چگونه شخصیت ثابتی داشته باشیم

 
helpkade
چگونه شخصیت ثابتی داشته باشیم
چگونه شخصیت ثابتی داشته باشیم

در زندگی همواره افرادی را در اطراف خود می‌بینیم که شخصیت و رفتار متفاوتی دارند  اما نکته مشترک این است که همه افراد دوست دارند که به نوعی ثبات شخصیت دست پیدا کنند. در واقع آن‌هایی که شخصیت باثباتی دارند، محبوب بوده و بیشتر افراد تمایل دارند با آن‌ها در ارتباط باشند. بنابراین آن‌ها می‌توانند ارتباط بیشتری با دیگران داشته ‌و به افزایش بهداشت روانی و ارتقای سلامت جسمی خود کمک کنند. اما در مقابل، بسیاری از افراد نیز شخصیت بی ثباتی داشته و دمدمی مزاج هستند. این افراد مستعد ابتلا به اختلال شخصیت مرزی و ضد اجتماعی هستند و با مشکلات زیادی در زندگی دست و پنجه نرم می‌کنند. از این رو مهم است که افراد بتوانند به نوعی ثبات شخصیت دست پیدا کنند. در ادامه به بررسی بیشتر این موضوع خواهیم پرداخت پس همراه ما باشید.

افرادی که ثبات شخصیت دارند معمولا در انتخاب خود مطمئن هستند و زمانی که تصمیمی می‌گیرند به تصمیم خود احترام می‌گذارند و سعی نمی‌کنند آن‌ را تغییر دهند. این افراد اعتماد به نفس و عزت نفس بالایی دارند، زودرنج نیستند و در شرایط بحرانی واکنش مناسبی از خود بروز می‌دهند. علاوه بر این، در عواطف و احساسات خود دارای ثبات هستند و تزلزل شخصیت ندارند، روابط عاطفی موفقی دارند و برای دیگران ارزش قائل هستند. آن‌ها می‌توانند رفتارهای خود را کنترل کنند. همچنین این افراد معمولا رفتارهای آنی و فکر نشده ندارند و به خودشان آسیب نمی‌زنند.

 

داشتن شخصیتی قوی و با ثبات یکی از ویژگی‌هایی است که اکثر افراد خواهان آن هستند و می‌خواهند شخصیتی یکپارچه داشته باشند. برای اینکه بتوانید به ثبات شخصیتی برسید باید تمرینات فراوانی داشته باشید و با گذشت زمان می‌توانید این ویژگی را در خود پرورش دهید. توصیه می‌شود در قدم اول واقعیت را قبول کنید و در صورتی که اشتباهی دارید آن را بپذیرید و از انکار آن خودداری کنید. سپس اراده‌ خود را در انجام دادن امور قوی و مصمم کنید، برای زندگی خود هدف داشته باشید و راهکارهای رسیدن به آن را نیز مشخص کنید.

ثبات داشتن بدین معنا است که شما حرفی را که نمی‌توانید به آن عمل کنید نزنید. سعی کنید افکارتان را مثبت کنید و از افکار منفی خودداری نمایید ‌زیرا افکار منفی موجب سست شدن و نداشتن اراده می‌شود. با کمی آگاهی می‌توانید رفتاری که باعث نزدیک شدن شما به ثبات شخصیت می‌شود را متوجه شوید و با تقویت آن از نظر شخصیتی ثبات بیشتری داشته باشید. برای این کار نباید خودتان را تحت فشار قرار دهید زیرا ممکن است نتیجه‌ خوبی نگیرید و حتی بی‌ثبات‌تر از قبل شوید.

چگونه شخصیت ثابتی داشته باشیم

تفکر عمیق یکی از راه‌های رسیدن به ثبات شخصیت است و با این کار می‌توانید ذهن خود را تقویت کنید و روی آن کنترل بیشتری داشته باشید. برای داشتن تفکر عمیق لازم است در مکانی که ساکت باشد بنشیند و نفس عمیق بکشید و روی تنفس خود تمرکز کنید و ذهن خود را از مسائل دیگر خالی نمایید. ممکن است این کار در ابتدا کمی دشوار باشد اما با تمرین می‌توانید در آن مهارت پیدا کنید. توصیه می‌شود روزانه 15 دقیقه تفکر عمیق داشته باشید. تفکر عمیق همچنین به شناخت ابعاد شخصیت شما کمک زیادی خواهد کرد.

برای آگاهی در زمینه ابعاد شخصیت کلیک کنید.

 

بی‌ثباتی بدین معنا است که در خلق و عاطفه ثباتی وجود نداشته باشد و از نظر احساسی نیز فرد بی‌ثبات باشد. کسانی که ثبات شخصیت ندارند ممکن است مبتلا به اختلال شخصیت مرزی باشند. اینگونه افراد معمولا حالت تردید و دودلی دارند و از انتخاب خود مطمئن نیستند و شک دارند. افرادی که بی‌ثباتی شخصیت دارند دمدمی هستند و ترس از طرد شدگی دارند، آن‌ها گمان می‌کنند که شما قصد طرد کردن او را دارید.

همچنین این افراد اعتماد به نفس و عزت نفس پایینی دارند و با کوچک‌ترین اتفاق عصبانی می‌شوند، خشم خود را به شدت بروز می‌دهند و واکنش شدیدی دارند. اکثر اوقات حالت افسردگی داشته و احساسات خود را به شکل افراطی بروز می‌دهند. به صورت کلی نوسانات شدید در احساس، عاطفه و شخصیت از نشانه‌های بی‌ثباتی شخصیت است.

برای شناخت بیشتر در زمینه اختلال شخصیت مرزی کلیک کنید.

 

اختلال شخصیت مرزی از جمله اختلالاتی است که یکی از ویژگی‌های آن بی‌ثباتی شخصیتی می‌باشد. در این اختلال فرد تعادل ندارد و ممکن است شخصی را در یک موقعیت دوست داشته باشد و به او ابراز علاقه کند اما در موقعیت دیگر از آن شخص متنفر باشد و نتواند وی را تحمل کند. اینگونه افراد نسبت به هویت، ارزش‌ها،‌ وفاداری‌ها و هدف‌های خود اطمینان ندارند و نمی‌توانند به اطرافیان خود اعتماد داشته باشند و زمانی که با آن‌ها هستند احساس امنیت نمی‌کنند. به صورت کلی ویژگی افرادی که اختلال شخصیت مرزی دارند این است که روابط متزلزل و رفتار‌های خطرناک داشته، در مصرف الکل و مواد مخدر زیاده روی می‌کنند، خشم و واکنش غیر طبیعی دارند،‌ به خودشان آسیب می‌رسانند، احساس پوچی می‌کنند و از طرد شدن می‌ترسند.

برای اطلاع بیشتر در زمینه اختلالات شخصیت کلیک کنید.

 

تنها وجود رفتارهای متناقض و بی ثباتی شخصیت نمی‌تواند نشان دهنده اختلال باشد. در صورتی که این رفتارها عملکرد فرد را دچار مشکل کرده است و همراه با ناپایداری حالت عاطفی در روابط، رفتار و خلق و خو همراه باشد نیاز به بررسی بیشتر وجود دارد. در این راه بهتر است که از کمک یک مشاور و روانشناس بهره مند شوید.

برای اطلاع بیشتر در زمینه مشاوره تلفنی کلیک کنید.

برای دریافت مشاوره در زمینه ثبات شخصیت می توانید با مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی حامی هنر زندگی از طریق تلفن ثابت از کل کشور با شماره 9099075228 و از تهران با شماره 9092305265 تماس بگیرید.

هنر زندگی اولین سامانه مشاوره روانشناسی تخصصی کشور با مجرب ترین مشاوران روانشناسی پاسخگوی سوالات و مشکلات شما در زمینه های مشاوره خانواده ، ازدواج ، طلاق ، تربیت کودک ، جوانان ، مهارت های ارتباطی ، ترک اعتیاد ، مشاوره روانشناسی ، روان درمانی و … می باشد. به امید زندگی شاد و سالم برای یکایک مردم ایران…

با عضویت در خبرنامه، از جدیدترین و بهترین کتاب ها و مقالات روانشناسی اطلاع پیدا کنید…

© کلیه حقوق برای حامی هنر زندگی محفوظ می باشد. انتشار مقالات با ذکر منبع بلامانع می باشد.

شخصیت با ثبات، ویژگی فوق‌العاده‌ای است و شما حتما باید تلاش کنید که آن را پرورش بدهید. البته باید به خاطر داشته باشید که تمرین کردن این ویژگی، ممکن است مدت زمانی به طول بیانجامد. شما در همین لحظه کاملاً باثبات نخواهید شد. مشکلی نیست! فقط زمانی که احساس سردرگمی کردید، با خود مهربان باشید.

• هرگز برنامه جامع‌تر “بیشتر با ثبات شدن” نریزید. عموماً تلاش برای پایداری بیشتر، فقط منجر به ایجاد فشار و سختی بیشتر می‌نماید. در مورد حیطه ها و زمینه های مختلفی در زندگی خود که نیاز به ثبات بیشتری دارند فکر کنید. آیا در مورد فعالیت ها و عادات ورزشی خود نیاز به ثبات دارید؟ آیا لازم است در مورد نیازهای شغلی خود با ثبات باشید؟

چگونه شخصیت ثابتی داشته باشیم

• نیازی نیست تمام مدت و در همه حال پایدار و باثبات باشید؛ لازم است با انجام اشتباهات و سست شدن گاه بیگاه نسبت به عادات ثابت خود، سازگار شوید.

شما نمی توانید بدون ارتقاء قدرت اراده‌ی خود، ثبات داشته باشید. به منظور دستیابی به ثبات، عزم راسخ لازم است؛ زیرا برای مثال، باثبات بودن، تمایل به انعطاف در مورد رفتن هر روز به باشگاه ورزشی را دارد. حتی وقتی که شما چنین حسی را ندارید. جهت انجام این امر، شما نیاز به عزم راسخ دارید.

• برای افزایش قدرت اراده‌ی خود، راهکارهایی داشته باشید. بسیار سخت است که فقط خود را در راستای رسیدن به اهداف، مجاب کنید در حالی‌که ممکن اتس این مسیرها، بهترین راه برای به انجام رساندن امور نباشد. برای مثال، اگر می‌خواهید در زمینه تغذیه سلامت، ثابت قدم و استوار بمانید، مطمئن باشید زمانی که گرسنه هستید انتخاب‌های سالم در اختیار دارید.

• از قرار گرفتن در موقعیت ها و شرایطی که در آن مجبور به اعمال مقدار قابل توجهی از قدرت اراده خود هستید تا استوار بمانید، پرهیز کنید. در همان مثال تغذیه سالم، پس از یک روز کاری طولانی و سخت، به مغازه خواربار فروشی نروید. به احتمال زیاد، به جای پایداری بر رژیم غذایی خود، به سراغ سریع ترین و ساده ترین راه ممکن (و به ندرت به سراغ سالم‌ترین گزینه ممکن) خواهید رفت.

پایدار بودن به معنای این است که شما حرفی را نزنید که در واقع به آن عمل نمی کنید. نمی توانید در رفتار خود، استوار نباشید و انتظار داشته باشید تا در قسمت های دیگر زندگی خود ثابت قدم بمانید.

• برای مثال، اگر به دنبال این هستید در روابط خود با شریک زندگی خویش، پایدار و استوار بمانید، و به او بگویید که قرار است در انجام بخشی از کارهای روزمره بهتر باشید، ثبات به معنای این است که واقعاً در مسیری پیش بروید که بخش منصفانه‌ای از کارهای روزانه را انجام دهید.

• سعی کنید از ادعا کردن در اموری که با توانایی های خود قادر به انجام آن نیستید، پرهیز کنید. هیچ مایه شرمندگی نیست اگر شما هنوز انجام کاری را بلد نیستید. برای مثال، اگر مسئولیتی را در محل کار به شما سپرده‌اند، و شما تا به حال این کار را انجام نداده‌اید، و یا انجام آن را بلد نیستید، وانمود نکنید که همه چیز تحت کنترل است. درعوض، از شخصی کمک خواسته و تمایل خود را برای پر کردن شکاف های دانسته های خود، ابراز نمائید.

4. افکار منفی را حذف کنید. افکار منفی قاتل ثبات قدم و قدرت اراده است. زمانی که شما افکار منفی دارید، شما خود را مجبور می کنید که کمترین توانایی را جهت حفظ اعمالثابت خود داشته باشید.

• به الگوهای تفکر منفی که شما را در آینده عقب خواهد انداخت توجه کنید. اینها، افکار ویژه‌ای هستند تمایل دارند به زندگی شما هجوم آورند: “من نمی توانم این کار را انجام دهم” ، “من احمقم، تنبلم” و … .

• اگر شما به این الگوهای افکار منفی توجه و دقت کنید، آنها را دور ریخته و یا تفکری مثبت یا خنثی جایگزین آن خواهید کرد. برای مثال، اگر شما در حال این تفکر باشید که “من نمی توانم این کار را انجام دهم”، در عوض، آن را تغییر داده و فکر کنید “من قرار است انجام این کار را تمرین کرده، حتی اگر در شروع عالی نباشم”.

• زمینه هایی که در آن شما نیاز بیشتری برای نزدیک شدن به ثبات قدم دارید، را دریابید. هرشخصی، زمینه هایی دارد که می تواند این امر را با کمی تلاش انجام دهد. شاید شما در مورد ثابت قدم بودن در محیط کار واقعاً عالی باشید، اما در خانه تمام چیزی را که باید انجام دهید، مداوم فراموش می کنید.

این که در کل پایدار و استوار باشید بسیار عالی است؛ اما اگر شما برای خود اهداف مشخص قرار دهید، با ثبات بودن بسیار ساده تر و موفقیت آمیز تر خواهد بود. این اهداف به شما کمک می کنند که استوار عمل کنید و چیزی به شما می دهد که برای آن بجنگید و تلاش کنید. شما می توانید اهداف متفاوتی در حیطه های مختلف زندگی خود مشخص کنید.

• برآورد کنید که شما می خواهید چگونه از ثبات و پایداری در جهت رسیدن به اهداف مشخص استاده کنید. برای مثال، اگر هدف خاص شما این است که وزن خود را کاهش دهید، شما لازم است در زمینه تمرین ورزشی و رژیم غذایی (مصرف غذای سالم) و … خود استوار باشید.

• یک مثال دیگر: اگر شما می خواهید کتابی را منتشر کنید، شما لازم است که بر نوشتن، اختصاص دادن زمانی برای ویرایش، پژوهش در مورد دنیای نشر کتاب و پیگیری نوشته خود، در هر روز اهتمام بورزید.

• لیستی از اهداف ممکن است به این شکل باشد: ذخیره پول برای بازنشستگی، سر کار به موقع حاضر شدن، به خاطر سپردن کمک به شریک زندگی در خانه، تکمیل همه مطالعات درسی خود. با ثبات بودن، به این معناست که بخشی از درآمد خود را در هر ماه کنار بگذارید، ساعت زنگ دار خود را زودتر تنظیم کنید، از فرزند خود نگهداری نمایید تا شریک زندگی شما برخی از شب ها استراحت کند، و اختصاص دادن زمانی برای انجام تمام مطالعات خود.

اگر شما تلاش کنید که همه چیز را در یک زمان انجام دهید، تمام کاری که شما می کنید این است که خود را تحت فشار قرار دهید. این موضوع ثابت قدم شدن را برای شما بسیار سخت تر می کند. به جای جهش به بالاترین سطح، در مرحله اول، تغییرات را آهسته اعمال کنید.

• اگر شما می توانید کاری را در سه هفته انجام دهید، این مطلب بخشی از روزمرگی شما می شود (برای تان عادی می شود) یک موضوع را برای پایدار شدن در زمان یک ماه انتخاب کیند. وقتی آن ماه به سر رسید، مطلب دیگری را برای ثبات قدم در آن، انتخاب کنید.

• برای مثال، اگر شما هدفی مانند تبدیل شدن به یک عضو بهتر در مورد کار گروهی در محل کار داشته باشید، موارد معدودی را انتخاب کنید که به شما در مسیر دستیابی به آن هدف کمک کند. برای مدت یک ماه، احترام گذاشتن به دیگران را در پروژه های گروهی تمرین کرده و یا راه هایی پیدا کنید که افکار خود را با آنها ترکیب و متحد کنید. زمانی که کنترل این مطلب را به دست گرفتید، تغییر دیگری در رفتار روزمره خود ایجاد کنید.

حدود و مرزها، به ثبات رسیدن را ساده تر می کند، زیرا پس از آن، شما حدود مشخصی، متفاوت با جمله ابهام آمیز “من می خواهم ثابت قدم شوم” برای عملکرد خود دارید. تعیین حدود و مرز، در واقع به معنای قرار دادن محدوده برای اینکه شما دقیقاً چگونه و چه زمانی قصد انجام فعالیت های مشخص را دارید.

• برای مثال، به جای اینکه فقط بگویید “من قرار است مداوم از شریک زندگی خود قدردانی کنم” بهتر است بگویید “من قرار است از شریک زندگی خود زمانی که کارهایی نظیر شستن ظروف، یا درست کردن شام و یا کمک کردن به کارهای خارج از خانه انجام می دهد، تشکر کنم”.

• مثال دیگر: ممکن است ایجاد نشان کیفیت برای کارتان باشد؛ که به معنای تعیین کردن استاندارهای مشخص است. این مسئله ممکن است به معنای این باشد که از رئیس خود در محل کار، بخواهید بهترین عملکرد متصور برای شما را توصیف کند. و سپس تلاش کنید که به طور مداوم به آن استاندارد برسید.

برای اینکه با ثبات شوید، می بایست اطمینان حاصل کنید که مشخص باشد چه زمانی به استانداردها و اهدافی که تعیین کرده اید، نرسیدید. زمانی که شما طور پایدار به اهداف خود عمل نمی کنید.

• روی یک تقویم، هر روزی که در راستای رسیدن به اهداف پایداری خود موفق شدید یا شکست خوردید را بنویسید. اگر شکست خوردید، توضیح دهید که چرا از آنها پیروی نکردید. این مسئله، شما را درمورد مسئولیت پذیری زمان هایی که از اهداف خود و محدودیت های خود پیروی نمی کند، کمک نموده و همچنین به عنوان نشانگری از پیشرفت شما، ایفای نقش می کند.

• به مردم بگویید که به اهداف تان و تلاش های خود در مورد زمینه های مختلف زندگی خود، اعتقاد دارید. زمانی که آنها ببینند که شما رفتار با ثباتی ندارید، به آنها اجازه می دهید که شما را از مسیر خارج کنند.

چگونه شخصیت ثابتی داشته باشیم

• زمانی که شما موفق نشدید، با خود کلنجار نروید و خود را سرزنش نکنید. هیچ کس کامل نیست و هیچ کس هم کاملاً با ثبات نیست. شما هم قرار نیست این چنین باشید. مسئله ای که اهمیت دارد این است که شما به سمت اهداف و به سمت ثبات تلاش کنید.

تصور، اگرچه ممکن است احمقانه به نظر برسد، اما اگر شما از آن به درستی استفاده کنید، ممکن است به شما بسیار کمک کند. شما می خواهید از تصور واقع گرایانه استفاده کنید، که موانع و مشکلاتی که ممکن است با آن مواجه شوید را درنظر می گیرد.

• خیال بافی هم می تواند مفید باشد. البته به اندازه ای که زمان انجام آن را محدود کنید. به ذهن خود زمان مرتب شدن آزادانه را هر شب قبل از خواب بدهید. این مطلب، می تواند به شما در پردازش و ارزیابی موقعیت ها و حفظ ثبات و اهداف خود کمک بنماید، زیرا شما به راههایی دست خواهید یافت که بتوانید از سد پتانسیل بر سر راه دستیابی به این توانایی باشد، برآیید.

• تفکر عمیق، می تواند به شما کمک کند که ذهن خود را کنترل کنید و اگر شما می خواهید ثابت قدم بمانید، نیاز دارید ذهن خود (و تمام ضروریات آن را) کنترل کنید. تلاش کنید تا تفکر عمیق را حداقل هر روز، 15 دقیقه تمرین کنید. در نقطه ای آرام و ساکت بنشینید و عمیق نفس بکشید. در مدتی که نفس می کشید، روی نفس کشیدن خود تمرکز کنید. اگر دیدید ذهنتان منحرف می شود، تمام توجه خود را مستقیماً به تنفس برگردانید.

همه شکست می خورند. مهم نیست که شما چقدر باهوش، ویژه و آماده هستید؛ همیشه قرار نیست موفق شوید. شما باید علاقه داشته باشید به تمرین این احتمال و درک این که اگر موفق نشوید، چه باید بکنید. چگونه قرار است که با شکست کنار بیایید؟

• تعداد زیادی از دفعاتی که مردم منطقی، در حفظ قدرت اراده و استواری خود شکست می خورند، به دلیل این است که آنها برای شکست خوردن طرح و برنامه ای ندارند. شکست های شخصی، لطمه کمی به موفقیت کلی شما می زنند (برای مثال، رد شدن شما توسط مسئول ادبی انتشارات، فقط تأثیر اندک و حاشیه ای، روی توانایی کلی شما برای اینکه نوشته تان نشر یابد، می گذارد.)

• برای موانع و شکست های خود برنامه ریزی کنید. اگر نماینده ادبی، دست نوشته شما را رد کند، بررسی کنید که جای بعدی که می توانید آن را بفرستید، کجاست؟ و یا بنگرید که چه چیزی می تواند ارتقاء یابد.

• به یاد داشته باشید که با ثبات بودن مساوی با تکامل نیست. برای مثال، بله! ، یک نویسنده خوب می بایست تلاش کند هر روز بنویسد. اگر شما شروع به سرزنش خود برای عدم نوشتن کنید، خود را مجبور به ثبات کمتر (به جای ثبات بیشتر) می کنید.

اگر شما با انگیزه باقی نمانید، نمی توانید آن تغییرات را در زندگی خود اعمال کنید که به شما اجازه می دهد استوار باشید. شما ممکن است به الگوهای رفتاری نه چندان خوب قدیمی خود به جای تبعیت از الگوهای جدید که تلاش برای ایجاد آنها می کنید، بازگردید.

• به خودتان نگویید “من بی انگیزه ام” و یا حتی “من امروز حسّ بی انگیزگی دارم”. هرچه تعداد بیشتری از روزها را رد کنید، در حالی که در حین تلاش برای تزریق الگوهای فکری جدید به خود هستید، احتمال موفقیت شما کمتر می شود. در عوض، به خود بگویید، “من می خواهم امروز با انگیزه باشم. حتی اگر چنین حسی نداشته باشم”. مثلاً اگر روز سختی داشته باشید و نخواهید هیچ چیزی بنویسید، مقدار کمتری از چیزی که معمولاً انجام می دهید بنویسید. اگر یک ساعت می نوشتید، نیم ساعت بنویسید یا حتی یک پاراگراف به جای یک صفحه بنویسید.

• تلاش نکنید که در هر زمان، کارهای زیادی انجام دهید. به این مسئله در قبل اشاره شده بود، اما تکرار آن با ارزش است. در هر زمان، اهداف مختلف خود را، به صورت یک یا دو موضوع مرتب کنید. اگر می خواهید دست نوشته خود را تمام کنید و ثبات خود را در سر کار افزایش دهید، و همزمان خوش اندام شوید، به زودی از پا در خواهید آمد. در عوض، روی افزایش اخلاق کاری خود و اخلاق نوشتاری کار کنید، قبل از افزودن آن به اخلاق ورزشی خود.

• به خود یادآوری کنید که چرا ثبات برای شما مهم است. در صورت با ثبات بودن، تلاش شما برای به انجام رساندن کارها چه خواهد بود؟ چه اتفاقی خواهد افتاد اگر شما در مسیر ثبات، شکست بخورید؟ زمانی که شما در حال تلاش برای به انجام رساندن اهداف خود و با ثبات بودن هستید، این موارد را در ذهن نگه دارید.

امیدوارم از این مطلب راضی بوده باشید. با استفاده از راه هایی که بیان شد شما هم میتوانید یک شخصیت با ثبات داشته باشید. نظرات و پیشنهادات خود را از طریق قسمت کامنت ها با ما در میان بگذارید. همراه مجله اینترنتی دلگرم باشید.

فهرست مطالب

سه رویکرد اصلی به نام‌های صفت، شناختی – رفتاری و روانشناسی، تعاریف گسترده‌ای از ثبات شخصیتی ایجاد کرده‌اند. برخی از جنبه‌های شخصیت مانند صفات، با گذشت زمان مفهوم نسبتاً پایداری پیدا می‌کنند.

جنبه‌های دیگر به عنوان خصوصیاتی قابل تغییر در طول زندگی توصیف می‌شوند، از جمله بسیاری از مفاهیم شناختی – رفتاری مانند خودبسندگی (ایمان شخص به توانایی‌های خود برای موفقیت در یک موقعیت مشخص).

برای مسئله ثبات در شخصیت، به ویژه در بزرگسالی، دن پ. مک آدامز مدل سه لایه‌ای را پیشنهاد کرده است که عناصر شخصیتی را که باید با گذشت زمان پایدار بمانند نسبت به مواردی که احتمال تغییر دارند، جدا می‌کند.

این مدل در دهه ۱۹۹۰ محبوبیت خود را به دست آورد، و تا سال ۲۰۰۱ به عنوان یک چارچوب گسترده جهت استناد برای درک ثبات شخصیتی به کار گرفته شد.

چگونه شخصیت ثابتی داشته باشیم

در این مقاله نخست درباره ثابت شخصیت و چگونگی داشتن شخصیت باثبات صحبت می‌کنیم، سپس مدل مک آدامز را شرح می‌دهیم؛ با ذهن همراه باشید.

ثبات شخصیتی، نوعی سبک زندگی است که با تصمیمات مناسب و فکری، رفتار مداوم و نوسانات روانی متوسط ​​مشخص می‌شود. با این وجود این یک مؤلفه اصلی در موفقیت و رفاه حرفه‌ای و عاطفی است.

افراد با شخصیت پایدار تمایل به روابط طولانی و رضایت بخش دارند. آنها در کارهای‌شان خوب عمل می‌کنند. زندگی آنها نسبتاً عاری از مسائل غیر ضروری است. آنها درمورد سلامتی و امور مالی تصمیمات خوبی می‌گیرند.

برای بسیاری از افراد، ثبات شخصیتی اتفاقی ناگهانی است. آنها در تنظیم نیازها و خواسته‌هایشان مشکلات کمتری دارند. با این حال، برای دیگران، پایداری شخصیت یک مبارزه مادام‌العمر است.

آنها نمی‌توانند یک شغل همیشگی داشته باشند، زیرا نمی‌توانند به موقع در محل کار حاضر شوند یا با مدیران یا همکاران رفتار مناسب داشته باشند.

آنها در کارهای شراکتی خود نیز گزینه‌های ضعیفی را انتخاب می‌کنند یا به سرعت از یک رابطه به روابط دیگر می‌روند. آنها در مدیریت مصرف مواد غذایی مشکل دارند و اغلب دچار اضافه وزن هستند. همچنین الگوهای خواب نامناسب دارند و غالباً دیر بیدار می‌شوند. آنها ممکن است یک زمان آرام و زمانی دیگر پرخاش‌گر باشند!

بی‌ثباتی شخصیتی ریشه‌های متنوع و پیچیده‌ای دارد. این مشکل ممکن است ناشی از یک بیماری روانی اساسی مانند اختلال دو قطبی، اختلال نقص توجه یا اختلال شخصیت مرزی باشد.

این مشکل ممکن است نتیجه یک تربیت نادرست خانوادگی باشد که در آن کودک هرگز زندگی مناسب و یا مهارت‌های ارتباطی درست را یاد نگرفته باشد. این مشکل می‌تواند ناشی از سوء مصرف مواد مخدر یا الکل باشد. در بیشتر موارد، چندین عامل متفاوت دخیل هستند.

هرچه علت باشد، بی‌ثباتی مزمن، زندگی یک شخص را ویران می‌کند. استرس بی‌نیاز ایجاد می‌کند. انرژی که می‌تواند در سرگرمی‌های تولیدی مورد استفاده قرار گیرد، صرف کارهای منفی می‌شود.

با این ۷ ترفند ذهنی اعتماد به نفس خود را بالاتر ببرید

۱- خود را متعهد به سازگاری کنید، برای تحقق آن، تلاش آگاهانه‌ای باید صورت گیرد.

۲- به رختخواب بروید و هر روز در همان ساعت از خواب بیدار شوید. سه وعده غذایی معمولی بخورید. در هفته حداقل سه روز ورزش کنید.

۳- اگر مشروبات الکلی یا مواد مخدر یک مسئله مداوم هستند، در نظر بگیرید آنها را به طور کلی متوقف کنید.

۴- توجه کنید که اگر اغلب خیلی رمانتیک، عصبانی یا غمگین هستید، ممکن است احساسات خود را توجیه کنید. هنوز هم ممکن است آنها عملکرد شما را مختل کنند.

۵- دوستان پایدار پیدا کنید و مردمی که هوشیار هستند و تصمیمات خوبی می‌گیرند رابطه دوستی ایجاد کنید.

۶- اگر به طور مزمن انتخاب‌های بدی کرده‌اید، یک دوست خردمند پیدا کنید تا به عنوان مشاور برای‌تان عمل کند.

۷- به یک رابطه بد خاتمه دهید؛ برخی از روابط ذاتاً بی‌ثبات هستند. شما باید ترک کنید، اما نمی‌دانید چگونه!

۸- لازم نیست در یک رابطه جدید درگیر شوید. در حقیقت، عاقلانه است که قبل از پیدا کردن فرد مناسبی، بیشتر بر روی خود متمرکز شوید.

۹- افرادی که عزت نفس پایینی دارند، سعی می‌کنند بهانه‌ای برای انجام کارهایی که انجام نمی‌دهند پیدا کنند تا دیگران را راضی کنند.

افرادی که شخصیتی قدرتمندی دارند از طرف دیگر می‌دانند که دوست داشتن کارهایی که انجام می‌دهند یا صرفاً اعتقاد دارند که مهم بودن آنها برای آنها بهانه است. به خود بگویید: «من این کار را انجام می‌دهم، زیرا من آن را دوست دارم.»

۱۰- افرادی که فاقد اعتماد به نفس هستند همیشه قوانین را رعایت می‌کنند حتی اگر بی‌معنی باشند. افرادی که شخصیت‌های محکمی دارند از طرف دیگر، قوانین خود را دنبال می‌کنند. بهتر است بگویید: «چرا نباید این کار را بکنم؟ من قوانین خودم را رعایت می‌کنم نه شما.»

۱۱- افراد ضعیف به محض اینکه کسی به آنها هشدار دهند یا حتی برای جلب رضایت دیگران ممکن است رفتار خود را تغییر دهند.

در حالی که کسانی که شخصیت‌های قوی دارند از فرد سؤال می‌کنند: «مشکل در انجام این کار چیست؟، من دوست دارم این کار را انجام دهم، یا این کار برای من جذاب است.» همه پاسخ‌های ممکن نشان می‌دهد شما شخصیت باثباتی دارید.

اولین ردیف مدل از صفات تشکیل شده به عنوان الگوهای نسبتاً ماندگار رفتاری و احساسات تعریف شده‌اند. در دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، یک مدل صفت پدیدار شد که بسیاری آن را قطعی می‌دانند، مدل پنج عاملی (Big Five).

با استفاده از تحلیل عاملی (یک تکنیک آماری) بسیاری از روان‌شناسان به این نتیجه رسیده‌اند که دنیای ویژگی‌های شخصیتی را می‌توان تحت پنج بُعد گسترده فرض کرد.

این پنج بُعد شامل برونگرایی، توافق، باوجدان بودن، روان رنجوری و گشودن برای تجربه هستند که عموماً سنگ بنای اولین مدل مک آدامز را تشکیل می‌دهند.

متغیرها در این سطح غالباً دارای پایه فیزیولوژیکی یا ژنتیکی هستند و فرض بر این است که تغییرات جزئی در صورت طولانی بودن دوره بزرگسالی ممکن است ایجاد شود.

ردیف دوم از اقتباس‌های بارز تشکیل شده است. این یک دسته‌ای متنوع است که از انواع مختلفی از روش‌های روان‌شناختی تشکیل شده است که به طور کلی به اندازه صفات از نظر پایداری مشابه هستند.

با این حال، آنها به احتمال زیاد در طی دوره‌های زمانی قابل تغییر هستند. سازگاری‌های بارز شامل استراتژی‌های مقابله، جهت‌گیری هدف، مکانیسم‌های دفاعی، خودکاربسندی، باورهای قابل کنترل، تسلط و خوش بینی هستند.

ردیف سوم، روایت زندگی است که شامل عناصر گسترده‌ای از شخصیت، مانند داستان زندگی شخص، حافظه اتوبیوگرافیک (زندگی‌نامه) و حس هویت است.

این مرحله‌ای است که بیشتر افراد هنگام تأمل در مورد ثبات شخصیتی خود به آن فکر می‌کنند. کمتر کسی از نظر صفات یا اقتباس‌های بارز خود را می‌بیند، اما بیشتر افراد وقتی از آنها خواسته می‌شود درباره شخصیت‌های خود فکر کنند، به هویت یا گذشته زندگی خود فکر می‌کنند.

همان‌طور که مردم زندگی خود را می‌گذرانند، آنها دائماً شرح حالِ زندگی خود را مرور می‌کنند. حس هویت فرد  که اغلب با گذشت زمان شکل می‌گیرد، می‌تواند مورد تجدید نظر و اصلاح قرار گیرد تا زندگی و تجربیات فرد متناسب‌تر و غنی‌تر شود.

چگونه شخصیت ثابتی داشته باشیم

بنابراین، در این سطح، شخصیت باید با گذشت زمان تغییرات بیشتری را نسبت به دو سطح دیگر نشان دهد (هرچند که چنین تغییری برای ارزیابی دشوارتر شده است).

این مدل سه لایه مفید دارد، زیرا چارچوبی را برای سازماندهی انواع متغیرهای شخصیتی ارائه شده فراهم می‌کند، و دلیلش این است که به فرد اجازه می‌دهد تا با وضوح بیشتری فکر کند که کدام متغیرهای شخصیت باید پایدارتر باشند و کدام یک باید تغییر بیشتری نشان دهند. صفات باید کمترین تغییر را داشته باشند، روایت زندگی بیشترین و اقتباس‌های بارز بین دو سطح دیگر قرار گیرد.

با این حال، هیچ تحقیق در مورد ثبات و تغییر در سطح روایت زندگی صورت نگرفته است. مطالعات مربوط به ثبات شخصیتی بیشتر در دوره‌های کوتاه مدت (یک سال یا کمتر) بررسی شده است تا برای طولانی مدت! تعداد کمی از مطالعات، ثبات شخصیت را در طولانی مدت در نظر گرفته‌اند یا سعی کرده باشند میزان تغییر یا ثبات آنها را تخمین بزنند.

صفات از طرف دیگر، در طولانی مدت به طور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته است، با این وجود برخی از مطالعات به مدت ۳۰ سال یا بیشتر صورت گرفته‌اند.

این تحقیقات عموماً بر ثبات شخصیت در سطح متوسط ​​یا ثبات در مرتبه بالاتر متمرکز شده‌اند. اولی به ثبات در سطح مطلق یک صفت در طی یک دوره زمانی اشاره دارد، دومی ثبات را به مرور زمان در ترتیب‌بندی نسبی افراد بر روی یک صفت بررسی می‌کند و معمولاً از طریق ضریب همبستگی ارزیابی می‌شود.

به عنوان مثال، هر کس ممکن است به مرور زمان بر روی یک ویژگی مشخص خود کار کند، اما اگر آن افراد به همان اندازه بر روی دیگر خصوصیات شخصیتی خود کار کنند، آنگاه ثبات شخصیتی برای آن فرد در مرتبه بالایی ثبت خواهد شد.

در مورد تغییر شخصیت به جای ثابت آن، یک مقدار اجماع عادلانه وجود دارد. اگر شخص  A در سن ۳۰ سالگی از شخص B شخصیت با ثبات‌تری داشته باشد، ، به احتمال زیاد A در سن ۶۰ یا ۷۰ سالگی همچنان با ثبات‌تر از B خواهد بود.

بیشتر مطالعاتی که در طی دوره‌های طولانی مدت (پنج تا سی سال) در بزرگسالان دنبال شده است، نشان می‌دهند که ثبات شخصیتی از کودکی تا بزرگسالی با افراد خواهد بود. با این وجود، حتی در مدت زمان سی سال یا بیشتر، محققان به طور معمول میزان قابل توجهی از ثبات شخصیتی را گزارش می‌کنند.

به عنوان نمونه، شخصی که در سن ۳۰ سالگی برون‌گرا است، احتمالاً در سن چهل، پنجاه، شصت و فراتر از آن نیز برون‌گرا خواهد ماند.

۱۰ نوع از اختلالات شخصیتی

قدرتمندتر شدن و داشتن ثبات شخصیتی، رویایی است که بسیاری از افراد به دنبال آن هستند. در حالی که تعریف شخصیت قوی بسیار دشوار است (زیرا این تعریف می‌تواند از یک شخص تا یک شخص دیگر متفاوت باشد)

هنوز هم جنبه‌های معدودی وجود دارند که بین همه تعاریف برای یک شخصیت قوی، وجه اشتراک دارند. طبق عقاید رایج، افرادی که شخصیتی قدرتمند دارند افرادی تأثیرگذار، قدرتمند و به معنای واقعی یک رهبر هستند.

اشتراک گذاری

ذخیره نام، ایمیل و سایت توسط مرورگر برای ارسال دیدگاه در زمانی دیگر.

٣کتاب که باید در فهرست کارهای ضروری بگذارید

ایجاد شخصیت پرنفوذ و قابل اعتماد  به همراه پوشش و ویژگی‌های ظاهری   اهمیت بسیاری دارد.

تمام کارآفرین‌ها و مدیران ارشد شرکت‌هایی که به عنوان برند در دنیا فعالیت دارند،

از نظر کارکنان و حتی رقیبان خود دارای شخصیتی با پرستیژ و قابل اعتماد هستند.

داشتن نفوذ و پرستیژ برای نمایندگانی که در جلسات مذاکره حضور دارند نیز بسیار مهم و  حیاتی است.

داشتن چنین ویژگی نیازمند توجه به یک سری رفتارهایی است که شاید در نگاه اول مهم به نظر نرسد،

چگونه شخصیت ثابتی داشته باشیم

اما در نهایت این رفتارها  می‌تواند شخصیتی پرنفوذ و قابل اعتماد را به همراه داشته باشد.

برای اینکه بتوانیم در محیط کار و حتی زندگی شخصی خود قابل اعتماد و پرنفوذ باشیم

لازم است برخی ویژگی‌ها را از چهارچوب رفتاری خود حذف و رفتارهایی جدید را جایگزین کنیم.

برخی از این موارد در نگاه اول بسیار ساده و ابتدایی به نظر می‌رسند

ولی رعایت آن‌ها می‌تواند شخصیتی پرنفوذ و قابل اعتماد را برای ما به همراه داشته باشد.

 

ذهن انسان به گونه‌ای ساخته شده است که کلاً نظر منفی به وقایع و اتفاق‌های پیرامونی دارد.

به عنوان مثال اگر یکی از عزیزان ما به‌طور ناگهانی در زمان همیشگی به منزل برنگردد

و یا در مدت زمان نسبتاً طولانی از یکی از عزیزان خود خبری دریافت نکنیم چه گزینه‌هایی در ذهن به وجود می‌آید؟

آیا فکر می‌کنیم که با دوستان خود اوقات خوبی را سپری می‌کند و کلاً در حال خوش گذرانی است؟

خیر، ذهن دائماً به این گزینه‌ها می‌رسد که نکند تصادف کرده و یا در کدام بیمارستان و یا کلانتری باید دنبالش بگردم!

این منفی نگری در زمان‌های ابتدایی عصر بشریت بسیار به بقا و حفظ نسل بشر کمک کرده است.

 

 

از طرفی دیگر ذهن به محرک‌های منفی واکنش بیشتری نشان می‌دهد.

این مورد را می‌توان در اخبار و سایت‌های خبری به راحتی مشاهده کرد.

چراکه خبرهای منفی و ناراحت کننده بیشترین بازدید و استقبال را دارند.

این منفی نگری باعث می‌شود که ما را به سمت شکایت و غر زدن هدایت کند.

این روزها که کشور در شرایط مطلوب اقتصادی به سر نمی‌برد

تنها چیزی که از گوشه و کنار به ما می‌رسد خبرهای منفی، شکایت از اوضاع اقتصادی و غر زدن به این و اون است.

غر زدن و شکایت از هر اتفاق و داستانی که پیش می‌آید کاری نیست که افراد پرنفوذ و قابل اعتماد انجام دهند.

این افراد شرایط را آن‌گونه هست مشاهده و برای آن برنامه‌ریزی می‌کنند

یعنی از شکایت و غر زدن پرهیز کرده و می‌گویند:

« بله این شرایط هست و من با توجه به این شرایط چه کاری باید انجام دهم؟»

 

بهانه تراشی و در رفتن از زیر باز مسئولیت کار افراد پرنفوذ و قابل اعتماد نیست.

این افراد با روحیه قوی و محکم، تمام مسئولیت‌هایی که بر عهده‌شان است را به خوبی انجام می‌دهند

اگر هم اشتباهی در کارشان باشد ( البته هست چون همه انسان هستیم و هیچ کسی کامل نیست) آن می‌پذیرند و درصدد جبران آن بر می‌آیند

اگر نتوانیم ۱۰۰ درصد مسئولیت کارهایمان را بر عهده بگیریم نباید انتظار داشته باشیم که فردی قابل اعتماد در نزد دیگران باشیم.

احتمالاً در اطراف ما افرادی هستند که همیشه تقصیرها را گردن دیگران می‌اندازند و دائماً به دنبال مقصر هستند

آیا به چنین فردی می‌توان اعتماد کرد؟ کمی محکم می‌توان گفت که پاسخ خیر است.

 

قضاوت کردن از جمله صفاتی است که بسیار در مورد آن صحبت شده و در هر جلسه و کلاسی به زیان‌های اون پرداخته می‌شود

فقط در همین حد اشاره کنم که افراد پرنفوذ از قضاوت کردن و برچسب زدن بر روی دیگران پرهیز می‌کنند

چگونه شخصیت ثابتی داشته باشیم

و به انسان‌ها آن‌طور که هستند توجه دارند.

 

 

قضاوت در جلسه مذاکره و همین‌طور در محل کار باعث گمراهی و عدم دستیابی به نتیجه مطلوب می‌شود.

 

تعریف کردن داستان‌های بی مورد، ارائه توضیحات زیاد، اغراق کردن در انجام کارها و وظایف کارهایی نیست که یک فرد پرنفوذ و دارای پرستیژ انجام دهد.

افرادی که داستان‌گویی بیش از حد دارند و در توصیف‌های خود اغراق می‌کنند

شاید به‌عنوان افراد باحال و سرگرم کننده شناخته شوند

ولی بیشتر حرف‌هایشان قابل اعتماد نخواهد بود.

در این قسمت قصد نداریم که بگوییم داستان‌گویی نداشته باشید و برای کارهای خود توضیح ندهید

ولی اگر در هر چیزی زیاده روی شود قطعاً از ارزش و اعتبار آن کم خواهد شد.

اغراق کردن و توضیحات زیاد نهایتاً ما را به سمت بیان مطالبی هدایت می‌کند که واقعیت ندارد و دروغ است.

برای داشتن شخصیتی پرنفوذ و قابل اعتماد نباید خود را به سمتی ببریم که منجر به بیان دروغ شود.

 

غیبت کردن کار انسان‌های ضعیف هست

افراد پرنفوذ و دارای پرستیژ هیچ‌وقت در غیاب فردی از وی صحبت نمی‌کنند

و حرف‌های خود را رودررو و در حضور آن فرد بیان می‌کنند.

 

 

غیبت کردن هم جزو صفاتی است که زیاد در موردش صحبت شده ولی توجه به این نکته ضروری است که

فردی که از دیگران به شما حرف می‌زند حتماً از شما هم به دیگران می‌گوید و چنین فردی قابل اعتماد نیست.

 

افراد پرنفوذ و قابل‌اعتماد می‌دانند که پای فشاری بر روی مواضع خود، کاری را از پیش نمی‌برد.

این افراد در طرز نگاه و رفتار خود از انعطاف‌پذیری خاصی برخوردار هستند

چراکه هم به خواسته‌های خود توجه دارند و هم خواسته‌های طرف مقابل.

هرکسی بر مبنی ادراک خود عمل می‌کند و افرادی که بانفوذ و قابل‌اعتماد هستند اول تلاش می‌کنند از ادراک دیگران مطلع شوند.

این افراد سعی می‌کنند به جای اصرار بی‌مورد به راه‌حل بی اندیشند و در مسائل مختلف از خود انعطاف نشان می‌دهند.

 

در بالا صفاتی را بیان کردیم که افراد بانفوذ و قابل‌اعتماد انجام نمی‌دهند.

 

اما امروزه روانشناسان و متخصصان عادت‌های فردی و سازمانی، معتقد هستند

برای اینکه عاداتی در ما شکل بگیرید، تنها حذف برخی رفتارها موثر نیست

و باید حتما جایگزین های مناسبی برای آنها داشت، تا بتوان آن رفتار را در خود نهادینه و به عادات رفتاری ثابت تبدیل کرد.

در ادامه به برخی رفتارهایی که می‌تواند به ما کمک کند تا فردی قابل اعتماد و دارای شخصیت پرنفوذی باشیم، می‌پردازیم.

 

آیا می‌توان به کسی که به اصطلاح یک روده راست در شکم خود ندارد اعتماد کرد؟

صداقت داشتن به ما کمک می‌کند که دیگران روی حرف ما حساب کنند.

و از قدیم هم گفتند که حرفی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند.

تمام این اصطلاح‌ها و ضرب‌المثل‌ها نشان دهنده اهمیت راست‌گویی و صداقت داشتن است.

 

 

در مورد صداقت می‌توان بسیار صحبت کرد و مطلب نوشت،

ولی این روزها صداقت داشتن در حرف، ساده اما در عمل کاری بسیار سخت است.

 

منظور از رک و راستی، ضد حال و برخورد تند نیست.

رک و راستی به این معنی که در تعاملات روزانه، خودمان باشیم و نقش بازی نکنیم.

احساسات خود را بیان کنیم و اگر از رفتار فردی ناراحت شدیم با او مطرح کنیم.

انباشته کردن اتفاق‌های کوچک باعث انباشته شدن کدورت و ناراحتی بیشتر، در درونمان می‌شود

و به همین دلیل بدون اینکه متوجه باشیم، احساس منفی را از خود منعکس و نشان می‌دهیم.

در رک و راست بودن نیاز به موقعیت شناسی هم هست.

چراکه بسته به شرایط شاید لازم باشد میزان بروز احساسات را کنترل کرد.

اما آنچه اهمیت دارد این است که حتماً مواردی که شما را ناراحت می‌کند به آرامی و دوستانه بیان شود.

روراستی بیشتر مساوی است با اعتماد بیشتر.

 

فردی که می‌خواهد پرنفوذ و دارای مقامی بالا نزد دیگران باشد،

باید بتواند کدورت و کینه را از درون خود پاک کند.

منظور از پاک کردن، فراموش کردن آن نیست. بلکه باید این خاطرات را در ذهن داشت و درس آن را گرفت،

( به این صورت که از خود بپرسیم؛

چه کاری باید انجام شود تا این اتفاق و فرصت مشابه، برای سوء استفاده احتمالی ایجاد نشود؟ )

ولی کینه ناراحتی را نباید با خود حمل کرد.

 

 

داشتن کینه و ناراحتی از دیگران مانند بارهای اضافی است که نمی‌گذارد ما به قله‌های مورد نظر خود برسیم.

در این مسیر هر چه سبک‌تر باشید، مسیر را سریع‌تر و راحت‌تر طی خواهید کرد.

 

برخی ممکن است خوبی کنند و چشم به جبران خوبی خود داشته باشند.

ولی برای ساختن اعتماد و نفوذ در دیگران نباید به امید جبران، به دیگران خوبی کرد.

دوست داشتن و منتقل کردن این حس، اگر بدون دلیل و بی چشم‌داشت صورت گیرد

قطعاً کمک می‌کند تا دیگران به سمت ما هدایت شوند.

حتی از افرادی که با شما به خوبی رفتار نمی‌کنند و منتقد سرسخت شما هستند هم به خوبی یاد کنید

و از ادبیات مثبت استفاده کنید. و از تخریب و ادبیات بد برای رقبای خود پرهیز کنید.

برای همه آرزوها و خواسته‌های خوب داشته باشید.

 

 

تلاش برای بی‌عیب بودن کار بیهوده‌ای است.

چون انسانی نیست که وقتی به گذشته خود نگاه کند، خود را بی‌عیب و نقص ببیند.

برای اینکه شخصیتی پرنفوذ و قابل‌اعتماد داشته باشیم لازم نیست که بی‌عیب باشیم.

ولی می‌توانیم حداقل به حرف‌ها  و گفته‌های خود عمل کنیم.

داشتن مسئولیت‌پذیری و انجام کارهایی که باید انجام شود می‌تواند از ما شخصیتی قابل‌اعتماد و پرنفوذ بسازد.

 

اگر شما چنین فردی هستید و یا با این افراد برخورد داشته اید، لطفا برخی از صفاتی که به نظر شما مهم است، ولی به آن اشاره نشده را در بخش نظرها با ما به اشتراک بگذارید.

 

 

ممنون از مطلب خوبتون

سلام تشکر از شما

دمت گرم،من در واقعیت انسان شوخ طبعی هستم اما چون جز افراد ممتاز مدرسه هستم مجبرم جدی و اخمو باشم با مطالب شما هم دیگر به خودم فشار نمی‌آورم و هم شخصیتم را حفظ میکنم.

سلام دوست عزیز خوشحالم که این مطلب مورد توجه شما قرار گرفته

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وبسایت

اختلال شخصیت مرزی، یک بیماری جدی روانی است که رفتار، احساسات، روابط خانوادگی و شغلی فرد را تحت تاثیر قرار می دهد.

 

افراد مبتلا به این نوع اختلال شخصیت، ممکن است در یک لحظه دچار احساسات شدید عاطفی شوند و در لحظه‌ای دیگر این احساسات فروکش نماید.

 

چگونه شخصیت ثابتی داشته باشیم

1- روابط متزلزل

افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، دارای روابطی ناپایدار با خانواده، فامیل و دوستان خود هستند.

این افراد ممکن است سریعا علاقه شدیدی به یک فرد پیدا کنند و ناگهان از آن شخص متنفر شوند.

هر گونه جدایی و یا تغییر در برنامه مورد انتظار، می‌تواند یک واکنش شدید و احساس طرد را در بیمار مبتلا به اختلال شخصیت مرزی ایجاد کند.

هنگامی که این افراد به یک چیز و یا کسی علاقه داشته باشند و آن چیز و یا آنکس از پیش آنها برود، احساس پوچی و انزوا می‌کنند

 

2- رفتارهای پرخطر

 پول خرج کردن بی رویه یکی از رفتارهای افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی می‌باشد.

روابط جنسی نامناسب، پرخوری و یا رانندگی کردن خطرزا از رفتارهای پرخطر این افراد می‌باشد.

این رفتارها ناشی از تصور ضعیف فرد از خودش می‌باشد.

 

3- زیاده روی در مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی

این افراد برای فرار از مشکلات و یا آرام شدن، به مواد مخدر و مشروبات الکلی رو می‌آورند.

برای کنترل بهتر علائم این اختلال، همه این موارد باید درمان گردند.

  

4- خشم بی‌جا

شرایط خارج از کنترل و یا ناچیز می توانند افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی را بسیار خشمگین کنند.

 

برای مثال اگر والدین و یا همکاران برای مدت کوتاهی، به فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی اعتنا نکنند، این فرد از احساس طرد و انزوا، بسیار خشمگین می‌شود.

 

5- آسیب رساندن به خود

فرد مبتلا به این اختلال می‌تواند دارای علائم خطرناکی باشد و مشکلاتی را در ارتباط با تصویر بدن خود و عزت نفس داشته باشند.

افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی به خودشان صدمه می زنند، مثل بریدن بدن خود با چاقو.

حتی ممکن است فکر خودکشی کنند، در این صورت باید فورا به روانپزشک مراجعه کنند.

 

6- احساس پوچی

هنگامی که این افراد به یک چیز و یا کسی علاقه داشته باشند و آن چیز و یا آنکس از پیش آنها برود، احساس پوچی و انزوا می‌کنند و توانایی مقابله کردن با این احساس را ندارند.

علائم اختلال شخصیت مرزی می‌تواند شامل احساس بی‌ارزشی، بی‌عشقی و پوچی باشد.

یک درمان جدید به نام رفتار دیالیتیکی می‌تواند برای افراد مبتلا به اختلال شخصیت مفید باشد

 

7- ترس از تنها ماندن

خشم و ترس شدید در این افراد از تنها ماندن سرچشمه می‌گیرد.

این افراد حتی اگر تجسم کنند که تنها هستند، دچار ترس و عصبانیت می‌شوند.

ترس از تنها بودن، یک مشکل جدی در روابط خانوادگی ایجاد می‌کند.

 

چگونه شخصیت ثابتی داشته باشیم

چندین روش موثر برای درمان این اختلال وجود دارد.

دارو درمانی شامل: داروهای ثابت کننده خلق و خو، داروهای ضدجنون و ضد افسردگی می توانند این علائم را کنترل کنند.

روش‌های مختلف مشاوره و درمان شامل روان درمانی و یک درمان جدید که به نام رفتار دیالیتیکی خوانده می‌شود نیز می‌تواند برای افراد مبتلا به اختلال شخصیت مفید باشد و بیماری آنها را کنترل کند.

درمان‌های گروهی نیز می‌تواند باعث شود افراد رفتارهای بد را جایگزین رفتارهای خوب کنند و به همسالان و دیگر بیماران نیز این کار را یاد دهند.

مطالب مرتبط:

اختلال شخصیت چه نشانه‌هایی دارد؟

تاثیر نماز بر ثبات شخصیت

انواع اختلالات شخصیتی

تبیان، دستیار هوشمند زندگی

پل های ارتباطی

بلوار کشاورز،خیابان نادری،نبش حجت دوست،پلاک 12

public@tebyan.com

02181200000

دسترسی سریع

محصولات و خدمات

اشتراک در خبرنامه

کلیه حقوق این سایت مربوط به موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان می‌باشد.

چگونه شخصیت ثابتی داشته باشیم

برای همه ما مهم است که بدانیم دیگران در مورد ما چه فکری می‌کنند، بخصوص در اولین ملاقات با دیگران دوست داریم به گونه‌ای رفتار کنیم جذاب باشیم و که به دل آن‌ها بنشینیم و حس خوبی در آن‌ها ایجاد کنیم. زبان بدن و کلمات ما در ثانیه‌های اول ملاقات، می‌توانند روی جذابیت ما و در نتیجه در نظر دیگران تاثیر بگذارند. حال ببینیم که چگونه می‌توانیم در کمترین زمان جذاب باشیم و بیشترین تاثیر را روی فرد مقابلمان بگذاریم. (برای مطالعه متن کامل این مقاله روی ادامه مطلب بزنید و مطالعه کنید)

ادامه مطلب

بسیاری از آدم‌ها تلاش می‌کنند تا مهربان، مراقب و دلسوز باشند. اما برای برخی از مردم همیشه این تلاش‌ها نتیجه نمی‌دهد. رفتارها یا عادت‌های بدی وجود دارند که آدم‌ها را غیرجذاب و آزاردهنده نشان می‌دهند و معمولا کسی نمی‌خواهد اطراف این گونه آدم‌ها باشد. به تعدادی از این عادت‌های آسیب‌زا در اینجا اشاره می‌شود. ممکن است است آدم‌ها از وجود چنین ویژگی‌هایی در خودشان آگاه نباشند، اما این دلیل نمی‌شود که دیگران آن را نادیده بگیرند. بنابراین اگر شما هم این عادت‌ها و رفتارها را در خودتان پیدا کردید تلاش کنید آن ها را اصلاح کنید. تلاش کردم که در بخش یک برداشت راه راهایی از دست این ویژگی‌ها را نشان دهم. 
شما هم احتمالا غیرجذاب هستید، اگر…  (برای مطالعه متن کامل این مقاله روی ادامه مطلب بزنید و مطالعه کنید)

ادامه مطلب…

بدن ما زبان مخصوص خودش را دارد و الفاظ آن همیشه محبت‌آمیز نیستند. زبان بدن شما به احتمال زیاد بخش جدایی‌ناپذیر وجود شما است، تا جایی که ممکن است حتی فکرش را هم نکنید که تا چه حد می‌توانید در برداشت دیگران از شخصیت شما و جذابیت‌تان تایر گذار باشد.. پس اگر تاکنون به فکر زبان بدن خود نبوده‌اید، وقت آن رسیده کاری کنید چون ممکن است در حرفه‌تان تاثیر منفی بگذارد. (برای مطالعه متن کامل این مقاله روی ادامه مطلب بزنید و مطالعه کنید)

ادامه مطلب…

بعضی‌ها سعی می‌کنند به خیال خودشان طوری رفتار کنند یا حرف بزنند که نیت قلبی‌شان مشخص نشود، غافل از این که نشانه‌هایی وجود دارند که افراد از روی آن‌ها می‌توانند به راحتی به شخصیت و منش آن‌ها پی ببرند و آن‌ها را به قضاوت بنشینند. اطلاع از ویژگی‌های شخصیتی فرد مقابل می‌تواند به شما در تصمیم‌گیری‌های مهم زندگی کمک نماید. (برای مطالعه متن کامل این مقاله روی ادامه مطلب بزنید و مطالعه کنید)

ادامه مطلب…

آیا تا کنون حرف‌ها یا عباراتی را گفته‌اید که به سرعت از گفتن آن‌ها پشیمان شده باشید؟ به احتمال زیاد گه‌گاه این اتفاق برای همه ما پیش می‌آید، اما چنین موضوعی برای افراد باهوشی که با دقت کلمات و جملات خود را قبل از بیان آن‌ها برمی‌گزینند، یک اتفاق عادی نیست. باید در کلام هم جذاب بود!
(برای مطالعه متن کامل این مقاله روی ادامه مطلب بزنید و مطالعه کنید)

ادامه مطلب…

ما در زندگی روزمره خود در اجتماع، محل کار یا در میان بستگان با افراد مختلفی در ارتباط هستیم که ممکن است برخی از آنان بسیار به دل ما بنشینند و برخی‌ها را اصلاً دوست نداشته باشیم. ویژگی شخصیتی افراد می‌تواند نقش مهمی در این موضوع داشته باشد. اما زندگی به گونه‌ای‌ است که باید با همه افراد جامعه چه کسانی که رفتارشان را می‌پسندیم و چه کسانی که نمی‌پسنیدم، در ارتباط باشیم. پس بهتر است یاد بگیریم با افرادی که با آن‌ها در تعامل هستیم؛ به‌خصوص کسانی که دوستشان نداریم، چگونه رفتار کنیم تا زندگی راحت‌تر و آرام‌تری داشته باشیم. 

ادامه مطلب…

ما همیشه مجبور نیستم به تمام درخواست‌های دیگران یا چیزهایی که ما را وسوسه می‌کنند یا تمرکزمان را به هم می‌ریزند، بگوییم “بله”. نه گفتن از جمله مهارت‌های زندگی است که آموختن آن می‌تواند در رسیدن به اهدافمان کمک کند.

ادامه مطلب…

برخی انسان‌های ویژگی‌های شخصیتی قوی و قدرتمندی دارند که با بهره‌گیری از آن‌ها توانسته‌اند رهبری عده زیادی را بر عهده بگیرند، متفاوت با دیگران باشند و تغییر و تحولات بزرگی را بیافرینند. حال این ویژگی‌های شخصیتی ممکن است در نگاه بعضی‌ها گستاخانه یا سلطه‌جویانه باشد، در حالی که این‌طور نیست. آن‌ها تنها به درک درستی از خود و اطرافیان‌شان رسیده‌اند.
(برای مطالعه متن کامل این مقاله روی ادامه مطلب بزنید و مطالعه کنید)

ادامه مطلب…

==============================

شاید به این مقالات هم علاقمند باشید:

ماهنامه شبکه را از کجا تهیه کنیم؟
ماهنامه شبکه را می‌توانید از کتابخانه‌های عمومی سراسر کشور و نیز از دکه‌های روزنامه‌فروشی تهیه نمائید.

ثبت اشتراک نسخه کاغذی ماهنامه شبکه     ثبت اشتراک نسخه آنلاین

چگونه شخصیت ثابتی داشته باشیم

بررسی و مقایسه تجهیزات شبکه

توسعه و پشتیبانی توسط ایران دروپال   |   میزبانی توسط پارس پک

چگونه شخصیت ثابتی داشته باشیم
چگونه شخصیت ثابتی داشته باشیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *