زشت باشد، يا به صورت اعمال نيك و عبادات، باطن و حقيقت آن در عالم آخرت آشكار مي شود؛ چرا كه آن روز، روز آشكار شدن حقايق و كنار رفتن پرده ها است. قرآن كريم مي فرمايد: «يَوْمَ تُبْلَي السَّرائِر»؛(1) «روزي كه رازها فاش شود.» در آن روز قبول شدگان و يا مردودان، از چهره شناخته مي شوند. لازم نيست پرونده آنها را مشاهده كني: «يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالأقْدَامِ»؛(2) «تبهكاران از سيمايشان شناخته مي شوند؛ پس موي پيشاني و پاها[ي آنها] گرفته مي شود [تا به دوزخ انداخته شوند]». (3)    جزا و پاداش نيز بر اساس همين ظهور و انعكاسها مي با شد؛ چنانكه قرآن كريم مي فرمايد: «جَزاءً وِفاقاً»؛(4) «پاداشي است موافق كردار». آنچه در اين شماره(5) مي خوانيد، چهره ها و صورتهايي است كه در آن روز بر اثر اعمال نيك نوراني و زيبا هستند.    

چهره هاي نوراني و سفيد گروهي از انسانها بر اثر اعمال نيك در روز قیامت چهره هاي نوراني و سفيدي دارند كه در واقع انعكاس و ظهوري از اعمال نيك دنيايي آنهاست. قرآن گاه به صورت كلّي، بدون اينكه خصوصيات اين افراد را نام ببرد، اين حقيقت را بيان نموده، مي فرمايد: «يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ»؛(6) «روزي كه چهره هايي سفيد و چهره هایي سياه شود» و در آيه بعد مي فرمايد: «وَأَمَّا الَّذِينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِي رَحْمَةِ اللَّهِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ»؛(7) «و امّا روسفيدان در رحمت خدا قرار مي گيرند و در آن جاودانند» و همچنين نورانيّت چهره هاي برخي افراد را اين گونه گزارش مي دهد:    «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ * ضَاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ»؛(8)«و برخي چهره ها در آن روز روشن و نوراني است، خندان و شادمان است.»    و گاهي به صورت محدودتر مي فرمايد: مؤمنين در آن روز نوراني هستند: «… نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا»؛(9) «[روزي كه] نور مؤمنان پيشاپيش و سمت راستشان مي شتابد، مي گويند: پروردگارا! نورمان را براي ما كامل گردان.»    حال بايد ديد اينان چه كساني هستند و چه اعمالي انجام داده اند كه با چنين چهره هايي محشور شده اند! توجّه داريد كه نوراني بودن چهره فقط يك نماد ظاهري نيست؛ بلكه نشانه رستگاري ابدي است؛ چنانكه اشاره شد، قرآن مي فرمايد: «و امّا روسفيدان در رحمت (و بهشت) خدا جاودانه هستند.» (10)    پيامبر اكرم و امامان معصوم علیهم السلام به عنوان مفسران و تبيين كنندگان قرآن، موارد عديده اي از اعمال فردي، عبادي، رفتارهاي اجتماعي و تربيتي و مسائل اعتقادي را نام برده اند كه باعث نوراني شدن و سفيدي چهره انسانها در قيامت مي شود كه به اهمّ آنها اشاره مي شود:    

1. طاعت خدا در تاريكي شب طاعت و بندگي خدا، عبادت و پرستش الهي و تهجّد خصوصاً در نيمه هاي شب، عامل نورانيّت قلب انسان مي شود و اين نور در قيامت انعكاس و ظهور مي يابد. در روايت آمده است كه حضرت موسي علیه السلام به خدا عرض كرد: «اِلَهِی! فَمَا جَزَاءُ مَنْ مَشَى فِي ظُلْمَةِ اللَّيْلِ إِلَى طَاعَتِكَ؟ قَالَ: أُوجِبُ لَهُ النُّورَ الدَّائِمَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ يُكْتَبُ لَهُ مِنَ الْحَسَنَاتِ بِعَدَدِ كُلِّ شَيْ ءٍ مَرَّ عَلَيْهِ سَوَادُ اللَّيْلِ وَ ضَوْءُ الْقَمَرِ وَ نَوْرُ الْكَوَاكِب؛(11) خدايا! پاداش كسي كه در تاريكي شب به دنبال اطاعت [و عبادت] تو رود، چيست؟ خداوند فرمود: براي او در روز قيامت، نور دائم قرار مي دهم و به تعداد هر چه که سیاهی شب و نور ماه و ستارگان بر آن گذشته، حسنات نوشته می شود.»    خصوصاً اگر اين طاعت و عبادت در قالب تهجّد و نماز شب باشد، نورانيتي بسيار در پي دارد تا آنجا كه در همين دنيا نيز بر چهره ظاهر مي شود. به اين روايت توجّه كنيد:    «از علي بن الحسين علیه السلام سؤال شد: چرا چهره كساني كه تهجّد و شب بيداري (با حال عبادت) دارند، نيكو و نوراني است؟ حضرت فرمود: «لِأَنَّهُمْ خَلَوْا بِاللَّهِ فَكَسَاهُمُ اللَّهُ مِنْ نُورِهِ؛ زيرا آنها با خدا خلوت كرده اند و خدا نيز با نور خود آنها را پوشانده است.» (12)    اگر اين طاعات، عبادات و تهجّدها در مساجد باشد، نورانيّت آن دو چندان مي شود. محمد منكدر مي گويد: «در شبي بسيار تاريك به سوي مسجد مي رفتم؛ ديدم ابا جعفر محمد بن علی (باقر العلوم) علیه السلام به سوي مسجد مي رود. من بر سرعت خود افزودم تا به آن حضرت رسيدم و بر آن حضرت سلام كردم. حضرت جواب سلامم را داد و فرمود: «يَا مُحَمَّدَ بْنَ الْمُنْكَدِرِ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله بَشِّرِ الْمَشَّاءِينَ إِلَى الْمَسَاجِدِ فِي ظُلَمِ اللَّيْلِ بِنُورٍ سَاطِعٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛(13) ای محمد بن منکدر! پيامبر خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: بشارت ده به كساني كه در تاريكي شب به مساجد مي روند كه آنها در قيامت نوري درخشنده دارند.»    راز اينكه نورانيّت انسان بر اثر عبادت در مساجد دو چندان مي شود اين است كه مساجد به عنوان محل عبادت و خانه خدا، خود نوراني و درخشنده اند. شاهد اين سخن، حديث قدسي مي باشد كه از پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله رسيده است كه فرمود: «قَالَ اللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: أَلَا إِنَّ بُيُوتِي فِي الْأَرْضِ الْمَسَاجِدُ تُضِي ءُ لِأَهْلِ السَّمَاءِ كَمَا تُضِي ءُ النُّجُومُ لِأَهْلِ الْأَرْضِ…؛ (14) خداوند بلند مرتبه مي فرمايند: بدانيد! كه مساجد خانه هاي من در زمين است، كه براي آسمانيان نورافشاني مي كند؛ همان گونه که ستارگان برای اهل زمین نور افشانی می کنند.»    

2. وضو وضو گرفتن و با وضو خوابيدن نورانيّت مي آورد؛ چرا كه وضو خود نور است. چنانكه در حديث آمده است: «الْوُضُوءُ نُورٌ؛(15) وضو نور است.» و در روايت ديگر آمده است كه تجديد وضو نيز نورانيّت مي آورد: «الْوُضُوءُ عَلَى الْوُضُوءِ نُورٌ عَلَى نُورٍ؛ وضو گرفتن بعد از وضو داشتن، نوري است بر نور»(16) و اين نورانيّت نيز به مسلمانان اختصاص دارد؛ چرا كه وضو گرفتن مخصوص امّت اسلامي است، چنانكه پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله با افتخار تمام فرمود: «يَحْشُرُ اللَّهُ أُمَّتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ بَيْنَ الْأُمَمِ غُرّاً مُحَجَّلِينَ مِنْ آثَارِ الْوُضُوءِ؛(17) خداوند امّت مرا روز قيامت در بين امّتها بخاطر آثار وضو نوراني محشور مي كند.»    به اين جهت است كه در دعاي وضو لحظه صورت شستن مستحب است گفته شود: «اللَّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهِي يَوْمَ تَسْوَدُّ فِيهِ الْوُجُوه…؛ (18) خداياصورتم را سفيد گردان در روزي كه چهره ها در آن روز سياه مي شوند.»    راز نورانيّت وضو و نوربخشيدن به كسي كه وضو مي گيرد اين است كه در واقع وضو مجموعه اي از اعمال است كه هر كدام نور آفرين و دور كننده تاريكي و ظلمت آفرين؛ يعني شيطان است. شخصي يهودي از پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله درباره راز و فلسفه وضو پرسيد و اين كه چرا شما مسلمانها وضو مي گيريد. حضرت فرمود: «[وضو حكمتهاي فراواني دارد؛ چرا كه] هنگامي انسان مؤمن براي وضو دست خود را در آب قرار مي دهد، شيطان از او دور مي شود و وقتي دهان خود را مي شويد، خدا قلب و زبان او را با حكمت، نوراني مي گرداند و وقتي بيني خود را مي شويد، خدا او را از آتش ايمن مي گرداند و استشمام بوي بهشت را به او روزي مي كند و وقتي صورت خود را مي شويد، خدا صورت او را در روزي كه برخي صورتها سفيد و برخي سياه مي گردد، سفيد و نوراني مي گرداند و وقتي دستهاي خود را تا آرنج مي شويد، خدا بر او غل و زنجير آتش را حرام مي گرداند و وقتي سر خود را مسح مي كند، خدا گناهان او را مسح و پاك مي كند و وقتي كه پاهاي خود را مسح مي نمايد، خدا او را در صراط كه پاي عده اي مي لغزد، ثابت قدم قرار مي دهد.» (19)    

3. نماز نماز، چه واجب و چه مستحب، خود نور است و نمازگزار را نوراني مي كند؛ چنان كه پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: «الصَّلَاةُ نُورُ الْمُؤْمِنِ وَ الصَّلَاةُ نُورٌ مِنَ اللَّهِ؛(20) نماز نور مؤمن است و نماز نوري است از جانب خدا.» مخصوصاً نمازهايي چون عشا، صبح، نافله ی شب كه در تاريكي اقامه مي شوند، در قيامت و مراحل مختلف آن و حتي در همين دنيا ايجاد نورانيّت مي كند.    پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: «وَ أَمَّا صَلَاةُ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ فَإِنَّ لِلْقَبْرِ ظُلْمَةً وَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ ظُلْمَةً فَأَمَرَنِي اللَّهُ وَ أُمَّتِي بِهَذِهِ الصَّلَاةِ فِي ذَلِكَ الْوَقْتِ لِتُنَوَّرَ لَهُمُ الْقُبُورُ وَ لِيُعْطَوُا النُّورَ عَلَى الصِّرَاط(21)؛ امّا [راز وجوب] نماز عشاء اين است كه قبر تاريكي دارد و روز قيامت [نيز] تاريكي دارد. خداوند مرا و امتم را به اين نماز (عشا) در اين وقت امر نمود تا قبر برای آنان نوراني شود و در [حال عبور از] صراط [نيز] به آنها نور عطا شود.» درباره ی نوردهي نماز شب، حضرت صادق علیه السلام چنين فرمود: « ِ وَ طَلَبْتُ نُورَ الْوَجْهِ فَوَجَدْتُهُ فِي صَلَاةِ اللَّيْل(22)؛ من نور صورت را جستجو كردم، پس آن را در نماز شب يافتم.»    ولي اگر كسي اهل نماز نباشد و يا نماز را درست اقامه نكند، در اين دنيا نورانيّت از او گرفته مي شود و در عالم برزخ قبرش تاريك خواهد بود. حضرت فاطمه زهرا علیها السلام از پدربزرگوارش نقل نموده است كه هر كس نماز را سبك بشمارد، به پانزده بلا گرفتار مي شود، از جمله: «…وَ يَمْحُو اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ سِيمَاءَ الصَّالِحِينَ مِنْ وَجْهِهِ… تَكُونَ الظُّلْمَةُ فِي قَبْرِهِ…؛ (23) خداوند عزيز و جليل [نورانيّت] صورت صالحان را از چهره ی او محو مي كند و دچار تاريكي در قبر خواهد شد.»    چگونه قلبی نورانی داشته باشیم

