اعتماد پایه و اساس یک رابطه زناشویی خوب و آرامشبخش است. مهم نیست شما تازه ازدواج کردهاید و یا سالها از روزهای اول ازدواجتان میگذرد، در هر صورت پایه و اساس یک زندگی سالم و موفق اعتماد کردن است. درواقع اعتماد بهترین سیاست در زندگی است که زوجین را در مسیری رو به خوشبختی سوق میدهد و موجب برقراری ارتباطی محکمتر بین شما و شریک زندگیتان میشود. شکل گیری این اعتماد گاهی تنها در روزهای اولیه زندگی اتفاق میافتد و گاهی سالها میگذرد تا شریک زندگیتان اعتماد شما را جلب کند و صداقت خود را به شما ثابت کند. برای اینکه رابطه عمیقتری با همسر خود داشته باشید و امنیت بیشتری را در زندگی تجربه کنید و در نهایت آرامش بیشتری را تجربه کنید، باید اعتماد کردن به همسر خود را در اصل روابط زناشوییتان قرار دهید و برای رسیدن به چنین اطمینانی، تا همیشه تلاش کنید. در ادامه این مقاله با ما همراه باشید تا با ۱۰ راهکار اساسی برای اعتماد کردن به همسر خود آشنا شوید و اطلاعات مفیدی در مرد اهمیت اعتماد در زندگی به دست آورید.
اعتماد کردن به همسر یعنی تجربه احساسی مثبت و صادقانه در زندگی که موجب احترام بیشتر، حسن نیت و مهربانی بیشتر در میان شما و همسرتان میشود، یکی از اولویتهای اصلی زندگی که وجود آن برای شروع و ادامه روابط شما امری ضروری و واجب است.
زمانی که وارد یک رابطه میشوید و یا ازدواج میکنید باید اهمیت اعتماد کردن را نیز درک کنید و این موضوع را بدانید که داشتن یک زندگی آرام و بیدغدغه بدون وجود اعتماد و اطمینان هیچ معنایی ندارد. بدون وجود اعتماد شما همیشه نگران هستید، نمیتوانید به حرفهای همسرتان باور داشته باشید و مدام گمان میکنید او را از دست میدهید. فکر و خیالتان آرامش ندارد و در زندگی احساس امنیت نمیکنید.
بدون اعتماد کردن به همسر نمیتوانید باور کنید که او ۱۰۰ درصد متعلق به شماست و نسبت به شما متعهد است و همیشه نگران از دست دادن او هستید. زمانی که اعتماد نداشته باشید افکارتان پر از انرژی منفی است و به همین دلیل است که تاکید میکنیم هیچ زندگی مشترکی پا برجا نخواهد بود، مگر اینکه طرفین به یکدیگر اطمینان و اعتماد کامل داشته باشند!
چگونه به نامزد خود اعتماد کنیم
در این قسمت میتوانید با راهکارهایی برای اعتماد کردن به همسر آشنا شوید:
اعتماد کردن به همسر یعنی باور کردن حرفها و تصدیق رفتارهایی که او انجام میدهد که مسلما تنها با عهد و پیمانی که شما در زمان ازدواج با هم میبندید، شکل نمیگیرد و باید با رفتار و گفتار صادقانه متقابل نیز تایید شود. زمانی که به گفتههای خود عمل میکنید، حرفهایتان با رفتارتان مطابقت کامل دارد و چیزی را به دروغ از همسر خود پنهان نمیکنید، هم به خودتان و هم به همسرتان احترام میگذارید و اینگونه اعتماد همسرتان را نیز جلب میکنید و او را نیز به انجام کارهایی در جهت جلب کردن اعتماد خودتان راغب میکنید.
داشتن ارتباط ضعیف با همسر یکی از مهمترین دلایل فروپاشی روابط زناشویی است. یک ارتباط خوب در زندگی مشتری به این معناست که همه کارهای شما برای همسرتان روشن است و هیچ چیزی برای پنهان کردن ندارید، در مورد امور زندگی و وقایع روزمره با همسرتان به خوبی گفتگو و مشورت میکنید، احساساتتان را به خوبی بیان میکنید و رفتاری صادقانه دارید. یاد بگیرید با همسرتان همانند یک دوست صمیمی و نزدیک باشید و حرفها و احساساتتان را بیان کنید و او را نیز به بیان احساسات صادقانهاش تشویق کنید. زمانی که شما و همسرتان ارتباط قلبی قوی و دوستانهای با هم داشته باشید، مطمئنا صداقت و اعتماد نیز در زندگی شما پر رنگتر میشود.
اعتماد یک تعهد است که باید هر روز و هر لحظه به آن پایبند باشید. برای اینکه بتوانید در این مسیر موفق باشید باید در ابتدا به مسئولیتها و تعهدات کوچکتان عمل کنید و بعد آماده پذیرش تعهدات بزرگتر شوید. فراموش نکنید که اعتماد یک احساس متقابل است و زمانی که شما اعتماد همسرتان را جلب کنید، او نیز رفتاری حاکی از اطمینان و اعتماد کردن با شما خواهد داشت.
برای اینکه به همسرتان اعتماد پیدا کنید قبل از هر چیز خودتان باید به تعهداتی که از او انتظار دارید، پایبند باشید. مراقب حرفها و رفتارهای خود باشید و این موضوع را به طور قطع درک کنید که اعتماد کردن به همسر یک عمل متقابل است. کارهایتان را صادقانه انجام دهید و از همسرتان نیز بخواهید با شما صادق باشد، برای اینکه زندگیتان بر مبنای صداقت و راستی پایهریزی شود، بهتر است قبل از اینکه کاری انجام دهید و سخنی بگویید، درست فکر کنید و همیشه در انجام هر کاری با همسرتان مشورت کنید و سعی کنید در مورد انجام همه کارها و در برابر همه اعضای خانوادهتان صداقت داشته باشید تا راحتتر بتوانید از همسرتان نیز درخواست چنین صفتی داشته باشید.
در زندگی زناشویی زمانی ثبات، اعتماد و اطمینان حاصل میشود که شما فرصت این را به طرف مقابلتان بدهید تا صداقت خود را به شما به اثبات برساند. زمانی که مدام منفی نگری کنید و احساسات منفیتان ناخود آگاه بر زندگی مشترکتان تاثیر میگذارد و این پیغام را به همسرتان میدهد که شما نسبت به او بیاعتماد هستید. او در تلاش برای اثبات کردن خلاف این امر است و شما با منفی بافی به او نشان میدهید که این کارها فایدهای ندارد و این عدم اطمینان و امنیت موجب میشود رابطه خوبی بین شما و همسرتان شکل نگیرد و در زندگی آرامش نداشته باشید.
برای اعتماد کردن به همسرتان همیشه به زمان نیاز دارید، باید روزها و ماهها بگذرد تا شما و همسرتان بتوانید به هم آنطور که باید اعتماد کنید و زمانی که مثبت باشید و افکار مثبتی نسبت به همسرتان داشته باشید، او راحتتر میتواند این موضوع را به شما ثابت کند.
باید قبول کنید که هر انسانی ممکن است در زندگی اشتباه کند و اگر شما رفتار درستی با همسرتان داشته باشید، او نیز رفتار صادقانهتری را در پیش میگیرد. زمانی که عکسالعمل سریع و خشنی در برابر اشتباهات نشان میدهید، همسر شما و هر فردی که در مقابل شما قرار دارد نیز سعی میکند تا اشتباهاتش را از شما پنهان کند. ذهن شما نیز پر از افکار منفی و شک و تردید میشود و مشکلات را در ذهنتان بزرگ و بزرگتر میکنید و در نتیجه سختتر میتوانید اعتماد کنید.
بهتر است یاد بگیرید همانطور که شما گاهی اشتباه میکنید، همسرتان هم ممکن است گاهی مرتکب اشتباه شود، بهتر است در مورد اشتباهات کوچک او کمی آرام باشید و سعی کنید با آرامش و حرف زدن به او بگویید که کارش اشتباه بوده، به همسرتان این اطمینان را بدهید که به دلیل اعتمادی که به او دارید او را میبخشید و میدانید که دیگر اشتباه نمیکند. زمانی که همسر شما گمان کند که به او اطمینان دارید، او نیز بیشتر به شما اعتماد میکند و از این پس رفتار صادقانهتری را در پیش میگیرد. حتی اگر هنوز به این باور نرسیدهاید و در مورد اعتماد کردن به همسرتان دودل هستید، بهتر است وانمود کنید که به او اعتماد دارید و ببینید که چگونه اعتماد قلبی بین شما و همسرتان هر روز بیشتر و بیشتر میشود.
بهتر است در همان ابتدای آشنایی و یا اوایل ازدواجتان همه مرزها و اعتقادات اساسیتان را به همسرتان بیان کنید. زمانی که رابطهتان را به درستی برای همسرتان تعریف کنید و او نیز همه حد و مرزهایش را مشخص کند، راحتتر میتوانید با نیازهای هم آشنا شوید. درک درستی از نیازهای یکدیگر پیدا میکنید و راحتتر میتوانید در مورد موضوعاتی که موجب آرامش یا احساس عدم امنیت شما و شریک زندگیتان میشود آشنا شوید. میتوانید گاهی با هم، حد و مرزهایتان را مرور کنید و از همسرتان نیز به خاطر عمل کردن به خواستههایتان تشکر کنید و او را بیشتر به پیش رفتن در این مسیر تشویق کنید. اینگونه رفته رفته شما و همسرتان بیشتر نسبت به هم شناخت و اطمینان پیدا میکنید و راحتتر میتوانید به او اعتماد کنید.
قبل از اینکه به همسرتان اعتماد کنید، باید به خودتان اعتماد داشته باشید، زمانی که مدام به دیگران مشکوک هستیم و نمیتوانیم اعتماد کنیم، یعنی اعتماد به نفس خوبی نداریم. اگر کسی دائم و بی دلیل به همسرش مشکوک باشد، این یعنی به خودش اعتماد ندارد و میترسد که خودش اشتباهی کند. زمانی که بدون هیچ دلیل نمیتوانید به همسرتان اعتماد کنید، بهتر است ابتدا به وجدان خودتان رجوع کنید و بعد همسرتان را قضاوت کنید!
ارتباط برقرار کردن یکی از عوامل کلیدی در شکلگیری اعتماد است. شما باید بتوانید که احساسات خود را صادقانه بیان کنید و همسرتان را نیز به بیان احساساتش تشویق کنید. اگر رفتار یا موضوعی در او وجود دارد که شما را ناراحت و یا نگران میکند، بهتر است که این موضوعات را با او در میان بگذارید. اگر نمیخواهید همسرتان حالت تدافعی بگیرد، سعی کنید به روش متفاوتی نگرانیهایتان را بیان کنید. لحنی دوستانه در پیش بگیرید و موارد مثبت و منفی را در کنار هم بیان کنید و برخی حرفها را به صورت غیر مستقیم به او بگویید. صادقانه در مورد احساساتتان حرف بزنید و اجازه دهید او با همه نگرانیهایتان آشنا شود.
بعد از در نظر گرفتن همه مواردی که پیشتر ذکر شد، اگر هنوز نمیتوانید به همسرتان اعتماد کنید، بهتر است از یک مشاور مورد اطمینان کمک بگیرید و از او بخواهید تا به شما کمک کند تا راحتتر به همسرتان اعتماد کنید. از او بخواهید تا به شما کمک کند نیازها و انتظاراتتان را به همسرتان بگویید و اگر این عدم اعتماد کردن علت مهمتر و ریشهای دارد، آن را در وجود خودتان و همسرتان پیدا کنید و در جهت رفع آن تلاش کنید.
فراموش نکنید که برای به وجود آمدن حس اعتماد کردن باید صبور باشید و به او فرصت دهید که خودش را اثبات کند، این یک مسیر دو طرفه است و شما نیز باید برای ایجاد حس اطمینان به همسرتان تلاش کنید. سعی کنید همه کارها و حرفهایتان را صادقانه انجام دهید و همسرتان را نیز به انجام چنین کاری تشویق کنید و مطمئن باشید که این تلاش ارزشش را دارد و تنها در چنین شرایطی میتوانید یک زندگی عاشقانه، زیبا و در کمال امنیت و آرامش را تجربه کنید.
منابع:
https://www.elitedaily.com/
https://www.wikihow.com
https://www.relate.org.uk
https://positivepsychology.com/
https://www.professorshouse.com/
https://www.focusonthefamily.com/
برچسب:اعتماد, اعتماد به همسر
مطلب قبلی
مطلب بعدی
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
پیام «رشد تو» به شما این است: امید داشته باشید. اگر رابطه یا ازدواج شما به مشکل خورده است. اگر انگیزهای برای ادامه زندگی ندارید. اگر دچار چالشها و بحرانهای عاطفی و یا تحصیلی و شغلی شدهاید. امید داشته باشید. چرا که ما با روشها و راهکارهای تازهای آمدهایم تا شما را در برابر این مشکلات مقاوم کنیم. خیانتها، اختلافات، جداییها، مشکلات خانوادگی، تربیت فرزندان و هر آنچه که در زندگی مشترک به آن نیاز دارید در اختیار شما قرار دارند. تنها تصمیم شما باقی مانده است.
جهت دانلود رایگان این کتاب ایمیل خود را وارد نمایید.
(function() {
if (!window.mc4wp) {
window.mc4wp = {
listeners: [],
forms : {
on: function (event, callback) {
window.mc4wp.listeners.push({
event : event,
callback: callback
});
}
}
}
}
})();
Leave this field empty if you’re human:
چگونه به نامزد خود اعتماد کنیم
طراحی فرامحتوا
تمامی حقوق برای رشد تو محفوظ می باشد.
من را به یاد داشته باش
برای اینکه بتوانید به همسرتان اعتماد کنید و مطمئن شوید که او به شما وفادار است باید از خودتان شروع کنید. آیا شما شرط وفاداری را میدانید؟ اگر شما و همسرتان اصول وفاداری را بشناسید دلیلی ندارد که با هراس ازدست دادن، بدبینی و شک و دودلی زندگی کنید
ازدواج یک تعهد و مسئولیت مهم است. با اینکه هر زن و مردی که تصمیم به شروع زندگی مشترک میگیرند مسئولیت و تعهدات زندگی زناشویی را میپذیرند اما بازهم نگرانی از وفاداری و پایبندی باعث میشود بسیاری از زن و شوهرهای جوان اعتماد کامل به شریک زندگی شان نداشته باشند و زن و مردهای دیگر را تهدیدی علیه زندگی خود بدانند.برای اینکه بتوانید به همسرتان اعتماد کنید و مطمئن شوید که او به شما وفادار است باید از خودتان شروع کنید.آیا شما شرط وفاداری را میدانید؟ اگر شما و همسرتان اصول وفاداری را بشناسید دلیلی ندارد که با هراس ازدست دادن، بدبینی و شک و دودلی زندگی کنید.
بیشتر بدانید : همسرم خیانت کرده، چگونه دوباره به او اعتماد کنم؟
زمانی که مسئولیت و تعهد زندگی زناشویی را میپذیرید نباید آن را بشکنید.هم شما و هم همسرتان باید شرط وفاداری را به جا بیاورید.شک و تردید نسبت به همسرتان او را خائن نمیکند اما هرچقدر شما به همسرتان بدگمان و ظنین باشید به همان نسبت به رابطه عاطفیای که با او برقرار کردهاید آسیب میزنید.اگر هر دوی شما حدود و مرزهای رابطه را مشخص کنید و درهمان محدوده گام بردارید به راحتی میتوانید به یکدیگر اعتماد کنید.وفاداری، اعتماد و باور، شما و همسرتان را در یک زندگی آرام و مطمئن قرار میدهد.اگر میخواهید زندگی مستحکم و قابل اتکایی داشته باشید خودتان باید آن را اینگونه بسازید.مثلاً اگر در زندگی از حد و مرزهای رابطه فراتر بروید نباید انتظار داشته باشید همسرتان به راحتی از آن بگذرد و شما را ببخشد.رفتار و عملکرد شماست که او را مظنون و مشکوک میکند.به همین ترتیب همسرتان نیز نباید از مرزهای مشخص رابطه فراتر برود و اعتماد شما را فروبریزد.
چگونه به نامزد خود اعتماد کنیم
شما یک زوج هستید و نسبت به شریک زندگی تان مسئولیت و تعهداتی دارید حتی اگر بخشی از این تعهدات را خوشایند ندانید.اگر میخواهید فردیت و خودمختاری تان را به همسرتان اثبات کنید شک نکنید که نمیتوانید این رابطه را ادامه بدهید.به همسرتان عشق بورزید و از او عشق را طلب کنید.در یک رابطه سالم زناشویی شما باید عشق را از همسرتان بگیرید.اگر در این رابطه سالم عاشقانه قرار دارید دیگر نباید نگران بی وفاییهای همسرتان باشید زیرا او در اختیار شما است.یاد بگیرید که برای زندگی زناشویی تان باید بخشی از نیازهای خودخواهانه تان را کنار بگذارید.
همیشه پاسخگو و در دسترس باشید.این مسئله هرگز هویت و آزادی عمل را از شما نمیگیرد بلکه راه را برای آزادانه عمل کردن باز میگذارد. مكالمات تلفنی پنهانی؛روابط اینترنتی پنهانی؛دوستان پنهانی؛حسابهای بانکی پنهانی و هرنوع رفتار دیگری که برای همسرتان سوتفاهم ایجاد میکند را کنار بگذارید.هرچقدر درستکارتر باشید رفتارهای مرموز و شک برانگیز کمتری خواهید داشت.مطمئن باشید در یک رابطه نزدیک زناشویی نمیتوانید رفتارهای پنهانی طولانی داشته باشید.یک روز همسرتان ممکن است پیامکی را بخواند و یا از شما بپرسد که چرا دیر به خانه آمدهاید و شما مجبور به پاسخگویی هستید.هرچقدر صادقتر باشید همسرتان اعتماد بیشتری به شما خواهد داشت و از طرفی خودتان نیز نگران رفتارها و افکار پنهانی همسرتان نخواهید بود.
بیش از اندازه کنجکاوی کردن و نگران بودن نشانه تعهد و مسئولیت شما نسبت به همسرتان نیست.همین که مدام از همسرتان بپرسید کجا بودی؟ چی پوشیدی؟ چی خوردی و چرا دیرآمدی زنگ خطری برای رابطه شماست.بین رفتارهایی که نشان دهنده کنترل بیش از اندازه همسرتان است و رفتارهایی که نشانه توجه و حمایت است تفاوت قایل شوید.طوری رفتار کنید که همسرتان احساس نکند شما او را تحت سلطه خود گرفتهاید.
اگر راه محبت و عشق ورزیدن به همسرتان را بلد نباشید همیشه نگران خواهید بود چون شما خوب میدانید او از چشمه محبت شما سیراب نمیشود.پس اگر راه ابراز علاقه و محبت را بلد نیستید سعی کنید آن را بیاموزید. توجه به ظاهر، جملات عاشقانه و به آغوش کشیدن را بیاموزید تا اعتماد بیشتری به رابطه زناشویی تان پیدا کنید.
او را امتحان نکنید و در موقعیتهایی قرار ندهید که او مجبور باشد از یک امتحان سخت بیرون بیاید.یک مثال سادهای که این روزها بسیار شایع شده است فرستادن پیامک ناشناس و یا با یک شناسه ناشناس ایمیل زدن و مکالمه کردن در اینترنت است.چرا میخواهید همسرتان را با این روشها امتحان کنید؟ اگر او از این آزمایش سربلند بیرون نیاید در واقع این شما هستید که بازنده میشوید.آزمون وفاداری در طی سالیان دراز زندگی و در مراحل مختلف به وضوح از شما و همسرتان گرفته میشود.
نوع رفتار و منش شما میتواند همسرتان را ظنین کند.نوع آرایش، نوع پوشش؛ نوع برخورد شما با جنس مخالف و حتی افکار و ایدههایی که درباره روابط زن و مرد دارید میتواند باعث نگرانی و شک و دودلی همسرتان بشود.اینکه به همسرتان نشان بدهید چقدر باورهای اخلاقی دارید و به آنها پایبند هستید به او ثابت میکند که شما همسری وفادار هستید و خواهید بود.به همین ترتیب پایبندیهای اخلاقی همسرتان را باور کنید و به او اعتماد کنید که مطابق با باورهای اخلاقیش رفتار خواهد کرد.
اگر اعتماد همسرتان را میخواهید باید سعی کنید در موقعیتهای مختلف او را همراهی کنید.به نیازها و خواستههایش توجه کنید و گامهایتان را با او هماهنگ کنید.طوری زندگی کنید که همسرتان در کنار شما هیچ خلا و کمبودی را احساس نکند.همینطور از او بخواهید نیازها و خواستههای شما را جدی بگیرد.اگر سبک خاصی از زندگی را دوست دارید و یا همسرتان دوست دارد باید آن را به یکدیگر بیاموزید.البته نیازها و خواستههای شما و همسرتان باید متناسب با تواناییهایتان باشد.مثلاً شما میتوانید از همسرتان بخواهید تا یک نوع لباس خاص را بپوشد تا زیباتر باشد و یا یک نوع رفتار معقول و متناسب داشته باشد اما شما نمیتوانید از او بخواهید تا از آنچه هست زیباتر شود و یا به یک رفتار افراطی که فقط مطلوب شماست تن بدهد برای اینکه شما آن را میپسندید.
شما و همسرتان برای اینکه وفاداریتان را به یکدیگرثابت کنید نیاز دارید تا در محدوده مجاز زندگی زناشویی حرکت کنید.این حد و مرزها باید قواعد اخلاقی معقول و منطقی درستی باشند.شما نمیتوانید قوانین نامعقولی مثل اینکه همسرتان اصلا کار نکند، بدون شما از خانه خارج نشود، با هیچ زن یا مردی گفتگو نکند مگر در حضور شما و…را قانونهای اخلاقی خانواده بگذارید زیرا این حدومرزها انسانی نیستند و اصلا باعث اعتماد و پایبندی بیشتر در زندگی نمیشوند و چه بسا مشکلات دیگری در زندگی ایجاد کنند.آنچه شما به عنوان قواعد اخلاقی خانواده تعیین میکنید باید با تایید و تصدیق همسرتان باشد و او نیز همانند شما به آنها اعتقاد داشته باشد.
مطالعات نشان میدهند که بسیاری از مردانی که به همسرانشان خیانت میکنند کسانی هستند که تا دیر وقت کار میکنند یا بیش از اندازه با دوستانشان معاشرت میکنند.زنان نیز معمولاً از اینکه همسرانشان تا دیروقت کار میکنند و یا بی توجه به خانواده تفریحهای مجردی دارند گله و شکایت میکنند.تا آنجه که میتوانید عوامل و رفتارهایی که شما و صداقتتان را زیرسوال میبرد را کم کنید و تمام تلاشتان را بکنید تا همسرتان اعتماد و وفاداری را احساس کند.
بیشتر بدانید : با روش های زیر دوباره همسرتان را جذب کنید
بیشتر بدانید : چه کنیم تا همسرمان به ما اعتماد داشته باشد؟
بیشتر بدانید : به همسرم شک دارم، فکر می کنم هر لحظه به من خیانت می کند!!
بیشتر بدانید : تغییر دادن همسر بدقلق با روشهایی ریز، نامحسوس و موفق!!
گردآوری : گروه سبک زندگی سیمرغseemorgh.com/lifestyleمنبع : tebyan.net
All Rights Reserved – © 2019 | باز نشر مطالب پورتال سیمرغ تنها با ذکر نام و آدرس seemorgh.com مجاز می باشد.
اعتماد دوباره به همسرتان می تواند چالش برانگیز باشد، زمانی که همسرتان کارهایی انجام می دهد که اعتماد شما را از بین می برد ، اعتماد در یک رابطه صمیمی در مورد احساس امنیت با شخص دیگری است هنگامی که چیزی اتفاق می افتد که موجب شود یکی یا هر دوی شما به خاطر یک رویداد یک بار و یا مجموعه ای از وقایع ناخوشایند روبرو شوید، اعتماد از بین می رود.
طول می کشد و تلاش زیادی لازم است تا حس امنیت در ازدواج را بازسازی کنید ولی همانطور که می دانید فقط غیرممکن غیرممکن است ؛ در این بخش از نمناک چند پیشنهاد و کمک برای بازسازی اعتماد در ازدواج شما وجود دارد.
با تلاش برای فرار از گذشته، تصمیم بگیرید که دوست داشته باشید
در مورد شرایطی که اعتماد بین شما و همسرتان را شکست،وسواس را کنار بگذارید.
چگونه به نامزد خود اعتماد کنیم
تصمیم بگیرید که ببخشید یا بخشنده باشید
اگر شما یکی از افرادی هستید که دروغگو، فریب خورده و غیره است، نشان دهید که رفتار اشتباه خود را تغییر می دهید این بدان معنی است که هیچ اسرار، دروغ، خیانتی نباید باقی بماند.
با هم، اهداف خاصی را برای به دست آوردن اعتماد در ازدواج خود تعیین کنید
به طور آشکار ،درباره این اهداف صحبت کنید و به طور مرتب چک کنید تا مطمئن شوید که در مسیر درست و موردنظر هستید . برای بازگرداندن اعتماد به ازدواج، هر دوی شما باید تعهد خود را به ازدواج با یکدیگر تمدید کنید .
همسر زخمی باید درد را به اشتراک بگذارد،و همسر دیگر باید عواقب ناشی از تجربه ویرانگر را به دروغ یا فریبکاری اعلام کند. طرف مقابل باید درد همسر خود را احساس کند و نشان دهد که مهم است این همدلی، معجزه خواهد کرد.
به طور کامل به یکدیگر گوش کنید ،البته با قلب خود، نه فقط سرتان
صادق باشید، شما باید قادر به درک و بیان اینکه چرا رفتار بد رخ داده است،باشید ؛ شما نمی توانید فقط بگویید “من نمی دانم”. باید سخت کار کنید تا بدانید چرا این اتفاق افتاد و اجازه ندهید که دوباره اتفاق بیفتد.
از کلماتی که می تواند منجر به درگیری شود، استفاده نکنید
از اظهارات سرزنش کننده استفاده نکنید و همیشه، باید، هرگز و نباید نگویید.
مسئولیت اقدامات و تصمیمات خود را برعهده بگیرید
دفاع کردن، تنها درگیری و یا بحران را ادامه می دهد.
از مشاوره ای کمک بگیرید
این روش موجب میشود فهم بهتری داشته باشید از اینکه چه چیزی اعتماد را شکسته است. همچنین برای رشد و پیشرفت مناسب است، کتاب های خودآموز را در مورد چگونگی بازسازی اعتماد و تقویت روابط خود بخوانید.
به یکدیگر یادآوری کنید که هر یک از شما باید پاسخ باز و صادقانه به سوالات خود در مورد حادثه یا خیانت بدهند.
اعتماد و احساس امنیت پیدا کردن فرد امین و مورد اطمینان چه در روابط نزدیک و چه در روابط دور یا رسمی ، کار ساده ای به نظر نمی رسد. انسانها دوست دارند دوستان قابل اعتمادی داشته باشند.
دوستانی که بتوانند در روزهای سخت زندگی به آنها تکیه کنند. اعتماد و اطمینان دو واژه ای است که به ظاهر ، ساده می آید اما در اصل جای تعمق بسیار دارد.
وقتی به فردی اعتماد می کنید و حرف دلتان را می زنید و سپس آن را از دهان دیگری می شنوید ؟ چه احساسی به شما دست می دهد؟ مطمئناً احساس خوشایندی نیست. شهروندان ما تا چه میزان به هم اطمینان دارند؟ در یک خانواده ، افراد آن خانواده تا چه حد مورد اعتماد هم هستند؟
چگونه به همسر آینده اعتماد کنیم؟
بصورت ساده، اعتماد یعنی باور و اتکاء به کسی که بر اساس آنچه از او انتظار میرود عمل کند. بدون مقدارِ کم یا زیاد اعتماد، ماشین روابط اجتماعی از کار میافتد.
چگونه به نامزد خود اعتماد کنیم
یک رابطۀ بااعتماد از همان ابتدای کودکی بین کودک و والدین، بخصوص مادر، شکل میگیرد و هر قدر این رابطه مستحکمتر و بااطمینانتر باشد، به همان اندازه در ساختار شخصیت کودک و استحکام رابطۀ خانوادگی و اجتماعی موثرتر است.
کودکانی که رابطه پُراطمینان و مُحکمی با والدین خود ندارند، ممکن است در بزرگسالی در اعتماد کردن به دیگران مشکل داشته باشند. نظر به اینکه اعتماد یکی از پایههای حیاتی روابط اجتماعی است، زندگی برای همچو افراد با چالشهای متعددی همراه است. حالا فرض را بر این بگذارید که شما در موقعیتی قرار گرفته اید که باید شریک آیندۀ زندگی خود را انتخاب کنید و دغدغۀ این را دارید که مبادا انتخاب تان درست نباشد، یا اینکه چطور میتوان به حرفهای شخص مقابل اعتماد کرد.
شما بهتر است در این موارد به این نکات توجه کنید.
یک: معلومات خود در رابطه به فرد مورد نظر را کامل کنید. در رابطه به عادتهای شخصی او تحقیق کنید. آیا تا بهحال به آنچه گفته، عمل کرده است؟ رفتارش مطابق گفتارش است؟ وقتی وعده میدهد، به وعدۀ خود وفا میکند یا بهانه میآورد؟
دو: روابط بین خانوادگیاش چطور است؟ اعضای دیگر خانواده با او چگونه رفتار میکنند؟ این افراد، بین خود چگونه رفتار میکنند؟ این رفتار مبتنی بر اطمینان، اعتماد، و احترام است؟ آیا خوشبینی یا بدبینی بیش از حد وجود دارد؟ بیرون از دایرۀ خانواده، دیگران راجع به این شخص و فامیل او چه نظر دارند؟ دوستانش چه میگویند؟
جمعآوری این معلومات بدون «تعارف»های معمول باشد (مثلاً وقتی یکی از دوستان آن شخص می گوید «او آدم خوب است»، به این جواب اکتفا نکنید و خواهان گرفتن جزییاتِ بیشتر شوید) و افرادی را که از آنها معلومات میگیرید به نوعی تشویق کنید تا نظر خود را صادقانه ابراز کنند.
سه: خود شما در این مورد چه فکر میکنید؟ یک بار بنشینید و با خود صادقانه مسأله را بررسی کنید.
با آنکه دوست داشتن معمولاً مخلوطی از عاطفه و شناخت است، کوشش کنید تا یک بخش بر بخشی دیگر زیاد غلبه نکند، یعنی بخش عاطفی/احساسی بر بخش تعقلی و برعکس. داخل شدن در یک رابطۀ درازمدتی چون ازدواج نباید تنها مبتنی بر احساسات باشد، چون احساسات شورانگیز بخواهی نخواهی بعد از چند سال اول زندگی مشترک تا حد زیادی فُروکش میکنند، ولی این ویژگیهای شخصیتی پایداری چون صداقت، سخاوت، راستگویی، وفاداری یا برعکس آنها اند که باقی میمانند.
چهار: فراموش نکنید که اعتماد کردن معمولاً با مقداری خطر یا ریسک همراه است. شما هیچزمانی – تأکید میکنم هیچزمانی – نمیتوانید موفقیت صد در صد یک رابطه را تضمین کنید، نه برای خود و نه برای دیگران.
فُرمول خوشبختی یک شخص لزوماً برای شما یا دوست شما کار نمیدهد و برعکس از شما شاید برای دیگران کارآمد نباشد. این بدین معنا نیست که احتیاط لازم را نکنید و بگویید «چون من نمیتوانم موفقیت این رابطه را تضمین کنم پس چارهای جز خطرکردن ندارم.» موضوع این است که اگر شما بخواهید بدون پذیرش اندکی خطر به پیش بروید، برای تان بسیار مشکل است تا قادر به انتخاب همسر زندگی خود شوید. انسانها با گذشت روزگار کم یا زیاد تغییر میکنند و به همین شکل، اهمیت و ماهیت رابطهها نیز میتوانند دچار دگردیسی یا تغییر شوند.
پنج: شناخت خود از طرف مقابل را بیشتر کنید. در بند دوم گفتم که معلومات خود راجع به او و خانوادهاش را بیشتر کنید. ولی اگر امکان دارد مدتی با او نشست و برخاست داشته باشید، با هم گفتگو کنید، تبادل نظر کنید، رفتارش را در جریان دیدارها در نظر داشته باشید (البته اگر تنظیم همچو ملاقاتهایی برایتان امکانپذیر است.) معمولاً زنان حس الهامگیری خوبی دارند که اگر بهگونۀ دقیقی از آن استفاده کنند، متوجه میشوند که طرف مقابل با آنها صادق است یا فریبکاری میکند.
راه های جلب اعتماد را یاد بگیرید:
با حرف چیزی را ثابت نکنید
به جای این که با حرف زدن بخواهید کار هایتان را توجیه و اعتماد او را جلب کنید، سعی کنید با رفتار هایتان او را به خود مطمئن کنید. اگر می خواهید با حرف هایتان خود را بهتر از آن چه هستید نشان دهید، باید بگوییم که تضاد میان حرف هایتان و آن چه عمل می کنید، می تواند اوضاع را از این هم پیچیده تر کند.
اگر هم فکر می کنید او شما را آنطور که واقعا هستید نمی بیند و باید با حرف زدن و توضیح دادن به او بقبولانید که صادق و مورد اعتمادید، باز هم در اشتباهید. بیش از حد توضیح دادن نه تنها کمکی به بهتر دیده شدن نمی کند، بلکه خودش می تواند یکی از دلایل شک کردن باشد. پس وفاداری تان را در عمل تان نشان دهید و مسوولیت قضاوت او را بر عهده خودش بگذارید.
به خودتان اعتماد کنید
بی اعتمادی شما نسبت به خودتان، یکی دیگر از دلایلی است که می تواند شک همسرتان را باعث شود. آدم هایی که در مورد عقاید و سبک زندگی شان مطمئن نیستند، هیچ وقت هم مورد اعتماد قرار نمی گیرند.
سعی کنید چارچوب مشخصی برای عقاید تان داشته باشید و با قاطعیت نظر تان را اعلام کنید. به خودتان و توانایی های تان اعتماد داشته باشید تا دیگران هم به شما اطمینان کنند. اگر همسرتان احساس کند که فرد توانا و قدرتمندی هستید، دیگر به خودش اجازه نمی دهد که به شما شک کند. البته این موضوعی نیست که به تنهایی از پس آن بربیایید. اگر شما هیچ وقت آدم قوی ای نبوده اید، نمی توانید یک شبه خودتان را تغییر دهید. کلاس های خود شناسی و جلسات انفرادی با یک روانشناس، می تواند بهترین کمک برای تقویت عزت نفس شما باشد.
به او آموزش دهید
قبل از آن که بخواهید مورد اعتماد قرار بگیرید، باید خودتان بتوانید به دیگران اعتماد کنید. تا زمانی که در کارها تجسس کرده و مثل یک بازپرس از او بازجویی می کنید، نمی توانید انتظار داشته باشید که او به شما اعتماد کند. نمی گوییم نسبت به همه چیز بی اعتنا باشید، اما با راه انداختن یک تعقیب و گریز در زندگی تان، خودتان قبل از هرکسی قربانی خواهید شد. با اعتماد کردن، می توانید راه و رسم تفکر منطقی را یاد بدهید و به او کمک کنید که مثل یک فرد بالغ دنیا را ببیند و زندگی کند.البته این اتفاق یک شبه نمی افتد، پس به آن به چشم یک پروژه بلندمدت نگاه کنید..
زبان یکدیگر را بفهمید
در مورد حسی که دارید با او صحبت کنید. دلایلی که باعث بی اعتمادی تان شده را مطرح کنید و بگویید که به دلیل این موارد، نگاه تان نسبت به او در حال تغییر است. برایش توضیح بدهید که این شک ها به شما و زندگی مشترک تان آسیب می زند و اگر او واقعا اشتباهی نکرده است، باید با رفتار هایش این موضوع را به شما ثابت کند. با گفتن این حرف ها یک دعوای دیگر راه نیندازید و فاصله را بیشتر نکنید؛ تنها با مهربانی و آرامش توضیح دهید و از او برای برگرداندن زندگی تان به روزهای قبل کمک بخواهید.
خودتان قضاوت کنید
شاید همسرتان به دلیل شیطنت، تنهایی، مشکلات زندگی یا هر دلیل دیگری، حرمت ها را شکسته باشد. اما این حرمت شکنی در ذهن هرکسی معنا و مجازات خاص خودش را دارد. برای یک فرد ممکن است یک پنهان کاری ساده، مصداق خیانت و غیربخشش باشد و برای فرد دیگری ممکن است دروغی بزرگ تر و آسیب زننده تر هم باعث از هم پاشیدن زندگی نشود. پس در این زمینه، تجربه ها و واکنش های دیگران را ملاک قرار ندهید و فقط و فقط به خودتان فکر کنید. به دلیل این رفتار چه حسی به شما دست داده، چه برنامه ای برای آینده ارتباط تان دارید، چقدر می توانید از کاری که کرده بگذرید و… برای این موضوع هیچ الگوی ثابت و قانونی وجود ندارد پس فقط به دل خودتان رجوع کنید.
از کجا بدانیم به چه کسی میتوانیم اعتماد کنیم؟
۱ – به آدمها فرصت بدهیم
۲ – به درستی با آنها حرف بزنید
۳ – بیشتر در مورد آدمها بدانید
۴ – ببینید با دیگران چطور رفتار می کنند
۵ – همه آدمها اشتباه می کنند دادن فرصت دوباره به آنهام هیچ اشکالی ندارد
۶ – آیا درس میگیرند؟ برای این مورد، درست مثل مورد سوم، باید شناخت بیشتری درمورد آدمها پیدا کنید.
۷ – از اعتماد کردن به آدمهای خودمحور خودداری کنید.
شاد و سربلند باشید
دوستدارتان محمد جانبلاغی
دوستان زیادی از مطالعه مطالب زیر استقبال کرده اند
چگونه به نامزد خود اعتماد کنیم
یک رابطه عاشقانه پیوند زیبای بین دو انسان است. برای داشتن رابطه پایدار و موفق باید جوانب مختلفی را در نظر گرفت که مهمترین آنها اعتماد است. مجموعهی گستردهای از کارهای کوچک است که اعتماد را به مرور زمان شکل میدهد و به حفظ آن کمک میکند. اگر اعتماد زن و شوهر به هم خدشهدار شود، ترس جای آن را میگیرد، نظر آنها نسبت به هم تغییر میکند و سایه شک و بدگمانی زندگی را تیره و تار میکند.
بیاعتمادی بین زن و شوهر پیآمدهای ناگواری را به دنبال دارد. در محیطی که بیاعتمادی بر آن حکمفرما است، افراد حجم بالایی از اضطراب، عدم اعتماد به نفس شدید و خودناباوری را تجربه میکنند. البته بیاعتمادی لزوماً به معنای پایان رابطه نیست و میتوانید یاد بگیرید که دوباره به همسرتان اعتماد کنید. تنها کاری که باید بکنید، این است که به خود و همسرتان یک فرصت دوباره بدهید.
در صورتی که در این زمینه احساس می کنید به کمک و راهنمایی نیاز دارید میتوانید سوالات خود را در قسمت “سوالات و تجربیات خود را با ما در میان بگذارید” مطرح کنید.
فهرست مطالب
چگونه به نامزد خود اعتماد کنیم
نخستین کاری که باید بکنید، این است که دلیل بیاعتماد شدن نسبت به هم را پیدا کنید.
شایع ترین دلیلهای بی اعتمادی در یک رابطه عبارت اند از:
دریک کلام،
مهمترین دلایل بی اعتماد شدن در یک رابطه عاشقانه عبارت اند از: پنهان کاریهای همسر، شکست در زندگی قبلی و برخوردهای اجتماعی خارج از عرف طرف مقابل
اصل رابطه بر اعتماد متقابل است اما اگر یکی از طرفین رفتارهای زیر را نسبت به دیگری دارد بهتر است به دنبال راهی برای ترمیم رابطه و برطرف کردن این بی اعتمادی باشند:
آیا تلفنتان پسورد دارد؟ آیا همسر یا نامزدتان پسورد تلفنتان را میداند؟ اگر نه، این رمز گذاشتن نشانهی بیاعتمادی در رابطه عاشقانه است.
تمام ما به حریم خصوصی نیاز داریم و وجود این حریم خصوصی و احترام به آن در هر رابطهای الزامی است. البته منظورمان این نیست که زندگیتان را کاملاً از همسرتان مخفی نگه دارید. اما برای محافظت از حریم شخصیتان لازم نیست که روی تلفنتان رمز بگذارید؛ مگر آن که جاسوس و مامور مخفی باشید.
همسرتان میتواند علیرغم داشتن رمز گوشیتان همچنان به حریم خصوصی شما احترام بگذارد. سوال اصلی این است که چه موضوعی را حس میکنید که باید از همسرتان مخفی نگه دارید. از طرف دیگر شما اجازه ندارید که به تلفن همسرتان سرک بکشید، این حرکت، اشتباه و نوعی فضولی است. اگر آنقدر با نامزدتان راحت نیستید، که موضوع مهمی را که عمیقاً نگرانتان کرده با او در میان بگذارید، مشکل بزرگتری وجود دارد.
نشانه دیگر بیاعتمادی در رابطه این است که شما دائماً به بدترین اتفاقها فکر میکنید. این که نامزدتان به تماستان جواب نداده، دلیل این نیست که رابطه مخفیانه دارد.
شاید لباس زنانهای که در وسایل نامزدتان پیدا کردهاید، مال خواهرش است یا از این هم بدتر عشقتان آن را در اتاقش گذاشته تا بعد از کادو کردن به شما تقدیم کند.
اگر به شریک زندگیتان اعتماد داشته باشید، هر چقدر هم که موقعیت عجیب باشد، در نبود شواهد کافی او را بیگناه میدانید. هر فردی حق دارد که فرصت دفاع از خودش را قبل از صدور حکم داشته باشد. فقط بعد از شنیدن حقیقت است که میتوانید تصمیم بگیرید.
نشانه دیگر بیاعتمادی در زندگی مشترک این است که آگاهانه یا ناخودآگاه حد و مرزهایی را در رابطهتان تعریف میکنید. آیا لایک کردن پست یک دختر دیگر برایتان قابل پذیرش است؟ تماس گرفتن یا پیامک زدن جنس مخالف یا حتی وابستگان از جنس مخالف عصبانیتان میکند؟
در بسیاری از مواقعی که اعتماد ما به دیگری سست میشود، رفتار او و افرادی را که او با آنها نشست و برخاست دارد، زیر نظر میگیریم. برای خودمان قلمرو تعریف میکنیم، هر فردی را متجاوز تلقی میکنیم و از کوچکترین عملی احساس خطر میکنیم، حال آن که در واقع او فقط عاشق ما است.
اعتماد یعنی این که به دیگری ایمان داشته باشیم و به او آزادی بدهیم. قطع کردن ارتباط او با تمام دوستان مونث، به جز آن که در درازمدت به رابطهتان آسیب بزند، هیچ فایده دیگری ندارد.
حسادت کردن به دوست زنتان باعث میشود که او از خود واقعیاش فاصله بگیرد و نتواند آنگونه که حقش است در جامعه بدرخشد. زمانی که به همسرمان اعتماد میکنیم، در واقع به خودمان اعتماد کردهایم و ثمرهی این اعتماد دوجانبه رابطهای سالم و پایدار است.
شک و بیاعتمادی بعضی افراد در قالب خیانت نمود مییابد و عده دیگری از شاد بودن خودداری میکنند. اگر لازم میدانید که آشوبی به پا کنید تا بعد بتوانید موضوع را حل و فصل و رابطهتان را ترمیم کنید، احتمالاً دچار بیاعتمادی شدهاید.
تنها زمانی میتوانید، خویشتنداری عشقتان را امتحان کنید، که بخواهید درباره ازدواج و ماندن با او تصمیم بگیرید. اما اگر دائماً در حال امتحان کردن همسرتان باشید، سرانجام به حد نهایی میرسید، رابطهتان از هم فرومیپاشد و به این ترتیب پیشگویی فاجعهآمیزتان به حقیقت میپیوندد.
برخی از نشانههای بی اعتمادی در رابطه زناشویی عبارت اند از:
اگر خود یا همسرتان درگیر بیاعتمادی و شکی آزاردهنده باشید، رابطهتان در معرض خطری جدی قرار میگیرد. اگر همسرتان به وفاداری شما شک داشته باشد، از این که دائماً برای متقاعد کردن او و اثبات وفاداریتان تلاش کنید، خسته میشوید و زندگی برایتان تلخ و دشوار میشود. در ادامه راهکارهایی را توضیح میدهیم که با استفاده از آنها میتوانید به همسرتان کمک کنید که بر بیاعتمادیش نسبت به شما غلبه کند. اگر این شما هستید که به همسرتان شک دارید و میخواهید دوباره به او اعتماد کنید، میتوانید این راهکارها را در زندگیتان پیاده کنید.
هنگامی که برای شروع یک رابطه تصمیم میگیرید، باید رابطهتان را بر مبنای اعتماد کامل به شریک آینده زندگیتان و خودتان بنا کنید. به این ترتیب زمانی که برخلاف تمام شواهد تصمیم میگیرید که همچنان به همسرتان ایمان داشته باشید، میتوانید تمام موانع را از پیش پا بردارید، نهایت تلاشتان را برای حفظ رابطهتان بکنید و از جان و دل برای بقای رابطهتان بجنگید.
رابطه مانند یک قرارداد مکتوب است. صفحه رویی این قرارداد به مزایای آن، مانند در آغوش گرفتن، قرار گذاشتن و به دیگری اعتماد و تکیه کردن اختصاص دارد. اما این قرارداد صفحه دیگری هم دارد که احتمال شکست خوردن و آسیب دیدن را بیان میکند.
در واقع افرادی که معمولاً خود را متعهد به یک رابطه میکنند، باید خود را برای تحمل درد در روزهای سخت نیز آماده کنند. حفظ اعتماد در شرایط سخت دشوار است، چون دلیل اصلی بیاعتمادی غالباً همین مشکلاتی است که بر سر راه زندگی قرار میگیرد. در عین حال اگر رابطهای از کوره حوادث سربلند بیرون بیاید، آب دیدهتر و محکمتر میشود.
زمانی که وارد رابطه زناشویی میشوید، مطمئن باشید که برای فداکاری و گذشتن از همه چیز آماده هستید. اگر با فردی پیمان ببندید که کاملاً او را میشناسید، گذشتن از خودتان چندان هم سخت نخواهد بود. خودتان را بشناسید و مطمئن شوید که زخمهای گذشتهتان التیام یافته است تا به این ترتیب بهترین نتیجه به دست بیاید.
یکی از بزرگترین عاملهای بیاعتمادی در رابطه مشترک، نبود ارتباط است. اگر همسرتان سوالی از شما پرسید، پاسخ مبهم یا یک کلمهای ندهید. سفره دلتان را برای شریک زندگیتان باز کنید، گفتگویی صادقانه با او داشته باشید و کانالهای ارتباطی را باز نگه دارید.
درباره کارهایی که در طول روز کردهاید، با هم صحبت کنید و به تعریفهایی که همسرتان از روزش میکند، گوش بدهید. به این ترتیب هر دو نفر میدانید که وقتی کنار هم نیستید، دیگری مشغول چه کاری است.
فاش کردن رازها شما را به هم نزدیکتر میکند. هر چه بیشتر درباره همسرتان بدانید، پیوندتان قویتر میشود.
باران تحسین و تعریف را بر سر همسرتان بریزید و او را از اعتماد خود مطمئن کنید. به همسرتان یادآوری کنید که چقدر برایتان مهم است و چقدر او را دوست دارید.
همسرتان را به حلقه دوستان صمیمیتان معرفی کنید تا احساس تعلق و وابستگی در او بیدار شود. به این ترتیب بیاعتمادی او نسبت به دوستانتان از بین میرود و احساس نمیکند که آنها زندگیاش را تهدید میکنند.
منطقی باشید و قبل از آن که از کوره دربروید و همسرتان را قضاوت کنید، خودتان را به جای او بگذارید.
رفع بیاعتمادی یک شبه اتفاق نمیافتد. به خودتان و همسرتان زمان بدهید و سعی کنید رابطهتان را بر اعتماد و تعهد بنا کنید. اگر علیرغم تلاشهای صادقانه نتوانستید بر بیاعتمادیتان غلبه کنید، از یک مشاور مجرب کمک بگیرید. یک مشاور دلسوز و آگاه میتواند بهترین و سالمترین مسیر را برای شما و رابطهتان معرفی کند که ممکن است توصیه به پایان دادن به یک رابطه مضر باشد یا شما را برای تقویت عشق و تعهدتان تشویق کند. بیاعتمادی در رابطه دلایل گوناگونی دارد، اما مطمئن باشید که اگر برای نجات زندگیتان مصمم باشید، غلبه بر آن دشوار نخواهد بود.
چگونه به نامزد خود اعتماد کنیم
برای حل مشکل بی اعتمادی در رابطه زناشویی بهتر است:
اولین رکن برای ساختن یک زندگی زیبا و مانا، اعتماد متقابل بین زوجین است ولی وقتی حس بی اعتمادی بین زن و شوهر رخنه میکند شکاف عمیقی در رابطه آنها ایجاد میشود و رسیدن به لذت خوشبختی را برایشان دور از ذهن میسازد. کمک گرفتن از یک مشاور با تجربه و آگاه به شما کمک خواهد کرد با راهکارهایی آشنا شوید تا اعتماد از دست رفته را گام به گام ترمیم کرده و مسیر خوشبختی را برای خود و همسرتان هموار سازید.
عشقت رو جذب کن
میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…
عضویت در خبرنامه رادیو عشق
41 بازدید
72 بازدید
173 بازدید
147 بازدید
179 بازدید
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم
سلام. بنده الان حدود ۷ سال هست که ازدواج کردم و یک دختر ۴ ساله دارم. متاسفانه از همون سال اول متوجه یک سری چیزهای مشکوک در همسرم (خانومم) شدم. مثلا سال اول یک پیامک توی گوشیش دیدم که فردی درخواست یک قرار توی یک پارک کرده بود. وقتی از خانومم سوال کردم که قضیه چیه گفت مزاحم هست و… سال دوم هم همچین پیامی با این مضمون که من شمارت رو از فلانی گرفتم و … و در ضمن داخل گوشیش هم فیلم غیر اخلاقی وجود داشت که در رابطه با اون هم سوال کردم و با این بهانه که توی رابطه با من سرد شده و میخواسته با این فیلم ها رابطه اش با من خوب بشه و…. سال بعد هم وقتی ازش خواستم گوشیش رو بگیرم و با اطلاع خودش گوشیش رو یک نگاه بندازم، گوشیش رو به من نداد و حافظه گوشی رو انداخت توی دستشویی و خودش گفت فیلم غیر اخلاقی داشته و … توی ۳ _۴ سال گذشته که توی تلگرامش رو چک میکردم بار و بارها عکس غیر اخلاقی دیدم. و توی دو سه سال قبل ایشون از طریق تلگرام با سه نفر در ارتباط بود و حتی با یک نفر هم بیرون میرفت و… و الان هم اصلا به حرفم گوش نمیکنه و توی حرف هاش احترامم رو نداره … دیگه خیلی خسته شدم و هر چقدر بهش میگم اگر از من خوشت نمیاد یا هر چیز دیگه ای بیا از هم جدا شیم. ولی میگه من زندگیم رو دوست دارم و جدا نمیشم. از شما میخوام راهنماییم کنید. با توجه به این که یک دختر ۴ ساله دارم و از این زندگی واقعا خسته شدم و نسبت به این خانوم دیگه هیچ حسی ندارم ولی تا الان فقط به خاطر دخترم صبر کردم.
سلام دوست گرامی قطعاً در شرایط سختی قرار گرفتید و این شرایط تصمیمگیری را برای شما سخت کرده است. اما خبرخوب این است که شما میتوانید با مراجعه به زوجدرمانگر علت این اقدامات از سوی همسرتان را متوجه شوید و راهحلی متناسب با شرایطتان به شما گفته میشود. البته چون چندین بار این اتفاقات افتاده است، نیاز است همسرتان مورد مشاوره فردی نیز قرار بگیرند.
سلام من ۵ساله ازدواج کردم یه پسردارم والانم باردارم..ازموقع عقد تا الان چنبار یه خانمی به گوشی شوهرم پیام داده و گفته تنهام یا اسم شوهرمو گفته طوری که میشناسه شوهرمو فهمیدم که یکی ازهمکلاسی های شوهرم بوده ..شوهرم کاری نکردن فقط توی بلک لیست گذاشتن شماره رو گوشیشونم رمز نداره… چند وقت پیش هم منشیشون یه ماسک ازشون خواسته بود و شوهرم توی پیامک براش نوشته بود باشه عزیزدلم وایشونم استیکربوس فرستاده بود… من خیلی بی اعتمادشدم به شوهرم و گیرمیدم یافحش میدم میگم دروغگو ایشون هم بهم گفتن دیگه خسته شدم اززندگیم برو… لطفامنوراهنمایی کنیدنمیخام طلاق بگیرم
سلام دوست گرامی نیاز شما به امنیت و اعتماد در زندگی مشترک، تامین نشده است. به همین دلیل زمانی که از این دست اتفاقات در زندگی اتفاق میافتد، شروع به پرخاشگری میکنید. شما باید بتوانید در ابتدا همسرتان را راضی به زوجدرمانی کنید؛ سپس مشخص شود که شما میخواهید برای این زندگی تا چه میزانی تلاش کنید. شرایط بارداری شما نیز باعث میشود حساسیت شما نسبت به قبل بیشتر شده باشد. پس قبل از هرگونه تصمیم، به مشاور مراجعه کنید.
سلام وقت بخیر من تقریبا ٢ سالی میشه که با یه پسری در رابطه هستم و قصدمون آشنایی برای ازدواجه ولی قبلا به مدت یک ماه ما رابطمون تموم شد ولی بعدش نتونستیم بدون هم سرکنیم و دوباره فرصت دادیم به هم بعد از دوباره اشتی کردن نسبت به من خیلی خیلی بی اعتماد شده و فکر میکنه من باز میخوام رابطه رو تموم کنم همیشه حرفش اینه که معلوم نیست کجا بودی چیکار میکردی ، میخوای منو بفرستی پی نخودسیاه بری اینستاگردی و از این جور حرفا ولی منم هرجور که میگه با سازش میرقصم و خودمو اثبات میکنم ولی باز هم شک داره و بی اعتماده واقعا نمیدونم چیکار کنم و از آینده ی رابطمون خیلی نگرانم لطفا کمکم کنید که چیکار کنم
سلام دوست گرامی به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید. بیاعتمادی او به شما اگر ناشی از ترسهای درونی خودش باشد، با کمک روانشناس میتواند این ترس را کنار گذاشته و درمان شود. اما اگر در رفتارهای شما مسالهای وجود دارد که او را بیاعتماد میکند، نیاز است در این رفتارها تجدیدنظر کنید. برای بررسی بیشتر نیاز است که نوبت مشاوره داشته باشید.
باسلام و احترام 2 سال است که ازدواج کرده ام چندین بار متوجه رابطه تلفنی و حضوری همسرم با زنان دیگر شده ام ولی هربار ایشان این موضوع را انکار می کنند و می گویند چون شما به من شک داری و مدام گوشی مرا چک میکنی این کارها از پیش تعیین شده است و برای لجبازی با شما است و هیچ خیانتی در کار نیستراهنمایی بفرمایید چه کنم
سلام دوست گرامی مساله شک کردن به همسر به 2 دلیل اتفاق میافتد: 1) حساسیت طرف مقابل به نوع رفت و آمد همسر 2)خیانت به طور قطعی در حال وقوع باشد در هر دوحالت بهترین پیشنهاد، مراجعه به زوجدرمانی برای بررسی بیشتر و کمک به زوجین است.
سلام من23سالم بود که نامزد کردم دقیقا روز عقد یه نفر بهم زنگ زد شروع کرد به بدو بیراه گفتن که دختری که میخوای باهاش ازدواج کنی فلانو فلان منم خیلی ضربه خوردم شکایت کردم که پیداش کنم ولی نشد به نامزدم گفتم که این اتفاق افتاده اونم فورا به خانوادش اطلاع داد خیلی اتفاقات افتاد قسمو قران که اینجوری نیس تهمته ناگفته نماند فقط به مزاحم تلفنی ختم نشد یه عکس باحجاب که هرکسی تو خونه ازخودش داره واسم فرستادن هرچی فکر میکنم همه چی حل شدنی برام چون پیش اومده از دشمنی یا هر چیزه دیگه ای این اتفاقات بیفته ولی هرکاری میکنم اون عکس چطوری بیرون رفته توش موندم ختم کلام خیلی بهم ریختم تخم شک تو دلم جا افتاده خواستم قران و جلوش قرار بدم بگم قسم بخوره که یه خورده تسکین درد باشه چیکار کنم اگه میشه کمکم کنید
سلام دوست گرامی شکی که در وجود شما اتفاق افتاده است، کاملاً طبیعی است. اما باید به چند نکته توجه داشته باشید: شواهد موجود را کاملاً بررسی کنید، از خانواده او و همسرتان توضیح قانع کننده دریافت کنید. امکان دارد فرد موردنظر خواستگار قبلی همسرتان بوده باشد که با شنیدن خبر عقد او قصد مزاحمت دارد. ممکن است حتی با هم دوست بوده باشند، اما هیچکدام از این دلایل نباید باعث شود که این شک شما بر رابطه اثر بگذارد. پس در ابتدا از خانواده و خود همسرتان اطلاعات لازم و کافی را دریافت کنید، شماره فردی که به شما زنگ زده را در اختبار پلیس قرار دهید تا بتوانند او را پیدا کنند و همچنین می توانید به همراه همسرتان از رادیو عشق مشاوره دریافت کنید تا این شک را مدیریت کنید تا در آینده روی رابطه شما اثر منفی نگذارد.
سلام خسته نباشید یه موضوع خیلی ناراحتم میکنه ممنون میشم اگه زود جواب بدین؛ منو شوهرم با عشق ازدواج کردیم ۲سال از ازدواجمون میگذره شوهرم خیلی مهربونه خیلی دوستم داره منم همین طور ،شوهرم یه اخلاقی داره که زود عصبی میشه وقتی هم عصبی بشه زیاد حرف میزنه،اون روز از گذشتش حرف زد ناراحت شدم و گفتم لطفا چیزی که ناراحتم میکنه هی تکرار نکن چون منم در این موارد خیلی رعایت میکنم عصبی شد گفت گذشتمه چرا نگم من به تو نگم به گی بگم خلاصه یکم ازش دلخور بودم ولی به روش نمیوردم باز دیروز سر یه چیزه کاملا الکی دلمو خیلیییی شکوند سر یه چیزی که اصلا حواسم نبود و فکر کرد که بهش بی احترامی کردم، پیش میاد واسه هممون،کاملا ناحق بود بهم گفت که تو چ جور زنی هستی هزار تا حرف دیگه گفت، من فقط سکوت میکردم دیگه داشت بغضم میگرفت یهو بهم گفت که خوبه تو جمع دلتو بشکونم بهت حرف بگم من با این حرفش خیلیییی ناراحت شدم احساس بی ارزشی کردم همینطور که داشت ادامه میداد منم بهش گفتم باشه اشکال نداره بی احترامی کن خودم خواستم دیگه خودم باهات ازدواج کردم چه خوب چه بد منم مجبورم باهات بسازم ،از دیروزه تا الان باهام سرد شده بهم میگه که پس با اجبار باهام ازدواج کردی من دیگه باورت ندارم قسم میخوره میگه باورم ازت شکسته من چقد کثیفم که تو تحملم میکنی یعنی اینهمه بدم که بهم میگی خودم با خودم کردم؟؟؟!! من همش براش توضیح میدم قسم میخورم که والله اونجوریام نیست تو عصبیم کردی یهو احساس بی ارزشی کردم که اون حرفو زدم من منظوره بدی نداشتم ،ولی اصلا باور نمیکنه بهم میگه کاش باور میکردم تو از چشمام افتادی خواهش میکنم یه راه حلی برام بزارین من نمیدونم چطور باهاش رفتار کنم کلا عوض شده یعنی واقعا حرف بدی بهش زدم؟؟؟چیکار کنم که باز مثل قبل شه؟اصلا طوری شده که نمیخواد باهام حرفم بزنه یکم طولانی شد شرمنده ..
سلام دوست گرامی به نظر می رسد در زندگی شما، عدم وجود مهارت های ارتباطی و مهارت کنترل خشم باعث مشکلات فراوانی شده است. اینکه با شنیدن حرفی از طرف ایشان احساس بی ارزشی می کنید، باید دقیق مورد بررسی قرار بگیرد. به شما پیشنهاد می کنیم برای اصلاح زندگی مشترک خودتان از مشاوران رادیو عشق ، وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.
سلام وقت بخیر خانمی ۲۷ ساله هستم دو ساله ازدواج کردم در کل ادم منفی نگری نبودم اما پارسال با دیدن چت های همسرم با افراد مختلف حس بی اعتمادی و منفی نگری رو در من ب وجود اورد و حتی سعی نکرد حس من رو از بین ببره و هر وقت هم ازش میخوام که کمک کنه ک اعتمادمو بسازم با نهایت گستاخی میگه ب من چه خودت اعتماد کن اصلا اره من با هزار نفرم. گوشیشو از من قایم میکنه یه وقتایی در طول روز ۴ ۵ ساعت غیب میشه به علت علاقه ای که به ایشون داشتم این شرایط رو تحمل کردم اما دیگه کارد به استخوانم رسیده و واقعا نمیدونم چه کاری انجام بدم. سوالم از شما این هست که باید ب خاطر بی اعتمادی خودم و اتفاقی ک پارسال افتاد زندگی مشترکنو پایان بدم؟؟؟؟
سلام دوست گرامی اعتماد یکی از ارکان مهم در زندگی مشترک است و وقتی به علت حس های منفی و دیدن شواهد این حس اعتماد کمرنگ می شود، بهتر است برای حل آن، شیوه های صحیح حل مساله و بیان درخواست از همسرتان را بیاموزید. جدایی یکی از راه حل است اما همیشه راه اول نیست و بهتر است پیش از هرگونه تصمیمی با مشاور صحبت کنید تا رابطه شما و همسرتان مورد بررسی قرار بگیرد.شما می توانید از رادیو عشق وقت مشاوره آنلاین یا تلفنی دریافت کنید.
سلام خسته نباشید دختریم ۱۹ساله لطفا کمکم کنید منو نامزدم باهام تازگیا خیلی دعوا میکنیم😔من یمدته حس میکنم نسبت بهم سرد شدع،نمیدونم چرا این حساسو دارم😔یذره لحنش عوض شده امروز ی اتفاقی افتاد ی سوتفاهمی پیش اومد من شدیدا اعصبانی شدم سرش درحالی ک اصلا اشتباه میکردم،ازم شدیدا دلخور شد😔😔گفت تو ب من اعتمادی نداری ما همو خـــــــیلی دوسداریم،نمیدونم چرا من انقد حساسم😔😔لطفا کمکم کنید من واقعــــــــــا دوسش دارم،ادم خـــــــیلی خوبیم هست،مطمعنم این مشکل از خودمه😔😔اون تاحالا منو اذیت نکردع من دوسدارم رابطمون همیشه خوب بمونه تروخدا کمکم کنید😭اون فک میکنه توجهیم بهش ندارم من زود رنجم،حساسم و ادمیم ک زود گریع میکنم
سلام وقتی احساسات و فکرای منفی که سراغتون میاد رو سرکوب میکنید، یه جای بیربط خودشونو نشون میدن. شما گفتید یه فکری دارید “که حس میکنم نسبت بهم سرد شدع،نمیدونم چرا این حساسو دارم😔یذره لحنش عوض شده” ولی اینو با نامزدتون مطرح نمیکنید و دربارهاش حرف نمیزنید. اما میبیند که این احساس ناخوشایند از بین نمیره، باهاتون میمونه و همین میشه که یه سر یه سوءتفاهم کوچیک، بیش از حد عصبانی میشید. بنابراین یکی از مهمترین نکتهها اینه که بتونید درباره احساسات و افکارتون در زمینه رابطه با نامزدتون صحبت کنید. البته نحوه صحبت کردن بسیار اهمیت داره و باید دربارهاش کاملا آموزش ببینید ولی مهمترین نکتهاش اینه که شما باید مسئولیت احساسات و افکار خودتون رو بپذیرید، نه اینکه اون رو متهم کنید. قرار نیست بهش بگید تو دیگه بهم توجه نداری… باید بگید من فکر میکنم این روزا رابطهمون یه کم سرد شده، مثلا اون روز که اون حرفو زدی من نگران شدم… برای اینکه یک رابطهای همیشه خوب بمونه باید براش وقت و انرژی صرف کنید و مثل یک فرزند پرورشش بدید. بنابراین برای راهنماییهای بیشتر با سیستم مشاوره تلفنی صحبت کنید.
سلام من در رابطه ۵ ساله هستم که هنوز به ازدواج منجر نشده اما رابطه ای نزدیک و بدون تنش بود و هست. سال گذشته مدیر شرکتی که در آن مشغول به کار بودم از من خواستگاری کرد و من به علت سردی نسبت به رابطه ام که از عدم مسئولیت پذیری طرف مقابلم نسبت به ازدواج (فرار از ازدواج) سرچشمه می گرفت، این خواستگاری رو پذیرفتم. با مشورت مشاورم، از آقایی که باهاشون در ارتباط بودم خواستم که رابطه رو برای دو ماه به حالت تعلیق در بیاریم تا من بتونم تصمیم بگیرم. بعد از دو ماه تصمیم گرفتم که به رابطه م پایان بدم نه به این علت که خواستگارم مورد تاییدم هست بلکه به خواست مشاورم که بتونم جداگانه در مورد هر کسی تصمیم بگیرم. نزدیک به دو ماه بعد با خواستگار هم به توافق نرسیدم. و من با اصرار آقایی که باهاشون در ارتباط بودم برگشتم به این امید که شاید این بار مصمم باشند برای ازدواج. اما خب اتفاق بد این بود که ایشون دچار بی اعتمادی شدن و من همچنان از رابطه راضی نبودم چون احساس سرخوردگی می کردم. ما بعد از کلی مشاور رفتن به خواست من رابطه رو بعد از سه ماه تمام کردیم. این جدایی ۶ ماه طول کشید، من حالم خیلی خوب شده بود و تونسته بودم دوباره خودمو سرپا کنم. ایشون همچنان سعی می کردن منو مجاب کنند که دارم اشتباه می کنم. خودشون و اطرافیانمون تلاش می کردن که ما به هر بهانه ای ببینیم همو. من به خاطر زمانی که داشتم خیلی بررسی کردم و در نهایت به این نتیجه رسیدم که همه چیز درون خود آدم هاست و احساس خوشبختی بخش عمده ایش تحت کنترل خود ماست بنابراین با شور و هیجان زیاد برای بازسازی رابطه برگشتم اوایل همه چیز عالی بود و طبق برنامه پیش رفتیم اما الان مدتیه که ایشون دچار بی اعتمادی به من هستند از این جهت که تو آدم دیگه ای رو به من ترجیح دادی، اگر در آینده بازهم این کار رو انجام بدی چی؟ و اینکه نوع ارتباط تو با خواستگارت به چه شکلی بوده؟ من هر بار سعی کردم که توضیح بدم تا شاید کمکی کرده باشم اما به صورت دوره ای تکرار می شه. من رابطه م رو همیشه دوست داشتم و دارم و می دونم که تصمیمات سال گذشته م خودخواهانه و بیش از اندازه منطقی بوده و سعی کردم احساسم رو نادیده بگیرم. اما خوشحالم از اینکه به اشتباهاتم پی بردم. من فکر می کنم از اینجا به بعد حضور یک مشاور لازم و ضروریه. سوال من از شما؟ آیا این بی اعتمادی قابل ترمیمه؟ راهی برای ساختن این رابطه وجود داره؟
سلام دوست گرامی شریک عاطفی شما دچار تردید و بی اعتمادی شدید هستند و رابطه ، به درستی پیش نمیرود .از طرفی در شرایط فعلی با وضعیت پیش آمده این بی اعتمادی شدت گرفته و باید به مرور با رفتارهای شما این اعتماد برگرده.اما اگر این بی اعتمادی سابقه و پیشینه بیشتری دارد باید حتما به مشاور مراجعه کنید تا هم برای عدم اعتما ایشان و هم بلاتکلیف بودن رابطتان فکری کنید
سلام، من دوساله که جدا شدم، وبا آقایی در رابطه ام که ایشون هم ٣ ساله جدا شدن ولی با همسر سابق اشون در رابطه هستن ، تو این مدت برای قطع رابطه کامل با ایشون خیلی تلاش کردند و مشاوره رفتن اما هنوز تصمیم قطعی نگرفتن و رابطه اشون رو یک رابطه دوستانه معرفی میکنند . من در این مدت اعتمادم رو خیلی از دست دادم و در مواردی هم چک میکردم که جز روابطی کاری و معمولی چیزی نمیدیدم ، حتی با اون خانم هم حرف زدم و اون خانم هم حرفای ایشون رو میزد ، روابط گسترده ایی داره و من رو این موضوع جدیدا آزار میده . خودم تا حدی متوجه ام که بیش از اندازه افکارم منفی و شکاکه ولی راهکاری پیدا نمیکنم که رها بشم . سوالاتم و نگاهام هم حتی براش آزار دهنده شده و مدام خودم رو سرزنش میکنم . هنوز رابطه ام با این آقا رسمی و قانونی نشده و نگرانم ، چون یکبار جدا شدم نمیخوام این اتفاق بیوفته . ٣٠ سالم هست و فوق لیسانس دارم، ایشون هم ۴٠ ساله هستن و دکترا دارند . من حتی نسبت به خانم ها هم بی اعتمادم و اینکه دکتر یا مشاور زن باشند رو نمیتونم بپذیرم . حتی در صحبت کردن با خانم ها هم تا جایی که ممکنه جلوگیری میکنم . البته که ایشون هم موارد بی اهمیتی رو از من پنهان کردند که ریشه شروع شک من شد . باید چه بکنم با این حس آزار دهنده ؟؟؟
دوست گرامی بجای شک و تردید که در روابط است با خود ایشان صحبت کنید و در مورد رفتارها ازسوال کنید. معنای برخی رفتارها و گفتارهای ما برای جنس مخالفمان، متفاوت است و همین امر میتواند زمینه ساز سوءتفاهم و تنش شود.. اگر می خواهید با ایشان صحبت کنبد به صورت نگرانی از رابطه بیان کنید: مثلا:من مدتیه میخوام در مورد موضوعی باهات حرف بزنم و در مورد صحبت با همسر سابقشون ازشون سوال کنید مورد بعدی زود نتیجهگیری نکنید. مهمترین قسمت در برخورد با این مسئله این است که اول مطمئن شوید که آیا این حساسیت شما واقعاً بجا است یا خیر؟ باید بپذیرید که روابط اجتماعی امروزه،ارتباط بین خانم ها و اقایان را ایجاد کرده و نمیتوان شخصی را بسته و محدود کرد و یا خواست که با خانم ها صحبت نکند این کنترل و ایجاد فضای بسته برای مردها بسیار سخت و غیرقابل تحمل هست.بهتر است بر روی ذهن خودتان و اعتماد به نفستان کار کرده و با ایجاد فضای دوستانه و رابطه درست و منطقی مدیریت رابطه را در دست بگیرید
سلام. من نسبت به شوهرم بی اعتمادم و این موضوع مثل خوره داره خودمو داغون می کنه و بعضی وقتها بی دلیل با شوهرم بحث میکنم دوتا بچه هم دارم و فقط به این دلیل دارم ادامه میدم متاسفانه شوهرم انتقاد پذیر نیست.ممنون میشم راهنماییم کنید
سلام دوست گرامی دلیل شک شما به همسرتان چیست؟یا رفتارهایی از ایشان دیده اید؟ایا درروابط خود دچار مشکلاتی هستید که نیاز هست همسرتان کمبودها را حارج از منزل و شما رفع کنند؟ وقتی صحبت از بی اعتمادی به افراد میشود باید به این نکته توجه کرد که من در این زندگی،رفتارم به چه صورتی بوده است؟ایا همراه حوبی بوده ام؟مطرح مرده اید که همسرتان انتقاد پذیر نیست ایا نحوه انتقاد شما درست است؟اصلا باید انتقاد کنید و یا نه با زبان نرم و محبت امیز هم می توانید موضوع را مطرح کنید؟ لطفا در مورد رابطه خودتان و همسرتان اطلاعات بیشتری در اختیار من قرار بدید تا بتوانم راهنمایی کاملتر ی انجام دهم
آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6
تلفن پشتیبانی:02146015870
رزرو نوبت مشاوره
انجمن روانشناسی آمریکا
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
سازمان بهزیستی ایران
انجمن روانشناسی ایران
هر چند شکستن و از بین بردن اعتماد همسر می تواند شکل رابطه زن و شوهر را تا مدتهای طولانی تحت تاثیر خود قرار دهد اما نسبت به آنچه از روی اشتباه مرتکب شده اید صادق باشید.
چگونه به نامزد خود اعتماد کنیم
خوشبختانه یکی از قابل اعتماد ترین افرادی که در زندگی اکثریت افراد وجود دارد، همسرشان است. کسی که با او ازدواج کرده اید همان کسی است که با وی عهد و پیمانی مقدس بسته و تعهد و التزام داده اید.
با یکدیگر عهد بسته اید که نسبت به هم صادق باشید و مراقب یکدیگر باشید. اما متاسفانه برخی از ازدواجها به دلیل اینکه یکی یا هر دو طرف تصمیم می گیرند به هم دروغ بگویند به انتها می رسند و یا به ورطه نابودی می افتد.
واضح است که بدترین نوع تزلزل در اعتماد زمانی رخ می دهد که یکی از زوجین نسبت به دیگری مرتکب بی وفایی ( خیانت ) شود. این نوع دروغ کاملا ریشه اعتماد و عشق در یک ازدواج را می خشکاند و باعث می شود طرف مقابل احساس بسیار بد، عذاب آور، تلخ وحشتناک مورد خیانت واقع شدن را تجربه کند. البته باز هم انواع مختلفی از نیرنگ و فریب وجود دارد که می توانند زندگی زناشویی را تا مرز از هم پاشیدگی پیش ببرند مانند زن یا شوهری که درباره مسایل مالی به یکدیگر دروغ می گویند، و یا مردی که هیچگاه دوست ندارد به همسرش بگوید کجا می رود یا می آید و …. همه نمونه هایی از آسیبهای جدی ازدواج و زندگی مشترک هستند. همچنین یکی دیگر از موضوعات مهم عدم صداقت در زندگی زناشویی اعتیاد مرد به یک داروی خاص یا مواد مخدر است که عمدتا هیچکس از آن اطلاعی ندارد ولی زمانی که این موضوع برای زن برملا شود باعث پیدایش حس خیانت و عصبانیت مفرط می گردد.
همچنین دروغ گفتن در مورد بی ارزش ترین چیزها می تواند به پیدایش یک بی اعتمادی کلی نسبت به همسر شود.
حال ادامه بحث ما در مورد زندگی زوجینی است که به هر یک از اشکال عنوان شده، با عدم صداقت یا همان خیانت همسرشان مواجه شده اند.
1 – اگر همسرتان سبب از بین رفتن اعتماد شما شده است و یا اگر شما چنین کاری را در حق او کرده اید دو مساله وجود دارد که باید برای شما اتفاق بیفتد تا مجددا به هم اعتماد کنید. هر کدام از شما دو نفر محتاج عشق و تفاهم هستید و اگر نسبت به همسرتان احساس خشم می کنید لازم است از این عصبانیت دست بکشید و الا قادر به ایجاد اعتماد مجدد نخواهید بود. عصبانیت های طولانی مدت سبب می گردد که به این راحتی پذیرای عذرخواهی و گذشت نباشید و این در حالی است که عذر خواهی اولین چیزی است که برای ایجاد اعتماد مجدد باید محقق شود. صادقانه عذرخواهی کنید و سعی کنید با کمال صداقت به گناه خود اعتراف کنید و اگر شما کسی هستید که باید عذرخواهی را بپذیرد اینکار را صادقانه و صمیمانه انجام دهید. سپس درباره آنچه حس می کنید و اینکه کاهش حس اعتماد چه اثری بر شما داشته با هم حرف بزنید . نسبت به همسرتان صادق و بی غل و غش و مودب باشید وقتی که همسرتان تصمیم می گیرد درباره احساساتش با شما حرف بزند باید خیلی مراقب باشید که او را نرنجانید.
2 – هر چند تعهدی شکسته شده اما اعتماد مجدد زمانی دوباره حاصل می شود که شما باز هم نسبت به یکدیگر متعهد شوید و از آن مراقبت کنید. متعهد شوید که صادق و بی ریا باشید و بیشتر با هم تعامل برقرار کنید. وقتی تعهد پایه ریزی می شود تنها راه ایجاد مجدد اعتماد حذف کردن اشتباه گذشته است. ممکن است در یک لحظه آن مشکل قدیمی فراموش شود اما تنها یک ارتباط جدید که بر اساس اعتماد پی ریزی شده است می تواند خود را حفظ کند.
3 – در برخورد با این فرآیند صبور باشید. شما چه بخواهید و چه نخواهید اعتمادتان به سرعت به جایگاه اول باز نمی گردد. این مساله نسبی است زیرا فرض شده که یک شوهر قابل اعتمادترین دوست زن است.
ولی اگر شما نسبت به اعتماد همسرتان مرتکب خیانت شده اید لازم است بفهمید چه موقع او نسبت به شما احساس خشم می کند. ابتدا انتظار یک پاسخ شدید نسبت به بی وفایی خود را داشته باشید و به تمام چیزها و کارهایی که به اشتباه انجام داده اید اقرار کنید و آنها را بپذیرید. هر گونه ریاکاری و عدم صداقت در این مورد نهایتا فاش خواهد شد و به مشکلات بیشتر و برتری ختم خواهد شد.
اگر خواهان یک رابطه قوی و محکم بر پایه اعتماد هستید، لازم است اکنون نسبت به آنچه در گذشته انجام داده اید کاملا صادق باشید.
هر چند شکستن و از بین بردن اعتماد همسر می تواند شکل رابطه زن و شوهر را تا مدتهای طولانی تحت تاثیر خود قرار دهد اما نسبت به آنچه از روی اشتباه مرتکب شده اید صادق باشید. اگر نسبت به بی وفایی و ریاکاری خود احساس گناه می کنید همان کسی باشید که به همسرتان درباره آنچه انجام داده اید خبر می دهد. در غیر این صورت به طور مستقل مطلع خواهد شد و احساس خیانت بیشتری خواهد کرد.
با کمی صبوری و پشت کار بیشتر می توانید مجددا روابط دوستانه و عاشقانه ای را که در ابتدای ازدواج دارا هستید احیا کنید.
منبع : tebyan.net
دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج
تعیین جنسیت پیش از بارداری
بالاترین کیفیت لوازم خانگی با بهترین قیمت
پرفروش ترین پکیجهای جنسی رو از اینجابخر
دانستنی های سلامت واژن
گیفت کارت ارزان/تحویل آنی وپشتیبانی
ارسال محرمانه محصولات جنسی
درانتخاب همسرآیندهتان دچارتردید شدهاید؟
تا60%تخفیف پرطرفدارترین محصولات جنسی
سوتین های خوشگل و باکیفیت/تنوع رنگ عالی
چگونه به نامزد خود اعتماد کنیم
درمان اختلالات روحی بدون دارو و عارضه
خریدقسطی جهیزیه بدون نیاز به پرداخت اولیه
راه و رسم داشتن زندگی زناشویی بدون تنش
درخواست وکیل طلاق و مشاوره تلفنی رایگان
رویایی بابحران نگران کننده روابط زناشویی
Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021
مشکلات زوجین زمانی شروع می شود که اعتماد یکدیگر را از دست می دهند
اعتماد زیربنای اصلی یک رابطه است و بدون آن تمامی ساختارهای یک رابطه به راحتی از هم جدا می شوند حتی اگر در یک رابطه تمام دارایی و احساس خود را سرمایه گذاری نماییم ولی اعتماد درون آن جای نداشته باشد به طور حتم آن رابطه به جایی نخواهد رسید. مشکلات زوجین زمانی شروع می شود که اعتماد یکدیگر را از دست می دهند.
چگونه به نامزد خود اعتماد کنیم
رفتن اعتماد از رابطه به معنای ورود بدبینی و شک به زندگی مشترک است که به مرور زمان منجر به از بین رفتن صمیمیت و محبت زوجین می شود اختلافات شروع و شعله ور می گردد. هنگامی که زن و یا مرد به شریک زندگی خود اعتماد نداشته باشد قادر نخواهد بود با دیدی روشن و فارغ از بدبینی امور و سوتفاهمات شان را برطرف کنند در این حالت نمی توانند گفت و گویی موثر داشته باشند، زیرا یکی از پایه های گفت و گوی موثر شنیدن فعال است.
بدین معنا که زوجین ابتدا صحبت های یکدیگر را به خوبی گوش کنند ولی چنانچه اعتماد در رابطه نباشد زوجین در هنگام گفت و گو فقط به ذهنیات منفی خود در مورد شریک زندگی می اندیشند و قادر نخواهندبود در زمان حال بوده و به خوبی جملات و کلمات همسر خود را شنیده و تحلیل کننده به همین دلیل سریع عصبانی شده و واکنش های نامناسب و خشن از خود بروز می دهند.
سرد شدن روابط
تکرار این رفتارها به مرور زمان زن و مرد را نسبت به یکدیگر سر و آنها را از هم دور می سازد. در این زمینه مراجعه به یک روان شناس جهت بهبود رابطه زوجین و حل مشکلات کمک شایانی به زوجین می کند و زن و مرد می توانند با توسل با تکنیک هایی رفتارهایی که سبب تحریک و از بین رفتن رابطه شان شده است را به کمک درمانگر و روان شناس شان کشف و جهت بهبود رابطه تلاش کنند و آموختن یکسری مهارت ها و رعایت برخی نکات می تواند کمک شایانی به زوجین کند در اولین قدم درست ترین کار شاید این باشد که مطمئن شد آیا واقعا مشکلی حقیقی سبب از بین رفتن اعتماد زوجین شده است و یا اینکه حاصل ذهنیت منفی خودمان و یا شریک زندگی مان است؟ و اینکه آیا هنوز همسرتان به شما اعتماد دارد یا خیر؟ براساس نظر روانشناسان دو راه ابتدایی برای از بین بردن یا کاهش اعتماد در یک رابطه وجود دارد:
دو راه برای از بین بردن یا کاهش اعتماد
* اول: این که قرارداد و توافقی را که با همسرتان دارید لغو کنید. فقط کافی است به یکی از قول های خود عمل نکنید تا اعتماد همسرتان نسبت به شما کمرنگ شود.
* دوم: ضربه زدن و سوءاستفاده به طرق مختلف به همسر گاهی اوقات تنها یک ضربه کوچک می تواند اعتماد طرف مقابل را از بین ببرد و این ضربه زدن می تواند در ابعاد مختلف باشد از یک ناهماهنگی کوچک که سبب تحقیر وی در جمع شده است تا آسیب های بزرگتر.
بدیهی ست که معمولا مجموع ضربه های کوچک و قول های زیر پا گذاشته شده هستند که در نهایت منجر به بوجود آمدن مسائل بغرنج می شوند و روابط میان زن و مرد را تاریک می کند.
گاهی نظر برخی زنان و مردها این است که زیر پا گذاشتن یک قول ساده نباید چندان مهم باشد که منجر به برهم خوردن روابط شود و یا گاهی برخی از زوجین انتظار دارند بدون هیچ توجیهی همسرشان آنها را درک کند و توضیحی در مورد علت زیرپا گذاشتن قول نخواهد در این صورت بهتر است به زمانی فکر کنید که با همسرتان برای یک مسئله توافق کرده بودید و به یکدیگر قول هایی داده بودید اما بعد از مدتی همسرتان قولش را زیر پا می گذارد و هر دو شما می دانید مقصر چه کسی است حال به این بیاندیشید که در این حالت خواسته شما از او چیست؟ (زمانی که خود را در موقعیت احساسی شریک زندگی تان قرار دهید در ک وی برایتان سهل تر خواهدشد) در مواقعی که یکی از زوجین احساس کند نادیده گرفته شده است مایل نیست به بهانه ها و دلایل طرف مقابل گوش کند و هرچه شخص خاطی بیشتر توجیح کند طرف مقابل بیشتر ناراحت می شود.
همه انسان ها جایز خطا هستند و گاهی در شرایطی قرار می گیرند که برخلاف میل قبلی شان مجبور می شوند دست به اعمالی بزنند که چندان خوشایند به نظر نمی آید در صورتی که برحسب اتفاق زوجی توافقی را زیر پا بگذارند باید هرچه سریعتر جهت رفع کدورت و بازگرداندن اعتماد از بین رفته بکوشند برای برگرداندن اعتماد طرف مقابل می توان با گذراندن یک برنامه چهار مرحله ای به شریک زندگی نشان داد که ناراحتی وی منجر به دلشکستگی و آزردگی دو طرف می شود.
رفتن اعتماد از رابطه به معنای ورود بدبینی و شک به زندگی مشترک است
برنامه هدفمند برای برگرداندن اعتماد طرفین
1. مسئولیت رفتار و عملکردتان را بپذیرید: در ابتدا بهتر است هر کدام از زوجین که قراری را زیر پا گذاشته و یا دست به عملی زده که منجر به ناراحتی دیگر شده است مسئولیت عمل خود را بپذیرد این تنها راهی است که باعث می شود طرف مقابل به حرف های دیگری گوش فرا دهد. پذیرش مسئولیت عمل و رفتارتان و اعتراف به اشتباه دریچه ای تازه برای از بین بردن کدورت هاست.
متاسفانه برخی از افراد هنگامی که مرتکب اشتباهی می شوند چه در زندگی مشترکشان و یا در زندگی اجتماعی و شغلی به جای پذیرش سعی در توجیه و انکار اشتباه خود دارند و با این عمل طرف مقابل خود را عصبانی و رنجیده خاطر می سازند. شاید گاهی لازم باشد غرور ها کنار رفته و تک تک افراد با خود و شریک زندگی شان صادقانه برخورد کنند آنچه اهمیت دارد نگرش افراد به حفظ زندگی است اینکه فرد غروراش را اولویت زندگی خود سازد و یا حفظ روابط عاطفی را؟!
2. عذرخواهی کنید: این رفتار کمک بسیاری می کند. افرادی وقتی که ضربه ای می خورند یا از چیزی ناراحت می شوند، انتظار شنیدن یک معذرت خواهی از ته دل را دارند. یک عذرخواهی صمیمانه می تواند اعتماد از بین رفته را بازگرداند از آنجایی که افراد کمی مایل به انجام این کار هستند این کار ارزش و قدرت بیشتری پیدا کرده است. یک عذرخواهی از ته دل چیزهای زیادی را تغییر می ده. از دید همسرتان این کار منجر به بالا رفتن شخصیت تان می شود. برعکس برخی که تصور می کنند با عذرخواهی تحقیر می شوند.
نباید فراموش کرد که تمامی افرادی که از نظر عقلی رشد یافته اند آموخته اند زمانی که سهوا و یا عمدا مرتکب اشتباه می شوند بهترین رفتار عذرخواهی کردن و پذیرفتن اشتباه است. نکته مهمی که زنان در این مورد باید رعایت کنند توجه به این مسئله است که مردان زمانی که ناراحت و دلخور می شوند نیاز دارند زمانی را تنها باشند و زمانی که زن عذرخواهی می کند نباید سریعا منتظر واکنش مثبت از شریک زندگی خود باشد باید به مردها فرصت داد که مسائل را تجزیه و تحلیل کنند و از سوی آنچه مردان باید مدنظر قرار دهند، این است که زنان نیاز دارند چنانچه همسرشان اشتباه کرد سریعا از ایشان عذرخواهی کرده و مورد حمایت عاطفی قرار گیرند در این مواقع تنها گذاشتن زنان به آنها احساس عدم امنیت داده و رنجیده خاطرشان می سازد.
3. اشتباهاتتان را جبران کنید: ممکن است اشتباه شما قابل جبران نباشد ولی پرسیدن این سوال تاثیر شگفت انگیزی در نگرش شریک زندگی تان ایجاد خواهدکرد. از همسرتان بپرسید آیا از دست شما کاری بر می آید که حال وی بهتر شود؟ یا آیا الان چیزی از من می خواهی؟ با این سوالات همسرتان درک می کند شما واقعا به فکر او هستید و از اتفاق پیش آمده ناراحتید. فقط پرسیدن سوال مهم نیست به پاسخ وی خوب گوش کنید و هر کاری که از دستتان بر می آید برای رضایت وی انجام دهید.
4. متعهد شوید: و در مرحله آخر برای بدست آوردن اعتماد همسرتان نیاز است که به قول و قرارتان متعهد شوید. با یک تعهد جدید می توانید دل همسر خود را به دست آوردید البته تعهداتی که بتوانید به آن عمل کنید. فراموش نکنید تعهداتی معقول که قادر به انجامش باشید و عدم انجام آنها سبب خدشه دار شدن روابطتان نشود.
بکار بردن چهار مرحله ذکر شده سبب تحکیم روابط زوجین می شود. در کنار تمامی مسائلی که ذکر شد یکی از رفتاهایی که سبب خشم فرد آسیب دیده می شود این است که زن و یا مردی که اشتباه کرده کار خود را بی اهمیت جلوه داده. در واقع این فرد کار خود را بی اهمیت جلوه نمی دهد آنچه برایش بی اهمیت است احساس ناخوشایندی است که در شریک زندگی اش برانگیخته فارغ از این که با این ترفند نمی تواند شریک زندگی خود را آرام سازد بلکه بی احترامی به احساس شریک زندگی منجر به خشم و عصبانیت بیشتر در طرف مقابل می شود. پذیرش احساسات شریک زندگی یکی از مهم ترین راه های تحکیم روابط و صمیمیت پایدار زوجین است.
چگونه به نامزد خود اعتماد کنیم
منبع: ماهنامه دنیای زنان
دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج
واسه همه چی جا هست!
قبل ازخرید،فرش مورد نظرت رو تو دکورتست کن
مشاهده تمامی مدلهای لوازم خانگی اسنوا/قیمت
جهیزیه ات رو قسطی وبدون پیش پرداخت بخر
لوازم خونگیت رو اقساطی نو کن!
آشپزی بدون دغدغه کثیفی گاز
ناباروری شما هم می تواند قابل درمان باشد!
لاغری موضعی با لیزر
اگر شما هم مشکل ملکی دارید تماس بگیرید
بایدها و نبایدهای بهداشت و سلامت بانوان
خرید مستقیم فرش از کارخانه
بالاترین کیفیت لوازم خانگی با بهترین قیمت
طراحی و بازسازی فضای داخلی
چنین کیکی روفقط تواین یخچال میتونی جابدی
Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021
برای اینکه بتوانید به همسرتان اعتماد کنید و مطمئن شوید که او به شما وفادار است باید از خودتان شروع کنید.آیا شما شرط وفاداری را میدانید؟ اگر شما و همسرتان اصول وفاداری را بشناسید دلیلی ندارد که با هراس ازدست دادن، بدبینی و شک و دودلی زندگی کنید.با دلگرم همراه باشید تا با خواندن مطالبی که در بخش برای شما عزیزان آوده ایم بدانید که چگونه میتوانید به همسرتان بیشتر اعتماد کنید.
چگونه به نامزد خود اعتماد کنیم
یا تاکنون بدبینی به همسر خود را تجربه کرده اید؟ دردی که شاید بتوان گفت درد دنیای مدرن است. آزادی ها به اندازه ای زیاد شده است که هرکس به خود اجازه می دهد به راحتی بر تعهدات و پیمان های خود پا بگذارد. بدبینی چیزی نیست که فقط فرد را آزار دهد. بیشترین لطمات روحی متوجه خود انسان بدبین است اما انسان های اطراف و نزدیکان نیز به نوبه خود اذیت می شوند.
این مشکل همان قدر که آزار دهنده و بی مروت است، راهکاری بسیاری هم برای برطرف کردن دارد. زنان یا مردانی که تصور می کنند همسران آنها در حال خیانت هستند مانند زخمی هستند که مدام سوزن به آن زده می شود و همیشه و هر لحظه منتظر اتفاقی هستند تا ثابت کنند همسرشان به آنها خیانت می کند. آنها به قدری ریزبین و نکته سنج می شود که به تدریج خود نیز باور می کنند همه حرف هایشان صحت دارد و ممکن نیست همسرشان به او خیانت نکرده باشد!
ازدواج یک تعهد و مسئولیت مهم است. با اینکه هر زن و مردی که تصمیم به شروع زندگی مشترک میگیرند مسئولیت و تعهدات زندگی زناشویی را میپذیرند اما بازهم نگرانی از وفاداری و پایبندی باعث میشود بسیاری از زن و شوهرهای جوان اعتماد کامل به شریک زندگی شان نداشته باشند و زن و مردهای دیگر را تهدیدی علیه زندگی خود بدانند.برای اینکه بتوانید به همسرتان اعتماد کنید و مطمئن شوید که او به شما وفادار است باید از خودتان شروع کنید.آیا شما شرط وفاداری را میدانید؟
اگر شما و همسرتان اصول وفاداری را بشناسید دلیلی ندارد که با هراس ازدست دادن، بدبینی و شک و دودلی زندگی کنید.
زمانی که مسئولیت و تعهد زندگی زناشویی را میپذیرید نباید آن را بشکنید.هم شما و هم همسرتان باید شرط وفاداری را به جا بیاورید.شک و تردید نسبت به همسرتان او را خائن نمیکند اما هرچقدر شما به همسرتان بدگمان و ظنین باشید به همان نسبت به رابطه عاطفیای که با او برقرار کردهاید آسیب میزنید.اگر هر دوی شما حدود و مرزهای رابطه را مشخص کنید و درهمان محدوده گام بردارید به راحتی میتوانید به یکدیگر اعتماد کنید.
وفاداری، اعتماد و باور، شما و همسرتان را در یک زندگی آرام و مطمئن قرار میدهد.اگر میخواهید زندگی مستحکم و قابل اتکایی داشته باشید خودتان باید آن را اینگونه بسازید.مثلاً اگر در زندگی از حد و مرزهای رابطه فراتر بروید نباید انتظار داشته باشید همسرتان به راحتی از آن بگذرد و شما را ببخشد.رفتار و عملکرد شماست که او را مظنون و مشکوک میکند.به همین ترتیب همسرتان نیز نباید از مرزهای مشخص رابطه فراتر برود و اعتماد شما را فروبریزد.
شما یک زوج هستید و نسبت به شریک زندگی تان مسئولیت و تعهداتی دارید حتی اگر بخشی از این تعهدات را خوشایند ندانید.اگر میخواهید فردیت و خودمختاری تان را به همسرتان اثبات کنید شک نکنید که نمیتوانید این رابطه را ادامه بدهید.به همسرتان عشق بورزید و از او عشق را طلب کنید.در یک رابطه سالم زناشویی شما باید عشق را از همسرتان بگیرید.اگر در این رابطه سالم عاشقانه قرار دارید دیگر نباید نگران بی وفاییهای همسرتان باشید زیرا او در اختیار شما است.یاد بگیرید که برای زندگی زناشویی تان باید بخشی از نیازهای خودخواهانه تان را کنار بگذارید.
همیشه پاسخگو و در دسترس باشید.این مسئله هرگز هویت و آزادی عمل را از شما نمیگیرد بلکه راه را برای آزادانه عمل کردن باز میگذارد. مكالمات تلفنی پنهانی؛روابط اینترنتی پنهانی؛دوستان پنهانی؛حسابهای بانکی پنهانی و هرنوع رفتار دیگری که برای همسرتان سوتفاهم ایجاد میکند را کنار بگذارید.هرچقدر درستکارتر باشید رفتارهای مرموز و شک برانگیز کمتری خواهید داشت.مطمئن باشید در یک رابطه نزدیک زناشویی نمیتوانید رفتارهای پنهانی طولانی داشته باشید.
یک روز همسرتان ممکن است پیامکی را بخواند و یا از شما بپرسد که چرا دیر به خانه آمدهاید و شما مجبور به پاسخگویی هستید.هرچقدر صادقتر باشید همسرتان اعتماد بیشتری به شما خواهد داشت و از طرفی خودتان نیز نگران رفتارها و افکار پنهانی همسرتان نخواهید بود.
بیش از اندازه کنجکاوی کردن و نگران بودن نشانه تعهد و مسئولیت شما نسبت به همسرتان نیست.همین که مدام از همسرتان بپرسید کجا بودی؟ چی پوشیدی؟ چی خوردی و چرا دیرآمدی زنگ خطری برای رابطه شماست.بین رفتارهایی که نشان دهنده کنترل بیش از اندازه همسرتان است و رفتارهایی که نشانه توجه و حمایت است تفاوت قایل شوید.طوری رفتار کنید که همسرتان احساس نکند شما او را تحت سلطه خود گرفتهاید.
اگر راه محبت و عشق ورزیدن به همسرتان را بلد نباشید همیشه نگران خواهید بود چون شما خوب میدانید او از چشمه محبت شما سیراب نمیشود.پس اگر راه ابراز علاقه و محبت را بلد نیستید سعی کنید آن را بیاموزید. توجه به ظاهر، جملات عاشقانه و به آغوش کشیدن را بیاموزید تا اعتماد بیشتری به رابطه زناشویی تان پیدا کنید.
او را امتحان نکنید و در موقعیتهایی قرار ندهید که او مجبور باشد از یک امتحان سخت بیرون بیاید.یک مثال سادهای که این روزها بسیار شایع شده است فرستادن پیامک ناشناس و یا با یک شناسه ناشناس ایمیل زدن و مکالمه کردن در اینترنت است.چرا میخواهید همسرتان را با این روشها امتحان کنید؟ اگر او از این آزمایش سربلند بیرون نیاید در واقع این شما هستید که بازنده میشوید.آزمون وفاداری در طی سالیان دراز زندگی و در مراحل مختلف به وضوح از شما و همسرتان گرفته میشود.
نوع رفتار و منش شما میتواند همسرتان را ظنین کند.نوع آرایش، نوع پوشش؛ نوع برخورد شما با جنس مخالف و حتی افکار و ایدههایی که درباره روابط زن و مرد دارید میتواند باعث نگرانی و شک و دودلی همسرتان بشود.اینکه به همسرتان نشان بدهید چقدر باورهای اخلاقی دارید و به آنها پایبند هستید به او ثابت میکند که شما همسری وفادار هستید و خواهید بود.به همین ترتیب پایبندیهای اخلاقی همسرتان را باور کنید و به او اعتماد کنید که مطابق با باورهای اخلاقیش رفتار خواهد کرد.
اگر اعتماد همسرتان را میخواهید باید سعی کنید در موقعیتهای مختلف او را همراهی کنید.به نیازها و خواستههایش توجه کنید و گامهایتان را با او هماهنگ کنید.طوری زندگی کنید که همسرتان در کنار شما هیچ خلا و کمبودی را احساس نکند.همینطور از او بخواهید نیازها و خواستههای شما را جدی بگیرد.
اگر سبک خاصی از زندگی را دوست دارید و یا همسرتان دوست دارد باید آن را به یکدیگر بیاموزید.البته نیازها و خواستههای شما و همسرتان باید متناسب با تواناییهایتان باشد.مثلاً شما میتوانید از همسرتان بخواهید تا یک نوع لباس خاص را بپوشد تا زیباتر باشد و یا یک نوع رفتار معقول و متناسب داشته باشد اما شما نمیتوانید از او بخواهید تا از آنچه هست زیباتر شود و یا به یک رفتار افراطی که فقط مطلوب شماست تن بدهد برای اینکه شما آن را میپسندید.
شما و همسرتان برای اینکه وفاداریتان را به یکدیگرثابت کنید نیاز دارید تا در محدوده مجاز زندگی زناشویی حرکت کنید.این حد و مرزها باید قواعد اخلاقی معقول و منطقی درستی باشند.شما نمیتوانید قوانین نامعقولی مثل اینکه همسرتان اصلا کار نکند، بدون شما از خانه خارج نشود، با هیچ زن یا مردی گفتگو نکند مگر در حضور شما و…را قانونهای اخلاقی خانواده بگذارید زیرا این حدومرزها انسانی نیستند و اصلا باعث اعتماد و پایبندی بیشتر در زندگی نمیشوند و چه بسا مشکلات دیگری در زندگی ایجاد کنند.آنچه شما به عنوان قواعد اخلاقی خانواده تعیین میکنید باید با تایید و تصدیق همسرتان باشد و او نیز همانند شما به آنها اعتقاد داشته باشد.
مطالعات نشان میدهند که بسیاری از مردانی که به همسرانشان خیانت میکنند کسانی هستند که تا دیر وقت کار میکنند یا بیش از اندازه با دوستانشان معاشرت میکنند.زنان نیز معمولاً از اینکه همسرانشان تا دیروقت کار میکنند و یا بی توجه به خانواده تفریحهای مجردی دارند گله و شکایت میکنند.تا آنجه که میتوانید عوامل و رفتارهایی که شما و صداقتتان را زیرسوال میبرد را کم کنید و تمام تلاشتان را بکنید تا همسرتان اعتماد و وفاداری را احساس کند.
اعتراف مردان خیانت کار و دلیل آنها برای خیانت را آورده ایم شاید تا با مغز و طرز فکر این مردان بیشتر آشنا شویم.
«من زمانی به همسر خود خیانت کردم که متوجه شدم او همچنان با نامزد سابق خود ارتباط پیامکی دارد. البته پیام های آنها حاوی هیچ نوع صحبتی که باعث نگرانی باشد، نبود اما تصور اینکه او قبلا با این مرد در ارتباط بوده است و حالا هم این دوستی را ادامه می دهد مرا عصبانی می کرد. صمیمیت همسرم با نامزد سابقش برای من قابل درک نبود.
با همین عصبانیت از خانه بیرون زدم و یک لحظه تصمیم گرفتم برای درآوردن حرص او، دختر جدیدی را بیابم و شماره اش را بگیرم و همین کار را هم کردم. به نظر من این کار دقیقا همان کاری بود که او انجام می داد و من هم تلافی کرده بودم. ما از هم جدا شدیم. البته همسرم هرگز نفهمید من دوست دختر دارم. دلیل جدایی ما این بود که مناسب هم نبودیم و به درد هم نمی خوردیم. البته اعتراف می کنم آن کار من در عصبانیت درست و اخلاقی نبود اما در آن لحظه احساس خوبی به من داد.»
«تا جایی که به خاطر دارم من همیشه عاشق زنانی بودم که از هر نظر کامل باشند. همسر سابق من از خیلی نظرها خوب بود اما با سلیقه من خیلی جور نبود. او بسیار منطقی به نظر می رسید که هیچ نوع ارزشی برای من نداشت و باعث جذب من نمی شد. خیلی تلاش کردم به این مساله توجه نکنم اما نمی توانستم. پس از چند ماه، روزی با گروهی از دوستانم بیرون رفتم و در فروشگاهی که خرید می کردیم دختری را دیدم که بسیار عالی به نظر می رسید.
از او شماره گرفتم و او به من گفت هر وقت بخواهم می توانم با او تماس بگیرم و قرار بگذارم. من هم همین کار را کردم. پس از چند جلسه متوجه شدم باید رابطه خود با همسرم را پایان بدهم زیرا دیگر هیچ جذابیتی برای من نداشت و دوست داشتم در کنار کسی باشم که دیوانه وار دوستش دارم و برای من فقط یک دوست ساده نیست.»
«من زمانی از همسر سابق خود جدا شدم که او بسیار مسافرت می رفت و ما خیلی کم در کنار هم بودیم. من بیشتر مواقع تنها بودم. این تنهایی به ویژه در روزهای تعطیل آخر هفته بسیار مرا آزار می داد. دوست داشتم کسی در کنارم باشد و با هم حرف بزنیم، بیرون برویم و … . به همین دلیل، دفعه آخری که به مسافرت رفت من سراغ زن دیگری رفتم و پس از بازگشت همه چیز را به او گفتم و از هم جدا شدیم. این جدایی برای هر دوی ما خوب بود. البته می دانم کار من به هیچ وجه اخلاقی نبود اما در تنهایی هایم تنها چیزی که می توانست به من آرامش دهد یک همزبان بود.»
من با نامزدم در دانشگاه آشنا شدم . ما از همان ترم اول با یکدگیر دوست شدیم. پس از فارغ التحصیلی، هر کدام از ما به شهر خودش برگشت اما پیش از آن با هم نامزد کردیم. من تقریبا همه آخر هفته ها به شهر او مسافرت می کردم. اما فقط آخر هفته ها در کنار هم بودیم و در طول هفته با دوستان خود خوشگذرانی داشتیم. پس از چند ماه از این روند خسته شدم و با خودم تصور کردم در شهر خودم هم دختران زیبا و خوب زیادی هستند و من چرا همه روزهای تعطیل خود را در جاده و رفت و آمد می گذرانم؟ این مساله را با او در میان گذاشتم و چند باری او به شهر من می آمد اما پس ا مدتی او نیز خسته شد و با هم تصمیم گرفتیم این رابطه دشوار را پایان ببخشیم.»
«من همسر سابق خود را در گردهمایی کاهش وزن ملاقات کردم. با هم دوست شدیم و هنگامی که با هم قرار می گذاشتیم و بیرون می رفتیم، هر دو حدود 20 کیلوگرم اضافه وزن داشتیم. من همه رژیم ها و برنامه های ورزشی خود را به دقت و با جدیت فراوان انجام می دادم و به سرعت وزن کم می کردم. اما او به ورزش و رژیم اهمیت نمی داد و در نتیجه کاهش وزنی هم نداشت. پس از اینکه اضافه وزن خود را از بین بردم، اعتماد به نفس بیشتری پیدا کردم.
زن هایی که قبلا حتی به من نگاه هم نمی کردند مشتاق صحبت با من بودند و این حس خیلی خوبی به من می داد. همسر سابق من از چاقی خود در عذاب بود و به زن های اطراف من حسودی می کرد. یکی از روزهای آخر هفته که او خانه نبود، ما با یکی از این زن ها قرار گذاشتم و با هم بیرون رفتیم. من هرگز این مساله را به همسرم نگفتم اما چند هفته بعد با بهانه های مختلف از او جدا شدم. من تصور می کنم باید با زنی باشم که شبیه من است و ارزش های زندگی او ارزش های من هستند. فردی که طرز فکر و اراده مان شبیه هم باشد.»
«من و همسرم همیشه خدا با هم جنگ و دعوا داشتیم. برای همه چیز با هم بحث می کردیم این همه تنش اعصاب مرا خورد کرده بود. درست برعکس همسرم، دختری در شرکت ما بود که همه چیز را خیلی راحت می گرفت و رفتار دوستانه ای با همه داشت و شاد بود. یک شب که هر دو تا دیر وقت در شرکت مشغول کار بودیم، تصمیم گرفتیم برای شام با هم بیرون برویم. همه چیز خیلی عالی بود. او بسیار خوب و پر احساس بود و شبی رویایی با عشقی پاک را با او پشت سر گذاشتم. این اتفاق جراتی در دل من به وجود آورد تا از رابطه ای که همیشه مرا آزار می داد جدا شوم. یک هفته خانه نرفتم و پس از آن از همسر سابقم جدا شدم و اکنون با همکارم در ارتباط هستم.»
چگونه به نامزد خود اعتماد کنیم
«من هنگامی به همسر خود خیانت کردم که با دختری آشنا شدم که ابتدا قصدم تسلی دادن به او بود. او تازه از یک رابطه طولانی جدا شده بود و روحیه خوبی نداشت. ما زمان زیادی را با هم سپری می کردیم تا اینکه به هم علاقه مند شدیم. من تصور می کردم او بهترین زن روی زمین است و من با او خوشبخت خواهم بود. به همین دلیل، از همسرم جدا شدم و سراغ آن دختر رفتم. اما رابطه ما دوامی نداشت و متوجه شدم رویاپردازی بسیار بهتر از واقعیت است.»
«من همیشه خجالتی بودم و به هیچ وجه با جنس زن راحت نبودم. نامزدم نیز مثل من بسیار خجالتی بود رابطه ما مشکلی نداشت اما هیچ هیجان و چیز جالبی هم نداشت. روزی برای کار خود در همایشی شرکت کردم. هنگام شام، خانمی رو به روی من نشسته بود که بسیار جذاب و باهوش به نظر می رسید و من واقعا جذب او شده بودم. از این مساله بسیار تعجب کردم زیرا قبلا چنین تجربه ای نداشتم. حس خوبی بود و احساس می کردم در اوج آسمان ها هستم.
سعی کردم اعتماد به نفس داشته باشم و با او سر صحبت را باز کردم. در طول همایش و کنفرانس های دیگر نیز با هم صحبت می کردیم و وقتمان را با هم می گذراندیم. من هرگز از این رابطه به نامزدم چیزی نگفتم اما چند ماه بعد از او جدا شدم. پس از جدایی من آن زن جذابی که در کنفرانس ها می دیدم را دیگر هرگز ملاقات نکردم. اما همان رابطه کوتاه، اعتماد به نفس خاصی به من داده بود و متوجه شدم اگر اراده کنم می توانم بیرون بروم و زن دلخواه خود را پیدا و با او ازدواج کنم.»/برترين هاتوهم خطرناک : رابطه زناشویی ما بسیار خوب است ، همسرم هرگز به من خیانت نمی کند.
آیا خیانت همسران تنها در زوج هایی که دارای مشکل هستند، دیده می شود ؟
آیا شما نیز به همسر خود اعتماد کامل دارید و گمان می کنید که او هرگز به شما خیانت نخواهد کرد؟
هرچند بی وفایی و خیانت به همسر بیشتر در زوج های مشکل دار دیده می شود اما خیانت همسران به یکدیگر ، بارها حتی در گروهی که روابط خوب و سالمی داشته و از زندگی مشترک شان راضی بوده اند، نیز به وفور دیده شده است .متاسفانه مراجعین بسیاری داشته ایم که علیرغم سالها زندگی مشترک ،هیچ یک از زوجین تصور نمی کردند که قربانی خیانت شوند .
آنها اشخاصی را دیده بودند که به همسرشان خیانت کرده اند، اما همیشه احساس می کردند خودشان هرگز به اعتماد یکدیگر خیانت نمی کنند و باور داشتند که معیارهای اخلاقی شان طوری تعیین شده است که آنها را از چنین رفتاری دور می کند. همسرانی که تجربه بی وفایی و خیانت ندارند ، اغلب در ابتدا بسیار به همسرشان اعتماد دارند ، آنها باور ندارند که ممکن است بی وفایی ازدواجشان را تخریب کند .
من این جمله را بارها از بسیاری از مراجعینم شنیده ام که می گویند : ” همسرم هرگز به من خیانت نمی کند ، من به او اعتماد کامل دارم ” وقتی فردی به همسرش خیانت می کند ، این کار در ابتدا برای خود او نیز تعجب آور است . این اشخاص اغلب می گویند : ” من همیشه افرادی که به همسرشان بی وفایی می کردند، را خودخواه، فریب خورده و ضعیف النفس می دانستم و هرگز تصور نمی کردم که خودم روزی به همسرم خیانت کنم ” اما خطر بی وفایی در اغلب ازدواج ها وجود دارد .
شاید بپرسید : اغلب ازدواج ها؟متاسفانه باید بگویم : بله ، این خطر ، بسیاری از ازدوج ها را تهدید می کند . حتی ازدواج هایی که به ظاهر هیچ مشکلی بین زوجین وجود ندارد
همیشه بهترین ها را تصور کنید
همیشه زندگی خود را طوری کنترل کنید که باور داشته باشید نگرانی های شما بی مورد هستند و هرگز واقعی نمی شوند. بر ناامنی های ذهنی خود غلبه کنید. خوش بین باشید و هر اتفاق کوچکی را دلیلی بر خیانت همسر فرض نکنید.
عمیق تر فکر کنید
اگر دچار ترس و بدبینی هستید باید روش هایی را تمرین کنید و ورزش هایی انجام دهید که ذهن و تمرکز شما را بیشتر و عمیق تر می کنند. بایدخودشناسی کنید و با سفر به درون خود افکار منفی را با خوش بینی های سازنده جایگزین کنید. شاید جلسه های روان درمانی یا مشاوره، مدیتیشن و هیپنوتیزم بتوانند در این مسیر شما را یاری برسانند. کلاس های درمانی، هیپنوتیزم، یوگا و مدیتیشن بسیاری در سطح شهر وجود دارند. ثبت نام کنید و به زندگی و تفکرات خود عمق بیشتری ببخشید.
گردآوری شده ی مجله اینترنتی دلگرم
مرجان امینی
!(function (w, d) { ‘use strict’; var ad = {zone: “brtrha1”, user: “1565432215”, width: 728, height: 90, id: ‘adro-246454’}, h = d.head || d.getElementsByTagName(‘head’)[0]; if (typeof w.adroParams != ‘object’) w.adroParams = {}; w.adroParams[ad.id] = ad; var script = document.createElement(“script”); script.type = “text/javascript”; script.async = 1; script.src = “//static-cdn.adro.ir/dlvr/rsdnt.js”; h.appendChild(script); })(this, document); var h = document.getElementsByTagName(“head”)[0], s = document.createElement(“script”); s.async = !0, s.defer = !0, s.type = “text/javascript”, d = new Date, s.src = “https://cdn.sanjagh.com/assets/sdk/www.bartarinha.ir/client.js?t=” + d.getFullYear().toString() + d.getMonth() + d.getDate() + d.getHours(), h.appendChild(s); var sabaVisionWebsiteID = “1c27cb39-612a-452a-954c-b3e3dd1f3d36”; var sabaVisionWebsitePage = “ALL” _atrk_opts = {atrk_acct: “i2i8r1SZw320l9”, domain: “bartarinha.ir”, dynamic: true}; (function () { var as = document.createElement(‘script’); as.type = ‘text/javascript’; as.async = true; as.src = “https://certify-js.alexametrics.com/atrk.js”; var s = document.getElementsByTagName(‘script’)[0]; s.parentNode.insertBefore(as, s); })(); 0