چگونه در دل پسری جا باز کنیم

چگونه در دل پسری جا باز کنیم

سلام من یه پسر ۱۵ساله ام هیچکی دوستم نمیشه چیکار کنم خداکنه یکی پیدا بشه دارم میمیرم جالبش اینه که همه ی هم کلاسی هام شش هفتا دوست دخنر دارن منم داشتم ولی به خاطر شغل پدرم مجبور شدم ولش کنم

والا همه ميگن اگه دوست داره باهات ازدواج ميكنه ،من با يكي دوست بودم اصلا نميدونم چرا اومد خاستگاري عقد كرديم و اسم من رفت تو شناسنامه بعدشم گذاشت رفت و من با گريه برگردوندمش حتي باهاش رابطه داشتم ولي باز هم رفت .و گفت حالم از تو بهم ميخوره و بهت از اول احساسي نداشتم .اينم واسه شما هايي كه ميگيد بخواد ميا خاستگاري من كه هيچ زندگي هم نكردم تو دوره عقد يه پاركم نرفتم اسمش فقط موند تو شناسنامه

اون کسایی که میگن عشق الکی و پوچه و وظیفه قلب یه چی دیگس اگه کسی رو دوس ندارین یا عاشق نشدین اینجا تو این سایت چیکار میکنین هه حرفاتون همش دروغ اتفاقا شما عاشق ترین فقط الکی حرف میزنین عشق دروغه یکم با خودتون روراست باشین

من.حیجوقت.عاشق.نمیشم.میخاستم ببینم.عاشقی.چیه.من.اگر.عاشق.بشم.مسل. پسرا.باید.دنبالشون.بیفتم.نمیخام این.کار.برای.آیدا.شایسته.نیست

از کجا باید بدانیم که یک پسر به راستی عاشق ما هست؟؟؟؟

هیچی برام بجز آون مهم نیس. ولی من برا آون مهم نیستم. من حتی خواهرم ی سال از خودم بزرگتر بود. پارسال خودکشی کرد و من خیلی شکست خوردم. با این ک میدونست این اتفاق زندگیمو بازم این کارو باهام کردچیکا کنم برگردم

سلام. من ی دختر 19ساله ام. هنوز سال اولی بود ک کنکور شرکت کردم و پزشکی هم آوردم. قبل کنکورم ی دبیر خصوص داشتم ک هرروز برا چارتا درس میرفتم پیشش. بعد ی مدتی بم گفت ک میخاد کنارم باشه. و منم خیلی دوسش داشتم. آون موقع بود ک قبول کردم. الان سه ماهه میگذرع. نمیدونم چرا یهو دلشو زدم. البته بعد این ک خوب کاراشو کرد بم گف که دیگ نمیتونم تحملت کنم. با این ک هیچ کارش نکرده بودم. الان دو هفتس میگذرع. کارم شده گریه و برا اونم اصلا مهم نیست و همون موقع ازم خواهش کرد ک دیگ برم. الان کارم ب خودکشیو این چیزا رسیده… خیلی دوسش دارم

خودکشی؟به عنوان تجربه اول درک میکنم دلبسته باشی اما مطمین باش شما تجربه اول اون شخص نبودی و نتونسته شمارو درک کنه و عشق شمارو باور کنه و ارزشی هم نداره اثبات علاقتون بهش.شما فقط بی تجربه بودید.بهتره ارامشتو حفظ کنی و چند چیز رو فراموش نکنی اولیش اینه که پنجتا انگشت شبیه بهم نیستن و این یعنی ۱ به همه بی اعتماد نشی و به همه اعتماد نکنی ۲ شما همیشه براعاشقی فرصت داری و بعدا به خاطرات گذشته تعجب میکنی!۳به پیشرفت و تحصیلت بپرداز و برای هرکس همونقد که برات هزینه میکنه خرج کن نه کم نه زیاد.و همیشه اول با منطق انتخاب کن بعد با احساس

یه مسئله ای هست دوستان: (نخونی کل عمرت بر فناست) اینطور جا افتاده که آدم با عقلش عاشق شه یا دلش ؟ اصلا دلی وجود نداره ( اما عشق هست ).این فقط یه جنبه ی شاعرانه هست که به خاطر اینکه وقتی از کسی خوشمان می یاد (مثل سایر احساسات دیگه مثل عصبانیت و خنده) هورمون هایی ترشح میشن به سوی قلب برای تغیر جریان خون و غیره که شاعرامون هم اینطوری احساسی که در قلب به وجود اومده رو به قلب نسبت میدن که تو ادبیات بهش می گن حسن تعلیل ولی کسی که میگه کار دل(قلب) پمپاژ خون هست و عشقی وجود نداره این اشتباهه این دو هیچ مناسبتی با هم ندارن که شما از اون استدلال وجود عشق کنید. در واقع کل احساسات آدمی برای مغزش هست و چیزی که انسان رو کامل میکنه استفاده از مغزش هست نه قسمتی از مغزش کسی که به پول فکر میکنه کسی که فقط به عشق فکر میکنه کسی که فقط به شهوت فکر میکنه و …. همه شان به شکلی ناقصان اند و محکوم به شکست چون هیچ وقت کل احساساتشونه در نظر نگرفتن در حقیقت کل فکر و مغزشونو و یک بعدی عمل کردن . پس خواهشا از این فازهای (عاقلانه) یا ( زندگی فقط عشق) برای خودتون نگیرید. انسان از احساساتی شکل گرفته که به همشون برای زندگی کردن نیاز داره.

من ی دختر ۱۷ ساله ام ‌.عاشق ی پسر ۲۴ ساله شدم ک توی باشگاه دیدمش یکی از دوستام رو فرستادم جلو ک در مورد من حرف بزنه اونم حرف میزنه ‌و پسره میگه این ی عشق زود گزره ک توی این سن زیاد اتفاق میوفته ‌شاید عاشق خواننده هم بشه .من چیکار کنم ک دلش رو ب دست بیارم ؟؟

سلام من ۱۴ سالمه عاشق پسر عمومم ک ۲۰ سالشه من اونو خیلی دوسش دارم ولی اصن نمیتونم بهش بگم چن روز پیش خواستم امتحانش کنم ایدیشو به همکلاسیم دادم گفتم امتحانش کن ولی دیدم اینا باهم چت میکنن بعد از چن روز مست کرده بود تو تل ازم پرسید منو دوس داری من یکم منتظر موندم هر چقد گفت گفتم نمیتونم بگم ولی بعدش گفتم بفرض ک دوست دارم چ فرقی میکنه گفت همینکه من بدونم کافیه گفتم تو چی گفت من بخاطر سادگیت . پاکیت و … دوست دارم بعد چن روز دیدم عاشق دوستم شده و دوستم شمارشو بهش داده و الانم با هم حرف میزنن من بهش تو تل گفتم ک من ایدیتو ب دوستم دادم و اونم گفت کارهای بچه گانه نکن سبک نباش سنگین باش دختر عاقلی شدی دیگه بهم گف اگه اسم لیلا رو بیاری دیگه یه جور دیگه میشه ها منم از اون وقت دیگه باهاش نمیحرفم دوستم بهش گفته میترسم به ایلار بگم که ما عاشق همیم اونم بهش گفته من از عشق تو ترسی ندارم برو بهش بگو الان من نمیدونم پسر عموم منو دوست داره یا نه گیج موندم بخدا خیلی زجر میکشم هر کی انلاینه لطفا راه چاره ای نشون بده خواهششش

سلام به همه دوستان من سه دختر ۱۶ سالم تا این موقع فقط یه بی اف داشتم من تو یه خانواده خیلی سخت گیری بزرگ شدم به طوریکه تا این موقع حتی سیم کارت هم نداشتم اما یه تبلت داشتم تو ایلام یه نرم‌افزار چت روم نصب میکنم و اونجا با یه پسر که ده سال از خودم بزرگ تر بود دوست شدم اوایل خیلی خوب بود من برایش سه تا عکس فرستادم تا اینکه امروز که این مطلب و براتون می‌نویسم بهم گفت من اونی که خودمو بهت معرفی کردم نیستم و یه ادمیم که دخترا و بازی میده من فورا اون نرم افزار رو پاک کردم اما حیف که عکسام دستشه حالا اگه عکسام پخش بشه من بدبختم به همین خاطر همه ی ابجیای چ گل هیچ وقت به عشق مجازی اعتماد نکنید عاشق بشید اما واقعی نه مجازی

این.دختر.خوبه.خدش.میگهیا.دروغ.میگه نابرد.رنج.گنج.میسر.نمیباشد

سلام من عاشق شدم عاشق پسر همسایمون ولی اون عاشق اجیمه …..اجیمم خودش داره با یکی دیگه ازدواج میکنه اون بعد از فهمیدن این مجارا با ما قطع رابطه کرده ولی من دوسش دارم چیکار کنم تورو خدا راهنمایمم کنید من دیوانه وار دوسش دارم چن وقته دیگه قراره تویکی از مهمونیا ببینمش چیکار کنم

سلام.تو یه کتابی خوندم اکثر ادما وقتی بزرگ میشن عاشقه هم بازیای دوران بچگیشون میشن…خب راستش منم حس میکنم عاشقه یکی از فامیلای دورمون شدم که تو بچگی هم بازی بودیم…وقتی که بزرگ شدیم همو دیگه ندیدیم و من میخوام تو اولین دیدارمون که احتمالا بزودی تو یه مهمونی یا عروسی باشه گند نزنم…چون من یه دختره دستوپاچلوفتیم و اون همه چیز تمام…البته از نظر من…چون عاشقشم…حتی جریت ندارم تو فیس بوک دنبالش کنم… فامیل های نزدیک تری داریم که مارو مناسبه هم میدونن ولی من حس میکنم اگه اون فامیل پادرمیونی کنه پسره فک کنه دارن منو بهش میندازن و این افتضاحه…واسه همین تو مهمونی تو خونه ی اون فامیلمون نرفتم و با اینکه نرفتم کلی ازم برای خانواده ی پسره تعریف کرد و این کارش برام خجالت اوره…اگه قرار باشه تو این موقعیت قرار بگیرم نمیدونم باید چکار کنم…لطفا کمکم کنید تو دیدار اول چه رفتاری داشته باشم چون فرصتی نیست…اون احتمالا بره خارج از کشور(بزودی) و من هم معلوم نیست چه شهری تحصیل کنم(19 سالمه)…

سلام وای خدا پوکیدم ملت چه عاشق میشن ؟ من حقیقت 23 سالمه دخترم ولی تاحالا اصلا از هیچ کی خوشم نیومده نه اینکه نیاد یعنی مثلا میگم وای چه قیافه ی خوبی بعدش بهم سلام نکنه ازش بیزار میشم یا خیلی خوش برخورد باشه قیافه نداشته باشه بدم میاد کلا خیلی سخت گیرم مامانم میگه تو باید بدی بتراشن برات یکی پیدا نمیشه که هم خوشکل باشه هم پولدار باشه هم نجیب و سربه زیر باشه و هم خوش برخورد مهربون ……این شخصو من ندیدم ندیدم تا اینکه چشمتون روز بد نیبینه دیدم اونم چه دیدنی یک مغازه دار خوش برخورد مهربون کلا یه چیزی بود که اصلا هوش رو از سرم پروند رفتم تو نخش که تورش کنم بیاد خواستگاری کههههههه بچه ها اصلا باور نمیکنید ازم کوچک تر بود سه ماهحالم گرفته شد اساس حالا دارم فکر میکنم شوهر آدم از آدم کوچک تر باشه سه ماه زیاده نظرشما چیه ؟ خودش که با بابام صحبت کرده ولی من شک دارم خواهش میکنم آقایون بگن به نظرتون سه ماه بزرگ ترم بعدا نزنه تو سرم پیری بگین

سلام, من 17 سالمه و عاشق یه پسری شدم که 15 سالشه, شاید از دید بعضیا مسخره بیاد ولی خب چیزیه که شده. خب درواقع ایشون دوست پسر سابق منه, خب از اولش بگم که من عاشق دوست صمیمی ایشون شدم که اونم 15 سالشه, و خب ازش کمک خواستم برای جذب کردن دوستش و اونم بجای کمک هی سعی کرد دوستشو پیش من بده بکنه. ولی خب فایده ایی نداشت و علاقه منم بیشتر و بیشتر و میشد. تا دوستای من شروع کردن به گفتن که اون ازت خوشش میاد و منم باور نمیکردم تا اینکه خودش اومد و یه روز که باهم تنها شدیم اومد و از من پرسید که تو منو دوست داری؟ منم خب که سکه شده بودم گفتم خب آره تو دوستمی و منم ازت خوشم میاد و دیگه دوستش که من دوستش داشتم صدام زد و از جواب دادن نجاتم داد. این تموم شد و چند وقت بعدش به اصرار دوستام یه کارت نوشتم و به یکی دادم که کارتو بده و اونم همینکارو کرد ولی خب هیچ جوابی از طرف به من نرسید و اون خودش کلا جریاناته خودشو داره. یه چند وقت که یادم نیست حقیقتا دقیق چقدر بعدش شبش که داشتیم باهم چت میکردیم خیلی یهویی گفت که می خوام یه چیزی ازت بپرسم و منم گفتم بپرس خب, اونم گفت می خوای دوست دخترم بشی؟ منم شوک شدم و نمیدونستم چی بگم از جوابم مطمئن بودم ولی نمیدونستم چجوری بگم که خودش بهم گفت نمی خواد الآن جواب بدی بزار فردا بهم جواب بده. هیچی دیگه فرداش همو دیدیم و من هی سعی میکردم تره برم که جواب سوالشو ندم و آخر سر یجا گیرم انداخت و دستامو گرفت جلوی دوست صمیمی خودم و خودش (یکی دیگه از دوستاش) و گفت خب حالا جوابت؟ منم هی ام و اوم کردم و اون یهویی یه نقاشی از توی کیفش دراورد (دوتا قلب قرمز و آبی که با یه تیر بهم چسبیده بودن و بالاش اسم من بود) منم نقاشی گرفتم و بغلش کردم و که گفت جوابت حالا که منم گفتم نمیدونم میگفت نمیدونم نه آره یا نه؟ منم شروع کردم به بهونه آوردن که من ازت بزرگ ترم دو سال اونم گفت از دوست منم دو سال بزرگ تری, دیگه از نچار گفتم من حسی ندارم به تو آخه, اونم گفت که تو تنهایی نمیتونی اونو فراموش کنی ولی اگه با من باشی فراموشش میکنی اون خوش حالت نمیکنه و ازین چیزا. منم که دیگه چاره ایی نداشتم مجبور شدم جوابو بهش بگم و گفتم نه اونم گفت مطمئنی؟ منم گفتم آره و هیچی دیگه بعدش منو ول کرد و من رفتم پیش دوستم و اونم پیش دوستش و اونم دیگه به ما محل نداد و منم دیدم که همونجوری که پیش دوستش بود قایمکی زد زیر گریه, من خیلی تعجب کردم واقعا, بعد دوستم ازون طرف میگفت باید قبولش میکردی چرا ردش کردی, منم گفتم خب من عاشق دوستشم نه این اگه باهاش دوست میشدم فقط بازیش میدادم چون فکرم پیش دوستش بود. بعدش دیگه زیر فشار گریه اونو فشار دوستم کلافه شدم و گفتم خیله خب من بهش یه فرصت میدم و دوستم صداش کرد و اونم اومد ولی سرو صورتشو پاک کرده بود که انگار نه انگار گریه کرده و انگار منم نفهمیدم اصلا. من بهش گفتم من بهت یه فرصت میدم اونم پرسید از روی دلسوزیه با اینکه بود گفتم نه و پرسیدم الآن خوبی؟ دیگه ناراحت نیستی؟ و این تموم شد مام دوست شدیم شبش که پی ام داد خیلی خوبو رمانتیک بود کلا سعی میکرد به بهترین نحو با من رفتار کنه و همه چی تا اینکه من فهمیدم نصف دوستام ازین ماجرا خبر دارن و همون دوستشم که من دوستش داشتم فهمیده. برای همین بعد سه روز دوستی با کمک یکی از دوستام باهاش بهم زدم. چون میترسیدم همون یه ذره شانسی هم که با دوستش دارم بپره. خلاصه رابطه ما تموم شد و اونم یکم سرد شد باهام و این سردیا ادامه داشت تا اینکه من حس کردم دارم بهش حس پیدا میکنم. و همینم شد حتی سعی کردم با معذرت خواهی از کارای گذشتم برگردم پیشش ولی گفت نه و تو منو دوست نداشتی و نمیتونستم مجبورت کنم. ولی برای تولدش که منو دعوت کرده بود واقعا حس کردم هنوز عاشقمه کل حواسش به من بود 🙂 حالا من موندم این دوتا دوست که عاشق جفتشونم. اگه کسی میدونه چطوری میتونم بهش ثابت کنم که دیگه نمی خوام قلبشو بشکنم و واقعا دوستش دارم. خیلیا بهم میگن بچس تازه 15 سالش شده ولش کن ولی خب من دوستش دارم از بزرگ تراش خیلی بهتره 🙂 ممنون از وقتتون برای خوندن بخشی از زندگی من

من اولین بارمه که توی یه سایت یه همچین مسئله اینقدر شخصی رو میگم, همیشه در این باره با دوستام حرف میزنم, ولی گفتم بعد نیست که نظر افراد دیگه که شناختی نه روی من نه اون دارن هم بدونم

سلام. من ي دختره 18سالم. توسن 14سالگي پسرهمسايه دوستم عاشقم شد. فك ميكردمن و دوستم باهم خواهريم6 ماه بد اينكه من خونه دوستم رفته بودم اون منو ديد ب مامانش گفتو مامانشم ب مامان دوستم وقتي مشخصات منوداد مامان دوستم فهميدمنم. بدش دوستم رابط منو اون شده بود. روزاي خوبي بود ك يدفه مامانش سرطان گرفت. اميرم ازاول تنهاقصدش ازدواج بود اماچون من سنم كم بود ومطمئن بودم ك مامان بابام اجازه ازدواج نميدن بهش گفتم ن. اما اون همش ب دوستم اصرارميكرد ك شمارموبگيره تابامامانم صحبت كنه. ولي من ميگفتم ن. چن ماه بدش مامانش ب اميراصراركرد ك بايد ازدواج كنه ومي گف ميخوام قبل ازمرگم عروسيتوببينم. امير اين ماجرارو ب دوستم گف. منم هيچ جوابي ندادم وفرداش رگشوزد… بدچن روز باخنده ب دوستم گف واس اينكه مامانم و بترسونم ميخواستم پوست دستم بزنم ك رگموزدم.تاچن ماه همچي خوب بود ومامانش واس اينكه عشق من ازسراميربيوفته ازاون شهر رفتن. اماهنوزم اميرمياد درموردمن از دوستم خبراموميگيره. عشق يني ب هم نرسيدن. حداقل براي من…

سلام من از بچگی پسر عمومو دوس داشتم البته اونموقع ها نمیدونسم عشق چیه ولی خوب یجورایی برام خاص بود وقتی بزرگ تر شدم نگاه های خیره اونو رو خودم حس میکردم ولی وقتی نگاهمون تلاقی میکرد اون سرشو بر میگردوند تا من نفهمم که نکاش رو من بوده اما چون اونا از نظر اقتصادی خیلی از ما بالاتر بودند میدونسم که بهم نمیرسیم از طرفی خانواده من خیلی مذهبی ان و من نمیتونسم بهش ابراز علاقه کنم میترسیدم اون منو نخواد و ابروم پیش همه بره منم از شرایطم خسته شدم و بین تعداد زیادی خاستگار ب کسی جواب مثبت دادم که اصلا ندیده بودمش فقط شب خاستگاری دیدمش و بس الانم هیچ کدوم عاشق هم نیسیم وقتی فک میکنم اگه اونم عاشق من بود و من ندونسته راهش کردم قلبم ب درد میاد لطفا راهنمایی ام کنید

سلام من دختری هستم که پسرا رو‌جذب میکنم اما بعد از مدتی اونا بهم بی تفاوت میشن و میلی نشون نمیدن و میرن!!!شاید دلیلش اینکه که رابطه جنسی میخوان و من این اجازع رو نمیدم اما دوست دارم بازم باهام دوست باشه و منو بپذیره اما اون میره ..لطفا راهنماییم کنید.

سلام من با یه پسری دوستم ک قبلا شکست عشقی خورده به من توجه داره اما جلوی من درباره دخترای دیگ حرف میزنه چیکار کنم ک نظرش نسبت ب من جلب بشه دوست دارم وقتی با منه فقط به من دقت کنه عاشق سکسه ایا خوبه ک باهاش درباره سکس حرف بزنیم یا کار های کنم ک تحریک بشه ما تصویری باهم در ارتباطیم ایا این کار رو بکنم؟؟؟؟

به هیچ وجه باهاش در مورد سکس حرف نزنید. احساسات خودتون رو کنترل کنید. با این صحبت هایی که شما در مورد اون فرد میکنید، باید بهتون بگم که طرف مقابل شما اصلا قابل اعتماد نیست. چون در این رابطه که شما ازش حرف میزنید ، سود و زیان زیادی داره که متاسفانه تمام سود به نفع طرف مقابل شماست و تمام ضررش برای شما. یه مدت باهاش کات کنید. اینطوری شاید آرومتر شید. وقت خودتون رو با فیلم دیدن و مطالعه پر کنید تا کمتر بهش فکر کنید.

اصلا این کارو نکن دامنتو به خاطر همچین ادمی لکه دارنکن

سلام.یه سوال داشتم چرا دخترا همیشه از پسرایی خوششون میاد که بهشون محل نمیدن؟؟؟؟ خوشتون میاد ادم حسابتون نکنن؟ بعد چرا میرین دنبال پسرایی که 10,12 سال از خودتون بزرگتر باشن؟ چی میزنین شما؟

سلام دوستان به نظر من عاشق شدن در نوجوانی یه حس زود گذر و هرچی بزرگترهم بشید خودتون میفهمید حتی اگه به خاطرش گریه کنید دوریش براتون سخت باشه اما مطمئن باشید که هر چی بزرگتر شید فراموشید میکنید اینو بهتون قول میدم پس با فکر کردن به عشق عااشقی در این سن خودتونو ناراحت نکنین و بهترین مرحله زندگیتونو با غصه خوردن خراب نکنید که بعدا یه حسرت براتون باقی بمونه

سلام من ۱۸سالمه از ۱۴سالگی عاشق پسر عموم شدم اما اون با دختر عموم رابطه داشت وقتی تموم کردن به بهونه چالش رفتم ب صورت پیامی گفتم دوسش دارم میترسیدم دوباره برگرده پیش دختر عموم ولی اون بهم گفت دختر عموما دوست داره منم ک گفتم چالشه ولی باور نکرد خلاصه رابطمون خوبه ولی اون منا دوست نداره چند وقتم برای این ک فراموشش کنم با یکی دیگه دوست شدم ولی خوب فایده نداشت میشه راهنمایی کنید لطفا؟

بببببببببببببببببببببببببللللللللللللللللللللللللللللللللللههههههههههههههههههه

سلام دوستان, به نظر من ازدواج باید عاقلانه باشه زندگی باید عاشقانه باشه. یعنی با چشم باز انتخاب کنید نه از رو هوس. بعد ازدواج چشاتونو رو همه چیز ببندین. امروزه شناخت ادما خیلی مهمه.

من قبلا تو دوران نوجوونیم عاشق شده بودم بمدت 4سال ولی اون اصلا خبر نداشت الانم کلا از یاد بردمش و19 سالمه و بنظرم تنها بودن بهتر از این همه دغدغس اگه واقن با کسی ک بخام دوس بشم با عقل پیش میرم.توصیه میکنم اصلا با احساس پیش نرید چون ضرر میبینین

من به عنوان يه دوست بهت توصيه ميكنم كه دوست شدن هيچ فايده اي كه نداره اتفاقا با عقل هم پيش بري بازم الكيه

ببخشید دوبار گفتم 🙂

خاک تو سر همتون من که اصلا به عشق اعتقاد ندارم شکست عشقی هم نمیخورم چون برام مهم نی بنظر من وللش زندگیتو بچسب پسرا ارزش ندارن با ارادت کسی که هیچوقت عاشق نمیشود

مگه ما پسرا چه مونه شاخ داريم يا دم يه كم براي ما به عنوان يه إنسان أرزش قائل باش گفتم أنسان نه پسر با ارادت كسي كه زندگي را دوست دارد ولي خدارو بيشتر

افرین عزیزم بخدا که حرف درست و زدی

خیلی به خودت نناز یه دفعه به جوری عاشق میشی که خودتم نمیفهمی همه اولش همینو میگن ولی بر عکس کسایی که اینومیگن به طرز فجیهی عاشق میشن

۱۲۰تا.ستاره.برای.شما.عاشق.نشین.اینا.بیکاره عاشق.شد.همه.اینا.عاشقن

بابا چقد سخت میگیرید. مطمئن باشید پسره بیشتر میخوادتون بعد با این اطمینان باش حرف بزنید. سعی کنید سر حرف رو خودتون باز کنید بعد از دوست شدن اگه دیدید به دردتون نمیخوره و اشتباه فکر کردید بدون صحبت خودتون رو کنار بکشید و جوابشم ندید و با خودتون بگید ایشالا بعدی .. 100% تضمینی و تجربی …

من عاشق يه فردي شدم كه 9 سال ازم بزرگتر هستش ولي احتمال اينكه اون أصلا به من فكر كنه خيلي پايينه . شديدا بهش علاقه مندم وقتي ميخنده وقتي صحبت ميكنه فقط دلم مي خواد بهش نگاه كنم و چون تا حالا پيش نيومده بود از كسي خوشم بياد حتي نميتونم بهش نشون بدم و حتي خجالت ميكشم نگاش كنم . ولي تنها آرزوم اينه كه يه روز فقط دستاشو بگيرم و تو چشاش نگاه كنم با اينكه هميشه با خودم ميگفتم اگه عاشق كسي بشم بايد ويژگي هاي خاصي داشته بأشه و اون أصلا مطابق اون ها نبود ولي بدجوري بهش وابسته شدم

سلام…من سه ساله که یه نفر رو دوس دارم؛فامیلمونه ولی خارج کشور زندگی میکنن؛از اون مدل ها هم نیست ک بد باشه نه اصلا اتفاقا نماز و روزه و اینارو انجام میده چون شهر ما یه صهر مذهبی هس …اصلا تا حالا زیاد باهاش حرف نزدم ولی خب چون خواهرش دوست صمیمیمه بعضی وقتا ک با خواهرش باهمیم میاد و مثلا یه چیزی ب خواهرش میگه…چن روز قبل منو خواهرش نشسته بودیم که اون اومد با خواهرش کار داشت منم سرم تو موبایلم بود چون اصلا روم نمیشه نگاش کنم وفتی داشت حرف میزد داشکم میلرزیدم چون حتی وقتی صداشو هم بشنوم استرس میگیرم…همونطور ک حرف میزد من سرمو آوردم بالا ک دیدم اونم نگام کرد…چون روم نمیشد نگامو به بالا انداختم و اونم همونکارو کرد ولی دوباره باهم زل زدیم تو چشای هم نزدیک بود خندم بگیره ولی هیچی نگفتم و سرمو انداختم پایین…بعضی وقتا که میخندم یکم سنگینی نگاشو حس میکنم ولی نمیدومم واقعا داره نگام میکنه یا من اینجوری حس میکنم…چن بار اتفاقی نگامون ب هم افتاده و اتفاقی ب هم زل زدیم ولی نمیدونم دوسم داره یا ن…اگه به دوستام بگم باور نمیکنن ولی خب من ی جورایی معنی نگاشو میفهمم حس میکنم دوسم داره ولی جرعت نمیکنم به کسی بگم چون اصلا باور نمیکنن…من خیلیییییییییی دوسش دارم لطفا راهگمایی کنید…درضمن من ۱۴سال بیشتر ندارم شاید بگین سنم خیلی کمه ولی وااااقعا واقعا دوسش دارم…یه چیز دیگه اونا فقط برای عید و تابستون اینجا هستن

فک نمیکنی الان باید درستو بخونی؟

نگاه کردن خودش از علاقه میاد داستان ماهم همینجوری شروع شد و ما نامزد شدیم ولی سعی کن بی توجه باشی و خونسرد

عزیز دلم کاملا متوجه احساساتی که گفتی هستم چون خودمم در این سن‌چنین حسی رو تجربه کردم و با اینکه هنوز هم میبینمش ولی دیگه اون‌احساسات حتی ذره ای وجود نداره نمیدونم‌اگر باهاش ازدواج کرده بودم‌خوشبخت بودم‌یا نه ولی همسرش الان خوشبخته ..اما این همه ی یک زندگی نیست زندگی با یک‌نگاه و چند بار چشم‌تو چشم‌شدن‌و لرزیدن‌ کاملا متفاوت هست و شما الان در سنی هستی که محاااااااله بتونی تصمیم درستی بگیری البته اینم بگم که اگرنشناختیش و یا با هاش ازدواج نکردی تا آخر عمرت به خودت میگی اون بهترین شانسم بود… با تجربه من زیر نظر یک بزرگتر بهش نزدیک شو حتی حرف دلت رو بدون هیچ واهمه بگو شاید اون اصلا حسی به تو نداشته باشه تکلیفت رو روشن کن اگر اون هم تو رو دوست داره فعلا با هم رفت و آمد کنید تا مدت ها حتی سالها تا احساسات تو شکل واقعی بگیره بعد به ازدواج فکر کن …. ازدواج واقعا متفاوت هست

سلام دوستان من مدتی با یک نفر آشنا شدم.اوایل ایشون بهم پیام میدادن و سراغی از من میگرفتم.اما اخیرا پیام نمیده و پیامای منو میمونم و جواب نمیدم.وقتی ازشون دلیلش پرسیدم ایشون گفتن وقت ندارن.درواقع ایشون هم دانشجو اند و هم کار می کنند. اما من واقعا موندم که چیکارکنم آیا ارتباطم با این فرد قطع کنم یا اینکه کمی صبور باشم و ببینم چی میشه.لطفا کمکم کنید

عزيزم اگه مردي واقعا دوستت داشته باشه و براش مهم باشي در طول روز باهات تماس ميگيره و يا بهت پيام هرچند كوتاه ميده كه به تو يادآوري كنه كه به ياد تو هست حتي اگه سرش خيلي شلوغ باشه . چنين فردي ميخواد رابطه رو تموم كنه حالا يا بخاطر احترامي كه نسبت بهت قائله مستقيما بهت نميگه يا ميخواد كه تو خودت كنار بكشي كه اون بتونه تو رو مقصر جلوه بده .

به نظر من یه مدت بهش بی توجه باش بزار اون بیاد سمتت

حالا نیومد چه خاکی تو سرمون کنیم؟

پیش دست پدرش ولش کن بی لیاقتو بعدشم تو پسری ابراز علاقه باید اول از طرف پسر باشه اگه لیاقتت داشته باشه جذب میشه

عاشق.شده.چرا.خاک.توسری.می.کنید ولش.کنید

پسره خجالتی باشه عمرا بیاد

باتوجه به كامنتا چرا اول همه دخترا عاشق ميشن اونم عاشق كسي كه نبايد بشن و اون طرفم بهشون محل نميزاره ؟خودمم گير اينجور چيزي افتادم

چون زیادی بهش رومیدی واس همینه

وای دقیقا آفرین

چون دخترا عاشقه پسرایی میسن ک مغرورن و بهشون محل نمیدن…و ب پسرایی ک دوسشون دارن اهمیت نمیدن

لایک

مریضن آیا؟

اتفتقا از نظر من کاملا برعکسه من عاشق پسری شدم که بهم اهمیت میده

سلام .داداشاوآجیاے عزیزشبتون بخیروزندگی بہ کامتون☺ممنون میشم متنموبخونیدوراجبش نظربدین من همہ ے نظراتی کہ بودروخوندم ولی وقتی اون نظرکہ یہ دختر۱۵سالہ و۱۳سالہ عاشق یکی ازپسراے فامیلشوننوخوندم تعجب کردم چون باوجوداینکہ الان18سالمہ هرگزعاشق نشدم واصلاازکسایی کہ ازمن خوششون اومده{ حتی باموقعیتاے خوب‌ویاتفاهم} خوشم نیومده ضمنابہ این دلیلم نیسکہ سختگیروحساسم وحتی ۱۰۰%مطمئن نیستم کہ شخصیم عاشق من شده باشہ حتی تعریف ازخودنباشہ،باوجودجذابیتوزیبایی وویژگی هاے خوبی کہ دارم .خیلی دوسداشتم عاشق بشموعشقوتجربہ کنم چون واقعاحسِ خیلی خیلی قشنگیہ کہ البتہ یادمون نره←بہ شرطاے زیادوباقدماے منطقی→☺من میدونم کہ واقعاکائنات آدمایی کہ مناسبو واسہ همنوبہ هم میرسونہ ولی واقعاانتظاردیوونم کرده وحتی تورویاهام باعشقی‌که توآینده بهش خواهم رسیدزندگی میکنم حتی باوجودموفقیتایی کہ توزندگیم دارمواززندگی خیلی لذت میبرم ولی توزمینہ ے عشقودوسداشتن هیچوقت احساس خوشبختی نداشتموواقعاخیلی ناراحتم ازلحاظ موقعیتیم توفامیلامونم اصلاپسربزرگ یابہتربگم پسرنداریم یابچہ ے کوچیکن یاهمسن خودم کہ فقط۲تانوعین داداشمن‌واصلادوسندارم بااونادوسداشتنوتجربہ کنم‌چون‌معیاراے منوندارن خودممکہ درونگراموبیرون ایناخیلی نمیرم درنتیجہ موقعیت برام خیلی سخت‌میتونہ پیش بیاد نمیدونم کِِِی بہ یہ عشق پاکوابدے میرسم ازتون میخوام برام دعاکنین تاهرچہ زودترباهاش آشناشموباهم خوشبختی توعشقوتجربہ کنیموبہ هم توهدفامونم کمک کنیمو…وتوآخرم بہ همتون ڪہ‌لطف کردینومطلبموخوندین پیشنہادمیکنم قبل ورودبہ یہ رابطہ ے عاطفی کتاب رازهایی وشناخت مردان واگہ آقاییدکہ همین‌کتاب راجب خانوماشوبخونیدچون خانوماآقایون ازخیلی لحاظاے شخصیتی ورفتارے تفاوت دارن کہ شناخت اینابہ رابطہ ے بادوام وبہ دورازسوءتفاهم کمک میکنہ مثلایکیش کہ دونستنش واجبہ همینہ کہ تورابطہ مردااهل عملنوخانونابیشتر،حرف واگہ کسی اینوندونہ شایدفککنہ کہ طرفش دوسش نداره یاسردشده یاخیلی خیلی چیزاے مہمی کہ مااصلانمیتونیم حتی حدسشون بزنیموعالی میشہ اگہ بامطالعہرفهمیداین کتاب خیلی خیلی نکات خوبوعالیی داره وبایہ جستجوتواینترنت میتونین بہ صورتρ∂ƒدانلودوخیلی راحت مطالعش کنین.آرزوے بہتریناروبراتون دارمخدانگہدارتون

دوستان عزیز عشق واقعی بعد از امدن خانواده ی پسر به خواستگاری وبعد از ازدواج به وجود می اید قبلش همش هوسه

سلام من ۱۷ سالمه عاشق پسر عمومم ..این عشق برای یکی دو روز نیست که بگم هوسه سه چهار سال هس که دوستش دارم .اولاش فک میکردم یه حس بچه گانه هس ولی اصلا اینطور نیست به هیچ پسری جز اون تاحالا فکر نکردم .اون نمی دونه دوستش دارم نمی دونم اون هم دوستم داره یا نه چون خیلی عادی رفتار میکنه . یه بار هم نقاشیشو کشدم ولی نمی دونم فهمیدبا این کار دوسش دارم یا نه .. نمیدونم چیکار کنم لطفا کمک کنید سر در گمم اصلن نمی دونم تکلیفم چیه .. یا حداقل بگین چطور فراموشش کنم

برام دعا کنید همه چی درست بشه

16 سالم بود ک با یه پسر آشنا شدم گف دوست دارم گفتم ثابت کن اومد و با خانوادم در میون گذاشت ک من دخترتون میخام .فعلا فقط یه مدت با هم باشیم ببینیم اخلاقمون بهم میخوره یا نه.خانوادم قبول کردن همه کاری براش کردم خیلی دوسش داشتم و دارم حدود یه سال باهم بودیم ینی تا 17 سالگی مامانم براش کار پیداکرد ی روز بهم پیشنهاد رابطه داد من قبول نکردم گف اگ باهام رابطه نداشته باشی میرم بایکی دیگه منم تو دل خودم گفتم شوخی میکنه نمیره ولی رفت اونم چی؟؟؟با یه زن ک یه بچه هم داره من تو 17 سالگیم ازدواج کردم اونم یهویی حتی خواسگاریمم نیومدن نمیدونم چی شد همه چی خیلی زود انجام شد یه جمعه با یکی از اقوام رفتیم بیرون جمعه دیگش ازدواج کردم.یه روز قبل آزمایش خونم بهش گفتم دارم ازدواج میکنما باور نکرد پشت تلفن یه پوزخند زدوگفت مبارک باشه.بعد از عقد مامانم عکس نامزدم و گذاشت پروفایلش نمیدونم اون موقعه ک دید چه حالی شدباورش نمیشداما دیر شده بود.الانم ک ازدواج کردم راضی نیسم ینی نامزدم یکی دیگه تو زندگیشه اما انکار میکنه زندگی سخت و زجر آوری دارم

عزیزم اصلا دیگه به اون فکر نکن. کسی ک یبار بهت خیانت کرده و بخاطر هوس رفته با یه زن بچه دار مطمئن باش فردا هم ک شوهرت میشد باز این غلطا رو میکرد چون تو ذاتش بوده. الان سعی کن شوهرتو دوس داشته باشی. کاری ب گذشتش نداشته باش. سعی کن از زندگیت لذت ببری.

سلام من ۱۵ سالمه و چندساله که عاشق پسرعمومم با تمام وجود دوسش دارم . همه همکلاسی هام میدونن وقتی به جونش قسم میخورم حرفم راسته. واقعیتش اون یکی دخترعمومم اونو دوس داره ولی اون۲سال از من کوچیک تره من مطمئنم عشق اون هوسه اخه کدوم بچه۱۳ساله ای عاشق یه پسر۲۱ ساله میشه? بعدش این دخترعموم هربار یه دروغی پشت سرمن تو فامیل میگه هربار که احساس میکنم دارم به عشقم نزدیک میشم اون همه چیو خراب میکنه و باعث میشه همه درموردم بد فکر کنن

با نگاه ها و شوخیا و حرفایی که پسر عموم بهم میزنه حدسایی میزنم که اونم منو دوس داره ولی دختر عموم داره همه چیو بهم میریزه . چیکار کنم تورو خدا اگه راهکاری بلدین جلو پام بزارین. همین چند وقت پیش همه جا جار زده بود ایدا دوست پسر داره.اخه منه بدبختو چه به دوس پسر ? ابرومو جلو عشقم برده و کاکلا به وضوح حس میکردم عشقم تا مدتی باهام سر سنگینه.

سلام من ۱۵سالمه و از وقتی که کلاس چهارم بودم پسر عموم رو دوسش داشتم اون۲۲سالشه خیلی دوسش دارم البته اون از سطح خانواده خیلی از من فراتره اون وقتی منو میدید گاهی وقتا بهم زل میزد و بعضی مواقع میخواست درباره ی موضوعی باهام سر صحبت باز کنه من زیاد توجه نمیکردم چند روز پیش شنیدم که ی دخترع رو دوسال میخواد وقتی که ترم دانشگاه تموم شد میرن خاستگاریش فک کنم بنظرتون چکار کنم خیلی دوسش دارم¿

سلام یکی از پسرای فامیلای دورمون امسال اومدن خونه ما سنگین بود پسره چند بار متوجه نگاهاش شدم هر بار حرف میزدم به نگاه میکرد سفره می انداختند پشت سرم ظرفارو میاورد شب که رفتیم بیرون باهاش خیلی سردم شد پسر خالش بهش گفت کتتو بده بهش اونم‌ کتشو داد بعدشم ی چیزی برداشت گفت من ناراحت شدم بعدم گفتم نمیپوشم گفت غلط کردم قربونت شم بیا بپوش عزیزم تو ماشینم اذیتم میکرد هی میگفت من سینگلم چند ماهه دوست داشت باهام حرف بزنه میخوام بدونم اینا نشونه دوست داشتنه؟ به دل خودم که خیلی افتاده چون بودن پسرای دیگه دور و برم ولی حسم میگه این دوست داره از مدیر محترم خواهش و التماس میکنم یا اینجا یا تو ایمیلم جوابمو بدن به شدت گرفتارم خواهششششششششششش

نه عزیزم اون دوس داشتن نیس فک میکنم خیلی کم سن باشی ولی پسرا فقط دنبال مخ زدنن مطمعن باش پسری ک طرفو از ته دل بخواد سبک بازی در نمیاره سعی نمیکنه اینجوری مخ طرفو بزنه مثل روز روشنه ک داره مخ میزنه دوس داشتن چیزی نیس ک با یه نگاه ب وجود بیاد

بهش توجه نکن

سلام من کسیو دوس دارم که ازمن۱۴سال بزرگتره و می خواد از ایران بره نمی دونم چیکار کنم عاشقم شه باهم دوستیم واقعاا نمیدونم چیکار کنم برلم دعا کنید

یه پسره هست تو کلاسمون میگه من تو رو دوست دارم و از این جور حرفا ولی من ازش بدم میاد صد بار هم بهش گفتم ما به درد هم نمیخوریم ان شاالله با کس دیگه ای خوشبخت بشین ولی باز مثل کنه هی دور و بر من میپلکه چیکار کنم دست از سر کچل من بر داره؟

عشق و عاشقی تو این دوروزمونه چیزی جز شکست نیست

کاش میدانستم حکمت خدا چیست؟! چرا به او که منو میخواست و من هم او را، نرسیدم!

سلام حرفاتون درسته ولي اينكه ي پسري با تمام بدياش ب دلت بشينه و همش تو فكرت باشع چي؟! ميگ تو بايد عاشقم كني نميدونم چيجوري ولي عاشقم كن

سلام من 15 سالمه چند سالمه پسر داییم رو دوس دارم حتی از طریقی هم بهش فهموندم که دوسش دارم اما نه به طور مستقیم . مثلا معمولا بهش زل میزم البته فکر نکنین همش هوسه نه من واقعا دوسش دارم . اون پارسال یه ددوس دختر داشته که از قضا خیلی هم دوسش داشته اما دختره بعد یه مدت باهاش کات کرده . منم عید بهش پیام دادم و یکم بهش گیر دادم ولی نه اینکه بگم دوسش دارم همینطور دیدم داره تهدید میکنه منم ترسیدم و گفتم کیم ولی وانمود کردم که نمیدونستم اونه بعد از اون هم یه سری فکرهای بد در موردم کرده بود که منم دیگه از اون موقع تا حالا باهاش حرف نزدم .میدونم که فهمید عودا بش اس دادم ولی خب بعد از اون هم یه روز که خونشون بودم وکم و بیش با هم حرف میزدیم ازش یه برگه گرفتم و از روی عکسش نقاشیش رو کشیدم و یهمتن کوتاه عذر خواهی هم پایینش نوشتم ولی گفتم که یا کلا دیگه حرف نزنیم یا مث آدمیزاد . که هیچی دیگه بعد از اون دیگه حتی بش سلام هم نمیکنم البته مثلا خیلی وقتا بهم زل میزنه و همش منو میپاد ولی یهو میبینی دفعه بعد اصلا نگامم نمیکنه .نمیدونم واقعا مستاصل شدم لطفا کمکم کنید .ممنون لطفا الان هر کس آنلاینه ج بده چون شاید دوباره نتونم بیام بازم ممنون

خیلی احمقی اخه جوجه توروچه به عاشق شدن تواین سن از سرت میپره دوسال دیگ.

سلام باید بهش سلام کنی و ی کاری کنی که از فکر دوست دختر قبلیش در بیاد اینکه اون پسر داییته خیلی خوبه ،تو خیلی فرست داری که بهش احساساتت رو نشون بدی چون خیلیا عاشق کسایی میشن که حتی نمیتونن بهش سلام کنن . پس اگه واقعا دوستش داری خالصانه عشقتو بهش نشون بده ولی بدون نباید ارزشتو پایین بیاری

من دختری 27 ساله ام لیسانس دارم وبه دلایلی ادامه تحصیل ندادمو بیکارم خیلی دوس دارم ازدواج کنم ولی خواستگار هم ندارم تورو خدا برام دعا کنید ممنون

اان شاالله بایه مرد شیر پاک خورده و ادم حسابی ازدواج میکنی عزیزم بسپر به خدا خودش یه خوبشو برات پیدا میکنه

سلام گل خانم براتون آرزوی خوشبختی دارم و براتون دعا می کنم بیشتر تو کارهای گروهی و مجالس عمومی شرکت کنید مخصوصاً توی مسجد محله تون توی نمازهای جماعت شرکت کنید. بیشتر برید به سمت خدا. مردم از دختران نجیب و با حیا و پاک خیلی خوششون می آد . خودتونو بسپارید به خدا و این خاستتون را از خدا بخواهید چون خدا فرموده بخوانید تا اجابت کنم . باور کنید یه پسر خیلی خوب می آد سراغتون. موفق و موید باشید

love is big lie

منم30سالمه. عاشق یه پسره توفامیل بودم اونم عاشق من بود اما چون فامیل بودیم نتونستین به هم بگیم …خلاصه عاشق موندم

توروخدااین دوستی هاروکناربگذارین وازرواجش تامیتونیدلطفاجلوگیری کنید من بااینکه همیشه همه مجذوبم میشن ولی تاحالاباکسی دوست نبودم ولی میترسم ازاین که کسی که بعدامال منه اهل دوستی بوده باشه ونجابت کافی رونداشته باشه امیدوارم خدابه هرکسی اونی روکه لایقشه بده یاعلی

سلام خالصانه به ندای دلتون که همون دوست داشتن پسره هست گوش بدید آگه اونم دوستون داشته باش طرفتون میاد ولی آگه نه هیچ وقت طرفش نرید پسری و جذب کنید که واقعن دوستون داشته باش نه بخاطر پول موقعیت شغلی قیافه و تیپتون

سلام به نظرمن مطلبا عالی بود.ولی مردها عاشق مهربونی و ظرافت هستن.لبخند هم که گفتین بد نیست.ولی درکلخیییلی خوب بود❤

بابا عشق توافسانه هاست الان همه دوست داشتنها شده هوس

دقیقااااااا….

ایول

با سلام اولا اینکه گفتید عشقتون رو موقع خداحافظی بغل کنید تا بوی عطر شما او را تحت تاثیر قرار بده منظورتون از عشق چه کسیه آدم که تا با کسی محرم نباشه نمی شه او رو بغل کرد در ثانی این حرفها همه اش مال کتابهاست به نظرم عشق اینا اصلا وجود نداره چون من تابحال از هر کی خوشم اومده زیر همه چی زده با یکی دیگه ازدواج کرده

بنظرم درهمه ی مردا صحت نداره مثلا عشق من دوست نداره زیادی امروزی بگردم میگه جلف میشی یامثلا دوست نداره خیلیی به ظاهرم اهمیت بدم برعکس یکسری ازاقایون وقتیم میبینه برایه حرفش ارزش قائلم دیوونم‌میشه….سعی نکنید یکسری پارامترا توذهنتون داشته باشید که بخواید براساس اونا عشقتونوپیداکنید یادبگیرید یک ادم رو باهر ظاهری و هرشرایطی(نه شرایط غیرعقلانی وغیرشرعی)یه طورخاص دوست داشته باشید.ماسه ساله رابطع داریم راضی هستیم و اینکه کاملااا باهم متفاوتیم.سن زیربیست سالم عشق بچگیه

زیاد زر میزنی چرتو پرت میگی چی میزنی کم بزن همیشه بزن اصلا وقتی نمیدونی عشق ینی چی

من عاشق یه پسریم که ازم بزرگه الان عاشقش نشدم من 5ساله بودم دوسش داشتم میخواستمش خیلی دوسش داشتم بعدکه بزرگ شدم به مرور زمان شدعشق اون وقت زن هم داشت بچه هم داشت ولی من چیکارمیکردم میخواستمش وقتی میدیدمش دلم به لرزه می افتادالان کم کم باهم میحرفیم 18سالمه ولی نه اونجوری که یه عاشقومشعوق میحرفه ولی من الانم دوسش دارم به نظرتون چیکارکنم

سلام دوست عزیز هرچقدر هم که عاشق باشید وارد رابطه شدن با مرد متاهل اصلا کار درست و اخلاقی نیست. به بهانه خوشبختی خودت گرفتن خوشبختی از زنی که عاشق همسر خودشه کاره بی رحمانه ایه….

یا مولاا من ۱۹ سالمه هنووو معنی عشق و نفهمیدم بعد بچهه ۵ ساله عاشق شده داداچ ول کن برو پی زندگیت چشمتم دنبال شوهر مردم نباشه برووو صفااا کن عشق کیلو چنده اخه تو این دوره زمونه ک همه بفکر خودشونن

❤❤❤❤❤❤❤عالی.دوستان حرفات.بی.دروغی.نیست

منم قبول دارم

درسته منم قبول دارم

من متارکه کردم 38 سالمه لیسانسم یه پسر 34 سابه دکتر با هام آشنا شد دو ماه طول کشید همو خواستیم پدر پسر خیلی مخالفت کرد با ازدواج ما دو هفته است کات کردم با اون ولی هنوز دلم پیششه

هوش

سلام عشق وجود داره و به وجود میاد بعد اشنایی امکان داره عشق نابود بشه و یا یه تفسانه بشه بستگی به نوع شناخت داره بعد اینکه همدیگر و میشناسن و میدونن که با کی طرف هستند عشق کشکی یا عشق واقعی روشن میشه یه مرد هم تو عشق زندگی عاشق زنی میشن که قلب پاک و مهربونی داشته باشن و زن ها هم عاشق مردی میشن که انسانیت داشته باشه و جوان مرد این در مورد زن و مرد های نرماله

خخخخخخخ عشق چیه اصلا. عشق و علاقه فقط مال تو قصه هاست. بیاین بیرون از رویا. توی دنیای واقعی هیچکی عاشق کسی نیست بسه خیال پردازی یکم واقع بین باشین عقل همیشه حرف اولو میزنه دل یه کذب محضه. فقط کارش پمپاز خونه عشق و این مسخره بازیا فقط توی وهمتونه

B

واسه من چاره ای راه حلی پیدانکردین دوستان ؟

فقط اولی درست بود. بقیه، مخصوصا آخری کاملا اشتباه بود.

سلام من الان 6_7ساله عاشق یه پسرم ..اما اون پسر نه نگام میکنه نه کار دیگ ای ..فقط خیلی کم مثلا در حد ببخشید ..یا ممنون ..یا سلام باهام حرف زده پریروز هم شوخی خیلی کوچیکی کرد ..نمیدونم چیکار کنم خیلی دوسش دارم بنظر شما من باید برای جذب کردنش چیکار کنم لطفا راهنماییم کنین ..

عزیزم منم مثه توام چیزاییو که به من گفتنو به شما میگم ارتباط چشمی تو ایجاد یه رابطه خیلی موثره نه اینکه کامل زل بزنی به طرفااانه نگاه اتدازه دو دقیقه وزود نگاهتو برگردونی وهرموقه تو جمع یه نفر حرف میرنه فقط به اون نگاه کن اگه ام خجالت میکشی سرتو پایبن بنداز تا طرف حرفش تموم شه همون موقه تو چشماش نگاهتو بندار که این مفهومو بهش برسونی که تو این جمع مهم نیس کی حرف بزنه من این برام مهم تو نظرت چیه چشما دروغ نمیگن اگه ام دوستت داشته باشه از همون چشماش این احساسو دریافت میکنی واینکه غیرقابل پیش بینی باش یکم باهاش شوخ طبع باش ولی دفه دیگه سرسنگین جوری که نتونه تشخیصت بده اینجوری دیوونش میکنی یاعلی

من که راحتم نه عاشق میشم نه شکست عشقی میخورم چون برام مهم نی بنظرم بچسب به زندگیت مجردی حالشو ببر والا با ارادت کسی که هیچوقت عاشق نمیشود 😉

وای.باهات.موافقم.درست.میگی تو.پیشو.خیلی.ستاره.داری Nans

سلام این که کسی دوس پسر داشته باشه یا دوس دختر یک مسئله ی غیر شرعی است انسان هرچه بتواند خود را از این دوستی های بدون عشق و یا بهتر بگم بدون آرامش دور بکنه بهتره شما دختر خانم ها اگه پسری مورد علاقتون هست خب با اون ازدواج کنید یا حداقل با او صیغه موقت بخوانید هرچه میتونید خودتون رو از گناه بگشید کنار شما اگه پسری مورد علاقتون هست رو برید باهاش ضحبت کنید و اون رو به ازدواج تشویقش کنید

شاید خیلی هاتون بگید من یه آدم امل یا مذهبی خشک مقدس هستم نه اینطور نیست من یه آدم معمولی مثل شماهام که دوس ندارم خواهرا ت وبرادرانم تو راه گناه قدم برداند ممنون از محبتتون که این مطلب رو خوندید یاعلی…‌.‌‌

افرین درسته

من اصلا حرفتونو قبول ندارم چون که تو این دوره زمونه دختروپسر باید با هم مدتی قبل از ازدواج معاشرت داشته باشن یا دوست بشن وبفهمن که به درد ازدواج باهم میخورن یا نه وگرنه اگه بعد ازدواج بفهمن که به درد هم بخورن به نظرم خیلی خوب نیس

نمیگم اشتباه کردی یا هر چیزی چون وقتی قلبت جلوش تسلیم شد دسته تو نبود منم همسنتم میفهممت ولی ی لحظه خودتو بزار جای زنش اگ یکی با شوهرت حرف بزنه چ‌ حالی میشی اگ دوسش داری بزار زندگی کنه بعدم اینکه خداروشکر کن که زنش نشدی چون کسی که زن داره با ی دختر دیگ حرف میزنه لیاقته شوهر بودنو نداره….:-)

صیغه فقط یه کلاه شرعیه بزرگه.بریم صیغه کنیم بعد که طرف استفاده ش رو برد و ولمون کرد صیغه یکی دیگه

راستش من الان ۹ساله عاشقه یه پسری هستم واقعا هم دوسش دارم هروقت میبینمش گریم میگیره ،پسر دوست بابامه نمیدونم چون باهم اشناییم بهم ابراز علاقه نمیکنه فقط بهم زول میزنه نگام میکنه منم میبینمش کلی استرس میگیرم ،نمیتونم حرف بزنم یاوقتی نگام ک میکنه یه حالتی ک انگار خجالت کشیده سرشو میندازه پایین ،یعنی امکان داره اونم دوستم داشته باشه ،آخه مشکل اینجاست ک هیچی نمیگه ،منم غرورم اجازه نمیده برم باهاش صحبت کنم اگ منو نخواد چی اونوقت ابروم میره

من عشقمو خیلی دوس دارم الانم نامزدیم از خدا میخوام یه دختر ناز به ما بده برام دعا کنید ممنون دوستان

دوست داره

تو عاشقش نیستییی چون ک تو عشق غرور معنی نداره فقط توهم عاشقارو زدی

چه ربطی به بچه بودن داره ربطی به ظرفیت وتکمیل شدن داره همین جوری زندگیوسخت میگیریدکه تهش طلاق میشه شایدهمین عشق بچه گانه آینده خیلی خوبی داشته باشه بس همیشه زودقضاوت نکنید الکی راهنمایی نکنیدباهمین قضاوتاتون کاری میکنیددونفرکه همودوست داشته باشن ازهم دورشن ببین همیشه تورابطه روراست باشین وصادق ازتمام وجودتون حرف بزنیدوازلحظه به لحظش لذت ببیدواین کارایی که بالاگفته شده همش مهم نیست وقتی تویکیودوست داری اونم دوست داشته باشه این سوسول بازیاروبایدبزاری لب کوزه آبشوبخوری وگرنه اگه رابطه یک طرفه باشه به دردنمیخوره بعدم فقط صداقت داشته باشین برین روراست بهش بگین البته این مهم هست که قبلافردموردعلاقتونوبشناسید/فقط صداقت/

در جواب ایناز , این علاقه ها و احساسای بچگانه اس و زودگذر و اقتضای سنتونه , بهتره بیخیالش شه چون از سر عقل نیس , به مرور فراموش میشه جدیش نگیرین

یکی از دوستام عاشق یه پسرشده که جلو مدرسه امون رد میشه چجوری باید ابراز کنه

عشقای جلومدرسه بچه گانه هستن عزیزم

عشق گذرا،صلاح نیست ابراز کنه

دریافت مطالب جالب

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

0