4. روزه روزه گرفتن عامل ديگري براي نوراني شدن انسان در قيامت است؛ چنان كه در همين دنيا چهره شيطان را سياه مي كند: « اَلصَّوْمُ لِلَّهِ يُسَوِّدُ وَجْهَهُ(24)؛ روزه براي خدا چهره ی شيطان را سياه مي كند.»    روزه در روز قيامت چهره ی روزه دار را همچون ماه نوراني مي كند، مخصوصاً روزه گرفتن در ماه مبارك رجب(25).»    پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: «مَنْ صَامَ مِنْ رَجَبٍ خَمْسَةَ أَيَّامٍ كَانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يُرْضِيَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ بُعِثَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ وَجْهُهُ كَالْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ وَ سَاقَهُ إِلَى أَنْ قَالَ: وَ مَنْ صَامَ مِنْ رَجَبٍ سِتَّةَ أَيَّامٍ خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ وَ لِوَجْهِهِ نُورٌ يَتَلَأْلَأُ أَشَدُّ بَيَاضاً مِنْ نُورِ الشَّمْسِ وَ أُعْطِيَ سِوَى ذَلِكَ نُوراً يَسْتَضِي ءُ بِهِ أَهْلُ الْجَمْعِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ بُعِثَ مِنَ الْآمِنِينَ حَتَّى يَمُرَّ عَلَى الصِّرَاطِ بِغَيْرِ حِسَابٍ؛(26) كسي كه پنج روز از ماه رجب را روزه بگيرد، بر خداي عزيز و جليل حق است كه او را روز قيامت خشنود گرداند و در روز قیامت مبعوث شود در حالي كه صورتش همچون ماه شب چهارده [مي درخشد]، تا آنجا که فرمود: و كسي كه شش روز از ماه رجب را روزه بگيرد، از قبرش خارج مي شود در حالي كه صورتش نوری دارد که مي درخشد و سفيديش برتر از نور خورشيد است و غير از اين، نوري به او عطا مي شود كه مردم بوسيله او طلب نور می کنند و در گروه امنیّت یافتگان مبعوث می شود تا آنجا كه بدون حساب از پل صراط مرور مي كند.»    گروهي از قبرهايشان خارج مي شوند [و به محشر مي آيند]، در حالي كه صورتهای آنها از ماه سفيدتر است، لباسهایی بر تن دارند که از شیر سفیدتر است. و كفشهايي از نور پوشيده اند كه بند آن از طلا است. پس براي آنها مركبهايي از نور آورده می شود و بر آن مركبها، پارچه هایي از نور گسترده اند. افسار مركبها، زنجيري از طلا است و ركاب آن مركب، از زبرجَد … سپس اميرالمؤمنين علیه السلام عرض كرد: ای رسول خدا! اينها چه كساني هستند؟ حضرت فرمود: اينها شيعيان تو هستند و تو امام آنها هستي.

5. خواندن قرآن قرآن از طرف خدايي نازل شده است كه «نُورُ السَّمَوَاتِ وَ الْاَرْضِ» است؛ لذا نوراني و نورزاست.    در قرآن مي خوانيم: «قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ»؛(27) « از طرف خداوند نور و كتاب روشن كننده آمده است.» از اینرو كسي كه قرآن بخواند، قلبش نوراني مي شود و اين نور در چهره ی او نيز ظاهر مي گردد. كلّ قرآن چنين خصوصيتي دارد، علي الخصوص سوره هايي كه مباحث قيامت در آن مطرح است؛ مانند سوره قيامت كه پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله درباره ی خواندن آن فرمود: «مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الْقِيَامَةِ شَهِدْتُ أَنَا وَ جَبْرَئِيلُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَنَّهُ كَانَ مُؤْمِناً بِيَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ جَاءَ وَ وَجْهُهُ مُسْفِرٌ عَلَى وُجُوهِ الْخَلَائِقِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ هر كس سوره قيامت را بخواند، من و جبرئيل در روز قيامت به نفع او گواهي مي دهيم كه او به روز قيامت ايمان داشته است و [به محشر] مي آید در حالی كه صورتش بر چهره ی مردم در آن روز مي درخشد.» (28)    

6. تعليم قرآن قرآن خود نور است و از طرف خدايي كه نور هستي است، نازل شده؛ لذا هر جا قرائت شود و به هر كس تعليم داده شود، نورانيّت ايجاد مي كند، خصوصاً اگر اين تعليم متوجه فرزندان خود شخص باشد، هم خانه و هم فرزندان و هم پدر و مادر را نوراني مي كند.    رسول گرامي اسلام صلی الله علیه وآله فرمود: «مَنْ قَبَّلَ وَلَدَهُ كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ حَسَنَةً وَ مَنْ فَرَّحَهُ فَرَّحَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ مَنْ عَلَّمَهُ الْقُرْآنَ دُعِيَ بِالْأَبَوَيْنِ فَيُكْسَيَانِ حُلَّتَيْنِ يُضِي ءُ مِنْ نُورِهِمَا وُجُوهُ أَهْلِ الْجَنَّةِ(29) هر كس فرزند خود را ببوسد، خداوند عزیز و جلیل براي او حسنه اي مي نویسد و كسي كه او را خوشحال كند، خدا او را در قيامت خوشحال مي كند و هر كس به فرزندش قرآن ياد دهد، روز قيامت والدين او فرا خوانده مي شوند و آنگاه به آنها دو حلّه ی نوراني پوشانده مي شود كه از نور آن دو، چهره هاي بهشتيان نوراني مي شود.»    

7. شيعه حضرت علي علیه السلام بودن كسي كه واقعاً شيعه باشد، در واقع به همة دستورات نوراني اسلام و قرآن عمل كرده است، لذا تمام وجود او نوراني مي شود. روايات بسياري اين مسئله را متذكر شده اند.    امام باقر علیه السلام فرمود: «روزي پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله در ميان جمعي از ياران كه حضرت علي علیه السلام نيز حضور داشت، نشسته بودند و فرمودند: «يَخْرُجُ قَوْمٌ مِنْ قُبُورِهِمْ وُجُوهُهُمْ أَشَدُّ بَيَاضاً مِنَ الْقَمَرِ عَلَيْهِمْ ثِيَابٌ أَشَدُّ بَيَاضاً مِنَ اللَّبَنِ عَلَيْهِمْ نِعَالٌ مِنْ نُورٍ شُرُكُهَا مِنْ ذَهَبٍ فَيُؤْتَوْنَ بِنَجَائِبَ مِنْ نُورٍ عَلَيْهَا رَحَائِلُ مِنْ نُورٍ أَزِمَّتُهَا سَلَاسِلُ ذَهَبٍ وَ رُكُبُهَا مِنْ زَبَرْجَد… فَقَالَ عَلِيٌّ علیه السلام: مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟! فَقَالَ: أُولَئِكَ شِيعَتُكَ وَ أَنْتَ إِمَامُهُمْ(30)؛ گروهي از قبرهايشان خارج مي شوند [و به محشر مي آيند]، در حالي كه صورتهای آنها از ماه سفيدتر است، لباسهایی بر تن دارند که از شیر سفیدتر است. و كفشهايي از نور پوشيده اند كه بند آن از طلا است. پس براي آنها مركبهايي از نور آورده می شود و بر آن مركبها، پارچه هایي از نور گسترده اند. افسار مركبها، زنجيري از طلا است و ركاب آن مركب، از زبرجَد … سپس اميرالمؤمنين علیه السلام عرض كرد: ای رسول خدا! اينها چه كساني هستند؟ حضرت فرمود: اينها شيعيان تو هستند و تو امام آنها هستي.»    همچنين از ابن عباس نقل شده است كه: ناگهان در بهشت، اهل بهشت نور ماه و خورشيد را مشاهده مي كنند، پس مي گويند: آيا پرورگار ما به ما وعده نداده بود كه در بهشت ماه و خورشيد را نمي بينيم؟ «فَيُنَادِي مُنَادٍ قَدْ صَدَقَكُمْ رَبُّكُمْ وَعْدَهُ لَا تَرَوْنَ فِيهَا شَمْساً وَ لَا قَمَراً وَ لَكِنْ هَذَا رَجُلٌ مِنْ شِيعَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیهما السلام يَتَحَوَّلُ مِنْ غُرْفَةٍ إِلَى غُرْفَةٍ فَهَذَا الَّذِي أَشْرَقَ عَلَيْكُمْ مِنْ نُورِ وَجْهِهِ(31) پس منادي ندا مي دهد كه پروردگار شما در وعده خود كه در بهشت، ماه و خورشيد ديده نمي شود، صادق است؛ ولكن این مردي از شيعيان علي بن ابی طالب علیهما السلام بود كه از غرفه اي به غرفه ديگر منتقل شد و این نور که بر شما تابید از نور صورت اوست.»    در دعاي مباركه ندبه مي خوانيم: «وَ شِيعَتُكَ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْيَضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلِي فِي الْجَنَّةِ وَ هُمْ جِيرَانِي ؛(32) و شيعيان تو بر منبرهايي از نور هستند؛ در حالي كه چهره هاي شان سفيد (و نوراني) است، در بهشت گرد من هستند و آنها همسايه هاي من مي باشند.»    طاعت و بندگي خدا، عبادت و پرستش الهي و تهجّد خصوصاً در نيمه هاي شب، عامل نورانيّت قلب انسان مي شود و اين نور در قيامت انعكاس و ظهور مي يابد    

8. دوستي براي خدا    اگر دوستي انسانها بر اساس حب الهي و ارزشهاي ديني باشد؛ نه بر اساس منافع دنیوي و بهره وري مادّي، اين گونه دوستي چون رنگ خدايي دارد، توليد نور مي كند و حقيقت آن در روز قيامت آشكار مي شود.    ابي بصير مي گويد: از امام صادق علیه السلام شنيدم كه مي فرمود: «إِنَّ الْمُتَحَابِّينَ فِي اللَّهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ قَدْ أَضَاءَ نُورُ وُجُوهِهِمْ وَ نُورُ أَجْسَادِهِمْ وَ نُورُ مَنَابِرِهِمْ كُلَّ شَيْ ءٍ حَتَّى يُعْرَفُوا بِهِ فَيُقَالُ هَؤُلَاءِ الْمُتَحَابُّونَ فِي اللَّهِ؛ براستي كساني كه در راه خدا (و براي خدا) همديگر را دوست مي دارند، روز قيامت بر منبرهايي از نور هستند كه نور چهره و بدن آنها و نور منبرهاي آنان هر چيز را روشن كرده است، به گونه اي كه به آن نور شناخته مي شوند، پس گفته مي شود: اينها كساني هستند كه در راه خدا محبّت و دوستي داشته اند.»    و امام باقر علیه السلام نقل فرموده است كه رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «كساني كه به خاطر خدا همديگر را دوست مي دارند، روز قيامت بر زميني كه از زبرجد سبز و درخشنده است، در كنار عرش الهي ايستاده اند: «وُجُوهُهُمْ أَشَدُّ بَيَاضاً وَ أَضْوَأُ مِنَ الشَّمْسِ الطَّالِعَةِ يَغْبِطُهُمْ بِمَنْزِلَتِهِمْ كُلُّ مَلَكٍ مُقَرَّبٍ وَ كُلُّ نَبِيٍّ مُرْسَلٍ يَقُولُ النَّاسُ مَنْ هَؤُلَاءِ؟ فَيُقَالُ: هَؤُلَاءِ الْمُتَحَابُّونَ فِي اللَّه(33)؛ و صورتهاي بسيار سفيد (و نوراني) دارند كه از نور خورشيد درخشنده ترند. [وقتي] ملائكه و انبيا [صورت نوراني آنان را مشاهده مي كنند] به حال آنان غبطه [و حسرت] مي خورند و مردم مي پرسند: آنان چه كساني هستند؟ گفته مي شود: اينها كساني هستند كه [در دنيا] براي خدا با هم دوستي داشتند.»

9. صلوات قرآن دستور مي دهد كه: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً »؛(33) «به درستی که خدا و ملائکه اش بر پیامبر دورد می فرستند، اي مؤمنان! بر او درود بفرستيد و سلام گوييد، و کاملاً تسلیم [فرمان او] باشید.» اين صلوات و سلامها آثار گرانسنگي دارد،(35) از جمله: نوراني شدن افراد صَلَوات فرستنده در قيامت. پيامبر نور و نوراني فرمود: «أَكْثِرُوا الصَّلَاةَ عَلَيَّ فَإِنَّ الصَّلَاةَ عَلَيَّ نُورٌ فِي الْقَبْرِ وَ نُورٌ عَلَى الصِّرَاطِ وَ نُورٌ فِي الْجَنَّةِ(36)؛ بر من بسيار درود بفرستيد؛ زيرا صلوات و درود بر من [تبديل به] نوري در قبر و نوري بر [پل] صراط و نوري در بهشت مي شود.»    

10. مهلت دادن به بدهکاران آسان گيري و مهلت دادن به بدهكاران، عمل نيك ديگري است كه عامل نورانيت انسان در روز سخت قيامت مي شود.    راز اینکه نورانیّت انسان بر اثر عبادت در مساجد دو چندان می شود این است که مساجد به عنوان محل عبادت و خانه ی خدا، خود نورانی و درخشنده اند    امام باقر علیه السلام در اين باره مي فرمايد: «يُبْعَثُ قَوْمٌ تَحْتَ ظِلِّ الْعَرْشِ وُجُوهُهُمْ مِنْ نُورٍ وَ رِيَاشُهُمْ مِنْ نُورٍ جُلُوسٌ عَلَى كَرَاسِيَّ مِنْ نُورٍ قَالَ فَتَشَرَّفُ لَهُمُ الْخَلَائِقُ فَيَقُولُونَ: هَؤُلَاء شُهَدَاءُ! فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ أَنْ لَيْسَ هَؤُلَاءِ شُهَدَاء وَلَكِنَّ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ كَانُوا يَيْسِرُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ يُنْظِرُونَ الْمُعْسِرَ حَتَّى يُيَسَّرَ؛(37) [روز قيامت] قومي زير سايه ی عرش مبعوث مي شوند كه صورتها و لباس آنان از نور است و بر صندليهايي از نور نشسته اند. امام فرمود: مردم آنها را شریف می دارند، پس مي گويند: آيا اينها پيامبران الهي هستند؟ پس منادي از پايين عرش ندا دهد كه: نه، اينها پيامبر نبوده اند. پس مردم گويند: آيا اينان شهدا هستند؟ باز منادي از زير عرش ندا دهد كه: نه، اينها از شهدا نبوده اند؛ بلكه اينها مردمي بودند كه بر مؤمنين آسان مي گرفتند و به كسي كه نمي توانست بدهي خود را پرداخت كند، مهلت مي دادند تا او توانگر شود.»    

11. سخنان خوب بيش از 35 گناه، از گناهان زبانی شمرده شده است. در قبال آن بسياري از خوبيهاست كه با همين زبان و گفتار انجام مي گيرد؛ سخن براي هدايت مردم، نجات آنان، تعليم و تدريس و … اين گونه سخنان نورانيّت مي آورد.    از حضرت علي علیه السلام سؤال شد: چه چيزي از مخلوقات در اين جهان بهتر است؟ فرمود: كلام و سخن گفتن. پس سوال شد: چه چيزي از مخلوقات، زشت تر است؟ فرمود: كلام و سخن گفتن. سپس فرمود: «بِالْكَلَامِ ابْيَضَّتِ الْوُجُوهُ وَ بِالْكَلَامِ اسْوَدَّتِ الْوُجُوهُ؛(38) به واسطه کلام، صورتها سفید و نورانی و به وسیله همان، صورتها سیاه می گردد.»    

 

(1) طارق/9.    (2) الرحمن/41.    (*) بنا داريم سلسله بحثهايي تحت همين عنوان ارائه شود تا براي مبلّغان عزيز در مجالس موعظه، ختم و امثال آن مفيد باشد.    (3) عمّ/26.    (4) قابل ذكر است در طرح بحث از زحمات آقاي رضا محققيان در كتاب «قيافه انسانها در قيامت» بهره هايي برده ام.    (5) آل عمران/106.    (6) همان/107.    (7) عبس/38 و 39.    (8) تحريم/8.    (9) آل عمران/107.    (10) بحارالانوار، محمد باقر مجلسي، دار احياء التراث، ج66، ص411.    (11) علل الشرائع، صدوق، دار البلاغه، بيروت، بي تا، ص 366، باب 87، روايت 1.    (12) مستدرك الوسائل، ميرزا حسين نوري، آل البيت، قم، 1408 ق، ج3، ص364.    (13) مستدرك الوسائل، همان، ج3، ص359.    (14) وسائل الشيعه، حرّ عاملي، بيروت، دار احياء التراث، ج1، ص377.    (15) همان.    (16) مستدرك الوسائل، همان، ج1، ص357.    (17) من لا يحضره الفقيه، صدوق، بیروت، دارالاضواء، چاپ دوم، 1413 ق، ج1، ص41.    (18) وسال الشيعه، ج1، ص395.    (19) مستدرك الوسائل، ج3، ص 92.    (20) بحارالانوار، همان، ج9، ص296.    (21) مستدرك الوسائل، همان، ج12، ص 173.    (22) مستدرك الوسائل، همان، ج3، ص23.    (23) بحارالانوار، ج60، ص 264.    (24) اصب يعني فرو ريختن رحمن الهي.    (25) بحارالانوار، ج7، ص300.    (26) مائده/15.    (27) مستدرك الوسائل، ج4، ص 355.    (28) وسائل الشیعه، ج21، ص 475.    (29) بحار الانوار، ج7، ص185.    (30) همان، بحارالانوار، ج8، ص 149.    (31) مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمي، انتشارات نبوي، ص932، دعاي ندبه.    (32) وسائل الشيعه، همان، ج16، ص167.    (33) احزاب/56.    (34) مانند زنده ماندن ياد پيامبر و آل او در جامعه، تأكيد ارتباط دائمي و آن به آن بين پيروان و پيشوايان، ثواب فراوان و غير قابل تصور داشتن و….    (35) مستدرك الوسائل، ج5، ص 335.    (36) بحارالانوار، همان، ج7، ص304.    (37) بحار الانوار، ج 75، ص55.    

ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 115  

 

منبع: سایت ذی طوی

خیلی خوب و مفید بود، از شما سپاسگزارم.
متاسفانه در بیشتر مطالب مذهبی آنقدر از کلمات عربی و احادیث و آیات بدون ترجمه فارسی آن استفاده میشه که برای خواننده قابل درک و فهم نیست، خوشبختانه کمتر از اینگونه مطالب استفاده شده بود.
ا

سلام.خسته نباشید.واقعا مفید و زیبا و کاربردی بود.بسیار هم ساده و قابل انجام.خداوند توفیق دهد تا بتوانیم در انجام این اعمال کوشا باشیم.ان شاء ا…

مطالب ارزنده ای بود سپاسگزارم

خیلی ممنون ایشالا صورت همه نورانی باشه

درود خدا بر شما.عالی بود برادر.

خوب بود

سلام،بسیار مطلبتون خوب بود و من از این مطلب به این نتیجه رسیدم که اگر بخواهیم صورتی نورانی و قلبی پاک داشته باشم باید با خدا باشم و هرکاری که خداوند به انسان ها امر کرده را انجام بدم و البته به یاد داشته باشم که چهره ای نورانی و قلبی  پاک بیشتر از ظاهر مهم است.
مرسی!

عالی بود 

واقعا عالی بود… خیلی سپاسگزارم 

عالی​​​​​عالی

اطلاعات بیشتر در مورد فرمت‌های متنی

برای نورانیت قلب راهکارهای مختلفی در قرآن واحادیث اهل بیت علیهم السلام بیان گردیده است که به اختصار به مواردی از آنها اشاره می گردد:

امام علی (علیه السلام) می فرمایند: «احی قلبک بالموعظه. . . و نوره بالحکمة؛ دلت را با موعظه زنده گردان. . . و آن را با حکمت روشنایی بخش» (میزان الحکمة/ ج10/ ح17053) یکی از مهمترین عوامل نورانیت انسان علم است. در روایت هست که العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء من عباده. علم نوری است که خدای متعال در قلب هر بنده ای که بخواهد می اندازد. همچنین همنشینی با علما در این زمینه موثر است. چه خوب است که حداقل در هفته یک بار در مجلس سخنرانی وموعظه شرکت کنیم و گوش جان به آیات و احادیث اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) دهیم و قلب خود را از تیرگی های جهل زدوده، آن را نورانی کنیم.

امام علی (علیه السلام) فرمودند: «ان الایمان یبدو لمظة فی القلب کلما ازداد الایمان ازدادت اللمظة؛ ایمان چون نقطه ای سفید در دل پدیدار می شود. هر چه ایمان زیادتر شود آن نقطه بزرگتر می گردد». (همان/ح17054)انسان می تواند با مطالعه در زمینه های اعتقادی و عمل به آنچه می داند و می آموزد، رفته رفته بر ایمان خود بیافزاید؛ در این صورت به نورانیت قلب خود افزوده است.

امام علی (علیه السلام) فرمود: «الیقین نور؛ یقین، نور و روشنایی است». (همان/ ح17055) «جبرئیل نزد پیامبر (صلی الله علیه و اله) آمد و گفت: ای رسول خدا؛ خداوند تبارک و تعالی مرا با هدیه ای به سوی تو فرستاده که پیش از تو آن را به هیچ کس نداده است. رسول خدا (صلی الله علیه و اله) فرمود: آن هدیه چیست؟ جبرئیل گفت: صبر و بهتر ازن آن. . . رسول خدا فرمود: گفتم تفسیر یقین چیست؟گفت: شخصی که یقین دارد، برای خدا چنان کار می کند که گویی او را می بیند؛ زیرا اگر او خدا را نمی بیند، خدا که او را می بیند و به یقین می داند که آنچه به او رسیده، نمی شد که برسد و آنچه به او نرسیده، امکان نداشت که برسد.

 کسی که بخشی از روز خود را به تفکر در آیات انفسی و آفاقی بپردازد، و در خلوت خود بر گناهان خویش و از خوف خداوند بگرید، صفای دل یافته، قلبش نورانی می شود. امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «روشنایی دل را جستم و آن را در اندیشیدن و گریستن یافتم. . . » (همان/ ج13/ ح20833). گریه از ترس وخوف الهی و عشق به خداوند و ائمه اطهار علیهم السلام به خصوص گریه برای سالار شهیدان حضرت حسین علیه السلام از منابع نورانیت انسان است.چگونه قلبی نورانی داشته باشیم

 پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله) فرمودند: «الصلاة نور؛ نماز نور است». و حضرت مسیح (علیه السلام) در اندرز به قوم خود فرمودند: «حقیقتی را به شما بگویم، خوشا به حال آنان که شب را به عبادت گذرانند. اینانند کسانی که روشنایی همیشگی را به دست می آورند؛ زیرا که در تاریکی شب برمی خیزند. (همان/ ح20836) خواندن نماز شب حتی چهرۀظاهر انسان را نورانی می کند! امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «نماز شب چهره را سفید و نورانی می کند، نماز شب انسان را خوشبو می کند، نماز شب روزی می آوردج

 امام علی (علیه السلام) فرمودند: «بسیار خموشی گزین تا اندیشه ات بارور شود و دلت روشنایی گیرد و مردم از دست تو در امان مانند». چه خوب است که حداقل در هفته یک بار در مجلس سخنرانی علما شرکت کنیم و گوش جان به آیات و احادیث اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) دهیم و قلب خود را از تیرگی های جهل زدوده، آن را نورانی کنیم

 اینکه همۀخوبی ها را از خداوند بداند و در هنگام گناه، استغفار کند.  پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله) فرمود: چهار چیز است که هر کس داشته باشد در نور اعظم خدا غوطه ور باشد: کسی که نگهبان کارش، شهادت دادن به این باشد که معبودی جز خدا نیست و من فرستادۀخدا هستم و کسی که هرگاه مصیبتی به او رسد، گوید: انا لله و انا الیه راجعون و کسی که هرگاه به خیر و نعمتی دست یابد، گوید: الحمد لله رب العالمین و کسی که هرگاه گناه و خطایی کند، گوید: استغفر الله و اتوب الیه

 در روایات داریم که وضو گرفتن باعث نورانیت می شود و دائم الوضو بودن در این زمینه بسیار موثر است و حتی داریم که وضو علی الوضو نور علی نور. یعنی کسی که وضو دارد و روی آن دوباره وضو می گیرد این کار او نوری بر نور دیگر است.

ذکر و یاد خدا و عبادت و انس با او بزرگترین عامل نورانیت قلب انسان می باشد. یاد خدا در خلوت وجلوت باعث آرامش نفس ونورانیت باطن می گردد، لذاتوصیه می شود بر این که سعی کنیم دائم الوضو باشیم و به نماز –بویژه نماز شب- و تلاوت قرآن اهمیت دهیم زیرا همۀعبادات نورند و همنشینی با آنها موجب نورانیت قلب می شود. تداوم در خواند سوره توحید و کم خوری و زیاد رفتن به مساجد و نماز جماعت خواندن، روزه گرفتن و استغفار کردن به خصوص در سحر ها از عوامل دیگر نورانیت قلب انسان است. به کار گیری این فرمایشات در زندگی انسان تاثیر مثبتی می گذارد وقدمی است برای اتصال به معبود.

اسباب حیا

۱. عقل: رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ در پاسخ راهب مسیحی (شمعون بن لاوی بن یهودا) که از او در باره ماهیت و آثار عقل پرسیده بود، فرمود:

عقل موجب پیدایش حلم است و از حلم، علم و از عل…

ماهیت ایمان و عقلانیت، نقش عقل در شکل گیری ایمان و نیز چالش هایی که میان آن دو پدید می آید، مورد مداقه قرار گرفته است. گرچه روشنفکران مذکور درباره عقلانیت ایمان رأی روشن و معینی ندارند ولی بیشتر به ای…

در بعضی از آیات قرآن روی مسأله استقامت (ثبات بر جاده مستقیم) در طریق ایمان و اطاعت حق تکیه شده است، چنانکه در آیات 13 و 14 احقاف می فرماید: «انَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّه ثُمَّ اسْتَقامُو…

تحصیل اخلاص بسیار دشوار است. نفس، به این سادگی نمی گذارد. شیطان هم نمی گذارد. حیله می کند، توجیه می کند؛ اما در مورد کسب اخلاص دو مسئله خیلی مهم است:

مسئله اول اینکه آدمی با خود بیندیشد که غیر خدا …

از قرآن و سنّت و نیز تجربه انسانی دریافته می شود که ایمان دینی دستاوردهایی دارد. می توان این دستاوردها را در نگاهی کلّی به دو گروه تقسیم کرد: دنیوی، اخروی.

دستاوردهای دنیوی نیز در دو بخش فردی و اج…

شیخ محمد بافقی: احتیاج دارم که در این هوای صاف و آفتابی ابری در صفحه آسمان ظاهر شود و برای طراوت زمین باران ببارد، تو می توانی چنین خواسته‎ای را انجام دهی؟ جواب داد: نه نمی توانم ـ ایشان گفتند: مافوق …

آیت الله مجتهدی(ره) در درس اخلاقشان فرمود:

بهترین وسیلۀ رسیدن به خـدا، اهـل بـیت(ع) هستند. چهل سال پیش، من گرفتاری داشتم. یکی از اولیای خدا در «کربلا» به من فرمودند: بـه حضرت نرجس خاتون…

مرحوم حاج میرزا علی محدث زاده ( متوفای محرم 1396 ه. ق)، فرزند مرحوم محدث عالی مقام حاج شیخ عباس قمی رضوان الله تعالی علیها، از وعاظ وخطبای مشهور تهران بودند. ایشان می فرمود: یکسال به بیماری وناراحتی ح…

اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا…

انسان ذاتا موجودی اجتماعی است و طبیعت او به گونه ای است که معمولا مشتاق داشتن دوست و هم نشین است. از طرفی دوست و رفیق می تواند نقشی سرنوشت ساز در زندگی هر شخص ایفا کند. ازاین رو آشنایی با ویژگی های دو…

احسان و نیکی به مردم از جمله ابزاری است که نزدیکی به خدا را سرعت می بخشد، مانع نزول بلا و موجب برطرف شدن سختی ها و مشکلات می شود، و از همه مهم تر محبوبیت در پیش گاه خداوند متعال را که منشأ رحمت های بی…

کُفران نعمت از گناهان کبیره به معنای ناسپاسی و استفاده نابجا از نعمت ها و ضد شکر نعمت است. کفران نعمت در قرآن و روایات به عنوان یکی از انواع کفر مورد مذمت قرار گرفته است. کفران نعمت، گاهی در قلب و گاه…

گروهی از انسانها بر اثر اعمال نیک در روز قیامت صورت نورانی و سفیدی دارند که در واقع انعکاس و ظهوری از اعمال نیک دنیایی آنهاست. قرآن گاه به صورت کلّی، بدون اینکه خصوصیات این افراد را نام ببرد، این حقیقت را بیان نموده، می فرماید:«روزی که چهره هایی سفید و چهره هایی سیاه شود و امّا روسفیدان در رحمت خدا قرار می گیرند و در آن جاودانند» و همچنین صورت نورانی برخی افراد را این گونه گزارش می دهد: و برخی چهره ها در آن روز روشن و نورانی است، خندان و شادمان است.» و گاهی به صورت محدودتر می فرماید:مؤمنین در آن روز نورانی هستند:«[روزی که] نور مؤمنان پیشاپیش و سمت راستشان می شتابد، می گویند:پروردگارا! نورمان را برای ما کامل گردان.» حال باید دید اینان چه کسانی هستند و چه اعمالی انجام داده اند که با چنین چهره هایی محشور شده اند! توجّه دارید که نورانی بودن چهره و داشتن یک صورت نورانی فقط یک نماد ظاهری نیست؛ بلکه نشانه رستگاری ابدی است؛ چنانکه اشاره شد، قرآن می فرماید:«و امّا روسفیدان در رحمت (و بهشت) خدا جاودانه هستند.» پیامبر اکرم و امامان معصوم علیهم السلام به عنوان مفسران و تبیین کنندگان قرآن، موارد عدیده ای از اعمال فردی، عبادی، رفتارهای اجتماعی و تربیتی و مسائل اعتقادی را نام برده اند که باعث نورانی شدن و سفیدی چهره انسانها در قیامت می شود که به اهمّ آنها اشاره می شود:

1. طاعت خدا در تاریکی شب طاعت و بندگی خدا، عبادت و پرستش الهی و تهجّد خصوصاً در نیمه های شب، عامل نورانیّت قلب انسان و داشتن یک صورت نورانی می شود و این نور در قیامت انعکاس و ظهور می یابد.  خصوصاً اگر این طاعت و عبادت در قالب تهجّد و نماز شب باشد، نورانیتی بسیار در پی دارد تا آنجا که در همین دنیا نیز بر چهره ظاهر می شود. اگر این طاعات، عبادات و تهجّدها در مساجد باشد، نورانیّت آن دو چندان می شود.راز اینکه نورانیّت انسان بر اثر عبادت در مساجد دو چندان می شود این است که مساجد به عنوان محل عبادت و خانه خدا، خود نورانی و درخشنده اند.

2. وضو وضو گرفتن و با وضو خوابیدن موجب داشتن یک صورت نورانی میشود . چرا که وضو خود نور است. تا آنجا که پیامبر (ص) فرمودند:خداوند امّت مرا روز قیامت در بین امّتها بخاطر آثار وضو نورانی محشور می کند.» به این جهت است که در دعای وضو لحظه صورت شستن مستحب است گفته شود: خدایاصورتم را سفید گردان در روزی که چهره ها در آن روز سیاه می شوند.» راز نورانیّت وضو و نوربخشیدن به کسی که وضو می گیرد این است که در واقع وضو مجموعه ای از اعمال است که هر کدام نور آفرین و دور کننده تاریکی و ظلمت آفرین؛ یعنی شیطان است.

شخصی یهودی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله درباره راز و فلسفه وضو پرسید و این که چرا شما مسلمانها وضو می گیرید. حضرت فرمود:«[وضو حکمتهای فراوانی دارد؛ چرا که] هنگامی انسان مؤمن برای وضو دست خود را در آب قرار می دهد، شیطان از او دور می شود و وقتی دهان خود را می شوید، خدا قلب و زبان او را با حکمت، نورانی می گرداند و وقتی بینی خود را می شوید، خدا او را از آتش ایمن می گرداند و استشمام بوی بهشت را به او روزی می کند و وقتی صورت خود را می شوید، خدا صورت او را در روزی که برخی صورتها سفید و برخی سیاه می گردد، سفید و نورانی می گرداند و وقتی دستهای خود را تا آرنج می شوید، خدا بر او غل و زنجیر آتش را حرام می گرداند و وقتی سر خود را مسح می کند، خدا گناهان او را مسح و پاک می کند و وقتی که پاهای خود را مسح می نماید، خدا او را در صراط که پای عده ای می لغزد، ثابت قدم قرار می دهد.»چگونه قلبی نورانی داشته باشیم

3. نماز نماز، چه واجب و چه مستحب، خود نور است و نمازگزار را نورانی می کند؛ چنان که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: نماز نور مؤمن است و نماز نوری است از جانب خدا.» مخصوصاً نمازهایی چون عشا، صبح، نافله ی شب که در تاریکی اقامه می شوند، در قیامت و مراحل مختلف آن و حتی در همین دنیا ایجاد نورانیّت می کند. درباره ی نوردهی نماز شب، حضرت صادق علیه السلام چنین فرمود:من نور صورت را جستجو کردم، پس آن را در نماز شب یافتم.» ولی اگر کسی اهل نماز نباشد و یا نماز را درست اقامه نکند، در این دنیا نورانیّت از او گرفته می شود و در عالم برزخ قبرش تاریک خواهد بود. 

4. روزه روزه گرفتن عامل دیگری برای داشتن صورت نورانی در قیامت است؛ چنان که در همین دنیا چهره شیطان را سیاه می کند:روزه برای خدا چهره ی شیطان را سیاه می کند.» روزه در روز قیامت چهره ی روزه دار را همچون ماه نورانی می کند، مخصوصاً روزه گرفتن در ماه مبارک رجب. 

کسی که پنج روز از ماه رجب را روزه بگیرد، بر خدای عزیز و جلیل حق است که او را روز قیامت خشنود گرداند و در روز قیامت مبعوث شود در حالی که صورتش همچون ماه شب چهارده [می درخشد]، تا آنجا که فرمود:و کسی که شش روز از ماه رجب را روزه بگیرد، از قبرش خارج می شود در حالی که صورتش نوری دارد که می درخشد و سفیدیش برتر از نور خورشید است و غیر از این، نوری به او عطا می شود که مردم بوسیله او طلب نور می کنند و در گروه امنیّت یافتگان مبعوث می شود تا آنجا که بدون حساب از پل صراط مرور می کند.» گروهی از قبرهایشان خارج می شوند [و به محشر می آیند]، در حالی که صورتهای آنها از ماه سفیدتر است، لباسهایی بر تن دارند که از شیر سفیدتر است. و کفشهایی از نور پوشیده اند که بند آن از طلا است. پس برای آنها مرکبهایی از نور آورده می شود و بر آن مرکبها، پارچه هایی از نور گسترده اند. افسار مرکبها، زنجیری از طلا است و رکاب آن مرکب، از زبرجَد … سپس امیرالمؤمنین علیه السلام عرض کرد:ای رسول خدا! اینها چه کسانی هستند؟ حضرت فرمود:اینها شیعیان تو هستند و تو امام آنها هستی.

5. خواندن قرآن قرآن از طرف خدایی نازل شده است که «نُورُ السَّمَوَاتِ وَ الْاَرْضِ» است؛ لذا نورانی و نورزاست.

  

6. تعلیم قرآن قرآن خود نور است و از طرف خدایی که نور هستی است، نازل شده؛ لذا هر جا قرائت شود و به هر کس تعلیم داده شود، نورانیّت ایجاد می کند، خصوصاً اگر این تعلیم متوجه فرزندان خود شخص باشد، هم خانه و هم فرزندان و هم پدر و مادر را نورانی می کند.

7. شیعه حضرت علی علیه السلام بودن کسی که واقعاً شیعه باشد، در واقع به همة دستورات نورانی اسلام و قرآن عمل کرده است، لذا تمام وجود او و صورتش نورانی می شود. روایات بسیاری این مسئله را متذکر شده اند.طاعت و بندگی خدا، عبادت و پرستش الهی و تهجّد خصوصاً در نیمه های شب، عامل نورانیّت قلب انسان می شود و این نور در قیامت انعکاس و ظهور می یابد

8. دوستی برای خدا اگر دوستی انسانها بر اساس حب الهی و ارزشهای دینی باشد؛ نه بر اساس منافع دنیوی و بهره وری مادّی، این گونه دوستی چون رنگ خدایی دارد، تولید نور می کند و حقیقت آن در روز قیامت آشکار می شود.

9. صلوات قرآن دستور می دهد که: «به درستی که خدا و ملائکه اش بر پیامبر دورد می فرستند، ای مؤمنان! بر او درود بفرستید و سلام گویید، و کاملاً تسلیم [فرمان او] باشید.» این صلوات و سلامها آثار گرانسنگی دارد، از جمله:نورانی شدن افراد صَلَوات فرستنده در قیامت. پیامبر نور و نورانی فرمود: بر من بسیار درود بفرستید؛ زیرا صلوات و درود بر من [تبدیل به] نوری در قبر و نوری بر [پل] صراط و نوری در بهشت می شود.»

10. مهلت دادن به بدهکاران آسان گیری و مهلت دادن به بدهکاران، عمل نیک دیگری است که عامل نورانیت انسان در روز سخت قیامت می شود.

11. سخنان خوب بیش از 35 گناه، از گناهان زبانی شمرده شده است. در قبال آن بسیاری از خوبیهاست که با همین زبان و گفتار انجام می گیرد؛ سخن برای هدایت مردم، نجات آنان، تعلیم و تدریس و … این گونه سخنان باعث داشتن یک صورت نورانی میشود.

دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۹

الاثنين ٢٥ جمادى الثانية ١٤٤٢

Monday, February 8, 2021

اللَّهُم کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیه و علی آبائِه، فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَه، وَلِیّاً وَ حَافِظاً و قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْنا، حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعا وَ تُمَتعَهُ فیها طَویلا” – خدایا، ولىّ‏ ات، حضرت حجّت بن الحسن، که درود تو بر او و بر پدرانش باد؛ در این لحظه و در تمام لحظات سرپرست و نگاهدار و راهبر و یارى گر و راهنما و دیدبان باش، تا او را به صورتى که خوشایند اوست، ساکن زمین گردانیده و مدّت زمان طولانى در آن بهره مند سازی

چگونه قلبی نورانی داشته باشیم

خبرگزاری شبستان، گروه مهدویت و غدیر: دعای غیبت که معروف به دعای معرفت است، به دو گونه کوتاه و طولانی بیان شده، بخش کوتاه آن از امام صادق(ع) در کتاب «کافی» شیخ کلینی، «غیبت» نعمانی و «کمال الدین» شیخ صدوق آمده است اما بخش طویل آن به واسطه عثمان بن سعید از امام زمان(عج) نقل شده است و در «کمال الدین» شیخ صدوق، «مصباح المتهجد» شیخ طوسی و «جمال الاسبوع» سیدبن طاووس بیان شده و در فضایل آن آمده است که در روز جمعه اگر انسان فرصت قرائت هیچ دعایی را نیافت، نسبت به خواندن این دعا اهتمام داشته باشد.

 

با توجه به این توصیه و تاکید و به منظور بررسی فرازهای این دعا سلسله گفت وگوهایی را با حجت الاسلام «عباس رمضانعلی زاده»، کارشناس مرکز تخصصی مهدویت داشته ایم که در ادامه بخش پنجم آن تقدیم حضورتان می شود:

 

حجت الاسلام «عباس رمضانعلی زاده» با اشاره به راهکارهای برطرف کردن قساوت قلب و ایجاد نرمی در آن، گفت: یکی از این عوامل، کشیدن دست نوازش بر سر یتیمان است که پیامبر(ص) می فرماید: «اگر می خواهید قلبتان نرم شود، با ایتام بنشینید و دست نوازش بر سر آنان بکشید» و امام عسکری(ع) فرمودند: «در عصر غیبت شیعیان ما که از امام خود به دور افتادند، ایتام آل محمد(ص) هستند، علما و دانشمندانی که در این عصر ولایت تبیین می کنند، قرآن و عترت را ترویج و تفسیر می کنند و شبهات طرح شده دشمنان بر علیه شیعه را دفع می کنند، کفیل این ایتام هستند».

 

کارشناس مهدوی ادامه داد: یک نوع یتیم نیازمند غذا و لباس است و یک نوع یتیم نیز نیازمند خوراک فکری است که امروز در عصر غیبت مواجه با یتیمانی هستیم که نیازمند خوراک فکری در برابر شبهات مختلف دشمن هستند و این وظیفه حوزه های علمیه و دانشمندان است که در این زمینه فعالیت کنند.

 

رمضانعلی زاده با بیان اینکه دومین راهکار، تفکر در آیات و نشانه های خداوند از جمله وجود امام زمان (عج) است، ابراز کرد: در روایت و ادعیه از امام زمان (عج) به عنوان آیت الله العظمی تعبیر شده است و ایشان بزرگترین آیه الهی است که تفکر این آیات الهی موجب نرمی قلب می شود.

 

 

یادی که سبب ورود به زمره شهدا می شود

 

کارشناس مرکز تخصصی مهدویت تاکید کرد: سومین راهکار نرمی قلب و پیشگیری از ابتلای آن بخ قساوت، یاد مرگ است، قساوت قلب به دلیل فراموش کردن مرگ است چنان که پیامبر(ص) می فرمایند: «اگر فردی در شبانه روز 20 مرتبه یاد مرگ کند، این انسان غافل نیست و با شهدا محشور می شود».

 

وی بیان کرد: چهارمین عامل در رفع قساوت قلب، همنشینی با علما است که این از آرزوهای جبرائیل است و امروز بزرگترین عالِم در مُلک و ملکوت، وجود مقدس امام زمان (عج) است که می توان با ایجاد سنخیت و تلاش برای شبیه شدن به ایشان، با آن حضرت(عج) همنشین شد.

 

رمضانعلی زاده با بیان اینکه پنجمین عامل در پیشگیری و رفع این قساوت، قرائت قرآن است، تصریح کرد: همانگونه که اشعه ماورای بنفش در اشیاء نفوذ می کند، آیات قرآن نیز در دل و جان ما و حتی جسم نفوذ کند و آن را نورانی کرده و قساوت قلب را برطرف می کند. باید توجه داشت انس با قرآن صامت انس با قرآن ناطق یعنی امام عصر(عج) را نیز در پی دارد.

 

 

 

 

ذکر عملی یعنی چه؟

 

وی اضافه کرد: ششمین عامل در رفع قساوت قلب، ذکر خداوند است که انواع ذکر زبانی، ذکر قلبی و ذکر عملی را شامل می شود، ذکر زبانی مثل گفتن «الحمدلله» و «سبحان الله»، ذکر قلبی داشتن یاد خدا در دل و در نهایت ذکر عملی یعنی زمانی که فرد به گناهی رسید، ترمز نفس را بگیرد و متوقف شود و یا به واجبی رسید، سرعت بگیرد.

 

وی هفتمین عامل در پیشگیری و رفع قساوت قلب را ذکر اهل بیت(ع) به ویژه امام زمان(عج) معرفی کرد و گفت: در روایت آمده: «إنَّ حَدِیثَنا یُحْیِی القُلُوبَ؛ به‌راستی که حدیث ما دل‌ها را زنده می‌کند.» یاد ائمه اطهار(ع) و احادیث آنها دل را نورانی می کند.

 

رمضانعلی زاده استغفار را هشتمین عامل در پیشگیری و رفع قساوت قلب خواند و تصریح کرد: استغفار به نوعی همان سمباده برای قلب است که در روایت به عنوان محو کننده گناه معرفی شده است یعنی همان طور که لکه های کثیف روی لباس باید توسط مایع های سفید کننده برطرف شود، لکه های سیاه گناه روی قلب نیز با سفیدکننده اسغفار برطرف می شود.

 

این کارشناس مرکز تخصصی مهدویت با بیان اینکه نهمین عامل در این باره رعایت برخی رژیم های غذایی توصیه شده از سوی اهل بیت(ع) است، ابراز کرد: در روایت است که برای نرمی قلب عدس، انجیر و سویق (آرد سرخ شده با روغن) خورده شود.

 

وی اضافه کرد: اِنابه و اشک از دیگر مواردی است که لینت قلب را همراه می آورد یعنی فردی که انابه و اشک در طول شبانه روز ندارد، فسیل و افسرده می شود لذا انسان مومن باید در طول شبانه روز حتی برای لحظاتی انابه و اشک داشته باشد، چنان که در دعای کمیل امیرالمومنین(ع) می فرمایند: «… سِلاَحُهُ الْبُکَاءُ» اسلحه مومن بکاء و اشک است و فردی که در برابر شیطان سلاح نداشته باشد، او بر قلبش مسلط می شود که در این صورت دیگر جایی برای امام زمان(عج) نمی ماند.چگونه قلبی نورانی داشته باشیم

 

رمضانعلی زاده تاکید کرد: از آیت الله بهجت(ره) سوال شد که جزیره خضراء کجاست؟ و ایشان فرمود: «دل تو جزیره خضراء است» یعنی اگر در دل تو امام جایی دارد، همان جزیره خضراء است اما اگر امام در آن نیست و فکر گناه داری، آن دل سبز نیست بنابراین با انابه و اشک می توان به نرمی قلب دست یافت.

 

کارشناس مرکز تخصصی مهدویت ابراز کرد: اشک بر مصائب اهل بیت(ع) نیز لینت قلب می آورد، گاهی انسان برای عاقبت خود و یا گناهانش اشک می ریزد، اما گاهی نیز انسان برای اهل بیت(ع) اشک می ریزد که در روایت داریم: «اشک بر امام حسین(ع)، نظر کردن به روی ایشان(که امروز نگاه به ضریح ،گنبد، مجلس و کتیبه حضرت(ع) است) و بوییدن خاک کربلا دل انسان را نرم می کند».

 

وی در پایان خاطرنشان کرد: اگر بخواهیم تابع امام زمان(عج) چه در دوران غیبت و چه در دوران ظهور باشیم و به دستورات حضرت(ع) را بدون چرایی عمل کنیم، باید نرمی و عطوفت قلب داشته باشیم. اساساً جنایات بزرگ تاریخ در سایه قساوت قبل رقم خورده است. چنان که امام حسین(ع) در روز عاشورا خطاب به سپاه یزید فرمودند: دل های شما بر اثر مصرف حرام سنگ شده است.

حجت‌الاسلام والمسلمین مومنی:

یک استاد حوزه علمیه قم با اشاره به دستاوردهای مهدوی انقلاب اسلامی، گفت: رشد مجالس و مراسم‌های مهدوی، اقبال جوانان به مسجد مقدس جمکران، تولید و پخش برنامه‌های مهدوی از رسانه ملی و … از جمله این دستاوردها است.

Copyright © 2015 Shabestan News Agency. all rights reserved.

آن چه پیش ‌رو دارید گزیده‌ای از سخنان حضرت آیت ‌الله مصباح ‌یزدی ( دامت ‌بركاته ) در دفتر مقام معظم رهبری است كه در تاریخ 26/05/90 ایراد فرموده‌اند. باشد تا این رهنمودها بر بصیرت ما بیافزاید و چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد.

وَاسْتَجْلِبْ نُورَ الْقَلْبِ بِدَوَامِ الْحُزْنِ؛ 1
امام باقرعلیه‌السلام در این فراز می‌فرمایند: «برای دریافت نور قلب از دوام حزن استفاده كن!» یعنی اگر می‌خواهی قلب تو نورانی شود سعی كن همیشه حزن داشته باشی. درباره این جمله سؤالاتی مطرح می‌شود كه در حدی كه خدای متعال توفیق دهد توضیحاتی عرض می‌كنم. برخی از سؤالاتی که در این باره می‌توان مطرح کرد عبارت‌اند از: قلب چیست؟ نور قلب یعنی‌چه؟ منظور حضرت از این‌كه می‌فرمایند: «انسان باید همیشه حزن داشته باشد» چیست؟ این حزن نسبت به چیست؟ آیا هر حزنی مطلوب است؟ آیا اسلام می‌خواهد مردم همیشه غمگین و افسرده باشند یا می‌خواهد مردم شاد و بانشاط باشند؟ و بالاخره رابطه بین حزن و نور قلب چیست؟

قلب در اصطلاح قرآن و روایات دست‌كم دو بعد مختلف دارد؛ یكی بعد ادراكی است و دیگری بعد گرایشی. قرآن در بعد ادراکی می‌فرماید: «فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُور؛ِ2 چشم‌ها نابینا نمی‌شوند اما دل‌هایی كه در درون انسان‌ها هستند نابینا می‌شوند.» مقصود از نابینایی در این‌جا نابینایی ظاهری نیست و الا چشم ظاهری هم مسلماً نابینا می‌شود؛ بلکه مقصود کوری قلب است. قرآن كوری حقیقی را کوری دل می‌داند. با توجه به آیه مذکور، قرآن برای قلب انسان چشم قائل است که گاهی این چشم، باز است و حقایق را می‌بیند و گاهی نابینا می‌شود. بنابر آنچه در قرآن آمده یکی از ویژگی‌های این چشم این است که اگر چشم دل کسی در دنیا نابینا شد در آخرت هم نابینا محشور خواهد شد3 و این درد بسیار بزرگی است که انسان در صحنه‌ای محشور شود و بداند در آن صحنه، دیدنی‌های زیادی وجود دارد ولی به دلیل نابینایی، نتواند ببیند.
بنابر آنچه در روایات آمده است این قلب دارای گوش نیز هست و علاوه بر چشم و گوش، نورانیت و ظلمت هم دارد. «نور» در قرآن كاربرد بسیار وسیعی دارد؛ قرآن خود را نور معرفی می‌کند (قَدْ جَاءكُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُّبِینٌ)4 و همچنین از خدا به عنوان نور آسمان‌ها و زمین یاد می‌نماید (اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ).5 در آیه‌ای دیگر به نورهایی که برای مؤمنان قرار داده شده است اشاره می‌کند و می‌فرماید: أَوَ مَن كَانَ مَیْتًا فَأَحْیَیْنَاهُ وَ جَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ كَمَن مَّثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیْسَ بِخَارِجٍ مِّنْهَا؛6 آیا كسی كه فاقد حیات بود و ما به او حیات بخشیدیم و نوری به او دادیم كه راه خود را در اجتماع پیدا كند مانند کسی است که در انواع ظلمت‌ها گرفتار شده و نمی‌تواند از آن بیرون بیاید؟! این نور همان نور قلب است و الا همه انسان‌ها اعم از مؤمن و کافر از نورهای مادی بهره‌مند می‌شوند. آیه دیگر می‌فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِكُمْ كِفْلَیْنِ مِن رَّحْمَتِهِ وَ یَجْعَل لَّكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَ یَغْفِرْ لَكُمْ.7 اگر ایمان واقعی به پیغمبر پیدا کنید خدا نوری برای شما قرار می‌دهد که راه‌ شما را روشن می‌کند. چنین انسان‌هایی در حیرت و سرگردانی نمی‌مانند و به موقع، وظیفه خود را تشخیص می‌دهند. این مطالب حقایقی است که باید به آن ایمان داشت و باید بدانیم که خداوند به باطن انسانِ مؤمن، برکت، معنویت و کمالی مرحمت می‌کند که حکم نور را در مقابل ظلمت دارد. اگر انسان در تاریکی شب در جاده خطرناکی بخواهد با خودرو حرکت کند اما آن خودرو چراغ نداشته باشد، طولی نمی‌کشد که از بین می‌رود. مسیری هم که باطن انسان باید به سوی حقیقت بپیماید نیازمند نور است و خداوند به برخی از بندگان خود این نور را می‌دهد. اما برخی استعداد درک این نور را در خودشان می‌کُشند و لیاقت دریافت این نور را از دست می‌دهند و لذا در انواع ظلمت‌ها گرفتار می‌شوند.
با توجه به آیات ذکر شده معلوم می‌شود که مقصود امام باقر علیه‌السلام از نور قلب، یا عین همین حقیقتی است که در این آیات ذکر شده است یا چیزی از همین نوع است. یکی از آثار نورانیت قلب این است که انسانْ حق را از باطل تشخیص می‌دهد و این تشخیص برای مؤمن بسیار ارزش‌مند است. امام باقر سلام‌الله‌علیه برای کسب این نورانیت راهی را به جابر نشان می‌دهند و می‌فرمایند: «وَ اسْتَجْلِبْ نُورَ الْقَلْبِ بِدَوَامِ الْحُزْنِ؛ اگر نور قلب می‌خواهی حزن دائم داشته باش!»

آیا انسان باید همیشه محزون باشد؟ طبعا انسان محزون، نشاطِ کار و فعالیت ندارد؛ حال آیا خدا خواسته جامعه‌ای بسازد که همه غمگین و محزون باشند؟ امروزه همه تلاش‌هایی که در فرهنگ جهانی انجام می‌گیرد به خاطر این است که برای مردم شادی بیافرینند. در علوم انسانی، به خصوص روان‌شناسی، تکیه روی این است که انسان، شاد پرورش پیدا کند. گویا وجود حزن، غم و اندوه در وجود انسان امر زاید و انحرافی است. این فرهنگ جهانی است. آیا ما در مقابل این فرهنگ باید بگوییم که ما اصلا شادی نمی‌خواهیم و شادی امر بدی است و انسان باید همیشه محزون باشد؟!
علوم انسانی موجود، به خصوص روان‌شناسی، بقایای روان‌شناسی‌ رفتارگرای آمریکایی و غربی است. همه این علوم بر اساس اصول مادی است و همان‌طور که مقام معظم رهبری بارها فرموده‌اند، براساس مبانی ضداسلامی است نه غیراسلامی. اگر بگوییم اسلام طرفدار شادی است، می‌گویند: پس شما هم همان سخن ما را می‌گویید. اگر بگوییم اسلام حزن را مدح کرده و انسان باید همیشه محزون باشد، چنین چیزی واقعا خلاف فطرت است. مگر ما برای محزون بودن آفریده شده‌ایم؟
حل این مسأله را باید از ریشه آن شروع کنیم؛ اصلا حزن چیست و چند نوع است؟ چگونه پیدا می‌شود؟ آیا هر حزنی مطلوب است؟ آیا هر حزنی نامطلوب است؟ حزنی که در این روایت ستایش شده و عاملی برای نورانیت قلب معرفی شده چه حزنی است؟ آیا این حزن با سرورهای دیگر منافات دارد؟

اولا بر اساس بینش الهی و توحیدی هیچ یک از اموری که خداوند در وجود انسان قرار داده لغو نیست و حکمتی در آن نهفته است. خدا هم خنده و هم گریه را برای انسان آفریده و هر دو در جای مناسب خود مطلوب و برای انسان لازم و مفید هستند. همه مشکل این است که جای مناسب آن‌ها کجاست. مثلا شهوت حالتی است که انسان را در شرایط عادی تا مرز حیوانیت می‌برد؛ ولی اگر شهوت نباشد نسل انسان منقرض می‌شود. بنابراین وجود شهوت نعمتی است که باید در جای خود به ‌کار گرفته شود و نباید بی‌جا از آن‌ استفاده کرد. پس وجود حالات متضاد در انسانْ مفید و لازم است و باید از آن‌ها در مسیر تکامل استفاده کرد. قرآن برای دعوت انسان‌ها به خوبی‌ها از وعده و وعید استفاده می‌کند؛ از جمله می‌فرماید: «لَا یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ؛8 کسانی که به دستورات الهی عمل کنند در روز قیامت مبتلا به حزن نمی‌شوند.» از این آیه و آیات نظیر آن معلوم می‌شود که حزن همیشه حالت مطلوب و خوبی نیست. همچنین ادخال سرور در قلب مؤمن امر پسندیده‌ای شمرده شده است. پس شادی برای مؤمن در دنیا هم مطلوب است.چگونه قلبی نورانی داشته باشیم

حال چگونه باید بین این مطلب و روایاتی که حزن را مدح کرده است جمع کرد؟ براساس مکاتب غیرتوحیدی همیشه اهداف زندگی در نتایج دنیوی خلاصه می‌شود و طبعا چیزهایی که خوشایند انسان است هدف قرار می‌گیرند. از این رو روان‌شناسان نهایت برنامه‌ای که برای انسان توصیه می‌کنند این است که همیشه شاد باشد و آن چیزی را خوب بداند که شادی را فراهم می‌کند. قرآن از قول ایشان می‌فرماید: إِنْ هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا.9 روشن است که وقتی انسان به چیزی جز زندگی دنیا فکر نکند به دنبال غم و اندوه دنیا نمی‌رود؛ زیرا خوشی و راحتی برای انسان مطلوب است.
اما در بینش توحیدی همه آنچه در دنیاست جنبه ابزاری دارد و خود آن هدف نیست. خوب و بدیِ امور دنیوی با تأثیری ارتباط دارد که در زندگی ابدی می‌گذارند. همه امور دنیوی به نحوی در سعادت ابدی ما تأثیر دارند و هیچ کدام لغو نیستند، اما به شرط آن‌که در جای مناسب خود به کار برده شوند. اگر ما در جای مناسب خود شاد شویم و در جای مناسب خود غمگین باشیم در سعادت ابدی ما مؤثر است. پس هم شادی مطلوب است و هم غمگینی، اما به شرط این‌که در جای خود اعمال شوند. نه حزن این دنیا ذاتاً نامطلوب است و نه سرور آن. لذا قرآن درباره کسانی که شادی این دنیا را هدف قرار داده‌اند و آن را اصیل می‌دانند می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ؛10 خدا انسان‌هایی را که به هیچ چیز جز شادی دنیا نمی‌اندیشند دوست نمی‌دارد.» بنابراین اگر نوعی شادی وجود داشت که خنثی بود و نه تأثیر مثبت در سعادت ما داشت و نه تأثیر منفی، آن شادی مباح است. اما اگر شادی یا حزنی در سعادت ابدی ما مؤثر باشد و ما را به رضای خدا نزدیک کند مطلوب است.

حزن‌های ناشی از فوت لذت‌های دنیا هیچ مطلوبیتی ندارد و باعث سعادت انسان نمی‌شود، بلکه مانع سعادت هم می‌شود. انسان محزون انرژی برای کار و فعالیت ندارد و در هنگام عبادت هم نمی‌تواند حضور قلب داشته باشد. قطعا چنین حزنی در اسلام مطلوب نیست و اصلا به آن سفارش نشده است. اما حزن نسبت به آخرت چه حکمی دارد؟ عوامل مختلفی می‌تواند نسبت به آخرت حزن ایجاد کند؛ تفکر در گذشت عمر و از دست رفتن فرصت‌ها، تفکر در ضرری که گناهان برای آخرت انسان دارند و تفکر در محروم بودن از مقامات بالای اولیای خدا انسان را بسیار محزون می‌کند. این حزن‌ها باعث می‌شود که انسان نیروهای خود را برای استفاده از بقیه فرصت‌ها به کار گیرد و قدر عمرش را بهتر بداند و برای آخرت بهتر کار کند. آیا می‌توان گفت این حزن مطلوب نیست؟ حزن از گناه و عقوبت آن موجب می‌شود که انسان در صدد جبران آن برآید و سعی در ترک آن کند. این حزن مطلوب است؛ چراکه باعث فعالیت بیشتر می‌شود. این حزن مثل حزن بر امور دنیا نیست که انسان را افسرده کند، بلکه عاملی برای ترقی انسان است.
اگر انسان یک روز به خاطر از دست رفتن فرصتْ محزون بود، این حزن باعث می‌شود که فردا از عمرش بهتر استفاده کند. حال اگر عین این حزن، فردا هم باشد باعث می‌شود که انسان برای روز بعد هم خود را آماده کند. اگر این حزن تا روزی که انسان در دنیا هست وجود داشته باشد زمینه را فراهم می‌کند تا انسان از هر روز عمر خود استفاده بیشتری ببرد و کمالات بیشتری را کسب کند. بنابراین هر قدر نسبت به گذشته خود محزون باشد عامل بیشتری برای فعالیت، ترقی و تکامل او می‌شود. پس مقصود از دوام حزن، چنین حزنی است. البته مؤمن وقتی که از این دنیا برود دیگر حزنی نخواهد داشت. قرآن می‌فرماید: إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی‏ كُنْتُمْ تُوعَدُونَ.11 ملائکه هنگام مرگ و شاید پیش از آن نازل می‌شوند که نترسید و غمگین نباشید و بشارت باد بر شما به آن بهشتى كه به شما وعده داده شده است‏ و بعد از این در شادی و آرامش مطلق هستید. مؤمن برای از دست دادن دنیا غمگین نمی‌شود، چراکه نعمت‌های عظیم‌تری را که خدا برای او مهیا کرده است می‌بیند.
خداوند می‌فرماید: حکمت این که ما قضا و قدر را به شما گوش‌زد می‌کنیم و می‌گوییم همه آنچه واقع می‌شود در کتابی نوشته شده این است که: «لِكَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَ لَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ؛12 براى آنچه از دست داده‏اید تأسف نخورید، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید.» پس شادی و اندوه دنیا ارزشی ندارد، مگر این‌که وسیله‌ای برای سعادت آخرت شوند.

حزن برای آخرت هیچ منافاتی با شادی‌های دیگر ندارد. از ویژگی‌های انسان این است که طوری آفریده شده که گاهی در آن واحد می‌تواند هم حزن داشته باشد و هم شادی، و این چیز عجیبی است. ما از شهادت امام حسین علیه‌السلام از این جهت که امام به بالاترین مقام رسید شاد هستیم و این منافات ندارد با این‌که از مصائب وارد شده بر حضرت و اهل بیت ایشان علیهم‌السلام بر سروسینه بزنیم و محزون باشیم. از همان گریه‌ هم شادیم. عجیب است؛ انسان می‌گرید و از گریه خودش هم شاد است. شاد است که خدا توفیق عزاداری سیدالشهدا علیه‌السلام را به او عنایت فرموده است.
حزن برای آخرت با سرورهای خداپسند هیچ منافاتی ندارد. کسی که وظیفه دنیو‌ی خویش را انجام می‌دهد، حتی اموری که لازمه آن‌ها سرور، شادی و لذت دنیا هم هست، در همان حال هم در عمق دلش حزنی دارد نسبت به این‌که چرا از کمالات بیشتر اخروی محروم است، کمالاتی که اولیای خدا به آن رسیده‌اند.

سؤال دیگر این‌ بود که دوام حزن چه ارتباطی با نور قلب دارد؟ دانستیم که گاهی جنبه ادراکی دل انسان تیره می‌شود و گاه به کوری دل هم می‌انجامد. علت این تیرگی، معصیت و غفلت است و روح همه این‌ها حب دنیاست. حال اگر انسان به یاد مرگ بود و به خاطر از دست دادن فرصت‌ها محزون بود، این حالت راه وسوسه شیطان را می‌بندد و چشمِ دل را بینا و گوش دل را شنوا می‌کند و قلب انسان نورانی می‌شود. دشمن نور قلب، حب دنیا و آلودگی‌ به معصیت‌ها و لذت‌های دنیاست. مقصود از دنیا در این کلام آن‌ چیزی است که خدا نمی‌پسندد، وگرنه ممکن است لذتی دنیوی واجب باشد و ثواب هم داشته باشد. پس دوام حزن به نورانیت قلب از این جهت کمک می‌کند که انسان را از وسوسه‌های شیطان محفوظ می‌دارد.

وفقنا الله و ایاکم ان‌شاءالله

1 . تحف العقول، ص285.

2 . حج، 46.

3 . اسراء، 72.

4 . مائده، 15.

5 . نور، 35.

6 . انعام، 122.

7 . حدید، 28.

8 . انبیاء، 103.

9 . انعام، 29.

10 . قصص، 76.

11 . فصلت، 30.

12 . حدید، 23.

چگونه قلبی نورانی داشته باشیم

چگونه مي‌توانيم فرزند خوب براي پدر و مادرمان باشيم؟چگونه مي‌توانيم فرزند خوب براي پدر و مادرمان باشيم؟مقدمه:يكي از مشكلات اصلي خانواده‌ها، تعارضات و درگيري‌هاي بين والدين و فرزندان است. والد…

نظر اسلام در مورد خود ارضايي چيست؟ آسيب هاي آن كدام است و چگ…نظر اسلام در مورد خود ارضايي چيست؟ آسيب هاي آن كدام است و چگونه مي توانيم اين عمل را ترك كنيم؟در جواب به اين سؤال مناسب است به سه مطلب اش…

بهترين روش حفظ قرآن کريم و تثبيت آن در ذهن چيست؟ بهترين متر…بهترين روش حفظ قرآن کريم و تثبيت آن در ذهن چيست؟ بهترين مترجم قرآن کريم چه كسى است و بهترين خط آن از كيست؟براى حفظ قرآن كريم، روش هاي گو…





براي راهيابي به جواب مناسب توجه به نکته هاي ذيل مفيد است: بهترين راه ارتباط قلبي با خدا كه از آن به تقرّب الهي نيز ياد مي شود، همان راه هاي فكري و اعتقادي و عملي است كه در شرع مقدس بازگو شده. برخي از اين راه ها و روش هاي انجام اعمال واجب و بعضي ديگر انجام اعمال مستحب است. اگر كسي بخواهد با خالق هستي بخش خود ارتباط برقرار نمايد، مي تواند با آن اعمال با او به نجوي بپردازد.  نيايش در اينجا به چند نمونه از آن اعمال اشاره مي شود:1. نماز شب: در روايتي آمده كه خداي متعال به حضرت موسي فرمود: «اي فرزند عمران، دروغ مي گويد آن كس كه گمان مي كند مرا دوست دارد و همين كه شب مي رسد از من روي مي گرداند و مي خوابد، مگر نه اين است كه هر محبي خلوت با محبوب خويش را مي خواهد؟  هان اي فرزند عمران، بدان كه من بر دوستان خود مطلع هستم، آن گاه كه تاريكي شب آنان را فرا مي گيرد، چشمان دل آنان را به سوي خود بر مي گردانم و عقوبت هجران و سخط خويش را در برابر چشمانش مجسم مي نمايم، از روي مشاهده با من خطاب مي كند و از روي حضور با من سخن مي گويد. اي فرزند عمران، در تاريكي شب ها از قلب خويش خشوع را نثار كن و از بدن خويش خضوع را، و از چشمانت اشك را، كه تو مرا نزديك خواهي يافت.»از اين روايت بخوبي بدست مي آيد كه يكي از بهترين راه هاي ايجاد ارتباط قلبي با خداوند، نماز شب است كه انسان در خلوت تاريكي شب، با محبوبش راز و نياز نمايد.[1]2. عمل ديگر كه براساس روايات تأثير فراواني در ارتباط قلبي با خدا دارد، تلاوت قرآن كريم است. تأكيدات آيات و روايات به تلاوت قرآن به خوبي نشان مي دهد كه آثار و بركات اين كتاب نوراني در موارد مختلف از جمله در ايجاد ارتباط با خداوند نقش اساسي دارد.[2]3. مداومت بر تسبيح حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ ، بعد از نمازهاي واجب نيز در ايجاد ارتباط قلبي انسان با خداوند مؤثر است.4. يكي از بهترين گزينه ها براي ايجاد ارتباط با خداوند، نماز است. گذشته از آن كه در روايات بر اين گزينه فراوان تأكيد شده، در ميان ساير عبادات نيز، آسان ترين راهي است كه انسان مي تواند از آن طريق با خداوندش ارتباط برقرار كند.امام صادق ـ عليه السلام ـ  فرمود: «خداوند سبحان فرمود: نزديك نمي كند به سوي من، بنده اي از بندگانم را چيزي كه محبوب تر باشد نزد من از نماز واجب، و بنده مي بايد، تقرّب بجويد به سوي من با خواندن نماز نافله (نمازهاي مستحبي مانند نوافل روزانه) تا او را دوست بدارم، هرگاه او را دوست داشتم من سامعة او كه با آن مي شنود و باصرة او كه با آن مي بيند و زبان او كه با آن سخن مي گويد، ‌و دست او كه با آن كارهايي انجام مي دهد خواهم شد، اگر مرا بخواند او را اجابت مي كنم و اگر از من چيزي بخواهد به او مي دهم.»[3]5. راه ديگر ذكر مداوم سبب ارتباط قلبي انسان با خداوند مي شود چنان خود فرمود: (أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)[4] آگاه باشيد با ياد خدا، قلب ها آرامش پيدا مي كند. مراد آيه آن است كه ذكر خدا موجب ارتباط قلبي انسان با خدا مي شود و ارتباط قلبي با خدا مايه آرامش انسان مي گردد. و در آيه ي ديگر فرمود: (فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ)[5] يعني مرا ياد كنيد، شما را ياد مي كنم.نكته اساسي در همه اين امور آن است كه بايد اعمالي كه انسان انجام مي دهد، به طور مداوم باشد تا اثر معنوي آن ظاهر گردد وگرنه با چند بار معلوم نيست، آن نورانيت مورد نظر و فوايد مترتب بر آنها در انسان پديد آيد. در روايات معصومين ـ عليهم السلام ـ هم به اين مسئله تصريح شده که خداوند عبادت مستمر و مداوم را گرچه کم باشد خيلي دوست دارد.در پايان: اگر در اين راه مجاهدت وتلاش كنيد، به طور يقين نتيجه خواهيد گرفت. اما به شرط آن كه هرگز افراط و زياده روي نكنيد، بخصوص در مراحل آغاز كار، بايد به تدريج پيش برويد و اعتدال را حفظ نمائيد و خود را زياد خسته نكنيد و سعي نماييد كيفيت اعمال را بالا ببريد، نه كميت  آن ها را و يقين بدانيد كه اگر به طور اعتدال و مداوم به اعمال خود ادامه بدهيد، به تدريج نورانيت قلب در شما پديد خواهد آمد و به هدف خود خواهيد رسيد. پي نوشت ها:[1] . شجاعي، محمد، مقالات، نشر صدا و سيما، چاپ دوم، 1375 ش، ج3، ص 81.[2] . همان، ص 150.[3] . حر عاملي، محمد بن حسن، وسايل الشيعه، كتاب الصلوة، قم، نشر مؤسسه اهل البيت، 1416 ق، ج 4، ص 72، باب 17.[4] . رعد/ 28.[5] . بقره/ 152.

با سلام و احترام

خداوند دعوت میكند كه در مورد عظمت خلقت تفكر كنید و به ظرافت و پیچیدگی آن توجه كنید و با خود فكر كنید كه آیا ممكن است این خلقت با این عظمت خدایی نداشته باشد؟

در قرآن می فرماید تمام ستاره ها و سیاره ها و میلیاردها كهكشان همه و همه محتوای آسمان اول(پایین) است و خداوند شش آسمان دیگر بر فراز این آسمان دارد و آنگاه توجه كنید كه ما بر روی یك سیاره بی مقدار در عالمی پر از سیاره قرار داریم و …

انسان با این همه پیشرفت هنوز نتوانسته است رباتی بسازد كه بتواند به اندازه یك موجود زنده كوچك توانایی داشته باشد مثلا یك پشه را تصور كنید با مكانیسم پیچیده ای كه به او امكان خوردن و پرواز كردن و تولید مثل می دهد، سیستمی كه از فاصله چند متری می تواند كیفیت خون قربانی را تشخیص دهد و بهترین را انتخاب كند، تزریق ماده روان كننده خون برای مكش آسان و … همه و همه در یك پشه ریز وجود دارد، واقعا می توان تصور كرد خدایی وجود نداشته باشد؟

لذا سعی كنید مبانی اعتقادی خود را با مطالعه در مورد دقایق خلقت و معارف دین تقویت نمایید و الا وسوسه های ابلیس اجازه نخواهد داد كه در مسیر حق قدم بردارید.

از امور دیگری كه می تواند كمك كند دعا و توسل است، از خداوند بخواهید كه شما را در راه راست ثابت قدم نماید و از شر شیطان به خدا پناه ببرید.

در صحیفه سجادیه دعاهای خوبی وجود دارد كه می تواند موثر باشد.

با تشكر

با سلام و احترام

ان شاء الله كه مادرشوهرتان چنین كار نكرده باشد؛ اما ایمان داشته باشیدكه گرهی وجود ندارد كه خداوند و مقدسات نتوانند بگشایند؛ لذا با اعتماد بنفس و توكل به خداوند با پرهیز از رفتارهای نامعقول و ریختن دعا در غذا و … تلاش كنید مطابق میل شوهرتان عمل كنید و اداره امور زندگی را محكم در دست داشته باشید؛ از دعا و توسل غفلت نكنید، خداوند بهترین یاریگر است.

با تشكر

با سلام و احترام

مباحث عقیدتی بسیار ظریف و حساس هستند و لازم است مراقب باشید تا در تله شیبطین نیفتید كه با گفتن جملات زیبا عقاید را فاسد می كنند

دعایی كه نوشتید اصل و اساسی ندارد

اساس دعا حتی این جمله ای كه نوشتید به معنای نیاز است؛ ما ممكن الوجود هستیم و وجود امكانی مساوی است با نیاز.

خداوند ما را نیازمند و محتاج آفریده است اما دوست دارد ما فقط به سوی او دست نیاز دراز كنیم.

در برخی روایات دعا بالاترین عبادت به حساب آمده است چون خداوند دوست دارد بنده خواسته هایش را از او بخواهد.

لذا بر خلاف باور متصوفه ما اهل دعا هستیم و نیاز خود را به درگاه الهی عرضه میكنیم.

صحیفه سجادیه را مطالعه كنید و ببینید امام علیه السلام برای نجات از بیماری، بدهكاری، جور ظالم و حتی برای دوستان و همسایگان و فرزندانشان دعا می كنند.

پس این روحیه خوب را حفظ كرده و در مسیر صحیح جاری كنید

با تشكر

با سلام و احترام

مشكل اصلی ما عدم درك واقعیت این جهان است

1- هر آنچه در این دنیا است فانی است و از دست خواهد رفت

2- خوب است كه انسان برای رسیدن به خواسته هایش تلاش كند اما بدانیم تا به چیزی نرسیدیم گمان میكنیم بسیار خاص است اما وقتی می رسیم متوجه می شویم این هم مانند مشابه های خودش است

3- هدف از این دنیا آن است كه انسان مورد آزمایش قرار بگیرد و نهایتا پس از مرگ جایگاهش مشخص شود چگونه قلبی نورانی داشته باشیم

4- قبل از ما میبیاردها آدم با میلیاردها خواسته و آرزوی رسیده و نرسیده آمده و رفته اند و هیچ اتفاقی نیفتاده است

5- ما هم خواهیم رفت پس بهتر است برای رسیدن به بهشت تلاش كنیم

با سلام و احترام

خداوند هم رحمان است و هم رحیم یعنی برای همه بندگانش بخشنده و مهربان است.

ممكن است حتی شما نمازخوان باشید و دعا كنید اما خداوند دعا را استجابت نكند و طبق حكمتی خواست شما را برآورده ننماید.

اما خوب است توبه كنید و نماز و احكامتان را انجام دهید و از خداوند بخواهید كه تفضل نموده دعایتان را مستجاب كند قطعا دعای فردی كه توبه كرده و تصمیم گرفته به سوی خدا برود زودتر مستجاب می شود چون خداوند توبه كنندگان را دوست دارد.

با تشكر

با سلام و احترام
ما برای شما دعا میكنیم شما هم برای ما و مخصوصا والدینتان دعا كنید یكی از عوالم عدم استجابت دعا و ابتلا به مشكلات دعای خیر نكردن در حق والدین هست و هرگز از رحمت الهی ناامید نشید، راضی باشید به رضای اون و دلتون رو با خدا صاف كنید مطمئن باشید دعاتون رو میشنوه.
از خدا می خواهیم با رحمت و تفضلش مشكلات شما رو حل كنه.

با تشكر

با سلام و احترام

دوران سختی را پشت سر میگذاریم كه همه دچار مشكلات عدیده اقتصادی هستیم

دعا میكنیم خداوند شما و همه كسانی را كه نیازمند هستند مورد لطف و عنایتش قرار دهد

از مطلبی كه نوشته اید معلوم میشود كه رابطه خود و خدا را درست نفهمیده اید

ما نماز نمی خوانیم تا خداوند دعایمان را بپذیرد یا نماز دستمزد خداوند برای كارهایی كه در حقمان میكند نیست كه حالا (العیاذ بالله) شما با نمازنخواندن خداوند را تنبیه كنید!

ما نماز میخوانیم تا به تكلیف خود در برابر آفریدگار جهان عمل كرده باشیم و خداوند نیازی به نماز ما ندارد تا نماز نخواندن ما تاثیری بر او داشته باشد

ابتدا رابطه خودتان را با خداوند اصلاح كنید و بعد خاضعانه از درگاهش طلب مغفرت كنید و از گناهانتان توبه كنید آنگاه خاضعانه اعتراف كنید كه تحمل امتحان سخت را ندارید و برای آن ضعیف هستید و خداوند را به صفات رحمانیش قسم دهید و معصومین را واسطه قرار دهید تا فرجی حاصل شود

ان شاء الله با كمی صبر و توكل بر خدا گشایشی حاصل می شود.

موفق باشید

با سلام و احترام
جهت مشاوره مشكل خود را از طریق درگاه پاسخگویی در بالای صفحه ارسال فرمایید تا كارشناسان ما پاسخگوی شما باشند.
با تشكر

چگونه قلبی نورانی داشته باشیم
چگونه قلبی نورانی داشته باشیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *