چگونه احساس مفید بودن کنیم

 
helpkade
چگونه احساس مفید بودن کنیم
چگونه احساس مفید بودن کنیم

شاید شما هم مثل خیلی از انسان های دیگر در خلوت خود به این فکر میکنید که آیا انسان مفیدی برای خود و اطرافیان هستید؟
واقعا چگونه میتوان به این سوال به ظاهر ساده جواب درستی داد. در ابتدا باید دانست که تعریف شما از مفید بودن چیست.

مفید بودن از آن دست کلماتی است که برای هرکس معنی خاصی میدهد. برای مثال شاید مفید بودن برای یک شخص کمک به همنوع باشد،
برای دیگری همین که بتواند به اهدافش برسد و زندگی خوبی داشته است به معنای مفید بودن است و برای شخص دیگری مفید بودن به معنای حضور
در فعالیت های مختلف و استفاده بهینه از وقت و زمان باشد. آیا میتوان برای اینکه احساس مفید بودن کنیم فرمول خاصی ارائه داد؟

همانطور که اشاره کردیم چون تعریف مفید بودن برای هر شخص متفاوت است پس نمیتوان یک روش یا فرمول خاص برای رسیدن به احساس مفید بودن ارائه کرد
اما میتوان به فهرستی اشاره کرد که تقریبا تمام سلیقه ها را در برگیرد.

شما برای اینکه فردی مفیدی باشید و احساس مفید بودن کنید نیاز دارید که یک قالب و چهارچوب مشخص فکری و عملی داشته باشید تا زندگی و اوقات خود را بر اساس آن برنامه ریزی کنید. بنابراین باید اول به هدف خود از زندگی کردن و تعریف مشخص خود از مفید بودن دست پیدا کنید و بر اساس عقیده ذهنی و قلبی خود برنامه ریزی کنید که چه کارهایی میتوانید انجام دهید
تا به رضایت قلبی برسید.

وقتی شما تصمیم میگیرید که به یک هدف نهایی فکر کرده و بر مبنای تحقق آن عمل کنید نیاز دارید برنامه داشته باشید.
یک برنامه ریزی خوب به شما امکان میدهد تا مسیر درست و روشنی برای رسیدن به هدف خود طی کرده و در نهایت احساس مفید بودن کنید.
اگر شما برنامه ای نداشته باشید مطمئنا سردرگم خواهید شد و کنترل امور از دست شما خارج شده و نهایتا هیچ کار مفیدی نمیتوانید انجام دهید ،
در نتیجه با شکست در رسیدن به اهدافتان احساس میکنید شخص مفیدی نیستید.چگونه احساس مفید بودن کنیم

بله ، یک راه حل بسیار آسان برای اینکه احساس کنید فرد مفیدی هستید و در زندگی نقشی دارید کمک به دیگران است. همیشه سعی کنید بخشی از راه حل یک مشکل باشید.
نیاز نیست در همه امور دیگران مداخله کنید بلکه اگر کسی در زمینه ای نیاز به کمک داشت شما میتوانید به صورت داوطلبانه در حل مشکل کمک کنید ،
از مشاوره و همدلی گرفته تا حضور فیزیکی برای حل یک مشکل به شما این امکان را میدهد که احساس کنید فرد مفیدی هستید.

سعی کنید در زندگی صفاتی نظیر مهربانی ، همیاری ، دلسوزی ، گذشت را در خود تقویت کنید. هرچه صفات مثبت و خوب در وجود شما بیشتر نهادینه شود شما انسان مفیدتری خواهید بود.
مسلما یک شخص با گذشت و مهربان بیشتر میتواند در ارتباط با دیگران مفید واقع شده و احساس آرامش و رضایت بیشتری خواهد داشت.
بنابراین ، سعی کنید یک انسان خیرخواه و مثبت باشید تا در نتیجه آن احساس مفید بودن بیشتری به شما دست دهد.

فرض کنید کاری برای انجام دادن به شما محول شده است. این کار میتواند از یک شام درست کردن ساده تا انجام فعالیت های مرتبط با شغلتان باشد،
سعی کنید هر مسئولیتی که به شما واگذار میشود به نحو احسنت به پایان ببرید. تمام همت، تلاش و پشتکار خود را به کار گیرید تا نتیجه کاری که به شما سپرده شده بهترین باشد.
در این صورت احساس خواهید کرد که فرد مفیدی هستید و میتوان روی شما حساب کرد.

بانک زمان یک اپلیکیشن بسیار کاربردی است که در آن می توانید به جای پول از زمان برای دریافت خدمات استفاده کنید
شما در بانک زمان به شبکه ای از افراد متصل می شوید که به کمک های مختلفی احتیاج دارند و ضمن این که به دیگران کمک می کنید تا مشکلشان را حل کنند
افراد عضو بانک زمان موظف اند به مقدار وقتی که شما برای آنها گذاشته اید به شما زمان بدهند و شما می توانید از آن زمان در آینده برای رفع نیازهای
خود استفاده کنید تا هم احساس مفیدی بودن کنید و هم این که زمانتان را ذخیره کنید

درواقع این اپلیکیشن به ما کمک می کند ما به چیزهایی بزرگتر از خودمان یعنی جامعه نگاه کنیم تا برای جامعه خود فرد مفیدتری باشیم

مطالب خوب بود ولی یکمی کم بود اگه میشد بیشتر در هر راه توضیح داده بشه خیلی عالی میشد
ممنون ❤

بله حتما”

با تشکر از این که دیدگاه خودتون رو ثبت کردید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

نام شما (الزامی)

ایمیل شما (الزامی)

موضوع

پیام شما

سلام! به اکانت کاربری خود وارد شوید

بازیابی رمز عبور

پسورد شما به ایمیل شما ارسال خواهد شد

پرورش افکار – رسیدن به موفقیت قطعی از طریق آموزش و یادگیری قانون جذب توسط دوره کارشناس جذب شوید استاد شریفی

چگونه احساس مفید بودن کنیم

تشویق و تحسین کردن مداوم دیگران را به یک عادت تبدیل کنیم. هرچه بتوانیم رفتارهای سازنده و مثبت دیگران را بیشتر تشویق و تحسین نماییم در ذهن خود هم انسان موفقی خواهیم بود و دیگران هم همین کار را برای ما انجام می دهند.

۷ راه برای اینکه دیگران حس مهم‌ و با ارزش بودن داشته باشند.(قانون جذب)

۱- از افراد به خاطر هر کاری که انجام می دهند قدردانی کنیم

همیشه شادمانی خودمان را از رفتار های مثبت دیگران اعلام کنیم. هر بار که ما از دیگران تشکر کنیم، باعث می شود آنها حس بهتری نسبت به خودشان پیدا کنند. ما باعث افزایش عزت نفس و بهبود درک از خود در آنها خواهیم شد. ما باعث می شویم آنها احساس مهم بودن کنند. ما کاری می کنیم که آنها احساس کنند کاری که انجام داده‌ اند با ارزش و مفید بوده و نتیجه اش این می شود که  ما به آنها قدرت می دهیم تا کارهای مفید بیشتر انجام دهند.

۲- با تشکر از دیگران، عزت نفس خودمان را هم بالا می بریم

موضوع جالب دیگر درباره تشکر کردن از دیگران این است که زمانیکه ما جمله ی “از شما متشکرم” را می گوییم، احساس بهتری هم نسبت به خودمان خواهیم داشت. وقتی تشکر خود را ابراز می کنیم، انرژی مثبت ما از درون مان در تمام روابطی که با دیگران داریم تأثیر میگذارد و متعجب خواهیم شد چطور محبوب تر شده و چطور دیگران برای کمک به ما در هر کاری که انجام می دهیم مشتاق تر می شوند.

۳-همیشه دیگران را تحسین و تأیید کنیم

راه دیگری که می توانیم به دیگران حس مهم بودن، قدرت و انرژی بدهیم، تحسین و تأیید سخاوتمندانه است. آزمایشهای روانشناسی نشان می دهند که، وقتی کودکان توسط دیگران تحسین شوند، سطح انرژی شان بالا رفته، ضربان قلب و میزان تنفس شان افزایش پیدا کرده و احساس بهتری نسبت به خودشان دارند.

۱۱ چیزی که باید در مورد قانون جذب و چگونگی استفاده از آن…

۹ روش از قانون جذب که می تواند زندگی شما را بهبود ببخشد.

۹ تکنیک تجلی قانون جاذب که باید بلد باشید

۷ راه برای اینکه زندگی موفق و بدون محدودیتی داشته باشید

۱۰ دلیلی که چرا ترک عادات بد خیلی سخت و مشکل است


راهنمای اساسی برای روتین های صبحگاهی

۴-“تحسین یک دقیقه‌ ای” را امتحان کنیم

شاید با ارزشترین درسی که از کتاب “مدیر یک دقیقه‌ ای” کن‌ بلانچارد یاد بگیریم این باشد که، پیشنهاد ابراز “تحسین یک دقیقه‌ ای” در هر فرصت ممکن است. اگر در روابط خانوادگی و اجتماعی‌ مان دقت کنیم متوجه خواهیم شد که تحسین و تأیید صادقانه دیگران به خاطر کارهایی که انجام داده‌ اند، چه کوچک و چه بزرگ بر روی روابط ما تأثیر خواهد داشت و در پایان از اینکه چقدر دیگران ما را دوست دارند و حاضرند به ما در کسب اهداف مان کمک کند متعجب خواهیم شد .

۵-قانون عمل متقابل را تمرین کنیم

قانون روانشناسانه عمل متقابل می گوید:”اگر شما باعث شوید که من نسبت به خودم احساس بهتری پیدا کنم، من هم راهی پیدا خواهم کرد تا شما نسبت به خودتان احساس بهتری پیدا کنید.” به عبارت دیگر، افراد همیشه به دنبال راهی هستند تا محبت ما نسبت به خودشان را جبران کنند. وقتی که ما به دنبال فرصتی هستیم تا دیگران را تشویق کنیم و چیزی بگوییم که دیگران نسبت به خودشان احساس بهتری پیدا کنند، نه تنها احساس بهتری نسب به خودمان خواهیم داشت، بلکه از اتفاقات فوق‌ العاده‌ ای که در کنار ما و توسط اطرافیانمان رخ خواهند داد متحیّر خواهیم شد.

۶- به دیگران توجه و گوش کنیم

راه دیگر برای قدرت بخشیدن، افزایش اعتماد به نفس و دادن حس مهم بودن به دیگران، در زمانی است که آنها صحبت می کنند و ما باید به دقت به آنها توجه کنیم. بسیاری از افراد آنقدر پرمشغله هستند که اصلاً وقت شنیدن ندارند و وقتی دیگران صحبت می کنند بی حوصله می شوند. حتماً به خاطر داشته باشیم، مهمترین و متعدد ترین موقعیت تشویق دیگران که بارها اتفاق می افتند زمانی است که اطرافیانمان صحبت می کنند، تشویق ما در این زمان گوش دادن دقیق به آنهاست.

۷- از هر فرصتی برای ارتقاء دیگران استفاده کنیم

۳ قانون مهم و کلی برای قدرت دادن به افرادی که اطراف ما هستند وجود دارد این سه قانون تحسین، تأیید و توجه به آنها می باشد.
جمله “از شما متشکرم” را همیشه بگوییم و قدردانی‌ خود را در هر زمان که می توانیم نسبت به دیگران ابراز کنیم. به خاطر هر کاری که انجام می دهند، آنها را تحسین کنیم. وقتی صحبت می کنند و قصد تعامل با ما را دارند به دقت به آنها توجه کنیم. این سه رفتار به تنهایی باعث افزایش مهارت ارتباطی ما می شوند و به افرادی که دوروبر ما هستند حس قدرت اعطا می کند.

مطلب قبلی

جهش «جف بزوس» به سوی سلطه جهانی

مطلب بعدی

10 کمپانیِ تکنولوژی که بیشترین حقوق را پرداخت می‌ کنند

چالش 21 روزه: برنامه قانون‌ جذب برای تجلی شادی

چرا تفکر مثبت میتواند سلامت جسمی را بهبود بخشد

شکست را به موفقیت تبدیل کنید: استفاده از قانون جذب برای غلبه بر موانع

موفقیت به معنای اتخاذ یک انتخاب بزرگ نیست، بلکه به معنای اتخاذ میلیون ها تصمیم کوچک…

چگونه شروع به استفاده از قانون جذب کنیم؟ 8 موردی که همین…
چگونه احساس مفید بودن کنیم

10 راهی که قانون جذب می تواند به شما کمک کند تا زندگی تان را…


چگونه در مراقبه تجلی مهارت پیدا کنیم؟

برای چت کردن با ما روی آیکون مشاور فروش کلیک کنید

سلام! به اکانت کاربری خود وارد شوید

بازیابی رمز عبور

پسورد شما به ایمیل شما ارسال خواهد شد

چگونه فردی مفید و موثر برای خود و دیگران باشیم؟

نویسنده: ریچارد تمپلار /مترجم: مهدی قراچه داغی

دارای نظام ارزشی باشید

نه نه فکر نکنید شما را به عضویت در گروه و فرقه ی خاصی دعوت می کنم. اما می گویم هر کسی باید باورها و ارزش ها یی داشته باشد که در مقایسه با کسانی که بی اعتقاد هستند و نظام ارزشی ندارند بهتر بتواند با مسایل و مشکلات دنیا کنار بیاید. موضوع به همین سادگی است.

اما منظور از یک نظام ارزشی چیست؟ توضیح دادنش قدری مشکل است. حدس من بر این است که بگویید دنیا بر اساس یک نظام ارزشی حرکت می کند. این همان چیزی است که گمان می کنید بعد از مرگتان برای شما اتفاق خواهد افتاد. موضوع بر سر این است که وقتی شب فرا می رسد و یا با مشکلی روبه رو می شوید، با چه کلماتی نیایش می کنید.چگونه احساس مفید بودن کنیم

ممکن است بگویید اگر من به نظام ارزشی خاصی دست نیافته باشم تکلیف چیست؟ چه باید بکنم؟ در این صورت بهتر است وقت صرف کنید و به این موضوع فکر کنید. چه بهتر که این موضوع را در فهرست اولویت های خود قرار بدهید.

امیدوارم متوجه شده باشید که شما را به قبول نظام ارزشی به خصوصی ترغیب نمی کنم هر نظام ارزشی که در وقت دشواری و مشکلات به شما کمک می کند، موثر و مفید است. این نظام ارزشی باید به سوالات شما درباره ی جهان هستی و کائنات جواب بدهد. باید بتواند در سایه ی آن به احساس آرامش برسید. باید با این نظام ارزشی خود راحت باشید. ممکن است به این فکر کنید که آیا نظام ارزشی شما به شما احساس گناه می دهد، آیا شما را ناراحت و ناراضی میکند، آیا این نظام ارزشی شما سبب می شود جماعت ها و نژاد ها و فرهنگ های دیگر نتوانند پذیرای آن باشند.

یک نظام ارزشی باید ارزشی را به نمایش بگذارد. مجبور نیستید نظام ارزشی خود را به دیگران ثابت کنید، مجبور نیستید آن را توجیه کنید ، مجبور نیستید آن را به زور به دیگران بقبولانید. کافی است درباره ی نظام ارزشی خود تصمیم بگیرید.


برنامه ای داشته باشید

باید برای خود برنامه ای داشته باشید. برنامه در حکم یک نقشه، یک راهنما،یک مسیر،یک جاده و یک راه کار است. برنامه به شما می گوید که به راهی می روید، کاری می کنید و در زمان معینی به جایی می رسید. برنامه ساختار زندگی شما را فراهم می آورد، به زندگی شما شکل می بخشد، اما لزوما” همه ی برنامه ها موثر واقع نمی شوند. همه ی نقشه ها هم به محل گنج نمی رسند. با این حال اگر نقشه داشته باشید بهتر می توانید به نتیجه برسید.

برنامه نشانه ی آن است که کمی به زندگی خود فکر کرده اید و منتظر نیستید که اتفاقی خود به خود بیفتد. عده ای از مردم اصولا” بدون فکر و اندیشه و برنامه پای به عرصه ی زندگی می گذارند. تصمیم بگیرید چه می خواهید بکنید. برای رسیدن به این هدف برنامه بریزید. اگر برنامه تان را برنامه ریزی نکنید در حد رویا باقی می ماند.

اما اگر برنامه ای نداشته باشید چه اتفاقی می افتد؟ در این صورت خود را به قبول این نکته وادار می سازید که کنترل امورتان را در دست ندارید.وقتی برنامه ای داشتید، اقدامات منطقی برای دست یابی و تحقق بخشیدن آن برنامه امکان پذیر می شود. یک برنامه، یک رویا نیست. برنامه چیزی است که قصد انجام آن را دارید، کاری نیست که بخواهید انجام بدهید. داشتن برنامه نشان می دهد شما به این اندیشیده اید که چگونه می خواهید به هدفتان برسید.

البته صرف داشتن یک برنامه بدین معنا نیست که باید به آن بچسپید و از آن تبعیت و پیروی کنید. می توانید هر لحظه ای که بخواهید در برنامه ی خود تجدید نظر کنید، می توانید آن را بهبود ببخشید، می توانید در هر لحظه که لازم بود آن را تغییر بدهید. برنامه نباید سخت و بی انعطاف باشد. شرایط تغییر می کند، شما تغییر می کنید، برنامه تان عوض می شود. جزئیات برنامه مهم نیستند، مهم داشتن برنامه است.

داشتن یک برنامه به شما اعتماد و اطمینان می دهد. وقتی زندگی پر مشغله می شود اتفاقی که اغلب می افتد براحتی فراموش می کنیم برای چه در این دنیا به سر می بریم . داشتن یک برنامه بدین معنا است که وقتی گرد و خاک فرو می نشیند، می توانید به خاطر آورید: که چه می کردم؟ آه بله ! برنامه ام این بود که … و بعد در جهت برنامه و دستیابی به هدفی که داشتید به حرکت در می آیید.


بخشی از راه حل باشید نه بخشی از مسئله

این چیزی بیش از خوب بودن است. خواهان شکوه بودن و نه خوار و خفیف بودن، بیش از خوب بودن است. این موضوعی درباره ی مثبت بودن است. اگر برای این دنیا این سیاره ی زیبا و چشمگیر کاری صورت ندهیم، به یک جهنم واقعی تبدیل می شود.

چندی قبل مقاله ای درباره ی جزایر ایستر می خواندم که قوم پلی نزی حدود ۵۰۰ سال قبل در آن مستقر شدند. قوم پلی نزی جزیره را سرزمینی با زندگی طبیعی و وحشی وپر از دار و درخت دید. اما در مدت کوتاهی سرزمین بکر و دست نخورده نابود شد و درختان قطع گردیدند . غیر از این رودخانه ها را آلوده ساختند و آنها را در مرحله ی نابودی قرار دادند. تنها چیزی که این نقطه را نجات داده توریست است.

سیاره ی خاکی توریست ندارد. چیزی نیست که ما را نجات بدهد. همه ی ما باید بخشی از راه حل باشیم و از اضافه کردن بر مشکلات آن بکاهیم. باید از تخریب محیط زیست خودداری ورزیم. نباید بخشی از مسئله باشیم. زمانی بخشی از راه حل می شویم که روی پای خود بایستیم و کاری صورت دهیم. وقتی مسئله را متوقف می کنیم که نگوییم( من به وظیفه ام عمل می کردم) و یا (این بخشی از شغل من بود) باید یاوه گویی و چرند حرف زدن را کنار بگذاریم.

از این رو، این قانون می گوید که هر کس باید شخصا” به راه حل کمک کند. باید دست به کار شویم. راه حل پیدا کنیم، کاری صورت دهیم، اهتمامی بروز دهیم. اگر می خواهید زندگی خوبی داشته باشید، اگر می خواهید موفق باشید، باید چیزی را به حالت قبل برگردانید. باید وام خود را باز پس بدهیم. باید در زندگی سرمایه گذاری دوباره کنیم. و معنایش این است که از خود علاقه نشان دهیم و بخواهیم شرایط بهتر شود.

منشاء اثر خیر بشوید

تردید ندارم که ما خودمان نخواستیم که متولد شویم. این را هم می دانم که این دنیا چیزی به ما مدیون نیست. بله ما برای متولد شدن حق انتخاب نداشتیم، اما وقتی به این دنیا می آییم آب و غذا می خوریم، سرگرم می شویم و تفریح می کنیم، به چالش کشیده می شویم و درس می خوانیم همه ی این ها را به ما می دهند تا هر کاری را که دوست داریم انجام بدهیم. دنیا برایمان دستاورد های فراوان دارد.

می توانیم بگیریم، بگیریم و باز هم بگیریم. کاری نیست که نتوانیم بکنیم. اما حرف من این است که اگر از خود مایه بگذاریم و منشاء اثر خیر شویم، شب ها راحت تر می خوابیم.

در همه ی زمینه ها سخاوت به خرج دهید، در سخاوتمندی هم سخاوت به خرج دهید. مجبور نیستید که به کسی پول بدهید، اما می توانید به دیگران محبت کنید و وقتی را صرف آنها نمایید. اگر از استعدادی برخوردارید از آن برای کمک به دیگران استفاده کنید. اگر تسهیلات و امکاناتی دارید آن را در اختیار دیگران قرار دهید. اگر می توانید کاری کنید که شرایط دیگران بهتر شود، اگر از نفوذی برخوردارید ، از آن به سوی دیگران استفاده کنید. اما اگر فاقد این توانمندی ها هستید در مقیاس کم، کاری صورت بدهید. از خلاقیت های خود استفاده کنید.

مجبور نیستیم که همه کار های خیریه بکنیم. اما می توانیم به کودکان نیازمندی کمک کنیم. مجبور نیستیم خانه ی خود را پناه گاه مردم بی خانمان بکنیم، اما می توانیم باغچه ی خانمان را درست بکنیم. مجبور نیستیم به طور صد در صد غذاهای طبیعی بخوریم اما می توانیم بیش از این در خدمت بازیافت باشیم. می توانیم درباره ی شرکت هایی که از آنها خرید می کنیم کمی پرس و جو کنیم.

حدس می زنم همه بتوانیم از خود بپرسیم:

 آیا این دنیا به این دلیل که من در آن زندگی می کنم سرشارتر شده است؟

 آیا وقتی از این دنیا بروم، به دلیل آن که اینجا زندگی کرده ام به محیط بهتری تبدیل شده است؟

 آیا تفاوتی در زندگی کسی ایجاد کرده ام؟

 آیا چیزی از خود به یادگار گذاشته ام؟

___________________________

منبع: قوانین زندگی / مولف: ریچارد تمپلار /مترجم: مهدی قراچه داغی /انتشارات: تهران ایران بان، قطره ۱۳۸۶

تنظیم برای نوگرا: باران.

سلام , عالی بود خیلی ممنون از مطالب خوبتون

سلام مطالب شما عالی بود ..فقط من ی سوال دارم چگونه میشه قوی بود!؟نه اینکه من قوی نباشم نه، به عنوان مثال در پایدار بودن یک تصمیم

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

چگونه احساس مفید بودن کنیم

وب‌ سایت

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *
6
 × 
9
 = 

.hide-if-no-js {
display: none !important;
}

برای دریافت و باخبر شدن از مطالب جدید مشترک خبرنامه‌ی ما شوید.

دوست عزیز منبع کتاب هست که اسم کتاب و مولف و انتشارات هم نوش…

لطفا منبع را به صورت کامل معرفی کنید تا امکان مشاهده یا خرید…

در جامعه ای که سگ و حیوانات ارزششون از انسان بیشتر میشه ، چه…

سلام منبع در پایین مقاله درج شده است منبع : سلام با کردستان…

با سلام لطفا منبع این مقاله را معرفی می‌کنید؟؟…

ایسنا/گیلان یک مشاور خانواده، با بیان اینکه برخی از افراد با حرف زدن زیاد با دیگران درباره کرونا سبک می شوند و آرامش می گیرند، گفت: برخی از افراد نیز با تمرکز و توجه بر علایق شخصی و انجام کارهای عقب مانده احساس مفید بودن پیدا می کنند.

نیلوفر گلپور، مشاور کودک و خانواده در گفت وگو با ایسنا، با بیان اینکه در شرایط کنونی درگیر یک بحران همه گیر شده ایم، اظهار کرد: بحران پدیده هایی را شامل می شود که زندگی انسان را تحت تاثیر قرار می دهد و برای اقشار مختلف جامعه رنج و درد ایجاد می کند و گاهی اثرات جبران ناپذیری به همراه دارد.

وی با اشاره به انتشار ویروس کووید – ۱۹ در جهان و ایران، افزود: در حال حاضر شاهد طیف زیادی از انسان های درگیر با بیماری کرونا هستیم؛ انسان هایی که یا خودشان بیمار هستند، یا عزیزانشان؛ از طرف دیگر با گروهی از انسان ها مواجه هستیم که نگران ابتلا به این بیماری هستند.

این روان شناس بالینی، عده ای از انسان ها را نسبت به خطرات ناشی از انتشار و ابتلا به بیماری کرونا بی ملاحظه دانست که با نادیده گرفتن هشدارها، رفتارهای پرخطری را برای خود و دیگران رقم می زنند و تصریح کرد: همچنین با افراد سالم مواجه هستیم که درکی درست و منطقی از شرایط موجود دارند. این دسته از افراد از نظر روانی سالم هستند و خطر را به خوبی شناسایی می کنند و اضطراب بیمارگونه ندارند و با تفکر منطقی از بحران می گذرند.

گلپور، با بیان اینکه انسان های مضطرب علیرغم رعایت اصول پیشگیری، تاب و توان کمی در برابر نگرانی و تشویش مبتلا شدن به کرونا دارند، گفت: زندگی عادی این دسته از افراد به دلیل داشتن اختلالات زمینه ای همچون اضطراب، وسواس و افسردگی در شرایط بحران دچار اخلال شده و کارآمدی و توانمندی های آنان را کمرنگ می کند.چگونه احساس مفید بودن کنیم

وی با اشاره به گذشت یک دوره ۲۰ روز از قرنطینه خانگی، عنوان کرد: با توجه به شرایط جدی پیش آمده در کشور و برای حفاظت از خود و خانواده خود تصمیم گرفتیم در خانه بمانیم و جز در مواقع ضروری از خانه خارج نشویم لذا نسبت به شرایط قرنطینه خانگی شناخت کافی نداریم و کلافگی های ممتد از این روزمرگی پیدا کردیم. در واقع نمی دانیم از نظر روانی باید چه اقداماتی انجام دهیم که به آرامش برسیم و این ایام را به سلامت طی کنیم.

پشت نگرانی ها باید حل مسئله باشد

مشاور کودک و خانواده، با تاکید بر اینکه علاوه بر رعایت اصول بهداشتی و مراقبت های جسمانی باید به بعد روانی بحران کرونا هم بپردازیم، اضافه کرد: افراد سعی می کنند در شرایط موجود خودشان را قوی و محکم نگه دارند، زیرا قوی بودن سیستم ایمنی، کمک می کند از نظر جسمی بیمار نشویم، اما یکی از مهمترین مسائل در این روزها این است که ما احساس نگرانی و تشویش زیادی داریم و گاهی فکر می کنیم نمی توانیم بر ترس و نگرانی ناشی از بیمار شدن خودمان و عزیزانمان غلبه کنیم.

گلپور ادامه داد: افرادی که دچار نگرانی ها و تشویش های روزمره هستند در شرایط حاد و بحرانی خودشان را بروز می دهند. البته این نگرانی ها تا حدی طبیعی است و همه ما دچار آن هستیم و باید وجود داشته باشد تا بتوانیم از خودمان مراقبت کنیم، اما پشت این نگرانی باید حل مسئله باشد و اگر حل مسئله و راهکار نداشته باشیم نمی توانیم هیچ کمکی به خودمان و دیگران کنیم.

وی با اشاره به مسئولیت افراد بالغ نسبت به کودکان، تصریح کرد: والدین باید در شرایط سخت و بحران ها الگوی مناسبی برای کودکان باشند و با تسلط بر مشکلات و نگرانی ها به خانواده کمک کنند.

این روان شناس بالینی، ابراز هیجانات را یکی از روش های کاهش نگرانی و اضطراب دانست و متذکر شد: اگر احساس ناراحتی یا نگرانی داریم و موضوعی ما را آزار می دهد، به جای انکار و پاک کردن صورت مسئله، باید نگرانی های موجود را به شیوه درست ابراز کنیم و واقع بینانه در مورد احساسات و نگرانی هایمان با اعضای خانواده حرف بزنیم و شرایط پیش آمده را بپذیریم. البته این حرف زدن ها باید مثبت و راه حل محور باشد.

وی واقع بینی در کنار حل مسئله را یکی از مهمترین و سازنده ترین ویژگی ها برای عبور از بحران هاست، خاطرنشان کرد: حل مسئله در شرایط فعلی به این معناست که چه کارهایی باید انجام دهیم تا به خودمان و اطرافیان کمک کنیم؛ هر کاری که باعث شود احساس خوبی داشته باشیم.

ما و فرزندانمان برای آینده نیاز به سلامت روان داریم

گلپور، با بیان اینکه احساس مفید بودن ناشی از کمک کردن به دیگران در مواقع بحرانی موجب کاهش اضطراب می شود، گفت: برخی از افراد با حرف زدن زیاد با دیگران درباره این موضوع سبک می شوند و آرامش می گیرند، برخی از افراد نیز با تمرکز و توجه بر علایق شخصی و انجام کارهای عقب مانده احساس مفید بودن پیدا می کنند، زیرا در خانه ماندن و کار نکردن و عدم حضور در فضاهای عمومی حس مفید بودن ما را تحت تاثیر قرار می دهد و اگر این حس را بازگردانیم، به خودمان کمک کردیم.

مشاور کودک و خانواده، تقویت روحیه و فضای معنوی را یکی دیگر از روش های کاهش نگرانی در بحران ها دانست و یادآور شد: افرادی که از نظر معنوی قوی هستند، در این شرایط حال و روز بهتری دارند لذا همه افراد به ارتقای بعد معنوی خود نیاز دارند و باید خودشان را از نظر روانی در یک شرایط مثبت و ایدئولوژی درست قرار دهند. تقویت باورهای درست موجب می شود احساس خوب داشته باشیم و با این احساس خوب به دیگران کمک کنیم.

وی با بیان اینکه در شرایط فعلی باید کارآمد و مفید باشیم و کارهای سازنده انجام دهیم، اظهار کرد: والدین در روزهای قرنطینه خانگی خیلی اخبار نگران کننده را دنبال نکنند و کودکان را در معرض شنیدن این اخبار قرار ندهند، زیرا کودکان درک مناسبی از شنیده های خود ندارند و ممکن است نگرانی هایشان آنقدر بزرگ شود که به آنان آسیب بزند لذا فضایی آرام و تحت کنترل را برای کودکان ترسیم کنید و سرگرم کردن آنان با بازی و کتابخوانی و وقت گذاشتن و آموزش مهارت ها را اولویت خود قرار دهید تا این روزها را راحت تر بگذرانند.

این روان شناس بالینی، بحران ها را گذرا دانست و تاکید کرد: این روزها تمام می شود و ما باید از نظر روانی انسان های سالمی باقی بمانیم، زیرا ما و فرزندانمان برای آینده نیاز به سلامت روان داریم لذا باید صبور و تاب آور باشیم، توانایی خرد کردن مسائل پیش رو و حل آنها را داشته باشیم، با واقع بینی شرایط را بپذیریم و معنویت را در خودمان هرچه بیشتر تقویت کنیم.

گلپور، با بیان اینکه افراد در مواقع بحرانی بیش از هر زمان دیگری با خود واقعی خود مواجه می شوند و ضعف های شخصیتی خود را باز می یابند، خاطرنشان کرد: حال چه خوب است هر کدام از ما در این دوران با نقاط قوت و ضعف خود بیشتر آشنا شویم و حتما در آینده نزدیک به خودسازی بپردازیم.

انتهای پیام

چند نفر از ما با این باور در طول عمرمان درگیر بودیم که حتما باید آدم مهمی باشیم!؟

مهم بودن دغدغه چه کسانی است؟

چگونه احساس مفید بودن کنیم

البته مساله به این سادگی ها نیست که بگوییم دغدغه من که نبوده است.

آیا تا به حال شده آهی از دل بکشید و بگویید ای بابا ما که چیزی نشدیم!؟

منظور از چیزی شدن چیست؟

آیا منظورتان همان مهم بودن نیست!

واژه مهم در لغت نامه به معنای بزرگ و خطیر و با اهمیت آمده است.

به کاری مهم گفته میشود که بزرگ باشد و تأثیرگذار. دهن پُرکُن و چشم درآر.

به اطرافتان نگاهی بیندازید و به دنبال آدم های مهم بگردید. در نظر شما چه کسانی مهم هستند؟

سیاستمداران، بازیگران، فوتبالیست ها، خواننده ها، اینفلوئنسرها و …

متفکرین، شعرا، عرفا، حکما و فلاسفه، اخلاقیون، مخترعین، پزشکان متعهد، کارمندان باشرف، معلمین دلسوز و …

چند روز است که به طبیعت فکر میکنم. طبیعت هیچ موجود مهمی ندارد! عجیب است. نمیشود گفت کدام موجود مهم است و کدام مهم نیست. با منقرض شدن یک حشره ریز در فلان منطقه، اکوسیستم آنجا بهم میریزد. ذره ذره این طبیعت بهم پیوستگی دارند.

هیچ موجودی در طبیعت به دنبال مهم بودن نیست بلکه همه مفید هستند. سودمند، سودبخش و نافع هستند.

برای طبیعت هم پشه مفید است هم فیل. در مفید بودن نمیتوانیم مقایسه کنیم و بگوییم فلان چیز مفیدتر از بهمان چیز است! مفید بودن یعنی چیزی در حد و اندازه خودش سودمند و نافع است و دیگران از او بهره میبرند اگرچه در نظر ما مهم نباشد.

وقتی مهم بودن، ملاک ارزشمندی بشود آنگاه مهم نبودن، بی ارزش تلقی میشود. من خودم را با افراد مهم مقایسه میکنم و اینطور تصور میکنم که هیچی نیستم چون مهم نیستم!

به این اصل توجه کنیم که “هر مفیدی، مهم است اما لزوما هر مهمی، مفید نیست“.

سیاستمداران و دولتمردان آدم های مهمی هستند ولی آیا مفید هم هستند!؟

جنگ های تاریخ تمدن بشری خیلی مهم هستند اما آیا مفید هم بوده اند!؟

اختراعات و اکتشافات مهمی در طول تاریخ شده است اما آیا همه آنها مفید هم بوده اند!؟

صادق هدایت نویسنده مهمی است اما آیا مفید هم بود!؟ وقتی هدایت خودکشی کرد چندین نفر هم به تبع او، خود را از بین بردند.

ازدواج مساله مهمی است اما آیا هر ازدواجی مفید است!؟ طلاق و جدایی چطور؟

در طبیعت؛ درختان میوه خود را نمیخورند.

ابرها باران را آن بالا برای خودشان نگه نمیدارند.

رودخانه ها آب را در خود فرو نمیبرند.

در طبیعت؛ همه به نفعِ همه هستند. همه مفیدند.

جایی میخواندم که اشکال یک جامعه این است که همه بخواهند فرد مهمی باشند ولی هیچکس نخواهد انسان مفیدی باشد.

آنچه مهم است این است که سعی کنیم در طول عمر محدودمان، انسان مفیدی باشیم. وقتی به دنبال مفید بودن باشیم دیگر به دنبال این نیستیم که کاری انجام دهیم بزرگ و عظیم و عجیب و غریب و مهم! احساس ارزشمندی میکنیم اگرچه به اندازه یک بازیگر یا خواننده یا سلبریتی و …، فالوور اینستاگرام نداریم.

انسان مفید از هر فعالیتی که انجام میدهد، نهایت لذت و بهجت را خواهد برد و اصلا به مقدار و اندازه آن فکر نمیکند هرچند در سرمای غروب یک روز زمستانی در یک پارک در گوشه ای از شهر، چای داغ بفروشد (از روی تجربه میگویم).

“دکتر منوچهر خادمی“

اگر تمایل داشتید مطالب مرتبط زیر را هم مطالعه کنید:

اگر ایمیل خودتان را در خانه معنا ثبت کنید ما شما را از مقالات، صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر میکنیم.

فقط کافی است ایمیل خودتان را در فرم زیر وارد کنید، ما ایمیل بی محتوا و مزاحم ارسال نمیکنیم:

نام و نام خانوادگی شما

ایمیل شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

چگونه احساس مفید بودن کنیم

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

تخصص های  ما:

روش های آموزشی ما:

شماره تماس با خانه معنا: 28429060 – 021

همانند بدبینی، خوش‌بینی هم همۀ جهان را سیاه و سفید می‌بیند

سواد زندگی توسعه توانمندی‌های فردی؛ سیدمحمدمهدی شهیدی- تا به حال شده از خودتان بپرسید که چقدر
خودتان‌اید؟ نه، این پرسشی بیهوده یا سرگرمی نیست. در واقع پرسشی اساسی و البته
دشوار است.

ما از روزی که متولد می‌شویم مدام در پی تطبیق
خود با تصویری هستیم که دیگران از ما دارند. تصویری که به مرور و هر چه بزرگتر می‌شویم بیشتر از خود واقعیمان فاصله می‌گیرد تا جایی که دیگر خودمان نیستیم. تبدیل
می‌شویم به کلیشه‌ایی که بر اساس انتظارات و توقعات دیگرانی شکل گرفته که آنها نیز در
نهایت حاصل تبلیغات سبک زندگی و شخصیت پردازی‌های رسانه‌ای هستند.چگونه احساس مفید بودن کنیم

رفتارها و عواطف ما را انتظاراتی شکل می‌دهد که در کمپانی‌های بزرگ چند ملیتی و نیز در شبکه‌های اجتماعی طراحی شده‌اند. این که به چه بخندیم و به چه
بگرییم، چه رنگی را دوست داشته باشیم و چه طعمی را بپسندیم. ما به یکی از محصولات
تولید انبوهی تبدیل شده‌ایم که آرزوها و رویاهای شبانه‌مان نیز در بسته‌بندی‌های شیک
عرضه می‌شود.

در خانه مادر، پدر، خواهر و برادر، بعدها همسرو
فرزندان، در مدرسه معلم و همشاگردی‌ها، در محل کار رئیس و سایر همکاران، در محل زندگی همسایه‌ها، فامیل و همینطور
الی آخر؛ ما مدام خودمان را با توقعات و انتظاراتِ اطرافیان، جامعه، دولت و غیره
تطبیق می‌دهیم؛ چرا که می‌خواهیم از سوی آنها دوست داشته‌شویم، تایید شویم، پذیرفته
شویم، اعتبار بگیریم، و و و  و.

در این میان احساسات، علایق و خواسته‌های
قلبی خودمان را روز به روز بیشتر فاکتور می‌گیریم. مادر می‌خواهد ویلون بزنیم، پدر
می‌خواهد مهندس شویم، رئیس می خواهد مثل او فکر کنیم، همسر می‌خواهد اعتبارش باشیم.
فرزندان می‌خواهند با ما پُز بدهند و دوست و آشنا و همسایه هر یک تصویر و توقع و
انتظاری از ما دارند.

 پس ما کِی خودمان هستیم؟

واقعیت این است که ما اغلب اوقات اساساً به
این نمی اندیشیم. اما زمانی به ناچار با آن رودررو می‌شویم. معمولا پس از دوران جوانی و در آستانه میان‌سالی که خود را در میان انبوه انتظارات دیگران به جا نمی‌آوریم، نمی‌شناسیم و با
خود بیگانه‌ایم. این است که از تنها ماندن گریزانیم و به هر دَری می‌زنیم تا دوباره
خود را در آئینه توقعات دیگران باز شناسیم. در این دوران معمولاً دچار سرگشتگی،
افسردگی و از خود بیگانگی می شویم. غمگینِ رویاها، اندیشه‌ها و توانایی‌هایی که
داشتیم و نامحقق ماندند. اغلب عصبانی و بی حوصله، ناامید و ناشاد روزها را سر
می‌کنیم و عبوس و تلخ به زمین و زمان غُر می‌زنیم و ناسزا می‌گوییم تا دوران
بازنشستگی و سال‌مندی و بالاخره مرگ در رسد و تنها فرصت ما برای زندگی بر این کره
خاکی پایان یابد.

خود بودن یعنی چه؟

اما ببینیم خود بودن یعنی چه؟ مهمترین
تمایز نوع انسان از سایر انواع توانِ متفاوت‌بودن است. ما انسانها به دلایل زیستی و
ساختاری با یکدیگر متفاوت هستیم و این تفاوت ریشه “خودبودن” ماست. همانطور که سرانگشت هیچ دو انسانی شبیه یکدیگر نیست؛ احساسات، اندیشه‌ها، باورها و
رفتارهای ما نیز با یکدیگر فرق می کند. ما انسانها به لطف تکامل توان آن را داریم
که در محدوده اختیارات خود و امکانات جامعه، خود را کشف کنیم و به آنچه گوهر وجودی
انسان نامیده می‌شود دست یابیم. بدیهی است که خود بودن به معنی خودخواه بودن و
نادیده گرفتن دیگران یا سرباز زدن از تعهدی که به خانواده، محل کار و جامعه خود
داریم نیست. خود بودن یعنی کشف تفاوت‌های
فردی خود، پذیرش آن ها با شادی و خرسندی و رشد و پرورش آن بر اساس آنچه که در فکر
و رویای خود احساس می کنیم. خودبودن یعنی روراست بودن با خود، یعنی بر اساس باور و
اندیشه و عاطفه خود زندگی کردن. خودبودن یعنی اختیارِ زندگی خود را خود بر عهده
گرفتن و مسئولیت آن را پذیرفتن.

توصیه‌هایی برای “خودبودن”

اگر احساس ناشادی و ناخرسندی دارید، اگر از
ابراز عواطف خود خجالت می کشید یا در بیان رویاها و باورهایتان مشکل دارید؛ اگر به
رغم سلامت جسمی بی حوصله و کلافه هستید و اگر شبها در خواب کابوس می‌بینید مطمئن
باشید که خودتان را گم کرده‌اید. بخش اعظم افسردگی‌ها، استرس و اضطراب‌ها از این
نشأت می‌گیرد که ما در جامعه بالاجبار نقش هایی بر عهده داریم که چندان مورد رضایت‌مان نیست. اما این مانع از این نمی‌شود که حتی در ایفای آن نقش‌ها خودمان نباشیم. خود بودن بیش از هر چه مبتنی بر روراست بودن با خود است. زندگی اصیل داشتن به معنی
بی‌نقاب زندگی کردن است و برای به دست آوردن آن تنها باید خودتان را کشف کنید و
خودتان باشید. توصیه های زیر راهکارهایی تجربه شده و مبتنی بر مطالعات روانشناسی
است که انجام آنها می‌تواند به شما در بدست آوردن آسایش و شادی ناشی از “خودبودن” کمک کند.

خودتان را در آینه کشف کنید

روبروی یک آینه بنشینید و به خودتان نگاه
کنید. از خودتان چند سوال بپرسید. این کار را با صدای بلند انجام دهید. شاید ابتدا
خنده تان بگیرد یا به نظرتان مسخره بیاید یا حتی از خودتان خجالت بکشید. اینها همه
نشانه های “خود نبودن” شماست. پس ادامه دهید.
چند سوال مشخص از خودتان بپرسید و سعی
کنید با خیره شدن به چشمان خود صادقانه به آنها جواب دهید:


1- من کی ام؟

2-آیا
از کسی که هستم راضی‌ام؟ اگر نه/ بله چرا؟

این
کار و پرسیدن و پاسخ دادن به این دو پرسش شاید ابتدا ساده به نظر بیاید، اما ساده
نیست و شما نباید از تکرار آن خسته شوید. می توانید روالی روزانه یا هفتگی را برای
آن تعیین کنید و آنقدر به آن ادامه دهید تا از پاسخ های خود راضی شوید. این کار به
شما کمک می کند تا تصویری واقعی را از خودتان در ذهن ثبت کنید. هر چه فاصله این
تصویر با آنچه در طی روز هستید کمتر شود شما به خود واقعی تان نزدیکتر شده اید.

از گذشته فاصله بگیرید

رویدادها و اتفاقاتی که در گذشته روی داده، تمام شده‌اند و اگر وجود دارند تنها در ذهن ما وجود دارند. آنچه مهم است اکنون
است؛ پس درگیر گذشته خود نشوید. بدیهی است که هر رفتار اشتباه یا خسارتی را می
توان در حد توان جبران کرد، اما نشخوار گذشته و درگیرشدن با اماها و اگرها تنها به
از دست دادن اکنون و امکانات حال می انجامد. شما همین هستید که هستید و هر تلاشی
برای تغییر آن تنها با پذیرش آنچه که اکنون هستید امکان پذیر است.

از آنچه هستید شرمسار نباشید

بسیاری از افراد به این دلیل در دور باطل
دیگری بودن (خود نبودن) گرفتار می شوند که از آنچه هستند شرمسارند. هر فردی در
خانواده ای متولد می شود که متعلق به یک طبقه اجتماعی است. اینکه پدر من کارگری
ساده بوده یا کارمند یا مغازه دار یا کارخانه دار یا تاجری ثروتمند و یا سیاستمدار،
انتخابی است که دّخلی به من ندارد. اینکه رنگ پوست من چیست یا به چه زبان یا لهجه
ای حرف می زنم همه از جمله امکاناتی هستند که ما در انتخاب آنها نقشی نداشته ایم.
یک معلول یا من که لکنت زبان دارم یا فردی که کم شنواست؛ این خصوصیات بخشی از خود
ما است که درافتادن با آن یا انکار و پنهان کردنشان نه تنها کمکی نمی کند که بیشتر
مارا اسیر خود می سازد. من تنها زمانی توانستم بر لکنت زبانم فایق بیایم که آموختم
آن را بپذیرم و بی‌خجالت و خشم در کلاس یا بقالی محل حرفم را بزنم. اغلبِ ناخرسندی
های ما مربوط به آن بخش از شخصیت ماست که از قضا مسئولیتی در پذیرش و انتخاب آن
نداشته ایم. اگر این موارد را با خود شفاف کنیم، لحظه‌ای می رسد که شرمساری و
خجالت از وجود آنها در ما متوقف می شود و ما امکان تغییر آنها را پیدا می کنیم.

تناقض‌های خود را دریابید و بپذیرید

هیچ کس کامل نیست و هیچ دین، باور و مذهبی
نیز انسان را کامل نمی داند. ما سرشار از تناقض هستیم. عدم تناقض تنها در معادلات
ریاضی و منطق ممکن است. زندگی واقعی و عینی از تضاد سرچشمه و نیرو می گیرد. پس
تلاش کنید تا احساسات و رفتارهای متضاد خود را به جای پنهان یا سرکوب کردن بشناسید
و با آنها کنار بیایید. مهم این است که این احساسات و رفتارها از خودتان نشات
بگیرد؛ در آن صورت وجود آنها همانقدر اصیل و مهم است که هر رفتار یا عمل دیگری. پس،
از تضادهای رفتاری و عاطفی خود ناراحت نباشید و برای پنهان یا سرکوب کردن آنها
تلاش نکنید.

مقایسه و قضاوت نکنید

ما تنها زمانی میتوانیم به خود واقعیمان
دست یابیم که از مقایسه کردن خود با هر کس یا الگوی دیگری دست برداریم. همه ما
لحظاتی را تجربه کرده ایم که در اوج شادی یا ماتم، رها از هر مقایسه و قضاوتی
خودمان بوده ایم: به صدای بلند خندیده ایم و شادمانی ما را به رقص در آورده یا های‌های
گریسته‌ایم و مویه سرداده‌ایم . از قضا در این اوقات همواره کسی بوده که به ما
گوشزد کند که: “مراعات شخصیت/موقعیت خود را بکن”. “خودت رو جمع و
جور کن”. “چرا حواست نیست، کجایی؟” و از این قبیل توصیه ها برای
فرو رفتن در لاکِ خود نبودن. سعی کنید این لحظه ها و انرژی سرشارِ نهفته در آن را
به یاد بیاورید؛ لحظاتی که بی فکر قضاوت دیگران خودتان بوده‌اید.

همچنین ما اغلب اوقات درگیرِ مقایسه خود با
دیگران هستیم و آنچه از این مقایسه نصیب ما می‌شود جز کاهش اعتماد به نفس و ناامیدی
از خود چیزی نیست. ما وقتی خود را با دیگری مقایسه می کنیم تنها یک بُعد از خود را
با یک بُعد از دیگری مقایسه کرده ایم در حالی که کوچکترین رفتار و کنش هر فرد
مجموعه‌ای پیچیده از ده‌ها فرایند عصبی، شیمیایی و حسی- حرکتی است. به عبارت دیگر،
ساده ترین رفتارها و کنش های ما مثل کوه یخی است که تنها نوک آن قابل دیدن است و
از این رو امکان هر نوع مقایسه منتفی است. با دست کشیدن از مقایسه و قضاوت البته
بار سنگین انتخاب و مسئولیتِ ناشی از آن را برگزیده ایم؛ اما آرامش و فراغتی در آن
است که اگر تجربه کنید دیگر رهایش نمی کنید.

انسان موجودی اجتماعی است و برای اينکه بتواند برای جامعه مفيد باشد بايد به نکاتی بسيار مهم دقت کند.

اول بايد بداند در زندگی اجتماعی همه به هم وابسته می باشند ولی در عين حال انسان‌ها با يكديگر متفاوت هستند و هيچ فردي كاملاً شبيه انسان هایديگر جامعه نمي باشد حتی اگر اعضای يک خانواده باشند.

خصوصيات، احساسات، افكار و توانايي‌ها و استعدادهاي هر شخصي با ديگران متفاوت است.

هر يك از ما انسان‌ها مي‌توانيم عضو مفيد و با ارزشي براي جامعه باشيم. فقط كافي است خودمان را بهتر بشناسيم.

خودمان را بپذيريم و از توانايي‌هايمان به خوبي استفاده كنيم درست مثل اعضاي بدن كه با هم متفاوتند و وظايف مخصوصي دارندولی همه شان مفيد وضروری و لازم هستند.چگونه احساس مفید بودن کنیم

همه ما در وجودمان زيبايي‌ها و نكات ارزشمند و استعدادهايي داريم كه بايد آن‌ها را كشف كنيم تا از وجود خودمان راضي باشيم. به وجود خودمان افتخار كنيم،سپس بتوانيم برای جامعه مفيد و ارزشمند باشيم به اين ترتيب احساسي خوشايندی خواهيم داشت.

براي اين‌كه بتوانيم مفيد باشيم بايد خوب زندگي كنيم و از جسم و روان خود خوب مراقبت كنيم‘ لازم است “فكر كردن” را به خوبي يادبگيريم. بايد بتوانيم از نيروي فكر خود استفاده كنيم و براي خود يك زندگي سالم و شاد بسازيم.

اگر هر کسی از سن كم ياد بگيرد خوب فكر كند مي‌تواند مشكلات و مسايل خود را خوب حل كند، تا وقتي بزرگ‌تر شد كم‌تر اشتباه كند، موضوع مهم اين است كه ياد بگيريم چگونه مشكلاتمان را حل كنيم و براي اين کار بايد خوب فكر كنيم وتصميم درست بگيريم.

رمز موفقيت و خوشحالي درتصميم گيری به موقع است زيرا اگر قبل از گفتن هر حرفي و انجام هر كاري خوب بينديشيم در كارهايمان كم‌تر اشتباه مي‌كنيم و موفق‌تر و خوشحال‌تر مي‌شويم پس ميتوانيم مفيدتر باشيم.

ما مي توانيم با رعايت برخي اصول به انساني شريف تر ، خوشبخت تر و سودمنر براي كشور خود باشيم . تمامي اين اصول ريشه در فرهنگ ما دارد . ما بايد برخي از عادات و خطاهاي فرهنگي خودمان را اصلاح كنيم تا زندگي بهتر و جامعه اي پيشرو داشته باشيم .

احترام به حقوق ديگران : ما همواره بايد حقوق اجتماعي سايرين را رعايت كنيم . هيچ كس حق ندارد حق ديگران را ضايع نمايد . همينطور نبايد اجازه دهيم تا فردي به ضايع نمودن حقوق ديگران بپردازد . در مرحله اول با نصيحت و گوش زد كردن و در مراحله بعد كمي جدي تر . اگر شما در مقابل فردي كه به تضييع حقوق شما و ديگران مي پردازد سكوت كنيد به خودتان و جامعه خود خيانت نموده ايد . براي ساختن جامعه اي قدرتمند بايد حقوق مردم احترا بگذاريم .

تلاش و كوشش : ما بايد بدانيم كه تلاش براي كسب روزي حلال ، خدمت به ديگران و تلاش براي پيشرفت در كار و پيشه مقدس است . زماني كه ما مشغول فعاليت شغلي و اقتصادي خود هستيم بايد بدانيم كه تلاش براي افزايش بهره وري كار و تلاش براي انجام صادقانه وظايمان از مهمترين اصول است . كشور براي پيشرفت نيازمند سرمايه هاي اقتصادي مي باشد . كسي كه از راههاي شرافتمندا نه به ايجاد يك واحد كاري اقدام مي كند و موفق به افزايش فروش و توليد سود مي شود ، در حقيقت فردي شريف و بزرگوار است كه اولا باعث رشد اقتصاد كشورش شده و دوم اينكه توانسته معاش چند نفر را تامين كند .

به نظر من تلاش براي پيشرفت در زمينه هاي اقتصادي و تجاري با هدف صادرات محصول به كشورهاي خارجي و سرازير نمودن ارز به كشور جزء ارزشمندترين امور است . بنابراين بايد آن كساني كه در خود قدرت مديريت و كسب و كار را مي بينند و علاقه مند به خدمت خالصانه به ميهن خود مي باشند بدانند فعاليتهاي اقتصادي و تجاري شرافتمندانه ترين و موثرترين كارها براي پيشرفت و موفقيت كشور مي باشد .

خدمت به ديگران : به نظر من اگر هدف افراد حقيقتا خدمت صادقانه به سايرين باشد ، نخستين كسي كه از اين خدمت بهره مند خواهد شد ، خود فرد است . ما بايد بكوشيم به ساير هم وطنانمان خدمت كنيم . هر گونه خدمتي كه از دستمان بر مي آيد . خدما به سايرين ، خدمت به خود است . آنكس كه به ديگران خدمتي نمي كند از ديگران هم خدمتي دريافت نمي كند . هر فرد وطن پرست و آريايي بايد كمر به خدمت وطنش ببندد . يكي از خدماتي كه بسيار ارزشمند است آموزش و پرورش است . كمك به گسترش دانش از هر طريق و افزايش اطلاعات مردم و اعتلاي فرهنگ جامعه از هر راهي خدمت محسوب مي شود و جز با ارزش ترين خدمات است

در مورد راه حل مسايل و مشكلات راه‌حل‌هاي خوب زيادي وجود دارند كه ما را به موفقيت مي‌رساند و همين طور راه‌حل‌هاي نادرست زيادي كه باعث مي‌شود مشكلات و ناراحتي ما بيش‌تر شود، هر قدر بتوانيم راه حل‌هاي بيش‌تري پيدا كنيم موفق تريم، براي اين‌كه راه‌حل‌هاي زيادي به دست بياوريم مي‌توانيم با دوستانمان مشورت كنيم.

ميتوانيم از افراد با تجربه برای برنامه ريزی آينده کمک بگيريم و از تجربيات آنها استفاده کنيم تاراه حل مناسبی برایخدمت بهتر به خودمان و جامعه با توجه به استعداد و علايق خود بيابيم.

پس در آخرمي توان گفت برای مفيد بودن بايد به چندين نکته توجه داشته باشيم:

*علايق واستعداد خود را بشناسيم و برای شکوفايی آن تمام تلاشمان را بکنيم.

* ديگران را دوست بداريم وخود را متعلق به جامعه بدانيم وبرایسربلندی کشور و سرزمينمان از هيچ تلاشی فرو گذار نکنيم.

* هنگام برخوردبا مشکلات ابتدا خوب فکر کنيم وسپس با ديگران مشورت کنيم ودر آخر تمام تلاشمان را برای گرفتن بهترين نتيجه به کار ببريم.

* آينده نگر باشيم واز کودکی برای آينده برنامه ريزی کنيم.

*هر کاری را با علاقه وعشق وبا تمام وجود انجام دهيم حتي اگر پايين ترين مرتبه شغلی در جامعه باشد

* وبا ديدن موفقيتهای ديگران به جای سرکوب کردن ايشان به دنبال راز موفقيتشان بگرديم سعی در يافتن آن بکنيم به آن فکر کنيم سپس با علايق واستعداد خودمان تطبيقش دهيم و در آخر به آن عمل کنيم.

چگونه احساس مفید بودن کنیم
چگونه احساس مفید بودن کنیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *